غیبت صغری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت')
خط ۳۱: خط ۳۱:
*مشهورترین این افراد [[محمد بن علی شلمغانی]] بود که معاصر با [[حسین بن روح]] بود و توقیعی از [[ناحیه]] [[امام]] {{ع}} مبنی بر [[برائت]] از او، [[لعن]] بر او و چند تن دیگر صادر شد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۳۷.</ref>.  
*مشهورترین این افراد [[محمد بن علی شلمغانی]] بود که معاصر با [[حسین بن روح]] بود و توقیعی از [[ناحیه]] [[امام]] {{ع}} مبنی بر [[برائت]] از او، [[لعن]] بر او و چند تن دیگر صادر شد<ref>غیبة طوسی، ص ۲۳۷.</ref>.  
*[[جامعه اسلامی]] در [[دوران غیبت صغری]] از وضعیت [[سیاسی]] آشفته‌ای برخوردار بود. دستگاه [[خلافت]] عباسیان در نهایت ضعف و سستی خود بود. امرای ترک‌نژاد که از دوران [[خلافت]] [[معتصم]] به دربار راه پیدا کرده و دارای مناصبی شده بودند، همچنان نفوذ شدیدی بر [[خلیفه]] و درباریان داشتند؛ به‌طوری که در بسیاری امور، [[خلیفه]] را تحت فشار قرار می‌دادند و گاه [[عزل]] و [[نصب]] [[خلیفه]] نیز به وسیله آن‌ها انجام می‌شد. ضعف [[خلیفه]] و عدم [[اراده]] وی در رسیدگی به امور، گاه موجب دخالت زنان دربار در این امور می‌شد. به‌طوری که مادر [[خلیفه]] همراه با [[قضات]] و اعیان در مجلس [[مظالم]] می‌نشست و [[حکم]] صادر می‌کرد. درگیری‌های داخلی میان [[خلیفه]] و وابستگانش بر سر تصاحب [[قدرت]]، امری عادی بود! این امر حتی در میان [[وزیران]] نیز شایع بود. عدم [[کفایت]] و صلاحیت [[وزیران]] موجب شده بود که پیوسته [[عزل]] و [[نصب]] شوند و هرکس قادر بود با پرداخت [[اموال]] بیشتری به دار الخلافه خود را به [[مقام خلافت]] برساند. در طی این دوران شش تن از عباسیان به [[حکومت]] رسیدند که برخی از آن‌ها توسط‍‌ درباریان خلع و برخی به قتل رسیدند.
*[[جامعه اسلامی]] در [[دوران غیبت صغری]] از وضعیت [[سیاسی]] آشفته‌ای برخوردار بود. دستگاه [[خلافت]] عباسیان در نهایت ضعف و سستی خود بود. امرای ترک‌نژاد که از دوران [[خلافت]] [[معتصم]] به دربار راه پیدا کرده و دارای مناصبی شده بودند، همچنان نفوذ شدیدی بر [[خلیفه]] و درباریان داشتند؛ به‌طوری که در بسیاری امور، [[خلیفه]] را تحت فشار قرار می‌دادند و گاه [[عزل]] و [[نصب]] [[خلیفه]] نیز به وسیله آن‌ها انجام می‌شد. ضعف [[خلیفه]] و عدم [[اراده]] وی در رسیدگی به امور، گاه موجب دخالت زنان دربار در این امور می‌شد. به‌طوری که مادر [[خلیفه]] همراه با [[قضات]] و اعیان در مجلس [[مظالم]] می‌نشست و [[حکم]] صادر می‌کرد. درگیری‌های داخلی میان [[خلیفه]] و وابستگانش بر سر تصاحب [[قدرت]]، امری عادی بود! این امر حتی در میان [[وزیران]] نیز شایع بود. عدم [[کفایت]] و صلاحیت [[وزیران]] موجب شده بود که پیوسته [[عزل]] و [[نصب]] شوند و هرکس قادر بود با پرداخت [[اموال]] بیشتری به دار الخلافه خود را به [[مقام خلافت]] برساند. در طی این دوران شش تن از عباسیان به [[حکومت]] رسیدند که برخی از آن‌ها توسط‍‌ درباریان خلع و برخی به قتل رسیدند.
