جهانشناسی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
معناشناسی
«جهانشناسی» یا «Cosmology» به معنای شناخت جهان به معرفتی گفته میشود که به توصیف و توضیح جهان به عنوان یک کل میپردازد و شامل مباحث خاص حوزه انسانشناسی و خداشناسی نمیشود، هر چند در مقام بررسی ساختار و ساختمان کلی جهان سویههای ارتباط آن با خدا و انسان نیز مورد توجه قرار میگیرد، ولی این امر غیر از بررسی تفصیلی صفات الوهی یا ویژگیهای انسانی است[۱]. به عبارت دیگر؛ «جهانشناسی» همان «جهانبینی یا نظام بینشی» است که به «برداشت کلی و کیفی از جهان» محدود شده است و برخلاف «جهانبینی» شامل انسان و جامعه نمیشود. جهانشناسیها گونههای مختلفی دارند و به علمی، فلسفی، عرفانی و مذهبی تقسیم میشوند[۲]. جهانبینی از دیدگاه مقام معظم رهبری، همان بینش فلسفی و زیربنایی است که ایدئولوژی (طرحها و برنامهها و افکار عملی و زندگیساز) بر آن استوار است[۳] و به تفسیر انسان، تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت و آنچه نظام ارزشی جامعه را میسازد، میپردازد[۴]. وی از بین گونههای مختلف «جهانشناسی» به تبیین جهانشناسی فلسفی از نگاه اسلام میپردازد؛ یعنی اسلام را دارای جهانبینی میداند و معتقد است که این جهانبینی نه تنها برای جهان لایههای ماورای طبیعی قایل است[۵]؛ بلکه توحید را زیربنا و قاعده اساسی ایدئولوژی میداند[۶].
بنابراین، این بینش از آن جهت که فلسفی است نه علمی، یک برداشت کلی، زیربنای ایدئولوژی[۷] و جهانبینی تلقی میشود؛ و از آن رو که در حوزه شناخت کلی از جهان است نه خدا، انسان و جامعه، «جهانشناسی» است[۸]؛ و از آن حیث که بیان دیدگاه اسلام در این حوزه است، بر آن جهانشناسی اسلامی یا توحیدی اطلاق میشود[۹].
ضرورت جهانشناسی
همانگونه که اشاره شد جهانبینی یک آیین و مسلک، به منزله زیرساز و تکیهگاه فکری آن مکتب به شمار میرود و در واقع «چرا» ی هر ایدئولوژی در جهانبینیای که آن ایدئولوژی بر آن استوار است نهفته است؛ یعنی هر نوع خاص از حکمت عملی مبتنی بر نوعی خاص از حکمت نظری است. از این جهت انتخاب نوع زندگی از سوی انسانها، به نوع برداشت کلی آنها از هستی و جهان، حیات و زندگی و آغاز و انجام امور، وابسته است[۱۰]. این مطلب به گونههای مختلف در بیانات و مکتوبات مقام معظم رهبری آمده است. در زیر به برخی از آنها اشاره میشود:
- جهانبینی به طور عام (نظام بینشی) که بخشی از آن را جهانشناسی (برداشت کلی از جهان) تشکیل میدهد، زیربنای ایدئولوژی است[۱۱].
- جهانبینی عامل اساسی در شکلگیری شخصیتها است[۱۲] و از این جهت ارادهها و تصمیمگیریها هم تابع جهانبینی است[۱۳].
- پایه دین اسلام جهانبینی و شناخت نسبت به عالم، انسان، مسئولیت، راه و هدف است. آنگاه بر اساس این شناخت، یک مجموعه بنای زندگی فردی و جمعی به وجود میآید که تکالیفی را در دو حوزه فرد و جمع ایجاب میکند[۱۴]. به بیانی دیگر؛ اسلام با معنا کردن زندگی و هستی و با نشان دادن راه درست آن، انسان را در فراهم آوردن زندگی حقیقتاً سعادتمندانه یاری میدهد و صراط مستقیم الهی را به او معرفی میکند. همه احکام و دستورهای اسلامی، و همه خطوط اصلی در شیوههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اسلام، و همه عبادات و مقررات فردی و جمعی اسلام، اجزاء درهم تنیده این نسخه زندگیبخش و سعادتآفرین است[۱۵].
ریشه استوار و اندیشه زیربنائی انقلاب اسلامی ایران جهانبینی توحیدی اسلام است[۱۶] از این جهت یک سر همه برنامههای اصلی حکومت اسلامی به آبشخور اندیشه اسلامی و جهانبینی اسلامی وصل است[۱۷].
بنابراین، درک نوع نگاه مقام معظم رهبری به جهان، ما را به سنگ زیرین طرحها و برنامهها و رفتارهای فردی و اجتماعی (نظام ارزشی و کنشی) ایشان رهنمون میسازد.
گفتنی است که بایستگیها و ضرورتها بر اساس کارکردها تبیین میشوند. در ادامه، بحث مفصلی به این امر اختصاص یافته است؛ لذا در این قسمت به همین مقدار بسنده میکنیم[۱۸].
جایگاه جهانشناسی
جهانشناسی، نظام بینشی در حوزه جهان و یکی از ارکان اساسی جهانبینی است. از آنجایی که دین اجزایی دارد و جهانبینی روشن و شفاف نسبت به همه پدیدههای عالم؛ پایه آن به حساب میآید[۱۹]، میتوان این نتیجه را گرفت که جهانشناسی از منظر مقام معظم رهبری یکی از ارکان اساسی معرفت دینی به شمار میآید که برخی از اجزای نظام ارزشی و کنشی بر آن مبتنی است[۲۰].
مبانی جهانشناسی
همانگونه که بیان شد شناخت جهان با آگاهی از ویژگیهای کلی یا جزیی جهان است، اما باید توجه داشت که چنین شناختی محصول رابطه دو جانبه ذهن و جهان خارج از ذهن است. بر این اساس پیش از هر چیز باید بپذیریم که در خارج از ظرف ذهن، جهانی وجود دارد. علاوه بر آن ذهن میتواند به شناخت آن نایل آید. گفتنی است که جهانشناسی علاوه بر دو مبنای یاد شده، مبانی دیگری نیز دارد، اما به جهت اختصار به توضیح دو مبنای زیر بسنده شده است:
اثبات رئالیسم
از مبانی جهانشناسی قبول این نکته است که در خارج از ظرف ذهن، جهانی وجود دارد. از این دیدگاه به رئالیسم تعبیر میشود، در مقابل ایدهآلیسم که مبتنی بر انکار واقعیت و هستی است. در اثبات رئالیسم همین مقدار بس که شکاکترین شکاکان و سوفسطائیترین سوفسطائیان در عمل، به پیروی از فطرت خویش رئالیست و واقعبین هستند، حتی نوزاد انسان از ساعت اول زندگی که در جستجوی پستان مادر است، پستان مادر را به عنوان یک واقعیت جستجو میکند. تدریجاً که جسم و ذهن کودک رشد میکند به آنجا میرسد که میان خود و اشیاء تفکیک میکند، اشیاء را به عنوان اموری بیرون از خود و جدا از خود مینگرد. با اینکه رابط او و اشیاء یک سلسله اندیشه است، او از اندیشه به عنوان یک وسیله، یک رابطه عمل، استفاده میکند و میداند واقعیت اشیاء غیر از اندیشههایی است که او در ذهن خویش دارد[۲۱].
