فضائل امام حسین
در آیات و روایات فضایلی برای امام حسین(ع) بیان شده است که برخی از آنها مشترک میان آن حضرت و سایر ائمه(ع) است و برخی اختصاص به ایشان دارد. از فضایل مشترک میتوان به روایاتی اشاره کرد که به وادار نمودن بر دوستی اهل بیت(ع) و اینکه دوستی اهل بیت(ع) دوستی رسول خداست؛ حب اهل بیت(ع) اساس ایمان است و... اشاره کرد و از فضایل اختصاصی به روایاتی اشاره میشود که در آن موضوعاتی همچون زیور آسمانها و زمین، چراغ هدایت و کشتی نجات؛ حسین(ع) کشتی نجات؛ محبوبترینِ مردم نزد آسمانیان؛ دعای پیامبر(ص) در حقّ دوستدارانش؛ پیامبر(ص) پیشانی و دهان امام حسین(ع) را میبوسید؛ شناخت نهانی مؤمن نسبت به امام حسین(ع)؛ غذا خوردن با بینوایان و... بیان شده است.
مقدمه
امام حسین (ع) شش سال از دوران زندگیاش را با جد بزرگوارش سپری کرد و در این مدت همیشه در کنار رسول خدا (ص) بوده و حتی در وقت نماز از آن حضرت جدا نمیشد. رسول خدا (ص) با جملاتی که دربارۀ امام حسین فرموده گوشهای از فضائل او و برادرش را به مردم بازگو نمود، مانند حدیث: "حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند"[۱].
پیامبر علاقه بسیاری به امام حسین (ع) داشت و پیوسته در گفتار و رفتار، از مهر زیاد خویش به فرزند دخترش پرده برمیداشت. او را به سینه میفشرد و گلویش را میبوسید و میفرمود: "حسین از من است و من از اویم. خدا دوست دارد کسی را که حسین را دوست دارد. حسین از اسباط است"[۲]. روایت است که پیامبر بر منبر سخنرانی میکردند، زمانی که امام حسن و حسین (ع) آمدند پیامبر از منبر پایین آمد و آنان را در آغوش گرفت. مهمترین رخداد دوران کودکی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) شرکت در مباهله بود. امام حسین (ع) از نظر ظاهری شبیه به پیامبر (ص) بود. ایشان مردی سپیدچهره بود و عمامهای سیاه بر سر میگذاشت و موی سر و محاسن خود را خضاب میکرد. حضرت مردی صاحب کرم و بردبار بود و به فقرا و مساکین رسیدگی میکرد و با آنان نشست و برخاست داشت.
پیامبر (ص) فرمود: "امّا حسین، پس او از امّت من است و او پسر و فرزند من و بهترین خلق بعد از برادرش است، او امام مسلمانان مولای مؤمنان، خلیفه پروردگار عالمیان، فریادرس فریاد خواهان و پناه پناه جویان و حجّت خداوند بر تمام خلق خدا و سرور جوانان اهل بهشت و باب نجات امّت است، فرمان او، فرمان من و اطاعت از او، اطاعت از من است، پس هر کس از او پیروی کند از من است و هر کس از او نافرمانی کند، از من نیست"[۳].[۴]
فضائل فراوانی برای امام حسین (ع) در آیات و روایات وارد شده است که برخی از مشترک میان اهل بیت(ع) است و برخی اختصاص به آن حضرت دارد:
فضائل مشترک امام حسین
در قرآن
برخی تا حدود ۱۲۰ آیه از قرآن کریم را با ملاحظه روایات تفسیری درباره اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) استخراج کردهاند. بخش عمدهای از این آیات در فضائل مشترک و بخش دیگر در فضائل مختص امام حسین(ع) است[۵].
آیه مودت
یکی از آیاتی که دلالت بر مقام و منزلت عظیم اهل بیت(ع) از جمله امام حسین(ع) دارد، آیه مودت است. خداوند متعال میفرماید: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۶]. شکی نیست که پیامبر در طول ۲۳ سال در نشر و گسترش توحید، زحمات فراوانی را متحمل شد که اجر بسیاری را میطلبد؛ ولی حضرت تنها توقعی که از امت خود در مقابل این همه زحمات دارد، این است که نزدیکان او را دوست بداریم[۷].