*ضعف و سستی دستگاه [[خلافت]] که از نیمه اول قرن سوم هجری آغاز شده بود، فرصت خوبی برای [[مخالفان]] و [[امیران]] محلی بود تا دولت‌های مستقلی در نواحی مختلف و وسیع اسلامی پدید آورند؛ به‌طوری که در عصر [[غیبت صغری]] نواحی مختلف [[سرزمین‌های اسلامی]] هریک تحت [[اختیار]] دولتی مستقل بود که [[خلیفه]] اساسا هیچ نفوذ و سلطه‌ای بر آن نداشت. سرزمین اندلس که از سال‌ها پیش، تقریبا همزمان با روی کار آمدن عباسیان، از پیکره [[خلافت]] جدا شد. پس از آن ادریسیان [[حسنی]] در [[مغرب]] اقصی -مراکش کنونی- نخستین [[دولت]] [[شیعی]] را تأسیس کرد. اغلبیان بر شمال آفریقا [[حکومت]] داشتند و [[مصر]] تحت [[اختیار]] [[طولونیان]] و سپس [[اخشیدیان]] بود. [[طاهریان]]، [[صفاریان]]، [[علویان]]، [[سامانیان]] و... دولت‌های خودمختاری بودند که در طی این دوران، در نواحی [[ایران]] [[امارت]] داشتند و به همین ترتیب در هرناحیه [[دولت]] و امارتی مستقل برپا بود. با این حال [[شیعیان]] در [[عصر غیبت]]، از [[موقعیت]] [[سیاسی]] نسبتا خوبی برخوردار بودند. نفوذ [[شیعیان]] در دربار عباسیان ثمرات خوبی، به خصوص در دوران حساس [[غیبت]] به همراه داشت. در دوره ده ساله [[خلافت]] [[معتضد عباسی]] (۲۷۹-۲۸۹ ق.) جو اختناق شدیدی علیه [[شیعه]] ایجاد شده بود که به تعبیر [[شیخ طوسی]] در زمان او از شمشیرها [[خون]] می‌چکید. اما این وضعیت در زمان [[خلافت]] مقتدر (۲۹۵-۳۲۰ ق.) تا حدودی دگرگون شد و در برخی موارد چرخش گردونه [[سیاست]] به نفع [[مسلمین]] بود و آن‌ها می‌توانستند با [[آزادی]] بیشتری به فعالیت بپردازند. این دگرگونی با نفوذ [[خاندان]] بنی [[فرات]] که از خاندان‌های شیعه‌مذهب و برجسته [[بغداد]] بودند، در دستگاه [[خلافت]] آغاز شد. افراد این [[خانواده]] توانستند پس از نفوذ در دربار، در [[مناصب]] بالا و در امور اداری مشغول به کار شوند. حتی چند تن از این افراد به [[مقام وزارت]] رسیدند که مشهورترین آن‌ها [[ابوالحسن]] [[علی بن محمد]] بن [[فرات]] بود. او معروف به ابن [[فرات]] اول (۲۴۱-۳۱۲ ق. ) و در فاصله سال‌های ۲۹۶ تا ۳۱۲، سه بار به [[وزارت]] رسید. در دوران او [[آزادی]] نسبی برای [[شیعیان]] فراهم شد و آن‌ها از این فرصت، جهت احیای [[مذهب]] [[تشیع]] سود می‌بردند. این امر کمابیش همزمان با [[نیابت]] [[حسین بن روح نوبختی]] -نائب سوم [[امام]] {{ع}}- بود. او که خود از [[خاندان نوبختی]] و از [[موقعیت]] [[سیاسی]] خوبی برخوردار بود و توانسته بود در دربار عباسیان راه یابد و بنا به قولی که [[مسئول]] املاک خاص‌ّ [[خلیفه]] بود.
*ضعف و سستی دستگاه [[خلافت]] که از نیمه اول قرن سوم هجری آغاز شده بود، فرصت خوبی برای [[مخالفان]] و [[امیران]] محلی بود تا دولت‌های مستقلی در نواحی مختلف و وسیع اسلامی پدید آورند؛ به‌طوری که در عصر [[غیبت صغری]] نواحی مختلف [[سرزمین‌های اسلامی]] هریک تحت [[اختیار]] دولتی مستقل بود که [[خلیفه]] اساسا هیچ نفوذ و سلطه‌ای بر آن نداشت. سرزمین اندلس که از سال‌ها پیش، تقریبا همزمان با روی کار آمدن عباسیان، از پیکره [[خلافت]] جدا شد. پس از آن ادریسیان [[حسنی]] در [[مغرب]] اقصی -مراکش کنونی- نخستین [[دولت]] [[شیعی]] را تأسیس کرد. اغلبیان بر شمال آفریقا [[حکومت]] داشتند و [[مصر]] تحت [[اختیار]] [[طولونیان]] و سپس [[اخشیدیان]] بود. [[طاهریان]]، [[صفاریان]]، [[علویان]]، [[سامانیان]] و... دولت‌های خودمختاری بودند که در طی این دوران، در نواحی [[ایران]] [[امارت]] داشتند و به همین ترتیب در هرناحیه [[دولت]] و امارتی مستقل برپا بود. با این حال [[شیعیان]] در [[عصر غیبت]]، از موقعیت [[سیاسی]] نسبتا خوبی برخوردار بودند. نفوذ [[شیعیان]] در دربار عباسیان ثمرات خوبی، به خصوص در دوران حساس [[غیبت]] به همراه داشت. در دوره ده ساله [[خلافت]] [[معتضد عباسی]] (۲۷۹-۲۸۹ ق.) جو اختناق شدیدی علیه [[شیعه]] ایجاد شده بود که به تعبیر [[شیخ طوسی]] در زمان او از شمشیرها [[خون]] می‌چکید. اما این وضعیت در زمان [[خلافت]] مقتدر (۲۹۵-۳۲۰ ق.) تا حدودی دگرگون شد و در برخی موارد چرخش گردونه [[سیاست]] به نفع [[مسلمین]] بود و آن‌ها می‌توانستند با [[آزادی]] بیشتری به فعالیت بپردازند. این دگرگونی با نفوذ [[خاندان]] بنی [[فرات]] که از خاندان‌های شیعه‌مذهب و برجسته [[بغداد]] بودند، در دستگاه [[خلافت]] آغاز شد. افراد این [[خانواده]] توانستند پس از نفوذ در دربار، در [[مناصب]] بالا و در امور اداری مشغول به کار شوند. حتی چند تن از این افراد به [[مقام وزارت]] رسیدند که مشهورترین آن‌ها [[ابوالحسن]] [[علی بن محمد]] بن [[فرات]] بود. او معروف به ابن [[فرات]] اول (۲۴۱-۳۱۲ ق. ) و در فاصله سال‌های ۲۹۶ تا ۳۱۲، سه بار به [[وزارت]] رسید. در دوران او [[آزادی]] نسبی برای [[شیعیان]] فراهم شد و آن‌ها از این فرصت، جهت احیای [[مذهب]] [[تشیع]] سود می‌بردند. این امر کمابیش همزمان با [[نیابت]] [[حسین بن روح نوبختی]] -نائب سوم [[امام]] {{ع}}- بود. او که خود از [[خاندان نوبختی]] و از موقعیت [[سیاسی]] خوبی برخوردار بود و توانسته بود در دربار عباسیان راه یابد و بنا به قولی که [[مسئول]] املاک خاص‌ّ [[خلیفه]] بود.
*فرد دیگری از [[خاندان نوبختی]] که به [[وزارت]] دست یافت، [[ابوالفتح فضل بن جعفر]] (۲۷۹-۳۲۷ ق.) معروف به ابن [[فرات]] دوم بود. او در سال‌های ۳۲۰ تا ۳۲۴ [[وزارت]] دو تن از [[خلفا]] را به عهده داشت. دوران [[وزارت]] او همزمان با آخرین سال‌های زندگی [[حسین بن روح]] بود. اگر چه نفوذ و [[قدرت]] وی همانند ابن [[فرات]] اول نبود، با این حال نبایستی تأثیر و [[موقعیت]] آن را نادیده گرفت.  
*فرد دیگری از [[خاندان نوبختی]] که به [[وزارت]] دست یافت، [[ابوالفتح فضل بن جعفر]] (۲۷۹-۳۲۷ ق.) معروف به ابن [[فرات]] دوم بود. او در سال‌های ۳۲۰ تا ۳۲۴ [[وزارت]] دو تن از [[خلفا]] را به عهده داشت. دوران [[وزارت]] او همزمان با آخرین سال‌های زندگی [[حسین بن روح]] بود. اگر چه نفوذ و [[قدرت]] وی همانند ابن [[فرات]] اول نبود، با این حال نبایستی تأثیر و موقعیت آن را نادیده گرفت.  
