نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۲ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
رشد روحیهمحبت و عشقورزی به عنوان یکی از آثار روانشناختی انتظار در بعد رشد شخصیت روانی به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
انسان تشنۀ محبت است و محبت حیات بخش دلهاست. هر انسانی خود را دوست دارد و میخواهد محبوب دیگران نیز باشد. تا فردی کسی را دوست نداشته باشد، چگونه میتواند او را تربیت کند و تا شخص سیراب از محبت نشود آنگونه که باید تحت تاثیر قرار نخواهد گرفت[۱]. باید توجه داشت عشق به خداوند به زندگی فرد معنا میدهد، معنای که سبب میشود زندگیانسان وسعت و ارزش پیدا کند و حدود این عشق و ارزش تا جائی پیش میرود که با هیچ عشق و ارزش مادی و دنیایی قابل معامله نیست[۲]. از جمله مواردی که عشق به خداوند در وجود انسانها جلوه میکند طبق روایتپیامبر(ص) زمانی است که فرد محبت و ولایت امام عصر(ع) را بپذیرد[۳].
دلیل این محبت بی حد و حصر امام عصر نسبت به منتظران به دلیل ابعاد عاطفیانتظار است، چراکه ابعاد عاطفیانتظار این حقیقت را میرساند که امام پیوند عمیقی از عطوفت، مؤدت و محبت نسبت به منتظران دارد. دلیل این محبت از آن جهت نیست که حضرتنیازمند به مسلمین است، بلکه چون او انسانی کامل است، باید مهر محبتش هم در غایتِ کمال باشد، به گونه ای که بدون هیچ نیازی، نگران سرنوشتمسلمین است چنانکه در نقلی فرمودند: «از تردید گروهی از شما در دینباوری و شک و سرگردانی در (مسأله) ولایت و امامتآگاه شدم. این موضوع ما را نه به خاطر خودمان، بلکه به خاطر شما، غمگین و متأثّر کرد؛ چون خدا با ماست و ما نیازی به دیگری نداریم»[۱۱].[۱۲]
البته محبت و عشق ورزیامام عصر(ع) به پیروانشان، تنها منحصر در ایشان نیست، هرچند محبت و عشق ورزیامام عصر به دلیل مقولۀ عاطفیانتظار، خاص تر از سایر معصومین(ع) است، ولی در ذات تمامی معصومین(ع) محبت کردن و عشق ورزدیدن به پیروانشان نهادینه شده است، چنانکه در روایتی امیرالمؤمنین(ع) از پیامبر(ص) سوال کرد «آیا مهدی از ما اهل بیت است؟ ایشان پاسخ دادند: آری؛ مهدی از ماست. خداوند همانگونه که دین را با ما آغاز کرد، با او به پایان میرساند. مردم به دست ما از شرک رهایی یافتند و پس از پایانگرفتن فتنههای دشمنان، میان آنان الفت و صمیمیت ایجاد شد. وظیفۀ ما از آغاز برداشتن کینهها و عداوتهاست؛ بهگونهای که همه برادر ایمانی شوند»[۱۳].
باید توجه داشت در مسئلۀ انتظار همانطور که رشد روحیۀ محبت و عشق ورزی در زمان غیبت برای امام نسبت به پیروانش یک تکلیفعاطفی محسوب میشود، به همین نحو این رشد روحی از جانب منتظران نسبت به امامشان هم باید یک تکلیف باشد. بنابراین منتظران هم باید همین عشق ورزی را نسبت به اماماشان داشته باشند[۱۴].
