عدالت اجتماعی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عدل است. "عدالت اجتماعی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدالت اجتماعی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

تعریف عدالت اجتماعی

نسبت با مفاهیم دیگر

نسبت عدالت با آزادی

نسبت عدالت با ایمان

نسبت عدالت با حقوق

اهمیت و ضرورت عدالت اجتماعی

خاستگاه عدالت اجتماعی

مبانی عدالت اجتماعی

  1. اصل توحید: مبانی عدالت اجتماعی از دید امام خمینی از مبانی دینی و اعتقادی ایشان نشأت می‌گیرد. بر اساس اصول اعتقادی از جمله اعتقاد به "توحید"، جهت‌گیری مبانی سیاسی و اجتماعی امام خمینی قابل شناسایی است. ایشان در یکی از مصاحبه‌های خود درباره تبیین مواضع اسلام، اعتقاد خود و همه مسلمانان جهان را عبارت از مسائلی می‌داند که در قرآن آمده و یا توسط پیامبر اسلام و جانشینان آن حضرت بیان شده است که ریشه و اصل همه آن عقائد، اصل توحید است[۷]. از منظر امام خمینی انقلاب اسلامی بر مبنای اصل توحید استوار است که محتوای آن در همه شئون جامعه سایه می‌افکند؛ چرا که در اسلام تنها معبود انسان و بلکه کل جهان، خداوند متعال است که همه انسان‌ها باید برای رضای او عمل کنند. در جامعه‌ای که شخص‌پرستی‌ها، نفع‌پرستی‌ها و لذت‌پرستی‌ها محکوم شده و انسان تنها به پرستش خدا دعوت می‌شود، در این صورت همه روابط انسان‌ها در داخل جامعه و یا خارج از آن تغییر می‌یابد، همه امتیازات حذف می‌شود و فقط تقوا و پاکی ملاک برتری است. در چنین جامعه‌ای زمام‌دار با پایین‌ترین فرد جامعه برابر است[۸].
  2. تساوی ذاتی انسان‌ها: یکی دیگر از مهم‌ترین مبانی عدالت اجتماعی، اشتراک افراد جامعه از لحاظ شرافت و مقام انسانی است. پیامبر اکرم(ص) فرماید: «النَّاسُ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ الْمُشْطِ»[۹] (مردم چونان دندانه شانه برابرند). امام خمینی از اصل اعتقادی "توحید" این نتیجه را حاصل می‌دانند که همه انسان‌ها در پیشگاه خداوند متعال یکسان‌اند و تنها امتیاز فرد نسبت به فرد دیگر، بر معیار و قاعده تقوی و پاکی از انحراف و خطاست. بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه مخدوش می‌سازد و امتیازات پوچ و بی‌محتوا را در جامعه حاکم می‌سازد، باید مبارزه کرد[۱۰]. امام خمینی در بیان دیگر به این نکته اشاره می‌کند که اسلام تمام تبعیض‌ها را محکوم کرده و در پناه جمهوری اسلامی، حق اداره امور داخلی و رفع هرگونه تبعیض فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، متعلق به تمام قشرهای ملت می‌باشد[۱۱].
  3. یقین داشتن به آرمان عدالت و تدبیر عملی: بی‌تردید در ورای هر عملی، فکر و اندیشه و سپس عنصر یقین و باورمندی به آن نهفته است. ایمان و یقین داشتن، لازمه تحقق و ظهور و بروز هر عملی است. پیامبر(ص) می‌فرماید: «الْإِيمَانُ وَ الْعَمَلُ قَرِينَانِ لَا يَصْلُحُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا إِلَّا مَعَ صَاحِبِهِ»[۱۲] (ایمان [باورمندی] و عمل همراه هم‌اند؛ هیچ یک بدون دیگری درستی و صلاح نمی‌پذیرد). بر طبق همین اصل مهم می‌توان گفت ایمان راستین و یقین داشتن به نیک بودن عدالت و آثار مبارک آن، فرد و جامعه را خواستار و آماده پذیرش عدالت می‌سازد. ثمره تعقل و باور صادقانه عدالت، شکوفایی اراده و همت و پشتکار نیروی انسانی است، تا عدالتی را که توسط فکر و اندیشه صحیح بدان راهبری شده و با عمق وجود خود به نیک و خیر بودن عدالت ایمان آورده است، اکنون به مرحله اجرا گذاشته و در زندگی فردی و اجتماعی خود آن را پیاده سازد. امام خمینی نقش باورها را در شکوفایی اراده‌ها بسیار مهم توصیف می‌کند و معتقد است در وهله اول باید باور کنیم که می‌توانیم. وقتی این باور شکل گرفت، اراده می‌کنیم و زمانی که این اراده در ملتی پیدا شد، همگان به فعالیت و تکاپو می‌افتند[۱۳][۱۴].

