نظریه نصب الهی امام در قرن هشتم هجری
قرن هشتم، دورهای پربار در تاریخ کلام امامیه است. ظهور علامه حلی در این سده، نقطه عطفی را در مباحث کلامی شیعیان، بهخصوص در موضوع امامت به وجود آورد. هرچند متکلمان دیگر این دوران، نوآوری چندانی در این بحث نداشتهاند، علامه حلی برای اثبات نصب الهی امام، برای نخستینبار، ادله متعدد عقلی و نقلی اقامه کرد. وی افزون بر اینکه با ادله عقلی و نقلی در پی اثبات الهی بودن مقام امامت است، برای تبیین امامت امیر مؤمنان (ع) نیز به آیات زیادی از قرآن کریم، برای نخستینبار استناد میکند[۱].
مقدمه
بزرگانی چون علامه حلی[۲]، فخر المحققین[۳] و شهید اول[۴]، از مدافعان عقاید امامیه در قرن هشتم هجری بودهاند که درباره امامت و راه تحقق آن بحث کردهاند[۵].
تعریف امام و امامت و الهی بودن این منصب
بزرگان یادشده در این قرن، امامت را به ریاست و زمامداری شخص در امور دینی و دنیوی مردم تعریف کردهاند[۶]. بنابراین، میتوان گفت که ایشان نیز امام را حاکم سیاسی و مرجع دینی مردم میدانند. مرحوم علامه حلی، بارها از اعتقاد خود به الهی بودن امر امامت و نصب الهی امام سخن گفته[۷] و همانطور که خواهد آمد، ادله فراوانی نیز بر این مطلب ذکر کرده است. شهید اول و فخر المحققین نیز امامت را امری مربوط به باری تعالی و واجب بر او دانستهاند[۸]. چنانکه گذشت، از نظر ایشان، امامت، حاکمیت سیاسی و مرجعیت دینی مردم است. بنابراین میتوان گفت: از نظر بزرگان امامیه در قرن هشتم نیز این خداوند است که حاکم سیاسی جامعه و مرجع دینی مردم را منصوب میکند. متکلمان امامیه در این دوران نیز معتقدند: راه شناخت امام، نص از سوی خداوند و یا کسی که امام معصوم را میشناسد، (پیامبر اعظم (ص) یا امام سابق) میباشد. همچنین گفتهاند که میتوان حقانیت مدعی امامت را از طریق انجام معجزه شناخت[۹]. به عبارت دیگر، راههای شناخت امام از نظر ایشان، تنها نص و انجام معجزه است و این نیز دلیل دیگری بر آن است که ایشان امامت را امری الهی دانسته، معتقدند رأی و نظر مردم، در این امر دخالتی ندارد[۱۰].
استدلال بر نصب الهی مقام امامت و ائمه دوازدهگانه (ع)
دانشمندان یادشده، بهخصوص علامه حلی، اندیشه نصب الهی امام را به وسیله ادله عقلی و نقلی، و الهی بودن امامت ائمه هدی را با ادله نقلی تبیین کردهاند. البته قبلاً نیز گفته شد که ذکر ادله متکلمان، به معنای پذیرش همه آنها نیست و نگارنده به ضعف و یا ابهام برخی از آنها اذعان دارد.
نصب الهی مقام امامت
ادله عقلی
علامه حلی، فرزندش (فخر المحققین) و شهید اول، در اثبات این آموزه شیعی، به “برهان لطف” تمسک کردهاند. ایشان نصب الهی امام را لطف دانسته، آن را بر خداوند واجب خواندهاند[۱۱].
