زمینهسازان ظهور امام مهدی چه کسانی هستند؟ (پرسش)
زمینهسازان ظهور امام مهدی چه کسانی هستند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / آمادگی و زمینهسازی برای ظهور |
مدخل اصلی | زمینهسازان ظهور امام مهدی |
زمینهسازان ظهور امام مهدی چه کسانی هستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
مطهری | آصفی | سلیمیان | آیتی | صمدی |
- انقلاب جهانی امام مهدی (ع) هرگز بدون مقدمه و زمینهسازی رخ نخواهد داد. تربیت یارانی کارآمد و ایجاد آمادگی در سطح جهانی از جمله مهمترین زمینههای ظهور امام مهدی(ع) به شمار میرود. اگر چه تمام کسانی که در مسیر تربیت نیرو و تبلیغ و ترویج اندیشۀ مهدویت موجبات ایجاد آمادگی مردم جهان نسبت به ظهور را فراهم میکنند، در زمرۀ زمینهسازان ظهور امام زمان(ع) محسوب می شوند، اما در روایات، سخن از گروههای زبدهای است که به محض ظهور امام زمان (ع) به آن حضرت میپیوندند. [۱].
زمینه سازان ظهور
بنا بر روایات، در مقدمۀ ظهور و قیام حضرت مهدی (ع) یک سلسله قیامهایی از طرف اهل حق صورت میگیرد. در این دسته روایات، به گروههایی اشاره شده است که در آستانۀ ظهور به زمینهسازی برای ظهور امام مهدی میپردازند. در برخی از این روایات، این زمینهسازان از برخی مناطق خاصّ هستند و در بعض دیگری از روایات با ویژگیهایشان مطرح شده اند. این روایات عبارتند از:
- زمینهسازان ظهور از مشرق: پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «گروهی از ناحیۀ مشرق، خروج میکنند و زمینۀ حکومت مهدی (ع) را فراهم میسازند»[۲]. در مورد این روایت باید توجه داشت سند این روایت، ضعیف و فاقد اعتبار دانسته شده و مضمون آن به صورت یادشده در سخن هیچیک از معصومان (ع) اشاره نشده است؛ لذا لزومی بر اصرار استفاده از این روایت در بحثهای شیعی به نظر نمیرسد[۳]. امام باقر (ع) میفرماید: «گویی قومی را میبینم که از شرق در طلب حق قیام کردهاند؛ ولی بدانان نمیدهند و باز مطالبه میکنند، اما بدانها نمیدهند. پس چون چنین میبینند، شمشیرهای خود را بر دوش میگیرند. در آن هنگام آنچه را میخواهند به آنان میدهند؛ ولی نمیپذیرند تا اینکه پیروز میشوند و آن را جز به صاحب الامر(ع) تسلیم نمیکنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را برای صاحب الامر میگذارم»[۴]. همچنین میفرمایند: «افرادی با بیرقهای سیاه از ناحیۀ مشرق میآیند که دلهای آنان مانند قطعههای فولاد، محکم است. پس هرکس قیام آنان را شنید، برای بیعت به سوی آنان بشتابد؛ هرچند لازم باشد با سینه بر روی برف برود»[۵].[۶]
- زمینهسازان از خراسان: امام باقر (ع) فرمود: «پرچمهای سیاهی از خراسان خارج میشود و وارد کوفه میشود. پس آنگاه که مهدی (ع) ظهور کرد برای بیعت با او به سوی وی میروند»[۷]. در روایت دیگری از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «هنگامی که دیدید پرچمهای سیاه از خراسان به سوی شما آمد آن را همراهی کنید؛ اگر چه با عبور از روی برفها باشد که همانا در آن خلیفه الهی مهدی است»[۸]. در سند این روایت ابوقلابه وجود دارد که گفته شده برخی از حقایق را در سند را پنهان میکرده است، علاوه براینکه در روایات دیگر، همین مضمون نقل شده در حالی که لقب مهدی نیامده است[۹]. ممکن است هر دو دسته از روایات مشرق و خراسان به یک جریان واحد اشاره کرده باشد[۱۰]، یعنی زمینه سازان از خراسان همان زمینه سازان از مشرق باشند.
- زمینهسازان از قم و ری: امام کاظم (ع) فرمود: «مردی از اهالی قم مردم را به حق میخواند، گروهی که دلهای آنان چون پارههای آهن است گرد او جمع شوند، طوفانهای سخت نلرزاندشان، از جنگ خسته نشوند و بیمی به خود راه ندهند، بر خدا توکل کنند و عاقبت نیک از آن پرهیزگاران است»[۱۱].[۱۲]
- زمینهسازان از یمن: امام باقر(ع) فرمود: «... در میان پرچمها پرچمی هدایت یافتهتر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم، پرچم ارشاد است؛ زیرا مردم را به سوی صاحب شما امام عصر (ع) فرا میخواند»[۱۳]. دو قیام زمینهساز یمانی و خراسانی، دقیقاً همزمان با خروج سفیانی در جبهۀ کفر، رخ خواهند داد[۱۴].
- روایات فراوان دیگری نیز بر این نکته اتفاق دارند که پیش از ظهور حضرت مهدی (ع)، حکومتی به رهبری یکی از صالحان ـ که گمان میرود از فرزندان، پیامبر هم باشد ـ در ناحیۀ مشرق تشکیل میگردد و زمینۀ ظهور را آماده میسازد. این حکومت، تا ظاهر شدن مهدی (ع) و تسلیم آن به حضرت ایشان، ادامه مییابد. بر همین اساس، برخی تشکیل دولت شیعی مذهب صفویه را همان دولت دانستهاند. در زمان ما نیز، برخی با استناد به ویژگیهایی که در روایات آمده، انقلاب اسلامی ایران را به رهبری امام خمینی (ره) همان دولت دانستهاند[۱۵]، بسیاری از نشانهها که در روایات آمده بر آن تطبیق میکند؛ به ویژه در برخی روایات به رهبری قیام که سیدی از اولاد پیغمبر است و از قم قیام میکند و یاران او، بدون ترس و واهمه در برابر طاغوت پایدارند، اشاره شده است. همگی آنها به انقلاب اسلامی در ایران صدق میکند. در هر صورت، گرچه قراین فراوانی این احتمال را قوّت میبخشد؛ ولی دلیل قطعی و درستی در دست نیست که این مطلب را ثابت کند. البته عالمان شیعه هرگاه حرکت و انقلابی از ناحیه شرق به ویژه منطقه خراسان صورت میگرفت، این احتمال را مطرح میکردند ولی هیچ یک از آن حرکتها قابل مقایسه با انقلاب اسلامی ایران نبودهاند؛ از این رو احتمال اینکه مراد از "دولت زمینهساز"، انقلاب اسلامی ایران باشد و تا ظهور حضرت مهدی (ع) تداوم یابد، بسیار است[۱۶].
