قم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
معرفی
شهر علمی و مذهبی قم در ۱۲۵ کیلومتری جنوب شهر تهران واقع است.[۱] گفته شده به دلیل جمعشدن آب در گودی زمین، دامداران و کشاورزان خانههایی به نام کومه و کوم در آن بنا کرده بودند که در برگردان عربی «قم» خوانده شد. برخی نیز لفظ «قم» را عربیشده بخش اولِ واژه کمیدان از توابع قم میدانند.[۲] به گزارشی پیامبر(ص) پیش از هجرت به مدینه در سفر به معراج با دیدن شیطان در این سرزمین با خطاب "قم يا ملعون" «برخیز ای نفرین شده»، او را از این منطقه دور کرد که پس از آن قم نامیده شده است[۳] و در روایتی دیگر دلیل نامگذاری قم همراهی آنان با حضرت قائم(ع) است.[۴]
قم پیشینهای طولانی دارد. این شهر در اواخر دوره ساسانی از شهرهای آباد بوده و در شاهنامه فردوسی بارها از آن یاد شده است.[۵] قم در گذشته به داشتن بناهای تاریخی، سردابها، زعفران، بادام و زیره و صنایعی چون حریربافی، بلورسازی، شیشهگری و چینیسازی شهره بودهاست.[۶] جمعیت آن در سال ۱۳۳۵، ۹۶۴۹۹ نفر و در سال ۱۳۵۵، ۲۴۷۲۱۹ نفر، در سال ۱۳۶۵، ۵۴۳۱۳۹ نفر،[۷] در سال ۱۳۸۵، ۹۵۱۹۱۸ نفر و در سال ۱۳۹۰، ۱۰۷۴۰۳۶ نفر[۸] بوده است.[۹]
قم در روایات
رسول خدا(ص) قم را مرکز اجتماع بندگان مؤمن خدا و منتظران شفاعت پیامبر خدا(ص) خوانده[۱۰] و امامعلی(ع) سلام و رحمت و برکات خداوند را شایسته مردم قم دانستهاست.[۱۱] امام صادق(ع) قم را سرزمین نجیبان و نمونه و حجت بر دیگر شهرها، مرکز علم و دانش و فضل و علاقهمند به امام مهدی(ع) و دری از درهای بهشت و شهر مقدس و حرم اهل بیت(ع) دانسته[۱۲] و مردم قم را اهل روایت و درایت و عبادت[۱۳] و یاوران اهل بیت(ع)[۱۴] معرفی کرده است. امام کاظم(ع) نیز آن را آشیانه و مأمن خاندان پیامبر(ص)[۱۵] و امام حسن عسکری(ع) قمیان را از منتظران فرج ولیعصر(ع) شمردهاست.[۱۶] امامان(ع) این شهر را به منزله پناهگاه اهل بیت(ع) و خانه آل محمد(ص) ستودهاند و از شیعیان خواستهاند در وقت بلا در قم ساکن شوند؛[۱۷] چنانکه امام کاظم(ع) از قیام مردی از قم با همراهی یارانی استوار و مقاوم خبر داده که در راه حق قیام کرده و از جنگ و دشواری نمیهراسند.[۱۸] با حضور فرزندان اهل بیت(ع) و علویان ازجمله فاطمه معصومه(س) در قم، این شهر پایگاه اهل بیت(ع) و مرکز علم و دانش و عالمان و راویان بزرگ شیعه شد. مردم ایران نیز به این شهر توجه ویژه داشته و افزون بر سفر به قم برای زیارت و تحصیل علوم دینی، بزرگان خود را در آن، به خاک میسپردهاند.[۱۹].[۲۰]
قم در طول تاریخ
قم در دورههای مختلف تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را به خود دیدهاست. این شهر در سال ۲۳ق به دست ابوموسی اشعری فتح شد.[۲۱] در آغاز زیر نظر ااصفهان بود و در زمان هارون الرشید از اصفهان مستقل شد.[۲۲]
موسی بن عبدالله بن سعد اشعری نخستین کسی بود که در قم آشکارا به ترویج تشیع پرداخت.[۲۳] تشیع در اواخر قرن اول هجری در قم گسترش یافت و بهتدریج مرکزی بسیار مهم برای اهل بیت(ع) شد. با فشار بنیامیه و بنیعباس بر شیعیان مهاجرت پیروان اهل بیت(ع) به این شهر شدت گرفت. بهویژه تشدید فشارهای حجاج بن یوسف کارگزار امویان به پیروان اهل بیت(ع)[۲۴] موجب شد شیعیان از عراق به مناطق امنتری ازجمله قم هجرت کنند. پس از شکست جنبش عبدالرحمن بن محمد بن اشعث علیه بنیمروان در سال ۹۴ق گروهی از سپاهیان وی از فرزندان مالکبنسائب اشعری (رئیس پلیس مختار ثقفی) از عراق به قم کوچ کردند و در این شهر ساکن شدند.