رجعت
رَجعت به معنای بازگشت عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان، مؤمنین خالص و کافرین خالص پس از ظهور حضرت مهدی (ع) با همان بدنهایی که از دنیا رفتهاند، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد شده، به فیض همراه حضرت مهدی (ع) برسند و کافران از پستی و حقارت ستمگران دردمند شده و به برخی مکافاتهای دنیوی کارهای خود برسند. البته معنای اصطلاحی عام رجعت رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است.
خداشناسی | |
---|---|
توحید | توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات و صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه • عدم تحریف قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور • رجعت |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه | |
معناشناسی
معنای لغوی
رَجعت یا یوم الکرّه[۱] به معنای بازگشت است[۲]، یعنی برگشتن به جایی که پیشتر در آنجا بوده است[۳].
معنای اصطلاحی
رجعت در اصطلاح عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان مؤمنین خالص همچون: انبیاء[۴]، امامان معصوم[۵] و شهدا[۶] و کافرین خالص پس از ظهور حضرت مهدی(ع) با همان بدنهایی که از دنیا رفتهاند، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد شده، به فیض همراه حضرت مهدی(ع) برسند و کافران از پستی و حقارت ستمگران دردمند شده، و به برخی مکافاتهای دنیوی کارهای خود برسند»[۷]. البته معنای اصطلاحی عام رجعت که همه عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی بر آن اتفاق دارند، رجوع به دنیا بعد از موت تا قبل از قیامت است[۸].[۹]
دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از قیام، همزمان با آغاز قیام و کمی بعد از قیام امام مهدی(ع)[۱۰]، در هر صورت تعبیر هنگام قیام، هر سه احتمال را در بر میگیرد.
رجعت، به صورت احیای دوبارۀ زندگی دنیاست. بنابراین، باید روح به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی روحانی. بر اساس احادیث اسلامی، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق میافتد و آنان در مواقعی خاص همچون جمعه، اجازه مییابند که به سوی اهل منزل خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت روحانی، غیر از رجعت است که در آن، روح به بدن باز میگردد و انسان، زندگی جسمانی را از سر میگیرد[۱۱].
رجعت در قرآن کریم
آیات متعددی از قرآن به موضوع رجعت پرداخته که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد:
- آیات رجعت در امتهای پیشین[۱۲].
- آیات رجعت در عصر ظهور.
علاوه بر این، آیات دیگری از قرآن دلالت اجمالی بر وقوع رجعت دارد، مانند آیه: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم﴾[۱۳] که میفهماند آنچه در امُتهای گذشته رخ داده، در این امُت نیز رخ خواهد داد و یکی از آن وقایع مسأله رجعت و زنده شدن مردگانی است که در زمان ابراهیم و موسی و عیسی و عزیر و ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این امت نیز اتفاق بیفتد[۱۴].
همچنین از رسول خدا(ص) کلامی نقل شده که به اجمال میفهماند آنچه در امُتهای سابق روی داده است در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد[۱۵].[۱۶]
جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه
روایات بسیاری از امامان معصوم(ع) درباره رجعت نقل شده است و وقوع این رویداد از نظر دانشمندان شیعه قطعی است. علامه مجلسی از پنجاه عالم شیعی نام برده است که رجعت را پذیرفتهاند و روایات آن را در کتب خویش بازگفتهاند[۱۷]. در روایات باور به «رجعت» در میان اعتقادات شیعه از جایگاه والایی برخوردار است تا جایی که منکر آن را از دایرۀ تشیع بیرون دانسته شده است.
امام صادق(ع) فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا»[۱۸]. در روایتی دیگر آن حضرت یکی از شرایط ایمان را اعتقاد به رجعت دانسته و میفرماید: «مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ... وَ الْإِيمَانِ بِالرَّجْعَة»[۱۹]. از این روایات استفاده میشود اعتقاد به رجعت نیز در کنار اعتقاد به یکتاپرستی و همانند آن از ضروریات به شمار میآید.
مرحوم شیخ مفید در توضیح کلام امام صادق(ع) مینویسد: «و اما فرمایش معصوم(ع) که فرمود: هر کس قائل به رجعت ما نشد از ما نیست، همانا از آن اراده کرده است مسئله رجعت را که عبارت است از اینکه خداوند گروهی از آل محمد(ع) را پس از مردن پیش از روز قیامت زنده میکند و این مذهبی است مختص به آل محمد(ع)[۲۰]. شیخ طوسی در این زمینه مینویسد: «پیامبر(ص) ما و ائمه معصومین(ع) همراه با گروهی از امتهای گذشته و آینده باز خواهند گشت و بر این اعتقاد آیات و روایات فروانی دلالت دارد و خداوند فرمود: «و روزی که برمیانگیزیم از هر امتی گروهی را.»..، پس اعتقاد به رجعت لازم است[۲۱].[۲۲]
رجعت از نگاه اهل سنت
این باور اگر چه ریشۀ قرآنی دارد، اما از آنجا که در مکتب اهل بیت(ع) به طور ویژه بدان پرداخته شده از همان ابتدای پیدایش مورد ناسزاگویی و استهزای اهل سنت قرار گرفت. به گونهای که برخی این عقیده را بر گرفته از عقاید یهود و نصاری دانسته و دیگری منشأ اعتقاد به رجعت را پندارهای عرب جاهلیت دانسته[۲۳]، دیگری به سبب نفهمیدن درست این اعتقاد، آن را اعتقادی مضحک قلمداد نموده است[۲۴] و گروهی نیز آن را از افکار عبدالله بن سبا و روایاتی دروغین دانسته[۲۵]، دیگری منشأ باور به رجعت را تأثیرات فلسفه آفریقایی بر ذهن شیعه قلمداد کرده است[۲۶].
