حجة الوداع در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

پیامبر در اوایل ذیقعده سال ۱۰ هجری همه مسلمانان را به برپایی حج فرا خواند[۱]. به روایت امام صادق(ع) پیامبر در ۱۰ سال اقامتش در مدینه هیچ حجی نگزارد تا اینکه خدا این آیه را بر او فرو فرستاد: ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ[۲]؛ و در میان مردم برای ادای حج بانگ برآور، تا زائران پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری ـ که از هر راه دوری می‌آیند ـ به سوی تو روی آورند»؛ آن‌گاه رسول خدا(ص) همه مسلمانان را به شرکت در این حج فراخواند[۳] و از آنجا که آن حضرت این حج را حج پایانی و واپسین دیدار خود با مردم دانست و اندکی پس از موسم حج رحلت فرمود، این حج به حجه‌الوداع مشهور گردید[۴]، چنان‌که برخی آن را «حجه‌الاسلام»[۵]، «حجه‌البلاغ»[۶] و «حجة التمام والکمال»[۷] خوانده‌اند.

پس از فراخوان عمومی و آمادگی مسلمانان برای انجام دادن حج، سرانجام، پیامبر(ص) با خیل مسلمانانی که از مدینه و گرداگرد آن به ایشان پیوسته بودند، در واپسین روزهای ماه ذیقعده از مدینه بیرون رفتند[۸]. سیوطی، آیه‌های فرود آمده در این سفر را «آیات تابستانی» شمرده است[۹]. به روایت امام صادق(ع) زمان حرکت پیامبر(ص) از مدینه ۴ شب مانده به پایان ذیقعده[۱۰] و به گزارش واقدی، ابن هشام و بسیاری دیگر از سیره‌نگاران، ۵ شب مانده از ذیقعده[۱۱] بوده؛ اما ابن حزم اندلسی روز پنجشنبه، ۶ شب مانده به پایان ذیقعده[۱۲] را یاد کرده است.

ایشان پیش از آغاز سفر، بدن و لباس خود را در کمال پاکیزگی بیاراست و با شصت و اندی قربانی، در حالی‌که همه زنان خود را همراه داشت، از مدینه خارج شد. هنگام ظهر به منطقه ذوالحلیفه رسید و در آنجا غسل کرد و نمازظهر خواند و حج را نیت کرد و محرم شد و لبیک گویان راهی مکه شد[۱۳]. لباس احرام حضرت از جنس صحار، نوعی لباس یمنی بود که آن را در مکه و در میقات تنعیم به تن کرد[۱۴]. اگرچه در زمان حرکت پیامبر(ص) از مدینه اختلاف است، برپایه همه گزارش‌های موجود، حضرت در چهارم ذیحجه به مکه رسید[۱۵]. براثر اختلاف یاد شده در زمان حرکت ایشان از مدینه، مدت سفر حضرت از مدینه تا مکه ۸ ۱۱ روز بوده است. براساس گزارش امام صادق(ع) حضرت رسول(ص) ۸ روز و ۷ شب[۱۶] و به نقل واقدی، ۹ روز و ۸ شب[۱۷] و به نظر ابن حزم، ۱۰ روز و ۹ شب در راه بود[۱۸]. حضرت محمد در طول سفر خود از مدینه تا مکه، تنها برای خواندن نماز و استراحت در ایستگاه‌های میانه راه می‌ایستاد. ایشان نمازظهر و عصر نیز مغرب و عشا را بی‌فاصله می‌خواندند، تا زودتر به مکه برسد و اعمال حج را بهنگام انجام دهد[۱۹]. واقدی توقف‌گاه‌های رسول خدا(ص) پس از ذوالحلیفه را این‌گونه شمرده است: ملل؛ شرف‌السیّاله؛ عرق الظّبیه؛ روحاء؛ منصرف؛ اِثایه؛ عرج؛ سقیا؛ ابواء؛ تلعتات الیمن؛ ثنیّة اراک؛ جحفه؛ قدید؛ مشلل؛ لَفَت؛ عسفان؛ غمیم؛ مرّالظّهران[۲۰]. حضرت وقتی به مکه رسید، از قسمت بالای مکه و از باب بنی‌شیبه به مسجدالحرام درآمد و هنگامی که کعبه را دید، دستش را به دعا بالا برد و شرافت، عظمت و کرامت کعبه را از خدا خواست[۲۱]. در مسجدالحرام پس از استلام حجرالاسود، ۷بار خانه را طواف کرد؛ آن‌گاه پشت مقام ابراهیم نماز طواف خواند و دوباره حجرالاسود را استلام کرد[۲۲]. به گزارش واقدی، رسول خدا(ص) افزون بر رکن اسود، رکن یمانی را هم استلام کرد[۲۳]. پس از این، از باب بنی مخزوم برای انجام دادن سعی از مسجدالحرام بیرون آمد و سعی را از کوه صفا آغاز و پس از ۷ بار پیمودن فاصله میان دو کوه، آن را بر فراز کوه مروه پایان داد[۲۴]. پیامبر(ص) طواف و سعی خود را سواره انجام دادند[۲۵].[۲۶]