به نظر میرسد به جهت وضوح این مطلب؛ مقام معظم رهبری سخن و نوشتار مستقلی را به اثبات رئالیسم اختصاص ندادهاند، اما گفتار و آثار قلمی ایشان بر این مسأله مبتنی است که در خارج از ظرف ذهن، جهان و واقعیتی وجود دارد[۲۲]. موارد زیر گواه ادعای فوق است:
- ایشان بدبختی بشر را انکار عالم غیب و حصر و محدود کردن همه حقیقت را در مشاهدات و محسوسات میداند[۲۳]. بر این اساس، علاوه بر جهان طبیعی و محسوس، عالم غیب نیز از واقعیت برخوردار است و نباید واقعیت را به جهان محسوس منحصر کرد.
- معظم له از مرحوم علامه طباطبایی به جهت نوشتن کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» تجلیل کرده است[۲۴]. آیا این خود نمیتواند بهترین گواه بر پذیرش مبنای رئالیستی از سوی ایشان باشد؟!
- آن جناب از صفآرایی قدرتهای استکباری در مقابل تودههای ملتها به عنوان واقعیتی که نباید آن را فراموش کرد[۲۵] یا عقبماندگی دویست ساله کشور از قافله پیشرفتهای بشری، به عنوان یک واقعیت تلخ، که با تلاش، نوآوری و همت مضاعف باید آن را جبران کرد[۲۶]، سخن گفته است. آیا داوری در امور اجتماعی و علمی با انکار واقعیات خارج از ظرف ذهن، قابل جمع است؟![۲۷]
امکان شناخت هستی
برخی اگرچه واقع و جهان خارج از ذهن را انکار نکردهاند، اما به جهت وقوع خطا در حس و عقل به موهوم بودن همه معلومات بشر فتوا داده و گفتهاند که ذهن انسان توان درک واقعیات را آنگونه که هستند، ندارد. بطلان این سخن نیازی به استدلال ندارد؛ زیرا خود همین پی بردن به خطا دلیل بر آن است که یک سلسله حقایق مسلمه در نزد ما هست که آنها را معیار و مقیاس قرار دادهایم و از روی آنها به خطاهایی پی بردهایم و گرنه پی بردن به خطا معنا نداشت[۲۸].
مقام معظم رهبری نیز با رد نسبیگرایی معرفتشناختی و شکاکیت، برای ذهن انسان این توانمندی را قائل است که به درک واقعیات نائل آید. موارد زیر این ادعا را اثبات میکند:
- انسان میتواند به معرفت پروردگار، نایل آید. باب علم توحید، راه بینهایتی است که همه انبیاء و اولیا، در این راه مشغول پیشرفت و تکامل نفس و فراهم کردن معرفت بیشتر نسبت به حضرت حقاند[۲۹]. بنابراین اگر پروردگار یک واقعیت خارجی است که میتوان به آن علم و معرفت پیدا کرد، جهان هستی که از مظاهر و جلوه اوست به طریق اولی دست یافتنیتر است. از این جهت معظم له اساس و پایه دین را مجموعهای از معرفتها میداند که از آن جمله است شناخت این عالم و انسان. دین انسان را محور جهان و جهان را مجموعه و مظهری از صنع قدرت و لطف و رحمت الهی میداند[۳۰].
- ایشان ایمان به غیب را به معنای بیاعتنایی به دنیای شهادت نمیدانند و میگویند: به اینها که نباید بیاعتنایی کرد. چشم میبیند، حواس احساس میکنند و عقل ادراک میکند[۳۱]. باید بر طبق اینها عمل کرد[۳۲]. آیا عمل به یافتههای حس و عقل و تأکید بر تفکر پیش از آنکه عملی صورت پذیرد[۳۳]، با اعتقاد به عدم توانمندی این دو ابزار در کشف حقایق سازگاری دارد؟!
- تکامل بشریت در آن است که مفاهیم عالی را درک کند و قدم به قدم به سوی معرفت صحیح به پیش رود و هرچه بیشتر به اخلاق عالی متخلق شود[۳۴]. آیا چنین نگاهی به مفهوم تکامل، با عدم امکان شناخت جهان، قابل جمع است؟!
- معظم له معتقد است اگرچه چیزهای مثل نیروی بخار و الکتریسته در عالم طبیعت وجود داشته و بشر توانسته است با راههای میانبر آنها را کشف کند، اما طبیعت هنوز اسرار زیادی را در خود نهفته دارد که باید آنها را کشف کرد[۳۵]. این جملات علاوه بر آنکه گواهی بر تفکر رئالیستی است، انسان را در کشف واقعیت توانمند ارزیابی میکند.
- ایشان تجربه غرب قرن نوزدهم و بیستم را در جدا کردن علم و سیاست و روش زندگی از دین، معنویت و اخلاق و مطلق انگاری علم و عقل و تجربه اخیر غرب را در انکار محکمات عقلی و کشیده شدن به نسبیگرایی و شکاکیت در همه اصول - اصول اخلاقی، عقلانی و حتی اصول علمی- ناموفق ارزیابی کرده و به خطا بودن تقلید از آنان حکم میکند[۳۶].
