بحث:نبوت: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
=نکاتی در ارزیابی محتوایی=
=نکاتی در ارزیابی محتوایی=
{{پینگ|puranzab|bahmani}}
*'''سرشناسه''' ناقص است. در این بخش پس از توضیح مقام نبوت، به نبی اشاره ای نشده و باید گفته شود به شخصی که دارای این مقام است، نبی گفته می شود. همچنین به برخی از اهداف بعثت انبیا و در انتها بحث تعداد انبیا و نبوت حضرت خاتم مختصرا اشاره ای شود. '''''سرشناسه اصلا اصلاح نشده است: Bahmani'''''
*'''فلسفه بعثت انبیا (اهداف الهی از بعثت)'''
#فلسفه بعثت انبیا به دو بخش تقسیم کلی می شود: الف: فلسفه بعثت از منظر قرآن و روایات و ب: از منظر متکلمین اسلامی
#بخش الف یا فلسفه بعثت از منظر قرآن و روایات خود به دو بخش اصلی قابل تقسیم است: الف: هدف یا غایت اصلی از بعثت و ب: سایر اهداف و اغراض
#در بخش دوم یعنی غایت و هدف اصلی الهی از بعثت انبیا باید به مساله رساندن مردم به کمال اشاره کرد. این مهم از طرق متعددی قابل تحقق است که در قرآن کریم و روایات اهل بیت ع بدانها تصریح یا اشاره شده مثل: بیدار نمودن فطرت انسانها، شناساندن راه بندگی، برانگیختن عقول ناس، بیان مصالح و مفاسد، بیان حق از باطل ، اتمام حجت، بشارت و انذار مردم و ... (جهت مستند سازی می توانید به کتب کلامی ذیل بحث نبوت، تفاسیر روایی ذیل آیات نبوت و نیز از طریق جستجوی عبارت فلسفه بعثت انبیا یا اهداف بعثت در اینترنت مراجعه کنید) ذکر متن و شماره آیات و روایات در پاورقی الزامی است.
#بخش فلسفه بعثت انبیا از منظر متکلمین اسلامی هم خود به چند قسم قابل تقسیم است. امامیه، معتزله، اشاعره و ماتریدیه- به نظر بنده به دلیل تخصصی شدن بحث، در مدخل اصلی فقط به دیدگاه امامیه اشاره کنید و دیدگاه سایر متکلمان مذاهب اسلامی را در صفحه تخصصی این مدخل ذکر نمایید. اموری همچون: حفظ نظام اجتماعی مسلمانان، برقراری عدالت اجتماعی، حفظ شریعت، لطف و بیان تفاصیل شریعت از جمله اهداف بعثت انبیا و ائمه از منظر متکلمان امامیه است. جهت مستند سازی می توانید به کتب کلامی امامیه و جستجوی عبارت: فلسفه یا اهداف بعثت انبیا از منظر شیعه یا متکلمان امامیه در اینترنت مراجعه کنید.
--[[کاربر:فرقانی|فرقانی]] ([[بحث کاربر:فرقانی|بحث]]) ‏۲۵ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۷ (+0430)
''''''موارد باقی مانده از نکات اصلاح نشده است. Bahmani''''''
==نکات (بهمنی)==
#معناشناسی نبوت:
#معناشناسی نبوت:
##آدرس کتاب های لغوی همراه با جلد و صفحه باشد.
##آدرس کتاب های لغوی همراه با جلد و صفحه باشد.

نسخهٔ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۲

نکاتی در ارزیابی محتوایی

  1. معناشناسی نبوت:
    1. آدرس کتاب های لغوی همراه با جلد و صفحه باشد.
    2. ترجمه پانویس شماره 3
  2. روابط معنایی نبوت با رسالت: به نظر مطالب آن ناقص است و نیاز به تکمیل البته همراه با خلاصه نویسی دارد.