برخی پا را از همه آنچه گفته شد فراتر نهاده و باور به رجعت را برابر با تکذیب آیات قرآن و کفر دانستهاند[۲۷] و کم نیست این گونه سخنان ناشایست که در طول تاریخ نثار باورمندان رجعت شده است[۲۸].
امکان وقوع و یا وجوب رجعت
امکان به دو قسم تقسیم میشود: امکان ذاتی و امکان وقوعی.
- امکان ذاتی رجعت: شکی نیست که رجعت، به خودی خود، دارای امکان ذاتی است؛ چراکه زنده کردن مردگان چه در دنیا و چه در آخرت در توان خداوند است و هیچ خردمندی در آن شک ندارد. خداوند، در آیات فراوانی با ردّ مخالفان، معجزۀ زندهشدن مردگان را به دست پیامبران خود، دلیلی بر معاد، قیامت و زنده شدن مردگان، ارائه کرده است.
- امکان وقوعی رجعت: بهترین دلیل بر امکان یک چیز، وقوع آن است. وقوع رجعت، با بهره از بیانات نورانی قرآن و شواهد تاریخی، به روشنی تمام اثبات شدنی است.
برخی از منکرین رجعت، نه فقط وقوع آن را غیر ممکن دانستهاند بلکه امکان آن را نیز محال میدانند و برخی دیگر امکان ذاتی آن را بدون اشکال دانستهاند و فقط در بخش امکان وقوعی آن را محال ذکر کردهاند. دسته سوم کسانی هستند که وقوع آن را در گذشته قبول کردهاند، ولی باور شیعه را نپذیرفتهاند و منکر آن در آینده شدهاند.
مرحوم علامه طباطبایی درباره هماهنگی میان رجعت و معاد جسمانی ذیل آیه شریفه: ﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ﴾[۲۹]، پس از اشاره به برخی از روایات مینویسد: «نظیر این گونه روایات از خاندان پیغمبر(ص) فراوان است که بسیاری از آیات را گاهی به قیامت و گاهی به رجعت و گاهی به ظهور مهدی آل محمد(ع) تفسیر کردهاند و این نیست مگر به واسطۀ یک سنخیت و مناسبتی که میان این سه روز موجود است»[۳۰].
با این تعبیر آنگاه که رجعت و معاد از یک سنخ دانسته شد دلائل امکان هر دو یک چیز خواهد شد و شکی نیست که ادله فراوانی بر معاد اقامه شده است.
کوتاه سخن اینکه: «زنده شدن گروهی از مردگان در این دنیا از محالات نیست، همانگونه که زنده شدن همۀ انسانها در قیامت ممکن است و شگفتی از چنین امری، همچون شگفتی گروهی از مشرکان دوران جاهلیت از مسئله معاد است و تمسخر در برابر آن چونان تمسخر کفار و مشرکان دربارۀ معاد است، چراکه عقل چنین چیزی را محال نمیداند و قدرت خدا آن چنان گسترده است که همۀ این موارد در برابر آن آسان است»[۳۱].[۳۲]
وقوع رجعت در تاریخ
از آنجایی که قرآن پایهایترین ابزار برای اثبات حقایق دینی است، در مسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلیترین آنها، بدان توجه میشود. با یک نگاه گذرا به آیات مربوط به رجعت، پدیدار شدن آن امری مسلم مینماید. قرآن کریم در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. این موارد، افزون بر آنکه امکان رجعت را اثبات میکند، وقوع آن را در تاریخ نیز بیان میدارد:
- ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۳۳]. این شخص، عُزَیر پیامبر باشد یا پیامبری دیگر، تفاوت نمیکند. مهم، صراحت قرآن دربارۀ زندگی پس از مرگ در همین دنیاست. مفسران شیعه و اهل سنت، اتفاق نظر دارند که این آیه در برابر منکران قدرت خدا در زنده کردن مردگان آمده است و نمونهای از آن را در همین دنیا بیان میکند[۳۴].
- ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ﴾[۳۵]. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از مردم به زندگی دنیا سخن میگوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در قیامت است که به گروهی خاص، محدود نمیشود و شامل همۀ موجودات است.
- یکی از معجزات عیسی(ع)، زنده کردن مردگان و بازگرداندن آنان به دنیا بود: ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي﴾[۳۶].
- کشتهای در بنی اسرائیل برای معرفی قاتلش، زنده شده: ﴿فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۳۷]، آنان به دستور خداوند، گاو را سر بریدند و به کُشته زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد.
- گروهی از بنی اسرائیل، بعد از تقاضای مشاهدۀ خداوند، گرفتار صاعقۀ مرگباری شدند و مُردند. سپس خداوند، آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند: ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۳۸]. دلالت این آیه بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو اینکه برخی مفسران به دلیل مخالفت با مسئله رجعت، راه تأویل را در پیش گرفته، صراحت آیه را نادیده انگاشتهاند.