- تأکید بر دشمنشناسی[۳۷]، سنگین بودن وظیفه جوانان در عرصه مسائل اجتماعی و اینکه در فضای غبارآلود، آنان باید حقیقت را تشخیص دهند و محیط پیرامونی خود را نیز از بصیرت برخوردار کنند[۳۸]، یا یادآوری عظمت امثال عمار یاسر که در هیچ شرایطی دچار اشتباه نشده[۳۹] و بیان حقایق و روشنگری را از جمله وظایف خود میدانستهاند[۴۰]، همه و همه اگرچه راجع به حوادث اجتماعی است، اما بر این مطلب گواهاند که معظم له برای ذهن انسان توان درک حقیقت و واقعیت این حوادث را قائل است. بر این اساس؛ ذهن انسان چگونه قادر نیست جهان هستی و عالم طبیعت را که از پیچیدگی کمتری برخوردار است، درک کند؟![۴۱]
کارکردهای جهانشناسی در نظامهای اجتماعی
همانگونه که بیان شد نظام بینشی، نظام ارزشی و کنشی را پدید میآورند. نظام ارزشی شامل نظام اخلاقی و نظام حقوقی؛ و نظام کنشی شامل نظامهای اجتماعی (نظام آموزش و پژوهش، نظام عبادی، نظام تربیتی، نظام مدیریتی، نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام قضایی و...) میشود.
از دیدگاه مقام معظم رهبری، به طور کلی نظام اجتماعی مبتنی بر جهانبینی و ساخته به شکل آن است؛ مثلاً آزادی، برابری انسانها، عدل اجتماعی، خودآگاهی افراد جامعه، مبارزه با کژی و زشتی، ترجیح آرمانهای انسانی بر آرزوهای شخصی، توجه و یاد الهی، نفی سلطههای شیطانی و دیگر اصول اجتماعی نظام اسلامی و نیز اخلاق و رفتار شخصی و تقوای سیاسی و شغلی، همه و همه زائیده آن جهانبینی و برداشت کلی از جهان و انسان است. بر چنین پایهها و با چنین هدفهایی انقلاب اسلامی در ایران پدید آمد، و نظام جمهوری اسلامی را بنا نهاد[۴۲]. اما هر یک از اصول جهانشناسی اسلام که به آن در این نوشتار اشاره شد، کارکردهایی دارد. این کارکردها ممکن است محصول یک اصل یا چند اصل جهان شناختی باشد. در زیر به آثار برخی از این ویژگیهای کلی اشاره میشود:
نقش جهانشناسی توحیدی بر مدیریت دانش
همانگونه که ذکر شد جهانشناسی توحیدی، توحید را اصل بنیادی و انسجام عالم خلقت را نتیجه ضروری آن میداند. جهان را عین ربط به خدا و آیت او میداند. بر این اساس از بعد نظری علمی را تولید میکند که کشف آیات الهی در آفاق و انفس است و وحدت تدبیر، یکپارچگی طبیعت و وحدت خالق آن را نمایان میکند و هنری را پدید میآورد که ارجاع کثرت به وحدت را نشان میدهد. از بعد عملی نیز امکانات و فنونی را فراهم میکند که به تعبیر مقام معظم رهبری در خدمت ارزشها است نه در خدمت حیوانیت و سَبُعیت[۴۳]؛ یعنی در جهت رفع نیازهای مشروع فردی و اجتماعی و اعتلای جامعه اسلامی به کار گرفته میشود.
رهبر معظم انقلاب معتقد است که اگر علم به وسیله بندگان صالح مدیریت شد، با معنویت و ارزش همراه میشود و در این صورت است که خدمت میکند و زیان نمیرساند[۴۴].
از آنچه تاکنون گفته شد و با توجه به مطلبی که در این قسمت آورده شد میتوان فهمید که نگاه توحیدی به جهان، چه کارکرد شگرفی در نظامهای اجتماعی خصوصاً نظامهای مدیریتی و نظام علمی، آموزشی و پژوهشی دارد[۴۵]
تأثیر نظاممندی جهان بر نظامهای اجتماعی
بیان شد که جهان یک مجموعه منظم و قانونمند است و زندگی طبیعی انسان هم به عنوان جزیی از اجزای این عالم، از نظمی برخوردار است که برهم خوردن آن را بیماری نام مینهند. حال اگر رفتارهای فردی و محیط اجتماعی انسان از نظم برخوردار باشد، هماهنگی میان او و دنیای پیرامونش تأمین خواهد شد و به انسان این فرصت را میدهد تا بتواند از هر چیزی به نحو شایسته آن استفاده کند. از این جهت بینظمی در رفتارهای انسان – چه در زندگی فردی و چه در رفتارهای اجتماعی – را باید یک بیماری دانست. همچنین ساخت جامعه و بنای نظام اجتماعی؛ از نظم ویژهای که تابع فلسفه خاصی است، سرچشمه میگیرد[۴۶]. بر این اساس؛ از آنجایی که جهان نظاممند است، باید تلاش شود که تمام رفتارها منظم و هماهنگ با نظام تکوین باشد، علاوه بر این ضروری است که همه نظامات اجتماعی بر اساس نظمی که در چارچوب جهانشناسی توحیدی میگنجد (نظمی که جامعه را به توحید و سعادت اخروی میرساند)، پایهریزی شوند[۴۷].
نقش هدفداری عالم بر نظامهای اجتماعی
اگرچه اصل هدفداری عالم بر همه نظامات ارزشی و کنشی تأثیرگذار است و با پذیرش این نکته که همه آفرینش، مثل رودخانه و کاروانی به طرف یک مقصد در حرکتاند، باید این نتیجه را گرفت که انسانها و جوامع، باید برنامهها و رفتار خود را در همه حوزهها، هماهنگ با مسیر طبیعی عالم وجود تنظیم کنند، اما تأثیر آن بر نظامهای تربیتی، عبادی، اقتصادی، مدیریتی و سیاسی از وضوح بیشتری برخودار است. درباره تأثیرپذیری نظام اخلاقی و تربیتی از این اصل میتوان گفت: «سعادت هر انسانی در شناخت مقصد هستی و انطباق رفتار اختیاری خود با آن است و بدبختی و روسیاهی هر انسان، نیز در این است که این مقصد را نشناسد و رفتار فردی و احساسات و عملکرد او، در جهت این حرکت عمومی، یکسان و جهان شمول قرار نگیرد؛ زیرا برای انسانی که در مسیر آب رودخانه - نه بر خلاف آن - شنا میکند، زندگی راحت میشود، روح آسایش پیدا میکند، امنیت بر تمام وجود او سایه میاندازد و از درگیریها، اختلافات، حسدها، بغضها و کینهها در درون انسان و جامعه خبری باقی نمیماند و بالاخره بهشتی در اطراف انسان به وجود میآید که از همسانی و همرنگی احساسات و خواست و اراده انسان با مسیر طبیعی عالم وجود، شکل گرفته است. این همان زندگی توصیه شده به وسیله پیامبران الهی است؛ عکس آنچه که در زندگی شیطانها و شیطان صفتها است، که همه درگیری و تنازع و شنا کردن بر خلاف جریان عالم وجود و در جهت عکس هدف خلقت است. این وضعیت حاصل دوری اینان از جهانبینی توحیدی است که مردم را به جمعیت و وحدت دعوت میکند»[۴۸].
