سیره نظامی امام مهدی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سیره نظامی امام مهدی در حدیث]] - [[سیره نظامی امام مهدی در کلام اسلامی]]</div> | <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سیره نظامی امام مهدی در حدیث]] - [[سیره نظامی امام مهدی در کلام اسلامی]]</div> | ||
'''سیره نظامی''' امام مهدی{{ع}} برای از بین بردن مظاهر فتنه و شرک و کفر و | '''سیره نظامی''' امام مهدی{{ع}} برای از بین بردن مظاهر فتنه و شرک و کفر و براندازی همه نظامهای [[طاغوت]] و حاکمیت مطلق دین الهی در سراسر [[جهان]] است. سیره آن حضرت همانند جدش [[رسول الله]]{{صل}} [[مهربانی]] با [[مؤمنان]] و شدت عمل با [[کفار]] و معاندان است. امام مظهر تحقق [[رحمت]] و قهر الهی در [[آخر الزمان]] است. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== |
نسخهٔ ۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۳
سیره نظامی امام مهدی(ع) برای از بین بردن مظاهر فتنه و شرک و کفر و براندازی همه نظامهای طاغوت و حاکمیت مطلق دین الهی در سراسر جهان است. سیره آن حضرت همانند جدش رسول الله(ص) مهربانی با مؤمنان و شدت عمل با کفار و معاندان است. امام مظهر تحقق رحمت و قهر الهی در آخر الزمان است.
مقدمه
اسلام دین رحمت و رشد و تعامل انسانهاست، از این رو جنگ را نه به عنوان هدف و آرمان، بلکه به عنوان راه و وسیله برای تحقق هدف پذیرفته است. قرآن کریم نیز هدف از جنگ را رفع فتنه بیان فرموده است: ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ﴾[۱].
فتنه، همه ناآرامیها و مزاحمتهای اجتماعی را دربر میگیرد که جامعه و مردم را از سیر طبیعی خود باز میدارد؛ لذا در راه هدف ارزشمند و انسانی نابودی فتنهها و آشوبها به معنای وسیع آن باید جنگید تا ارزشهای الهی و انسانی در جامعه محقق شود و کفر و شرک که اساس فتنه و بدبختی انسانهاست از عرصه زندگی برچیده شود.
بدون شک، کفر و شرک، موانع اصلی بازدارندگی انسان از حرکت به سوی کمال و تربیت و رشد معنوی و مادی است و در منطق قرآن کریم، زدایش این موانع، هدف اصلی از تجویز جنگ است.
همچنین این سخن رسول خدا(ص) نیز ناظر به این رویکرد اصلاحی است که فرمود: "تمام نیکیها و خیرات در جنگ و در زیر سایه شمشیر است و مردمان را جز شمشیر راست نکند و شمشیرها کلیدهای بهشت و دوزخ است"[۲].[۳]
برچیدن بساط کفر
سیره جهادی و مبارزاتی امام مهدی(ع) برای زدودن مظاهر فتنه و شرک و کفر و براندازی همه نظامهای طاغوت و حاکمیت مطلق دین الهی در سراسر جهان است. عبدالعظیم حسنی از امام جواد(ع) نقل کرده است که حضرت فرمود: "مهدی(ع) کسی است که خداوند به وسیله او اهل کفر و عناد را ریشه کن کرده و زمین را از وجود آنان پاک میکند"[۴].
ابی الجارود از امام باقر(ع) نقل کرده است که فرمود: "خداوند شرق و غرب زمین را برای او میگشاید و چندان از مردم بیدین به قتل میرساند که جز دین محمد(ص) باقی نماند"[۵].
ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود: "سپس خداوند او را ظاهر کند و شرق و غرب جهان را به دست او بگشاید و عیسی بن مریم از آسمان فرود آید و پشت سر او نماز گذارد. زمین با نور خداوند منور گردد و جایی در روی زمین نمیماند که در آن غیر از خداوند عز و جل پرستش شود؛ همه ادیان از میان برود و فقط دین خدا میماند هر چند مشرکین نپسندند"[۶].
امام مهدی(ع) اگرچه در مواجهه با کفار از حمایت نیروی غیبی و کمکهای آسمانی و فرشتگان برخوردار است، اما این گونه نیست که پیروزی حضرت بر مخالفان و گسترش حکومت عدل اسلامی در سراسر جهان، تماماً متکی به اعجاز و قدرت خارقالعاده الهی باشد، بلکه نصرت حضرت مهدی(ع) بر دشمنان به طور طبیعی و عادی خواهد بود، گرچه این نصرت همراه با تأییدات جزئی و خاصّی از جانب خداوند است؛ زیرا همانگونه که میدانیم بشر در عصر ظهور مورد ظلم و ستم فراوان است و از طرفی از حیث فرهنگی و رشد عقلانی، عموم بشر به بالاترین سطح خود رسیده است و لذا به دنبال چنین رهبری الهی است تا با لبیک به دعوتش از او پیروی نماید. هرگز ابرقدرتها با همه امکاناتی که دارند نمیتوانند در مقابل اراده ملتها بایستند. اگر مردم همگی یکپارچه و یک صدا فریاد برآورند، دشمنانشان به زانو درخواهند آمد. مگر در صدر اسلام نبود که مردم فوج فوج داخل اسلام شده و دعوت پیامبر را پذیرفتند؟ در عصر ظهور نیز هنگامی که مردم دنیا از وسایل ارتباط جمعی خبر قیام مصلحی جهانی را بشنوند به او گرویده و از او حمایت خواهند کرد و کسی نمیتواند در صورت اقبال مردم با اراده آنها مقابله کند. بلی، هر کجا که حضرت با مانع خاصی روبرو شد خداوند متعال با اعجاز به کمکش آمده و از آن حضرت حمایت خواهد نمود.
با ظهور حضرت مهدی(ع) هر آنچه مایه اقتدار و قدرت و دولت برای اهل باطل شمرده میشد، از بین میرود و دین اسلام و نظام ولایی امامت جایگزین میگردد. امام باقر(ع) فرمود: "هنگامی که قائم(ع) ظهور و قیام کند، هر دولت باطلی از بین میرود"[۷].
جابر بن یزید جعفی از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمود: "گویا یاران قائم(ع) را میبینم که به سراسر زمین از مشرق تا مغرب احاطه کردهاند و همه چیز در فرمان آنها است"[۸].[۹]
قاطعیت در سیره جهادی حضرت
سیره جهادی امام مهدی(ع) براساس آیه مبارکه: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾[۱۰] همانند جدش رسول الله(ص) مهربانی با مؤمنان و شدت عمل با کفار و معاندان است.
