مخالفان امام علی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +))
جز (جایگزینی متن - 'پنهانی' به 'پنهانی')
خط ۱۹: خط ۱۹:
*او می‌گوید: آنان که همچون من بر این [[باور]] بودند که [[علی]]{{ع}} از طرف [[خداوند]] [[امام]] است و منکر صلاحیت [[معاویه]] بودند و به آن‌چه [[خدا]] در [[حق علی]]{{ع}} فرموده بود، [[اقرار]] داشتند مؤمن‌اند. آنان که [[علی]]{{ع}} و [[معاویه]]، هر دو را برای [[امامت]] [[شایسته]] می‌دانستند مشرک‌اند و آنان که از روی [[عصبیّت]] قومی و قبیله‌ای به [[جنگ]] آمده بودند، گمراه‌اند<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ج۲، ص۳۶۳-۳۶۴.</ref>.
*او می‌گوید: آنان که همچون من بر این [[باور]] بودند که [[علی]]{{ع}} از طرف [[خداوند]] [[امام]] است و منکر صلاحیت [[معاویه]] بودند و به آن‌چه [[خدا]] در [[حق علی]]{{ع}} فرموده بود، [[اقرار]] داشتند مؤمن‌اند. آنان که [[علی]]{{ع}} و [[معاویه]]، هر دو را برای [[امامت]] [[شایسته]] می‌دانستند مشرک‌اند و آنان که از روی [[عصبیّت]] قومی و قبیله‌ای به [[جنگ]] آمده بودند، گمراه‌اند<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ج۲، ص۳۶۳-۳۶۴.</ref>.
*براساس این تقسیم، [[خوارج]] در ردیف [[مشرکان]] و گمراهان‌اند و بلکه بدان [[دلیل]] که تن دادن به [[حکمیت]]، مستلزم [[پذیرش]] [[شایستگی]] [[معاویه]] برای [[امامت]] است، صرف‌نظر از [[انگیزه]] حضور آنان در [[جنگ]]، همه‌شان [[مشرک]] شمرده می‌شوند.
*براساس این تقسیم، [[خوارج]] در ردیف [[مشرکان]] و گمراهان‌اند و بلکه بدان [[دلیل]] که تن دادن به [[حکمیت]]، مستلزم [[پذیرش]] [[شایستگی]] [[معاویه]] برای [[امامت]] است، صرف‌نظر از [[انگیزه]] حضور آنان در [[جنگ]]، همه‌شان [[مشرک]] شمرده می‌شوند.
*از [[هشام بن حکم]] الزاماتی بر ضد [[خوارج]] گزارش شده است. از جمله در [[مناظره]] وی با [[عبدالله بن یزید اباضی]] در مجلس [[یحیی بن خالد برمکی]] و در حضور [[پنهانی]] [[هارون‌الرشید]]، که در زیر به آنها اشاره می‌شود.
*از [[هشام بن حکم]] الزاماتی بر ضد [[خوارج]] گزارش شده است. از جمله در [[مناظره]] وی با [[عبدالله بن یزید اباضی]] در مجلس [[یحیی بن خالد برمکی]] و در حضور پنهانی [[هارون‌الرشید]]، که در زیر به آنها اشاره می‌شود.
*'''[[الزام]] اول:''' وقتی [[یحیی بن خالد]] از [[عبدالله بن یزید اباضی]] می‌خواهد [[پرسش]] از [[هشام بن حکم]] را آغاز کند می‌گوید: [[خوارج]] را بر ما سؤالی نیست، زیرا آنان گروهی هستند که با ما بر [[ولایت]] و [[عدالت]] شخصی و [[اقرار]] به [[امامت]] و فضیلتش اتفاق‌نظر داشتند. سپس به واسطه [[دشمنی]] با او از ما جدا شدند. پس ما بر همان [[اجتماع]] هستیم و [[شهادت]] آنها [[دلیل]] ماست، ولی مخالفت‌شان ضرری به [[مذهب]] ما نمی‌رساند. دعوی آنها نیز بر ما مقبول نیست، زیرا [[اختلاف]] با اتفاق مقابله نمی‌کند و [[شهادت]] [[خصم]] از برای [[خصم]] مقبول، ولی بر ضد او مردود است. [[هشام بن حکم]] با این بیان پیش از آغاز [[مناظره]]، [[خصم]] را ملزم و ادعای او را مردود می‌سازد.
*'''[[الزام]] اول:''' وقتی [[یحیی بن خالد]] از [[عبدالله بن یزید اباضی]] می‌خواهد [[پرسش]] از [[هشام بن حکم]] را آغاز کند می‌گوید: [[خوارج]] را بر ما سؤالی نیست، زیرا آنان گروهی هستند که با ما بر [[ولایت]] و [[عدالت]] شخصی و [[اقرار]] به [[امامت]] و فضیلتش اتفاق‌نظر داشتند. سپس به واسطه [[دشمنی]] با او از ما جدا شدند. پس ما بر همان [[اجتماع]] هستیم و [[شهادت]] آنها [[دلیل]] ماست، ولی مخالفت‌شان ضرری به [[مذهب]] ما نمی‌رساند. دعوی آنها نیز بر ما مقبول نیست، زیرا [[اختلاف]] با اتفاق مقابله نمی‌کند و [[شهادت]] [[خصم]] از برای [[خصم]] مقبول، ولی بر ضد او مردود است. [[هشام بن حکم]] با این بیان پیش از آغاز [[مناظره]]، [[خصم]] را ملزم و ادعای او را مردود می‌سازد.