همچنین تأثیر این اصل را بر سایر نظامات خصوصاً نظام عبادی میتوان اینگونه توضیح داد: «آنکه در جهانشناسی خود، وحدت را در سطح عالم، جاری و ساری میداند به انطباق درون انسان و متن جامعه با آن وحدت عقیده و در جهت تحقق آن تلاش میکند و اطاعت از خداوند را وظیفه خود میداند. اطاعت بشر به معنای هماهنگ شدن او با حرکت کلی عالم است که دعوت و امر الهی را اجابت کرده و بر اساس قوانینی که خدای متعال در آفرینش مقرر کرده است، در حرکتاند. انسان اگر بر طبق قوانین و وظایف شرعی و دینی که دین به او آموخته است عمل کند، هماهنگ با این حرکت آفرینش حرکت کرده؛ لذا پیشرفتش آسانتر است؛ تعارض و تصادم و اصطکاکش با عالم کمتر است؛ به سعادت و صلاح و فلاح خودش و دنیا هم نزدیکتر است»[۴۹].
در بعد سیاسی نیز توجه به این نکته اهمیت دارد که در جامعه توحیدی و دارای ولایت، تمام اجزاء آن به مبدأ هستی و سلطان عالم وجود متصل بوده و از او مدد میگیرند؛ لذا با یکدیگر خویشاوند و مرتبط هستند و این خود نتیجه قطعی توحید است. اجزاء چنین جامعهای از درون به یکدیگر متصل و در بیرون، اجزاء موافق را جذب و مخالفین خود را دفع میکند و این امر لازمه ولایت و توحید در جامعه اسلامی است که در تمام شئون فردی و اجتماعی تأثیر گذاشته و آن را به صورت یک جامعه هماهنگ و متحد در حرکت و عمل مبدل میسازد[۵۰].[۵۱]
نقش اعتقاد به جهان غیب بر نظامهای اجتماعی
بیان شد که عالم مراتبی دارد و ماورای عالم ملک، عالم ملکوت و معنا قرار دارد. بر این اساس در محاسبات و تصمیمگیریها، عالم غیب باید لحاظ شود. از عوامل بدبختی مادیین و بسیاری از غیرمادیین غافل، محدود و محصور کردن همه حقیقت در مشاهدات و محسوسات؛ عدم اعتقاد به غیب و دل بستن و اتکا به محاسبات مادی است. در این محاسبات اگر همه جوانب مادی هم ملاحظه شود، باز بخشی از محاسبات به خطا میانجامد. مصداق روشن این ادعا حادثهای است که در طبس به وقوع پیوسته است[۵۲]. پس ورای این محاسبات معمولی، دستگاه معقول و قانونمندی وجود دارد که غیب است و باید به آن معتقد بود. آن محاسبه از راه شرع و عمل به تکلیف و حرکت بر طبق رضای الهی برای انسان پیدا میشود[۵۳]. بر این اساس؛ این نقد به علوم تجربی موجود، وارد است که با نادیده انگاشتن غیب جهان و اکتفا به ظواهر طبیعت، علم ناقصی را در اختیار بشر قرار داده؛ یعنی کنار گذاشتن علل غیرمادی و تکیه بر علل مادی بسیاری از سؤالات را بدون جواب گذاشته است. با این توضیح روشن شد که نقش و کارکرد این عنصر از جهانشناسی توحیدی در نظامهای سیاسی، مدیریتی و علمی برجسته است[۵۴].
نقش نظام علیت بر نظامهای اجتماعی
اعتقاد به حاکمیت نظام اسباب و مسببی بر عالم، آثاری دارد. اگر عالم بر اساس نظام اسباب و مسببات اداره میشود و از سنتهای الهی آن است که آبادانی دنیا و طبیعت در گرو تلاش است، یکی از کارهای واجب و اصلی برای هر انسانی - چه در موضع یک فرد، چه در موضع یک جمع (حکومت یا قدرت) - آن است که دائماً تلاش کند و به تنبلی و بیعملی و بیتعهدی تن ندهد و در این راه مبارزه و قبول خطر کند[۵۵]؛ زیرا بدون حصول و فراهم کردن اسباب، انتظار تحقق چیزی بیجا خواهد بود (نابرده رنج گنج میسر نمیشود / مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد)، البته همانگونه که بیان شد در این مسیر استمداد از دعا و عوامل غیبی نباید فراموش شود. بر این اساس؛ در طراحی نظامهای اجتماعی خصوصاً نظام اقتصادی باید به هر دو عامل مادی و معنوی توجه شود.
همچنین از آنجایی که فلسفه وجودی و وظیفه اصلی بشر حاکمیت بر روی زمین است و از سوی دیگر بر تمام اجزای عالم قانون حکم فرماست، حاکمیت بشر بر زمین محقق نمیشود مگر زمانی که قوانین زمین – یعنی قوانین آب و باد و هوا – شناخته شود. شناخت این قوانین با علم میسور است. از این جهت استقرار «روح علمی» در همه سطوح جامعه، هدف بسیار مهمی است که با این مبنای دینی (وجود قوانین، نظم در آفرینش) میتوان به آن دست یافت و آثار متعدد آن را مشاهده کرد. گسترش روح علمی، به استفاده از روشهای علمی، تولید علم و در نهایت بهبود زندگی فردی و اجتماعی میانجامد[۵۶]. تولید علم به طور طبیعی عزت نفس و اعتماد به نفس را در ملت پدید میآورد و از این طریق بسیاری از مشکلات وی را حل خواهد کرد[۵۷]. بر این اساس نه تنها «علمگرایی» با «دینگرایی» منافاتی ندارد[۵۸]، بلکه از نتایج باورمندی به جهانبینی توحیدی است؛ یعنی زیربنا، قاعده و مبنای تحقیقات علمی؛ تصویری است که اسلام از انسان، جهان و... ارائه داده است[۵۹]. این نکته اساسی است که در برنامهریزیها خصوصاً در نظام آموزش و پرورش باید مورد لحاظ قرار گیرد[۶۰].
