تزکیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
تزکیه : پیراستن نفس از صفات رذیله و آراستن آن به صفات حمیده
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[تزکیه در لغت]] - [[تزکیه در قرآن]] - [[تزکیه در اخلاق اسلامی]] - [[تزکیه در فقه سیاسی]] - [[تزکیه در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تزکیه در فقه اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


*تزکیه از ماده "زـ ک ـ و" و در لغت به معنای استوار ساختن و دور کردن شئ از عیب و کاستی<ref>ترتیب‌العین، ص‌۳۴۸، «زکو».</ref>. و ایجاد رشد، برکت و طهارت<ref>مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۱۷، «زکی»؛ النهایه، ج‌۲، ص‌۱۰۷؛ لسان العرب، ج‌۶، ص‌۶۴، «زکا».</ref>. در آن یا به معنای دور دانستن شئ از عیوب و گواهی به پاکی و طهارت آن<ref>المنجد، ص‌۶۱۶، «زکو».</ref> است. برخی معنای اصلی تزکیه را کنار زدن نادرستی‌ها از امور صحیح دانسته و دیگر معانی را از لوازم و آثار آن به حساب آورده<ref>التحقیق، ج‌۴، ص‌۲۹۳ «زکو».</ref> و افزوده‌اند: تفاوت تزکیه با تطهیر و تهذیب در این است که در تطهیر دستیابی به "طهارت" در برابر "رجس" و در تزکیه کنار زدن آنچه باید کنار گذاشته شود و در تهذیب، حاصل شدن صلاح و خلوص، مورد نظر است<ref>التحقیق، ج‌۴، ص‌۲۹۴.</ref>. البته به گفته برخی تزکیه مبالغه در تطهیر است<ref>الصافی، ج‌۲، ص‌۳۷۱؛ جوامع‌الجامع، ج‌۲، ص‌۹۲.</ref> وعده‌ای هم گفته‌اند: تطهیر پیراستن و تزکیه آراستن است<ref>التحریر و التنویر، ج‌۱۱، ص‌۲۳.</ref> و به عبارت دیگر تطهیر بیرون راندن آلودگیها و پاک کردن شیء است تا آماده رشد و نمو گردد و تزکیه رشد دادن و به شکوفایی رساندن آن است<ref>المیزان، ج‌۹، ص‌۳۷۷.</ref>.
'''[[تزکیه]]:''' پیراستن نفس از [[صفات رذیله]] و آراستن آن به صفات [[حمیده]].
*تزکیه در اصطلاح علم اخلاق عبارت از پاک کردن و پیراستن نفس از نقایص و صفات رذیله و آراستن آن به صفات پسندیده و کمالات نفسانیه است<ref>جامع‌السعادات، ج‌۱، ص‌۴۰۰؛ معراج‌السعاده، ص‌۷۵ ـ ۷۸.</ref> و برخی برای آن مراحلی برشمرده‌اند؛ از جمله: ۱. توبه؛ ۲.‌مشارطه<ref>شرط کردن با خود مبنی بر بازنگشتن به گناه.</ref>؛ ۳. محاسبه؛ ۴. معاتبه و معاقبه<ref>عتاب و عقاب کردن نفس در صورت‌ گناه.</ref><ref>ریاض‌السالکین، ج‌۳، ص‌۱۵۲؛ اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۲۱۷.</ref>   
*تزکیه به معنای پاک کردن یا پاک دانستن نفس از آلودگیها به صورتهای گوناگون بیش از ۲۰‌ بار در قرآن به کار رفته و افزون بر آن از واژه‌ها و موضوعات دیگر مرتبط با تزکیه نیز استفاده شده‌است. در این موارد عمدتاً از مطالبی چون تزکیه هدف از بعثت [[پیامبران]]{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ }}﴾}}<ref> پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.</ref>، رستگاری و مخلّد بودن اهل تزکیه در بهشت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء مَن تَزَكَّى}}﴾}}<ref> بوستان‌هایی جاودان که از بن آنها جویباران جاری است، در آن جاودانند و آن پاداش کسانی است که پاکی ورزند؛ سوره طه، آیه:۷۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى }}﴾}}<ref> بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد؛ سوره اعلی، آیه:۱۴.</ref> و عوامل، موانع، آثار و برکات تزکیه{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> از دارایی‌های آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک می‌داری و پاکیزه می‌گردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست؛ سوره توبه، آیه:۱۰۳.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}﴾}}<ref> بی‌گمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان می‌دارند و (آن را) به بهای اندک می‌فروشند جز آتش در اندرون خود نمی‌انبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و آنها را پاکیزه نمی‌گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه:۱۷۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء مَن تَزَكَّى }}﴾}}<ref> و آنانکه نزد او با ایمان بیایند در حالی که کارهای شایسته کرده باشند، دارای پایه‌های والایند ...بوستان‌هایی جاودان  که از بن آنها جویباران جاری است، در آن جاودانند و آن پاداش کسانی است که پاکی ورزند؛ سوره طه، آیه: ۷۵- ۷۶.</ref> سخن به میان آمده است.
==اهمیت تزکیه==
*تزکیه نفس از رذایل اخلاقی و شهوات نفسانی به جهت آثار و فوایدی که برای انسان در پی دارد مورد توجه همه ملتها و ادیان الهی بوده و آنان برای تحصیل این امر از روشهای گوناگونی بهره می‌جسته‌اند. برهمائیان، پیروان یکی از مذاهب هند قدیم گرچه به توحید و نبوت اعتقادی نداشتند؛ لیکن به تزکیه نفس اهتمام میورزیدند. آنان مدت عمر خویش را به ۴ مرحله تقسیم کرده، یکی از مراحل آن را به ترک لذتهای مادی و دنیوی و پناه بردن به جنگلها برای تزکیه نفس اختصاص داده بودند<ref>المیزان، ج‌۶، ص‌۱۸۲ ـ ۱۸۳.</ref>.
*فرقه بودایی، مذهب خود را بر تهذیب نفس و مخالفت با هواها بنا کرده بودند. بودا رئیس این فرقه که از شاهزادگان بود در جوانی مادیات و سلطنت را رها کرده و برای ریاضت و معرفت نفس به جنگلها پناه برد<ref>همان، ص‌۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ تاریخ جامع ادیان، ص‌۱۸۰.</ref>.
*مانویه، نفس را از عالم نور می‌دانستند که به عالم تاریک بدن هبوط کرده و معتقد بودند که نفس جز با مرگ و خروج آن از بدن یا ریاضت به سعادت نخواهد رسید<ref>المیزان، ج‌۶، ص‌۱۸۴.</ref>.
*صابئیه از دیگر فرقه‌های بت‌پرست و مشرک<ref>جامع‌البیان، ج۱۷، ص‌۱۶۹؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۲، ص‌۱۶.</ref> ـ یا موحد به نظر برخی<ref>مجمع‌البیان، ج۱، ص۲۵۹؛ المنیر، ج‌۱، ص‌۱۷۷ ـ ۱۷۹.</ref> ـ تطهیر نفس از شهوات و تهذیب اخلاق را بر خود واجب کرده، راه دستیابی به این مرتبه را ریاضت و دوری از شهوات می‌دانستند<ref>المیزان، ج‌۶، ص‌۱۸۴؛ الملل والنحل، ج‌۲، ص‌۳۱.</ref>.