امام مهدی(ع) مظهر تحقق رحمت و قهر الهی در آخر الزمان است. او در قدم نخست، امام رحمت و مهربانی است و برای هدایت و سعادت انسانها قیام میکند، نه برای کشتن و خون ریزی و ویران کردن. آن حضرت اگرچه در برابر گردن کشان، قاطع و انعطاف ناپذیر است، اما برای عموم مردم امام مهربانی است و مانند روش پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) ابتدا با رحمت و مهربانی فراوان به بیان حقیقت دین و پیام اسلام برای جهان میپردازد و گروه فراوانی توبه کرده انسانهای پاکی میشوند، حتی غیرمسلمانان سخن ایشان را میپذیرند و گرد او جمع میشوند. حضرت، به کمک و یاری آنها نهضت خود را شروع میکند. این گونه نیست که به کسی مهلت تفکر و توبه ندهد، بلکه وقتی حضرت مهدی(ع) ظهور کند، کسانی که سخن امام را نپذیرفتهاند، اگر به این دلیل باشد که هنوز دلایل کافی ندیدهاند و اطمینان ندارند، به آنها مهلت داده میشود تا خوب بیندیشند و کسی معترض آنها نمیشود. اما اگر بعد از اتمام حجت و اقامه دلیل، باز هم به دشمنی خود ادامه دهند و بیدلیل به مخالفت برخیزند، امام با آنها برخورد قاطعانه و عبرت آمیز خواهند کرد.
بر اساس روایتها، بسیاری از کافران به ویژه اهل کتاب، به حقانیت امام و راه نورانی او پی میبرند و به آن حضرت ایمان میآورند. بسیاری از کافران مقاومت نمیکنند، بلکه تسلیم میشوند. به ویژه مسیحیان که با نزول حضرت مسیح(ع) و پشتیبانی او از امام زمان(ع)، تسلیم شده و مسلمان میشوند.
بر اساس روایات، حرکت جهادی حضرت مهدی(ع) از یک نقطه خاص؛ یعنی مکّه و با یک گروه اندک و محدود؛ یعنی سیصد و سیزده نفر یاران ویژه (هسته مقاومت) آغاز میشود تا اینکه به تدریج بر تعداد پیروان آن حضرت افزوده میشود، چون هر حرکت اصلاحی و اجتماعی در ابتدا از یک نقطه محدود و کوچک شروع میشود و به تدریج پیش میرود. پیشرویها و پیروزیهای حضرت مهدی(ع) نیز به تدریج صورت میگیرد و کم کم پیروزیهای آن حضرت توسعه مییابد و با نیروهای تازه که به آن حضرت ملحق میشوند، به سراغ فتح مواضع جدید میرود. آنگاه سپاهیان حضرت با یک سازماندهی منظم، به فتح شهرها و کشورها میپردازند.
در این راستا، ابتدا به آزادسازی حجاز میپردازد: "اول سرزمین حجاز را فتح میکند و زندانیان از ابنای بنی هاشم از زندان آزاد میشوند، پرچمهای سیاه (گمراهی) از کوفه به زیر کشیده میشوند، (صاحب رایت) برای بیعت به سوی مهدی(ع) برانگیخته میشود، و حضرت مهدی(ع) لشکریانش را به سوی شهرها و کشورها میفرستد"[۱۱]. پس از آزادسازی مکه و مدینه، دامنه فتوحات حضرت به سوی عراق و دیگر شهرها گسترش مییابد. یعقوب بن سراج از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود: "صاحب الامر(ع) به سوی عراق روی میآورد و سپاهی را به مدینه میگمارد تا امنیت را برای اهالی مدینه برقرار کند و آنانی را که از مدینه مهاجرت کردهاند به خانههایشان باز گردند"[۱۲].
در هنگام ورود حضرت به عراق، پیکار سختی میان سپاه حضرت با جمعی از مقدس نمایان معاند رخ میدهد. امام باقر(ع) فرمود: "زمانی که قائم(ع) به کوفه وارد شود، چندین هزار تن که بتریه (گروهی شبیه خوارج) خوانده میشوند، در مقابل حضرت میایستند و به او میگویند: «برگرد، ما به فرزندان فاطمه احتیاجی نداریم!» آنگاه امام(ع) ناگزیر دست به شمشیر برده و همه آنان را از دم تیغ میگذراند. سپس وارد کوفه شده و بقایای اهل فتنه و نفاق را میکشد و کاخهای آنان را واژگون کرده و آنقدر از جنگاوران آنان را میکشد تا خدا راضی شود"[۱۳].
بیشتر جنگهای حضرت در عراق و شامات، با لشکریان سفیانی است. امام باقر(ع) فرمود: "هنگامی که سفیانی متوجّه میشود که حضرت قائم(ع) از سمت کوفه به سوی او میآید...، فردای آن روز به جنگ با حضرت میپردازد که تمام روز طول روز میکشد. خداوند حضرت قائم(ع) و یارانش را قدرت داده و یاری مینماید، تا آنکه تمامی دشمنان را میکشند و نابود میسازند؛ تا آنجا که اگر یکی از آنان پشت سنگ یا درختی پنهان شود، سنگ و درخت به زبان آمده و به سپاه امام میگویند: «ای مؤمن! کافری پشت من پنهان شده، او را بکش! و او هم آن کافر را میکشد، تا جایی که درندگان و پرندگان از گوشت آنان سیر میشوند"[۱۴].
حضرت مهدی(ع) پس از پیروزی و تار و مار کردن لشکریان سفیانی، منطقه را از وجود دشمنان پاکسازی کرده و سپاهیانش را برای فتح دیگر مناطق جهان اعزام میکند: "سپس حضرت قائم(ع) سه پرچم را میبندد، یکی را به سوی قسطنطنیه میفرستد و خداوند آنجا را برای او میگشاید، دومی را به سوی چین اعزام میکند و آنجا را فتح میکند و سومی را به مناطق کوهستانی دیلم میفرستد و در آنجا پیروز میشود"[۱۵].[۱۶]
انعطافناپذیری در برابر دشمنان
امام مهدی(ع) در برخورد با دشمنان دین، قاطع و سازشناپذیر است و در اجرای حدود و احکام الهی و مبارزه با ستمگران، چشم پوشی و مسامحهای در راه و روش او نیست. نیز از ملامت ملامتگران نمیهراسد، از هیچ مقام و قدرتی نمیترسد و بدون هیچگونه ملاحظهای تبهکاران را کیفر میکند و صالحان زاهد و سادهزیست و بیآلایش را در مصادر امور میگمارد.
سازش ناپذیری و قاطعیت خصلت همه رهبران راستین الهی است و این خصلت در امام مهدی(ع) در حد اوج و کمال است؛ چراکه معیار پاکسازی اجتماعات بشری و تحقق یافتن عدالت فراگیر و ریشهسوزی هر ظلم و ستم باید بدون کمترین ترحم و ارفاق صورت گیرد به طوری که در هیچ جای جهان علت فساد و عامل بیدادی برجای نماند تا کسی نتواند با توطئه و کارشکنی در کار سامان بخشیدن امور جامعه بشری، اخلال ایجاد کند.