نقش باورمندی به سنتهای الهی در نظامهای اجتماعی
این برداشت کلی از جهان که در جهان سنتهای قطعی وجود دارد، آثار و برکات زیادی را به دنبال دارد. با نگاهی به آنچه در این قسمت گفته شد برخی از این آثار را برمیشماریم:
یقین به پیروزی و برچیده شدن بساط ناامیدی
از دیدگاه مقام معظم رهبری، یأس و ناامیدی بدترین بلائی است که دامنگیر یک نسل یا یک ملت میشود[۶۱]. اگر ملت یا شخصی بگوید «این چه فایده دارد؟ ما که نمیتوانیم، چرا بیخود تلاش کنیم؟» یقیناً آن کار، نخواهد شد. یأس موجب میشود که برخی وارد میدان نشوند[۶۲]. اینجاست که باور به سنتهای گفته شده، و اصول دیگر جهانشناسی توحیدی خودنمایی میکند و نقش خود را در نظامهای اقتصادی، مدیریتی و سیاسی به منصه ظهور میرساند؛ زیرا بر اساس نگاه توحیدی، اولاً: جهان، مجموعهای نظاممند و قانونمدار، و زندگی انسان کاملاً هدفدار است. هر حرکت و تلاشی دارای اجر و پاداش الهی است. با این نگاه، جهان زیبا و معنادار خواهد شد و یأس، سرخوردگی و افسردگی، رخت بر میبندد. بله یأس و ناامیدی در انتظار کسانی است که نگاهشان به هستی، در لذت و سود شخصی و دنیوی خلاصه میشود و به اینگونه اهداف دست پیدا نمیکنند[۶۳].
ثانیاً: جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است، اگرچه تحقق صددرصدی آن در زمان ولی عصر ارواحنافداه است[۶۴]، اما در صورتی که انسان مجاهدت کند و در مسیر حرکت عمومی عالم باشد، حق ندارد ناامید شود؛ چون یقیناً پیروزی در انتظار اوست[۶۵]. این به شکوفایی استعدادها منجر خواهد شد[۶۶] و از این جهت جایگاه ویژهای در نظام تربیتی خواهد داشت. کارکرد این اصل در طراحی نظام سیاسی به جهت وضوح آن، نیازی به تبیین ندارد[۶۷].
برنامهریزی برای شکوفایی عالم ماده
اگر شکوفایی انسان، همراه با شکوفایی عالم ماده و طبیعت است، برای تعالی انسان در همه ابعاد آن (تعالی علمی، فکری، روحی و اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی) باید تلاش و برنامهریزی کرد. این وظیفه در دوره حکومت غیر ال الله هم وجود دارد[۶۸]، اگرچه در زمانی که دین خدا حاکم است، حکومت برای ریشهکن کردن محرومیتها و استقرار عدل در جامعه؛ باید تلاش مضاعفی را سامان دهد تا انسانها از مواهب الهی برخوردار شوند و بتوانند در یک محیط مناسب و مساعد، خود را به کمال برسانند[۶۹].[۷۰]
تأثیر باور به عالم آخرت بر نظامهای اجتماعی =
گفته شد که از ارکان جهانشناسی توحیدی باور به عالم آخرت است. این اعتقاد و بینش در هر یک از نظامهای اجتماعی، کارکردهای فراوانی دارد:
ترجیح رستگاری اخروی بر سود دنیوی
آنکه معتقد به جهانبینی توحیدی است، اگر در موردی سود دنیوی - چه سود مالی، چه سود قدرت و مقام و محبوبیت و... - در جهت هدفهای اخروی قرار نگرفت و ارتکاب گناهی را به دنبال داشت، جنبه اخروی را ترجیح میدهد و از سود دنیوی صرفنظر میکند و آن گناه را مرتکب نمیشود؛ لذا از وظایف عملی افراد و حکومت اسلامی، بر اساس نوع نگاه توحیدی به جهان، این است که آخرت را بر دنیا ترجیح دهند[۷۱]. بنابر این؛ در نظام اقتصادی، سیاسی، عبادی، تربیتی و مدیریتی، این اصل میتواند مورد لحاظ قرار گیرد و میتوان شاهد برکات آن بود؛ مثلاً اگر در طراحی نظام اقتصادی این اصل دیده شود، افزایش درآمد سرانه به افزایش مصرف نخواهد انجامید[۷۲].
نظارت الهی در تصمیمگیری و عملکرد
بیان شد که نقطه اصلی و اساسی در جهانشناسی اسلامی، مسأله تداوم حیات بعد از مرگ است. آن طرف مرز مرگ، محاسبه و مؤاخذه الهی، ابدیت و سرنوشت حقیقی است. این اصل باید در تنظیم روابط زندگی، تنظیم پایههای حکومت اسلامی و اداره جامعه و اداره عالم، تصمیمگیریها و اقدامها، نقش داشته باشد[۷۳]. برخی برای حرف مردم و نظارت مردمی نقش قائل میشوند؛ اما برای نظارت الهی و چیزی که فردای ما مشتمل بر آن است، نقش قائل نمیشوند[۷۴]. نظامهایی که به خدا و قیامت اعتقاد دارند، علاوه بر چشمهای حسابگر و حسابرس دنیایی، آن جایی که دیگران نمیفهمند، آن جایی که دیگران تشخیص نمیدهند، به ناظر دیگری معتقد هستند و همین هم کارایی یک نظام را بالا میبرد[۷۵].[۷۶]
تحقق عدالت در گرو اعتقاد به مبدأ و معاد
همه بدبختیهایی که در جوامع مختلف مشاهده میشود، ناشی از ظلم و بیعدالتی است. ممکن است ظاهر امور، این را نشان ندهد؛ اما باطن قضیه، این است[۷۷]. از این رو؛ ادیان الهی در نگاه به مبدأ خلقت هستی، در مسیر حرکت تاریخی ملتها[۷۸] و در تبیین پایان این مسیر یعنی معاد، همواره بر عنصر «عدالت» تأکید کردهاند[۷۹]. در اسلام، «عدالت» ارزشی است که به هیچ وجه و در هیچ شرایطی مورد مناقشه قرار نمیگیرد[۸۰]. بر اساس همین نگاه دینی است که «عدالت» در انقلاب اسلامی از همان آغاز، جایگاه بینظیری یافت و به عنوان یک ارزش مطلق مورد تأکید قرار گرفت[۸۱]. تحقق و استقرار این ارزش، بدون اعتقاد به مبدأ و معاد، میسر نیست. انسان اگر باور داشته باشد که رفتار ظالمانه یا عادلانهاش در قیامت مجسم میشود، طبعاً به عدالت نزدیک میشود. علت اینکه بعضی از طرحهای قشنگ غربی در باب عدالت مطلقاً در عمل تحقق پیدا نمیکند، همین است که پشتوانه اعتقادی ندارد[۸۲]. بر این اساس؛ نقش چنین باوری در تحقق نظامهای اجتماعی به ویژه نظامهای قضایی، اقتصادی و مدیریتی عدالتمحور بیبدیل است[۸۳].