آیه اطعام
یکی دیگر از این آیات، آیه اطعام است که مربوط است به ماجرای غذا دادن به فقیر و مسکین و یتیم از طرف امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهراء(س) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع): قرآن کریم در آیات ۵ تا ۱۱ سوره انسان (هل اتی) به این ماجرا نظر دارد تا آنجا که میفرماید: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾[۸]، ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾[۹].[۱۰].[۱۱]
در روایات
در روایات فریقین، همانند قرآن کریم به طور صریح بر محبت اهل بیت(ع) و از آن جمله امام حسین(ع) تأکید شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- وادار نمودن بر دوستی اهل بیت(ع): رسول خدا(ص) میفرماید: اولاد خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، دوستی اهل بیتش و قرائت قرآن[۱۲].
- دوستی اهل بیت(ع) دوستی رسول خداست: رسول خدا(ص) فرمود: خدا را دوست بدارید به جهت آنکه از نعمتهایش به شما روزی میدهد و مرا نیز به جهت دوستی خدا دوست بدارید و اهل بیتم را به جهت دوستی من، دوست بدارید[۱۳].
- حب اهل بیت(ع) اساس ایمان است: رسول خدا(ص) فرمود: اساس اسلام، دوستی من و دوستی اهل بیت من است[۱۴].
- حب اهل بیت(ع) عبادت است: رسول خدا(ص) فرمود: یک روز دوستی آل محمد، بهتر از یک سال عبادت است و کسی که بر آن دوستی بمیرد، داخل بهشت میشود[۱۵].
- دوستی اهل بیت(ع) نشانه ایمان است: رسول خدا(ص) فرمود: هیچ بندهای ایمان کامل پیدا نمیکند؛ مگر در صورتی که من دوست داشتنیتر نزد او از خودش باشم و نیز اهل بیتم از اهلش محبوبتر و عترتم از عترتش دوست داشتنیتر و ذاتم از ذاتش محبوبتر باشد[۱۶].
- دوستی اهل بیت(ع) نشانه پاکی ولادت: پیامبر(ص) در روز خیبر به علی(ع) اشاره کرد و فرمود: ای مردم! اولاد خود را به دوستی علی امتحان نمایید؛ زیرا او شما را گمراه نمیکند و از هدایت دور نمیسازد. پس هر یک از اولاد شما که علی را دوست بدارد، از شماست و هر کدام که او را دشمن بدارد، از شما نیست[۱۷].
- سؤال از دوستی اهل بیت(ع) در روز قیامت: رسول خدا(ص) فرمود: اولین چیزی که در روز قیامت از بنده سؤال میشود، دوستی ما اهل بیت است[۱۸].
- جهنمی بودن دشمنان اهل بیت(ع): ابوسعید خدری از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود: قسم به کسی که جانم به دست اوست، دشمن ندارد ما اهل بیت را کسی جز آنکه خداوند او را به دوزخ افکند[۱۹].
- امر به محبت اصحاب کساء: حضرت علی(ع) نقل میکند: پیامبر خدا(ص) دست حسن و حسین(ع) را گرفت و فرمود: «هرکس من و این دو و پدر و مادر آنها را دوست بدارد، همراه من در درجه من در روز قیامت خواهد بود»[۲۰].[۲۱]
- فضایل مشترک بین امام حسن و امام حسین(ع): برخی از فضایل در روایات به صورت مشترک بین این دو امام آمده است، از قبیل:
- رضایت پیامبر(ص) از آن دو: طبرانی به سندش از ربعی بن حراش و او از امام علی(ع) نقل کرده که: حضرت بر پیامبر(ص) وارد شد در حالی که پارچهای را پهن نموده و آن حضرت و فاطمه و علی و حسن و حسین(ع) بر روی آن نشسته بودند، پیامبر(ص) اطراف آن را گرفت و به دور آنان بست، سپس فرمود: «بار خدایا! از آنان راضی باش، همانگونه که من از آنان راضی هستم»[۲۲]
- دو ریحانه پیامبر(ص): عبدالله بن عمر از پیامبر(ص) نقل کرده که درباره امام حسن و امام حسین(ع) فرمود: این دو دسته گلهای من از دنیا هستند[۲۳]. ترمذی بعد از نقل این حدیث، آن را صحیح دانسته است.
