نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
آموزش سپاهیان: امام علی (ع)- از سفارش او به زیاد بن نضر، هنگامی که او را پیشاپیش سپاه به صفین گسیل داشت-: بدان که پیشروان سپاه، دیدهبانان آناند و دیدهبانها، پیشروان جاسوساناند. پس هنگامی که از شهرهایت بیرون شدی و به دشمن نزدیک گشتی، بی احساس خستگی، دیدهبان را به هر سو، بهویژه شیار کوهها، لابهلای درختان، کمینگاهها و هر جای دیگر بفرست. تا دشمن بر شما شبیخون نزند و برای شما کمین نگذاشته باشند. دستهها و واحدها را از صبح تا به شب، راه مَبَر، مگر برای آمادگی که اگر حادثهای رُخ داد یا امر ناگواری به شما رسید، پیشاپیش، خود را مهیا کرده باشید. چون به دشمن رسیدید یا دشمن بر شما فرود آمد، لشکرگاهتان را برفراز بلندیها یا دامنه کوهها یا بین رودخانهها قرار دهید تا برای شما پناه و برای دشمن، مانعی باشد؛ و نبرد را از یک سو و دو سو قرار دهید، و دیدهبانها را بر ستیغ کوهها و فراز پشتهها و کناره نهرها بگمارید تا برای شما دیدهبانی کنند که مبادا دشمن، بر شما از جایی که میترسید و یا جایی که از آن بیم ندارید، فرود آید. هنگامی که فرود آمدید، با هم فرود آیید، و وقتی کوچ کردید، با هم بکوچید. هنگامی که شب شما را فرا گرفت و فرود آمدید، لشکرگاه را با نیزهها و سپرها بپوشانید و تیراندازها را پشتِ سپرها بگمارید که مبادا فریب بخورید یا غفلت بر شما مستولی گردد. خود، لشکرت را نگاهبانی کن و بپرهیز از آنکه به خواب روی یا شب را به روزآوری، مگر با خوابِ اندک یا در حد چشیدن، و همین شیوه و روش را داشته باش تا به دشمن رسی. بر تو باد درنگ در جنگ؛ و بپرهیز از عجله، مگر آنکه فرصتی مناسبْ فراهم آید؛ و بپرهیز از اینکه نبرد کنی، مگر آنکه آنان آغاز کنند یا دستور من به تو رسد. درود و رحمت خدا بر تو باد![۱]
آرایش سپاه: دعائم الاسلام- درباره علی (ع)-: او به هنگامی که برای نبرد آماده میشد، برای سپاه، [یگانهای] راست و چپ و میانه قرار میداد که خود، در میانه بود و برای آنها رابطهایی معین میکرد، و پیشروانی جلو میفرستاد، و آنان را به آهسته سخنراندن و نیایش و خاطرجمعی و بیرون کشیدن شمشیرها و آشکار ساختن توان و نیرو، دستور میداد، و به اینکه هر گروهی بر جای خود قرار گیرد و اینکه هر کس یورش بَرَد، پس از یورش، به جای خود برگردد[۲].
عقبنشینی تاکتیکی: امام علی (ع)- به هنگام نبرد به یارانش میگفت-: فراری که پس از آن یورش باشد، یا عقبنشینیای که پس از آن حمله باشد، بر شما گران نیاید[۴].
رجال الکشی- به نقل از ابو جارود-: به اصبغ بن نباته گفتم: جایگاه این مرد(علی (ع)) در میان شما چیست؟ گفت: نمیدانم چه میگویی؛ اما شمشیرهای ما بر دوشمان بود و هر کس را که وی اشاره میکرد، با شمشیر میزدیم. علی (ع) به ما میگفت: "پیمان ببندید! به خداسوگند که پیمان شما برای طلا و نقره نیست، و پیمان شما جز برای مرگ نیست. به درستی که گروهی از پیشنیان بنی اسرائیل، میان خودْ پیمان بستند. پس هیچیک از آنان از دنیا نرفت، مگر آنکه پیامبرِ قومش یا روستایش و یا خودش بود، و شما به سان آنانید، جز آنکه پیامبر نیستید"[۶].