توجه به دنیا و آخرت در ایجاد حیات طیبه
از مطالب گفته شده، روشن شد ملتهایی که به زندگی دنیا چسبیدهاند و در این زمینه پیشرفت کردهاند، لزوماً زندگی گوارا (حیات طیبه) ندارند. زندگی گوارا وقتی است که رفاه مادی با عدالت، معنویت و اخلاق همراه شود و این را فقط ادیان الهی میتوانند برای بشر تأمین کنند. از طرف دیگر، زندگی گوارا فقط آخرت هم نیست[۸۴]. به عبارت دیگر؛ معنای حیات طیبه این نیست که کسانی فقط نماز بخوانند، عبادت کنند و اصلاً به فکر زندگی و مادیات نباشند. حیات طیبه یعنی دنیا و آخرت، ماده و معنا را با هم داشتن. حیات طیبه یعنی ملتی که تلاش و سازندگی میکند، صنعت، بازرگانی و کشاورزی را به اوج میرساند، قدرت علمی و تکنیکی پیدا میکند، پیشرفتهای گوناگون در همه جهت به دست میآورد، در همه این حالات، دلش با خدا باشد[۸۵].
برای تحقق حیات طیبه، نقش اعتقاد به معاد و اینکه هیچ کدام از گفتهها و کردهها و حرفها و سکوتها و حرکتها و سکونها و رفتن و نرفتنها و فداکاری کردن و فداکاری نکردنها و هوای نفس را زیر پا گذاشتن و زیر پا نگذاشتنها، فانی و زایل نشده، بلکه همه موجود است و سرنوشتساز است[۸۶].[۸۷]
نقش اعتقاد به مبدأ و معاد در پیشرفت جامعه
در هر جامعه و ملتی، مبانی معرفتی، فلسفی و اخلاقی نقش تعیین کنندهای در نوع پیشرفت مطلوب یا نامطلوب دارند؛ مثلاً در جامعهای که اصالت لذت حاکم است، همجنس بازی از آن رو که لذتآور است! مباح شمرده میشود، اما جامعهای که بر اساس فلسفه، ایدئولوژی و نظام اخلاقی خود لذت مادی را اصل نمیشمرد و برخی از کارهای لذتبخش را نامشروع میداند، لذت را مجوزی برای تصمیم و اقدام تلقی نمیکند. همچنین در جامعهای که همه پدیدهها با پول محک زده و اندازهگیری میشوند، ممکن است برخی از کارها ارزشی باشد - برای آنکه آنها را به پول میرساند - اما در یک جامعهای که در آن پول و سود، محور قضاوت نیست، همان کار ممکن است ضدارزش محسوب شود؛ لذا مدل توسعه غربی در نظام اسلامی به جهت ماهیت متفاوت مبانی دیدگاه اسلام و غرب نسبت به پیشرفت و جایگاه انسان در این پیشرفت، نتیجهبخش نیست[۸۸]. در دیدگاه غربی، پیشرفت مادی، و محور آن سود مادی است. در چنین دیدگاهی اخلاق و معنویت میتواند قربانی پیشرفت شود، اما در دیدگاه اسلام پیشرفت مادی هدف نیست، بلکه وسیلهای برای رشد و تعالی انسان است. در جهانبینی اسلام، ثروت، قدرت و علم، وسیله رشد انسان و زمینهساز برقراری عدالت، حکومت حق، روابط انسانی در جامعه و دنیای آباد هستند. در این دیدگاه اگرچه دلبستگی به دنیا مذموم است، اما در عین حال از زوایه اجتماعی، وظیفه انسان مدیریت دنیا و استفاده از استعدادهای فراوان طبیعی برای آبادانی دنیا است. بر این اساس، مدل مطلوب توسعه، الگوی پیشرفت مبتنی بر معنویت میباشد[۸۹]. به عبارت دیگر؛ اسلام انسان را بک موجود دوساحتی میداند؛ دارای دنیا و آخرت؛ این پایه همه مطالبی است که در باب پیشرفت باید در نظر گرفته شود؛ شاخص عمده این است؛ فارق عمده این است. اگر یک تمدنی، یک فرهنگی و یک آئینی، انسان را تک ساحتی دانست و خوشبختی انسان را فقط در زندگی مادی دنیایی به حساب آورد، طبعاً پیشرفت در منطق او، با پیشرفت در منطق اسلام - که انسان را دو ساحتی میداند - به کلی متفاوت خواهد بود[۹۰].
بر این اساس مقام معظم رهبری نگاه متعادل به دنیا و آخرت را لازم و آن را یکی از شاخصهای عمده پیشرفت شمرده است و جامعه اسلامی پیشرفته را جامعهای میداند که در آن دنیا و آخرت مردم هر دو آباد شده باشد[۹۱]. معظم له فراموشی آخرت، غفلت از دنیا و آبادانی زمین و بیاعتنایی نسبت به استفاده از مواهب حیات در زندگی شخصی را از موارد عدم تعادل و انحرافاتی دانسته است که ممکن است در برنامهریزی، در عمل شخصی و در اداره کشور، پیش آید[۹۲].
علاوه بر پیوستگی و عدم تفکیک دنیا و آخرت، اگر توحید، اعتقاد به خدا و التزام به این اعتقاد، و نیز توجه به معاد و محاسبه اخروی، به بدنه زندگی بشر بسط داده شود، مشکلات جامعه بشری حل و راه پیشرفت حقیقی گشوده خواهد شد؛ مثلاً موجب منطقی شدن تحمل همه دشواریها و ترویج ایثار و از خودگذشتگی است؛ لذا این مفاهیم اساسی و سرنوشتساز، باید در الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، معنا یابند[۹۳].[۹۴]
جهانشناسی معنوی
جهان بینی معنوی، توجه و ارتباط با خدا را تسهیل میکند و عالم را یکسر پژواک نور خدا مینماید و ذکر توحید و تسبیح را از هر ذرهای به گوش میرساند. «همه هستی آفریده خداست و جلوهگاه علم و قدرت او و پوینده به سوی اوست»[۹۵]. هر چه هست، پر از نور و حضور او و غرق در ذکر و یاد خداست و هیچ چیز بدون خدا معنا و حقیقتی ندارد. موجودات جهان هستی با همه تفاوتها و تنوعی که دارند، «مثل کاروانی است که به طرف یک مقصد حرکت میکند و آن مقصد خداست»[۹۶].
