ختم نبوت در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل‌های درجه دو دانشنامه' به '')
 
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{نبوت}}
| موضوع مرتبط = ختم نبوت
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = ختم نبوت
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[ختم نبوت]]''' است. "'''[[ختم نبوت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[ختم نبوت در لغت]] - [[ختم نبوت در قرآن]] - [[ختم نبوت در حدیث]] - [[ختم نبوت در کلام اسلامی]] - [[ختم نبوت در فلسفه اسلامی]] - [[ختم نبوت در عرفان اسلامی]] - [[ختم نبوت در تاریخ اسلامی]] - [[ختم نبوت در معارف و سیره علوی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ختم نبوت در قرآن]] | [[ختم نبوت در حدیث]] | [[ختم نبوت در کلام اسلامی]] | [[ختم نبوت در فلسفه اسلامی]] | [[ختم نبوت در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ختم نبوت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==[[روایات]] [[ختم نبوت]] از منابع [[شیعه]]==
== [[روایات]] [[ختم نبوت]] از منابع [[شیعه]] ==
*از [[احادیث متواتر]] که در جریان [[جنگ تبوک]] گفته شد:  
از احادیث متواتر که در جریان [[جنگ تبوک]] گفته شد:  
#{{متن حدیث|" إِلَّا أَنَّهُ‏ لَا نَبِيَ‏ بَعْدِي‏ "}}
# {{متن حدیث|إِلَّا أَنَّهُ‏ لَا نَبِيَ‏ بَعْدِي‏}}؛
#{{متن حدیث|"أُرْسِلْتُ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏ كَافَّةً‏ "}}
# {{متن حدیث|أُرْسِلْتُ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏ كَافَّةً‏}}؛
#{{متن حدیث|"أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً {{صل}} لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ‏ وَ تَمَامِ‏ نُبُوَّتِهِ"}}
# {{متن حدیث|أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً {{صل}} لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ‏ وَ تَمَامِ‏ نُبُوَّتِهِ}}؛
#{{متن حدیث|"خَتَمَ‏ بِرَسُولِ‏ اللَّهِ‏ الْأَنْبِيَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ "}}
# {{متن حدیث|خَتَمَ‏ بِرَسُولِ‏ اللَّهِ‏ الْأَنْبِيَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}؛
#{{متن حدیث|" فَأَخْبِرْنِي‏ يَا رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ هَلْ‏ يَكُونُ‏ بَعْدَكَ‏ نَبِيٌ‏ قَالَ لَا أَنَا خَاتِمُ النَّبِيِّينَ "}}
# {{متن حدیث|فَأَخْبِرْنِي‏ يَا رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ هَلْ‏ يَكُونُ‏ بَعْدَكَ‏ نَبِيٌ‏ قَالَ لَا أَنَا خَاتِمُ النَّبِيِّينَ}}.
*[[امام صادق]]:{{متن حدیث|" ان اللَّهِ خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ "}}<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۲۶-۲۲۸ .</ref>. [[احادیث]] در این زمینه، دارای [[تواتر]] معنوی‌اند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۱۲.</ref>.
*ارسال [[نامه]] از سوی [[پیامبر]] برای سران کشورهای [[ایران]]، [[روم]]، [[حبشه]] و [[یمن]]، [[دلیل]] بر [[خاتمیت]] است زیرا اگر [[اسلام]] آیینی [[عربی]] و قومی بود، جایی برای [[دعوت]] سران سایر [[اقوام]] به [[اسلام]] وجود نداشت<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۲۷.</ref>.


==روایات [[ختم نبوت]] از منابع [[اهل سنت]]==
[[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|ان اللَّهِ خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ}}<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۲۶-۲۲۸.</ref>. [[احادیث]] در این زمینه، دارای تواتر معنوی‌اند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی ج۲]]، ص۱۱۲.</ref>.
*در آثار [[اهل سنت]] روایات فراوانی در موضوع خاتمیت [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۸۱ – ۳۸۴؛ در المنثور، ج۵، ص۲۰.</ref>. تعداد این روایات به اندازه‌ای است که ابن کثیر دمشقی در تفسیر خود ادعای تواتر می‌کند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۸۱.</ref>. در کتاب‌های حدیثی [[شیعه]] نیز روایاتی که خاتمیت [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} را نشان می‌دهد، در حد تواتر نقل شده است. برخی از این احادیث که بر خاتمیت [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} دلالت می‌کنند، عبارت‌اند از<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.</ref>:
#هنگامی‌ که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برای جنگ تبوک از مدینه حرکت می‌کردند، [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} را برای رسیدگی به کارهای مسلمانان به جای خود گماشتند. آن حضرت از اینکه از فیض شرکت در این جهاد، محروم می‌شوند اندوهگین شدند و اشک از چشمانشان جاری شد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به آن حضرت فرمودند: "آیا راضی نیستی که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشی؟"<ref>{{عربی|" أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ‏ مُوسَى‏ إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۵؛ خصال، ج۱، ص۳۲۲ و ج ۲، ص۴۸۷.</ref>. و بلافاصله این جمله را اضافه کردند: "با این تفاوت که بعد از من [[پیامبری]] نیست" تا جای هیچ‌گونه توهمی باقی نماند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.</ref>.
#[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "خداوند با [[پیامبر]] شما به [[پیامبری]] پایان‌بخشید، پس بعد از او هرگز [[پیامبری]] نخواهد آمد. و با کتاب شما، نزول آسمانی را ختم کرد، پس تا ابد کتاب دیگری جایگزین قرآن نخواهد شد<ref>{{عربی|" إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ ذِكْرُهُ‏ خَتَمَ‏ بِنَبِيِّكُمُ‏ النَّبِيِّينَ‏ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کافی، ج۲، ص۱۰.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.</ref>.


==منابع==
ارسال [[نامه]] از سوی [[پیامبر]] برای سران کشورهای [[ایران]]، [[روم]]، [[حبشه]] و [[یمن]]، [[دلیل]] بر [[خاتمیت]] است زیرا اگر [[اسلام]] آیینی عربی و قومی بود، جایی برای [[دعوت]] سران سایر اقوام به [[اسلام]] وجود نداشت<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ص ۱۲۷.</ref>.
{{ستون-شروع|2}}
* [[پرونده:Ka2-m17 91815.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|'''کلام تطبیقی ج۲''']]
* [[پرونده:151722.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|'''دین و نبوت''']]
* [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|'''آموزش کلام اسلامی''']]
{{پایان}}


==پانویس==
== [[روایات]] [[ختم نبوت]] از منابع [[اهل سنت]] ==
{{یادآوری پانویس}}
در آثار [[اهل سنت]] [[روایات]] فراوانی در موضوع [[خاتمیت]] [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۸۱ – ۳۸۴؛ در المنثور، ج۵، ص۲۰.</ref>. تعداد این [[روایات]] به اندازه‌ای است که [[ابن کثیر دمشقی]] در [[تفسیر]] خود ادعای تواتر می‌کند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۸۱.</ref>. در کتاب‌های حدیثی [[شیعه]] نیز روایاتی که [[خاتمیت]] [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} را نشان می‌دهد، در حد تواتر [[نقل]] شده است. برخی از این [[احادیث]] که بر [[خاتمیت]] [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} دلالت می‌کنند، عبارت‌اند از:
{{پانویس2}}
# هنگامی‌ که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برای [[جنگ تبوک]] از [[مدینه]] حرکت می‌کردند، [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان علی]] {{ع}} را برای رسیدگی به کارهای [[مسلمانان]] به جای خود گماشتند. آن حضرت از اینکه از [[فیض]] شرکت در این [[جهاد]]، [[محروم]] می‌شوند [[اندوهگین]] شدند و [[اشک]] از چشمانشان جاری شد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به آن حضرت فرمودند: "آیا [[راضی]] نیستی که نسبت به من همانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشی؟"<ref>{{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ‏ مُوسَى‏ إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۵؛ خصال، ج۱، ص۳۲۲ و ج ۲، ص۴۸۷.</ref> و بلافاصله این جمله را اضافه کردند: "با این تفاوت که بعد از من [[پیامبری]] نیست" تا جای هیچ‌گونه توهمی باقی نماند.
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[خداوند]] با [[پیامبر]] شما به [[پیامبری]] پایان بخشید، پس بعد از او هرگز [[پیامبری]] نخواهد آمد و با کتاب شما، نزول آسمانی را ختم کرد، پس تا ابد کتاب دیگری جایگزین [[قرآن]] نخواهد شد<ref>{{متن حدیث|إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ ذِكْرُهُ‏ خَتَمَ‏ بِنَبِيِّكُمُ‏ النَّبِيِّينَ‏ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ کافی، ج۲، ص۱۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۱]]، ص۲۵۵ - ۲۶۴.</ref>