- محبت پیامبر(ص) به آن دو: احمد بن حنبل به سندش از عطاء نقل میکند: مردی او را خبر داد: او پیامبر(ص) را دید که حسن و حسین(ع) را در بر گرفته و عرضه میدارد: «بار خدایا! من آن دو را دوست میدارم، تو نیز آنان را دوست بدار»[۲۴].
- دو سرور جوانان بهشت: یکی از فضایل امام حسن و امام حسین(ع) که از سوی پیامبر اکرم(ص) ابلاغ شده این است که این دو بزرگوار، سرور جوانان بهشتاند. فضیلتی که برای هیچ کس به جز این دو نرسیده است. شهرت این حدیث به اندازهای است که به تواتر رسیده است. اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم: خطیب بغدادی از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده که رسول خدا(ص) فرمود: حسن و حسین(ع) دو آقای اهل بهشتاند و پدرشان از آن دو بهتر است[۲۵].[۲۶]
فضائل اختصاصی امام حسین
در قرآن
در روایات
در برخی از روایات، به فضایل اختصاصی امام حسین(ع) که در روایات آمده، اشاره شده است.
- زیور آسمانها و زمین، چراغ هدایت و کشتی نجات: در کتاب عیون أخبار الرضا (ع) از امام حسین (ع) نقل شده است: بر پیامبر خدا (ص) وارد شدم، در حالی که ابی بن کعب، نزد ایشان بود. پیامبر خدا (ص) به من فرمود: «آفرین بر تو، ای ابو عبدالله، ای زیور آسمانها و زمینها!». اُبَی به پیامبر (ص) گفت: ای پیامبر خدا! چگونه کسی غیر از تو، زیور آسمانها و زمینها میشود؟! پیامبر (ص) فرمود: «ای اُبَی! سوگند به کسی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، حسین بن علی، در آسمان، بزرگتر شمرده میشود تا در زمین و در سمت راست عرش خدای عزوجل نوشته شده است: او چراغ هدایت، کشتی نجات، پیشوای خیر و برکت و عزّت و افتخار و دانش و سرمایه است»[۲۷]
- حسین (ع) کشتی نجات: پیامبر (ص) در حدیثی مشهور که به ایشان نسبت داده شده، فرموده است: «إِنَّ الحُسَینَ مِصْبَاحُ الهُدَی وَ سَفِینَةُ النَّجَاةِ». حسین، چراغ هدایت و کشتی نجات است.
- محبوبترینِ مردم نزد آسمانیان: در کتاب المناقب ابن شهرآشوب به نقل از امام رضا (ع)، از پدرانش (ع) آورده است: "هر کس دوست دارد به کسی بنگرد که محبوبترینِ زمینیان نزد آسمانیان است، به حسین بنگرد"[۲۸]
- دعای پیامبر (ص) در حقّ دوستدارانش: در کتاب تاریخ دمشق به نقل از ابو هریره آمده است: با پیامبر خدا (ص) در بازاری از بازارهای مدینه بودم. ایشان، بازگشت و من نیز با ایشان بازگشتم. پیامبر (ص) فرمود: «حسین بن علی را فرا بخوان» و من، فرا خواندم. همین که حسین بن علی آمد، پیامبر (ص) دستش را دراز کرد و حسین (ع) همچنین کرد. آنگاه، پیامبر (ص) او را در آغوش گرفت و گفت: «خدایا! من، او را دوست دارم. تو نیز او و دوستدارش را دوست بدار»[۲۹]
- پیامبر (ص) پیشانی و دهان امام حسین (ع) را میبوسید: در کتاب کفایة الأثر به نقل از سلمان فارسی نوشته شده است: بر پیامبر خدا (ص) وارد شدم و دیدم حسین بن علی (ع) بر روی ران اوست و پیامبر (ص) پیشانی او را میبوسد و دهانش را بر دهان او نهاده و میبوسد[۳۰].
