آیا حضرت فاطمه زهرا علم غیب داشت؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا حضرت فاطمه زهرا علم غیب داشت؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا حضرت فاطمه زهرا (س) علم غیب داشت؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

معناشناسی غیب و علم غیب

==== معنای لغوی ==== «غیب» در لغت به امری که از حس (باطنی و ظاهری) پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ ‌این واژه در مقابلِ شهود (شهادت) است به‌ معنای چیزی که با حواس قابل درک باشد[۱]. بنابراین معنای لغوی، اگر در کاربری عرفی عام - و نه اصطلاحی - «علم غیب» گفته شود، یعنی: «علم به هر چیزی که غایب از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که قرآن و حدیث و کتب مفسران و متکلمان آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «علم به غیب» نمی نامند.

معنای اصطلاحی

غیب در دایره‌ای خارج از عرف عام اهل لغت، اصطلاحی است که هم در قرآن کریم و حدیث معصومان از آن یاد شده و هم در آثار تفسیری و اعتقادی:

  1. اصطلاح قرآن و حدیث: واژه «غیب» در کاربری‌های آیات قرآن کریم و روایات، دو استعمال دارد؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس) و دیگری: معنایی خاص‌تر از معنای لغوی است که تنها شامل اموری می‌‌شود که خدای متعال آگاهی از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از انبیاء، ملائکه و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است که اصطلاحاً به آنها، «امور مستأثر» می‌‌گویند[۲]. اما واژه «علم غیب» در استعمالات قرآنی برای علم به هر غیبی اطلاق نشده است؛ بلکه به یکی از دو معنای ذیل آمده؛ کاربری اول: به علم ذاتی و استقلالی به امور غیبی؛ یعنی: علمی که از کسی گرفته نشده (علم غیر مستفاد)[۳]، و کاربری دوم: به خصوص علوم مختص به خدای تبارک و تعالی که در تعبیر روایات، علم مستأثر نامیده شدند[۴]. در این اصطلاح، علم به غیب فقط به علوم اختصاصی خداوند متعال (علم مکنون و مستأثر) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق می‌شود و به علم دیگران اگرچه به تعلیم الهی یا اعطای او باشد غیب گفته نمی‌شود[۵].
  2. اصطلاح مفسران و متکلمان: واژه «غیب» در آثار تفسیری و اعتقادی نیز به دو گونه استعمال شده است؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس)[۶]. این معنا هم شامل غیب مطلق و غیب نسبی می‌‌شود و هم شامل غیب به معنای «امور مستأثر» و امور غیر آن. و دیگری: معنای خاص که تنها به اموری اشاره دارد که دانستن آنها فقط در اختیار خدای تبارک و تعالی است (امور مستأثر). اما واژه «علم غیب» در استعمالات مفسران و متکلمان به همان دو معنایی که در اصطلاح قرآنی گذشت استفاده شده است. بنابر این، علم غیب در کاربری اول خود گاهی به کیفیت خاصی از دانش اطلاق می‌شود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد (یعنی مستفاد نباشد)[۷] و در کاربری دوم خود گاهی به خصوص علوم خاص الهی اطلاق شده است. لذا در این اصطلاح (چه در کاربری اول و چه در کاربری دوم) نیز، علم به غیب، مختص ذات خداوند است و به علم غیر خدا - هرچند ویژه باشد - به صورت مطلق «علم غیب» گفته نمی‌شود[۸]؛ بلکه به طور شایع، از لفظ «اطلاع بر مغیبات»[۹] یا «اِخبار از غیب»[۱۰] استفاده کرده‌اند. البته این بدان معنا نیست که مفسران یا متکلمان علم غیب را در معنای لغوی استفاده نکرده‌اند[۱۱] و بی‌شک، در این کاربری لغوی، دقت علمی رعایت نشده و باعث ایجاد شبهه نیز گشته است[۱۲].

انحصار علم غیب ذاتی به خداوند

بر اساس دسته‌ای از آیات قرآن کریم، علم به غیب، تنها در اختیار خداوند و مختص به اوست، زیرا تنها اوست که احاطۀ همه جانبه بر تمامی عالم دارد. علم خدا به زمان، مکان و یا حالت خاصی منحصر نمی‌شود، جز او کسی عالم به غیب نیست و در حقیقت، همه چیز نسبت به او مشهود است. آیاتی همچون ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۱۳]، ﴿وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ[۱۴]، ﴿قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ[۱۵]، ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ[۱۶] و ... از این جمله‌اند[۱۷].

امکان دسترسی غیر خدا به غیب تبعی و محدود

بر اساس برخی آیات مانند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۱۸] و ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ[۱۹]، روایات و دلایل عقلی، خداوند علم به غیب را به انبیاء و اوصیاء خود نیز عطا فرموده است. گرچه اصل برخورداری از این علم، منحصر در خدای متعال است؛ لکن قرآن کریم اطلاع از امور غیبی که توسط خدای متعال به برگزیدگان اعطا می‌شود را "علم غیب" نمی‌نامد بلکه با تعبیر ﴿يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ و امثال آن از این علم یاد می‌کند که به معنای آگاهی و اطلاع بر این غیب است و این نشانه تفاوت بین این دو واژه و عنوان در کاربری‌های قرآن کریم است.

در یکی از آیات آمده است: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۲۰] بر اساس یکی از تفاسیر، لوح مکنون همان لوح محفوظ است که علم غیب در آن قرار دارد و مطهّرون و پاکانی که صلاحیت درک لوح محفوظ را دارند، از آن بهره می‌‌برند. مطهرون همان کسانی هستند که در قرآن مجید توصیف شده اند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۲۱]، طبق روایات شیعه و اهل سنت، اهل بیت پیامبر (ص)، علی و فاطمه و فرزندان ایشان (ع) مطهرون هستند[۲۲].

ادله عقلی و نقلی

  1. مقتضای مقام عصمت: بر اساس ادله قرآنی و روایات، حضرت زهرا (س) برخوردار از عصمت بوده و از گناه، اشتباه، سهو، نسیان و غفلت به فضل الهی محفوظ است. عصمت از گناه و خطا در تمام لحظه‌های عمر، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و معصوم به‌ هر اطلاعاتی که لازم دارد در هر حال‌ باید علم‌ داشته‌ باشد و اگر یک‌ مورد را نداند به مقام‌ عصمت‌ نمی‌رسد؛ زیرا آنچه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ از روی نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و مفاسد واقعی‌ باخبر است‌، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ معصوم‌ بودن حضرت فاطمه (ع) مستلزم وجود دانش‌ و آگاهی‌ ایشان به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء است و این چیزی جز اطلاع بر امور غیبی نیست؛ چراکه مراد از امور غیبی حقیقت اشیاء و افعال و چهره واقعی آنهاست که برای ما ظاهر نیست و در باطن است و علم به این باطن از مراتب علم غیب است[۲۳].
  2. آیات ۷۷ تا ۷۹ سوره واقعه؛ ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۲۴]: کتاب مکنون در اقوال اکثر مفسران، همان لوح محفوظ است[۲۵] که در آنجا علم غیب قرار دارد و مطهرون و پاکانی که صلاحیت درک لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که قرآن مجید درباره آنها فرموده: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۲۶]. طبق روایات شیعه و اهل سنت[۲۷]، آنها همان اهل بیت پیامبر (ص)، علی (ع)، فاطمه (س) و فرزندان ایشان هستند.

محدثه بودن حضرت زهرا (س) و مصحف ایشان

علاوه بر این روایاتی وجود دارد در زمینه نازل شدن جبرئیل بر حضرت زهرا (س) بعد از رحلت پدر بزرگوارشان و اینکه ایشان محدثه بوده و فرشتگان با ایشان سخن می‌‌گفته اند[۲۸]، مانند روایت معتبر امام صادق (ع) که فرمودند: "جبرئیل بر حضرت زهرا وارد می‌شد، و وی را تسلیت می‌داد، و احوال پیغمبر را برای او نقل می‌کرد، و حوادثی را که بعد از او بر فرزندانش واقع می‌شود به او خبر می‌داد؛ و امیرالمؤمنین همۀ آن را می‌نوشت. این است مصحف فاطمه زهرا (س)"[۲۹] این مقام، فضیلتی بی‌نظیر برای صدیقه طاهره است؛ زیرا سابقه نداشته است جبراییل جز با طبقه اول انبیای عظام چنین رفت و آمد مکرری داشته باشد. در توصیف این مصحف آمده است: "از قرآن چیزی در آن نیست، در آن مسائلی است که ما را از مردم بی‌نیاز کرده و مردم را نیازمند به ما. در آن، حتی ریزترین مسائل شرعی، مانند جزای یک خراش کوچک، یک شلاق، نصف شلاق، ثلث شلاق بیان شده است" و... . این مصحف از منابع اهل بیت (ع) است و دربردارنده اخبار غیبی و وقایع، نسبت به زمان آینده. همچنین مصحف فاطمه (س) از ودایع و نشانه‌های امامت است،[۳۰] و هم اکنون نزد امام زمان (ع) است[۳۱].

نتیجه‌گیری

با وجود ادله عقلی و نقلی شکی در اینکه حضرت زهرا (ع) از علومی فراطبیعی و غیرحسی برخوردار است وجود ندارد، اما تمام بحث در این است که آیا به این نوع از علوم ویژه، علم به غیب گفته می‌شود یا خیر؟ پاسخ به این پرسش را می‌توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد:

  1. اگر مراد از غیب همان معنای لغوی آن بوده و بر اموری که پوشیده از حواس انسان‌ها هستند و با ابزار عادی قابل دسترسی نیستند باشد، به علوم حضرت زهرا (ع) علم غیب گفته می‌شود.
  2. اما اگر مراد از علم غیب معنای اصطلاحی آن در فرهنگ قرآن و احادیث باشد به علوم حضرت فاطمه (ع) علم غیب گفته نمی‌شود، هرچند علوم ایشان در شمار علوم ویژه که نامش را «علم لدنی» گذاشته‌اند - قرار می‌گیرد. چراکه علم به غیب در فرهنگ قرآن و روایات تنها به علومی گفته می‌شود که ذاتی باشد و استقلالی و شامل اطلاع از غیب توسط دیگری نمی‌شود؛ لذا به خدای متعال اختصاص دارد.

بر‌ این اساس، از آنجا که در خود قرآن کریم آیاتی وجود دارد که اشاره به امکان آگاهی برخی برگزیدگان الهی به اذن و اراده خدا از بخشی از علوم اختصاصی خدا دارد به علوم حضرت فاطمه زهرا (ع) علم به غیب گفته نمی‌شود، بلکه از آن به علم لدنی یا ویژه تعبیر می‌شود و اگر در مواردی به آن علم غیب گفته شده از باب مسامحه یا حمل بر معنای لغوی و عرفی غیب است.