==[[ادله روایی]] [[ختم نبوت]]==
همان‌گونه که گذشت، [[قرآن کریم]] با صراحت و بیان آشکار، [[خاتمیت]] [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} را یادآور شده است و نیز [[پیشوایان]] بزرگ [[اسلام]] به ویژه خود [[پیامبر]]{{صل}} به مناسبت‌های مختلف درباره این موضوع سخن گفته و مفاد صریح [[قرآن]] را [[تأیید]] کرده‌اند. مجموع گفتار آنان از لحاظ سند به گونه‌ای است که به حد [[تواتر]] می‌رسد و از نظر دلالت، بیانگر این است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[آخرین پیامبر]] است و پس از وی پیامبر جدیدی برانگیخته نخواهد شد. بنابراین اگر در [[تواتر لفظی]] آنها تردید گردد، در [[تواتر معنوی]] آنها جای هیچ‌گونه تردیدی نیست. در اینجا نخست به برخی از [[سخنان پیامبر]]{{صل}} در این موضوع و سپس به احادیثی از [[ائمه معصومین]]{{عم}} در این باره پرداخته می‌شود.
#به سندهای گوناگون از [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام{{صل}} به علی{{ع}} فرمود: آیا [[راضی]] نیستی که نسبت به من مانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشی؛ یعنی همان‌گونه که هارون [[جانشین]] موسی بود، تو هم جانشین و [[وصی]] من باشی؟ با یک تفاوت که هارون پیامبر بود و تو پیامبر نیستی؛ زیرا پس از من پیامبر دیگری نخواهد بود<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِعَلِيٍّ{{ع}}: أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‌}}؛ (مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل علی بن أبی طالب{{ع}}، ص۱۸۷۰.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: مثل من در [[پیامبران]] پیش از من مانند شخصی است که [[خانه]] [[زیبا]] و کاملی را بنا کرده و آراسته است، جز جای یک خشت که آن را کار نگذاشته است. هر کس آن خانه زیبا را ببیند، [[نیکو]] می‌شمارد، جز جای خالی آن یک خشت را. همان‌گونه که آخرین خشت، تکمیل کننده آن خانه است، من هم آخرین خشت [[انبیا]] هستم و [[نبوت]] با من تکمیل شده است؛ از این رو [[نبوت انبیا]] به من پایان یافته است<ref>{{متن حدیث|قال: إن مثلي و مثل الأنبياء من قبلي كمثل رجل بنى بيتا، فأحسنه و أجمله إلا موضع لبنة من زاوية فجعل الناس يطوفون به و يعجبون له و يقولون هلا وضعت هذه اللبنة، قال: فأنا اللبنة و أنا خاتم النبيين}}.</ref>. این [[حدیث]] را هم [[محدثان]] و [[مفسران اهل سنت]] ذکر کرده‌اند و هم [[مفسران شیعه]] آن را دانسته‌اند. [[بخاری]]<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، شرح و تحقیق قاسم الشماعی الرفاعی، ج۵-۶، کتاب المناقب، باب ۱۹، ص۲۶.</ref>، مسلم<ref>مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، کتاب الفضائل، باب ۷، حدیث ۲۰-۲۱، ص۱۷۹۰.</ref>، [[احمد بن حنبل]]<ref>احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بهامشه منتخب کنز العمال، ج۲، ص۳۹۸ و ۴۱۲.</ref>، [[ترمذی]]<ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، تصحیح عبدالرحمن محمد عثمان، ج۴، ابواب الامثال، باب دوم، حدیث ۳۰۲۲، ص۲۲۵.</ref>، [[طبرسی]]<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷-۸، ص۵۶۷.</ref>، [[عروسی]]<ref>عبد علی العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۶، ص۵۹.</ref>، [[سیوطی]]<ref>جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۵۴۴.</ref> و [[ابن کثیر دمشقی]]<ref>اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۷.</ref> از کسانی هستند که حدیث یاد شده را روایتی معتبر دانسته‌اند.
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در حدیث دیگری فرمودند: من نام‌هایی دارم: «محمد»، «احمد»، «الماحی»؛ چراکه [[خداوند]] [[کفر]] و [[شرک]] را به واسطه من از بین می‌برد و محو می‌کند و «[[حاشر]]»؛ چون [[روز قیامت]] همه [[مردم]] بعد از من [[محشور]] می‌شوند و من پیش از همه محشور می‌شوم و «عاقب»؛ زیرا من بعد از همه [[پیامبران الهی]] آمده‌ام و بعد از من [[پیامبر]] دیگری نخواهد آمد<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِي أَسْمَاءً أَنَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا أَحْمَدُ وَ أَنَا الْمَاحِي يَمْحُو اللَّهُ بِيَ الْكُفْرَ وَ أَنَا الْحَاشِرُ يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَيَ وَ أَنَا الْعَاقِبُ، قَالَ:... مَا الْعَاقِبُ، قَالَ الَّذِي لَيْسَ نَبِيَّ بَعْدَهُ}}؛ (احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۸۴).</ref>.
#در حدیث دیگری درباره [[شفاعت]] می‌فرماید: روز قیامت [[پیامبران]] نزد من می‌آیند و می‌گویند: ای محمد{{صل}} تو [[پیامبر خدا]] «و [[خاتم پیامبران]]» هستی، [[خدا]] [[گناه]] گذشته و [[آینده]] تو را بخشیده است، نزد [[خداوند]] برای ما [[شفاعت]] کن<ref>{{متن حدیث|فيأتوني فيقولون يا محمد{{صل}} أنت رسول الله و خاتم الأنبياء غفر الله لك ذنبك ما تقدم منه و ما تأخر فاشفع لنا إلى ربك ألا ترى إلى ما نحن فيه ألا ترى ما قد بلغنا...}}؛ (احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۳۶).</ref>.
#در [[حدیث]] دیگر است که [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: [[رسالت]] و [[نبوت]] گسسته شد، پس از من [[رسول]] و نبی‌ای نیست<ref>{{عربی|إن الرسالة و النبوة قد انقطعت، فلا رسول بعدي و لا نبي...}}؛ (اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۷).</ref>.
# [[جابر بن عبدالله]] از [[نبی اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند که وی فرمود: من پیشوای [[پیامبران]] هستم، ولی [[افتخار]] نمی‌کنم؛ من [[خاتم پیغمبران]] هستم، ولی [[فخر]] نمی‌فروشم<ref>{{عربی|عن جابر بن عبدالله أن النبي{{صل}} قال: أنا قائد المرسلين و لا فخر و أنا خاتم النبيين و لا فخر و أنا أول شافع و أول مشفع و لا فخر}}؛ (عبدالله بن عبدالرحمن سمرقندی دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۲۷).</ref>.
#در حدیث دیگری از رسول خدا{{صل}} نقل شده است که می‌فرماید: به شش [[خصلت]] بر دیگران [[برتری]] یافتم: به من [[جوامع]] الکلم داده شده است؛ با ایجاد [[رعب]] بر [[دشمنان]] [[پیروز]] می‌شوم؛ [[غنایم جنگی]] بر من [[حلال]] است؛ [[زمین]] برای من [[پاک]] کننده و سجده‌گاه است؛ به سوی همه [[مردم]] فرستاده شده‌ام؛ سلسله [[انبیا]] با من پایان یافته است<ref>{{عربی|فضلت على الأنبياء بست: أعطيت جوامع الكلم و نصرت بالرعب و أحلت لي الغنائم و جعلت لي الأرض مسجداً و طهوراً و أرسلت إلى الخلق كافة و ختم بي النبيون}}؛ (اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۸).</ref>.
# انس در ضمن [[حدیثی]] طولانی می‌گوید: شنیدم از رسول خدا{{صل}} که می‌فرمود: من خاتم پیامبرانم و تو ای علی{{ع}} خاتم [[اولیا]] هستی<ref>{{متن حدیث|أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْلِيَاءِ}}؛ (عبد علی عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۶، ص۵۸).</ref>.
# [[ابوذر غفاری]] می‌گوید [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: من ختم کننده [[پیامبران]] هستم و تو ای علی ختم کننده اوصیای پیامبران هستی<ref>{{متن حدیث|أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ}}؛ (سیدنورالله حسینی مرعشی تستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، تعلیق شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی، ج۴، ص۱۲۰).</ref>.
#در ضمن [[حدیث]] مفصلی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده است که فرمود: [[حضرت موسی]]{{ع}} نیز این [[حقیقت]] را به زبان آورده است که [[حضرت محمد]]{{صل}} [[آخرین پیامبر]] است و بعد از او [[پیامبری]] نیست<ref>{{متن حدیث|فِيمَا عَهِدَ إِلَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ‌{{ع}} أَنَّهُ إِذَا كَانَ آخِرُ الزَّمَانِ يَخْرُجُ نَبِيٌّ يُقَالُ لَهُ أَحْمَدُ خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ...}}؛ (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۸۴).</ref>.
#از حضرت [[امام علی]]{{ع}} نقل است که فرمود: [[مردم]]! این جمله را از «[[خاتم پیامبران]]» بشنوید که فرمود: کسی که از ماست، اگر از [[دنیا]] برود، ظاهراً مرده است، اما در واقع و حقیقت، زنده است<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ‌! خُذُوهَا مِنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌{{صل}} إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ يَمُوتُ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ...}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه سید کاظم محمدی و محمد دشتی، خطبه ۸۷).</ref>.
#در [[حدیثی]] دیگر از آن حضرت [[روایت]] شده است: پروردگارا! گرامی‌ترین [[درود]] خود و [[برکات]] فزاینده خویش را بر محمد{{صل}} که [[بنده]] و [[رسول]] توست بفرست؛ پیامبری که ختم کننده گذشتگان و باز کننده درهای بسته [[هدایت]] به روی [[امت]] و آشکار کننده [[حق]] با دلیل و [[برهان]] است<ref>{{متن حدیث|اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِكَ وَ نَوَامِيَ بَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ...}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۷۲).</ref>.
#همچنین نقل است که فرمود: [[خداوند]] پس از مدتی که پیامبری را از طرف خود نفرستاده بود و مردم از [[دعوت انبیا]] دور مانده و گرفتار [[اختلاف]] و [[نزاع]] و [[جنگ]] شده بودند، [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} را فرستاد و او را پس از همه پیامبران قرار داد و [[وحی]] و [[نبوت]] را به وسیله او پایان داد<ref>{{متن حدیث|أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ تَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳).</ref>.
#همچنین آن حضرت فرمودند: [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[امین وحی]] [[خداوند]] و [[خاتم انبیا]] و آخرین فرستاده او و [[بشارت دهنده]] به [[رحمت الهی]] و [[بیم دهنده]] از عذاب‌های اوست<ref>{{متن حدیث|أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳).</ref>.
#نیز نقل است که آن حضرت هنگام [[رحلت رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: پدر و مادرم فدای تو که با [[رحلت]] و [[وفات]] تو [[نبوت]] و [[پیامبری]] خاتمه یافت<ref>{{متن حدیث|بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ...}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵).</ref>.
#همچنین نقل است که آن حضرت پس از [[حمد]] و ثنای خداوند و [[شهادت]] بر [[وحدانیت]] او فرمود: [[گواهی]] می‌دهم که محمد{{صل}} [[بنده خدا]] و [[پیامبر]] او [[خاتم پیامبران]] و [[حجت خدا]] بر [[جهان]] است<ref>{{متن حدیث|... وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ‌}}؛ (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تعلیق و تصحیح علی اکبر غفاری، ج۸، ص۶۷).</ref>.
#از [[امام باقر]]{{ع}} نقل است که فرمود: خداوند [[حضرت محمد]]{{صل}} را برای همه [[جن]] و انس برانگیخت و او ختم کننده [[پیامبران]] است و پس از او [[دوازده نفر]] [[جانشین]] و [[وصی]] اویند<ref>{{متن حدیث|... أَرْسَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مُحَمَّداً{{صل}} إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّةً وَ كَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِيَاءِ وَ كَانَ مِنْ بَعْدِهِ الِاثْنَا عَشَرَ الْأَوْصِيَاءَ}}؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۵۲).</ref>.
#از [[امام هشتم]] در ضمن [[حدیثی]] [[روایت]] شده است که فرمود: [[شریعت]] [[پیامبر اسلام]] تا [[روز قیامت]] باقی است و [[نسخ]] نخواهد شد و پس از او تا [[روز رستاخیز]] پیامبر دیگری نخواهد آمد و هر کس پس از او [[ادعای پیامبری]] کند، یا پس از [[قرآن مجید]] کتابی را [[کتاب آسمانی]] شمارد، خونش [[مباح]] است<ref>{{متن حدیث|... وَ شَرِيعَةُ مُحَمَّدٍ صلَا تُنْسَخُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَنِ ادَّعَى بَعْدَهُ نُبُوَّةً أَوْ أَتَى بَعْدَ الْقُرْآنِ بِكِتَابٍ فَدَمُهُ مُبَاحٌ لِكُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِكَ}}؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۸۱).</ref>.
#نیز [[روایت]] شده است که [[امام هشتم]]{{ع}} از [[پدران]] خود چنین نقل فرمود: [[پیامبر]]{{صل}} خطاب به علی{{ع}} فرمود: هیچ چیزی را برای خود از [[خدای متعال]] نخواستم مگر اینکه مانند آن را برای تو درخواست کردم، جز موضوع [[نبوت]]؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است پس از تو نبی‌ای نخواهد بود و سلسله [[پیامبران]] با تو پایان می‌یابد<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَا عَلِيُّ مَا سَأَلْتُ أَنَا رَبِّي شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُ لَكَ مِثْلَهُ غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ: لَا نُبُوَّةَ بَعْدَكَ أَنْتَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ}}؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۷۳).</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۴۹.</ref>.
===چگونگی [[دلالت روایات]]===
همان [[طور]] که یادآوری شد، بیش از صد روایت در این موضوع نقل شده است که تنها به برخی از آنها اشاره کردیم. این [[روایات]] صریحاً نشان می‌دهند که [[دین اسلام]] آخرین [[دین]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[آخرین پیامبر]] است و پس از او باب نبوت به طور مطلق مسدود می‌شود و پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد؛ نه پیامبر [[تشریعی]] که دارای کتاب و [[شریعت]] جدید باشد و نه پیامبر [[تبلیغی]] که مبلغ و مروج دین اسلام باشد. بنابراین روایات یادشده «[[خاتمیت]]» را به [[کامل‌ترین]] وجه و با صراحت به [[اثبات]] می‌رساند.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۵۴.</ref>.
===[[ضرورت]] خاتمیت===
علاوه بر اینکه [[ادله]] یاد شده (به ویژه [[آیه]] اول و روایات مزبور) به صراحت، «خاتمیت» مورد نظر را به اثبات می‌رساند، می‌توان گفت که مسئله «خاتمیت» از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است و [[مسلمانان]] آن را امری واقع شده تلقی می‌کنند؛ زیرا این مسئله لازم لاینفک [[اعتقاد]] به اسلام است و [[اسلام آوردن]] با پذیرش پیامبر دیگری پس از پیامبر اسلام{{صل}} سازگار نیست. متفکران [[دینی]] و [[دانشمندان اسلامی]] به روشنی این مطلب را یادآور شده‌اند<ref>ر.ک: سید عبدالله شبر، حق الیقین فی معرفة اصول الدین، ج۱، ص۱۳۳؛ محمدجواد مغنیه، التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۲۵؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۱۵۳؛ جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۷، ص۳۱۷.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۵۴.</ref>.
===نتیجه کلی===
علاوه بر اینکه «[[خاتمیت]]» و مسدود بودن باب [[نبوت]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] به شمار می‌آید، [[آیه]] اول<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}} «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> و [[روایات]] مزبور به صراحت می‌فهماند که باب [[بعثت انبیا]] به [[طور]] مطلق بسته شده و پس از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد، اما آیه دوم<ref>{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}} «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref> تنها [[جاودانگی دین اسلام]] و خاتمیت این [[دین]] را به [[اثبات]] می‌رساند و گفتار دین‌سازان را [[باطل]] اعلام می‌کند. آیه سوم<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref> و سایر آیاتی<ref>{{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}} «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}} «به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲؛ {{متن قرآن|هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}} «این پیام‌رسانی برای مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند که او خدایی یگانه است و تا خردمندان در یاد گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۵۲؛ {{متن قرآن|إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ}} «همانا در این (کتاب)، برای گروهی پرستنده، پیامی رساست» سوره انبیاء، آیه ۱۰۶.</ref> که برخی [[محققان]] بدان [[استدلال]] کرده‌اند، نه تنها [[ختم نبوت]] را نمی‌رسانند، که دلالت آنها بر [[اثبات]] [[جاودانگی دین اسلام]] قابل [[تأمل]] است.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۵۴.</ref>.
==خاتمیت از نظر روایات==
با اینکه [[قرآن مجید]] با صراحت هر چه کامل‌تر، به [[خاتمیت نبوت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[تنصیص]] نموده است - مع الوصف - [[پیشوایان]] بزرگ [[اسلام]]، در فرصت‌های مناسبی پیرامون [[خاتمیت پیامبر]] گرامی و [[آیین]] و کتاب او سخن گفته‌اند و از این راه مفاد صریح [[قرآن]] را تأکید و [[تأیید]] نموده‌اند، ما در این صفحات بعضی از احادیثی را که از پیشوایان ما به ترتیب رسیده است منعکس می‌کنیم:
#هنگامی که [[رسول]] گرامی{{صل}} با عده‌ای از [[مسلمان‌ها]] به «[[غزوه تبوک]]» می‌رفتند علی{{ع}} درخواست کرد که در رکاب [[پیامبر]] شرکت کند رسول گرامی{{صل}} فرمود: نه؛ علی{{ع}} در این موقع به [[گریه]] افتاد و گفت: دوست دارم که [[خدمت]] شما باشم. [[پیامبر گرامی]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>این حدیث را بدان جهت حدیث منزلت نامیدند که رسول خدا{{صل}} نفس شریفش را به منزله موسی{{ع}} و علی{{ع}} را به منزله هارون قرار دادند.</ref>. «آیا [[راضی]] نیستی که نسبت به من مانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشی، و همان منزلتی که هارون نسبت به موسی داشت، تو نسبت به من داشته باشی؟». یعنی همان‌طور که وقتی موسی در میان [[بنی‌اسرائیل]] نبود، هارون [[جانشین]] و [[خلیفه]] او بود تو هم خلیفه و جانشین من هستی، فقط یک فرق بین تو و هارون می‌باشد، و آن این که هارون پیامبر بود و تو پیامبر نیستی؛ زیرا پس از من پیامبر دیگری نخواهد بود {{متن حدیث|إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}. این [[حدیث]]، معروف به [[حدیث منزلت]] است و مورد قبول تمام [[مسلمانان]] - [[شیعه]] و [[سنی]]- می‌باشد، و هیچ کس در استناد آن به پیامبر گرامی{{صل}} تردید و تشکیک نکرده است. «[[ابن عبدالبر]]» در کتاب «استیعاب» درباره این حدیث می‌نویسد: «این حدیث از صحیح‌ترین و ثابت‌ترین [[احادیث اسلامی]] است. [[سعد بن ابی وقاص]]، [[ابن عباس]]، [[ابوسعید خدری]]، [[ام سلمه]]، [[اسماء بنت عمیس]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]] و عده‌ای دیگر آن را نقل کرده‌اند». «[[ابن شهر آشوب]]» در کتاب «[[مناقب]]» درباره این [[حدیث]] می‌نویسد: «[[احمد بن محمد بن سعید]] کتابی درباره سندهای این حدیث نوشته است و این حدیث مورد قبول همه [[مسلمانان]] - [[شیعه]] و [[سنی]] - می‌باشد». این حدیث در بسیاری از کتاب‌های سنی و شیعه نقل شده است، از باب نمونه از مدارک [[اهل تسنن]] و [[تشیع]] به کتاب‌های ذیل مراجعه شود<ref>معانی الأخبار صدوق، ص۷۴؛ امالی شیخ صدوق، ص۲۹؛ امالی شیخ طوسی، ص۱۵۹ و ۱۶۴ و ۱۹۳ و ۲۱۸ و ۳۳۱؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۲۰؛ کشف الغمة، ج۱، ص۲۲۷؛ بحار الأنوار، ج۳۷، ص۲۵۴-۲۸۹؛ غایة المرام سید هاشم بحرانی، ص۱۰۸ - ۱۵۲. در این کتاب سندهای این حدیث از کتاب‌های شیعه و سنی جمع‌آوری شده و تعداد آن به صد و هفتاد سند رسیده است که صد سند آن، از کتاب‌های اهل تسنن و هفتاد سند آن، از کتاب‌های شیعه می‌باشد.</ref>.
# [[پیامبر گرامی]]{{صل}} فرمود: [[مَثَل]] من و مَثَل [[پیامبران]] قبل از من مانند این است که شخصی خانه‌ای [[زیبا]] و کامل بسازد، اما آجر یک گوشه آن را کار نگذارد، مردمی که وارد آن [[خانه]] می‌شوند، از همه جهت، آن خانه نظرشان را جلب می‌کند، فقط می‌پرسند و می‌گویند: که چرا آجر این گوشه کار گذاشته نشده است، همان‌طور که آن آجر آخرین تکمیل کننده آن خانه است من هم [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] هستم که [[نبوت]] به وسیله من تکمیل و ختم می‌شود {{متن حدیث|فَأَنَا اللَّبِنَةُ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ‌}}: «من آن خشت آخرین و ختم کننده پیامبران هستم»<ref>صحیح بخاری، ج۴، ص۲۲۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۸ و ۴۱۲؛ التاج، ج۳، ص۲۲۹؛ به نقل از صحیح مسلم، و صحیح بخاری، و سنن ترمذی. </ref>. در این حدیث همه [[پیامبران الهی]] به ساختمانی زیبا [[تشبیه]] شده‌اند، که هر کدام از آنان یکی از آجرها و اجزای آن ساختمان را تشکیل می‌دهند، و پیامبر گرامی{{صل}} آخرین جزء و آخرین آجر آن ساختمان [[معنوی]] می‌باشد، یعنی همان‌طور که خشت و یا آجر آخرین، کامل کننده ساختمان است و پس از کار گذاشتن آن احتیاج به آجر دیگری نیست، همین [[طور]] است ساختمان [[نبوت]] و [[پیامبری]] که با آمدن [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، کامل شده و پس از او نیاز به [[پیامبر]] دیگری نخواهد بود. و این [[حدیث]]، معروف به حدیث [[تمثیل]] است.
# [[رسول الله]]{{صل}} فرمودند: «من پنج نام دارم: ۱. محمد، ۲. احمد، ٣. الماحی، (یعنی محو کننده و از بین برنده) - [[خدای متعال]] به وسیله من [[کفر]] و [[شرک]] را از بین می‌برد و محو می‌کند- ۴. و من [[حاشر]] هستم (یعنی [[روز قیامت]] همه [[مردم]] بعد از من [[محشور]] می‌شوند، و من قبل از همه محشور می‌گردم)، ۵. من عاقب هستم (یعنی من بعد از همه [[پیامبران الهی]] آمده‌ام و بعد از من پیامبر دیگری نخواهد آمد)»<ref>{{متن حدیث|لِي خَمْسَةُ أَسْمَاءٍ أَنَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا أَحْمَدُ وَ أَنَا الْمَاحِي الَّذِي يَمْحُو اللَّهُ بِيَ الْكُفْرَ وَ أَنَا الْحَاشِرُ الَّذِي يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَيَّ وَ أَنَا الْعَاقِبُ الَّذِي لَيْسَ بَعْدَهُ النَّبِيُّ}}؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۵؛ مسند احمد حنبل، ج۴، ص۸۴۸۱؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۸۹.</ref>.
# [[عرباض بن ساریه]] می‌گوید از [[نبی اکرم]]{{صل}} شنیدم که می‌فرمودند: «من [[بنده خدا]] و خاتم پیامبرانم، از آن [[زمان]] که [[آدم]] هنوز به صورت گل بود - و شما را خبر می‌دهم از [[دعوت]] پدرم ابراهیم و [[بشارت]] [[عیسی]] نسبت به من». <ref>{{متن حدیث|إِنِّي عبد اللّه و خاتَمُ النَّبيِّين و إِنَّ آدَمَ لمنْجَدِلٌ فِي طيْنَتِهِ و ساخبركم من ذلك دعوة أبي إبراهيم و بشارة عيسى بي}}؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۶؛ مسند احمد حنبل، ج۴، ص۱۲۷-۱۲۸؛ ینابیع المودة، ص۱۰؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۹۵ با کمی اختلاف.</ref>.
#در حدیث [[شفاعت]] چنین آمده است: «مردم نزد عیسی{{ع}} می‌آیند و می‌گویند: برای ما شفاعت کن، عیسی می‌گوید: باید پیش [[حضرت محمد]]{{صل}} بروید زیرا او [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] است».<ref>{{متن حدیث|فيأتون عيسى فيقولون يا عيسى اشفع لنا إلى ربك فليقض بيننا فيقول: اني لست هنا كم و لكن ائتوا محمدا{{صل}} فانه خاتم النبيين}}؛ مسند احمد حنبل، ج۳، ص۲۴۸؛ صحیح بخاری، ج۶، ص۱۰۶.</ref>.
# و همچنین در [[حدیث]] [[شفاعت]] [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: «[[روز قیامت]] [[پیامبران]] [[امت‌ها]]، پیش من می‌آیند و می‌گویند: ای محمد تو [[پیامبر خدا]] و [[خاتم پیامبران]] می‌باشی، [[خدا]] [[گناه]] گذشته و [[آینده]] تو را بخشوده است، نزد خدا برای ما شفاعت کن. آیا وضع ما را نمی‌بینی؟».<ref>{{متن حدیث|فيأتون فيقولون: يا محمد أنت رسول الله و خاتم الأنبياء غفر الله لك ذنبك ما تقدم منه و ما تأخر فاشفع لنا ربك ألا ترى إلى ما نحن فيه}}؛ صحیح بخاری، ج۶، ص۱۰۶؛ مسند احمد حنبل، ج۲، ص۴۳۶. </ref>.
# [[ابوهریره]] از [[رسول الله]]{{صل}} نقل می‌کند که [[پیامبر]] فرمودند: {{متن حدیث|أرسلت إلى الناس كافة و بي ختم النبيون}}<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ۱۲۸؛ مسند احمد حنبل، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. «من برای همه [[مردم]] و عموم جهانیان [[مبعوث]] شده‌ام و [[پیامبران الهی]] به آمدن من ختم شدند و [[نبوت]] به وسیله من به پایان رسید».
#در [[حدیثی]] موجود است که رسول الله{{صل}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|اني خاتم ألف نبي و أكثر}}<ref>مسند احمد حنبل، ج۳، ص۷۹.</ref>. «من ختم کننده هزار پیامبر بلکه بیشتر هستم».
# رسول الله{{صل}} می‌فرماید: «[[رسالت]] و نبوت گسسته شد پس از من [[رسول]] و [[نبی]] نیست. [[راوی]] می‌گوید: این سخن بر مردم گران آمد. پیامبر{{صل}} فرمود: [[بشارت]] دهندگان باقی هستند. گفتند: ای پیامبر خدا مقصود از آن چیست؟ گفت: [[خواب]] [[مسلمان]] که جزئی از اجزای [[پیامبری]] است».<ref>{{متن حدیث|ان الرسالة و النبوة قد انقطعت فلا رسول بعدي و لا نبي قال: فشق ذلك على الناس فقال: لكن المبشرات فقالوا يا رسول الله و ما المبشرات؟ قال: رؤيا المسلم و هي جزء من أجزاء النبوة}}؛ سنن الترمذی، ج۳، ص۳۶۴.</ref>.
# [[جابر بن عبدالله]] از [[نبی اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند که پیامبر{{صل}} فرمودند: «من پیشوای پیامبران هستم ولی [[افتخار]] نمی‌کنم، من خاتم پیامبرانم و [[فخر]] نمی‌فروشم، من نخستین کسی هستم که [[شفاعت]] می‌کنم و شفاعت من پذیرفته می‌شود».<ref>{{متن حدیث|أنا قائد المرسلين و لا فخر و أنا خاتم النبيين و لا فخر و أنا أول شافع و مشفع و لا فخر}}؛ سنن دارمی، ج۱، ص۲۷.</ref>.
# [[قتاده]] از [[نبی اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|كنت أول الناس في الخلق و آخرهم في البعث}}<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۶؛ ینابیع المودة، ص۱۷، {{عربی|و فيه: أول الأنبياء في الخلق}}.</ref>. «من پیش از همه [[پیامبران]] [[خلق]] شده‌ام، و بعد از همه آنان به [[رسالت]] [[مبعوث]] گشته‌ام».
# نبی اکرم{{صل}} فرمودند: «ای علی من بر تو با نبوتم [[احتجاج]] می‌کنم؛ زیرا پس از من [[پیامبری]] نیست و تو نیز بر [[مردم]] با هفت صفت احتجاج می‌نمایی و احدی از [[قریش]] نمی‌تواند آنها را [[انکار]] کند، تو نخستین کسی هستی که به [[خدا]] [[ایمان]] آوردی.»...<ref>{{متن حدیث|يا علي اخصمك بالنبوة فلا نبوة بعدي و تخصم الناس بسبع و لا يجاحدك فيه أحد من قريش: أنت أولهم إيماناً بالله...}}؛ حلیة الأولیاء، ج۱، ص۶۶.</ref>.
# [[عباس بن عبدالمطلب]] [[اذن]] گرفت از [[رسول الله]]{{صل}} درباره [[هجرت]] از [[مدینه]] به [[مکه]]. {{عربی|فقال له يا عم اقم مكانك الذي أنت به فان الله تعالى يختم بك الهجرة كما ختم بي النبوة ثم هاجر إلى النبي{{صل}} و شهد معه فتح مكة و انقطعت الهجرة...}}<ref>أسد الغابة، ج۳، ص١٠.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «عموجان! در جای خویش (مکه) بمان. خدا به وسیله تو هجرت را پایان می‌بخشد چنان که به وسیله من [[نبوت]] را پایان بخشید، سپس عباس به سوی پیامبر [[مهاجرت]] کرد و در [[فتح مکه]] حضور یافت، و از آن هنگام هجرت برداشته شد».
# رسول خدا{{صل}} فرمودند: «... در میان [[امت]] من سی نفر [[دروغ‌گو]] پیدا می‌شوند و می‌پندارند که پیامبرند در حالی که من خاتم پیامبرانم؛ پس از من پیامبری نیست پیوسته گروهی از امت من بر [[حق]] می‌باشند و [[مخالفت]] دیگران به آنان زیانی نمی‌رساند تا [[فرمان خدا]] برسد و آنان بر این [[حال]] می‌مانند».<ref>{{متن حدیث|انما أخاف على امتي الأئمّة المضلين فإذا وضع السيف في امتي لم يرفع عنها الى يوم القيامة، و لا تقوم الساعة حتى تلتحق قبائل من امتي بالمشركين و حتّى تعبد قبائل من امتي الاوثان، و انه يكون في امتي ثلاثون كذابون كلهم يزعم أنّه نبي و أنا خاتم النبيين لا نبي بعدي، و لا تزال طائفة من امتي على الحق ظاهرين لا يضرهم من خالفهم حتّى يأتي أمر اللّه و هم على ذلك}}؛ جامع الاصول، ج۱۰، ص۴۱۰.</ref>.
# [[نبی مکرم]]{{صل}} فرمودند: «به شش [[خصلت]] بر دیگران [[برتری]] یافتم؛ به من [[جوامع]] الکلم داده شده است و با ایجاد [[رعب]] در [[دل]] [[دشمن]] [[پیروز]] می‌شوم؛ [[غنائم جنگی]] بر من [[حلال]] است؛ [[زمین]] برای من [[پاک]] کننده و سجده‌گاه است؛ به سوی همه [[مردم]] فرستاده شده‌ام؛ سلسله [[پیامبران]] با من ختم می‌شود».<ref>{{متن حدیث|اعطيت جوامع الكلم و نصرت بالرعب و أحلت لي الغنائم و جعلت لي الأرض طهوراً و مسجداً و أرسلت إلى الخلق كافة و ختم بي النبيون}}؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۲۶.</ref>.
#از [[نبی]] معظم{{صل}} است: {{متن حدیث|في أمتي كذابون دجالون سبعة و عشرون منهم أربع نسوة و اني خاتم النبيين لا نبي بعدي}}<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۲۰۴.</ref>. «در میان [[امت]] من بیست و هفت [[دروغگو]] پدید می‌آیند که چهار تن از آنان [[زن]] می‌باشند، و من خاتم پیامبرانم و پس از من [[پیامبری]] نیست».
# [[جابر بن عبدالله]] از [[رسول الله]]{{صل}} از اول چیزی که [[خداوند]] [[خلق]] نموده است سؤال کرد، [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «حضرت در پاسخ فرمودند: اولین مخلوق [[الهی]] [[نور]] من بود، که [[خدا]] آن را آفرید، و تمام [[خوبی‌ها]] را در آن قرار داد و پس از آن چیزهای دیگر را آفرید... سپس خدا مرا به [[دنیا]] آورد، و مرا [[سرور]] و ختم کننده پیامبران، و [[مبعوث]] برای همه جهانیان و [[رحمت]] برای همه [[عوالم]] وجود قرار داد».<ref>{{متن حدیث|هو نور نبيك يا جابر خلقه الله ثم خلق فيه كل خير و خلق بعده كل شيء... ثم أخرجني إلى الدنيا فجعلني سيد المرسلين و خاتم النبيين و مبعوثاً إلى كافة الناس أجمعين و رحمة للعالمين}}؛ ینابیع المودة. ص۱۴ و ۱۵.</ref>.
# [[جابر بن عبدالله]] می‌گوید که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: «... من نام‌هایی دارم که یکی از آنها «عاقب» است؛ زیرا من در آخر سلسله [[پیامبران]] قرار گرفته‌ام، و پس از من [[پیامبری]] نیست و مرا [[رسول]] [[رحمت]] قرار داد».<ref>{{متن حدیث|... وَ جَعَلَ اسْمِي فِي الْقُرْآنِ مُحَمَّداً فَأَنَا مَحْمُودٌ فِي جَمِيعِ الْقِيَامَةِ فِي فَصْلِ الْقَضَاءِ لَا يَشْفَعُ أَحَدٌ غَيْرِي وَ سَمَّانِي فِي الْقِيَامَةِ حَاشِراً يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَيَّ وَ سَمَّانِيَ الْمُوقِفَ أُوقِفُ النَّاسَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَمَّانِيَ الْعَاقِبَ أَنَا عَقِبُ النَّبِيِّينَ لَيْسَ بَعْدِي رَسُولٌ وَ جَعَلَنِي رَسُولَ الرَّحْمَةِ}}؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۲؛ خصال، ج۲، ص۴۲۵؛ معانی الأخبار، ص۵۱؛ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۹۳.</ref>.
# [[ابی جعفر]]{{ع}} در ضمن [[حدیث]] می‌گوید که [[نبی اکرم]]{{صل}} فرمودند: «[[مردم]] بدانند که پس از من پیامبری نخواهد آمد، و بعد از [[سنت]] و [[شریعت]] و [[احکام دین]] من؛ سنت و شریعت دیگری نخواهد بود، هر کس پس از من [[ادعای نبوت]] و پیامبری کند، ادعا و [[بدعت]] او در [[آتش]] خواهد بود (مردم را به سوی [[جهنم]] [[دعوت]] می‌کند) در این صورت او را بکشید و نگذارید مردم را [[گمراه]] کند، و نیز بدانید که هر کس از چنین مدعیانی [[پیروی]] کند، [[اهل آتش]] و جهنم خواهد بود.»...<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ لَا سُنَّةَ بَعْدَ سُنَّتِي‌- فَمَنِ ادَّعَى بَعْدَ ذَلِكَ فَدَعْوَاهُ وَ بِدْعَتُهُ فِي النَّارِ فَاقْتُلُوهُ وَ مَنِ اتَّبَعَهُ فَإِنَّهُ فِي النَّارِ أَيُّهَا النَّاسُ أَحْيُوا الْقِصَاصَ وَ أَحْيُوا الْحَقَّ لِصَاحِبِ الْحَقِّ وَ لَا تَفَرَّقُوا أَسْلِمُوا وَ سَلِّمُوا تَسْلَمُوا {{متن قرآن|كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}}}؛ فقیه، ج۴، ص۱۶۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۵۵۵.</ref>.
#أبی [[امامه]] می‌گوید که [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ لَا أُمَّةَ بَعْدَكُمْ أَلَا فَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ}}<ref>خصال، ج۱، ص۳۲۲؛ وسائل الشیعة، ج۱، ص۱۵.</ref>. «[[مردم]]! [[پیامبری]] پس از من نیست همچنان که امتی پس از شما نیست هان پس خدای خود را [[پرستش]] کنید».
# علی{{ع}} می‌گوید که [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|‌أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيٌّ خَاتَمُ الْوَصِيِّينَ‌}}<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۷۴.</ref>. «من [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] هستم و علی [[خاتم اوصیا]]».
# [[نبی مکرم اسلام]]{{صل}} در وسط ایام تشریق در ضمن خطبه‌ای فرمودند: «[[خداوند]] [[خون‌ها]] و [[اموال]] و نوامیس شما را بر یکدیگر [[حرام]] کرده است... حاضران باید این را به غایبان برسانند که پس از من پیامبری نیست، و بعد از شما امتی نخواهد بود.»...<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَرَّمَ عَلَيْكُمْ دِمَاءَكُمْ وَ أَمْوَالَكُمْ وَ أَعْرَاضَكُمْ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا إِلَى يَوْمِ تَلْقَوْنَهُ أَلَا فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ لَا أُمَّةَ بَعْدَكُمْ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حَتَّى إِنَّهُ لَيُرَى بَيَاضُ إِبْطَيْهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ أَنِّي قَدْ بَلَّغْتُ}}؛ خصال، ج۲، ص۴۸۷.</ref>.
# [[ابوامامه]] می‌گوید [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَ تَعْلَمُ لِمَ جَلَسْتُ قَالَ اللَّهُمَّ لَا فَقَالَ [رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}‌] خَتَمْتُ أَنَا النَّبِيِّينَ وَ خَتَمْتَ أَنْتَ الْوَصِيِّينَ}}<ref>تفسیر فرات، ص۸۷؛ امالی شیخ طوسی، ص۳۰۵، با تفاوتی اندک.</ref>. پیامبر{{صل}} به علی{{ع}} فرمود: با من [[نبوت پیامبران]]، پایان پذیرفت و با تو نیز باب [[وصایت]] بسته شد».
# [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «... به [[خدا]] [[سوگند]] که [[پیامبران]] گذشته به آمدن من [[بشارت]] داده‌اند، و من ختم کننده و آخرین آنها و [[حجت خدا]] بر همه [[بندگان]] او از [[اهل]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین‌ها]] هستم، و هر کس در این مطلب [[شک]] کند [[کافر]] است، مثل [[کفر]] [[جاهلیت اولی]]، و هر که شک کند، در قول من، شک در کل کرده است و شاک در کل جایگاه او [[آتش]] است».<ref>{{متن حدیث|حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مِنَ الْمَدِينَةِ وَ سَاقَ قِصَّةَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ خُطْبَةَ النَّبِيِّ{{صل}} وَ فِيهَا بِي وَ اللَّهِ بَشَّرَ الْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْحُجَّةُ عَلَى جَمِيعِ الْمَخْلُوقِينَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ فَمَنْ شَكَّ فِي هَذَا فَهُوَ كَافِرٌ كُفْرَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَ مَنْ شَكَّ فِي قَوْلِي هَذَا فَقَدْ شَكَّ فِي الْكُلِّ وَ الشَّاكُّ فِي ذَلِكَ فَهُوَ فِي النَّارِ}}؛ احتجاج، ص۳۷؛ مستدرک الوسائل، ج۳، ص۲۴۷.</ref>.
# [[رسول خدا]]{{صل}} در ضمن [[حدیثی]] فرموده‌اند: {{متن حدیث|أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَيَّ أَنِ اتَّخِذْ عَلِيّاً أَخاً كَمَا أَنَ مُوسَى اتَّخَذَ هَارُونَ أَخاً وَ اتَّخِذْ وُلْدَهُ وُلْداً فَقَدْ طَهَّرْتُهُمْ كَمَا طَهَّرْتُ وُلْدَ هَارُونَ إِلَّا أَنِّي قَدْ خَتَمْتُ بِكَ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَكَ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ الْهَادِيَةُ}}<ref>احتجاج مرحوم طبرسی، ص۶۸.</ref>. «[[خداوند]] به من [[وحی]] کرده است که علی را [[برادر]] خود قرار دهم همان‌طور که [[موسی]]، [[هارون]] را برادر خود قرار داد.»...
# [[علی بن هلال]] از پدرش نقل می‌کند که پدرم گفت بر رسول خدا{{صل}} داخل شدم در وقتی که ایشان در [[حال]] [[جان]] دادن بود. و فاطمه‌{{س}} بالای سرش [[گریه]] می‌کرد و چون صدای [[فاطمه]]{{س}} به گریه بلند شد رسول خدا{{صل}} سرش را به سوی او بلند کرد و گفت: «ما خاندانی هستیم که [[خدا]] به ما هفت [[خصلت]] داده است که پیش از آن به کسی نداده و پس از ما نیز به کسی نخواهد داد. من [[خاتم پیامبران]] و گرامی‌ترین آنان نزد خدا هستم».<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ أَهْلُ بَيْتٍ قَدْ أَعْطَانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعَ خِصَالٍ لَمْ يُعْطِ أَحَداً قَبْلَنَا وَ لَا يُعْطِي أَحَداً بَعْدَنَا أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ أَكْرَمُ النَّبِيِّينَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ...}}؛ کشف الغمة، ج۳، ص۳۶۹.</ref>.
# رسول خدا{{صل}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|أَنَا الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ}}<ref>کشف الغمة، ج۱، ص۱۷.</ref>؛ «من سرآمد [[پیامبران]] (از نظر [[مقام]])، و آخرین آنان (از نظر [[زمان]])، می‌باشم».
# انس در ضمن حدیثی طولانی می‌گوید شنیدم از رسول خدا{{صل}} که می‌فرمود: {{متن حدیث|‌أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْلِيَاءِ}}<ref>نور الثقلین، ج۴، ص۲۸۴.</ref>. «من خاتم پیامبرانم و تو ای علی خاتم [[اولیاء]] هستی».
#از رسول خدا{{صل}} در [[ادعیه]] [[ماه مبارک رمضان]] نقل شده: «خدایا مرا در این ماه [[دوستدار]] دوستانت و [[دشمن]] دشمنانت قرار ده، و مرا پیرو سنت‌های [[خاتم پیامبران]] گردان، ای [[نگهدارنده]] دل‌های [[پیامبران]]».<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مُحِبّاً لِأَوْلِيَائِكَ وَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِيَائِكَ يَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِيِّينَ}}؛ زاد المعاد، ص۱۷۴، دعای روز بیست و پنجم.</ref>.