تأسیس حج تمتع و متعة الحج

بخشی از مناسک حج که پیش از این انجام می‌گرفت در سال دهم و در مناسک حجه‌الوداع امضا شد؛ ولی بخش‌هایی نیز بدان افزوده شدند. معمولاً پس از سعی صفا و مروه، حاجیان همچنان محرم می‌ماندند، تا در روز نهم مناسک خود را در عرفات پی گیرند و پس از مناسک منا حج خود را به پایان می‌بردند؛ لیکن پیامبر(ص) پس از سعی صفا و مروه فرمان داد تا هرکه با قربانی عازم حج نشده، در این مرحله از احرام خارج شده و عمره تمتع نیت کند و سپس در روز هشتم مجددا محرم گشته و مناسک را به عنوان حج تمتع ادامه دهد. بدین ترتیب، کسانی که با خود قربانی نیاورده بودند از احرام خارج شدند و محرّمات احرام، بر آنها حلال شد، از این‌رو مقطعی را که حاجیان در مکه محرم نیستند، متعه حج و این نوع حج را حج تمتع نامیدند که در سال ۱۰ هجری تأسیس و تشریع شد[۲۷]. فرمان پیامبر(ص) به عمره تمتع و خروج از احرام، موجب شگفتی و اعتراض عده‌ای شد و حضرت در پاسخ بر درستی فرمان خود تأکید ورزید و این حکم را همیشگی دانست[۲۸]. عمر که از مخالفان این فرمان بود در دوره خلافت خود حکم(ص) پیامبر را لغو و ممنوع کیرد[۲۹] و سنت وی در این زمینه همچنان در احکام اهل سنت پابرجاست.[۳۰]

پیوستن امام علی به پیامبر در حجه الوداع

در ۴ یا ۵ ذیحجه و پس از تشریع حج تمتع، علی(ع) به مکه رسید. او که پیش از عزیمت پیامبر(ص) به حجه‌الوداع با دستور حضرت به یمن رفته بود، تا آنان را به اسلام فرا خواند و خمس و خراجشان را بستاند، پس از اجرای این مأموریت، مالیات‌های اهالی یمن و جزیه‌های مسیحیان نجران را همراه سی و اندی قربانی با خود به مکه آورد تا برای انجام دادن مناسک به پیامبر(ص) بپیوندد[۳۱]. این در حالی است که از گزارش ابوالفتوح رازی ذیل تفسیر آیه ۱۹۶ بقره برمی‌آید که حضرت علی(ع) پیش از تشریع حج تمتع به مکه رسیده بود. براساس این گزارش، رسول خدا(ص) و علی در احرام بودند که این آیه فرود آمد: ﴿وَأَتِمُّوا۟ ٱلْحَجَّ وَٱلْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا ٱسْتَيْسَرَ مِنَ ٱلْهَدْىِ وَلَا تَحْلِقُوا۟ رُءُوسَكُمْ حَتَّىٰ يَبْلُغَ ٱلْهَدْىُ مَحِلَّهُۥ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِۦٓ أَذًۭى مِّن رَّأْسِهِۦ فَفِدْيَةٌۭ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍۢ فَإِذَآ أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِٱلْعُمْرَةِ إِلَى ٱلْحَجِّ فَمَا ٱسْتَيْسَرَ مِنَ ٱلْهَدْىِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَـٰثَةِ أَيَّامٍۢ فِى ٱلْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌۭ كَامِلَةٌۭ ذَٰلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُۥ حَاضِرِى ٱلْمَسْجِدِ ٱلْحَرَامِ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلْعِقَابِ[۳۲]. در این آیه از مؤمنان خواسته شد برای اللّه‌حج و عمره را به پایان ببرند (نه برای دیگر خدایان) و اگر دیگران مانع اجرای حج مؤمنان شدند، همانجایی که رسیده‌اند قربانی را انجام داده و از احرام حج درآیند. پس از آن، پیامبر(ص) از آن دسته از یارانش که بی‌قربانی به حج آمده بودند دستور داد از احرام خارج شوند[۳۳]؛ برخی مفسران معتقدند آیه در سال ۶ هجری و در شرایطی که مسلمانان برای انجام دادن حج و عمره با مخالفت مشرکان روبه‌رو بودند، نازل شده است[۳۴].[۳۵]