پاسخها ودیدگاههای متفرقه
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله مطهری؛ | تصویر = 600.jpg | پاسخدهنده = مرتضی مطهری]]]]
- آیتالله مرتضی مطهری در کتاب «قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ» در اين باره گفته است:
- «در روایات اسلامی، سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام(ع) به آن حضرت میپیوندند. آشکار است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمیشوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمیشوند؛ بلکه معلوم میشود در عین اشاعه و رواج ستم و فساد، زمینههایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش میدهد. این خود میرساند که نه فقط حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه بر فرض اگر اهل حق از نگاه کمیت قابل توجه نباشد، از نگاه کیفیت ارزندهترین اهل ایماناند و در ردیف یاران سید الشهداء(ع)"[۱۷].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین آصفی؛ | تصویر = 151910.jpg | پاسخدهنده = محمد مهدی آصفی]]]]
- آیتالله محمد مهدی آصفی، در کتاب «انتظار پویا» در اینباره گفته است:
- «در روایات شیعه و سنی، درباره گروه زمینهسازان مطالبی بیان شده است. این نصوص برخی مناطق اسلامی را- که این گروه از آنجا برخواهند خاست- مشخص کردهاند. مهمترین این مناطق عبارت است از: خراسان (مشرق)، قم، ری و یمن. در روایات زیر، گروه زمینهسازان به مناطق یاد شده منتسب شدهاند:
- زمینهسازان از مشرق (خراسان): "حاکم" در مستدرک صحیحین از عبد الله بن مسعود نقل کرده است: «اتَانَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَخَرَجَ اَلينَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ السُّرُورُ فِي وَجْهِهِ، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْءٍ اِلاّ أخْبَرَنَا بِهِ وَ لاَ سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأنَا حَتّي مُرَّ فِتيَهٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْهُمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا رَآهُم التَزَمَهُم وَ اِنْهَمَلَتْ عينَاهُ فَقُلْنَا يَا رَسُول اللَّهِ مَا نَزَالُ نُرِي فِي وَجْهِكَ شَيْئاً نَكْرَهُهُ؟ فَقَالَ: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ فِي الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ -فَيُقَاتِلُونَ- فَيُنْصَرُونَ. فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ وَ مِنْ أَعْقَابِكُمْ فَلْيَأْتِ امامَ اَهْلِ بَيْتِي، وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي»[۱۸]؛ "[روزی] رسول خدا (ص) با شادمانی تمام به سوی ما آمد، به گونهای که برق شادی در نگاهش میدرخشید. هرچه میپرسیدیم، پاسخ میگفت و هرگاه سکوت میکردیم، خود شروع میفرمود؛ تا آنکه گروهی از جوانان بنی هاشم -که امام حسن و امام حسین (ع)- در میانشان بودند، آمدند که از مقابل ما بگذرند. حضرت همینکه آنان را دید، در آغوششان کشید و اشک از دیدگان مبارکش جاری شد. گفتیم: ای فرستاده خدا! آن چیست که پیوسته در چهره شما چیزی میبینیم که خوش نداریم. فرمود: ما خاندانی هستیم که خدای تعالی آخرت را در مقابل دنیا برای ما برگزیده است. پس از من خاندانم رانده و آواره شهرها گردند تا آنکه پرچمهایی سیاه در مشرق سربلند میکنند. آنان حق را میطلبند و بدیشان نمیدهند، در برههای دیگر حق را طلب میکنند و بدیشان نمیدهند، و باز نیز چنین شود؛ پس آنگاه نبرد میکنند و پیروز میشوند. [سپس فرمود:] هرکه از شما یا فرزندانتان، چنین روزی را درک کرد، نزد امامی که از خاندانم است، حاضر شود- اگرچه جامه به خود پیچد و بر برف گام نهد- زیرا این پرچمها، پرچمهای هدایتند که آنها را به مردی از خاندانم تقدیم میکنند".
- ابو خالد کابلی از امام صادق (ع) روایت میکند: «كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ»[۱۹]؛ "گویا میبینم مردمی را که در مشرق قیام کردهاند و حق را میطلبند و بدیشان داده نمیشود؛ ولی از پای نمینشینند. ازاینرو سلاح در دست میگیرند، در نتیجه آنچه میخواستند بدیشان داده میشود. اما نمیپذیرند تا آنکه قیام میکنند و حکومت را به کسی جز صاحب شما (امام عصر (ع)) تحویل نمیدهند. کشته شدگان از آنان، شهیدند. آگاه باشید که اگر من در آن زمان حضور داشتم، وجودم را وقف صاحب این امر میکردم".
- زمینهسازان خراسان: محمد بن حنفیه، در روایتی از امام علی (ع) نقل کرده است: «ثُمَّ تَخْرُجُ رَايَةٌ مِنْ خُرَاسَانَ يهْزِمُونَ أَصحابَ السُّفْيَانِيِّ حَتّي تَنْزِلُ بِبَيْتِ المَقْدِسِ توْطِيء لِلْمَهْدِيّ سُلْطَانُهُ»[۲۰]؛ "پرچمی از خراسان بیرون میآید، [حاملان این پرچم] اصحاب سفیانی را شکست میدهند تا اینکه به بیت المقدس میرسند و زمینه حکومت [حضرت] مهدی (ع) را فراهم میسازند".
