حدیث ثقلین در علوم قرآنی
مقدمه
سند حدیث ثقلین که در بسیاری از کتابهای روایی و تفسیری شیعه و سنّی آمده[۱]، متواتر و صدور آن از پیامبر(ص) قطعی است. رسول خدا(ص) بارها امتش را وادار کرده است که هم به قرآن تمسک بجویند و هم به اهل بیتش و گمراه نشدن امّت را در گرو تمسّک و پیروی از آن دو معرّفی کرده و فرموده است: آن دو هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند و با توجه به این نکته که قرآن خود را ﴿تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾[۲] معرفی کرده و روایات بسیاری دلالت دارد که دانش هرچیزی در قرآن هست[۳]
همه علوم و حتی همه معارف و احکام دینی را بدون استمداد از تبیین مفسّر و مبیّن برگزیدۀ خدا نمیتوان از قرآن فهمید، پی میبریم که تمسک به اهل بیت پیامبر(ع) در کنار قرآن از آن جهت شرط گمراه نشدن معرفی شده است که آنان مفسران برگزیدۀ خدا برای قرآن بودهاند و با استمداد از تفسیر و سخنان آنان میتوان به همۀ دانش لازم برای هدایت بشر که در قرآن کریم آمده، پی برد. این حدیث با عبارتهای مختلف نقل شده و سرّ آن این است که پیامبر اکرم(ص) در مکانهای گوناگون و در موارد متعدد با عبارتهای گوناگون محتوای این حدیث را به امت گوشزد کرده است[۴]؛ برای مثال، یکی از عبارتهای آن چنین است: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۵]؛ همانا من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم که اگر به آن دو تمسّک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم، و بهراستی آن دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند».
جمله «إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا» به مثابه دو گزاره است:
- آنان از قرآن جدا نمیشوند.
- قرآن از آنان جدا نمیشود.
همچنین از آن، دو ویژگی برای اهل بیت و عترتی که در این حدیث منظور است، استفاده میشود:
- آگاه بودن آنان به همۀ معانی و معارف قرآن؛ زیرا جدا نشدن قرآن از آنان به این است که قرآن با همۀ معانی و معارفش در نزد آنها موجود باشد و اگر قسمتی از معارف آن را ندانند، آن قسمت از آنان جدا شده است و حال آنکه پیامبر(ص) جدایی قرآن را از آنان نفی کرده است.
- مصونیت آنان از هوای نفس و خطا؛ زیرا جدا نشدن آنان از قرآن به این است که دانش، اندیشه و رفتار آنان بهطور کامل مطابق قرآن باشد و این مستلزم مصونیت آنان از هوا و خطا است و اگر جز این باشد، جدا شدن آنان از قرآن محقق نمیشود. این ویژگی از جملۀ « مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» نیز بهدست میآید؛ زیرا اگر مصون از هوا و خطا نباشند، تمسک به آنان بازدارنده از گمراهی نخواهد بود و با توجه به اینکه همۀ اهل بیت و عترت رسول خدا(ص) دارای این دو ویژگی نیستند، معلوم میشود که از عترت و اهل بیت در این حدیث، مطلق کسانی که از نظر عرفی و برحسب معنای لغوی، عترت و اهل بیت آن حضرت به شمار میآیند، منظور نیست، بلکه افراد خاصی که دارای ویژگیهای یادشده باشند، منظور است و آن افراد را باید از راه معرفی رسول خدا(ص) شناخت و در شماری از روایات آن افراد همان دوازده امام معصوم(ع) معرفی شدهاند؛ برای نمونه: حموینی - از دانشمندان اهل تسنن - در فرائد السمطین و شیخ حر عاملی در اثبات الهداة روایت مفصّلی را در گفتگوی حضرت علی(ع) با جماعتی از صحابه آوردهاند که قسمتی از آن چنین است: «أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَامَ خَطِيباً لَمْ يَخْطُبْ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لِئَلَّا تَضِلُّوا فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي وَ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَقَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ هُوَ شِبْهُ الْمُغْضَبِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ كُلُّ أَهْلِ بَيْتِكَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ أَوْصِيَائِي مِنْهُمْ أَوَّلُهُمْ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي هُوَ أَوَّلُهُمْ ثُمَّ ابْنِيَ الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِيَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ شُهَدَاءَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ خُزَّانُ عِلْمِهِ وَ مَعَادِنُ حِكْمَتِهِ مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالُوا كُلُّهُمْ نَشْهَدُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ ذَلِكَ»[۶]؛
شما را به خدا، آیا میدانید رسول خدا(ص) در آخرین خطبهای که خواندند، فرمودند: ای مردم، در میان شما دو چیز گرانقدر میگذارم، کتاب خدا و عترتم اهل بیتم. پس به آن دو تمسّک کنید تا هیچگاه گمراه نشوید؛ زیرا خدای لطیف آگاه به همه چیز حتی به اشیای کوچک به من خبر داده است که البته آن دو هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند؛ سپس عمر بن خطاب شبیه شخص خشمگین برخاست و گفت: ای رسول خدا! آیا همۀ خاندانت؟ فرمود: خیر، بلکه اوصیای من از آنان که نخستین آنها برادر و وزیر و وارث و جانشینم در امت و ولیّ هر مؤمنی بعد از من است. او نخستین آنهاست؛ سپس پسرم حسن، بعد پسرم حسین و سپس نه نفر از فرزندان حسین، یکی بعد از دیگری، تا در کنار حوض بر من وارد شوند. آنان گواهان خدا در زمین و حجت او بر خلق او و خزینهداران علم او و معدنهای حکمت اویند. هرکه آنان را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و هرکه آنان را نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است.
آنگاه همۀ آنان [یعنی جماعت صحابه] گفتند: گواهی میدهیم که رسول خدا(ص) این سخن را فرموده است».
شیخ صدوق با سند معتبر چنین روایت کرده است: «سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَنْ مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صإِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي مَنِ الْعِتْرَةُ فَقَالَ أَنَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ مَهْدِيُّهُمْ وَ قَائِمُهُمْ لَا يُفَارِقُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) حَوْضَهُ»[۷]؛
در معنای این سخن رسول خدا(ص) که فرموده است: من دو چیز گرانقدر، کتاب خدا و عترتم را در میان شما به جای میگذارم، از امیر المؤمنین(ع) پرسیدند که عترت چه کسانیاند؟ فرمود: من و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین که نهمین آنها مهدی و قائم آنهاست.
از کتاب خدا جدا نمیشوند و [کتاب خدا نیز] از آنان جدا نمیشود تا در کنار حوض کوثر بر رسول خدا(ص) وارد شوند».
از این روایت که سند آن صحیح است، چند مطلب دریافت میشود:
- عترت پیامبر که در حدیث ثقلین همسنگ قرآن واقع شدهاند، دوازده نفرند که اولین آنها حضرت علی(ع) و آخرین آنها حضرت مهدی(ع) است؛
- آنان هیچگاه از کتاب خدا جدا نمیشوند و این دلیل عصمت آنان از خطا و هواست؛
- تا قیامت کتاب خدا از آنان جدا نمیشود و این دلیل علم آنان به همۀ معانی و معارف قرآن و مصونیت آنان از فراموش کردن آن و توانمندی آنان بر تفسیر همۀ معانی و معارف قرآن است.
روایاتی دیگر نیز وجود دارد که عترت و اهل بیت یادشده در حدیث ثقلین را در آن دوازده نفر محصور میکند که برای رعایت اختصار، به ذکر نشانی آنها در پاورقی بسنده میشود[۸].