نبوّت از «نبأ» به معنای خبر دارای فایده بزرگ[۱] و یا از «نَبْو» به معنای رفعت و بلندی است[۲]. نبوّت رابطه‌ای است بین خداوند و بندگان خردمند خویش، به منظور رفع مشکلات و نابسامانیهای مربوط به امور معاش و معاد انسان‌ها. «نبی‌ء» (با همزه) از آن جهت است که خبر دهنده به اموری است که با آنها عقول پاک آرامش می‌یابد و می‌تواند به معنای اسم فاعلی [خبر دهنده] و یا اسم مفعولی (خبر گیرنده) باشد[۳]. «نبیّ» در صورت مشتقّ بودن از «نبو» به معنای صاحب مقام بلند و رفیع نسبت به سایر مردمان است[۴]. در این مدخل از واژه «نبیّ» و بعضی آیات که دلالت بر نبوّت می‌کند، استفاده شده است[۵].

نبوت مقامی است که از سوی خداوند به برخی افراد یاک و برگزیده عطا می‌شد، تا دین خدا و دستورهای او را به مردم برسانند. به کسی که پیام الهی را به صورت وحی دریافت کند، "نبی" و "پیامبر" گفته می‌‌شود. پیامبرانی که مأمور رساندن پیام آسمانی به مردمند، رسول و فرستاده خدا نامیده می‌‌شوند و چنین مقامی "رسالت" نام دارد. خداوند برای هدایت بشر، صد و بیست و چهار هزار پیامبر فرستاده است که اولین آنها حضرت آدم(ع) و آخرینشان حضرت محمد(ص) است. نام تعدادی از انبیا و سرگذشت آنان در قرآن کریم آمده است. پیامبر الهی باید معصوم باشد و هیچ گناهی نکند و سابقه شرک و انحراف نداشته باشد. ایمان به نبوت پیامبر اسلام و انبیای بزرگ گذشته از شرایط مسلمانی است و کسی که نبوت پیامبر را انکار کند، کافر است. پس از حضرت محمد(ص) دیگر پیامبری نیامده است و دین او کامل‌ترین آیین تا روز قیامت است[۶].

مفهوم‌شناسی نبوت

در لغت

در اصطلاح قرآنی

در اصطلاح حدیثی

در کلام

روابط معنایی

رابطۀ وحی و نبوت

رابطه نبوت با رسالت

رابطه نبوت با امامت

رابطه نبوت با بعثت

ضرورت نبوت (اثبات نبوت)

دلیل عقلی (فلسفی و کلامی)

دلیل نقلی (قرآنی و حدیثی)

دلیل عرفانی

ادعای نبوت

پیامبران دروغین

اقسام نبوت

نبوت تبلیغی

نبوت تشریعی

مراتب نبوت

تفاوت مقامات پیامبران

پیامبران دارای کتاب

پیامبران دارای شریعت

پیامبران اولوالعزم

پیامبران رسول یا امام

پیامبران غیر مرسل

اهداف نبوت (فلسفه بعثت)

آثار و فواید نبوت (کارکردهای نبوت)

وظایف و شؤون نبوت (مقامات پیامبران)

خصایص نبوت (ویژگی‌های پیامبران)

خلافت الهی

ولایت (ولایت پیامبران)

دریافت وحی

معجزه

علم لدنی

عصمت

شبهه نبوغ عقلی

پیامبران و پیمان‌های الهی

تکثر نبوت

تعداد پیامبران

فلسفه فراوانی پیامبران

ختم نبوت (انقطاع نبوت)

تجدید نبوت

نبوت پیامبر خاتم

واژه‌شناسی لغوی

  • نبی یا از "نبأ" به معنای خبر است [۷] یا از "نَباوه" به معنای ارتفاع و شرافت. [۸] در صورت اول معنای نبی خبردهنده، خبر داده شده یا خبردار است و در صورت دوم به معنای رفیع و بلند مرتبه. [۹] بنابراین، نبی کسی است که خداوند به او خبر داده، یا کسی است که از جانب خداوند خبر می‌دهد [۱۰] و شریف‌تر و بلند مرتبه‌تر از سایر انسان‌هاست [۱۱].