امام مهدی(ع) با دو گروه، برخورد قهرآمیز و انعطافناپذیر دارد؛ یکی معاندان لجوج که بدون دلیل بر عقاید خود پا میفشارند و دلیلهای روشن امام را نمیپذیرند و به مخالفت بر میخیزند. دوم سران ظلم و شرک که دنیا را از آنِ خود میدانند و با آزادی و سعادت مردم مخالفاند و همه چیز را برای خود میخواهند و حقوق مردم را رعایت نمیکنند و خواستار ظلم، فساد و گناه هستند. حضرت با آن عده از کافرانی که ایمان نمیآورند، برخورد میکند.
این جنگها در کشورهای گوناگون رخ میدهد. حضرت مهدی(ع) برای از بین بردن آنها به کشورها سفر نمیکنند، بلکه به فرماندهی حضرت جنگهایی رخ میدهد و دشمنان سرکوب میشوند.
در این مبارزه قهرآمیز، حضرت کار معاندان و سران کفر را یک سره میکند. از این نظر عصر ظهور آخرین حجت الهی(ع) را میتوان عصر عزّت و سربلندی مظلومان و خواری و شکست نهایی ستمگران دانست، چون در اعصار گذشته، یا سیاستهای حاکمان جور و کفر، عرصه را بر امامان هدایت تنگ کرده و بسته بود؛ یا بیعتی از خویش را بر وجود مبارکشان تحمیل کرده بود و آنان نیز به اقتضای مصالح اسلام و مسلمانان آن را مراعات میکردند؛ امّا چون آن حضرت، حکومت حق را تأسیس کند، هیچ بیعتی از کسی برعهده ندارد و در برابر هیچ طاغوتی متعهد نیست، از این رو با هیچ ستمگری مسامحه یا مصالحه نمیکند و جز از در هدایت یا تسلیم، با آنها برخورد نکند.
هشام بن سالم از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود: "قائم(ع) هنگامی که قیام میکند، عقد بیعت و تعهد و قراردادی از کسی به گردن او نیست"[۱۷].
آن گاه در برابر معاندان حقستیز که جز ظلم و جهل و استثمار ثمر دیگری ندارند، تیغ انتقام میکشد و در مقام مظهریت اسم «منتقم» الهی از آنان انتقام میکشد و مایه تشفی دلهای رنج دیده و ستم کشیده مؤمنان میگردد، آن گونه که رسول خدا(ص) در حدیث قدسی فرمود: "و این است حجّت الهی، همان کسی که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد و دلهای مؤمنان را تشفّی خواهد بخشید"[۱۸].
در دوران ظهور آخرین حجت الهی، این واقعیت نادیده گرفته نمیشود تا پاکسازی ریشهای جامعه بشری تحقق خارجی یابد و از هر شکست و ناتوانی و سستی در امان ماند؛ از این رو امام منجی در سراسر اندام جامعه بشری سلولی فاسد بر جای نمیگذارد و هر خس و خاشاکی را از مسیر انسان بر میدارد و هر فسادی را در نطفه خفه میکند و هر ستمی را از ریشه میخشکاند در همه جریانهای فاسد و ضد انسانی همه عاملان زمینه سازان و دستیاران آن جریانها را از دم تیغ میگذراند.
ابیبصیر از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمود: "امام قائم(ع) قیام میکند... بر اعراب سختگیر است و راه و روش او شمشیر و بهکارگیری سلاح است و در راه اجرای برنامههای الهی، بیم از ملامت هیچ ملامت گری را به دل راه ندهد"[۱۹].
امام مهدی(ع) با ایجاد بیم و دلهره و ترسهای عمیق و راستین بسیاری از گروههای مخالف و ستم پیشه را مجبور به ترک راه و روش خود میکند و به تسلیم وامیدارد. آن حضرت با ترسی که در دل دشمنان میافتد حمایت خواهد شد. این امر ممکن است به صورت عادی باشد؛ زیرا نصرت مردم که باعنایت خداوند و اقبال مردم است، چنان رعبی بردل دشمنان خواهد افکند که همه امکانات خود را گذارده، فرار خواهند نمود. از این رو در احادیث آمده است که از شمشیر برنده و اراده قاطع امام و یارانش همه اهریمنان میهراسند و ترسی گران بر روان دشمنان سایه میافکند و این خود عامل بزرگی در پیروزی کامل آن امام منجی است. با این رعب و ترس بسیاری از مقاومتها در هم میشکند و بسیاری از مردمان به راه باز میگردند و از تجاوز به حقوق دیگران و زیر پا نهادن مسؤولیت و تکلیف و حرمت انسانها دست برمیدارند.
هشام بن سالم از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود: "در همان هنگامی که شخص نزد قائم ایستاده و به امر و نهی مشغول است ناگاه امام امر میکند او را بکشند این است که در خاور و باختر زمین چیزی نمیماند مگر اینکه از (قاطعیت و اجرای عدالت) او میهراسد"[۲۰].
در سیره جهادی حضرت، هیچ انگیزهای جز رضای خدا و اجرای عدالت مطلق در کار نیست، بلکه تنها برای شکوفایی راستین این اصول و ارزشهای متعال دین، اقدام به جهاد میکند. از این رو در سیره جهادی امام مهدی(ع) کشتار و جنگ، تنها برای از میان برداشتن حاکمان و زمامداران مسلط بر کشورهای جهان نیست بلکه قاطعیت در برابر حکومتهای خودکامه مقدمهای است برای اصلاح جامعهها و ایجاد دگرگونی اساسی در ماهیت روابط اجتماعی و سرانجام اجرای دقیق عدالت اجتماعی در همه شئون زندگی. این چنین شیوه و روشی میتواند نجات بخش بشریت باشد و شبکههای پیچیده بیدادگران و دنیاداران را از دست و پای بشریت مظلوم بر دارد و آسایش واقعی را برای همگان فراهم سازد. به این جهت امام نه تنها در جنگها و لشکرکشیها با دشمنان خارجی دست به کشتار میزند و موانع راه را با قاطعیت از سر راه برمیدارد، بلکه در برابر هر گونه فساد و انحراف در داخل جامعه اسلامی نیز قاطع میایستد و علل و عوامل آن را نابود میکند. کسانی که در مبانی عقیدتی و ایمانی چون دیگرانند و به ظاهر معتقد و مسلمان حساب میشوند، لیکن در عمل و در روابط اجتماعی دچار انحرافند و در مسائل مالی و اقتصادی فریب کارند، مورد تصفیه و پاکسازی قاطع و انعطاف ناپذیر امام قرار میگیرند.
امام کاظم(ع) فرمود: "خداوند برای دوازدهمین از خاندان ما هر دشواری را آسان گرداند و به دست او هر ستمگر سرسختی را نابود کند و هر شیطان سرکشی را هلاک نماید"[۲۱].[۲۲]
رأفت با توبه کنندگان
درباره سیره رفتاری امام مهدی(ع) نسبت به پذیرش یا نپذیرفتن توبه انسانهای کافر و گمراه و بازگشت آنان از راه انحراف، روایات مختلف است؛ برخی بر پذیرش توبه و دستهای دیگر بر عدم پذیرش توبه دلالت دارد.