دو طریق برای اینکه منتظر، روحیۀ عشق ورزی در بعد روح و روان را نسبت به امامش تقویت کند عبارتند از:
از طریق لسان: یعنی منتظر به وسیلۀ الفاظ زبانی این نوع از عشق ورزی و ارادت را به امام نشان میدهد[۱۵]. چنانکه دعای ندبه نمونۀ بارز محبت و عشق ورزی به امام عصر(ع) است در فرازی از این دعای مقدس آمده است «جانم فدای تو ای ناپیدایی که از ما بیرون نیست!... چقدر بر من جان کاه است که مردم را ببینم، اما تو دیده نشوی و هیچگونه صدا و سخنی از تو نشنوم... ای کاش میدانستم در چه جایی منزل گرفتهای و چه سرزمین و مکانی تو را در بر گرفته است»[۱۶].[۱۷] و این عشق ورزی لسانی به قدری وسیع و اثر گذار است که منتظرعاشق در دعای عهد، اصرار دارد دیگران هم در این عشق ورزی با او شریک باشند؛ چنانکه در این دعا آمده است «اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ»[۱۸].
عشق ورزی در حیطۀ عمل: رشد این مرحله از عشق ورزی و محبت، تکامل مرحلۀ اول است به طوری که اگر منتظر در مرحلۀ عمل، محبت خود را به امامش نشان ندهد، میتوان مدعی شد در مرحلۀ لسان، صداقت واقعی را نداشته است، چراکه منتظر واقعی کسی است که راه و روش خود را مطابق آئین و روش امامش قرار میدهد و به دنبال میل و خواست او حرکت میکند امام علی(ع) در مذمت عدهای که خود را لسانی عاشقاهلبیت میدانند میفرماید: «نه قدم بر جای پای پیامبر(ص) میگذارند و نه از رفتارجانشین او پیروی میکنند»[۱۹].[۲۰]
جستجوی محبوب: اثر دیگر این عشق ورزی، جستجو برای پیدا کردن محبوب است. شخص منتظر همواره به دنبال محبوبش میگردد و با شور و شوق همه جا را در پیدا کردنش جست و جو میکند: «لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَمْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى»[۲۵][۲۶].
تشدید چشم انتظاری: محبت و عشق ورزی نسبت به امام باعث تشدید انتظارمنتظر میشود: چنانکه در دعای ندبه آمده است: «أینَ مُعِزُّ الْأوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الأعْداءِ، أینَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی، أینَ بابُ اللهِ الَّذِی مِنْهُ یؤْتی، أیْنَ وَجهُ اللهِ الَّذِی إِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الأَولیاءُ»[۲۷].[۲۸]
تمام این آثار در سلامت روانمنتظران بسیار تاثیر گذار است، به طوری که موجب پیش گیری اولیه و ممانعت از بیماریها و ارتقای توانمندیها در مقابله با استرسها و اضطرابها و تمامی بیماریهای روحی و روانی منتظرین میشود[۲۹].
نتیجه گیری
بنابراین رشد محبت و عشق ورزی در بعد روحی و روانی زمانی میتواند تاثیر گذار باشد که منتظر رابطۀ درستی با امام خویش برقرار کند[۳۰].
حضرت مهدی(ع) پیامآور مهرورزی و دوستی است. امیرمؤمنان(ع) از رسول اکرم(ص) پرسیدند: "آیا مهدی(ع)) از ما اهل بیت است؟" حضرت رسول(ص) پاسخ دادند: "آری؛ مهدی(ع) از ماست. خداوند همانگونه که دین را با ما آغاز کرد، با او به پایان میرساند. مردم به دست ما از شرک رهایی یافتند و پس از پایانگرفتن فتنههای دشمنان، میان آنان الفت و صمیمیت ایجاد شد. وظیفه ما از آغاز برداشتن کینهها و عداوتهاست؛ بهگونهای که همه برادر ایمانی شوند"[۳۲]. حضرت امام رضا(ع) در وصفیوسف زهرا میفرماید: «أَشْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ» "[۳۳]؛ حضرت مهدی برای آنها، از پدران و مادرانشان مهربانتر است". امام باقر(ع)) فرمود: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اَللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ اَلْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلاَمُهُمْ» "[۳۴]؛ آنگاه که قائم ما قیام کند، خداوند دست لطف و مرحمت خود را بر سر بندگان میگذارد تا به عقول آنان وحدت بخشد و خردهایشان را کامل کند".
