حدیث ثقلین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = احادیث امامت
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[حدیث ثقلین در کلام اسلامی]] - [[حدیث ثقلین در معارف مهدویت]] - [[حدیث ثقلین در علوم قرآنی]] - [[حدیث ثقلین در تاریخ اسلامی]] - [[حدیث ثقلین در معارف و سیره فاطمی]] -  [[حدیث ثقلین از دیدگاه اهل سنت]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حدیث ثقلین در حدیث]] | [[حدیث ثقلین در نهج البلاغه]] | [[حدیث ثقلین در کلام اسلامی]] |[[حدیث ثقلین در گفتگوهای بین‌المذاهب]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{جعبه اطلاعات احادیث نامدار
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حدیث ثقلین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| نام حدیث = حدیث ثقلین
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| نام تصویر =
| توضیح تصویر =  
| متن حدیث =  إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ
| ترجمه حدیث = من از بین شما می‌روم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار می‌گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد
| نام‌های دیگر =
| صادره از = [[پیامبر خاتم]] {{صل}}
| راویان = {{فهرست جعبه افقی | [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} | [[جابر بن عبدالله انصاری]] | [[ابوذر غفاری]] | [[ابوسعید خدری]] | [[زید بن ارقم]]}}
| سبب صدور = بیان جایگاه [[اهل بیت]] {{ع}} و عدم انفکاک آنها از [[قرآن]]
| دلالت حدیث = {{فهرست جعبه عمودی | دلالت بر [[عصمت اهل بیت]] {{ع}} | دلالت بر [[مرجعیت علمی اهل بیت]] | دلالت بر وجوب [[اطاعت]] اهل بیت | دلالت بر جداناپذیری [[قرآن]] و اهل بیت | دلالت بر [[تحریف‌ناپذیری قرآن]]| دلالت بر مفسر بودن اهل بیت برای [[قرآن]]}}
| اعتبار سند = متواتر
| منابع شیعه = {{فهرست جعبه افقی | [[تفسیر القمی]] | [[بصائرالدرجات]] | [[امالی شیخ صدوق]] | [[کمال الدین و تمام النعمه]] | [[معانی الاخبار (کتاب)| معانی الاخبار]]}}
| منابع اهل سنت = {{فهرست جعبه افقی | [[مسند احمد ابن حنبل (کتاب)| مسند احمد]] | [[صحیح مسلم]] | [[المستدرک علی الصحیحین]] | المعجم الکبیر | [[سنن ترمذی (کتاب)| سنن ترمذی]]}}
}}


'''حدیث ثقلین''' یکی از مهمترین [[احادیث]] صحیحی است که مورد قبول [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بوده و در آن [[عترت]] در کنار [[قرآن]] ذکر شده است و دلالت روشنی بر [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[عترت پیامبر]] دارد. در این [[حدیث]] به [[پیروی]] از [[عترت]] [[فرمان]] داده شده است زیرا [[تمسک به عترت]] [[پیامبر]] چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] ایشان نیست.


== مقدمه ==
یکی از مهم‌ترین ادلۀ روایی در مورد [[برتری]] و حقانیت [[اهل بیت]] {{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)| فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵. </ref>. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در این حدیث فرمودند: «من از بین شما می‌روم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار می‌گذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد»<ref>{{متن حدیث| إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ}}؛ ‏ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و....</ref>. ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]]، یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و عظیم<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۹ و [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۴.</ref> و مراد از [[عترت]] [[اهل بیت]] و اخص [[نزدیکان]] [[پیامبر]] {{صل}} است. به [[قرآن]] [[ثقل اکبر]] و به [[عترت پیامبر]] [[ثقل اصغر]] می‌‌گویند، چنانکه در روایتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[کمیل]] فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر.ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۹ و [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۴؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۱۰؛ [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۶۴- ۶۶.</ref>


یکی از مهم‌ترین [[ادله روایی]] در مورد [[مصداق‌شناسی اهل بیت]] و [[برتری]] و [[حقانیت اهل بیت]]، [[حدیث صحیح]] و [[متواتر]] "[[ثقلین]]" است که مورد [[پذیرش]] [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] می‌باشد. [[پیامبر]] [[عظیم]] الشأن [[اسلام]]{{صل}} در این [[حدیث شریف]] با تأکید بسیار، [[امت اسلامی]] را به [[اطاعت از اهل بیت]] توصیه نموده است. طبق [[حدیث شریف]] "[[ثقلین]]"، [[قرآن]] و [[اهل بیت]] تا [[روز قیامت]] از یکدیگر جدا نمی‌شوند و بین آنها رابطه‌ای ناگسستنی وجود دارد. در کتاب [[شریف]] "[[عبقات الأنوار]]"<ref>ر.ک: عبقات الأنوار، ج۲۰، ص۹۷.</ref> علمای [[عامه]] برای حدیث ثقلین شصت وجه بیان کرده‌اند که یک قول این است: {{عربی|قیل: سميا ثقلين لثقل وجوب رعاية حقوقهما، قال ثعلب: سماهما ثقلين لأته الأخذ بهما والعمل بهما ثقيل}}<ref>عبقات الأنوار، ص۱۰۰-۱۲۰.</ref> {{عربی|أو لأنه يثقل رعایة حقوقهما}}<ref>عبقات الأنوار، ص۱۱۴.</ref> {{عربی|سمعت أبا العباس... قال لأن التمسك بهما ثقيل}}<ref>معانی الأخبار، ص۹۰.</ref> و [[أبو حیان أندلسی]] در در [[تفسیر آیه]]: {{متن قرآن|سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ}}<ref>«به زودی به حساب شما ای دو گروه گرانسنگ (آدمی و پری) می‌پردازیم» سوره الرحمن، آیه ۳۱.</ref> گفته: {{عربی|و الثقل: الأمر العظيم. و في الحديث:}} {{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي‏}} {{عربی|سميا بذلك لعظمهما و شرفهما...}}<ref>ابو حیان أندلسی، البحر المحیط، ج۱۰، ص۶۴.</ref> [[ثقلین]] به این [[دلیل]] [[ثقلین]] نامیده شده که [[تمسک]] به این دو ثقل و رعایت حقوقشان سنگین و بزرگ است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۶۴- ۶۶.</ref>.
== سند حدیث ثقلین ==
[[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت متواتر [[نقل]] کرده‌اند [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون حدیث ثقلین را بیان کرده است به طوری که محدثان شیعه در تواتر آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو سند از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.</ref>؛ همچنین محدثان [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کرده‌اند، برای نمونه: [[حاکم نیشابوری]]، [[ابن حجر]] مکی، [[نور]] الدین [[هیثمی]]، ۳۴ نفر از [[اصحاب]]<ref>کسانی که در حال اسلام ملاقات با پیامبر داشتند.</ref> و ۱۹ نفر از [[تابعین]]<ref>کسانی که با اصحاب پیامبر ملاقات داشته‌اند. </ref> آن را [[روایت]] کرده‌اند. صحابه‌‌ای همچون: [[علی]] {{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید بن ارقم]]، [[ابو سعید خُدری]] و [[زید بن ثابت]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)| فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref>.  