- شناخت نهانی مؤمن نسبت به امام حسین (ع): در کتاب الخرائج و الجرائح به نقل از مقداد بن اسود، از پیامبر خدا (ص) آمده است: به راستی در دلهای مؤمنان، شناختی نهانی نسبت به حسین، هست[۳۱]
- غذا خوردن با بینوایان: ابن شهرآشوب نقل میکند: امام حسین (ع) بر بینوایانی گذشت که داشتند از تکّه نانی نهاده بر عبایشان میخوردند. امام (ع) به آنان سلام داد. ایشان هم او را به غذا دعوت کردند. امام (ع) با آنان نشست و فرمود: «اگر صدقه [بر ما اهل بیت، حرام نبود، با شما میخوردم». سپس فرمود: «با من به خانهام بیایید». به آنان غذا و لباس داد و فرمان داد تا چند دِرهمی به آنها بدهند[۳۲].[۳۳]
- محبت پیامبر(ص) به امام حسین(ع): حاکم نیشابوری به سندش از ابوهریره نقل کرده که گفت: رسول خدا(ص) را دیدم در حالی که حسین بن علی(ع) را بر دوش داشت و به خدا عرضه مینمود: بار خدایا! همانا من او را دوست میدارم، تو هم او را دوست بدار[۳۴]
- امام حسین(ع) محبوب پیامبر(ص): حاکم نیشابوری به سندش از ابوهریره نقل کرده که گفت: رسول خدا(ص) را دیدم در حالی که حسین بن علی(ع) را بر دوش داشت و به خدا عرضه مینمود: بار خدایا! همانا من او را دوست میدارم، تو هم او را دوست بدار[۳۵].[۳۶]
مفاخره امیرالمؤمنین (ع) با امام حسین (ع)
روزی رسول خدا (ص) در جایی نشسته بودند و امیرالمؤمنین (ع) کنار ایشان بودند. در این هنگام حسین بن علی (ع) نزد ایشان آمد. پیامبر (ص) ایشان را گرفت و در آغوش خود نشاند و بین دو چشم و لبانش را بوسید؛ امام حسین (ع) در آن زمان شش ساله بود. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "ای رسول خدا! آیا فرزندم حسین را دوست دارید؟" پیامبر (ص) فرمودند: "چگونه او رادوست نداشته باشم در حالی که او عضوی از اعضای من است". امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "ای پیامبر خدا، کدام یک از ما نزد شما دوست داشتنیتر هستیم؛ من یا حسین؟" حسین (ع) فرمود: "پدرجان، هر کدام از ما که شرافت و بزرگی بیشتری داشته باشد، نزد پیامبر (ص) دوست داشتنیتر و جایگاهمان به ایشان، نزدیکتر است".
امیرالمؤمنین (ع) به حسین (ع) فرمودند: "آیا با من مفاخره میکنی؟" حسین (ع) فرمود: "اگر شما بخواهید، آری پدرجان". امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "حسین جان، من امیرمؤمنان و زبان راستگویان و وزیر پیامبر (ص) و مخزن علم خداوند و برگزیده در میان خلق خدا هستم؛ من رهبر پیشتازان به سوی بهشت هستم؛ من قضاوت کننده دین به امر خدا هستم؛ من کسی هستم که عمویش در بهشت، سرور است و برادرش جعفر است که در بهشت نزد ملائکه پرواز میکند؛ من کسی هستم که رسول الله (ص) او را داور قرار داد؛ من کسی هستم که برای او بیعت گرفتم؛ من کسی هستم که به امر خداوند سوره تنزیل (توبه) را برای اهل مکه بردم؛ من کسی هستم که خداوند مرا در میان بندگانش برگزید؛ من ریسمان محکم الهی هستم؛ من کسی هستم که خداوند به مخلوقاتش امر فرمود مطابق آیه ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا﴾[۳۷]، به من تمسک کنند؛ من ستاره درخشان الهی هستم؛ من همانم که ملائکه آسمان زیارتش میکنند؛ من زبان گویای خدایم؛ من حجت خدا بر مخلوقاتش هستم؛ من دست قدرتمند خدا هستم؛ من وجه خدا در آسمانها هستم؛ من همنشین خدایم که در میان مردم ظاهر شدهام؛ من کسی هستم که خداوند دربارهاش فرمود: ﴿بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾[۳۸]؛ من دستاویز استوار الهی هستم که گسستی برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