تربیتشده مکتبمهدوی، با الگوگیری از امام خود، به انسانهاعشق میورزد؛ از اینرو کسی که منتظرحضرت است، در دعای عهد، دیگران را نیز در اظهار علاقه خود شریک میسازد: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْهَادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ...»؛ خداوندا، بر مولایمان، امام هدایتکننده و هدایتشده که به دستور تو قیام کند - صلواتخدا بر او و پدران پاکش باد - از جانب همه مؤمنین و مؤمنات (درود فرست). و ادامه میدهد: «فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا، وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا، وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا...»؛ در مشرقزمینان و مغربزمینان، دشتها، کوهها، زمینها و دریاهایش...، علاقهای بیمرز و بدون شرط و میگوید: «وَ عَنِّي وَ عَنْ وَالِدَيَّ»؛ از طرف خویش و پدر و مادرم![۳۵].]]]]
«یکی از آثار روانشناسی انتظار، دلدادگی در حیطه عمل میباشد چرا که منتظرعاشق در تمام اقداماتش همسویی، همنوایی و همجهتی مدنظر میباشد. کسی منتظر واقعی است که سلوک و مسلک خود را مطابق آئین و روش متظر قرار دهد و به دنبال میل و خواست منتظر خود میگردد. علی (ع) در مذمت عدهای که خود را عالم میپندارند و عاشقاهلبیت میدانند میفرماید: «لَا يَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِيٍّ وَ لَا يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِيٍّ... الْمَعْرُوفُ فِيهِمْ مَا عَرَفُوا وَ الْمُنْكَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْكَرُوا مَفْزَعُهُمْ فِي الْمُعْضِلَاتِ إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِيلُهُمْ فِي الْمُهِمَّاتِ عَلَى آرَائِهِمْ كَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ»[۳۶]. نه گام بر جای پای پیامبر مینهند و نه از رفتارجانشین او پیروی میکنند... نیکی در نظرشان همان است که میپندارند و زشتی همان است که آنها منکرند در حل مشکلات به خود پناه میبرند و در مبهمات تنها به رأی خود تکیه میکنند گویا هر کدام امام و راهبر خویشند. در جای دیگری در همین نهجالبلاغهعلی (ع) میفرماید مردم به کجا میروید؟ چرا از حقمنحرف میشوید؟ پرچمهای حق برافراشته و نشانههای آن آشکار است با اینکه چراغهای هدایت روشنگر راهند. چون گمراهان به کجا میروید؟ چرا سرگردانید؟ در حالیکه عترت پیامبر شما دین شماست... و همانند تشنگانی که به سوی آب شتابانند به سویشان هجوم ببرید[۳۷]. علی (ع) در این خطبه به ضرورتاقتدارتأسی به اهل بیت اشاره مینماید و میفرماید کسی که اقتدا و تأسی کوتاهی کند سرانجامی جز هلاکت نخواهد داشت»[۳۸].]]]]