بر اساس برخی روایات، در عصر ظهور باب توبه باز است و امام مهدی(ع) توبه آنانی را که از مسیر باطل بازگشتهاند میپذیرد. عبد الحمید واسطی میگوید محضر امام باقر(ع) عرض کردم: "این گروه مرجئه میگویند بر ما از ناحیه اعتقاداتمان باکی نیست و چون آن چه شما میگویید رخ داد، ما و شما یک سان خواهیم بود. امام باقر(ع) فرمود: ای عبدالحمید راست میگویند. کسی که توبه کند خداوند توبهاش را میپذیرد و کسی که نفاقش را پنهان سازد، تنها بینی او به خاک مالیده میشود"[۲۳].
بشیر بن أبی أراکه نبال روایت کرده است: در مدینه به منزل امام باقر(ع) که رسیدم با استر آن حضرت روبرو شدم که زین شده و بر در خانه آماده بود، پس جلوی خانه نشستم؛ آن حضرت از منزل بیرون آمد، من به او سلام کردم. حضرت از استر پیاده شده و به سوی من آمد و فرمود: از کجائی؟ گفتم: از مردم عراق هستم. فرمود: از کجای آن؟ گفتم: از اهل کوفه هستم. فرمود: چه کسی در این راه همدم و همراه تو بود؟ گفتم: گروهی از محدثه. فرمود: محدثه کدام است؟ عرض کردم: همان مرجئه. سپس فرمود: "وای بر این مرجئه! فردا که قائم ما قیام کند به که پناه خواهند برد؟ عرض کردم: آنها میگویند اگر چنین واقعهای رخ دهد ما و شما در میزان عدالت یک سان خواهیم بود. حضرت فرمود: هرکس توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد و هر که نفاقش را پنهان سازد، خداوند تنها او را از رحمت خود دور سازد"[۲۴].
عبداللَّه بن بکیر روایت میکند از امام کاظم(ع) درباره آیه ﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا﴾[۲۵] سوال کردم. حضرت فرمود: "این آیه درباره قائم(ع) نازل شده است هنگامی که قائم(ع) ظهور کند، اسلام را بر یهود و نصارا و ستاره پرستان و ملحدان و مرتدان و کافران شرق و غرب زمین عرضه میکند؛ پس کسی که با اختیار اسلام آورد او را به انجام نماز و پرداخت زکات و عمل به هر آنچه بر مسلمانان واجب است دستور میدهد"[۲۶].
همچنین امام مهدی(ع) در سخنرانی آغازین خود که در مسجد الحرام انجام میگیرد، همگان را به پذیرش دعوت خود فرامیخواند و میفرماید: "ما امروز از خداوند یاری میجوییم و از هر مسلمانی حمایت میطلبیم"[۲۷].
امام صادق(ع) نیز در این باره فرمود: "چون خداوند متعال به قائم اجازه خروج دهد، آن حضرت بر فراز منبر رفته، همه مردم را به سوی خویش دعوت میکند و آنان را به خدا سوگند داده برای ایفای حق خویش فرامی خواند"[۲۸].
این دعوت امام مهدی(ع) برای پذیرش اسلام و همراهی با ایشان به گونهای فراگیر است که حتی سفیانی را نیز در بر میگیرد. در این باره امام باقر(ع) میفرماید: "امام مهدی(ع) به اصحابش میفرماید: به سوی این یاغی (سفیانی) حرکت کنید. پس او را به کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم(ص) دعوت میکند"[۲۹]؛ در سخن دیگر آن حضرت میفرماید: "هنگامی که به سفیانی خبر میرسد که قائم(ع) از کوفه به سویش حرکت نموده است، سپاهیانش را آماده و به سوی آن حضرت حرکت میکند و به ایشان میرسد، میگوید پسر عمویم را نزد من آورید. سفیانی نزد امام(ع) حاضر میشود و امام مهدی(ع) با او به گفت وگو میپردازد و در نتیجه سفیانی با آن حضرت بیعت میکند"[۳۰].
اگرچه سفیانی پس از پذیرش بیعت در اثر تحریک همراهانش، اقدام به بیعت شکنی میکند و در نتیجه پس از اعلام جنگ اسیر شده و به قتل میرسد. اما وقتی حضرت مهدی(ع) از سفیانی که سرسختترین دشمنان و رهبر منسجمترین و گستردهترین جبهه بر ضد آن حضرت است، دعوت میکند، چگونه میتوان باور کرد بر میلیونها انسان بیگناهی که انحراف شان بر اثر موانع ناخواسته است، راه سعادت بسته باشد و امام مهدی(ع) از آنها دعوت نکند و یا توبه آنان را نپذیرد؟ بنابراین همگانی بودن دعوت امام مهدی(ع) و منحصر نبودن فراخوان عمومی آن حضرت، نشان میدهد که باب توبه و بازگشت، برای مردم بسته نخواهد بود.
بر اساس گزارش "ابی عبیده حذّاء"، امام باقر(ع) در تفسیر آیه شریفه: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۳۱]؛ مهمترین مأموریت حضرت قائم(ع) را چنین بیان فرموده است: "او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته مییابند» یعنی پیامبر، وصی و قائم را؛ قائم چون قیام کرد «آنان را به کار پسندیده فرمان میدهد و از کار ناپسند باز میدارد» و کار ناپسند انکار فضل امام است «و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال میگرداند»؛یعنی گرفتن علم از اهلش را «و چیزهای ناپاک را بر ایشان حرام میگرداند»؛ یعنی سخن مخالفان را «و از [دوش] آنان قید را برمیدارد»؛ یعنی گناهانی که پیش از شناخت فضل امام مرتکب شده بودند «و بندهایی که بر ایشان بوده است»، بندها همان اعتقادات آنهاست که بدانها امر نشده بودند، یعنی ترک فضل امام. پس چون به فضل امام معرفت یافتند، بندها را از دوش آنها بر میدارد و منظور از بند، همان گناهان است. سپس آنها را توصیف کرده فرمود: «کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریاش کردند و نوری را که با او نازل شده است پیروی کردند، آنان همان رستگارانند"[۳۲].
چنانکه ظاهر سخن امام صادق(ع) که از ورود شبه ستاره پرستان در دین اسلام خبر داده است، به وضوح بر باز بودن باب توبه در عصر ظهور دلالت دارد: "چون قائم(ع) قیام کند، از این عقیده کسانی که گمان میرفت اهل آنند خارج میشوند و کسانی هم چون پرستندگان خورشید و ماه به آن میگروند"[۳۳].
