خیانت در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۴ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

خیانت یکی از صفات زشت اخلاقی است. منظور کسی است که پیمان را می‌شکند، به او اعتماد می‌شود، ولی نارو می‌زند. عهدی می‌بندد، اما بر خلاف آن عمل می‌کند. امنیت جامعه به پیمانها و قراردادهایی وابسته است که میان افراد آن جامعه تنظیم می‌شود. در جامعه دینی و نظام اخلاقی خیانت در عهد و پیمان و بی‌اعتنایی به قراردادها این خطر را دارند که اگر حکومت‌ها و یا صاحبان قدرت پیمانی را شکستند، به دیگران اجازه می‌دهند که آنها نیز به قوانین پایبند نباشند. در دعوت پیامبر در جاهایی این مسئله اتفاق افتاده و کسانی تصور کرده‌اند که برخورد پیامبر با مشرکین جنبه اعتقادی صرف داشته، در صورتی که بیشتر جنبه اخلاقی و تخلف از نظام ارزشی خود آنان داشته، مثل عمل به پیمان و مذموم بودن نقض عهد که آنان خود این پیمان را شکسته‌اند.

  1. ﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ * وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۱].
  2. ﴿وَإِنْ يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲].
  3. ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ * وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ[۳].
  4. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ * وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۴].
  5. ﴿وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۵].
  6. ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا[۶]؛ ﴿وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا[۷].
  7. ﴿وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ * فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۸].

نکات

در آیات فوق این موضوعات مطرح شده است:

  1. این که قرآن برخلاف سوره‌های دیگر این سوره را بدون ذکر نام رحمان و رحیم آغاز می‌کند، نشان از خشم خود از کسانی می‌دهد که عهد و پیمان با پیامبر را شکستند و خیانت کردند: ﴿إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ[۹] به همین دلیل کسانی که چنین نبودند، به آنان مهلت داده می‌شود، تا زمان عهد آنان سپری شود: ﴿إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ[۱۰].
  2. خائنان یکبار خیانت نمی‌کنند، زیرا این صفت مبالغه است. همواره و در گذشته به دیگران هم خیانت کرده‌اند، اما این بار خیانت آنان به پیامبردر پی دارنده شکست است و شکست خیانتکاران برخاسته از علم و حکمت خداوند می‌باشد: ﴿وَإِنْ يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۱].
  3. تشخیص شواهد و نشانه‌های خیانتکاری کافران وظیفه‌ای برعهده پیامبر است، نه این که هرکسی بخواهد سوء استفاده کند و در شرایطی تصفیه حساب کند: ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ[۱۲].
  4. اجتناب از خیانت آگاهانه به خدا و پیامبر و یا خیانت به امانتی که پیش شما می‌گذارند، دارای پاداشی بزرگ است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۳].... ﴿وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۱۴].
  5. آگاهی مستمر پیامبر اسلام بر رفتار خیانتکاران بنی‌اسرائیل و عفو و گذشت از خائنان بنی اسرائیل، سفارش خداوند به پیامبر اسلام: ﴿وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۱۵].[۱۶]

نقض پنهانی و عمدی عهد یا امانت

«خیانت» مصدر از ریشه «خ ـ و ـ ن» است.

خَوْن در اصل به معنای نقص است، چنان‌که وفاء در اصل به معنای تمام است؛ سپس در ضد معنای امانت و وفا به کار رفته است؛ زیرا رعایت نکردن امانت و وفا نقصی به خیانت‌شونده وارد می‌سازد[۱۷]. خیانت را در عربی به مخالفت با حق به سبب پیمانشکنی نهانی[۱۸]، خودداری از ادای حقی که ضامن آن شده[۱۹] و ترک خیرخواهی در جایی که امین شمرده شده است[۲۰] و در فارسی به زنهارخواری، نااستواری، پیمانشکنی، بی‌وفایی، بی‌دیانتی، دغلی و ناراستی‌کردن معنا کرده‌اند[۲۱]. خیانت و مشتق‌های آن ۱۶ بار در قرآن کریم به کار رفته‌اند و در آیات دیگری نیز از موضوع خیانت سخن به میان آمده است. در این آیات، به موضوع‌هایی مانند نهی از انواع گوناگون خیانت، پیامدهای خیانت و اسباب ترک خیانت پرداخته شده است.[۲۲].

ماهیت خیانت

از برخی آیات قرآن کریم چنین برمی‌آید که خیانت در بیشتر موارد همراه نوعی پنهانکاری است، چنان‌که در جایی پس از اشاره به خشم گرفتن خدا به کسانی که پیوسته خیانت می‌کنند: ﴿وَلَا تُجَـٰدِلْ عَنِ ٱلَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًۭا[۲۳] در بیان احوال آنان، شأن خیانتکاران را این دانسته است که گناه خویش را از مردم پنهان می‌دارند: ﴿يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱللَّهِ[۲۴][۲۵]. برپایه آیه‌ای دیگر، خدا از خیانت چشم‌ها و آنچه دل‌ها پنهان می‌کنند آگاه است: ﴿يَعْلَمُ خَآئِنَةَ ٱلْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِى ٱلصُّدُورُ[۲۶] از یاد شدن خیانت چشم‌ها کنار آنچه دل‌ها پنهان می‌کنند، چنین برداشت می‌شود که مراد از خیانت چشم‌ها همه گناهان چشم نیست، بلکه گناهانی است که از دیگران پوشیده می‌مانند[۲۷]. یوسف(ع) نیز خیانت پنهانی را از خود نفی کرده است: ﴿ذَٰلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّى لَمْ أَخُنْهُ بِٱلْغَيْبِ[۲۸]؛ همچنین در روایتی پیامبر اکرم(ص) خیانت را خصلت پنهانی بدی دانسته‌اند: «وأعوذ بک من الخیانة فإنها بئست البِطانة»[۲۹]. برخی از مفسران با اذعان به اینکه خیانت به معنای کم‌دادن حق به شکل پنهانی است، به این پرسش که چرا قرآن کریم تعبیر «خیانت به خود»: ﴿أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ[۳۰] را به کار برده است و چگونه ممکن است که انسان با خود پنهانکاری کند، دو پاسخ داده‌اند:

  1. برخی از مسلمانان گناه خود را از بعضی دیگر پنهان می‌داشتند و این کار چندان تکرار شد که گویا از خود پنهان می‌داشتند.
  2. کار آنان همانند کار مخفی‌کاران انجام می‌شد [۳۱]. افزون بر معنای پنهانکاری، خیانت در جایی به کار می‌رود که نوعی تعهد پیشین به انجام دادن کاری باشد؛ یا شخص امین قرار گرفته و نوعی سکون و آرامش نسبت به او وجود داشته باشد[۳۲]؛ البته در تحقق خیانت لازم نیست حتما قراردادی بسته شده باشد، از این‌رو خیانت در برابر امانت قرار دارد نه ودیعه، چون ودیعه عقد خاصی است که شامل چیزهایی می‌شود که با قصد و انشاء در اختیار کسی قرار می‌گیرند؛ اما امانت عام است و مواردی را دربرمی‌گیرد که مالی با قصد [و انشاء] یا بی‌قصد [و انشاء] در اختیار دیگری قرار گیرد[۳۳]، بدین جهت فقیهان امانت را به مالکی و شرعی قسمت کرده و در تعریف امانت شرعی گفته‌اند: مالی است که با اذن شارع در اختیار کسی قرار می‌گیرد، [اگرچه از سوی مالک اذنی در کار نباشد] و او شرعاً مکلف به نگهداری آن است؛ مانند اینکه باد لباس کسی را در خانه غیر مالکش بیندازد[۳۴]. به گفته برخی از مفسران، خیانت دو معنای خاص و عام دارد: معنای خاص خیانت پیمانشکنی در جایی است که شخص امین قرار گرفته باشد و معنای عام آن، شکستن حقی است که در عهد یا امانت استوار شده است[۳۵]. به هر روی، در هر دو معنا نوعی تعهد پیشین به نگهداری و رعایت چیزی هست.

افزون بر این، شاید بتوان گفت که واژه‌های خیانت و امانت، همچون بسیاری از واژه‌های دیگر[۳۶] هستند که قرآن کریم لباسی نو بر قامتشان پوشانده و نوعی توسعه در مفهوم آنها پدید آورده است؛ به این بیان که پیش از نزول قرآن، خیانت و امانت درباره عهد ‌ها و امانت‌هایی به کار می‌رفتند که در میان مردم رواج داشتند و قرآن کریم آن دو را به عهدها و امانت‌های الهی میان بنده و پروردگارش و پیمان مؤمنان با رسول خدا(ص) گسترش داده است.