- زمینهسازان از قم و ری: علامه مجلسی روایت کرده است: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»[۲۱]؛ "مردی از اهالی قم مردم را به حق فرا میخواند، گروهی که دلهای آنان چون پارههای آهن است، گرد او جمع میشوند. طوفانهای سخت آنان را نمیلرزاند. از جنگ خسته نمیشوند و بیمی به خود راه نمیدهند، برخدا توکل میکنند و عاقبت [نیک] از آن پرهیزگاران است".
- زمینهسازان از یمن: امام باقر (ع) درباره رهبری یمانی قبل از ظهور امام عصر (ع) فرموده است: «وَ لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ...»[۲۲]؛ "... در میان پرچمها، پرچمی هدایت یافتهتر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم، پرچم ارشاد است؛ زیرا [[[مردم]] را] به سوی صاحب شما [[[امام عصر]] (ع)] فرا میخواند ..."»[۲۳].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ | تصویر = 136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|خدامراد سلیمیان]]
- حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتابهای «پرسمان مهدویت» و «درسنامه مهدویت ج۳» و «نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی» در اینباره گفته است:
- «پاسخ را با سخنی از شهید مطهری آغاز میکنیم که مینویسد: "در روایات اسلامی، سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام(ع) به آن حضرت میپیوندند. آشکار است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمیشوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمیشوند؛ بلکه معلوم میشود در عین اشاعه و رواج ستم و فساد، زمینههایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش میدهد. این خود میرساند که نه فقط حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه بر فرض اگر اهل حق از نگاه کمیت قابل توجه نباشد، از نگاه کیفیت ارزندهترین اهل ایماناند و در ردیف یاران سید الشهداء(ع)"[۲۴].
- بنابراین تردیدی نیست که انقلاب جهانی حضرت مهدی (ع) بسان دیگر تحولات بزرگ، هرگز بدون مقدمه و زمینهسازی، رخ نخواهد داد؛ بلکه در آستانه ظهور، لازم است افرادی و یا گروههایی شکل گرفته، زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم آورند. این افراد به طور عمده حق پویانی هستند که از حاکمیت جور به تنگ آمده،- بر اساس آنچه در بعضی از روایات آمده-، زمینه را برای حرکت جهانی حضرت مهدی (ع) آماده میکنند. پیشگویی تحقّق این نشانهها، به تعبیرهای گوناگونی در روایات آمده که به بعضی از آنها اشاره میشود.
- در بررسی روایاتی که در این باره به دست ما رسیده مجموع آنها را میتوان به دو دسته کلی تقسیم نمود:
- ۱. زمینهسازان خاص: از نظر روایات اسلامی، در مقدمة ظهور و قیام حضرت مهدی (ع) یک سلسله قیامهایی از طرف اهل حقّ صورت میگیرد. در این دسته روایات به گروههایی اشاره شده که در آستانه ظهور به زمینهسازی میپردازند.
- زمینهسازان ظهور از مشرق: پیامبر اکرم(ص) میفرماید: "گروهی از ناحیه مشرق، قد برمیافرازند و زمینه حکومت مهدی(ع) را فراهم میسازند"[۲۵]. عبد اللّه میگوید: روزی رسول خدا(ص)، با شادمانی تمام به سوی ما آمد، به گونهای که برق شادی در نگاهش میدرخشید. هرچه میپرسیدیم، پاسخ میگفت، و هرگاه سکوت میکردیم، خود شروع میفرمود؛ تا آنکه گروهی از جوانان بنی هاشم- که امام حسن(ع) و امام حسین(ع)- در میانشان بودند، آمدند که از مقابل ما بگذرند. حضرت همین که آنان را دید در آغوششان کشید و اشک از دیدگان مبارکش جاری شد. گفتیم: ای فرستاده خدا! چیست که پیوسته در چهره شما چیزی میبینیم که خوش نداریم. فرمود: ما خاندانی هستیم که خدای تعالی آخرت را در مقابل دنیا برای ما برگزیده است. پس از من خاندانم رانده و آواره شهرها گردند تا آنکه پرچمهایی سیاه در مشرق سر بلند کنند. حق را طلبند و بدیشان ندهند، در برههای دیگر حق را طلب کنند و بدیشان ندهند، و باز نیز چنین شود، پس آن گاه نبرد کنند و پیروز شوند. سپس فرمود: هرکه از شما یا فرزندانتان چنین روزی را درک کرد نزد امامی که از خاندانم میباشد، حاضر شود- اگرچه جامه به خود پیچد و بر برف گام نهد- زیرا این پرچمها پرچمهای هدایتند که آنها را به مردی از خاندانم تقدیم کنند"[۲۶]. امام باقر(ع) میفرماید: "گویی قومی را میبینم که از شرق در طلب حق قیام کردهاند؛ ولی بدانان نمیدهند و باز مطالبه میکنند، اما بدانها نمیدهند. پس چون چنین میبینند، شمشیرهای خود را بر دوش میگیرند. در آن هنگام آنچه را میخواهند به آنان میدهند؛ ولی نمیپذیرند تا اینکه پیروز میشوند و آن را جز به صاحب الامر(ع) تسلیم نمیکنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را برای صاحب الامر میگذارم"[۲۷]. [۲۸]. در روایتی دیگر میفرماید: "افرادی با بیرقهای سیاه از ناحیه مشرق میآیند که دلهای آنان مانند قطعههای فولاد، محکم است. پس هرکس قیام آنان را شنید، برای بیعت به سوی آنان بشتابد؛ هرچند لازم باشد با سینه بر روی برف برود"[۲۹]
- زمینهسازان از خراسان: از امام باقر(ع) روایت شده که در این باره فرمود: "پرچمهای سیاهی از خراسان خارج میشود و وارد کوفه میشود. پس آنگاه که مهدی ظهور کرد برای بیعت با او به سوی وی میروند"[۳۰]. ممکن است هر دو دسته روایت بالا به یک جریان واحد اشاره کرده باشد.