بر اساس ظاهر اینگونه روایات، باب توبه پذیری امام مهدی(ع) برای همه کسانی که درصدد بازگشت و تغییر و اصلاح خویشاند باز است؛ از این رو، اهل ذمّه در عصر ظهور امام مهدی(ع) در سایه حکومت عدل جهانی آن حضرت در امان بوده و زندگی میکنند و تنها مخالفان عنود و دشمنان ولایت سیاسی آن حضرت کشته شده و از بین میروند؛ یعنی باب توبه برای آن دسته از کسانی که با وجود این دعوت و اتمام حجت، بازهم لجاجت و عناد میورزند، بسته است و چنین افراد و گروههایی مانند ناصبیها، فرصت توبه و اصلاح را نخواهند داشت. چنانکه امام باقر(ع) در روایت معتبری فرمود: "هنگامی که قائم(ع) قیام کند، همه ناصبیهای کافر را به ایمان فراخواند، پس اگر واقعاً ایمان آورند در اماناند وگرنه آنها را یا گردن میزند و یا اینکه مانند اهل ذمه که امروز جزیه میدهند، باید جزیه بپردازند"[۳۴].[۳۵]
عدم پذیرش توبه دشمنان عنود
آن دسته از روایاتی که بر عدم پذیرش توبه در عصر ظهور از سوی امام مهدی(ع) دلالت دارند، ناظر به دشمنان لجوج و عنودی همچون ناصبیها و طیفی از سران کفر است. مانند آنچه در توقیع رسیده از ناحیه حضرت مهدی(ع) به شیخ مفید آمده است: "همانا امر ما ناگهانی است؛ زمانی که توبه سودی نبخشد و پشیمانی بر گناه او را از عقاب ما نجات ندهد"[۳۶].
همچنین علی بن رئاب از امام صادق(ع) روایت کره است که حضرت فرمود: "مراد از نشانهها همانا ائمه(ع)اند و مراد از نشانهای که انتظارش میرود قائم(ع) است؛ پس در آن روز ایمان کسی که پیش از قیام به شمشیر قائم(ع) ایمان نیاورده، برایش نفعی ندارد، اگرچه به پدران او ایمان داشته باشد"[۳۷].
همچنین در روایت دیگری که از امام صادق(ع) در تفسیر آیه یاد شده وارد شده، چنین آمده است: "منظور از نشانههای پروردگار، خروج قائم ماست که انتظارش را میکشند. ای ابابصیر، خوشا به حال شیعیان قائم ما که در حال غیبتش، انتظارش را میکشند و در زمان ظهورش از او اطاعت میکنند! آنها اولیای خداوند هستند که نه هراسی دارند و نه اندوهی"[۳۸].
روایت سومی نیز از امام صادق(ع) در تفسیر آیه مبارکه: ﴿قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ﴾[۳۹] وارد شده است که آن حضرت فرمود: "روز فتح، روزی است که دنیا برای قائم(ع) فتح میشود. در این روز ایمان کسی که بخواهد به وسیله ایمان به آن حضرت تقرّب جوید، در صورتی که پیش از این مؤمن نباشد و به این فتح یقین نداشته باشد، برایش نفعی ندارد و شخصی که از پیش مؤمن بوده و به فتح او یقین داشته، ایمان برایش نفع خواهد داشت و قدر و منزلتش نزد خداوند بزرگ خواهد بود"[۴۰].
بر اساس ظاهر این روایات، با ظهور امام مهدی(ع) ایمان کافران و دشمنان حضرت، به حال آنان نفعی نخواهد داشت، بلکه عذاب الهی (قتل) آنها را از صفحه روزگار برخواهد چید.
عدم پذیرش توبه دشمنان معاند و لجوج از سوی امام مهدی(ع) بدان جهت است که آن حضرت برای آنان اتمام حجت کرده است؛ زیرا بر اساس آیات قرآن کریم، قهر الهی بندگان را فرا نمیگیرد مگر پس از آشکار شدن حقیقت و تمام شدن حجت و سرپیچی از سر عناد و لجاجت. قرآن کریم در این باره میفرماید: ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا﴾[۴۱] و نیز میفرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا﴾[۴۲].
همچنین سخنی که از امام صادق(ع) درباره شکوفایی علمی و مرکزیت قم نقل شده است، از تحقق یافتن این آرمان در آخرالزمان حکایت دارد. حضرت میفرماید: "به زودی کوفه از مؤمنان خالی میگردد و علم از آن پنهان میشود، آن گونه که مار در سوراخش پنهان میگردد. سپس علم در شهری به نام قم ظاهر میشود و این شهر کانون دانش و فضل شده، چنان دنیا را با معارف آشنا میکند که در روی زمین مستضعفی در دین باقی نمیماند؛ حتی زنها در حجله ها. این نزدیک ظهور قائم ماست. پس خداوند قم و اهل آن را جانشین حجت خدا قرار میدهد که اگر چنین نشود، زمین اهل خود را فرو میبرد و حجتی باقی نمیماند. آن گاه دانش از قم به دیگر مناطق از مشرق تا مغرب گسترش مییابد و حجت خداوند بر خلق تمام میگردد تا این که روی کره زمین کسی نباشد که دین و دانش به او نرسیده باشد و آن گاه قائم(ع) آشکار میشود و خشم و غضب خداوند را بر مردم جاری میسازد؛ چون خداوند از بندگان انتقام نمیگیرد مگر پس از این که حجت را انکار کنند"[۴۳].
زراره گوید: از محضر امام باقر(ع) درباره سیره حضرت مهدی(ع) پرسیدم: "آیا قائم(ع) با مردمان مانند پیامبر اکرم(ص) رفتار میکند؟ فرمود: هیهات، هیهات ای زراره! او مانند پیامبر اکرم(ع) رفتار نمیکند. عرض کردم: فدایت گردم؛ چرا؟ فرمود: همانا رسول خدا(ع) در امّت خود چنان رفتار میکرد که توأم با بخشش بود (مردم را عفو و مرهون منّت خود میساخت) و دلهای مردم را به خود جذب مینمود، یعنی با مهر رفتار میکرد، ولی رفتار قائم با خشونت و کشتار است؛ زیرا در کتابی که به همراه دارد مأمور شده است که با کشتار رفتار کند و از کسی توبه نپذیرد، وای بر کسی که با او دشمنی کند و به ستیز برخیزد"[۴۴].
محمد بن مسلم گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: "اگر مردم میدانستند که حضرت قائم(ع) به هنگام خروج چه خواهد کرد بیشترشان دوست میداشتند که او را نبینند از بس مردم را خواهد کشت، او آغاز نخواهد کرد مگر به قریش که از قریش به جز شمشیر نمیگیرد و به آنان به جز شمشیر نمیدهد تا آنجا که بسیاری از مردم میگویند این شخص از آل محمّد(ص) نیست؛ زیرا اگر از آل محمّد بود دلش میسوخت"[۴۵].