زمینه‌های تحقق عدالت اجتماعی

آثار و کارکردهای عدالت اجتماعی

از بُعد ماهیت نهضت که اسلامی و الهی است، دین نقش مؤثری در بیدار کردن فطرت خداجوی انسان‌ها و در نتیجه عدالت‌خواهی آنان دارد. ریشه این نهضت بر جریان‌های مختلفی مبتنی بوده است که تبعیض و ازدیاد روزافزون شکاف طبقاتی و نقضآشکار قوانین و مقررات اسلامی از جمله آنها است. هدف‌های نهضت همان اهدافی است که ائمه اطهار(ع) نیز در سخنان خویش آنها را به عنوان هدف‌های اصلاحی خویش ذکر کرده‌اند. این اهداف، هدف‌های کلی همه نهضت‌های اسلامی است. امام علی(ع) در نهج‌البلاغه، این هدف‌ها را چنین بیان می‌کند: « لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ» به این معنا که نشانه‌های محو شده راه خدا را بازگردانیم. یعنی اصلاحی در فکرها و اندیشه‌ها و تحولی در روح‌ها و ضمیرها و قضاوت‌ها در زمینه خود اسلام صورت گیرد. « نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ»؛ اصلاح اساسی و آشکار و چشمگیر که نظر هر بیننده را جلب کند و علایم بهبودی وضع زندگی مردم کاملاً هویدا باشد. به عبارتی، تحول بنیادین در اوضاع زندگی مردم انجام پذیرد. « يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ»؛ بندگان مظلوم خدا از شر ظالمان امان یابند و دست تطاول ستمکاران از سر ستمدیدگان کوتاه شود تا در روابط اجتماعی انسان‌ها اصلاحی صورت گیرد. « تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ »؛ مقررات تعطیل شده خدا و قانون‌های نقض شده اسلام بار دیگر به پا داشته شود و بر زندگی اجتماعی مردم حاکم شود. به این معنا که تحولی ثمربخش و اسلامی در نظامات مدنی و اجتماعی جامعه صورت پذیرد[۱۷].