من دری الهی هستم که همگان (برای پیمودن مسیر یکتاپرستی) باید از آن عبور کنند، من نشانه خدا بر روی پل صراط هستم؛ من (به منزله) خانه خدا هستم که هر کس در آن داخل شود، ایمن است؛ پس هر کسی که به ولایت و محبت من تمسک جوید، از آتش جهنم در امان است؛ من نبرد کننده با بیعت شکنان (اصحاب جنگ جمل) و تعدی کنندگان و ظالمین (اصحاب جنگ صفین) و خوارج (اصحاب جنگ نهروان)، هستم؛ من کُشنده کفار هستم؛ من پدر یتیمان و پناه بیوه زنان هستم؛ منظور از آیه ﴿عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ﴾[۳۹] من هستم و من همان خبری هستم که در روز قیامت درباره قبول ولایتم از خلایق میپرسند؛ آن نعمتی که خداوند در این آیه فرموده: ﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ﴾[۴۰] و از آن سؤال میشود، من هستم؛ من همان نعمت خدایم که بر بندگانش ارزانی داشته است؛ من همانم که خداوند درباره من و در حق من آیه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۴۱] را نازل فرموده است؛ بنابراین هر کسی که مرا دوست بدارد، مسلمان و مؤمن و دینش کامل است، (بندگان خدا) من همانم که به واسطه من هدایت شدهاید؛ من کسی هستم که خداوند درباره من و دشمنانم در قرآن فرموده است: ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ﴾[۴۲]؛ یعنی از ولایت من از آنها میپرسند و باید بازخواست شوند. من همان خبر بزرگی هستم که خداوند به واسطه من دینش را در غدیر خم و خیبر کامل کرد؛ من کسی هستم که رسول خدا (ص) دربارهام فرمود: " هر کسی من مولا و سرپرست اویم، زین پس علی، مولا و سرپرست اوست". حقیقت نماز مؤمن من هستم؛ منظور از «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ»، من هستم؛ منظور از «حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ» من هستم؛ منظور از «حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ» من هستم؛ من همانم که درباره دشمنانم آیات ﴿سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ﴾[۴۳] را نازل فرمود. منظور از آیه، منکرین ولایت من است که در آنجا مصداقش، نعمان بن حارث یهودی بود که خداوند بلند مرتبه او را لعنت کند؛ من راهنمای بندگان به حوض کوثر هستم و آیا برای مؤمنین، راهنمایی غیر از من وجود دارد!؟
من پدر امامان پاک هستم که همه از فرزندان من هستند؛ در روز قیامت ترازوی عدالت من هستم؛ من رئیس بزرگ دین هستم؛ من راهبر مؤمنان به سوی خوبیها و بخشش پروردگارم؛ من کسی هستم که دوستدارانم در روز قیامت از دشمنانم بیزارند و در زمان مرگ، هیچ ترس و اندوهی ندارند و در قبرهایشان عذاب نمیشوند و آنها شهدا و راستگویان هستند و نزد پروردگارشان خوشحال و مسرورند، من کسی هستم که شیعیانم افراد محکم و مورد اعتمادی هستند که دشمنان خدا و رسول را دوست ندارند حتی اگر آن دشمنان، پدران و یا فرزندان آنها باشند؛ کسی که شیعه من باشد، روز قیامت بدون حساب به بهشت وارد میشود؛ من همانم که نزد من دیوانی است که در آن، اسامی شیعیانم ثبت شده است؛ من یاور مؤمنین و شفیع آنها نزد خداوند عالمیان هستم.
من همانم که با دو شمشیر میجنگیدم و با دو نیزه با دشمنانم پیکار میکردم؛ من کُشنده کفار در جنگ بدر و حنین هستم؛ من قطع کننده دستها در جنگ احد هستم؛ من زننده عمرو بن عبدود هستم که لعنت خدا بر او باد؛ من کُشنده عمرو و مرحب و قهرمانان خیبر هستم؛ من همانم که جبرئیل امین (ع) درباره او فرمود: " شمشیری جز ذو الفقار و جوانمردی جز علی نیست "؛ من فاتح مکهام؛ من شکننده بت لات و عُزّی هستم؛ من همانم که بت هُبَل را که بالا قرار گرفته بود و بت منوة سوم را نابود کردم؛ من بر دوش پیامبر بالا رفتم و بتها را شکستم؛ من بت یغوث و یعوق و نسر را شکستم؛ من همانم که در راه خدا با کفار جنگیدم؛ من همانم که انگشترم را صدقه دادم؛ من کسی هستم که در جایگاه پیامبر (ص) خوابیدم و با فدا کردن خود، جان او را از گزند مشرکان حفظ کردم؛ من همانم که جنیان از دلیریام میهراسند؛ من کسی هستم که به واسطه (قبول) ولایتم خداوند پرستیده میشود؛ من معرفی کننده خدا هستم؛ من (جایگاه) علم خدا هستم؛ من ظرف علم رسول خدایم؛ من بعد از رسول خدا (ص) پیکارکننده با اهل جمل و صفین هستم؛ من تقسیم کننده بهشت و جهنم هستم".