[۲۵] همزمان با این رویداد، گروهی از قبیله بنیاسد به قم آمدند و در روستای جمکران ساکن شدند و نخستین مسجد را در آن بنا کردند.[۲۶] با کوشش اشعریها قم به صورت شهری علمی و معتبر درآمد. برخی از تاریخپژوهان جانبداری قمیان از جنبش مطرف بن مغیره علیه بنیمروان در سال ۷۷ق را نشانه حضور شیعه در قم پیش از آمدن اشعریان شمردهاند.[۲۷] از خاندان بزرگ اشعری،[۲۸] خاندان ابنبابویه قمی،[۲۹] خاندان برقی،[۳۰] خاندان ابراهیم بن هاشم[۳۱] و خاندان عبدالعزیز بن مهتدی[۳۲] صدها عالم و راوی حدیث در قم حضور داشته و به فعالیتهای علمی و تبلیغ تشیع و خدمت به مردم مشغول بودهاند.[۳۳] احمد بن محمد بن عیسی قمی، زکریا بن آدم و شاگردان او چون احمد بن ابینصر بزنطی، احمد بن اسحاق اشعری و محمد بن سهل اشعری،[۳۴] احمد بن محمد بن خالد برقی[۳۵] ابراهیم بن هاشم و علی بن ابراهیم[۳۶] نمونهای از آن عالمان و روایاناند. وجود بیش از ۳۰ تن از راویان قمی در آغاز سده دوم، نشاندهنده تکوین حوزه علمیه و جنب و جوش علمی در قم است.[۳۷]سفر محدثان دیگر نقاط به قم برای فراگیری معارف اهل بیت(ع)، از مساعدبودن فضای علمی قم در قرنهای نخستین هجری حکایت دارد.[۳۸]
امنیت قم برای خاندان پیامبر(ص) و نیز زمینه گسترش تشیع در این منطقه موجب شد که امامزادگان از قرن سوم قمری، به این شهر کوچ کنند و با استقبال اهالی قم مواجه شوند. با رحلت یا شهادت فرزندان پیامبر(ص) مردم قم مزارشان را محترم میداشتند که تعداد ۳۴۴ نفر از امامزادگان در قم شناسایی شده است.[۳۹]
فاطمه معصومه(س) فرزند امام موسی بن جعفر(ع)، در سال ۲۰۱ق به قصد دیدار برادرش امام رضا(ع) به ایران آمد و در نزدیکی ساوه بیمار شد که قمیان وی را به قم آوردند. ایشان پس از هفده روز اقامت در این شهر از دنیا رفت و در قم دفن شد.[۴۰] از امام رضا(ع) و دیگر امامان(ع) دربارهٔ ثواب زیارت آن حضرت روایاتی نقل شدهاست.[۴۱] پس از حضور آن بانو در قم بسیاری از بنیهاشم و نوادگان پیامبر(ص) با احساس امنیت و پذیرش مردم به قم کوچ کردند.[۴۲] مرقد ایشان در حیات اجتماعی، اقتصادی و علمی این شهر تحولآفرین بود و طی تاریخ، مدرسههای علوم دینی و مراکز نشر اندیشههای شیعی در این شهر شکل گرفت.[۴۳] منابع تاریخی و روایی از ارتباط مالی و فرهنگی مردم قم با امامان(ع) خبر دادهاند و مردم قم را جزء نخستین کسانی معرفی کردهاند که خمس و هدایای بسیاری را برای امامان(ع) میفرستادند.[۴۴]
مردم قم به دلیل گرایشهای شیعی، از آغاز در برابر خواستههای نامشروع کارگزاران دولتهای اموی و عباسی مقاومت میکردند.[۴۵] در طول دولت بنیعباس این شهر شاهد مخالفتهای گسترده مردم علیه والیان آن بودهاست.[۴۶] در زمان دولت آل بویه، قم از جهت علمی و فرهنگی پیشرفت کرد[۴۷] و قمیان نیز به پیشرفت دولت آل بویه کمک میکردند.[۴۸] با تسلط غزنویان، به دلیل گرایش آنان به مذهب تسنن افراطی، به قم بهشدت بیتوجهی شد؛[۴۹] اما در عصر سلجوقیان به جهت وجود دانشوران قمی در تشکیلات اداری این سلسله، این شهر از نظر فرهنگی و عمرانی پیشرفت کرد[۵۰] و در آن مدرسهها و مسجدهای بسیاری ساخته شد؛[۵۱] چنانکه در دو جای آن نماز جمعه اقامه میشد.[۵۲] در حمله مغولان در سال ۶۲۱ق، شهر قم به دست افراد متعصب و مخالف شیعه در سپاه چنگیزخان مغول ویران و نماینده ساداتشهر به نام سید سربخش به شهادت رسید.[۵۳] در دوره تیموریان در قرن نهم این شهر چند سال به دارالخلافه تبدیل شد.[۵۴]
