بحث:زمین در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(←ارض) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - 'شبه جزیره عربستان' به 'شبه جزیره عربستان') |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==[[ارض]]== | ==[[ارض]]== | ||
{{متن قرآن|إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا}}<ref>«ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.</ref>. | {{متن قرآن|إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا}}<ref>«ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.</ref>. | ||
در [[آیه]] ۸۳ [[خداوند]] به [[پیامبر]] میفرماید که از تو درباره [[ذوالقرنین]] میپرسند. این سوال سومین سوال گروهی از [[قریش]] میباشد. آیه ۸۴ جواب سوال است. میفرماید: ما در روی [[زمین]] او را [[حکومت]] بخشیدیم. واضح است که ارض در این جا مطلق زمین نمیباشد؛ چراکه ذوالقرنین به تمامی کره خاکی [[حاکمیت]] نداشته است. پس ارض در اینجا محدوده ایی را شامل میشود که در [[تصرف]] ذوالقرنین بوده است. [[ایران]] در دوران [[سلطنت]] [[کوروش]] از سمت جنوب به بحر عمان، خلیج [[فارس]] و | در [[آیه]] ۸۳ [[خداوند]] به [[پیامبر]] میفرماید که از تو درباره [[ذوالقرنین]] میپرسند. این سوال سومین سوال گروهی از [[قریش]] میباشد. آیه ۸۴ جواب سوال است. میفرماید: ما در روی [[زمین]] او را [[حکومت]] بخشیدیم. واضح است که ارض در این جا مطلق زمین نمیباشد؛ چراکه ذوالقرنین به تمامی کره خاکی [[حاکمیت]] نداشته است. پس ارض در اینجا محدوده ایی را شامل میشود که در [[تصرف]] ذوالقرنین بوده است. [[ایران]] در دوران [[سلطنت]] [[کوروش]] از سمت جنوب به بحر عمان، خلیج [[فارس]] و [[شبه جزیره عربستان]]؛ از سمت شمال به دریای [[خزر]]، قفقاز و رود [[سیحون]]؛ از [[مشرق]] به رود سند و از سمت [[مغرب]] به دار دانل (هلسپونت) ختم میشد.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۲۰.</ref> | ||
==ارض== | ==ارض== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
«در دو [[سوره]]، از [[سورههای قرآن]] [[کریم]]، از این [[اقوام]] یاد شده است و گرچه این دو واژه، [[عبری]] به نظر میرسند، اما عبری نیستند زیرا در زبان [[یونانی]]، «گاگ»» Gog و «ماگاگ» Magog گفته میشود و در [[ترجمه]] سبغینی [[تورات]] نیز به همین شکل وارد شده، و در اروپا با نام «سیت»» Seyth یا «اسکیت»، شناخته شدهاند. این اقوام «یأجوج» و «مأجوج»، دو [[قوم]]، از اقوام [[وحشی]] بیابان بودهاند که در شمال [[غربی]] دریای مازندران میزیسته، و مردمی [[بیباک]]، بودهاند، که از راه داغستان و «آلان» (اران = [[جمهوری]] [[آذربایجان]] کنونی) و گاه از شمال [[خراسان]] میتاخته و اگر مانعی در راه خود نمیدیدهاند، تا [[ارمنستان]] و [[شام]] و آسیای کوچک پیش میرفته و [[چپاول]] میکردهاند. بخشی از این قبائل در روزگاران اخیر، در [[اروپا]]«میگر» و در [[آسیا]] «تاتار» نامیده شدهاند و تردید نیست که شاخهای از این قبائل در ۶۰۰ پیش از میلاد، در سواحل دریای سیاه پراکنده شده و از راه کوههای قفقاز به آسیای غربی تاختهاند و مسلم است که [[مردم]] [[کوهستان]]، از [[غارتگری]] آنان، به «[[ذوالقرنین]]» ([[کوروش]]) [[شکایت]] بردهاند، و کوروش برای جلوگیری از حملات آنان [[سد]] معروف را بنا نهاده است. (برای توضیح بیشتر، [[رجوع]] شود به «ذوالقرنین»). اما در روزگاران قدیم که [[تاریخ]] مانند امروزه، جمله تحقیقی و عالمانه نداشته است، درباره یأجوج و مأجوج، افسانههای بسیار رواج داشته و مردم و حتی نویسندگانی آنان را موجوداتی عجیب الخلقه پنداشتهاند»<ref>تاریخ انبیاء؛ عزیز الله کاسب، حماسه بتشکنان، ص۶۶۱.</ref>. | «در دو [[سوره]]، از [[سورههای قرآن]] [[کریم]]، از این [[اقوام]] یاد شده است و گرچه این دو واژه، [[عبری]] به نظر میرسند، اما عبری نیستند زیرا در زبان [[یونانی]]، «گاگ»» Gog و «ماگاگ» Magog گفته میشود و در [[ترجمه]] سبغینی [[تورات]] نیز به همین شکل وارد شده، و در اروپا با نام «سیت»» Seyth یا «اسکیت»، شناخته شدهاند. این اقوام «یأجوج» و «مأجوج»، دو [[قوم]]، از اقوام [[وحشی]] بیابان بودهاند که در شمال [[غربی]] دریای مازندران میزیسته، و مردمی [[بیباک]]، بودهاند، که از راه داغستان و «آلان» (اران = [[جمهوری]] [[آذربایجان]] کنونی) و گاه از شمال [[خراسان]] میتاخته و اگر مانعی در راه خود نمیدیدهاند، تا [[ارمنستان]] و [[شام]] و آسیای کوچک پیش میرفته و [[چپاول]] میکردهاند. بخشی از این قبائل در روزگاران اخیر، در [[اروپا]]«میگر» و در [[آسیا]] «تاتار» نامیده شدهاند و تردید نیست که شاخهای از این قبائل در ۶۰۰ پیش از میلاد، در سواحل دریای سیاه پراکنده شده و از راه کوههای قفقاز به آسیای غربی تاختهاند و مسلم است که [[مردم]] [[کوهستان]]، از [[غارتگری]] آنان، به «[[ذوالقرنین]]» ([[کوروش]]) [[شکایت]] بردهاند، و کوروش برای جلوگیری از حملات آنان [[سد]] معروف را بنا نهاده است. (برای توضیح بیشتر، [[رجوع]] شود به «ذوالقرنین»). اما در روزگاران قدیم که [[تاریخ]] مانند امروزه، جمله تحقیقی و عالمانه نداشته است، درباره یأجوج و مأجوج، افسانههای بسیار رواج داشته و مردم و حتی نویسندگانی آنان را موجوداتی عجیب الخلقه پنداشتهاند»<ref>تاریخ انبیاء؛ عزیز الله کاسب، حماسه بتشکنان، ص۶۶۱.</ref>. | ||
مرکز [[طغیان]] یأجوج و مأجوج در «شمال [[غربی]] [[ایران]] و [[غرب]] دریای [[خزر]] در قفقاز» بوده است. [[ارض]] مندرج در این [[آیه]] به این محدوده جغرافیایی دست گذاشته است که ما آن را روشن ساختیم.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۲۴.</ref> | مرکز [[طغیان]] یأجوج و مأجوج در «شمال [[غربی]] [[ایران]] و [[غرب]] دریای [[خزر]] در قفقاز» بوده است. [[ارض]] مندرج در این [[آیه]] به این محدوده جغرافیایی دست گذاشته است که ما آن را روشن ساختیم.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۲۴.</ref> | ||
==ارض== | ==ارض== | ||
{{متن قرآن|وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱.</ref>. | {{متن قرآن|وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱.</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
صاحب «[[قصص]] یا داستانهای شگفت انگیز [[قرآن مجید]]» چنین اظهار نظر میکند: «حقیر گوید آن [[زمین]] [[شامات]] بوده و [[برکات]] ظاهره و باطنه آن زمین بسیار است از خوبی آب و کثرت آن و [[نیکی]] هوا و به جهت آن و فراوانی فواکه و [[نعمتها]] در آن و اینکه [[بعثت]] اکثر [[پیغمبران]] در آن [[سرزمین]] بوده و [[شرایع]] و [[خیرات]] و [[کمالات]] از آنجا سرچشمه گرفته و به جهانیان رسیده [است]»<ref>قصص یا داستانهای شگفت انگیز قرآن مجید، ص۱۷۶.</ref>. | صاحب «[[قصص]] یا داستانهای شگفت انگیز [[قرآن مجید]]» چنین اظهار نظر میکند: «حقیر گوید آن [[زمین]] [[شامات]] بوده و [[برکات]] ظاهره و باطنه آن زمین بسیار است از خوبی آب و کثرت آن و [[نیکی]] هوا و به جهت آن و فراوانی فواکه و [[نعمتها]] در آن و اینکه [[بعثت]] اکثر [[پیغمبران]] در آن [[سرزمین]] بوده و [[شرایع]] و [[خیرات]] و [[کمالات]] از آنجا سرچشمه گرفته و به جهانیان رسیده [است]»<ref>قصص یا داستانهای شگفت انگیز قرآن مجید، ص۱۷۶.</ref>. | ||