مناسک پیامبر(ص) در حج تمتع

رسول خدا(ص) در انتظار ایام حج، بی‌آنکه در خانه‌های مکه ساکن شود، تا ۸ ذیحجه در ابطح در حاشیه مکه و در مسیر منا خیمه زد و آنجا ماند و پس از انجام دادن اعمال حج دوباره به همین مکان بازگشت و تا هنگام عزیمت به مدینه در آنجا ماند و به هیچ خانه‌ای فرود نیامد و به زیر هیچ سایه‌ای نرفت[۳۶]. با فرا رسیدن ۸ ذیحجه، ایشان و مسلمانان برای اعمال حج از مکه به سوی منا حرکت کردند. عده‌ای که از احرام خارج شده بودند، دوباره به نیت حج، احرام بسته و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در منا خوانده و شب را همانجا ماندند و در روز نهم پس از اقامه نماز صبح و طلوع آفتاب به عرفات رفتند. رسول خدا(ص) پیش از نمازظهر و عصر در عرفات خطبه‌ای خوانده[۳۷] و پس از اقامه نماز تا غروب در آنجا به دعا پرداخت و سپس شب دهم را تا طلوع فجر در مزدلفه ماندند و همزمان با طلوع خورشید به منا رفتند[۳۸]. ایشان اجازه داد زنان و ناتوانان شب در مزدلفه نمانند و به منا روند. این در حالی بود که پیش از این بخشی از حاجیان که به آنها حمس می‌گفتند پیش از غروب آفتاب عرفه را ترک می‌کردند و بی‌توقف در مزدلفه به منا می‌رفتند[۳۹]. مناسک پیامبر(ص) در روز دهم (عید قربان) در منا با رمی جمره عقبه آغازید و خطبه‌ای را نیز در این روز خواند، آن‌گاه در قربانگاه ۱۰۰ قربانی را با کمک علی(ع) ذبح کردند و اندکی را مصرف و مانده را صدقه و هدیه دادند[۴۰]. پیامبر(ص) افزون بر این، به نیابت زنان خود نیز گاوی را قربانی کرد[۴۱]. آن حضرت پس از عمل قربانی، با تراشیدن سر از احرام خارج شد[۴۲]. به گزارش طبری در عید قربان، نزد جمرات ایستاد و فرمود: هذا یوم‌الحج الأکبر[۴۳]. در همین روز، آن حضرت محدوده وقوف در عرفه و مشعر و حد قربانگاه را تعیین کرد[۴۴]؛ سپس به طواف کعبه رفته و پس از نماز طواف، سعی صفا و مروه و سرانجام، طواف نسا و نماز آن را به جا آورد و از آب زمزم نوشید[۴۵]. به نقلی در همین روز دهم به منا بازگشت و نمازظهر و عصر را در آنجا خواند؛ ولی به گزارش دیگری نمازظهر و عصر را در مکه خواند و آن‌گاه به منا رفت و تا روز سیزدهم در منا ماند (ایام منا یا ایام تشریق) و در هریک از روزهای ۱۱ - ۱۳ ذیحجه به رمی جمرات سه‌گانه (اولاء، وسطا و عقبا) پرداخت[۴۶]. واقدی به نقل از عکرمه و ابن‌عباس گزارش مفصلی از خطبه حضرت در روز ۱۱ ذیحجه به دست داده است[۴۷]. رسول خدا(ص) بعدازظهر روز سیزدهم از منا به مکه و اقامتگاه خود در ابطح رفت و شب در آنجا ماند و در همین شب دستور داد پیش از ترک مکه طواف کنند و خود نیز هنگام سحر و پیش از نماز صبح طواف به جا آورد و صبح روز ۱۴ ذیحجه راه مدینه را در پیش گرفت[۴۸]. ۱۸ ذیحجه در غدیرخم ایستاد و به فرمان خدا خطبه‌ای مهم خواند و در آن به مردم درباره قرآن و عترت فراوان سفارش کرد و از جانشینی حضرت علی(ع) پس از خود خبر داد[۴۹].[۵۰]