ویژگیهای درونی امام، برهان دیگری است که مستند علامه حلی و شهید اول قرار گرفته است. بعضی شرایط ضروری امام، مانند عصمت، حالتی درونی است که فقط باری تعالی از آن آگاه میباشد؛ لذا گزینش امام، فقط در توان خداوند خواهد بود[۱۲]. مرحوم علامه حلی در اثبات لزوم نصب الهی امام، ادله متعددی ذکر کرده است که برخی از آنها بهاختصار چنین است:
- نامحدود بودن وقایع و مسائل دینی و نیازمندی به مبیّن تفاصیل احکام، نصب الهی امامی معصوم را میطلبد[۱۳]. با توجه به شباهت این استدلال با آنچه قبلاً از مرحوم حمصی (قرن ششم) و مرحوم کراجکی (قرن پنجم) نقل شد، نیازی به تبیین آن نیست؛
- امامت در نزد ما از ارکان دین و در نزد عامه، از مسائل مهم دین است. خداوند که حتی مسائل دینی کماهمیتتر را به مردم واگذار نکرده، قطعاً این مسئله دینی مهم را نیز به اختیار ایشان نگذاشته است[۱۴]. اساساً واگذاری امامت به مکلفان، با ضرورت بعثت انبیا ناسازگار است؛ چراکه لازمهاش این خواهد بود که خداوند تمام احکام را به خود مردم واگذار کند و دیگر نیازی به ارسال پیغمبران نباشد[۱۵]؛
- خداوند نسبت به بندگان خود مهربانترین بوده، افعالش نیز از روی حکمت است. از طرفی، نصب امام از مسائل مهم و اساسی مورد ابتلای مردم بوده که ممکن است واگذاری آن به مکلفان، سبب ایجاد فتنه و فساد فراوان در جامعه گردد. چنین امری با مهربانی و حکمت خداوند ناسازگار است. پس خداوند، نصب امام را به مکلفان واگذار نمیکند[۱۶].
- خداوند، حکیم بوده، هدف از نصب امام نیز ایجاد نظم، تحقق عدل و داد و جلوگیری از هرج و مرج است. واگذاری گزینش امام به مردم، نقض غرض بوده، با حکمت الهی ناسازگار است؛ زیرا مردم دارای هوا و هوس و امیال مختلفاند و هر کدام، فردی را برای امامت انتخاب خواهند کرد. این امر سبب هرج و مرج خواهد شد. پس خداوند، گزینش امام را به دیگران واگذار نمیکند[۱۷]؛
- امام، خلیفه خداوند متعال و پیغمبر است. کسی که مردم او را برای امامت انتخاب کنند، خلیفه خدا و پیغمبر نخواهد بود؛ زیرا منتخب آنها نیست. چنانکه اگر صدور احکام به مردم واگذار شود، نمیتوان آنها را احکام الهی دانست. پس نمیتوان انتخاب مردمی امام را پذیرفت[۱۸]؛
- امام معصوم، لطف عام و نبی، لطف خاص میباشد. منتفیشدن عام، بدتر از نبودِ خاص است. پس چنانکه محال است خداوند متعال، پیغمبری نفرستد، به طریق أولی، نصب نکردن امام معصوم هم محال خواهد بود[۱۹]. در اینجا علامه حلی مقصود خود را از اینکه امام معصوم، لطف عام و نبی، لطف خاص است، بیان نکرده است. شاید بتوان گفت، از آنجا که امام افزون بر تفسیر و تبیین دین، وظایف مدیریت و رهبری جامعه را نیز بر عهده دارد، نقش وی نسبت به نبی، عامتر است.
گفتنی است علامه حلی در کتاب منهاج الکرامه شبیه همین برای اثبات امامت امیر مؤمنان (ع) ذکر کرده است[۲۰][۲۱].