پاسخ‌های تفصیلی (متفرقه)

۱. آیت الله مصباح یزدی؛
آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی در دو کتاب «جامی از زلال كوثر» و «انسان‌شناسی» در این‌باره گفته‌ است:

«پیوند اهل بیت با عالم غیب، پیوندی مداوم و همیشگی بوده است. در حقیقت ایشان، گنجینه‌داران علمی بی‌کران می‌باشند که آستان مبارکشان به دوام فرودگاه و عروج‌گاه ملائک مقرب الهی بوده است. در میان اهل بیت (ع)، عصمت کبرا (س) از پیوندی بس شگفت و ارتباطی بس شگرف با عالم ملکوت برخوردار بوده است که صدالبته ادراک و توصیف چنین پیوندهای بلند غیبی، معنوی و عرفانی برای فهم بشری اگر ممتنع نباشد، فوق طاقت و بسی مشکل می‌باشد (...) روح متعالی و پرعظمت زهرای اطهر که از ادراک آن حیران شود عقول، سبب شد تا پس از عروج جانگداز پیامبر، روح اعظم از اوج عرش به حضیض فرش فرود آید و تسلّابخش قلب داغدیده دردانه پیامبر گردد. پس از ارتحال جانکاه پیامبر، جبراییل امین، از جانب ربّ‌العالمین مأموریت می‌یابد تا با آمد و شُدی مکرر به محضر پرکرامت فاطمه مرضیه و خبردِهی از جایگاه پدر و پرده برداری از عالم غیب، [۳۲] مونس و همنشین روح عظیم و لطیف فاطمه در فراق پدر گردد. باری، در آن ایام سخت و جان‌فرسا، جبراییل با فرودهایی مکرر و ادامه‌دار، تمام مسائل و حوادث پس و پیش رو تا برپایی قیامت را به اطلاع آن حضرت می‌رسانید و امیرمؤمنان علی (ع) نیز آنها را می‌نگاشت و بدین‌سان "صحیفه فاطمه" شکل می‌گرفت. مصحف فاطمه در واقع، یکی از تجلیات علم بی‌نهایت الهی بر روح عظیم فاطمه مرضیه (س) می‌باشد که بنابر روایات، اخبار گذشته و آینده تا خاتمه قیامت در آن مصحف شریف موجود است؛ [۳۳] مصحف شریفی که یکی از منابع اصلی علم امامان می‌باشد و پس از فاطمه دست به دست، از امامی به امام دیگر سپرده شده است تا این که اینک در دست پاک یوسف زهرا آن حجت بر حق الهی و صدف دریای رحمت رحمانی، "عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف" قرار یافته است. [۳۴] این مقام، فضیلتی بی‌نظیر برای صدیقه طاهره می‌باشد؛ چرا که سابقه نداشته است که جبراییل جز با طبقه اول انبیای عظام چنین رفت و آمده‌ای مکرری داشته باشد»[۳۵].

«ساره، همسر ابراهیم (ع)، در حالی به "اسحاق" باردار شد که خود پیرزنی نازا و شوهرش پیرمردی بود و به گفته خود وی: ﴿إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ [۳۶] و ﴿فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ [۳۷] یحیی نیز زمانی پای به جهان گذاشت که مادرش نازا بود﴿قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ [۳۸] و ﴿وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا* قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا [۳۹] و پدرش زکریا کهن‌سال،﴿قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ [۴۰] سست استخوان و سپید موی ﴿إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ [۴۱] و فرتوت ﴿قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا [۴۲] بود. همچنین زنان نیز گه‌گاه مشمول الهامات الهی، که در قرآن کریم از آنها تعبیر به وحی می‌شود، واقع شده‌أند و از عالم غیب و حوادث آینده خبر داده‌اند. در مورد مادر حضرت موسی (ع)، در دو آیه از قرآن کریم سخن از وحی الهی به او آمده است. همین بانو از طریق وحی = الهام الهی خبردار می‌شود که در آینده دریا یعنی رود نیل فرزندش را به ساحل خواهد انداخت و یکی از دشمنان خدای متعال او را خواهد گرفت﴿إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى [۴۳] و خدای متعال او را به مادرش باز می‌گرداند و به پیامبری بر‌ می‌گزیند﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ [۴۴] در مورد حضرت مریم (ع) از این گونه کرامات خوارق عادات و الهامات در قرآن کریم فراوان نقل شده است: هر گاه زکریا (ع) در محراب نزد او می‌رفت، غذای مخصوصی در آنجا می‌دید، از او می‌پرسید: ای مریم! این غذا از کجا برای تو آمده است؟ مریم پاسخ می‌داد: این از سوی خدای متعال است.﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ [۴۵] بدون اینکه انسانی با او تماس بگیرد پسری به دنیا آورد. از پیش می‌دانست که خداوند به او پسری به نام "عیسی مسیح" عنایت می‌کند که در دنیا و آخرت آبرومند و از نزدیکان (به خدای متعال) است و با مردم در گهواره و در بزرگی سخن می‌گوید و خدای متعال به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل خواهد آموخت و او یکی از پیامبران بنی اسرائیل است، با خدای متعال مکالمه داشت و ملائکه با او سخن می‌گفتند.﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ * وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ [۴۶] حضرت مریم (ع) با جبرئیل روح القدس نیز گفت‌وگو می‌کرد.﴿فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا [۴۷] فرزندش عیسی پیش از به دنیا آمدن یا به محض ولادت با وی سخن گفت﴿فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا [۴۸] و پس از آنکه مادرش (مریم) او را به نزد قوم خود آورد، زبان به سخن گشود تا گواه عصمت و پاکی او باشد.﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا * وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا [۴۹]»[۵۰].
۲. آیت‌الله نمازی شاهرودی؛
آیت‌الله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در این‌باره گفته‌ است:

«در این زمینه، روایات بسیاری در کتاب‌های معتبر مذکور است: از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود:«كَانَ‏ جَبْرَئِيلُ (ع) يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى‏ أَبِيهَا وَيُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَيُخْبِرُهَا عَنْ‏ أَبِيهَا وَمَكَانِهِ وَيُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَكَانَ‏ عَلِيٌّ (ع) يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ‏ فَاطِمَةَ (س)»[۵۱]. امام صادق (ع) فرمود:«اَمَّا مُصْحَفُ فاطِمَةَ (س) فَفیهِ ما یَکُونَ مِنْ حادِثٍ وَاَسْماءِ مَنْ یَمْلِكُ اِلی اَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»[۵۲]. واضح است که بین این روایات تنافی نیست. این روایات با روایاتی که گفتیم علم همه چیز از قضایای گذشته و حال و آینده در قرآن است تنافی ندارد؛ برای این که مانعی ندارد جمله‌ای از علوم قرآن غیر احکام، با این تشریفات که ملک نازل شود و تلقین کند و به خط امیرالمؤمنین نوشته شود در کتاب دیگر به نام مصحف فاطمه ذکر شود و به همان نام یعنی مصحف (کتاب) فاطمه مشهور گردد»[۵۳].

موضوع علم جفر امام صادق (ع) معروف و مشهور است؛ به طوری که دِمیرَی در کتاب حیاه الحیوان در لغت جفر[۵۴] نوشته است و گفته:«وَهُوَ الْكِتَابُ الْمُشْتَمِلُ عَلَى عِلْم الْمَنَايَا وَالْبَلاَيَا وَالرَّزَايَا وَعِلْم مَا كَانَ وَمَا يَكُونُ إِلَى يَوْم الْقِيَامَةِ»[۵۵]. و در کتاب اربعین شیخ بهایی فرموده که: میر سید شریف در شرح مواقف، در مبحث تعلق علم واحد به دو معلوم، گفته است: جفر و جامعه دو کتابند منسوب به علی که جمیع حوادث روزگار تا انقراض عالم به طریق علم حروق در آنها ثبت است. و امامان معروف از اولاد آن حضرت همه آن را می‌دانستند و از روی آنها حکم می‌فرمودند، و از وقایع آینده خبر می‌دادند»[۵۶].
۳. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است:

«کتاب یا جامعه و یا صحیفه علی(ع): یکی دیگر از منابع علم ائمه اطهار (ع) است. روایات متعددی از شیعه و سنی نقل شده که کتابی امام علی (ع) با املای پیامبر (ص) نگاشت. ابوبصیر از امام صادق (ع): ای ابومحمد! جامعه نزد ما است و آنها چه می‌دانند جامعه چیست؟ عرض کردم قربانت گردم! جامعه چیست؟ فرمود: "صحیفه‌ای است با طول هفتاد ذرع به ذرع رسول خدا (ص) و املای آن حضرت از دهان مبارکش و دست خط علی (ع). هر حلال و حرام و هر چیزی که مردم به آن نیاز داشته باشند؛ حتی دیه خراش‌های کوچک، در آن است. امام با دستش به من زد و فرمود: ای ابومحمد! به من اجازه می‌دهی؟ عرض کردم: قربانت گردم من در اختیار شما هستم. هرچه می‌خواهید بکن. حضرت همچون کسی که خشمگین است، دست مرا نیشگون گرفت و فرمود: حتی دیه این، عرض کردم: به خدا این علم است. فرمود: این علم است؛ ولی نه همه علم."[۵۷] امام باقر فرمود: "در کتاب علی (ع) نوشته شده است که سه صفت است که دارنده آن نمی‌میرد تا عاقبت آن را ببیند: ستم و قطع رحم و قسم دروغ که مبارزه با خداوند است."[۵۸]

جفر: یکی دیگر از منابع علم ائمه اطهار (ع) است. جفر به معنای مخزنی از چرم است که حاوی علم انبیا و اوصیا و گذشتگان از بنی اسرائیل است.[۵۹] روایات فراوانی از وجود جفر و قرار گرفتن آن در اختیار ائمه خبر داده‌اند. امام صادق (ع) فرمود: "به درستی که جفر پیش ما است و آنها چه می‌دانند که جفر چیست؟ ظرفی است از پوست که در آن علم پیامبران و جانشینان آنها و علمای از بنی اسرائیل است."؛[۶۰] امام رضا (ع) از جمله شرایط امامت و رهبری را همراه داشتن جفر بزرگ و کوچک "زرد" دانسته است.[۶۱] امام باقر (ع) فرمود: "و جفر نزد ما است و آن پوست دباغی شده است به تحقیق در آن نوشته شد حتی پاچه‌هایش هم پر شد. آنچه بوده و آنچه خواهد بود تا قیامت، در آن وجود دارد. ائمه اطهار (ع) در موارد متعددی به جفر تمسک و استشهاد کرده‌اند."[۶۲] وقتی مأمون در نامه‌ای، ولایت عهدی را به امام رضا (ع) محول کرد؛ آن حضرت در پشت آن نامه نوشتند: «والجامعة و الجفر، یدلان علی ضد ذالک ... لکنی إمثلت أمر أمیرالمؤمنین و آثرت رضاه»؛[۶۳] " امام صادق (ع) فرمود: "زیدیه مدعی هستند که جفر نزد آنها است، دروغ می‌گویند؛ اگر راست می‌گویند، قضاوت‌های علی (ع) و احکام و میراثی را که فرموده است و در جفر موجود است، بیرون بیاورند و راجع به میراث خاله‌ها و عمه‌ها از آنها بپرسید، اگر توانستند جواب گویند!"[۶۴]