در دوره صفویه قم پیشرفت قابل توجهی کرد و شاهعباس اول مردم را به زیارت امشهد و قم تشویق میکرد.[۵۵] در این دوره قم فضای فرهنگی آرامی به دست آورد و بنای حرم مطهر فاطمه معصومه(س) بازسازی شد.[۵۶] پس از سقوط صفویه به دست افغانها در سال ۱۱۳۵ق،[۵۷] قم رو به ویرانی نهاد و پس از آن به دست سپاه نادرشاه افشار بسیار صدمه دید.[۵۸] قم در دوره قاجاریه نیز مورد توجه بود و از دوره فتحعلیشاه قاجار به آبادانی مکانهای زیارتی، مدرسهها، مسجدها و ساختمانهای عمومی توجه شد.[۵۹] جمعیت قم در این دوره تا ۳۵ هزار نفر تخمین زده شدهاست.[۶۰] در دوران حکومت زند و قاجار تحول جمعیتی جدیدی در قم روی داد و طایفههای مختلفی ازجمله بیگدلی، زندیه، کلهر، سعدوند و خلج از سمت غرب ایران در قم ساکن شدند.[۶۱] این شهر در هنگام وقوع انقلاب مشروطه نیز پذیرای مهاجرت علمای عدالتخواه تهران بود.[۶۲] اهمیت سیاسی و جغرافیایی قم سبب شد این شهر مقارن جنگ جهانی اول، به اشغال روسها در آید.[۶۳]
عبدالکریم حائری یزدی که در حوزه اراک تدریس میکرد، به درخواست علمای قم در پایان سال ۱۳۰۰ و آستانه نوروز ۱۳۰۱ به شهر قم هجرت کرد و به این شهر و حوزه علمیهاش رونق بخشید. به همت او مدرسههای دینی احیا و کارهای خدماتی بسیاری برای شهر قم انجام شد. رونق حوزه علمیه قم و به دنبال آن انتقال مرجعیت شیعه به این شهر موجب شد که قم مرکز مهم مذهبی کشور گردد[۶۴] و در گسترش اسلام و تشیع نقش مهمی ایفا کند.[۶۵] از آنجاکه قم با برنامههای رضاشاه پهلوی مخالف بود، وی تصمیم گرفت قم و عالمان آن را از میان بردارد.[۶۶] پس از رحلت مؤسس حوزه در سال ۱۳۱۵، سید حسین طباطبایی بروجردی ازجمله با پیگیری و تأکید امام خمینی در سال ۱۳۲۳ به قم رفت و مرجعیت و سرپرستی حوزه بر عهده او قرار گرفت.[۶۷].[۶۸]
امام خمینی در قم
امام خمینی که در حوزه اراک درس میخواند، پس از هجرت حائری یزدی، در تیر ۱۳۰۱ برای ادامه تحصیل از حوزه اراک به قم رفت[۶۹] و از عالمانی چون سید علی یثربی و حائری یزدی بهره برد. ایشان به زیارت فاطمه معصومه(س) اهمیت میداد[۷۰] و گاه در مراسم و برنامههای عزاداری حرم شرکت میکرد.[۷۱]
امام خمینی در ۲۷سالگی، پس از ازدواج با خدیجه ثقفی در خانهای اجارهای در خیابان ارم قم ساکن شد[۷۲] و در مدت اقامت در قم، در هفت خانه در محلههای مختلف قم اجارهنشین بود.[۷۳] آخرین خانه اجارهای ایشان در محله یخچالقاضی قرار داشت که پس از چندی مالک آن شد.[۷۴] امام خمینی در قم درس میداد و در سالهای طولانی شاگردان فراوان و برجستهای تربیت کرد. ایشان در کنار تقویت بنیانهای فکری و علمی شاگردان برای مبارزه با جریانهای انحرافی،[۷۵] به تهذیب اخلاق طلاب نیز توجه میکرد و درس اخلاق ایشان بر همین اساس شکل گرفت.[۷۶] ایشان پس از درگذشت حائری یزدی، با سرپرستان حوزه، سید محمد حجت، سید محمد تقی خوانساری و سید صدرالدین صدر همکاری میکرد و به آنان در مدیریت حوزه و برنامههای آن مشورت میداد[۷۷] و چنانکه خود یادآور شده، در هجرت بروجردی به قم نیز نقشآفرین بود و به ایشان نیز در امور مرتبط با حوزه و برنامهریزی و امور سیاسی یاری میرساند.[۷۸].[۷۹]
قم در نهضت امام خمینی
نخستین جرقه نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی علیه رژیم محمدرضا پهلوی در قم و با حمایت مردم این شهر زده شد.[۸۰] با تصویب لایحه ضداسلامی انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهر ۱۳۴۱، امام خمینی و دیگر علمای قم، با آن به مبارزه برخاستند که سرانجام دولت اسدالله علم عقبنشینی و مصوبه یادشده را لغو کرد.