نبوت در اصطلاح

  1. نبوت در اصطلاح متکلمان: متکلمان امامیه، با استفاده از حسن و قبح ذاتی و عقلی و با کمک صفات الهی همچون عدل و حکمت و لطف الهی، به تعریف نبوت و ضرورت بعثت پیامبران پرداختند. مجموع این تعاریف دارای سه عنصر اصلی است:
    1. نبی، از طرف خداوند است.
    2. مأموریت به اصلاح امور مردم و هدایت‌گری آنان است.
    3. برای اثبات خود از روش اعجاز کمک گرفته‌اند[۱۲].
  2. نبوت در اصطلاح فیلسوفان: فلاسفه معتقدند، وقتی تمام قوای حسی و خیالی و عقلی انسان رشد کرد، قابلیت ارتباط با ملائکه و امکان دریافت وحی و توانایی صدور معجزه را پیدا می‌کند. در واقع وحی الهی، فعل الهی و تفضلی است به پیامبران، از آن جهت که رشد هستی شناختی داشته و قابلیت دریافت آن را داشته باشند [۱۳].
  3. نبوت در اصطلاح عارفان: اصطلاحاتی در عرفان مطرح است که شناخت آنها در تبیین نبوت مؤثر است. نبوت، مقام ظهور خلافت و ولایت است و ولایت، مقام بطون نبوت است. مقام نبوت، دو قسم تعریف و تشریع دارد. نبوت تعریف افزون بر تبلیغ احکام، تأدیب به اخلاق، تعلیم به حکمت و قیامِ به سیاست است، این قسم از نبوت را رسالت نیز می‌گویند.
  4. نبوت از دیدگاه برون‌دینی:

ادامه نبوت در ولایت

  1. قسمتی از آن بر خداوند لازم است و آن عبارت است از آفریدن امام و قدرت و علم دادن به او و تصریح به اسم و نَسَب او، که این کار را خدا کرده است.
  2. بخشی از آن بر خود امام لازم است که پذیرفتن این مسئولیت سنگین و امانت الهی باشد، که قبول کرده است.
  3. بخشی از آن هم بر مردم لازم است که اطاعت کنند و یاری کنند و جان بر کف پشتِ سر رهبری باشند و متأسفانه در زمان ائمه(ع) رکن سوم محقَق نشد و نمونه‌های تاریخی بسیاری در این باب هست که با علی(ع) آن کردند که فرمود: «لَا رَأْيَ لِمَنْ لَايُطَاعُ» و با امام حسن(ع) در جبهه جنگ آن کردند و با حسین بن علی(ع) و اصحابش در کربلا چه کردند و... پس مانع از کامل شدن لطف امامت، خودِ مردمند نه خدا و امام. خدا و امام کوتاه نیامده‌اند تا عذر و بهانه برای هیچ‌کس نباشد[۲۴].

حقیقت نبوت

نسبت بین نبوت با امامت، رسالت و خلافت

  1. مصادیق غیر بشری، مانند لوح محفوظ‍‌: ﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ[۲۸]
  2. کتاب آسمانی: ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً[۲۹].
  • مصادیق بشری که از جهت حقانیت و بطلان، به دو دسته تقسیم می‌شود:
  1. امام حق: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۳۰]
  2. امام باطل: ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ[۳۱] و ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[۳۲].
  • امّا امامت در اصطلاح دینی به دو صورت عام و خاص است که در معنای عام، شامل نبوت و رسالت به عنوان مقتدا و اسوه می‌شود و در معنای خاص، شامل آنها نشده و در بعضی موارد بعد از تحقق مقام نبوت و رسالت است﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳۳]. یا مقام ویژه‌ای است که از طرف خدای سبحان به اوصایای پیامبران(ع)، عنایت می‌شود.
  • اما کلمه نبوت، ۵ بار ﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ[۳۴]؛ ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ[۳۵]؛ ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ[۳۶]؛ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ [۳۷]؛ ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ[۳۸] در قرآن استعمال شده و در اصل و ریشه آن، اختلاف است. بعضی گفته‌اند: از نَبَأ به معنای خبر مشتق شده[۳۹] و برخی دیگر نوشته‌اند: از نبوه (بر وزن نغمه) به معنای رفعت و بلندی مقام، مشتق شده است[۴۰]؛ لذا با لحاظ‍ ریشه، ترجمه آیه شریفه ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا[۴۱] دو گونه می‌شود؛ ای پیامبر! در کتاب قرآن از موسی یاد کن که او بنده مخلَص و فرستاده حق و پیام‌آور برای خَلق بود.
  • ای پیامبر! در کتاب قرآن از موسی یاد کن که او بنده مخلَص و فرستاده‌ای والامقام بود.
  • اما کلمه رسالت فقط‍ یک بار﴿فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ[۴۲] و جمع آن "رسالات"، ۸ بار در قرآن مجید استعمال شده است؛ و معنای رسالت این است که مأموریتی بر عهده کسی بگذارند و او موظف به تبلیغ و ادای آن شود[۴۳].

