فتح مکه
فتح مکه
بر اساس یکی از بندهای صلح حدیبیه، قریش نباید بر ضد همپیمانان رسول خدا(ص) اقدامی به انجام میرساند، اما قریش بر این بند وفادار نماند و در درگیری میان خزاعه و بنوبکر، بر ضد خزاعه که با رسول خدا(ص) هم پیمان بود، وارد شد و بنوبکر را برای کشتار خزاعه یاری کرد. با وجود تلاشهای ابوسفیان برای اینکه نشان دهد این کار از سوی سران قریش و با هماهنگی آنان صورت نگرفته، اما رسول خدا(ص) حاضر به تمدید و تحکیم عهدنامه نشد و لشکری ده هزار نفره را برای فتح مکه مهیا ساخت و در رمضان سال هشتم به سوی مکه حرکت کرد.
رسول خدا(ص)، تلاش بسیار کرد تا قریش از حرکت وی اطلاع نیابد و سعی بسیار بر پوشاندن اخبار کرد. عباس، عموی پیامبر هنگامی که لشکر مسلمان نزدیک مکه شد، برای جلوگیری از خونریزی، ابوسفیان را نزد رسول خدا(ص) برد و برای وی امان گرفت. ابوسفیان با دیدن سپاه اسلام، اسلام پذیرفت و رسول خدا(ص)، سپاهیان اسلام را از جلو ابوسفیان عبور داد تا عظمت سپاهیان را ببیند و از اندیشه مقاومت دوری کند. ابوسفیان، عظمت و بزرگی سپاه رسول خدا(ص) را به پادشاهی تعبیر کرد که به وی یادآوری شد این نبوت است نه پادشاهی.
ابوسفیان به مکه آمد و دستور امان را به مردم ابلاغ کرد و قریش را از مخالفت، مقاومت و سرسختی برحذر داشت. سپاهیان اسلام به دستور رسول خدا(ص) در چهار ستون وارد مکه شدند که تنها یکی از آنها در جنوب مکه با مقاومت روبه رو شد، اما این مقاومت خیلی زود درهم شکست در این درگیری، دو تن از مسلمانان و سیزده تن از مکیان جان خود را از دست دادند[۱].
در واقع مکه بدون خونریزی فتح شد و رسول خدا(ص) در روز جمعه، بیستم ماه رمضان سال هشتم، به مکه درآمد و شهر بدون مقاومت تسلیم شد. رسول خدا(ص) که هرچه قدرتش افزایش مییافت، فروتنی و مهربانیاش بیشتر میشد، از قریش که ۲۱ سال بیشترین بدیها را در حق وی کرده بودند، درگذشت و از آنان با تعبیر طلقا (= آزادشدگان) یاد کرد. آن حضرت، رهبران فراری قریش را مورد عفو قرار داد و آنان به سوی وی بازگشتند. رسول خدا(ص)، هیچ یک از املاک مصادره شده از مسلمانان، از جمله خانه خودش را باز پس نگرفت[۲]. بیشتر مناصب وابسته به مسجدالحرام را همچنان در دست صاحبان آن باقی گذاشت و از اینرو، سقایت در دست عباس بن عبدالمطلب و کلیدداری کعبه در دست عثمان بن طلحه باقی ماند[۳].
فتح مکه، به درگیری و نزاع طولانی که سالها میان مسلمانان و مشرکان قریش جریان داشت، پایان داد و همبستگی و اتحاد را میان آنان بازگرداند.
رسول خدا(ص) پس از فتح مکه، سرایا و دستههایی را به اطراف مکه فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت کنند، ولی فرمان جنگ به آنان نداد. خالد بن ولید را نیز به سوی بنی جذیمه در غُمَیصا در نزدیکی مکه فرستاد تا آنان را به اسلام فراخواند. خالد برخلاف دستور پیامبر، به منظور خونخواهیهای دوره جاهلی بر بنی جذیمه که مسلمان بودند، هجوم برد و حدود سی تن از آنان را کشت[۴]. چون خبر کشتار خالد به پیامبر رسید، از کرده خالد بیزاری جست و امام علی(ع) را فرستاد تا نزد بنی جذیمه برود و خونبها و غرامت آنان را بپردازد[۵].