خطبه‌های پیامبر(ص) در حجه الوداع

رسول خدا(ص) در سفر حجه‌الوداع خطبه‌ها و سخنان کوتاه و بلند بسیاری را در زمان‌ها و مکان‌های مختلف خواند و در این سخنان، افزون بر آموختن مناسک و مسائل حج، موضوع‌های گوناگون فقهی، اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و نظیر اینها را نیز یادآور شد. این خطبه‌ها، بیشتر در مکه، منا، عرفات، مسجد خیف و غدیر خم ایراد شدند[۵۱]. گستردگی و فزونی جمعیت حاضر در برخی سخنرانی‌های پیامبر سبب شد آن حضرت به ربیعة بن امیة بن خلف دستور دهد تا با آهنگ بلند سخنان ایشان را برای مردم باز گوید[۵۲]. برخی سفارش‌های رسول خدا(ص) در این خطبه‌ها این امور بودند: حفظ حرمت جان؛ مال و آبروی مردم همانند حفظ حرمت زمان و مکان حج؛ اخلاص عمل؛ خیرخواهی؛ لزوم حفظ جماعت مسلمانان؛ دور ریختن سنت‌های جاهلی؛ برچیدن معاملات ربایی؛ توجه به جایگاه زنان؛ رعایت حقوق متقابل زن و مرد؛ تمسک به قرآن و عترت برای رهایی از کفر و گمراهی؛ مسئول بودن همه در برابر خدا؛ امانتداری؛ تعیین ماه‌های حرام (ذیقعده؛ ذیحجه؛ محرّم و رجببرادری میان مسلمانان؛ جهاد تا اقامه یکتاپرستی؛ دوری از کفر و ارتداد و ستیز با یکدیگر؛ رعایت تقوا؛ کم نگذاشتن در داد و ستد؛ پرهیز از فساد؛ سفارش به مساوات؛ ملاک برتری بودن تقوا؛ پرهیز از فخرفروشی نژادی؛ تکیه برعمل؛ رعایت زیردستان؛ دوری از غش؛ غیبت و خیانت؛ گریز از حق‌کشی. اعلام ولایت حضرت علی(ع) و لزوم پیروی از ایشان مهم‌ترین فراز سخنان پیامبر بود[۵۳]. علی بن ابراهیم قمی در تفسیر آیه ۱۸ سوره محمد: ﴿فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةًۭ فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّىٰ لَهُمْ إِذَا جَآءَتْهُمْ ذِكْرَىٰهُمْ[۵۴]. به نقل از عبداللّه بن عباس می‌نویسد که پیامبر(ص) در سفر حجه‌الوداع ـ در حالی که حلقه در کعبه را به دست گرفته بود ـ رو به سلمان فارسی و دیگر حاضران، در سخنانی طولانی، شرایط و نشانه‌های قیامت (آخرالزمان) را به تفصیل برشمرد[۵۵].[۵۶]

آیات نازل شده بر پیامبر(ص) در حجه الوداع

۱. آیه ۱۷۶ سوره نساء معروف به «آیه صیف» است[۵۷]: ﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ ٱللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِى ٱلْكَلَـٰلَةِ إِنِ ٱمْرُؤٌا۟ هَلَكَ لَيْسَ لَهُۥ وَلَدٌۭ وَلَهُۥٓ أُخْتٌۭ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌۭ فَإِن كَانَتَا ٱثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا ٱلثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُوٓا۟ إِخْوَةًۭ رِّجَالًۭا وَنِسَآءًۭ فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ ٱلْأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّوا۟ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌۢ[۵۸]: خدا در این آیه حکم ارث خواهران و برادران «پدر و مادری» یا «پدری تنها» را ـ در صورت عدم وجود فرزند و پدر و مادر ـ شرح داده است. طبرسی این آیه را از آیات پایانی‌ای شمرده است که در سفر حجه‌الوداع بر پیامبر نازل شد[۵۹]. سیوطی نیز در دو جا از این آیه یاد کرده است: نخست آن را از آیه‌هایی شمرده که در سفر بر پیامبر نازل شده (آیه‌های سفری)[۶۰]؛ آن‌گاه در جایی دیگر به روشنی از نزول این آیه در حجة الوداع خبر داده است[۶۱].

۲. بقره ۲۸۱: ﴿وَٱتَّقُوا۟ يَوْمًۭا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍۢ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۶۲]: اگرچه طبرسی در آغاز تفسیر سوره بقره معتقد است تنها این آیه از سوره بقره در حجه‌الوداع نازل شده[۶۳]، گزارشی که در تفسیر این آیه آورده است با نظر وی تعارض دارد: برپایه این گزارش، رسول خدا(ص) پس از نزول این آیه ۲۱ روز و به نقلی ۹ یا ۷ روز بیشتر زنده نماند[۶۴]. اگر تاریخ رحلت حضرت را ۲۸ صفر بدانیم، زمان نزول این آیه، طبق این گزارش، ۷، ۱۹ یا ۲۱ بوده است که با ایام حجه‌الوداع (حدود ۲۵ ذیقعده تا پس از ۱۸ ذیحجه) تضاد دارد، بنابراین آیه ۲۸۱ بقره را از آخرین آیاتی باید شمرد که در واپسین روزهای زندگانی رسول خدا(ص) برایشان فرود آمدند؛ نه آیه‌هایی که در حجه‌الوداع نازل شدند.

