نسب سفیانی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵== منبعشناسی جامع مهدویت ==↵{{منبع جامع}}↵* کتابشناسی مهدویت؛↵* مقالهشناسی مهدویت؛↵* پایاننامهشناسی مهدویت. ↵{{پایان منبع جامع}}' به '}}') |
||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل سفیانی}} | {{مدخل سفیانی}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۱
نسب سفیانی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانههای ظهور امام مهدی / خروج سفیانی |
مدخل اصلی | سفیانی |
تعداد پاسخ | ۷ پاسخ |
نسب سفیانی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
پاسخ نخست
آیتالله نجمالدین طبسی در کتاب «سفیانی» در این باره گفته است:
«از روایات استفاده میشود، سفیانی از نسل ابوسفیان و امیه میباشد. البته اینان نیز واقعاً عرب و از قریش نیستند، بلکه به عبد مناف و قریش ملحق شدهاند. برای روشن شدن حقیقت امر، باید چند امر بررسی شود:
سفیانی از نسل امیه: بررسی روایت گویای این نکته است که سفیانی از نسل ابوسفیان و ادامه دهنده راه اوست. این مطلب را میتوان با توجه به نکات زیر امری ثابت شده دانست:
- خروج از روم با هویت نصرانی: از مرحوم شیخ طوسی، از بشربن غالب (بشر و بشیر دو برادر هستند که دعای عرفه را از امام حسین (ع) نقل میکنند) روایتی نقل شده است که البته روایت به معصوم (ع) منتهی نمیشود: "عنه، عن أبی النصر إسماعیل بن عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سَعْدٍ اَلْكَاهِلِيِّ عَنِ اَلْأَعْمَشِ عَنْ بَشِيرِ بْنِ غَالِبٍ قَالَ : يُقْبِلُ اَلسُّفْيَانِيُّ مِنْ بِلاَدِ اَلرُّومِ مُتْنَصِراً فِي عُنُقِهِ صَلِيبٌ وَ هُوَ صَاحِبُ اَلْقَوْمِ."[۱]؛ سفیانی از سرزمین روم، در حالی که نصرانی و در گردنش علامت صلیب است [و مظاهر نصرانیت دارد] خروج میکند و او فرمانده گروهی است. در بعضی از نسخهها، به جای «متنصرا»، «منتصرا»، یعنی پیروزمندانه آمده؛ ولی به قرینه فی عنقه صلیب، «متنصرا» صحیح است. براساس این روایت، ریشه سفیانی از روم (غرب) است. اکنون باید به کتابهای جغرافیایی مراجعه و معلوم کرد که روم آن روز در (هنگام صدور چنین روایتی) بر چه مکانهایی انطباق داشته، آیا منظور شامات، یا آندلس و یا ایتالیا است؟ هر کجا باشد، قطع نظر از بحث سندی در این روایت، سفیانی متاعی است که از آن طرف مرزها برای سرزمینهای اسلامی صادر شده و او را از آن سوی مرزها میفرستند.
- تصریح روایات به اموی بودن سفیانی: روایتی از امام صادق (ع) از امیرالمومنین (ع) در این زمینه وارد شده است: "حدثنا محمدبنعلی ماجیلویه رضی الله عنه قال: حدثنا عمی محمدبنأبی القاسم، عن محمدبنعلی الکوفی، عن محمدبنأبی عمیر، عن عمر بنأذینة قال: قال ابوعبدالله (ع): «قال أبی (ع): قال أمیر المؤمنین (ع):يَخْرُجُ اِبْنُ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ مِنَ اَلْوَادِي اَلْيَابِسِ وَ هُوَ رَجُلٌ رَبْعَةٌ وَحْشُ اَلْوَجْهِ ضَخْمُ اَلْهَامَةِ بِوَجْهِهِ أَثَرُ جُدَرِيٍّ إِذَا رَأَيْتَهُ حَسِبْتَهُ أَعْوَرَ وَ اِسْمُهُ عُثْمَانُ وَ أَبُوهُ عَنْبَسَةُ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ أَبِي سُفْيَانَ حَتَّى يَأْتِيَ أَرْضاً ذَاتَ قَرَارٍ وَ مَعِينٍ فَيَسْتَوِيَ عَلَى مِنْبَرِهَا"[۲]؛ پسر هندجگرخوار از بیابانی خشک شام خروج میکند. او مردی است چهار شانه و زشت رو و صورتی دارد چون حیوانات درنده خو، و سری بزرگ و آبله رو. چون او را ببینی، میپنداری یک چشم است. نامش عثمان و نام پدرش عنبسه و از فرزندان ابوسفیان است تا به سرزمینی که دارای قرارگاه و خرّمی است، میرسد و در آنجا بر تخت سلطنت مینشیند»[۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین نصرتالله آیتی در کتاب «تأملی در نشانههای حتمی ظهور» در اين باره گفته است:
«روایات به چهار شکل به ظاهر متفاوت، از نسب سفیانی سخن گفتهاند:
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین مهدیپور؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مهدیپور، در کتاب «در آستانه ظهور» در اینباره گفته است:
«قرآن کریم از "بنی امیه" به عنوان: ﴿ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ ﴾[۱۳] تعبیر کرده و در احادیث فراوان تصریح شده که منظور از شجره ملعونه بنی امیه میباشد[۱۴]. در روایات آمده است که سفیانی از سوی پدر به بنی امیه و از سوی مادر به تیره کلب میرسد؛ چنانکه امیرمؤمنان (ع) میفرماید: "او از تبار بنی امیه و داییهایش از قبیله کلب میباشند"[۱۵]؛ بیگمان از بطن هند جگرخواره است، چنانکه در احادیث فراوان از او به عنوان: " ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ " یاد شده است[۱۶]. در احادیث فراوان تأکید شده که از تبار ابی سفیان است[۱۷]. امام صادق (ع) در این رابطه میفرماید: "ما و آل ابی سفیان برای خدا با یکدیگر دشمنی ورزیدیم، ما گفتیم: خداوند راست فرموده، آنها گفتند: خداوند دروغ گفته است. از این رو ابوسفیان با پیامبر (ص)، معاویه با علی بن ابی طالب و یزید با حسین بن علی پیکار کرد و سفیانی با قائم (ع) پیکار خواهد کرد[۱۸]. اما در مورد اینکه از نسل کدامین فرزند ابوسفیان است، به اختلاف روایت شده است:
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین کورانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی کورانی، در کتاب «عصر ظهور» در اینباره گفته است:
«بین دانشمندان اسلامی اتفاقنظر است که وجه تسمیه او به سفیانی به خاطر نسبت داشتن با ابو سفیان است، چرا که وی از تبار ابو سفیان بشمار میآید، همانگونه که فرزند زن جگرخوار نیز میباشد به علت نسبت وی با جدهاش هند زن ابو سفیان که در جنگ احد وقتی حمزه سید الشهداء به شهادت رسید هند کوشید تا جگر حمزه را از فرط کینه بدندان بکشد. از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده است که فرمود: "فرزند هند جگرخوار از وادی یابس (دره خشک) خروج میکند. او مردی است چهارشانه و بدقیافه، دارای سری بزرگ، بر صورت او اثر آبله پیداست وقتی او را میبینی پنداری که یک چشم دارد، نامش عثمان و پدرش عیینه (عنبسه- نسخه بدل) است او از فرزندان ابو سفیان است وارد سرزمین قرار و معین (با آرامش و آبی گوارا) میشود و بر بالای منبر آنجا قرار میگیرد"[۲۴]. میان شیعه معروف است که او از اولاد عنبسه پسر ابو سفیان است و شاید ازاینرو آن را عیینه دانستهاند که کلمه عیینه در روایت با عنبسه اشتباه شده است. و در روایتی دیگر که شیخ طوسی آن را روایت کرده است وی را از فرزندان عتبه پسر ابو سفیان یاد میکند[۲۵]. و فرزندان ابو سفیان پنج نفرند: عتبه، معاویه، یزید، عنبسه و حنظله. ولی در یکی از نامههای امیر مؤمنان (ع) به معاویه، بهطور صریح آمده است که سفیانی از فرزندان معاویه است. "ای معاویه، مردی از فرزندان تو، بدخوی و ملعون و سبک مغز و ستمکار و واژگون دل و سختگیر و عصبانی است. خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است دائیهای او همچون سگ خونآشاماند. گوئیا من، هماینک او را میبینم اگر میخواستم او را نام میبردم و توصیف میکردم که او پسری چند ساله است، لشکری به سوی مدینه گسیل میدارد. آنها وارد مدینه میشوند و بیش از اندازه دست به کشتار و فحشاء میزنند در این حال مردی پاک و پرهیزکار از آنها فرار میکند، کسی که زمین را از عدلوداد سرشار خواهد ساخت همانگونه که از ظلم و ستم لبریز شده است و من نام او را میدانم و میدانم که در آن روز چندسال دارد و نشانهاش چیست". از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: "او از فرزندان خالد پسر یزید پسر ابو سفیان است"[۲۶]. و ممکن است جدش عنبسه یا عتبه یا عیینه یا یزید از نسل معاویه پسر ابو سفیان باشد که در این صورت اشتباه، برطرف میشود. و مشهور نزد علمای سنت این است که نام وی عبد الله است و در نسخه خطی ابن حماد ص ۷۴ نامش عبد الله پسر یزید است و نیز در روایتی از منابع ما نام او عبد الله آمده است[۲۷] ولی همچنانکه گفتیم، مشهور این است که نام او عثمان است»[۲۸]. |
۴. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
«همانگونه که روایات تأکید میکنند، او از نوادگان و از نسل ابو سفیان است و به همین دلیل هم به او سفیانی گفته میشود؛ گرچه در مورد نام پدرش، بین اینکه عنبسة یا عتبة یا معاویه یا یزید باشد، اختلافنظر وجود دارد، از امام علی (ع) روایت است که ایشان فرمود: پسر جگرخوار از سرزمین بیآب و علف خارج میشود ... نامش عثمان و نام پدرش عنبسة و از نسل ابو سفیان است[۲۹]. در حدیث دیگری از طوسی آمده است که سفیانی از فرزندان عتبة بن ابو سفیان است[۳۰]. امام علی (ع) در نامهای به معاویه، سفیانی را از شمار آنان دانسته و فرموده است: مردی از فرزندانت شوم و ملعون و بینزاکت و تیرهدل و بیمار و قسی القلب است و خداوند رحمت و عطوفت را از دل او گرفته است، گویی اکنون او را میبینیم. مادرش از قبیله بنی کلب است و اگر بخواهم نام او را میگویم و توصیف میکنم، او فرزند کسی است که سپاهی را به مدینه گسیل میدارد. آنها وارد آن شهر میشوند و به قتل و کشتار و هتک حرمت و تجاور میپردازند و از میان آنها مردی پرهیزکار و مخلص پا به فرار میگذارد ... الخ[۳۱]. از امام باقر (ع) روایت شده که او از نسل خالد بن یزید بن ابو سفیان است[۳۲]. و از امام علی بن الحسین (ع) نقل شده که حضرت او را از فرزندان عنبسة بن ابو سفیان[۳۳] بهشمار آورده و برخی روایات نام او را عبد الله[۳۴] گفتهاند که این مطلب نزد علمای اهل سنت مشهور است. اما رأی مشهور این است که نام او عثمان از فرزندان عنبسة ابن ابو سفیان است و همه میدانند که ابو سفیان پنج فرزند به نامهای عتبة، معاویه، یزید، عنبس و حنظله داشت. چیزیکه در مورد آن در تمام این روایات اتفاق نظر وجود دارد. این است که او از نوادگان ابو سفیان بوده و قدر به یقین هم همان است»[۳۵]. |
5. حجت الاسلام و المسلمین صادقی فدکی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر صادقی فدکی و دکتر عبدالهادی فقهیزاده، در مقاله «تحلیل انتقادی دیدگاههای موجود درباره خروج سفیانی و روایات آن» در اینباره گفته است:
«نام و نسب سفیانی در روایات، گوناگون نقل شده است: گاه عبدالله بن یزید[۳۶] و گاه عثمان بن عنبسه[۳۷]. در حدیثی نیز، امام معصوم (ع) از ذکر نام او خودداری کرده و خطاب به راوی فرموده است: "و ما تصنع باسمه"[۳۸]»[۳۹].