نسبت بین نبوت و امامت

نیاز بشر به وحی و نبوت

ضرورت نبوت

کارکردهای نبوت (فواید و آثار بعثت انبیا)

اثبات نبوت

راه‌های اثبات نبوت

اقسام نبوت

  • تقسیمات مختلفی برای نبوت وجود دارد مانند:
  1. نبوت مطلق و نبوت مقید.
  2. نبوت عامه و نبوت خاصه.
  3. نبوت تشريعى كه در آن پیامبران از جانب خداوند شريعت خاصى را به بشر عرضه مى كنند؛ و نبوت تبلیغی که در آن پيامبران وظيفه تبليغ و ترويج همان شريعتى را كه پيامبر تشريعى آورده به عهده دارند.

اهداف نبوت (حکمت بعثت)

شؤون نبوت

تکثر نبوت

ختم نبوت

رابطه وحی و نبوت

نبوت پیامبر خاتم

نبوت در فرهنگ مطهر

نبوّت، راهنمایی، امامت و رهبری است. نبوّت، ابلاغ اِخبار، اطلاع دادن، اتمام حجّت و راهنمایی است. پس نبوّت، راهنمایی است و یک منصب است[۵۱]. حقیقت این است که اتّصال به غیب و شهود حقایق ملکوتی، شنیدن سروش غیبی و بالاخره “خبر شدن” از غیب، نبوّت نیست؛ نبوّت “خبر باز آوردن” است و نه “هر که او را خبر شد، خبر باز آورد”[۵۲][۵۳]

نبوت و امامت

فرق میان نبوت و امامت که اولی راهنمایی است و دومی رهبری و هم چنان که راهنمایی دینی نوعی راهنمایی است که از افق غیب باید رسیده باشد، یعنی راهنما باید غیبی باشد، رهبری نیز چنین است، و اینکه پیغمبر اکرم و برخی پیامبران دیگر هم راهنما بوده‌اند و هم رهبر، و ختم نبوت ختم راهنمایی الهی است نه ختم رهبری الهی. امامت و نبوت دو منصب و دوشأنند و احیاناً قابل تفکیک. بسیاری از پیامبران نبی بوده و رسانند؛ وحی بوده‌اند ولی امام نبوده‌اند هم چنان که ائمه امام‌اند و نبی نیستند ولی ابراهیم و محمد(ص) هم نبی هستند و هم امام: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۵۴] اکنون می‌گوییم که نبوت راهنمایی است و امامت، رهبری. وظیفه نبی تبلیغ است: ﴿وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ[۵۵]، ولی وظیفه امام این است که ولایت و سرپرستی و رهبری کند کسانی را که رهبری او را پذیرفته‌اند[۵۶].[۵۷]