همچنین آن حضرت پس از پایان فتح مکه، برای زدودن آثار و نمادهای شرک در جزیرة العرب، افراد و نیروهایی را گسیل داشت تا بتهای زی، واع، مناة و ذوالکفین را منهدم سازند[۶]. با انهدام این مراکز، افزون بر اینکه مظاهر شرک و فرهنگ بت پرستی از میان میرفت، سرمایه و ثروت موجود در این بتکدهها در اختیار دولت اسلامی قرار میگرفت و مشرکان نمیتوانستند از این سرمایهها برای مبارزه با اسلام سود برند. ضمن آنکه این مکانها میتوانست به عنوان مأمن و پناهگاه مشرکان فراری قرار گیرد که با تخریب آنها، دیگر امیدی برای مشرکان باقی نمیماند[۷].[۸]
مقدمه
- بر اساس "پیمان حدیبیه"، مسلمانان و کفار نباید علیه یکدیگر تحرکات نظامی میکردند و یا همپیمانان خود را ضد همپیمانان طرف مقابل به نبرد وا میداشتند و یا آنان را در نبرد، یاری میرساندند. قریش با تجهیز "بنو بکر"- که با آنان همپیمان بودند- علیه قبیله "خزاعه" که با مسلمانان همپیمان بودند، و حتی با شرکت شبانه در نبرد علیه آنان، عملًا قرارداد حدیبیه را نقض کردند. پیامبر(ص) از شهادت مسلمانانی که مظلومانه به خاک و خون افتاده بودند و نیز اشعار تأثرانگیز رئیس قبیله خزاعه، عمرو بن سالم، آگاه شد و یاریخواهی وی را پاسخ گفت و بدینسان، برای فتح مکه و زدودن آثار شرک از مرکز توحید- که اکنون دیگر مانعی برای حمله به آن در کار نبود-، راهی مکه شد.
- پیامبر خدا با بیش از ده هزار رزمآور، با تدبیر نظامی شگفتی، بدون خونریزی بر مکه چیره گشت. حضور علی(ع) در اینپیروزی نیز از چند جهت، چشمگیر است:
- حاطب بن ابی بلتعه، تصمیم پیامبر(ص) (برای فتح مکه) را در نامهای نگاشت و همراه زنی برای قریش فرستاد. پیامبر خدا، علی(ع) را فرا خواند و او را با دو تن دیگر برای دستگیری آن زن، گسیل داشت. زن با شدت تمام، همراه داشتن نامه را تکذیب میکرد و وارسیهای چندین باره آنان نیز گواهی میداد که آن زن، درست میگوید. امام علی(ع) به زن فرمود: "پیامبر خدا- که درودهای خداوند بر او باد- هرگز خلاف نمیگوید. نامه را بده، وگرنه به هر قیمتی شده، آن را از تو باز پس میگیرم"[۹]. زن، تسلیم شد و از لابهلای گیسوانش نامه را بیرون آورد و به علی(ع) داد.
- سعد بن عباده، پرچم اسلام را به دست داشت و فریاد میزد: امروز، روز رزم است.... پیامبر خدا، ندای رحمت و رأفت در داد و فرمود: "امروز، روز رحم است..."[۱۰]. آنگاه علی(ع) را فراخواند تا پرچم را از او بگیرد.
- پیامبر(ص) پس از فتح مکه به همگان امان داد، جز تنی چند تیره دل و خیرهسر که خونشان را مباح شمرد، از جمله، حُوَیرِث، که پیامبر(ص) را- هنگامی که در مکه بود-، بسیار اذیت کرده بود و نیز زن آوازهخوانی که پیامبر خدا را هجو میکرد. این دو را علی(ع) گردن زد.
- صحیح البخاری- به نقل از عبیدالله بن ابی رافع-: شنیدم که علی(ع) میگوید: پیامبر خدا، من و زبیر و مقداد را فرستاد و فرمود: "بروید تا به بوستان خاخ[۱۱] برسید. در آنجا زنی در کجاوه شتر نشسته است و نامهای همراه دارد. آن را از وی بگیرید". ما به تاخت رفتیم تا به بوستان رسیدیم. آن زن را در کجاوه دیدیم و به او گفتیم: نامه را بیرون آور! گفت: نامهای همراه من نیست! گفتیم: یا نامه را بیرون آور یا لباسهایت را میکنیم. پس آن زن، نامه را از لای گیسوان به هم بافتهاش بیرون آورد و ما آن را نزد پیامبر خدا آوردیم[۱۲].
- تاریخ الطبری- به نقل از عبد الله بن ابی نجیح-: چون پیامبر(ص) سپاه خود را از ذی طُوی دسته دسته کرد، به زبیر، فرمانده جناح چپ لشکر، فرمان داد که با نفراتش از کدَی[۱۳] وارد شوند و به سعد بن عباده فرمان داد که با گروه دیگری از کداء[۱۴] وارد شوند. برخی آگاهان میگویند: سعد، هنگامی که رو به مکه داشت، گفت: امروز، روز جنگ است. امروز، حُرمت، شکسته میشود. یکی از مهاجران، آن را شنید و گفت: ای پیامبر خدا! آنچه را سعد بن عباده میگوید، بشنو؛ و ما مطمئن نیستیم که حملهای به قریش نداشته باشد!
- پس پیامبر خدا به علی بن ابی طالب(ع) فرمود: "خود را به او برسان و پرچم را بگیر و تو با پرچم، وارد مکه شو"[۱۵][۱۶].