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید علی هاشمی، در مقاله «نام و نسب سفیانی» در اینباره گفته است:
«واژه سفیانی، مرکب از کلمه "سفیان" و "یای نسبت" است. منسوب به "ابوسفیان" نیز سفیانی نامیده میشود. مراد از سفیان یا ابوسفیان کیست و آیا این نسبت حقیقی یا نمادین است؟ سخن از حقیقی یا مجازی بودن نسبت سفیانی، غیر از بحث واقعی یا نمادین بودن اصل وجود سفیانی است. چنان که گفته شد، پیشفرض این مقاله آن است که فردی واقعی به نام سفیانی داریم. با وجود این پیشفرض، این سؤال قابل بررسی است که چرا او را سفیانی نامیدهاند؟ آیا او به طور حقیقی به سفیان یا ابوسفیان نسبت دارد با این عنوان کنایه از شباهت فکری و رفتاری او با سفیان یا ابوسفیان است؟ در ادامه این مطلب بررسی میشود. چند احتمال در این مورد وجود دارد:
انتساب سفانیای که در آستانه ظهور قیام میکند به "الحسن بن سفیان بن عامر" یا "سفیان ثوری" مانند احتمال پیشین، بعید است و شاهدی برای تأیید آن نداریم؛ البته این احتمال قابل بررسی است که سفیانی آستانه ظهور فردی باشد که نام فامیلی او به هر دلیل -مثلا به دلیل نسبت او به یکی از اجدادش- سفیانی باشد؛ اما وابستگی نسبی به بنی امیه و ابوسفیان نداشته باشد. این احتمال با توجه به شواهد روایی که سفیانی را به طور حقیقی یا مجازی به ابوسفیان بن حرب نسبت میدهد، رد خواهد شد. افزون بر آن، بعید است که ائمه (ع) از شخصیت مهمی مانند او، با تعبیر "سفیانی" یاد کنند و مرادشان فقط اشاره به نام فامیلی او باشد.
در موثقهای آمده است: "وَ لَا يَكُونُ قَائِمٌ إِلَّا بِسُفْيَانِيٍّ"[۴۳] که معنای آن این است که در برابر هر قیامکننده بر حقی، سفیانیای وجود دارد. این حدیث نشان میدهد که گاهی در تعابیر روایات از واژههایی مانند قائم و سفیانی، معنایی مجازی اراده شده است. نزدیکترین و روشنترین معنایی که برای سفیانی در این کاربرد مجازی قابل تصور است آن است که مراد از سفیانی کسی است که روش و سیره ابوسفیان را دارد. یعنی به لحاظ نسب به ابوسفیان مرتبط نیست؛ اما سیره فکری و علمی او مانند ابوسفیان است. اما این روایت نمیتواند، مجازی بودن نسبت سفیانی را اثبات کند؛ زیرا تردیدی نیست که در این روایت، سفیانی در یک معنای مجازی عام به کار رفته است که بر مصادیق متعددی تطبیق میکند؛ اما سخن ما در مورد سایر روایاتی است که بدون قرینه از سفیانی سخن گفتهاند. نمیتوان تنها به این دلیل که در این روایت، واژه سفیانی در معنای مجازی به کار رفته است، همه کاربردهای این کلمه را مجازی دانست. بنابراین برای اثبات مجازی بودن نسبت سفیانی به ابوسفیان، به شواهد دیگری نیازمندیم. ممکن است گفته شود: اکنون در جهان، گروه خاصی که خود را از نسل بنی امیه بدانند، شناخته شده نیست. اما این احتمال وجود نسل حقیقی ابوسفیان را رد نمیکند؛ اما احتمال تشکل نسَبی آنان ضعیف است؛ در مقابل گرایشهای اموی مسلک حتی در زمان ما وجود دارد. برخی از اعضای جریان تکفیری و جنایتکار داعش، به صراحت خود را پیرو بنی امیه و برخی حتی خود را سفیانی نامیدهاند[۴۴]. در عمل نیز تلاش کردهاند، همانند بنی امیه از هیچ جنایتی به ویژه علیه شیعیان خودداری نکنند. این گونه شواهد که در این ایام بسیار مشاهده میشود، این ذهنیت را تقویت میکند که سفیانی، فردی منسوب به خاندان بنی امیه نباشد؛ بلکه فردی است که همان تفکر و روش را دارد.