امام صادق(ع) فرمود: "در آن میان که مرد پشت سر قائم(ع) ایستاده و مأمور اجرای دستورات آن حضرت است ناگاه دستور میدهد که او را برگردانید؛ پس او را به رویاروی آن حضرت بر میگردانند، پس دستور میدهد تا گردنش را بزنند پس در خاور و باختر چیزی نمیماند مگر آنکه از او میترسد"[۴۶].
هشام بن سالم نیزاز امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: "در آن میان مردی پشت سر قائم دستور میدهد که ناگاه آن حضرت دستور میدهد گردنش زده شود، پس در مشرق و مغرب کسی نمیماند مگر آنکه از او میهراسد"[۴۷].
معلی بن خنیس در گفتگویی که از امام صادق(ع) درباره چگونگی سیره امام مهدی(ع) سوال کرده، چنین میگوید: "آیا حضرت قائم(ع) هنگامی که قیام کرد رفتارش بر خلاف رفتار علی(ع) خواهد بود؟ فرمود: آری، به جهت آنکه امیرالمؤمنین(ع) رفتارش منّت نهادن و دست برداشتن و گذشت از مخالفین بود؛ زیرا میدانست که پس از او شیعهاش مغلوب دست دشمن خواهد شد، ولی هنگامی که حضرت قائم(ع) قیام کند رفتارش در میان آنان با شمشیر است و اسیر کردن، چون میداند که پس از او شیعه آن حضرت هرگز مغلوب دست دشمن نخواهد شد"[۴۸].[۴۹]
جستارهای وابسته
- سبک زندگی امام مهدی
- سیره اخلاقی امام مهدی
- سیره عبادی امام مهدی
- سیره خانوادگی امام مهدی
- سیره تربیتی امام مهدی
- سیره اجتماعی امام مهدی
- سیره علمی امام مهدی
- سیره تبلیغی امام مهدی
- سیره سیاسی امام مهدی
- سیره اقتصادی امام مهدی
- سیره فرهنگی امام مهدی
- سیره مدیریتی امام مهدی
- سیره نظامی امام مهدی
- سیره قضایی امام مهدی
- سیره جهادی امام مهدی
- سیره حکومتی امام مهدی
منابع
پانویس
- ↑ «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی بر جا نماند و دین، یکجا از آن خداوند باشد پس اگر (از کفر و شرک) باز ایستند بیگمان خداوند از آنچه میکنند آگاه است» سوره انفال، آیه ۳۹.
- ↑ «الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي السَّيْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ وَ لَا يُقِيمُ النَّاسَ إِلَّا السَّيْفُ وَ السُّيُوفُ مَقَالِيدُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»؛ امالی صدوق، ص۵۷۸.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۱۸۴.
- ↑ «الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۸. واژه «یُطهِّر» در این کلام حضرت و همچنین در سخن امیر مؤمنان(ع) که فرمود: «وَ لَيُطَهِّرَنَ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ غَاشٍ»؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۲۰. بیانگر خباثت و پلیدی کفار و انسانهای ناپاک است که زمین را آلوده کرده است و باید تطهیر شود.
- ↑ «يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا وَ يَقْتُلُ النَّاسَ حَتَّى لَا يَبْقَى إِلَّا دِينُ مُحَمَّدٍ(ص)»؛ الغیبه، طوسی، ص۴۷۴.
- ↑ {{متن حدیث|ثُمَّ يُظْهِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَفْتَحُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ يَنْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ(ع) فَيُصَلِّي خَلْفَهُ وَ تُشْرِقُ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ لَا تَبْقَى فِي الْأَرْضِ بُقْعَةٌ عُبِدَ فِيهَا غَيْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا عُبِدَ اللَّهُ فِيهَا وَ يَكُونُ ﴿الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۴۶.
- ↑ «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ(ع) ذَهَبَتْ دَوْلَةُ الْبَاطِلِ»؛ الکافی، ج۸، ص۲۷۸.
- ↑ «كَأَنِّي بِأَصْحَابِ الْقَائِمِ(ع) وَ قَدْ أَحَاطُوا بِمَا بَيْنَ الْخَافِقَيْنِ، فَلَيْسَ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ هُوَ مُطِيعٌ لَهُمْ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۷۳.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۱۸۵.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ «فَیفتَحُ اللهُ أرضَ الْحِجازِ، وَیخْرُجُ مَنْ کانَ فی السِجّنِ مِنْ بَنی هاشِمٍ، وَتَنزَّلَ الراّیاتِ السوُّدِ الکُوفَهِ، فَیبعُثُ بِالبَیعَهِ الِیَ الْمهدی، فَیبعُثُ المهدِی جُنُودَهُ الِیَ الْبُلدانِ»؛ الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر(ع)، ص۶۴.
- ↑ «يُقْبِلُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ يَبْعَثُ جَيْشاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَأْمَنُ أَهْلُهَا وَ يَرْجِعُونَ إِلَيْهَا»؛ الکافی، ج۸، ص۲۲۵؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۷۹.
- ↑ «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ(ع) سَارَ إِلَى الْكُوفَةِ فَيَخْرُجُ مِنْهَا بِضْعَةَ عَشَرَ أَلْفَ نَفْسٍ يُدْعَوْنَ الْبُتْرِيَّةَ عَلَيْهِمُ السِّلَاحُ فَيَقُولُونَ لَهُ ارْجِعْ مِنْ حَيْثُ جِئْتَ فَلَا حَاجَةَ لَنَا فِي بَنِي فَاطِمَةَ فَيَضَعُ فِيهِمُ السَّيْفَ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى آخِرِهِمْ ثُمَّ يَدْخُلُ الْكُوفَةَ فَيَقْتُلُ بِهَا كُلَّ مُنَافِقٍ مُرْتَابٍ وَ يَهْدِمُ قُصُورَهَا وَ يَقْتُلُ مُقَاتِلَتَهَا حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ عَلَا»؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۸۴؛ روضة الواعظین، ص۲۶۵؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۸.
- ↑ «إِذَا بَلَغَ السُّفْيَانِيَ أَنَّ الْقَائِمَ قَدْ تَوَجَّهَ إِلَيْهِ مِنْ نَاحِيَةِ الْكُوفَةِ يَتَجَرَّدُ بِخَيْلِهِ حَتَّى يَلْقَى الْقَائِمَ... ثُمَّ يُصْبِحُونَ لِلْقَائِمِ(ع) بِالْحَرْبِ فَيَقْتَتِلُونَ يَوْمَهُمْ ذَلِكَ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَمْنَحُ الْقَائِمَ وَ أَصْحَابَهُ أَكْتَافَهُمْ فَيَقْتُلُونَهُمْ حَتَّى يُفْنُوهُمْ حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ يَخْتَفِي فِي الشَّجَرَةِ وَ الْحَجَرَةِ فَتَقُولُ الشَّجَرَةُ وَ الْحَجَرَةُ يَا مُؤْمِنُ هَذَا رَجُلٌ كَافِرٌ فَاقْتُلْهُ فَيَقْتُلُهُ قَالَ فَتَشْبَعُ السِّبَاعُ وَ الطُّيُورُ مِنْ لُحُومِهِمْ فَيُقِيمُ بِهَا الْقَائِمُ(ع) مَا شَاءَ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۸۸؛ معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج۳، ص۳۱۶.