- زمینهسازان از قم و ری: علامه مجلسی در بحار الانوار روایت کرده است امام ابو الحسن اول(ع) فرمود: "مردی از اهالی قم مردم را به حق میخواند، گروهی که دلهای آنان چون پارههای آهن است گرد او جمع شوند، طوفانهای سخت نلرزاندشان، از جنگ خسته نشوند و بیمی به خود راه ندهند، بر خدا توکل کنند و عاقبت نیک از آن پرهیزگاران است"[۳۱]
- زمینهسازان از یمن: امام باقر(ع)، درباره رهبری یمانی پیش از ظهور امام عصر(ع)، فرموده است: "... در میان پرچمها پرچمی هدایت یافتهتر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم، پرچم ارشاد است؛ زیرا مردم را به سوی صاحب شما امام عصر(ع) فرا میخواند"[۳۲]. در این روایات به روشنی از برپایی قیامها و انقلابهایی در آستانه ظهور حضرت مهدی (ع) خبر داده شده است. افزون بر اینها، روایات فراوان دیگری نیز بر این نکته اتفاق دارند که پیش از ظهور حضرت مهدی (ع)، حکومتی به رهبری یکی از صالحان- که گمان میرود از فرزندان، پیامبر هم باشد- در ناحیه مشرق تشکیل میگردد و زمینه ظهور را آماده میسازد. این حکومت، تا ظاهر شدن مهدی(ع) و تسلیم آن به حضرت ایشان، ادامه مییابد. بر همین اساس، برخی تشکیل دولت شیعی مذهب صفویه را- که پس از قرنها استیلای حاکمان مستبد و متعصب عامی مذهب، روی کار آمد- همان دولتی دانستهاند که در روایات از جمله زمینهسازان حکومت مهدی(ع) به شمار آمده است.
- در زمان ما نیز، برخی با استناد به ویژگیهایی که در روایات آمده، انقلاب اسلامی ایران را- که در سال ۱۳۵۷ ه خ. ش به رهبری امام خمینی؛ به پیروزی رسید- همان دولتی دانستهاند که زمینه را برای ظهور و قیام مهدی(ع) آماده میکند و ان شاء اللّه تا ظهور آن حضرت ادامه مییابد[۳۳]
- بر اساس این دیدگاه بسیاری از نشانهها که در روایات آمده بر انقلاب اسلامی ایران تطبیق میکند؛ به ویژه در برخی روایات به رهبری قیام که سیدی از اولاد پیغمبر است و از قم قیام میکند و یاران او، بدون ترس و واهمه در برابر طاغوت پایدارند اشاره شده است که همگی آنها به انقلاب اسلامی صدق میکند. در هر صورت، گرچه قراین فراوانی این احتمال را قوّت میبخشد؛ ولی دلیل قطعی و درستی در دست نیست که ثابت کند منظور از حکومت زمینهساز- که ائمه(ع) از آن خبر دادهاند- انقلاب اسلامی، به رهبری امام خمینی است.
- البته این، نخستین باری نیست که عالمان شیعه، چنین احتمالی را مطرح ساختهاند. پیش از این نیز، هرگاه حرکت و انقلابی از ناحیه شرق- به ویژه منطقه خراسان صورت میگرفت- این احتمال قوّت میگرفت. البته هیچ یک از آن حرکتها به اندازه انقلاب اسلامی، زمینهساز انقلاب مهدی(ع) نبودهاند؛ بلکه اصلا مقایسه آنها با انقلاب اسلامی باطل است. از این رو احتمال اینکه مراد از "دولت زمینهساز" از جمله انقلاب اسلامی ایران باشد و تا ظهور حضرت مهدی (ع) تداوم یابد، بسیار است.
- در هرحال با توجه به روایات بسیاری که در این بخش رسیده، در دوره غیبت و در آستانه ظهور مهدی(ع)، دولتهایی به حمایت از حق روی کار میآیند و انقلابهایی به حمایت از آن شکل میگیرند و زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم میسازند و این از نشانههای ظهور است[۳۴]
- ۲. زمینهسازان عام: در این دسته بدون اینکه به افراد خاصی اشاره شود تنها ویژگیهایی مطرح شده که در آستانه ظهور برخی که توفیق زمینهسازی را مییابند این ویژگیها را دارند»[۳۵].
- «پرچمهای سیاه: ناگفته نگذرم، در زمینه روایات مربوط به قیامهای زمینهساز، از پرچمهای سیاه نام برده شده که روایات فراوانی - بهویژه در برخی منابع اهل سنت - نقل شده است که البته گمان ساختگیبودن بسیاری از آنها بسیار قوی مینماید[۳۶]. اما مهم آن است که زمینه اینگونه جعلها با روایات دردست بین مسلمانان کم و بیش همخوانی دارد.
- از این روایات میتوان به موارد زیر اشاره کرد: شیخ طوسی با یادآوری سند از امام باقر(ع) نقل کرده که: «تَنْزِلُ الرَّايَاتُ السُّودُ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْكُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُّ بَعَثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَةِ»[۳۷]؛ پرچمهای سیاه از خراسان آمده در کوفه فرود میآیند، آنگاه که مهدی آشکار شد آنها را خواسته با وی بیعت میکنند.
- علامه مجلسی از کتاب کشف الغمة فی معرفة الائمه از بخش چهل حدیث ابو نعیم اصفهانی نقل کرده که در آنها به پرچمهای سیاه اشاره شده است. در روایت نخست از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده که: «إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّايَاتِ السُّودَ قَدْ أَقْبَلَتْ مِنْ خُرَاسَانَ فَائْتُوهَا وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّ فِيهَا خَلِيفَةَ اللَّهِ الْمَهْدِيَّ»[۳۸]؛ هنگامی که دیدید پرچمهای سیاه از خراسان به سوی شما آمد آن را همراهی کنید؛ اگر چه با عبور از روی برفها باشد که همانا در آن خلیفه الهی مهدی است. و سه روایت پس از آن نیز با همین مضمون نقل شده است[۳۹].
- این روایت که از شهرت فراوانی برخوردار است هم از نظر سند و هم از نظر متن، گوناگون نقل شده است. احمد بن حنبل آن را از ابوقلابه از ثوبان از رسول خدا(ص) نقل کرده[۴۰] اما ابن حماد بدون استناد به رسول خدا(ص) آن را از ابوقلابه از ثوبان غلام رسول خدا آورده است[۴۱].