برخی از | برخی از دانشمندان چنین نظر میدهند: «گرچه نام این سرزمین صریحاً در [[قرآن]] نیامده ولی با توجه به آیه اول [[سوره]] [[اسرا]] {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref> معلوم میشود همان [[سرزمین شام]] و [[بیت المقدس]] است که سرزمینی است هم از نظر ظاهری پربرکت، حاصلخیز و سرسبز و هم از نظر [[معنوی]]،؛ چراکه کانون پرورش [[انبیا]] بوده است»<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۹۲.</ref>. | ||
به طور کلی میتوان گفت سرزمین پربرکت در این آیه؛ «[[سرزمین فلسطین]]» و دلیل آن هم آیه آغازین سوره اسراست.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۲۶.</ref> | به طور کلی میتوان گفت سرزمین پربرکت در این آیه؛ «[[سرزمین فلسطین]]» و دلیل آن هم آیه آغازین سوره اسراست.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۲۶.</ref> | ||
==[[ارض]]== | |||
{{متن قرآن|وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ...}}<ref>«و برای سلیمان، باد تیزپا را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم میوزید و ما به هر چیزی داناییم» سوره انبیاء، آیه ۸۱.</ref>. | |||
[[حضرت سلیمان]] بر باد [[حکم]] میراند و [[قرآن]] او را از جمله [[انبیاء]] دانسته است. | |||
«بادها تنها مسیر [[سرزمین]] [[مبارک]] ([[شام]]) که قرارگاه [[سلیمان]] بود در [[تسخیر]] او نبودند بلکه طبق [[آیه]] ۳۶ [[سوره]] «ص» به هر جا که میخواست حرکت میکردند. بنابراین تصریح به نام سرزمین مبارک بیشتر به خاطر آن است که [[مرکز حکومت]] سلیمان را تشکیل میدهد»<ref>تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۵۱۴.</ref>. | |||
این بود دیدگاه [[تفسیر نمونه]]. به نظر میرسد گرچه در دیگر [[آیات قرآنی]] پی میبریم که حضرت سلیمان باد را به هر جا کجا [[فرمان]] میداد حرکت میکرد ولی روان شدن باد در این آیه به سوی «[[سرزمین شام]] و [[فلسطین]]» بوده است.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۲۸.</ref> | |||
==ارض== | |||
{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>. | |||
«حکایت شده که وقتی [[مسلمانان]] به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کردند، [[قبایل]] [[جزیرة العرب]] و [[مکه]] بر [[ضد]] آنان شوریدند و آنان با مخالفتها و تهدیدهای فراوانی رو به رو شدند و [[زندگی]] نا امنی داشتند. به طوری که همواره در حالت آماده باش نظامی بودند و شب و [[روز]] [[اسلحه]] را با خود داشتند. این حالت بر مسلمانان سخت آمد و برخی گفتند: تا کی این حالت ادامه دارد؟ آیه فوق بدین مناسب فرود آمد و به آنان مژده داد که [[زمان]] [[پیروزی]] و [[آرامش]] فرا خواهد رسید. | |||
مقصود از «[[ارض]]» در این [[آیه]] یا کل [[جهان]] و [[حکومت جهانی]] است و یا بخشی از [[زمین]]؛ البته با توجه به این که [[حکومت]] پیشینیان که در این آیه به آنها اشاره شده، شامل بخشی از زمین میشد، مانعی ندارد که مقصود از «ارض» بخشی از زمین باشد»<ref>تفسیر قرآن مهر، ج۶، ص۳۶۹.</ref>. | |||
در این باره که به [[ایمان]] آوردگان [[وعده]] داده شده است که [[جانشین]] باشند نظر [[پژوهشگران]] و خبرنگاران [[قرآن]] در سه محور قابل دستهبندی هستند. به نظر ما از آنجا که روی صحبت با [[مهاجرین]] است و به آنان وعده داده میشود که نگران تهدیدهای [[قبایل]] [[مکه]] و [[جزیرة العرب]] نباشند چون آنها را به زیر خواهند کشید پس ارض؛ همان «مکه» خواهد بود.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۲۹.</ref> | |||
==[[ارض]]== | |||
{{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>. | |||
[[فرعون]] کار را به جایی رساند که دعوی خدایی کرد. «تعبیر به الارض ([[زمین]]) اشاره به [[سرزمین مصر]] و اطراف آن است و از آنجا که یک قسمت مهم آباد روی زمین در آن [[روز]]، آن منطقه بوده این واژه به صورت مطلق آمده است. این احتمال نیز وجود دارد که الف و لام برای [[عهد]] و اشاره به سرزمین مصر باشد»<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۳.</ref>. | |||
نظر [[تفسیر قرآن]] مهر را نیز ملاحظه فرمایید: | |||
«در واقع فرعون در زمین ([[مصر]]) [[برتری]] جویی کرد... در این [[آیات]] بخشی از سرگذشت [[موسی]] بیان شده است... مقصود از «الارض» در این آیات همان سرزمین مصر است که آبادترین منطقه زمین و تحت [[تسلط]] سلسله فرعونها بود و [[بنی اسرائیل]] به آن [[سرزمین]] کوچ کردند و کم کم تحت [[سلطه]] [[فرعونیان]] در آمدند. روش [[حکومتداری]] فرعون، همان روش [[مستکبران]] در طول [[تاریخ]] و بر اصل «[[تفرقه]] بیفکن و [[حکومت]] کن» [[استوار]] بود. او [[مردم مصر]] را به دو گروه قبطیان (یعنی [[مردم]] بومی مصر) و سبطیان (یعنی [[مهاجران]] بنی اسرائیل) تقسیم کرده بود و به گروه اول همه امکانات مادی و رفاهی را داده بود و گروه دوم را به صورت بردگان و [[کنیزان]] [[فقیر]] نگه میداشت و از آنان در ساختن [[اهرام]] بزرگ مصر استفاده میکرد، به طوری که برای ساختن [[هرم]] معروف «خوفو» یکصد هزار برده در طول بیست سال کار کردند و هزاران نفر از آنان در این راه کشته شدند»<ref>تفسیر قرآن مهر،ج ۷، ص۱۱۶ و ۱۱۷.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۳۱.</ref> | |||
� | |||
==ارض== | |||
#{{متن قرآن|وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ}}<ref>«و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن میهراسیدند نشان دهیم» سوره قصص، آیه ۶.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ...}}<ref>«آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا میخواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمیخواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمیخواهی که از مصلحان باشی» سوره قصص، آیه ۱۹.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ}}<ref>«و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناراستی گردنکشی ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمیشوند» سوره قصص، آیه ۳۹.</ref>. | |||
برخی از دانشمندان بر این باوراند که «[[تمکین]] ضعفاء در [[زمین]] به این معنی است که مکان و جائی به ایشان دهد که مالک آنجا شوند و در آن استقرار یابند»<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۱.</ref>. [[هامان]] [[وزیر]] [[فرعون]] بوده و از [[اختیار]] و [[قدرت]] برخوردار بوده است. | |||
[[آیه]] ۱۹ فرعون و [[فرعونیان]] را میگوید که فرعونیان «بر قبطیها و [[بنی اسرائیل]] [[حکومت]] ظالمانهای داشتند و از روی [[ستمگری]] و [[خودخواهی]] به [[فساد]] میپرداختند تا جایی که خود را [[خدا]] قرار داده بودند»<ref>جادالمولی، قصههای قرآن، ص۱۸۱.</ref>. | |||
آیه ۳۹ هم همین معنا را میرساند. | |||
«[[قارون]] تکیه بر [[ثروت]] و [[زینت]] و گنجها و [[علم]] و دانشش کرد و فرعون و هامان تکیه بر [[لشکر]] و قدرت نظامی و نیروی [[تبلیغاتی]] [[عظیم]] در میان تودههای نا [[آگاه]]... [[خداوند]]، [[فرمان]] نابودی «قارون» را به زمینی داد که مهد [[آسایش]] او بوده و فرمان نابودی «فرعون و هامان» را به آبی که مایه [[حیات]] است»<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۸۹.</ref>. | |||