- ↑ «ثُمَّ يَعْقِدُ بِهَا الْقَائِمُ(ع) ثَلَاثَ رَايَاتٍ لِوَاءً إِلَى الْقُسْطَنْطِينِيَّةِ يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُ وَ لِوَاءً إِلَى الصِّينِ فَيَفْتَحُ لَهُ وَ لِوَاءً إِلَى جِبَالِ الدَّيْلَمِ فَيَفْتَحُ لَهُ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۸۸.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۱۸۸.
- ↑ «يَقُومُ الْقَائِمُ و لَيْسَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ عَهْدٌ و لَاعَقْدٌ و لَا بَيْعَةٌ»؛ الکافی، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ {{متن حدیث|وَ هَذَا الْحُجَّةُ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا وَ يَشْفِي ﴿صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ﴾؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۴۱۶؛ کفایة الأثر، ص۶۹؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۰۳.
- ↑ «يَقُومُ الْقَائِمُ... عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ لَيْسَ شَأْنُهُ إِلَّا السَّيْفَ لَا يَسْتَتِيبُ أَحَداً وَ لَا يَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۳۳.
- ↑ «بَيْنَا الرَّجُلُ عَلَى رَأْسِ الْقَائِمِ يَأْمُرُ وَ يَنْهَى إِذْ أَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِهِ فَلَا يَبْقَى بَيْنَ الْخَافِقَيْنِ شَيْءٌ إِلَّا خَافَهُ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۴۰.
- ↑ «الثَّانِي عَشَرَ مِنَّا يُسَهِّلُ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ كُلَّ عُسْرٍ وَ يُذَلِّلُ لَهُ كُلَّ صَعْبٍ وَ يُظْهِرُ لَهُ كُنُوزَ الْأَرْضِ وَ يُقَرِّبُ عَلَيْهِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يُذِلُّ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ عِنْدَهُ وَ يُهْلِكُ عَلَى يَدِهِ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۶۹.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۱۹۳.
- ↑ «قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّ هَؤُلَاءِ الْمُرْجِئَةَ يَقُولُونَ مَا عَلَيْنَا أَنْ نَكُونَ عَلَى الَّذِي نَحْنُ عَلَيْهِ حَتَّى إِذَا جَاءَ مَا تَقُولُونَ كُنَّا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ سَوَاءً فَقَالَ يَا عَبْدَ الْحَمِيدِ صَدَقُوا مَنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَنْ أَسَرَّ نِفَاقاً فَلَا يُرْغِمُ اللَّهُ إِلَّا بِأَنْفِهِ»؛ الکافی، ج۸، ص۸.
- ↑ «وَيْحَ هَذِهِ الْمُرْجِئَةِ إِلَى مَنْ يَلْجَئُونَ غَداً إِذَا قَامَ قَائِمُنَا قُلْتُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ لَوْ قَدْ كَانَ ذَلِكَ كُنَّا وَ أَنْتُمْ فِي الْعَدْلِ سَوَاءٌ فَقَالَ مَنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَنْ أَسَرَّ نِفَاقاً فَلَا يُبْعِدُ اللَّهُ غَيْرَهُ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۸۳؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۵۷.
- ↑ «آیا جز دین خداوند را باز میجویند با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده میشوند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.
- ↑ «قَالَ أُنْزِلَتْ فِي الْقَائِمِ(ع) إِذَا خَرَجَ بِالْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ وَ الزَّنَادِقَةِ وَ أَهْلِ الرِّدَّةِ وَ الْكُفَّارِ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا فَعَرَضَ عَلَيْهِمُ الْإِسْلَامَ فَمَنْ أَسْلَمَ طَوْعاً أَمَرَهُ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ مَا يُؤْمَرُ بِهِ الْمُسْلِمُ وَ يَجِبُ لِلَّهِ عَلَيْهِ»؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ «إِلَّا أَنَّا نَسْتَنْصِرُ اللَّهَ الْيَوْمَ وَ كُلَّ مُسْلِمٍ»؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۵.
- ↑ «إِذَا أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ اسْمُهُ لِلْقَائِمِ فِي الْخُرُوجِ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَدَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ وَ نَاشَدَهُمْ بِاللَّهِ وَ دَعَاهُمْ إِلَى حَقِّهِ»؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۸۲.
- ↑ «ثُمَّ يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ سِيرُوا إِلَى هَذِهِ الطَّاغِيَةِ فَيَدْعُو إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ(ص)»؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۶۰.
- ↑ «إِذَا بَلَغَ السُّفْيَانِيَّ أَنَّ الْقَائِمَ قَدْ تَوَجَّهَ إِلَيْهِ مِنْ نَاحِيَةِ الْكُوفَةِ يَتَجَرَّدُ بِخَيْلِهِ حَتَّى يَلْقَى الْقَائِمَ فَيَخْرُجُ فَيَقُولُ أَخْرِجُوا إِلَيَّ ابْنَ عَمِّي فَيَخْرُجُ عَلَيْهِ السُّفْيَانِيُّ فَيُكَلِّمُهُ الْقَائِمُ(ع) فَيَجِيءُ السُّفْيَانِيُّ فَيُبَايِعُهُ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۸۸.
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ {{متن حدیث|ثُمَّ قَالَ ﴿يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ﴾ يَعْنِي النَّبِيَّ(ص) وَ الْوَصِيَّ وَ الْقَائِمَ ﴿يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ﴾ إِذَا قَامَ ﴿وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ﴾ وَ الْمُنْكَرُ مَنْ أَنْكَرَ فَضْلَ الْإِمَامِ وَ جَحَدَهُ- ﴿وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ﴾ أَخْذَ الْعِلْمِ مِنْ أَهْلِهِ- ﴿وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ﴾ وَ الْخَبَائِثُ قَوْلُ مَنْ خَالَفَ- ﴿وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ﴾ وَ هِيَ الذُّنُوبُ الَّتِي كَانُوا فِيهَا قَبْلَ مَعْرِفَتِهِمْ فَضْلَ الْإِمَامِ- ﴿وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ﴾ وَ الْأَغْلَالُ مَا كَانُوا يَقُولُونَ مِمَّا لَمْ يَكُونُوا أُمِرُوا بِهِ مِنْ تَرْكِ فَضْلِ الْإِمَامِ فَلَمَّا عَرَفُوا فَضْلَ الْإِمَامِ وَضَعَ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْإِصْرُ الذَّنْبُ وَ هِيَ الْآصَارُ ثُمَّ نَسَبَهُمْ فَقَالَ ﴿فَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ يَعْنِي بِالْإِمَامِ ﴿وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾؛ الکافی، ج۱، ص۴۲۹.