منابع

پانویس

  1. مفردات راغب، ص ۷۸۹، «نبأ».
  2. همان، ص ۷۹۰، «نبی».
  3. مفردات راغب، ص ۷۸۹، «نبأ».
  4. المیزان، ج ۱۴، ص ۳۰۴؛ مفردات، ص ۷۹۰، «نبی».
  5. فرهنگ قرآن، واژه «نبوّت».
  6. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۳۰-۲۳۱.
  7. کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲.
  8. لسان العرب، ج۱، ص۱۶۳ و ج۱۵، ص۳۰۲.
  9. الفروق اللغویة، ص۵۳، معانی الاخبار، ص۱۱۴.
  10. کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲ و ۱۶۳.
  11. مجمع البحرین، ج۱، ص۴۰۵؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۰۲؛ تاج العروس، ج۲۰، ص۲۱۳.
  12. کلام نوین اسلامی، ص ۳۷-۳۹.
  13. کلام نوین اسلامی، ص ۴۰ و ۴۱.
  14. محمدحسین مختاری مازندرانی، امامت و رهبری، ص۳۹.
  15. محمدحسین مختاری مازندرانی، امامت و رهبری، ص۳۹؛ برای اطلاع بیشتر از ادله نقلی امامتِ امامان دوازده‌گانه ر.ک: جعفر سبحانی، محاضرات، ص۵۶۵–۵۶۸.
  16. عبدالله جوادی آملی، وحی و رهبری، ص۱۳۴.
  17. محمدحسین مختاری مازندرانی، امامت و رهبری، ص۴۰.
  18. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۶۶- ۸۵.
  19. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۵۲.
  20. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۸۱- ۸۳.
  21. عبدالرزاق لاهیجی، گوهرالمراد، مقاله سوم، باب سوم، ص۴۶۰ به بعد.
  22. سید حسن طاهری خرم‌آبادی، ولایت فقیه و حاکمیت ملت، ص۵۴.
  23. وجوده لطف، و تصرّفه لطف آخر، و عدمه منّا؛ علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۱.
  24. علی محمدی، شرح کشف المراد، ص۴۱۱.
  25. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۷۰–۷۱.
  26. داوود فیرحی، نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص۱۹۷.
  27. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۹۴-۹۸.
  28. «و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.
  29. «و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷؛ سوره احقاف، آیه ۱۲.
  30. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  31. «با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
  32. «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
  33. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  34. «هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد» سوره آل عمران، آیه ۷۹.
  35. «آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۹.
  36. «و ما به او اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.
  37. «و به راستی ما به بنی اسرائیل کتاب (آسمانی) و داوری و پیامبری دادیم» سوره جاثیه، آیه ۱۶
  38. «و نوح و ابراهیم را فرستادیم و در فرزندان آنان پیامبری و کتاب (آسمانی) نهادیم» سوره حدید، آیه ۲۶.
  39. تبیان، ج۷، ص۱۳۳؛ کنزالدقائق، ج۸، ص۲۳۲؛ المیزان، ج۲، ص۱۳۹.
  40. مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۰؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۵۴.
  41. «و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.
  42. «(صالح) از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام پروردگارم را به شما رسانده‌ام و برای شما خیرخواهی کرده‌ام امّا شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید» سوره اعراف، آیه ۷۹.
  43. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۵۶-۵۸.
  44. فرامرز قراملکی، احد، امامت‌پژوهی، ص۵۸ - ۶۰.
  45. فرامرز قراملکی، احد، امامت‌پژوهی، ص۵۸ - ۶۰.
  46. فرامرز قراملکی، احد، امامت‌پژوهی، ص۵۸ - ۶۰.
  47. فرامرز قراملکی، احد، امامت‌پژوهی، ص۵۸ - ۶۰.
  48. فرامرز قراملکی، احد، امامت‌پژوهی، ص۵۸ - ۶۰.
  49. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۱۲۴.
  50. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۱۴۰ و ۱۴۱.
  51. مجموعه آثار، ج۳، ص۳۱۸.
  52. مجموعه آثار، ج۳، ص۱۷۰.
  53. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۷۹۴.
  54. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  55. «و بر (عهده) پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
  56. امامت و رهبری، ص۲۸.
  57. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۷۹۴.