۳. ﴿إِذَا جَآءَ نَصْرُ ٱللَّهِ وَٱلْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ ٱلنَّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ ٱللَّهِ أَفْوَاجًۭا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَٱسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابًۢا[۶۵]: در روز پایانی ایام تشریق (۱۳ ذیحجه سال ۱۰) سوره نصر نازل شد. پس از فرود این سوره در منا، پیامبر(ص) از مرگ خود خبر داد و سپس مردم را به نماز جماعت در مسجد خَیف فرا خواند و در مسجد خطبه‌ای خواند و به آنان درباره قرآن و عترت سفارش کرد[۶۶]. پس از تأکید فراوان رسول خدا(ص) به میراث ثقلین و جداناپذیری آن دو از یکدیگر تا روز قیامت، گروهی از صحابه گرد هم آمدند و از سر مخالفت با خود گفتند: محمد(ص) می‌خواهد رهبری را در میان خاندان خود قرار دهد. ۴ نفر از این گروه به مکه بازگشته و در کعبه هم‌پیمان شدند که پس از مرگ یا قتل محمد(ص) هرگز نخواهند گذاشت امامت در خاندان او قرار گیرد[۶۷].

۴. حسکانی در شواهد التنزیل به نقل از ابن عباس و جابر می‌نویسد که پیامبر در سخنانی در سفر حجه‌الوداع و در منا، امت خود را از فتنه‌ای که پس از او برپا خواهد شد برحذر داشت. ایشان خطاب به مسلمانان سفارش کرد تا به کفر بازنگردند و از زد و خورد با یکدیگر بپرهیزند. و خبر داد اگر چنین کنید، من یا علی(ع) را در صف مقابل خود خواهید دید که با شما خواهیم جنگید. پس از سخنان رسول خدا(ص) آیات ۹۳ - ۹۵ سوره مؤمنون فرود آمد[۶۸]: ﴿قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ * رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ * وَإِنَّا عَلَى أَنْ نُرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ[۶۹]. در این آیات خدا بیان کرده که می‌تواند آنچه را به دیگران وعده داده است به پیامبرش نشان دهد که کنایه از فتنه مورد اشاره آن حضرت است.

۵. درباره مخالفت برخی با سخنان غیر صریح پیامبر(ص) درباره جانشینی امام * علی(ع)، خدا با نزول آیات ۷۹ - ۸۰ سوره زخرف، آن حضرت را از دسیسه یاد شده آگاه کرد: ﴿أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ * أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ[۷۰].[۷۱]. در این آیات خدا از تصمیم محکم آنها برای توطئه یاد کرده و خود را به اقداماتشان دانا دانسته است. رسول خدا(ص) با آگاهی از این مخالفت‌ها هنگام بازگشت از مکه در منزل غدیر خم فرود آمد و در میان انبوه مسلمانان با تأکید بیشتر و صریح از ولایت و جانشینی حضرت خبر داد. صحابیانی که با ولایت امام علی(ع) مخالف بودند و پس از پیامبر(ص) هم مرتد شدند، این بار هسته‌ای ۱۴ نفری تشکیل داده و تصمیم گرفتند رسول خدا(ص) را بکشند؛ اما جبرئیل حضرت را از این توطئه آگاه کرد.

۶. با شناسایی این افراد به دست پیامبر(ص) و آشکار شدن دسیسه آنان، این گروه نزد حضرت آمده و منکر چنین تصمیمی شدند؛ اما خدا آیه ۷۴ توبه را فرو فرستاد و با آشکار ساختن دروغ آنان، تهدید کرد که اگر توبه نکنند، در دنیا و آخرت به عذاب سخت گرفتار خواهند شد: ﴿يَحْلِفُونَ بِٱللَّهِ مَا قَالُوا۟ وَلَقَدْ قَالُوا۟ كَلِمَةَ ٱلْكُفْرِ وَكَفَرُوا۟ بَعْدَ إِسْلَـٰمِهِمْ وَهَمُّوا۟ بِمَا لَمْ يَنَالُوا۟ وَمَا نَقَمُوٓا۟ إِلَّآ أَنْ أَغْنَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ مِن فَضْلِهِۦ فَإِن يَتُوبُوا۟ يَكُ خَيْرًۭا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا۟ يُعَذِّبْهُمُ ٱللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًۭا فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِى ٱلْأَرْضِ مِن وَلِىٍّۢ وَلَا نَصِيرٍۢ[۷۲].[۷۳]. این در حالی است که بسیاری از مفسران این آیه را درباره منافقان سپاه تبوک در وقایع سال نهم دانسته‌اند[۷۴].