راوی میگوید: در این زمان امیرالمؤمنین (ع) سکوت کردند و پیامبر (ص) به حسین (ع) فرمودند: "ای اباعبدالله، آیا شنیدی پدرت چه فرمود؟ در حالی که این فضایلی که او برشمرد، یک هزارم از فضایل او در میان یک میلیون فضیلت اوست و پدرت بسیار بالاتر از اینهاست". حسین (ع) فرمود: "سپاس خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن و بر جمیع مخلوقاتش برتری داد و جد ما را به نزول وحی و فهم کلام الهی و راستی و درستی و نجوای با جبرئیل امین، برگزید و خدای بزرگ ما را بهترین برگزیدگانش قرار داد و بر تمامی مخلوقاتش برتری داد".
راوی در ادامه میگوید: پس حسین (ع) فرمود: "ای امیرمؤمنان، آن فضایلی که برشمردی، در شما وجود دارد و شما در بیان آنها راستگو و امین هستی". پیامبر (ص) فرمود: "حال ای فرزندم تو فضایلت را بیان کن". حسین (ع) فرمود: "پدرجان، من حسین بن علی بن ابی طالب (ع) هستم و مادرم فاطمه زهرا سرور زنان دو عالم است و جدم محمد مصطفی (ص) سرور فرزندان حضرت آدم است و شکی در آن نیست. یا علی، مادر من نزد خدا و مردم از مادر شما برتر است و جد من از جد شما برتر است و نسبت به جد شما، نزد خدا و مردم فضیلت بیشتری دارد و من کسی هستم که جبرئیل در گهواره به من لطف و محبت و با من بازی میکرد و اسرافیل به استقبال من میآمد و با روی گشاده با من روبرو میشد. یا علی شما در نزد خدا از من برتری ولی از نظر پدران و مادران و اجداد، من فخر بیشتری بر شما دارم". سپس حسین (ع) دست در گردن پدر خود انداخت و شروع به بوسیدن پدر کرد و علی (ع) نیز پی در پی فرزندش حسین را میبوسید و میفرمود: "ای ابا عبدالله خداوند شرافت و فخر و علم و بردباری را هر چه بیشتر به تو عطا کند و خداوند ظالمین در حق تو را از رحمت خود دور گرداند". سپس حسین (ع) پیش پیامبر (ص) برگشت[۴۴].[۴۵]
فضایل عبادی و اخلاقی امام
اهتمام ایشان بر انجام دادن اعمال عبادی مورد تأکید منابع تاریخی است. برای نمونه، حضرت ۲۵ بار پیاده از مدینه برای حج به مکه رفت[۴۶] و برای عبادت کردن از دشمن مهلت گرفت تا جنگ از عصر روز تاسوعا به صبح روز عاشورا به تأخیر افتد.
گذشت از خطای دیگران، بخشش، رسیدگی به مستمندان، فروتنی، خوش خلقی و...، از مکارم اخلاقی امام حسین(ع) است. برای نمونه، حضرت خطای حر بن یزید ریاحی را پس از توبه وی در صبح روز عاشورا بخشید، با اینکه او نخستین فردی بود که راه را بر امام حسین(ع) بست. تواضع ایشان در برابر دعوت شماری از فقیران برای همسفره شدن و خوردن نان خشک ایشان[۴۷]؛ حفظ آبروی فردی که از ایشان درخواست کمک مالی داشت و توصیه او به نوشتن درخواست به جای درخواست شفاهی[۴۸] به دلیل حفظ کرامت انسانی آن فرد، نمونههای دیگری از فضایل اخلاقی آن حضرت است[۴۹].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در فلسفه اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- امامت امام على
- امامت امام حسن مجتبى
- امامت امام حسين
- امامت امام سجاد
- امامت امام باقر
- امامت امام صادق
- امامت امام كاظم
- امامت امام رضا
- امامت امام جواد
- امامت امام هادى
- امامت امام حسن عسکری
- امامت امام مهدى
- امامان از اهل بیت پیامبر خاتم
منابع
- محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین
- زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵
- محمدی، رضا، امامشناسی ۵
- ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام حسین، دانشنامه کلام اسلامی
- دینپرور، سیدجمالالدین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱
- پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه
- رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱
- روستایی، اکبر، مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲
پانویس
- ↑ «الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۳۲۱؛ شرح مسلم، ج۶، ص۴۱.