==مقدمه==
مکان و [[زمان]] صدور این [[حدیث]] متفاوت ذکر شده است، چنانکه [[تاریخ]]، مکان و زمان حدیث ثقلین را اینچنین ضبط کرده است: [[روز عرفه]] در [[حجة الوداع]]؛ در [[مدینه]] و در حال [[بیماری]] [[رسول الله]] {{صل}} در حالی که حجرۀ [[پیامبر]] از اصحاب پر بود؛ در [[غدیر خم]] و یا در بازگشت از [[سفر]] [[طائف]]. تمام این نقل‌ها درست است و منافاتی با هم ندارد، زیرا به خاطر اهتمام بسیار [[زیاد]] پیامبر به [[قرآن و عترت]] و اهتمامی که به فهماندن اهمیت موضوع به [[مردم]] از خود نشان می‌دادند، در موارد متعدد و به مناسبت‌های گوناگون این حدیث را تکرار فرموده‌اند<ref>الصواعق، ج ۲، ص ۴۴۰ و نیز ر.ک: گزیده اهل بیت {{ع}} در قرآن و حدیث، ص ۱۰۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]]؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۰۳.</ref>
*"حدیث ثقلین" از مهم‌‌ترین احا‌دیثی است که بر [[امامت]] [[حضرت علی]]{{ع}} و یازده [[فرزند]] معصومش{{ع}} و [[فضیلت]] آنها دلالت می‌کند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref>. [[پیامبر خدا]]{{صل}} بارها از جمله: در روز [[عرفه]]، [[مسجد]] خیف، در [[غدیر خم]] و [[خطبۀ غدیریه]] و در روزهای آخر [[عمر]] بر [[جایگاه]] والای [[قرآن]] ([[ثقل اکبر]]) و [[عترت]] ([[ثقل اصغر]]) تأکید فرمودند و از این دو [[میراث]] گران‌‌بها و دو یادگار سنگین یاد کردند که پس از خود برجای می‌گذارد و فرمودند در [[قیامت]] از شما سؤال خواهم کرد که با این دو یادگار چه کردید؟ ثقل به معنای وزین و سنگین است؛ همچنین به معنای متاع، توشۀ سفر، هرچیز نفیسی که [[نیازمند]] [[حفاظت]] باشد آمده است. از [[ابوعباس ثعلب]] پرسیدند چرا به این دو، [[ثقلین]] گویند؟ گفت: چون تمسّک به این دو، سنگین است<ref>معانی الاخبار، ص ۹۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی، امالی صدوق، ص ۵۰۰.</ref>
*در کاربرد [[قرآنی]]، [[ثقلین]] به [[جن]] و [[انس]] هم گفته شده است {{متن قرآن|سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلانِ}}<ref>«اى جنيان و آدميان، به حساب شما خواهيم رسيد» سوره الرحمن، آیه ۳۱.</ref> چراکه این دو گروه بر جانداران دیگر [[برتری]] دارند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۹ و [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۴.</ref>.
*و مراد از [[عترت]] از نظر [[اهل]] لغت و شارحان [[حدیث]]، [[اهل بیت]] و اخص [[اقارب]] [[پیامبر]]{{صل}} است و در [[روایات]] نیز مصداق [[اهل بیت]] و [[عترت]] به [[پیامبر]]{{صل}} و [[حسن]] و [[حسین]] و [[ائمه]] نه‌گانه از [[فرزندان]] [[حسین]]{{ع}} و نهمین آنها [[مهدی]]{{ع}} و [[قائم]] آنهاست اشاره شده است<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۴۰.</ref> و [[قرآن]] هم در [[وصف]] آنها فرموده: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>
*در این [[حدیث شریف]] چند نکته قابل توجّه است:
# [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} هیچ‌گاه از یکدیگر جدا نخواهد بود؛ بنابراین اگر کسی گفت: [[قرآن]] ما را بس است باید بداند که [[قرآن]] هرگز از [[اهل بیت]] جدا نخواهد شد و این سخن [[نادرست]] است. چنان‌چه اگر کسی بگوید: [[اهل بیت]] ما را بس است، باید توجّه کنند که [[اهل بیت]] بدون [[قرآن]] ناممکن و این سخن [[نادرست]] است.
# [[اطاعت از قرآن]] و [[اهل بیت]] امری مطلق و [[ابدی]] و بدون قید و شرط است.
# [[اطاعت]] مطلق و توأم بودن این دو مستلزم این است که [[اهل بیت]] نیز همانند [[قرآن]] از هرگونه [[اشتباه]] و [[خطا]] دور باشند. [[قرآن]] درباره خود می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> عِدل [[قرآن]] بودن [[اهل بیت]] در صورتی صحیح است که آنان نیز چنین باشند؛ یعنی از هر [[خطا]] و گناهی مصون و دارای [[عصمت]] باشند.
#تنها [[راه هدایت]] بعد از [[پیامبر]] تمسّک به [[قرآن]] و [[اهل بیت]] (با هم) است<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۴۳.</ref>.


==[[متن حدیث]]==
برخی از راویان حدیث از طبقه [[صحابه]] عبارت است از: [[امیر المؤمنین]]{{ع}}؛ [[امام حسن مجتبی]]{{ع}}؛ [[ابوذر غفاری]]؛ [[سلمان]]؛ [[ابوسعید خدری]]؛ [[خزیمة بن ثابت]]؛ [[زید بن ثابت]]؛ [[عبدالرحمان بن عوف]]؛ [[طلحة بن عبید الله]]؛ [[ابو هریره]]؛ [[سعد بن ابی‌وقاص]]؛ [[ابوایوب انصاری]] و [[عمرو بن عاص]]. راویانی از مؤلفین [[صحاح ستّه]] عبارت‌اند از: [[مسلم بن حجاج]]؛ [[ابن ماجه]]؛ [[ابوداوود سجستانی]]؛ [[ترمذی]] و [[نسائی]]. حال اسامی برخی از راویان بزرگ در قرن‌های مختلف: [[محمد بن سعد]] (صاحب کتاب الطبقات الکبری)؛ [[ابن أبی شیبه]] (استاد [[بخاری]])؛ [[ابن راهویه]]؛ [[احمد بن حنبل]]؛ [[ابن ابی عاصم]]؛ [[ابوبکر بزار]]؛ [[ابویعلی موصلی]]؛ [[محمد بن جریر طبری]]؛ [[ابو القاسم طبرانی]]؛ [[حاکم نیشابوری]]؛ [[ابوبکر بیهقی]]؛ [[خطیب بغدادی]]؛ [[قاضی عیاض]]؛ [[ابن عساکر دمشقی]]؛ [[ابن اثیر]]؛ [[فخر رازی]]؛ [[شمس الدین ذهبی]]؛ [[ابن کثیر دمشقی]]؛ [[ابن حجر عسقلانی]] و [[جلال الدین سیوطی]]<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)| جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۱۲۲.</ref>.
*متن حدیث ثقلین به صورت‌های مختلف [[نقل]] شده است: {{متن حدیث| إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ وَ هُوَ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا}}<ref>«من در میان شما چیزی به یادگار می‌نهم که پس از من تا وقتی بدان چنگ زنید، هرگز گم ‌راه نگردید. یکی از آن دو، بزرگ‌تر از دیگری است: کتاب خدا، که ریسمانی کشیده شده از آسمان به زمین است، و عترتم، اهل بیتم. هرگز این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد آیند. پس بنگرید در نبودنِ من، چگونه با آن دو رفتار می‌کنید»؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸؛ محمدی ری شهری، محمد، دانش‌نامۀ میزان الحکمه، ج ۶، ص ۲۰۳ ـ ۲۶۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۱۰.</ref>