مصحف فاطمه، یکی دیگر از منابع معرفتی اهل بیت (ع) است که دربردارنده اخبار غیبی و وقایع نسبت به زمان آینده است و توسط جبرئیل امین، بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) عرضه و توسط امیرالمؤمنین (ع) نگاشته شده است.[۶۵] امام خمینی در این باره می‌فرماید: "صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ما است."[۶۶] امام صادق (ع) می‌فرماید: "و خبر می‌دهد به او از آنچه برای فرزندان او اتفاق خواهد افتاد."[۶۷] حماد بن عثمان گوید: شنیدم امام صادق می‌فرمود: "زنادقه در سال صد و بیست و هشت ظهور کنند، من این را از مطالعه مصحف فاطمه دریافتم."[۶۸] فضیل بن سکره گوید: "خدمت امام صادق (ع) رسیدم او فرمود: ای فضیل می‌دانی اندکی پیش من در چه مطالعه می‌کردم؟ گفتم: نه، فرمود: در مصحف فاطمه (س) کسی نیست روی زمین به پادشاهی برسد جز این که نام او و پدرش در آن نوشته شده است."[۶۹] سلیمان بن خالد گوید: امام صادق (ع) فرمود: "مصحف فاطمه (س) را بیرون آورند [اگر راست می‌گویند]؛ زیرا وصیت فاطمه در ان است."[۷۰] امام باقر (ع) درباره وضعیت مصحف بعد از شهادت حضرت زهرا (س) فرمود: "آن را به امیرالمؤمنین (ع) داد وقتی که آن حضرت شهید شد؛ رسید به دست حسن (ع)، سپس رسید به دست حسین (ع) سپس در نزد اهل آن است تا بدهد به صاحب این امر [حضرت مهدی (ع)]."[۷۱] امام رضا (ع) در این زمینه می‌فرماید: "برای امام نشانه‌هایی است و نزد او مصحف حضرت فاطمه (س) است."[۷۲] صاحب الذریعة می‌گوید: "مصحف فاطمه (س) از ودایع امامت است که نزد مولی و امام ما صاحب الزمان (ع) است، همان‌طور که عده‌ای از احادیث از ائمه روایت شده است."[۷۳]»[۷۴].
۴. حجج الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛
حجج الاسلام و المسلمین دکتر نادم و افتخاری در مقاله «منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد» در این‌باره گفته‌‌اند: «در بسیاری از روایات آمده در آثار محدثین قم، امامان (ع) علم خود را به کتاب‌ها و الواح خاصی مستند کرده‌اند که از انبیا و اوصیای گذشته به آنها رسیده بود. از امام صادق (ع) نقل کرده است: داوود (ع) وارث انبیا و سلیمان (ع) وارث داوود (ع) و محمد (ص) وارث سلیمان (ع) و دیگر پیامبران بود. ما هم از محمد (ص) ارث برده‌ایم و به درستی که صحف ابراهیم (ع) و الواح موسی (ع) نزد ماست. وی از کتاب‌های دیگری هم ضمن روایات نام می‌برد که می‌تواند از منابع علوم میراثی باشد؛ مانند صحیفه امیرالمؤمنین (ع) که به طول ۷۰ ذراع حدود ۳۵ متر، انشای پیامبر (ص) و املای علی (ع) و دربرگیرندۀ همۀ حلال‌‌ها و حرام‌‌هاست و کتاب جامعه که در وصف آن گفته شده همۀ مایحتاج انسان، حتی جزای یک خراش در آن وجود دارد و کتاب جفر که در آن، دربارۀ ویژگی‌ها و شیوۀ انتقال محتویات آن به پیامبر (ص) و سپس به امامان (ع)، به تفصیل سخن رانده است. در روایات دیگری هم، از دو کتاب جفر سفید و جفر سرخ یاد شده و در توضیح آنها آمده است که جفر سفید دربردارندۀ زبور داوود (ع)، تورات موسی (ع)، انجیل عیسی (ع)، صحف ابراهیم (ع) و حلال و حرام و مصحف فاطمه (س) است. مصحف فاطمه (س) غیر از جفر و جامعه دانسته شده و در وصف آن آمده است: «از قرآن چیزی در آن نیست؛ بلکه در آن مسائلی است که ما را از مردم بی‌نیاز کرده و مردم را نیازمند به ما. در آن، حتی ریزترین مسائل شرعی، مانند جزای یک خراش کوچک، یک شلاق، نصف شلاق، ثلث شلاق بیان شده است». کلینی، مانند صفار، در باب استفادۀ امام از کتاب‌های انبیای گذشته و کتاب‌‌های خاص امامان (ع)، مانند: جفر و جامعه و مصحف فاطمه (س) و نیز دربارۀ ویژگی‌‌های آنها روایاتی نقل کرده است. شیخ صدوق هم، دربارۀ این کتاب‌ها با صفار و کلینی هم‌ داستان است؛ برای نمونه وی از ابو‌بصیر نقل می‌کند که امام صادق (ع) فرمود: «در دستۀ شمشیر رسول خدا (ص) کتاب کوچکی بود. از آن حضرت پرسیدم در آن کتاب چه بود. فرمود همان حرف‌هایی که از هر حرف آن، هزار حرف برون می‌آید». به گفتۀ ابوبصیر امام در ادامه فرمود: «تا به امروز، به جز دوحرف از آن حرف‌ها، به دیگران آموخته نشده است». حاصل اینکه از نظر محدثین قم، ‌همۀ این کتاب‌ها و صحیفه‌‌ها زیرمجموعۀ علوم میراثی و از مصادیق منابع علم میراثی امام است.»[۷۵].
۵. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در این‌باره گفته‌ است:

«یکى از منابع عام علوم ائمه (ع) "محدث" بودن آنهاست؛ یعنى امامان شیعه، بخشى از علم خود را از راه "تحدیث" که توسط فرشتگان الهى صورت مى‌گیرد، به دست مى‌آورند. البته این صفت منحصر به آنها و مخصوص به منصب امامت نیست. بلکه دختر پیامبر اسلام، حضرت فاطمه (س) نیز داراى این صفت بوده است. مضمون بعضى از آیات و روایات مى‌رساند که فرشتگان با غیر پیامبران نیز ارتباط داشته و مسائل غیبى را براى آنها بازگو کرده‌اند که در اینجا به چند نمونه اشاره مى‌کنیم:

  1. سخن گفتن فرشتگان با حضرت مریم(س): خداوند در چند آیه از قرآن به این مسئله اشاره دارد که فرشتگان با حضرت مریم (س) سخن گفته‌اند؛ براى مثال خداوند مى‌فرماید: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ[۷۶] یا در آیه‌اى دیگر خداوند مى‌فرماید: ﴿يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ[۷۷] همچنین خداوند مى‌فرماید: ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۷۸]
  2. سخن گفتن فرشته با ساره (همسر حضرت ابراهیم(ع)): خداوند مى‌فرماید: ﴿وَ امْرَأَتُهُ قٰائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنٰاهٰا بِإِسْحٰاقَ وَ مِنْ وَرٰاءِ إِسْحٰاقَ یَعْقُوبَ[۷۹]
  3. سخن گفتن فرشته با دختر پیامبر(ص): روایات متعددى محدَّث بودنفاطمه زهرا (س) را بیان کرده‌اند؛ از جمله در روایتى از امام صادق (ع) است که حضرت فرمود: "فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) محدثه بود؛ زیرا فرشتگان از آسمان فرو مى‌آمدند و با او سخن مى‌گفتند؛ همچنان که با مریم بنت عمران سخن مى‌گفتند".[۸۰] همچنین در زیارت آن حضرت آمده است: «السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا المُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ»[۸۱]
  4. سخن گفتن فرشتگان با ائمه اطهار(ع): روایات فراوانى در این زمینه است که به چند نمونه بسنده مى‌کنیم: امام باقر (ع) فرمود: «أَنَّ أَوْصِیَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُون»[۸۲] همین حدیث با اختلاف کمى در کتاب "بصائر" از امام باقر (ع) چنین نقل شده است: «أن أوصیاء علی محدثون»[۸۳]

در روایتى چنین مى‌خوانیم که محمد بن‌ اسماعیل مى‌گوید شنیدم ابوالحسن (ع) مى‌فرمود: «الْأَئِمَّةُ عُلَمَاءُ صَادِقُونَ مُفَهَّمُونَ مُحَدَّثُون»[۸۴]. محمد بن عمران نیز مى‌گوید از امام صادق (ع) شنیدم که مى‌فرمود: «نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ مُحَدَّثاً»[۸۵]»[۸۶].

«صحیفه فاطمه(س): از جمله منابع عام علم امامان است که بر اساس روایات، مجموعه‌اى از اخبار غیبى و وقایع آیندگان است که جبرئیل بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) به حضرت زهرا (س) عرضه کرد و امیرمؤمنان (ع) نیز مطالب آن را نگاشت.[۸۷](...) روايات فراوانى درباره محتواى مصحف فاطمه وارد شده است. البته اين روايات به‌تفصيل، محتواى مصحف را ذكر نكرده‌اند. بلكه تنها عنوان‌ها يا برخى سخنان را بيان نموده‌اند كه از مجموع آنها به‌دست مى‌آيد در مصحف فاطمه چه مطالبى وجود دارد و چه مطالبى وجود ندارد. ابتدا به مواردى اشاره مى‌كنيم كه در مصحف وجود دارد: (۱): مقام عظيمپيامبر (ص)؛ (۲): آينده ذريه حضرت زهرا (س)؛ (۳): حوادثى كه رخ خواهد داد؛ (۴): نام‌هاى اوصيا و انبيا؛ (۵): اسامى پادشاهان و پدران آنها؛ (۶): وصيت حضرت زهرا (س)؛ (۷): نبود احكام شرعى در مصحف؛ (...) (۸): نبودن چیزی از قرآن در مصحف. مصحف فاطمه (س) ميراثى ارزشمند است كه نزد امامان معصوم (ع) دست به دست گشته است. ابوبصير بعد از نقل حديثى از امام باقر (ع) در اين‌باره مى‌گويد: «به آن حضرت گفتم كه مصحف فاطمه (س) بعد از شهادت آن حضرت نزد چه كسى است»؟ امام باقر (ع) فرمود:«دَفَعْتُهُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع)، فَلَمَّا مَضَى صَارَ إِلَى الْحَسَنِ، ثُمَّ إِلَى الْحُسَيْنِ، ثُمَّ عِنْدَ أَهْلِهِ حَتَّى يَدْفَعُوهُ إِلَى صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ»[۸۸] همچنين صحيفه حضرت زهرا (س) جزء نشانه‌هاى امامت نزد ائمه (ع) مى‌باشد؛ چنان‌كه امام رضا (ع)در اين‌باره فرمود: «... لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ... وَ يَكُونُ عِنْدَهُ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ...».[۸۹] امامان معصوم در مواردى به صحيفه حضرت فاطمه (س) استشهاد نموده و به وسيله آن عليه كج‌انديشان و منحرفان از مسير امامت احتجاج كرده و حقانيت خود و دروغِ دروغگويان را آشكار ساخته‌اند. در اين زمينه، احاديث بسيارى است كه در اينجا تنها به چند روايت بسنده مى‌كنيم: سليمان بن خالد مى‌گويد كه امام صادق (ع) فرمود: «وَ لْيُخْرِجُوا مُصْحَفَ فَاطِمَةَ (س) فَإِنَّ فِيهِ وَصِيَّةَ فَاطِمَة...».[۹۰] حماد بن عثمان مى‌گويد كه شنيدم امام صادق (ع) مى‌فرمود: «تَظْهَرُ الزَّنَادِقَةُ فِي سَنَةِ ثَمَانٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ وَ ذَلِكَ أَنِّي نَظَرْتُ فِي مُصْحَفِ فَاطِمَةَ...».[۹۱] صاحب كتاب "الذريعه" درباره مصحف حضرت زهرا (س) مى‌نويسد: «مصحف فاطمه (س) من ودايع الإمامة عند مولينا و إمامنا صاحب الزمان (ع) كما روي في عدة احاديث من طرق الائمة (ع) ...».[۹۲]

جفر: یکى دیگر از منابع علم امامان (ع) است که در مواردى به آن تمسک نموده‌اند. (...) در اصطلاح، جفر پوستى است که علوم در آن نوشته مى‌گردد و در اصطلاح حدیثى، به کتاب مخصوصى اطلاق مى‌شود که به املاى پیامبر اکرم (ص) و نگارش على (ع) بوده و در بردارنده علم انبیا و اوصیا (ع) است. این کتاب، از جمله نشانه‌هاى امامت است که اکنون نزد خاتم‌الاوصیا امام عصر (ع) مى‌باشد. (...) گاهى ائمه اطهار (ع) به جفر استدلال نموده‌اند؛ براى مثال وقتى مأمون در نامه‌اى ولايتعهدى را به امام رضا (ع) داد، آن حضرت در پشت آن نامه نوشت: «... وَ الجَامِعَةُ وَ الجَفْرُ يَدُلَّانِ عَلَى ضِدِّ ذَلِكَ ... لَكِنِّي امْتَثَلْتُ أَمْرَ أَمِيرِالمُؤْمِنِينَ وَ آثَرْتُ رِضَاه...».[۹۳] در واقع حضرت اشاره مى‌كند اگر من هم ولايتعهدى را قبول كنم، به پايان نمى‌رسد و به‌دست مأمون با سم به شهادت مى‌رسم؛ چرا كه من اين مطلب را در جفر و جامعه مشاهده نموده‌ام. اين سخن امام (ع) بيانگر آن است كه جفر و جامعه، مخزنى از علوم ائمه (ع) مى‌باشد كه امامان (ع) با رجوع به آن دو، از مسائل و حوادث آينده آگاه مى‌شدند.