دومین رویارویی امام خمینی با دولت پهلوی پس از طرح لوایح ششگانه موسوم به انقلاب سفید در ۱۹ دی ۱۳۴۱ بود.[۸۱] ایشان این برنامه را مقابله با اسلام و قرآن و خطری برای استقلال کشور برشمرد.[۸۲] در سوم بهمن ۱۳۴۱ در آستانه ورود محمدرضا پهلوی به قم شمار زیادی از مردم قم به اعتراض به لوایح ششگانه و با شعار «اسلام پیروز است، استبداد محکوم است» تظاهرات کردند که به مقابله مأموران رژیم و زخمی شدن گروهی از مردم منجر شد[۸۳] و امام خمینی در اطلاعیهای آن را محکوم کرد.[۸۴] ایشان در جلسهای با حضور فرماندار قم به جهت هتک حرمت مردم قم و جامعه روحانیت خواستار عزل اسدالله علم شد.[۸۵]
محمد رضا پهلوی برای متقاعد کردن مراجع و علمای قم پیش از همهپرسی، با اطلاع پیشین به قم سفر کرد و فرماندار قم تلاش کرد تا علما را به استقبال وی ببرد؛ اما این حرکت با اقدام بهموقع امام خمینی خنثی شد. ایشان با صدور اعلامیهای خروج مردم از خانههایشان را تحریم کرد.[۸۶] پهلوی در چهارم بهمن وارد شهر قم شد؛ اما بازارها و مغازهها یکپارچه تعطیل بودند و به جز افراد محدودی که از پیش برای این کار آورده بودند، کسی در خیابانها و معابر دیده نمیشد. وی پس از سخنرانی تند و خشمگینانه علیه روحانیت، بیهیچ دستاوردی به تهران بازگشت.[۸۷]
در عاشورای ۱۳۸۲ق/ ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ش هیئتهای عزاداری در قم همراه تصویر بزرگی از امام خمینی و شعار طرفداری از ایشان، به صورت منظم در خیابانهای شهر قم به حرکت درآمدند که برای رژیم پهلوی هراسانگیز بود.[۸۸] در عصر همین روز امام خمینی سخنانی مهم و آگاهیبخش علیه رژیم پهلوی در مدرسه فیضیه گفت و برای نخستین بار، پهلوی مورد شدیدترین سرزنشها قرار گرفت. این سخنرانی سبب شد در شب ۱۵ خرداد، مأموران امنیتی، ایشان را بازداشت کنند و به تهران انتقال دهند. در اعتراض به این رفتار رژیم با یکی از مهمترین مراجع مذهبی شهر، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در قم، تهران و چندین شهر دیگر رقم خورد که سرآغازی برای انقلاب اسلامی گردید. تظاهرات مردم در حمایت از امام خمینی با خشونت تمام سرکوب شد و در ۱۷ خرداد در قم حکومت نظامی برقرار شد. مردم قم به مناسبت هفتم و چهلم شهدای این قیام مراسمی برگزار کردند. پس از حبس و حصر با آزادی امام خمینی در ۱۸ فروردین ۱۳۴۳ هزاران نفر از مردم قم با ایشان دیدار کردند و به این مناسبت جشنهای باشکوهی در نقاط مختلف کشور برگزار شد.[۸۹] ایشان ارتباط خود با مردم را بیشتر کرد و در برخی مجالس عزاداری و میلاد اهل بیت(ع)، در محلههای قم شرکت میکرد. ایشان به دیدار هیئتهای سوگواری در محلههای قدیمی قم چون چهلاختران، کوچه حکیم و آذر (مسجد جامع) میرفت که با استقبالِ باشکوه مردم همراه بود.[۹۰]
امام خمینی پس از تصویب لایحه مصونیت امریکاییها در ایران (کاپیتولاسیون) در چهارم آبان ۱۳۴۳ علیه آن واکنش شدیدی نشان داد و ملت را به قیام فرا خواند. در سیزده آبان ۱۳۴۳، مأموران رژیم، ایشان را بازداشت و به ترکیه و سپس به عراق تبعید کردند.[۹۱] مردم قم بهویژه روحانیان پس از تبعید ایشان، مبارزه را ادامه دادند و با تشکیل مجلس دعا و نصب عکس ایشان بر در و دیوارهای قم، یاد ایشان را برای مردم و زائران تجدید میکردند.[۹۲] پس از درگذشت مرجع تقلید وقت، سید محسن حکیم در ۱۳۴۹، دوازده تن از مدرسان قم در اعلامیهای، بر مرجعیت امام خمینی تأکید کردند و به دنبال آن رژیم پهلوی ۲۵ تن از روحانیان و مدرّسان حوزه علمیه قم را به مدت سه سال از شهر قم تبعید کرد.[۹۳]
در ۲۰ دی ۱۳۵۰ در اعتراض به سخنان یکی از عوامل دربار پهلوی علیه امام خمینی، حوزه علمیه قم تعطیل شد و علما نمازهای جماعت را برگزار نکردند. روز بعد نیز تظاهرات گستردهای در شهر قم برپا شد که عوامل امنیتی و انتظامی آن را سرکوب کردند و عدهای مجروح و بازداشت شدند.[۹۴] در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ نیز طلاب قم به مناسبت بزرگداشت شهدای قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مراسمی در مدرسه فیضیه برپا کردند که به درازا کشید و رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه یورش برد و طلاب را بازداشت و روانه زندان یا سربازخانهها کرد و مدرسه تا پیروزی انقلاب اسلامی تعطیل شد.