از آن جا که کتاب سلیم گرفتار، تحریفات و اضافاتی شده است، منفردات آن قابل قبول نیست[۴۶]. اما محتوای مورد اشاره در این روایت از مضامینی نیست که تنها او نقل کرده باشد؛ بلکه چنان که در ادامه خواهیم دید، روایات متعدد دیگری نیز سفیانی را از نسل ابوسفیان معرفی کرده است. شیخ طوسی در "الغیبه" روایتی را از امیرالمؤمنین (ع) نقل کرده که از قیام "ابن آکلة الأکباد" از سرزمین خشک (وادی پابس) در آستانه ظهور خبر داده است[۴۷]. مشابه این حدیث در الغیبه نعمانی با اندک تفاوتی در تعابیر از امام باقر (ع) نقل شده است[۴۸]. در این دو روایت از سفیانی، به طور صریح نام برده نشده است؛ بلکه خبر از قیام فرزند زن جگرخوار "ابن آکلة الأکباد" داده شده که با توجه به محتوای دیگر روایات، بر سفیانی تطبیق میکند. زن جگرخوار، وصف هند، مادر معاویه و زن ابوسفیان است که به دستور او جگر حضرت حمزه بن عبدالمطلب، عموی رسول خدا (ص) در جنگ "اُحُد" از سینهاش خارج شد و او آن را به دندان گرفت[۴۹]. تعبیر فرزند زن جگرخوار ظهور روشنی در انتساب سفیانی به ابوسفیان بن حرب دارد. البته سند هر دو روایت ضعیف است. بسیاری از افراد سند شیخ طوسی (نصر بن عصام بن المغیره العمری، احمد بن محمد الاسدی، محمد بن احمد، اسماعیل بن عیاش، مهاجر بن حکیم و معاویه بن سعید) مجهول هستند و تمام افراد سلسه سند کتاب نعمانی، ضعیف یا مجهولند. با وجود این، میدانیم که ضعیف بودن سند یک روایت به معنای مجعول بودن آن نیست و میتواند به عنوان مؤید، احتمال مورد نظر را تأیید کند، به خصوص اگر جهت ضعف، مجهول بودن برخی افراد باشد نه تصریح به ضعف آنان. در روایتی دیگر به نقل از امام سجاد (ع)، سفیانی فرزند "عتبة بن أبیسفیان"، برادر معاویة بن ابی سفیان معرفی شده است[۵۰]. در فرض صحت این نقل، سفیانی فرزند بدون واسطه عتبة بن ابی سفیان نیست؛ زیرا قرنها از مرگ عتبة بن ابوسفیان میگذرد؛ بلکه مراد آن است که سفیانی از نسل او است. افزون بر آن که این روایت مرسله است و سلسله سند آن کامل نیست. تنها راوی آن حذلم بن بشیر نیز مجهول است؛ بنابراین سند آن ضعیف است. مشکل دیگر این حدیث این است که با دو روایت پیشین که سفیانی را از نسل معاویه معرفی کردند، تعارض دارد. روایت دیگری که این نسبت را میرساند از عمار بن یاسر نقل شده است. در این روایت از سفیانی با تعبیر "رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ أَبِي سُفْيَانَ" یاد شده است[۵۱]. سند این روایت نیز ضعیف است؛ زیرا چهار نفر از راویان این حدیث (نصر بن اللیث المروزی، ابن طلحه للجحدری، عبدالله بن لهیعه، و ابوزرعه)، مجهول هستند. افزون بر آن، سند این نقل به معصوم ختم نمیشود؛ بلکه از عمار بن یاسر نقل شده است. احتمال دارد تعابیری مانند "ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ"، "مِنْ وُلْدِ عُتْبَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ" و "رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ أَبِي سُفْيَانَ" افزودههای راویان یا کاتبان احادیث سفیانی باشد که با هدف تفسیر و تطبیق مفهوم سفیانی وارد روایات شده باشد. به عبارت دیگر، ممکن است آن چه در روایات بوده، تعبیر سفیانی بوده که قابل تطبیق بر افرادی از غیر خاندان ابوسفیان (بنی امیه) نیز میباشد؛ اما فضای دوره نقل و ثبت روایات این ذهنیت را برای راویان یا نسخهبرداران این احادیث ایجاد کرده بود که مراد از سفیانی، فردی از نسل ابوسفیان است. در نیتجه آنان به قصد توضیح و تطبیق، عبارات یاد شده را به جای تعبیر سفیانی یا در کنار آن افزودهاند و بدین جهت میراث روایی دچار ابهام شده است. برای بررسی این احتمال به نسخههای مختلف این روایات در منابع مختلف حدیثی شیعه مراجعه کردم؛ اما اوصاف یاد شده در تمام نسخهها آمده و به طور یکسان نقل شده است؛ بنابراین نمیتوان به صرف احتمالی که شاهدی بر آن نیست، این اوصاف را از متن روایات خارج کرد. افزون بر آن که روایات دیگری نیز همین محتوا را با عبارت دیگر تأیید میکنند. مثلا به این روایت توجه فرمایید: ما و فرزندان ابوسفیان، دو خاندان هستیم که برای خدا با یکدیگر دشمنی داریم. ما گفتیم: خداوند راست گفته است و آنان گفتند: خداوند دروغ گفته است. (از اینرو) ابوسفیان با رسول خدا صل، معاویه با علی بن ابیطالب (ع) و یزید بن معاویه با حسین بن علی (ع) جنگید و سفیانی با قائم (ع) پیکار میکند[۵۲]. سند این روایت نیز ضعیف است؛ زیرا راویان آن (احمد بن محمد السیاری، ضعیف و حکم بن سالم و عنوان "عمن حدثه" مجهولند؛ البته تقابل جریان اموی با اهل بیت (ع) بر کسی پوشیده نیست. اما به دلیل ضعف سند، اثبات جزئیات این حدیث مانند انتساب سفیانی به بنی امیه، دشوار است؛ اما به عنوان مؤید قابل استفاده است. روایت زیر را نیز میتوان از مؤیدات انتساب حقیقی سفیانی به بنی امیه شمرد: ابوبصیر میگوید: شنیدم امام باقر (ع) درباره این سخن خداوند متعال: "اگر بخواهیم، بر آنان نشانهای از آسمان نازل میکنیم که گردن هایشان در برابر آن خم میشود"[۵۳]، فرمود: این کار را خداوند انجام خواهد دارد. گفتم: آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: بنی امیه و پیروانشان. گفتم: آن آیه چیست؟ فرمود: از حرکت ایستادن خورشید بین ظهر تا وقت عصر، نمایان شدن سینه و چهرهای در خود خورشید که با حسب و نسبش شناخته میشود. این (نشانهها) در زمان سفیانی است و در آن هنگام، نابودی او و قومش فرا میرسد[۵۴]. در این روایت از حضور و اقتدار بنی امیه در زمان حکومت سفیانی خبر داده شده است که پس از پدید آمدن نشانههایی مانند از حرکت ایستادن خورشید و ظاهر شدن چهرهای در آن، سفیانی و قومش از بین میروند. در صدر این حدیث، آشکار شدن نشانههای یاد شده، علامت خواری بنی امیه و در پایان روایت، بروز این نشانهها، علامت نابودی سفیانی و قومش معرفی شده است؛ بنابراین ظاهر معنای این روایت، آن است که قوم سفیانی همان، بنی امیه هستند. چنان که میدانید، معنای لغوی سفیانی نیز همین انتساب را تأیید میکند. بنابراین، این روایت سفیانی را به بنی امیه منسوب کرده و از قدرت آنان در آستانه ظهور -پیش از رخ دادن آن نشانهها- خبر میدهد. سند این نقل از شیخ مفید -که این روایت را در کتاب خود نقل کرده است- تا وهیب بن حفص مشخص نیست. بنابراین سند این روایت نیز ضعیف است؛ اما مؤید محتوای روایات پیشین است. روایات دیگری را نیز میتوان یافت که با سندهای ضعیف، به صراحت یا ضمنی انتساب سفیانی را به خاندان ابوسفیان بن حرب تأیید میکنند[۵۵]. در مجموع اگر چه سند روایات یاد شده -به جز روایت سلیم بن قیس- ضعیف بوده و تک تک قابل اعتماد نیستند؛ اما نقل این محتوا با سندها و تعابیر مختلف این گمان را تقویت میکند که سفیانی، به لحاظ نژادی از نسل ابوسفیان بن حرب است. از دیگر شواهد این دیدگاه این است که در طول تاریخ، افرادی از نسل بنی امیه به عنوان سفیانی قیام کردهاند. مثلا در آغاز خلافت عباسیان، از فردی به نام "ابومحمد سفیانی" یاد شده است که در سال ۱۳۲ قمری، علیه بنی عباس قیام کرد. نام دقیق او "ابومحمد بن عبدالله بن یزید بن معاویه بن ابی سفیان" است. قیام او توسط عباسیان سرکوب شد[۵۶]. سفیانی دیگر که در تاریخ، قیام او علیه عباسیان ثبت شده "أبوالحسن علی بن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویة بن أبی سفیان" است. او در آغاز سال ۱۹۶ قمری در دوره حکومت امین عباسی قیام کرد و بر دمشق مسلط ولی سپس سرکوب شد[۵۷]. فرد دیگری نیز از نسل ابوسفیان با عنوان سفیانی قیام کرد و مدعی بود که همان سفیانی است که حکومت بنی عباس را از بین میبرد. او سپس تسلیم شد و خود و دو فرزندش کشته شدند[۵۸]. این قیامها نشان میدهد که برداشت آنان نیز از روایات سفیانی این بوده است که سفیانی فردی از نسل ابوسفیان است.
ورود او از سرزمین روم در حالی که صلیب به گردن دارد، مؤید غربی بودن او میتواند باشد. تعبیر "صاحب القوم" که در این روایت آمده نیز ممکن است مؤید همین مطلب به شمار آید. سند این روایت ضعیف است: اسماعیل بن عبدالله بن میمون، مجهول است. وثاقت محمد بن عبدالرحمن بن ابی لیلی ثابت نیست[۶۰]. جعفر بن سعد الکاهلی، مجهول است. مراد از أعمش، همان سلیمان بن مهران الاعمش است که بنابر تحقیق امامی و ثقه است[۶۱]. بشر بن غالب، توثیق ندارد. بنابراین سند این روایت به جهت مجهول بودن برخی از افراد آن، ضعیف است. افزون بر آن، این روایت به معصوم ختم نشده است و ظاهر عبارت نشان میدهد که محتوای آن از بشر بن غالب است. البته احتمال دارد که بشر از معصوم نقل کرده باشد که در این صورت روایت مضمر است و مقصود او نقل از معصوم بوده؛ هرچند به نام او اشاره نشده است. به هرحال سند این روایت به شدت ضعیف است. در روایت دیگر از امام صادق (ع) این گونه نقل شده است: اگر سفیانی را ببینی، پستترین افراد را دیدهای. (او) دارای موری بور، سرخ چهره و چشمآبی است. میگوید: پروردگارا! من خون واهم را میطلبم. پروردگارا! انتقام؛ انتقام؛ سپس (به) آتش (جهنم وارد میشود). درباره پستی او نقل شده که او مادر فرزند خود را، زنده دفن میکند؛ به دلیل آن که میترسد، دیگران را (به محل پنهان شدن) او راهنمایی کند[۶۲]. سند این روایت صحیح است. نعمانی این حدیث را با سندی متفاوت و با اختلافاتی در محتوا از امام باقر (ع) نقل کرده است[۶۳]؛ البته سه وصف "أحمر"، "أشقر" و "أزرق" در هر دو -البته با اختلافی در ترتیب این اوصاف- تکرار شده است. "أشقر"، سرخ یا سرخ مایل به زرد را میگویند. این وصف درباره "مو" نیز استفاده میشود[۶۴]؛ بنابراین به نظر میرسد مراد از آن همان رنگ بور است که سرخ مایل به زرد را میگویند[۶۵]. رنگ موی بور، سرخ چهره بودن و چشمان آبی داشتن از ویژگیهای غالبی نژاد اروپایی است؛ البته در میان آسیاییها نیز به ندرت این ویژگیها مشاهده میشود. ممکن است گفته شود از این نقل، به عنوان مؤید روایت پیشین استفاده کرد. اثبات نژاد غربی سفیانی با تمسک به این دو روایت دشوار است؛ زیرا دلالت هر دو بر این مطلب ضعیف است. روایت اول حداکثر ورود سفیانی از روم و مسیحی بودن او را میرساند؛ در حالی که این مطلب، غیر از آن است که او نژاد اروپایی دارد؛ چه بسیار کسانی که آسیایی بوده و در کشورهای اروپایی زندگی میکنند و ممکن است، مسیحی باشند یا به دین مسیحیت در آمده باشند. در دلالت روایت دوم نیز همین مشکل وجود دارد؛ صرف داشتن موی بور، چشمان آبی و سرخ چهره بودن به معنای اروپایی بودن نژاد سفیانی نیست؛ بسیارند کسانی که نژادهای آسیایی دارند و دارای چنین اوصافی هستند یا احتمال دارد فردی غیراروپایی با زنی اروپایی ازدواج کند و فرزند او این اوصاف را داشته باشد؛ در حالی که به لحاظ نژادی دو رگه یا غیر اروپایی (اگر به نژاد پدرش منسوب شود) به شمار میآید. بنابراین با این گونه شواهد، نمیتوان اروپایی بودن او را اثبات کرد.