خداوند، نه تنها آغاز و آفریننده جهان، بلکه همراه و نگهدارنده آن و مقصد و سرانجام جهان است. همه جهان برپا به عشق و قدرت و دانش بیکران اوست و به سوی او میرود. کسی که خود را در میان این حرکت پر از شور و روشنایی مییابد، میفهمد که همه عالم او را به سوی خدا میراند. همان طور که امام حسین در دعای عرفه به خداوند عرض میکند: «فَقَدْ دَفَعَتْنِي الْعَوَالِمُ إِلَيْكَ» به راستی که همه جهانها مرا به سوی تو میراند.
از منظر معنویت اسلامی نه تنها هر پدیدهای در آفرینش نشانهای از خداست، بلکه هر پدیده در هر لحظه یک نشانه است و اگر حجات عادت کنار رود خواهیم دید که تکراری در کار نیست و عالم همواره نو و سرشار از نشانههای تازه و بینظیر الهی است. «احوال گوناگون طبیعت، پی در پی میآیند و تغییر پیدا میکنند؛ اینها همهاش آیات الهی است. ما عادت کردیم، اهمیت آنها را نمیفهمیم؛ و الا اگر انسان به این تغییر و تحولی که در طبیعت وجود دارد، عادت نکرده باشد و بار اولی باشد که اینها را میبیند، خواهد دید که خیلی حوادث شگفتآوری است. همین روئیدن گیاهان، نوشدن طبیعت، بارور شدن درختان، اینها همه علائم قدرت الهی است که همین طور ما با چشم عادت کرده خودمان از اینها آسان میگذریم»[۹۷].
عالم آفرینش سرشار از نور و نشانه خداست و انسان هم به عنوان یک پدیده در این عالم نام و نشان اوست و هماهنگ با کل هستی به سوی او در حرکت است. به این ترتیب «با نگاه و نگرش توحیدی، اشیاء و اجزای عالم و حیوانات و جمادات و آسمان و زمین و همه چیز، به یکدیگر متصل و مرتبطاند و همه با انسان خویشاوندند. بنابراین، همه آنچه که انسان میبیند و احساس و درک میکند، یک افق و یک عالم و یک مجموعه است که در یک دنیای سالم و یک محیط امن قرار میگیرد»[۹۸]. امنیت و آرامش با درک هماهنگی عالم و اینکه همه هستی دست قدرت و رحمت خداست، حاصل میشود. این احساس آرامش به عمیقترین لایههای هستی انسان میرسد و به گستردگی کل جهان هستی است. جهانی که همه چیزش در هر لحظه یاد و نام خدا و سرشار از نور و حضور اوست[۹۹]
منابع
پانویس
- ↑ کیاشمشکی، ابوالفضل، جهانشناسی در قرآن، ص۱۲- ۱۴؛ بایل، جان، نقش باور در جهانشناسی جدید، ص۱۹۳.
- ↑ برای مطالعه بیشتر، ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۲۴ و ۲۵-۲۷؛ ج۲، ص۲۲۶؛ کیاشمشکی، ابوالفضل، جهانشناسی در قرآن، ص۱۴-۲۱.
- ↑ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۳۳.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
- ↑ اغلب جهانشناسیهای علمی طبیعتگرایانه و مادی است، اما جهانشناسیهای فلسفی غالباً مبتنی بر باور به لایههای ماورای طبیعی برای جهان است. ر.ک: کیاشمشکی، ابوالفضل، جهانشناسی در قرآن، ص۱۳.
- ↑ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۳۵؛ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.
- ↑ «جهانشناسی علمی» حتی اگر در صدد شناخت جهان به عنوان یک کل باشد از آن رو که محصول تجربه و آزمایش است، شناخت جزیی است و علیرغم مزایایی که دارد از ارائه چهره کل جهان ناتوان است. این جهانشناسی قادر نیست که تکیهگاه یک ایدئولوژی انسانی واقع شود. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۷۷ - ۸۹ و ۲۲۷- ۲۲۹؛ ج۳، ص۲۸ - ۳۶؛ ج۶، ص۹۷۶-۹۷۷، ۹۷، ج۲۳، ص۲۱۶ - ۲۲۱ و ۳۸۹- ۴۳۰؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ دین در آغاز، یک جهانبینی است. شناخت جهان به معنای اینکه این مهندسی عظیم، با دست صنع و قدرت لایزال الهی به وجود آمده است و... ر.ک: حسینی خامنهای، سیدعلی، نرمافزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۴۷.
- ↑ برای آگاهی بیشتر، ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۱۵، ص۵۰۴-۵۰۵؛ ج۳، ص۲۵.
- ↑ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۳۳.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، سخنرانی در مراسم بیعت نماینده امام در ارتش، وزیر دفاع، فرماندهان و پرسنل منتخب نیروهای سهگانه و وزارت دفاع، ۱۸/۳/۱۳۶۸.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی، ۴/۱۲/۱۳۷۷.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، پیام به حجاج بیت الله الحرام، ۲۸/۱۲/۱۳۷۷.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۴۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۵۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۹۱؛ ج۶، ص۸۰، ۸۲ و ۴۷۶.
- ↑ نرمافزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ۲۹/۶/۱۳۶۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ۲۹/۶/۱۳۶۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با علما و روحانیون استان همدان، ۱۵/۴/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار صمیمانه و پرشور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاههای استان قم، ۴/۸/۱۳۸۹. khamenei. ir/index. html. [online]available: http://farsi
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار صدها تن از نخبگان و فرهیختگان استان فارس، ۱۷/۲/۱۳۸۷.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ برای مطالعه بیشتر، ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۱۵۳ - ۱۵۴ و ۱۶۰.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۸/۱۰/۱۳۷۵.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.
- ↑ البته مطلب گفته شده به این معنا نیست که عقل در درک همه چیز توانمند است؛ مثلاً معظم له عقل را در درک روابط کار و بازده آن قاصر ارزیابی کرده و میگوید: در دستگاه عظیم الهی ارتباطات میان کارها و بازده آنها، بسی پیچیده و مبسوط و مشروح است و عقل قاصر ما قادر نیست که این را بفهمد و تحلیل کند. ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در جمع اعضای شورای اداری استان بوشهر، ۱۲/۱۰/۱۳۷۰.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ۲۹/۶/۱۳۶۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار عمومی مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۸۴.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی در پایان چهارمین مجمع بزرگ فرماندهان و مسئولان دفاتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۲۷/۶/۱۳۷۰.