ادله نقلی
در مقدمه گذشت که اگر در استدلالی، به آیه، روایت یا تاریخ استناد شده باشد، آن را در زمره ادله نقلی قرار دادهایم و از تفکیک ادله عقلی- نقلی با ادله نقلی، به جهت مشکل بودن و سلیقهای شدن پرهیز کردهایم. علامه حلی، به ابتکار خویش، ادله نقلی متعددی را در اثبات نصب الهی مقام امامت ذکر کرده است که برخی از آنها به اختصار ذکر میشود. البته دلالت برخی از آنها بر نصب الهی امام، روشن نیست که جای بررسی دارد و چنانکه قبلاً گفتیم، ما در این تحقیق صرفاً به دنبال بیان اقوال و بررسی سیر تطور این آموزه در نظر بزرگان امامیه هستیم و نقد و بررسی ادله، تحقیق دیگری میطلبد.
- آیه ۲۵۱ سوره بقره[۲۲]: در این آیه شریفه، خداوند متعال، خود را تعیین کننده رئیسی دانسته که دیگران را دفع میکند. بنابراین اختیاری بودن این منصب باطل است[۲۳]؛
- آیه چهلم سوره حج[۲۴]: خداوند متعال در این آیه شریفه خبر داده که پس از پیغمبر اعظم (ص)، رئیسی (امام معصوم) را برای نگهداری مساجد و نمازها و دورکننده مردم از گناهان منصوب کرده است[۲۵]؛
- آیه ۱۲۸ سوره آلعمران[۲۶]: مطابق این آیه شریفه، حتی پیامبر خاتم (ص) نیز حق دخالت در امور را ندارد. بنابراین به طریق اولی، مردم در اموری همچون تعیین و نصب امام نقشی ندارند؛ بلکه نصب امام، تنها بهدست خداست[۲۷]؛
- آیه ۱۵۴ سوره آلعمران[۲۸]: خداوند متعال در هیچ امر و حُکمی برای مردم حقی قائل نشده، همه امور را به دست خودش دانسته است. بنابراین کار تعیین و نصب امام که از بزرگترین و مهمترین امور میباشد؛ بهگونهای که صلاح دنیا و آخرت مردم بدان وابسته است، قطعاً بهدست مردم نخواهد بود و فقط به انتخاب و نصب باری تعالی است[۲۹]؛
- آیه ۱۹۰ سوره بقره[۳۰]: خداوند متعال، دستور نبرد داده است و جنگیدن بدون رئیس ممکن نیست. رئیس هم باید از سوی خداوند منصوب باشد تا مردم دچار هرج و مرج و اختلاف نشوند. پس منصب امامت که یکی از وظایفش ریاست در جنگ است، منصبی الهی است[۳۱]؛
- آیات ۱۶۳ سوره بقره[۳۲] و ۱۵۹ سوره آلعمران[۳۳]: این آیات کریمه بر رحمت و مهربانی خداوند نسبت به مردم دلالت دارد. مهربانی باری تعالی اقتضا دارد که بزرگترین نعمتها را به مردم اعطا نماید. بزرگترین نعمت الهی برای مردم، نصب امام معصوم در هر زمانی است که سبب هدایت اخروی و کسب منافع دنیوی خواهد شد. پس خداوند، امام معصوم را برای مردم هر دوران منصوب میسازد[۳۴]؛
- آیه ۱۵۰ سوره بقره[۳۵]: خداوند متعال بر خود حکم کرده تا نعمتها را بر ما تمام کند. اگر باری تعالی امام معصومی را برای ما منصوب نسازد، نعمتهایش را بر ما تمام نکرده است؛ زیرا نعمت امام معصوم، از هر نعمتی بزرگتر بوده، سایر نعمتها در مقابل آن کوچکاند. پس بر اساس آیه شریفه مذکور، خداوند، امام معصوم را برای ما منصوب کرده است[۳۶]؛
- آیه ۱۰۵ سوره آلعمران[۳۷]: خداوند متعال [[[مردم]] را] از تفرقه و اختلاف نهی کرده است. از مهمترین چیزهایی که سبب اختلاف و تفرقه میگردد، نبودن امام معصوم و واگذاری گزینش وی به مردم میباشد. پس برای اینکه زمینه تفرقه و اختلاف مردم پیش نیاید، خداوند چنین امامی را آفریده و منصوب ساخته است[۳۸]؛