کتاب امیرمؤمنان على(ع):‌ یکى دیگر از منابع علم امامان (ع)، کتاب على (ع) است. از احادیث استفاده مى‌گردد که آن کتاب، طومارى از جنس پوست بوده است به طول هفتاد ذراع پیامبر (ص) که با املاى ایشان و با خط على (ع) نوشته شده است و در آن هر حلال و حرامى و هر چیزى که مردم تا قیامت به آن نیاز دارند، وجود دارد؛ حتى دیه یک خراش بر بدن. کتاب على (ع) نخستین کتاب گردآورى شده در اسلام مى‌باشد که در زمان پیامبر (ص) نوشته شده است.[۹۴] گاهى این نوشته به اسم «جامعه» و گاهى به نام «صحیفه» یا «کتاب على» شناخته شده است[۹۵] که بعد از امام على (ع) به امامان (ع) یکى پس از دیگرى منتقل مى‌شود و الآن نیز در دست خاتم‌الاوصیا امام زمان (ع) است. (...)

کتب انبیا:‌ تمام کتاب‌هایى را که خداوند بر پیامبران (ع) نازل کرده، نزد ائمه (ع) است این کتاب‌ها یکى دیگر از منابع علم امامان (ع) است؛ چنان‌که در روایتى ابوحمزه ثمالى از امام صادق (ع) نقل مى‌کند که حضرت فرمود: «أَلْوَاحُ مُوسَى (ع) عِنْدَنَا وَ عَصَا مُوسَى عِنْدَنَا وَ نَحْنُ وَرَثَةُ النَّبِیِّین»[۹۶] همچنین در روایت دیگرى، امام صادق (ع) فرمود: «... وَ کُلُّ کِتَابٍ نَزَلَ فَهُوَ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ هُم»[۹۷] همچنين امام كاظم (ع) در جواب بريه (بريهه) كه از ايشان پرسيد: «أَنَّى لَكُمُ التَّوْرَاةُ وَ الْإِنْجِيلُ وَ كُتُبُ الْأَنْبِيَاءِ»[۹۸] فرمود: «هِيَ عِنْدَنَا وِرَاثَةً مِنْ عِنْدِهِمْ نَقْرَؤُهَا كَمَا قَرَءُوهَا وَ نَقُولُهَا كَمَا قَالُوا إِنَّ الله لَا يَجْعَلُ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ يُسْأَلُ عَنْ شَيْءٍ فَيَقُولُ لَا أَدْرِي»[۹۹] حضرت على (ع) در حديثى مى‌فرمايد: «انا الذى عندي ألف كتاب من كتب الانبياء»، از اين روايات استفاده مى‌شود كه ائمه (ع) به تمامى كتاب‌هاى آسمانى پيامبران (ع) عالم بوده‌اند و تمام علومى را كه خداوند به پيامبران پيشين عطا فرمود، به‌طور كامل در اختيار امامان (ع) قرار داده است»[۱۰۰].
۶. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در پایان‌نامه دکتری خود «قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه» در این‌باره گفته است: «شواهد قرآنی نشان می‌دهد، افزون بر پیامبران، خداوند به غیر پیامبران نیز در مواردی علم به غیب عطا کرده است. نمونه‌ای از علم غیب غیر پیامبران، علم ائمه (ع) به اعمال مردم است که به کمک روایات می‌توان از آیه ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ[۱۰۱]استنباط کرد. (...) خداوند در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ* في كِتَابٍ مَّكْنُونٍ* لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[۱۰۲] ضمیر "لَّا یمَسُّهُ" اگر به مرجع نزدیک‌تر بازگردد، به کتاب مکنون اشاره دارد و اگر آن را به مرجع دورتر بازگردانیم، به قرآن کریم از آن جهت که در کتاب مکنون سرچشمه دارد، اشاره دارد. کتاب مکنون یا همان لوح محفوظ منبع و سرچشمه تمام علوم الهی است. بنابر تفسیر اول، عده‌ای از انسان‌ها که از آنها با عنوان "مطهرون" یعنی پاکیزگان یاد شده است، به کتاب مکنون یا همان لوح محفوظ دسترسی دارند. با توجه به محتوای آیه، مقصود از پاکیزگی در این آیه، پاکیزگی معنوی و برخورداری از کمالات الهی است. به شهادت آیه تطهیر، اهل بیت پیامبر (ع)، از پاکان هستند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۰۳] چنانکه می‌دانیم، مقصود از اهل بیت (ع) در این آیه، پیامبر اکرم (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن و امام حسین (ع) می‌باشند که البته علوم آنان به سایر ائمه (ع) منتقل شده است. بنابراین، از این آیات این گونه استنباط می‌شود که این بزرگواران به علومی ویژه از لوح محفوظ دست‌رسی داشته‌اند که از علوم غیبی به شمار می‌آید و دیگران از آن محرومند. قابل توجه است که حتی اگر ضمیر "لَّا یمَسُّهُ" را به قرآن بازگردانیم، این آیه به علوم ظاهری قرآن اشاره ندارد، بلکه به علوم غیبی آن اشاره دارد که سرچشمه در لوح محفوظ داشته و غیر از عده‌ای خاص (پاکیزگان) به آن دسترسی ندارند. این نمونه‌ها، نه تنها نشان می‌دهد که آگاهی از غیب از طریق عطای خداوند ممکن است، بلکه اختصاص به پیامبران نداشته و حتی افرادی مانند حضرت مریم، مادر موسی، همسر حضرت ابراهیم و جناب آصف (ع) به عنایت الهی به برخی از علوم غیبی دست یافته بودند که خبرهای آن در قرآن کریم آمده است. همچنین می‌توان با استدلال به برخی از آیات یاد شده، ثابت نمود که اهل‌بیت پیامبر (ع) نیز به علوم غیبی به معنای یاد شده دسترسی داشته‌اند»[۱۰۴].
۷. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخارایی‌زاده در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در این‌باره گفته‌ است:

«ابو بصیر درباره مصحف فاطمه پرسید. حضرت پاسخ دادند بعد از رحلت پدرش بر وی نازل گردید گفتم چه چیزی در آن است فرمود: اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت. دلالت فقره "خبر ما یکون الی یوم القیامه" بر گستره علم ائمه، از آنچه در حدیث قبل بیان شد معلوم است. خصوصا با توجه به تفصیل ای فقره از ناحیه خود امام که نشان‌دهنده آن است که اختصاص به حوادث عالم دنیا و موجودات سفلی نداشته و وقایع عوالم دیگر و موجودات علوی را هم شامل می‌شود.

علم به آنچه بوده و آنچه هست: این دسته از روایات همانند دسته قبل برخی مطلقند و قیدی ندارند و برخی دیگر قید الی یوم القیامه را هم به همراه خود دارند که برای هریک مثالی ذکر می‌کنیم: رسول اکرم (ص) فرمود ای علی تو مرا غسل می‌دهی وقتی از غسل من فارق شدی مرا به لوحی قرار بده و سپس دستت را بر سینه من بگذار و فاطمه و حسن و حسین را همراهت بیاور ... سپس در آن هنگام آنچه را که بوده و آنچه را هست خواهی دانست[۱۰۵]

«از دیگر کتبی که بر اساس روایات نزد ائمه موجود بوده و حاوی علوم بسیار مصحف فاطمه است مصحف فاطمه کتابی است که جبرئیل در مراودات بسیاری که بعد از رحلت پیامبر با فاطمه [۱۰۶] داشت بیان می‌نموده و امیرالمؤمنین (ع) آن را می‌نوشته‌اند. در روایات وجود علوم گوناگونی در این مصحف گذارش شده است یکی از آنها که در بحث کنونی قابل استفاده است علم به چیزهایی است که در آینده واقع خواهد شد. حماد بن عثمان می‌گوید از امام صادق (ع) شنیدم که می‌فرمود زنادقه در سال یکصد و بیست و هشت ظهور می‌کنند و این را از مصحف فاطمه دانستم»[۱۰۷].
۸. حجت الاسلام و المسلمین اوجاقی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصرالدین اوجاقی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم امام از دیدگاه کلام امامیه» در این‌باره گفته‌ است:

«دو مورد در اینجا شاهد وجود دارد که شیعیان معتقد بودند در نزد ائمه (ع) کتابی است که حضرت علی آن را نوشته است و در آن احکام الهی و حلال‌ها و حرام‌ها جمع شده است. منصور بن حازم می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم که مردم می‌گویند که در نزد شما صحیفه‌ای هست که طول آن هفتاد ذراع است و در آن هر آنچه مردم نیاز دارند وجود دارد و این همان علم امامت است. شاهد دیگر سخنان این شاذان در این مورد است که حضرت علی فرموده است چیزی در نزد ما غیر از کتاب خدا و آنچه در صحیفه مکتوب است وجود ندارد. در توضیح این روایت ابن شاذان می‌گوید این سخن حق است زیرا کتاب خدا تمام علومی را که انسان‌ها در امر دین به آن نیاز دارند در خود جای داده است و هرچه در صحیفه هست تفسیر چیزی است که در کتاب خداست»[۱۰۸].

«در این مورد هشت روایت در اصول کافی ذکر شده است:

روایت اول: این روایت صحیح است و آن را ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل می‌کند. ابتدا راوی در مورد روایتی از حضرت علی که فرمودند پیامبر به من هزار در علم آموخت که از هر دری هزار در باز می‌شود سؤال می‌کند. امام صحت این روایت را تأیید می‌کند در این روایت جامعه به این ترتیب معرفی می‌شود: صحیفه‌ای به طول هفتاد ذراع که رسول خدا املا فرموده و حضرت علی آن را به رشته تحریر درآورده. در آن هر امر حلال و حرامی و هرآنچه مردم به آن نیاز دارند حتی جریمه خراش وجود دارد. راوی می‌گوید حتی امام با دست مبارک خودشان کتف راوی را می‌فشارد و می‌فرماید حتی ارزش این مقدار. در مورد جفر می‌فرمایند ظرفی است از چرم که علم انبیا و اوصیا گذشته و علم علمای بنی‌اسراییل در آن است.

روایت دوم: این حدیث را حماد بن عثمان از امام صادق (ع) نقل می‌کند. در این روایت در مورد مصحف فاطمه دارد که بعد از رحلت رسول خدا ایشان بسیار اندوهگین شدند و خداوند فرشته‌ای را فرستاد که به او تسلی دهد و با او سخن بگوید و فاطمه زهرا (س) به علی (ع) خبر داد حضرت فرمودند هرگاه صدایش را شنیدی به من خبر بده. بعد از آن علی سخنان فرشته را می‌نوشت. در این مصحف چیزی از حلال و حرام نیست بلکه درمورد وقایع و حوادث آینده است.