- ↑ «إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ(ع) خَرَجَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَرَى أَنَّهُ مِنْ أَهْلِهِ وَ دَخَلَ فِيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۳۱۷.
- ↑ «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ عَرَضَ الْإِيمَانَ عَلَى كُلِّ نَاصِبٍ فَإِنْ دَخَلَ فِيهِ بِحَقِيقَةٍ وَ إِلَّا ضَرَبَ عُنُقَهُ أَوْ يُؤَدِّيَ الْجِزْيَةَ كَمَا يُؤَدِّيهَا الْيَوْمَ أَهْلُ الذِّمَّةِ»؛ الکافی، ج۸، ص۲۲۷؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۵.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۲۰۰.
- ↑ «فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فَجْأَةٌ حِينَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا يُنَجِّيهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَةٍ»؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۹۸.
- ↑ «أَنَّهُ قَالَ: فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ﴾ فَقَالَ(ع) الْآيَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ(ع) وَ الْآيَةُ الْمُنْتَظَرَةُ هُوَ الْقَائِمُ(ع) فَيَوْمَئِذٍ لَا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلِ قِيَامِهِ بِالسَّيْفِ وَ إِنْ آمَنَتْ بِمَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ آبَائِهِ(ع)»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۱۸- ۳۰، ج۲، ص۳۳۶.
- ↑ {{متن حدیث|فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا﴾، يَعْنِي خُرُوجَ الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ مِنَّا ثُمَّ قَالَ(ع) يَا أَبَا بَصِيرٍ طُوبَى لِشِيعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ فِي غَيْبَتِهِ وَ الْمُطِيعِينَ لَهُ فِي ظُهُورِهِ أُولَئِكَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ الَّذِينَ ﴿لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۵۷.
- ↑ «بگو: در روز داوری ایمان کافران برای آنان سودی ندارد و به آنها مهلت نمیدهند» سوره سجده، آیه ۲۹.
- ↑ «قَالَ يَوْمُ الْفَتْحِ يَوْمٌ تُفَتَّحُ الدُّنْيَا عَلَى الْقَائِمِ لَا يَنْفَعُ أَحَداً تَقَرَّبَ بِالْإِيمَانِ مَا لَمْ يَكُنْ قَبْلَ ذَلِكَ مُؤْمِناً وَ بِهَذَا الْفَتْحِ مُوقِناً فَذَلِكَ الَّذِي يَنْفَعُهُ إِيمَانُهُ وَ يَعْظُمُ عِنْدَ اللَّهِ قَدْرُهُ وَ شَأْنُهُ»؛ تأویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۴۴۵؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۱۰، ۳۰۷.
- ↑ «و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.
- ↑ «و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود میکردیم میگفتند: پروردگارا! چرا فرستادهای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم» سوره طه، آیه ۱۳۴.
- ↑ «سَتَخْلُو كُوفَةُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَأْرِزُ عَنْهَا الْعِلْمُ كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا ثُمَّ يَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا قُمُّ وَ تَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ حَتَّى لَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِي الدِّينِ حَتَّى الْمُخَدَّرَاتُ فِي الْحِجَالِ وَ ذَلِكَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا فَيَجْعَلُ اللَّهُ قُمَّ وَ أَهْلَهُ قَائِمِينَ مَقَامَ الْحُجَّةِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ فَيُفِيضُ الْعِلْمُ مِنْهُ إِلَى سَائِرِ الْبِلَادِ فِي الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَيَتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ حَتَّى لَا يَبْقَى أَحَدٌ عَلَى الْأَرْضِ لَمْ يَبْلُغْ إِلَيْهِ الدِّينُ وَ الْعِلْمُ ثُمَّ يَظْهَرُ الْقَائِمُ(ع) وَ يَسِيرُ سَبَباً لِنَقِمَةِ اللَّهِ وَ سَخَطِهِ عَلَى الْعِبَادِ لِأَنَّ اللَّهَ لَا يَنْتَقِمُ مِنَ الْعِبَادِ إِلَّا بَعْدَ إِنْكَارِهِمْ حُجَّةً»؛ بحارالانوار، ج۵۷، ص۲۱۳.
- ↑ «أَ يَسِيرُ بِسِيرَةِ مُحَمَّدٍ(ص) قَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ يَا زُرَارَةُ مَا يَسِيرُ بِسِيرَتِهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِمَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) سَارَ فِي أُمَّتِهِ بِالْمَنِّ كَانَ يَتَأَلَّفُ النَّاسَ وَ الْقَائِمُ يَسِيرُ بِالْقَتْلِ بِذَاكَ أُمِرَ فِي الْكِتَابِ الَّذِي مَعَهُ أَنْ يَسِيرَ بِالْقَتْلِ وَ لَا يَسْتَتِيبَ أَحَداً وَيْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۳۱.
- ↑ « لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا يَصْنَعُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لَأَحَبَّ أَكْثَرُهُمْ أَلَّا يَرَوْهُ مِمَّا يَقْتُلُ مِنَ النَّاسِ أَمَا إِنَّهُ لَا يَبْدَأُ إِلَّا بِقُرَيْشٍ فَلَا يَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّيْفَ وَ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا السَّيْفَ حَتَّى يَقُولَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ لَيْسَ هَذَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ كَانَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لَرَحِمَ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۳۳.
- ↑ «بَيْنَا الرَّجُلُ عَلَى رَأْسِ الْقَائِمِ يَأْمُرُهُ وَ يَنْهَاهُ إِذْ قَالَ أَدِيرُوهُ فَيُدِيرُونَهُ إِلَى قُدَّامِهِ فَيَأْمُرُ بِضَرْبِ عُنُقِهِ فَلَا يَبْقَى فِي الْخَافِقَيْنِ شَيْءٌ إِلَّا خَافَهُ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۳۹.
- ↑ «أَنَّهُ قَالَ: بَيْنَا الرَّجُلُ عَلَى رَأْسِ الْقَائِمِ يَأْمُرُ وَ يَنْهَى إِذْ أَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِهِ فَلَا يَبْقَى بَيْنَ الْخَافِقَيْنِ شَيْءٌ إِلَّا خَافَهُ»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۴۰.
- ↑ «أَ يَسِيرُ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ بِخِلَافِ سِيرَةِ عَلِيٍّ(ع) فَقَالَ نَعَمْ وَ ذَاكَ أَنَّ عَلِيّاً سَارَ بِالْمَنِّ وَ الْكَفِّ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ شِيعَتَهُ سَيُظْهَرُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ سَارَ فِيهِمْ بِالسَّيْفِ وَ السَّبْيِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَعْلَمُ أَنَّ شِيعَتَهُ لَمْ يُظْهَرْ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً»؛ الغیبه، نعمانی، ص۲۳۲؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۵۴.
- ↑ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۲۰۸.