«در فرهنگ انتظار، پیوندی عمیقی از محبت و عطوفت بین "اماممنتظَر" و "منتظِران" برقرار است که گسستی در آن نیست. امام رضا(ع) فرمود: «الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ...»[۳۹]؛ "امام همدمِ همراه، پدرمهربان و برادر تنی و دلسوز است". امام علی(ع) فرمود: «إِنَّا لَنَفْرَحُ لِفَرَحِكُمْ وَ نَحْزَنُ لِحُزْنِكُمْ...»[۴۰]؛ "همانا، ما در شادمانی شما شاد و در اندوه شما اندوهگین میشویم". و امام صادق(ع) فرمود: «...وَ اللَّهِ لَأَنَا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ»[۴۱]؛ "...به خداسوگند که من نسبت به شما، از خود شما مهربانترم". «بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا...»[۴۲]؛ "جانم فدای تو ای ناپیدایی که از ما بیرون نیست!"؛ «عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى وَ لَا أَسْمَعُ لَكَ حَسِيساً وَ لَا نَجْوَى»[۴۳]؛ "چقدر بر من جانکاه است که مردم را ببینم، اما تو دیده نشوی و هیچگونه صدا و سخنی از تو نشنوم". پیوند دوستی و عاطفی "منتظِران" با "اماممنتظَر" چنان عمیق و با ثبات است که تمام نسبتها عاطفی آنان را با دیگران تحت تأثیر قرار میدهد، بهگونهای که "انسانمنتظِر" چیزی را دوست دارد که امامش آن را دوست دارد و با چیزی دشمن است که امامش آن را دشمن میدارد، چنانکه امام کاظم(ع) میفرماید: «طُوبَى لِشِيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكِينَ بِحَبْلِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً وَ رَضِينَا بِهِمْ شِيعَةً فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ وَ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِي دَرَجَاتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[۴۴]؛ "خوشا به حال شیعیان ما که در زمان غیبتقائم ما به ریسمان ما چنگ میزنند و بر دوستی ما و دشمنیدشمنان ما ثابت میمانند. ایشان از ما و ما از ایشان هستیم. آنان به امامت ما خشنود و ما به پیروی آنان خرسندیم. خوشا به حال آنها و خوشا به احوالشان، به خداسوگند! آنان در روز قیامت، در مرتبه ما و با ما خواهند بود"»[۴۵].
«رشد روحیهمحبت و عشقورزی، به عنوان یکی از آثار روانشناختی انتظار، در بُعد رشد روانی و سلامت شخصیت به این معناست که ابعاد عاطفیمکتبانتظار، موجب شکلگیری و رشد یک شبکه سرشار از محبت و عشقورزی میان "امام منتظَر" و "امت منتظِر" از یکسو، و آحاد افراد امت از سوی دیگر میشود و این خود، عامل مهمی در رشد روانی و سلامت شخصیت جامعه منتظران است.
از سوی دیگر، ابعاد عاطفیانتظار براین حقیقتاستوار است که امام پیوند عمیقی از عطوفت، مؤدت، و محبت نسبت با پیروانراستین خویش دارد. امام(ع) بسیار خیرخواه و نگران امت خویش است. این محبت و نگرانی نه از آن جهت است که حضرتش نیازمندامت باشد، بلکه از آن جهت است که او انسان کامل است، بر این اساس، مهر و محبت حضرتش نیز در غایتِ کمال است، به گونه که بدون هیچ نیاز، نگران سرنوشتامت است و برای گرفتاری آنان غمگین و برای تردید شان دلخون است چنانکه حضرتش میفرماید: "«إِنَّهُ أٌنهی إِلیَّ ارتِیَابُ جَمَاعَةِ مِنکُم فِی الدَّینِ وَ مَا دَخَلَهُم مِنَ الشَّکِّ وَ الحَیرَة فِی وُلَاةِ أٌمرَهِم فَغَمَّنَا ذَلِکُ لِّا لَنَا وَ سَأونَا فِیکُم لَا فَینَا لِأَنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَلَا فَاقَةَ بِنَا إِلَی غَیرِه»[۵۲] از تردید گروهی از شما در دینباوری و شک و سرگردانی در (مسأله) ولایت و امامتآگاه شدم. این موضوع ما را نه به خاطر خودما، بلکه به خاطر شما، غمگین و متأثّر کرد؛ چون خدا با ماست و ما نیازی به دیگری نداریم." بر این اساس، آگاهی و شناخت نسبت به این محبّت خداگونه، دلهای امت را سرشار از عشق و جانهای آنان را غرق در شیفتگی و اشتیاق نسبت به آن حضرت میکند و شعلههای انتظاردیدار حضرتش را در دلها بر میافروزد.