- در هر دو صورت ابوقلابه در سند روایت است و گفته شده او مدلس[۴۲] بوده است[۴۳]. بنابراین روایت ضعیف و غیر قابل اعتماد است. افزون بر آن در روایات دیگر همین مضمون نقل شده در حالی که لقب مهدی نیامده است.
- موَطئون از مشرق: یکی از روایاتی که در بحث زمینهسازان ویژه، فراوان به آن اشاره میشود روایتی است از پیامبر اکرم(ص) که فرمود:«يَخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيُوَطِّئونَ لِلمَهدِيِ»؛ مردمانی از مشرق خروج میکنند، پس برای مهدی فراهم میکنند. یعنی سلطنت او را. این روایت نخسین بار به قلم محمد بن یزید قزوینی (د/۲۷۳ق) در سنن وی اینگونه نقل شده است: «حَدَّثَنَا حَرْمَلَةُ بْنُ يَحْيَى الْمِصْرِيُّ و إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعِيدٍ الْجَوْهَرِيُّ قَالاَ ثَنّا أَبُو صَالِحٍ عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ داوُدَ الْحَرَّانِيُّ ثَنَا اِبْنُ لَهِيعَةَ عَنْ أَبِي زُرْعَةَ عَمْرِو بْنِ جابِرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَرْثِ بْنِ جُزْءٍ الزُّبَيْدِيُّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلمَهديِّ يعْنِي سُلْطَانه»[۴۴]. روشن است که دو کلمه پایانی یعنی (یعنی سلطانه) از راوی است.
- در منابع در دست، پس از ابن ماجه دومین کسی که روایت را نقل کرده، طبرانی (د/ ۳۶۰ ق) است. وی روایت را اینگونه نقل کرده است: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ رِشْدَيْن قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُفْيَانَ الْحَضْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا ابنُ لَهِيعَةٍ عَنْ أَبِي زَرعَة عَمْرو بْنِ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ جُزْءٍ الزُّبَيْدِيُّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ فَيُوطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ»[۴۵]؛ آنگاه در ادامه نوشته : لَا يَرْوِي هَذَا الْحَدِيثَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ إِلَّا بِهَذَا الإِسنَادِ تَفَرَّدَ بِهِ بنِ لهيعة.
- یوسف بن یحیی مقدسی (د/ قرن ۷) از دیگر کسانی است که به نقل این روایت پرداخته است[۴۶]. پس از وی هیتمی (د/۸۰۷ ق) در مجمع الزواید، در کنار نقل روایت، سند آن را فاقد اعتبار دانسته، نوشته است: رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي الْأَوْسَطِ وَ فِيهِ عَمْرُو بْنِ جَابِرٍ وَ هُوَ كَذَّابٌ[۴۷]. و این یکی از اظهار نظرها درباره اعتبار روایت است. همزمان با وی ابن خلدون (د/ ۸۰۸ ق) نیز روایت را در تاریخ خود نقل و همان موضع هیتمی را گرفته، روایت را بیاعتبار دانسته است[۴۸].
- یکی از نویسندگان معاصر اهل سنت پس از نقل روایت و اشاره به همه منابعی که آن را نقل کردهاند پس از بررسی رجال حدیث به صراحت آن را ضعیف دانسته مینویسد: النَّتيجَةُ: إِسْنَادُهُ ضَعِيفٌ جِدّاً. الْحَضْرَمِيُّ مَتْرُوكٌ[۴۹].
- نکتهها: صرف نظر از اینکه روایت یادشده از نظر اهل سنت معتبر باشد یا خیر، نکاتی قابل تأمل است:
- این روایت و حتی مضمون آن به صورت یادشده در سخن هیچیک از معصومان(ع) اشاره نشده است؛ نه فقط ترکیب «فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ» که واژگان «فَيُوَطِّئُونَ» در هیچ یک از روایات برای زمینهسازان نیامده است.
- این روایت برای نخستین بار از طریق کتاب کشف الغمه[۵۰] مرحوم اربلی از کتاب کفایه الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، اثر محمد بن یوسف بن محمد کنجی شافعی(د/۶۵۸)[۵۱]، به منابع روایی شیعه راه یافته و مرحوم علامه مجلسی[۵۲] نیز از این کتاب روایت را نقل کرده است. و پس از وی به طور عموم از این دو منبع نقل شده است.
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛ | تصویر = 151879.jpg | پاسخدهنده = نصرتالله آیتی]]]]
- حجت الاسلام و المسلمین نصرتالله آیتی نویسنده کتاب «دلیل روشن» در اين باره گفته است:
- «تربیت یاران کارامد و ایجاد آمادگی جهانی از جمله مهمترین زمینههای ظهور امام مهدی هستند بنابراین تمام کسانی که در مسیر تربیت نیرو و پرورش یارانی در تراز حکومت امام مهدی تلاش میکنند و نیز کسانی که با تبلیغ و ترویج اندیشه مهدویت و نیز گسترش فضیلتها و مقابله با رذیلتها موجبات ایجاد آمادگی مردم جهان نسبت به طلوع خورشید عدالت را فراهم میکنند در زمره زمینهسازان ظهور امام مهدی هستند»[۵۴].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ | تصویر = 783993038.jpg | پاسخدهنده = قنبر علی صمدی]]]]
- حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در مقاله «بایستههای ظهور» در اینباره گفته است:
- «موضوع دیگر در بحث زمینهسازی، شناخت زمینهسازان و حرکتهای زمینهسازی است که از سوی شیعیان در آخرالزمان شکل میگیرد. این موضوع از این جهت قابل تأمل است که در پیشبینی روایات نسبت به وضعیت و رخدادهای آخرالزمان، از برخی قیامها و حرکتهای اصلاحی شیعه، به عنوان "زمینهسازان ظهور" یاد شده است. بدون شک مسأله زمینهسازی و اقدام مؤثر برای ایجاد مقدمات ظهور، نتیجه یک اقدام سراسری و جهانی نیست زیرا چنین امری در شرایط نامساعدی مثل وضعیت کنونی، امری غیر ممکن است. بلکه این امر برایند مجموعه اقدامات جریان خاصی است که، با طرح ایده ظهور منجی و تشکیل حکومت عدل جهانی، به یک جریان فراگیر تبدیل میشود و تدریجاً این ایده، به دلیل رشد روزافزون درک عمومی، به عنوان خواسته مشترک و همگانی تلقی گردیده و در نتیجه افکار جهانی نیز، با آن احساس همراهی خواهند نمود. آن وقت است که زمینه برای ظهور و تحقق اهداف عالیه آن حضرت فراهم خواهند شد. حال، پرسشی که در اینجا قابل طرح است این است که: آیا این جریان و پیشگامان زمینهساز انقلاب مهدوی، چه کسانی و یا از مردمان کدامین سرزمینی خواهند بود؟ آیا در روایات در مورد چیستی و کجایی این گروه، سخنی بمیان آمده است یانه؟