امام علی (ع)- در سفارشنامهاش به مالک اشتر-: پس در کار سپاهیان، چنان بنگر که پدر و مادر در کار فرزندشان مینگرند، و مباد آنچه که آنان را بدان نیرومند میکنی، نزد تو بزرگ نماید. نیکوییات درباره ایشان، هرچند اندک باشد، خُرد نیاید که آن نیکی، آنان را به خیرخواهی تو خوانَد و گمانشان را دربارهات نیکو گرداند، و رسیدگی به کارهای خُرد آنان را به اعتماد وارسی کارهای بزرگْ وا مگذار؛ چرا که لطف کوچک را جایی است که از آن بهره برگیرند، و لطف بزرگ را جایی است که از آن، بینیاز نباشند. و باید گزیدهترینِ سران سپاه در نزد تو کسی باشد که کمک خود را ارزانیشان دارد و از آنچه دارد، بر آنان ببخشاید، آن اندازه که آنان و کسانشان را که باز ماندهاند، وسعت دهد، تا عزم آنان در نبرد با دشمنْ یکی شود؛ چرا که مهربانی تو به آنان، دلهایشان را بر تو مهربان گردانَد، و برترین چشمروشنی زمامداران، برقراری عدالت در شهرها وپدیدارشدن دوستی میانشهروندان است[۷].
تشویق: امام علی (ع)- از سخنش به محمد بن حنفیه، هنگامی که در روز جنگ جمل، پرچم را به او سپرد-: کوهها از جای کنده شوند و تو استوار باش. دندانهایت را برهم بفشار و کاسه سرت را به خدا عاریه ده. پایت را بر زمین بکوب و چشمت را به دورترین نقطه سپاه بیفکن و چشم فرو نِه و بدان که پیروزی، از سوی خداوند سبحان است[۸].
پرهیزاندن از گریز: امام علی (ع): فرار کننده باید بداند که پروردگارش را به خشم آورده و هلاک کننده خویش است. به درستی که در فرار، دشمنیخداوند، خواری همیشگی، ننگ جاودان و زندگی ناخوشایند است، و فرارکننده، زیاد کننده عمر خویشنیست و میان او و روزی که برای مرگش مقدر شده، فاصلهنشود و خداوند را خشنود نکند. مردن آدمی به راستی و حقیقت، پیش از ارتکاب این خصلتها (فرار از نبرد)، بهتر است از درآمیختن با این خصلتها و پذیرش آنها[۱۰].
نیرنگ
امام باقر (ع): به درستی که علی (ع) میفرمود: "اگر پرندگان، مرا برُبایند، برایم دوست داشتنیتر است از اینکه چیزی را به پیامبر خدا نسبت دهم که نفرموده است. از پیامبر خدا شنیدم که در روز [جنگ] خندق میفرمود:" جنگ، نیرنگ است". میفرمود:" هر گونه که میخواهید، سخن بگویید""[۱۱].
الکافی- به نقل از عدی بن حاتم-: به درستی که امیرمؤمنان، هنگامی که در صفین با معاویه رو در رو شد، صدایش را بلند میکرد تا یارانش بشنوند ومیفرمود: "به خداسوگند، معاویه و یارانش را خواهم کشت!". آنگاه در آخر سخن، صدایش را آهسته میکرد و میگفت: "إن شاء الله!". من نزدیک ایشان بودم و گفتم: ای امیرمؤمنان! به درستی که سوگند یاد کردی بر آنچه انجام میدهی. آنگاه "ان شاء الله" گفتی. مقصودت از این، چه بود؟ فرمود: "جنگ، نیرنگ است و من نزد مؤمنان، دروغگو نیستم. خواستم تا یارانم را بر دشمن بشورانم تا سُستی نکنند و [به نبردِ] با آنان، رغبت پیدا کنند. پس در آینده، داناترین آنان، از این سخنْ سود بَرَد. إن شاء الله!"[۱۲].