اشتیاق: اوج ابعاد عاطفیانتظار، که در حقیقت نقطه گرمی و حرارت آن به شمار میآید، اشتیاق است. منتظر کسی است که چون خاکِ تشنه در تب وتاب و اشتیاقآب میسوزد: ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ﴾[۵۳] بگو: به من خبر دهید، اگر آبهای [سرزمین] شما در زمین فرو رود، چه کسی میتواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد". "ماء معین" آب جاری و روانی را گویند که در دید و در دسترس است. "عِلم" را نیز از آن رو که چون آب، از سینهای به سینهای و از زبانی به زبان دیگر جاری است "ماء معین" گویند. این آیه شریفه بر حضرت حجت(ع) نیز تطبیق شده است؛[۵۴] زیرا آن حضرت عِلم و خیر ممثّل و در حقیقت مصداق کامل آب حیات است.[۵۵]امام چشمه جوشان معنا و معرفت است و از زلال نابمعنویت او، جان تشنگان معرفت سیراب میگردد؛ تشنگانی که بار سنگین تکلیف انسانی انتظار را در فراق او بر دوش دارند و در راه رسیدن به آن چشمه زلال پاکیها، سراسر وجود شان را عطشِ اشتیاق فرا گرفته است.
محبت: در فرهنگ انتظار، پیوندی عمیقی از محبت و عطوفت بین "امام منتظَر" و "منتظِران" برقرار است که گسستی در آن نیست. امام رضا(ع) فرمود: «ألإمامُ أَلاَنیسُ الرَّفیقُ وَ الوالِدُ الشَّفیقُ وَ الأَخُ الشَّقیقُ»[۵۶]امام همدمِ همراه، پدرمهربان و برادر تنی و دل سوز است". امام علی(ع) فرمود: «إنّا لَنَفرَحُ لِفَرَحِکُم وَ نَحزُنُ لِحُزنِکُم»[۵۷] همانا، ما در شادمانی شما شاد و در اندوه شما اندوهگین میشویم". و امام صادق(ع) فرمود: «وَاللّه لَأنا ارحَمُ بِکُم مِنکُم بأنفُسِکُم»[۵۸]... به خداسوگند که من نسبت به شما، از خود شما مهربانترم". «بِنَفسی أَنتَ مِن مُغَیبٍ لَم یخلُ مِنّا»[۵۹] جانم فدای تو ای ناپیدایی که از ما بیرون نیست!؛ «عَزیزٌ عَلَی أن أَری الخَلقَ وَ لا تُری وَ لا أسمَعُ لَکَ حَسیساً وَ لا نَجوی»[۶۰]چقدر بر من جانکاه است که مردم را ببینم، اما تو دیده نشوی و هیچ گونه صدا و سخنی از تو نشنوم". پیوند دوستی و عاطفی "منتظِران" با "امام منتظَر" چنان عمیق و با ثبات است که تمام نسبتها عاطفی آنان را با دیگران تحت تأثیر قرار میدهد، به گونه که "انسان منتظِر" چیزی را دوست دارد که امامش آن را دوست دارد و با چیزی دشمن است که امامش آن را دشمن میدارد، چنانکه امام کاظم(ع) میفرماید: «طُوبی لِشیعَتِنا المُتَمَسِّکینَ بِحَبلِنا فِی غَیبَةِ قائِمِنا، الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَ البَراءَةِ مِن أَعدائِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم قَد رَضُوا بِنا أَئِمَّةً وَ رَضینا بِهِم شیعَةً، فَطُوبی لَهُم ثُمَّ طُوبی لَهُم وَ هُم وَاللهِ مَعَنا فِی دَرَجاتِنا یَومَ القِیامَةِ»[۶۱] خوشا به حال شیعیان ما که در زمان غیبتقائم ما به ریسمان ما چنگ میزنند و بر دوستیِ ما و دشمنیدشمنان ما ثابت میمانند. ایشان از ما و ما از ایشان هستیم. آنان به امامت ما خشنود و ما به پیروی آنان خرسندیم. خوشا به حال آنها و خوشا به احوال شان، به خداسوگند! آنان در روز قیامت، در مرتبه ما و با ما خواهند بود".