ما در این کتاب در جای خود آوردهایم که فرعون چگونه به سزای عملش رسید و یا قارون چگونه هلاک گردید. با این حساب از شرح بیشتر خودداری میکنیم و تنها به این گفته بسنده میکنیم که [[ارض]] در این [[آیه]] [[کشور]] باستانی «[[مصر]]» را شامل میشود.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۳۳.</ref> | |||
==[[ارض]]== | |||
{{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا...}}<ref>«و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref>. | |||
گفتهاند: [[حارث بن نوفل]] به [[خدمت پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و گفت: | |||
ما میدانیم که گفتار شما [[حق]] است اما [[ترس]] از این داریم که اگر به تو [[ایمان]] بیاوریم بر ما حملهور شوند و نهایتاً ما را از [[سرزمین]] خودمان بربیایند ما [[قدرت]] مقابله با آنها را نداریم. | |||
این [[آیه]] به [[مؤمنین]] «[[مکه]]» نازل شده تا اگر توان [[غلبه]] بر [[مشرکان]] را ندارند [[هجرت]] نمایند.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۳۶.</ref> | |||
� | |||
==ارض== | |||
{{متن قرآن|فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ...}}<ref>«پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۸۱.</ref>. | |||
«[[قارون]] پسر عموی [[موسی]] و مردی با [[ثروت]] بیش از حد بود. قارون به خاطر ثروت و گنجهایی که [[خداوند]] به او عطا فرموده بود، بر دیگران [[تکبر]] ورزید و خود را [[برتر]] از آنان دید»<ref>اطلس قرآن، ص۳۶۱.</ref>. | |||
«وی از [[ثروتمندان]] افسانهای و گردنکشان [[بیایمان]] [[بنی اسرائیل]]، از [[مشاوران]] و همدستان [[فرعون]] و از [[مخالفان]] و [[منکران]] موسی{{ع}} بود که داستان ثروت بیکران و شومش در [[ادبیات]] [[فارسی]] و [[عربی]] مطرح است»<ref>دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۱۶۱۷.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۳۷.</ref> | |||
===قارون در [[تورات]]=== | |||
قارون در تورات به نام «قُورح» معرفی شده است. [[قاموس کتاب مقدس]] دربارهاش مینویسد: «وی در میان جماعتی بود که بر موسی و [[هارون]] شوریدند»<ref>قاموس کتاب مقدس، ص۷۰۴.</ref>. | |||
[[دائرة المعارف]] [[کتاب مقدس]] میگوید: «او [[رهبری]] [[شورش]] بر علیه موسی و هارون را برعهده داشت... [[اعتراض]] قورح در [[حقیقت]] ناشی از حسادتی بود که به موسی داشت»<ref>دائرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۲۷.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۳۸.</ref> | |||
===قارون در [[مصر]]=== | |||
«در مصر نام چند دریا با نام او آمیخته است، از جمله برکه القارون (که در محل دریای موریس در [[قیوم]] واقع است) و در پیرامون آن شهرکی به نام [[مدینه]] القارون ساخته شده است»<ref>دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۱۶۱۷.</ref>. | |||
فیوم در دریای [[موسی]] ([[رود نیل]]) قرار دارد. [[تاریخ]] انبیای [[سید]] هاشم [[رسول]] محلاتی بعد از نقل [[تفسیر]] [[علی بن ابراهیم]] مینویسد: از این نقل مشخص میشود که جریان مزبور و داستان [[هلاکت]] [[قارون]] در وادی تبع اتفاق افتاده ولی معلوم نیست آن گنجهای بیحساب و اندوختهها نیز همراهش بوده یا در جای دیگر بوده و به [[زمین]] فرورفته و البته احتمال اول بعید است»<ref>محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۴۶۷.</ref>. | |||
با این اوصاف در محلی که قارون و گنجهایش در زمین فرو رفتند و آن محل «[[مصر]]» باشد شکی وجود ندارد.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۳۸.</ref> | |||
==[[ارض]]== | |||
{{متن قرآن|وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا}}<ref>«و زمین و خانهها و داراییهایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۷.</ref>. | |||
«پس از [[پیروزی در جنگ]] [[بنی قریظه]]، [[پیامبر]] به [[خیبر]] [[لشکر]] کشید. خیبر هفت قلعه تو در تو بود، که [[مسلمانان]] در [[حمله اول]] و در یک [[روز]] سه قلعه آن را گشودند، [[یهودیان]] [[تسلیم]] شده تقاضای [[صلح]] نمودند و با پرداخت مبلغ گزاف و معتنابهی، از محاصره [[رهایی]] یافتند. در این [[جنگ]] ۱۵ تن از مسلمانان و ۹۳ تن از یهودیان کشته شدند. این جنگ در [[سال ششم هجری]] روی داد. هفت قلعهای که به دست [[مسلمین]] فتح شد عبارت بود از: [[قلعه]] [[کتیبه]]، قلعه [[ناعم]]، قلعه شق، قلعه قموس، قلعه نطاه، قلعه [[وطیح]] و قلعه [[سلالم]]»<ref>تاریخ ادیان جهان، ج۱، ص۲۵۵.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۴۰.</ref> | |||
===خیبر کجاست؟=== | |||
«خیبر در شش منزلی شمال شرقی [[مدینه]] واقع است. ابن خرداد به در وصف نواحی مدینه از خیبر نام برده است استخری به زراعت و نخلستان فراوان اشاره کرده است. ابن رسته نیز خیبر را از نواحی مدینه آورده است. مقدسی خیبر را جزء نواحی مدینه به شمار میآورد و مینویسد: خیبر شهری [[استوار]] است. جامعی خوب دارد و دری که امیرالمؤمنین علی{{ع}} آن را از جا برکند در آن جاست. مؤلف [[آثار البلاد و اخبار العباد]] نیز خیبر را قلاعی دانسته در نزدیکی مدینه به طرف [[شام]] که خرمای بسیار و زراعت بیشمار دارد<ref>جغرافیای نزول قرآن، ص۱۳۵.</ref>. | |||
به گفته [[روضه الصفا (کتاب)|روضه الصفا]]: خیبر بر سر راه مدینه به شام است<ref>روضة الصفا، ص۲۷۳.</ref> دکتر اصغر قائدان در صفحه ۳۲۰ کتاب [[تاریخ]] و آثار [[اسلامی]] [[مکه مکرمه]] و [[مدینه منوره]] نوشته است: خیبر در ۱۲۰ کیلومتری جنوب مدینه واقع شده و تا [[فدک]] ده کیلومتر فاصله دارد.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۴۱.</ref> | |||
==[[ارض]]== | |||
{{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ...}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>. | |||
نام [[داود]] ۱۶ باز در [[قرآن]] تکرار شده که یکی از آنها در سی و هشتمین [[سوره]] قرآن و در جزء بیست و ششم مذکور است. از «[[تاریخ]] جامع [[ادیان]]» برای ورود به متن بحث کمک میگیریم: | |||
«در [[زمان]] [[نبوت]] [[سموئیل]] [[[شموئیل]]] و در [[عهد]] اولین [[پادشاه]] [[اسرائیل]]، شائول، [[بنی اسرائیل]] با [[کنعانیان]] متفق شدند و [[جماعت]] مهاجم را از سواحل [[خاک]] [[هود]] بیرون کردند... پس از شائول، پادشاه بنی اسرائیل که در این [[جنگها]] کشته شد، داود [[سلطان]] گردید. او موفق گشت که گروه [[فلسطینیان]] را به کلی در هم شکسته مضمحل سازد. داود بعد از محاربات طولانی [[شهر]] مهم یبوسیان، [[اورشلیم]]، را مسخر کرد و آن را پایتخت خود قرار داد و درصدد بر آمد که در آنجا معبدی بزرگ بسازد و «صندوق عهد» را در آنجا مستقر سازد. این نقشه اگر چه در زمان داود انجام نپذیرفت ولی در عهد فرزندش [[سلیمان]] به پایان رسید و او [[بانی]] بزرگ اورشلیم، [[مسجدالاقصی]]، گردید»<ref>تاریخ جامع ادیان، ص۵۰۱.</ref>. | |||
در این جا با دو [[شخصیت]] هم آشنا میشویم: | |||
'''[[طالوت]]''': نامی است که در [[قرآن مجید]] به شائول نخستین پادشاه [[عبرانیان]] داده شده است که [[شکوه]] پادشاهیاش در پیرامون سال ۱۰۲۵ قبل از میلاد بود<ref>ابن اثیر، تاریخ کامل، ج۱، ص۲۵۲.</ref>. | |||