- اصحاب کهف نیز به رغم آنکه نمرده بودند، به دلیل خواب طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند: ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا﴾[۳۹]. در حدیثی از امام صادق(ع)، بازگشت اصحاب کهف، رجعت به شمار آمده است.
- داستان پرندههای چهارگانۀ ابراهیم(ع) که بعد از ذبح، بار دیگر به زندگی بازگشتند تا امکان معاد را در مورد انسانها برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۴۰].
در یک جمعبندی کوتاه، به نکات ذیل میتوان اشاره کرد:
- به تصریح آیات قرآن، رجعتهای فراوانی در گذشته پدیدار شده است.
- افزون بر دانشمندان شیعه، بیشتر دانشمندان اهل سنت نیز بر این باورند که در گذشته، رجعتهایی صورت گرفته است.
بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست پروردگار انسانهای فراوانی پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از دنیا رفتهاند زنده شده، به زندگی دنیایی ادامه دادهاند[۴۱].
ادلۀ اثبات رجعت
برای اثبات رجعت، به چهار دلیل: قرآن، احادیث، عقل و اجماع، تمسک جستهاند. مهمترین ادلۀ رجعت، ادله قرآنی و حدیثی است:
ادلۀ قرآنی رجعت
ادلۀ متعددی از قرآن کریم بر وقوع و به طریق اولی بر امکان رجعت دلالت دارند که برخی از آنها در بحث از تاریخ رجعت گذشت. البته برای اثبات رجعت، کافی است به ادلۀ معاد که در قرآن فراواناند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و معاد، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به قدرت خدا کفر ورزیده است. بنابراین، استبعادهای جمعی از مخالفان، از بیخبری است و یا از سر لجاجت.
آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، فراواناند، از جمله:
- آیه ۴۲ سوره ق: ﴿يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ﴾[۴۲]
- آیه ۸۳ سوره نمل: ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا﴾[۴۳]
- آیه ۴۷ سوره کهف: ﴿وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا﴾[۴۴]
- آیه ۱۱ سوره غافر: ﴿رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ﴾[۴۵]
- آیه ۸۵ سوره قصص: ﴿إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ﴾[۴۶]
ادلۀ حدیثی رجعت
احادیث نقل شده از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) دربارۀ رجعت، به حدی است که برای فردی منصف و بیتعصب، جایی برای تردید باقی نمیگذارد که از منظر اسلام، رجعت، امری حتمی و واقعی است. در کتابهای حدیثی و تاریخی و کتابهایی که در باب زیارت نوشته شدهاند، احادیث بسیاری هستند که مستقیم یا نامستقیم به رجعت، اشاره دارند. این موضوع در احادیث اهل سنت نیز یافت میشود.
احادیث شیعه در این باب، چند دستهاند. در این میان، احادیث صحیح و قابل اعتماد زیادی یافت میشوند که به چند دسته از آنها اشاره میشود:
- مشابهت این امت با امتهای پیشین: دستهای از احادیث میگویند: آنچه در امت پیشین رخ داده است، عیناً در این امت نیز رخ میدهد و از جملۀ این امور، رجعت است[۴۷]. اگر این احادیث از معصوم(ع) وارد شده باشد، به این معنا نیستند که تمام جزئیات زندگی آنها در این امت نیز پدید میآید؛ بلکه ظاهر این احادیث، به اموری اشاره دارد که به مسائل دینی مربوطاند.
- بیان اصل اعتقاد به رجعت: عبدالله بن عطا از امام باقر(ع) نقل میکند که در منی گروهی از عراق به دیدار پدرش امام زین العابدین(ع) آمدند و از جنگ مردگان با زندگان پرسیدند و پدرش از اینکه اعتقاد به رجعت در میان آنها زنده بود، شادمان گردید و خندید و اصل مطلب را تأیید نمود[۴۸]. در حدیثی دیگر حسن بن شاذان واسطی از امام رضا(ع) حکایت میکند که ایشان در پاسخ شکایت وی از ظلم اهل واسط، دستور به شکیبایی تا برپایی دولت حق دادند و از روزگاری گفتند که ستمگران در آن از قبر برمیخیزند و بر صدق وعدههای پیامبران، گواهی میدهند[۴۹].
- دو نوع مرگ: در احادیثی، برای مؤمنان، دو نوع از دنیا رفتن ترسیم شده است، در این احادیث، با استناد به آیۀ ﴿وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ﴾[۵۰]، مرگ عادی از کشته شدن، متمایز شده و برای مؤمنان، هر دو نوع مرگ، بیان گردیده است. زراره در حدیثی از امام باقر(ع) نقل میکند: "کسی که در راه خدا کشته شده، باید به دنیا باز گردد تا مرگ عادی را درک کند". در حدیثی دیگر، صفوان بن یحیی از امام رضا(ع) نقل میکند که در رجعت، هر کسی از مؤمنان که در زندگی قبلی کشته شده، میمیرد و هر که قبلاً مرده، کشته میشود«سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الرَّجْعَةِ: مَنْ مَاتَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قُتِلَ، وَ مَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ مَات»[۵۱].