به مناسبت درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی فرزند امام خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ در نجف، مراسمی در مسجد اعظم قم و بازار این شهر برگزار شد. این مجلس نقطه عطفی در انقلاب اسلامی ایران بهشمار میرود؛[۹۵] چنانکه در پی انتشار مقاله توهینآمیز دربارهٔ امام خمینی در روزنامه اطلاعات در ۱۷ دی ۱۳۵۶ مردم قم به رهبری روحانیان با تظاهراتی گسترده علیه رژیم در روزهای ۱۸ و ۱۹ دی واکنش نشان دادند که این تظاهرات به خاک و خون کشیده شد و نقطه عطف دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی شد.[۹۶] فضلا و طلاب اعزامی از حوزه علمیه قم در پیشبرد انقلاب در سراسر ایران نقشآفرین بودند و پیامهای انقلابی امام خمینی و رویدادهای قم را به شهرها و روستاهای کشور منتقل میکردند.[۹۷].[۹۸]
قم پس از استقرار جمهوری اسلامی
امام خمینی در دهم اسفند ۱۳۵۷ از مدرسه علوی تهران برای زندگی به قم رفت؛ ولی از آنجاکه کوچههای باریک خانه امام خمینی در محله یخچالقاضی ظرفیت هزاران دیدارکننده را نداشت در خانه محمد یزدی در جنوب شرقی پل حجتیه ساکن شد و خانه شهابالدین اشراقی داماد ایشان، محل استقرار دفتر ایشان گردید. با نصب بلندگو روی پشت بام، امام خمینی برای دیدار با مردم بر روی بام میرفت و به ابراز احساسات آنان پاسخ میگفت. این خانه برای مدتی مرکز رهبری انقلاب و مدیریت کشور و تصمیمگیریهای سرنوشتساز بود.[۹۹] ایشان افزون بر عموم، با بسیاری از شخصیتهای علمی و سیاسی داخلی و خارجی در همین خانه دیدار کرد.[۱۰۰]
امام خمینی افزون بر اداره کشور و دیدارهای عمومی و خصوصی، شبها به خانه خانواده شهدا میرفت و با آنان همدردی میکرد.[۱۰۱] ایشان در تشییع جنازه شهید محمد مفتح، شهید مهدی عراقی و فرزند وی حسام در قم حضور یافت.[۱۰۲] سرانجام امام خمینی در سوم بهمن ۱۳۵۸ به دلیل بیماری قلبی به تهران رفت و ده سال پایانی عمر خود را در این شهر گذراند.
افزون بر تحولات و خدماتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی حوزه علمیه قم صورت گرفتهاست مردم قم در تشکیل نهادهای انقلابی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی[۱۰۳] و جهاد سازندگی[۱۰۴] نقش ارزندهای داشتند؛ چنانکه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نقش بارزی در دفاع بر عهده داشتند و در مقابله با غائله کردستان پیشتاز بودند؛[۱۰۵] ازجمله در جریان هجوم حزب کردستان به شهر پاوه در مرداد ۱۳۵۸ و پیام تاریخی امام خمینی دربارهٔ کمک به مدافعان آن، مردم قمبازار را تعطیل کردند و برای حمایت از این پیام، به صورت گروهی به حضور ایشان در اقامتگاه قم رسیدند و آمادگی خود را برای مقابله با ضد انقلاب اعلام کردند.[۱۰۶] در طول جنگ تحمیلی نیز افزون بر اعزام پنجاه هزار تن به جبهههای نبرد، شش هزار شهید، ۱۲۷۰۰ جانباز و ۵۴۰ آزاده تقدیم انقلاب اسلامی کردند.[۱۰۷] لشکر علی بن ابیطالب(ع) سپاه پاسداران قم از نیروهای موفق در جبهه بود.[۱۰۸] این شهر در طول جنگ تحمیلی ۲۷ بار مورد هجوم حملههای هوایی و موشکی عراق قرار گرفت و بیش از سیصد تن از مردم شهر به شهادت رسیدند.[۱۰۹].[۱۱۰]
نگاه ویژه امام خمینی به قم