'''[[جالوت]]''': نامی که در قرآن مجید به جلیات یا گولیات، پهلوان [[تنومند]] [[فلسطینی]] داده شده است<ref>ابن اثیر، تاریخ کامل، ج۱، ص۲۴۵.</ref>. | |||
'''توضیح''': | |||
طالوت پادشاه بنی اسرائیل بوده که در قرآن به [[جنگ]] او با جالوت اشاره شده است دلیل مشهور شدن او به طالوت، بلندی قامتش ذکر شده است. | |||
[[جالوت]] هم شخصیتی است که توسط [[حضرت داود]] کشته میشود. | |||
از آنچه گذشت دانستیم که حضرت داود به اتفاق [[طالوت]] به [[جنگ]] رفت و او را کشت و از این مهمتر اینکه او [[پیامبر الهی]] است. | |||
«[[داود]] در منطقه اشدود (نزدیک غزه) با [[فلسطینیان]] جنگید. او به صندوقی که [[تورات]] در آن قرار داشت هم پشت گرم بود، اما [[شکست]] خورد و فلسطینیان صندوق را گرفتند و با آن به [[بیت]] داجون (بین دجن) واقع در نزدیکی [[رمله]] شد. داود بعدها قلمرو [[ملک]] خودش را گسترانید تا جایی که یک طرف آن به ایله ([[عقبه]]) و طرف دیگر آن به [[رود فرات]] میرسید»<ref>اطلس قرآن، ص۹۹.</ref>. | |||
به کار بردن [[ارض]] در [[آیه]] ۲۶ [[سوره]] «ص» تداعیگر منطقهای است که حضرت داود در آن [[پیامبر]] بوده و آن «منطقه [[فلسطین]]» میباشد.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۴۲.</ref> | |||
==[[ارض]]== | |||
{{متن قرآن|...وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ...}}<ref>«بگو: ای بندگان من که ایمان آوردهاید، از پروردگارتان پروا کنید! برای کسانی که در این جهان، نیکی ورزند نیکی خواهد بود و زمین خداوند پهناور است؛ جز این نیست که پاداش شکیبایان را بیشمار، تمام دهند» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref>. | |||
[[تاریخ قرآن]] پژوهی، گرهگشای بسیاری از موارد بوده است. [[قرآن]] پژوهان حوزه این [[کتاب آسمانی]] کوشیدهاند پاسخهای روشن و شفاف در برابر پرسشهای بشری بدهند که هر کدام از آن کوششها بسیاری از پیچیدگیها و سردرگمیها را از میان برداشته است. همین قرآن پژوهان گفتهاند که این [[آیه]] در مورد نخستین [[هجرت]] [[مسلمانان]] به [[حبشه]] نازل شده است. مسلمانان در این هجرت به همراه [[جعفر بن ابی طالب]] بودند. در این آیه [[خداوند تبارک و تعالی]] گسترده بودن [[زمین]] را بیان داشته و فرموده است زمین [[خدا]] گسترده و فراخ است و محدود به [[شهر مکه]] نیست. | |||
با این وصف؛ [[سلطه]] [[مشرکان]] بر شهر مکه نافی عمل به [[وظایف]] محوله نمیتواند باشد و اگر در [[سرزمین]] [[خفقان]] و [[کفر]] و [[ظلم]] نمیتوان به [[وظیفه]] عمل کرد باید به جای دیگری [[مهاجرت]] نمود. زمین فراخ خدا مقصدی است که به نخستین [[مهاجران]] نشان داده شده و آن «حبشه» میباشد.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۴۶.</ref> | |||
� | |||
==ارض== | |||
{{متن قرآن|فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ...}}<ref>«و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار میکردند» سوره فصلت، آیه ۱۵.</ref>. | |||
[[قوم عاد]] «از نظر [[قدرت]] جهانی و [[تمکن مالی]] و [[تمدن]] مادی کم نظیر بودند، قصرهای [[زیبا]] و قلعههای محکم میساختند، مخصوصاً بر مکانهای مرتفع، بناهائی که نشانه قدرت و وسیله خودنمائی بود بر پا میکردند [[مردمان]] [[خشن]] و [[جنگجو]] بودند و این [[قدرت ظاهری]] آنها را سخت [[مغرور]] کرده بود، چنان که خود را جمعیتی [[شکست ناپذیر]] و [[برتر]] از همه میپنداشتند و به همین دلیل در برابر [[خدا]] و پیامبرشان «[[هود]]» به [[طغیان]] و [[سرکشی]] و [[تکذیب]] و [[انکار]] برخاستند»<ref>تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۲۵۴.</ref>. | |||
در [[آیه]] ۵۰ [[سوره نجم]] از {{متن قرآن|عَادًا الْأُولَى}}<ref>«و اوست که قوم نخستین عاد را نابود کرد» سوره نجم، آیه ۵۰.</ref> نام برده شده است از این رو «بعضی محققان [[استنباط]] کردهاند که دو عاد وجود داشته است «عادالاولی» که بیش از هزار شاخه و تیره داشته است و بعد از هلاک ایشان «عاد ثانیه» ظاهر شده است که [[بت]] پرست بودهاند». این گفته استاد [[بهاءالدین خرمشاهی]] میباشد که در صفحه ۱۴۲۹ [[دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی]] خود درباره عاد ابراز داشته است.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۴۸.</ref> | |||
===مقصود از [[قوم]] [[عاد نخستین]] چیست؟=== | |||
«[[مفسران]] در این مورد دو گونه پاسخ دادهاند: الف) در [[تاریخ]] [[بشر]] دو قوم به نام «عاد» وجود داشتند و آن ملتی که پیامبرشان هود{{ع}} بود همان عاد نخستین بودند که هلاک گردیدند. | |||
در میان [[عرب]] معمول است که هر چیز قدیمی را «عادی» مینامند و قوم عاد نخستین نیز کنایه از باستانی بودن آنهاست»<ref>تفسیر قرآن مهر، ج۹، ص۲۶۸.</ref>. | |||
«[[قوم عاد]]» که نابود شدند، عاد نخستین (عادالاولی) بودند<ref>اطلس قرآن، ص۳۳.</ref>. «[[مورخان]] مینویسند: قوم عاد بر اثر تکذیب هود سه یا هفت سال دچار [[خشکسالی]] و [[قحطی]] شدند. چشمهها خشک شد و [[باران]] نبارید و برای تهیه آب به [[سختی]] افتادند و ناچار به حفر چاههای عمیق شدند، ولی باز هم آب به حد کفایت نبود و [[زندگی]] بر آنها سخت شد»<ref>محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۹۳.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۴۹.</ref> | |||
===مساکن قوم عاد=== | |||
«درباره محل دقیق آن در جنوب [[عربستان]] [[اختلاف]] است برخی گفتهاند که [[احقاف]] در بیابان بین «عمان و [[مهره]]» است. برخی گفتهاند که احقاف، ریگزاری بین عمان و حضرموت است. بعضی دیگر گفتهاند که احقاف، ماسههای کنار دریای [[قریه]] شجره و شجره محلی در [[سرزمین یمن]] است»<ref>لطیف راشدی، قصههای قرآن، ص۵۵.</ref>. | |||
برخی نویسندگان مینویسند: «قوم عاد در [[اراضی]] احقاف در شمال حضرموت سکنی داشتند از یک طرف به شمال [[ربع الخالی]] و [[شرق]] عمان که اکنون شهرهای رمال است مجاور بود»<ref>عمادزاده، تاریخ انبیاء، ص۲۴۱.</ref>. «[[احقاف]] جمع حقف به معنی تپههای ریگی است»<ref>اعلام قرآن، ص۴۲۶.</ref>. | |||
و اما به نظر نگارنده احقاف محدودهای است در «جنوب [[عربستان]]».<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۵۰.</ref> | |||
==[[ارض]]== | |||
#{{متن قرآن|وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا}}<ref>«و پس از آن زمین را گسترانید،» سوره نازعات، آیه ۳۰.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]] و [[آیات]] قبلی آن به افزایش [[زمین]] و [[آسمان]] اشاره میکند. | |||
#{{متن قرآن|وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا}}<ref>«و پس از آن زمین را گسترانید،» سوره نازعات، آیه ۳۰.</ref> «یعنی بعد از آنکه آسمان را بنا کرد و سقفش را بلند نمود و هر جزئش را در جای خود قرار داد و شبش را تاریک و روزش را روشن ساخت، زمین را بگسترد»<ref>تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۷۲.</ref>. | |||
[[تفسیر نمونه]] میگوید: «منظور از [[دحو الارض]] این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از بارانهای سیلابی نخستین فرا گرفته بود، این آبها تدریجاً در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر بر آوردند و [[روز]] به روز گستردهتر شدند تا به وضع فعلی در آمد»<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۱۰. </ref>. | |||