- اجمالاً میتوان پاسخ این سؤال را از روایات وارده در مورد قیامهای آخرالزمان که هرکدام به نوعی زمینهساز ظهوراند، بهدست آورد. این روایات چند گونهاند:
- نوع اول: روایاتی است که ناظر به قیامها و حرکتهای اصلاحی در آخرالزمان و یا در آستانه ظهور است. در این نوع روایات، از دو "قیام" و رهبران آن، با تجلیل و ستایش خاصی نام برده شده است که هرکدام در حد خود زمینهساز ظهور میباشد: یکی قیام و خیزش مصلحانه یمنیها به رهبری شخصیت مصلحی معروف به "یمانی". دیگری قیام حقطلبانه اهل خراسان (ایران) به رهبری یکی از سادات معروف به خراسانی. این دو قیام هر دو با داعیه حقطلبی و دعوت مردم به سوی حضرت مهدی(ع) برای زدودن موانع ظهور آن حضرت، انجام میگیرد. تعابیری بکار رفته در روایات در مورد قیام یمانی مثل: «لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ»، «هِيَ رَايَةُ هُدًى»، «يَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ»[۵۵]، «فَإِنَّ رَايَتَهُ رَايَةُ الْحَقِّ»، «لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ»[۵۶] در این فقرات کلمه «هُدًى» که مطلق ذکر شده و تعبیر «أَهْدَى»، و نیز تعابیری که در جهت تعلیل انگیزههای قیام یمانی به کار رفته است، همه گویایی مشروعیت و تأیید کامل این قیام از سوی ائمه(ع) است. اما این دو قیام زمینهساز و نهضت این دو شخصیت اسلامی در جبهه حق، در آستانه ظهور و دقیقاً همزمان با خروج سفیانی در جبهه کفر، رخ خواهند داد. چنانکه ابوبصیر از امام باقر(ع) در حدیثی مفصلی نقل میکند که حضرت فرمود: «خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ وَ الْيَمَانِيِّ وَ الْخُرَاسَانِيِّ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ وَ فِي شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ وَ نِظَامٍ كَنِظَامِ الْخَرَزِ يَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً»[۵۷]. خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز خوهند بود. امام صادق(ع) نیز در مورد همزمانی و رقابت یمانی با سفیانی میفرماید: «الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ كَفَرَسَيْ رِهَانٍ»[۵۸].
- در روایتی دیگر، همزمانی قیام خراسانی با سفیانی اینگونه از حضرت نقل شده است: «حَتَّى يَخْرُجَ عَلَيْهِمُ الْخُرَاسَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ هَذَا مِنَ الْمَشْرِقِ وَ هَذَا مِنَ الْمَغْرِبِ يَسْتَبِقَانِ إِلَى الْكُوفَةِ كَفَرَسَيْ رِهَانٍ»[۵۹]. براساس این روایات قیام یمانی و خراسانی، در رقابت و تقابل با جنبش سفیانی پرچمدار کفر، و در آستانه ظهور و متصل با ظهور حضرت، خواهند بود.
- نوع دوم: روایاتی است که از قیام و انقلابی در آخر الزمان خبر میدهد که منجر به استقرار حکومت عدل جهانی امام مهدی(ع) خواهند شد. نظیر آنچه از پیامبر اکرم(ص) در این مورد نقل شده است که فرمود: «يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ»[۶۰]. «فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ»[۶۱]. مردمی از مشرق زمین، در آینده به قیام و انقلابی برخواهند خواست و مقدمات حکومت و ظهور مهدی(ع) را فراهم خواهند نمود.
- در این حدیث شریف نبوی که در منابع روایی شیعه و سنی، نقل شده است، پیامبر اکرم(ص)، از چنین انقلابی به عنوان قیام زمینهساز ظهور مهدی(ع) یاد نموده است. نکته جالب توجه این است که در این پیشگویی، پیامبر(ص) این توفیق و افتخار بزرگ از دستاورد قیام انسانهای پاکطینت در مشرق زمین، عنوان نموده است. این روایت ضمن اینکه بیانگر رسالت بزرگ آنان در آینده است، بشارتی است برای آن دسته از عاشقان و شیفتگان حضرت که از مشرق زمین در این پیکار بزرگ و سرنوشتساز مشارکت مینمایند. کلمه «الْمَشْرِقِ» در این روایت گرچه عام است برخلاف روایاتی که در آن به شهر و یا منطقه جغرافیایی خاصی از مشرق زمینیان اشاره شده است نظیر: "خراسان" که در آن زمان شامل: شهرهای ایران، افغانستان و قسمتهای از شرق میانه میشود، اما در هر حال قطع نظر از خصوصیات جغرافیای مسأله، این روایت و امثال آن، بیانگر شکلگیری یک حرکت نیرومند شیعی در آخرالزمان از مناطق شرقی برای تشکیل جبهه حق با هدف زمینهسازی مقدمات ظهور است تا در مقابل قدرتهای باطل، ایده حکومت عدل مهدوی را در جهان مطرح و در راستای تحقق الگوهای آن در جامعه تلاش نمایند. این حرکت مبارک و انقلابی، چنان تأثیرگذار و تحولآفرین خواهند بود که شعاع و آثار آن، موجب درخشش جهانی شیعه گردیده و به ظهور مصلح جهانی(ع)، منجر خواهند شد. گرچه بنا به برخی شواهد روایی و سایر قرائن، تطبیق این روایت، بر حرکت زمینهساز انقلاب اسلامی و شیعی در ایران به رهبری امام خمینی، دور از ذهن نمیباشد. با این حال در مورد تطبیق این جریان بر مصادیق خاص، نمیتوان قضاوت قطعی نمود.