روایت سوم: این روایت نیز از امام صادق (ع) است. در این حدیث جفر به دو نوع جفر ابیض و جفر احمر تقسیم شده است. جفر ابیض این موارد را شامل میشود زبور داوود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم و حلال حرام و مصحف فاطمه و هرآنچه مردم به آن احتیاج دارند. جفر احمر نیز محتوی سلاح رسول خداست.

روایت چهارم:در این روایت از مصحف فاطمه و جفر سخن به میان آمده. طبق این روایت مصحف فاطمه شامل وصیت ایشان نیز می‌شود.

روایت پنجم: طبق این روایت جفر عبارت است از پوست گاوی که مملو از علم است. و جامعه‌ای صحیفه به طول هفتاد ذراع و عرض ران شتر فربه ست. در آن همه احتیاجات مردم وجود داردو مصحف بنابر این روایت کتابی است که از سخنان جبرئیل با حضرت فاطمه تدوین شده است.

روایت ششم: در این روایت از صحیفه‌ای سخن گفته شده که پیامبر املا نموده و علی آن را نگاشته است.

روایت هفتم: در این حدیث از دو کتاب نام برده می‌شود که در نزد ائمه (ع) است که در آنها اسامی انبیا و اسامی ملوک نوشته شده است.

روایت هشتم: مطابق این روایت امام صادق (ع) می‌فرمایند حاکمی نیست که حکومت کند مگر آنکه نام او در کتاب فاطمه آمده باشد»[۱۰۹].
۹. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آل‌بویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در این‌باره گفته‌‌اند:

«حزیر به امام صادق (ع) عرض کرد: چرا عمر شما ائمه (ع) کوتاه است و مرگ شما به هم نزدیک است با این که مردم به شما نیازمندند؟ امام (ع) فرمود: هر کدام از ما صحیفه‌ای داریم که در آن هر چه باید در مدت امامت عمل شود ثبت است و چون مندرجات آن به آخر رسید فهمیده شود که عمر به آخر رسیده و پیامبر (ص) در خواب آید و خبر مرگ او را به وی دهد و آنچه از مقام نزد خدا دارد به او گزارش دهد[۱۱۰].

در روایت دیگری ابی‌ بصیر به امام صادق (ع) عرض کرد: شیعیانت می‌گویند که رسول خدا (ص) به علی (ع) بابی از دانش آموخته که از آن هزار باب برای وی گشوده شده است؟ امام (ع) فرمود: ای ابا محمد، رسول خدا (ص) به علی (ع) هزار باب آموخت که از هر باب آن هزار باب گشوده می‌شد. پرسید آیا علم این است، حضرت لحظه‌ای سر انگشت به زمین زد و سپس فرمود: محققاً علم این است، ولی باز آن علم کامل و نهایی نیست و به راستی جامعه نزد ما است و مردم چه می‌فهمند که جامعه چیست؟ ابی‌ بصیر پرسید: جامعه چیست؟ امام (ع) فرمود: دفتری است که هفتاد ذراع درازا دارد و به املای رسول خدا (ص) است که از زبان خود بیان نموده و علی (ع) به دست خود نوشته و هر حلال و حرام و هر چه مورد نیاز باشد در آن است تا برسد به حکم‌ ارش یک خراش در تن، آن‌گاه حضرت دست بر وی زد و فرمود: ای ابا محمد آیا به من اجازه می‌دهی؟ عرض کرد: قربانت در اختیار شما هستم هر چه می‌خواهید بکنید. حضرت و شکنی از وی گرفت و فرمود: حتی ارش این عمل هم در آن بیان شده است. ابی بصیر گفت: آیا علم این است، فرمود: و به راستی در نزد ما است جفر و چه می‌فهمند که جفر چیست؟ عرض کرد: جفر چیست؟ فرمود: فرمود: یک ظرفی است از پوست که علم انبیا و اوصیا و علم دانشمندان گذشته از بنی اسرائیل در آن است، گفت آیا این همان علم کامل است، امام (ع) فرمود: این هم علم است، ولی علم نهایی و کامل نیست و ساعتی خاموش شد و باز فرمود: به راستی نزد ماست مصحف فاطمه (س) و چه می‌فهمند که مصحف فاطمه چیست؟ عرض کرد مصحف فاطمه چیست؟ امام (ع) فرمود سه برابر این قرآنی که میان شما است در آن است و به خدا یک کلمه از این قرآن شما در آن نیست. گفت آیا علم کامل این است. امام (ع) این هم علمی است، ولی علم نهایی و کامل نیست و ساعتی خاموش شد و باز فرمود: به راستی نزد ما است علم آنچه بوده و علم هر چه خواهد بود تا قیام ساعت، گفت: قربانت پس علم نهایی و کامل چیست؟ فرمود: آن علمی که در هر شب و هر روز نسبت به کاری دنبال کاری و چیزی دنبال چیزی تا روز قیامت پدید شود. حماد بن عثمان گوید امام صادق (ع) فرمود: زنادقه در سال ۱۲۸ ظهور کنند و من این را از مطالعه مصحف فاطمه (س) دریافتم. عرض کرد مصحف فاطمه (س) چیست؟ امام (ع) فرمود: چون خدای تعالی جان پیامبر (ص) را گرفت و فاطمه (س) از وفات آن حضرت تا آن‌جا اندوهناک شد که جز خدا عزوجل نداند، خدا فرشته‌ای فرستاد تا فاطمه (س) را تسلیت دهد و با او حدیث گوید. از آن پس هر چه از فرشته می‌شنید را بر علی (ع) املا می‌کرد و او می‌نوشت تا این‌که مصحفی از این نوشته‌ها درست شد، سپس فرمود: در آن مصحف هیچ احکام حلال و حرام نیست، ولی در آن علم به حوادث آینده است. حسین بن ابی العلاء گوید از امام صادق (ع) شنیدم می‌فرمود: به راستی در نزد من جفر ابیض است. او پرسید: آنچه چیز است؟ فرمود: زبور داوود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم، احکام حلال و حرام و مصحف فاطمه (س) و در آن آیه‌ای از قرآن نیست، با این حال در آن است آنچه مردم راجع به آن به ما نیاز دارند و ما به احدی نیاز نداریم و آن‌قدر جامعه است که در آن حکم مجازات به یک تازیانه و نصف و ربع تازیانه و غرامت خراش هم درج است و جفر جامع نزد من است، گفتم: جفر احمر چیست؟ فرمود: سلاح است و آن را تنها برای خون باز می‌کنند. بکر بن کرب صیرفی گوید: امام صادق (ع) می‌فرمود: در نزد ماست آنچه با وجود آن نیازی به مردم نداریم و در حقیقت مردم به ما نیاز دارند و به راستی که در نزد ما کتابی است از املای رسول خدا (ص) به خط علی (ع) دفتری است که در آن هر حلال و حرامی ثبت است، شما کاری را به ما رجوع می‌کنید و دستور می‌خواهید، ما می‌دانیم که بدان عمل می‌کنید و یا این‌که آن را ترک می‌کنید»[۱۱۱].
۱۰. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛
آقای دکتر اصغر غلامی در مقاله «آفاق علم امام در الکافی» در این‌باره گفته است: «جفر، در اصل به معناى بزغاله، و جلد جفر، به معناى پوست بزغاله است. جفر مطرح شده در روايات ائمه (ع) نيز به معناى پوست يا كيسه اى از پوست است. بر طبق روايات، ائمه (ع) دو پوست و يا دو انبان دوخته شده از پوست داشتند كه در يكى سلاح رسول‌اللّه (ص) قرار داشت كه از آن به جفر احمر تعبير شده است و در ديگرى، مواريث علمى انبيا (ع) قرار دارد كه بدان جفر ابيض اطلاق مى‌كردند. از ظاهر (روایات) چنين استفاده مى‌شود كه جفر ابيض، از اختصاصات ائمه (ع) است. اما متأسفانه گاهى از جفر، چيزى از سنخ رمالى، تفأل و ... تصور مى‌شود. ابن قتيبه، ضمن ارائه تفسيرى نادرست از جفر، تصريح مى‌كند كه شيعه معتقد است ائمه (ع) منبع علمى دارند كه هر آنچه مردم نيازمندند و هر آنچه تا قيامت اتفاق خواهد افتاد، در آن هست. وى از اين موضوع استبعاد كرده و سخن يكى از سران زيديه را كه به عنوان تمسخر جفر بيان شده، نقل مى‌كند و حال آن كه ادعاى شيعيان در مورد علم امام، در تاريخ زندگى ائمه (ع) در موارد فراوانى به اثبات رسيده است. ابن خلدون در مورد جفر مى‌نويسد: و بدان كتاب جفر، اصلش آن است كه هارون بن سعيد عجلى از سران زيديه كتابى داشت كه آن را از امام صادق (ع) روايت مى‌كرد و علم آنچه براى اهل بيت به طور عموم و براى برخى از ايشان به طور خاص قرار بوده اتفاق افتد، در آن بود. و تفسير قرآن و آنچه از عجايب معانى در بطون قرآن هست، در آن است كه از جعفر صادق (ع) روايت شده است. (...) جفرى كه به عنوان علم حروف مطرح شده، در بين شيعيان، مثل شيخ بهايى نيز رايج بوده است، لكن صرف نظر از درستى يا نادرستى چنين علمى، روشن است كه اين علم و اين تفاسير از جفر، با جفرى كه در دست ائمه (ع) و از اختصاصات ايشان است، هيچ ارتباطى ندارد»[۱۱۲].
۱۱. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای محمد نظیر عرفانی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در این‌باره گفته‌ است:

«از منابع علوم معصومان (ع) طبق نقل روایات جفر و جامعه است منظور از جفر مخزنی از چرم است که علم پیامبران و اوصیاء آنها‌، و دانش دانشمندان گذشته بنی اسرائیل در آن ثبت شده است. و منظور از جامعه طومار با إملای پیامبر (ص) و خط علی (ع) نوشته شده است. در اینجا برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده است را بیان می‌کنیم:

امام صادق (ع) می‌فرماید: جامعه نزد ما است، املای پیامبر اکرم (ص) است که از دو لب شریفش بیرون آمده و علی آن را به دست خود نوشته است حلال‌ها و حرام‌ها و هر چه را مردم به ان نیاز داشته باشند در آن است.

همچنین روایتی از محمد ابن حمران از سلمان ابن خالد نقل شده که می‌گوید: از امام جعفر صادق (ع) شنیدم فرمود: نزد ما صحیفه‌ای است که جامعه گفته می‌‌شود، هیچ حلال و حرام نیست مگر آنکه در آن صحیفه ذکر شده، حتی دیه خراشی که بر بدن می‌‌افتد.

و نیز از سلیمان صدری از نصر ابن قابوس نقل شده که گفت: پیش امام رضا (ع) در منزلش بودم، که امام دست مرا گرفت و برد نزد اتاقی، سپس در را باز کرد، در آن دیدم فرزند امام (ع) را که در دستش کتابی است که در آن نگاه می‌‌کرد. امام (ع) فرمود: ای نصر این را می‌‌شناسی، گفتم بله‌، این فرزند شما است، امام (ع) فرمود: ای نصر آن کتاب را که در آن نگاه می‌‌کند می‌دانید؟، گفتم نمی‌دانم، امام فرمود این کتاب جفر است که در آن جز نبی یا وصی کسی نگاه نمی‌‌کند.