طلب و جست و جو: "انسان منتظِر"، همواره به دنبال یار میگردد و با شور و شوق همه جا را در طلبش جست و جو میکند: «لَیتَ شِعرِی أَینَ استَقَرَّت بِکَ النَّوی بَل أی أرضٍ تُقِلُّکَ أَو ثَری أَبِرَضوی أَم غَیرِها أَم ذِی طُوی»[۶۲] ای کاش میدانستم در چه جایی منزل گرفتهای و چه سرزمین و مکانی تو را در برگرفته است! آیا در کوه رضوی هستی و یا در جای دیگر و یا در ذی طوی هستی… ". کسی که گم شدهای دارد و مدعی عشق و محبت است، آیا از او پذیرفته است که هیچ گاه در طلب گم شدهاش بر نیامده باشد؟[۶۳]ازاین رو، انسان "منتظِر" در متن دنیای مدرن، اما متفاوت از انسان مدرن است که خویشتن را در میان انبوه آرمانها و تمایلات گوناگون گم کرده است و جستجویش برای رسیدن به آرامش و خوشبختی در سایه نظامهای فکری و سیاسی بشری او را ملول، ناامید و درمانده نموده است. انسانمنتظِر در پرتو پرفروغ انتظار خود را باز یافته و در طلب و جستجو برای دستیابی به آرمان روشنی است که ایمان به انتظار به او نوید میدهد. ازاین رو، لحظه لحظه زندگی او سرشار از تمنا، طلب و جستجو برای دسترسی به هدف والای است که رسیدن به آن را باور دارد و سرانجام آن نجات، رهایی و سعادت همه بشریت است.
چشم انتظاری: در انتظار آن یار "سفر کرده" که "صد قافله همره اوست" و "هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!"،[۶۴](...)
"انسان منتظِر"، دل از غیر بریده و هردم چشم در راه یار دارد و در هر نفس او را میجوید و بند بند وجودش، شرحه شرحه از داغ دوری آن دلبر دُردانه،[۶۵] نالههای فراق او را "ندبه" میکند: «أینَ مُعِزُّ الْأوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الأعْداءِ، أینَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی، أینَ بابُ اللهِ الَّذِی مِنْهُ یؤْتی، أیْنَ وَجهُ اللهِ الَّذِی إِلَیهِ یَتَوَجَّهُ الأَولیاءُ»[۶۶] کجاست عزت بخش دوستان و خوار کنندهی دشمنان؟ کجاست گرد آورندهی سخنان بر پرهیزکاری؟ کجاست آن درگاه خداوند که از آن جا به سوی خدای روند؟ کجاست آن آیینه خدا نمای که دوستانخداوند به سوی او روی آورند"
"انسان منتظِر"، هر صبح و ظهر و شام در "مسجد جمکران" دلش، نمازعشق به امامت پیشوای مهر و عدالت بر پاست که: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ حینَ تَقُومُ السَّلامُ عَلَیکَ حینَ تَقعُدُ السَّلامُ عَلَیکَ حینَ تَقرَءُ وَ تُبَینُ السَّلامُ عَلَیکَ حینَ تُصَلِّی وَ تَقنُتُ السَّلامُ عَلَیکَ حینَ تَرکَعُ وَ تَسجُدُ»[۶۷]سلام بر تو آن گاه که میایستی، سلام بر تو آن گاه که مینشینی، سلام بر تو هنگامی که قرآن میخوانی و بیان میکنی، آن گاه که نماز میگزاری و قنوت میبندی، سلام بر تو چون به رکوع میروی و سجده میکنی". یعنی در همهی احوال دلم با تو و چشمم به راه تو است. امام صادق(ع) فرمود: هرکس دوست دارد در شمار اصحابحضرت باشد، باید چشم به راه باشد و پارسایی پیشه سازد.[۶۸]