- اینکه آیا این حدیث شریف نبوی، ناظر به انقلاب اسلامی است؟ (چه اینکه مطالعه ماهیت انقلاب اسلامی و نقش بیبدیل آن در احیای مجدد اسلام و اعتلای تشیع، مخصوصاً تأثیرات معنوی و جهانی آن، گویای صحت این برداشت است و یا حداقل میتوان آن را به عنوان مصداق بارز حدیث- که جهان اسلام تا حال مشابه آن را سراغ نداشته است- مدنظر داشت) و یا اینکه حدیث شریف نبوی به مصداق دیگری نظر دارد؟ قطع نظر از بحث "تطبیق" و بررسی مصداق حدیث، دو نکته در این رابطه، قابل تأمل است:
- نکته اول وجه مشترکی است که در هر کدام از قیام مشرقیان و قیامهای آخرالزمانی مثل قیامهای یمانی، خراسانی، شعیب بن صالح و... دیده میشود و آن اینکه این نوع حرکتهای حق طلبانه هرکدام به میزان کارکرد و شعاع خود، نقش مثبت و زمینهسازی در رابطه با ظهور حضرت مهدی(ع)، خواهند داشت. لذا همچنانکه در روایات از نهضت و قیام مردم مشرق، به عنوان حرکت زمینهساز، یاد شده است، از قیام شخصیتهای مثل: خراسانی، شعیب بن صالح و... در آستانه ظهور و نقش مثبت آنان در زمینهسازی قیام حضرت «يوطّئ للمهدي سلطانه»[۶۲]، تجلیل شده است.
- نکته دوم توجه به تفاوتهای حرکت انقلابی و زمینهساز مردمان مشرق زمین با قیامهای است که در آستانه ظهور شکل میگیرد؛ زیرا قیام زمینهساز انقلاب مشرقیان، به دلیل گسترهای زمانی، از لحاظ زیرساختها و تأثیرات پیرامونی و جهانی نیز، با قیامهای مقطعی و ناگهانی که در آستانه ظهور رخ میدهند، تفاوتهای جدی خواهند داشت. به همین جهت در حدیث نبوی مورد اشاره، بر ویژگی و نقش زمینهساز انقلاب مشرقی، عنایت شده واین قیام با همین ویژگی، معرفی شده است «فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ». شاید این امر، به خاطر جنبه عکسالعملی و دفعی بودن قیامهای آستانه ظهور در آن مقطع خاصی از آخرالزمان است که با توجه به شرایط زمانی و منطقهای، این حرکتهای خودجوش و انقلابی، در برابر بیدادگریهای جبهه سفیانی شکل میگیرد. درحالیکه ویژگی قیام زمینهساز حکومت جهانی مهدوی، ابعاد هدایتگری و جریانسازی آن قیام و انقلاب است به گونه که در یک روند دراز مدت و نظاممند، تأثیرات مداوم و جریانساز آن، در عرصههای مختلف فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، در سطح جهانی و بینالمللی، کاملاً مشهود و ملموس باشد. این امر مستلزم حرکت فراگیر اصیل و نهادینه شدهای است که در یک فرایند طولانی، آثار و برکات رویکرد عدالتخواهی و حقگرایانه آن، در شعاع فرامنطقه و جهانی، نمود پیدا کند. این ویژگی در مورد قیامهای دفعی نظیر آنچه در مورد یمانی و خراسانی نقل شده است، دیده نمیشود[۶۳]
|}
- زمینهسازان ظهور امام مهدی چه کسانی هستند؟ (پرسش)
- آمادگی و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
- دنیا و مردم چه شرایطی باید داشته باشند تا امام مهدی ظهور کنند؟ (پرسش)
- مردم چه نقشی در زمینهسازی ظهور دارند؟ (پرسش)
- چرا باید برای ظهور امام مهدی زمینهسازی کرد؟ (پرسش)
- چگونه میتوان برای ظهور امام مهدی زمینهسازی کرد؟ (پرسش)
- چه نوع آمادگی برای رسیدن به حکومت عدل جهانی لازم است؟ (پرسش)
- زمینهسازان ظهور چه ویژگیهایی دارند؟ (پرسش)
- آیا جهانی شدن اقتصاد و ارتباطات زمینههای ظهور امام مهدی را فراهم نمیکند؟ (پرسش)
- آیا انقلاب اسلامی ایران زمینهساز ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
- انقلاب اسلامی ایران چه نقشی در امر قیام و ظهور امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- کشور عزیز ما ایران در زمینهسازی ظهور حضرت ولی عصر چه نقشی داشته است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۶؛ سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت، ص ۵۲-۶۳؛ آیتی، نصرت الله، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ "یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَه"؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۷، مجمع الزوائد، ج۷، ص۳۱۸؛ کنزالعمال، ج۱۴، ص۲۶۳.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹
- ↑ «کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّی یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ»؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳؛ ح ۵۰.
- ↑ «تَجِیءُ الرَّایَاتُ السُّودُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ کَأَنَ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ فَمَنْ سَمِعَ بِهِمْ فَلْیَأْتِهِمْ فَبَایَعَهُمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَی الثَّلْجِ»؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۴۷۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۴.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت، ص ۵۲-۶۳؛ آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۳۲-۳۶.
- ↑ «تَنْزِلُ الرَّایَاتُ السُّودُ الَّتِی تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَی الْکُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَة»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۱۷.
- ↑ «إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّایَاتِ السُّودَ قَدْ أَقْبَلَتْ مِنْ خُرَاسَانَ فَائْتُوهَا وَ لَوْ حَبْواً عَلَی الثَّلْجِ فَإِنَّ فِیهَا خَلِیفَةَ اللَّهِ الْمَهْدِیَّ»؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۸۲ و ۸۴ و ۸۷ و ۹۷.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت، ص ۵۲-۶۳؛ آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۳۲-۳۶.