از [[مصالحه]] و توضیحات بالا واضح میشود که مکانی و نقطهای در [[کره زمین]] قبل از هر جای دیگری در خارج از آب قرار داشته است «در [[روایات]] مذکور در کهنترین منبع [[تاریخی]]؛ یعنی [[اخبار]] [[مکه]] حاکی از آن است که [[کعبه]] پیش از [[آفرینش]] [[آسمانها]] و زمین، چون حبابی روی آب بود و اندک اندک قسمتهای دیگر زمین از زیر آن گسترده شد و وسعت یافت»<ref>اصغر قائدان، تاریخ آثار اسلامی مکه مکرمه، ص۵۳.</ref>. | |||
به عبارتی دیگر ارض در این آیه به کعبه دست گذاشته و گسترده شدن زمین را از کعبه دانسته است و لزومی ندارد که ارض در این آیه به کل نقاط زمین دلالت کند و میتواند این عبارت به «کعبه» تلقی شود.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۲۵۱.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۶
ارض
﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا...﴾[۱]. ﴿وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا﴾[۲]. مشهور این است: آیات فوق در مورد اهل «مکه» نازل شده است که تصمیم گرفتند پیامبر(ص) را از مکه بیرون کنند و بعداً این تصمیم، فسخ و مبدل به تصمیم بر اعدام پیامبر(ص) در مکه گردید و به دنبال آن خانه پیامبر(ص) را از هر سو محاصره کردند اما همان گونه که میدانیم، پیامبر(ص) از این حلقه محاصره به طرز اعجاز آمیزی بیرون آمده به سوی مدینه حرکت کرد و سرآغاز هجرت گردید.
ولی بعضی گفتهاند: «این آیات، در رابطه با پیشنهاد یهود «مدینه» نازل شده است که: برای خارج کردن پیامبر(ص) از مدینه به خدمتش رسیده گفتند این سرزمین، سرزمین انبیا نیست، سرزمین پیامبران شام است اگر میخواهی دعوتت پیشرفت کند باید به آنجا بروی! اما با توجه به این که: این سوره «مکی» است، تناسبی با این شأن نزول ندارد، به علاوه، جملههای آیات فوق چنان که خواهیم دید نیز، متناسب با محتوای این شأن نزول نیست»[۳]. آیات قرآن را مشرکان مکه لجوجانه رد کردند و گفتند: ای محمد ما به تو ایمان نمیآوریم مگر آنکه زمین را بشکافی و از زمین مکه برای ما چشمهای جاری سازی. در روایت اسلامی آمده است که آنها از پیامبر خواستند: «نهرهای آب، همچون نهرهای شام و عراق در این سرزمین خشک و بیآب جاری سازد»[۴].
چکیده
این درخواستها بهانهجویی بود و از آنجا که مکه سرزمین خشک و سوزانی بود هدفی جز عناد با پیامبر نداشتند. محلی که کفار این درخواست را کردند چنانکه ذکر شد شهر «مکه» بود.[۵]
ارض
﴿وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ﴾[۶]. برای رسیدن به هدف، بهتر آن است که سخن کوتاه کنیم و به اصل موضوع بپردازیم.
منظور از ارض در این آیه کدام سرزمین است؟
در مبارزه حضرت موسی با فرعون و فرعونیان به اینجا میرسیم که آنان از دریا عبور کردند و دشمنان آنها غرق در امواج خروشان دریا شدند. «خداوند به بنی اسرائیل دستور داد: اکنون که بر دشمن پیروز شدید در ارض معهود سکونت جوئید. آیا منظور سرزمین مصر است (همین کلمه در آیه قبل که میگوید فرعون میخواست آنها را از سرزمین بیرون کند به همین معنی آمده و آیات دیگر قرآن نیز میگوید که بنی اسرائیل وارث فرعونیان شدند). یا این که اشاره به سرزمین مقدس فلسطین است؛ زیرا بنی اسرائیل بعد از این ماجرا به سرزمین فلسطین رفتند و مأمور شدند که در آن وارد شوند ولی ما بعید نمیدانیم که هر دو سرزمین منظور بوده باشد زیرا بنی اسرائیل به شهادت آیات قرآن، وارث زمینهای فرعونیان شدند و هم مالک سرزمین فلسطین»[۷]. به نظر نگارنده بنی اسرائیل وارد فلسطین شدند و حکم اسکان در این سرزمین صراحت دارد فلذا در این مقطع؛ «ارض» میتواند تنها «فلسطین» را مقصد نهایی خود قرار دهد.[۸]
ارض
﴿إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا﴾[۹]. در آیه ۸۳ خداوند به پیامبر میفرماید که از تو درباره ذوالقرنین میپرسند. این سوال سومین سوال گروهی از قریش میباشد. آیه ۸۴ جواب سوال است. میفرماید: ما در روی زمین او را حکومت بخشیدیم. واضح است که ارض در این جا مطلق زمین نمیباشد؛ چراکه ذوالقرنین به تمامی کره خاکی حاکمیت نداشته است. پس ارض در اینجا محدوده ایی را شامل میشود که در تصرف ذوالقرنین بوده است. ایران در دوران سلطنت کوروش از سمت جنوب به بحر عمان، خلیج فارس و شبه جزیره عربستان؛ از سمت شمال به دریای خزر، قفقاز و رود سیحون؛ از مشرق به رود سند و از سمت مغرب به دار دانل (هلسپونت) ختم میشد.[۱۰]
ارض
﴿قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى﴾[۱۱].
﴿قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ...﴾[۱۲].
﴿يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ﴾[۱۳].
هارون و موسی به سحر و جادو متهم شدهاند. فرعون برای اینکه از احساسات میهن پرستی سو استفاده کند میگوید: هارون و موسی؛ شما قبطیان را از سرزمینتان بیرون خواهند کرد. کاملاً مشخص است که «ارض» در این سه آیه «سرزمین مصر» را شامل میشود.[۱۴]
ارض
﴿قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ﴾[۱۵].
آشنایی با یأجوج و مأجوج
اگر با یأجوج و مأجوج آشنایی پیدا کنیم به مکانی که آنها فساد کردهاند به راحتی پی خواهیم برد: «در دو سوره، از سورههای قرآن کریم، از این اقوام یاد شده است و گرچه این دو واژه، عبری به نظر میرسند، اما عبری نیستند زیرا در زبان یونانی، «گاگ»» Gog و «ماگاگ» Magog گفته میشود و در ترجمه سبغینی تورات نیز به همین شکل وارد شده، و در اروپا با نام «سیت»» Seyth یا «اسکیت»، شناخته شدهاند. این اقوام «یأجوج» و «مأجوج»، دو قوم، از اقوام وحشی بیابان بودهاند که در شمال غربی دریای مازندران میزیسته، و مردمی بیباک، بودهاند، که از راه داغستان و «آلان» (اران = جمهوری آذربایجان کنونی) و گاه از شمال خراسان میتاخته و اگر مانعی در راه خود نمیدیدهاند، تا ارمنستان و شام و آسیای کوچک پیش میرفته و چپاول میکردهاند. بخشی از این قبائل در روزگاران اخیر، در اروپا«میگر» و در آسیا «تاتار» نامیده شدهاند و تردید نیست که شاخهای از این قبائل در ۶۰۰ پیش از میلاد، در سواحل دریای سیاه پراکنده شده و از راه کوههای قفقاز به آسیای غربی تاختهاند و مسلم است که مردم کوهستان، از غارتگری آنان، به «ذوالقرنین» (کوروش) شکایت بردهاند، و کوروش برای جلوگیری از حملات آنان سد معروف را بنا نهاده است. (برای توضیح بیشتر، رجوع شود به «ذوالقرنین»). اما در روزگاران قدیم که تاریخ مانند امروزه، جمله تحقیقی و عالمانه نداشته است، درباره یأجوج و مأجوج، افسانههای بسیار رواج داشته و مردم و حتی نویسندگانی آنان را موجوداتی عجیب الخلقه پنداشتهاند»[۱۶]. مرکز طغیان یأجوج و مأجوج در «شمال غربی ایران و غرب دریای خزر در قفقاز» بوده است. ارض مندرج در این آیه به این محدوده جغرافیایی دست گذاشته است که ما آن را روشن ساختیم.[۱۷]
ارض
﴿وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ﴾[۱۸]. اینکه ارض در این آیه کجاست با بازخوانی مطالب چندی قابل شناسایی است. صاحب «قصص یا داستانهای شگفت انگیز قرآن مجید» چنین اظهار نظر میکند: «حقیر گوید آن زمین شامات بوده و برکات ظاهره و باطنه آن زمین بسیار است از خوبی آب و کثرت آن و نیکی هوا و به جهت آن و فراوانی فواکه و نعمتها در آن و اینکه بعثت اکثر پیغمبران در آن سرزمین بوده و شرایع و خیرات و کمالات از آنجا سرچشمه گرفته و به جهانیان رسیده [است]»[۱۹].