|
پرسشهای وابسته
- سفیانی که خروجش از نشانههای حتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای جسمانی سفیانی چیست؟ (پرسش)
- روش شناسایی سفیانی چیست؟ (پرسش)
- دین سفیانی چیست؟ (پرسش)
- آیا روایات سفیانی تنها در منابع شیعه آمده است؟ (پرسش)
- سفیانی و دجال چه تفاوتهایی دارند؟ (پرسش)
- خروج سفیانی در چه زمان و مکانی خواهد بود؟ (پرسش)
- اهداف قیام سفیانی چیست؟ (پرسش)
- ماجرای شورش سفیانی چیست؟ (پرسش)
- جنایات سفیانی چیست؟ (پرسش)
- سپاه سفیانی چه تعداد است؟ (پرسش)
- اصهب و ابقع کیستند و چه ارتباطی با خروج سفیانی دارند؟ (پرسش)
- آیا ظهور امام مهدی همزمان با قیام سفیانی است؟ (پرسش)
- سفیانی در قیام خود چه اقدامهای انجام میدهد؟ (پرسش)
- چگونه ممکن است سفیانی چندین کشور را تصرف کند و جامعه بین الملل واکنشی نشان ندهند؟ (پرسش)
- حکمرانی سفیانی چقدر به طول میانجامد؟ (پرسش)
- آیا به قدرت رسیدن سفیانی بر اساس قوانین است یا کودتا؟ (پرسش)
- آیا این ادعا که سفیانی در ارتش سوریه دیده شده صحیح است؟ (پرسش)
- آیا سفیانی واقعا به جنگ با امام مهدی خواهد پرداخت؟ (پرسش)
- از میان قیامهای یمانی و خراسانی و سفیانی کدام قیام مقدم است؟ (پرسش)
- وظیفه شیعیان در هنگام شورش سفیانی چیست؟ (پرسش)
- رفتار سفیانی با شیعیان اهل بیت چگونه است؟ (پرسش)
- پرچم زرد از آن کدام سپاه است و چه ارتباطی با سفیانی دارد؟ (پرسش)
- آیا سفیانی در مصر پیروانی خواهد داشت؟ (پرسش)
- آیا دشمن امام مهدی (سفیانی) در حال حاضر زنده است یا آنکه متولد خواهد شد؟ وی از چه طایفهای و اهل کجاست؟ (پرسش)
- آیا امکان دارد در زمانهای مختلف سفیانیهای متعددی وجود داشته باشد؟ (پرسش)
- قرقیسیا کجاست و چه حوادثی در آن اتفاق میافتد؟ (پرسش)
- محدوده جغرافیایی قرقیسیا چه مناطقی است؟ (پرسش)
- نبرد قرقیسیا چه زمانی اتفاق میافتد؟ (پرسش)
- سفیانی در چه منطقهای با صاحبان پرچم سیاه و پرچم زرد نبرد میکند؟ (پرسش)
- سفیانی در کجا به هلاکت میرسد؟ (پرسش)
- مردمان چه مناطقی سفیانی را یاری میکنند؟ (پرسش)
- فرمانده سپاه سفیانی چه کسی است؟ (پرسش)
- سپاه سفیانی در کجا با سپاه خراسانی نبرد میکند؟ (پرسش)
- امام مهدی در کجا با سپاه سفیانی روبهرو میشود و به نبرد میپردازد؟ (پرسش)
- کدام یک از فرماندهان سپاه امام مهدی سفیانی را دستگیر میکند؟ (پرسش)
- فرجام سفیانی چیست؟ (پرسش)
جستارهای وابسته
- سفیانی
- ویژگیهای سفیانی
- دین سفیانی
- منبع روایات سفیانی
- تفاوت دجال و سفیانی
- زمان و مکان خروج سفیانی
- اهداف خروج سفیانی
- شورش سفیانی
- جنایات سفیانی
- تعداد سپاه سفیانی
- مخالفان سفیانی
- فاصله زمانی ظهور امام مهدی و خروج سفیانی
- اقدامات سفیانی
- عدم واکنش جهان به شورش سفیانی
- مدت حکمرانی سفیانی
- شیوه به قدرت رسیدن سفیانی
- همزمانی خروج خراسانی، سفیانی و یمانی
- وظیفه شیعیان در برابر شورش سفیانی
- رفتار سفیانی با شیعیان
- جنگ سفیانی با صاحب پرچم زرد
- پیروان سفیانی
- تعدد سفیانی
- قرقیسیا
- محل هلاکت سفیانی
- فرمانده سپاه سفیانی
- جنگ امام مهدی با سپاه سفیانی
- دستگیری سفیانی
- فرجام سفیانی
- حکومت سفیانی
- اختفای امام مهدی بعد خروج سفیانی
- نکوهش سفیانی
پانویس
- ↑ الغیبة، طوسی، ص ۴۶۲.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۱، ب ۵۷، ح ۹؛ معجم أحادیث الإمام المهدی (ع)، ج ۴، ص ۱۲۰.