- بهدستور خداوند، امربه معروف و نهی از منکر واجب است. از طرفی، هر انسانی به دلیل شهوت و غضب زیر بار حرف دیگران نرفته، سخن وی را نمیپذیرد. از اینرو، این دستور الهی مختل خواهد شد. بنابراین خداوند باید رئیسی بگمارد و اطاعت از وی را بر مردم واجب کند تا او پیگیر اجرای این فریضه الهی باشد[۳۹]؛
- برای ثبات نظام اجتماعی، باید امور مهمی چون جان، عقل، دین، نسب و اموال مردم حفظ شود و خداوند نیز برای تحقق آن دستوراتی داده است. تحقق این فرامین الهی، تنها زمانی است که رئیسی مقتدر و عالم به شریعت و برتر از سایرین وجود داشته باشد. چون مردم به دلیل داشتن امیال مختلف، ممکن است فرد دیگری را برگزینند که این امر موجب هرج و مرج خواهد شد؛ پس باید خداوند، چنین فردی را با نشانهای به مردم معرفی کند تا ریاست آنها را در جامعه بهعهده گیرد[۴۰][۴۱].
نصب الهی ائمه دوازدهگانه (ع)
شهید اول نیز آیه “اولیالامر” را بیانگر امامت ائمه دوازدهگانه دانسته است. چنانکه قبلاً نیز گفته شد، بنا بر روایتی نبوی، “اولوالامر” همان ائمه دوازدهگانه میباشند[۴۲]. وی همچنین روایت نبوی دیگری را ذکر کرده که بر اساس آن، خداوند امامانی را از نسل امام حسین (ع) منصوب میسازد[۴۳].
تعدادی از ادله نقلی بزرگان یادشده، به نصب الهی امام علی (ع) اختصاص دارد: آیات ولایت و اولوالامر، کریمههایی هستند که در این سده نیز علامه حلی و شهید اول برای اثبات امامت الهی امیر مؤمنان (ع) به آن استناد کردهاند[۴۴]. فخر المحققین در اثبات اینکه امامت امیر مؤمنان (ع) با نصوص متواتر از سوی خداوند متعال اعلام شده است، آیات “ولایت، تبلیغ، مباهله و آیه چهارم سوره تحریم[۴۵]“ را نام میبرد؛ ولی استدلال خویش را بیان نمیکند[۴۶].
علامه حلی برای اثبات نصب الهی امیر مؤمنان (ع)، به آیات متعددی از قرآن کریم استدلال کرده است. از جمله این آیات، “تبلیغ، صادقین و ابتلا” میباشد[۴۷] که در آثار متکلمان گذشته نیز کم و بیش مطرح شده بود. وی در این زمینه ادله ابتکاری هم دارد[۴۸]:
- آیه ۲۹ سوره طه[۴۹]: علامه حلی با استناد به آیه یادشده، حدیثی را بدین مضمون نقل کرده است: رسول اعظم (ص) از خداوند خواست که علی بن ابی طالب را در کارها وزیر و شریک او قرار دهد و خداوند نیز درخواست ایشان را پذیرفت[۵۰]؛
- آیه ۱۷۲ سوره اعراف[۵۱]: در روایتی نبوی ذیل آیه یادشده چنین آمده است که پروردگار از ذریه حضرت آدم (ع) قبل از خلقتشان نسبت به الوهیت خویش گواهی گرفت و سپس فرمود: “من پروردگار شما هستم، محمد پیامبرتان و علی امیرتان است”. پس امامت آن حضرت، طبق گزینش خداوند بوده، و حتی قبل از خلقت انسانها بیان شده است[۵۲]؛
- آیه ۳۳ سوره احزاب، مشهور به آیه تطهیر[۵۳]: این آیه شریفه بیانگر عصمت اهل بیت (ع) است و از میان مدعیان امامت در آن دوران، تنها حضرت علی (ع) جزو اهل بیت (ع) و معصوم بوده است. پس تنها وی امام خواهد بود. افزون اینکه آن حضرت در سخنانی، خود را امام دانسته است و به اقتضای آیه یادشده، ایشان معصوم میباشد. پس امیرمؤمنان (ع) در ادعای امامت خود، صادق بوده است[۵۴]. گفتنی است، هرچند استدلال به این آیه شریفه در آثار متکلمانی چون سید مرتضی وجود داشت، این تبیین از آیه را میتوان جدید دانست؛