امام خمینی که از گذشته دور به قم و اهالی آن علاقه ویژهای داشته و در سرودهای این دیار را بهشت برین، آبروی خلایق و پناهگاه مسلم و کافر نامیده،[۱۱۱] قم را شهری نمونه و مردمش را الگویی برای دیگر مناطق[۱۱۲] و آن را مرکز علم و عمل، فعالیت و تحرک اسلامی، کانون ایمان، تقوا، شهامت و شهادت دانسته و یادآور شدهاست از این شهر تقوا، دانش و قیام به نقاط دیگر صادر میشود.[۱۱۳] ایشان قم را حرم اهل بیت(ع) خوانده و آن را پیشقدم در نهضت اسلامی شمرده و یادآور شدهاست همانگونه که علم از آن به دیگر نواحی انتشار مییابد، خیزش دینی هم از این دیار به دیگر نقاط سرایت کردهاست،[۱۱۴] نام این شهر در تاریخ مردم ایران به رشد سیاسی و جانفشانی ثبت شدهاست[۱۱۵] و جنبش ۱۵ خرداد از قم آغاز و باعث بیداری ملت در جاهای دیگر شد و موج عظیم بسیجیان راهیان کربلا هنگام دفاع مقدس از قم که شهر خون و قیام است آغاز گردید و در تمام کشور گسترده شد.[۱۱۶]
امام خمینی در اسفند ۱۳۵۷ در سخنانی در مدرسه فیضیه به قمی بودن خود افتخار کرد و یادآور شد در دوران تبعید همواره به یاد قم بودهاست.[۱۱۷] به باور ایشان فداکاریهای مردم ایران در راه اسلام از قم مایه گرفته و این شهر مرکز همه برکات است[۱۱۸] و زن و مرد قم در علم و عمل نمونه و سربازی فداکار برای اسلام و حامی مکتب قرآناند و بر گردن همه حق دارند.[۱۱۹] ایشان با درودفرستادن بر بانوان قم، آنان را به جهت تشجیع مردان برای مبارزه با رژیم، در پیروزی پیشقدم دانست و در جهاد، با بانوان صدر اسلام همدوش خواند.[۱۲۰] به اعتقاد ایشان علت دشمنی عوامل رژیم پهلوی با مردم قم به جهت مخالفتهای آنان با خلافها و منکرات حکومت و مخالفت علما با منافع نامشروع درباریان بوده است.[۱۲۱] ایشان پیش از تبعید از ایران نیز با نقد عملکرد حاکمان گذشته دربارهٔ قم، یادآور شدهاست این شهر با همه جایگاهی که در پیشبرد تعلیمات دینی داشته[۱۲۲] از جهت رفاه اجتماعی بیاعتنایی شده است.[۱۲۳] ایشان که اساساً خود را اهل ایران و متعلق به همه مردم ایران و نه قم یا تهران یا جای دیگر میدانست،[۱۲۴] در شهریور ۱۳۵۹ در حسینیه جماران در جمع دیدارکنندگان قمی با توجه به سالها سکونت خود در قم و آغاز نهضت اسلامی از این شهر، یادآور شد ایشان هرجا باشد، قمی است و به آن افتخار میکند و از حاضران خواست سلام وی را به اهالی قم برسانند.[۱۲۵]
از سوی دیگر، امام خمینی از گذشته پیگیر وضع زندگی قشرهای نیازمند در قم بود و تلاش میکرد تا جایی که میتواند به آنان کمک کند. ایشان در زمستان ۱۳۴۲ به هنگام حصر در تهران، طی نامهای از فرزند خود سید مصطفی خواست به توانگران قم یادآور شود به فقرا و سادات قم کمک کنند و خود نیز وجهی را برای این کار اختصاص داد.[۱۲۶] در دوره تبعید در نجف نیز از ثروتمندان و افراد خیرخواه قم و تهران خواست به فکر مستمندان باشند.[۱۲۷] ایشان که از سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دغدغه آب شرب نامطلوب قم را داشته است،[۱۲۸] پس از پیروزی، در مهر ۱۳۶۵ با ستایش از خدمات ارزنده اهالی قم برای اسلام و انقلاب، به حسن صانعی سرپرست بنیاد ۱۵ خرداد مأموریت داد سدی بزرگ برای رفع مشکل آب در قم احداث گردد.[۱۲۹] در سالهای بعد نیز اقدامات دیگری با تأکیدهای امام خمینی برای حل مشکلات قم در قلمرو مسائل رفاهی، خدمات اجتماعی و ارتباطی برداشته شد؛[۱۳۰] چنانکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، علاوه بر گسترش حوزههای علمیه، دهها مؤسسه فرهنگی، ترویجی و تحقیقاتی در قم به وجود آمد.[۱۳۱].[۱۳۲]
منابع
پانویس
- ↑ سازمان جغرافیایی، فرهنگ جغرافیایی، ۴۸/۱۶۱.