==[[سند حدیث]]==
== دلالت حدیث ثقلین ==
==[[دلالت حدیث]] ==
=== دلالت بر امامت اهل بیت {{ع}} ===
===نخست: دلالت بر [[مرجعیت اهل بیت]]===
حدیث ثقلین از جهات مختلف بر [[امامت اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} دلالت می‌کند که قرینه مقام، [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] [[عصمت]] و [[افضلیت اهل بیت]] از آن جمله است.
===دوم: دلالت بر [[ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت]]===
# '''قرینه مقام:''' عبارت: {{متن حدیث|إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏}} و عبارت‌های مشابه آن، با توجه به اینکه سخن [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است که [[رهبری]] [[علمی]]، معنوی و [[سیاسی]] [[امت اسلامی]] را بر عهده داشته است، بیان‌گر [[امامت اهل‌بیت]] است. امت اسلامی پس از پیامبر اکرم {{صل}} به دو چیز نیاز مبرم داشته است؛ نخست، قانونی جامع و کامل که خطوط اساسی و شیوه زندگی فردی و [[اجتماعی]] او را ترسیم کند و آن [[کتاب خدا]] و [[سنّت نبوی]] است که تبیین [[قرآن کریم]] است و دیگر، کسانی که معارف و مفاهیم کتاب خدا و سنّت نبوی را به طور کامل می‌دانند و در پرتو چنین [[علم گسترده]] و [[استواری]] می‌توانند امت اسلامی را رهبری کنند و آن، [[اهل بیت پیامبر]] است. این مطلب همان چیزی است که عبارت {{متن حدیث|إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ عِتْرَتِي‏}} بیانگر آن است.
===سوم: دلالت بر [[عصمت اهل بیت]]===
# '''وجوب پیروی از اهل‌بیت [[پیامبر]] {{صل}}:''' حدیث ثقلین بر وجوب پیروی از اهل بیت پیامبر اکرم {{صل}} در همه اموری که در قلمرو [[هدایت الهی]] و [[دینی]] قرار دارد، یعنی شیوه [[زندگی]] [[انسان]] در ارتباط با خدا، با خود، با [[جهان]] و با همنوعان خود، دلالت می‌کند و این، همان معنای [[امامت]] در [[جهان‌بینی توحیدی]] و [[اسلامی]] است که در [[عرف]] متکلّمان اسلامی به “رهبری عمومی [[مسلمانان]] در [[امور دینی]] و دنیوی” تعریف شده است<ref>{{عربی|الامة رئاسة رئاسة عامة فی أمور الدین و الدنیا خلافة عن النبی}}. در این باره به کتاب “امامت در بینش اسلامی” فصل اول رجوع شود.</ref>.
===چهارم: دلالت بر [[وجوب اطاعت از اهل بیت]]===
# '''[[عصمت اهل‌بیت]] {{عم}}:''' حدیث ثقلین از جهاتی بر [[عصمت اهل بیت]] دلالت می‌کند:
===پنجم: دلالت بر [[مصادیق اهل بیت]]===
## [[اهل بیت]] قرین و همتای قرآن هستند، [[قرآن کریم]] [[حق]] [[خالص]] است و [[باطل]] در آن راه ندارد، بنابراین، [[اهل‌بیت]] نیز از هر گونه باطلی در گفتار، [[رفتار]]، [[علم]] و [[اعتقاد]] مصون‌اند.
## [[قرآن]] و اهل بیت هرگز از هم جدا نمی‌شوند، یکی از وجوه جدایی ناپذیری آن دو این است که در هدایت‌گری [[بشر]] موافق یکدیگرند و هیچگاه قرآن حکمی بر خلاف [[حکم]] اهل بیت ندارد و هیچ گاه گفتار و رفتار و علم و اعتقاد اهل بیت بر خلاف قرآن نخواهد بود<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۲۳۰.</ref>.
## [[تمسّک به اهل بیت]]، همانند [[تمسّک به قرآن]]، [[انسان]] را از [[ضلالت]] می‌رهاند، لازمه این مطلب آن است که در اهل بیت ـ همانند قرآن ـ ضلالت راه نداشته باشد و علم و اعتقاد، قول و فعل آنان یکپارچه [[هدایت]] باشد.
# '''[[افضلیت اهل بیت]]:''' همتایی [[اهل بیت]] با [[قرآن کریم]] از یک سو و [[وجوب پیروی]] همه جانبه از آنان از سوی دیگر، به‌علاوه [[معصوم]] بودن آنان از هر گونه [[خطا]] و [[گناه]]، بیانگر افضلیت اهل بیت بر دیگران است، تنها [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از این [[حکم]] مستثنی است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۶.</ref>.


==حدیث ثقلین و بیان [[مرجعیت اهل بیت]]{{ع}}==
=== دلالت بر [[عصمت اهل بیت]] ===
*از جمله چاره‌‌اندیشی‌‌های [[پیامبر خدا]] برای آیندۀ [[امت]] و جلوگیری از گسترش‌ [[ضلالت]] و [[جهالت]] و [[حیرت]] در [[جامعه]]، تلاش برای [[تعیین]] [[مرجع]] [[علمی]] و نشان دادن جهت‌‌گیری [[استوار]] برای حرکت‌‌های [[فکری]] و بیان چگونگی [[تفسیر قرآن]] و [[مکتب]] و سرچشمۀ آن است. این [[حقیقت]]، روشن‌‌ترین گو‌نۀ خود را در "حدیث ثقلین" نشان داده است. این [[حدیث]] هم منقبتی برای [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} است که آنان عِدل و قرین قرآنند، هم [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] [[خاندان پیامبر]] و أئمه [[معصومین]]{{ع}} را می‌‌رساند و هم به تفکیک‎‌ناپذیری [[قرآن و عترت]] در آن تصریح شده است و اینکه تمسّک به این دو با هم موجب [[سعادت]] و [[رستگاری]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref>.
{{همچنین ببینید|حدیث ثقلین چگونه بر عصمت اهل‌بیت دلالت می‌‌کند؟ (پرسش)}}
*در سخنان [[اهل بیت]]{{ع}} نیز به این [[حدیث]] استناد شده است مثلا از [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[نقل]] شده که فرمودند: «شنیدم از [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مرض]] [[موت]] در حجرۀ خود که مملو از جمعیت بود، فرمودند: ای [[مردم]] نزدیک است مرا به زودی و به سرعت قبض کنند و برای رفع عذر شما نزد [[خدا]] من گفتارم را برای شما تقدیم می‌کنم: [[آگاه]] باشید که من در میان شما دو [[جانشین]] از خود می‌گذارم، کتاب پروردگارم و عترتم که [[اهل بیت]] منند و سپس دست [[علی]] را گرفت و بلند کرد و گفت: این [[علی]] با [[قرآن]] است و [[قرآن]] با [[علی]] است و این دو تا از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. پس بپرسم از شما دربارۀ آنچه که بعد از من با آن دو کردید»<ref>{{متن حدیث|سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ یَقُولُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَیُّهَا النَّاسُ یُوشِکُ‏ أَنْ‏ أُقْبَضَ‏ قَبْضاً سَرِیعاً فَیُنْطَلَقَ بِی وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَیْکُمْ أَلَا إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمْ کِتَابَ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ{{ع}} فَرَفَعَهَا فَقَالَ هَذَا عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ ُ مَعَ عَلِیٍّ لَا یَفْتَرِقَانِ حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکُمْ مَا ذَا تَخْلُفُونّی فِیهِهَا}}؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref>. در [[سخنان علی]]{{ع}} به [[کمیل]] آمده است: {{متن حدیث|یَا کُمَیْلُ نَحْنُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَکْبَرُ}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰؛ بشارة المصطفی، ص ۲۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>
استدلال به این [[حدیث]] بر [[عصمت ائمه]] {{عم}} متوقّف بر چند مقدمه است:
==دلالت حدیث ثقلین بر [[عصمت]] و [[اطاعت]] از [[اهل بیت]]{{ع}}==
# [[قرآن]] از هرگونه خطا و [[اشتباه]] و [[انحراف]] و باطلی مبرّاست. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref> به عبارت دیگر، قرآن از هر [[باطل]] و خطایی به طور مطلق [[معصوم]] و مصون است. حال عِدل قرآن ـ [[اهل بیت]] ـ نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع می‌کند؟
*قرار گرفتن [[عترت]] در کنار [[قرآن]] بیانگر این است که [[کتاب آسمانی]] به [[تفسیر]] و تشریح [[نیاز]] دارد و نکته دیگر آنکه بین [[قرآن و عترت]] هرگز جدایی نیست؛ بنابراین کسانی که جدای از [[عترت]] به شرح و [[تفسیر قرآن]] می‌پردازند به سبب عدم هم آشنایی با رموز و حقایق [[قرآنی]]، جز [[ضلالت]] نتیجه‌ای عایدشان نخواهد شد. اینکه [[پیامبر]] این دو را قرین یکدیگر قرار داد، بیان‌گر آن است که حرکت هر دو در یک جهت و به خاطر یک [[هدف]] است: یکی [[قانون]] آسمانی و [[کلام خدا]] است و دیگری [[مفسران]] و مجریان و حامیان آن. اینکه فرمود: این دو هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند، حاکی است که تمسّک به یکی به معنای کنار گذاشتن هر دو است. پس "کتاب [[خدا]] ما را کافی است" حرف ناصحیح است و مفهوم روشن آن عدم [[تمسّک به ثقلین]] است. مطلب دیگر اینکه شاید از این جمله بتوان فهمید که هر چه برای یکی رخ دهد [[سرنوشت]] یکی [[سرنوشت]] دیگری نیز هست، مهجوریّت یکی مهجوریّت دیگری نیز هست. پس کسانی که باعث مهجوریّت [[عترت]] شده باشند، خواهی نخواهی، [[قرآن]] را مهجور کرده‌اند.
# قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث می‌شود [[انسان]] هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند؛ زیرا این دو هیچ‌گاه از هم جدا نیستند. به عبارت دیگر، فرض عدم [[گمراهی]] بر اثر تمسک به این دو در صورتی راست می‌آید که هر دو معصوم باشند. در غیر این صورت، چه بسا خود به خطا روند و متمسّکین به خود را نیز به گمراهی کشانند.
*مضمون [[حدیث]] گویای این [[حقیقت]] است که [[خاندان پیامبر]]{{صل}} از [[گناه]] و [[خطا]] معصوم‌اند؛ زیرا آنچه با [[قرآن کریم]] پیوند جدایی‌ناپذیر دارد و [[مردم]] تا [[روز رستاخیز]] موظف‌اند به هر دو تمسّک جویند، باید از هر نوع [[انحراف]] و [[لغزش]] مصون باشد، همان‌گونه که [[قرآن]] از [[خطا]] و [[لغزش]] پیراسته است؛ زیرا نه [[خداوند]] به [[مردم]] [[فرمان]] می‌دهد که از [[انسان]] [[آلوده]] [[اطاعت]] کنند و نه میان [[قرآن]] و چنین کسانی رابطه و پیوند غیر قابل انفکاک ایجاد می‌کند و نه [[پیغمبر]]{{صل}} چنین مطلبی را می‌گوید و می‌خواهد، بلکه [[خدا]] و [[پیامبر]] [[هدایت مردم]] و دوری آنان را از هر نوع [[آلودگی]] می‌خواهند؛ بنابراین امر بودن با [[ثقلین]] [[دلیل]] بر مصون بودن آن دو از [[لغزش]] است و چنان‌که در مورد [[قرآن]] [[اجتماعی]] است<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۱۸-۱۱۹.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خبر داده است که این دو تا [[روز قیامت]] از هم جدا نخواهند شد و این فرض در صورتی صحیح است که هر چه [[قرآن]] می‌گوید ـ [[کلام خدا]] است ـ همان را [[اهل بیت]] بگویند و تمام [[افعال]] و [[کردار]] آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۶۰؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۶۱.</ref>.
*همراه قرار دادن [[اهل بیت]]{{ع}} و [[حکم]] به جدا نشدن آن از [[قرآن کریم]] و همچنین [[دستور]] به [[تمسک]] و [[پیروی مطلق]] و بدون قید و شرط و انحصار سبب [[نجات]] از [[گمراهی]] در [[پیروی]] و چنگ زدن به این دو با هم دلالت بر دو چیز دارد:
# {{متن حدیث|مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً}}؛ مجموعه [[قرآن و عترت]]، با هم، باعث [[هدایت]] و مانع از فرو رفتن در چاه [[ضلالت]] می‌شوند. بی‌شک [[قرآن کریم]] کتابی است [[معصوم]] از هرگونه [[خطا]] و [[اشتباه]]. پس اینکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[عترت]] خویش را کنار قرآن نشانده و تمسک به هر دو را موجب هدایت دانسته است، بهترین دلیل بر [[عصمت]] ایشان است. چه، [[پیروی]] نمودن از غیر معصوم، موج هدایت مطلق و [[قطعی]] نخواهد شد، بلکه همواره احتمال [[انحراف]] و ضلالت در آن می‌رود و این با جمله {{متن حدیث|لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً}} سازگار نیست؛ زیرا معنای این جمله آن است که اگر شما به این دو تمسک کنید، در هیچ شرایط زمانی و به هیچ صورتی، [[گمراهی]] و ضلالت به سراغ شما نخواهد آمد. بنابراین، [[اهل‌بیت]]، از آنجایی که [[مفسران]] قرآن هستند، چه در تبیین و تشریح [[آیات الهی]] و چه در [[اعمال]] فردی، از هر گونه [[گناه]] و خطایی معصوم هستند.
# [[دلیل]] بر [[عصمت]] [[عترت]] است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref> زیرا هرگونه [[مخالفت]] آنان با [[قرآن]] هرچند از روی [[خطا]] و [[اشتباه]]، افتراق و جدایی از [[قرآن]] محسوب می‌شود بنابراین همان‌گونه که [[قرآن]] [[وحی الهی]] است و خطایی در آن راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند. در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲</ref>، [[امامان]] نیز از [[هوای نفس]] و [[گناه]] و [[خطا]] مصونند به همین خاطر [[فرمان]] داد که به هر دو تمسّک جویند و از آن دو جدا نشوند تا [[گمراه]] نگردند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۰۸و [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref>؛
# {{متن حدیث|لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}؛ یعنی اینکه [[عترت پیامبر]] هرگز از قرآن جدایی و افتراق ندارند و این معنا جز با عصمت آنان قابل توجیه نیست؛ زیرا اگر عترت پیامبر [[مرتکب گناه]] شوند و یا اشتباه و خطایی در [[تبیین دین]] از آنان سر زند، به معنای جدایی و افتراق از قرآن است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۶۵؛ [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۱۹؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۲۳؛ [[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۶۵؛ [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۲۳۵-۲۳۹؛ [[حسن علی‌پور وحید|علی‌پور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۳؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۵۱.</ref>.
# [[لزوم]] [[فرمانبرداری]] و [[اطاعت]] از [[عترت]] و [[اهل بیت]] را می‌رساند؛ زیرا "اخذ" در [[حدیث]] چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] [[دستورات]] نیست و همچنین چنانکه [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] عبارت است از [[نافرمانی]] [[دستورات]] و ### [[313]]### آن، بنابراین [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است و چه ظلمی بدتر از زیرپا گذاشتن [[دستورات]] ### [[313]]### و [[اهل بیت]] که همان [[تعالیم قرآن]] [[کریم]] است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>، بر خلاف نظر بعضی که [[وصیت]] و سفارش [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دربارۀ [[اهل بیت]] خود را اعطای [[حقوق]] و [[ظلم]] نکردن به آنها می‌‌دانند و می‌‌گویند سخنی از [[اطاعت]] نیست<ref>{{عربی|و هو لم یأمر باتباع العترة لکن قال اذکرکم الله اهل بیتی و تذکیر الامة بهم یقتضی ان یذکروا ما تقدم الأمر قبل ذلک من أعطائهم حقوقهم و الامتناع من ظلمهم}}؛ منهاج السنة النبویه، ج ۴، ص ۲۴۰. </ref>.