ابوحمزه ثمالی از امام جعفر صادق (ع) نقل می‌‌کند که فرمودند: «الْجَفْرُ وَ فِيهِ عِلْمُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هُوَ عِنْدَنَا وَ الْأَلْوَاحُ وَ عَصَا مُوسَى عِنْدَنَا»[۱۱۳] طبق این روایات معصومان (ع) جفر و جامعه را یکی از منابع علمی خودشان معرفی نموده‌اند [۱۱۴][۱۱۵].
۱۲. پژوهشگران پایگاه جامع ادیان و مذاهب؛
پژوهشگران «پایگاه جامع ادیان و مذاهب» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«خداوند متعال به برگزیدگان و بندگان خالص درگاه خود غیر از قدرت به هر اندازه که بخواهد علم و آگاهی هم عطا می‌کند. نمونه‌هایی از این بندگان را که علم لدنی داشتند، قرآن شریف ذکر کرده است که به آنها و مواردی دیگر اشاره می‌کنیم:

  1. مستثنی در آیه: ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءآنچه را که پیش رو و آنچه را که پشت سرشان است می‌داند و به علم او جز آنچه خودخواهد احاطه نتوانند یافت.
  2. مستثنی در آیه: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۱۱۶]
  3. ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ[۱۱۷]
  4. همسفر موسی از آینده آن کشتی و آن بچه‌ها خبر داشت: ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا[۱۱۸]
  5. داوود و سلیمان علم لدنی داشتند. از جمله زبان پرندگان، مورچگان، جنیان و... را می‌دانستند: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ * وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ[۱۱۹]
  6. حضرت مریم به علم لدنی دانست بدون شوهر فرزنددار می‌شود و دانست سرنوشت بچه‌اش چیست! ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ* وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ* قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ[۱۲۰]
در روایت آمده است که به فاطمه زهرا نیز اخباری توسط ملائکه داده می‌شد و رسول خدا (ص) و علی بن ابی طالب (ع) نیز علم لدنی داشتند. وقتی علی بن ابی طالب از حوادث آینده و آخرالزمان و حمله ترکان مغول و تاتار بر بلاد اسلامی و چگونگی این حمله خبر می‌داد. مردی کلبی از او سؤال کرد یا علی آیا تو علم غیب می‌دانی؟ علی از سخن آن مرد به خنده افتاد و گفت: ای مرد کلبی، این علم غیب نیست، این علم از راه تعلیم و تعلم است. یعنی این اخبار از آینده را که من می‌گویم از اخباری است که خداوند به پیغمبرش تعلیم فرموده و پیغمبر خدا نیز آنها را به من آموخته و من آن آموخته پیغمبر خدا را برای شما بیان می‌کنم. اخبار رسول خدا و علی بن ابی طالب راجع به آینده و آخرالزمان در کتب معتبر و به اسناد صحیح به طور متواتر آمده است. مثلا رسول خدا از حوادث بعد از خودش تا حوادث آخرالزمان و قیام مهدی خبر داده و علی بن ابی طالب نیز از روی کار آمدن بنی امیه و بنی مروان و قتل عام آنها توسط بنی عباس و از حوادث پس از انقراض بنی عباس تا قیام امام مهدی (ع) خبر داده است»[۱۲۱].
۱۳. پژوهشگران وبگاه علوم اسلامی؛
پژوهشگران «وبگاه علوم اسلامی» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «در صحیح مسلم، نقل شده است که حذیفه می‌گوید: رسول الله (ص) آنچه را که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد به من خبر داد. اگر قرار است که حضرت فاطمه زهراء (س) مطالبی را از جبرئیل بگیرد و تا قیام قیامت خبر بدهد یا امام صادق (ع) خبر بدهد و أمیر المؤمنین (ع) خبر بدهد و این شرک باشد، آیا این آقایان وهابیت جرأت دارند بگویند حدیفه یمانی هم مشرک است؟! آیا می‌توانند درباره مسلم بن حجاج نیشابوری که این روایت را آورده، همان حملاتی را بکنند که به شیخ کلینی می‌کنند؟! ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، جلد ۴، صفحه ۷۹ خیلی مفصل در این زمینه بحث کرده است[۱۲۲].
۱۴. پژوهشگران وبگاه اندیشه قم؛
«وبگاه اندیشه قم» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[۱۲۳] لوح مکنون همان لوح محفوظ است که در آنجا علم غیب است. و مطهرون و پاکانی که صلاحیت درک لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که قرآن مجید فرموده: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۲۴] طبق روایات شیعه و اهل سنت، اهل بیت پیامبر (ص)، علی (ع)، فاطمه (س) و فرزندان آنها هستند.[۱۲۵]. گذشته از وحی و روایات؛ علمای مسلمان در علم فلسفه و عرفان ثابت کرده‌اند که انسان‌های عادی هرگاه به وظایف شرعی خود عمل کرده و با هوای نفس و شهوات مخالفت نموده و راه سیر و سلوک را طی کنند، از عالَم غیب، قابلیت دریافت اخبار غیبی را پیدا می‌کنند که قرآن مجید فرموده ﴿اتَّقُواْ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ[۱۲۶] چنان‌که یکی از راه‌های معرفت و شناخت را راه الهام و اشراق معرفی کرده‌اند،[۱۲۷] حتی امروزه فلاسفه غرب هم الهام و آگاهی‌های غیبی را تأیید کرده‌اند.[۱۲۸] پس اینکه عده‌ای از خواص و اولیاءالله، آگاه به اسرار و غیب باشند، هیچ‌گونه بُعدی نداشته، بلکه با تصریح آیات قرآن و روایات معتبر، آگاهی از غیب، امری است که به اذن خداوند متعال به اولیائش داده می‌شود»[۱۲۹].
۱۵. پژوهشگران پایگاه تحقیقاتی غدیر؛
پژوهشگران «پایگاه تحقیقاتی غدیر» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «شیعه معتقد است علم غیب بالذات که احتیاج به تحصیل، کسب و اذن ندارد مخصوص خداست و به نص قرآن، خداوند، علم به غیب را برای انبیا، اوصیاء و اولیا و محبین خود عطا فرموده است؛ در این زمینه آیات، روایات و دلایل عقلی زیاد است. مطهرون «آنهائی که خداوند رجس و پلیدی را از آنها بدور داشته» به لوح محفوظ عالم‌اند و اینها اهل بیت پیامبر (ص) هستند و اهل بیت پیامبر کسی جز علی (ع) و فاطمه (س) و فرزندانش نیست. به یک نمونه از دلایلی که با استفاده از قرآن کریم و روایات، بر صحت علم اوصیاء الهی به غیب بیان شده است اشاره می‌کنیم: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[۱۳۰] لوح مکنون همان لوح محفوظ است که در آنجا علم غیب است. و مطهرون و پاکانی که صلاحیت درک لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که قرآن مجید فرموده ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۳۱] طبق روایات شیعه و اهل سنت، اهل بیت پیامبر (ص)، علی (ع)، فاطمه (س) و فرزندان آنها هستند. همچنین قرآن مجید، علم به لوح محفوظ را برای یکی از همراهان حضرت سلیمان آصف بن برخیا ثابت می‌داند: کسی که دانشی از کتاب داشت گفت پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را نزد تو خواهم آورد»[۱۳۲].
۱۶. پژوهشگران مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات؛
پژوهشگران «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«حضرت زهرا (س) "محدثه" یعنی کسی که فرشته الهی با او گفتگو داشته است و این امر هرگز ملازم با پیامبری نیست. با این توضیح که یکی از فضایلی که برای حضرت زهرا (س) برشمرده‌اند، که البته از بزرگترین فضایل آن حضرت است، نزول جبرئیل بر وی می‌باشد. در کتاب کافی به سند معتبر آمده که فاطمه پس از مرگ پدر دچار اندوهی عمیق شد. این بود که جبرئیل جهت عرض تسلیت خدمت ایشان آمده، و اخباری از آینده را برایش بیان نموده و علی (ع) آنها را می‌نوشت[۱۳۳]. این نوشته‌ها بعدها به "مصحف فاطمه" مشهور شد[۱۳۴] و به عنوان یکی از منابع علم ائمه (ع)، از امامی به امام (ع) دیگر سپرده شد. تا اینکه سرانجام به دست امام عصر (ع) رسید[۱۳۵]. از این رو فاطمه عنوان "محدثه" یافت. یعنی کسی که با فرشتگان گفت و شنود دارد[۱۳۶]. این ویژگی مهم، ما را بر آن می‌دارد تا اندکی پیرامون چگونگی دستیابی فاطمه (س) به وحی و وجه تمایز آن با وحی در نبوت، سخن بگوییم.

قرآن، مواردی غیر از آنچه را که ما به عنوان وحی بر انبیاء می‌شناسیم، را نیز وحی نامیده است. از جمله اینکه فرموده: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا [۱۳۷]. و ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا [۱۳۸]. و «إِذْ یوحِی رَبُّک إِلَی الْمَلائِکه أَنِّی مَعَکمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا» ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ [۱۳۹]. و ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ [۱۴۰]. و ﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي [۱۴۱]. و نیز نزول جبرئیل به صورت انسان بر مریم و سخن گفتن با وی[۱۴۲]. این آیات و تفاسیر آن می‌رساند آنچه از وحی شنیده شده که مخصوص پیامبران است، "وحی تشریعی" می‌باشد. ولی "وحی انبایی" بر غیر پیامبر (ص) نیز نازل می‌شود. تفاوت این دو قسم وحی در آن است که براساس وحی تشریعی، فرد به مقام نبوت نایل آمده ولی در وحی انبایی، بدون اینکه فرد از مقام نبوت برخوردار شود، به اخبار غیبی دست می‌یابد. نزول وحی درباره حضرت زهرا (س) نیز از قبیل وحی انبایی بوده و در آن مطالبی از جمله اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت آمده است[۱۴۳].

هرگاه نفس انسان از جنبه کمالات به مرتبه ای رفیع برسد، صورت های ملکی و ملکوتی برایش تمثّل می‌یابند[۱۴۴]. چنانکه درباره حضرت مریم (س) جبرئیل به صورت بشری، برایش تمثل یافت. فاطمه (س) از اهل بیت پیامبر و به حکم آیه تطهیر[۱۴۵]. معصوم می‌باشد. حقیقت عصمت، نیروی ملکوتی است که دارنده‌اش را از هرگونه عیب و زشتی، حفظ می‌نماید. امام خمینی درباره شایستگی وجودی حضرت فاطمه (س) برای دریافت وحی می‌گوید: مسأله فرود آمدن جبرئیل بر حضرت زهرا (س) یک مسأله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کس امکان نزول دارد. یک تناسب کامل میان مقام و عظمت جبرییل که روح اعظم است، و روح آن شخصی که جبرییل بر او وارد می‌شود، لازم است[۱۴۶]. و به دلیل همین وسعت روح و شأن رفیع فاطمه (س) بود که پیامبر اکرم (ص) درباره‌اش فرموده: هر کس فاطمه را آن گونه که حق معرفت بدو است بشناسد، لیله القدر را ادراک کرده است، و همانا که فاطمه نامیده شده است بدین لحاظ که خلق از کنه معرفتش بریده شده‌اند یعنی به کنه معرفت او نمی‌رسند[۱۴۷]»[۱۴۸].
۱۷. پژوهشگران مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر (ع).
پژوهشگران «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر» در این‌باره گفته‌‌اند:

«در برخی از روایات، القاب "محدَّث" یا "محدَّثون" به ائمه (ع)، نسبت داده شده است. مرحوم کلینی در کتاب الکافی، بابی به "ان الائمه (ع) مفهمون محدثون" نام‌گذاری کرده است که برخی از روایات باب ارائه خواهد شد:

  1. «محمد بن اسماعیل می‌گوید: از امام هشتم (ع) شنیدم که می‌فرمود: ائمه (ع) دانشمند، راست­گو، فهمیده شده، تفهیم شده، محدث [۱۴۹] هستند.[۱۵۰] این روایت از نظر سند صحیح است. علامه مجلسی، علاوه بر تصحیح سند روایت، واژ­گان روایت را نیز شرح داده است: "روایت سوم، صحیح است. "مفهمون" یعنی آن­ها قرآن، تفسیر، تأویل قرآن و علوم و معارف دیگر را ازپیامبر (ص) فرا گرفته‌­اند. "محدثون" یعنی فرشت­گان با ایشان هم سخن شده­‌اند".[۱۵۱] شیخ جلال صغیر، از علمای شیعه نیز، به صحیح بودن سند روایت تصریح کرده ‌است: «‏وفی صحیحة یعقوب بن یزید، عن محمد ابن إسماعیل بن بزیع قال: سمعت أبا الحسن (ع) یقول: الأئمة علماء صادقون مفهمون محدثون».[۱۵۲] شیخ علی آ‌ل محسن نیز، این روایت را معنا کرده و روایت را صحیح می­‌داند: "بیان کردیم که ائمه (ع) پیامبران فرستاده شده نیستند؛ بلکه سخن گفتن از نبوت یکی آن­ها، بدون شک کفر است؛‌ اما آن­ها عالمان، راستگویان و افرادی هستند که از طریق فرشتگان با آن­ها سخن گفته می‌شود و به آن­ها الهام می‌شود. درباره این مطلب، روایات سخن گفته‌­اند؛ برای نمونه روایت صحیح محمد بن اسماعیل است که ...".[۱۵۳]
  2. در روایت صحیح دیگری، آمده است که پس از رحلت رسول خدا (ص)، جبرئیل با حضرت زهرا (س) سخن می‌گفته است: "ابو عبیده ‌می‌گوید: یکی از شیعیان از امام صادق (ع) درباره جفر پرسید. حضرت (ع) فرمود: جفر پوست گاوی است که پر از علم می‌باشد. عرض کرد: جامعه چیست؟. فرمود: طوماریست به اندازه ی هفتاد ذراع و عرض یک پوست؛ مانند ران شتر چاق که تمام احتیاجات مردم در آن نوشته شده است یعنی نوشته‌‏ها، در آن است نه آن که روی خود آن پوست نوشته باشد. همه قضایا حتی جریمه خراش در آن‌جا وجود دارد. عرض کرد: مصحف فاطمه (س) چیست؟. حضرت مدتی سکوت کرد و سپس فرمود: شما از آن چه می‌­خواهید و نمی‌­خواهید بحث می‌کنید. همانا فاطمه (س) پس از پیغمبر (ص)هفتاد و پنج روز در قید حیات بود و از فراق پدر اندوه بسیاری داشت و جبرئیل (ع) می‏آمد و او را در مرگ پدر تسلیت می‌­گفت و خوشحال می‌ساخت و از احوال و مقام پدرش خبر می‌داد و سرگذشت اولادش را پس از او برایش بیان می­کرد و علی (ع) این­ها را می‌نوشت و آن نوشته‏‌ها مصحف فاطمه (س) است".[۱۵۴] این روایت نیز، از نظر سندی صحیح است. علامه مجلسی، پس ذکر روایت، می‌نویسد: "الحدیث الخامس‏: صحیح". [۱۵۵] مرحوم‌ آیت‎الله العظمی تبریزی نیز، درباره صحت سند این روایت و محدثه بودن حضرت زهرا (س) می‌نویسد: "حضرت زهرا (س) در شکم مادرش «محدثه» بود و بعد از وفات رسول خدا (ص)، فرشتگان بر ایشان نازل می‌شد. بر اثبات این مطلب، روایات متعددی شهادت می‌دهد. یکی از آن­ها، صحیحه ابو عبیده است که از امام صادق (ع) روایت شده است...". [۱۵۶]
  3. در این روایت دیگری، امام باقر (ع)، اوصیای رسول خدا (ص) را با عنوان "محدث" توصیف کرده است: "عبید بن زراره می‌گوید: امام باقر (ع) سراغ زراره فرستاد تا به حکم بن عتیبه اعلام کند که اوصیای پیامبر (ص) محَدَّث هستند".[۱۵۷] سید بدر الدین حسینی، واژه "محدثون" را به "ملهمون" تفسیر کرده است‌؛ یعنی به آن­ها الهام می‌شده است: «‏قوله (ع): محدثون أی ملهمون».[۱۵۸]
  4. امیر مؤمنان (ع) در حدیث معروف "نورانیت" می‌فرماید: "من صاحب لوح محفوظ هستم که خداوند متعال علم آن را به من الهام کرده است"»[۱۵۹]»[۱۶۰].