محمد بیابانی اسکوئی

واژه‌شناسی لغوی

  • «نبى» صفت مشبّهه بر وزن فعيل يا مشتق از مادّه «نبأ» به معناى خبر است ، و يا از مادّه «نَبْوَة و نَباوة» به معناى ارتفاع، گرفته شده است.
  • بنابر اشتقاق اوّل «نبى» به معنى صاحب خبر است، امّا معمولاً به معنى مُنْبِئ يعنى آورنده پيام ـ مانند نَذير به معناى مُنْذِر ـ بكار مى‌رود.
  • و بنابر اشتقاق دوم «نبى» يعنى مرتفع، مانند زمين مرتفع. در حديث آمده است : «لا تصلّوا على النّبي» يعنى بر زمين بلند نماز نخوانيد. پيامبران الهى را نيز به خاطر بلند پايگى مقامشان نبى گفته‌اند.
  • پس «نبى» در لغت معنا و مفهوم عامّى دارد كه شامل همه صاحبان خبر يا خبر آورندگان است، خواه اين خبر را از ناحيه خداى تعالى دريافت كرده باشند و به بندگانش برسانند يا از طرف بنده‌اى به بنده‌اى ديگر. امّا اگر آن را از مادّه «نبأ» بگيريم در كلام عرب و در آيات و روايات تنها درباره پيام آوران الاهى به كار رفته نه درباره پيام آوران ديگر.
  • «رسول» نيز صفت مشبّهه از مادّه «رَسَل» به معناى شخصى است كه از طرف ديگرى براى رساندن رسالت و پيامى فرستاده مى‌شود. البتّه در معناى اين واژه پى در پى بودن رسالت نيز لحاظ شده است. ابن انبارى مى‌گويد : الرَّسول معناه في اللّغة الّذي يتابع أخبار الّذي بعثه. أخذ من قولهم: جاءت الإبل رسلاً أي متتابعة.
  • رسول در لغت كسى را گويند كه اخبار فرستنده خودش را پيروى مى‌كند. و از اين سخنِ عرب مشتق شده است كه مى‌گويد: شتر به صورت «رَسَل» آمد يعنى پشت سر هم آمد.
  • پس با توجّه به معناى لغوى، رسول نقش وساطت را ميان شخص فرستنده و اشخاصى كه به سوى آن‌ها فرستاده شده، ايفا مى‌كند. اين واژه در كلام عرب و در آيات و روايات در معناى عامّ خود به كار رفته و به آنان كه از طرف خداى تعالى داراى رسالت هستند و واسطه ميان خدا و خلق شده‌اند، اختصاص ندارد. در قرآن و روايات گاهى رسول در مورد فرشتگان الهى استعمال شده است. آللّهُ يَـصْطَفِي مِنَ المَلائِكَةِ رُسُـلاً وَمِنَ آلنّاسِ (خداوند رسولانى از فرشتگان و از مردم برمى‌گزيند). إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ آلمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَهُمْ لا يُفَرِّطُونَ (آنگاه كه مرگ يكى از شما فرا رسد رسولان ما او را قبض روح مى‌كنند و آنان كوتاهى نمى‌كنند).
  • در روايتى از امام باقر ۷ از رسولى سخن رفته كه نه از جنس جنّيان است و نه از جنس فرشتگان و بشر : فَأَخْبِرْنِي عنْ رَسُولٍ بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى لَيْسَ مِنَ الْجِنِّ وَ لَا مِنَ الْإِنْسِ وَ لَا مِنَ الْمـَلَائِكَةِ ذَكَرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ؟ فَقَالَ: الْغُرَابُ حِينَ بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُرِيَ قَابِيلَ كَيْفَ يُوَارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ هَابِيلَ حِينَ قَتَلَه. (رسولى را براى من بيان كن كه از جنس جنّ و انس و فرشتگان نيست و خداوند متعال در كتاب خويش از آن ياد كرده است. فرمود: آن كلاغ است آنگاه كه خداوند متعال او را فرستاد تا به قابيل نشان دهد كه چگونه جسد برادرش هابيل را ـ كه توسّط او كشته شده بود ـ دفن كند).