==دلالت حدیث ثقلین بر [[ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت]]==
البته پیامبر اکرم {{صل}} مسأله جدایی‌ناپذیر بودن اهل‌بیت و قرآن را بارها در طول [[رسالت]] خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، [[ام‌سلمه]] می‌گوید از [[پیامبر]] شنیدم که می‌فرمود: {{متن حدیث|عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۱۹.</ref>
*در روایتی که به حدیث ثقلین معروف شده، [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} به عنوان محور [[فهم قرآن]] مطرح شده است؛ به‌گونه‌ای که جدایی از آن به معنای جدایی از [[قرآن]] و گرفتن [[روح]] بالنده [[کتاب الهی]] از آن است. {{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ{{عم}} قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِيعِ الْكُتُبِ عَلَيْهَا يَسْتَدِيرُ مُحْكَمُ الْقُرْآنِ وَ بِهَا يُوهَبُ الْكُتُبُ وَ يَسْتَبِينُ الْإِيمَانُ وَ قَدْ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَنْ يُقْتَدَى بِالْقُرْآنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ذَلِكَ حَيْثُ قَالَ فِي آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ الثَّقَلَ الْأَكْبَرَ وَ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ فَأَمَّا الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ رَبِّي وَ أَمَّا الْأَصْغَرُ فَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَاحْفَظُونِي فِيهِمَا فَلَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا}}<ref>تفسیر العیاشی (ط. مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ ه.ق.)، ج۱، ص۵: فی فضل القرآن.</ref>.
*توضیح آنکه: اوّلاً، با توجّه به حدیث ثقلین، معلوم می‌شود که آن دو [[حقیقت]] [[ارزشمندی]] که از یکدیگر تفکیک‌ناپذیرند، وجود [[مبارک]] [[معصوم و قرآن]] است؛ نه [[کلام]] و [[اخبار]] آنها، که در دلالت و صدور، ظنّی هستند و در [[فهم]] [[معارف الهی]]، [[یقین]] ضعیف‌تری از [[قرآن]] برای [[امّت]] پدید می‌آورند.
*ثانیاً، آنچه از انحصار [[تفسیر قرآن]] به [[اهل بیت]]{{عم}} گفته شد، نه به معنای کنار گذاشتن مطلق [[تفسیر]] و [[تدبّر]] در [[آیات الهی]] است؛ که این امر، مخالف صریح [[آیات]] فراوان [[قرآن]] است که امر به [[تدبّر]] می‌نماید؛ مثلاً می‌فرماید: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>
*مضافاً بر آنکه در [[سیره اهل بیت]]{{عم}}، [[احتجاج]] به [[قرآن]] و توصیه به [[تدبّر]] در آن فراوان است؛ حتّی در [[اخبار]] [[متعارض]]، یکی از راه حل‌ها برای [[فهم]] مراد حضرات ائمّه{{عم}}، عرضه [[کلام]] آنان به [[قرآن]] است؛ چنان‌که از [[رسول خدا]]{{صل}} و حضرات ائمّه{{عم}} [[روایات]] متعدّدی به این مضمون صادر شده که فرموده‌اند:{{متن حدیث|إِذَا جَاءَكُمْ مِنَّا حَدِيثٌ فَاعْرِضُوهُ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَهُ فَاطْرَحُوهُ}}<ref>المقنع (للصدوق) (ط. مؤسسه امام مهدی ملل، ۱۴۱۵ ه.ق.)، ص۳۱۲، باب النکاح.</ref>.  
*بنابراین، آنچه در انحصار [[تفسیر قرآن]] در این بخش مطرح می‌شود، [[تبیین]] قطعی و یقین‌آوری است که برای [[امّت]]، حجّتی [[یقینی]] در [[احکام]] و [[اعتقادات]] باشد. در اینجا سخن از [[ضرورت]] وجود شخص [[امام]] و [[مقام عصمت]] درکنار [[قرآن]] برای [[تفسیر]] آن است و نه کلمات آن بزرگواران؛ زیرا اگر بنا باشد که [[قرآن]] با [[اخبار]] آحاد - که ظنّی‌الصدور والدّلاله هستند - تفسیرگردد، همه ایرادهایی که به [[تفسیر ظاهر قرآن]] و قرائت‌های مختلف از [[ظواهر]] [[آیات]] وارد می‌شود، بر [[اخبار]] نیز وارد می‌گردد؛ زیرا در میان کلمات صادره از [[مقام عصمت]] نیز، [[محکم و متشابه]] و ظاهر و [[باطن]] و [[ناسخ و منسوخ]] وجود دارد<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ غَيْرُ مُقَرَّبٍ}} (بصائر الدرجات فی فضائل ال محمد{{صل}} (ط. مکتبه آیه‌الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ه.ق)، ج۱، ص۲۱، باب ۱۱).</ref>. به علاوه، [[قرآن]] قطعی‌الصدور از جانب [[خداوند]] است؛ در حالی که تعداد قابل توجّهی از [[اخبار]]، ضعیف و ظنّی الصدور است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۳۵۴-۳۵۵.</ref>.