- ویژگیهای رجعتکنندگان: در احادیث، تنها برای گروههای خاصی، امکان بازگشت در نظر گرفته شده است. در تعداد زیادی از احادیث، رجعت، مخصوص مؤمنان خالص و کافران خالص است و سایر مؤمنان و کافران، رجعت ندارند[۵۲].
- اختیار دادن به مؤمن برای بازگشت: برخی احادیث از باخبر کردن مؤمن در قبر از ظهور امام زمان(ع) و اختیار دادن به او در انتخاب بازگشت به دنیا یا ماندن در برزخ حکایت دارند[۵۳].
سایر ادله رجعت
برخی اندیشمندان[۵۴] خواستهاند از آنچه در حکمتهای رجعت گفته شد، استدلالی عقلی بر ضرورت عقلی آن بیاورند. آنان سعی کردهاند با چینش مقدمات چهارگانه، بگویند: مواقعی برای فعلیت یافتن خاصیت وجودیِ پیامبر(ص) و ائمۀ اطهار(ع) وجود داشته که نمیتواند استمرار یابد؛ زیرا "القسر لا یدوم؛ قسر"[۵۵] نمیتواند دائمی باشد". بنابراین، عقلاً باید رجعت اتفاق بیفتد. این استدلال از چند جهت مخدوش است. میتوان پرسید: کدام دلیل عقلی اثبات کرده است که باید خاصیت وجودی هر موجودی، فعلیت پیدا کند؟ نهایت چیزی که میتوان گفت، این است که ایجاد فرصت برای تکمیل این ظرفیتهای وجودی از نظر عقلی، استحسان دارد؛ اما نمیتوان از آن ضرورت و الزام را نتیجه گرفت. ثانیاً قاعدۀ "القسر لا یدوم" اگر درست باشد، در امور طبیعی جاری میشود؛ اما در امور انسانی که با ارادههای مردم سر و کار پیدا میکنیم، سخن گفتن از قسر، درست نیست. آنجا قسری در کار نیست، تا اینکه در دائمی بودن یا نبودن آن گفتگو شود. بله، همچنان که گفته شد، میتوان از استحسان این امور سخن گفت؛ اما اثبات ضرورت عقلی، نیازمند استدلالی قویتر و مؤونهای بیشتر است. در این گونه امور، نیازی به تکلّف برای اثبات عقلی نیست؛ زیرا ادلۀ محکم قرآنی و حدیثی، بر امکان و وقوع رجعت وجود دارند. احادیث مربوط نیز فراتر از حد تواترند[۵۶].
آثار تربیتی اعتقاد به رجعت
همانگونه که انتظار فرج نقش برجسته و به سزایی در پویایی و نشاط جامعه ایفا میکند، باور به رجعت به دنیا در عصر ظهور، نیز میتواند نقش مهم و بهسزایی در نشاط دینی و امید به حضور در حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) ایفا کند،؛ چراکه انسان با دیدن افرادی که همۀ عمر خود را در انتظار ظهور حضرت مهدی(ع) سپری کردهاند و آنگاه بدون درک ظهور از دنیا میروند، دچار سرخوردگی شده و حتی در جایگاه انتظار نیز دچار ناامیدی خواهد شد و اگر بداند در هنگام ظهور در صورت دارا بودن شرایط، امکان بازگشت او به دنیا و حضور در محضر آخرین امام(ع) را دارد در امیدواری او نقش بسیاری خواهد داشت.
علاوه بر آن، شخص علاقهمند به درک محضر آخرین حجت الهی، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست که به درجات بالای ایمان رسیده تا در زمرۀ مؤمنان رجعت کننده باشد[۵۷].
مقارنت رجعت با قیام امام مهدی(ع)
از روایات معصومین(ع) استفاده میشود، رجعت همزمان با ظهور حضرت مهدی(ع) آغاز میشود و در دوران ظهور ادامه خواهد داشت و همانند برخی از حوادث دیگر جزء کرامات به شمار میآید؛ زندهشدن مردگان و بیرون آمدن از قبرها در حالی که سر و رویشان را غبار و خاک گرفته و آنان از سر میافشانند، حالتی است که مردم آن را ندیدهاند و در آن روز خواهند دید[۵۸].
در این باره چند گونه حدیث وجود دارد:
- در برخی احادیث به طور کلی از رجعت در هنگام ظهور، سخن رفته است. مانند این حدیث: امام صادق(ع) فرمود: «همانا پرسش در قبر، از کسی است که ایمان محض یا کفر محض دارد و از دیگران صرف نظر میشود و دربارۀ رجعت هم فرمود: همانا هنگام ظهور قائم(ع) به دنیا بر میگردد هر که ایمان محض دارد و یا کفر محض؛ اما دیگران تا قیامت رجوع ندارند»[۵۹].
- برخی دیگر میگویند: هنگامی که زمان قیام قائم(ع) میرسد، در ماه جمادی آخر و ده روز از رجب، بارانی بیمانند میبارد که خداوند به واسطۀ آن، بدنهای مؤمنان و گوشت آنان را در قبورشان میرویاند و...[۶۰].
- در برخی احادیث که پیشتر گذشتند، نام یا تعداد کسانی از اقوام گذشته بیان شده است که رجعت میکنند تا در رکاب امام زمان(ع) باشند[۶۱].
- در احادیثی دیگر، دستور خواندن دعا برای رجعت پس از مرگ به منظور درک ایام ظهور امام مهدی(ع) داده شده است[۶۲].