از دیگر شرط‌های تحقق خیانت، چنان‌که از کاربردهای این واژه به دست می‌آید، این است که رعایت نکردن امانت از روی کوتاهی عمدی باشد، بنابراین اگر بی‌تقصیر حق امانت رعایت نشود، به آن خیانت نمی‌گویند. از خیانت[۳۷] و پیمانشکنی[۳۸] برادران یوسف، به تفریط تعبیر شده است: ﴿وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِى يُوسُفَ[۳۹] برخی مفسران از قید ﴿وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ در آیه ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَخُونُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓا۟ أَمَـٰنَـٰتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ[۴۰] برداشت کرده‌اند که خیانت، آگاهانه و از روی عمد، از انسان سرمی‌زند[۴۱]. فقیهان نیز با استناد به آیه ﴿مَا عَلَى ٱلْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍۢ وَٱللَّهُ غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ[۴۲] به عدم ضمان امین در صورت عدم تعدی یا کوتاهی در نگهداری امانت معتقد شده‌اند[۴۳].[۴۴].

روابط معنایی خیانت

میان خیانت و برخی واژه‌های دیگر، نوعی تقارب معنایی هست و گاه برخی از آنها از مصادیق خیانت دانسته شده‌اند. مصدر ثلاثی مجرد مضموم العین ماده غلول، به معنای خیانت در غنیمت جنگی و دزدی از آن، پیش از تقسیمش دانسته شده است[۴۵]. برخی آن را مرادف خیانت[۴۶] و اختصاص معنای آن به غنیمت جنگی را به جهت کاربست عرفی آن در این معنا دانسته‌اند[۴۷]. واژه‌های خیانت و غَدْر، هر دو معنای پیمانشکنیِ ناحق را دربردارند و تفاوتشان تنها در پنهان بودن خیانت و آشکاربودن غدر است[۴۸]. همین تفاوت، میان واژه‌های خیانت و غصب نیز هست[۴۹]. تفاوت خیانت و خدیعه در این است که خدیعه تنها در حقوق معاشرت و روابط اجتماعی جریان می‌یابد[۵۰]. تفاوت خیانت و دزدی به این است که در خیانت، باید ودیعه [یا عهدی] در میان باشد[۵۱]، پس شخصْ امین قرار می‌گیرد؛ ولی در دزدی همیشه این گونه نیست، از این‌رو هر خائنی دزد است؛ ولی هر دزدی خائن نیست[۵۲]. برخی خیانت و نفاق را مرادف و تفاوت آنها را در این می‌دانند که خیانت به دیده عهد و امانت؛ لیکن نفاق به نگره دین گفته می‌شود[۵۳]؛ اما بررسی موارد کاربرد این دو واژه نشان می‌دهد که نوعی پنهانکاری و پیمانشکنی در هر دو هست؛ ولی مترادف نیستند بلکه خیانت اعم بوده و نفاق مصداقی از خیانت است.[۵۴].

اقسام خیانت

خیانت را به حسب کسی که خیانت درباره او رخ می‌دهد، می‌توان شامل این اقسام دانست: خیانت به خدا؛ خیانت به رسول خدا(ص)؛ خیانت به همنوعان (اعم از مؤمنان و غیرمؤمنان)؛ خیانت به خود. یک کار می‌تواند به حیث‌های گوناگون چند عنوان از عنوان‌های یاد شده را بپذیرد؛ مانند کفر که هم خیانت به خداست و هم به رسول او و هم خیانت به خود.

خیانت به خدا

تعبیر خیانت به خدا چند بار در قرآن کریم به کار رفته است که بیشتر آنها درباره مشرکان و کافران است. قرآن کریم مشرکان را خوّان می‌نامد[۵۵].[۵۶] «خَوّان» به معنای بسیار خیانتگر یا مرتکب خیانت بزرگ است[۵۷]. مشرکان پیمانی را که خدا از عقل و فطرت آنان گرفته است، نقض می‌کنند[۵۸]؛ زیرا از همه بنی‌آدم پیمان بندگی خدا و ترک بندگی شیطان گرفته شده است: ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ[۵۹] دین حق، امانتی است که خدای متعالی نزد فطرت انسان‌ها به ودیعت نهاده و از طریق پیامبران خود آن را یادآور شده است، تا با نگهداری و رعایت آن به سعادت هر دو سرا برسند. مشرکان با انکار و نپذیرفتن دین و دستورهای آن، به این امانت بزرگ الهی خیانت می‌کنند، از این رو سزاست که خوّان نامیده شوند[۶۰]. برخی مفسران، ذیل آیه ﴿وَإِن يُرِيدُوا۟ خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا۟ ٱللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۶۱] علت تقدم رتبه خیانت مشرکان به خدا بر خیانت به رسول او را چنین دانسته‌اند که مشرکان پیش از آنکه به پیامبر ظاهری خدا، یعنی پیامبر اکرم(ص) خیانت کنند، با سرپیچی از دستورهای پیامبر باطنی او (یعنی عقل) به او خیانت کرده‌اند[۶۲]. افزون بر کفر و شرک، ترک و تعطیل کردن فرایض و دستورهای الهی نیز مصادیق دیگری از خیانت به خدا دانسته شده‌اند[۶۳]، چون خدا هر انسانی را بر آنچه بر او واجب کرده امین نهاده است و خواهان نگهداری و رعایت آن است، پس کوتاهی در حفظ آن، خیانت شمرده می‌شود[۶۴]. برخی هم هر نوع گناهی را خیانت به خدا دانسته‌اند[۶۵]. از مهم‌ترین اوامر الهی که مسلمانان متعهد بوده و هستند که به آن پای‌بند باشند، امامت بلافصل علی بن ابی‌طالب(ع) و پس از ایشان امامت ۱۱ فرزند آن حضرت است که در کتاب‌های شیعه با استناد به آیات و روایات فراوانی، از جمله آیات ۲۱۴ شعراء[۶۶]، ۵۵ مائده[۶۷]، ۱۲۴ بقره[۶۸]، ۱۱۹ توبه[۶۹] و ۵۹ نساء[۷۰] و حدیث غدیر، منزلت، ثقلین و... اثبات و صحت امامت دیگران باطل شده است[۷۱]؛ ولی باوجود تأکید فراوان پیامبر اکرم(ص) بر این مطلب، بیشتر مسلمانان از امامت علی بن ابی طالب(ع) روی گردانده و با دیگران بیعت کردند!.[۷۲].

خیانت به رسول خدا

قرآن کریم کنار نهی از خیانت به خدا، از خیانت به رسول او نیز نهی می‌کند.[۷۳]خیانت به رسول خدا(ص) به موارد ذیل تفسیر شده است: کفر به پیامبر اسلام[۷۴]؛ ترک سنن و شرایع او[۷۵]؛ نافرمانی او[۷۶]؛ آشکار کردن ایمان و خیرخواهی؛ کتمان کفر و خیانت[۷۷]؛ افشای اسرار مسلمانان برای دشمنان[۷۸] ـ چنان‌که در رخداد محاصره یهود بنی‌قریظه، پیامبر(ص) ابولبابه را نزد آنان فرستاد و فرمود که تنها باید حکمیت سعدبن معاذ را بپذیرند و آنان با ابولبابه در این مورد مشورت کردند و ابولبابه با اشاره به گلوی خود به آنها فهماند که اگر بپذیرند، کشته خواهند شد[۷۹] ـ (ابولبابه)؛ شکستن پیمانِ بسته شده با پیامبر(ص)، چنان‌که آن حضرت پس از جنگ بدر با مشرکان پیمان بست که فدیه بدهند و هرگز به جنگ با او بازنگردند[۸۰]؛ اما آنان چنین نکردند و قرآن کریم این عمل آنان را خیانت به رسول نامید. (انفال / ۸، ۷۱) همچنین یهودیان از دیدگاه قرآن کریم از زمره خائنان به پیامبر اکرم(ص) هستند، بلکه قرآن خیانت (از جمله خیانت به پیامبر(ص)) را عادت یهود می‌داند: ﴿وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٍۢ مِّنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا[۸۱]؛ برای نمونه، آنان برخلاف پیمانشان برای ترور آن حضرت نقشه کشیدند که سرانجام از طریق فرشته وحی، توطئه شوم آنان نقش برآب شد[۸۲]. برخی مفسران در تفسیر بعضی از آیاتی که نخست مؤمنان را به امانتداری و ترک خیانت به خدا و رسول(ص) و به امانت‌های خود سفارش کرده و در ادامه، تقوا را سبب دستیابی به فرقان دانسته است: ﴿إِن تَتَّقُوا۟ ٱللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًۭا[۸۳] گفته‌اند: دریافت فرقان ـ یعنی نیروی تمییز حق از باطل ـ بر اثر فرمانبرداری از خدا و ترک خیانت به خدا و رسول او(ص) و خیانت در امانت‌ها به دست می‌آید[۸۴].[۸۵].

خیانت به خود

در آغاز نزول حکم روزه، آمیزش با زنان در شب‌های ماه رمضان حرام بود[۸۶] و پس از مدتی این حکم نسخ شد: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ ٱلصِّيَامِ ٱلرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَآئِكُمْ[۸۷]؛ اما در زمان ثبوت حکم، برخی چون عمر[۸۸] از آن سرپیچی کردند. قرآن کریم سرپیچی آنان را خیانت به خودشان می‌نامد: ﴿عَلِمَ ٱللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ[۸۹][۹۰]؛ نیز خدا برخی از مسلمانان را خائن به خود نامیده است: ﴿وَلَا تُجَـٰدِلْ عَنِ ٱلَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًۭا[۹۱][۹۲]. گرچه بعضی از مفسران خیانت به خویشتن را در این آیه خیانت برخی از مسلمانان به برخی دیگر دانسته‌اند[۹۳]، بسیاری از مفسران[۹۴] مراد از آن را مانند آیه ۱۸۷ بقره[۹۵]خیانت شخص به خویشتن با ارتکاب گناه و معصیت دانسته‌اند؛ زیرا گناه سبب کاهش بهره نفس از خیر و ثواب می‌شود[۹۶] و خیانتکار را در معرض کیفر خدا می‌نهد[۹۷]. در دو آیه یاد شده، مشتق‌های مصدر اختیان (ثلاثی مزید از خیانت) به معنای مبالغه در خیانت[۹۸] به کار رفته‌اند که از آن برداشت می‌شود ارتکاب گناه در حقیقت، اصرار در خیانت به خود است. برخی اختیان را به اراده و طلب خیانت [نه ارتکاب آن][۹۹] و بعضی به خیانت دوسویه[۱۰۰] معنا کرده‌اند.[۱۰۱].

خیانت به همنوعان

خیانت به همنوعان دارای انواع گوناگونی است که یکی از آنها خیانت درعهد و پیمان‌هاست؛ مانند پیمان‌های دوسویه نظامی واقتصادی دولت‌ها و اقوام با یکدیگر. قرآن کریم در این عرصه، جلوه‌هایی ویژه و برجسته از اخلاق اسلامی نمایانده است؛ مثلاً به مؤمنان دستور می‌دهد که پیمان‌های میان خودتان را وسیله خدعه و نیرنگ قرار ندهید و به سبب مدارا با قومی که از هم‌پیمانان شما برترند، عهد خود را نشکنید[۱۰۲]، بلکه در هر شرایطی به پیمان‌های خود وفادار باشید[۱۰۳]. به پیامبر اکرم(ص) نیز اجازه می‌دهد که اگر از یکی از هم‌پیمانان خود نشانه‌های پیمانشکنی را دید و از خیانتشان بیم داشت، بی‌اعتباری پیمان پیشین را به آنان اعلام کند و آن‌گاه چنانچه خواست، با آنان وارد کارزار شود[۱۰۴]: ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةًۭ فَٱنۢبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَآءٍ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْخَآئِنِينَ[۱۰۵]، چنان‌که آن حضرت با یهود بنی‌قریظه ـ که در جنگ خندق باوجود پیمانشان با پیامبر(ص)، به یاری دشمنان او شتافتند ـ چنین کرد[۱۰۶]، پس می‌توان گفت که از دیدگاه قرآن کریم خیانت به هر شکلی نارواست؛ حتی نباید خیانت پیمانشکنان را با خیانت پاسخ داد و آغاز جنگ با دشمن، بی‌اعلام بی‌اعتباری پیمان گذشته، خود کاری زشت، ناشایست و خیانتی در برابر خیانت است[۱۰۷]؛ لیکن به گفته برخی مفسران این‌گونه عملکرد، در جایی است که نشانه‌های پیمانشکنی تنها از طرف مقابل آشکار شوند؛ [یعنی خائنانه پیمانشکنی کند]، پس اگر طرفِ هم‌پیمان آشکارا پیمان را پای‌مال کرد، دیگر برای آغاز جنگ نیازی به اعلان لغو قرارداد نیست، بلکه خود به خود بی‌اعتبار می‌شود[۱۰۸]. از جلوه‌های خیانت به دیگران، خیانت با اعضا و رفتارهاست: اعضای انسان در حقیقت امانت‌هایی هستند که خدا در انسان به ودیعت نهاده است و برای هریک از آنها وظیفه‌ای ایمانی گذاشته است که اگر در انجام دادنش خیانت یا تعدی کند، خدا را با ایمان ناقص دیدار خواهد کرد[۱۰۹]؛ مثلاً چشم می‌تواند نسبت به دیگران، امین یا خائن باشد؛ قرآن کریم هشدار می‌دهد که خدا از خیانت چشم‌ها آگاه است: ﴿يَعْلَمُ خَآئِنَةَ ٱلْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِى ٱلصُّدُورُ[۱۱۰] خائِنَه به معنای مصدری[۱۱۱] یا اسم مصدری[۱۱۲] یا صیغه مبالغه است، اگر به چیزی اضافه شود[۱۱۳]. خیانت چشم‌ها نگریستن به چیزی است که از دیدن آن نهی شده[۱۱۴] و به تکرار نگاه‌ها و نگریستن به جایی و تظاهر به ندیدن تفسیر شده است[۱۱۵]. با توجه به اینکه پنهان بودن در کاربرد واژه خیانت غلبه دارد، معنای دقیق خیانت چشم، نگاهی است که برای دیگری آشکار نمی‌شود؛ یعنی نگریستن دزدانه به آنچه نگاه‌کردن به آن روا نیست[۱۱۶]، بنابراین معنای دوم و سوم، مصداق خیانت چشم است؛ اما معنای یکم (نگریستن چشم به آنچه از دیدن آن نهی شده است) اعم از خیانت چشم است. برپایه برخی روایات، دختر شعیب(ع) دلیل وصف حضرت موسی(ع) به امانت را[۱۱۷] چنین بیان کرد: حضرت موسی(ع) چون نمی‌خواست چشمش حتی به حجم بدن نامحرم بیفتد، به او گفت: از پشت سر من راه برو و راه را به من بنما[۱۱۸]. دروغگویی را نیز می‌توان مصداق خیانت زبان دانست. برخی روایات، راستگویی را امانت و دروغگویی را خیانت شمرده‌اند[۱۱۹]. اسرار دیگران نیز امانت‌هایی‌اند که باید به خوبی از آنها مراقبت کرد. برپایه روایات، یکی از انواع خیانت زبان، افشای سخنی است که برادر دینی انسان به او سپرده و کتمان آن را خواستار شده است[۱۲۰]. از جمله اقسام خیانت به همنوعان، خیانت در امور اقتصادی و معاملات اجتماعی، مانند عقد ودیعه، عاریه و امانتگذاری‌های متداول میان مردم و خرید و فروش است. قرآن کریم خیانت در پیمانه یا وزن را فساد در زمین[۱۲۱] می‌نامد[۱۲۲] و ضمن تهدید کمفروشان (مطفّفین) به عذاب آخرت: [۱۲۳] آنان را چنین وصف می‌کند که چون بستانند تمام می‌ستانند و چون پیمانه کنند یا بکشند، زیان می‌رسانند: ﴿الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ[۱۲۴]، پس کمفروشی به کم‌دادن خائنانه پیمانه یا کم‌کشیدن خائنانه کالا گفته می‌شود[۱۲۵]؛ البته به گفته برخی، واژه مطفِف به کسی گفته می‌شود که به اندازه‌ای فاحش پیمانه یا وزن را کم گذارد و به مقدار اندک، تطفیف گفته نمی‌شود[۱۲۶]. براساس روایات، خدا برخی از تاجران را به سبب خیانت عذاب می‌کند[۱۲۷]. از جمله اموری که قرآن کریم بر آن بسیار تأکید کرده است، حفظ حقوق یتیمان و اموال آنان است و با اشاره به این موضوع که خدا می‌داند چه کسانی به قصد خیانت و چه اشخاصی به نیت اصلاح با یتیمان همزیستی می‌کنند، مسلمانان را از دست‌درازی به اموال یتیمان برحذر داشته است[۱۲۸]: ﴿وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَٰنُكُمْ وَٱللَّهُ يَعْلَمُ ٱلْمُفْسِدَ مِنَ ٱلْمُصْلِحِ[۱۲۹] ورود در جرگه ایمان، نوعی پیمان جدید برای مو ٔ نان پدید می‌آورد که اگر آن را رعایت نکنند، در زمره خائنان درمی‌آیند؛ مثلاً در دین مبین اسلام به ویژه در مکتب اهل بیت(ع) ترک خیانت به برادر دینی یکی از حقوق برادری دینی دانسته شده؛ تا جایی که خیانت به برادر دینی، هم جرمش نسبت به خیانت به دیگران سنگین‌تر است و هم سبب گسستن رشته برادری دینی و ولایت ایمانی میان آنها می‌شود[۱۳۰]؛ همچنین اگر مؤمنی از نصیحت برادر مؤمن در موارد لازم یا از یاری او هنگام یاری خواهی‌اش دریغ ورزد، به تعبیر روایات اسلامی، نه تنها به آن مؤمن، به خدا و رسول او هم خیانت کرده است[۱۳۱]، چون جامعه ایمانی امت واحدی را تشکیل می‌دهند که خیانت به هر عضو آن، خیانت به همه پیکر جامعه است.

از دیگر مصادیق خیانت به همنوعان، خیانت در دانش و قدرت است: برخی دانش‌ها امانتی‌اند که انسان باید به درستی از آن نگهداری کند و در زمان مناسب آنها را به اهلش بازگرداند، و گرنه خیانت کرده است. بیان معارف دینی و جلوگیری از بدعت‌ها وظیفه دانشمندان دین است، از این‌رو در قرآن کریم کتمان معارف آسمانی از سوی دانشمندان اهل کتاب، خیانتی بزرگ و سزاوار خشم، عذاب و لعنت الهی دانسته شده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلْنَا مِنَ ٱلْبَيِّنَـٰتِ وَٱلْهُدَىٰ مِنۢ بَعْدِ مَا بَيَّنَّـٰهُ لِلنَّاسِ فِى ٱلْكِتَـٰبِ أُو۟لَـٰٓئِكَ يَلْعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ ٱللَّـٰعِنُونَ[۱۳۲] در روایات اهل بیت(ع) نیز خیانت در دانش شدیدتر از خیانت در مال دانسته شده است [۱۳۳]؛ همچنین از دیدگاه اسلامی، قدرت امانتی است که انسان باید به درستی آن را پاس بدارد و در زمان مناسب آن را به اهلش بازگرداند. براساس پاره‌ای از روایات[۱۳۴] و نزد بعضی مفسران[۱۳۵]. بزرگ‌ترین خیانت، خیانت حاکمان به امت است.[۱۳۶].

حرمت و پیامدهای خیانت

براساس اشعار برخی آیات قرآن کریم[۱۳۷] و گفته بعضی مفسران[۱۳۸]، خیانت در همه ادیان آسمانی اکیدا حرمت دارد و در اسلام نیز به گونه بلیغی بر ترک خیانت تأکید شده است: قرآن کریم به صراحت مؤمنان را از خیانت باز می‌دارد[۱۳۹]: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَخُونُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓا۟ أَمَـٰنَـٰتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۴۰] و در روایات تأکید شده که در هر وضعیتی ادای امانت واجب و خیانت حرام است[۱۴۱]؛ نه فقیر و نه ثروتمند، حق بازپس‌ندادن امانت را ندارد و صاحب امانت هرچند فاسق یا قاتل اهل بیت(ع) باشد[۱۴۲]، باید امانتش را بازگردانند و اجماع علمای اسلام بر این مطلب ادعا شده است[۱۴۳]. از اطلاق‌ها و عموم‌های امر به ادای امانت در قرآن ـ که کسی مدعی تخصیص آنها نشده است ـ نیز می‌توان چنین مطلبی را استظهار کرد[۱۴۴]؛ حتی درباره بدهکاری که از دادن حق دیگری خودداری می‌ورزد و مالی نزد صاحب حق به امانت گذارده است. برخی با استناد به آیات ۱۹۴ بقره[۱۴۵] و ۱۲۶ نحل[۱۴۶] که مقابله به مثل را در مواردی جایز شمرده، تقاص از امانت را جایز دانسته[۱۴۷]؛ اما برخی دیگر از عالمان امامیه[۱۴۸] و اهل تسنن[۱۴۹] آن را ممنوع خوانده‌اند و در روایات فراوانی از پیامبراکرم(ص) و اهل بیت(ع) هم این کار، خیانت در امانت و ناروا شمرده شده است[۱۵۰]. قرآن کریم پس از آنکه به مؤمنان فرمان می‌دهد هنگام وصیت، دو شاهد فراخوانند، در صورت خیانت شاهدان[۱۵۱] به جایگزینی شهود جدید امر می‌کند: ﴿فَإِنْ عُثِرَ عَلَىٰٓ أَنَّهُمَا ٱسْتَحَقَّآ إِثْمًۭا فَـَٔاخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا[۱۵۲] برپایه روایتی از پیامبر(ص) نیز شهادت مرد و زن خیانتکار پذیرفته نمی‌شود[۱۵۳]. خیانت از رذائلی است که آثار شومی در زندگی انسان به جا می‌گذارد؛ نه تنها سبب بدبختی انسان در سرای آخرت می‌شود، آثار شوم آن در همین دنیا نیز دامن انسان را می‌گیرند و او را به سوی تباهی و هلاک سوق می‌دهند. برخی از پیامدهای خیانت در قرآن بدین شرح‌اند.[۱۵۴].

خشم الهی و عذاب آخرت

قرآن کریم با نفی خیانت از پیامبر اکرم(ص) در زمینه غنیمت‌های جنگی، او را پیرو خشنودی خدا می‌شناساند، در حالی که خیانتکار، گرفتار خشم الهی شده و در جهنم که بد جایگاهی است، جای می‌گیرد[۱۵۵]: ﴿وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ * أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۱۵۶] خدای متعالی خائنان، هر بسیار خیانت‌کننده ناسپاس و هر بسیار خیانتگر گنهکار را دوست ندارد: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْخَآئِنِينَ[۱۵۷]؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ[۱۵۸]؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا[۱۵۹] برخی مفسران در تفسیر آیه ﴿بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۱۶۰] که درباره بعضی از اهل کتاب نازل شده است گفته‌اند: هرکس به پیمان خویش وفا کند و تقوای الهی پیشه و خیانت را ترک کند، خدا او را دوست خواهد داشت؛ نیز تصریح کرده‌اند که اهل کتاب اگر به مفاد این آیه به شکل کامل عمل کنند، چاره‌ای جز تصدیق پیامبر اسلام(ص) نخواهند داشت[۱۶۱]. در قیامت، خائنان نه طرفداری خواهند داشت که از آنان دفاع کند و نه کارگزاری که امورشان را تدبیر و اصلاح کند[۱۶۲]: ﴿هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا[۱۶۳]، بلکه آنچه را در دنیا خیانت کرده‌اند، در آنجا بر دوش می‌کشند[۱۶۴]: ﴿وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ[۱۶۵] برپایه روایتی، اگر کسی در وجبی از زمین به همسایه‌اش خیانت کند، خدا آن را در روز قیامت طوق گردنش می‌کند که تا ۷ زمین امتداد دارد و در پایان به جهنم درمی‌افتد[۱۶۶]. رسول خدا(ص) فرمود که خیانتکار داخل بهشت نمی‌شود[۱۶۷]. از سوی دیگر، براساس روایتی، اگر کسی به سبب حیا از خدا خیانت را ترک کند، امان روز قیامت برای اوست[۱۶۸]. قرابت و خویشی با پیامبران نیز کیفر خیانت را از انسان دور نمی‌کند، چنان‌که زنان لوط(ع) و نوح(ع) به همسران خود در دین خیانت کردند[۱۶۹] و پیوند با پیامبران الهی در رفع کیفر خیانتشان سودی نبخشید و سرانجام به آتش درافتادند: ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًۭا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱمْرَأَتَ نُوحٍۢ وَٱمْرَأَتَ لُوطٍۢ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَـٰلِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيْـًۭٔا وَقِيلَ ٱدْخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِينَ[۱۷۰].[۱۷۱].

مایه سستی در کارهای خیر

قرآن کریم برخی از اقسام خیانت مانند شهادت ناحق یا کتمان آن را[۱۷۲] اثم می‌نامد. (مائده / ۵، ۱۰۷) واژه اثم نامی برای کارهایی است که سبب سستی و تأخیر انسان در کارهای خیر می‌شود[۱۷۳]، از این رو می‌توان گفت که خیانت سبب سلب توفیق از انسان و ترک دیگر کارهای خیر می‌شود. برخی از آیات محبوب نبودن خیانتکار نزد خدا چنین برداشت کرده‌اند که وی حتی اندکی نیز محبوب خدا نیست و نتیجه گرفته‌اند که خیانت گناه کبیره‌ای است که هیچ عملی با آن پذیرفته نمی‌شود[۱۷۴].[۱۷۵].

سلب نعمت و فرودآمدن بلا

از آیات قرآن کریم برمی‌آید که از جمله آثار خیانت، برچیده شدن سفره نعمت‌ها و فرودآمدن بلاها در دنیاست، چنان‌که قوم یهود بر اثر خیانت پیمانشکنی گرفتار بلاهایی همچون سنگدلی شدند.[۱۷۶] آنان با کتمان معارف توحیدی و آیات نبوت پیامبر اسلام(ص) به این امانت‌های الهی خیانت ورزیدند، بلکه به این اندازه هم بسنده نکرده و در نزاع عقیدتی میان مؤمنان و مشرکان به سود مشرکان داوری کردند و سرانجام کارشان جز لعنت و عذاب الهی و از دست‌دادن توفیق ایمان نبود[۱۷۷]. مسیحیان نیز به سبب پیمانشکنی و ترک اقرار به نبوت پیامبر اسلام(ص) در این دنیا چنین کیفر شدند که خدا تا روز قیامت میان ایشان دشمنی و کینه انداخت[۱۷۸].[۱۷۹] برخی از انواع خیانت، همچون خیانت در پیمانه و وزن، آفت و بلایی اجتماعی‌اند که آتش آنها دامان همه را می‌گیرد و نتیجه‌ای جز فروپاشی نظام زندگی مردم ندارند، از این‌رو قرآن کریم از آن به «فساد در زمین» یاد می‌کند[۱۸۰].[۱۸۱] امیرمؤمنان علی(ع) خیانت را یکی از اسباب ویرانی سرزمین‌ها دانسته است[۱۸۲].[۱۸۳].

دورویی و نفاق

از دیدگاه قرآن کریم برخی گناهان زمینه‌ای برای گناهان دیگر و دعوت کننده به آنها و به تعبیر روشن‌تر، مادر گناهان دیگر هستند؛ برای نمونه خلف وعده و دروغ، خصلت‌هایی هستند که تخم نفاق را در دل می‌پرورانند.[۱۸۴] برخی مفسران ذیل این آیه با اسناد متعدد، حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده‌اند که ایشان خیانت در امانت را کنار خلف وعده و دروغ، سه نشانه منافقان دانسته‌اند[۱۸۵]. از سوی دیگر در برخی آیات و روایاتی چند، امانتداری از اوصاف مؤمنان راستین و راهی برای آزمایش و شناخت انسان‌ها شناسانده شده است[۱۸۶].[۱۸۷].

نرسیدن به هدف

از سنت‌های الهی درباره خیانتگران این است که چون خیانت در دایره باطل است، همچون همه باطل‌ها پایداری ندارد. خیانت ابزاری نامشروع برای رسیدن به هدف است، از این‌رو خدا خائنان را در کارشان تأیید و در خیانتشان هدایت نمی‌کند، بنابراین سرانجام خائنان جز رسوایی و سرافکندگی و نتیجه عکس گرفتن از هدفشان نیست[۱۸۸]: ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يَهْدِى كَيْدَ ٱلْخَآئِنِينَ[۱۸۹] در داستان حضرت یوسف(ع) در قرآن کریم نمونه‌هایی از رسوایی خیانتکاران مانند رسوایی همسر عزیز مصر و زنان مصری که قصد خیانت به همسران خود و آلوده کردن دامان یوسف(ع) را داشتند بازگو شده است[۱۹۰].[۱۹۱].

مبغوض شدن و سلب شایستگی برای مسیولیت‌های اجتماعی

از آثار طبیعی خیانت، این است که اعتماد عمومی به شخص خائن کاهش می‌یابد و در جامعه مبغوض همگان قرار می‌گیرد و در پی آن، او را شایسته پست‌های گوناگون اجتماعی نمی‌دانند، چون لازمِ هر مسئولیتی امانتداری است: ﴿يَـٰٓأَبَتِ ٱسْتَـْٔجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ ٱسْتَـْٔجَرْتَ ٱلْقَوِىُّ ٱلْأَمِينُ[۱۹۲] از سویی دیگر، از آثار طبیعی ترک خیانت این است که شخص امین، نزد همگان اعتبار می‌یابد و در واگذاری پست‌ها و مسئولیت‌های اجتماعی او را در اولویت می‌نهند، چنان‌که یوسف صدیق(ع) با ترک خیانت به عزیز مصر و پس از تحمل رنج زندان، امین پادشاه و از خاصّان او شد و در پاسخ به پادشاه که یکی از مسئولیت‌های کشوری را به او پیشنهاد کرد، با وصف خود به دو ویژگی حفظ و دانش، خزانه‌داری مملکت مصر را پذیرفت[۱۹۳]: ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ * قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ[۱۹۴].[۱۹۵].

عوامل ترک خیانت

عوامل و اسباب گوناگونی می‌تواند مانع از ارتکاب خیانت شود که برخی از مهم‌ترین آنها بدین شرح‌اند.

  1. دیدن برهان پروردگار: قرآن کریم ریشه برگرداندن خیانت از یوسف(ع) را دیدن برهان پروردگارش بیان می‌دارد[۱۹۶]: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِۦ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَآ أَن رَّءَا بُرْهَـٰنَ رَبِّهِۦ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ ٱلسُّوٓءَ وَٱلْفَحْشَآءَ إِنَّهُۥ مِنْ عِبَادِنَا ٱلْمُخْلَصِينَ[۱۹۷] حضرت یوسف(ع) با بیان اینکه نفس انسان وی را به بدی‌ها از جمله خیانت فرمان می‌دهد، اشاره می‌کند که ترک هر گناه و از جمله خیانت، تنها با دستگیری رحمت الهی از انسان عملی می‌شود[۱۹۸].[۱۹۹]. برهان در لغت به معنای حجت و بیان واضح است[۲۰۰]. و برهان در آیه شریف، سبب یقین‌آور است که حق را آشکار می‌کند و تردیدی برای شک‌کننده به جا نمی‌گذارد و برهانی که یوسف(ع) دید، ماهیت آن از قبیل نوعی علم حضوری و شهودی بود که خدا به بندگان مخلَص خود عطا می‌کند و با داشتن آن علم مکشوف و یقین مشهود، دیگر انسان هیچ به معصیت گرایش ندارد، بنابراین دیدن برهان پروردگار با مقام منیع عصمت از گناه ملازم است[۲۰۱]. برخی از مفسران اهل تسنن، برهان پروردگار را چنین تفسیر کرده‌اند که حضرت یعقوب(ع) یا جبرئیل امین در آن لحظه به چهره‌ای خاص ممثَّل شد و یوسف(ع) را از آلوده شدن به زنا باز داشت، که در این میان بعضی با استناد به برخی روایات، تحقق انگیزه خیانت از سوی یوسف(ع) را می‌پذیرند[۲۰۲] و بعضی دیگر رد می‌کنند[۲۰۳] و آن را از قبیل اسرائیلیات و اساطیر و منافی با مقام بلند نبوت و عصمت یوسف(ع) می‌دانند[۲۰۴]. عده‌ای نیز برهان پروردگار را به معنای حجت آشکار او و مراد از دیدن آن را، کمال یقین به آن دانسته‌اند[۲۰۵].
  2. تقوا و باورهای حق: اعتقادات درست به همراه ترس از خدا بهترین راه پیشگیری از خیانت است. قرآن کریم آنجا که به ادای برخی امانت‌ها دستور می‌دهد، بی‌درنگ به تقواپیشگی امر می‌کند و انسان را از ظلم یا خیانت به امانت برحذر می‌دارد و اعلان می‌کند که خدا بر آنچه در دل نهفته می‌دارند آگاه است[۲۰۶].[۲۰۷] خیانتکاران معمولاً بر اثر ترس از خبردارشدن مردم، پنهانی به عمل ننگین خود دست می‌زنند. قرآن گروهی از خیانت‌پیشگان روزگار پیامبر اکرم(ص) را نکوهش می‌کند که ایشان از ترس و شرم، کار خود را از مردم می‌پوشانند؛ اما از خدا شرم نمی‌کنند و پوشیده نمی‌دارند، در حالی که حیاکردن از او سزاوارتر است؛ زیرا خدا پیوسته با آنان و از رازشان آگاه است[۲۰۸]: ﴿يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَىٰ مِنَ ٱلْقَوْلِ وَكَانَ ٱللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا[۲۰۹] نیز از آنجا که یکی از ریشه‌های خیانت، لحاظ برتری عددی یا توانی امتی بر امت دیگر است[۲۱۰]، قرآن کریم با نهی از پیمانشکنی بدین سبب، تفاوت‌ها را مایه آزمایش مردم می‌داند: ﴿تَتَّخِذُونَ أَيْمَـٰنَكُمْ دَخَلًۢا بَيْنَكُمْ أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِىَ أَرْبَىٰ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ ٱللَّهُ بِهِۦ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ مَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۲۱۱] و در حقیقت به جای ترس از مردم، ترس از خدا را فراروی انسان می‌نهد. همچنین تصحیح برخی باورهای خرافی می‌تواند انسان را از ارتکاب خیانت بازدارد، چنان‌که یهود[۲۱۲] به سبب باورداشت برتری خود بر دیگر اقوام که اندک اندک به آن رنگ دینی هم دادند، جان و مال غیر یهود را برخود مباح و خیانت به آنان را روا دانستند: ﴿وَمِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍۢ يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍۢ لَّا يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِمًۭا ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا۟ لَيْسَ عَلَيْنَا فِى ٱلْأُمِّيِّـۧنَ سَبِيلٌۭ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۲۱۳]
  3. شهادت برای خدا و قیام پیوسته به قسط: از آنجا که گاهی انگیزه خیانت، سودرسانی به خود و خویشان یا دوستان است، انسان باید پیوسته به قسط قیام کند و برای خدا گواهی دهد، گرچه به زیان خود یا نزدیکانش باشد و از هوای نفس پیروی نکند تا از گرفتار شدن به خیانت در امان بماند[۲۱۴].[۲۱۵] یادآوری این نکته که فرزندان و خویشان در روز رستاخیز بهره‌ای به انسان نمی‌رسانند و پیامد خیانت دامن انسان را می‌گیرد، انگیزه‌ای مناسب برای ترک خیانت فراهم می‌کند[۲۱۶].[۲۱۷] برخی از مفسران از آمدن آیه ﴿وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّمَآ أَمْوَٰلُكُمْ وَأَوْلَـٰدُكُمْ فِتْنَةٌۭ وَأَنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجْرٌ عَظِيمٌۭ[۲۱۸] به دنبال نهی از خیانت نتیجه گرفته‌اند که آیه هشدار به مو ٔ نان است که مبادا مال و فرزند، شما را از به پاداشتن وظایفتان در برابر خدا، امت و وطن باز دارد[۲۱۹].
  4. بهره‌گیری از شهود و سوگند: قرآن کریم برای پیشگیری از خیانت، افزون بر راهکارهای درونی و شناختی، رهنمودهای عملی و بیرونی نیز نشان می‌دهد که از مهم‌ترین آنها بهره‌گیری از دو شاهد عادل و گاه سوگند دادن شهود در عقدها و پیمان‌های دوطرفه است و در صورت آشکار شدن نشانه‌های خیانت شاهدان، در برخی موارد به جایگزینی شهود جدید سفارش می‌کند. سوگند خوردن شاهدان پس از نماز فریضه بر ترک خیانت نیز راهکاری دیگر است[۲۲۰]. نوشتن دَین مهلت‌دار و شاهد گرفتن بر آن نیز از راهکارهای عملی قرآن برای پیشگیری از هرگونه مشکلی از جمله خیانت در بازپرداخت آن است.[۲۲۱].

منابع

پانویس

  1. «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید * چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و خداوند رسواگر کافران است * و (این) اعلامی‌از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده! * مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۱-۴.
  2. «و اگر بخواهند به تو خیانت ورزند (باکی نیست) به خداوند نیز پیش از این خیانت کرده‌اند و (خداوند تو را) بر آنان دستیابی داد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۷۱.
  3. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد * و کافران هرگز نپندارند که پیش افتاده‌اند بی‌گمان آنان (ما را) به ستوه نمی‌آورند» سوره انفال، آیه ۵۸-۵۹.
  4. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید * و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۷-۲۸.
  5. «هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.
  6. «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
  7. «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.
  8. «و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم و خداوند فرمود: من با شمایم؛ اگر نماز را بر پا داشتید و زکات پرداختید و به پیامبران من ایمان آوردید و آنان را یاری کردید و به خداوند وامی‌نکو پرداختید من از گناهان شما چش * پس چون پیمان شکستند، آنان را لعنت کردیم و دلهایشان سخت گردانیدیم (که موعظه در آن اثر نکرد)، کلمات خدا را از جای خود تغییر می‌دهند و از آن کلمات که به آنها پند داده شد نصیب بزرگی را از دست دادند. و دائم بر خیانتکاری آن قوم مطلع می‌شوی جز قلیلی از ایشان (که با ایمان و نکوکارند)، پس تو از آنها درگذر و (کار بدشان را) عفو کن، که خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۱۲.
  9. «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید» سوره توبه، آیه ۱.
  10. «مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۴.
  11. «و اگر بخواهند به تو خیانت ورزند (باکی نیست) به خداوند نیز پیش از این خیانت کرده‌اند و (خداوند تو را) بر آنان دستیابی داد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۷۱.
  12. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  13. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
  14. «و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۸.
  15. «پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را بب» سوره مائده، آیه ۱۳.
  16. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۵۰۵.
  17. الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص۶۲؛ تاج العروس، ج ۱۸، ص۱۸۳، «خون».
  18. مفردات، ص۳۰۵؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۷۱۵، «خون».
  19. التبیان، ج ۵، ص۱۰۵.
  20. لسان العرب، ج ۴، ص۲۵۲؛ تاج العروس، ج ۱۸، ص۱۸۳، «خون».
  21. لغت‌نامه، ج ۷، ص۱۰۱۸۷ ـ ۱۰۱۸۸، «خیانت».
  22. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۱۸.
  23. «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.
  24. سوره نساء، آیه ۱۰۸.
  25. تفسیر مراغی، ج ۵، ص۱۴۹.
  26. «(خداوند) خیانت چشم‌ها و آنچه را درون‌ها پنهان می‌دارند می‌داند» سوره غافر، آیه ۱۹.
  27. المیزان، ج ۱۷، ص۳۲۰.
  28. «(یوسف گفت) آن (پرس و جو، از آن رو) است تا (عزیز مصر) بداند که من در نهان به وی خیانت نورزیده‌ام و اینکه خداوند فریب خیانت‌پیشگان را به جایی نمی‌رساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.
  29. عون المعبود، ج ۴، ص۲۸۴.
  30. سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  31. التبیان، ج ۲، ص۱۳۳؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۰۱.
  32. تاویل مشکل القرآن، ص۴۷۷.
  33. التعریفات، ص۲۶۲؛ مصطلحات الفقه، ص۵۵۵.
  34. الروضة البهیه، ج ۴، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶.
  35. المیزان، ج ۹، ص۱۱۳.
  36. التطور الدلالی، ص۱۷۰، ۲۶۲، ۲۸۶، ۳۴۸؛ تحلیل زبان قرآن، ص۲۲۷ ـ ۲۴۶.
  37. جوامع الجامع، ج ۲، ص۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ تفسیر المظهری، ج ۵، ص۵۴.
  38. مجمع‌البیان، ج ۵، ص۳۸۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص۴۶.
  39. سوره یوسف، آیه ۸۰.
  40. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
  41. الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳؛ روح البیان، ج ۳، ص۴۲۸؛ التفسیرالمنیر، ج ۹، ص۲۹۸.
  42. سوره توبه، آیه ۹۱.
  43. جواهرالکلام، ج ۲۷، ص۱۲۸؛ القواعد الفقهیه، ج ۲، ص۱۲.
  44. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۱۹.
  45. غریب الحدیث، ج ۱، ص۲۰۰.
  46. لسان العرب، ج ۱۱، ص۵۰۰، «غلل».
  47. التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۴۱۴.
  48. جامع البیان، ج ۱۰، ص۳۵؛ التبیان، ج ۶، ص۱۵۵.
  49. معجم الفروق اللغویه، ص۲۲۸.
  50. المیزان، ج ۹، ص۱۱۸.
  51. مجمع‌البیان، ج ۳، ص۱۶۲.
  52. تاویل مشکل القرآن، ص۴۷۷.
  53. مفردات، ص۳۰۵، «خون».
  54. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۱.
  55. مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۳۸؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۸۳.
  56. ﴿إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْوَقْتِ ٱلْمَعْلُومِ «تا روز آن هنگام معیّن» سوره حجّ، آیه ۳۸.
  57. مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۳.
  58. انوار التنزیل، ج ۳، ص۱۲۳.
  59. «ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟» سوره یس، آیه ۶۰-۶۱.
  60. المیزان، ج ۱۴، ص۳۸۳.
  61. «و اگر بخواهند به تو خیانت ورزند (باکی نیست) به خداوند نیز پیش از این خیانت کرده‌اند و (خداوند تو را) بر آنان دستیابی داد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۷۱.
  62. بیان السعاده، ج ۲، ص۲۴۲؛ نیز رک: الکشاف، ج ۲، ص۱۶۹.
  63. الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۸۲۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص۱۹.
  64. نورالثقلین، ج ۲، ص۱۴۴.
  65. تفسیر القمی، ج ۱، ص۲۷۲؛ الاصفی، ج ۱، ص۴۳۱؛ تفسیر شبر، ج ۱، ص۱۹۱.
  66. ﴿وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ ٱلْأَقْرَبِينَ «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  67. ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤْتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمْ رَٰكِعُونَ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  68. ﴿وَإِذِ ٱبْتَلَىٰٓ إِبْرَٰهِـۧمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَـٰتٍۢ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًۭا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِى قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى ٱلظَّـٰلِمِينَ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  69. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَكُونُوا۟ مَعَ ٱلصَّـٰدِقِينَ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  70. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَأُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَـٰزَعْتُمْ فِى شَىْءٍۢ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ ذَٰلِكَ خَيْرٌۭ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  71. برای نمونه، ر. ک: کشف المراد، ص۴۹۰ ـ ۵۴۰.
  72. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۲.
  73. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَخُونُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓا۟ أَمَـٰنَـٰتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
  74. التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۵۱۴.
  75. مجمع‌البیان، ج ۴، ص۸۲۴.
  76. نور الثقلین، ج ۲، ص۱۴۴.
  77. جامع البیان، ج ۶، ص۲۹۱.
  78. همان، ص۲۹۳؛ المیزان، ج ۹، ص۵۵.
  79. اسباب النزول، ص۱۵۷؛ الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۸۲۳.
  80. جوامع الجامع، ج ۲، ص۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۵۱۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۴۸.
  81. سوره مائده، آیه ۱۳.
  82. جامع‌البیان، ج ۴، ص۱۹۹ و ۲۱۴.
  83. سوره انفال، آیه ۲۹.
  84. جامع‌البیان، ج ۶، ص۲۹۶؛ تفسیر واحدی، ج ۳، ص۴۳۷؛ زادالمسیر، ج ۳، ص۲۳۵.
  85. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۳.
  86. التبیان، ج ۲، ص۱۳۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۲۷۸.
  87. سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  88. جامع‌البیان، ج ۲، ص۲۲۵ ـ ۲۲۷؛ تفسیر جلالین، ص۳۲؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۱۹۷.
  89. سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  90. روض‌الجنان، ج ۳، ص۵۲؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۲۱۴.
  91. «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.
  92. التبیان، ج ۳، ص۳۱۶ ـ ۳۱۸.
  93. مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۳؛ روض الجنان، ج ۶، ص۱۰۵؛ تفسیر مراغی، ج ۵، ص۱۴۹.
  94. الکشاف، ج ۱، ص۵۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۲۱۳؛ الصافی، ج ۱، ص۴۹۷.
  95. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۳۱۵؛ زبده‌التفاسیر، ج ۱، ص۳۰۸؛ روح‌البیان، ج ۱، ص۳۷۲.
  96. جوامع‌الجامع، ج ۱، ص۱۰۵.
  97. المنار، ج ۵، ص۳۹۷ ـ ۳۹۸.
  98. الکشاف، ج ۱، ص۲۳۰؛ زبده‌البیان، ص۲۳۵.
  99. مفردات، ص۳۰۵، «خون».
  100. لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۴۴؛ مجمع‌البحرین، ج ۱، ص۷۱۵، «خون».
  101. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۳.
  102. ﴿وَلَا تَتَّخِذُوٓا۟ أَيْمَـٰنَكُمْ دَخَلًۢا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌۢ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُوا۟ ٱلسُّوٓءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌۭ «و سوگندهایتان را (دستمایه) نیرنگی میان خود نسازید مبادا گامی پس از استواری بلغزد و برای آنکه (مردم را) از راه خداوند باز داشتید بدی را بچشید؛ و شما راست عذابی سترگ» سوره نحل، آیه ۹۴.
  103. جامع‌البیان، ج ۸، ص۲۱۹؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص۵۹۰.
  104. الکشاف، ج ۲، ص۲۳۱؛ المبسوط، ج ۲، ص۵۸.
  105. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  106. جامع‌البیان، ج ۶، ص۳۴، ۳۶.
  107. مجمع‌البیان، ج ۴، ص۸۵۰؛ المیزان، ج ۹، ص۱۴۷.
  108. تیسیر الکریم الرحمن، ج ۳، ص۱۸۱ ـ ۱۸۲.
  109. نورالثقلین، ج ۵، ص۵۹؛ بحار الانوار، ج ۶۶، ص۲۷.
  110. «(خداوند) خیانت چشم‌ها و آنچه را درون‌ها پنهان می‌دارند می‌داند» سوره غافر، آیه ۱۹.
  111. مفردات، ص۳۰۵، «خون».
  112. جامع‌البیان، ج ۴، ص۲۱۳.
  113. الصحاح، ج ۵، ص۲۱۰۹، «خون».
  114. الدرالمنثور، ج ۵، ص۳۴۹.
  115. نورالثقلین، ج ۴، ص۵۱۷.
  116. التبیان، ج ۹، ص۶۶؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص۵۰۲؛ المیزان، ج ۱۷، ص۳۲۱ ـ ۳۲۲.
  117. ﴿قَالَتْ إِحْدَىٰهُمَا يَـٰٓأَبَتِ ٱسْتَـْٔجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ ٱسْتَـْٔجَرْتَ ٱلْقَوِىُّ ٱلْأَمِينُ «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
  118. جامع‌البیان، ج ۱۱، ص۸۰.
  119. الخصال، ص۵۰۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۲۹۱؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۳۷۹.
  120. الدرالمنثور، ج ۵، ص۲۲۶.
  121. ﴿وَيَـٰقَوْمِ أَوْفُوا۟ ٱلْمِكْيَالَ وَٱلْمِيزَانَ بِٱلْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا۟ ٱلنَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِى ٱلْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.
  122. تفسیر قرطبی، ج ۹، ص۵۸؛ المیزان، ج ۱۰، ص۳۶۳؛ ج ۱۵، ص۳۱۲؛ ج ۱۶، ص۱۲۶.
  123. ﴿وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «وای بر کم‌فروشان!» سوره مطففین، آیه ۱.
  124. «آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند * و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند،» سوره مطففین، آیه ۲-۳.
  125. التبیان، ج۱۰، ص، ۲۹۵.
  126. التبیان، ج ۱۰، ص۲۹۶؛ فقه القرآن، ج ۲، ص۵۵.
  127. نورالثقلین، ج ۵، ص۷۱.
  128. معانی القرآن، ج ۱، ص۱۷۷؛ تفسیر سمعانی، ج ۱، ص۲۲۱.
  129. سوره بقره، آیه ۲۲۰.
  130. نورالثقلین، ج ۵، ص۸۶.
  131. الکافی، ج ۲، ص۳۶۲ ـ ۳۶۳، ۳۶۷.
  132. «خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند» سوره بقره، آیه ۱۵۹.
  133. بحارالانوار، ج ۲، ص۶۸.
  134. بحارالانوار، ج ۳۳، ص۴۱۶، ۵۲۹.
  135. التفسیر الکاشف، ج ۳، ص۴۶۹.
  136. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۴.
  137. ﴿وَمِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍۢ يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍۢ لَّا يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِمًۭا ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا۟ لَيْسَ عَلَيْنَا فِى ٱلْأُمِّيِّـۧنَ سَبِيلٌۭ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس می‌دهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان می‌گویند: درباره بی‌سوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ می‌بندند با آنکه خود می‌دانند» سوره آل‌عمران، آیه ۷۵.
  138. التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۲۶۲.
  139. جوامع الجامع، ج ۲، ص۱۵.
  140. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
  141. بحارالانوار، ج ۶۸، ص۲.
  142. الکافی، ج ۲، ص۶۳۶؛ ج ۵، ص۱۳۲ ـ ۱۳۳؛ دعائم الاسلام، ج ۲، ص۴۸۸؛ وسائل‌الشیعه، ج ۱۹، ص۷۱ ـ ۷۶.
  143. تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۱۶۶.
  144. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا۟ ٱلْأَمَـٰنَـٰتِ إِلَىٰٓ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحْكُمُوا۟ بِٱلْعَدْلِ إِنَّ ٱللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ سَمِيعًۢا بَصِيرًۭا «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  145. ﴿ٱلشَّهْرُ ٱلْحَرَامُ بِٱلشَّهْرِ ٱلْحَرَامِ وَٱلْحُرُمَـٰتُ قِصَاصٌۭ فَمَنِ ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَٱعْتَدُوا۟ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلْمُتَّقِينَ «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  146. ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا۟ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِۦ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌۭ لِّلصَّـٰبِرِينَ «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  147. مختلف الشیعه، ج ۵، ص۲۸؛ التحریر والتنویر، ج ۵، ص۹۲؛ المنیر، ج ۱۴، ص۲۷۳.
  148. الخلاف، ج ۶، ص۳۵۵ ـ ۳۵۶.
  149. المغنی، ج ۱۲، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰؛ التحریر والتنویر، ج ۵، ص۹۲؛ المنیر، ج ۱۴، ص۲۷۴.
  150. الکافی، ج ۵، ص۹۸؛ تهذیب، ج ۶، ص۳۴۸؛ مسند احمد، ج ۴، ص۴۲۳.
  151. جامع البیان، ج ۷، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۴۰۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۳۵۸.
  152. سوره مائده، آیه ۱۰۷.
  153. مسند احمد، ج ۲، ص۳۷۷، ۴۱۴، ۴۲۱، ۴۵۰؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص۳۷۹؛ نهج الحق، ص۵۶۷.
  154. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۷.
  155. المیزان، ج ۴، ص۵۷.
  156. «هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت * آیا آن کس که در پی خشنودی خداوند است با آن کس که دچار خشم خداوند است و جایگاهش دوزخ، برابر است؟ و (این) پایانه بد است» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱-۱۶۲.
  157. «که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  158. «بی‌گمان خداوند از مؤمنان دفاع می‌کند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست نمی‌دارد» سوره حج، آیه ۳۸.
  159. «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.
  160. «چرا، (بازخواست خواهند شد ولی) آن کس که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری ورزد (بداند) بی‌گمان خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۷۶.
  161. الکشاف، ج ۱، ص۳۷۵.
  162. المیزان، ج ۵، ص۷۴.
  163. «هان! (گیرم) این شمایید که در زندگانی این جهان از ایشان دفاع کردید، در رستخیز از آنان در برابر خداوند که دفاع خواهد کرد؟ یا چه کس حامی آنان خواهد بود؟» سوره نساء، آیه ۱۰۹.
  164. المیزان، ج ۵، ص۷۴.
  165. «هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.
  166. ثواب الاعمال، ص۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ السنن الکبری، ج ۶، ص۹۸؛ بحارالانوار، ج ۷۳، ص۳۶۱.
  167. مسند احمد، ج ۱، ص۹.
  168. بحارالانوار، ج ۱۳، ص۳۲۸؛ ج ۶۶، ص۳۸۴.
  169. تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۲۰۲؛ المیزان، ج ۱۹، ص۳۴۲.
  170. «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
  171. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۸.
  172. جامع البیان، ج ۵، ص۱۵۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۴۰۰.
  173. مفردات، ص۶۳؛ معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص۶۰، «إثم».
  174. بحارالانوار، ج ۹۳، ص۲۹.
  175. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۹.
  176. ﴿فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَـٰقَهُمْ لَعَنَّـٰهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَـٰسِيَةًۭ يُحَرِّفُونَ ٱلْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُوا۟ حَظًّۭا مِّمَّا ذُكِّرُوا۟ بِهِۦ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٍۢ مِّنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًۭا مِّنْهُمْ فَٱعْفُ عَنْهُمْ وَٱصْفَحْ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلْمُحْسِنِينَ «پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بی‌گمان خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۱۳.
  177. المیزان، ج ۴، ص۳۶۷، ۳۷۸.
  178. مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۸.
  179. ﴿وَمِنَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓا۟ إِنَّا نَصَـٰرَىٰٓ أَخَذْنَا مِيثَـٰقَهُمْ فَنَسُوا۟ حَظًّۭا مِّمَّا ذُكِّرُوا۟ بِهِۦ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ ٱلْعَدَاوَةَ وَٱلْبَغْضَآءَ إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْقِيَـٰمَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ ٱللَّهُ بِمَا كَانُوا۟ يَصْنَعُونَ «و از کسانی که می‌گفتند ما مسیحی هستیم پیمان گرفتیم آنگاه آنان بخشی از آنچه را که به ایشان یادآوری شده بود به فراموشی سپردند ما هم میان آنها تا روز رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم و زودا که خداوند آنان را از آنچه می‌کردند آگاه کند» سوره مائده، آیه ۱۴.
  180. المیزان، ج ۱۰، ص۳۶۳.
  181. ﴿وَيَـٰقَوْمِ أَوْفُوا۟ ٱلْمِكْيَالَ وَٱلْمِيزَانَ بِٱلْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا۟ ٱلنَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِى ٱلْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.
  182. نورالثقلین، ج ۳، ص۱۶۱.
  183. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۲۹.
  184. ﴿فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًۭا فِى قُلُوبِهِمْ إِلَىٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُۥ بِمَآ أَخْلَفُوا۟ ٱللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا۟ يَكْذِبُونَ «آنگاه به کیفر شکستن پیمانی که با خداوند بسته بودند و دروغی که می‌گفتند (خداوند) تا روزی که به لقای او برسند دورویی را در دل‌هایشان بر جای نهاد» سوره توبه، آیه ۷۷.
  185. جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۴۳ ـ ۲۴۶؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص۸۳.
  186. مسند احمد، ج ۶، ص۳۳۶؛ بحارالانوار، ج ۶۹، ص۱۹۸.
  187. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۳۰.
  188. جامع البیان، ج ۷، ص۳۱۱؛ نیز رک: مجمع البیان، ج ۵، ص۳۶۸؛ المیزان، ج ۱۱، ص۱۹۷.
  189. «اینکه خداوند فریب خیانت‌پیشگان را به جایی نمی‌رساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.
  190. المیزان، ج ۱۱، ص۱۹۷.
  191. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۳۰.
  192. «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
  193. جامع البیان، ج ۸، ص۶؛ المیزان، ج ۱، ص۲۰۰.
  194. «و پادشاه گفت: او را نزد من آورید تا او را (ندیم) ویژه خود گردانم و چون با او به گفت و گو پرداخت گفت: بی‌گمان تو امروز نزد ما بلند جایگاهی امینی * (یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۴-۵۵.
  195. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۳۱.
  196. مجمع البیان، ج ۵، ص۳۴۵.
  197. «و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.
  198. ﴿وَمَآ أُبَرِّئُ نَفْسِىٓ إِنَّ ٱلنَّفْسَ لَأَمَّارَةٌۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّىٓ إِنَّ رَبِّى غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ «و من نفس خویش را تبرئه نمی‌کنم که نفس به بدی بسیار فرمان می‌دهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۵۳.
  199. المیزان، ج ۱۱، ص۱۹۸.
  200. العین، ج ۱، ص۱۵۸، «بره».
  201. المیزان، ج ۱۱، ص۱۳۰؛ نیز رک: مواهب علیه، ج ۲، ص۲۳۷؛ نهج البیان، ج ۳، ص۱۱۷.
  202. جامع البیان، ج ۱۲، ص۲۳۹ ـ ۲۴۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۳ ـ ۱۴.
  203. کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۶.
  204. التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۴۴۰؛ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص۱۹۸۱.
  205. غریب القرآن، ص۲۱۵؛ روح‌المعانی، ج ۱۲، ص۳۲۱.
  206. التبیان، ج ۲، ص۳۸۱؛ نیز رک: الاصفی، ج ۱، ص۱۳۴.
  207. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَىٰٓ أَجَلٍۢ مُّسَمًّۭى فَٱكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌۢ بِٱلْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ ٱللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ ٱلَّذِى عَلَيْهِ ٱلْحَقُّ وَلْيَتَّقِ ٱللَّهَ رَبَّهُۥ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْـًۭٔا فَإِن كَانَ ٱلَّذِى عَلَيْهِ ٱلْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُۥ بِٱلْعَدْلِ وَٱسْتَشْهِدُوا۟ شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌۭ وَٱمْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَىٰهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَىٰهُمَا ٱلْأُخْرَىٰ وَلَا يَأْبَ ٱلشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُوا۟ وَلَا تَسْـَٔمُوٓا۟ أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَىٰٓ أَجَلِهِۦ ذَٰلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ ٱللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَـٰدَةِ وَأَدْنَىٰٓ أَلَّا تَرْتَابُوٓا۟ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَـٰرَةً حَاضِرَةًۭ تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوٓا۟ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَآرَّ كَاتِبٌۭ وَلَا شَهِيدٌۭ وَإِن تَفْعَلُوا۟ فَإِنَّهُۥ فُسُوقٌۢ بِكُمْ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱللَّهُ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌۭ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  208. کنزالدقائق، ج ۳، ص۵۳۴؛ روح‌البیان، ج۲، ص۳۴۰.
  209. «(کارهای خود را) از مردم پوشیده می‌دارند و از خداوند پوشیده نمی‌توانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی می‌گذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست» سوره نساء، آیه ۱۰۸.
  210. مجمع البیان، ج ۶، ص۵۹۰.
  211. سوره نحل، آیه ۹۲.
  212. حقائق التاویل، ص۱۲۵؛ الکشاف، ج ۱، ص۳۷۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۷۷۷.
  213. «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس می‌دهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان می‌گویند: درباره بی‌سوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ می‌بندند با آنکه خود می‌دانند» سوره آل‌عمران، آیه ۷۵.
  214. جامع‌البیان، ج ۴، ص۴۳۳.
  215. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُونُوا۟ قَوَّٰمِينَ بِٱلْقِسْطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمْ أَوِ ٱلْوَٰلِدَيْنِ وَٱلْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًۭا فَٱللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا۟ ٱلْهَوَىٰٓ أَن تَعْدِلُوا۟ وَإِن تَلْوُۥٓا۟ أَوْ تُعْرِضُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًۭا «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو‌گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  216. المیزان، ج ۱۹، ص۲۳۰.
  217. ﴿لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَآ أَوْلَـٰدُكُمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَٱللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌۭ «خویشان و فرزندانتان در روز رستخیز سودی برایتان نخواهند داشت، (خداوند در آن روز) میان شما جدایی می‌افکند و خداوند بدانچه می‌کنید بیناست» سوره ممتحنه، آیه ۳.
  218. «و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۸.
  219. الکاشف، ج ۳، ص۴۶۹.
  220. جامع البیان، ج ۵، ص۱۰۶؛ ر.ک: تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۳۵۴.
  221. دلیری، کاظم، مقاله «خیانت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۳۱.