برخی از دانشمندان چنین نظر میدهند: «گرچه نام این سرزمین صریحاً در قرآن نیامده ولی با توجه به آیه اول سوره اسرا ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ﴾[۲۰] معلوم میشود همان سرزمین شام و بیت المقدس است که سرزمینی است هم از نظر ظاهری پربرکت، حاصلخیز و سرسبز و هم از نظر معنوی،؛ چراکه کانون پرورش انبیا بوده است»[۲۱]. به طور کلی میتوان گفت سرزمین پربرکت در این آیه؛ «سرزمین فلسطین» و دلیل آن هم آیه آغازین سوره اسراست.[۲۲]
ارض
﴿وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ...﴾[۲۳]. حضرت سلیمان بر باد حکم میراند و قرآن او را از جمله انبیاء دانسته است. «بادها تنها مسیر سرزمین مبارک (شام) که قرارگاه سلیمان بود در تسخیر او نبودند بلکه طبق آیه ۳۶ سوره «ص» به هر جا که میخواست حرکت میکردند. بنابراین تصریح به نام سرزمین مبارک بیشتر به خاطر آن است که مرکز حکومت سلیمان را تشکیل میدهد»[۲۴]. این بود دیدگاه تفسیر نمونه. به نظر میرسد گرچه در دیگر آیات قرآنی پی میبریم که حضرت سلیمان باد را به هر جا کجا فرمان میداد حرکت میکرد ولی روان شدن باد در این آیه به سوی «سرزمین شام و فلسطین» بوده است.[۲۵]
ارض
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ﴾[۲۶]. «حکایت شده که وقتی مسلمانان به مدینه مهاجرت کردند، قبایل جزیرة العرب و مکه بر ضد آنان شوریدند و آنان با مخالفتها و تهدیدهای فراوانی رو به رو شدند و زندگی نا امنی داشتند. به طوری که همواره در حالت آماده باش نظامی بودند و شب و روز اسلحه را با خود داشتند. این حالت بر مسلمانان سخت آمد و برخی گفتند: تا کی این حالت ادامه دارد؟ آیه فوق بدین مناسب فرود آمد و به آنان مژده داد که زمان پیروزی و آرامش فرا خواهد رسید.
مقصود از «ارض» در این آیه یا کل جهان و حکومت جهانی است و یا بخشی از زمین؛ البته با توجه به این که حکومت پیشینیان که در این آیه به آنها اشاره شده، شامل بخشی از زمین میشد، مانعی ندارد که مقصود از «ارض» بخشی از زمین باشد»[۲۷]. در این باره که به ایمان آوردگان وعده داده شده است که جانشین باشند نظر پژوهشگران و خبرنگاران قرآن در سه محور قابل دستهبندی هستند. به نظر ما از آنجا که روی صحبت با مهاجرین است و به آنان وعده داده میشود که نگران تهدیدهای قبایل مکه و جزیرة العرب نباشند چون آنها را به زیر خواهند کشید پس ارض؛ همان «مکه» خواهد بود.[۲۸]
ارض
﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ﴾[۲۹]. فرعون کار را به جایی رساند که دعوی خدایی کرد. «تعبیر به الارض (زمین) اشاره به سرزمین مصر و اطراف آن است و از آنجا که یک قسمت مهم آباد روی زمین در آن روز، آن منطقه بوده این واژه به صورت مطلق آمده است. این احتمال نیز وجود دارد که الف و لام برای عهد و اشاره به سرزمین مصر باشد»[۳۰].
نظر تفسیر قرآن مهر را نیز ملاحظه فرمایید: «در واقع فرعون در زمین (مصر) برتری جویی کرد... در این آیات بخشی از سرگذشت موسی بیان شده است... مقصود از «الارض» در این آیات همان سرزمین مصر است که آبادترین منطقه زمین و تحت تسلط سلسله فرعونها بود و بنی اسرائیل به آن سرزمین کوچ کردند و کم کم تحت سلطه فرعونیان در آمدند. روش حکومتداری فرعون، همان روش مستکبران در طول تاریخ و بر اصل «تفرقه بیفکن و حکومت کن» استوار بود. او مردم مصر را به دو گروه قبطیان (یعنی مردم بومی مصر) و سبطیان (یعنی مهاجران بنی اسرائیل) تقسیم کرده بود و به گروه اول همه امکانات مادی و رفاهی را داده بود و گروه دوم را به صورت بردگان و کنیزان فقیر نگه میداشت و از آنان در ساختن اهرام بزرگ مصر استفاده میکرد، به طوری که برای ساختن هرم معروف «خوفو» یکصد هزار برده در طول بیست سال کار کردند و هزاران نفر از آنان در این راه کشته شدند»[۳۱].[۳۲] �
ارض
- ﴿وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ﴾[۳۳].
- ﴿إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ...﴾[۳۴].
- ﴿وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ﴾[۳۵].