- آیه ۲۳ سوره شوری، مشهور به آیه مودّت[۵۵]: خداوند متعال در این آیه، مودت را نسبت به خویشان پیامبر خاتم (ص) واجب کرده است. رسول اکرم (ص) خویشان خود را حضرت علی (ع)، فاطمه زهرا (س) و دو پسر بزرگوارشان (ع) دانستند. این در حالی است که مودّت صحابه دیگری که مدعی امامت بودهاند، واجب نیست و این بهمعنای افضلیت امام علی (ع) میباشد. افزون اینکه مخالفت با حضرت، با وجوب مودّت ایشان ناسازگار است. بنابراین آیه یادشده بر واجبالاطاعه بودن حضرت که همان معنای امامت ایشان است، دلالت دارد[۵۶]؛
- آیه ۶۱ سوره آلعمران، مشهور به آیه مباهله[۵۷]: به گفته علامه حلی، این آیه شریفه، بهترین دلیل بر اثبات امامت امیر مؤمنان (ع) است. خداوند متعال، حضرت علی (ع) را نَفس پیغمبر (ص) دانسته است. این اطلاق بیانگر این است که باریتعالی ایشان را مساوی هم قرار داده است. پس همانطور که خاتم الانبیا (ص) ولایت عامه را بهعهده داشت، امام علی (ع) نیز سرپرست و ولی مردم خواهد بود. افزون اینکه آیه مباهله نشاندهنده افضلیت آن حضرت بر دیگران است و بدین ترتیب، اثباتکننده امامت ایشان میباشد[۵۸].
علامه حلی آیات بسیاری از قرآن کریم را بیانگر فضائل انحصاری امام علی (ع) دانسته[۵۹]، به برخی از آنها بهطور جداگانه استدلال کرده است[۶۰]. به گفته او، هر یک از این آیات شریفه، بیانگر فضیلتی اختصاصی برای امام علی (ع) است. پس آن حضرت، از دیگر مدعیان امامت، افضل میباشد و لازمه افضلیت ایشان نیز امامتشان است؛ زیرا در غیر این صورت، تقدیم مفضول بر فاضل خواهد شد که عقلاً قبیح است. البته اثبات افضلیت حضرت، منوط به اثبات این است که دیگر مدعیان امامت، فضیلتی برابر یا بیشتر از وی نداشته باشند[۶۱].
منابع
جستارهای وابسته
- تعیین امام
- انتخاب امام
- نصب الهی امام
- نصب الهی امام در دوران پیامبر خاتم
- نصب الهی امام در دوران امام علی
- نصب الهی امام در دوران امام حسن مجتبی تا امام سجاد
- نصب الهی امام در دوران امام باقر تا امام رضا
- نصب الهی امام در دوران امام جواد تا حضور امام مهدی
- نظریه نصب الهی امام در عصر غیبت
- نظریه نصب الهی امام از آغاز غیبت تا پایان قرن پنجم هجری
- محدثان و آموزه نصب الهی امام از دوران غیبت تا پایان قرن پنجم
- نظریه نصب الهی امام در قرن ششم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن هفتم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن نهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن دهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن یازدهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن دوازدهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن سیزدهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن چهاردهم هجری
- نظریه نصب الهی امام در قرن پانزدهم هجری
پانویس
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۶۳.