# [[علی بن ابراهیم بن هاشم]] در ضمن [[حدیثی]] نقل می‌کند که [[یهود]] آمدند [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و گفتند به چه چیز ما را [[دعوت]] می‌کنی؟ رسول خدا{{صل}} فرمودند: «... دانشمندی از یهود، از [[شام]] به [[مدینه]] آمد و به شما چنین گفت: من شراب و نان را (کنایه از [[نعمت‌های فراوان]] شام) ترک گفتم و به [[بدبختی]] و خوردن دانه‌هایی از خرما [[قناعت]] ورزیده‌ام (و به اینجا آمده‌ام) به خاطر [[پیامبری]] که از [[مکه]] برانگیخته می‌شود و به اینجا [[هجرت]] می‌کند، و او [[آخرین پیامبر]] و [[برترین]] پیامبران است.»...<ref>{{متن حدیث|إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ... وَ أَخْبَرَكُمْ عَالِمٌ مِنْكُمْ جَاءَكُمْ مِنَ الشَّامِ فَقَالَ تَرَكْتُ الْخَمْرَ وَ الْخَمِيرَ وَ جِئْتُ إِلَى الْبُؤْسِ وَ التُّمُورِ لِنَبِيٍّ يُبْعَثُ فِي هَذِهِ الْحَرَّةِ مَخْرَجُهُ بِمَكَّةَ وَ مُهَاجَرُهُ هَاهُنَا وَ هُوَ آخِرُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَفْضَلُهُمْ يَرْكَبُ الْحِمَارَ...}}؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۳۷۴ و ص۳۸۷.</ref>.
#ابی‌ذر الغفاری می‌گوید که رسول خدا{{صل}} می‌گفت: {{متن حدیث|أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْلِيَاءِ}}<ref>احقاق الحق، ج۴، ص۱۲۰، توضیحی پیرامون قراز دوم این حدیث در پاورقی حدیث ۱۰۱ خواهد آمد ان‌شاءالله.</ref>. «من ختم کننده پیامبران هستم، و تو ای علی، ختم کننده اوصیای پیامبران هستی».
# [[سید بن طاووس]] در کتاب [[شریف]] اقبال [[روایت]] کرده متن [[صحیفه]] آن چنانی را که [[ارث]] برده [[خلف]] از [[انبیاء]] از [[سلف]] آنها و در آن این متن می‌باشد: «[[خداوند]] می‌فرماید: با فرستادن محمد و [[معارف]] و احکامی که به او [[ابلاغ]] می‌کنم [[دین]] خود را کامل می‌کنم، و به وسیله او، [[نبوت پیامبران]] و [[رسل]] خود را به پایان می‌رسانم، و [[رسالت]] او و [[امت]] او تا [[روز رستاخیز]] ادامه خواهد داشت و بعد از او [[پیامبر]] دیگری نخواهد بود».<ref>{{عربی|أكمل بمحمد{{صل}} و بما أرسله به من بلاغ و حكمة ديني واختم به انبيائي و رسلي فعلى محمد و أمته تقوم الساعة}}؛ اقبال سید ابن طاووس، ص۷۳۴، طبع تبریز و ص۵۰۹، چاپ طهران.</ref>.
# [[امام باقر]]{{ع}} گفت که جدم [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده: «ای [[مردم]] [[حلال]] من تا روز رستاخیز حلال است و [[حرام]] من تا [[روز قیامت]] حرام می‌باشد، [[خدا]] هر دو را در [[قرآن]] بیان کرده و من نیز هر دو را در [[سنت]] و [[شیوه زندگی]] خود، روشن ساختم».<ref>{{متن حدیث|‌أَيُّهَا النَّاسُ حَلَالِي حَلَالٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامِي حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَلَا وَ قَدْ بَيَّنَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْكِتَابِ وَ بَيَّنْتُهُمَا لَكُمْ فِي سُنَّتِي وَ سِيرَتِي}}؛ کنز الفوائد، ص۱۶۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۲۴.</ref>.
# رسول خدا{{صل}} می‌فرماید: «بر امت [[بنی‌اسرائیل]] [[پیامبران]] [[حکومت]] می‌کردند، اگر [[پیامبری]] می‌مرد، پیامبر دیگری [[جانشین]] او می‌شد. ولی پس از من پیامبری نیست و برای من جانشینانی خواهد بود».<ref>{{متن حدیث|كانت بنو إسرائيل تسوسهم الأنبياء كلما هلك نبي خلفه نبي، و أنه لا نبي بعدي و سيكون بعدي خلفاء}}؛ جامع الأصول، ج۴، ص۴۸.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۶۹-۸۷.</ref>.
===احادیثی از حضرت علی{{ع}} پیرامون خاتمیت===
#[[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً{{صل}} رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه اول.</ref>؛ «[[خداوند]] برای محقق ساختن [[وعده]] خود، و تمام کردن و به پایان رسانیدن [[نبوت]] خود، [[حضرت محمد]]{{صل}} را [[مبعوث]] ساخت.»...
# و همچنین علی{{ع}} می‌فرماید: «پروردگارا! گرامی‌ترین [[درود]] خود و [[برکات]] فزاینده خویش را بر محمد{{صل}} که [[بنده]] و [[رسول]] تو است بفرست، [[پیامبری]] که ختم کننده گذشتگان و باز کننده درهای بسته [[هدایت]] به روی [[امت]] و آشکار کننده [[حق]] با دلیل و [[برهان]] است».<ref>{{متن حدیث|اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِكَ وَ نَوَامِيَ بَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ{{صل}} عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۶۹.</ref>.
# [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: «[[مردم]] این جمله را از [[خاتم پیامبران]] بشنوید که فرمودند: کسانی که از [[خاندان]] ما می‌میرند در ظاهر مرده‌اند اما در واقع و [[حقیقت]] زنده هستند».<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ{{صل}} إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳.</ref>.
# امام علی{{ع}} می‌فرماید: «... [[آدم]] را پس از [[توبه]] به روی [[زمین]] فرستاد تا زمین را به وسیله [[نسل]] خود آباد سازد و [[حجت]] را به وسیله او بر بندگانش تمام نماید، پس از درگذشت او زمین را از حجت خالی نگذاشت بلکه با [[بندگان]] خود به وسیله [[پیامبران]] و حامل ودایع خود، [[تجدید پیمان]] کرد. آنان را [[قرن]] به قرن برانگیخت تا به وسیله [[پیامبر]] ما حجت به پایان رسید و عذر [[خدا]] و بیم‌های او به پایان رسید».<ref>{{متن حدیث|اخْتَارَ آدَمَ{{ع}} خِيَرَةً مِنْ خَلْقِهِ... فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ وَ لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ مِمَّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالاتِهِ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ{{صل}} حُجَّتُهُ وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذُرُهُ وَ نُذُرُهُ...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۷.</ref>.
# و [[امام]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ تَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹.</ref>. «[[خداوند]] پس از مدتی که [[پیامبری]] از طرف خود نفرستاده بود، و [[مردم]] از [[دعوت انبیاء]] دور مانده و گرفتار [[اختلاف]] و [[نزاع]] و [[کشمکش]] و [[جنگ]] بودند [[پیامبر گرامی]] را فرستاد، و او را بعد از همه [[پیامبران]] قرار داد، و [[وحی]] و [[نبوت]] را به وسیله او ختم کرد».
# [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۸.</ref>؛ «[[رسول اکرم]]{{صل}} [[امین وحی]] خداوند و خاتم و آخرین پیامبران او و [[بشارت دهنده]] به [[رحمت الهی]] و [[بیم دهنده]] از عذاب‌های او است».
# [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در توصیف [[قرآن مجید]] چنین می‌فرمایند: «... سپس بر پیامبرش کتابی فرستاد سراسر [[نور]] که مشعل‌های آن خاموش نمی‌شود، و چراغی که برافروختگی آن کم سو نمی‌گردد، و دریایی که ژرفای آن شناخته نمی‌شود، و راهی که پویندگان آن [[گمراه]] نمی‌شوند، و پرتوی که درخشش آن پایان نمی‌پذیرد و [[داوری]] که [[برهان]] آن [[سست]] نمی‌شود، و خانه‌ای که پایه‌های آن ویران نمی‌گردد.»...<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِيحُهُ وَ سِرَاجاً لَا يَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا يُدْرَكُ قَعْرُهُ وَ مِنْهَاجاً لَا يُضِلُّ نَهْجُهُ وَ شُعَاعاً لَا يُظْلِمُ ضَوْءُهُ وَ فُرْقَاناً لَا يُخْمَدُ بُرْهَانُهُ...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.</ref>؛ این توصیف‌ها نشانه [[ابدیت]] [[قرآن]] از نظر [[معارف]] و [[تشریع]] است؛ معارفی که همیشه پابرجا و جاودان است؛ طبعاً [[احکام]] قرآن [[ازلی]] و [[ابدی]] بوده و چنین [[تشریعی]] با [[خاتمیت نبوت]] [[رسول]] گرامی ملازم است. و نیز [[مولا علی]]{{ع}} هنگام [[وفات]] رسول اکرم{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰؛ مجالس شیخ مفید، ص۵۲۷؛ بحار الأنوار، ج۲۲، ص۵۲۷.</ref>؛ «پدر و مادرم فدای تو که بار [[رحلت]] و [[وفات]] تو [[نبوت]] و [[پیامبری]] تمام شد».
# [[امام علی]]{{ع}} در [[خطبه وسیله]] می‌فرماید: «در حالی که [[مهاجر]] و [[انصار]] [[منزل]] او را پر کرده بودند؛ [[گفتار پیامبر]] را نقل کرد و فرمود به خاطر دارید که [[پیامبر]] چنین گفت: ای [[مردم]] علی نسبت به من مانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] است، جز این که پس از من پیامبری نیست».<ref>{{متن حدیث|قَالَ وَ قَدْ حَشَدَهُ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ وَ انْغَصَّتْ بِهِمُ الْمَحَافِلُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي...}}؛ کافی، ج۶، ص۲۶.</ref>.
# و باز حضرت در یکی از خطبه‌هایش می‌فرماید: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا فَاسْتَعْلى‌، وَدَنَا فَتَعَالى‌، وَارْتَفَعَ فَوْقَ كُلِّ مَنْظَرٍ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لَاشَرِيك لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ، وَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ...}}<ref>کافی، ج۸، ص۶۷؛ نهج السعادة، الخطب، ج۱، ص۱۸۸.</ref>؛ «... [[گواهی]] می‌دهم که محمد{{صل}} [[بنده خدا]] و پیامبر او، و [[خاتم پیامبران]] و [[حجت خدا]] بر [[جهان]] است».
# و [[امام]]{{ع}} روزی بر [[منبر]] [[کوفه]] فرمودند: {{متن حدیث|أَنَا سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ... أَنَا وَارِثُ عِلْمِ الْأَوَّلِينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ...}}<ref>غایة المرام، ص۴۷؛ امالی شیخ صدوق، ص۱۷.</ref>؛ «من آقای وصیین هستم،... من [[علوم]] همه گذشتگان را دارا هستم و پس از [[پیامبران]] و [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] [[حضرت محمد]]، من حجت خدا بر همه جهانیان می‌باشم».
# امام علی{{ع}} در بعضی از دعاهایش می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ رَبَّ الْمَلَائِكَةِ أَجْمَعِينَ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ{{صل}} خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ رَبَّ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ}}<ref>صحیفة علویه، دعای روز بیست و ششم.</ref>؛ «[[پروردگار]] همه [[فرشتگان]] و پروردگار محمد{{صل}} خاتم پیامبران و پروردگار همه [[مخلوقات]]».
# امام{{ع}} در بعضی از خطبه‌هایشان می‌فرماید: «... [[علمی]] که [[آدم]] با آن به [[زمین]] فرود آمد، و تمام آنچه که همه پیامبران تا [[پیامبر خاتم]] با آن [[برتری]] یافته‌اند همگی نزد [[عترت]] محمد{{صل}} است».<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ عَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ وَ الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ فَإِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ{{ع}} وَ جَمِيعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِيُّونَ إِلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ فِي عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ{{صل}}...}}؛ کشف الیقین، ص۲۴؛ تفسیر قمی، ص۳۴۳؛ غایة المرام، ص۳۵۸؛ نهج السعادة الخطب، ج٣، ص١٨.</ref>.
# و [[امام]]{{ع}} در بعضی از احتجاجاتش در مقابل [[خصم]] می‌فرماید: «اما [[رسول خدا]]، او ختم کننده [[پیامبران]] است، و پس از او [[رسول]] و [[پیامبر]] دیگری نخواهد آمد، [[خداوند]] پیامبران را به او، و [[کتاب‌های آسمانی]] را به [[قرآن]]، ختم کرد».<ref>{{متن حدیث|أَمَّا رَسُولُ اللَّهِ فَخَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَيْسَ بَعْدَهُ رَسُولٌ وَ لَا نَبِيٌّ خَتَمَ الْأَنْبِيَاءَ بِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}؛ کتاب سلیم بن قیس، ص۹۷؛ احتجاج، ج۱، ص۲۲۰، طبع جدید.</ref>.
# و امام{{ع}} در آغاز خطبه‌ای می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ{{صل}} خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ‌}}<ref>وافی، ج۱۴، ص۱۱، چاپ قدیم.</ref>؛ «و [[گواهی]] می‌دهم که محمد{{صل}} [[پیامبر خدا]] و آخرین پیامبران، و [[حجت خدا]] بر جهانیان است».
# [[اصبغ بن نباته]] می‌گوید امیرالمؤمنین علی{{ع}} روزی خطبه‌ای قرائت فرمود و [[حمد]] و ثنای خداوند گفت و [[صلوات]] بر [[نبی مکرم]] فرستاد، سپس فرمود: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا مَقَالَتِي... وَ مِنَّا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ فِينَا قَادَةُ الْإِسْلَامِ وَ أُمَنَاءُ الْكِتَابِ...}}<ref>کشف الغمة، ج۱، ص۵۰۶.</ref>؛ «ای [[مردم]] سخنان مرا بشنوید،... از ماست [[خاتم پیامبران]]، و در میان ماست [[رهبران]] [[اسلام]] و امینان قرآن».
# و نیز [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|خَتَمَ مُحَمَّدٌ أَلْفَ نَبِيٍّ وَ إِنِّي خَتَمْتُ أَلْفَ وَصِيٍّ وَ إِنِّي كُلِّفْتُ مَا لَمْ يُكَلَّفُوا}}<ref>نور الثقلین، ج۴، ص۲۸۴.</ref>؛ «محمد{{صل}} هزار پیامبر را ختم کرد و من نیز هزار [[وصی]] را ختم نمودم، و وظایفی دارم که آنها نداشتند».
# [[جابر بن عبدالله]] در ضمن [[حدیثی]] می‌گوید: «... [[ستایش]] خدایی را که [[نعمت]] اسلام را به من ارزانی داشت، قرآن را به من [[تعلیم]] فرمود و بهترین [[انسان‌ها]]، و خاتم پیامبران را [[دوستدار]] من قرار داد».<ref>{{متن حدیث|فَخَرَّ عَلِيٌّ‌{{ع}} سَاجِداً، ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيَّ بِالْإِسْلَامِ، وَ عَلَّمَنِي الْقُرْآنَ، وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَيْرِ الْبَرِيَّةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ إِحْسَاناً مِنْهُ إِلَيَّ وَ فَضْلًا مِنْهُ عَلَيَّ}}؛ غایة المرام، ص۱۲۷.</ref>.
# و [[امام علی]]{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] می‌فرماید: «... [[ستایش]] نمودم خدای را در برابر [[اسلام]] و [[قرآن]] که به من ارزانی داشت، و [[خاتم پیامبران]] و [[سرور]] [[رسولان]] را [[دوستدار]] من قرار داد». <ref>{{متن حدیث|فَخَرَرْتُ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى سَاجِداً وَ حَمِدْتُهُ عَلَى مَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَيَّ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ الْقُرْآنِ وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ}}؛ غایة المرام، ص۵۵۲.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۸۷-۹۶.</ref>.
===روایاتی از [[فاطمه زهرا]]{{س}} پیرامون [[خاتمیت]]===
# [[اسماء بنت عمیس]] می‌گوید: «دخت [[پیامبر گرامی]]{{صل}} آنگاه که فرزند گرامیش حسن{{ع}} متولد شد به اسماء بنت عمیس چنین گفت: سپس [[جبرئیل]] فرود آمد و گفت ای محمد! [[خدای بزرگ]] تو را [[سلام]] می‌رساند و می‌گوید: علی نسبت به تو مانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] است، پس از تو [[پیامبری]] نیست، نام این فرزندت را نام فرزند هارون بگذار».<ref>{{عربی|حدثتني فاطمة{{س}} لما حملت بالحسن و ولدته جاء النبي{{صل}}... ثم هبط جبرئيل يا محمد العلي الأعلى يقرئك السلام و يقول: علي منك بمنزلة هارون من موسى و لا نبي بعدك سم ابن هذا باسم ابن هارون...}}؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۵.</ref>.
# فاطمه زهرا{{س}} در بعضی از دعاهایش چنین می‌فرماید: «خدایا! بر [[محمد و آل محمد]] درودی بفرست که [[پیامبران پیشین]] با [[نیکوکاران]] بر آن [[گواهی]] دهند، بر پیامبری که [[سرور]] [[پرهیزگاران]] و [[خاتم پیامبران]]، و پیشوای خیر و کلید [[رحمت]] است».<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً يَشْهَدُ الْأَوَّلُونَ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ سَيِّدِ الْمُتَّقِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ قَائِدِ الْخَيْرِ وَ مِفْتَاحِ الرَّحْمَةِ}}؛ مقباس المصابیح، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۹۶.</ref>.
===روایاتی از [[امام مجتبی]]{{ع}} پیرامون خاتمیت===
# [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} در ضمن خطابه‌ای فرموده است: «من پسر [[پیامبر]] هستم، من پسر [[آخرین پیامبر]] [[الهی]]، و سرور فرستادگان می‌باشم».<ref>{{متن حدیث|أَنَا ابْنُ نَبِّيِ اللَّهِ... أَنَا ابْنُ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ‌}}؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۲۶.</ref>.
# و نیز [[امام حسن]]{{ع}} در ضمن خطبه‌ای فرموده‌اند: [[مردم]] دست از علی{{ع}} برداشتند و او را تنها گذاشتند با اینکه از [[رسول اکرم]]{{صل}} شنیده بودند که به علی{{ع}} می‌فرمودند:
{{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَيْرَ النُّبُوَّةِ، فَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>مکاتیب الأئمه، ج۲، ص۲۴.</ref>. «تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی مگر [[نبوت]]، که پیامبری بعد من نیست». یعنی همان‌طور که هارون [[هنگام غیبت]] موسی [[جانشین]] او بود، تو هم جانشین من هستی، فقط هارون پیامبر هم بود ولی تو پیامبر نیستی؛ زیرا پس از من [[پیامبر]] دیگری نخواهد بود.
# [[حسن بن علی بن أبی طالب]]{{ع}} می‌فرماید: «[[امام مجتبی]]{{ع}} از جد بزرگوارش نقل می‌کند که پیامبر{{صل}} فرمود:... من [[سرور]] [[فرزندان]] آدمم و [[افتخار]] نمی‌کنم، من [[خاتم پیامبران]] و پیشوای [[پرهیزگاران]] و [[رسول]] [[پروردگار]] جهانیانم».<ref>{{متن حدیث|جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّكَ الَّذِي يُوحَى إِلَيْكَ كَمَا أُوحِيَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فَسَكَتَ النَّبِيُّ{{صل}} سَاعَةً ثُمَّ قَالَ نَعَمْ أَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ...}}؛ تفسیر برهان، ج۲، ص۴۱.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۹۷.</ref>.
===روایاتی از [[امام حسین]]{{ع}} پیرامون [[خاتمیت]]===
#در [[حدیث]] [[اعمش]] از [[حسین بن علی]]{{ع}} است که می‌فرماید: «حسین بن علی{{ع}} از جد [[بزرگوار]] خود پرسید: آیا پس از تو [[پیامبری]] می‌آید؟ فرمود: نه، من خاتم پیامبرانم، لکن پس از من پیشوایانی هستند بپا دارنده [[عدل]]، شماره آنان به اندازه شماره نقیبان [[بنی‌اسرائیل]] است».<ref>{{متن حدیث|فَأَخْبِرْنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يَكُونُ بَعْدَكَ نَبِيٌّ فَقَالَ لَا أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَكِنْ يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ قَوَّامُونَ بِالْقِسْطِ بِعَدَدِ نُقْبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ...}}؛ مناقب مازندرانی، ج۱، ص۳۰۰؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۵۴۴.</ref>.
# امام حسین{{ع}} در [[دعای عرفه]] می‌فرماید: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً يُعَادِلُ حَمْدَ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى خِيَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>اقبال، ص۳۴۳.</ref>؛ «[[ستایش]] از آن [[خدا]] است، ستایشی که معادل ستایش [[فرشتگان مقرب]] و [[پیامبران مرسل]] او است، و [[درود]] بر برگزیده [[بندگان]] او، محمد [[خاتم پیامبران]] و [[فرزندان]] [[پاک]] و [[مخلص]] او باد».
# و نیز [[حضرت امام حسین]]{{ع}} در همان دعای عرفه می‌فرماید: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ}}<ref>اقبال سید بن طاووس، ص۳۴۳.</ref>؛ «بارالها! بر محمد که [[آخرین پیامبر]] و [[سرور]] پیامبران مرسل است، و بر [[اهل بیت]] و [[خاندان]] پاک او درود بفرست».
#در بعضی از [[اشعار امام حسین]]{{ع}} چنین آمده است: {{متن حدیث|أَبِي عَلِيٌّ وَ جَدِّي خَاتَمُ الرُّسُلِ وَ الْمُرْتَضَوْنَ لِدِينِ اللَّهِ مِنْ قَبْلِي‌}}<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۲۱۳؛ بحار الأنوار، ج۷۸، ص۱۲۵.</ref>؛ «پدرم علی و جدم [[خاتم رسولان]] است، کسانی که [[دین خدا]] را پیش از من از صمیم [[دل]] پذیرفته‌اند».<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۹۸.</ref>.
===روایاتی از [[امام زین العابدین]]{{ع}} پیرامون خاتمیت===
# [[امام سجاد]]{{ع}} در بعضی از دعاهایش چنین می‌فرماید: {{متن حدیث|فَخَتَمَ بِنَا عَلَى مَنْ ذَرَعِ، وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى مَنْ جَحَدَ}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای دوازدهم.</ref>؛ «وسیله‌های [[هدایت]] را با ما ختم کرد، و ما را [[شاهدان]] بندگان کوشای خود قرار داد».
# امام سجاد{{ع}} در [[صحیفه سجادیه]] می‌فرماید: «بار خدایا! بر محمد [[خاتم انبیاء]] وآقای [[مرسلین]] و بر [[اهل بیت]] طیبین و طاهرینش [[درود]] بفرست».<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ...}}؛ صحیفه سجادیه، دعای هفدهم.</ref>.
# و نیز [[امام سجاد]]{{ع}} در دعای [[روز]] سه [[شنبه]] می‌فرماید: «بارالها! بر محمد که ختم کننده [[پیامبران]] و تمام کننده عدد پیامبران است، درود بفرست».<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ تَمَامِ عِدَّةِ الْمُرْسَلِينَ‌}}؛ ملحقات صحیفه سجادیه، دعای روز سه شنبه.</ref>.
# و نیز حضرت در دعای روز چهارشنبه می‌فرماید: {{متن حدیث|فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌}}<ref>ملحقات صحیفه سجادیه، دعای روز چهارشنبه.</ref>. «بارالها! بر محمد که [[خاتم پیامبران]] است، درود بفرست».
# امام سجاد{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْمُصْطَفَى وَ آلِهِ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدٍ{{صل}}...}}<ref>مصباح المتهجد، ص۴۰۸، دعای ابی‌حمزه ثمالی.</ref>؛ «میان من و محمد مصطفی‌{{صل}} و [[آل]] او، که برگزیده [[مخلوقات]]، و خاتم پیامبران تو است جمع کن!».<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۰۰.</ref>.
===روایاتی از [[امام باقر]]{{ع}} پیرامون [[خاتمیت]]===
# امام باقر{{ع}} در ضمن روایتی فرموده‌اند: «همانا [[خداوند]] به [[کتاب آسمانی]] شما [[قرآن]]، [[کتاب‌های آسمانی]] را، و به [[پیامبر]] شما، [[پیامبران]] را، ختم کرد».<ref>{{متن حدیث|لَقَدْ خَتَمَ اللَّهُ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ وَ خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ الْأَنْبِيَاءَ}}؛ کافی، ج۱، ص۱۷۷؛ وافی، ج۲، ص۱۹ از مجلد اول.</ref>.
# امام باقر{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] فرموده‌اند: «خداوند [[حضرت محمد]]{{صل}} را برای همه [[جن]] و انس [[مبعوث]] ساخت و او ختم کننده، و آخرین پیامبران بود، و بعد از او [[دوازده نفر]] [[جانشین]] و [[وصی]] او هستند». <ref>{{متن حدیث|وَ أَرْسَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مُحَمَّداً{{صل}} إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّةً وَ كَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِيَاءِ وَ كَانَ مِنْ بَعْدِهِ الِاثْنَا عَشَرَ الْأَوْصِيَاءَ}}؛ اکمال الدین، ص۱۲۷.</ref>.
# امام باقر{{ع}} در دعای ایام [[ماه رمضان]] می‌فرمایند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ رَبَّ الْفَجْرِ وَ لَيالٍ عَشْرٍ... وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ...}}<ref>اقبال، ص۹۱.</ref>؛ «پروردگارا! ای خدای [[فجر]]، و شب‌های ده‌گانه،... و خدای [[خاتم پیامبران]]، که [[درود]] تو بر او باد.»...
# [[امام پنجم]]{{ع}} در [[زیارت امام حسین]]{{ع}} در [[روز عاشورا]] می‌فرماید: «[[سلام]] بر تو ای مولای من! ای [[ابا عبدالله]]! ای فرزند خاتم پیامبران! و ای فرزند [[سرور]] [[جانشینان]] و ای فرزند [[بهترین زنان جهان]]!».<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ وَ يَا ابْنَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}؛ هدیة الزائرین، ص۱۳۵-۱۳۷.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۰۲.</ref>.
===احادیثی از [[حضرت صادق]]{{ع}} پیرامون [[خاتمیت]]===
# [[امام صادق]]{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] می‌فرماید: «هر [[پیامبری]] که بعد از [[حضرت مسیح]]{{ع}} آمد، به [[شریعت]] و [[منهاج]] او اخذ نمود، تا این که [[پیامبر گرامی]] [[حضرت محمد]]{{صل}} آمد و [[قرآن]] و [[شریعت اسلام]] را آورد، پس [[حلال]] او برای همیشه حلال، و [[حرام]] او برای ابد حرام است، [[پیامبر]] دیگری بعد از او نخواهد آمد، و [[احکام دین]] [[نسخ]] نمی‌گردد».<ref>{{متن حدیث|فَكُلُّ نَبِّيٍّ جَاءَ بَعْدَ الْمَسِيحِ أَخَذَ بِشَرِيعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ حَتّى جَاءَ مُحَمَّدٌ{{صل}}، فَجَاءَ بِالْقُرْآنِ وَ بِشَرِيعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ؛ فَحَلَالُهُ حَلَالٌ إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...}}؛ کافی، ج۲، ص۱۷؛ محاسن، ص۱۹۳.</ref>.
# [[زراره]] می‌گوید از امام صادق{{ع}} درباره [[حلال و حرام]] سؤال کردم [[امام]]{{ع}} فرمودند: «حلال محمد تا [[روز قیامت]] حلال است، و غیر آن نمی‌شود و غیر از او کسی نمی‌آید».<ref>{{متن حدیث|حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِي‌ءُ غَيْرُهُ}}؛ کافی، ج۱، ص۵۸.</ref>.
# امام صادق{{ع}} می‌فرماید: «[[خداوند]]، [[پیامبران]] و [[رسولان]] و پیامبر خود، محمد{{صل}} را برانگیخت، بهترین [[معارف دین]]، شناختن رسولان و [[ولایت]] آنها است، پیامبر به تو خبر داد که [[خدا]] حلال و حرامی را تا روز قیامت [[تشریع]] کرده است. (و هرگز عوض نمی‌شود)».<ref>{{متن حدیث|بَعَثَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ نَبِيَّهُ مُحَمَّداً{{صل}} فَأَفْضَلُ الدِّينِ مَعْرِفَةُ الرُّسُلِ وَ وَلَايَتُهُمْ وَ أُخْبِرُكَ أَنَّ اللَّهَ أَحَلَّ حَلَالًا وَ حَرَّمَ حَرَاماً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۲۸۸.</ref>.
# [[ابی عبدالله]]{{ع}} می‌فرماید: «برخی از [[قریش]] به پیامبر گفتند: چگونه بر پیامبران، پیشی جسته‌ای و [[حال]] آن‌که تو آخرین نفر و خاتم آنها هستی؟ پیامبر فرمود: من نخستین کسی هستم که به [[پروردگار]] خود، [[ایمان]] آورده‌ام».<ref>{{متن حدیث|إِنَّ بَعْضَ قُرَيْشٍ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِأَيِّ شَيْ‌ءٍ سَبَقْتَ الْأَنْبِيَاءَ وَ أَنْتَ بُعِثْتَ آخِرَهُمْ وَ خَاتَمَهُمْ فَقَالَ إِنِّي كُنْتُ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَبِّي...}}؛ کافی، ج۲، ص۱۰.</ref>.
#قائلی به امام صادق{{ع}} گفت که به من دعایی بیاموز پس امام{{ع}} فرمودند: «... بارالها! [[پروردگار]] [[هفت آسمان]] و آنچه در آنها است و هفت [[زمین]] و آنچه در آنها نهفته است، و پروردگار [[عرش]] بزرگ و پروردگار محمد [[خاتم پیامبران]]، تو را به نامت [[سوگند]] می‌دهم».<ref>{{متن حدیث|أَيْنَ أَنْتَ مِنْ دُعَاءِ الْإِلْحَاحِ فَقَالَ لَهُ الطَّالِبُ وَ مَا دُعَاءُ الْإِلْحَاحِ فَقَالَ لَهُ تَقُولُ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ...}}؛ قرب الاسناد، ص۴و ۵.</ref>.
# [[امام صادق]]{{ع}} در چگونگی [[زیارت امام حسین]]{{ع}} می‌فرماید: «... [[درود]] بر [[محمد امین]] [[خدا]] بر [[پیامبران]] و کارهای بزرگش، [[پیامبری]] که گذشتگان را ختم کرد و درهای خیر را گشود، پروردگارا! بر [[محمد و آل محمد]] صاحب پیمانت و خاتم رسولانت و [[سرور]] بندگانت درود بفرست».<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ امْشِ وَ قَصِّرْ خُطَاكَ حَتَّى تَسْتَقْبِلَ الْقَبْرَ وَ اجْعَلِ الْقِبْلَةَ بَيْنَ كَتِفَيْكَ وَ اسْتَقْبِلْ بِوَجْهِكَ وَجْهَهُ وَ قُلِ السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنَ اللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رُسُلِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَاحِبِ مِيثَاقِكَ وَ خَاتِمِ رُسُلِكَ وَ سَيِّدِ عِبَادِكَ...}}؛ کامل الزیارات، ص۲۳۰ و ۲۳۱.</ref>.
# [[اسماعیل بن جابر]] می‌گوید از [[ابا عبد الله]]، [[جعفر بن محمد الصادق]]{{ع}} شنیدم که می‌فرماید: «[[خداوند تبارک و تعالی]] محمد را برانگیخت و پیامبران را با او ختم کرد، پس از او پیامبری نیست کتابی برای او فرستاد که با آن کتاب‌ها را ختم کرد، پس از او کتابی نیست در آن چیزهایی که [[حلال]] و یا [[حرام]] است شمرده شده است، حلال او تا [[روز قیامت]] [[حلال و حرام]] او تا آن [[روز]] حرام خواهد بود».<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً فَخَتَمَ بِهِ الْأَنْبِيَاءَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ كِتَاباً فَخَتَمَ بِهِ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَحَلَّ فِيهِ حَلَالًا وَ حَرَّمَ حَرَاماً فَحَلَالُهُ حَلَالٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...}}؛ تفسیر نعمانی ص۳؛ المیزان، ج۳، ص۸۱ به نقل از تفسیر نعمانی.</ref>.
# و نیز [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: «... امام صادق{{ع}} در [[زیارت]] حضرت [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: [[درود خدا]] بر [[محمد امین]] او بر رسالتش و امر گرانقدرش باد، که مرکز [[وحی قرآن]] بود و ختم کننده گذشتگان و باز کننده [[برکات]] [[آینده]]».<ref>{{متن حدیث|إِذَا أَرَدْتَ زِيَارَةَ قَبْرِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} فَتَوَضَّأْ وَ اغْتَسِلْ وَ امْشِ عَلَى هُنَيْئَتِكَ وَ قُلِ... السَّلَامُ مِنَ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رِسَالَتِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ وَ مَعْدِنِ الْوَحْيِ وَ التَّنْزِيلِ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتَقْبَلَ}}؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵؛ فرحة الغری، ص۳۳.</ref>.
#ابی عبدالله{{ع}} می‌فرمایند: «[[مستحب]] است عصر [[روز جمعه]] بدین گونه بر [[پیامبر]] [[درود]] فرستاد: پروردگارا! محمد (که درود تو بر او و خاندانش باد) چنان که در کتاب خود، او را توصیف کرده‌ای پیامبر تو و [[خاتم پیامبران]] و حامل [[حق]] از سوی تو و [[تصدیق]] کننده [[پیامبران]] است».<ref>{{متن حدیث|يُسْتَحَبُّ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} بَعْدَ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ بِهَذِهِ الصَّلَاةِ: اللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّداً{{صل}} كَمَا وَصَفْتَهُ فِي كِتَابِكَ... وَ أَنَّهُ رَسُولُكَ وَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ جاءَ بِالْحَقِ مِنْ عِنْدِكَ الْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ‌}}؛ مصباح المتهجد، ص۲۷۱ و ۲۷۲.</ref>.
# و همچنین [[ابا عبد الله]]{{ع}} در ادامه فرمایش فوق فرموده‌اند: «پروردگارا! درود خود، و [[آمرزش]] خود،... و درود [[فرشتگان]] و [[رسولان]] و پیامبرانت را بر [[محمد بن عبد الله]]{{ع}} که [[سرور]] مرسلان، و خاتم پیامبران و پیشوای [[پرهیزکاران]] است، بفرست».<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ غُفْرَانَكَ... وَ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ... عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ إِمَامِ الْمُتَّقِينَ...}}؛ مصباح المتهجد، ص۲۷۲.</ref>.
# و نیز امام صادق{{ع}} و در [[زیارت امام حسین]]{{ع}} مشهور به [[زیارت وارث]] می‌فرمایند: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ‌}}<ref>مصباح المتهجد، ص۵۰۰.</ref>؛ «[[سلام]] بر تو ای خاتم پیامبران! و درود بر تو ای سرور مرسلان».
# [[ایوب بن الحر]] می‌گوید از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که می‌فرماید: «[[خداوند]] با اعزام [[پیامبر]] شما، [[پیامبران]] را ختم کرد پس بعد از او پیامبر دیگری نخواهد بود، و به کتاب شما [[قرآن مجید]]، [[کتاب‌های آسمانی]] را ختم کرد پس بعد از [[قرآن]] [[کتاب آسمانی]] دیگری نخواهد بود و خداوند بیان هر چیزی را در قرآن، نازل کرده است».<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهِ خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً وَ انْزِلْ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ...}}؛ وافی، جزء دوم از ج۱، ص۱۴۴.</ref>.
# امام صادق{{ع}} می‌فرمایند: «هرگاه [[سرزمین]] [[نجف]] را [[زیارت]] کردی، استخوان‌های [[آدم]]{{ع}} و بدن نوح{{ع}} و پیکر [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را زیارت کن؛ زیرا تو در این حالت نیاکان نخستین، و محمد{{صل}} [[خاتم پیامبران]]، و علی{{ع}} [[سرور]] [[جانشینان]]، را زیارت نموده‌ای. و برای [[زائر]] علی{{ع}} درهای [[آسمان]] باز می‌شود، و هرگز از این [[کار خیر]] [[غافل]] مباش».<ref>{{متن حدیث|إِذَا زُرْتَ جَانِبَ النَّجَفِ فَزُرْ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} فَإِنَّكَ زَائِرٌ الْأَنْبِيَاءَ الْأَوَّلِينَ وَ مُحَمَّداً{{صل}} خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيّاً سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ فَإِنَّ زَائِرَهُ تُفْتَحُ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ عِنْدَ دَعْوَتِهِ فَلَا تَكُنْ عَنِ الْخَيْرِ نَوَّاماً}}؛ مزار ابن مشهدی مخطوط، ص۱۴؛ تحفة الزائر، ص۶۱.</ref>.
# امام صادق{{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|مَنْ قَالَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ فِي كُلِّ يَوْمٍ يَا مَنْ خَتَمَ النُّبُوَّةَ بِمُحَمَّدٍ{{صل}} اخْتِمْ لِي فِي يَوْمِي هَذَا بِخَيْرٍ وَ شَهْرِي بِخَيْرٍ وَ سَنَتِي بِخَيْرٍ وَ عُمُرِي بِخَيْرٍ...}}<ref>فلاح السائل، ص۲۰۲؛ بحار الأنوار، ج۸۶، ص۲۶۷.</ref>؛ «... ای آنکه [[نبوت]] را به محمد{{صل}} ختم نمودی؛ [[روز]] و سال و عمرم را به خوبی به پایان رسان!».
# امام صادق{{ع}} فرموده است: «علی{{ع}} قبل از [[بعثت رسول اکرم]]، مانند خود [[رسول اکرم]]{{صل}} [[نور]] و [[روشنایی]] [[جهان غیب]] را می‌دید، و صدای آن [[جهان]] را می‌شنید. [[پیامبر گرامی]]{{صل}} به او فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم تو در [[پیامبری]] با من [[شریک]] بودی، ولی چون پیامبری به من ختم می‌شود، تو [[جانشین]] و [[وصی]] و [[وارث]] من خواهی بود».<ref>{{متن حدیث|كان علي{{ع}} يرى مع رسول الله{{صل}} قبل الرسالة الضوء و يسمع قال: و قال له{{صل}} لو لا أني خاتم الأنبياء لكنت شريكاً في النبوة فإن لا تكن نبيا فإنك وصي نبي و وارثه بل أنت سيد الأوصياء و إمام الأتقياء}}؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۰؛ غایة المرام، ص۴۷.</ref>.
#از [[امام صادق]]{{ع}} در کیفیت تشهد [[نماز]] [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|فَإِذَا جَلَسْتَ فِي الرَّابِعَةِ قُلْتَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ... السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ وَ السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ ثُمَّ تُسَلِّمُ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۴، ص۹۸۹ و۹۹۰.</ref>. «... [[سلام]] بر [[محمد بن عبد الله]]، [[خاتم پیامبران]] که پس از او [[پیامبری]] نیست».