موانع تحقق عدالت اجتماعی

پیامدهای نبود عدالت اجتماعی

بایسته‌های عدالت اجتماعی

1. قانون: اینکه چه امری مردم را به پیروی از عدالت وا می‌دارد و کاستی‌های ناشی از اعمال و رویه‌های ناعادلانه را جبران می‌کند، بحثی با اهمیت است. اگر اعتقادی به روش‌های خشونتآمیز نداشته و خواهان حفظ کرامت و ارزش‌های انسانی باشیم، شاید روش‌هایی مانند تربیت صحیح، آموزش‌های سالم و امثال اینها گزینه‌های خوبی به نظر رسند. در این صورت، قانون، نقشی کلیدی خواهد داشت. پذیرش قانون و اطاعت از آن، از سنین کودکی، عنصر مؤثری برایت تربیت فرزندان و جهت‌گیری آنان در راستای احقاق حقوق و جلوگیری از تجاوز در آنان خواهد بود. ضمن آن‌که قانون نه تنها برای تعلیم کودکان و دیگر افراد جامعه مفید است، بلکه اداره عادلانه امور جامعه نیز در گرو آن است. در این راستا، قانون باید دارای ویژگی‌هایی باشد که هدف فوق را تأمین کند. با پذیرش اهمیت قانون در زندگی اجتماعی، پرداختن به لوازم و مشخصات قوانین عادلانه و صحیح، ضروری خواهد بود. دراین باره می‌توان به موارد زیر پرداخت: چگونگی قانون، واضع قانون، ضمانت اجرای قانون، فلسفه لزوم قانون و امثال آن، که در ادامه به بررسی آن می‌پردازیم.
2.اجرا و تنفیذ: ایجاد روابط عادلانه در اجتماع، تنها با وضع قوانین عادلانه امکان‌پذیر نیست؛ بلکه آن قوانین بایستی به مرحله اجرا درآید. از این رو در کنار قانون خوب، حسن اجرای مجریان نیز از موجبات عدالت محسوب می‌شود[۳۲]. عدالت اجتماعی به معنای رعایت مساوات در جعل قانون و در اجرای آن است. اجرا و تحقق عملی عدالت اجتماعی، وظیفه دولت‌ها است؛ به این معنا که دولت در عمل میان افراد، تبعیض و تمایز قائل نشود[۳۳]. حکومت، ابزاری لازم و ضروری برای اجرای عدالت اجتماعی است. الگوی موفق و عملی در این باره امیرمؤمنان است. در واقع علی(ع) الگویی است که در مدت کوتاه زمام‌داری خود توانست بذر عدالت را در جامعه اسلامی بکارد. در سیره امام علی(ع)، ارزش حکومت با مقیاس عدالت معین می‌شود. امیرمؤمنان به دست گرفتن رهبری جامعه را تنها به عنوان وسیله‌ای برای اجرای عدالت و احقاق حقوق و خدمت به اجتماع مقدس می‌شمرد. او خطاب به ابن‌عباس نیز همین مطلب را یادآور می‌شود که حکومت بر مردم اگر وسیله احقاق حق و اجرای عدالت نباشد، نزد من از کهنه کفشی کم ارزش‌تر است. از آنجا که تحقق عدالت و احقاق حقوق مردم، وظیفه اصلی حکومت عنوان شده و حق نیز طرفینی است، در رابطه مردم و حکومت نیز بایستی چنین رابطه‌ای حاکم باشد. یعنی مردم نسبت به حکومت همان اندازه حق داشته باشند که حکومت نسبت به مردم حق دارد. هم مردم بر حکومت حق دارند و هم حکومت بر مردم حق دارد. صلاح و شایستگی مردم به صالح بودن حکومت و صلاح حکومت‌ها به استواری و استقامت مردم وابسته است. عدالت زمانی تحقق می‌یابد که مردم به حقوق حکومت وفادار باشند و حکومت نیز حقوق مردم را ادا کند. در سیره علی(ع)، حق به هیچ وجه باطل نمی‌شود؛ حتی اگر از زمان آن گذشته باشد و عدالت، که همان ادای حقوق است، از عام‌ترین قوانین اجتماع می‌باشد که بیشترین ظرفیت و گنجایش را در میان قوانین اجتماعی داشته و نفع همه جامعه در آن گنجانده شده است؛ به گونه‌ای که اگر رضایت فردی با عدالت تأمین نشود، با چیز دیگری نیز تأمین نخواهد شد. با توجه به آموزه‌های نهج‌البلاغه، عدالت نوعی معیار و مقیاس است. عدالت یک مرز است که اگر شکسته شود، حدی برای رفتار بشر نمی‌توان تصور کرد و طبیعت و شهوت سیری‌ناپذیر انسان به رضایت دست نخواهد یافت. امام علی(ع) خطاب به مردم می‌گوید: گمان نکنید که اگر سخن حقی به من گفته شود، برای من سنگین و ناگوار است؛ زیرا کسی که شنیدن حق بر او سخت آید، عمل به حق و عدالت بر او سنگین‌تر خواهد بود. گرفتار نشدن در دام سیاست‌بازی، کسب سیادت و شهرت، ترجیح عدالت بر مصلحت، برتری دادن عدالت و عدم تبعیض برای تأمین رضایت دوستان و اطرافیان، درس‌های دیگری است که از سیره علوی می‌توان آموخت[۳۴].
3. آگاهی مردم به حقوق خویش: یکی از ضروریات عدالت اجتماعی، آگاهی مردم به حقوق خویش است. در بحث تربیت، به آماده ساختن مردم برای احقاق حقوقشان اشاره شد. پس از این مرحله، مردم باید تعلیمات خود را در عرصه اجتماع به نمایش گذارند. جامعه ما هنگامی جامعه اسلامی خواهد بود که خانواده‌ای حاضر نشود ایام عید برای فرزندان خود لباس نو تهیه کند، مگر آنکه قبلاً مطمئن شده باشد خانواده‌های فقرا دارای لباس نو هستند. مردم با میل و رغبت امکانات خود را در جهت رفاه محرومان به کار اندازند و در جامعه، درد هر فرد تنها درد خودش نباشد، بلکه درد همه مسلمانان باشد[۳۵]. اجرای قانون نیز مستلزم بیداری شعور عامه مردم به حفظ حقوقشان و عدم تجاوز از آن است[۳۶].

گستره عدالت اجتماعی

عدالت اقتصادی

عدالت سیاسی

عدالت فرهنگی

عدالت قضایی

عدالت اداری

منابع

  1. فرهنگ شیعه
  2. دانشنامه نهج البلاغه
  3. کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۳۳.
  2. ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌ کند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  3. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۳۳.
  4. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۸، ص۱۵۶-۱۵۸.
  5. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۳۲.
  6. کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت
  7. صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۷.
  8. صحیفه امام، ج۵، ص۱۱.
  9. نهج الفصاحه، ص۴۸۴، ح۳۱۴۹.
  10. صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۸.
  11. صحیفه امام، ج۱۱، ص۵۶.
  12. نهج الفصاحه، ص۳۶۹، ح۱۰۷۱.
  13. صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۱۷.
  14. خاکبان، سلیمان، یوسفی، رقیه، "عدالت اسلامی"، منظومه فکری امام خمینی
  15. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۴۵.
  16. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۱۵.
  17. مطهری، مرتضی، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص۶۳-۷۰.
  18. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۸.
  19. کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت
  20. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۷، ص۳۰۹.
  21. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۰۰-۲۰۲.
  22. مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص۵۰.
  23. کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت
  24. کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت
  25. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
  26. کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت
  27. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۱۹.
  28. کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت
  29. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۵۳.
  30. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۵۹.
  31. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۴۳۱-۴۳۲.
  32. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۲۶.
  33. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۶، ص۲۵۳.
  34. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۴۳۷-۴۵۳.
  35. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۶۰-۶۱.
  36. کیخا، نجمه، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، چلچراغ حکمت