- ↑ ابو منصور حسن بن یوسف، مشهور به علامه حلی و ابن مطهر، بزرگ فقها و یگانه متکلمان امامیه در قرن هشتم است. در شهر حله عراق سال ۶۴۸ قمری به دنیا آمد و از جمله شاگردانش، فرزندش (فخر المحققین حلی) بود. مناظره وی با علمای مذاهب عامه سبب شد تا حاکم و دولتیان زمانش به مذهب تشیع گرویدند. آثار بسیاری به دست این متکلم شهیر تألیف شد که نهایة المرام فی علم الکلام، منهاج الکرامة فی معرفة الأمامه، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد و الالفین فی امامة مولانا امیر المؤمنین در مباحث کلامی از جمله آنهاست. او در سال ۷۲۶ قمری در شهر حله وفات یافت. پیکر مطهرش را به نجف اشرف منتقل کردند و در نزدیکی ضریح منور امیر مؤمنان (ع) دفن نمودند (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، طبقات المتکلمین، ج۳، ص۱۰۵-۱۰۹).
- ↑ ابوطالب محمد بن حسن بن یوسف، مشهور به فخر المحققین، فرزند علامه حلی از متکلمان أمامیه در قرن هشتم است. وی در شهر حله عراق به سال ۶۸۲ قمری متولد شد. «شهید اول» از شاگردان اوست. وی کتابهایی مانند: تحصیل النجاة فی أصول الدین و الکافیة الوافیه فی الکلام را به یادگار گذاشت. وی در سال ۷۷۱ قمری درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، طبقات المتکلمین، ج۳، ص۱۴۱-۱۴۲).
- ↑ ابوعبداللّه محمد بن مکی، مشهور به «شهید اول» از بزرگان امامیه و فقهای مهم ایشان در قرن هشتم است. وی در منطقة جبل عامل لبنان در سال ۷۳۴ قمری به دنیا آمد و به دنبال علم، به شهرهای مختلف عراق، سوریه و عربستان مسافرت کرد و بهخصوص در علم فقه، از علمای دوران خویش سبقت گرفت. از جمله شاگردانش فاضل مقداد است. بیشتر آثارش در فقه است؛ ولی رسالة فی الکلام (المسائل الاربعینیه) نیز از اوست. ایشان در دوران حکومت عثمانیان در دمشق به زندان افتاد و پس از تحمل یکسال حبس، در سال ۷۸۹ قمری به شهادت رسید. بدن مطهر او را به صلیب کشیده، آتش زدند (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، طبقات المتکلمین، ج۳، ص۱۴۹-۱۵۴(.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۴۸.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۲؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۰، محمد بن حسن بن یوسف حلی، النکت الاعتقادیه، ص۳۹.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۸-۲۰؛ همو، منهاج الکرامه، ص۳۱.
- ↑ ر. ک: محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۰؛ فخر المحققین حلی، النکت الاعتقادیة، ص۳۹.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین ۳۵؛ همو، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۰۸.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۴۹.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ۱۵؛ محمد بن حسن بن یوسف حلی، النکت الاعتقادیه، ص۴۵؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الأربعینیه، ص۲۱-۲۲.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۳۲ و ۴۵؛ همو، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۶؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۰.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۸.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۳۶-۳۷.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۳۹.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۳۷. گفتنی است، هر چند واگذاری تعیین امام به مردم، ممکن است به اختلاف بینجامد، مردم میتوانند برای تضعیف این احتمال، راهکارهایی بیندیشند؛ چنانکه هماکنون در کشورهای مختلف، بدون اینکه جنگی واقع شود، امام و حاکم توسط مردم تعیین میگردد. به هر حال، این استدلال نیازمند تبیین دقیقتری است.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۳۸. گفتنی است، آنچه در نقد استدلال پیشین ذکر شد، در اینجا نیز میآید.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۴۷. ممکن است در پاسخ گفته شود، اگر معتقد شویم که خدا و پیغمبر، امر انتخاب امام را به مردم واگذار نموده، نسبت به آن رضایت دارند، میتوانیم چنین امامی را خلیفه و پیغمبر بدانیم.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۸۹.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، منهاج الکرامه، ص۱۱۳-۱۱۵.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۵۰.