# [[ابو عبدالله]]{{ع}} فرمودند: «[[رئیس قبیله]] «تبع» به [[اوس و خزرج]] گفت: در [[مدینه]] بمانید تا این [[پیامبر]] پدیدار شود. اگر من او را [[درک]] می‌کردم. آن‌گاه نامه‌ای به پیامبر نوشت (و به [[قبیله]] خود سپرد) که آغاز [[نامه]] چنین بود این نامه‌ای است که، به محمد بن عبد الله خاتم پیامبران و [[رسول]] [[پروردگار]] جهانیان از تبع اول».<ref>{{متن حدیث|‌إِنَّ تُبَّعاً قَالَ لِلْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ كُونُوا هَاهُنَا حَتَّى يَخْرُجَ هَذَا النَّبِيُّ أَمَّا أَنَا لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَرَجْتُ مَعَهُ وَ كَتَبَ إِلَى النَّبِّيِ‌{{صل}} وَ عُنْوَانُ الْكِتَابِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ مِنْ تُبَّعٍ الْأَوَّلِ‌}}؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۰۱.</ref>.
# [[عاصم بن حمید]] می‌گوید امام صادق{{ع}} فرموده است: «هرگاه یکی از شما حاجتی داشتید؛ [[روزه]] بگیرید. آن گاه دعای مفصلی را یادآور شد که در آن [[دعا]] چنین آمده است. پروردگارا! من به وسیله پیامبر و رسول و حبیبت خاتم پیامبران و [[سرور]] مرسلان و پیشوای [[پرهیزگاران]] به درگاه تو [[تقرب]] می‌جویم».<ref>{{متن حدیث|إذا حضرت أحدكم الحاجة فليصم... و يقول: و ذكر دعاء طويلا ذكر منه مواضع الحاجة «اللهمّ إني أتقرب إليك بنبيك و رسولك و حبيبك خاتم النبيين و سيد المرسلين و إمام المتقين}}؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۴۷۲.</ref>.
# فضل می‌گوید [[ابوعبدالله]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|لَمْ يَبْعَثِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعَرَبِ إِلَّا خَمْسَةَ أَنْبِيَاءَ هُوداً وَ صَالِحاً وَ إِسْمَاعِيلَ وَ شُعَيْباً وَ مُحَمَّداً خَاتَمَ النَّبِيِّينَ{{صل}}}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۱، ص۴۲.</ref>؛ «[[خداوند]] از میان [[عرب]] پنج [[پیامبر]] [[مبعوث]] ساخت: [[هود]]، [[صالح]]، اسماعیل، [[شعیب]] و محمد [[خاتم پیامبران]]». ۹۱. [[امام صادق]]{{ع}} در [[زیارت]] [[امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} چنین فرموده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ مِنَ اللَّهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ إِمَامِ الْمُتَّقِينَ... الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ، وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتَقْبَلَ...}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۳۳۶.</ref>؛ «[[درود خدا]] بر [[رسول]] او [[محمد بن عبد الله]]{{صل}}، خاتم پیامبران و پیشوای [[پرهیزگاران]]،... پایان بخش گذشته و آغازگر [[آینده]]، ([[سعادت]] بخش)».
# امام صادق{{ع}} در زیارتی که به آن زیارت [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} را در محل ولادت [[رسول خدا]]{{صل}} و زیارت نموده‌اند چنین فرموده‌اند: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بَاتَ عَلَى فِرَاشِ خَاتَمِ الْأَنْبِيَاءِ وَ وَقَاهُ بِنَفْسِهِ شَرَّ الْأَعْدَاءِ}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۳۷۵؛ زاد المعاد، ص۳۴۵.</ref>؛ «[[درود]] بر تو ای شخصیتی که در بستر خاتم پیامبران خفتی، و با [[جان‌بازی]] خود، به هنگام [[ستیز]] [[دشمنان]]، سپر [[جان]] او گشتی».
# و همچنین در همان زیارت مولد النبی امام صادق{{ع}} چنین می‌فرمایند: «[[سلام]] بر تو ای [[وارث علم پیامبران]]، [[گنجینه علم]] پیشینیان و پسینیان و صاحب «لوای [[حمد]]» و ساقی [[اولیای خدا]] از [[حوض]] خاتم پیامبران.»...<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ مُسْتَوْدَعَ عِلْمِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ صَاحِبَ لِوَاءِ الْحَمْدِ وَ سَاقِيَ أَوْلِيَائِهِ مِنْ حَوْضِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا يَعْسُوبَ الدِّينِ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ وَالِدَ الْأَئِمَّةِ الْمَرْضِيِّينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ}}؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰؛ ص۳۷۴؛ زاد المعاد، ص۳۴۳.</ref>؛
#در دعای بعد از زیارت [[امیرالمؤمنین]] امام صادق{{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ...}}<ref>تحفة الزائر، ص۱۰۰.</ref>؛ «خدایا! از تو می‌خواهم به [[حق]] محمد{{صل}} خاتم پیامبران، و علی{{ع}} [[امیرمؤمنان]].»...
# [[برید]] از ابوجعفر و ابوعبدالله{{ع}} [[روایت]] می‌کند در [[تفسیر]] قوله تعالی: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.</ref> {{متن حدیث|قولها: لقد ختم الله بكتابكم الكتب و ختم نبيكم الأنبياء}}<ref>کافی، ج۱، ص۱۷۷.</ref>؛ «در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}} می‌فرمایند: [[خداوند]] با کتاب شما، [[کتاب‌های آسمانی]] را، و با پیامبرتان، [[پیامبران]] را ختم کرد».<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۰۳-۱۱۷.</ref>.
===احادیثی از [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} درباره [[خاتمیت]]===
# [[علی بن رئاب]] [[روایت]] کرده که [[عبد صالح]]{{ع}} فرموده‌اند: «پروردگارا! ای خدای [[آسمان‌ها]] و زمین‌های هفتگانه و آنچه در آنها و در میانه آنها قرار دارد؛ ای [[پروردگار]] محمد - [[درود خدا]] بر او و خاندانش باد -[[سرور]] مرسلان و [[خاتم پیامبران]]».<ref>{{متن حدیث|ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ مُسْتَقْبِلَ دُخُولِ السَّنَةِ... اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ... وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ{{صل}} وَ أَهْلِ بَيْتِهِ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌...}}؛ کافی، ج۴، ص۷۲؛ الفقیه، ج۲، ص١٠٣.</ref>؛
# [[ابراهیم بن ابی البلاد]] می‌گوید [[ابوالحسن]]{{ع}} به من فرمودند: {{متن حدیث|... فَكَتَبَ لِي وَ أَنَا قَاعِدٌ بِخَطِّهِ وَ قَرَأَهُ عَلَيَّ إِذَا وَقَفْتَ عَلَى قَبْرِهِ{{صل}} فَقُلْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ... وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ}}<ref>کامل الزیارات، ص۱۷؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۵۴.</ref>؛ «.... [[گواهی]] می‌دهم که تو ختم کننده و [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] هستی».
# [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} می‌فرماید: شخصی از پدرم پرسید: چرا [[قرآن]] هر چه بیشتر منتشر می‌شود و گوش‌ها با آن آشناتر می‌گردد و باز هر اندازه می‌خوانند و درس می‌دهند کهنه نمی‌شود بلکه بر عکس [[روز]] به روز بر طراوت و تازگی آن افزوده می‌شود؟ امام{{ع}} در پاسخ او فرمودند: «بدان جهت است که قرآن برای [[زمان]] ویژه‌ای یا [[مردم]] خاصی نازل نشده است و از این رو تمام زمان‌ها تا [[روز قیامت]] نو و تازه خواهد بود».<ref>{{متن حدیث|لِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۸۷.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۱۶.</ref>.
===احادیثی از [[امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}} پیرامون خاتمیت===
#در ضمن خطبه‌ای [[امام رضا]]{{ع}} این جملات را فرموده‌اند: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَمِدَ فِي الْكِتَابِ نَفْسَهُ، وَ افْتَتَحَ بِالْحَمْدِ كِتَابَهُ... وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ، وَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، وَ عَلى آلِهِ آلِ الرَّحْمَةِ، وَ شَجَرَةِ النِّعْمَةِ}}<ref>کافی، ج۵، ص۳۷۳.</ref>؛ «... [[درود خدا]] بر محمد{{صل}} و ختم کننده [[پیامبران]]، و بهترین [[مردم]]، و بر [[خاندان]] او، خاندان [[رحمت]] و درخت [[نعمت]]».
# [[امام رضا]]{{ع}} در [[حدیثی]] که [[امامت]] و [[امام]] را توصیف می‌فرمایند چنین می‌گوید: {{متن حدیث|فَهِيَ فِي وُلْدِ عَلِيٍّ{{ع}} خَاصَّةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِذْ لَا نَبِيَّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ{{صل}}...}}<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۸.</ref>؛ «امامت تا [[روز قیامت]] فقط در [[فرزندان علی]]{{ع}} خواهد بود؛ زیرا بعد از [[رسول اکرم]]{{صل}} [[پیامبر]] دیگری نخواهد بود».
# امام رضا{{ع}} از آباء گرامیش از علی{{ع}} نقل می‌کند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ مَا سَأَلْتُ أَنَا رَبِّي شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُ لَكَ مِثْلَهُ غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ لَا نُبُوَّةَ بَعْدَكَ أَنْتَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيٌّ خَاتَمُ الْوَصِيِّينَ}}<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۷۳. این که در این روایت و روایات دیگر، علی{{ع}} به عنوان «خاتم الأوصیاء» و یا «خاتم الأولیاء» معرفی شده است منافات با وصایت و ولایت و امامت یازده فرزند آن حضرت ندارد؛ زیرا وصایت و جانشینی علی{{ع}} تا امام دوازدهم یک وصایت و جانشینی بیش نیست و بعد از این وصایت، وصایت دیگری نخواهد بود پس «خاتم» در این روایات هم، به معنای ختم کننده است نه «زینت».</ref>؛ «[[یا علی]] هیچ چیز برای خود از [[خدای متعال]] نخواستم، مگر اینکه مانند آن را برای تو درخواست کردم جز موضوع [[نبوت]] را؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است بعد از تو نبوت نخواهد بود، و تو ختم کننده پیامبران هستی و علی [[خاتم اوصیاء]] می‌باشد».
# [[ابوالحسن الرضا]]{{ع}} فرموده‌اند: «چرا به پیامبران [[اولوا العزم]] چنین [[لقب]] داده‌اند؟ آنان صاحبان [[شریعت]] [[فرائض]] جدید بوده‌اند. و هر [[پیامبری]] که بعد از نوح{{ع}} می‌آید بر شریعت و طریقه او و پیرو کتاب او بود تا [[زمان]] [[ابراهیم خلیل]]{{ع}}. و هر پیامبری که در زمان ابراهیم{{ع}} پس از او برانگیخته شد بر شریعت و [[آیین]] او و پیرو کتاب او بود تا زمان [[موسی]]{{ع}} و باز هر پیامبری که در زمان موسی{{ع}} و پس از او برانگیخته می‌شد، بر [[شریعت]] و طریقه و پیرو کتاب وی بود تا [[زمان]] [[عیسی]]{{ع}}، و هر [[پیامبری]] که در زمان عیسی{{ع}} و پس از او برانگیخته می‌شد بر [[آیین]] عیسی{{ع}} و شریعت او و تابع کتاب وی بود تا [[زمان پیامبر]] ما، این [[پیامبران]] پنجگانه [[پیامبر]] [[اولوا العزم]] هستند. آنان بهترین پیامبران و [[رسولان]] می‌باشند. و شریعت محمد{{صل}} تا [[روز رستاخیز]] [[نسخ]] نمی‌شود. پس از او تا روز رستاخیز پیامبری نخواهد آمد. هر کس پس از او [[ادعای نبوت]] کند یا پس از [[قرآن]] کتابی بیاورد [[خون]] او بر هر کسی که چنین سخنی را بشنود [[مباح]] است».<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا سُمِّيَ أُولُو الْعَزْمِ أُوْلِي الْعَزْمِ لِأَنَّهُمْ كَانُوا أَصْحَابَ الشَّرَائِعِ وَ الْعَزَائِمِ وَ ذَلِكَ أَنَّ كُلَّ نَبِيٍّ بَعْدَ نُوحٍ{{ع}} كَانَ عَلَى شَرِيعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِكِتَابِهِ إِلَى زَمَنِ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ{{ع}} وَ كُلُّ نَبِيٍّ كَانَ فِي أَيَّامِ إِبْرَاهِيمَ وَ بَعْدَهُ كَانَ عَلَى شَرِيعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِكِتَابِهِ إِلَى زَمَنِ مُوسَى{{ع}} وَ كُلُّ ُّ نَبِيٍّ كَانَ فِي زَمَنِ مُوسَى وَ بَعْدَهُ كَانَ عَلَى شَرِيعَةِ مُوسَى وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِكِتَابِهِ إِلَى أَيَّامِ عِيسَى{{ع}} وَ كُلُّ نَبِيٍّ كَانَ فِي أَيَّامِ عِيسَى{{ع}} وَ بَعْدَهُ كَانَ عَلَى مِنْهَاجِ عِيسَى وَ شَرِيعَتِهِ وَ تَابِعاً لِكِتَابِهِ إِلَى زَمَنِ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ{{صل}} فَهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةُ أُولُو الْعَزْمِ فَهُمْ أَفْضَلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ{{عم}} وَ شَرِيعَةُ مُحَمَّدٍ{{صل}} لَا تُنْسَخُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَنِ ادَّعَى بَعْدَهُ نُبُوَّةً أَوْ أَتَى بَعْدَ الْقُرْآنِ بِكِتَابٍ فَدَمُهُ مُبَاحٌ لِكُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِكَ مِنْهُ}}؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص٨٠.</ref>.
# [[امام رضا]]{{ع}} در آن نوشته‌ای که [[اسلام]] را به [[طور]] خلاصه بیان می‌فرمایند بیان داشته‌اند: «خلاصه و [[حقیقت اسلام]] [[پیمان]] و [[گواهی]] به [[یگانگی خدا]] و اینکه محمد{{صل}} [[بنده]] و پیامبر و [[امین خدا]] و [[آخرین پیامبر]] او و [[افضل]] همه جهانیان است و بعد از او پیامبر دیگری نخواهد بود».<ref>{{متن حدیث|أَنَّ مَحْضَ الْإِسْلَامِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ... وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِينُهُ... وَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ أَفْضَلُ الْعَالَمِينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ}}؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص١٢١-١٢٢.</ref>.
# [[امام رضا]]{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] می‌فرمایند: «تا اینکه [[رسالت]] به [[محمد مصطفی]]{{صل}} رسید، [[پیامبران]] را به وسیله او ختم کرد و او را در دنباله سلسله [[رسولان]] [[قرارداد]]، و به عنوان رحمتی به جهانیان برانگیخت».<ref>{{متن حدیث|حَتَّى انْتَهَتْ رِسَالَتُهُ إِلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى‌{{صل}} فَخَتَمَ بِهِ النَّبِيِّينَ وَ قَفَّى بِهِ عَلَى آثَارِ الْمُرْسَلِينَ وَ بَعَثَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ‌...}}؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۵۴.</ref>.
#در ورقه‌ای که امام رضا{{ع}} [[ولایت‌عهدی]] [[مأمون]] را پذیرفت، با خط [[مبارک]] چنین نوشت: «[[ستایش]] خدایی را که آنچه می‌خواهد انجام می‌دهد، و [[درود]] او بر پیامبرش محمد{{صل}} [[خاتم پیامبران]] و [[خاندان]] [[پاک]] او باد»<ref>{{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَعَّالِ لِمَا يَشَاءُ... وَ صَلَوَاتُهُ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَقُولُ وَ أَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ{{ع}}...}}؛ مناقب مازندرانی، ج۴، ص۳۶۴؛ کشف الغمة، ج۳، ص۱۷۷.</ref>. [[مرحوم صدوق]] مسنداً از امام رضا{{ع}} این چنین [[روایت]] می‌کند: «[[امام هشتم]]{{ع}} از طریق نیاکان خود، از [[دخت پیامبر]]{{صل}} نقل می‌کند که وی گفت آنگاه که حسن متولد شد [[جبرئیل]] فرود آمد و گفت ای محمد خدای علی [[اعلی]] [[سلام]] می‌رساند و می‌گوید: علی نسبت به تو مانند [[هارون]] است نسبت به [[موسی]]، جز اینکه بعد از تو [[پیامبری]] نیست. نام فرزندت را نام فرزند [[هارون]] بگذار [[پیامبر]] فرمود نام فرزند هارون چیست؟ [[جبرئیل]] گفت «[[شبر]]» پیامبر فرمود: زبان من [[عربی]] است جبرئیل گفت: نام او را حسن بگذار».<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۱۷.</ref>.<ref>{{متن حدیث|وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا{{ع}} قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ حدثني [حَدَّثَتْنِي‌] أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ قَالَتْ حَدَّثَتْنِي فَاطِمَةُ{{س}} لَمَّا حَمَلْتُ بِالْحَسَنِ{{ع}} وَ وَلَدْتُهُ... ثُمَّ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ{{ع}} فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَى يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ عَلِيٌّ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَكَ سَمِّ ابْنَكَ هَذَا بِاسْمِ ابْنِ هَارُونَ فَقَالَ النَّبِيُّ{{صل}} وَ مَا اسْمُ ابْنِ هَارُونَ قَالَ شَبَّرَ قَالَ النَّبِيُّ{{صل}} لِسَانِي عَرَبِيٌّ قَالَ جَبْرَئِيلُ{{ع}} سَمِّهِ الْحَسَنَ}}عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۵.</ref>.
===روایتی از [[امام]] ابی محمد [[حضرت جواد]]{{ع}} پیرامون [[خاتمیت]]===
در بعضی از دعاهای حضرت امام محمد تقی{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|بِسْمِ اللَّهِ قَوِيِّ الشَّأْنِ عَظِيمِ الْبُرْهَانِ شَدِيدِ السُّلْطَانِ مَا شَاءَ اللَّهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ أَشْهَدُ أَنَّ نُوحاً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلُ اللَّهِ وَ أَنَّ مُوسَى كَلِيمُ اللَّهِ وَ نَجِيُّهُ وَ أَنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ كَلِمَتُهُ وَ رُوحُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً{{صل}} خَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ}}<ref>مهج الدعوات، ص۴۰؛ بحار الأنوار، ج۴۹، ص۳۵۹.</ref>؛ «... [[شهادت]] می‌دهم که نوح [[رسول خدا]]، و [[ابراهیم خلیل]] [[خدا]]، و [[موسی کلیم]] خدا، و [[عیسی بن مریم]] [[روح خدا]] و کلمه او، و محمد [[خاتم پیامبران]] است، که پس از او [[پیامبری]] نیست».<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۲۳.</ref>.
===روایاتی از [[امام علی النقی]]{{ع}} پیرامون خاتمیت===
# [[عبدالعظیم حسنی]] می‌گوید [[خدمت]] [[امام هادی]]{{ع}} رسیدم... به من فرمودند: «امام{{ع}} فرمودند: مرحبا بر تو ای ابا القاسم! حقا که تو [[دوستدار]] ما هستی، عرض کردم یا بن رسول الله بنا دارم که دینم را بر شما عرضه کنم، [[اعتقاد]] من این است که [[خداوند متعال]] یکی است و نیست مثل او چیزی...، و محمد{{صل}} [[بنده]] و [[رسول]] [[خداوند]] و [[آخرین پیامبر]] او است و بعد از او تا [[روز قیامت]] [[پیامبر]] دیگری نخواهد آمد، و [[شریعت]] و [[دین]] او ختم کننده [[شرایع آسمانی]] است، و تا روز قیامت شریعت دیگری نخواهد بود... می‌گوید هنگامی که همه [[اعتقادات]] خود را خدمت امام هادی{{ع}} عرض کردم امام فرمودند: [[عبدالعظیم]]! به خدا [[سوگند]] همین‌ها که تو اعتقاد داری [[دینی]] است که خداوند برای بندگانش [[پسندیده]] است».<ref>{{متن حدیث|مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَيْكَ دِينِي... إِنِّي أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ... وَ إِنَّ مُحَمَّداً{{صل}} عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ شَرِيعَتَهُ خَاتِمَةُ الشَّرَائِعِ فَلَا شَرِيعَةَ بَعْدَهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...}}؛ اکمال الدین، ص۲۱۴.</ref>؛
# [[علی بن محمد]] [[الهادی]]{{ع}} در زیارتی که به آن، [[زیارت]] نمود [[حضرت علی]]{{ع}} را در [[روز غدیر]] این جملات است. «[[سلام]] بر محمد [[پیامبر خدا]] و [[خاتم پیامبران]] و [[سید]] [[رسولان]] و [[برگزیده پروردگار]] جهانیان،... ختم کننده گذشتگان و باز کننده درهای [[خیرات]] نسبت به آیندگان باد!».<ref>{{متن حدیث|... السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ‌، وَ صَفْوَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ... وَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتَقْبَلَ...}}؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۳۶۰.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۲۴.</ref>.
===[[حدیثی]] از [[امام حسن عسکری]]{{ع}} پیرامون [[خاتمیت]]===
امام حسن عسکری{{ع}} در ضمن حدیثی می‌فرماید: هنگامی که [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} خواست به طرف «[[تبوک]]» برود به او [[وحی]] شد که: یا باید تو در [[مدینه]] بمانی و علی به تبوک برود، و یا او بماند و تو رهسپار تبوک شوی؟ [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: که علی{{ع}} بماند... سپس این جمله را به علی{{ع}} خطاب کرد: «آیا [[راضی]] نیستی که نسبت به من مانند [[هارون]] باشی نسبت به [[موسی]]؛ یعنی همان‌طور که هارون [[جانشین]] موسی بود تو هم جانشین و [[وصی]] من باشی با یک فرق که هارون [[پیامبر]] بود و تو پیامبر نیستی زیرا پس از من پیامبر دیگری نخواهد بود».<ref>{{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}؛ غایة المرام سید هاشم بحرانی، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۲۵.</ref>.
===روایاتی از [[حضرت حجت]] [[مهدی آل محمد]]{{عم}} پیرامون خاتمیت===
#{{متن حدیث|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ...}}<ref>مصباح المتهجد، ص۲۸۴.</ref>؛ «[[به نام خداوند بخشنده مهربان]]، بارالها! بر محمد که آقای [[پیامبران مرسل]]، و ختم کننده [[پیامبران]] و [[حجت خدا]] بر [[مردم]] است، [[درود]] فرست.»...
# [[امام زمان]]{{ع}} در دعایی که در [[ماه رجب]] در [[مسجد سهله]] قرائت فرموده‌اند چنین می‌فرمایند: «ای شنواترین شنونده‌ها! ای بیننده‌ترین بیننده‌ها! ای نگاه کننده‌ترین نگاه کنندگان، ای سریع‌ترین حسابگران! ای استوارترین [[حاکمان]]؟ و ای [[ارحم الراحمین]]! بر خاتم پیامبران و [[خاندان]] [[پاک]] او [[درود]] بفرست».<ref>{{متن حدیث|يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ وَ يَا أَبْصَرَ الْمُبْصِرِينَ وَ يَا أَنْظَرَ النَّاظِرِينَ وَ يَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِينَ وَ يَا أَحْكَمَ الْحَاكِمِينَ وَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ...}}؛ اقبال، ص۶۴۵.</ref>.
# [[امام عصر]]{{ع}} در ضمن جواب [[نامه]] [[احمد بن اسحاق]] چنین می‌فرماید: «سپس [[خداوند]] محمد{{صل}} را که برای جهانیان [[رحمت]] است برانگیخت، و [[نعمت]] خود را با او به اتمام رسانید و [[پیامبران]] را با او ختم کرد، و او را برای [[هدایت]] همگان فرستاد».<ref>{{متن حدیث|‌بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَتَانِي كِتَابُكَ أَبْقَاكَ اللَّهُ... ثُمَّ بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ وَ تَمَّ بِهِ نِعْمَتُهُ وَ خَتَمَ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ وَ أَرْسَلَهُ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً وَ أَظْهَرَ مِنْ صِدْقِهِ مَا ظَهَرَ وَ بَيَّنَ مِنْ آيَاتِهِ وَ عَلَامَاتِهِ مَا بَيَّنَ ثُمَّ قَبَضَهُ{{صل}} حَمِيداً فَقِيداً سَعِيداً...}}؛ مکاتیب الأئمة، ج۲، ص۲۷۶.</ref>.
#در زیارتی که از ناحیه [[وجود مقدس امام زمان]]{{ع}} یکی از [[نواب اربعه]] رسیده است چنین آمده: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ مِنْ خَلِيقَتِهِ‌... السَّلَامُ عَلَى ابْنِ خَاتَمِ الْأَنْبِيَاءِ، السَّلَامُ عَلَى ابْنِ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ...}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۳۱۸؛ الصحیفة الهادیة التحفة المهدیة، ص۲۰۳.</ref>؛ «[[سلام]] بر [[آدم]] [[برگزیده خدا]] از مخلوقاتش، سلام بر فرزند [[خاتم پیامبران]]، درود بر فرزند [[سرور]] [[جانشینان]]».<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۲۶.</ref>.
===[[روایات]] دیگری در زمینه [[خاتمیت]]===
#در روایتی [[حضرت آدم]]{{ع}} می‌فرماید: «آنگاه که [[خداوند]] مرا آفرید به [[عرش]] خداوند نگریستم دیدم که در آن نوشته شده است: خدایی جز [[خداوند یکتا]] نیست محمد{{صل}} [[رسول خدا]] است. در این موقع فهمیدم که هیچ کسی گرامی‌تر نزد خداوند از محمد{{صل}} نیست؛ زیرا اسم او را همراه اسم خود آورده است، در این موقع به من [[وحی]] شد [[سوگند]] به عز و جلالم او آخرین [[پیامبران]] از [[فرزندان]] تو او است و اگر او نبود تو را نمی‌آفریدم».<ref>{{متن حدیث|لَمَّا خَلَقْتَنِي رَفَعْتُ رَأْسِي إِلَى عَرْشِكَ فَإِذَا فِيهِ مَكْتُوبٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَعَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ أَعْظَمَ عِنْدَكَ قَدْراً مِمَّنْ جَعَلْتَ اسْمَهُ مَعَ اسْمِكَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا آدَمُ إِنَّهُ لَآخِرُ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ فَلَوْ لَا مُحَمَّدٌ مَا خَلَقْتُكَ}}؛ ینابیع المودة، ص۱۷ و ۱۸.</ref>.
#یکی از فرازهای دعای [[مبارک]] [[سمات]] چنین است: {{متن حدیث|وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً}}<ref>بحار الأنوار، ج۹۰، ۱۰۱.</ref>؛ «[[درود]] خداوند بر [[سرور]] ما محمد{{صل}} [[خاتم پیامبران]] و [[خاندان]] پاکش باد».
# [[خداوند متعال]] به حضرت آدم{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|أَنْتَ يَا آدَمُ أَوَّلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ وَ ابْنُكَ مُحَمَّدٌ خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ...}}<ref>اثبات الهداة، ج۱، ص۳۱۸.</ref>؛ «تو ای [[آدم]]، اول [[انبیاء]] و [[رسولان]] هستی و فرزندت محمد [[خاتم انبیا]] و رسولان می‌باشد».
#از چیزهایی که خداوند به حضرت آدم وحی کرده بیان می‌باشد از: «به وسیله فرزندت ابراهیم{{ع}} [[بیت]] خود را تعمیر می‌کنم. آنگاه [[امت‌ها]] به تعمیر بیتم می‌پردازند تا [[نبوت]] به [[پیامبری]] برسد که او را خاتم پیامبران می‌گویند او را در آن نقطه سکنی می‌بخشم».<ref>{{متن حدیث|من ولدك إبراهيم أجرى على يده عمارة بيتي تعمره الأمم حتى ينتهي إلى نبي يقال له خاتم النبيين اجعله من سكانه و ولاته}}؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۰۰.</ref>.
#در [[تورات]] از [[خداوند تبارک و تعالی]] چنین نقل می‌کند: «من در میان امتی [[درس نخوانده]] از [[نسل]] اسماعیل{{ع}} [[پیامبری]] را بر می‌انگیزم، کتابم را بر او فرود می‌فرستم و با [[شریعت]] [[استوار]] مبعوثش می‌سازم، شریعتی که از آن همه [[مردم]] خواهد بود، و به او [[حکمت]] می‌بخشم و با [[فرشتگان]] و [[قدرت]] [[غیبی]] خود کمکش می‌کنم و به محمد{{صل}} و به آنچه که فرود می‌فرستم از حکمت؛ [[دین]] خود را کامل می‌سازم و به وسیله او [[پیامبران]] و [[رسولان]] خود را ختم می‌کنم.»...<ref>{{متن حدیث|اني باعث في الأميين من ولد إسماعيل رسولا أنزل عليه كتابي وابعثه بالشريعة القيمة إلى جميع خلقي أوتيه حكمتي و أيدته بملائكتي و جنودي... أكمل بمحمد{{صل}} و بما أرسله به من بلاغ و حكمة ديني واختم به أنبيائي و رسلي فعلى محمد{{صل}} و أمته تقوم الساعة}}؛ اقبال، ص۵۰۹.</ref>.
#در [[حدیث]] [[بحیرای راهب]] چنین آمده است: {{متن حدیث|أَنْتَ سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ سَيِّدُ الْمُرْسَلِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ}}<ref>اثبات الهداة، ج۱، ص۳۴۵.</ref>؛ «تو [[سرور]] [[فرزندان آدم]]، و سرور پیامبران، و پیشوای [[پرهیزگاران]]، و [[خاتم پیامبران]] هستی».
#در دعای [[روز]] [[پنج شنبه]] چنین وارد شده است: {{متن حدیث|وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌}}<ref>مصباح المتهجد، ص۳۴.</ref>؛ «[[درود]] بر محمد{{صل}} خاتم پیامبران و [[خاندان]] [[پاک]] و [[نیکوکار]] او باد، کسانی که برایشان ترسی و اندوهی در [[آخرت]] نیست».
#در تسبیحات روز [[پنج‌شنبه]] چنین آمده است: {{متن حدیث|وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌}}<ref>مصباح المتهجد، ص۳۴۱.</ref>؛ «درود [[خداوند]] بر [[رسول]] او، محمد{{صل}} خاتم پیامبران باد».
#در دعای [[روز جمعه]] چنین وارد شده است: «بر [[محمد و خاندان او]] درود بفرست، پیامبری که نوید دهنده [[رحمت]] و پیشوای خیر و [[امام هدایت]] و [[دعوت]] کننده به راه‌های [[سلامتی]] است، او رسول تو وخاتم پیامبران و [[سید]] مرسلان است».<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَ قَائِدِ الْخَيْرِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ الدَّاعِي إِلَى سَبِيلِ الْإِسْلَامِ وَ رَسُولِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ}}؛ مصباح المتهجد، ص۳۴۵.</ref>.
#در دعای ایام [[ماه رجب]] چنین دارد: {{متن حدیث|يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ وَ أَسْرَعَ الْحَاسِبِينَ يَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ}}<ref>مصباح المتهجد، ص۵۵۸.</ref>؛ «ای شنواترین شنونده‌ها! ای بیناترین بیننده‌ها! و ای سریع‌ترین حسابگران! و ای صاحب قوت [[استوار]]! بر محمد [[خاتم پیامبران]] و [[اهل]] بیتش [[درود]] بفرست».
#در دعای شب نیمه [[ماه شعبان]] چنین دارد: {{متن حدیث|وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الصَّادِقِينَ وَ عِتْرَتِهِ النَّاطِقِينَ}}<ref>مصباح المتهجد، ص۵۸۶.</ref>؛ «بر محمد خاتم پیامبران و [[رسولان]]، و [[خاندان]] [[راستگو]] و عترتش، درود بفرست».
# [[شیخ مفید]] از [[ابن عباس]] [[روایت]] می‌کند که او گفت: [[اولین پیامبر]] [[الهی]] [[آدم]]، و [[آخرین پیامبر]] الهی [[حضرت محمد]]{{صل}} می‌باشد و [[پیامبران الهی]] صد و بیست و چهار هزار نفر بوده‌اند که سیصد نفر آنها [[پیامبر]] مرسل، و پنج نفر از این سیصد نفر [[اولوا العزم]] بوده‌اند، و آن پنج نفر عبارتند از [[حضرت نوح]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]]، [[حضرت عیسی]]، و حضرت محمد{{صل}}...}}<ref>اختصاص، ص۲۶۴؛ بحار الأنوار، ج۱۱، ص۴۳.</ref>.
#مرحوم [[شیخ طبرسی]] در [[آداب]] دخول به [[خانه]] چنین فرموده است: «اگر در خانه کسی نبود پس از ادای [[شهادتین]]، بگو درود بر محمد فرزند عبدالله، خاتم پیامبران. و درود بر [[پیشوایان]] [[راهنما]] و [[هدایت]] شده، و درود بر ما و بر [[بندگان]] [[صالح]] باد».<ref>{{متن حدیث|وَ إِذَا أَرَادَ الرُّجُوعَ إِلَى بَيْتِهِ فَلْيَقُلْ حِينَ يَدْخُلُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ يُسَلِّمُ عَلَى أَهْلِهِ إِنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ أَحَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فِي الْبَيْتِ أَحَدٌ فَلْيَقُلْ بَعْدَ الشَّهَادَتَيْنِ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ الْمَهْدِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ}}؛ مکارم الأخلاق، ص۱۸۸.</ref>.
#در [[زیارت]] [[رسول الله]]{{صل}} چنین وارد شده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسَالَةَ...}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۶۱.</ref>؛ «[[درود]] بر تو ای [[خاتم پیامبران]]! [[گواهی]] می‌دهم که [[رسالت]] خود را ادا نمودی».
# و نیز در همان [[زیارت]] [[رسول خدا]]{{صل}} چنین دارد: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نَجِيبَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۸۳؛ زاد المعاد، ص۳۳۴.</ref>؛ «درود بر تو ای [[انسان]] گران‌بها! ای خاتم پیامبران! ای [[سرور]] [[رسولان]]».
# و همچنین در همان زیارت رسول خدا{{صل}} دارد: «[[سلام]] بر تو ای [[حجت خدا]] بر گذشتگان و آیندگان ای پیشتاز در [[طاعت]] خدای [[جهان]] و ای [[نگهبان]] رسولان، و ای خاتم پیامبران و [[گواه]] بر [[خلق]] [[خدا]] و [[شفیع]] نزد او».<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ السَّابِقَ فِي طَاعَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ الْمُهَيْمِنَ عَلَى رُسُلِهِ وَ الْخَاتِمَ لِأَنْبِيَائِهِ وَ الشَّاهِدَ عَلَى خَلْقِهِ وَ الشَّفِيعَ إِلَيْهِ}}؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۸۴؛ زاد المعاد، ص۳۳۵.</ref>.
# و در فرازی دیگر از زیارت رسول خدا{{صل}} چنین دارد: «[[پیامبر]]، نخستین فرد از [[پیامبران]] است، که با خدا [[پیمان]] بست. و آخرین آنان از نظر [[بعثت]]، [[پیامبری]] که [[خداوند]] او را در دریای [[فضیلت]] خود فرو برد».<ref>{{متن حدیث|أَوَّلِ النَّبِيِّينَ مِيثَاقاً، وَ آخِرِهِمْ مَبْعَثاً غَمَسْتَهُ فِي بَحْرِ الْفَضِيلَةِ}}؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۸۵؛ زاد المعاد، ص۳۳۷.</ref>.
#در زیارت ابراهیم فرزند رسول خدا{{صل}} چنین دارد: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتَمِ الْمُرْسَلِينَ...}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۱۷؛ هدیة الزائرین، ص۲۶۲ به نقل از شیخ مفید و سید بن طاووس و شهید.</ref>؛ «سلام بر [[محمد بن عبد الله]]، آقای [[انبیاء]] و [[خاتم رسولان]]».
#در زیارت عاشورای [[امام حسین]]{{ع}} این فراز وارد شده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ... وَ سِبْطِ خَاتَمِ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۳۱۳.</ref>؛ «درود بر تو ای [[وارث آدم]] [[برگزیده خدا]]!... و فرزند خاتم رسولان».
#در [[زیارت امام حسین]]{{ع}} در اول [[ماه رجب]] این فراز وارد شده است: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‌{{صل}} السَّلَامُ عَلَيْكَ يَابْنَ خَاتِمِ النَّبِيِّينَ}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۳۳۶.</ref>؛ «[[سلام]] بر تو ای [[فرزند پیامبر]] [[خدا]]! سلام بر تو ای فرزند [[خاتم پیامبران]]!».
این بود قسمتی از [[روایات]]، که در باب «[[خاتمیت]] [[رسول]] گرامی{{صل}}» و «خاتمیت [[دین]] و [[شریعت]]» او از خود [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} رسیده است البته ممکن است با تتبع بیشتر ده‌ها [[روایت]] دیگر در این باب جمع‌آوری شود. ولی همین اندازه که اینجا ذکر شد به خصوص «[[حدیث منزلت]]» که از [[احادیث]] [[متواتره]] و [[یقینی]] است برای [[اثبات]] مدعا و [[تأیید]] آیاتی که [[گواهی]] بر «خاتمیت» می‌دهند کافی است<ref>بر خواننده محترم پوشیده نیست که مؤلف زحمات زیادی را برای جمع‌آوری این احادیث بر خود هموار کرده‌اند.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]] ص ۱۲۸.</ref>.
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:Ka2-m17 91815.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|'''کلام تطبیقی ج۲''']]
# [[پرونده:151722.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|'''دین و نبوت''']]
# [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|'''آموزش کلام اسلامی''']]
# [[پرونده:1379348.jpg|22px]] [[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|'''خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱''']]
# [[پرونده:87811607.jpg|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، '''[[خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (کتاب)|خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل]]'''
{{پایان منابع}}
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:ختم نبوت]]
[[رده:ختم نبوت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۶