برخی از دانشمندان بر این باوراند که «تمکین ضعفاء در زمین به این معنی است که مکان و جائی به ایشان دهد که مالک آنجا شوند و در آن استقرار یابند»[۳۶]. هامان وزیر فرعون بوده و از اختیار و قدرت برخوردار بوده است. آیه ۱۹ فرعون و فرعونیان را میگوید که فرعونیان «بر قبطیها و بنی اسرائیل حکومت ظالمانهای داشتند و از روی ستمگری و خودخواهی به فساد میپرداختند تا جایی که خود را خدا قرار داده بودند»[۳۷]. آیه ۳۹ هم همین معنا را میرساند. «قارون تکیه بر ثروت و زینت و گنجها و علم و دانشش کرد و فرعون و هامان تکیه بر لشکر و قدرت نظامی و نیروی تبلیغاتی عظیم در میان تودههای نا آگاه... خداوند، فرمان نابودی «قارون» را به زمینی داد که مهد آسایش او بوده و فرمان نابودی «فرعون و هامان» را به آبی که مایه حیات است»[۳۸]. ما در این کتاب در جای خود آوردهایم که فرعون چگونه به سزای عملش رسید و یا قارون چگونه هلاک گردید. با این حساب از شرح بیشتر خودداری میکنیم و تنها به این گفته بسنده میکنیم که ارض در این آیه کشور باستانی «مصر» را شامل میشود.[۳۹]
ارض
﴿وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا...﴾[۴۰]. گفتهاند: حارث بن نوفل به خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: ما میدانیم که گفتار شما حق است اما ترس از این داریم که اگر به تو ایمان بیاوریم بر ما حملهور شوند و نهایتاً ما را از سرزمین خودمان بربیایند ما قدرت مقابله با آنها را نداریم. این آیه به مؤمنین «مکه» نازل شده تا اگر توان غلبه بر مشرکان را ندارند هجرت نمایند.[۴۱] �
ارض
﴿فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ...﴾[۴۲]. «قارون پسر عموی موسی و مردی با ثروت بیش از حد بود. قارون به خاطر ثروت و گنجهایی که خداوند به او عطا فرموده بود، بر دیگران تکبر ورزید و خود را برتر از آنان دید»[۴۳]. «وی از ثروتمندان افسانهای و گردنکشان بیایمان بنی اسرائیل، از مشاوران و همدستان فرعون و از مخالفان و منکران موسی(ع) بود که داستان ثروت بیکران و شومش در ادبیات فارسی و عربی مطرح است»[۴۴].[۴۵]
قارون در تورات
قارون در تورات به نام «قُورح» معرفی شده است. قاموس کتاب مقدس دربارهاش مینویسد: «وی در میان جماعتی بود که بر موسی و هارون شوریدند»[۴۶]. دائرة المعارف کتاب مقدس میگوید: «او رهبری شورش بر علیه موسی و هارون را برعهده داشت... اعتراض قورح در حقیقت ناشی از حسادتی بود که به موسی داشت»[۴۷].[۴۸]
قارون در مصر
«در مصر نام چند دریا با نام او آمیخته است، از جمله برکه القارون (که در محل دریای موریس در قیوم واقع است) و در پیرامون آن شهرکی به نام مدینه القارون ساخته شده است»[۴۹]. فیوم در دریای موسی (رود نیل) قرار دارد. تاریخ انبیای سید هاشم رسول محلاتی بعد از نقل تفسیر علی بن ابراهیم مینویسد: از این نقل مشخص میشود که جریان مزبور و داستان هلاکت قارون در وادی تبع اتفاق افتاده ولی معلوم نیست آن گنجهای بیحساب و اندوختهها نیز همراهش بوده یا در جای دیگر بوده و به زمین فرورفته و البته احتمال اول بعید است»[۵۰]. با این اوصاف در محلی که قارون و گنجهایش در زمین فرو رفتند و آن محل «مصر» باشد شکی وجود ندارد.[۵۱]
ارض
﴿وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا﴾[۵۲]. «پس از پیروزی در جنگ بنی قریظه، پیامبر به خیبر لشکر کشید. خیبر هفت قلعه تو در تو بود، که مسلمانان در حمله اول و در یک روز سه قلعه آن را گشودند، یهودیان تسلیم شده تقاضای صلح نمودند و با پرداخت مبلغ گزاف و معتنابهی، از محاصره رهایی یافتند. در این جنگ ۱۵ تن از مسلمانان و ۹۳ تن از یهودیان کشته شدند. این جنگ در سال ششم هجری روی داد. هفت قلعهای که به دست مسلمین فتح شد عبارت بود از: قلعه کتیبه، قلعه ناعم، قلعه شق، قلعه قموس، قلعه نطاه، قلعه وطیح و قلعه سلالم»[۵۳].[۵۴]
خیبر کجاست؟
«خیبر در شش منزلی شمال شرقی مدینه واقع است. ابن خرداد به در وصف نواحی مدینه از خیبر نام برده است استخری به زراعت و نخلستان فراوان اشاره کرده است. ابن رسته نیز خیبر را از نواحی مدینه آورده است. مقدسی خیبر را جزء نواحی مدینه به شمار میآورد و مینویسد: خیبر شهری استوار است. جامعی خوب دارد و دری که امیرالمؤمنین علی(ع) آن را از جا برکند در آن جاست. مؤلف آثار البلاد و اخبار العباد نیز خیبر را قلاعی دانسته در نزدیکی مدینه به طرف شام که خرمای بسیار و زراعت بیشمار دارد[۵۵]. به گفته روضه الصفا: خیبر بر سر راه مدینه به شام است[۵۶] دکتر اصغر قائدان در صفحه ۳۲۰ کتاب تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره نوشته است: خیبر در ۱۲۰ کیلومتری جنوب مدینه واقع شده و تا فدک ده کیلومتر فاصله دارد.[۵۷]
ارض
﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ...﴾[۵۸]. نام داود ۱۶ باز در قرآن تکرار شده که یکی از آنها در سی و هشتمین سوره قرآن و در جزء بیست و ششم مذکور است. از «تاریخ جامع ادیان» برای ورود به متن بحث کمک میگیریم: «در زمان نبوت سموئیل [[[شموئیل]]] و در عهد اولین پادشاه اسرائیل، شائول، بنی اسرائیل با کنعانیان متفق شدند و جماعت مهاجم را از سواحل خاک هود بیرون کردند... پس از شائول، پادشاه بنی اسرائیل که در این جنگها کشته شد، داود سلطان گردید. او موفق گشت که گروه فلسطینیان را به کلی در هم شکسته مضمحل سازد. داود بعد از محاربات طولانی شهر مهم یبوسیان، اورشلیم، را مسخر کرد و آن را پایتخت خود قرار داد و درصدد بر آمد که در آنجا معبدی بزرگ بسازد و «صندوق عهد» را در آنجا مستقر سازد. این نقشه اگر چه در زمان داود انجام نپذیرفت ولی در عهد فرزندش سلیمان به پایان رسید و او بانی بزرگ اورشلیم، مسجدالاقصی، گردید»[۵۹]. در این جا با دو شخصیت هم آشنا میشویم:
طالوت: نامی است که در قرآن مجید به شائول نخستین پادشاه عبرانیان داده شده است که شکوه پادشاهیاش در پیرامون سال ۱۰۲۵ قبل از میلاد بود[۶۰].
جالوت: نامی که در قرآن مجید به جلیات یا گولیات، پهلوان تنومند فلسطینی داده شده است[۶۱].
توضیح: طالوت پادشاه بنی اسرائیل بوده که در قرآن به جنگ او با جالوت اشاره شده است دلیل مشهور شدن او به طالوت، بلندی قامتش ذکر شده است. جالوت هم شخصیتی است که توسط حضرت داود کشته میشود. از آنچه گذشت دانستیم که حضرت داود به اتفاق طالوت به جنگ رفت و او را کشت و از این مهمتر اینکه او پیامبر الهی است. «داود در منطقه اشدود (نزدیک غزه) با فلسطینیان جنگید. او به صندوقی که تورات در آن قرار داشت هم پشت گرم بود، اما شکست خورد و فلسطینیان صندوق را گرفتند و با آن به بیت داجون (بین دجن) واقع در نزدیکی رمله شد. داود بعدها قلمرو ملک خودش را گسترانید تا جایی که یک طرف آن به ایله (عقبه) و طرف دیگر آن به رود فرات میرسید»[۶۲]. به کار بردن ارض در آیه ۲۶ سوره «ص» تداعیگر منطقهای است که حضرت داود در آن پیامبر بوده و آن «منطقه فلسطین» میباشد.[۶۳]
ارض
﴿...وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ...﴾[۶۴]. تاریخ قرآن پژوهی، گرهگشای بسیاری از موارد بوده است. قرآن پژوهان حوزه این کتاب آسمانی کوشیدهاند پاسخهای روشن و شفاف در برابر پرسشهای بشری بدهند که هر کدام از آن کوششها بسیاری از پیچیدگیها و سردرگمیها را از میان برداشته است. همین قرآن پژوهان گفتهاند که این آیه در مورد نخستین هجرت مسلمانان به حبشه نازل شده است. مسلمانان در این هجرت به همراه جعفر بن ابی طالب بودند. در این آیه خداوند تبارک و تعالی گسترده بودن زمین را بیان داشته و فرموده است زمین خدا گسترده و فراخ است و محدود به شهر مکه نیست. با این وصف؛ سلطه مشرکان بر شهر مکه نافی عمل به وظایف محوله نمیتواند باشد و اگر در سرزمین خفقان و کفر و ظلم نمیتوان به وظیفه عمل کرد باید به جای دیگری مهاجرت نمود. زمین فراخ خدا مقصدی است که به نخستین مهاجران نشان داده شده و آن «حبشه» میباشد.[۶۵] �
ارض
﴿فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ...﴾[۶۶]. قوم عاد «از نظر قدرت جهانی و تمکن مالی و تمدن مادی کم نظیر بودند، قصرهای زیبا و قلعههای محکم میساختند، مخصوصاً بر مکانهای مرتفع، بناهائی که نشانه قدرت و وسیله خودنمائی بود بر پا میکردند مردمان خشن و جنگجو بودند و این قدرت ظاهری آنها را سخت مغرور کرده بود، چنان که خود را جمعیتی شکست ناپذیر و برتر از همه میپنداشتند و به همین دلیل در برابر خدا و پیامبرشان «هود» به طغیان و سرکشی و تکذیب و انکار برخاستند»[۶۷].