۷. آیه ۷ سوره انشراح ﴿فَإِذَا فَرَغْتَ فَٱنصَبْ[۷۵]: علی بن ابراهیم قمی در گزارش کوتاهی از امام صادق(ع) معتقد است: خداوند در این آیه به پیامبرش فرمان داد پس از اتمام حجه‌الوداع، علی(ع) را به امامت مسلمانان نصب کند[۷۶]. بگفته برخی، مستفاد از این روایات آن است که «فانصب» به کسر صاد از مصدر «نَصب» و مراد از آن تعیین علی(ع) به عنوان جانشین پیامبر(ص) و هدایتگر مسلمانان بعد از ایشان است[۷۷].

۸. براساس منابع شیعی[۷۸]، و برخی از منابع اهل سنت[۷۹] آیه ۶۷ سوره مائده درباره اعلام جانشینی حضرت علی(ع) است و در راه بازگشت رسول خدا(ص) از حجه‌الوداع بر آن حضرت فرود آمد: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُۥ وَٱللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهْدِى ٱلْقَوْمَ ٱلْكَـٰفِرِينَ[۸۰].

علامه طباطبایی رحمه‌الله ضمن بیان مقدماتی طولانی و اثبات اینکه:

  1. آیه از جهت سیاق تناسبی با آیات قبل و بعد که درباره اهل کتاب است ندارد و نزول آن جدا از آیات قبل و بعد است. پس آن خطری که پیامبر نگران آن است از ناحیه اهل کتاب نیست.
  2. آن خطر، خطر جانی نبود بلکه خطر اضمحلال دین بود.
  3. مراد از «ما انزل» حکمی جدید و مقصود از «رسالته» مجموع دین است.
  4. آن حکم جدید حکمی است که به احتمال قوی اعتراض عده‌ای از مسلمانان را در پی دارد و ممکن است پیامبر را متهم به تحمیل حکمی از سوی خود به مردم نماید.

ایشان پس از بیان این مقدمات، آن مسأله مهم را که مأمور ابلاغ آن است اعلام جانشینی و ولایت علی(ع) می‌داند[۸۱].

۹. آیه سوم سوره مائده از آیه‌های فرود آمده در حجه‌الوداع است: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ ٱلْمَيْتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحْمُ ٱلْخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلْمُنْخَنِقَةُ وَٱلْمَوْقُوذَةُ وَٱلْمُتَرَدِّيَةُ وَٱلنَّطِيحَةُ وَمَآ أَكَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُوا۟ بِٱلْأَزْلَـٰمِ ذَٰلِكُمْ فِسْقٌ ٱلْيَوْمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَٱخْشَوْنِ ٱلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلْإِسْلَـٰمَ دِينًۭا فَمَنِ ٱضْطُرَّ فِى مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍۢ لِّإِثْمٍۢ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ[۸۲]. دیدگاه‌های متفاوتی درباره شأن نزول و مفهوم این آیه هست: گزارش‌های منابع شیعی گویاست که این آیه پس از رخداد غدیر و تعیین امام علی(ع) به جانشینی نازل شد. از امام باقر و صادق(ع) گزارش شده که پس از آنکه پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را به امامت نصب کرد، این آیه در غدیر خم و در مسیر بازگشت از حجه‌الوداع نازل شد[۸۳]؛ همچنین ابوسعید خدری آورده است که پیامبر(ص) هنگام نزول این آیه خدا را به جهت اکمال دین، اتمام نعمت و رضایت الهی از رسالت خود و ولایت حضرت علی(ع) ستایش کرد و بزرگ شمرد[۸۴]. در گزارش دیگری از امام باقر(ع) آمده است که این آیه در «کراع‌الغمیم» ـ جایی میان مکه و مدینه ـ فرود آمد[۸۵]؛ همچنین از ربیع بن انس گزارش شده است که این آیه در بازگشت از حجه‌الوداع نازل شد[۸۶]. در میان اهل سنت، ابن‌عساکر هم موضوع اعلام ولایت حضرت علی(ع) را در غدیر خم گزارش داده[۸۷] و متقی هندی نیز در کنزالعمال از این موضوع خبر داده[۸۸]؛ اما جلال‌الدین سیوطی با نقل اخبار و اقوال مربوط به فرود این فقره از آیه در غدیر خم آنها را نقد کرده است[۸۹]. مفسران اهل‌سنت معمولاً کامل شدن دین را پایان بیان احکام شرعی در دوره پیامبر(ص) دانسته‌اند و معتقدند که در روز عرفه که جمعه بود یا در شب آن جمعه این آیه نازل شده است[۹۰] و کمتر به مسئله ولایت امیرالمؤمنین(ع) اشاره کرده‌اند؛ البته در این زمینه نیز که سوره مائده در مسیر بازگشت به مدینه نازل و این آیه هم در همین راه نازل شده است گزارش‌هایی دارند[۹۱] که کمتر بدان استناد کرده‌اند.[۹۲]