- ↑ «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاط»؛ کامل الزیارات، ص۵۳.
- ↑ موسوعة کلمات الامام الحسین، ص۲.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۱۰۲-۱۰۳؛ ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام حسین، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۴۳۰؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۰۲؛ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۹۰- ۲۹۱.
- ↑ شواهد التنزیل حاکم حسکانی و فرائد السمطین و بحار، ج ۴۴، ص۲۱۷ و الحسین فی القرآن سید محمد واحدی.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.
- ↑ «(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.
- ↑ ر.ک: الغدیر: ج ۳، ص۱۰۷ و احقاق الحق، ج ۳، ص۱۵۷ و تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص۳۴۲.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص۲۹.
- ↑ «أَدِّبُوا أَوْلَادَكُمْ عَلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ حُبُّ نَبِيِّكُمْ وَ حُبِّ أَهْلَ بَيْتِهِ، وَقِرَاءَة الْقُرْآنِ»؛ محمد عبدالرؤوف بن تاج العارفین مناوی، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۲۵، حدیث ۳۱۱.
- ↑ «أَحِبُّوا اللهَ لِمَا يَغْذُوكُمْ مِنْ نِعَمِهِ، وَأَحِبُّونِي بِحُبِّ اللَّهِ، وَأَحِبُّوا أهل بيتي بِحُبِّي»؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۴، حدیث ۳۷۸۹.
- ↑ «و أساس الإسلام حبی و حب أهل بیتی»؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۳، ص۲۴۱.
- ↑ «حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ يَوْماً خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ وَ مَنْ مَاتَ عَلَيْهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ»؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۵۳؛ مؤمن شبلنجی، نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار(ص)، ص۲۳۱.
- ↑ «لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِهِ»؛ ابن بابویه، الأمالی، ص۴۱۴، حدیث ۵۴۲؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۶، ص۵۹، حدیث ۵۷۹۰.
- ↑ «يا أيّها الناس: امتحنوا أولادكم بحبّه، فإنّ عليّا لا يدعو إلى ضلالة، و لا يبعّد عن هدى، فمن أحبّه فهو منكم، و من أبغضه فليس منكم»؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۸۸.
- ↑ «عَنْهُ الْعَبْدُ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ محمد بن علی ابن بابویه، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۶۲، حدیث ۲۵۸.
- ↑ «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يُبْغِضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَحَدٌ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ»؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۲، حدیث ۴۷۱۷.
- ↑ «أَنَّ رَسُولُ اللهِ(ص) أَخَذَ بِيَدِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَقَالَ: مَنْ أَحَبَّنِي وَ أَحَبَّ هَذَيْنِ وَ أَبَاهُمَا وَ أُمَّهُمَا كَانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۴۱-۶۴۲، حدیث ۳۷۳۳؛ ابن حنبل، مسند الإمام احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۸، حدیث ۵۷۶.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص۲۹۵ ـ ۳۱۳.
- ↑ أنه دخل على النبي(ص) و قد بسط شملة فجلس عليها هو و علي و فاطمة و الحسن و الحسين(ع)، ثم أخذ النبي(ص) بمجامعه فعقد عليهم ثم قال: اللهم ارض عنهم كما أنا عنهم راض؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۴۸، حدیث ۵۵۱۴.
- ↑ «هُمَا رَيْحَانَتَايَ مِنَ الدُّنْيَا»؛ بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۳۷، حدیث ۳۷۵۳؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۵۷، حدیث ۳۷۷۰.