==پاسخ به یک [[شبهه]]==
[[سیدمرتضی]]، [[استدلال]] خود به این حدیث را به نحو دیگری بیان کرده. او در باب لزوم وجود حجتی معصوم از [[اهل بیت]] [[رسول خدا]] {{صل}} در هر عصر و [[زمان]] می‌نویسد: «رسول خدا {{صل}} با کلام خود در روایت [[ثقلین]] در پی [[ارشاد]] به چیزی است که موجب [[نجات]] از هرگونه [[شک و تردید]] است و نیز از بین رفتن [[عذر]] [[مکلفان]] در عمل به [[دین]] و صحت [[احتجاج]] در دین بر آنان را در پی خواهد داشت<ref>{{عربی|أن الرسول {{صل}} إنما خاطبنا بهذا القول على طريق إزاحة العلة لنا، و الاحتجاج في الدين علينا، و الارشاد إلى ما يكون فيه نجاتنا من الشكوك و الريب}}؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸).</ref>. چنین کسی باید به همه [[شریعت]] [[آگاه]] و سخن او [[اطمینان]] بخش باشد؛ وگرنه [[خداوند]] نمی‌تواند در امر شریعت بر ما احتجاج کند»<ref>{{عربی|فكيف يحتج علينا في الشريعة بمن لا نصيب عنده من حاجتنا إلا القليل من الكثير، و هذا يدل على أنه لا بد في كل عصر، من حجة في جملة أهل البيت مأمون مقطوع على قوله}}؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸).</ref>. از این رو این [[حدیث]]، وجود یک [[حجت]] - [[امام]] - را در هر دوره ثابت می‌کند که ویژگی ممتازش [[عصمت]] اوست.
*برخی [[گمان]] کرده‌‌اند سفارش [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به [[قرآن]] و [[سنت]] است نه [[قرآن و عترت]] و دست آویز آنان برای این [[پندار]] [[نقلی]] است که به جای کلمه "و عترتی" کلمه "و سنتی" را قرار داده‌اند و لذا از [[احادیث]] [[ثقلین]] به "الاعتصام بالکتاب و السنه" تعبیر شده است<ref>کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۷۲.  </ref>.
برای بررسی برهان‌های مرحوم [[سید مرتضی]]، لازم است بار دیگر نظریات وی در بحث [[قلمرو عصمت]] را یادآوری کنیم و آن‌گاه ببینیم او کدام یک از آنها را [[اثبات]] کرده است، و کدام یک در حد ادعا باقی مانده‌اند.
#اولاً: حدیث ثقلین با [[نقل]] کتاب [[الله]] و عترتی از نظر [[سند]] در کمال صحت و [[قوت]] و از [[احادیث صحیح]] و [[متواتر]] نزد [[فریقین]] است. [[محدثان]] [[شیعه]] در [[تواتر]] آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو [[سند]] از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را باز گفته‌اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.</ref> و [[محدثان]] [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کرده‌اند برای نمونه: [[حاکم]] [[نیشابوری]]<ref>المستدرک، ج ۳، ص ۱۰۹: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین.</ref>، [[ابن حجر]] مکی<ref>الصواعق المحرقه، ج ۲، ص ۴۲۸.</ref>، [[نور]] الدین [[هیثمی]]<ref>مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۶۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>  ۳۴ نفر از [[اصحاب]] و ۱۹ نفر از [[تابعین]] آن را [[روایت]] کرده‌اند. صحابه‌‌ای همچون: [[علی]]{{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید]] بن ارقم، [[ابو سعید]] خُدری و [[زید بن ثابت]]<ref>فضائل الخمسة، ج۲، ص۶۱.</ref>. علمای [[اهل سنت]] معترف‌‌اند این [[حدیث]] را بیست تن از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند<ref>الصواعق المحرقة، ۲۲۸؛ فیض القدیر، ج۳، ص۱۵.</ref>. مرحوم [[قاضی]] [[نور]] اللّه آن را از ۷۴ [[راوی]] [[اهل سنت]] [[نقل]] کرده است و در منابع گوناگون به اسناد و [[راویان]] آن اشاره شده است<ref>احقاق الحق، ج ۸، ص ۳۰۸؛ امینی، الغدیر، ج۱، ص ۳۲، ص ۲۹۴؛ نفحات الأزهار (خلاصۀ عبقات)، ج۲،۱، ۳؛ شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۸۳؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۹۱، ۱۹۵.</ref>. شکی نیست دست کم دویست تن از اکابر علمای [[مذاهب مختلف اسلامی]]، حدیث ثقلین را [[روایت]] کرده‌اند<ref>حدیث ثقلین‌، ص ۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۰۸ و [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵.</ref> در مقابل این [[حدیث متواتر]] جایی برای مطرح شدن [[خبر واحد]] نیست.
#ثانیاً: [[نقل]] کتاب [[الله]] و سنتی از نظر دلالت نیز قابل قبول نیست؛ زیرا ارجاع [[امت]] به [[سنت پیامبر]] با توجه به این که همۀ [[سنت]] یک جا مدون و قابل دسترسی نبوده، [[تکلیف]] بما لا یطاق است و از [[پیامبر]] [[رحمت]] و [[هادی]] [[امت]] چنین دستوری صادر نمی‌گردد<ref>ر.ک: معارف دین، ج۲، ص ۱۱۷؛ امام‌شناسی، ج ۲، ص ۳۴۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
مرحوم حلبی نیز پس از آنکه [[مصداق اهل بیت]] را [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} می‌شمرد<ref>{{عربی|و إذا ثبتت عصمة المذكورين في الخبر ثبت توجه خطابه إلى أئمتنا {{عم}}، لعدم ثبوتها لمن عداهم أو دعواها له‌}}؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱).</ref>، با استفاده از این روایت نبوی به سه روش [[عصمت]] آنان را ثابت می‌کند:
 