*در همین راستا باید به دولت‌های شیعه‌مذهبی که در این عصر تشکیل شده و یا [[امارت]] داشتند، اشاره کنیم. ادریسیان، اولین [[دولت]] [[شیعی]] بود که در سال ۱۷۲ ق. تأسیس شد. ادریسیان زیدی [[مذهب]] تا اوایل قرن چهارم هجری [[امارت]] داشتند و سپس به دست فاطمیان برچیده شدند. آثار فرهنگی و تمدنی بازمانده از آن‌ها در [[مغرب]] قابل‌توجه است. فاطمیان که از سال ۲۹۶ ق. در تونس به [[قدرت]] رسیدند، پس از اندک‌زمانی بر تمام [[مغرب]] [[استیلا]] یافتند و پس از [[استیلا]] بر [[مصر]] پس از نیمه قرن چهارم، تنها [[قدرت]] مطرح در سراسر شمال افریقا بودند. فاطمیان، [[مذهب]] اسماعیلی داشتند و مدتی نزدیک به سه قرن حکمفرمایی کردند. نفوذ آن‌ها در سراسر [[جهان اسلام]] سبب تأسیس دولت‌های اسماعیلی متعددی در نواحی مختلف از جمله در [[یمن]] و [[سند]] شد. فاطمیان [[خلافت]] را [[حق]] خود می‌دانستند و از این‌رو خود را [[خلیفه]] می‌خواندند.
*در همین راستا باید به دولت‌های شیعه‌مذهبی که در این عصر تشکیل شده و یا [[امارت]] داشتند، اشاره کنیم. ادریسیان، اولین [[دولت]] [[شیعی]] بود که در سال ۱۷۲ ق. تأسیس شد. ادریسیان زیدی [[مذهب]] تا اوایل قرن چهارم هجری [[امارت]] داشتند و سپس به دست فاطمیان برچیده شدند. آثار فرهنگی و تمدنی بازمانده از آن‌ها در [[مغرب]] قابل‌توجه است. فاطمیان که از سال ۲۹۶ ق. در تونس به [[قدرت]] رسیدند، پس از اندک‌زمانی بر تمام [[مغرب]] [[استیلا]] یافتند و پس از [[استیلا]] بر [[مصر]] پس از نیمه قرن چهارم، تنها [[قدرت]] مطرح در سراسر شمال افریقا بودند. فاطمیان، [[مذهب]] اسماعیلی داشتند و مدتی نزدیک به سه قرن حکمفرمایی کردند. نفوذ آن‌ها در سراسر [[جهان اسلام]] سبب تأسیس دولت‌های اسماعیلی متعددی در نواحی مختلف از جمله در [[یمن]] و [[سند]] شد. فاطمیان [[خلافت]] را [[حق]] خود می‌دانستند و از این‌رو خود را [[خلیفه]] می‌خواندند.
*[[حسن بن زید]] از نوادگان [[امام حسن]] {{ع}}، مؤسس [[دولت]] [[علویان]] در [[طبرستان]] (۲۵۰-۳۵۵ ق.) بود. وی که به [[دعوت]] [[مردم]] [[طبرستان]] برای مقابله با [[ظلم]] و [[جور]] [[امیران]] طاهری به این [[ناحیه]] آمده بود، پس از تحت [[فرمان]] درآوردن [[طبرستان]] به نواحی [[ری]] و [[قزوین]] دست یافت، اما بزودی آن‌ها را از کف داد. از معروفترین امرای [[علوی]]، [[حسن بن علی]] معروف به "[[ناصر]] الحق" و ملقب به اطروش (۳۰۱-۳۰۴ ق.) بود که بار دیگر [[طبرستان]] را به‌طور یکپارچه تحت [[فرمان]] درآورد. آخرین [[امیر]] آن‌ها "الثائر بالله" بود که در سال ۳۵۵ ق. درگذشت<ref>ابن خلدون، ج ۴، ص ۳۶.</ref>.  
*[[حسن بن زید]] از نوادگان [[امام حسن]] {{ع}}، مؤسس [[دولت]] [[علویان]] در [[طبرستان]] (۲۵۰-۳۵۵ ق.) بود. وی که به [[دعوت]] [[مردم]] [[طبرستان]] برای مقابله با [[ظلم]] و [[جور]] [[امیران]] طاهری به این [[ناحیه]] آمده بود، پس از تحت [[فرمان]] درآوردن [[طبرستان]] به نواحی [[ری]] و [[قزوین]] دست یافت، اما بزودی آن‌ها را از کف داد. از معروفترین امرای [[علوی]]، [[حسن بن علی]] معروف به "[[ناصر]] الحق" و ملقب به اطروش (۳۰۱-۳۰۴ ق.) بود که بار دیگر [[طبرستان]] را به‌طور یکپارچه تحت [[فرمان]] درآورد. آخرین [[امیر]] آن‌ها "الثائر بالله" بود که در سال ۳۵۵ ق. درگذشت<ref>ابن خلدون، ج ۴، ص ۳۶.</ref>.  