روایات ختم نبوت از منابع شیعه

از احادیث متواتر که در جریان جنگ تبوک گفته شد:

  1. «إِلَّا أَنَّهُ‏ لَا نَبِيَ‏ بَعْدِي‏»؛
  2. «أُرْسِلْتُ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏ كَافَّةً‏»؛
  3. «أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً (ص) لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ‏ وَ تَمَامِ‏ نُبُوَّتِهِ»؛
  4. «خَتَمَ‏ بِرَسُولِ‏ اللَّهِ‏ الْأَنْبِيَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛
  5. «فَأَخْبِرْنِي‏ يَا رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ هَلْ‏ يَكُونُ‏ بَعْدَكَ‏ نَبِيٌ‏ قَالَ لَا أَنَا خَاتِمُ النَّبِيِّينَ».

امام صادق (ع) فرمودند: «ان اللَّهِ خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ»[۱]. احادیث در این زمینه، دارای تواتر معنوی‌اند[۲].

ارسال نامه از سوی پیامبر برای سران کشورهای ایران، روم، حبشه و یمن، دلیل بر خاتمیت است زیرا اگر اسلام آیینی عربی و قومی بود، جایی برای دعوت سران سایر اقوام به اسلام وجود نداشت[۳].

روایات ختم نبوت از منابع اهل سنت

در آثار اهل سنت روایات فراوانی در موضوع خاتمیت رسول خدا (ص) نقل شده است[۴]. تعداد این روایات به اندازه‌ای است که ابن کثیر دمشقی در تفسیر خود ادعای تواتر می‌کند[۵]. در کتاب‌های حدیثی شیعه نیز روایاتی که خاتمیت رسول خدا (ص) را نشان می‌دهد، در حد تواتر نقل شده است. برخی از این احادیث که بر خاتمیت رسول خدا (ص) دلالت می‌کنند، عبارت‌اند از:

  1. هنگامی‌ که پیامبر اکرم (ص) برای جنگ تبوک از مدینه حرکت می‌کردند، امیرمؤمنان علی (ع) را برای رسیدگی به کارهای مسلمانان به جای خود گماشتند. آن حضرت از اینکه از فیض شرکت در این جهاد، محروم می‌شوند اندوهگین شدند و اشک از چشمانشان جاری شد. پیامبر اکرم (ص) به آن حضرت فرمودند: "آیا راضی نیستی که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشی؟"[۶] و بلافاصله این جمله را اضافه کردند: "با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست" تا جای هیچ‌گونه توهمی باقی نماند.
  2. امام صادق (ع) فرمود: "خداوند با پیامبر شما به پیامبری پایان بخشید، پس بعد از او هرگز پیامبری نخواهد آمد و با کتاب شما، نزول آسمانی را ختم کرد، پس تا ابد کتاب دیگری جایگزین قرآن نخواهد شد[۷].[۸]

ادله روایی ختم نبوت

همان‌گونه که گذشت، قرآن کریم با صراحت و بیان آشکار، خاتمیت پیامبر گرامی اسلام(ص) را یادآور شده است و نیز پیشوایان بزرگ اسلام به ویژه خود پیامبر(ص) به مناسبت‌های مختلف درباره این موضوع سخن گفته و مفاد صریح قرآن را تأیید کرده‌اند. مجموع گفتار آنان از لحاظ سند به گونه‌ای است که به حد تواتر می‌رسد و از نظر دلالت، بیانگر این است که پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر است و پس از وی پیامبر جدیدی برانگیخته نخواهد شد. بنابراین اگر در تواتر لفظی آنها تردید گردد، در تواتر معنوی آنها جای هیچ‌گونه تردیدی نیست. در اینجا نخست به برخی از سخنان پیامبر(ص) در این موضوع و سپس به احادیثی از ائمه معصومین(ع) در این باره پرداخته می‌شود.

  1. به سندهای گوناگون از شیعه و سنی نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام(ص) به علی(ع) فرمود: آیا راضی نیستی که نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی باشی؛ یعنی همان‌گونه که هارون جانشین موسی بود، تو هم جانشین و وصی من باشی؟ با یک تفاوت که هارون پیامبر بود و تو پیامبر نیستی؛ زیرا پس از من پیامبر دیگری نخواهد بود[۹].
  2. پیامبر اکرم(ص) فرمود: مثل من در پیامبران پیش از من مانند شخصی است که خانه زیبا و کاملی را بنا کرده و آراسته است، جز جای یک خشت که آن را کار نگذاشته است. هر کس آن خانه زیبا را ببیند، نیکو می‌شمارد، جز جای خالی آن یک خشت را. همان‌گونه که آخرین خشت، تکمیل کننده آن خانه است، من هم آخرین خشت انبیا هستم و نبوت با من تکمیل شده است؛ از این رو نبوت انبیا به من پایان یافته است[۱۰]. این حدیث را هم محدثان و مفسران اهل سنت ذکر کرده‌اند و هم مفسران شیعه آن را دانسته‌اند. بخاری[۱۱]، مسلم[۱۲]، احمد بن حنبل[۱۳]، ترمذی[۱۴]، طبرسی[۱۵]، عروسی[۱۶]، سیوطی[۱۷] و ابن کثیر دمشقی[۱۸] از کسانی هستند که حدیث یاد شده را روایتی معتبر دانسته‌اند.
  3. پیامبر اکرم(ص) در حدیث دیگری فرمودند: من نام‌هایی دارم: «محمد»، «احمد»، «الماحی»؛ چراکه خداوند کفر و شرک را به واسطه من از بین می‌برد و محو می‌کند و «حاشر»؛ چون روز قیامت همه مردم بعد از من محشور می‌شوند و من پیش از همه محشور می‌شوم و «عاقب»؛ زیرا من بعد از همه پیامبران الهی آمده‌ام و بعد از من پیامبر دیگری نخواهد آمد[۱۹].
  4. در حدیث دیگری درباره شفاعت می‌فرماید: روز قیامت پیامبران نزد من می‌آیند و می‌گویند: ای محمد(ص) تو پیامبر خدا «و خاتم پیامبران» هستی، خدا گناه گذشته و آینده تو را بخشیده است، نزد خداوند برای ما شفاعت کن[۲۰].
  5. در حدیث دیگر است که رسول خدا(ص) می‌فرماید: رسالت و نبوت گسسته شد، پس از من رسول و نبی‌ای نیست[۲۱].
  6. جابر بن عبدالله از نبی اکرم(ص) نقل می‌کند که وی فرمود: من پیشوای پیامبران هستم، ولی افتخار نمی‌کنم؛ من خاتم پیغمبران هستم، ولی فخر نمی‌فروشم[۲۲].
  7. در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) نقل شده است که می‌فرماید: به شش خصلت بر دیگران برتری یافتم: به من جوامع الکلم داده شده است؛ با ایجاد رعب بر دشمنان پیروز می‌شوم؛ غنایم جنگی بر من حلال است؛ زمین برای من پاک کننده و سجده‌گاه است؛ به سوی همه مردم فرستاده شده‌ام؛ سلسله انبیا با من پایان یافته است[۲۳].
  8. انس در ضمن حدیثی طولانی می‌گوید: شنیدم از رسول خدا(ص) که می‌فرمود: من خاتم پیامبرانم و تو ای علی(ع) خاتم اولیا هستی[۲۴].
  9. ابوذر غفاری می‌گوید رسول خدا(ص) فرمود: من ختم کننده پیامبران هستم و تو ای علی ختم کننده اوصیای پیامبران هستی[۲۵].
  10. در ضمن حدیث مفصلی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: حضرت موسی(ع) نیز این حقیقت را به زبان آورده است که حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر است و بعد از او پیامبری نیست[۲۶].
  11. از حضرت امام علی(ع) نقل است که فرمود: مردم! این جمله را از «خاتم پیامبران» بشنوید که فرمود: کسی که از ماست، اگر از دنیا برود، ظاهراً مرده است، اما در واقع و حقیقت، زنده است[۲۷].
  12. در حدیثی دیگر از آن حضرت روایت شده است: پروردگارا! گرامی‌ترین درود خود و برکات فزاینده خویش را بر محمد(ص) که بنده و رسول توست بفرست؛ پیامبری که ختم کننده گذشتگان و باز کننده درهای بسته هدایت به روی امت و آشکار کننده حق با دلیل و برهان است[۲۸].
  13. همچنین نقل است که فرمود: خداوند پس از مدتی که پیامبری را از طرف خود نفرستاده بود و مردم از دعوت انبیا دور مانده و گرفتار اختلاف و نزاع و جنگ شده بودند، پیامبر گرامی اسلام(ص) را فرستاد و او را پس از همه پیامبران قرار داد و وحی و نبوت را به وسیله او پایان داد[۲۹].
  14. همچنین آن حضرت فرمودند: رسول گرامی اسلام(ص) امین وحی خداوند و خاتم انبیا و آخرین فرستاده او و بشارت دهنده به رحمت الهی و بیم دهنده از عذاب‌های اوست[۳۰].
  15. نیز نقل است که آن حضرت هنگام رحلت رسول اکرم(ص) فرمود: پدر و مادرم فدای تو که با رحلت و وفات تو نبوت و پیامبری خاتمه یافت[۳۱].
  16. همچنین نقل است که آن حضرت پس از حمد و ثنای خداوند و شهادت بر وحدانیت او فرمود: گواهی می‌دهم که محمد(ص) بنده خدا و پیامبر او خاتم پیامبران و حجت خدا بر جهان است[۳۲].
  17. از امام باقر(ع) نقل است که فرمود: خداوند حضرت محمد(ص) را برای همه جن و انس برانگیخت و او ختم کننده پیامبران است و پس از او دوازده نفر جانشین و وصی اویند[۳۳].
  18. از امام هشتم در ضمن حدیثی روایت شده است که فرمود: شریعت پیامبر اسلام تا روز قیامت باقی است و نسخ نخواهد شد و پس از او تا روز رستاخیز پیامبر دیگری نخواهد آمد و هر کس پس از او ادعای پیامبری کند، یا پس از قرآن مجید کتابی را کتاب آسمانی شمارد، خونش مباح است[۳۴].
  19. نیز روایت شده است که امام هشتم(ع) از پدران خود چنین نقل فرمود: پیامبر(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: هیچ چیزی را برای خود از خدای متعال نخواستم مگر اینکه مانند آن را برای تو درخواست کردم، جز موضوع نبوت؛ زیرا خداوند فرموده است پس از تو نبی‌ای نخواهد بود و سلسله پیامبران با تو پایان می‌یابد[۳۵].[۳۶].

چگونگی دلالت روایات

همان طور که یادآوری شد، بیش از صد روایت در این موضوع نقل شده است که تنها به برخی از آنها اشاره کردیم. این روایات صریحاً نشان می‌دهند که دین اسلام آخرین دین و پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر است و پس از او باب نبوت به طور مطلق مسدود می‌شود و پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد؛ نه پیامبر تشریعی که دارای کتاب و شریعت جدید باشد و نه پیامبر تبلیغی که مبلغ و مروج دین اسلام باشد. بنابراین روایات یادشده «خاتمیت» را به کامل‌ترین وجه و با صراحت به اثبات می‌رساند.[۳۷].

ضرورت خاتمیت

علاوه بر اینکه ادله یاد شده (به ویژه آیه اول و روایات مزبور) به صراحت، «خاتمیت» مورد نظر را به اثبات می‌رساند، می‌توان گفت که مسئله «خاتمیت» از ضروریات دین اسلام است و مسلمانان آن را امری واقع شده تلقی می‌کنند؛ زیرا این مسئله لازم لاینفک اعتقاد به اسلام است و اسلام آوردن با پذیرش پیامبر دیگری پس از پیامبر اسلام(ص) سازگار نیست. متفکران دینی و دانشمندان اسلامی به روشنی این مطلب را یادآور شده‌اند[۳۸].[۳۹].

نتیجه کلی

علاوه بر اینکه «خاتمیت» و مسدود بودن باب نبوت پس از پیامبر(ص) از ضروریات دین اسلام به شمار می‌آید، آیه اول[۴۰] و روایات مزبور به صراحت می‌فهماند که باب بعثت انبیا به طور مطلق بسته شده و پس از پیامبر اسلام(ص) پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد، اما آیه دوم[۴۱] تنها جاودانگی دین اسلام و خاتمیت این دین را به اثبات می‌رساند و گفتار دین‌سازان را باطل اعلام می‌کند. آیه سوم[۴۲] و سایر آیاتی[۴۳] که برخی محققان بدان استدلال کرده‌اند، نه تنها ختم نبوت را نمی‌رسانند، که دلالت آنها بر اثبات جاودانگی دین اسلام قابل تأمل است.[۴۴].

خاتمیت از نظر روایات

با اینکه قرآن مجید با صراحت هر چه کامل‌تر، به خاتمیت نبوت پیامبر اکرم(ص) تنصیص نموده است - مع الوصف - پیشوایان بزرگ اسلام، در فرصت‌های مناسبی پیرامون خاتمیت پیامبر گرامی و آیین و کتاب او سخن گفته‌اند و از این راه مفاد صریح قرآن را تأکید و تأیید نموده‌اند، ما در این صفحات بعضی از احادیثی را که از پیشوایان ما به ترتیب رسیده است منعکس می‌کنیم:

  1. هنگامی که رسول گرامی(ص) با عده‌ای از مسلمان‌ها به «غزوه تبوک» می‌رفتند علی(ع) درخواست کرد که در رکاب پیامبر شرکت کند رسول گرامی(ص) فرمود: نه؛ علی(ع) در این موقع به گریه افتاد و گفت: دوست دارم که خدمت شما باشم. پیامبر گرامی(ص) فرمود: «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۴۵]. «آیا راضی نیستی که نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی باشی، و همان منزلتی که هارون نسبت به موسی داشت، تو نسبت به من داشته باشی؟». یعنی همان‌طور که وقتی موسی در میان بنی‌اسرائیل نبود، هارون جانشین و خلیفه او بود تو هم خلیفه و جانشین من هستی، فقط یک فرق بین تو و هارون می‌باشد، و آن این که هارون پیامبر بود و تو پیامبر نیستی؛ زیرا پس از من پیامبر دیگری نخواهد بود «إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي». این حدیث، معروف به حدیث منزلت است و مورد قبول تمام مسلمانان - شیعه و سنی- می‌باشد، و هیچ کس در استناد آن به پیامبر گرامی(ص) تردید و تشکیک نکرده است. «ابن عبدالبر» در کتاب «استیعاب» درباره این حدیث می‌نویسد: «این حدیث از صحیح‌ترین و ثابت‌ترین احادیث اسلامی است. سعد بن ابی وقاص، ابن عباس، ابوسعید خدری، ام سلمه، اسماء بنت عمیس، جابر بن عبدالله انصاری و عده‌ای دیگر آن را نقل کرده‌اند». «ابن شهر آشوب» در کتاب «مناقب» درباره این حدیث می‌نویسد: «احمد بن محمد بن سعید کتابی درباره سندهای این حدیث نوشته است و این حدیث مورد قبول همه مسلمانان - شیعه و سنی - می‌باشد». این حدیث در بسیاری از کتاب‌های سنی و شیعه نقل شده است، از باب نمونه از مدارک اهل تسنن و تشیع به کتاب‌های ذیل مراجعه شود[۴۶].
  2. پیامبر گرامی(ص) فرمود: مَثَل من و مَثَل پیامبران قبل از من مانند این است که شخصی خانه‌ای زیبا و کامل بسازد، اما آجر یک گوشه آن را کار نگذارد، مردمی که وارد آن خانه می‌شوند، از همه جهت، آن خانه نظرشان را جلب می‌کند، فقط می‌پرسند و می‌گویند: که چرا آجر این گوشه کار گذاشته نشده است، همان‌طور که آن آجر آخرین تکمیل کننده آن خانه است من هم آخرین پیامبر الهی هستم که نبوت به وسیله من تکمیل و ختم می‌شود «فَأَنَا اللَّبِنَةُ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ‌»: «من آن خشت آخرین و ختم کننده پیامبران هستم»[۴۷]. در این حدیث همه پیامبران الهی به ساختمانی زیبا تشبیه شده‌اند، که هر کدام از آنان یکی از آجرها و اجزای آن ساختمان را تشکیل می‌دهند، و پیامبر گرامی(ص) آخرین جزء و آخرین آجر آن ساختمان معنوی می‌باشد، یعنی همان‌طور که خشت و یا آجر آخرین، کامل کننده ساختمان است و پس از کار گذاشتن آن احتیاج به آجر دیگری نیست، همین طور است ساختمان نبوت و پیامبری که با آمدن رسول گرامی اسلام(ص)، کامل شده و پس از او نیاز به پیامبر دیگری نخواهد بود. و این حدیث، معروف به حدیث تمثیل است.
  3. رسول الله(ص) فرمودند: «من پنج نام دارم: ۱. محمد، ۲. احمد، ٣. الماحی، (یعنی محو کننده و از بین برنده) - خدای متعال به وسیله من کفر و شرک را از بین می‌برد و محو می‌کند- ۴. و من حاشر هستم (یعنی روز قیامت همه مردم بعد از من محشور می‌شوند، و من قبل از همه محشور می‌گردم)، ۵. من عاقب هستم (یعنی من بعد از همه پیامبران الهی آمده‌ام و بعد از من پیامبر دیگری نخواهد آمد)»[۴۸].
  4. عرباض بن ساریه می‌گوید از نبی اکرم(ص) شنیدم که می‌فرمودند: «من بنده خدا و خاتم پیامبرانم، از آن زمان که آدم هنوز به صورت گل بود - و شما را خبر می‌دهم از دعوت پدرم ابراهیم و بشارت عیسی نسبت به من». [۴۹].
  5. در حدیث شفاعت چنین آمده است: «مردم نزد عیسی(ع) می‌آیند و می‌گویند: برای ما شفاعت کن، عیسی می‌گوید: باید پیش حضرت محمد(ص) بروید زیرا او آخرین پیامبر الهی است».[۵۰].
  6. و همچنین در حدیث شفاعت رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «روز قیامت پیامبران امت‌ها، پیش من می‌آیند و می‌گویند: ای محمد تو پیامبر خدا و خاتم پیامبران می‌باشی، خدا گناه گذشته و آینده تو را بخشوده است، نزد خدا برای ما شفاعت کن. آیا وضع ما را نمی‌بینی؟».[۵۱].
  7. ابوهریره از رسول الله(ص) نقل می‌کند که پیامبر فرمودند: «أرسلت إلى الناس كافة و بي ختم النبيون»[۵۲]. «من برای همه مردم و عموم جهانیان مبعوث شده‌ام و پیامبران الهی به آمدن من ختم شدند و نبوت به وسیله من به پایان رسید».
  8. در حدیثی موجود است که رسول الله(ص) فرموده‌اند: «اني خاتم ألف نبي و أكثر»[۵۳]. «من ختم کننده هزار پیامبر بلکه بیشتر هستم».
  9. رسول الله(ص) می‌فرماید: «رسالت و نبوت گسسته شد پس از من رسول و نبی نیست. راوی می‌گوید: این سخن بر مردم گران آمد. پیامبر(ص) فرمود: بشارت دهندگان باقی هستند. گفتند: ای پیامبر خدا مقصود از آن چیست؟ گفت: خواب مسلمان که جزئی از اجزای پیامبری است».[۵۴].
  10. جابر بن عبدالله از نبی اکرم(ص) نقل می‌کند که پیامبر(ص) فرمودند: «من پیشوای پیامبران هستم ولی افتخار نمی‌کنم، من خاتم پیامبرانم و فخر نمی‌فروشم، من نخستین کسی هستم که شفاعت می‌کنم و شفاعت من پذیرفته می‌شود».[۵۵].
  11. قتاده از نبی اکرم(ص) نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرمودند: «كنت أول الناس في الخلق و آخرهم في البعث»[۵۶]. «من پیش از همه پیامبران خلق شده‌ام، و بعد از همه آنان به رسالت مبعوث گشته‌ام».
  12. نبی اکرم(ص) فرمودند: «ای علی من بر تو با نبوتم احتجاج می‌کنم؛ زیرا پس از من پیامبری نیست و تو نیز بر مردم با هفت صفت احتجاج می‌نمایی و احدی از قریش نمی‌تواند آنها را انکار کند، تو نخستین کسی هستی که به خدا ایمان آوردی.»...[۵۷].
  13. عباس بن عبدالمطلب اذن گرفت از رسول الله(ص) درباره هجرت از مدینه به مکه. فقال له يا عم اقم مكانك الذي أنت به فان الله تعالى يختم بك الهجرة كما ختم بي النبوة ثم هاجر إلى النبي(ص) و شهد معه فتح مكة و انقطعت الهجرة...[۵۸]. پیامبر(ص) فرمودند: «عموجان! در جای خویش (مکه) بمان. خدا به وسیله تو هجرت را پایان می‌بخشد چنان که به وسیله من نبوت را پایان بخشید، سپس عباس به سوی پیامبر مهاجرت کرد و در فتح مکه حضور یافت، و از آن هنگام هجرت برداشته شد».
  14. رسول خدا(ص) فرمودند: «... در میان امت من سی نفر دروغ‌گو پیدا می‌شوند و می‌پندارند که پیامبرند در حالی که من خاتم پیامبرانم؛ پس از من پیامبری نیست پیوسته گروهی از امت من بر حق می‌باشند و مخالفت دیگران به آنان زیانی نمی‌رساند تا فرمان خدا برسد و آنان بر این حال می‌مانند».[۵۹].
  15. نبی مکرم(ص) فرمودند: «به شش خصلت بر دیگران برتری یافتم؛ به من جوامع الکلم داده شده است و با ایجاد رعب در دل دشمن پیروز می‌شوم؛ غنائم جنگی بر من حلال است؛ زمین برای من پاک کننده و سجده‌گاه است؛ به سوی همه مردم فرستاده شده‌ام؛ سلسله پیامبران با من ختم می‌شود».[۶۰].
  16. از نبی معظم(ص) است: «في أمتي كذابون دجالون سبعة و عشرون منهم أربع نسوة و اني خاتم النبيين لا نبي بعدي»[۶۱]. «در میان امت من بیست و هفت دروغگو پدید می‌آیند که چهار تن از آنان زن می‌باشند، و من خاتم پیامبرانم و پس از من پیامبری نیست».
  17. جابر بن عبدالله از رسول الله(ص) از اول چیزی که خداوند خلق نموده است سؤال کرد، پیامبر(ص) فرمودند: «حضرت در پاسخ فرمودند: اولین مخلوق الهی نور من بود، که خدا آن را آفرید، و تمام خوبی‌ها را در آن قرار داد و پس از آن چیزهای دیگر را آفرید... سپس خدا مرا به دنیا آورد، و مرا سرور و ختم کننده پیامبران، و مبعوث برای همه جهانیان و رحمت برای همه عوالم وجود قرار داد».[۶۲].
  18. جابر بن عبدالله می‌گوید که رسول خدا(ص) فرمودند: «... من نام‌هایی دارم که یکی از آنها «عاقب» است؛ زیرا من در آخر سلسله پیامبران قرار گرفته‌ام، و پس از من پیامبری نیست و مرا رسول رحمت قرار داد».[۶۳].
  19. ابی جعفر(ع) در ضمن حدیث می‌گوید که نبی اکرم(ص) فرمودند: «مردم بدانند که پس از من پیامبری نخواهد آمد، و بعد از سنت و شریعت و احکام دین من؛ سنت و شریعت دیگری نخواهد بود، هر کس پس از من ادعای نبوت و پیامبری کند، ادعا و بدعت او در آتش خواهد بود (مردم را به سوی جهنم دعوت می‌کند) در این صورت او را بکشید و نگذارید مردم را گمراه کند، و نیز بدانید که هر کس از چنین مدعیانی پیروی کند، اهل آتش و جهنم خواهد بود.»...[۶۴].
  20. أبی امامه می‌گوید که پیامبر(ص) فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ لَا أُمَّةَ بَعْدَكُمْ أَلَا فَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ»[۶۵]. «مردم! پیامبری پس از من نیست همچنان که امتی پس از شما نیست هان پس خدای خود را پرستش کنید».
  21. علی(ع) می‌گوید که پیامبر(ص) فرمودند: «‌أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيٌّ خَاتَمُ الْوَصِيِّينَ‌»[۶۶]. «من آخرین پیامبر الهی هستم و علی خاتم اوصیا».
  22. نبی مکرم اسلام(ص) در وسط ایام تشریق در ضمن خطبه‌ای فرمودند: «خداوند خون‌ها و اموال و نوامیس شما را بر یکدیگر حرام کرده است... حاضران باید این را به غایبان برسانند که پس از من پیامبری نیست، و بعد از شما امتی نخواهد بود.»...[۶۷].
  23. ابوامامه می‌گوید رسول خدا(ص) فرمود: «يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَ تَعْلَمُ لِمَ جَلَسْتُ قَالَ اللَّهُمَّ لَا فَقَالَ [رَسُولُ اللَّهِ(ص)‌] خَتَمْتُ أَنَا النَّبِيِّينَ وَ خَتَمْتَ أَنْتَ الْوَصِيِّينَ»[۶۸]. پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: با من نبوت پیامبران، پایان پذیرفت و با تو نیز باب وصایت بسته شد».
  24. امام باقر(ع) فرمودند: «... به خدا سوگند که پیامبران گذشته به آمدن من بشارت داده‌اند، و من ختم کننده و آخرین آنها و حجت خدا بر همه بندگان او از اهل آسمان‌ها و زمین‌ها هستم، و هر کس در این مطلب شک کند کافر است، مثل کفر جاهلیت اولی، و هر که شک کند، در قول من، شک در کل کرده است و شاک در کل جایگاه او آتش است».[۶۹].
  25. رسول خدا(ص) در ضمن حدیثی فرموده‌اند: «أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَيَّ أَنِ اتَّخِذْ عَلِيّاً أَخاً كَمَا أَنَ مُوسَى اتَّخَذَ هَارُونَ أَخاً وَ اتَّخِذْ وُلْدَهُ وُلْداً فَقَدْ طَهَّرْتُهُمْ كَمَا طَهَّرْتُ وُلْدَ هَارُونَ إِلَّا أَنِّي قَدْ خَتَمْتُ بِكَ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَكَ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ الْهَادِيَةُ»[۷۰]. «خداوند به من وحی کرده است که علی را برادر خود قرار دهم همان‌طور که موسی، هارون را برادر خود قرار داد.»...
  26. علی بن هلال از پدرش نقل می‌کند که پدرم گفت بر رسول خدا(ص) داخل شدم در وقتی که ایشان در حال جان دادن بود. و فاطمه‌(س) بالای سرش گریه می‌کرد و چون صدای فاطمه(س) به گریه بلند شد رسول خدا(ص) سرش را به سوی او بلند کرد و گفت: «ما خاندانی هستیم که خدا به ما هفت خصلت داده است که پیش از آن به کسی نداده و پس از ما نیز به کسی نخواهد داد. من خاتم پیامبران و گرامی‌ترین آنان نزد خدا هستم».[۷۱].
  27. رسول خدا(ص) فرموده‌اند: «أَنَا الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ»[۷۲]؛ «من سرآمد پیامبران (از نظر مقام)، و آخرین آنان (از نظر زمان)، می‌باشم».
  28. انس در ضمن حدیثی طولانی می‌گوید شنیدم از رسول خدا(ص) که می‌فرمود: «‌أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْلِيَاءِ»[۷۳]. «من خاتم پیامبرانم و تو ای علی خاتم اولیاء هستی».
  29. از رسول خدا(ص) در ادعیه ماه مبارک رمضان نقل شده: «خدایا مرا در این ماه دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت قرار ده، و مرا پیرو سنت‌های خاتم پیامبران گردان، ای نگهدارنده دل‌های پیامبران».[۷۴].
  30. علی بن ابراهیم بن هاشم در ضمن حدیثی نقل می‌کند که یهود آمدند خدمت رسول خدا(ص) و گفتند به چه چیز ما را دعوت می‌کنی؟ رسول خدا(ص) فرمودند: «... دانشمندی از یهود، از شام به مدینه آمد و به شما چنین گفت: من شراب و نان را (کنایه از نعمت‌های فراوان شام) ترک گفتم و به بدبختی و خوردن دانه‌هایی از خرما قناعت ورزیده‌ام (و به اینجا آمده‌ام) به خاطر پیامبری که از مکه برانگیخته می‌شود و به اینجا هجرت می‌کند، و او آخرین پیامبر و برترین پیامبران است.»...[۷۵].
  31. ابی‌ذر الغفاری می‌گوید که رسول خدا(ص) می‌گفت: «أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْلِيَاءِ»[۷۶]. «من ختم کننده پیامبران هستم، و تو ای علی، ختم کننده اوصیای پیامبران هستی».
  32. سید بن طاووس در کتاب شریف اقبال روایت کرده متن صحیفه آن چنانی را که ارث برده خلف از انبیاء از سلف آنها و در آن این متن می‌باشد: «خداوند می‌فرماید: با فرستادن محمد و معارف و احکامی که به او ابلاغ می‌کنم دین خود را کامل می‌کنم، و به وسیله او، نبوت پیامبران و رسل خود را به پایان می‌رسانم، و رسالت او و امت او تا روز رستاخیز ادامه خواهد داشت و بعد از او پیامبر دیگری نخواهد بود».[۷۷].
  33. امام باقر(ع) گفت که جدم رسول خدا(ص) فرموده: «ای مردم حلال من تا روز رستاخیز حلال است و حرام من تا روز قیامت حرام می‌باشد، خدا هر دو را در قرآن بیان کرده و من نیز هر دو را در سنت و شیوه زندگی خود، روشن ساختم».[۷۸].
  34. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «بر امت بنی‌اسرائیل پیامبران حکومت می‌کردند، اگر پیامبری می‌مرد، پیامبر دیگری جانشین او می‌شد. ولی پس از من پیامبری نیست و برای من جانشینانی خواهد بود».[۷۹].[۸۰].