بنابراین، میتوان گفت حدیث ثقلین یکی از دلایل حقانیت اعتقاد شیعه است؛ زیرا به خوبی دلالت دارد که دوازده امام معصومی که در گذشته به آنان اشاره شد، مفسران برگزیدۀ خدا برای قرآن کریماند.[۹]
- معنای انتظار چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار به معنای عام چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار به معنای خاص چیست؟ (پرسش)
- ارکان انتظار چیست؟ (پرسش)
- عناصر و اجزاء انتظار چیستند؟ (پرسش)
- هدف از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- انتظار فرج چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار قابل تحقق است؟ (پرسش)
- جایگاه انتظار در مکاتب فکری غیر دینی چیست؟ (پرسش)
- نقش انتظار در حرکت توحیدی چیست؟ (پرسش)
- انواع انتظار چیست؟ (پرسش)
- شدت انتظار شخص منتظر چگونه در آرزوها و دعاهای او تجلی پیدا میکند؟ (پرسش)
- لوازم انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه اهل سنت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین بودا درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- آیا جنیان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
- آیا فرشتگان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
- چرا گفته میشود امام مهدی منتظر ظهور است؟ (پرسش)
- دلایل انتظار فرج و امید به آینده چیست؟ (پرسش)
- آیا شیعیان در امر انتظار عجول و شتابزده هستند؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار سبب فراگیری ظلم و ستم میشود؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار سبب تعطیلی احکام اسلامی میشود؟ (پرسش)
- آیا اندیشه انتظار موعود در امتهای پیشین بوده است؟ (پرسش)
- آیا انتظار در میان ادیان و ملل گوناگون سابقهای دارد؟ (پرسش)
- منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
- آفات نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
- گونههای احادیث درباره انتظار چیستند؟ (پرسش)
- نمادهای انتظار چیستند؟ (پرسش)
- آیا دعای ندبه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا دعای عهد از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا زیارت آل یاسین از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد جمکران از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد کوفه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد صعصعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد سهله از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا عید نیمه شعبان از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا روز جمعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- چرا کسانی که انتظار امام مهدی را میکشیدهاند بعد از ظهور به مخالفت با ایشان برمیخیزند؟ (پرسش)
- ویژگیهای اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- شیوه ابراز اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- منظور از عمومیت انتظار چیست؟ (پرسش)
- مبانی اشتیاق به فرج چیست؟ (پرسش)
- چگونه میتوان انتظار را در جامعه ترویج داد؟ (پرسش)
- آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ (پرسش)
- منظور از انتظار، انتظار فردی است یا انتظار امت؟ (پرسش)
- منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش)
- شرایط انتظار واقعی چیست؟ (پرسش)
- انتظار عملی به چه معناست؟ (پرسش)
- آیا انتظار مذهب اعتراض است؟ (پرسش)
- آیا انتظار به معنای گوشهگیری و احتراز است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج مورد اتفاق همه مسلمین است؟ (پرسش)
- مسئولیت اجتماعی مسلمین درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- کاملترین شکل انتظار عملی برای مقدمه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- انتظار فرج با سرنوشت بشریت چه پیوندی دارد؟ (پرسش)
- مقصود از انتظار مسیحا چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار ویرانگر چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار سازنده چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار مسئولانه چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار غیر مسئولانه چیست؟ (پرسش)
- انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه شیعه درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین زرتشت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین هندو درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه یهود درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه مسیحیت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- برداشتهای نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- علت برداشتهای انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش)
- آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش)
- عوامل ایجاد کننده انتظار چیستند؟ (پرسش)
- لوازم تعریف انتظار چیست؟ (پرسش)
- نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با شدت گرفتاریها چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی منتظر چه چیزی است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج باید با قصد قربت باشد؟ (پرسش)