منابع

پانویس

  1. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۱.
  2. «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیده‌ای که از هر راه دوری می‌رسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
  3. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص۵۲۰ - ۵۲۲.
  4. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۸ - ۱۰۸۹، ۱۱۰۳؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۶؛ مروج الذهب، ج ۴، ص۳۰۱.
  5. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۴، ص۲۱۱.
  6. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۶؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۴، ص۲۱۱.
  7. عمدة القاری، ج ۱۸، ص۳۶.
  8. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۱؛ اعلام الوری، ج ۱، ص۲۵۹.
  9. الاتقان، ج ۱، ص۶۹.
  10. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۵۲۰.
  11. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۱؛ اعلام الوری، ج ۱، ص۲۵۹.
  12. جوامع السیرة النبویه، ص۲۰۷؛ حجة الوداع، ابن حزم، ص۳۴.
  13. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹؛ المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹ - ۱۰۹۰.
  14. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۰؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۳.
  15. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۵.
  16. الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴ - ۴۵۵.
  17. المغازی، ج ۳، ص۱۰۸۹.
  18. جوامع السیرة النبویه، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ حجة الوداع، ابن حزم، ص۳۴؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۱۲۸.
  19. حجه‌الوداع، واثقی، ص۷۵ - ۷۶.
  20. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۲ - ۱۰۹۳، ۱۰۹۶ - ۱۰۹۷.
  21. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۷؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۳.
  22. الکافی، ج ۴، ص۲۵۰؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۴۹؛ سنن النسائی، ج ۵، ص۲۳۶.
  23. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۸.
  24. الکافی، ج ۴، ص۲۵۰؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص۴۲؛ المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۸ - ۱۰۹۹.
  25. صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۷ - ۶۸؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص۴۱۹ - ۴۲۰؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۶۹۷.
  26. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۲.
  27. الکافی، ج ۴، ص۲۴۸ - ۲۴۹، سنن ابی داود، ج ۱، ص۴۲۵ - ۴۲۶؛ السنن الکبری، ج ۵، ص۲۳.
  28. الکافی، ج ۴، ص۲۴۶؛ تهذیب، ج ۵، ص۲۵.
  29. جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۲ - ۳.
  30. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۴.
  31. اعلام الوری، ج ۱، ص۲۵۹ - ۲۶۰.
  32. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  33. جامع البیان، ج ۲، ص۱۲۹ - ۱۳۰؛ روض الجنان، ج ۳، ص۹۷ - ۹۹.
  34. التحریر والتنویر، ج ۲، ص۲۱۲؛ فی ظلال القرآن، ج ۱، ص۱۹۳.
  35. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۴.
  36. المغازی، ج ۳، ص۱۰۹۹ - ۱۱۰۰؛ امتاع الاسماع، ج ۲، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۳ - ۱۷۴.
  37. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹؛ سنن الدارمی، ج ۲، ص۱۴۷.
  38. سنن الدارمی، ج ۲، ص۴۸ - ۴۹؛ المغازی، ج ۳، ص۱۱۰۶ - ۱۱۰۷.
  39. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص۱۹۹؛ امتاع الاسماع، ج ۲، ص۱۱۳ - ۱۱۵؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۳ - ۱۷۴.
  40. المغازی، ج ۳، ص۱۱۰۷ - ۱۱۰۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص۴۷۴ - ۴۷۵؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۲۰۷.
  41. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۲؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۲۰۷؛ سبل الهدی، ج ۹، ص۸۳ - ۸۴.
  42. المغازی، ج ۳، ص۱۱۰۸ - ۱۱۰۹.
  43. جامع البیان، ج ۱۰، ص۵۲ - ۵۳.
  44. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۵ - ۶۰۶.
  45. الثقات، ج ۲، ص۱۲۹؛ سبل‌الهدی، ج ۸، ص۴۷۹.
  46. المغازی، ج ۳، ص۱۱۱۰؛ سبل الهدی، ج ۸، ص۴۸۰ - ۴۸۱.
  47. المغازی، ج ۳، ص۱۱۱۱ - ۱۱۱۵؛ الطبقات، ج ۲، ص۱۷۴.
  48. الطبقات، ج ۲، ص۱۸۲ - ۱۸۳؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹ - ۱۱۲؛ جوامع السیرة النبویه، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ سبل الهدی، ج ۸، ص۴۸۳.