- ↑ طبسی، نجم الدین، سفیانی ، ص۱۵، ۱۶.
- ↑ ... در سرزمین خشک، تعداد اندکی نزد سفیانی میروند و به او میگویند: سزاوار نیست که تو باعث از میان رفتن اسلام شوی... او میگوید: من امیر شما نیستم. آنها میپرسند: آیا تو از قریش نیستی... و او به طمع به چنگ آوردن ثروت خروج میکند؛ عقدالدرر، باب ۴، فصل ۲، ص۹۰.
- ↑ یکی از اصحاب امام علی (ع) به نام احنف از آن حضرت پرسید: سفیانی از کدام قبیله است؟ امام علی فرمود: او از بنی امیه است؛ التشریف بالمنن، ص۲۹۶، باب ۷۹، ح۴۱۷ (به نقل از الفتن سلیلی).
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج۳، ص۲۳، به نقل از کشف النوری، ص۲۲۱ (این حدیث مرسله است)؛ عقدالدرر، ص۷۲، باب ۴، فصل ۲؛ التشریف بالمنن، باب ۷۹، ح۴۱۷، ص۲۹۶ (به نقل از الفتن سلیلی).
- ↑ او از نسل عتبه بن ابوسفیان است؛ الغیبة للطوسی، ص۴۴۴، ح۴۳۷ (این حدیث مرسله است).
- ↑ الغیبة للنعمانی، ص۳۱۷، باب ۱۸، ح۱۶ (این حدیث ضعیف است به دلیل وجود عبیدالله بن موسی و... نک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۹۶).
- ↑ پسر زن جگرخوار از سرزمین خشک قیام میکند؛ کمالالدین، باب ۵۷، ح۹، ص۶۵۱ (این حدیث، به دلیل وجود محمد بن علی الکوفی ضعیف است). در این باره نک: اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۲۳.
- ↑ سفینه البحار، ج۸، ص۷۱۶.
- ↑ تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ص۱۷۳.
- ↑ آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۱۳۵ - ۱۳۷.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۶۰.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القران، ج ۱۰، ص ۲۸۳؛ بحرانی، البرهان، ج ۶، ص ۱۰۴-۱۰۷.
- ↑ " هُوَ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ وَ أَخْوَالِهِ كَلْبُ "؛ سید بن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۲۹۶، ب ۷۹.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ص ۳۰۶، ب ۱۹، ح ۱۶؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۶۱، ح ۴۷۶؛ راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۵۱؛ شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۷۳۰، ح ۶۹؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۱۶، ح ۷۳؛ سلمی، عقد الدرر، ص ۵۴؛ مقدسی، فرائد فوائد الفکر، ص۲۹۹.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۶۵۱، ب ۵۷، ح ۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ج ۲، ص ۲۸۲؛ راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۵۰؛ شیخ حر، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۷۲۱؛ ب ۳۴، ح ۲۶.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص ۳۴۶.
- ↑ نعیم بن حماد، الفتن، ص ۲۲۲، ب ۲۹، ح ۸۱۸؛ متقی هندی، البرهان، ص ۱۱۳، ح ۸؛ همو، کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۲۸۴، ح ۳۱۵۳۵؛ سلمی، عقد الدرر، ص ۷۲؛ مقدسی، فرائد فوائد الفکر، ص۳۰۵؛ سفارینی، لوائح الانوار البهیه، ج ۲، ص ۷۵.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۴۴، ح ۴۳۷؛ شیخ حر، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۷۲۷، ح ۵۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳، ح ۶۵.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، ج ۲، ص ۱۷۷.
- ↑ عبدالامیر، الأسرار فیما کنی و عرف به الأشرار، ج ۴، ص ۲۸۸.
- ↑ مهدیپور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص .
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳.
- ↑ نسخه خطی ابن حماد، ص ۷۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۸.
- ↑ کورانی، علی، عصر ظهور، ص۱۱۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۵.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۲۱۳.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص ۳۰۹.
- ↑ عصر الظهور، ص ۱۰۶، به نقل از محفوظ ابن هماد، ص ۷۵.
- ↑ الطوسی، الغیبة، ص ۲۷۰
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۲۰۸.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۱۹۴.
- ↑ ابن حماد مروزی، نعیم، الفتن، ج ۱، صص ۲۷۹– ۲۸۱.
- ↑ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۱.
- ↑ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۱.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر و فقهیزاده، عبدالهادی، تحلیل انتقادی دیدگاههای موجود درباره خروج سفیانی و روایات آن، ص 131.
- ↑ یاقوت الحموی، معجم البلدان، ج ۳، ص ۲۲۵؛ عبد الکریم بن محمد السمعانی، الأنساب، ج ۷، ص ۱۴۹.
- ↑ عبدالکریم بن محمد السمعانی، الأنساب، ج ۷، ص ۱۴۸.