#[[قرآن]]، [[حجت]] است؛ [[اهل بیت]] مانند و مقارن قرآن‌اند؛ اهل بیت نیز حجت‌اند، و روشن است که حجت بودن چیزی برای عمل، به معنای مصون بودن آن از [[اشتباه]] است: «[[پیامبر اکرم]] {{صل}} از وجود گروهی از [[خاندان]] خود خبر داده است که در وجود و حجیت قرین قرآن‌اند، و این مقارنت مقتضی عصمت آن [[قوم]] است»<ref>{{عربی|فأخبر {{صل}} بوجود قوم من آله مقارنين للكتاب في الوجود و الحجة و ذلك يقتضي عصمتهم}}؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱).</ref>؛
#روش دومی که مرحوم حلبی به کار می‌گیرد، این است که امر به تمسک به کسی به طور مطلق، مستلزم عصمت او از [[گناهان]] است؛ پیامبر اکرم {{صل}} به [[تمسک به اهل بیت]] به طور مطلق امر کرده است؛ پس امر به تمسک به اهل بیت، مستلزم عصمت آنان از گناهان است؛ زیرا امر به [[اطاعت]] از کسی که خود ممکن است مرتکب [[قبیح]] شود، امری قبیح است<ref>{{عربی|و لأنه أمر بالتمسک بهم، والأمر بذلک یقتضی مصلحتهم، لقبح الأمر بطاعة من یجوز منه القبح مطلقا}}؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱).</ref>؛
#روش سوم آنکه می‌توان گفت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: متمسک به [[اهل بیت]]، از [[گمراهی]] در [[امان]] است. به [[اعتقاد]] مرحوم حلبی از گمراهی مصون ماندن فردی که به اهل بیت متمسک می‌شود، نشانه [[عصمت]] آنان است<ref>{{عربی|و لأنه {{ع}} حکم بأمان المتمسک بهم من الضلال و ذلک یوجب کونهم ممن لا یجوز منه الضلال}} (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱). مرحوم حلبی در این عبارت، مدعا و استدلال خود را واضح دانسته و تبیین نکرده است. به نظر می‌رسد با استفاده از این قاعده که «فاقد شیء نمی‌تواند معطی شیء باشد»، می‌توان نظریه حلبی را مبین کرد.</ref>.
ظاهر عبارت مرحوم حلبی در این بخش، گویای آن است که وی با این تقریر در پی [[اثبات عصمت امامان]] [[پاک]] {{عم}} از [[گناه]] و [[اشتباه]] در [[تبیین دین]] است»<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۵۱.</ref>
 
=== دلالت بر [[مرجعیت علمی اهل بیت]] ===
حدیث ثقلین بیانگر این مطلب است که [[عترت پیامبر]] [[مرجعیت علمی]] [[امت اسلامی]] را نیز عهده دار هستند<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]].</ref>.
 
=== دلالت بر [[وجوب اطاعت اهل بیت]] ===
در این [[حدیث]] اطاعت از قرآن و [[اهل بیت]] امری مطلق، [[ابدی]] و بدون قید و شرط بیان شده است<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۴۳. </ref>.
 
=== دلالت بر جداناپذیری قرآن و اهل بیت ===
[[حدیث]] بیانگر این مطلب است که [[قرآن]] و [[اهل بیت]] {{ع}} هیچ‌گاه از یکدیگر جدا نخواهند شد و [[انسان‌ها]] ناگزیرند برای [[هدایت]] شدنشان به هر دوی آنان تمسک کنند<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۴۳. </ref>. نکته دیگر آنکه [[همراهی]] و نزدیکی [[قرآن]] و [[عترت پیامبر]] نشان دهندۀ این مطلب است که منظور از این [[همراهی]]، یعنی نفس [[قرآن]] با نفس [[عترت]] [[قرابت]] و نزدیکی دارند، نه اینکه منظور این باشد که [[قرآن]] با [[کلام]] [[اهل بیت]] [[قرابت]] دارد<ref>ر.ک: [[محمد تقی فیاض‌بخش]]، [[فرید محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱]]، ص۳۵۴-۳۵۵. </ref>.


== جستارهای وابسته ==
=== دلالت بر [[تحریف‌ناپذیری قرآن]] ===
از جمله [[احادیث]] کارآمد در ردّ [[تحریف قرآن]]، حدیث ثقلین است که از دو جهت به آن [[استدلال]] شده است: نخست آنکه در این [[حدیث]] بر [[لزوم]] [[تمسک به قرآن]] در همه زمان‌ها تصریح و تأکید شده و [[باور]] به [[تحریف]] عملا این تمسک را منتفی می‌سازد. دیگر آنکه [[باور]] به [[تحریف]] حجیت و اعتبار ظواهر [[قرآن]] و مآلاً تمسک بدان را نفی می‌کند، چون فرض افتادگی یا تبدیل بخش‌هایی از یک متن، بی‌گمان فهم [[استوار]] آن متن و در نتیجه [[احتجاج]] بدان را ناممکن می‌سازد، زیرا چه‌بسا آن بخشِ افتاده یا تبدیل شده، قرینه فهم بخش‌های موجود بوده باشد<ref> نک: البیان، ص۲۱۱ـ۲۱۴؛ تفسیرموضوعی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>.


==منابع==
== پرسش‌های وابسته ==
{{فهرست اثر}}
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|2}}
# [[حدیث ثقلین چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازده‌گانه دلالت می‌کند؟ (پرسش)]]
* [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
# [[حدیث ثقلین چگونه بر عصمت امام علی دلالت می‌کند؟ (پرسش)]]
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
* [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|'''امام‌شناسی ۵''']]
* [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']]
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
== منابع ==
{{یادآوری پانویس}}
{{منابع}}
{{پانویس2}}
# [[پرونده:IM010595.jpg|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|'''پیشوائی از نظر اسلام''']]
# [[پرونده:1368130.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|'''براهین و نصوص امامت''']]
# [[پرونده:13681032.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|'''امامت اهل بیت''']]
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
# [[پرونده:Jawahir-kalam-2.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|'''جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|'''امام‌شناسی ۵''']]
# [[پرونده:1379713.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|'''عصمت در قرآن''']]
# [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']]
# [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش]]، [[فرید محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']]
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]] [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']]
# [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']]
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']]
# [[پرونده:1100806.jpg|22px]] [[حسن علی‌پور وحید|علی‌پور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|'''مکتب در فرآیند نواندیشی''']]
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
{{پانویس}}


{{امامت‌شناسی}}
{{فضائل اهل بیت}}
{{فضائل اهل بیت}}
[[رده:مدخل]]
{{غدیر}}
{{قرآن کریم}}
{{امامت شناسی}}
 
[[رده:احادیث امامت]]
[[رده:احادیث امامت]]
[[رده:احادیث نامدار]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:مقاله‌های اولویت سه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۵

حدیث ثقلین
متن حدیث
«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ»
ترجمه حدیث
من از بین شما می‌روم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار می‌گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد
مشخصات حدیث
صادره ازپیامبر خاتم (ص)
راویان
محتوای حدیث
سبب صدوربیان جایگاه اهل بیت (ع) و عدم انفکاک آنها از قرآن
دلالت حدیث
منابع حدیث
اعتبار سندمتواتر
منابع شیعه
منابع اهل سنت

حدیث ثقلین یکی از مهمترین احادیث صحیحی است که مورد قبول شیعه و اهل سنت بوده و در آن عترت در کنار قرآن ذکر شده است و دلالت روشنی بر امامت و پیشوایی عترت پیامبر دارد. در این حدیث به پیروی از عترت فرمان داده شده است زیرا تمسک به عترت پیامبر چیزی غیر از اطاعت و پیروی از دستورات ایشان نیست.

مقدمه

یکی از مهم‌ترین ادلۀ روایی در مورد برتری و حقانیت اهل بیت (ع)، حدیث "ثقلین" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و سنی بوده و به کثرت آن را نقل کرده اند[۱]. پیامبر اسلام (ص) در این حدیث فرمودند: «من از بین شما می‌روم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار می‌گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد»[۲]. ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. ثَقَلین، یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و عظیم[۳] و مراد از عترت اهل بیت و اخص نزدیکان پیامبر (ص) است. به قرآن ثقل اکبر و به عترت پیامبر ثقل اصغر می‌‌گویند، چنانکه در روایتی امیرالمؤمنین (ع) به کمیل فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»[۴].[۵]

سند حدیث ثقلین

شیعه و سنی در منابع معتبر به صورت متواتر نقل کرده‌اند پیامبر اکرم (ص) به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون حدیث ثقلین را بیان کرده است به طوری که محدثان شیعه در تواتر آن اجماع دارند و با هشتاد و دو سند از طریق ائمۀ اطهار آن را ذکر کرده اند[۶]؛ همچنین محدثان اهل سنت هم به صحت آن تصریح کرده‌اند، برای نمونه: حاکم نیشابوری، ابن حجر مکی، نور الدین هیثمی، ۳۴ نفر از اصحاب[۷] و ۱۹ نفر از تابعین[۸] آن را روایت کرده‌اند. صحابه‌‌ای همچون: علی (ع)، ابوذر، جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم، ابو سعید خُدری و زید بن ثابت[۹].