احادیثی از حضرت علی(ع) پیرامون خاتمیت

  1. امام علی(ع) می‌فرماید: «إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً(ص) رَسُولَ اللَّهِ(ص) لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ...»[۸۱]؛ «خداوند برای محقق ساختن وعده خود، و تمام کردن و به پایان رسانیدن نبوت خود، حضرت محمد(ص) را مبعوث ساخت.»...
  2. و همچنین علی(ع) می‌فرماید: «پروردگارا! گرامی‌ترین درود خود و برکات فزاینده خویش را بر محمد(ص) که بنده و رسول تو است بفرست، پیامبری که ختم کننده گذشتگان و باز کننده درهای بسته هدایت به روی امت و آشکار کننده حق با دلیل و برهان است».[۸۲].
  3. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «مردم این جمله را از خاتم پیامبران بشنوید که فرمودند: کسانی که از خاندان ما می‌میرند در ظاهر مرده‌اند اما در واقع و حقیقت زنده هستند».[۸۳].
  4. امام علی(ع) می‌فرماید: «... آدم را پس از توبه به روی زمین فرستاد تا زمین را به وسیله نسل خود آباد سازد و حجت را به وسیله او بر بندگانش تمام نماید، پس از درگذشت او زمین را از حجت خالی نگذاشت بلکه با بندگان خود به وسیله پیامبران و حامل ودایع خود، تجدید پیمان کرد. آنان را قرن به قرن برانگیخت تا به وسیله پیامبر ما حجت به پایان رسید و عذر خدا و بیم‌های او به پایان رسید».[۸۴].
  5. و امام امیر المؤمنین(ع) می‌فرماید: «أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ تَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ...»[۸۵]. «خداوند پس از مدتی که پیامبری از طرف خود نفرستاده بود، و مردم از دعوت انبیاء دور مانده و گرفتار اختلاف و نزاع و کشمکش و جنگ بودند پیامبر گرامی را فرستاد، و او را بعد از همه پیامبران قرار داد، و وحی و نبوت را به وسیله او ختم کرد».
  6. امام علی(ع) می‌فرماید: «أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ...»[۸۶]؛ «رسول اکرم(ص) امین وحی خداوند و خاتم و آخرین پیامبران او و بشارت دهنده به رحمت الهی و بیم دهنده از عذاب‌های او است».
  7. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در توصیف قرآن مجید چنین می‌فرمایند: «... سپس بر پیامبرش کتابی فرستاد سراسر نور که مشعل‌های آن خاموش نمی‌شود، و چراغی که برافروختگی آن کم سو نمی‌گردد، و دریایی که ژرفای آن شناخته نمی‌شود، و راهی که پویندگان آن گمراه نمی‌شوند، و پرتوی که درخشش آن پایان نمی‌پذیرد و داوری که برهان آن سست نمی‌شود، و خانه‌ای که پایه‌های آن ویران نمی‌گردد.»...[۸۷]؛ این توصیف‌ها نشانه ابدیت قرآن از نظر معارف و تشریع است؛ معارفی که همیشه پابرجا و جاودان است؛ طبعاً احکام قرآن ازلی و ابدی بوده و چنین تشریعی با خاتمیت نبوت رسول گرامی ملازم است. و نیز مولا علی(ع) هنگام وفات رسول اکرم(ص) فرموده است: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ...»[۸۸]؛ «پدر و مادرم فدای تو که بار رحلت و وفات تو نبوت و پیامبری تمام شد».
  8. امام علی(ع) در خطبه وسیله می‌فرماید: «در حالی که مهاجر و انصار منزل او را پر کرده بودند؛ گفتار پیامبر را نقل کرد و فرمود به خاطر دارید که پیامبر چنین گفت: ای مردم علی نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی است، جز این که پس از من پیامبری نیست».[۸۹].
  9. و باز حضرت در یکی از خطبه‌هایش می‌فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا فَاسْتَعْلى‌، وَدَنَا فَتَعَالى‌، وَارْتَفَعَ فَوْقَ كُلِّ مَنْظَرٍ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لَاشَرِيك لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ، وَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ...»[۹۰]؛ «... گواهی می‌دهم که محمد(ص) بنده خدا و پیامبر او، و خاتم پیامبران و حجت خدا بر جهان است».
  10. و امام(ع) روزی بر منبر کوفه فرمودند: «أَنَا سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ... أَنَا وَارِثُ عِلْمِ الْأَوَّلِينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ...»[۹۱]؛ «من آقای وصیین هستم،... من علوم همه گذشتگان را دارا هستم و پس از پیامبران و آخرین پیامبر الهی حضرت محمد، من حجت خدا بر همه جهانیان می‌باشم».
  11. امام علی(ع) در بعضی از دعاهایش می‌فرماید: «وَ رَبَّ الْمَلَائِكَةِ أَجْمَعِينَ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ(ص) خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ رَبَّ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ»[۹۲]؛ «پروردگار همه فرشتگان و پروردگار محمد(ص) خاتم پیامبران و پروردگار همه مخلوقات».
  12. امام(ع) در بعضی از خطبه‌هایشان می‌فرماید: «... علمی که آدم با آن به زمین فرود آمد، و تمام آنچه که همه پیامبران تا پیامبر خاتم با آن برتری یافته‌اند همگی نزد عترت محمد(ص) است».[۹۳].
  13. و امام(ع) در بعضی از احتجاجاتش در مقابل خصم می‌فرماید: «اما رسول خدا، او ختم کننده پیامبران است، و پس از او رسول و پیامبر دیگری نخواهد آمد، خداوند پیامبران را به او، و کتاب‌های آسمانی را به قرآن، ختم کرد».[۹۴].
  14. و امام(ع) در آغاز خطبه‌ای می‌فرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ(ص) خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ‌»[۹۵]؛ «و گواهی می‌دهم که محمد(ص) پیامبر خدا و آخرین پیامبران، و حجت خدا بر جهانیان است».
  15. اصبغ بن نباته می‌گوید امیرالمؤمنین علی(ع) روزی خطبه‌ای قرائت فرمود و حمد و ثنای خداوند گفت و صلوات بر نبی مکرم فرستاد، سپس فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا مَقَالَتِي... وَ مِنَّا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ فِينَا قَادَةُ الْإِسْلَامِ وَ أُمَنَاءُ الْكِتَابِ...»[۹۶]؛ «ای مردم سخنان مرا بشنوید،... از ماست خاتم پیامبران، و در میان ماست رهبران اسلام و امینان قرآن».
  16. و نیز امام علی(ع) می‌فرماید: «خَتَمَ مُحَمَّدٌ أَلْفَ نَبِيٍّ وَ إِنِّي خَتَمْتُ أَلْفَ وَصِيٍّ وَ إِنِّي كُلِّفْتُ مَا لَمْ يُكَلَّفُوا»[۹۷]؛ «محمد(ص) هزار پیامبر را ختم کرد و من نیز هزار وصی را ختم نمودم، و وظایفی دارم که آنها نداشتند».
  17. جابر بن عبدالله در ضمن حدیثی می‌گوید: «... ستایش خدایی را که نعمت اسلام را به من ارزانی داشت، قرآن را به من تعلیم فرمود و بهترین انسان‌ها، و خاتم پیامبران را دوستدار من قرار داد».[۹۸].
  18. و امام علی(ع) در ضمن حدیثی می‌فرماید: «... ستایش نمودم خدای را در برابر اسلام و قرآن که به من ارزانی داشت، و خاتم پیامبران و سرور رسولان را دوستدار من قرار داد». [۹۹].[۱۰۰].

روایاتی از فاطمه زهرا(س) پیرامون خاتمیت

  1. اسماء بنت عمیس می‌گوید: «دخت پیامبر گرامی(ص) آنگاه که فرزند گرامیش حسن(ع) متولد شد به اسماء بنت عمیس چنین گفت: سپس جبرئیل فرود آمد و گفت ای محمد! خدای بزرگ تو را سلام می‌رساند و می‌گوید: علی نسبت به تو مانند هارون نسبت به موسی است، پس از تو پیامبری نیست، نام این فرزندت را نام فرزند هارون بگذار».[۱۰۱].
  2. فاطمه زهرا(س) در بعضی از دعاهایش چنین می‌فرماید: «خدایا! بر محمد و آل محمد درودی بفرست که پیامبران پیشین با نیکوکاران بر آن گواهی دهند، بر پیامبری که سرور پرهیزگاران و خاتم پیامبران، و پیشوای خیر و کلید رحمت است».[۱۰۲].[۱۰۳].

روایاتی از امام مجتبی(ع) پیرامون خاتمیت

  1. امام حسن مجتبی(ع) در ضمن خطابه‌ای فرموده است: «من پسر پیامبر هستم، من پسر آخرین پیامبر الهی، و سرور فرستادگان می‌باشم».[۱۰۴].
  2. و نیز امام حسن(ع) در ضمن خطبه‌ای فرموده‌اند: مردم دست از علی(ع) برداشتند و او را تنها گذاشتند با اینکه از رسول اکرم(ص) شنیده بودند که به علی(ع) می‌فرمودند:

«أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَيْرَ النُّبُوَّةِ، فَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۱۰۵]. «تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی مگر نبوت، که پیامبری بعد من نیست». یعنی همان‌طور که هارون هنگام غیبت موسی جانشین او بود، تو هم جانشین من هستی، فقط هارون پیامبر هم بود ولی تو پیامبر نیستی؛ زیرا پس از من پیامبر دیگری نخواهد بود.

  1. حسن بن علی بن أبی طالب(ع) می‌فرماید: «امام مجتبی(ع) از جد بزرگوارش نقل می‌کند که پیامبر(ص) فرمود:... من سرور فرزندان آدمم و افتخار نمی‌کنم، من خاتم پیامبران و پیشوای پرهیزگاران و رسول پروردگار جهانیانم».[۱۰۶].[۱۰۷].

روایاتی از امام حسین(ع) پیرامون خاتمیت

  1. در حدیث اعمش از حسین بن علی(ع) است که می‌فرماید: «حسین بن علی(ع) از جد بزرگوار خود پرسید: آیا پس از تو پیامبری می‌آید؟ فرمود: نه، من خاتم پیامبرانم، لکن پس از من پیشوایانی هستند بپا دارنده عدل، شماره آنان به اندازه شماره نقیبان بنی‌اسرائیل است».[۱۰۸].
  2. امام حسین(ع) در دعای عرفه می‌فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْداً يُعَادِلُ حَمْدَ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى خِيَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْمُخْلَصِينَ»[۱۰۹]؛ «ستایش از آن خدا است، ستایشی که معادل ستایش فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل او است، و درود بر برگزیده بندگان او، محمد خاتم پیامبران و فرزندان پاک و مخلص او باد».
  3. و نیز حضرت امام حسین(ع) در همان دعای عرفه می‌فرماید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ»[۱۱۰]؛ «بارالها! بر محمد که آخرین پیامبر و سرور پیامبران مرسل است، و بر اهل بیت و خاندان پاک او درود بفرست».
  4. در بعضی از اشعار امام حسین(ع) چنین آمده است: «أَبِي عَلِيٌّ وَ جَدِّي خَاتَمُ الرُّسُلِ وَ الْمُرْتَضَوْنَ لِدِينِ اللَّهِ مِنْ قَبْلِي‌»[۱۱۱]؛ «پدرم علی و جدم خاتم رسولان است، کسانی که دین خدا را پیش از من از صمیم دل پذیرفته‌اند».[۱۱۲].

روایاتی از امام زین العابدین(ع) پیرامون خاتمیت

  1. امام سجاد(ع) در بعضی از دعاهایش چنین می‌فرماید: «فَخَتَمَ بِنَا عَلَى مَنْ ذَرَعِ، وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى مَنْ جَحَدَ»[۱۱۳]؛ «وسیله‌های هدایت را با ما ختم کرد، و ما را شاهدان بندگان کوشای خود قرار داد».
  2. امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه می‌فرماید: «بار خدایا! بر محمد خاتم انبیاء وآقای مرسلین و بر اهل بیت طیبین و طاهرینش درود بفرست».[۱۱۴].
  3. و نیز امام سجاد(ع) در دعای روز سه شنبه می‌فرماید: «بارالها! بر محمد که ختم کننده پیامبران و تمام کننده عدد پیامبران است، درود بفرست».[۱۱۵].
  4. و نیز حضرت در دعای روز چهارشنبه می‌فرماید: «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌»[۱۱۶]. «بارالها! بر محمد که خاتم پیامبران است، درود بفرست».
  5. امام سجاد(ع) می‌فرماید: «وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْمُصْطَفَى وَ آلِهِ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدٍ(ص)...»[۱۱۷]؛ «میان من و محمد مصطفی‌(ص) و آل او، که برگزیده مخلوقات، و خاتم پیامبران تو است جمع کن!».[۱۱۸].

روایاتی از امام باقر(ع) پیرامون خاتمیت

  1. امام باقر(ع) در ضمن روایتی فرموده‌اند: «همانا خداوند به کتاب آسمانی شما قرآن، کتاب‌های آسمانی را، و به پیامبر شما، پیامبران را، ختم کرد».[۱۱۹].
  2. امام باقر(ع) در ضمن حدیثی فرموده‌اند: «خداوند حضرت محمد(ص) را برای همه جن و انس مبعوث ساخت و او ختم کننده، و آخرین پیامبران بود، و بعد از او دوازده نفر جانشین و وصی او هستند». [۱۲۰].
  3. امام باقر(ع) در دعای ایام ماه رمضان می‌فرمایند: «اللَّهُمَّ رَبَّ الْفَجْرِ وَ لَيالٍ عَشْرٍ... وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ...»[۱۲۱]؛ «پروردگارا! ای خدای فجر، و شب‌های ده‌گانه،... و خدای خاتم پیامبران، که درود تو بر او باد.»...
  4. امام پنجم(ع) در زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا می‌فرماید: «سلام بر تو ای مولای من! ای ابا عبدالله! ای فرزند خاتم پیامبران! و ای فرزند سرور جانشینان و ای فرزند بهترین زنان جهان!».[۱۲۲].[۱۲۳].

احادیثی از حضرت صادق(ع) پیرامون خاتمیت

  1. امام صادق(ع) در ضمن حدیثی می‌فرماید: «هر پیامبری که بعد از حضرت مسیح(ع) آمد، به شریعت و منهاج او اخذ نمود، تا این که پیامبر گرامی حضرت محمد(ص) آمد و قرآن و شریعت اسلام را آورد، پس حلال او برای همیشه حلال، و حرام او برای ابد حرام است، پیامبر دیگری بعد از او نخواهد آمد، و احکام دین نسخ نمی‌گردد».[۱۲۴].
  2. زراره می‌گوید از امام صادق(ع) درباره حلال و حرام سؤال کردم امام(ع) فرمودند: «حلال محمد تا روز قیامت حلال است، و غیر آن نمی‌شود و غیر از او کسی نمی‌آید».[۱۲۵].
  3. امام صادق(ع) می‌فرماید: «خداوند، پیامبران و رسولان و پیامبر خود، محمد(ص) را برانگیخت، بهترین معارف دین، شناختن رسولان و ولایت آنها است، پیامبر به تو خبر داد که خدا حلال و حرامی را تا روز قیامت تشریع کرده است. (و هرگز عوض نمی‌شود)».[۱۲۶].
  4. ابی عبدالله(ع) می‌فرماید: «برخی از قریش به پیامبر گفتند: چگونه بر پیامبران، پیشی جسته‌ای و حال آن‌که تو آخرین نفر و خاتم آنها هستی؟ پیامبر فرمود: من نخستین کسی هستم که به پروردگار خود، ایمان آورده‌ام».[۱۲۷].
  5. قائلی به امام صادق(ع) گفت که به من دعایی بیاموز پس امام(ع) فرمودند: «... بارالها! پروردگار هفت آسمان و آنچه در آنها است و هفت زمین و آنچه در آنها نهفته است، و پروردگار عرش بزرگ و پروردگار محمد خاتم پیامبران، تو را به نامت سوگند می‌دهم».[۱۲۸].
  6. امام صادق(ع) در چگونگی زیارت امام حسین(ع) می‌فرماید: «... درود بر محمد امین خدا بر پیامبران و کارهای بزرگش، پیامبری که گذشتگان را ختم کرد و درهای خیر را گشود، پروردگارا! بر محمد و آل محمد صاحب پیمانت و خاتم رسولانت و سرور بندگانت درود بفرست».[۱۲۹].
  7. اسماعیل بن جابر می‌گوید از ابا عبد الله، جعفر بن محمد الصادق(ع) شنیدم که می‌فرماید: «خداوند تبارک و تعالی محمد را برانگیخت و پیامبران را با او ختم کرد، پس از او پیامبری نیست کتابی برای او فرستاد که با آن کتاب‌ها را ختم کرد، پس از او کتابی نیست در آن چیزهایی که حلال و یا حرام است شمرده شده است، حلال او تا روز قیامت حلال و حرام او تا آن روز حرام خواهد بود».[۱۳۰].
  8. و نیز امام صادق(ع) می‌فرمایند: «... امام صادق(ع) در زیارت حضرت امیر مؤمنان(ع) می‌فرماید: درود خدا بر محمد امین او بر رسالتش و امر گرانقدرش باد، که مرکز وحی قرآن بود و ختم کننده گذشتگان و باز کننده برکات آینده».[۱۳۱].
  9. ابی عبدالله(ع) می‌فرمایند: «مستحب است عصر روز جمعه بدین گونه بر پیامبر درود فرستاد: پروردگارا! محمد (که درود تو بر او و خاندانش باد) چنان که در کتاب خود، او را توصیف کرده‌ای پیامبر تو و خاتم پیامبران و حامل حق از سوی تو و تصدیق کننده پیامبران است».[۱۳۲].
  10. و همچنین ابا عبد الله(ع) در ادامه فرمایش فوق فرموده‌اند: «پروردگارا! درود خود، و آمرزش خود،... و درود فرشتگان و رسولان و پیامبرانت را بر محمد بن عبد الله(ع) که سرور مرسلان، و خاتم پیامبران و پیشوای پرهیزکاران است، بفرست».[۱۳۳].
  11. و نیز امام صادق(ع) و در زیارت امام حسین(ع) مشهور به زیارت وارث می‌فرمایند: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ‌»[۱۳۴]؛ «سلام بر تو ای خاتم پیامبران! و درود بر تو ای سرور مرسلان».
  12. ایوب بن الحر می‌گوید از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرماید: «خداوند با اعزام پیامبر شما، پیامبران را ختم کرد پس بعد از او پیامبر دیگری نخواهد بود، و به کتاب شما قرآن مجید، کتاب‌های آسمانی را ختم کرد پس بعد از قرآن کتاب آسمانی دیگری نخواهد بود و خداوند بیان هر چیزی را در قرآن، نازل کرده است».[۱۳۵].
  13. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «هرگاه سرزمین نجف را زیارت کردی، استخوان‌های آدم(ع) و بدن نوح(ع) و پیکر علی بن ابی طالب(ع) را زیارت کن؛ زیرا تو در این حالت نیاکان نخستین، و محمد(ص) خاتم پیامبران، و علی(ع) سرور جانشینان، را زیارت نموده‌ای. و برای زائر علی(ع) درهای آسمان باز می‌شود، و هرگز از این کار خیر غافل مباش».[۱۳۶].
  14. امام صادق(ع) فرموده‌اند: «مَنْ قَالَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ فِي كُلِّ يَوْمٍ يَا مَنْ خَتَمَ النُّبُوَّةَ بِمُحَمَّدٍ(ص) اخْتِمْ لِي فِي يَوْمِي هَذَا بِخَيْرٍ وَ شَهْرِي بِخَيْرٍ وَ سَنَتِي بِخَيْرٍ وَ عُمُرِي بِخَيْرٍ...»[۱۳۷]؛ «... ای آنکه نبوت را به محمد(ص) ختم نمودی؛ روز و سال و عمرم را به خوبی به پایان رسان!».
  15. امام صادق(ع) فرموده است: «علی(ع) قبل از بعثت رسول اکرم، مانند خود رسول اکرم(ص) نور و روشنایی جهان غیب را می‌دید، و صدای آن جهان را می‌شنید. پیامبر گرامی(ص) به او فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم تو در پیامبری با من شریک بودی، ولی چون پیامبری به من ختم می‌شود، تو جانشین و وصی و وارث من خواهی بود».[۱۳۸].
  16. از امام صادق(ع) در کیفیت تشهد نماز روایت شده است: «فَإِذَا جَلَسْتَ فِي الرَّابِعَةِ قُلْتَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ... السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ وَ السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ ثُمَّ تُسَلِّمُ»[۱۳۹]. «... سلام بر محمد بن عبد الله، خاتم پیامبران که پس از او پیامبری نیست».
  17. ابو عبدالله(ع) فرمودند: «رئیس قبیله «تبع» به اوس و خزرج گفت: در مدینه بمانید تا این پیامبر پدیدار شود. اگر من او را درک می‌کردم. آن‌گاه نامه‌ای به پیامبر نوشت (و به قبیله خود سپرد) که آغاز نامه چنین بود این نامه‌ای است که، به محمد بن عبد الله خاتم پیامبران و رسول پروردگار جهانیان از تبع اول».[۱۴۰].
  18. عاصم بن حمید می‌گوید امام صادق(ع) فرموده است: «هرگاه یکی از شما حاجتی داشتید؛ روزه بگیرید. آن گاه دعای مفصلی را یادآور شد که در آن دعا چنین آمده است. پروردگارا! من به وسیله پیامبر و رسول و حبیبت خاتم پیامبران و سرور مرسلان و پیشوای پرهیزگاران به درگاه تو تقرب می‌جویم».[۱۴۱].
  19. فضل می‌گوید ابوعبدالله(ع) فرموده است: «لَمْ يَبْعَثِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعَرَبِ إِلَّا خَمْسَةَ أَنْبِيَاءَ هُوداً وَ صَالِحاً وَ إِسْمَاعِيلَ وَ شُعَيْباً وَ مُحَمَّداً خَاتَمَ النَّبِيِّينَ(ص)»[۱۴۲]؛ «خداوند از میان عرب پنج پیامبر مبعوث ساخت: هود، صالح، اسماعیل، شعیب و محمد خاتم پیامبران». ۹۱. امام صادق(ع) در زیارت امام امیرالمؤمنین(ع) چنین فرموده است: «السَّلَامُ مِنَ اللَّهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ إِمَامِ الْمُتَّقِينَ... الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ، وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتَقْبَلَ...»[۱۴۳]؛ «درود خدا بر رسول او محمد بن عبد الله(ص)، خاتم پیامبران و پیشوای پرهیزگاران،... پایان بخش گذشته و آغازگر آینده، (سعادت بخش)».
  20. امام صادق(ع) در زیارتی که به آن زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) را در محل ولادت رسول خدا(ص) و زیارت نموده‌اند چنین فرموده‌اند: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بَاتَ عَلَى فِرَاشِ خَاتَمِ الْأَنْبِيَاءِ وَ وَقَاهُ بِنَفْسِهِ شَرَّ الْأَعْدَاءِ»[۱۴۴]؛ «درود بر تو ای شخصیتی که در بستر خاتم پیامبران خفتی، و با جان‌بازی خود، به هنگام ستیز دشمنان، سپر جان او گشتی».
  21. و همچنین در همان زیارت مولد النبی امام صادق(ع) چنین می‌فرمایند: «سلام بر تو ای وارث علم پیامبران، گنجینه علم پیشینیان و پسینیان و صاحب «لوای حمد» و ساقی اولیای خدا از حوض خاتم پیامبران.»...[۱۴۵]؛
  22. در دعای بعد از زیارت امیرالمؤمنین امام صادق(ع) می‌فرمایند: «أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ...»[۱۴۶]؛ «خدایا! از تو می‌خواهم به حق محمد(ص) خاتم پیامبران، و علی(ع) امیرمؤمنان.»...
  23. برید از ابوجعفر و ابوعبدالله(ع) روایت می‌کند در تفسیر قوله تعالی: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ[۱۴۷] «قولها: لقد ختم الله بكتابكم الكتب و ختم نبيكم الأنبياء»[۱۴۸]؛ «در تفسیر آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ می‌فرمایند: خداوند با کتاب شما، کتاب‌های آسمانی را، و با پیامبرتان، پیامبران را ختم کرد».[۱۴۹].