*اهل کتاب یعنی یهود، نصارا و مجوس نیز به تزکیه نفس اهتمام فراوانی میورزیدند و در کتب آنان دستورات فراوانی برای اصلاح نفس و تهذیب آن از شهوات وجود دارد، چنان که قرآن‌کریم در آیاتی به برخی اعمال نصارا برای تهذیب نفس همچون ترک دنیا و انتخاب رهبانیت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ }}﴾}}<ref> بی‌گمان یهودیان و مشرکان را دشمن‌ترین مردم به مؤمنان می‌یابی و نزدیک‌ترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را می‌یابی که می‌گویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمی‌کنند؛ سوره مائده، آیه:۸۲.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ }}﴾}}<ref> سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم  و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت  آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه:۲۷.</ref><ref>المیزان، ج‌۶، ص‌۱۸۴ ـ ۱۸۵.</ref>. و برخی اعمال متعبدان یهود چون تلاوت آیات خدا در حال سجده{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ }}﴾}}<ref> آنان برابر نیستند؛ از اهل کتاب گروهی برخاستگانند که در طول شب آیات خداوند را تلاوت می‌کنند در حالی که سر به سجده دارند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۱۳.</ref>، گوشه‌گیری از مردم برای عبادت و خودسازی{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا}}﴾}}<ref> و در این کتاب از مریم یاد کن هنگامی که از خانواده خویش در جایگاهی خاوری گوشه گزید؛ سوره مریم، آیه:۱۶.</ref>، ترک دنیا و انتخاب رهبانیت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ }}﴾}}<ref> بی‌گمان یهودیان و مشرکان را دشمن‌ترین مردم به مؤمنان می‌یابی و نزدیک‌ترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را می‌یابی که می‌گویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمی‌کنند؛ سوره مائده، آیه:۸۲.</ref> اشاره کرده‌است. اسلام نیز برای تزکیه نفس و تطهیر پیروان خود از آلودگیهای کفر و گناه و اخلاق ناپسند اهمیت فراوانی قائل شده که این اهتمام را از موارد ذیل می‌توان استفاده کرد:
#'''تزکیه هدف بعثت [[انبیا]]{{عم}}:''' قرآن در آیاتی یکی از عمده‌ترین اهداف [[انبیا]]{{عم}} را تزکیه‌ نفس و پاک کردن بشر از آلودگیها دانسته است؛ از جمله در آیه ۱۵۱ سوره بقره خطاب به مسلمانان می‌گوید: ما به سوی شما پیامبری فرستادیم تا با تلاوت آیات الهی شما را از آلودگی‌ها پاک سازد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد؛ سوره بقره، آیه:۱۵۱.</ref><ref>نیز‌ ر. ک: سوره آل‌ عمران، آیه: ۱۶۴؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۹ ؛ سوره نازعات، آیه: ۱۷ - ۱۸.</ref>
#'''رستگاری در گرو تزکیه:''' رسیدن به فلاح اخروی از بالاترین اهداف مؤمنان است که قرآن راه دستیابی به آن را مبارزه با هواهای نفسانی و تزکیه ذکر کرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا }}﴾}}<ref> بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد؛ سوره شمس، آیه:۹.</ref>؛ همچنین قرآن در آیاتی دیگر مؤمنانی را رستگار دانسته است که در جهت تزکیه نفس می‌کوشند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ}}﴾}}<ref> بی‌گمان مؤمنان رستگارند.همانان که در نماز خویش فروتنند.و آنان که از یاوه رویگردانند.و آنان که دهنده زکاتند سوره مؤمنون، آیه: ۱- ۴ .</ref> زکات در این آیه اعم از پرداخت زکات و تزکیه نفس است<ref>النهایه، ج‌۲، ص‌۱۰۷ «زکا»؛ الکشاف، ج‌۳، ص‌۱۷۶؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۳، ص‌۷۹ ـ ۸۰؛ الفرقان، ج‌۱۷ ـ ۱۸، ص‌۲۰۸.</ref>.
#'''تقدم تزکیه بر تعلیم و تعلم:''' قرآن در ۴ آیه تزکیه را با تعلیم و تعلم در کنار یکدیگر آورده که در سه آیه تزکیه را مقدم داشته: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}﴾}}<ref> به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد؛ سوره بقره، آیه:۱۵۱؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۶۴؛ سوره جمعه، آیه:۲</ref> و در یک آیه تعلیم مقدم شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ }}﴾}}<ref> به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.</ref> در اینکه فلسفه این تقدیم و تأخیر چیست و کدام‌یک در واقع بر دیگری تقدم دارد اقوال متعددی در بین مفسران مطرح است؛ ولی آنچه از همه قوی‌تر به نظر می‌رسد این است که تعلیم هرچند از جهت وجود خارجی بر تزکیه مقدم است؛ اما از جهت اهمیت و رتبه از آن متأخر است، زیرا تعلیم و تعلم مقدمه و وسیله‌ای برای رسیدن به تزکیه است که اگر این هدف بدون تعلیم حاصل می‌شد ضرورتی برای تعلیم نبود<ref>الفرقان، ج‌۱ ـ ۲، ص‌۱۶۱.</ref> و تقدم تزکیه در سه آیه از ۴ آیه مؤید همین امر است<ref>الفرقان، ج‌۱ ـ ۲، ص‌۱۶۱.</ref>؛ اما اینکه در دعای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} تعلیم بر تزکیه‌ مقدم شده بدان جهت است که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در مقام طلب چند خواسته از خداوند است و در مقام تحقق و عالم خارج علم مقدم بر تزکیه است، زیرا انسان ابتدا باید به اعمال صالح و اخلاق فاضله آگاه شود و بعد خود را تزکیه‌کند<ref>المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۶۵.</ref>.
#'''سوگندهای متعدد بر رستگاری اهل تزکیه:''' خداوند در سوره شمس به خورشید و ماه و شب و آسمان و بناکننده آن و زمین و گستراننده آن و نفس انسان و مرتب‌کننده آن سوگند یاد کرده است که تزکیه کننده نفس رستگار خواهد شد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاَّهَا وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا وَالأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا}}﴾}}<ref>  سوگند به خورشید و روشنایی آن،و به ماه چون از پی آن درآید،و به روز چون آن (زمین) را روشن گرداند،؛و به شب چون آن را فرا پوشاند،و به آسمان و آنکه آن را بنا کرد، و به زمین و آنکه آن را بگسترد،و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت،پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد،بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد؛ سوره شمس، آیه: ۱- ۹ .</ref> سوگندهای یاد‌ شده نشان آن است که مسئله اصلی بشر همین تزکیه نفس است که در صورت وجود آن انسان اهل سعادت و گرنه اهل شقاوت و بدبختی خواهد‌بود<ref>نمونه، ج‌۲۷، ص‌۴۷ ـ ۴۸.</ref>.
==اسباب تزکیه==
*عوامل و اسباب متعددی در درون یا برون آدمی وجود دارد که هریک به نوعی در تزکیه نفس نقش دارد. این عوامل عبارت‌اند از:
#'''خداوند:''' منشأ همه امور خیر خداوند است و تا اراده او به چیزی تعلّق نگیرد تحقق آن از سوی بشر امکان‌پذیر نیست، بر این اساس انسان در همه امور از جمله تزکیه نفس نیازمند عنایت الهی و توفیق اوست و اگر فضل و رحمت خدا نباشد هیچ انسانی به تزکیه خود قادر نخواهد بود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمی‌ماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک می‌دارد و خداوند شنوایی داناست؛ سوره نور، آیه:۲۱.</ref>، به همین جهت از جمله اسمای الهی که در روایات و ادعیه ذکر شده «مزکّی[۲۳]» یعنی تزکیه‌کننده است و همان‌گونه که تزکیه کننده حقیقی خداست تنها کسی که می‌تواند به حق بر پاکی و تزکیه افراد گواهی دهد خداوند است: «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ یُزَکّونَ اَنفُسَهُم بَلِ اللّهُ یُزَکّی مَن یَشاءُ ولا یُظلَمونَ فَتیلا».(نساء/ ۴، ۴۹) در شأن نزول آیه فوق نقل شده که اهل کتاب خود را انسانهایی پاک و برتر از دیگران می‌دانستند که آیه فوق نازل شد و تزکیه کننده حقیقی را خداوند دانست[۲۴] و این بدان جهت است که خداوند از ظاهر و باطن افراد بهتر از خود آنان آگاهی داشته، می‌تواند پاکی یا ناپاکی آنان را تصدیق کند.[۲۵]
۲. رهبران الهی:


پیامبران، امامان و اولیای خاصّ الهی ـ که بر فطرت پاک آفریده شده و به طور موهبتی و غیر اکتسابی از آلودگیهای شرک و گناه و صفات ناپسند منزه‌اند[۲۶]: «قالَ اِنَّما اَنَا رَسولُ رَبِّکِ لاَِهَبَ لَکِ غُلـمـًا زَکیـّا»(مریم/۱۹،۱۹) ـ به عنوان مواسطه فیض الهی و مربّی انسانها از عوامل عمده تزکیه انسانها به شمار می‌روند که با تلاوت آیات قرآن و بیان احکام الهی و فضایل اخلاقی انسانها را از آلودگی شرک و گناه و اخلاق رذیله پاک می‌کنند[۲۷] (آل‌عمران/ ۳، ۱۴۶، ۱۶۴ و نیز جمعه/ ۶۲، ۲) و به همین جهت که اینان نقش عمده‌ای در جهت تزکیه انسانها دارند ابراهیم(علیه السلام) از خداوند تقاضای
== واژه‌شناسی لغوی ==
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۷، صفحه ۵۰۱
تزکیه از ماده "زـ ک ـ و" و در لغت به معنای [[استوار]] ساختن و دور کردن شئ از [[عیب]] و [[کاستی]]<ref>ترتیب‌العین، ص‌۳۴۸، «زکو».</ref>. و ایجاد [[رشد]]، [[برکت]] و [[طهارت]]<ref>مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۱۷، «زکی»؛ النهایه، ج‌۲، ص‌۱۰۷؛ لسان العرب، ج‌۶، ص‌۶۴، «زکا».</ref>. در آن یا به معنای دور دانستن شئ از [[عیوب]] و [[گواهی]] به [[پاکی]] و [[طهارت]] آن<ref>المنجد، ص‌۶۱۶، «زکو».</ref> است. برخی معنای اصلی تزکیه را کنار زدن نادرستی‌ها از امور صحیح دانسته و دیگر معانی را از لوازم و آثار آن به حساب آورده<ref>التحقیق، ج‌۴، ص‌۲۹۳ «زکو».</ref> و افزوده‌اند: تفاوت تزکیه با [[تطهیر]] و [[تهذیب]] در این است که در [[تطهیر]] دستیابی به "[[طهارت]]" در برابر "[[رجس]]" و در تزکیه کنار زدن آنچه باید کنار گذاشته شود و در [[تهذیب]]، حاصل شدن [[صلاح]] و [[خلوص]]، مورد نظر است<ref>التحقیق، ج‌۴، ص‌۲۹۴.</ref>. البته به گفته برخی تزکیه [[مبالغه]] در [[تطهیر]] است<ref>الصافی، ج‌۲، ص‌۳۷۱؛ جوامع‌الجامع، ج‌۲، ص‌۹۲.</ref> وعده‌ای هم گفته‌اند: [[تطهیر]] پیراستن و تزکیه آراستن است<ref>التحریر و التنویر، ج‌۱۱، ص‌۲۳.</ref> و به عبارت دیگر [[تطهیر]] بیرون راندن آلودگیها و [[پاک]] کردن شیء است تا آماده [[رشد]] و نمو گردد و تزکیه [[رشد دادن]] و به [[شکوفایی]] رساندن آن است<ref>المیزان، ج‌۹، ص‌۳۷۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/41.htm [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴]</ref>.
فرستادن پیامبرانی می‌کند تا نسل او را از آلودگیها پاک کنند: «رَبَّنا وابعَث فیهِم رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایـتِکَ ویُعَلِّمُهُمُ الکِتـبَ والحِکمَةَ و یُزَکّیهِم»(بقره/۲،۱۲۹)
همچنین قرآن در آیات ۱۷ ـ ۱۸ نازعات/۷۹ به موسی(علیه السلام) فرمان می‌دهد که به سوی فرعون رفته، او را به تزکیه فرا خواند:«اِذهَب اِلی فِرعَونَ اِنَّهُ طَغی * فَقُل هَل لَکَ اِلی اَن تَزَکّی». به نظر برخی مراد از تزکیه بشر از سوی انبیا تزکیه در قول است؛ یعنی آنان در قیامت بر پاک بودن نفوس شهادت می‌دهند.[۲۸]
۳. پای‌بندی به ایمان و عمل صالح:


هرچند خداوند با فرستادن پیامبران و توفیق و عنایت خویش زمینه تزکیه انسانها را فراهم می‌کند؛ ولی این خود افراد هستند که با پذیرش آگاهانه و آزادانه دعوت انبیا و پای‌بندی به دستورات و مقررات الهی، خویش را از برکات بعثت پیامبران برخوردار ساخته، پاکی و تزکیه را برای خود رقم می‌زنند، از این‌رو قرآن‌کریم در آیات ۷۵ ـ ۷۶ طه/۲۰ از یک سو بهشت و درجات عالی آن را برای مؤمنان و صالحان ثابت می‌کند و از سوی دیگر همه آنها را جزای اهل تزکیه می‌داند: «و مَن یَأتِهِ مُؤمِنـًا قَد عَمِلَ الصّــلِحـتِ فَاُولـئِکَ لَهُمُ الدَّرَجـتُ العُلی * جَنّـتُ عَدن تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ خــلِدینَ فیها و ذلِکَ جَزاءُ مَن تَزَکّی» و این بدان معناست که تزکیه بدون ایمان و عمل صالح به دست نمی‌آید. در آیه‌ای دیگر، قرآن مؤمنان را از خودستایی و پاک شمردن خود برحذر داشته و خداوند را آگاه‌تر به حال تقوا‌پیشگان معرفی کرده است:«فَلا‌تُزَکّوا اَنفُسَکُم هُوَ اَعلَمُ بِمَنِ اتَّقی».(نجم/۵۳،۳۲) از این آیه به دست می‌آید که راه دستیابی به تزکیه، تقوا* و عمل است نه ادعای پاک بودن.[۲۹]
تزکیه در اصطلاح [[علم اخلاق]] عبارت از [[پاک]] کردن و پیراستن نفس از نقایص و [[صفات رذیله]] و آراستن آن به [[صفات پسندیده]] و [[کمالات]] نفسانیه است<ref>جامع‌السعادات، ج‌۱، ص‌۴۰۰؛ معراج‌السعاده، ص‌۷۵ ـ ۷۸.</ref> و برخی برای آن مراحلی برشمرده‌اند؛ از جمله:
همچنین در آیه ۱۸ فاطر/۳۵ تزکیه بدل از خشیت و اقامه نماز معرفی شده است: «و‌لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ اُخری واِن تَدعُ مُثقَلَةٌ اِلی حِملِها لا یُحمَل مِنهُ شَیءٌ ولَو کانَ ذا قُربی اِنَّما تُنذِرُ الَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیبِ واَقاموا الصَّلوةَ و مَن تَزَکّی فَاِنَّما یَتَزَکّی لِنفسِهِ واِلَی اللّهِ المَصیر»و این از پیوند عمیق تزکیه با اعمال انسان پرده برمی‌دارد، براین اساس می‌توان گفت عمده‌ترین فلسفه تشریع عبادات و مکلّف ساختن انسانها دور‌کردن آنها از آلودگیها و رشد و تکامل معنوی آنان است، چنان که قرآن در آیات متعددی به برخی از عبادات اشاره کرده و آنها را عامل دوری انسان از آلودگیها دانسته است؛ مانند:
# [[توبه]]؛
الف. نماز:
# [[مشارطه]]<ref>شرط کردن با خود مبنی بر بازنگشتن به گناه.</ref>؛
# [[محاسبه]]؛
# [[معاتبه]] و [[معاقبه]]<ref>عتاب و عقاب کردن نفس در صورت‌ گناه.</ref><ref>ریاض‌السالکین، ج‌۳، ص‌۱۵۲؛ اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۲۱۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/41.htm [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴]</ref>.