نسخهٔ ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۶

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

  1. محدود بودن به زمان معین‏: زمان غیبت صغری محدود بود. از نگاه زمانی ۶۹ سال و چند ماه طول کشید و به دلیل کوتاه بودن مدت آن، "غیبت صغری" نامیده شد؛ بر خلاف غیبت کبرا که کسی از مدت آن آگاهی ندارد.
  2. پنهان نبودن حضرت مهدی(ع)‏ از همگان‏: در دوران غیبت صغری، امام از نگاه‏‌ها پنهان بود؛ ولی این غیبت، همگانی نبود؛ بلکه کسانی مانند نواب خاص و برخی از وکلای آن حضرت، می‏‌توانستند با آن حضرت در تماس باشند و پرسش‏‌ها و نامه‏‌های مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ او را به مردم برسانند. در صورتی که در غیبت کبرا، امام به طور کلّی از نگاه‏‌ها پنهان است و راه نامه‏‌نگاری بسته است؛ یعنی بنای غیبت کبرا و اقتضای آن، این است که حضرت دیده نشود. البته این بدان معنا نیست که امکان ندارد دیده شود؛ بلکه ممکن است برخی افراد، حضرت را ببینند.
  3. ارتباط حضرت مهدی(ع)‏ با مردم به وسیله افراد مشخص‏: در غیبت صغری، حضرت چهار نماینده داشت که آن‏ها را به صورت معین و مشخص تعیین کرده و برگزیده بود. آنان موظف بودند بین امام و مردم ارتباط برقرار کنند. اقامتگاه و مکان حضرت را نیز می‌‏دانستند؛ ولی در غیبت کبرا چنین نیست.