در آیه ۵۰ سوره نجم از ﴿عَادًا الْأُولَى﴾[۶۸] نام برده شده است از این رو «بعضی محققان استنباط کردهاند که دو عاد وجود داشته است «عادالاولی» که بیش از هزار شاخه و تیره داشته است و بعد از هلاک ایشان «عاد ثانیه» ظاهر شده است که بت پرست بودهاند». این گفته استاد بهاءالدین خرمشاهی میباشد که در صفحه ۱۴۲۹ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی خود درباره عاد ابراز داشته است.[۶۹]
مقصود از قوم عاد نخستین چیست؟
«مفسران در این مورد دو گونه پاسخ دادهاند: الف) در تاریخ بشر دو قوم به نام «عاد» وجود داشتند و آن ملتی که پیامبرشان هود(ع) بود همان عاد نخستین بودند که هلاک گردیدند. در میان عرب معمول است که هر چیز قدیمی را «عادی» مینامند و قوم عاد نخستین نیز کنایه از باستانی بودن آنهاست»[۷۰]. «قوم عاد» که نابود شدند، عاد نخستین (عادالاولی) بودند[۷۱]. «مورخان مینویسند: قوم عاد بر اثر تکذیب هود سه یا هفت سال دچار خشکسالی و قحطی شدند. چشمهها خشک شد و باران نبارید و برای تهیه آب به سختی افتادند و ناچار به حفر چاههای عمیق شدند، ولی باز هم آب به حد کفایت نبود و زندگی بر آنها سخت شد»[۷۲].[۷۳]
مساکن قوم عاد
«درباره محل دقیق آن در جنوب عربستان اختلاف است برخی گفتهاند که احقاف در بیابان بین «عمان و مهره» است. برخی گفتهاند که احقاف، ریگزاری بین عمان و حضرموت است. بعضی دیگر گفتهاند که احقاف، ماسههای کنار دریای قریه شجره و شجره محلی در سرزمین یمن است»[۷۴]. برخی نویسندگان مینویسند: «قوم عاد در اراضی احقاف در شمال حضرموت سکنی داشتند از یک طرف به شمال ربع الخالی و شرق عمان که اکنون شهرهای رمال است مجاور بود»[۷۵]. «احقاف جمع حقف به معنی تپههای ریگی است»[۷۶]. و اما به نظر نگارنده احقاف محدودهای است در «جنوب عربستان».[۷۷]
ارض
- ﴿وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا﴾[۷۸]. خداوند در این آیه و آیات قبلی آن به افزایش زمین و آسمان اشاره میکند.
- ﴿وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا﴾[۷۹] «یعنی بعد از آنکه آسمان را بنا کرد و سقفش را بلند نمود و هر جزئش را در جای خود قرار داد و شبش را تاریک و روزش را روشن ساخت، زمین را بگسترد»[۸۰].
تفسیر نمونه میگوید: «منظور از دحو الارض این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از بارانهای سیلابی نخستین فرا گرفته بود، این آبها تدریجاً در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر بر آوردند و روز به روز گستردهتر شدند تا به وضع فعلی در آمد»[۸۱].
از مصالحه و توضیحات بالا واضح میشود که مکانی و نقطهای در کره زمین قبل از هر جای دیگری در خارج از آب قرار داشته است «در روایات مذکور در کهنترین منبع تاریخی؛ یعنی اخبار مکه حاکی از آن است که کعبه پیش از آفرینش آسمانها و زمین، چون حبابی روی آب بود و اندک اندک قسمتهای دیگر زمین از زیر آن گسترده شد و وسعت یافت»[۸۲]. به عبارتی دیگر ارض در این آیه به کعبه دست گذاشته و گسترده شدن زمین را از کعبه دانسته است و لزومی ندارد که ارض در این آیه به کل نقاط زمین دلالت کند و میتواند این عبارت به «کعبه» تلقی شود.[۸۳]
منابع
- ↑ «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند» سوره اسراء، آیه ۷۶.
- ↑ «و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمهای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.
- ↑ تفسیر نمونه، مکارم، ج۱۲، ص۲۴۲.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۰۹.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۱۵.
- ↑ «و پس از وی به بنی اسرائیل گفتیم: در این سرزمین جای گیرید و چون وعده جهان واپسین در رسد شما را با هم (گرد) میآوریم» سوره اسراء، آیه ۱۰۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۴۵.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۱۸.
- ↑ «ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۲۰.
- ↑ «گفت: ای موسی، آیا نزد ما آمدهای که ما را با جادوی خویش از سرزمینمان بیرون برانی؟» سوره طه، آیه ۵۷.
- ↑ «گفتند: بیگمان این دو جادوگرند؛ بر آنند تا شما را با جادویشان از سرزمینتان بیرون برانند و آیین برتر شما را (از میان) ببرند» سوره طه، آیه ۶۳.
- ↑ «بر آن است که شما را با جادوی خویش از سرزمینتان بیرون براند پس چه نظر میدهید؟» سوره شعراء، آیه ۳۵.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۲۱.
- ↑ «گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.
- ↑ تاریخ انبیاء؛ عزیز الله کاسب، حماسه بتشکنان، ص۶۶۱.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۲۴.
- ↑ «و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱.
- ↑ قصص یا داستانهای شگفت انگیز قرآن مجید، ص۱۷۶.
- ↑ «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۹۲.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۲۶.
- ↑ «و برای سلیمان، باد تیزپا را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم میوزید و ما به هر چیزی داناییم» سوره انبیاء، آیه ۸۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۵۱۴.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۲۸.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ تفسیر قرآن مهر، ج۶، ص۳۶۹.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۲۹.
- ↑ «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۳.
- ↑ تفسیر قرآن مهر،ج ۷، ص۱۱۶ و ۱۱۷.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۳۱.
- ↑ «و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن میهراسیدند نشان دهیم» سوره قصص، آیه ۶.
- ↑ «آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا میخواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمیخواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمیخواهی که از مصلحان باشی» سوره قصص، آیه ۱۹.
- ↑ «و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناراستی گردنکشی ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمیشوند» سوره قصص، آیه ۳۹.
- ↑ علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۱.
- ↑ جادالمولی، قصههای قرآن، ص۱۸۱.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۸۹.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۳۳.
- ↑ «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۳۶.
- ↑ «پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۸۱.
- ↑ اطلس قرآن، ص۳۶۱.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۱۶۱۷.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۳۷.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۷۰۴.
- ↑ دائرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۲۷.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۳۸.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۱۶۱۷.
- ↑ محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۴۶۷.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۳۸.
- ↑ «و زمین و خانهها و داراییهایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۷.
- ↑ تاریخ ادیان جهان، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۴۰.
- ↑ جغرافیای نزول قرآن، ص۱۳۵.
- ↑ روضة الصفا، ص۲۷۳.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۴۱.
- ↑ «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.
- ↑ تاریخ جامع ادیان، ص۵۰۱.
- ↑ ابن اثیر، تاریخ کامل، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ ابن اثیر، تاریخ کامل، ج۱، ص۲۴۵.
- ↑ اطلس قرآن، ص۹۹.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۴۲.
- ↑ «بگو: ای بندگان من که ایمان آوردهاید، از پروردگارتان پروا کنید! برای کسانی که در این جهان، نیکی ورزند نیکی خواهد بود و زمین خداوند پهناور است؛ جز این نیست که پاداش شکیبایان را بیشمار، تمام دهند» سوره زمر، آیه ۱۰.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۴۶.
- ↑ «و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار میکردند» سوره فصلت، آیه ۱۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۲۵۴.
- ↑ «و اوست که قوم نخستین عاد را نابود کرد» سوره نجم، آیه ۵۰.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۴۸.
- ↑ تفسیر قرآن مهر، ج۹، ص۲۶۸.
- ↑ اطلس قرآن، ص۳۳.
- ↑ محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۹۳.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۴۹.
- ↑ لطیف راشدی، قصههای قرآن، ص۵۵.
- ↑ عمادزاده، تاریخ انبیاء، ص۲۴۱.
- ↑ اعلام قرآن، ص۴۲۶.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۵۰.
- ↑ «و پس از آن زمین را گسترانید،» سوره نازعات، آیه ۳۰.
- ↑ «و پس از آن زمین را گسترانید،» سوره نازعات، آیه ۳۰.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۷۲.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۱۰.
- ↑ اصغر قائدان، تاریخ آثار اسلامی مکه مکرمه، ص۵۳.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۵۱.