- ↑ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۴۲–۴۳ و ۱۱۱–۱۱۲؛ فیض، گنجینه آثار قم، ۱/۸۴–۸۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۷/۲۱۷.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۷/۲۱۶.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۵۶۴۶؛ فیض، گنجینه آثار قم۱/۷۰–۷۱؛ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۴۳.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۵۶۴۸.
- ↑ صابری، تحلیل مهاجرت به شهر قم، ۳۱.
- ↑ آمار، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ گلی زواره، غلامرضا، مقاله «قم»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۲۲۴-۲۳۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۸/۳۱۱.
- ↑ قزوینی رازی، النقض، ۱۹۷.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۷/۲۱۱–۲۱۷.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۷/۲۱۷.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۷/۲۱۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۷/۲۱۴ و ۲۱۶–۲۱۷.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۸/۳۱۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۷/۲۱۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۷/۲۱۶.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۵۶۴۷؛ شاردن، سفرنامه شاردن، ۹/۱۲۸؛ شیل، خاطرات لیدی شیل همسر وزیر مختار انگلیس در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، ۱۵۳.
- ↑ گلی زواره، غلامرضا، مقاله «قم»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۲۲۴-۲۳۵.
- ↑ قمی، تاریخ قم، ۲۵؛ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۷/۱۱۲.
- ↑ قمی، تاریخ قم، ۱۰۴؛ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۳۷؛ خاکرند، سیری برتاریخ و ویژگیهای شهر قم، ۱۶۳.
- ↑ قمی، تاریخ قم، ۲۷۸؛ سمعانی، الانساب، ۱۰/۴۸۵.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، ۳/۱۲۵ و ۱۶۴؛ قمی، تاریخ قم، ۳۸ و ۱۵۸؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۱/۴۳–۴۴.
- ↑ ابوالفداء، تقویم البلدان، ۴۷۰؛ سمعانی، الانساب، ۱۰/۴۸۴–۴۸۵.
- ↑ قمی، تاریخ قم، ۳۷–۳۸؛ خاکرند، سیری برتاریخ و ویژگیهای شهر قم، ۱۶۲–۱۶۳.
- ↑ فقیهی، تاریخ مذهبی قم، ۸۶.
- ↑ نحوی، زکریابنآدم، ۱/۹–۲۴.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ۱/۳۳۸.
- ↑ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ۲/۱۸۱.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۱۷۷–۱۹۲.
- ↑ حر عاملی، ۱۰/۴۷۲؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۷/۱۸.
- ↑ نحوی، علیبنابراهیم، ۱/۱۲ و ۴۸.
- ↑ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ۷/۶۳.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۲/۲۳۴.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۶ و ۲۶۰.
- ↑ مهاجر، رجال الاشعریین من المحدثین و اصحاب الائمه، ۱۹۲–۱۹۵.
- ↑ جباری، مکتب حدیثی قم، ۱۰۱–۱۰۲.
- ↑ خاکرند، سیری برتاریخ و ویژگیهای شهر قم، ۱۶۳؛ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۱۳؛ فقیهی، تاریخ مذهبی قم، ۱۰۶–۱۰۷.
- ↑ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۶۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۴۸/۳۱۷ و ۵۷/۲۲۸.
- ↑ قمی، تاریخ قم، ۲۱۵.
- ↑ فقیهی، تاریخ مذهبی قم، ۱۰۴–۱۰۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۱۷؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۰/۱۸۵.
- ↑ قمی، تاریخ قم، ۳۰–۳۱، ۱۶۳–۱۶۴؛ فیض، گنجینه آثار قم۱/۱۵۹.
- ↑ بلاذری، فتوح البلدان، ۳۰۷؛ قمی، تاریخ قم، ۱۰۲؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۶/۳۹۹.
- ↑ فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان، ۴۵۰.
- ↑ خاکرند، سیری برتاریخ و ویژگیهای شهر قم، ۱۶۴.
- ↑ قریشی، تاریخ سیاسی قم، ۵۳.
- ↑ قریشی، تاریخ سیاسی قم، ۵۴.
- ↑ قزوینی رازی، النقض، ۱۹۴–۱۹۵.
- ↑ قزوینی رازی، النقض، ۳۹۵.
- ↑ آقابابایی و قریشی، آثار تاریخی و فرهنگی استان قم، ۵–۷.
- ↑ خاکرند، سیری برتاریخ و ویژگیهای شهر قم، ۱۶۵.
- ↑ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۱۵۷۲.
- ↑ امین، احمد، تذکره هفت اقلیم، ۲/۱۰۶۹.
- ↑ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۱۵۷۲.
- ↑ خاکرند، سیری برتاریخ و ویژگیهای شهر قم، ۱۶۶.
- ↑ سلطانزاده، مقدمهای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، ۱۶۷–۱۶۸.
- ↑ پرکاری و بیطرفان، قم در دوره ناصری، ۲۱۷.
- ↑ مدرس طباطبایی، قمنامه، ۷۹–۸۴.
- ↑ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۳/۴۳۵ و ۴۳۸–۴۵۱.