انتظار در ابعاد عاطفی آن (یعنی اشتیاق، محبت، طلب و جست و جو و چشم انتظاری که همگی مستلزم نوعی توسل و رابطهی قلبی با حضرت قائم است)، بر بهداشت روان به ویژه به معنای پیش گیری اولیه و ممانعت از بیماریها و ارتقای توان مندیها در مقابله با استرسها و اضطرابها نقش مؤثّری دارد. روان شناسان میگویند: در مواجهه با مسایل زندگی و رسیدن به موفقیت ـ به ویژه در مشکلات ـ به طور کلی، به دو دسته از عوامل نیازمندیم: نخست، فراهم آمدن اسباب طبیعی؛ دوم، شرایط روانی خاصی که بتوانیم با مسایل زندگی بهتر روبه رو شویم که معمولاً با توسل به اولیای الهی فراهم میگردد. گاهی سُستی اراده، ترس، غم، اضطراب و عدم اشراف کامل بر موقعیت، باعث میشود که نتوانیم از راه حلهای ممکن برای حل و فصل مسائل زندگی به شکل مطلوب بهره ببریم. توسل (به امامان، مخصوصاً حضرت مهدی(ع) که زنده و ناظر بر احوال شعیان است) و توکل باعث تقویت اراده و عدم تأثیر عوامل مخلّ روانی میشود.[۶۹]
در جمع بندی نهایی، نتیجه میگیریم: ابعاد عاطفیانتظار در محورهای چهار گانه، یعنی: اشتیاق، محبت، طلب و جست و جو، و چشم انتظاری، بر بهداشت روان در دو سطح پیش گیری اولیه و ارتقای توان مندیها و رشد روانی افراد مؤثّر میباشد»[۷۰].
«از جمله ارزشهای فراعقلی، ارزش "عشق به محبوب" است.
"عشق به خداوند" در ساحت فراعقلی دارای ارزشی است که به زندگی فرد معنا میدهد، مخصوصاً در زندگی متدینان مقولهای است که درصورت تحقق آن زندگی فرد را معنا خاص بخشیده و معنای زندگیانسان را وسعت میبخشد وسعتی که ارزش آن قابل مقایسه با هیچ چیز دیگر نیست. حضرت علی (ع) در این زمینه حدیثارزشمندی دارند که میفرماید: "ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست میدارد"[۷۱].
پس اگر انسان به خداوند عشق بورزد در آن صورت خود انسان نیز ارزش نامحدودی پیدا میکند. از نظر انسان خدامدار، وجود خداوند برای زندگی هر فرد انسانی ضروری است. و اینکه هر فرد انسانی میتواند با جلب عشق و محبتخداوند به خویش، به زندگی معنادارتری دست یابد، دلیل این امر را باید درآن دانست که برنامهها و اهداف خداوند در این جهان از ارزش بسیار بالایی برخوردار است، هر فرد انسانی میتواند با کمک به تحقق آنها زندگی خویش را معنادار سازد و لازمه وجود برنامهها و اهداف ارزشمند خداوند در این جهان، وجود خداوند است.
به عبارت بهتر زندگی شخص اگر رنگ خدایی بگیرد شخص میتواند به این سطح از معنا در زندگی خود دست یابد. از جمله این مواردی که عشق به خداوند را در زندگیشیعیان معنابخش خواهد نمود عمل به حدیث شریف از پیامبر اکرم (ص) است که میفرمایند: "هر کس دوست دارد خدا را در حال ایمان کامل و مسلمانی مورد رضایت او ملاقات کند، ولایت و محبتامام عصر (ع) را بپذیرد"[۷۲].
چرا که به این طریق ایمان خود را محک زده و آن را در خود تقویت میکند؛ چون امام عصر (ع) بنا به مصالحی از دیدهها غایب است و این شاید همان سختی انتظار است که در احادیث اشاره شده و زندگی فرد را معنا میبخشد که جز دوستدارحضرت آن را درک نمیکند. چنانکه حضرتپیامبر اکرم (ص) نیز به حضرت علی (ع) فرمودند: "بزرگترین مردمان در ایمان و یقین، کسانی هستند که در روزگاران آیندهزندگی میکنند، پیامبرشان را ندیدهاند و امام آنها در غیبت است و فقط به سبب خواندن خطی روی کاغذ (خواندن قرآن کریم و احادیثمعصومین(ع)) ایمان میآورند"[۷۳].
پشتوانه این اعتقاد در نهایت عشق به خداست و با این اعتقاد معنایی در زندگی شخص ایجاد خواهد شد که فراتر از ساحت عقل است. در باور دینداران مصداق کامل عشق به محبوبعشق به خداست و عشق به اولیای الاهی از جمله عشق به حضرت حجت در استمرار عشق الاهی قرار میگیرد و از این جهت باور به مهدویت و توفیق برقرار ساختن یک رابطه عاشقانه با آن حضرت به زندگیشیعیان حلاوت معنوی غیرقابل وصفی میدهد»[۷۴].]]]]
«انسان تشنۀ محبت است و محبت حیات بخش دلهاست. هر کسی خود را دوست دارد و میخواهد محبوب دیگران نیز باشد، احساس محبوبیتدل را شادمان میگرداند. محبت مفهومی است که بهطور دو جانبه بر رفتار مربی و متربی اثر میگذارد. تا فردی کسی را دوست نداشته باشد، چگونه میتواند او را تربیت کند و تا شخص سیراب از محبت نشود آن گونه که باید تحت تاثیر قرار نخواهد گرفت. انسان علاوه بر بعد مادی دارای جنبههای غیر مادی و روح خدایی نیز هست. روحی که با مرگ نابود نمیشود و قوام شخصیت انسان به همان روح است. بخلاف آنهایی که میگویند هستی منحصر به ماده است یا دست کم انسان را پدیده ای کاملا مادی میشمرند و همه قوانینحاکم بر انسانقوانین مادی و تمامی رفتارها و پدیدههای روانی را با نگرش مادی تحلیل میکنند. محبت و عشق ورزی در انسانمنتظر زمانی به اوج خود خواهد رسید که برای تحقق ظهورمنجی موعود تلاش میکند و به زمینه سازیظهور آن حضرتکمک میکند»[۷۵].]]]]
«امام رضا (ع) فرمود: «الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ...»[۷۶]؛ امام، همدم و رفیق، پدر و مهربان... است.
در دعای ندبه آمده است: «بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا... عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى وَ لَا أَسْمَعُ لَكَ حَسِيساً وَ لَا نَجْوَى... لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوى، بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرى، أَ بِرَضْوى أَمْ غَيْرِها أَمْ ذِي طُوى»؛ جانم فدای تو ای ناپیدایی که از ما بیرون نیست!... چقدر بر من جان کاه است که مردم را ببینم، اما تو دیده نشوی و هیچگونه صدا و سخنی از تو نشنوم... ای کاش میدانستم در چه جایی منزل گرفتهای و چه سرزمین و مکانی تو را در بر گرفته است! آیا در کوه رضوی هستی و یا در جای دیگر و یا در ذیطوی هستی...؟ به راستیمنتظر عاشقی است که به دنبال یار میگردد و با شور و شوق همه جا را در طلبش جستوجو میکند.
آلپورت معتقد است شخص سالم از نظر روانی، به پدر، مادر، فرزندان، همسر یا دوستان نزدیکش عشق و محبت نشان میدهد. این توانایی، حاصل پرورش کامل مفهوم خود است. در این حال شخص به فرد محبوب خود احساسی اطمینانبخش نشان میدهد و به آسودگی و شادمانی او به اندازه خوشی و آسایش خودش اظهار علاقه میکند[۷۷]. فرانکل نیز معتقد است ویژگی دیگر انسانهای از خود فرارونده تواناییایثار و دریافت عشق است. عشق، هدف نهایی انسان است. رستگاری از راه عشق و در عشق است. با ایثارعشق به دیگری میتوان خصایل و ویژگیهای ممتاز او، حتی آنهایی را دید که هنوز تحقق نیافتهاند[۷۸]»[۷۹].]]]]
↑﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾ «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
↑﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا﴾«به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، (در دلها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.