- روایت شده که مؤمن پس از مرگ، مانند تازه داماد یا تازه عروس که بر فراش خود آرمیده، با مژدۀ بهشت به خواب میرود و اهل بیت(ع) را در بهشت رضوی زیارت میکند و... تا اینکه قائم(ع) قیام میکند. در این هنگام، خداوند، مؤمن را بر میانگیزاند تا به ندای امام زمان(ع) پاسخ گوید و همراه دیگران دسته دسته به سوی وی میروند[۶۳]. در برخی احادیث، از پرسش مؤمنان از رجعت دیگر مؤمنان در هنگامۀ ظهور، سخن رفته است[۶۴]. در حدیث رجعت، امام علی(ع)، از علائم ظهور به حساب آمده است[۶۵]؛ اما این حدیث با احادیثی که اولین رجعت کننده را امام حسین(ع) معرفی میکند و رجعت ایشان را هنگام مرگ یا کشته شدن امام زمان(ع) تعیین کرده است، منافات دارد. شاید بتوان گفت که مراد از اولین رجعت کننده در این احادیث، رجعت پس از شهادت امام زمان(ع) است که اولین رجعت کننده، امام حسین(ع) است و هم ایشان متکفل کفن و دفن امام زمان(ع) خواهد شد. از سوی دیگر، رجعت امام علی(ع) پیش از ظهور، یکی از رجعتهای امیر مؤمنان(ع) است؛ زیرا در احادیث متعددی ایشان صاحب رجعات "بازگشتها" معرفی شده است[۶۶]. در زیارتهای ایشان نیز این موضوع بیان شده است[۶۷]. در حدیثی گفته شده که علی(ع) یک رجعت با امام حسین(ع) دارد تا از بنی امیه انتقام کشد[۶۸] و یک رجعت با پیامبر(ص) دارد تا خلیفۀ او باشد و سایر امامان(ع) از عوامل وی باشند[۶۹]. علامه مجلسی میگوید: امام علی(ع)، هم پیش از ظهور و هم مقارن آن و هم پس از ظهور، رجعت دارد[۷۰]. با این بیان، مشکل تعارض برطرف میشود[۷۱].
حکمت رجعت
حکمتهای رجعت را نباید به عنوان دلیل عقلی قطعی در نظر گرفت؛ بلکه هر یک از آنها در جهت معقولسازی و قابل فهم کردن مسأله به کار میآید. فایدۀ این حکمتها، آن است که ذهن انسان را برای فهم و پذیرش موضوع، آماده میکند و مانع انکار بیجا و جاهلانه میشوند. برای رجعت، چند حکمت متصور است:
- پاداش صالحان و مجازات مجرمان: ساختار این جهان، بر اساس عدل است. پس این انتظار بهجاست که روزی در همین زندگی دنیای ظالمانی که خون مستضعفان را در شیشه کردهاند، به سزای اعمال خود برسند. البته مجازات اصلی، در آخرت خواهد بود؛ زیرا دنیا ظرفیت کافی برای مجازات مجرمان را ندارد؛ اما بر اساس قاعدۀ عقلانی "ما لا یدرک کلّه، لا یترک کلّه"[۷۲]، خوب است در اینجا هم به سزای اعمالشان برسند و بخشی از مجازات خود را دریابند. بنابراین، جا دارد به هنگام برپایی دولت عدل مهدوی(ع)، بهترینها و بدترینها باز گردند تا خوبان از بدان، انتقام کشند و در اقامۀ عدالت، مشارکت کنند و سینههایشان را از داغ ظلم، شفا دهند[۷۳] و عزت یابند و ایام دولت حق را ببینند و از آن بهرهمند گردند.
- تقویت امید و آمادگی منتظران: فایدۀ دیگر اعتقاد به رجعت، ایجاد امید و حرکت در جمع مؤمنان برای آمادهسازی خود است. اگر مؤمنان خالص، امکان درک زمان دولت موعود حق را پیدا کنند، همین مردم را تشویق میکند که خود را مصداق چنان مؤمنانی بگردانند. همچنین امیدشان افزوده میگردد و میدانند زحماتی که میکشند، در دنیا نیز ثمر خواهد داد.
- ایجاد فرصت عمل برای شماری از نیکان: اولیای خدا و پیامبرانی که در زندگی خود، توفیق کامل یاری و نصرت حق را نیافتند و مردم، آنها را تنها گذاشتند و نتوانستند ظرفیتهای وجودی خود را آن چنان که میتوانستند، متحقق کنند، اینک این امکان را مییابند که به آن ظرفیتها تحقق بخشند و به کمال لایق خویش دست یابند. از این رهگذر، مردم جهان نیز بهرهمند میشوند. مؤمنان طراز اول نیز چنین حکمی دارند. آنان که ظرفیتهای بیشتری برای عمل در راه حق داشتنهاند، اما به دلیل عمل سران کفر و نفاق، از راه باز ماندهاند، جا دارد که دوباره به زندگی باز گردند تا ضمن نصرت دولت حق، خود به مراتبی در "سیر الی الله" دست یابند[۷۴].