- آخرین خطبه امام علی
- شهادت آرزوی امام علی
- پدر امام علی
- از ذو قار تا بصره
- ازدواج امام علی
- امارت امام علی در حدیث
- امامت امام علی در حدیث
- انواع دانشهای امام علی
- انگیزههای دشمنی با امام علی
- ایثار امام علی در شب هجرت
- بازگشت خورشید برای امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ بدر
- بیعت با امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ تبوک
- ترور امام علی
- توطئه برای ترور امام علی
- جایگاه علمی امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ احد
- اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
- اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
- اقدامات امام علی در جنگ حنین
- خبر دادن پیامبر از شهادت علی
- خلافت امام علی در حدیث
- اقدامات امام علی در جنگ خندق
- اقدامات امام علی در جنگ خیبر
- داوریهای امام علی
- دشمنان امام علی
- دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
- دلایل تنهایی امام علی
- حب امام علی
- رویارویی امام علی با ناکثین
- زیانهای دشمنی با امام علی
- سیاستهای اجتماعی امام علی
- سیاستهای اداری امام علی
- سیاستهای اقتصادی امام علی
- سیاستهای امنیتی امام علی
- سیاستهای جنگی امام علی
- سیاستهای حکومتی امام علی
- سیاستهای فرهنگی امام علی
- سیاستهای قضایی امام علی
- سیمای امام علی
- شکست بتها توسط امام علی
- شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
- عصمت امام علی در حدیث
- علم امام علی در حدیث
- امام علی از زبان اهل بیت
- امام علی از زبان دشمنانش
- امام علی از زبان قرآن
- امام علی از زبان همسران پیامبر
- امام علی از زبان پیامبر
- امام علی از زبان یارانش
- امام علی از زبان یاران پیامبر
- امام علی از زبان خودش
- غلو در دوست داشتن امام علی
- اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
- فرزندان امام علی
- لقبهای امام علی
- مأموریت امام علی
- محبوبیت امام علی
- محدودیتهای امام علی در انتخاب کارگزاران
- هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
- نافرمانی سپاه امام علی
- نامهای امام علی
- نسب امام علی
- نیرنگهای دشمنان امام علی
- هدایت امام علی در حدیث
- وراثت امام علی در حدیث
- وصایت امام علی در حدیث
- ولادت امام علی
- ولایت امام علی در حدیث
- ویژگیهای اخلاقی امام علی
- ویژگیهای اعتقادی امام علی
- ویژگیهای امام علی
- ویژگیهای جنگی امام علی
- ویژگیهای دشمنان امام علی
- ویژگیهای دوستداران امام علی
- ویژگیهای سیاسی امام علی
- ویژگیهای عملی امام علی
- پذیرفته شدن دعاهای امام علی
- پرورش امام علی
- پس از شهادت امام علی
- پیشگویی امام علی
- کارگزاران امام علی
- کنیههای امام علی
- کینورزی به امام علی
- یاران امام علی
- یاری خواستن امام علی از کوفیان
- یومالدار
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن هشام، ج۴، ص۵۰-۳۱.
- ↑ صالح العلی، ص۲۹۶.
- ↑ حلبی، ج۳، ص۱۴۴.
- ↑ واقدی، ج۳، ص۸۸۴.
- ↑ ابن سعد، ج۲، ص۱۱۲.
- ↑ اقدی، ج۲، ص۷۰.
- ↑ ر.ک: منتظر القائم، ص۱۷۸.
- ↑ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۶۵-۶۶.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۵۷، ح ۴۰۲۵.
- ↑ اسد الغابة، ج ۲، ص ۴۴۲ ش ۲۰۱۲.
- ↑ بوستان خاخ، جایی میان مکه و مدینه و نزدیک حمراء الأسد از سوی مدینه است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۳۵).
- ↑ عن عبید الله بن أبی رافع: «سَمَعتُ عَلِیاً رضی الله عنه یقولُ: بَعَثَنی رَسولُ اللهِ(ص) أنَا وَالزبَیرَ وَالمِقدادَ، فَقالَ: انطَلِقوا حَتی تَأتوا رَوضَةَ خاخٍ، فَإِن بِها ظَعینَةً مَعَها کتابٌ، فَخُذوهُ مِنها. فَانطَلَقنا تَعادی بِنا خَیلُنا حَتی أتَینَا الروضَةَ، فَإِذا نَحنُ بِالظعینَةِ، قُلنا لَها: أخرِجِی الکتابَ. قالَت: ما مَعِی کتابٌ! فَقُلنا: لَتُخرِجِن الِکتابَ أو لَنُلقِین الثیابَ. فَأَخرَجَتهُ مِن عِقاصِها. فَأَتَینا بِهِ رَسولَ اللهِ(ص)» (صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۵۷، ح ۴۰۲۵).
- ↑ کدَی، گردنهای در پایین مکه است که نزدیک باب العمره مسجد الحرام است (لسان العرب: ماده «کدا»).
- ↑ کداء، گردنهای در بالای مکه و نزدیک به مقبرههاست و به آن «معلی» هم میگویند (لسان العرب: ماده «کدا»).
- ↑ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۵۶.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۷۵.