- ↑ مکی، مدرس قهرمان آزادی، ۱/۱۲۰.
- ↑ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۲۴۳؛ بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۲۳۶–۲۳۷؛ شریف رازی، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، ۱/۱۵–۱۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۷–۴۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۰۷.
- ↑ شریف رازی، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، ۱/۶۶ و ۲/۷.
- ↑ گلی زواره، غلامرضا، مقاله «قم»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۲۲۴-۲۳۵.
- ↑ روحانی، نهضت امام خمینی، ۱/۳۳.
- ↑ مختاری، سیمای فرزانگان، ۲۷۴؛ بدلا، هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ۲۳۴.
- ↑ دوانی، مصاحبه، ۶/۵۷.
- ↑ روحانی، نهضت امام خمینی، ۱/۴۳–۴۴.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفت اقلیم گذری بر اماکن منتسب به امام خمینی از ولادت تا رحلت، ۸۲–۸۷؛ طباطبایی، اقلیم خاطرات، ۳۴۸–۳۴۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۲۵؛ طباطبایی، اقلیم خاطرات، ۲۵۳–۲۵۴.
- ↑ بُدلا، هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ۲۲۸؛ روحانی، نهضت امام خمینی، ۱/۵۵–۵۶.
- ↑ بُدلا، هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ۲۲۳–۲۲۴.
- ↑ روحانی، نهضت امام خمینی، ۱/۱۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۱.
- ↑ گلی زواره، غلامرضا، مقاله «قم»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۲۲۴-۲۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۷۸ و ۹۳.
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، ۱۷۲–۱۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۳۶–۱۳۷.
- ↑ ذاکری، طلوع خورشید، ۱۷۷–۱۷۸
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۳.
- ↑ انصاری، حدیث بیداری، ۴۲.
- ↑ روحانی، نهضت امام خمینی، ۱/۲۷۳–۲۷۴.
- ↑ منصوری، ۲۵ سال حاکمیت آمریکا بر ایران، ۱۰۹.
- ↑ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۷۴؛ روحانی، نهضت امام خمینی، ۱/۸۳۰–۸۳۳؛ مرادینیا، منزل به منزل با خمینی، ۷۶–۷۷.
- ↑ معادیخواه، مصاحبه، ۲/۲۸۲–۲۸۳؛ روحبخش، جلوههایی از حضور مردم در نهضت امام خمینی، ۵۳/۸۳–۸۴.
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۱۰۹–۱۱۶؛ امینی، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوره پهلوی، ۲۹۲ و ۲۹۷–۲۹۸.
- ↑ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۲۵–۲۷.
- ↑ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۲۶۵–۲۷۰.
- ↑ قریشی، تاریخ سیاسی قم، ۵۸.
- ↑ یزدی، خاطرات آیتالله محمد یزدی، ۳۵۴.
- ↑ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۴۶۹–۴۷۶.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۳۷۰.
- ↑ گلی زواره، غلامرضا، مقاله «قم»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۲۲۴-۲۳۵.
- ↑ کهننسب، آنجاکه بوی یار میدهد، ۳۷۸–۳۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۸۱، ۲۹۴، ۳۱۷، ۳۳۶، ۳۴۹، ۴۴۶ و ۷/۱۱۷، ۱۴۰، ۱۸۵، ۲۵۳، ۳۸۷.
- ↑ انصاری کرمانی، مصاحبه، ۲/۷۵.
- ↑ انصاری کرمانی، مصاحبه، ۲/۷۵؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۱.
- ↑ خامنهای، نرمافزار حدیث ولایت، ۱۳۸۹، ۱۷۹–۱۸۰.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۸/۵/۱۳۵۸، ۳.
- ↑ یوسفی و دیگران، استانشناسی قم، ۸۰؛ قریشی، تاریخ سیاسی قم، ۵۹.
- ↑ یوسفی و دیگران، استانشناسی قم، ۷۹.
- ↑ یوسفی و دیگران، استانشناسی قم، ۸۳.
- ↑ گلی زواره، غلامرضا، مقاله «قم»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۲۲۴-۲۳۵.
- ↑ امام خمینی، دیوان امام، ۲۵۶–۲۵۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۷؛ ۷/۵۳۹؛ ۱۰/۳۷۲ و ۱۱/۴۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹؛ ۱۴/۴۰۲ و ۱۸/۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۳۸–۴۳۹ و ۱۳/۱۶۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۳۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۶–۳۹۷ و ۱۹/۴۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۱۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۴۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۹–۳۰۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۰۷–۲۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۷۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۰ و ۲/۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۴۱، ۱۷۹ و ۲۱/۱۳۹–۱۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۲۹.
- ↑ یوسفی و دیگران، استانشناسی قم، ۳۷، ۱۱۶، ۱۱۸–۱۱۹، ۱۲۱، ۱۲۳ و ۱۲۶.
- ↑ گلی زواره، غلامرضا، مقاله «قم»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۲۲۴-۲۳۵.