پرسش مستقیم
پرسشهای وابسته
- درباره رجعت چه دیدگاههایی وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به رجعت برگرفته از یهود است؟ (پرسش)
- آیا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟ (پرسش)
- آیا رجعت عمومی و همگانی است؟ (پرسش)
- آیا رجعت پس از ظهور امام مهدی با تکلیف سازگار است؟ (پرسش)
- مراد از رجعت عیسی مسیح چیست و این رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و این بازگشت چه خصوصیاتی دارد؟ (پرسش)
- رجعت چند مرحله دارد؟ (پرسش)
- آیا رجعت نوعی تناسخ نیست؟ (پرسش)
- اهمیت رجعت به چه اندازه است؟ (پرسش)
- منظور از عذاب ادنی که در قرآن آمده چیست؟ (پرسش)
- آیا اگر کسی چهل روز دعای عهد را بخواند حتما رجعت میکند؟ (پرسش)
- آیا آیات و سوره مؤمنون با مسئله رجعت منافات ندارد؟ (پرسش)
- چه ارتباطی بین ظهور و رجعت امام حسین وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به رجعت از ضروریات دین است؟ (پرسش)
- چگونه رجعت ائمه پس از ظهور امام مهدی انجام میگیرد؟ (پرسش)
- آیهای از قرآن رجوع مرده را به دنیا ممتنع میداند آیا این آیه با مسأله رجعت سازگاری دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران در زمان رجعت حضور دارند؟ (پرسش)
- رجعت در ادعیه و زیارات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
- رجعت در روایات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
- کدام یک از علما در کتابهایشان از رجعت بحث کردهاند؟ (پرسش)
- چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا قرآن مخالف قول به رجعت است؟ (پرسش)
- چه آیاتی از قرآن رجعت را ثابت میکند؟ (پرسش)
- آیا قرآن به رجعت کسانی به این دنیا اشاره نموده است؟ (پرسش)
- آیا تمام احادیث رجعت از طرق شیعه وارد شده است؟ (پرسش)
- آیا در رجعت مردگان توسط امام مهدی زنده میشوند و آیا این قضیه پشتوانه عقلی روایی قرآنی دارد؟ (پرسش)
- چه تعداد از روایات بر رجعت دلالت دارند؟ (پرسش)
- رجعت در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
- مفهوم رجعت
- پیشینه رجعت
- سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ (پرسش)
- آیا برای رجعت نمونهای در تاریخ یافت میشود؟ (پرسش)
- آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ (پرسش)
- چرا متکلمین بحث از رجعت را در علم کلام مطرح میکنند؟ (پرسش)
- فایده رجعت چیست؟ (پرسش)
- هدف از رجعت چیست؟ (پرسش)
- چه آثاری بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟ (پرسش)
- فلسفه و فوائد رجعت چه میباشند؟ (پرسش)
- رجعت امامان برای چیست؟ آیا آنان حکومت خواهند کرد؟ (پرسش)
- چه دلیل عقلی بر امکان رجعت میتوان اقامه کرد؟ (پرسش)
- آیا رجعت امکان وقوع دارد؟ (پرسش)
- آیا دلیل عقلی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟ (پرسش)
- آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
- ویژگیهای رجعت چیست؟ (پرسش)
- آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش)
- آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)
- آیا «رجعت» برای مؤمنان و کافران اختیاری است؟ (پرسش)
- رجعت چه زمانی تحقق پیدا میکند؟ (پرسش)
- رجعتکنندگان چقدر در دنیا باقی میمانند؟ (پرسش)
- آیا زمان رجعت هنگام قیام امام مهدی است؟ (پرسش)
- چه کسانی رجعت میکنند؟ (پرسش)
- چه کسانی هنگام ظهور امام مهدی زنده میشوند؟ (پرسش)
- چه کسانی هنگام ظهور دوباره زنده میشوند و امام مهدی را یاری میکنند؟ (پرسش)
- رجعت کنندگان چند دستهاند؟ (پرسش)
- ویژگی رجعت کنندگان چیست؟ (پرسش)
- اولین رجعت کننده از امامان کیست؟ (پرسش)
- برنامههای امام حسین در رجعت چیست؟ (پرسش)
- برنامههای امام علی در رجعت چه میباشد؟ (پرسش)
- آیا بانوان رجعت میکنند؟ (پرسش)
- چه کسانی در هنگام قیام امام مهدی از قبر خود برانگیخته میشوند؟ (پرسش)
- آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت میکنند؟ (پرسش)
- آیا در عصر حکومت اولیای صالح احتمال نافرمانی و شورش وجود دارد؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ بحار الأنوار؛ ج ۷، ص۶۱.
- ↑ الصحاح، ج ۳، ص۱۲۱۶؛ المصباح، ج ۱، ص۲۲۰؛ مجمع البحرين، ج ۲، ص۱۵۰، «رجع».
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۸۵.
- ↑ حق الیقین؛ ص۳۳۷ - ۳۳۸.
- ↑ حق الیقین؛ ص۳۴۰.
- ↑ تفسیر موضوعی قرآن مجید؛ ج ۴، ص۲۶۳
- ↑ رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین: ج۲ ص۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید: ص۳۴، مجمع البحرین: ج۴ ص۳۳۳.
- ↑ اوائل المقالات؛ ص۴۶.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۸۶ ـ ۱۸۸؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۰۴؛ فرهنگ شیعه، ص۲۷۰.