احادیثی از امام موسی بن جعفر(ع) درباره خاتمیت

  1. علی بن رئاب روایت کرده که عبد صالح(ع) فرموده‌اند: «پروردگارا! ای خدای آسمان‌ها و زمین‌های هفتگانه و آنچه در آنها و در میانه آنها قرار دارد؛ ای پروردگار محمد - درود خدا بر او و خاندانش باد -سرور مرسلان و خاتم پیامبران».[۱۵۰]؛
  2. ابراهیم بن ابی البلاد می‌گوید ابوالحسن(ع) به من فرمودند: «... فَكَتَبَ لِي وَ أَنَا قَاعِدٌ بِخَطِّهِ وَ قَرَأَهُ عَلَيَّ إِذَا وَقَفْتَ عَلَى قَبْرِهِ(ص) فَقُلْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ... وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ»[۱۵۱]؛ «.... گواهی می‌دهم که تو ختم کننده و آخرین پیامبر الهی هستی».
  3. حضرت موسی بن جعفر(ع) می‌فرماید: شخصی از پدرم پرسید: چرا قرآن هر چه بیشتر منتشر می‌شود و گوش‌ها با آن آشناتر می‌گردد و باز هر اندازه می‌خوانند و درس می‌دهند کهنه نمی‌شود بلکه بر عکس روز به روز بر طراوت و تازگی آن افزوده می‌شود؟ امام(ع) در پاسخ او فرمودند: «بدان جهت است که قرآن برای زمان ویژه‌ای یا مردم خاصی نازل نشده است و از این رو تمام زمان‌ها تا روز قیامت نو و تازه خواهد بود».[۱۵۲].[۱۵۳].

احادیثی از امام علی بن موسی الرضا(ع) پیرامون خاتمیت

  1. در ضمن خطبه‌ای امام رضا(ع) این جملات را فرموده‌اند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَمِدَ فِي الْكِتَابِ نَفْسَهُ، وَ افْتَتَحَ بِالْحَمْدِ كِتَابَهُ... وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ، وَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، وَ عَلى آلِهِ آلِ الرَّحْمَةِ، وَ شَجَرَةِ النِّعْمَةِ»[۱۵۴]؛ «... درود خدا بر محمد(ص) و ختم کننده پیامبران، و بهترین مردم، و بر خاندان او، خاندان رحمت و درخت نعمت».
  2. امام رضا(ع) در حدیثی که امامت و امام را توصیف می‌فرمایند چنین می‌گوید: «فَهِيَ فِي وُلْدِ عَلِيٍّ(ع) خَاصَّةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِذْ لَا نَبِيَّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ(ص)...»[۱۵۵]؛ «امامت تا روز قیامت فقط در فرزندان علی(ع) خواهد بود؛ زیرا بعد از رسول اکرم(ص) پیامبر دیگری نخواهد بود».
  3. امام رضا(ع) از آباء گرامیش از علی(ع) نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرموده‌اند: «يَا عَلِيُّ مَا سَأَلْتُ أَنَا رَبِّي شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُ لَكَ مِثْلَهُ غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ لَا نُبُوَّةَ بَعْدَكَ أَنْتَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيٌّ خَاتَمُ الْوَصِيِّينَ»[۱۵۶]؛ «یا علی هیچ چیز برای خود از خدای متعال نخواستم، مگر اینکه مانند آن را برای تو درخواست کردم جز موضوع نبوت را؛ زیرا خداوند فرموده است بعد از تو نبوت نخواهد بود، و تو ختم کننده پیامبران هستی و علی خاتم اوصیاء می‌باشد».
  4. ابوالحسن الرضا(ع) فرموده‌اند: «چرا به پیامبران اولوا العزم چنین لقب داده‌اند؟ آنان صاحبان شریعت فرائض جدید بوده‌اند. و هر پیامبری که بعد از نوح(ع) می‌آید بر شریعت و طریقه او و پیرو کتاب او بود تا زمان ابراهیم خلیل(ع). و هر پیامبری که در زمان ابراهیم(ع) پس از او برانگیخته شد بر شریعت و آیین او و پیرو کتاب او بود تا زمان موسی(ع) و باز هر پیامبری که در زمان موسی(ع) و پس از او برانگیخته می‌شد، بر شریعت و طریقه و پیرو کتاب وی بود تا زمان عیسی(ع)، و هر پیامبری که در زمان عیسی(ع) و پس از او برانگیخته می‌شد بر آیین عیسی(ع) و شریعت او و تابع کتاب وی بود تا زمان پیامبر ما، این پیامبران پنجگانه پیامبر اولوا العزم هستند. آنان بهترین پیامبران و رسولان می‌باشند. و شریعت محمد(ص) تا روز رستاخیز نسخ نمی‌شود. پس از او تا روز رستاخیز پیامبری نخواهد آمد. هر کس پس از او ادعای نبوت کند یا پس از قرآن کتابی بیاورد خون او بر هر کسی که چنین سخنی را بشنود مباح است».[۱۵۷].
  5. امام رضا(ع) در آن نوشته‌ای که اسلام را به طور خلاصه بیان می‌فرمایند بیان داشته‌اند: «خلاصه و حقیقت اسلام پیمان و گواهی به یگانگی خدا و اینکه محمد(ص) بنده و پیامبر و امین خدا و آخرین پیامبر او و افضل همه جهانیان است و بعد از او پیامبر دیگری نخواهد بود».[۱۵۸].
  6. امام رضا(ع) در ضمن حدیثی می‌فرمایند: «تا اینکه رسالت به محمد مصطفی(ص) رسید، پیامبران را به وسیله او ختم کرد و او را در دنباله سلسله رسولان قرارداد، و به عنوان رحمتی به جهانیان برانگیخت».[۱۵۹].
  7. در ورقه‌ای که امام رضا(ع) ولایت‌عهدی مأمون را پذیرفت، با خط مبارک چنین نوشت: «ستایش خدایی را که آنچه می‌خواهد انجام می‌دهد، و درود او بر پیامبرش محمد(ص) خاتم پیامبران و خاندان پاک او باد»[۱۶۰]. مرحوم صدوق مسنداً از امام رضا(ع) این چنین روایت می‌کند: «امام هشتم(ع) از طریق نیاکان خود، از دخت پیامبر(ص) نقل می‌کند که وی گفت آنگاه که حسن متولد شد جبرئیل فرود آمد و گفت ای محمد خدای علی اعلی سلام می‌رساند و می‌گوید: علی نسبت به تو مانند هارون است نسبت به موسی، جز اینکه بعد از تو پیامبری نیست. نام فرزندت را نام فرزند هارون بگذار پیامبر فرمود نام فرزند هارون چیست؟ جبرئیل گفت «شبر» پیامبر فرمود: زبان من عربی است جبرئیل گفت: نام او را حسن بگذار».[۱۶۱].[۱۶۲].

روایتی از امام ابی محمد حضرت جواد(ع) پیرامون خاتمیت

در بعضی از دعاهای حضرت امام محمد تقی(ع) آمده است: «بِسْمِ اللَّهِ قَوِيِّ الشَّأْنِ عَظِيمِ الْبُرْهَانِ شَدِيدِ السُّلْطَانِ مَا شَاءَ اللَّهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ أَشْهَدُ أَنَّ نُوحاً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلُ اللَّهِ وَ أَنَّ مُوسَى كَلِيمُ اللَّهِ وَ نَجِيُّهُ وَ أَنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ كَلِمَتُهُ وَ رُوحُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً(ص) خَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ»[۱۶۳]؛ «... شهادت می‌دهم که نوح رسول خدا، و ابراهیم خلیل خدا، و موسی کلیم خدا، و عیسی بن مریم روح خدا و کلمه او، و محمد خاتم پیامبران است، که پس از او پیامبری نیست».[۱۶۴].

روایاتی از امام علی النقی(ع) پیرامون خاتمیت

  1. عبدالعظیم حسنی می‌گوید خدمت امام هادی(ع) رسیدم... به من فرمودند: «امام(ع) فرمودند: مرحبا بر تو ای ابا القاسم! حقا که تو دوستدار ما هستی، عرض کردم یا بن رسول الله بنا دارم که دینم را بر شما عرضه کنم، اعتقاد من این است که خداوند متعال یکی است و نیست مثل او چیزی...، و محمد(ص) بنده و رسول خداوند و آخرین پیامبر او است و بعد از او تا روز قیامت پیامبر دیگری نخواهد آمد، و شریعت و دین او ختم کننده شرایع آسمانی است، و تا روز قیامت شریعت دیگری نخواهد بود... می‌گوید هنگامی که همه اعتقادات خود را خدمت امام هادی(ع) عرض کردم امام فرمودند: عبدالعظیم! به خدا سوگند همین‌ها که تو اعتقاد داری دینی است که خداوند برای بندگانش پسندیده است».[۱۶۵]؛
  2. علی بن محمد الهادی(ع) در زیارتی که به آن، زیارت نمود حضرت علی(ع) را در روز غدیر این جملات است. «سلام بر محمد پیامبر خدا و خاتم پیامبران و سید رسولان و برگزیده پروردگار جهانیان،... ختم کننده گذشتگان و باز کننده درهای خیرات نسبت به آیندگان باد!».[۱۶۶].[۱۶۷].

حدیثی از امام حسن عسکری(ع) پیرامون خاتمیت

امام حسن عسکری(ع) در ضمن حدیثی می‌فرماید: هنگامی که رسول گرامی اسلام(ص) خواست به طرف «تبوک» برود به او وحی شد که: یا باید تو در مدینه بمانی و علی به تبوک برود، و یا او بماند و تو رهسپار تبوک شوی؟ رسول اکرم(ص) فرمود: که علی(ع) بماند... سپس این جمله را به علی(ع) خطاب کرد: «آیا راضی نیستی که نسبت به من مانند هارون باشی نسبت به موسی؛ یعنی همان‌طور که هارون جانشین موسی بود تو هم جانشین و وصی من باشی با یک فرق که هارون پیامبر بود و تو پیامبر نیستی زیرا پس از من پیامبر دیگری نخواهد بود».[۱۶۸].[۱۶۹].

روایاتی از حضرت حجت مهدی آل محمد(ع) پیرامون خاتمیت

  1. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ...»[۱۷۰]؛ «به نام خداوند بخشنده مهربان، بارالها! بر محمد که آقای پیامبران مرسل، و ختم کننده پیامبران و حجت خدا بر مردم است، درود فرست.»...
  2. امام زمان(ع) در دعایی که در ماه رجب در مسجد سهله قرائت فرموده‌اند چنین می‌فرمایند: «ای شنواترین شنونده‌ها! ای بیننده‌ترین بیننده‌ها! ای نگاه کننده‌ترین نگاه کنندگان، ای سریع‌ترین حسابگران! ای استوارترین حاکمان؟ و ای ارحم الراحمین! بر خاتم پیامبران و خاندان پاک او درود بفرست».[۱۷۱].
  3. امام عصر(ع) در ضمن جواب نامه احمد بن اسحاق چنین می‌فرماید: «سپس خداوند محمد(ص) را که برای جهانیان رحمت است برانگیخت، و نعمت خود را با او به اتمام رسانید و پیامبران را با او ختم کرد، و او را برای هدایت همگان فرستاد».[۱۷۲].
  4. در زیارتی که از ناحیه وجود مقدس امام زمان(ع) یکی از نواب اربعه رسیده است چنین آمده: «السَّلَامُ عَلَى آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ مِنْ خَلِيقَتِهِ‌... السَّلَامُ عَلَى ابْنِ خَاتَمِ الْأَنْبِيَاءِ، السَّلَامُ عَلَى ابْنِ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ...»[۱۷۳]؛ «سلام بر آدم برگزیده خدا از مخلوقاتش، سلام بر فرزند خاتم پیامبران، درود بر فرزند سرور جانشینان».[۱۷۴].

روایات دیگری در زمینه خاتمیت

  1. در روایتی حضرت آدم(ع) می‌فرماید: «آنگاه که خداوند مرا آفرید به عرش خداوند نگریستم دیدم که در آن نوشته شده است: خدایی جز خداوند یکتا نیست محمد(ص) رسول خدا است. در این موقع فهمیدم که هیچ کسی گرامی‌تر نزد خداوند از محمد(ص) نیست؛ زیرا اسم او را همراه اسم خود آورده است، در این موقع به من وحی شد سوگند به عز و جلالم او آخرین پیامبران از فرزندان تو او است و اگر او نبود تو را نمی‌آفریدم».[۱۷۵].
  2. یکی از فرازهای دعای مبارک سمات چنین است: «وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً»[۱۷۶]؛ «درود خداوند بر سرور ما محمد(ص) خاتم پیامبران و خاندان پاکش باد».
  3. خداوند متعال به حضرت آدم(ع) فرموده است: «أَنْتَ يَا آدَمُ أَوَّلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ وَ ابْنُكَ مُحَمَّدٌ خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ...»[۱۷۷]؛ «تو ای آدم، اول انبیاء و رسولان هستی و فرزندت محمد خاتم انبیا و رسولان می‌باشد».
  4. از چیزهایی که خداوند به حضرت آدم وحی کرده بیان می‌باشد از: «به وسیله فرزندت ابراهیم(ع) بیت خود را تعمیر می‌کنم. آنگاه امت‌ها به تعمیر بیتم می‌پردازند تا نبوت به پیامبری برسد که او را خاتم پیامبران می‌گویند او را در آن نقطه سکنی می‌بخشم».[۱۷۸].
  5. در تورات از خداوند تبارک و تعالی چنین نقل می‌کند: «من در میان امتی درس نخوانده از نسل اسماعیل(ع) پیامبری را بر می‌انگیزم، کتابم را بر او فرود می‌فرستم و با شریعت استوار مبعوثش می‌سازم، شریعتی که از آن همه مردم خواهد بود، و به او حکمت می‌بخشم و با فرشتگان و قدرت غیبی خود کمکش می‌کنم و به محمد(ص) و به آنچه که فرود می‌فرستم از حکمت؛ دین خود را کامل می‌سازم و به وسیله او پیامبران و رسولان خود را ختم می‌کنم.»...[۱۷۹].
  6. در حدیث بحیرای راهب چنین آمده است: «أَنْتَ سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ سَيِّدُ الْمُرْسَلِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ»[۱۸۰]؛ «تو سرور فرزندان آدم، و سرور پیامبران، و پیشوای پرهیزگاران، و خاتم پیامبران هستی».
  7. در دعای روز پنج شنبه چنین وارد شده است: «وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌»[۱۸۱]؛ «درود بر محمد(ص) خاتم پیامبران و خاندان پاک و نیکوکار او باد، کسانی که برایشان ترسی و اندوهی در آخرت نیست».
  8. در تسبیحات روز پنج‌شنبه چنین آمده است: «وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌»[۱۸۲]؛ «درود خداوند بر رسول او، محمد(ص) خاتم پیامبران باد».
  9. در دعای روز جمعه چنین وارد شده است: «بر محمد و خاندان او درود بفرست، پیامبری که نوید دهنده رحمت و پیشوای خیر و امام هدایت و دعوت کننده به راه‌های سلامتی است، او رسول تو وخاتم پیامبران و سید مرسلان است».[۱۸۳].
  10. در دعای ایام ماه رجب چنین دارد: «يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ وَ أَسْرَعَ الْحَاسِبِينَ يَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ»[۱۸۴]؛ «ای شنواترین شنونده‌ها! ای بیناترین بیننده‌ها! و ای سریع‌ترین حسابگران! و ای صاحب قوت استوار! بر محمد خاتم پیامبران و اهل بیتش درود بفرست».
  11. در دعای شب نیمه ماه شعبان چنین دارد: «وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الصَّادِقِينَ وَ عِتْرَتِهِ النَّاطِقِينَ»[۱۸۵]؛ «بر محمد خاتم پیامبران و رسولان، و خاندان راستگو و عترتش، درود بفرست».
  12. شیخ مفید از ابن عباس روایت می‌کند که او گفت: اولین پیامبر الهی آدم، و آخرین پیامبر الهی حضرت محمد(ص) می‌باشد و پیامبران الهی صد و بیست و چهار هزار نفر بوده‌اند که سیصد نفر آنها پیامبر مرسل، و پنج نفر از این سیصد نفر اولوا العزم بوده‌اند، و آن پنج نفر عبارتند از حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی، و حضرت محمد(ص)...}}[۱۸۶].
  13. مرحوم شیخ طبرسی در آداب دخول به خانه چنین فرموده است: «اگر در خانه کسی نبود پس از ادای شهادتین، بگو درود بر محمد فرزند عبدالله، خاتم پیامبران. و درود بر پیشوایان راهنما و هدایت شده، و درود بر ما و بر بندگان صالح باد».[۱۸۷].
  14. در زیارت رسول الله(ص) چنین وارد شده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسَالَةَ...»[۱۸۸]؛ «درود بر تو ای خاتم پیامبران! گواهی می‌دهم که رسالت خود را ادا نمودی».
  15. و نیز در همان زیارت رسول خدا(ص) چنین دارد: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نَجِيبَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ»[۱۸۹]؛ «درود بر تو ای انسان گران‌بها! ای خاتم پیامبران! ای سرور رسولان».
  16. و همچنین در همان زیارت رسول خدا(ص) دارد: «سلام بر تو ای حجت خدا بر گذشتگان و آیندگان ای پیشتاز در طاعت خدای جهان و ای نگهبان رسولان، و ای خاتم پیامبران و گواه بر خلق خدا و شفیع نزد او».[۱۹۰].
  17. و در فرازی دیگر از زیارت رسول خدا(ص) چنین دارد: «پیامبر، نخستین فرد از پیامبران است، که با خدا پیمان بست. و آخرین آنان از نظر بعثت، پیامبری که خداوند او را در دریای فضیلت خود فرو برد».[۱۹۱].
  18. در زیارت ابراهیم فرزند رسول خدا(ص) چنین دارد: «السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتَمِ الْمُرْسَلِينَ...»[۱۹۲]؛ «سلام بر محمد بن عبد الله، آقای انبیاء و خاتم رسولان».
  19. در زیارت عاشورای امام حسین(ع) این فراز وارد شده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ... وَ سِبْطِ خَاتَمِ الْمُرْسَلِينَ»[۱۹۳]؛ «درود بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا!... و فرزند خاتم رسولان».
  20. در زیارت امام حسین(ع) در اول ماه رجب این فراز وارد شده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‌(ص) السَّلَامُ عَلَيْكَ يَابْنَ خَاتِمِ النَّبِيِّينَ»[۱۹۴]؛ «سلام بر تو ای فرزند پیامبر خدا! سلام بر تو ای فرزند خاتم پیامبران!».

این بود قسمتی از روایات، که در باب «خاتمیت رسول گرامی(ص)» و «خاتمیت دین و شریعت» او از خود رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) رسیده است البته ممکن است با تتبع بیشتر ده‌ها روایت دیگر در این باب جمع‌آوری شود. ولی همین اندازه که اینجا ذکر شد به خصوص «حدیث منزلت» که از احادیث متواتره و یقینی است برای اثبات مدعا و تأیید آیاتی که گواهی بر «خاتمیت» می‌دهند کافی است[۱۹۵].[۱۹۶].