- ↑ ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ﴾ «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۹۱. البته محتوای آیه شریفه این است که خداوند، بعضی مردم را بهواسطه برخی دیگر دفع میکند تا عالم دچار فساد نشود. ارتباط این محتوا با نصب رئیس و امام چندان روشن نیست.
- ↑ ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا﴾ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند:» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۹۲. گفتنی است که محتوای این آیه شریفه نیز همانند آیه پیشین است و ارتباطش با آنچه علامه بیان کرده، روشن نیست.
- ↑ ﴿لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ﴾ «- تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بیگمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۰۸. البته ظاهراً موضوع آیه، بخشش کافران یا مؤمنانِ فراری از جنگ است و تعمیم آن به مواردی چون تعیین امام، تبیین بیشتری میطلبد.
- ↑ ﴿يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ﴾ «میگفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۱۱. این آیه شریفه نیز از این نکته سخن میگوید که شکست و پیروزی بهدست خداست. علامه، ظاهراً به دلیل وجود الفاظ عام، آیه شریفه را به همه امور، مانند امامت تعمیم داده است که چنین استفادهای جای بحث و بررسی دارد.
- ↑ ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ﴾ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۹۵. مرحوم علامه، این ادعا را تبیین روشنی نکرده است که اگر رئیس، منصوب از سوی خداوند نباشد، مردم قطعاً دچار هرج و مرج خواهند شد.
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾ «خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ﴾ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۹۶ و ۱۱۳.
- ↑ ﴿وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾ «و (چنین فرمان دادم) تا نعمتم را بر شما تمام کنم و باشد که شما راه یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۰.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۹۷. گفتنی است، محتوای این بخش از آیه یادشده، این است که علت فرمان تغییر قبله، تمام کردن نعمت الهی بوده است. تعمیم این علت به موارد دیگر، نیازمند تبیین روشنتری است.
- ↑ ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ «و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۵.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۰۵. البته چنانکه گذشت، این ادعا که واگذاری گزینش امام به مردم به نزاع و تفرقه میانجامد، باید اثبات گردد.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۹. گفتنی است: داشتن شهوت و غضب، لزوما به اختلال امر به معروف و نهی از منکر منتهی نمیشود؛ چراکه انسانها وجدان و فطرت نیز دارند و پیشگویی اینکه مردم شهوت و غضبشان را بر وجدانشان غلبه میدهند، وجه روشنی ندارد. افزون اینکه معلوم نیست لازم باشد که خداوند برای مختل نشدن انجام هر یک از واجبات، امام منصوب سازد.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۲۰. البته بهنظر میرسد اگر مردم برای امام منتخب خویش شرایطی مثل عدالت، تخصص در دین، مدیریت و... قائل شوند، ممکن است بتوان این اشکال را رفع نمود، چراکه شاید جامعه با وجود چنین امامی که منتخب مردم است، به هرج و مرج کشیده نشود.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۵۳.
- ↑ ر. ک: محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۲-۲۳. تفصیل این استدلال در ادله ابوالصلاح حلبی در قرن پنجم گذشت.
- ↑ ر. ک: محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۲.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۳۶۸ و ۳۷۱-۳۷۲؛ همو، منهاج الکرامه ص۱۱۵-۱۱۷؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۱. تفصیل این استدلالها در ادله شیخ مفید و ابوالصلاح حلبی در قرن پنجم گذشت.
- ↑ ﴿فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴾ «اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۴.