- ↑ علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۳۷.
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ و یاد کنید آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم و در حالی که خود مینگریستید آذرخش شما را فرا گرفت باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۵- ۵۶ و ﴿وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ و یاد کنید آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن با هم به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد باری، گفتیم با پارهای از آن گاو بر این کشته بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۲- ۷۳.
- ↑ آیا گمان میکنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟؛ سوره بقره، آیه ۲۱۴.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۱۰۸.
- ↑ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ ج ۵۳، ص۱۲۷.
- ↑ پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی.
- ↑ مصنفات الشیخ المفید، ۵/ ۶۰.
- ↑ از ما نیست کسی که ایمان به بازگشت ما ندارد؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۴۵۸، ح ۴۵۸۳.
- ↑ هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد مؤمن است... که یکی از آنها ایمان به رجعت است؛ وسائل الشیعة، ج ۲۴، ص۱۳۲، ش ۳۰۱۶۴.
- ↑ المسائل السرویة، (سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج ۷، ص۳۲).
- ↑ رسالة العقاید الجعفریة، ص۲۵۰.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۸۹ ـ ۱۹۱؛ فرهنگ شیعه، ص۲۷۰.
- ↑ ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة عرض و نقد، ج ۳، ص۹۱۱؛ اصفهانی، الاغانی، ج ۳، ص۱۳۹ (حاشیه ۲). محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.
- ↑ ربیع بن محمد سعودی، الشیعة الامامیة الاثناعشریة فی میزان الاسلام، ص۲۰۲.
- ↑ همو، الشیعة و التشیع، ص۳۵۹.
- ↑ حسن ابراهیم، تاریخ الاسلام، ج ۴، ص۲۵۹.
- ↑ محمد مال الله، الشیعة و تحریف القرآن، ص۲۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۱ ـ ۱۹۲.
- ↑ آیا جز این انتظار دارند که (فرمان) خداوند در سایهبانهایی از ابر و (نیز) فرشتگان نزدشان بیایند و کار (هلاکشان) پایان یافته باشد و کارها به سوی خداوند باز گردانده میشود؛ سوره بقره، آیه ۲۱۰.
- ↑ تفسیر المیزان، ترجمه محمدتقی مصباح، ج ۲، ص۱۴۶.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۵۵۶.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۳ ـ ۱۹۵.
- ↑ یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است) و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: طبری در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، ابن کثیر در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، زمخشری در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر.
- ↑ آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بیگمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.
- ↑ یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰.
- ↑ باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره، آیه ۷۳.
- ↑ باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.
- ↑ سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش میکند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶.
- ↑ «روزی که بانگ آسمانی حقیقی را بشنوید، روز آمدن است».
- ↑ «و روزی که از هر امتی، گروهی را محشور میکنیم».
- ↑ «و ما آنها را محشور میکنیم و یک تن را از آنان وا نمینهیم».
- ↑ «میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟».
- ↑ «آن که ابلاغ قرآن را بر تو واجب کرده است، تو را به بازگشتگاهی، باز میگرداند».
- ↑ اسناد این احادیث، چندان قوی نیستند و راویان مجهول در میان راویان آنها وجود دارند. از جمله حدیث است که حسن بن جهم از امام رضا(ع) در مجلس مأمون نقل میکند؛ ر. ک: عیون أخبار الرضا(ع): ج۱ ص۲۱۶ ح۱ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۵۸ ح۴۵.
- ↑ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۷ ح۶۲ راویان این حدیث، مورد تأیید رجالیان هستند. تنها در مورد عبدالله بن عطا برخی تردید کردهاند که کدام است. ثانیاً به دلیل روایت کمی که دارد، چندان شناخته شده نیست. البته هیچ گونه تضعیفی دربارۀ هیچ یک از عبدالله بن عطاها نیامده است و این تا حدی حدیث را قابل قبول میسازد، به طوری که اگر با دیکر شواهد تقویت شود، پذیرفتنی میگردد.
- ↑ الکافی: ج۸ ص۲۴۷ ح۳۴۶، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۸۹ ح۸۷. سند این حدیث، قوی نیست؛ زیرا وثاقت محمد بن سالم بن ابی سلمه، با وجود امامی بودن، ثابت نشده است؛ اما در کنار دیگر روایات باب میتواند یکی از شواهد تقویت کنندۀ این دیدگاه باشد.
- ↑ و اگر بمیرید یا کشته شوید بیگمان نزد خداوند، گردتان میآورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.
- ↑ مختصر بصائر الدرجات: ص۱۹، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۶۵ ح۵۹.
- ↑ احادیث در این باب، بسیارند؛ ر. ک: مختصر بصائر الدرجات: ص۲۴ و ۱۷۸، تفسیر القمی: ج۲ ص۱۳۰، دلائل الإمامة: ص۴۴۷ ح۴۲۴؛ بحار الأنوار: ج۶ ص۲۹۲ و ج۲۵ ص۵۱ و ج۵۳ ص۳۹ و ۵۳ و ۶۱ و ج۶۲ ص۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ از جمله روایت مفضّل بن عمر که امام صادق(ع) از احوال مردگان در زمان غیبت سؤال میکند و ایشان پاسخ میدهند که هنگام ظهور از مؤمن در قبرش سؤال میکند که: ای فلانی! صاحب تو ظهور کرده است. اگر میخواهی به او ملحق شوی، بشو و اگر نمیخواهی در کرامت الهی باقی بمانی، بمان؛ الغیبة، ص۴۵۸ ح۴۷۰، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱ ح۹۸. این روایت، قابل اعتماد نیست.