مکان و زمان صدور این حدیث متفاوت ذکر شده است، چنانکه تاریخ، مکان و زمان حدیث ثقلین را اینچنین ضبط کرده است: روز عرفه در حجة الوداع؛ در مدینه و در حال بیماری رسول الله (ص) در حالی که حجرۀ پیامبر از اصحاب پر بود؛ در غدیر خم و یا در بازگشت از سفر طائف. تمام این نقل‌ها درست است و منافاتی با هم ندارد، زیرا به خاطر اهتمام بسیار زیاد پیامبر به قرآن و عترت و اهتمامی که به فهماندن اهمیت موضوع به مردم از خود نشان می‌دادند، در موارد متعدد و به مناسبت‌های گوناگون این حدیث را تکرار فرموده‌اند[۱۰].[۱۱]

برخی از راویان حدیث از طبقه صحابه عبارت است از: امیر المؤمنین(ع)؛ امام حسن مجتبی(ع)؛ ابوذر غفاری؛ سلمان؛ ابوسعید خدری؛ خزیمة بن ثابت؛ زید بن ثابت؛ عبدالرحمان بن عوف؛ طلحة بن عبید الله؛ ابو هریره؛ سعد بن ابی‌وقاص؛ ابوایوب انصاری و عمرو بن عاص. راویانی از مؤلفین صحاح ستّه عبارت‌اند از: مسلم بن حجاج؛ ابن ماجه؛ ابوداوود سجستانی؛ ترمذی و نسائی. حال اسامی برخی از راویان بزرگ در قرن‌های مختلف: محمد بن سعد (صاحب کتاب الطبقات الکبری)؛ ابن أبی شیبه (استاد بخاریابن راهویه؛ احمد بن حنبل؛ ابن ابی عاصم؛ ابوبکر بزار؛ ابویعلی موصلی؛ محمد بن جریر طبری؛ ابو القاسم طبرانی؛ حاکم نیشابوری؛ ابوبکر بیهقی؛ خطیب بغدادی؛ قاضی عیاض؛ ابن عساکر دمشقی؛ ابن اثیر؛ فخر رازی؛ شمس الدین ذهبی؛ ابن کثیر دمشقی؛ ابن حجر عسقلانی و جلال الدین سیوطی[۱۲].

دلالت حدیث ثقلین

دلالت بر امامت اهل بیت (ع)

حدیث ثقلین از جهات مختلف بر امامت اهل بیت پیامبر اکرم (ص) دلالت می‌کند که قرینه مقام، وجوب پیروی از اهل بیت عصمت و افضلیت اهل بیت از آن جمله است.

  1. قرینه مقام: عبارت: «إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏» و عبارت‌های مشابه آن، با توجه به اینکه سخن پیامبر اکرم (ص) است که رهبری علمی، معنوی و سیاسی امت اسلامی را بر عهده داشته است، بیان‌گر امامت اهل‌بیت است. امت اسلامی پس از پیامبر اکرم (ص) به دو چیز نیاز مبرم داشته است؛ نخست، قانونی جامع و کامل که خطوط اساسی و شیوه زندگی فردی و اجتماعی او را ترسیم کند و آن کتاب خدا و سنّت نبوی است که تبیین قرآن کریم است و دیگر، کسانی که معارف و مفاهیم کتاب خدا و سنّت نبوی را به طور کامل می‌دانند و در پرتو چنین علم گسترده و استواری می‌توانند امت اسلامی را رهبری کنند و آن، اهل بیت پیامبر است. این مطلب همان چیزی است که عبارت «إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ عِتْرَتِي‏» بیانگر آن است.
  2. وجوب پیروی از اهل‌بیت پیامبر (ص): حدیث ثقلین بر وجوب پیروی از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) در همه اموری که در قلمرو هدایت الهی و دینی قرار دارد، یعنی شیوه زندگی انسان در ارتباط با خدا، با خود، با جهان و با همنوعان خود، دلالت می‌کند و این، همان معنای امامت در جهان‌بینی توحیدی و اسلامی است که در عرف متکلّمان اسلامی به “رهبری عمومی مسلمانان در امور دینی و دنیوی” تعریف شده است[۱۳].
  3. عصمت اهل‌بیت (ع): حدیث ثقلین از جهاتی بر عصمت اهل بیت دلالت می‌کند:
    1. اهل بیت قرین و همتای قرآن هستند، قرآن کریم حق خالص است و باطل در آن راه ندارد، بنابراین، اهل‌بیت نیز از هر گونه باطلی در گفتار، رفتار، علم و اعتقاد مصون‌اند.
    2. قرآن و اهل بیت هرگز از هم جدا نمی‌شوند، یکی از وجوه جدایی ناپذیری آن دو این است که در هدایت‌گری بشر موافق یکدیگرند و هیچگاه قرآن حکمی بر خلاف حکم اهل بیت ندارد و هیچ گاه گفتار و رفتار و علم و اعتقاد اهل بیت بر خلاف قرآن نخواهد بود[۱۴].
    3. تمسّک به اهل بیت، همانند تمسّک به قرآن، انسان را از ضلالت می‌رهاند، لازمه این مطلب آن است که در اهل بیت ـ همانند قرآن ـ ضلالت راه نداشته باشد و علم و اعتقاد، قول و فعل آنان یکپارچه هدایت باشد.
  4. افضلیت اهل بیت: همتایی اهل بیت با قرآن کریم از یک سو و وجوب پیروی همه جانبه از آنان از سوی دیگر، به‌علاوه معصوم بودن آنان از هر گونه خطا و گناه، بیانگر افضلیت اهل بیت بر دیگران است، تنها پیامبر اکرم (ص) از این حکم مستثنی است[۱۵].

دلالت بر عصمت اهل بیت

استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:

  1. قرآن از هرگونه خطا و اشتباه و انحراف و باطلی مبرّاست. قرآن می‌فرماید: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۱۶] به عبارت دیگر، قرآن از هر باطل و خطایی به طور مطلق معصوم و مصون است. حال عِدل قرآن ـ اهل بیت ـ نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع می‌کند؟
  2. قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث می‌شود انسان هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند؛ زیرا این دو هیچ‌گاه از هم جدا نیستند. به عبارت دیگر، فرض عدم گمراهی بر اثر تمسک به این دو در صورتی راست می‌آید که هر دو معصوم باشند. در غیر این صورت، چه بسا خود به خطا روند و متمسّکین به خود را نیز به گمراهی کشانند.
  3. پیامبر اکرم (ص) خبر داده است که این دو تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد و این فرض در صورتی صحیح است که هر چه قرآن می‌گوید ـ کلام خدا است ـ همان را اهل بیت بگویند و تمام افعال و کردار آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد[۱۷].
  4. «مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»؛ مجموعه قرآن و عترت، با هم، باعث هدایت و مانع از فرو رفتن در چاه ضلالت می‌شوند. بی‌شک قرآن کریم کتابی است معصوم از هرگونه خطا و اشتباه. پس اینکه پیامبر اکرم (ص)، عترت خویش را کنار قرآن نشانده و تمسک به هر دو را موجب هدایت دانسته است، بهترین دلیل بر عصمت ایشان است. چه، پیروی نمودن از غیر معصوم، موج هدایت مطلق و قطعی نخواهد شد، بلکه همواره احتمال انحراف و ضلالت در آن می‌رود و این با جمله «لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» سازگار نیست؛ زیرا معنای این جمله آن است که اگر شما به این دو تمسک کنید، در هیچ شرایط زمانی و به هیچ صورتی، گمراهی و ضلالت به سراغ شما نخواهد آمد. بنابراین، اهل‌بیت، از آنجایی که مفسران قرآن هستند، چه در تبیین و تشریح آیات الهی و چه در اعمال فردی، از هر گونه گناه و خطایی معصوم هستند.
  5. «لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»؛ یعنی اینکه عترت پیامبر هرگز از قرآن جدایی و افتراق ندارند و این معنا جز با عصمت آنان قابل توجیه نیست؛ زیرا اگر عترت پیامبر مرتکب گناه شوند و یا اشتباه و خطایی در تبیین دین از آنان سر زند، به معنای جدایی و افتراق از قرآن است[۱۸].