- ↑ «أَنَّ رَجُلًا أَخْبَرَهُ أَنَّهُ رَأَى النَّبِيَّ(ص) يَضُمُّ إِلَيْهِ حَسَنًا وَحُسَيْنًا وَيَقُولُ: اللَّهمّ إِنِّي أُحِبُّهُمَا فَأَحِبَّهُمَا»؛ ابن حنبل، مسند الإمام احمد بن حنبل، ج۳۸، ص۲۱۱، حدیث ۲۳۱۳۳.
- ↑ «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا»؛ احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص۳۲۱.
- ↑ «دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ عِنْدَهُ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ فَقَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَا زَيْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ قَالَ لَهُ أُبَيٌّ وَ كَيْفَ يَكُونُ يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) زَيْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ أَحَدٌ غَيْرُكَ قَالَ يَا أُبَيُّ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ فِي السَّمَاءِ أَكْبَرُ مِنْهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَكْتُوبٌ عَنْ يَمِينِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِينَةُ نَجَاةٍ وَ إِمَامٌ غَيْرُ وَهْنٍ وَ عِزٌّ وَ فَخْرٌ وَ عِلْمٌ وَ ذُخْرٌ»؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۵۹، ح۲۹؛ کمال الدین، ص۲۶۵، ح۱۱.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى أَحَبِّ أَهْلِ الْأَرْضِ إِلَى أَهْلِ السَّمَاءِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى الْحُسَيْنِ»؛ المناقب، ابنشهرآشوب، ج۴، ص۷۳؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۹۷، ح۵۹.
- ↑ «كُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللّهِ (ص) في سوقٍ مِنْ أسْواقِ المَدِينَةِ، فَانْصَرَفَ وَانْصَرَفتُ مَعَهُ، فَقَالَ: اُدعُ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ، فَجاءَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ (ع) يَمْشِي، فَقالَ النَّبِيُّ (ص) بِيَدِهِ هكَذَا، فَقَالَ الحُسَيْنُ بِيَدِهِ هكَذا، فَالتَزَمَهُ، فَقالَ: اللّهُمَّ إنّي اُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ، وأحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُ»؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۵۴، ح۳۴۷۴.
- ↑ «دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ إِذَا الْحُسَيْنُ عَلَى فَخِذِهِ وَ هُوَ يُقَبِّلُ جَبِينَهُ وَ يَلْثِمُ فَاهُ»؛ کفایة الأثر، ص۴۶.
- ↑ «إِنَّ لِلْحُسَيْنِ فِي بَوَاطِنِ الْمُؤْمِنِينَ مَعْرِفَةٌ مَكْتُومَةٌ»؛ الخرائج والجرائح، ج۲، ص۸۴۲، ح۶۰.
- ↑ «مَرَّ [الحُسَيْنُ (ع)] بِمَسَاكِينَ وَ هُمْ يَأْكُلُونَ كِسَراً لَهُمْ عَلَى كِسَاءٍ فَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ فَدَعَوْهُ إِلَى طَعَامِهِمْ فَجَلَسَ مَعَهُمْ وَ قَالَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَدَقَةٌ لَأَكَلْتُ مَعَكُمْ ثُمَّ قَالَ قُومُوا إِلَى مَنْزِلِي فَأَطْعَمَهُمُ وَ كَسَاهُمْ وَ أَمَرَ لَهُمْ بِدَرَاهِمَ»؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج۴، ص۶۶؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۱۹۱، ح۳.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۶۸.
- ↑ «رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) حَامِلَ الْحَسَنِ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ»؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۹۵، حدیث ۴۸۲۱.
- ↑ «رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) وَ هُوَ حَامِلٌ الْحَسَیْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ»؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۹۵، حدیث ۴۸۲۱.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص۳۲۳ ـ ۳۲۶.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ «بلکه (آنها) بندگانی ارجمندند * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ «از همدیگر از چه میپرسند؟» سوره نبأ، آیه ۱.
- ↑ «آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.
- ↑ «خواهندهای عذابی رخدهنده را خواست * که از آن کافران است، بیآنکه بازدارندهای داشته باشد» سوره معارج، آیه ۱-۲.
- ↑ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۸۳-۸۶.
- ↑ روستایی، اکبر، مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۱۵-۴۲۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۴۰۱.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۴۱۱.
- ↑ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۴۷.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۱۴۲.