*'''[[الزام]] دوم:''' با درخواست [[یحیی بن خالد]]، [[مناظره]] از باب مماشات با [[خصم]] ادامه می‌یابد. [[هشام بن حکم]] با بیان درخواستی از [[یحیی بن خالد]]، زمینه را برای [[الزام]] دوم فراهم می‌کند تا [[اتهام کفر]] [[علی]]{{ع}} را مردود سازد. او می‌گوید: گاه در [[مناظره]] [[سخن]] به جای پیچیده و دقیقی می‌رسد که بر برخی فهم‌ها پوشیده می‌ماند. از این‌رو یکی از دو طرف [[مناظره]] از روی [[دشمنی]] یا [[اشتباه]]، [[حق]] را نمی‌پذیرد. اگر خواهان انصافی، باید میان من و [[عبدالله بن یزید اباضی]] واسطه و [[داوری]] [[عادل]] قرار دهی تا هر کس را از [[راه]] [[حق]] عدول کند، به [[راه]] بازآورد. [[یحیی بن خالد]] این پیشنهاد را پسندید. [[هشام بن حکم]] گفت: این واسطه و داور نمی‌تواند از [[اصحاب]] من باشد، زیرا تو ایمن نخواهی بود از آن‌که بر تو [[تعصب]] ورزد و اگر از [[اصحاب]] تو باشد، من از او ایمن نخواهم بود و اگر [[مخالف]] با هر دو باشد، هیچ‌کدام از او ایمن نخواهیم بود. پس مناسب است کسی از [[اصحاب]] تو و یکی از [[اصحاب]] من [[انتخاب]] شود تا به اتفاق در سخن ما نظر اندازند و از روی [[عدل]] و [[راستی]] بر ما [[حکم]] کنند. چون [[عبدالله بن یزید اباضی]] این سخن را شنید به [[هشام بن حکم]] گفت که [[انصاف]] دادی و من نیز چنین می‌خواستم.
*'''[[الزام]] دوم:''' با درخواست [[یحیی بن خالد]]، [[مناظره]] از باب مماشات با [[خصم]] ادامه می‌یابد. [[هشام بن حکم]] با بیان درخواستی از [[یحیی بن خالد]]، زمینه را برای [[الزام]] دوم فراهم می‌کند تا [[اتهام کفر]] [[علی]]{{ع}} را مردود سازد. او می‌گوید: گاه در [[مناظره]] [[سخن]] به جای پیچیده و دقیقی می‌رسد که بر برخی فهم‌ها پوشیده می‌ماند. از این‌رو یکی از دو طرف [[مناظره]] از روی [[دشمنی]] یا [[اشتباه]]، [[حق]] را نمی‌پذیرد. اگر خواهان انصافی، باید میان من و [[عبدالله بن یزید اباضی]] واسطه و [[داوری]] [[عادل]] قرار دهی تا هر کس را از [[راه]] [[حق]] عدول کند، به [[راه]] بازآورد. [[یحیی بن خالد]] این پیشنهاد را پسندید. [[هشام بن حکم]] گفت: این واسطه و داور نمی‌تواند از [[اصحاب]] من باشد، زیرا تو ایمن نخواهی بود از آن‌که بر تو [[تعصب]] ورزد و اگر از [[اصحاب]] تو باشد، من از او ایمن نخواهم بود و اگر [[مخالف]] با هر دو باشد، هیچ‌کدام از او ایمن نخواهیم بود. پس مناسب است کسی از [[اصحاب]] تو و یکی از [[اصحاب]] من [[انتخاب]] شود تا به اتفاق در سخن ما نظر اندازند و از روی [[عدل]] و [[راستی]] بر ما [[حکم]] کنند. چون [[عبدالله بن یزید اباضی]] این سخن را شنید به [[هشام بن حکم]] گفت که [[انصاف]] دادی و من نیز چنین می‌خواستم.

نسخهٔ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۴۸


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث مخالفان امام علی است. "مخالفان امام علی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

دیدگاه هشام بن حکم درباره مخالفان حکومت علوی

معاویه و قاسطین

خوارج

حَکَمان

منابع

  1. اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ابن ندیم، الفهرست ص۲۱۷.
  2. در برخی نقل‌ها «بنان» آمده است (نک: محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۴۰- ۵۴۱).
  3. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ج۲، ص۳۶۳-۳۶۴؛ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۴۰- ۵۴۱.
  4. اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم، ص۲۴۳-۲۴۴.
  5. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ج۲، ص۳۶۳-۳۶۴.
  6. شیخ مفید، مصنفات الشیخ المفید، (الفصول المختارة)، ص۵۰- ۵۱؛ قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۳۶۳-۳۶۵؛ خوانساری، المناظرات، (ترجمه الفصول المختاره)، ص۱۱۵-۱۱۷؛ شیخ مفید، مجالس در مناظرات، ص۶۰- ۶۳؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۲۹؛ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۴۵.
  7. اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم، ص۲۴۵-۲۴۷.
  8. «و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.
  9. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۵۲۲، باب الشقاق.
  10. اسعدی، علی رضا، هشام بن حکم، ص۲۴۷.