البته پیامبر اکرم (ص) مسأله جدایی‌ناپذیر بودن اهل‌بیت و قرآن را بارها در طول رسالت خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، ام‌سلمه می‌گوید از پیامبر شنیدم که می‌فرمود: «عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»[۱۹].[۲۰]

سیدمرتضی، استدلال خود به این حدیث را به نحو دیگری بیان کرده. او در باب لزوم وجود حجتی معصوم از اهل بیت رسول خدا (ص) در هر عصر و زمان می‌نویسد: «رسول خدا (ص) با کلام خود در روایت ثقلین در پی ارشاد به چیزی است که موجب نجات از هرگونه شک و تردید است و نیز از بین رفتن عذر مکلفان در عمل به دین و صحت احتجاج در دین بر آنان را در پی خواهد داشت[۲۱]. چنین کسی باید به همه شریعت آگاه و سخن او اطمینان بخش باشد؛ وگرنه خداوند نمی‌تواند در امر شریعت بر ما احتجاج کند»[۲۲]. از این رو این حدیث، وجود یک حجت - امام - را در هر دوره ثابت می‌کند که ویژگی ممتازش عصمت اوست. برای بررسی برهان‌های مرحوم سید مرتضی، لازم است بار دیگر نظریات وی در بحث قلمرو عصمت را یادآوری کنیم و آن‌گاه ببینیم او کدام یک از آنها را اثبات کرده است، و کدام یک در حد ادعا باقی مانده‌اند.

مرحوم حلبی نیز پس از آنکه مصداق اهل بیت را امامان پاک (ع) می‌شمرد[۲۳]، با استفاده از این روایت نبوی به سه روش عصمت آنان را ثابت می‌کند:

  1. قرآن، حجت است؛ اهل بیت مانند و مقارن قرآن‌اند؛ اهل بیت نیز حجت‌اند، و روشن است که حجت بودن چیزی برای عمل، به معنای مصون بودن آن از اشتباه است: «پیامبر اکرم (ص) از وجود گروهی از خاندان خود خبر داده است که در وجود و حجیت قرین قرآن‌اند، و این مقارنت مقتضی عصمت آن قوم است»[۲۴]؛
  2. روش دومی که مرحوم حلبی به کار می‌گیرد، این است که امر به تمسک به کسی به طور مطلق، مستلزم عصمت او از گناهان است؛ پیامبر اکرم (ص) به تمسک به اهل بیت به طور مطلق امر کرده است؛ پس امر به تمسک به اهل بیت، مستلزم عصمت آنان از گناهان است؛ زیرا امر به اطاعت از کسی که خود ممکن است مرتکب قبیح شود، امری قبیح است[۲۵]؛
  3. روش سوم آنکه می‌توان گفت پیامبر اکرم (ص) فرمود: متمسک به اهل بیت، از گمراهی در امان است. به اعتقاد مرحوم حلبی از گمراهی مصون ماندن فردی که به اهل بیت متمسک می‌شود، نشانه عصمت آنان است[۲۶].

ظاهر عبارت مرحوم حلبی در این بخش، گویای آن است که وی با این تقریر در پی اثبات عصمت امامان پاک (ع) از گناه و اشتباه در تبیین دین است»[۲۷]

دلالت بر مرجعیت علمی اهل بیت

حدیث ثقلین بیانگر این مطلب است که عترت پیامبر مرجعیت علمی امت اسلامی را نیز عهده دار هستند[۲۸].

دلالت بر وجوب اطاعت اهل بیت

در این حدیث اطاعت از قرآن و اهل بیت امری مطلق، ابدی و بدون قید و شرط بیان شده است[۲۹].

دلالت بر جداناپذیری قرآن و اهل بیت

حدیث بیانگر این مطلب است که قرآن و اهل بیت (ع) هیچ‌گاه از یکدیگر جدا نخواهند شد و انسان‌ها ناگزیرند برای هدایت شدنشان به هر دوی آنان تمسک کنند[۳۰]. نکته دیگر آنکه همراهی و نزدیکی قرآن و عترت پیامبر نشان دهندۀ این مطلب است که منظور از این همراهی، یعنی نفس قرآن با نفس عترت قرابت و نزدیکی دارند، نه اینکه منظور این باشد که قرآن با کلام اهل بیت قرابت دارد[۳۱].

دلالت بر تحریف‌ناپذیری قرآن

از جمله احادیث کارآمد در ردّ تحریف قرآن، حدیث ثقلین است که از دو جهت به آن استدلال شده است: نخست آنکه در این حدیث بر لزوم تمسک به قرآن در همه زمان‌ها تصریح و تأکید شده و باور به تحریف عملا این تمسک را منتفی می‌سازد. دیگر آنکه باور به تحریف حجیت و اعتبار ظواهر قرآن و مآلاً تمسک بدان را نفی می‌کند، چون فرض افتادگی یا تبدیل بخش‌هایی از یک متن، بی‌گمان فهم استوار آن متن و در نتیجه احتجاج بدان را ناممکن می‌سازد، زیرا چه‌بسا آن بخشِ افتاده یا تبدیل شده، قرینه فهم بخش‌های موجود بوده باشد[۳۲].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
  2. « إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ»؛ ‏ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و....
  3. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴.
  4. اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر.ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.
  5. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۴- ۶۶.
  6. اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.
  7. کسانی که در حال اسلام ملاقات با پیامبر داشتند.
  8. کسانی که با اصحاب پیامبر ملاقات داشته‌اند.
  9. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
  10. الصواعق، ج ۲، ص ۴۴۰ و نیز ر.ک: گزیده اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، ص ۱۰۸.
  11. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱؛ سبحانی، جعفر، پیشوائی از نظر اسلام ص ۲۰۳.
  12. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص ۱۲۲.
  13. الامة رئاسة رئاسة عامة فی أمور الدین و الدنیا خلافة عن النبی. در این باره به کتاب “امامت در بینش اسلامی” فصل اول رجوع شود.
  14. مرآة العقول، ج۳، ص۲۳۰.
  15. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۶.
  16. «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
  17. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۶۱.
  18. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۶۵؛ یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۱۹؛ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۲۳؛ علی‌احمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱، ص ۱۶۵؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۲۳۵-۲۳۹؛ علی‌پور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۳؛ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۵۱.
  19. کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.
  20. ر.ک: یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۱۹.
  21. أن الرسول (ص) إنما خاطبنا بهذا القول على طريق إزاحة العلة لنا، و الاحتجاج في الدين علينا، و الارشاد إلى ما يكون فيه نجاتنا من الشكوك و الريب؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸).
  22. فكيف يحتج علينا في الشريعة بمن لا نصيب عنده من حاجتنا إلا القليل من الكثير، و هذا يدل على أنه لا بد في كل عصر، من حجة في جملة أهل البيت مأمون مقطوع على قوله؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸).
  23. و إذا ثبتت عصمة المذكورين في الخبر ثبت توجه خطابه إلى أئمتنا (ع)، لعدم ثبوتها لمن عداهم أو دعواها له‌؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱).
  24. فأخبر (ص) بوجود قوم من آله مقارنين للكتاب في الوجود و الحجة و ذلك يقتضي عصمتهم؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱).
  25. و لأنه أمر بالتمسک بهم، والأمر بذلک یقتضی مصلحتهم، لقبح الأمر بطاعة من یجوز منه القبح مطلقا؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱).
  26. و لأنه (ع) حکم بأمان المتمسک بهم من الضلال و ذلک یوجب کونهم ممن لا یجوز منه الضلال (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱). مرحوم حلبی در این عبارت، مدعا و استدلال خود را واضح دانسته و تبیین نکرده است. به نظر می‌رسد با استفاده از این قاعده که «فاقد شیء نمی‌تواند معطی شیء باشد»، می‌توان نظریه حلبی را مبین کرد.
  27. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۵۱.
  28. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.
  29. ر.ک: محمدی، رضا، امام‌شناسی ۵، ص۴۳.
  30. ر.ک: محمدی، رضا، امام‌شناسی ۵، ص۴۳.
  31. ر.ک: محمد تقی فیاض‌بخش، فرید محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵.
  32. نک: البیان، ص۲۱۱ـ۲۱۴؛ تفسیرموضوعی، ج۱، ص۳۴۸.