فلسفه غیبت صغری

نیابت خاص

سفیران چهارگانه

چگونگی ارتباط شیعیان با نواب چهارگانه

وظایف نایبان خاص

غیبت صغری در موعودنامه

  1. گروهی مانند شیخ مفید آغاز غیبت صغری را از هنگام ولادت حضرت مهدی (ع) به شمار آورده‌اند[۱]. زیرا از همان سال‌های آغازین ولادت، آن حضرت غیبت نسبی داشت و شماری اندک از یاران، وی را مشاهده کردند. بنابراین نظر، دوره غیبت صغری تقریبا ۷۴ سال می‌شود؛ یعنی از آغاز ولادت، تا پایان سفارت آخرین نائب حضرت.
  2. برخی برآنند که غیبت صغری، از سال ۲۶۰ ه‍‌.ق یعنی سال درگذشت امام حسن (ع) آغاز شد و این مدت تا شروع غیبت کبری، دوران آمادگی شیعیان و اُنس آنان به جدایی از امام زمان (ع) نام گرفت. در این دوران ۶۹ ساله، سفیرانی رابط‍‌ بین امام و مردم بودند.
  3. گروهی آغاز غیبت امام (ع) را از زمانی می‌دانند که مأموران خلیفه به منزل حضرت در سامرا هجوم آوردند، تا وی را دستگیر کنند و حضرت در آن هنگام، در سرداب رفت و همان‌جا از دیده‌ها پنهان شد[۲].

پرسش مستقیم

  1. غیبت صغرا به چه معناست؟ و چرا از همان ابتدا غیبت کامل صورت نگرفت؟ (پرسش)
  2. علت و سبب پیدایش غیبت صغری امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  3. نقش و تأثیر غیبت صغری در غیبت کبری چیست؟ (پرسش)
  4. مبدأ غیبت صغری از چه زمانی به حساب می‌‏آید؟ (پرسش)
  5. ویژگی‌های دوران غیبت صغری چیست؟ (پرسش)
  6. حکمت غیبت صغری قبل از غیبت کبری چه بوده است؟ (پرسش)
  7. امتیاز عصر غیبت صغری بر غیبت کبری چیست؟ (پرسش)
  8. آیا دولت عباسی پیگیر اخبار امام مهدی بودند؟ (پرسش)
  9. امام مهدی برای اثبات وجود خود در عصر غیبت صغری چه تدابیری اندیشید؟ (پرسش)
  10. آیا قبل از غیبت کبری غیبت صغری ضروری بوده است؟ (پرسش)
  11. مسئولیت امام مهدی در غیبت صغرا چیست؟ (پرسش)
  12. برخی از مورخان غیبت صغرا و کبرا نواب اربعه و داستان جعفر کذاب را دیدگاه متکلمین شیعه و شاگردانشان می‏دانند؟ (پرسش)
  13. پایان غیبت صغرا چه زمانی است؟ (پرسش)
  14. ماجرای تلاش نافرجام برای دستگیری امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  15. اولین کسی که به دروغ ادعای نیابت خاص امام مهدی کرد چه کسی بود؟ (پرسش)
  16. خلفای دوران غیبت صغری چه کسانی بودند؟ (پرسش)
  17. خلفای عباسی در دوران غیبت صغری چه اقدام‌هایی انجام دادند؟ (پرسش)
  18. آخرین خلیفه عصر غیبت صغری چه کسی بود؟ (پرسش)
  19. سالی که آخرین نائب خاص امام مهدی وفات یافت چه نام دارد؟‌ (پرسش)
  20. چگونه می‌توان نیابت نواب خاص امام مهدی را اثبات کرد؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰.
  2. چشم‌به‌راه مهدی، ص ۳۳۹.
  3. منتخب الاثر، ص ۳۷۲.
  4. اعلام الوری، ج ۲، ص ۱۵۰.
  5. غیبة طوسی، ص ۲۱۵.
  6. غیبة طوسی، ص ۲۳۷.
  7. غیبة طوسی، ص ۲۳۷.
  8. ابن خلدون، ج ۴، ص ۳۶.
  9. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۲۶-۵۲۲.