پرهیز از آغاز کردن پیکار: امام علی (ع)- در نامهاش به مالک اشتر، پیش از رُخداد صفین-: بپرهیز از اینکه با این گروه، نبرد را آغاز کنی، مگر آنکه آنان آغاز کنند، تا اینکه با آنان رو در رو شوی و سخن آنان را بشنوی؛ و بدیهای آنان، تو را به نبرد وا ندارد، قبل از دعوت آنان [به هدایت] و مکرر، راه بهانهجویی را بر آنان بستن[۱۳].
مصونیتسیاسی فرستادگان: امام علی (ع)- اگر بر مردی از دشمنْ دست یافتید و او ادعا داشت که فرستاده به سوی شماست، اگر این امر از او محرز شد و شاهدی بر آن آورد، پس به او آسیبی مرسانید تا پیغامش را برسانَد و نزد یارانش باز گردد؛ اما اگر شاهدی بر سخنش نیافتید، این ادعا را از او نپذیرید[۱۴].
نیایش به هنگام نبرد: امام صادق (ع): به درستی که امیرمؤمنان هنگامی که قصد نبرد میکرد، این نیایشها را بر زبان میآورد: "بار خدایا! به درستی که تو راهی از راههایت را نشان دادی و خشنودیات را در آن نهادی، و دوستانت را به سویش دعوت کردی و آن را برترین راه نزد خودتاز جهت پاداش، وگرامیترینِ آنها از جهت بازگشت، و دوست داشتنیترینِ آنها نزد خودت از جهتِ روش قرار دادی. آنگاه در این راه، از مؤمنان، جان و مالشان را خریدی که در مقابل بهشت، در راه خداپیکار کنند، میکشند و کشته میشوند؛ [و این،] وعدهای است حق از جانب تو. پس مرا از آنانی قرار ده که جانش را از او خریدهای و سپس، او به داد و ستدی که با او داشتی، وفا کرد، پیمانی را نشکست و نقض نکرد و آن را تغییر نداد؛ بلکه پاسخی به محبتهایت و برای نزدیک شدن به تو قرارش داد. پس آن را پایان کارم قرار ده و پایان عمرم را در این راه، مقرر ساز و در این راه، شهادتی روزیام کن که سبب خشنودی تو گردد و لغزشهایم را بدان پاک گردانَد، و مرا در زمره زندگان که از دست دشمنان و نافرمانان روزی خوردهاند، در زیر پرچمحق و هدایت، قرار ده که در [راه] پیروزی بر آنان، گام بر میدارد، پشتکننده [به نبرد] نیست، و شکآور نباشد. بار خدایا! به تو پناه میبرم در این هنگام، از ترس به هنگام وحشتها و از سُستی به هنگام یورش قهرمانان، و از گناهی که اعمالم را تباه سازد. پس، از روی شک باز ایستم، یا بدون یقین بگذرانم، و [در نتیجه] تلاشم بیهوده و عملم پذیرفته نشده باشد"[۱۶].
آغاز کردن نبرد بعد از ظهر: امام صادق (ع): امیرمؤمنان- که درودخدا بر او باد-، پیکار نمیکرد، مگر بعد از ظهر و میفرمود: "در این هنگام، درهای آسمان، گشوده میشود، رحمت و مهربانی پذیرفته میگردد، و پیروزی فرود میآید". و میفرمود: "این زمان (عصر)، به شب نزدیکتر است و مناسبتر است برای آنکه کشتارْ کم شود و جنگجو [از تعقیب دشمن] باز گردد، و شکستخوردگان، نجات یابند"[۱۷].