- ↑ «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»؛ بحار الانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت، ص ۵۲-۶۳؛ آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۳۲-۳۶.
- ↑ «لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ أَهْدَی مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِ هِیَ رَایَةُ هُدًی لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَی صَاحِبِکُمْ»؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۵۶.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت، ص ۵۲-۶۳؛ آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۳۲-۳۶؛ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۸-۱۴۰.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت، ص ۵۲-۶۳.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۵۲-۶۳.
- ↑ مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۶.
- ↑ حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، صص ۴۶۴ و ۵۳۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳، (دار احیاء التراث العربی و مؤسسه التاریخ العربی، لبنان)؛ غیبت نعمانی، (انتشارات صدوق)، باب ۱۴، ح ۵۰.
- ↑ عصر الظهور، ص ۲۰۶.
- ↑ بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۶؛ و نیز: سفینة البحار، ج ۲، ص ۴۴۶.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۲.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۳۲-۳۶.
- ↑ مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۵۶.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۶۳؛ طبرانی، المعجم الاوسط، ج ۱، ص ۹۴.
- ↑ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۲.
- ↑ " كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ"؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳؛ ح ۵۰.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳.
- ↑ " تَجِيءُ الرَّايَاتُ السُّودُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ كَأَنَ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ فَمَنْ سَمِعَ بِهِمْ فَلْيَأْتِهِمْ فَبَايَعَهُمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ"؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۴۷۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۴.
- ↑ " تَنْزِلُ الرَّايَاتُ السُّودُ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْكُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُ بَعَثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَة"
- ↑ " رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ"؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶.
- ↑ " لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ "؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۵۶.
- ↑ مجموعه مقالات و گفتارها در پیرامون حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۲۰۷.
- ↑ جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی(ع)، ص ۳۰۶- ۳۰۳.
- ↑ «درسنامه مهدویت ج۳، ص ۵۲-۶۳.
- ↑ برخی این روایات از این قرارند: «إِذَا هَزَمَتِ الرَّايَاتُ السُّودُ خَيْلَ السُّفْيَانِيِّ...»، نعیم بن حماد، الفتن، ص ۲۶۹، شماره۱۰۰۴؛ «إِذَا خَرَجَت خَيْلُ السُّفْيَانِيِّ إِلَى الْكُوفَةِ فِي طَلَبِ أَهْلِ خُرَاسَانَ وَ يَخْرُجُ أَهْلُ خُرَاسَانَ فِي طَلَبِ الْمَهْدِيِّ فَيَلْتَقِي هُوَ وَ الْهَاشِمِيُّ بِراياتٍ سُودٍ...»، همان، ص۲۴۹، شماره ۹۲۱؛ «وَ تَقبلُ خَيْلُ السُّفْيَانِيِّ فِي طَلَبِ اَهْلِ خُرَاسَانَ...»، همان، ص۲۴۰، شماره ۸۸۷؛ «تَخْرُجُ رَايَاتٌ سُودٌ تُقَاتِلُ السُّفْيَانَيّ...»، همان، ص۲۴۸، شماره ۹۱۶؛ «إِذا اخْتَلَفَتِ الرَّايَاتُ السُّودُ خُسِفَ بِقَرْيةٍ مِنْ قُری إِرَمِ...»، همان، ص۲۲۹، شماره ۸۴۷؛ و دهها حدیث دیگر.
- ↑ الفضل بن شاذان عن محمد بن علی عن عثمان بن أحمد السماک عن إبراهیم بن عبد الله الهاشمی عن إبراهیم بن هانئ عن نعیم بن حماد عن سعید أبی عثمان عن جابر عن أبی جعفر(ع) قال: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبه، ص ۴۵۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵۲، ص ۲۱۷.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۸۲.
- ↑ همان، ص ۸۴ و ۸۷ و ۹۷.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص ۲۷۷.
- ↑ نعیم بن حماد، الفتن، ص۲۴۶، ح۹۰۳، یوسف مقدسی، عقد الدرر، ص۱۲۵.
- ↑ مدلس به کسی گویند که حقایقی را در سند روایت پنهان کرده است.
- ↑ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۲۶، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۶۹.
- ↑ محمد بن یزید قزوینی، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۶۸، ش ۴۰۸۸.
- ↑ طبرانی، معجم الاوسط، ج۱، ص ۹۴.
- ↑ یوسف بن یحیی مقدسی، عقد الدرر فی أخبار المنتظر، ص ۱۲۵.
- ↑ هیتمی، مجمع الزوائد، ج۷، ۳۱۸.
- ↑ ابن خلدون، تاریخ، ج۱، ص۳۲۱.
- ↑ عبد العلیم عبد العظیم البستوی، موسوعه فی أحادیث الإمام المهدی الضعیفه والموضوعه، ص ۱۱۰.
- ↑ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۲، ص ۴۷۷.
- ↑ وی پس از نقل روایت برای نخستین با روایت را معتبر دانسته مینویسد: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ رَوَتهُ الثِّقَاتُ وَ الأَثباتُ.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ۸۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹.
- ↑ مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۲۶۴؛ الارشاد، ج۲، ص۳۷۵؛ مستدرک سفینه البحار، ج۱، ص۶۰۳.
- ↑ اعلام الوری، ج۲، ص۲۸۴؛ کشف الغمه، ج۳، ص۲۵۹؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۱۰.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۲۶۴؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۳۲.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۲۶۴؛ امالی طوسی، ص۶۶۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۳۵.
- ↑ در برخی نقلها به جای «ناس»، کلمه «قوم»، ذکرشده است. ر.ک: مجمع الزوائد، ج۷، ص۳۱۸؛ معجم الوسیط، ج۱، ص۹۴؛ شرح احقاق الحق، ج۲۹، ص۴۵۷.
- ↑ کنزالعمال، ج۱۴، ص۲۶۳؛ میزان الحکمه، ج۱، ص۳۵۴؛ عصر ظهور، ص۲۱۹.
- ↑ ر.ک: ملاحم ابن طاووس، ص۱۱۸؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج۱، ص۳۹۷.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۸-۱۴۰.