- مراتب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- بالاترین درجه انتظار فرج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- مشاهده وقوع ظلم در زمین چگونه انتظار فرج را در مؤمن تشدید میکند؟ (پرسش)
- چه رابطهای میان انتظار فرج و ایمان وجود دارد؟ (پرسش)
- انتظار منجی در ادوار مختلف دعوتهای الهی چه معنایی داشته است؟ (پرسش)
- اندیشه انتظار موعود در اسلام چگونه است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج افضل الاعمال است؟ (پرسش)
- انتظار فرج چیست و چرا بهترین عمل خوانده شده است؟ (پرسش)
- برداشتهای نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- آیا مکاتب فلسفی نیز انتظار فرج را امری ارزشی میدانند؟ (پرسش)
- آیا در کتاب مقدس یهود سخن از انتظار فرج به میان آمده است؟ (پرسش)
- مقصود از روایات مطلق در باب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- چه امتیازی در انتظار منجی موجود است؟ (پرسش)
- آیا تأخیر در فرج موجب قساوت قلب میشود؟ (پرسش)
- آیا انتظار طولانی فرج خسته کننده و ملالتآور است؟ (پرسش)
- علت سختی انتظار چیست و چرا میگویند انتظار زیباست؟ زیبایی انتظار در چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی در قبال منتظران و شیعیان چه عنایاتی دارند؟ (پرسش)
- منتظران امام مهدی که در قرنهای گذشته بدون پاین انتظارشان فوت کردهاند؛ چه تضمینی وجود دارد که انتظار ما به ثمر برسد؟ (پرسش)
- آیا انتظار موجب انفعال جامعه نمیشود؟ (پرسش)
- فرج مردم جهان در چیست و چرا انتظار فرج فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ (پرسش)
- خاستگاه و منشأ اصلی انتظار ظهور «مصلح و نجاتدهنده بزرگ» چیست؟ (پرسش)
- دعا برای تعجیل فرج چه تأثیری در فرج شیعیان دارد؟ (پرسش)
- دعای اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن به چه منظوری خوانده میشود؟ (پرسش)
- آیات مربوط به ظهور و انتظار کدامند؟ (پرسش)
- انتظار در دیگر روزهای سال چگونه معنا پیدا میکند؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با بهداشت روان چیست؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با آینده جهان چیست؟ (پرسش)
- فلسفه انتظار چیست؟ (پرسش)
- باور به ظهور امام مهدی چگونه عامل پایداری و استقامت شیعه میشود؟ (پرسش)
- انتظار فرج چه فضیلتی دارد؟ (پرسش)
- جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه چیست؟ (پرسش)
- چرا انتظار اهمیت و جایگاه ویژه و برجستهای دارد؟ (پرسش)
- چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش)
- ویژگیهای منتظران واقعی در دوران غیبت چیست؟ (پرسش)
- انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
- چه نوع انتظاری راجح است؟ (پرسش)
- دانش آموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
- رضایت امام مهدی از چه راهی به دست میآید؟ (پرسش)
- آیا شیعیان و منتظران ظهور افزونبر وظایف فردی و دینی تکالیف سیاسی و اجتماعی نیز دارند؟ (پرسش)
- آیا برای منتظر واقعی بودن اقدامهای سیاسی و اجتماعی خاصی باید انجام داد؟ (پرسش)
- وظایف ما در دوران غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- چه تناسبی میان انتظار موعود و مبارزه با فساد وجود دارد؟ آیا انتظار به معنای ساکت ماندن نیست؟ (پرسش)
- چه مقام و منزلتی در روایات برای منتظران بیان شده است؟ (پرسش)
- جامعه منتظر دارای چه ویژگیهایی است؟ (پرسش)
- انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
- صرفنظر از وظایف شخصی در قبال امام مهدی وظایف خود انسان منتظر بهطور کلی چیست؟ (پرسش)
- منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
- منتظران راستین امام مهدی دارای چه فضیلت و منزلتی هستند؟
- منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
- در روایات چه پاداشی برای منتظران امام مهدی بیان شده است؟ (پرسش)
- ویژگیهای منتظران واقعی در این دوران چیست؟ (پرسش)
- آیا تنها انتظار فرج برای ظهور امام مهدی کافی است؟ (پرسش)
- ویژگیهای انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای فرهنگ انتظار در ابعاد اعتقادی چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای فرهنگ انتظار در ابعاد علمی و اخلاقی چیست؟ (پرسش)
- فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش)
- آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار تربیتی انتظار چیست؟ (پرسش)
- چرا انتظار فرج امام مهدی موجب گشایش میشود؟ (پرسش)
- عنصر انتظار چگونه در آمادگی نظامی منتظران تأثیر دارد؟ (پرسش)
- چگونه روحیه انتظار را در خود تقویت کنیم؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج منشأ فرجهای مادی برای منتظر خواهد بود؟ (پرسش)
- انتظار چه ابعادی دارد؟ (پرسش)
- ابعاد اعتقادی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- ابعاد عملی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ در کتاب کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین که حدیث ثقلین از صحاح، سنن، مسانید و سایر مصادر اهل تسنّن جمعآوری شده، متن حدیث ثقلین از بیش از صد و شصت کتاب اهل تسنن نقل شده است. برای آگاهی یافتن از نام آن کتابها به نشانی پایین صفحات کتاب نام برده و فهرست مصادر آن مراجعه شود.