- ↑ مانند مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در رسائل و مقالات فلسفی، "مسئله رجعت".
- ↑ قسر، در مقابل "طبع" و مرادف با "جبر"، است و حرکت قسری، حرکتی بر خلاف میل را گویند و حرکتی که از خارج بر اجسام تحمیل شود. محرک اجسام، گاه میل و طبع آنهاست و گاه عامل خارجی، که شق دوم را حرکت قسری گویند؛ فرهنگ معارف اسلامی: ج۳ ص۱۴۷۹ برگفته از شفا: ج۱ ص۱۰۹، الأسفار الأربعة: ج۳ ص۱۲۵.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۶۷ - ۶۸.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۳.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۴، ص۱۹۳.
- ↑ «إِنَّمَا يُسْأَلُ فِي قَبْرِهِ مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَإِنَّهُ يُلْهَى عَنْهُ وَ قَالَ: فِي الرَّجْعَة إِنَّمَا يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ(ع) مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً فَأَمَّا مَا سِوَى هَذَيْنِ فَلَا رُجُوعَ لَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْمَآبِ»؛ تصحیح اعتقادات الإمامیة: ص۹۰، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۵۳.
- ↑ «رَوَى عَبْدُ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ(ع) قَالَ: سَبْعَ سِنِينَ تَطُولُ لَهُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِيهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ فَيَكُونُ سِنُو مُلْكِهِ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ وَ إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ يَرَ الْخَلَائِقُ مِثْلَهُ فَيُنْبِتُ اللَّهُ بِهِ لُحُومَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُقْبِلِينَ مِنْ قِبَلِ جُهَيْنَةَ يَنْفُضُونَ شُعُورَهُمْ مِنَ التُّرَاب» و هنگام قیام او، بارانی در ماه جمادی آخر و ده روز اول رجب بر مردم فرو میریزد که مانند آن را ندیدهاند و خداوند، گوشت و پیکر مؤمنان را در قبرهایشان با آن باران میرویاند و گویی آنان را میبینم که از سوی جهینه پیش میآیند و موهایشان را از خاک قبر میتکانند؛ ر.ک: الارشاد؛ ص۲۵ ح۱۴۳۳.
- ↑ «رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: يُخْرِجُ الْقَائِمُ(ع) مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى(ع) الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ حُكَّاما» مفضّل بن عمر گفت: امام صادق(ع) فرمود: قائم(ع) بیست و هفت مرد را از پشت کوفه بیرون میآورد که پانزده تن از آنان از قوم موسی هستند که به سوی حق هدایت میکنند و به حق و عدالت، داوری میکنند و هفت تن دیگر، اصحاب کهف و یوشع بن نون، سلمان، ابو دجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر هستند که یاوران و کارگزاران پیش روی او خواهند بود؛ ر. ک: الارشاد: ص۲۹ ح۱۴۳۶.
- ↑ «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ هُوَ هَذَا اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُور» هر کس خدای متعال را چهل بامداد با این عهد بخواند، از یاران قائم ما خواهد بود و اگر پیش از ظهور بمیرد، خدای متعال، او را از قبرش بیرون میآورد، و در برابر هر کلمه این دعا، هزار حسنه به او میدهد و هزار بدی از او محو میکند. و متن آن، این است: خدایا! پروردگار نور بزرگ، پروردگار کرسی رفیع، پروردگار دریای انبوه!...؛ ر. ک: مصباح الزائر: ص۳۵، ص۱۴۴۳.
- ↑ الکافی: ج۳ ص۱۳۱ ح۴. بحار الأنوار: ج۶ ص۱۹۸ ح۵۱.
- ↑ الکافی، ج۸ ص۵۰ ح۱۴، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۳.
- ↑ بحار الأنوار: ج۵۳ ص۹۱-۹۲.
- ↑ ر.ک: الکافی: ج۱ ص۱۹۷ ح۳؛ بصائر الدرجات: ص۱۹۹ ح۱ و مختصر بصائر الدرجات: ص۴۱ و ۲۰۴ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۰۱ ح۱۲۳.
- ↑ ر.ک: المزار الکبیر: ص۳۰۵.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: ج۷، ص۵۹.
- ↑ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۹ و بحار الأنوار: ج۵۳ ص۷۴ ح۷۵.
- ↑ بحار الأنوار: ج۲۵ ص۳۵۵.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۷۷ ـ ۸۲.
- ↑ آنچه نمیتوان به همهاش رسید، همهاش رها نمیشود
- ↑ این موضوع در احادیث متعددی بیان شده است، از جمله در حدیثی از امام رضا(ع) که فرمود: «متن قرآن دوست داشتند که شاید در آن وقت زنده میبودند، فرا میرسد، و خداوند، سینههای مردم با ایمان را شفا میدهد؛ الغیبة، طوسی: ص۴۴۰ ح۴۳۱، بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۹۰ ح۲۸.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی ج۸، ص۴۹ ـ ۵۱؛ خراسانی، علی، مقاله «رجعت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳.