نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۲۷ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
منظور از رجعت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«این مفهوم در گستره خود، میتواند چند معنا داشته باشد:
ظهور امام مهدی (ع)؛ گاه از ظهور آن حضرت (ع) به "رجعت" یاد میشود. این تعبیر یا بیانگر آن است که ایشان پس از دوران غیبت به سوی مردم بازمیگردد و یا اینکه با ظهور او، جهانیان از بیراهه سقوط و انحراف، به شاهراه حق و عدالت بازمیگردند. این سخن درستی است ولی اطلاق واژه رجعت بر آن نادرست میباشد زیرا موهم معانی دیگری است که موجب اشتباه و نزاع میگردد. بنابراین نیازی به جعل این اصطلاح نیست و میتوان از آن رویداد بزرگ، با تعابیر دیگری یاد کرد. ما در این کتاب واژه "ظهور" را برگزیدهایم.
معنای اصطلاحی "رجعت"، جزو آموزههای اختصاصی شیعه است. درباره زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از قیام، همزمان با آغاز قیام و کمی بعد از قیامامام مهدی(ع)[۳]. در هر صورت تعبیر "هنگام قیام"، هر سه احتمال را در بر میگیرد. بسیاری از اندیشمندان[۴]، به پیروی از احادیث، رجعت را مخصوص کسانی میدانند که در ایمان یا کفر، خالص باشند. امام صادق(ع) میفرماید: "إِنَّ الرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِيَ خَاصَّةٌ لَا يَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضاً"[۵]. رجعت، عمومی نیست؛ بلکه ویژه گروهی خاص است. تنها، گروهی بازگشت میکنند که ایمانخالص یا شرکخالص دارند. رجعت، به صورت احیای دوباره زندگی دنیاست. بنا بر این، باید روح به بدن باز گردد و بازگشتی جسمانی صورت پذیرد، نه صرفاً بازگشتی روحانی. بر اساس احادیث اسلامی، بازگشت روحانی، برای بسیاری از مؤمنان اتفاق میافتد و آنان در مواقعی خاص همچون جمعه، اجازه مییابند که به سوی اهل منزل خود بروند و احوال آنان را مشاهده کنند؛ اما این بازگشت روحانی، غیر از "رجعت" است که در آن، روح به بدن باز میگردد و انسان، زندگی جسمانی را از سر میگیرد[۶]. البته از سخنان بعضی قدمای علمای شیعه و همچنین از سخنان طبرسی در مجمع البیان بر میآید که اقلیت بسیار کوچکی از شیعه، رجعت را به معنای بازگشت دولت و حکومتاهل بیت(ع) تفسیر کردهاند و نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان. طبرسی، بر این اعتقاد است که مخالفت آنها طوری است که لطمهای به اجماع نمیزند[۷]»[۸].
«اگر بخواهیم رجعت را به عبارت ساده کوتاه تعریف کنیم، باید بگوییم: بعد از ظهورحضرت مهدی (ع) و در آستانه رستاخیز گروهی از "مؤمنانخالص" و گروهی از "کفار و طاغیان شرور" به این جهان باز میگردند. گروه اول مدارجی از کمال را طی میکنند و گروه دوم کیفرهای شدید میبینند.
مرحوم سید مرتضی که از بزرگان شیعه است، چنین میگوید: "خداوند متعال بعد از ظهورحضرت مهدی (ع) گروهی از کسانی که قبلاً از دنیا رفتهاند به این جهان باز میگرداند تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهده حکومتحق بر سراسر جهان شرکت جویند و نیز گروهی از دشمنان سرسخت را باز میگرداند تا از آنها انتقام گیرند". سپس میافزاید: دلیل برصحت این مذهب این است که هیچ عاقلی نمیتواند قدرتخدا را بر این امر انکار کند، چرا که این مسأله محالی نیست، در حالی که بعضی ازمخالفان ما چنان این موضوع را انکار میکنند که گویی آن را محال و غیر ممکن میشمرند. بعد از اضافه میکند: "دلیل بر اثبات این عقیدهاجماعامامیه است، زیرا حدی از آنها با این عقیدهمخالفت نکرده است"[۱۲]»[۱۳].
«رجعت در لغت: راغب میگوید: الرُّجُوع یعنی بازگشت به هر آنچه که آغاز و شروع از آن جا بوده، پس رجوع –همان بازگشتن است. رَجْعَة: هم در طلاق بهکار میرود و هم در بازگشت به دنیا پس از مرگ. میگویند:«فلان یُؤْمِن بِالرَّجْعَة»: او به رجعت باور دارد[۱۴] .
شیخ صدوق میگوید: اعتقاد ما درباره رجعت صحیح است. به دلیلآیه شریفه﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ﴾[۱۵] و داستان عُزیز ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا﴾[۱۶] و مانند آن[۱۷]؛ و پیغمبر (ص) فرمود آنچه در این امت است مطابق النعل بالعمل مثل همانهاست که در امتهای پیشین روی داده است[۱۸].
شیخ مفید: در کتاب "ارشاد" در بخش علامات ظهور قائمآل محمد(ص) مینویسد: و از جمله مردگان از قبرهای خود بیرون آمده به دنیا برمیگردند[۱۹] و نیز در ضمن مسائلی که از "ساری" از وی پرسیدهاند، راجع به رجعت نوشت: و این که امام فرموده هر کس ایمان به رجعت ما نداشته باشد از ما نیست، مقصود رجعتی است که ایما به آن اختصاص به آل محمد (ص) دارد به این معنی که خداوند مردمی از امتپیغمبر(ص) را بعد از مردن و پیش از روز قیامت زنده میگرداند و این عقیدهخاندانپیغمبر و از معتقدات شیعیان آنهاست و قرآن مجید گواه بر آنست[۲۰].
علامه مجلسی؛ پس از آن که روایات بحث رجعت را بیان میکند، در ادامه و در بخش "تذییل" به اظهار نظر پرداخته و کلمات برخی از بزرگان را ذکر میکند، که به آن اشاره میکنیم: تزییل؛ ای برادر! گمان نمیکنم که بعد از نقل آن همه آیات و روایاتی که درباره اثبات رجعت برای تو نقل کردم، هنوز در عقیده به رجعتشک داشته باشی. باید بدانی که رجعت مسألهایست که شیعیان در تمام اعصار بالاتفاق معتقد به آن بودهاند، و میان آنها همچون آفتاب نیم روز مشهور و معلوم بوده است، چنان که آن را به شعر درآورده و در تمام شهرهای خود در مقاممناظره با مخالفین (اهل تسنن) بدان استناد میجستند، و مخالفین هم آنها را بدین عقیده سرزنش مینمودند، و در کتابهای مربوطه ثبت کردهاند... ولی کسی که ایمان به ائمه اطهار دارد چگونه در مطلبی که قریب دویست روایت بهطور تواتر از چهل و چند نفر از محدثین بزرگ و موثق و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آنها نقل شده است، تردید میکنید؟ علمای بزرگی مانند ثقة الاسلام کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی، سید مرتضی، نجاشی، کشی، عیاشی، علی بن ابراهیم قمی، سلیم بن قیس هلالی، شیخ مفید[۲۲].
علامه طباطبایی میگوید: روایاتائمهاهل بیت (ع) نسبت به اصل رجعتمتواتر است، به حدی که مخالفین مساله رجعت، از همان صدر اول این مساله را از مسلمات و مختصات شیعه دانستهاند، و تواتر با مناقشه و خدشه در تک تک احادیثباطل نمیشود، علاوه بر این که تعدادی از آیات قرآنی و روایات که در باب رجعت وارد شده دلالتش تام و قابل اعتماد است، مانند آیه﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا﴾[۲۳]. و روایاتی که رجعت را اثبات میکند و هر چند آحاد آن با یکدیگر اختلاف دارند، الا اینکه با همه کثرتش (که در سابق گفتیم متجاوز از پانصد حدیث است) در یک جهت اتحاد دارند، و آن یک جهت این است که سیر نظام دنیوی متوجه به سوی روزی است که در آن روز آیاتخدا به تمام معنای ظهور ظاهر میشود، روزی که در آن روز دیگر خدای سبحاننافرمانی نمیشود، بلکه به خلوصعبادت میشود، عبادتی که مشوب و آمیخته با هوای نفس نیست، عبادتی که شیطان و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد، روزی که بعضی از اموات که در خوبی و یا بدی برجسته بودند، یا ولیّ خدا بودند، و یا دشمنخدا، دوباره برمیگردند تا میان حق و باطلحکم شود[۲۴].
﴿وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۳۰]امام باقر (ع) در پیرامون این آیه از جابر پرسید: ای جابر! آیا میدانی که معنای سبیل اللّه چیست؟ جابر گفت: نه به خداسوگند، جز اینکه از شما بشنوم. فرمود: سبیل اللّه راه علی و اولاد علی است. هرکس با ولایت وی کشته شود، در راه خدا کشته شده است. و هر کس با ولایت او بمیرد، در راه خدا مرده است. هیچ مؤمنی از این امت نیست جز اینکه برای او قتل و مرگی هست، هرکدام از آنها کشته شود یکبار دیگر برمیگردد تا بمیرد، و هرکدام از آنها بمیرد، برمیگردد تا کشته شود[۳۱] و امام رضا (ع) نیز در این رابطه فرموده است: هر مؤمنی در بستر بمیرد در رجعت کشته میشود، و هر مؤمنی کشته شود، در رجعت در بستر خود میمیرد[۳۲]
﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۳۳]زرارة بن اعین گوید: دوست داشتم از امام باقر (ع) در مورد رجعت سؤال کنم، ولی نمیخواستم به طور مستقیم بپرسم، از اینرو پرسش خود را چنین مطرح کردم: جانم به فدایت، به من خبر ده از کسی که کشته میشود، آیا او مرده است؟ فرمود: نه، مرگمرگ است و قتل قتل. گفتم: بالاخره کسی که کشته میشود میمیرد. حضرت فرمود: ای زراره! گفتار خداحق است که میان مرگ و قتل فرق میگذارد و میفرماید: اگر بمیرید و کشته شود[۳۴] و در جای دیگری میفرماید: اگر بمیرد و اگر کشته شوید، به سوی خداوند باز میگردید.[۳۵] و میفرماید: خداوند از مؤمنانجان و مالشان را در برابر بهشت خریداری کرده است[۳۶]. عرض کردم: خدای تبارک و تعالی میفرماید: هرکس طعم مرگ را خواهد چشید[۳۷]. آیا کسی که کشته میشود طعم مرگ را نمیچشد؟ فرمود: کسی که با شمشیر کشته میشود، همانند کسی نیست که در بستر بمیرد. کسی که کشته میشود به ناگزیر باید برگردد تا طعم مرگ را بچشد.[۳۸]آیات بسیار دیگری وجود دارد که برای آگاهی بیشتر، به کتابهای مربوط به رجعت مراجعه شود. اینک با آیاتی از قرآن کریم آشنا میشویم که وقوع رجعت را در میان امّتهای پیشین اثبات میکند. هنگامی که وقوع رجعت در میان امّتهای پیشین ثابت شود، اثبات امکان و لزوم وقوع آن در امّت اسلامی نیز ثابت میشود، زیرا بهتریندلیل بر امکان چیزی وقوع آن است.
﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۳۹] این آیه در مورد هفتاد نفر از برگزیدگان قومحضرت موسی (ع) است که حضرت موسی آن را از میان قوم خود برگزید و با خود به طور سینا برد تا بر جریان مکالمهاش با خدا و گرفتن الواح از جانب خداشاهد باشند، و در نتیجه بنی اسرائیل صدور الواح را از جانب خداتکذیب نکنند. چون به طور رسیدند و مکالمه حضرت موسی را با خدا مشاهده کردند گفتند: ای موسی، ما به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه خداوند را آشکارا به ما بنمایانی. هرچه حضرت موسی آنها را از این خواسته جاهلانه منع نمود، آنها بر خواهش خود اصرار ورزیدند تا سرانجام صاعقه آمد و همه آنها را نابود کرد. حضرت موسی عرضه داشت: بار پروردگارا! اگر این هفتاد نفر زنده نشوند، من چگونه به سوی قوم خود بروم؟ آنها مرا به قتل اینها متّهم خواهند کرد. خداوند بر او منّت نهاد و آنها را زنده کرد و همراه حضرت موسی به سوی خانه و کاشانه خود بازگشتند. در مورد سرگذشت این هفتاد نفر هیچ اختلافی نیست، و صریح قرآن است که آنها بر اثر صاعقهجان سپردند، و به درخواست حضرت موسی از نو زنده شدند، که معنای رجعت چیزی جز زنده شدن پس از مرگ نیست. چنانکه امیر المؤمنین (ع) نیز در روایتی به استناد آیات، در مورد مسئله رجعتاستدلال نمودهاند[۴۰].
﴿وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ*فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۴۱] این آیات پیرامون حادثه قتلی است که در بنی اسرائیل روی داد و به امر خدا گاوی ذبح گردید و قسمتی از بدن گاو به مقتول زده شد و مقتول زنده شد و قاتل خود را معرّفی کرد. داستان از این قرار است: در میان بنی اسرائیل پیرمردی بود که ثروتی سرشار و نعمتی بیشمار و پسری یگانه داشت که پس از مرگ پدر همه آن ثروت به او منتقل میشد امّا عموزادگانش که تهیدست بودند بر او حسد کردند و او را به قتل رسانیدند و جسدش را در محلّه قومی دیگر انداختند و تهمت قتل را به آنها بستند و به خونخواهی برخاستند، اختلاف شدیدی پدید آمد و کار پیکار به محضر حضرت موسی (ع) کشیده شده تا در میان آنها داوری کند. حضرت موسی (ع) به وحیخدا فرمود تا ماده گاوی ذبح کنند و زبان آن گاو را بر تن مقتول بزنند تا زنده گردد و قاتل خود را معرّفی کند. هر گاو مادهای را که ذبح میکردند کفایت میکرد، ولی با پرسشهای بیجا کار خود را دشوار ساختند و در هربار نشانههایی گفته شد که آن نشانه فقط با یک گاو تطبیق نمود که از آن کودکی یتیم بود. ناگزیر آن را به قیمت بسیار گزافی خریدند و سر بریدند و قسمتی از بدن گاو را به بدن مقتول زدند. او با قدرت الهی زنده شد و گفت: ای پیامبر خدا! مرا پسر عمویم به قتل رسانیده است، نه آنهایی که به قتل متّهم شدهاند، و حضرت موسی امر فرمود: پسر عمویش را قصاص کردند[۴۲] از امام حسن عسکری (ع) روایت شده که شخص مقتول ۶۰ سال داشت، هنگامی که به اذنخدا زنده شد، خدای متعال ۷۰ سال دیگر به او عمر داد و ۱۳۰ سال عمر نمود. و تا پایان عمر از نشاط و تندرستی و سلامتی حواسّ برخوردار بود[۴۳] و نیز داستان معروف اصحاب کهف که در قرآن آمده دلالت بر همین امر دارد. در دعاها و زیارات مأثوره نیز رجعت بیان شده است که از جمله آنها این فراز از زیارت جامعه کبیره است: معترف بکم مؤمن بایابکم، مصدّق برجعتکم منتظر لأمرکم مرتقب لدولتکم[۴۴] به شما ایمان دارم، بازگشت شما را باور دارم، رجعت شما را تصدیق میکنم، امر شما را انتظار میکشم، دولت شما را چشم به راهم[۴۵] بیش از صد کتاب پیرامون رجعت (کتاب مستقل یا بخشی از یک کتاب) از علما و دانشمندانشیعه نوشته شده است که اهمیت مسأله رجعت در نظر شیعه را نشان میدهد»[۴۶].
«رجعت واژهای عربی، به معنای بازگشت است و مقصود از آن، بازگشت بعضی از مردگان به دنیاست. عدهای در زمان ظهور زنده میشوند و به دنیا باز میگردند. مسئله رجعت از نظر شیعه، از ضروریات است و منکر آن، منکر یکی از ضروریات تشیع است»[۴۷].
«رجعت در لغت به معنای بازگشت میباشد،[۴۸] و در اصطلاح به بازگشت گروهی از کسانی که از دنیا رفتهاند به این جهان، در زمان قیام حضرت مهدی (ع) و پس از آن، گفته میشود. روشن است که مقصود بازگشت این گروه، تا قبل از برپایی قیامت و زنده شدن همه انسانها میباشد[۴۹].
در روایات گاه به جای واژه رجعت، کلمه «الکره» به کار میرود، که به معنای رجعت اصطلاحی میباشد، و از آیه﴿ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ﴾[۵۰] گرفته شده است[۵۱].
علامه با توجه به این روایات در توصیف رجعت میگوید: روایاتی که رجعت را اثبات میکند بیان میکند، که سیر نظام دنیوی متوجه به سوی روزی است که در آن روز، آیاتخدا به تمام معنای ظهور، ظاهر میشود؛ روزی که در آن روز دیگر خدای سبحاننافرمانی نمیشود، بلکه به خلوصعبادت میشود، عبادتی که مشوب و آمیخته با هوای نفس نیست، عبادتی که شیطان و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد، روزی که بعضی از اموات که در خوبی و یا بدی برجسته بودند، یا ولی خدا بودند و یا دشمنخدا دوباره به دنیا برمیگردند تا میان حق و باطلحکم شود[۵۵].
«رجعت در لغت، به به معنای بازگشت است و در اصطلاح، به معنای بازگشت جمعی از درگذشتگان مؤمن و کافر به زندگی دنیا و به هنگام قیامامام مهدی (ع) است تا کافران مجازات دنیوی خود را ببینند و مؤمنان نیز ضمن مشارکت در قیامامام (ع) از به سزا رسیدن کافران، خشنود گردند. رجعت، به صورت زندگی دوباره در دنیاست؛ یعنی شخص با بازگشتن روح به بدنش، زندگی جسمانی را از سر میگیرد.
«رجعت، به معنای بازگشت است و مراد از آن، این است که "خداوند گروهی از مردگان را با همان شکل خود به دنیا بازگرداند"[۶۳] از نظر شیعه، در زمان ظهوردولتحق، برخی از مردم که از دنیا رفته اند، دوباره زنده میشوند. اصل رجعت، یک امر مسلم قرآنی است. خداوند در آیات متعدد به زنده شدن برخی مردگان اشاره دارد؛ مانند زنده شدن برخی از بنی اسراییل،[۶۴] زنده شدن یک جوان بنی اسراییلی،[۶۵] زنده شدن هزاران نفر،[۶۶] زنده شدن یکی از اولیای الهی[۶۷] و حتی یکی از معجزات و ویژگیهای حضرت عیسی(ع) زنده کردن برخی از مردگان بود[۶۸] و نمونههای متعدد دیگر.
آیاتی نیز وجود دارد که بر رجعت، در زمان ظهورامام زمان(ع) دلالت میکند؛ مانند آیه ۸۳ از سوره نمل که میفرماید: "آن روز، از هر امتی، گروهی را محشور میکنیم". امام صادق(ع) میفرماید: "این آیه، مربوط به رجعت است. آیا خداوند در قیامت از هر امت، گروهی را محشور میکند و بقیه را رها میسازد؟ آیهقیامت، این آیه است که میفرماید: "و آنان را گرد آوریم و هیچ یک را فرو گذار نمیکنیم".[۶۹]. این آیه، به روشنی، به وقوع چنین امری "رجعت" دلالت میکند، روزی که فقط گروهی زنده شوند و نه همه مردم. روایات مربوط به رجعت را نیز میتوان در جلد ۵۳ از کتاب بحارالانوار، دید. برای نمونه، در روایتی، مأمون از امام رضا(ع) میپرسد: "نظر شما در باره رجعت چیست"؟ امام پاسخ میدهند: "همانا رجعت، واقعیت دارد"[۷۰]
امام صادق(ع) میفرماید: "از ما نیست کسی که به رجعت ما باور نداشته باشد"[۷۱]. بنابراین، به وقوع پیوستن چنین مسألهای از مسلمات است و جای هیچ گونه شکی ندارد؛ به همین سبب در زیارت آل یاسین که امام زمان(ع)، خود به شیعیانش آموخته، آمده است: "رجعت شما، حق است و شکی در آن نیست".
بعد از ثابت شدن رجعت، به نکاتی در باره آن اشاره میکنیم:
گفتنی است امر رجعت هر چند بر اساس آیات و روایات امری مسلم و پذیرفته شده است، جزئیات آن واضح و شفاف نیست؛ بنابراین ما اصل رجعت را به صورت کلی میپذیریم و از اظهار نظر قطعی درباره جزئیات خودداری میکنیم»[۷۲].
این مطلب میرساند که رجعت یکی از مراتب روز قیامت است، هر چند از نظر بروز و ظهور حقایق در مرحله پایینتری است؛ زیرا در ایام رجعت امکان فساد و فتنه انگیزی هست - اما در قیامت شرارت و فساد هم وجود ندارد - از همین رو، دوران ظهورحضرت مهدی (ع) نیز شاید یکی از مراتب قیامت باشد؛ زیرا در آن روز نیز حقْ ظهوری آشکار دارد، هرچند که در این جهت روز ظهور باز در مرتبهای پایین تر از رجعت قرار دارد. از قول امامانمعصوم (ع) نیز وارد شده است که: ایام الله سه روز است: روز ظهور، روز رجعت و روز قیامت[۷۴].
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«"رجعت" در لغت به معنای بازگشت است و در فرهنگ دینی، عبارت است از بازگشت حجّتهای الهی و امامان(ع) و گروهی از مؤمنانخالص و کفار و منافقان به عالم دنیا؛ یعنی ایشان به امر خداوند بار دیگر زنده میشوند و به دنیا بر میگردند و این، دورنمایی از رستاخیز است که پیش از قیامت در همین عالم اتفاق میافتد»[۷۷].
↑رسائل الشریف المرتضی، ج ۱، ص ۱۲۵، علم الیقین فی أصول الدین، ج ۲، ص ۸۲۳، مجموعة ثلاث رسائل (مخطوطة)، مفید، ص ۳۴، مجمع البحرین، ج ۴، ص ۳۳۳.
↑علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است (مرآة العقول، ج ۳، ص ۲۰۱).
↑این، همان کاری است که شیخ مفید کرده است (أوائل المقالات، ص ۷۷- ۷۸).
↑تصحیح الاعتقاد، شیخ مفید، ص ۴۰، مختصر بصائر الدرجات، ص ۲۴، بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۳۹، ح ۱.
↑رجعت اصطلاحی، با رجعتی که برخی کافران در آستانه مرگ طلب میکنند، متفاوت است. چهار تفاوت مهم میان رجعت و این تقاضای کافران برای بازگشت به دنیا وجود دارد که در بحث از شبهات و ادله مخالفان رجعت خواهد آمد.
↑، «الرُّجُوعُ: العود إلي ما كان منه البدء فَالرُّجُوعُ: العود، الرَّجْعَةُ و الرِّجْعَةُ، و في العود إلي الدّنيا بعد الممات، و يقال: فلا يؤمن بِالرَّجْعَة»مفردات، ص ۳۴۳. طریحی میگوید: «الرجعة بالفتح هي المرة في الرجوع بعد الموت بعد ظهور المهدي (ع)، و هي من ضروريات مذهب الإمامية... و فلا يؤمن بالرجعة: أي بالرجوع إلي الدنيا بعد الموت.»
↑بقره / ۲۴۳. آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند
↑بقره / ۲۵۹. یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت.
↑«خداوند از مؤمنان جانها و مالهایشان را خریداری کرد و در برابر، بهشت را از آن آنها ساخت، آنها در راه خدا کارزار کنند و بکشند و کشته شوند. وعده حقّ خدا در تورات و انجیل و قرآن است. چه کسی از خداوند، به وعده خود وفادارتر است؟ بشارت باد بر شما با این معاملهای که با خدا کردید، و این رستگاری بزرگ است.» سوره توبه، آیه ۱۱۱
↑«به یاد آورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید. سپس درباره قاتل او به نزاع پرداختید، و خداوند آنچه را که مخفی میکردید آشکار میسازد. پس گفتیم که قسمتی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند) خداوند اینگونه مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما نشان میدهد، شاید عقل خود را به کار برید» سوره بقره، آیات ۷۲ و ۷۳
↑«آنگاه دولت شما را بازگردانده و شما را بر آنها غلبه دهیم». اسراء: ۶.
↑ر.ک به: بحارالانوار، جلد ۵۱، صفحه ۵۰ و جلد ۵۳، باب ۲۹ (باب الرجعه).
↑الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، صفحه ۶۰؛بحارالانوار، جلد ۵۳، صفحه ۱۲۲.
↑مقصود از تواتر معنوی آن است که یک معنا و مفهوم با الفاظ متفاوتی ارائه شود؛ مثلاً گفته شود زید مرد، زید رحلت کرد، زید فوت کرد و غیره، همه این الفاظ یک معنا را میرساند. بنابراین، زمانی که احادیث متعددی با الفاظ مختلف، معنای واحدی را برساند، متواتر معنوی خواهد بود. عنایه الاصول، جلد ۳، صفحه ۱۹۴.
↑مسلّم، در این جا به معنای غیر قابل انفکاک و قطعی بودن اصل موضوع است.
↑رجعت، از مسلّمات مذهب است، بدین معنا که اگر کسی متون مذهب تشیع را ببیند، بیتردید، رجعت را جزء اعتقادات شیعه به حساب میآورد. البته این به معنای آن نیست که بر سر کیفیت و جزئیات آن نیز اتفاق نظر وجود داشته باشد. به علاوه، ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بیاطلاعی یا قانع نشدن، اعتقاد به رجعت نداشته باشد. چنین کسی از دایره تشیع، بیرون نیست.