- ↑ ر. ک: محمد بن حسن بن یوسف حلی، النکت الاعتقادیه، ص۴۰-۴۱.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصادق، ص۱۷۲-۱۷۳، برای دیدن استدلال به آیه صادقین، ر. ک: حسن بن یوسف حلی، کشف المراد فی تجرید الاعتقاد، ص۳۷۱؛ همو، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۴۲. برای دیدن استدلال به آیه ابتلا، ر. ک: همو، کشف المراد فی تجرید الاعتقاد، ص۳۷۱.
- ↑ گفتنی است: علامه حلی آیات فراوانی (۸۴ آیه) را در کتاب نهج الحق و کشف الصدق برای اثبات امامت امیر مؤمنان (ع) ذکر کرده است. وی اغلب این استدلالها را توضیح نداده و تنها به ذکر آیه اکتفا نموده است که به دلیل رعایت اختصار و روشن نبودن دلالت بسیاری از این آیات، از ذکر آنها صرفنظر گردید (ر. ک: حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۲۔۲۱۱).
- ↑ ﴿وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا﴾ «و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار» سوره طه، آیه ۲۹.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۴۴.
- ↑ ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت.».. سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۴۶.
- ↑ ﴿...إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ «...جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۲۰- ۱۲۱.
- ↑ ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۲۲. البته تلازم میان وجوب محبت به یک فرد با امامت او چندان روشن نیست و نیازمند توضیح بیشتر است.
- ↑ ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۲۳-۱۲۴.
- ↑ ر. ک: حسن بن یوسف حلی، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۲۱-۱۴۷.
- ↑ ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾ «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷؛ ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ﴾ «و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و با نمازگزاران نماز بگزارید» سوره بقره، آیه ۴۳؛ ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾ «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷؛ ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ «آنان که داراییهای خود را در شب و روز پنهان و آشکار میبخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۲۷۴؛ ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾ «(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند» سوره نور، آیه ۳۶؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا﴾ «به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، (در دلها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶؛ ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ﴾ «و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴؛ ﴿وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ﴾ «و اگر میخواستیم آنان را به تو نشان میدادیم آنگاه آنان را به چهره میشناختی و آنان را با آهنگ گفتار میشناسی و خداوند کردارهای شما را میداند» سوره محمد، آیه ۳۰؛ ﴿وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾ «و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰-۱۱؛ ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾ «آنان که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیدهاند، نزد خداوند بلند پایگاهترند و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۲۰؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «ای مؤمنان! چون میخواهید با پیامبر رازگویی کنید پیش از رازگوییتان صدقهای بپردازید، این برای شما بهتر و پاکیزهتر است ولی اگر (چیزی) نیابید بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مجادله، آیه ۱۲؛ ﴿لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ﴾ «تا آن را برایتان یادکردی کنیم و گوشهای نیوشنده آن را به گوش گیرند» سوره حاقه، آیه ۱۲؛ ﴿وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾ «و آنان که راستی آورند و آن را باور دارند پرهیزگارند» سوره زمر، آیه ۳۳؛ ﴿وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ﴾ «و اگر بخواهند تو را فریب دهند بیگمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد» سوره انفال، آیه ۶۲؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾ «ای پیامبر! تو را خداوند و مؤمنان پیرو تو، بس» سوره انفال، آیه ۶۴؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی میدارد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره مائده، آیه ۵۴؛ ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴾ «و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آوردهاند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخیاند» سوره حدید، آیه ۱۹؛ ﴿مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ﴾ «دو دریای به هم رسیده را در هم آمیخت» سوره الرحمن، آیه ۱۹؛ ﴿إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴾ «اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۴؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ «ای مؤمنان! به سوی خداوند توبهای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستانهایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمیگذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان میشتابد، میگویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره تحریم، آیه ۸؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ﴾ «کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخاند، جاودانه در آنند، آنانند که بدترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۶؛ ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا﴾ «و اوست که از آب بشری آفرید و او را نسبی و سببی نهاد و پروردگار تو تواناست» سوره فرقان، آیه ۵۴؛ ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ﴾ «و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۵۸.