  49. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۱۲؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص۲۲۹ - ۲۳۰.
  50. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۵.
  51. المغازی، ج ۳، ص۱۱۰۰ - ۱۱۰۴، ۱۱۱۰ - ۱۱۱۵؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۳ - ۶۰۶؛ الکافی، ج ۱، ص۲۸۹ - ۲۹۰.
  52. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹ - ۱۱۰.
  53. المغازی، ج ۳، ص۱۱۰۳، ۱۱۱۰ - ۱۱۱۵؛ السیره‌النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص۶۰۳ - ۶۰۶؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹ - ۱۱۲.
  54. «پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا می‌رسد؟ و به راستی نشانه‌های آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟» سوره محمد، آیه ۱۸.
  55. تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۰۳ - ۳۰۷.
  56. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۶.
  57. جامع البیان، ج ۶، ص۳۰؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۲۴۹.
  58. «از تو نظر می‌خواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر می‌دهد که اگر مردی مرد و دارای فرزندی نبود و خواهری داشت، نصف میراث او به این خواهر می‌رسد و برادر نیز از خواهر (تمام دارایی را) ارث می‌برد، اگر خواهر فرزندی نداشته باشد و اگر خواهران (مرد مرده) دو تن باشند دو سوم از میراث را می‌برند و اگر (میراث‌بران) گروهی برادر و خواهر باشند هر مرد برابر با بهره دو زن ارث می‌برد؛ خداوند (این احکام را) برای شما بیان می‌دارد مبادا که گمراه شوید و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۱۷۶.
  59. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۶۷۷.
  60. الاتقان، ج ۱، ص۶۰.
  61. همان، ص۶۹.
  62. «و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌شوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.
  63. مجمع البیان، ج ۱، ص۱۱۱.
  64. مجمع البیان، ج ۲، ص۶۷۷.
  65. «چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد * و مردم را ببینی که دسته دسته به دین خداوند درمی‌آیند * آنگاه، با سپاس، پروردگارت را به پاکی بستای و از وی آمرزش خواه که او بی‌گمان بسیار توبه‌پذیر است» سوره نصر، آیه ۱-۳.
  66. تفسیر قمی، ج ۱، ص۱۷۳ - ۱۷۴.
  67. همان، ص۱۷۳.
  68. شواهدالتنزیل، ج ۱، ص۵۲۶ - ۵۲۹.
  69. «بگو: پروردگارا! اگر آنچه به آنان وعده داده می‌شود به من بنمایانی * پروردگارا!- پس مرا در گروه ستمکاران مگذار! * و بی‌گمان ما تواناییم که آنچه به آنان وعده می‌دهیم به تو بنمایانیم» سوره مؤمنون، آیه ۹۳-۹۵.
  70. «بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم * آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند» سوره زخرف، آیه ۷۹-۸۰.
  71. تفسیر قمی، ج ۱، ص۱۷۳ - ۱۷۴.
  72. «به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.
  73. همان، ص۳۰۱ - ۳۰۲.
  74. الکشاف، ج ۲، ص۲۹۱؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص۷۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۲۵۸.
  75. «پس چون (از کار) آسودی (به دعا) بکوش،» سوره انشراح، آیه ۷.
  76. تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۲۸ - ۴۲۹.
  77. الصافی، ج ۵، ص۳۴۴.
  78. تفسیر قمی، ج ۱، ص۱۷۱ - ۱۷۴؛ اعلام الوری، ج ۱، ص۲۶۱ - ۲۶۲؛ الکافی، ج ۱، ص۲۹۵.
  79. اسباب النزول، ص۲۰۴؛ الفصول المهمه، ج ۱، ص۲۴۵؛ فتح القدیر، ج ۲، ص۶۹.
  80. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  81. المیزان، ج ۶، ص۴۲ - ۵۰.
  82. «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای بت‌ها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بخت‌آزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
  83. التبیان، ج ۳، ص۴۳۵.
  84. روض‌الجنان، ج ۶، ص۲۴۵؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۲۰۱؛ روح المعانی، ج ۶، ص۶۱.
  85. تفسیر قمی، ج ۱، ص۱۶۳؛ کنزالدقائق، ج ۴، ص۱۷۱.
  86. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۰۹ - ۱۱۲؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۴۵ - ۲۴۷؛ اعلام الوری، ج ۱، ص۲۶۳.
  87. تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص۲۳۳ - ۲۳۴؛ البدایة والنهایه، ج ۷، ص۳۸۶.
  88. کنزالعمال، ج ۵، ص۲۸۹ - ۲۹۱.
  89. الاتقان، ج ۱، ص۶۰ - ۶۱.
  90. اسباب النزول، ص۱۹۲؛ جامع البیان، ج ۶، ص۵۲ - ۵۴؛ زادالمسیر، ج ۱، ص۵۱۲ - ۵۱۳.
  91. جامع‌البیان، ج ۶، ص۵۴؛ اسباب النزول، ص۱۹۳؛ الاتقان، ج ۱، ص۶۰ - ۶۱.
  92. محمدی یدک، علی، مقاله «حجة‌الوداع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۷۷.