- ↑ «بیانگر هر چیز» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ نمونه آن روایات چنین است: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ فَصْلُ مَا بَيْنَكُمْ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ»؛ (کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۱۳، کتاب فضل العلم، باب الردّ الی الکتاب و السنّة، ح۹). «عَنْهُ(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِي الْقُرْآنِ تِبْيَانَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لَا يَسْتَطِيعَ عَبْدٌ يَقُولُ لَوْ كَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِي الْقُرْآنِ- إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِيهِ»؛ (کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۱۱، کتاب فضل العلم، باب الردّ الی الکتاب و السنّة، ح۱). «عَنْ حَمَّادٍ اللَّحَّامِ وَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) نَحْنُ وَ اللَّهِ نَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ مَا فِي النَّارِ وَ مَا بَيْنَ ذَلِكَ فَبُهِتُ أَنْظُرُ إِلَيْهِ قَالَ فَقَالَ يَا حَمَّادُ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ»؛ (مجلسی، بحار الانوار، ج۹۲، ص۸۶، ح۲۰). «عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ شَيْءٍ تَطْلُبُونَهُ إِلَّا وَ هُوَ فِي الْقُرْآنِ- فَمَنْ أَرَادَ ذَلِكَ فَلْيَسْأَلْنِي عَنْهُ»؛ (حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۳۵، ح۲۰). چون روایات بسیار زیاد است و از کثرت طریق و سندهای آن به صدور آن اطمینان حاصل میشود، به بررسی سند آنها نیازی نیست و باوجوداین، سند اولین روایتی که نقل شد، صحیح است (ر.ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۱، ص۲۰۹). سایر روایات را در اصول الکافی کلینی، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۳ (بَابُ الرَّدِّ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ، ح۵، ۶ و ۷)، و ص۲۸۷ (بَابُ أَنَّهُ لَمْ يَجْمَعِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ إِلَّا الْأَئِمَّةُ(ع)، ح۴)، و ص۳۱۹ (بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) يَعْلَمُونَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ... ح۲)، و ص۳۲۸ (بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) بِمَنْ يُشْبِهُونَ، ح۳)، و ص۲۸۴ (بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) وَرِثُوا عِلْمَ النَّبِيِّ(ص)...، ح۷)؛ بحار الانوار، ج۹۲، ص۸۶، ح۲۱، و ص۸۹، ح۳۳، ص۹۶، ح۵۵؛ حویزی، نور الثقلین، ج۳، ص۷۶، ح۱۸۷ و ص۷۷، ح۱۸۹؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۴۵، ح۴۸؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۶۶، ح۵۶؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۲۹ (مقدمه ۴) بنگرید. - «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ فَصْلُ مَا بَيْنَكُمْ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ»؛ (کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۱۳، کتاب فضل العلم، باب الردّ الی الکتاب و السنّة، ح۹). «عَنْهُ(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِي الْقُرْآنِ تِبْيَانَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لَا يَسْتَطِيعَ عَبْدٌ يَقُولُ لَوْ كَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِي الْقُرْآنِ- إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِيهِ»؛ (کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۱۱، کتاب فضل العلم، باب الردّ الی الکتاب و السنّة، ح۱). «عَنْ حَمَّادٍ اللَّحَّامِ وَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) نَحْنُ وَ اللَّهِ نَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ مَا فِي النَّارِ وَ مَا بَيْنَ ذَلِكَ فَبُهِتُ أَنْظُرُ إِلَيْهِ قَالَ فَقَالَ يَا حَمَّادُ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ»؛ (مجلسی، بحار الانوار، ج۹۲، ص۸۶، ح۲۰). «عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع): مَا مِنْ شَيْءٍ تَطْلُبُونَهُ إِلَّا وَ هُوَ فِي الْقُرْآنِ- فَمَنْ أَرَادَ ذَلِكَ فَلْيَسْأَلْنِي عَنْهُ»؛ (حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۳۵، ح۲۰). چون روایات بسیار زیاد است و از کثرت طریق و سندهای آن به صدور آن اطمینان حاصل میشود، به بررسی سند آنها نیازی نیست و باوجوداین، سند اولین روایتی که نقل شد، صحیح است (ر.ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۱، ص۲۰۹). سایر روایات را در اصول الکافی کلینی، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۳ (باب الرد الی الکتاب و السنّة، ح۵، ۶ و ۷)، و ص۲۸۷ (بَابُ أَنَّهُ لَمْ يَجْمَعِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ إِلَّا الْأَئِمَّةُ(ع)، ح۴)، و ص۳۱۹ (بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) يَعْلَمُونَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ... ح۲)، و ص۳۲۸ (بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) بِمَنْ يُشْبِهُونَ، ح۳)، و ص۲۸۴ (بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ وَرِثُوا عِلْمَ النَّبِيِّ(ص)...، ح۷)؛ بحارالانوار؛ ج۹۲، ص۸۶، ح۲۱، و ص۸۹، ح۳۳، ص۹۶، ح۵۵؛ حویزی، نور الثقلین، ج۳، ص۷۶، ح۱۸۷ و ص۷۷، ح۱۸۹؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۴۵، ح۴۸؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۶۶، ح۵۶؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۲۹ (مقدمه ۴) بنگرید.
- ↑ برحسب آنچه در متون مختلف این حدیث آمده است، آن را در مکّه در کنار زمزم، در عرفات، در مسجد خیف، در بین مکه و مدینه در غدیرخم، در مدینه در مسجد نبوی، و در خانه خود با عبارتهای مختلف بیان فرموده است (ر.ک: لجنة التحقیق، کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین، ص۲۳-۲۶) دانشمند معروف اهل تسنن ابن حجر هیثمی نیز دراینباره گفته است: ثم اعلم ان لحدیث التمسک بذلک طرقا کثیرة و ردت عن نپّف و عشرین صحابیّا و فی بعض تلک الطرق انه قال ذلک بحجة الوداع بعرفة و فی اخری انه قاله بالمدینة فی مرضه و قد امتلأت الحجرة باصحابه و فی اخری انه قال ذلک بغدیرخمّ و فی اخری انه قال لمّا قام خطیبا بعد انصرافه من الطائف کما مرّ، و لا تنافی اذ لا مانع من انّه کرّر علیهم ذلک فی تلک المواطن و غیرها اهتماما بشأن الکتاب العزیز و العترة الطاهرة؛ (ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقة، ص۱۵۰).
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۹، ح۹؛ بروجردی، جامع احادیث الشیعة، ج۱، ص۲۰۰، ح۳۰۲؛ حرّ عاملی، اثبات الهداة، ج۱، ص۶۰۸، ح۵۹۹. این حدیث را با عبارتهای دیگر در کتب ذیل بنگرید: ترمذی، الجامع الصحیح، ج۵، ص۶۲۱، ح۳۷۶۸ و ص۶۲۲، ح۳۷۸۸؛ ابن حنبل، مسند احمد (ط، دار صادر بیروت)، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶ و ۵۹، و ج۵، ص۱۸۱؛ ابو یعلی، مسند ابی یعلی، ج۲، ص۲۹۷، ح۴۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۵، ص۱۸۴؛ همو، جامع المسانید و السنن، ج۱۹، ص۱۳۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۹۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۲۳۴ (باب ۲۲، ح۴۴-۶۲)؛ ابن ابی شیبة، المصنّف فی الاحادیث و الآثار، ج۷، ص۴۱۷ (کتاب الفضائل باب ما اعطی الله تعالی محمدا(ص)...، ح۴۱) و بسیاری از کتابهای دیگر.
- ↑ جوینی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۸؛ حر عاملی، اثبات الهداة، ج۱، ص۵۰۸-۵۰۹.
- ↑ صدوق، معانی الاخبار، ص۹۰، باب معنی الثقلین و العترة، ح۴، و سند آن چنین است: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمْدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ(ع) و همه رجال سند موثّق هستند. به معجم رجال الحدیث خویی در ترجمه افراد مزبور بنگرید. در خصوص احمد بن زیاد، صدوق در کمال الدین، ص۳۶۹، آخر باب ۳۴ فرموده است: کان رجلا ثقة دیّنا فاضلا، رحمة الله علیه و رضوانه.
- ↑ ر.ک: قندوزی، ینابیع المودة، ص۴۳۰، آخر باب ۷۱، خزّاز قمّی، کفایة الاثر، ص۱۷۰-۱۷۲، باب ما روی عن الحسین بن علی(ع) فی النصوص علی الائمة الاثنی عشر - صلوات الله علیهم اجمعین؛ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۴۰، ب ۲۲، ح۶۴؛ همو، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۵۷، باب ۶، ح۲۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۴۷، ح۱۱۰؛ حرّ عاملی، اثبات الهداة، ج۱، ص۴۸۹، ح۱۶۶ و ۲۰۸.
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۸۶-۹۱.