نماز از عباداتی است که اگر با آداب و شرایط آن به جا آورده شود هم باعث جلوگیری از آلوده شدن انسان به گناه می‌گردد: «و‌اَقِمِ الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ تَنهی عَنِ الفَحشاءِ والمُنکَرِ»(عنکبوت/۲۹،۴۵) و هم او را از گناهانی که مرتکب شده پاک می‌کند: «واَقِمِ الصَّلوةَ
== [[تزکیه در قرآن]] ==
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۷، صفحه ۵۰۲
طَرَفَیِ النَّهارِ وزُلَفـًا مِنَ الَّیلِ اِنَّ الحَسَنـتِ یُذهِبنَ السَّیِّـاتِ».(هود/۱۱،۱۱۴) در شأن نزول آیه فوق نقل شده که یکی از مسلمانان بنام ابوالیسر برای پاک شدن خود از گناهی که مرتکب شده بود نزد رسول خدا آمد که آیه فوق نازل شد و پس از آن، پیامبر به وی فرمود: نماز تو کفاره گناه توست.[۳۰] در روایتی نماز همچون آبی دانسته شده است که همه گناهان بین دو نماز را محو می‌کند[۳۱] و برپایه روایتی دیگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: نمازی که با آداب و شرایط اقامه شود گناهان را همچون برگ خزان می‌ریزد.[۳۲]
ب. انفاق در راه خدا:


انفاق مال چه واجب و چه مستحب موجب پاک شدن و تطهیر قلوب از آلودگیها و صفات ناپسند همچون بخل و دوستی دنیا می‌گردد[۳۳]: «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وتُزَکّیهِم بِها». (توبه/۹، ۱۰۳) بیشتر مفسران مراد از آیه فوق را گرفتن زکات واجب دانسته‌اند[۳۴]؛ اما برخی مراد از آن را بخشی از اموال افراد گنهکار دانسته‌اند که جهت کفاره گناه خویش می‌پردازند.[۳۵] شأن نزول آیه فوق[۳۶] که به گناه ابولبابه و گرفتن بخشی از اموال او از سوی پیامبر جهت کفاره گناه اشاره دارد و نیز آیه بعد که از پذیرش توبه گناهکاران و قبول انفاقهای آنان از سوی خداوند سخن گفته: «اَلَم یَعلَموا اَنَّ اللّهَ هُوَ یَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ و یأخُذُ الصَّدَقـتِ»(توبه/۹،۱۰۴) مؤید این نظرند، اگرچه استفاده حکم زکات واجب و انفاقهای دیگر از آیه با یکدیگر تنافی ندارد. در آیات‌۱۸‌ـ‌۱۹ لیل/ ۹۲ نیز به انفاق در راه خدا و نقش آن در تزکیه اشاره کرده و آن را از صفات متقین دانسته است: «و سَیُجَنَّبُها الاَتقی * اَلَّذی یُؤتی مالَهُ یَتَزَکّی». در روایات اسلامی نیز بر تأثیر انفاق در تزکیه و محو گناهان تأکید شده است؛ از جمله پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: هر کس خانواده مسلمانی را یک شبانه روز پذیرایی کند خداوند گناهان او را محو می‌کند.[۳۷]
== اهمیت تزکیه ==
موانع تزکیه:


موانع دستیابی انسان به رشد معنوی و تزکیه نفس فراوان است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
== اسباب تزکیه ==
۱. شیطان:


از آنجا که شیطان دشمن انسان است (فاطر/۳۵،۶) و سوگند یاد کرده تا همه انسانها را گمراه کند (حجر/۱۵،۳۹ ـ ۴۰) وی یکی‌از عوامل اصلی آلوده شدن انسانها به گناه و
=== [[خداوند]] ===
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۷، صفحه ۵۰۳
مانع عمده تحصیل تزکیه به شمار می‌رود، بر همین اساس قرآن مؤمنان را از پیروی او برحذر داشته، می‌گوید اگر لطف خدا نبود ـ با توجه به دامها و وسوسه‌های شیطان[۳۸] ـ هیچ‌کس قادر به تزکیه خود نبود: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطـنِ ومَن یَتَّبِع خُطُوتِ الشَّیطـنِ فَاِنَّهُ یَأمُرُ بِالفَحشاءِ و المُنکَرِ ولَولا فَضلُ اللّهِ عَلَیکُم ورَحمَتُهُ ما زَکی مِنکُم مِن اَحَد».(نور/۲۴،۲۱)
۲. عصیان و گناه:


نافرمانی خداوند و ارتکاب برخی گناهان از دیگر اموری است که قرآن در آیاتی آن را مانع تطهیر قلوب مؤمنان برمی‌شمارد، چنان که در آیه ۱۷۴ بقره/۲ و آیه ۷۷ آل عمران/۳ به برخی از این گناهان از جمله پیمان شکنی یهود و کتمان حقایق به قصد رسیدن به مال دنیا اشاره کرده و آن را مانع تزکیه آنان دانسته است: «اِنَّ الَّذینَ یَکتُمونَ ما اَنزَلَ اللّهُ مِنَ الکِتـبِ ویَشتَرونَ بِهِ ثَمَنـًا قَلیلاً اُولـئِکَ ما یَأکُلونَ فی بُطونِهِم اِلاَّ النّارَ ولا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَومَ القِیـمَةِ ولا یُزَکّیهِم»، %%«اِنَّ الَّذینَ یَشتَرونَ بِعَهدِ اللّهِ واَیمـنِهِم ثَمَنـًا قَلیلاً اُولـئِکَ لا خَلـقَ لَهُم فِی الأخِرَةِ ولا یُکَلِّمُهُمُ ... و لایُزَکّیهِم».مراد از عدم تزکیه این افراد این است که خداوند آنان را از آلودگی گناهشان به وسیله آمرزش پاک نمی‌کند. البته برخی گفته‌اند: مراد از عدم تزکیه آن است که خداوند به پاکی و طهارت آنان گواهی نمی‌دهد[۳۹] یا مراد این است که خداوند این افراد را در جایگاه پاکان قرار نمی‌دهد. [۴۰]
=== [[رهبران الهی]] ===
آثار تزکیه:


تزکیه و تطهیر نفس از آلودگیها آثار و فواید فراوانی برای فرد و جامعه دارد که در درجه اوّل این فواید به خود تزکیه کننده باز می‌گردند:«و مَن تَزَکّی فَاِنَّما یَتَزَکّی لِنفسِهِ».(فاطر/۳۵،۱۸) برخی از این فواید عبارت‌اند از:
=== پای‌بندی به [[ایمان]] و [[عمل صالح]] ===
۱. فلاح و رستگاری:


تزکیه نفس موجب رستگار شدن فرد در دنیا و آخرت است: «قَد اَفلَحَ مَن زَکـّها».(شمس/۹۱،۹ و نیز اعلی/۸۷،۱۴).
== موانع [[تزکیه]] ==
۲.‌نجات از آتش جهنم:


پرهیزگارانی که با دادن اموال خود در راه خدا نفس خویش را از آلودگیها پاک می‌کنند از آتش جهنم نجات خواهند یافت: «فَاَنذَرتُکُم نارًا تَلَظّی * ... و سَیُجَنَّبُها الاَتقی * اَلَّذی یُؤتی مالَهُ یَتَزَکّی».(لیل/ ۹۲، ۱۴، ۱۷ ـ ۱۸)
=== [[شیطان]] ===
۳. برخورداری از درجات بالای بهشت:


پاداش مؤمنانی که قلوب خود را از آلودگیها تزکیه کرده، اعمال صالح انجام دهند درجات بالای بهشت و زندگی دائمی در آن است: «ومَن یَأتِهِ مُؤمِنـًا قَد عَمِلَ الصّــلِحـتِ فَاُولـئِکَ لَهُمُ الدَّرَجـتُ العُلی * جَنّـتُ عَدن تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ خــلِدینَ فیها و ذلِکَ جَزاءُ مَن تَزَکّی».(طه/۲۰،۷۵ ـ ۷۶)
=== [[عصیان]] و [[گناه]] ===
 
== آثار تزکیه ==
 
=== [[فلاح]] و [[رستگاری]] ===
 
=== [[نجات از آتش جهنم]] ===
 
=== [[برخورداری از درجات بالای بهشت]] ===
 
== [[تزکیه نفس]] یکی از اسباب [[رستگاری]] ==
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[تهذیب نفس]]
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{فضایل اخلاقی}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}
 
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل دانش اخلاق اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۰

تزکیه: پیراستن نفس از صفات رذیله و آراستن آن به صفات حمیده.

واژه‌شناسی لغوی

تزکیه از ماده "زـ ک ـ و" و در لغت به معنای استوار ساختن و دور کردن شئ از عیب و کاستی[۱]. و ایجاد رشد، برکت و طهارت[۲]. در آن یا به معنای دور دانستن شئ از عیوب و گواهی به پاکی و طهارت آن[۳] است. برخی معنای اصلی تزکیه را کنار زدن نادرستی‌ها از امور صحیح دانسته و دیگر معانی را از لوازم و آثار آن به حساب آورده[۴] و افزوده‌اند: تفاوت تزکیه با تطهیر و تهذیب در این است که در تطهیر دستیابی به "طهارت" در برابر "رجس" و در تزکیه کنار زدن آنچه باید کنار گذاشته شود و در تهذیب، حاصل شدن صلاح و خلوص، مورد نظر است[۵]. البته به گفته برخی تزکیه مبالغه در تطهیر است[۶] وعده‌ای هم گفته‌اند: تطهیر پیراستن و تزکیه آراستن است[۷] و به عبارت دیگر تطهیر بیرون راندن آلودگیها و پاک کردن شیء است تا آماده رشد و نمو گردد و تزکیه رشد دادن و به شکوفایی رساندن آن است[۸][۹].

تزکیه در اصطلاح علم اخلاق عبارت از پاک کردن و پیراستن نفس از نقایص و صفات رذیله و آراستن آن به صفات پسندیده و کمالات نفسانیه است[۱۰] و برخی برای آن مراحلی برشمرده‌اند؛ از جمله:

  1. توبه؛
  2. مشارطه[۱۱]؛
  3. محاسبه؛
  4. معاتبه و معاقبه[۱۲][۱۳][۱۴].

تزکیه در قرآن

اهمیت تزکیه

اسباب تزکیه

خداوند

رهبران الهی

پای‌بندی به ایمان و عمل صالح

موانع تزکیه

شیطان

عصیان و گناه

آثار تزکیه

فلاح و رستگاری

نجات از آتش جهنم

برخورداری از درجات بالای بهشت

تزکیه نفس یکی از اسباب رستگاری

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ترتیب‌العین، ص‌۳۴۸، «زکو».
  2. مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۱۷، «زکی»؛ النهایه، ج‌۲، ص‌۱۰۷؛ لسان العرب، ج‌۶، ص‌۶۴، «زکا».
  3. المنجد، ص‌۶۱۶، «زکو».
  4. التحقیق، ج‌۴، ص‌۲۹۳ «زکو».
  5. التحقیق، ج‌۴، ص‌۲۹۴.
  6. الصافی، ج‌۲، ص‌۳۷۱؛ جوامع‌الجامع، ج‌۲، ص‌۹۲.
  7. التحریر و التنویر، ج‌۱۱، ص‌۲۳.
  8. المیزان، ج‌۹، ص‌۳۷۷.
  9. صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴
  10. جامع‌السعادات، ج‌۱، ص‌۴۰۰؛ معراج‌السعاده، ص‌۷۵ ـ ۷۸.
  11. شرط کردن با خود مبنی بر بازنگشتن به گناه.
  12. عتاب و عقاب کردن نفس در صورت‌ گناه.
  13. ریاض‌السالکین، ج‌۳، ص‌۱۵۲؛ اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۲۱۷.
  14. صادقی فدکی، سید جعفر، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۴۹۷ - ۵۰۴