- ↑ ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، گفتوشنود صمیمانه با گروهی از جوانان و نوجوانان، ۱۴/۱۱/۱۳۷۶.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجمع نویسندگان مسلمان، ۲۸/۷/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار صمیمانه و پرشور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاههای استان قم، ۴/۸/۱۳۸۹. [online]available: http://farsi. khamenei. ir/index. html
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم (روز سیام ماه مبارک رمضان)، ۶/۲/۱۳۶۹؛ بیانات در جمع علما و روحانیون استان لرستان، ۳۰/۵/۱۳۷۰.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم (روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان)، ۲۶/۱/۱۳۷۰؛ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر، ۱۸/۵/۱۳۸۸؛ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲/۷/۱۳۸۸.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار هیأت علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی، ۱/۴/۱۳۸۳.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار هیأت علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی، ۱/۴/۱۳۸۳.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۱/۹/۱۳۸۱.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم از سراسر کشور، ۱۸/۷/۱۳۷۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار صمیمانه و پر شور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاههای استان قم، ۴/۸/۱۳۸۹. [online]available: http://farsi.khamenei.ir/index.html
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار دانشگاهیان، طلاب، دانش آموزان، مسئولان و اقشار مختلف مردم، ۲۹/۹/۱۳۶۸.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ حادثه طبس، حادثهای است که در آغاز پیروزی انقلاب توسط آمریکایی انجام شد. چرخ بالهای آمریکا برای حمله به تهران وارد ایران شدند و گرفتار بادهای شنی طبس شدند و همه آنها سرنگون شدند.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ۲۹/۶/۱۳۶۹.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای «گروه دانش» صدای جمهوری اسلامی ایران، ۱۵/۱۱/۱۳۷۰.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با وزیر علوم و رؤسای دانشگاهها، ۱۷/۱۰/۱۳۸۳.
- ↑ معظم له معتقد است که تصور ناسازگاری «علمگرایی» با «دینگرایی» از عدم توجه به تفاوت اساسی بین اسلام و مسیحیت ناشی شده است، اسلام دینی است که به علم دعوت میکند. ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای «گروه دانش» صدای جمهوری اسلامی ایران، ۱۵/۱۱/۱۳۷۰.
- ↑ اساساً علت اینکه مسلمانان توانستند برای مدت چند قرن مشعل علم را در دنیا به دست بگیرند، همین توجه اسلام به علم و دانش بود. جهان بینی دینیای که ما از قرآن میگیریم، تصویری که ما از آفرینش، از انسان، از ماوراءالطبیعه، از توحید، از مشیت الهی و از تقدیر و قضا و قدر داریم، با علم سازگار است؛ لذا تولید کننده و تشویق کننده علم و زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی بوده است. پس، آن روح دینی، نه تنها با روح علمی اصلاً منافاتی ندارد؛ بلکه روح دینی، کمک و پشتیبان روح علمی است. ر.ک: همان، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات رهبر معظم انقلاب پس از سخنان اساتید، ۲۶/۹/۱۳۸۳.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۳.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها، ۸/۶/۱۳۸۸.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروه کثیری از آزادگان، ۲۶/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار صمیمانه و پر شور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاههای استان قم، ۸/۴/۱۳۸۹. [online]available: http://farsi.khamenei.ir/index.html
- ↑ نرمافزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در جمع مردم چهار محال و بختیاری، در استادیوم ورزشی شهرکرد، ۱۵/۷/۱۳۷۱.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۵.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در جمع مردم چهار محال و بختیاری در استادیوم ورزشی شهرکرد، ۱۵/۷/۱۳۷۱.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۵/۵/۱۳۸۲.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۲۳/۵/۱۳۷۰.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۷.
- ↑ اگر در گوشهای از عالم، کودکان از بیغذایی جان خود را از دست میدهند، ظاهر قضیه این است که به دلیل نیآمدن باران، خشکسالی شده است؛ اما باطن قضیه، بیعدالتی است. در اثر بیعدالتی، انسانیت دچار این بیماریها و دردهاست. اگر عدالت از نسلهای گذشته بر آن جامعه و محیط زندگی بشر حکمفرما بود، انسان میتوانست در سایه استقرار عدالت، محیط زندگی خود را طوری بسازد که برای او قابل زیست باشد و فرزند او به آن فلاکت نیفتد و زندگی، این قدر زشت و دردآور نشود، ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با کارگزاران، در روز «عید مبعث»، ۲۹/۹/۱۳۷۴.
- ↑ یعنی یقیناً یک دورانی خواهد آمد که دوران عدل خواهد بود. در دعای بعد از زیارت شریف آل یاسین آمده است: «يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا».
- ↑ ر.ک: دومین نشست اندیشههای راهبردی، ۲۷/۲/۱۳۹۰. [online]available: http://farsi.khamenei.ir/index.html
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
- ↑ دومین نشست اندیشههای راهبردی، ۲۷/۲/۱۳۹۰. [online]available: http://farsi.khamenei.ir/index.html
- ↑ دومین نشست اندیشههای راهبردی، ۲۷/۲/۱۳۹۰. [online]available: http://farsi.khamenei.ir/index.html.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۷.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در صحن جامع رضوی مشهد مقدس، ۲/۱/۱۳۸۳؛ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زایران حضرت رضا(ع)، ۲۹/۱/۱۳۷۰.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروهی از آزادگان، جمعی از خانوادههای معظم شهدا و جانبازان، مسئولان اجرایی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و ائمه جمعه استانهای کرمانشاه، یزد و چهار محال و بختیاری، و گروهی از مردم شهرهای گرگان، گنبد، محلات، کتوند، شوشتر، سپیدان، تهران، شیراز و جهرم، ۲/۸/۱۳۶۹.
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۹.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان، ۲۷/۲/۱۳۸۸.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد: الگوی اسلامی - ایرانی تنها راه پیشرفت کشور، ۲۵/۲/۱۳۸۶.
- ↑ ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان، ۲۷/۲/۱۳۸۸.
- ↑ ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان، ۲۷/۲/۱۳۸۸.
- ↑ نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان، ۲۷/۲/۱۳۸۸.
- ↑ ر.ک: نخستین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ۱۰/۹/۱۳۸۹. [online]available: http://farsi.khamenei. ir/index.html
- ↑ ترخان، قاسم، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۲۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۸/۷/۱۳۷۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۷/۱/۱۳۸۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
- ↑ مظاهریسیف، حمید رضا، مقاله «نظام معنویت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۳۷۱.