منابع

پانویس

  1. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۲۶-۲۲۸.
  2. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲، ص۱۱۲.
  3. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی ج۲، ص ۱۲۷.
  4. تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۸۱ – ۳۸۴؛ در المنثور، ج۵، ص۲۰.
  5. تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۸۱.
  6. «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ‏ مُوسَى‏ إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۵؛ خصال، ج۱، ص۳۲۲ و ج ۲، ص۴۸۷.
  7. «إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ ذِكْرُهُ‏ خَتَمَ‏ بِنَبِيِّكُمُ‏ النَّبِيِّينَ‏ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ کافی، ج۲، ص۱۰.
  8. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.
  9. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِعَلِيٍّ(ع): أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‌»؛ (مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل علی بن أبی طالب(ع)، ص۱۸۷۰.
  10. «قال: إن مثلي و مثل الأنبياء من قبلي كمثل رجل بنى بيتا، فأحسنه و أجمله إلا موضع لبنة من زاوية فجعل الناس يطوفون به و يعجبون له و يقولون هلا وضعت هذه اللبنة، قال: فأنا اللبنة و أنا خاتم النبيين».
  11. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، شرح و تحقیق قاسم الشماعی الرفاعی، ج۵-۶، کتاب المناقب، باب ۱۹، ص۲۶.
  12. مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، کتاب الفضائل، باب ۷، حدیث ۲۰-۲۱، ص۱۷۹۰.
  13. احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بهامشه منتخب کنز العمال، ج۲، ص۳۹۸ و ۴۱۲.
  14. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، تصحیح عبدالرحمن محمد عثمان، ج۴، ابواب الامثال، باب دوم، حدیث ۳۰۲۲، ص۲۲۵.
  15. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷-۸، ص۵۶۷.
  16. عبد علی العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۶، ص۵۹.
  17. جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۵۴۴.
  18. اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۷.
  19. «إِنَّ لِي أَسْمَاءً أَنَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا أَحْمَدُ وَ أَنَا الْمَاحِي يَمْحُو اللَّهُ بِيَ الْكُفْرَ وَ أَنَا الْحَاشِرُ يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَيَ وَ أَنَا الْعَاقِبُ، قَالَ:... مَا الْعَاقِبُ، قَالَ الَّذِي لَيْسَ نَبِيَّ بَعْدَهُ»؛ (احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۸۴).
  20. «فيأتوني فيقولون يا محمد(ص) أنت رسول الله و خاتم الأنبياء غفر الله لك ذنبك ما تقدم منه و ما تأخر فاشفع لنا إلى ربك ألا ترى إلى ما نحن فيه ألا ترى ما قد بلغنا...»؛ (احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۳۶).
  21. إن الرسالة و النبوة قد انقطعت، فلا رسول بعدي و لا نبي...؛ (اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۷).
  22. عن جابر بن عبدالله أن النبي(ص) قال: أنا قائد المرسلين و لا فخر و أنا خاتم النبيين و لا فخر و أنا أول شافع و أول مشفع و لا فخر؛ (عبدالله بن عبدالرحمن سمرقندی دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۲۷).
  23. فضلت على الأنبياء بست: أعطيت جوامع الكلم و نصرت بالرعب و أحلت لي الغنائم و جعلت لي الأرض مسجداً و طهوراً و أرسلت إلى الخلق كافة و ختم بي النبيون؛ (اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۸).
  24. «أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْلِيَاءِ»؛ (عبد علی عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۶، ص۵۸).
  25. «أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ»؛ (سیدنورالله حسینی مرعشی تستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، تعلیق شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی، ج۴، ص۱۲۰).
  26. «فِيمَا عَهِدَ إِلَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ‌(ع) أَنَّهُ إِذَا كَانَ آخِرُ الزَّمَانِ يَخْرُجُ نَبِيٌّ يُقَالُ لَهُ أَحْمَدُ خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ...»؛ (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۸۴).
  27. «أَيُّهَا النَّاسُ‌! خُذُوهَا مِنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌(ص) إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ يَمُوتُ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ...»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه سید کاظم محمدی و محمد دشتی، خطبه ۸۷).
  28. «اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِكَ وَ نَوَامِيَ بَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ...»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۷۲).
  29. «أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ تَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳).
  30. «أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳).
  31. «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ...»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵).
  32. «... وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ‌»؛ (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تعلیق و تصحیح علی اکبر غفاری، ج۸، ص۶۷).
  33. «... أَرْسَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مُحَمَّداً(ص) إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّةً وَ كَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِيَاءِ وَ كَانَ مِنْ بَعْدِهِ الِاثْنَا عَشَرَ الْأَوْصِيَاءَ»؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۵۲).
  34. «... وَ شَرِيعَةُ مُحَمَّدٍ صلَا تُنْسَخُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَنِ ادَّعَى بَعْدَهُ نُبُوَّةً أَوْ أَتَى بَعْدَ الْقُرْآنِ بِكِتَابٍ فَدَمُهُ مُبَاحٌ لِكُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِكَ»؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۸۱).
  35. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَا عَلِيُّ مَا سَأَلْتُ أَنَا رَبِّي شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُ لَكَ مِثْلَهُ غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ: لَا نُبُوَّةَ بَعْدَكَ أَنْتَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ»؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۷۳).
  36. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ ص ۴۹.
  37. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ ص ۵۴.
  38. ر.ک: سید عبدالله شبر، حق الیقین فی معرفة اصول الدین، ج۱، ص۱۳۳؛ محمدجواد مغنیه، التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۲۵؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۱۵۳؛ جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۷، ص۳۱۷.
  39. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ ص ۵۴.
  40. ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.
  41. ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
  42. ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.
  43. ﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ «به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲؛ ﴿هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ «این پیام‌رسانی برای مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند که او خدایی یگانه است و تا خردمندان در یاد گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۵۲؛ ﴿إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ «همانا در این (کتاب)، برای گروهی پرستنده، پیامی رساست» سوره انبیاء، آیه ۱۰۶.
  44. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ ص ۵۴.
  45. این حدیث را بدان جهت حدیث منزلت نامیدند که رسول خدا(ص) نفس شریفش را به منزله موسی(ع) و علی(ع) را به منزله هارون قرار دادند.
  46. معانی الأخبار صدوق، ص۷۴؛ امالی شیخ صدوق، ص۲۹؛ امالی شیخ طوسی، ص۱۵۹ و ۱۶۴ و ۱۹۳ و ۲۱۸ و ۳۳۱؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۲۰؛ کشف الغمة، ج۱، ص۲۲۷؛ بحار الأنوار، ج۳۷، ص۲۵۴-۲۸۹؛ غایة المرام سید هاشم بحرانی، ص۱۰۸ - ۱۵۲. در این کتاب سندهای این حدیث از کتاب‌های شیعه و سنی جمع‌آوری شده و تعداد آن به صد و هفتاد سند رسیده است که صد سند آن، از کتاب‌های اهل تسنن و هفتاد سند آن، از کتاب‌های شیعه می‌باشد.
  47. صحیح بخاری، ج۴، ص۲۲۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۸ و ۴۱۲؛ التاج، ج۳، ص۲۲۹؛ به نقل از صحیح مسلم، و صحیح بخاری، و سنن ترمذی.
  48. «لِي خَمْسَةُ أَسْمَاءٍ أَنَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا أَحْمَدُ وَ أَنَا الْمَاحِي الَّذِي يَمْحُو اللَّهُ بِيَ الْكُفْرَ وَ أَنَا الْحَاشِرُ الَّذِي يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَيَّ وَ أَنَا الْعَاقِبُ الَّذِي لَيْسَ بَعْدَهُ النَّبِيُّ»؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۵؛ مسند احمد حنبل، ج۴، ص۸۴۸۱؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۸۹.
  49. «إِنِّي عبد اللّه و خاتَمُ النَّبيِّين و إِنَّ آدَمَ لمنْجَدِلٌ فِي طيْنَتِهِ و ساخبركم من ذلك دعوة أبي إبراهيم و بشارة عيسى بي»؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۶؛ مسند احمد حنبل، ج۴، ص۱۲۷-۱۲۸؛ ینابیع المودة، ص۱۰؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۹۵ با کمی اختلاف.
  50. «فيأتون عيسى فيقولون يا عيسى اشفع لنا إلى ربك فليقض بيننا فيقول: اني لست هنا كم و لكن ائتوا محمدا(ص) فانه خاتم النبيين»؛ مسند احمد حنبل، ج۳، ص۲۴۸؛ صحیح بخاری، ج۶، ص۱۰۶.
  51. «فيأتون فيقولون: يا محمد أنت رسول الله و خاتم الأنبياء غفر الله لك ذنبك ما تقدم منه و ما تأخر فاشفع لنا ربك ألا ترى إلى ما نحن فيه»؛ صحیح بخاری، ج۶، ص۱۰۶؛ مسند احمد حنبل، ج۲، ص۴۳۶.
  52. الطبقات الکبری، ج۱، ۱۲۸؛ مسند احمد حنبل، ج۲، ص۴۱۲.
  53. مسند احمد حنبل، ج۳، ص۷۹.
  54. «ان الرسالة و النبوة قد انقطعت فلا رسول بعدي و لا نبي قال: فشق ذلك على الناس فقال: لكن المبشرات فقالوا يا رسول الله و ما المبشرات؟ قال: رؤيا المسلم و هي جزء من أجزاء النبوة»؛ سنن الترمذی، ج۳، ص۳۶۴.
  55. «أنا قائد المرسلين و لا فخر و أنا خاتم النبيين و لا فخر و أنا أول شافع و مشفع و لا فخر»؛ سنن دارمی، ج۱، ص۲۷.
  56. الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۶؛ ینابیع المودة، ص۱۷، و فيه: أول الأنبياء في الخلق.
  57. «يا علي اخصمك بالنبوة فلا نبوة بعدي و تخصم الناس بسبع و لا يجاحدك فيه أحد من قريش: أنت أولهم إيماناً بالله...»؛ حلیة الأولیاء، ج۱، ص۶۶.
  58. أسد الغابة، ج۳، ص١٠.
  59. «انما أخاف على امتي الأئمّة المضلين فإذا وضع السيف في امتي لم يرفع عنها الى يوم القيامة، و لا تقوم الساعة حتى تلتحق قبائل من امتي بالمشركين و حتّى تعبد قبائل من امتي الاوثان، و انه يكون في امتي ثلاثون كذابون كلهم يزعم أنّه نبي و أنا خاتم النبيين لا نبي بعدي، و لا تزال طائفة من امتي على الحق ظاهرين لا يضرهم من خالفهم حتّى يأتي أمر اللّه و هم على ذلك»؛ جامع الاصول، ج۱۰، ص۴۱۰.
  60. «اعطيت جوامع الكلم و نصرت بالرعب و أحلت لي الغنائم و جعلت لي الأرض طهوراً و مسجداً و أرسلت إلى الخلق كافة و ختم بي النبيون»؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۲۶.
  61. الدر المنثور، ج۵، ص۲۰۴.
  62. «هو نور نبيك يا جابر خلقه الله ثم خلق فيه كل خير و خلق بعده كل شيء... ثم أخرجني إلى الدنيا فجعلني سيد المرسلين و خاتم النبيين و مبعوثاً إلى كافة الناس أجمعين و رحمة للعالمين»؛ ینابیع المودة. ص۱۴ و ۱۵.
  63. «... وَ جَعَلَ اسْمِي فِي الْقُرْآنِ مُحَمَّداً فَأَنَا مَحْمُودٌ فِي جَمِيعِ الْقِيَامَةِ فِي فَصْلِ الْقَضَاءِ لَا يَشْفَعُ أَحَدٌ غَيْرِي وَ سَمَّانِي فِي الْقِيَامَةِ حَاشِراً يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَيَّ وَ سَمَّانِيَ الْمُوقِفَ أُوقِفُ النَّاسَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَمَّانِيَ الْعَاقِبَ أَنَا عَقِبُ النَّبِيِّينَ لَيْسَ بَعْدِي رَسُولٌ وَ جَعَلَنِي رَسُولَ الرَّحْمَةِ»؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۲؛ خصال، ج۲، ص۴۲۵؛ معانی الأخبار، ص۵۱؛ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۹۳.
  64. «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ لَا سُنَّةَ بَعْدَ سُنَّتِي‌- فَمَنِ ادَّعَى بَعْدَ ذَلِكَ فَدَعْوَاهُ وَ بِدْعَتُهُ فِي النَّارِ فَاقْتُلُوهُ وَ مَنِ اتَّبَعَهُ فَإِنَّهُ فِي النَّارِ أَيُّهَا النَّاسُ أَحْيُوا الْقِصَاصَ وَ أَحْيُوا الْحَقَّ لِصَاحِبِ الْحَقِّ وَ لَا تَفَرَّقُوا أَسْلِمُوا وَ سَلِّمُوا تَسْلَمُوا ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ»؛ فقیه، ج۴، ص۱۶۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۵۵۵.
  65. خصال، ج۱، ص۳۲۲؛ وسائل الشیعة، ج۱، ص۱۵.
  66. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۷۴.
  67. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَرَّمَ عَلَيْكُمْ دِمَاءَكُمْ وَ أَمْوَالَكُمْ وَ أَعْرَاضَكُمْ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا إِلَى يَوْمِ تَلْقَوْنَهُ أَلَا فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ لَا أُمَّةَ بَعْدَكُمْ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حَتَّى إِنَّهُ لَيُرَى بَيَاضُ إِبْطَيْهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ أَنِّي قَدْ بَلَّغْتُ»؛ خصال، ج۲، ص۴۸۷.
  68. تفسیر فرات، ص۸۷؛ امالی شیخ طوسی، ص۳۰۵، با تفاوتی اندک.
  69. «حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مِنَ الْمَدِينَةِ وَ سَاقَ قِصَّةَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ خُطْبَةَ النَّبِيِّ(ص) وَ فِيهَا بِي وَ اللَّهِ بَشَّرَ الْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْحُجَّةُ عَلَى جَمِيعِ الْمَخْلُوقِينَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ فَمَنْ شَكَّ فِي هَذَا فَهُوَ كَافِرٌ كُفْرَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَ مَنْ شَكَّ فِي قَوْلِي هَذَا فَقَدْ شَكَّ فِي الْكُلِّ وَ الشَّاكُّ فِي ذَلِكَ فَهُوَ فِي النَّارِ»؛ احتجاج، ص۳۷؛ مستدرک الوسائل، ج۳، ص۲۴۷.
  70. احتجاج مرحوم طبرسی، ص۶۸.
  71. «نَحْنُ أَهْلُ بَيْتٍ قَدْ أَعْطَانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعَ خِصَالٍ لَمْ يُعْطِ أَحَداً قَبْلَنَا وَ لَا يُعْطِي أَحَداً بَعْدَنَا أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ أَكْرَمُ النَّبِيِّينَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ...»؛ کشف الغمة، ج۳، ص۳۶۹.
  72. کشف الغمة، ج۱، ص۱۷.
  73. نور الثقلین، ج۴، ص۲۸۴.
  74. «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مُحِبّاً لِأَوْلِيَائِكَ وَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِيَائِكَ يَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِيِّينَ»؛ زاد المعاد، ص۱۷۴، دعای روز بیست و پنجم.
  75. «إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ... وَ أَخْبَرَكُمْ عَالِمٌ مِنْكُمْ جَاءَكُمْ مِنَ الشَّامِ فَقَالَ تَرَكْتُ الْخَمْرَ وَ الْخَمِيرَ وَ جِئْتُ إِلَى الْبُؤْسِ وَ التُّمُورِ لِنَبِيٍّ يُبْعَثُ فِي هَذِهِ الْحَرَّةِ مَخْرَجُهُ بِمَكَّةَ وَ مُهَاجَرُهُ هَاهُنَا وَ هُوَ آخِرُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَفْضَلُهُمْ يَرْكَبُ الْحِمَارَ...»؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۳۷۴ و ص۳۸۷.
  76. احقاق الحق، ج۴، ص۱۲۰، توضیحی پیرامون قراز دوم این حدیث در پاورقی حدیث ۱۰۱ خواهد آمد ان‌شاءالله.
  77. أكمل بمحمد(ص) و بما أرسله به من بلاغ و حكمة ديني واختم به انبيائي و رسلي فعلى محمد و أمته تقوم الساعة؛ اقبال سید ابن طاووس، ص۷۳۴، طبع تبریز و ص۵۰۹، چاپ طهران.
  78. «‌أَيُّهَا النَّاسُ حَلَالِي حَلَالٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامِي حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَلَا وَ قَدْ بَيَّنَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْكِتَابِ وَ بَيَّنْتُهُمَا لَكُمْ فِي سُنَّتِي وَ سِيرَتِي»؛ کنز الفوائد، ص۱۶۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۲۴.
  79. «كانت بنو إسرائيل تسوسهم الأنبياء كلما هلك نبي خلفه نبي، و أنه لا نبي بعدي و سيكون بعدي خلفاء»؛ جامع الأصول، ج۴، ص۴۸.
  80. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۶۹-۸۷.
  81. نهج البلاغه، خطبه اول.
  82. «اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِكَ وَ نَوَامِيَ بَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ...»؛ نهج البلاغه، خطبه ۶۹.
  83. «أَيُّهَا النَّاسُ خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ(ص) إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ...»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳.
  84. «اخْتَارَ آدَمَ(ع) خِيَرَةً مِنْ خَلْقِهِ... فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ وَ لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ مِمَّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالاتِهِ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ(ص) حُجَّتُهُ وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذُرُهُ وَ نُذُرُهُ...»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
  85. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹.
  86. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۸.
  87. «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِيحُهُ وَ سِرَاجاً لَا يَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا يُدْرَكُ قَعْرُهُ وَ مِنْهَاجاً لَا يُضِلُّ نَهْجُهُ وَ شُعَاعاً لَا يُظْلِمُ ضَوْءُهُ وَ فُرْقَاناً لَا يُخْمَدُ بُرْهَانُهُ...»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
  88. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰؛ مجالس شیخ مفید، ص۵۲۷؛ بحار الأنوار، ج۲۲، ص۵۲۷.
  89. «قَالَ وَ قَدْ حَشَدَهُ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ وَ انْغَصَّتْ بِهِمُ الْمَحَافِلُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي كَهَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي...»؛ کافی، ج۶، ص۲۶.
  90. کافی، ج۸، ص۶۷؛ نهج السعادة، الخطب، ج۱، ص۱۸۸.
  91. غایة المرام، ص۴۷؛ امالی شیخ صدوق، ص۱۷.
  92. صحیفة علویه، دعای روز بیست و ششم.
  93. «أَيُّهَا النَّاسُ عَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ وَ الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ فَإِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ(ع) وَ جَمِيعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِيُّونَ إِلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ فِي عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ(ص)...»؛ کشف الیقین، ص۲۴؛ تفسیر قمی، ص۳۴۳؛ غایة المرام، ص۳۵۸؛ نهج السعادة الخطب، ج٣، ص١٨.
  94. «أَمَّا رَسُولُ اللَّهِ فَخَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَيْسَ بَعْدَهُ رَسُولٌ وَ لَا نَبِيٌّ خَتَمَ الْأَنْبِيَاءَ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ کتاب سلیم بن قیس، ص۹۷؛ احتجاج، ج۱، ص۲۲۰، طبع جدید.
  95. وافی، ج۱۴، ص۱۱، چاپ قدیم.
  96. کشف الغمة، ج۱، ص۵۰۶.
  97. نور الثقلین، ج۴، ص۲۸۴.
  98. «فَخَرَّ عَلِيٌّ‌(ع) سَاجِداً، ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيَّ بِالْإِسْلَامِ، وَ عَلَّمَنِي الْقُرْآنَ، وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَيْرِ الْبَرِيَّةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ إِحْسَاناً مِنْهُ إِلَيَّ وَ فَضْلًا مِنْهُ عَلَيَّ»؛ غایة المرام، ص۱۲۷.
  99. «فَخَرَرْتُ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى سَاجِداً وَ حَمِدْتُهُ عَلَى مَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَيَّ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ الْقُرْآنِ وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ»؛ غایة المرام، ص۵۵۲.
  100. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۸۷-۹۶.
  101. حدثتني فاطمة(س) لما حملت بالحسن و ولدته جاء النبي(ص)... ثم هبط جبرئيل يا محمد العلي الأعلى يقرئك السلام و يقول: علي منك بمنزلة هارون من موسى و لا نبي بعدك سم ابن هذا باسم ابن هارون...؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۵.
  102. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً يَشْهَدُ الْأَوَّلُونَ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ سَيِّدِ الْمُتَّقِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ قَائِدِ الْخَيْرِ وَ مِفْتَاحِ الرَّحْمَةِ»؛ مقباس المصابیح، ص۱۱۳.
  103. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۹۶.
  104. «أَنَا ابْنُ نَبِّيِ اللَّهِ... أَنَا ابْنُ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ‌»؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۲۶.
  105. مکاتیب الأئمه، ج۲، ص۲۴.
  106. «جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّكَ الَّذِي يُوحَى إِلَيْكَ كَمَا أُوحِيَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فَسَكَتَ النَّبِيُّ(ص) سَاعَةً ثُمَّ قَالَ نَعَمْ أَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ...»؛ تفسیر برهان، ج۲، ص۴۱.
  107. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۹۷.
  108. «فَأَخْبِرْنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ يَكُونُ بَعْدَكَ نَبِيٌّ فَقَالَ لَا أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَكِنْ يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ قَوَّامُونَ بِالْقِسْطِ بِعَدَدِ نُقْبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ...»؛ مناقب مازندرانی، ج۱، ص۳۰۰؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۵۴۴.
  109. اقبال، ص۳۴۳.
  110. اقبال سید بن طاووس، ص۳۴۳.
  111. کشف الغمة، ج۲، ص۲۱۳؛ بحار الأنوار، ج۷۸، ص۱۲۵.
  112. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۹۸.
  113. صحیفه سجادیه، دعای دوازدهم.
  114. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ...»؛ صحیفه سجادیه، دعای هفدهم.
  115. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ تَمَامِ عِدَّةِ الْمُرْسَلِينَ‌»؛ ملحقات صحیفه سجادیه، دعای روز سه شنبه.
  116. ملحقات صحیفه سجادیه، دعای روز چهارشنبه.
  117. مصباح المتهجد، ص۴۰۸، دعای ابی‌حمزه ثمالی.
  118. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۰۰.
  119. «لَقَدْ خَتَمَ اللَّهُ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ وَ خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ الْأَنْبِيَاءَ»؛ کافی، ج۱، ص۱۷۷؛ وافی، ج۲، ص۱۹ از مجلد اول.
  120. «وَ أَرْسَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مُحَمَّداً(ص) إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّةً وَ كَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِيَاءِ وَ كَانَ مِنْ بَعْدِهِ الِاثْنَا عَشَرَ الْأَوْصِيَاءَ»؛ اکمال الدین، ص۱۲۷.
  121. اقبال، ص۹۱.
  122. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ وَ يَا ابْنَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»؛ هدیة الزائرین، ص۱۳۵-۱۳۷.
  123. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۰۲.
  124. «فَكُلُّ نَبِّيٍّ جَاءَ بَعْدَ الْمَسِيحِ أَخَذَ بِشَرِيعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ حَتّى جَاءَ مُحَمَّدٌ(ص)، فَجَاءَ بِالْقُرْآنِ وَ بِشَرِيعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ؛ فَحَلَالُهُ حَلَالٌ إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...»؛ کافی، ج۲، ص۱۷؛ محاسن، ص۱۹۳.
  125. «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِي‌ءُ غَيْرُهُ»؛ کافی، ج۱، ص۵۸.
  126. «بَعَثَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ نَبِيَّهُ مُحَمَّداً(ص) فَأَفْضَلُ الدِّينِ مَعْرِفَةُ الرُّسُلِ وَ وَلَايَتُهُمْ وَ أُخْبِرُكَ أَنَّ اللَّهَ أَحَلَّ حَلَالًا وَ حَرَّمَ حَرَاماً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ بحار الأنوار، ج۱، ص۲۸۸.
  127. «إِنَّ بَعْضَ قُرَيْشٍ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ(ص) بِأَيِّ شَيْ‌ءٍ سَبَقْتَ الْأَنْبِيَاءَ وَ أَنْتَ بُعِثْتَ آخِرَهُمْ وَ خَاتَمَهُمْ فَقَالَ إِنِّي كُنْتُ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَبِّي...»؛ کافی، ج۲، ص۱۰.
  128. «أَيْنَ أَنْتَ مِنْ دُعَاءِ الْإِلْحَاحِ فَقَالَ لَهُ الطَّالِبُ وَ مَا دُعَاءُ الْإِلْحَاحِ فَقَالَ لَهُ تَقُولُ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ...»؛ قرب الاسناد، ص۴و ۵.
  129. «ثُمَّ امْشِ وَ قَصِّرْ خُطَاكَ حَتَّى تَسْتَقْبِلَ الْقَبْرَ وَ اجْعَلِ الْقِبْلَةَ بَيْنَ كَتِفَيْكَ وَ اسْتَقْبِلْ بِوَجْهِكَ وَجْهَهُ وَ قُلِ السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنَ اللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رُسُلِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَاحِبِ مِيثَاقِكَ وَ خَاتِمِ رُسُلِكَ وَ سَيِّدِ عِبَادِكَ...»؛ کامل الزیارات، ص۲۳۰ و ۲۳۱.
  130. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً فَخَتَمَ بِهِ الْأَنْبِيَاءَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ كِتَاباً فَخَتَمَ بِهِ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَحَلَّ فِيهِ حَلَالًا وَ حَرَّمَ حَرَاماً فَحَلَالُهُ حَلَالٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...»؛ تفسیر نعمانی ص۳؛ المیزان، ج۳، ص۸۱ به نقل از تفسیر نعمانی.
  131. «إِذَا أَرَدْتَ زِيَارَةَ قَبْرِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) فَتَوَضَّأْ وَ اغْتَسِلْ وَ امْشِ عَلَى هُنَيْئَتِكَ وَ قُلِ... السَّلَامُ مِنَ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رِسَالَتِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ وَ مَعْدِنِ الْوَحْيِ وَ التَّنْزِيلِ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتَقْبَلَ»؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۵؛ فرحة الغری، ص۳۳.
  132. «يُسْتَحَبُّ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى النَّبِيِّ(ص) بَعْدَ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ بِهَذِهِ الصَّلَاةِ: اللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّداً(ص) كَمَا وَصَفْتَهُ فِي كِتَابِكَ... وَ أَنَّهُ رَسُولُكَ وَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ جاءَ بِالْحَقِ مِنْ عِنْدِكَ الْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ‌»؛ مصباح المتهجد، ص۲۷۱ و ۲۷۲.
  133. «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ غُفْرَانَكَ... وَ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ... عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ إِمَامِ الْمُتَّقِينَ...»؛ مصباح المتهجد، ص۲۷۲.
  134. مصباح المتهجد، ص۵۰۰.
  135. «إِنَّ اللَّهِ خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً وَ انْزِلْ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ...»؛ وافی، جزء دوم از ج۱، ص۱۴۴.
  136. «إِذَا زُرْتَ جَانِبَ النَّجَفِ فَزُرْ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَإِنَّكَ زَائِرٌ الْأَنْبِيَاءَ الْأَوَّلِينَ وَ مُحَمَّداً(ص) خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيّاً سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ فَإِنَّ زَائِرَهُ تُفْتَحُ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ عِنْدَ دَعْوَتِهِ فَلَا تَكُنْ عَنِ الْخَيْرِ نَوَّاماً»؛ مزار ابن مشهدی مخطوط، ص۱۴؛ تحفة الزائر، ص۶۱.
  137. فلاح السائل، ص۲۰۲؛ بحار الأنوار، ج۸۶، ص۲۶۷.
  138. «كان علي(ع) يرى مع رسول الله(ص) قبل الرسالة الضوء و يسمع قال: و قال له(ص) لو لا أني خاتم الأنبياء لكنت شريكاً في النبوة فإن لا تكن نبيا فإنك وصي نبي و وارثه بل أنت سيد الأوصياء و إمام الأتقياء»؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۰؛ غایة المرام، ص۴۷.
  139. وسائل الشیعه، ج۴، ص۹۸۹ و۹۹۰.
  140. «‌إِنَّ تُبَّعاً قَالَ لِلْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ كُونُوا هَاهُنَا حَتَّى يَخْرُجَ هَذَا النَّبِيُّ أَمَّا أَنَا لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَرَجْتُ مَعَهُ وَ كَتَبَ إِلَى النَّبِّيِ‌(ص) وَ عُنْوَانُ الْكِتَابِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ مِنْ تُبَّعٍ الْأَوَّلِ‌»؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۰۱.
  141. «إذا حضرت أحدكم الحاجة فليصم... و يقول: و ذكر دعاء طويلا ذكر منه مواضع الحاجة «اللهمّ إني أتقرب إليك بنبيك و رسولك و حبيبك خاتم النبيين و سيد المرسلين و إمام المتقين»؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۴۷۲.
  142. بحار الأنوار، ج۱۱، ص۴۲.
  143. بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۳۳۶.
  144. بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۳۷۵؛ زاد المعاد، ص۳۴۵.
  145. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ مُسْتَوْدَعَ عِلْمِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ صَاحِبَ لِوَاءِ الْحَمْدِ وَ سَاقِيَ أَوْلِيَائِهِ مِنْ حَوْضِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا يَعْسُوبَ الدِّينِ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ وَالِدَ الْأَئِمَّةِ الْمَرْضِيِّينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰؛ ص۳۷۴؛ زاد المعاد، ص۳۴۳.
  146. تحفة الزائر، ص۱۰۰.
  147. «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.
  148. کافی، ج۱، ص۱۷۷.
  149. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۰۳-۱۱۷.
  150. «ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ مُسْتَقْبِلَ دُخُولِ السَّنَةِ... اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ... وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ(ص) وَ أَهْلِ بَيْتِهِ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌...»؛ کافی، ج۴، ص۷۲؛ الفقیه، ج۲، ص١٠٣.
  151. کامل الزیارات، ص۱۷؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۵۴.
  152. «لِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۸۷.
  153. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۱۶.
  154. کافی، ج۵، ص۳۷۳.
  155. عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۸.
  156. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۷۳. این که در این روایت و روایات دیگر، علی(ع) به عنوان «خاتم الأوصیاء» و یا «خاتم الأولیاء» معرفی شده است منافات با وصایت و ولایت و امامت یازده فرزند آن حضرت ندارد؛ زیرا وصایت و جانشینی علی(ع) تا امام دوازدهم یک وصایت و جانشینی بیش نیست و بعد از این وصایت، وصایت دیگری نخواهد بود پس «خاتم» در این روایات هم، به معنای ختم کننده است نه «زینت».
  157. «إِنَّمَا سُمِّيَ أُولُو الْعَزْمِ أُوْلِي الْعَزْمِ لِأَنَّهُمْ كَانُوا أَصْحَابَ الشَّرَائِعِ وَ الْعَزَائِمِ وَ ذَلِكَ أَنَّ كُلَّ نَبِيٍّ بَعْدَ نُوحٍ(ع) كَانَ عَلَى شَرِيعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِكِتَابِهِ إِلَى زَمَنِ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ(ع) وَ كُلُّ نَبِيٍّ كَانَ فِي أَيَّامِ إِبْرَاهِيمَ وَ بَعْدَهُ كَانَ عَلَى شَرِيعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِكِتَابِهِ إِلَى زَمَنِ مُوسَى(ع) وَ كُلُّ ُّ نَبِيٍّ كَانَ فِي زَمَنِ مُوسَى وَ بَعْدَهُ كَانَ عَلَى شَرِيعَةِ مُوسَى وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِكِتَابِهِ إِلَى أَيَّامِ عِيسَى(ع) وَ كُلُّ نَبِيٍّ كَانَ فِي أَيَّامِ عِيسَى(ع) وَ بَعْدَهُ كَانَ عَلَى مِنْهَاجِ عِيسَى وَ شَرِيعَتِهِ وَ تَابِعاً لِكِتَابِهِ إِلَى زَمَنِ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ(ص) فَهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةُ أُولُو الْعَزْمِ فَهُمْ أَفْضَلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ(ع) وَ شَرِيعَةُ مُحَمَّدٍ(ص) لَا تُنْسَخُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَنِ ادَّعَى بَعْدَهُ نُبُوَّةً أَوْ أَتَى بَعْدَ الْقُرْآنِ بِكِتَابٍ فَدَمُهُ مُبَاحٌ لِكُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِكَ مِنْهُ»؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص٨٠.
  158. «أَنَّ مَحْضَ الْإِسْلَامِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ... وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِينُهُ... وَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ أَفْضَلُ الْعَالَمِينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ»؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص١٢١-١٢٢.
  159. «حَتَّى انْتَهَتْ رِسَالَتُهُ إِلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى‌(ص) فَخَتَمَ بِهِ النَّبِيِّينَ وَ قَفَّى بِهِ عَلَى آثَارِ الْمُرْسَلِينَ وَ بَعَثَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ‌...»؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۵۴.
  160. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَعَّالِ لِمَا يَشَاءُ... وَ صَلَوَاتُهُ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَقُولُ وَ أَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع)...»؛ مناقب مازندرانی، ج۴، ص۳۶۴؛ کشف الغمة، ج۳، ص۱۷۷.
  161. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۱۷.
  162. «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع) قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) قَالَ حدثني [حَدَّثَتْنِي‌] أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ قَالَتْ حَدَّثَتْنِي فَاطِمَةُ(س) لَمَّا حَمَلْتُ بِالْحَسَنِ(ع) وَ وَلَدْتُهُ... ثُمَّ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ(ع) فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَى يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ عَلِيٌّ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَكَ سَمِّ ابْنَكَ هَذَا بِاسْمِ ابْنِ هَارُونَ فَقَالَ النَّبِيُّ(ص) وَ مَا اسْمُ ابْنِ هَارُونَ قَالَ شَبَّرَ قَالَ النَّبِيُّ(ص) لِسَانِي عَرَبِيٌّ قَالَ جَبْرَئِيلُ(ع) سَمِّهِ الْحَسَنَ»عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۵.
  163. مهج الدعوات، ص۴۰؛ بحار الأنوار، ج۴۹، ص۳۵۹.
  164. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۲۳.
  165. «مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَيْكَ دِينِي... إِنِّي أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ... وَ إِنَّ مُحَمَّداً(ص) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ شَرِيعَتَهُ خَاتِمَةُ الشَّرَائِعِ فَلَا شَرِيعَةَ بَعْدَهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...»؛ اکمال الدین، ص۲۱۴.
  166. «... السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ‌، وَ صَفْوَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ... وَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتَقْبَلَ...»؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۳۶۰.
  167. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۲۴.
  168. «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»؛ غایة المرام سید هاشم بحرانی، ص۱۵۱.
  169. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۲۵.
  170. مصباح المتهجد، ص۲۸۴.
  171. «يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ وَ يَا أَبْصَرَ الْمُبْصِرِينَ وَ يَا أَنْظَرَ النَّاظِرِينَ وَ يَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِينَ وَ يَا أَحْكَمَ الْحَاكِمِينَ وَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ...»؛ اقبال، ص۶۴۵.
  172. «‌بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَتَانِي كِتَابُكَ أَبْقَاكَ اللَّهُ... ثُمَّ بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ وَ تَمَّ بِهِ نِعْمَتُهُ وَ خَتَمَ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ وَ أَرْسَلَهُ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً وَ أَظْهَرَ مِنْ صِدْقِهِ مَا ظَهَرَ وَ بَيَّنَ مِنْ آيَاتِهِ وَ عَلَامَاتِهِ مَا بَيَّنَ ثُمَّ قَبَضَهُ(ص) حَمِيداً فَقِيداً سَعِيداً...»؛ مکاتیب الأئمة، ج۲، ص۲۷۶.
  173. بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۳۱۸؛ الصحیفة الهادیة التحفة المهدیة، ص۲۰۳.
  174. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۲۶.
  175. «لَمَّا خَلَقْتَنِي رَفَعْتُ رَأْسِي إِلَى عَرْشِكَ فَإِذَا فِيهِ مَكْتُوبٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَعَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ أَعْظَمَ عِنْدَكَ قَدْراً مِمَّنْ جَعَلْتَ اسْمَهُ مَعَ اسْمِكَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا آدَمُ إِنَّهُ لَآخِرُ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ فَلَوْ لَا مُحَمَّدٌ مَا خَلَقْتُكَ»؛ ینابیع المودة، ص۱۷ و ۱۸.
  176. بحار الأنوار، ج۹۰، ۱۰۱.
  177. اثبات الهداة، ج۱، ص۳۱۸.
  178. «من ولدك إبراهيم أجرى على يده عمارة بيتي تعمره الأمم حتى ينتهي إلى نبي يقال له خاتم النبيين اجعله من سكانه و ولاته»؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۰۰.
  179. «اني باعث في الأميين من ولد إسماعيل رسولا أنزل عليه كتابي وابعثه بالشريعة القيمة إلى جميع خلقي أوتيه حكمتي و أيدته بملائكتي و جنودي... أكمل بمحمد(ص) و بما أرسله به من بلاغ و حكمة ديني واختم به أنبيائي و رسلي فعلى محمد(ص) و أمته تقوم الساعة»؛ اقبال، ص۵۰۹.
  180. اثبات الهداة، ج۱، ص۳۴۵.
  181. مصباح المتهجد، ص۳۴.
  182. مصباح المتهجد، ص۳۴۱.
  183. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَ قَائِدِ الْخَيْرِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ الدَّاعِي إِلَى سَبِيلِ الْإِسْلَامِ وَ رَسُولِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ»؛ مصباح المتهجد، ص۳۴۵.
  184. مصباح المتهجد، ص۵۵۸.
  185. مصباح المتهجد، ص۵۸۶.
  186. اختصاص، ص۲۶۴؛ بحار الأنوار، ج۱۱، ص۴۳.
  187. «وَ إِذَا أَرَادَ الرُّجُوعَ إِلَى بَيْتِهِ فَلْيَقُلْ حِينَ يَدْخُلُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ يُسَلِّمُ عَلَى أَهْلِهِ إِنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ أَحَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فِي الْبَيْتِ أَحَدٌ فَلْيَقُلْ بَعْدَ الشَّهَادَتَيْنِ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ الْمَهْدِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ»؛ مکارم الأخلاق، ص۱۸۸.
  188. بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۶۱.
  189. بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۸۳؛ زاد المعاد، ص۳۳۴.
  190. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ السَّابِقَ فِي طَاعَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ الْمُهَيْمِنَ عَلَى رُسُلِهِ وَ الْخَاتِمَ لِأَنْبِيَائِهِ وَ الشَّاهِدَ عَلَى خَلْقِهِ وَ الشَّفِيعَ إِلَيْهِ»؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۸۴؛ زاد المعاد، ص۳۳۵.
  191. «أَوَّلِ النَّبِيِّينَ مِيثَاقاً، وَ آخِرِهِمْ مَبْعَثاً غَمَسْتَهُ فِي بَحْرِ الْفَضِيلَةِ»؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۸۵؛ زاد المعاد، ص۳۳۷.
  192. بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۲۱۷؛ هدیة الزائرین، ص۲۶۲ به نقل از شیخ مفید و سید بن طاووس و شهید.
  193. بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۳۱۳.
  194. بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۳۳۶.
  195. بر خواننده محترم پوشیده نیست که مؤلف زحمات زیادی را برای جمع‌آوری این احادیث بر خود هموار کرده‌اند.
  196. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۱۲۸.