- ↑ عبدالکریم بن محمد السمعانی، الأنساب، ج ۷، ص ۱۴۸؛ به نمونهای از این انتساب ذیل شرح حال عبدالغفار بن عبدالرحمن توجه فرمایید: اسماعیل بن عمر الدمشقی (ابن کثیر)، البدایة والنهایة، ج ۱۱، ص ۳۵۵.
- ↑ عبدالله بن جعفر الحمیری، قرب الإسناد، ص ۳۷۴.
- ↑ مثلا «ابو اسامه السفیانی» سرکرده تروریستهای داعش در شهر «الکرمه» در شرق الرمادی بود که کشته شد و ر.ک: نقش داعش در آخرالزمان، محمد رضا جابری، پیشگفتار، ص ۱۶.
- ↑ سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج ۲، ص ۷۷۴-۷۷۵: "وَ أَنَّ رَجُلًا مِنْ ولدِك مَسْمُومٌ مَلْعُونٌ...".
- ↑ ر.ک: حسن بن یوسف حلی، خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال (رجال العلامة الحلی)، ص ۸۳؛ سید ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۲۱۷؛ مقاله «کتاب سلیم بن قیس»، قاسم جوادی، فصلنامه علمی–تخصصی علوم حدیث، ش۳۵-۳۶، ۱۳۸۴ ش، ص ۱۶۳-۱۷۹.
- ↑ محمد بن حسن الطوسی، الغیبة، ص ۴۶۱.
- ↑ محمد بن ابراهیم النعمانی، الغیبة، ص ۳۰۵.
- ↑ ر.ک: احمد بن یحیی البلاذری، انساب الأشراف، ج ۴، ص ۲۸۷؛ اسماعیل بن عمر الدمشقی (ابن کثیر)، البدایة و النهایة، ج ۴، ص ۴۰-۴۱؛ شمس الدین الذهبی، تاریخ الإسلام، ج ۲، ص ۲۰۵.
- ↑ محمد بن حسن الطوسی، الغیبة، ص ۴۴۳-۴۴۴.
- ↑ محمد بن حسن الطوسی، الغیبة، ص ۴۶۳-۴۶۴.
- ↑ محمد بن علی الصدوق، معانی الأخبار، ص ۳۴۶.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۴.
- ↑ محمد بن نعمان المفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۳۷۳.
- ↑ ر.ک: محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ محمد بن جریر الطبری، دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص ۴۷۲-۴۷۵.
- ↑ اسماعیل بن عمر الدمشقی (ابن کثیر)، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۵۲-۵۳.
- ↑ شمس الدین محمد الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۲۸۴.
- ↑ علی بن الحسن بن عساکر، تاریخ دمشق، ج ۶۸، ص ۲۱۹.
- ↑ محمد بن حسن الطوسی، الغیبة، ص ۴۶۲-۴۶۳.
- ↑ محمد بن عبدالرحمن بن ابی لیلی از قاضیان عامه بوده ولی برخی او را با توجه به توثیق «ابن نمیر» ممدوح دانستهاند (حسن بن علی بن داود حلی، الرجال، ص ۳۲۲؛ حسن بن یوسف حلی، خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال (رجال العلامة الحلی)، ص ۱۶۵)؛ در مقابل برخی با توجه به این که او از قاضیان دربار بنی امیه و بنی عباس بوده و دشمنی او با اهل بیت و شیعیان آشکار بوده است، او را تضعیف کردهاند (محمد بن اسماعیل المازندرانی، منتهی المقال فی أحوال الرجال، ج ۶، ص ۹۰). ناصبی بودن او مورد تردید است (میرزا حسین النوری، خاتمة المستدرک، ج ۹، ص ۶۳)؛ اما در مجموع دوری او از اهل بیت (ع)و نزدیکی او به حاکمان بنی امیه و بنی عباس قابل انکار نیست و سخن «ابن نمیر» وثاقت او را ثابت نمیکند، بنابراین وثاقت او ثابت نیست.
- ↑ در منابع اولیه رجالی، توثیقی درباره او نیامده است. اما برخی از متأخرین با توجه به این که علمای اهل سنت، ضمن تصریح به تشیع او، وی را ستودهاند، بلندی مقام او را استنباط کردهاند. از برخی روایات نقل شده در منابع تاریخی نیز میتوان تشیع و وثاقت او را بلندی مقام او را استنباط کرد. بنابراین سلیمان بن مهران الاعمش بنابر تحقیق امامی ثقه است. (ر.ک: محمد بن اسماعیل المازندرانی، منتهی المقال فی احوال الرجال، ج ۳، ص ۴۰۳؛ سید ابوالقاسم الخوئی، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج ۹، ص ۲۹۴).
- ↑ محمد بن علی الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۱.
- ↑ محمد بن ابراهیم النعمانی، الغیبة، ص ۳۰۶.
- ↑ محمد بن مکرم بن منظور، ج ۴، ص ۴۲۱؛ محمد بن محمد الزبیدی، تاج العروس، ج ۷، ص ۴۵.
- ↑ معنای جمله «یا رب ثأری ثأری ثم النار»، مبهم است میتواند معنای آن همان باشد که در ترجمه این روایت آوردهایم؛ یعنی پروردگارا! انتقام! انتقام! سپس به آتش جهنم وارد میشود. در این ترجمه «ثم النار»، خبری است که امام از سرانجام او میدهد. این احتمال نیز وجود دارد که این عبارت ادامه گفتار سفیانی باشد که در این صورت معنای آن میتواند این باشد که پروردگارا! اول انتقام مرا بگیر (یا بگذار من انتقام بگیرم)، سپس مرا وارد آتش بگردان.
- ↑ هاشمی، سید علی، نام و نسب سفیانی، ص ۱۴۱-۱۶۰.