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۰۶؛ جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۰۳؛ ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۲۴؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ج۳، ص۵۶؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ‌«المفردات»، ص ‌۶۱۶؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ‌ج۱، ص ۶۵۴؛ طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.
  2. در روایتی امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشته‌ای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ و علمی که فرشتگان او از آن آگاهی دارند قطعا مورد آگاهی محمد (ص) و آل محمد (ع) است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند: «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (سوره لقمان، آیه۳۴). وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ يَعْلَمُهُ‏ الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»»؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.
  3. به عنوان مثال، امام علی (ع) در جواب کسی که پرسید: «آیا به تو علم غیب داده شده است؟» فرمود: «ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است»: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
  4. روایت «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ..»» در بالا اشاره شده.
  5. به عنوان مثال: سدیر - از یاران نزدیک امام صادق (ع) - نقل می‌کند من، ابوبصیر، یحیی بزّار و داوود بن‌ کثیر در مجلسی بودیم که حضرت با حالت غضبناک وارد شد و فرمود: «تعجب از اقوامی که گمان می‌کنند ما علم غیب می‌دانیم، در حالی که من قصد تنبیه کنیزم را داشتم و او فرار کرد و من نمی‌دانم در کدامیک از اتاق‌هاست...»: «یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ اَلْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ اَلدَّارِ هِیَ ...»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷. همچنین: ابن مغیره می‌‏گوید: من به اتفاق یحیی‌ بن عبدالله بن حسین خدمت حضرت ابو الحسن (ع) بودیم، یحیی‌ عرض کرد: فدایت شوم! مردم گمان می‌‏کنند شما علم به غیب دارید، امام فرمود: سبحان‏‌ اللَّه! ای‌ یحیی‌! دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای‌ بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمی‌‏دانیم و هرآنچه نقل می‌کنیم از رسول خداست»: «عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ (ع)أَنَا وَ یَحْیَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ فَقَالَ یَحْیَی جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ تَعْلَمُ الْغَیْبَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ضَعْ یَدَکَ عَلَی رَأْسِی فَوَ اللَّهِ مَا بَقِیَتْ فِی جَسَدِی شَعْرَةٌ وَ لَا فِی رَأْسِی إِلَّا قَامَتْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هِیَ إِلَّا رِوَایَةٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۳.
  6. به عنوان مثال: شیخ طوسی (م۴۶۰ق) گفته است: «ما غاب عن الحواس. طوسی، محمد بن حسن، التبيان، ص۶، ص۲۲۵. و راغب اصفهانی (م۵۰۲ق) گفته است: «استُعمل في كلّ غائب عن الحاسّة... ما لا يقع تحت الحواس و لا تقتضيه بداهة العقول وإنّما يعلم بخبر الأنبياء عليهم السلام». راغب اصفهانی، حسين بن محمد، المفردات فى غريب القرآن، ص۶۱۶. ابن عربی (م۵۴۲ق) نیز گفته است: «وحقيقته ما غاب عن الحواس». ابن عربی، محمد بن عبدالله، احكام القرآن، ج۱، ص۱۵.
  7. قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: «وفرق بين علم الغيب الذي لا يعلمه إلا الله تعالى وبين ما ادعيناه؛ فإن المراد بعلم الغيب هو العلم الذي لا يكون مستفاداً من سبب يفيده، وذلك إنما يصدق على الله تعالى؛ إذ كل ما علم من عداه تعالى فهو مستفاد من جوده؛ إما بواسطة، أو بغير واسطة؛ فلا يكون علم غيب» شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
  8. شیخ مفید (م۴۱۳ق) در همین راستا گفته است: «فأما إطلاق القول عليهم بأنهم يعلمون الغيب فهو منكر بين الفساد؛ لأن الوصف بذلك إنما يستحقه من علم الأشياء بنفسه لا بعلم مستفاد، وهذا لا يكون إلا الله عز وجل» مفید، محمد بن محمد، أوائل المقالات، ص۶۷. همچنین قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: «فلا يصح لغير الله تعالى أن يقال أنه يعلم الغيب ... وبالجملة: لا يجوز أن يقال لأحد فلان يعلم الغيب؛ نعم الإخبار بالغيب بتعليم الله تعالى جايز» شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
  9. به عنوان مثال: ابن میثم بحرانی (م۶۹۹ق) گفته است: «الفصل الثاني: في بيان اطلاعه عليه السلام على المغيبات، وتمكنه من خوارق العادات، وفيه بحثان: البحث الأول: في اطلاعه على الأمور الغيبية». بحرانی، ابن میثم، شرح مئة كلمة لأمير المؤمنين، ص٢٣٧. همچنین: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: «والأئمة صلوات الله عليهم أجمعين؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أطلعهم على غيبه بما ينزل في ليلة القدر ..». بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۷۵.
  10. به عنوان مثال: شیخ مفید، سید مرتضی، طبرسی، محقق حلی و تعداد عدیدی از مفسران و متکلمان شیعه از همین تعبیر استفاده کرده‌اند. ر.ک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج٢، ص۱۹۴؛ علم الهدی، سید مرتضی، رسائل المرتضى، ج۱، ص۴۱۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۳۵-۳۴۶؛ حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷-۲۴۴.
  11. به عنوان مثال: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: «والأئمة صلوات الله عليهم؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أفادهم علوماً زائدةً على علم الحلال والحرام، والعلوم والزائدة سائر العلوم، فلا ريب أن من سائر العلوم الزائدة، العلوم بالغيب». بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۶۷. همچنین شیخ محمد حسن مظفر (م۱۳۷۶ق) گفته است: «ويشهد لعلمه (أي: الإمام علي) بالغيب: إيصاؤه بدفنه خفية». مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۶، ص۳۶۹-۳۷۰.
  12. ر.ک: جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۵-۵۷؛ مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص ۸؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۱۲۶الی ۱۲۹.
  13. «و كليدهاى غيب، تنها نزد اوست. جز او [كسى‌] آن را نمى‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.
  14. «و مى‌گويند: چرا معجزه‌اى از جانب پروردگارش بر او نازل نمى‌شود؟ بگو: «غيب فقط به خدا اختصاص دارد. پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم.» سوره یونس، آیه ۲۰.
  15. «بگو: هر كه در آسمانها و زمين است -جز خدا- غيب را نمى‌شناسند و نمى‌دانند كى برانگيخته خواهند شد؟» سوره نمل، آیه ۶۵.
  16. «اوست خدايى كه غير از او معبودى نيست، داننده غيب و آشكار است، اوست رحمت‌گر مهربان»؛ سوره حشر، آیه ۲۲.
  17. ر.ک: امینی، عبدالحسین، «الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب»، ج ۵ ص ۸۰؛ طباطبایی، سید محمد حسین، «ترجمه تفسیر المیزان»، ج ‏۲۰، ص ۸۶؛ نمازی شاهرودی، علی، «علم غیب - نمازی شاهرودی»، ص ۱۵۹؛ حسینی طهرانی، سید محمد حسین، «امام‌شناسی»، ج ۱۲، ص ۲۲۴؛ جوادی آملی، عبدالله، «تفسیر تسنیم»، ‏ج ۳۹، ص ۶۴۶؛ فاطمی نیا، سیدعبدالله، «فرهنگ انتظار»، ص ۴۴ ـ ۶۸؛ رفیعی، ناصر، «علم غیب ائمه»، دوفصلنامه مطالعات اهل بیت‌شناسی، ص ۱۷ و ۱۸؛ شاکر، محمد تقی، «منابع علم امام در قرآن و روایات»، ص ۱۲۱؛ موسوی، سید امین، «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی»، ص ۱۰۸ الی ۱۱۱؛ عرفانی، محمد نظیر، «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین»، ص ۱۶؛ پارسانسب، گل‌افشان، «پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا»، ص ۴۲؛ مغنیه، محمد جواد، «تفسیر کاشف»، ج ۳، ص ۲۰۱.
  18. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
  19. «و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
  20. «که این قرآنی ارجمند است،در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست.» سوره واقعه، آیه ۷۷ ـ ۷۹
  21. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  22. ر.ک: واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲؛ هاشمی، سیدعلی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه.
  23. ر.ک: مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ش ۶۳، ص ۱۶-۱۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۴.
  24. «که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست». سوره واقعه، آیه ۷۷ ـ ۷۹.
  25. ر.ک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۴۶۹؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۹، ص۵۱۰؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۵، ص۱۲۹؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل، ج۵، ص۱۸۳، رازی، فخرالدین محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۴۳۱، بغدادی، علاء الدین، تفسیر الخازن، ج۴، ص۲۴۱، بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل، ج۵، ص۱۹، آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۴، ص۱۵۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان (ترجمه فارسی)، ج۱۹، ص۲۳۷.
  26. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  27. زمخشری، محمود، «کشاف»، ج۱، ص۳۶۹؛ ذیل آیه مباهله، محمد بن عیسی بن سوره، «الجامع الصحیح»، ج۵، ص۶۶۳؛ حاکم نیشابوری، ابی‌عبدالله، «المستدرک علی الصحیحین»، ج۳، ص ۱۴۶ـ ۱۴۸؛ سیوطی، عبدالرحمن جلال‌الدین، «الدرالمنثور»، ج۶، ص ۶۰۵ ـ ۶۰۶.
  28. علل الشرایع، ج ١، ص ٢١۶؛ بحارالانوار، ج ۴٣، ص ٧٨. دلائل الامامة، ص ٢٨.
  29. «وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ ع يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ ع يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۴۱، ح ۵.
  30. الخصال، ص ۵٢٧.
  31. ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص ۱۱۰؛ مصباح یزدی، محمدتقی، جامی از زلال کوثر، ص ۳۴ ـ ۳۶؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج ۲، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۶؛ سبحانی، سیدمحمدجعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۹۹ ـ ۱۳۰؛ نادم، محمدحسن و افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص ۶۴؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام؛ بخارایی زاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت ص ۱۴۷ ـ ۱۶۹؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۷ و ۶۸.
  32. الامام صادق (ع): "... إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِيدٌ عَلَى أَبِيهَا وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ (ع) يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ (ع) يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَة (س)". الکافی: ج ۱، ص ۲۴۱. مسند فاطمه الزهرا (س)، عطاردی: ص ۲۸۲.
  33. الامام باقر (ع): "... فیه خَبَرُ ما یکونُ اِلی یوْمِ القِیامَةِ وَ فیهِ خَبَرُ السَّماءِ وَ عَدَدُ ما فِی السَّماواتِ مِنَ الْمَلائِکةِ وَ غَیرُ ذلِک وَ عَدَدُ کلُّ مَنْ خَلَقَ اللّه مُرسَلاً و غیرَ مُرسَل وَ اَسْماءَهُمْ وَ اَسْماءَ مَنْ اُرْسِلَ اِلَیهِمْ وَ اَسْماءَ مَنْ کذَّبَ و مَنْ اَجابَ و اسماءَ جمیعِ مَنْ خَلَقَ اللّهُ مِنَ المُؤمنینَ و الکافِرینَ مِنَ الاَوَّلینَ و الآخِرینَ وَ اَسْماءَ البُلْدانِ وَ صِفَةُ کلِّ بَلَد فی شَرْقِ الاَرْضِ وَ غَرْبِها وَ عَدَدُ ما فیها مِنَ المُؤمنِین وَ عَدَدُ ما فیها مِنَ الکافِرینَ و صِفَةُ کلِّ مَنْ کذّبَ وَ صِفَةُ القُرونِ الاوُلی وَ قِصَصُهُمْ وَ مَنْ وَلّی مِنَ الطَّواغیتِ وَ مُدَّةُ مِلْکهِم وَ عَدَدِهِم وَ اَسْماءُ الاَئِمَّةِ وَ صِفَتِهِم وَ ما یمْلِک کلُّ واحِد واحِد وَ صِفَةُ کبَرائِهِمِ وَ جَمیعُ مَنْ تَرَدّدَ فِی الأدْوارِ... فیهِ َاْسماءُ جَمیعِ ما خَلَقَ اللّهُ وَ اجالِهِمْ وَ صِفَةُ اَهلِ الجَنّه وَ عَدَدُ مَنْ یدْخِلُها و عَدَدُ مَنْ یدخِلُ النّارَ وَ اَسْماءُ هؤلاءِ و فیهِ عِلْمُ القُرآنِ کما اُنْزِلَ وَ عِلْمُ التوراةِ کما اُنْزِلَتْ وَ عِلْمُ الاِءنجیل کما اُنْزِلَ و عِلْمُ الزَّبُور وَ عَدَدُ کلِّ شَجَرَةِ وَ مَدَرَةِ فی جَمیعِ البِلادِ... " مسند فاطمه الزّهرا (س)، شیخ الاسلامی، ص ۱۵۷. دلائل الامامة: ص ۲۷؛ الامام صادق (ع): "... اَما اَنَّهُ لَیسَ فیه شَیءٌ مِنَ الحَلالِ وَ الحَرامِ وَ لکنْ فیهِ عِلْمُ ما یکونُ." مسند فاطمه الزّهرا (س): عطاردی، ص ۲۸۲. الکافی: ج ۱، ص ۲۴۰.
  34. الامام باقر (ع): "... دَفعَتْهُ اِلی اَمیرالْمُؤْمِنینَ فَلَّما مَضی صارَ اِلی الْحَسَنِ ثُمَّ اِلی الْحُسَینِ ثُمَّ عِنْدَ اَهْلِهِ حَتّی یدْفَعُوُه اِلی صاحِبِ هذَا الاَمْرِ". مسند فاطمه الزّهرا (س)، شیخ الاسلامی: ص ۱۵۸. دلائل الامامه، ص ۲۸.
  35. جامی از زلال کوثر، ص ۳۴-۳۶.
  36. بی‌گمان این چیزی شگرف است!؛ سوره هود، آیه: ۱۱.
  37. و همسرش فریادکنان پیش آمد و به چهره خود کوفت و گفت من پیرزنی سترونم!؛ سوره ذاریات، آیه:۲۹.
  38. گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند؛ سوره آل‌عمران، آیه:۴۰.
  39. و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش! گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده‌ام؛ سوره مریم، آیه: ۵ و ۸
  40. گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند؛ سوره آل‌عمران، آیه: ۴۰.
  41. بی‌گمان ما زمین و هر که را بر آن است به ارث می‌بریم و (همگان) به سوی ما بازگردانده می‌شوند؛ سوره مریم، آیه: ۴۰.
  42. گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده‌ام؛ سوره مریم، آیه:۸
  43. آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی می‌شد وحی کردیم؛ سوره طه، آیه: ۳۸.
  44. و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷
  45. پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد؛ سوره آل‌عمران، آیه: ۳۷.
  46. و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل‌عمران، آیه:۴۲ و ۴۹.
  47. و از چشم آنان پنهان شد و ما روح خود را به سوی او فرو فرستادیم که چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت گفت: چنین است؛ پروردگارت می‌فرماید که آن (کار) بر من آسان است و (بر آنیم) تا او را نشانه‌ای برای مردم و رحمتی از سوی خویش گردانیم و این کاری انجام شدنی است؛ سوره مریم، آیه۱۷ و ۲۱.
  48. پس او را از فرو دست وی ندا داد که: غمگین مباش، خداوند از بن (پای) تو جویباری روان کرده است پس (از این خرما) بخور و (از آب آن جویبار) بنوش و دیده (به فرزند) روشن دار و اگر از مردم کسی را دیدی بگو برای (خداوند) بخشنده روزه‌ای نذر کرده‌ام و امروز به هیچ روی با کسی سخن نمی‌گویم؛ سوره مریم، آیه:۲۴ و ۲۶.
  49. (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است و بر من روزی که زاده شدم و روزی که درگذرم و روزی که زنده برانگیخته گردم درود باد؛ سوره مریم، آیهک۳۰ و ۳۳.
  50. انسان‌شناسی، ص۴۰۶.
  51. جبرئیل بر حضرت زهرا وارد می‌شد، و او را تسلیت می‌داد، و احوال پیغمبر را برای او نقل می‌کرد، و حوادثی را که بعد از او بر فرزندانش واقع می‌شود به او خبر می‌داد؛ و امیرالمؤمنین همه آن را می‌نوشت. این است مصحف فاطمه زهرا؛ الکافی، ج۱، ص۲۴۱، ح۵.
  52. و اما مصحف فاطمه (س) حوادث آینده روزگار و اسامی پادشاهان روی زمین تا قیامت در آن است؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۸، ح۱
  53. علم غیب، ص۱۱۰.
  54. حیاه الحیوان الکبری، ج۱، ص۲۸۳.
  55. علم هرچه مردم به آن محتاجند در جفر است. و تا روز قیامت آن چه می‌شود در آن است؛ مستدرک سفینه البحار، ج۲، ص۶۹.
  56. علم غیب، ص۱۱۲.
  57. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱،ح۱، ص۲۳۹.
  58. محمد بن علی بن الحسین ابن بابویه، خصال، ص۱۳۹؛ مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج۲، ص۳۴۶.
  59. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۳۹، ح۱.
  60. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، جزء۳، ص۲۱۰، ح۳؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۳۹، ح۱.
  61. محمد بن عیسی ابن الفتح الاربلی، کشف الغمة، ج۳، ص۱۲۱؛ احمد بن علی الطبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص ۴۴۸؛ محمد بن علی بن الحسین ابن بابویه، خصال، ابواب الثلاثین، ص۵۲۷، ح۱؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۲۵، ص ۱۱۷. «در کتاب بحارالانوار به جای "الاصغر" "الاصفر" درج شده است».
  62. «یعنی: جامعه و جفر بر خلاف آن شهادت می‌دهند... لکن من امتثال امر امیرالمؤمنین کردم و اختیار رضای او نمودم»؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، جزء۳، ص۲۱۸، ح۳؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۴۸، ح۹۰.
  63. محمد بن عیسی ابن الفتح الاربلی، کشف الغمة، ج۳، ص۱۷۲-۱۷۹؛؛ مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج۲، ص۴۲۷.
  64. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، جزء۳، ص۲۱۴، ح۱۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۴۱، ح۴.
  65. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۴۱، ح۵؛ همان، ص ۴۵۸، ح۲.
  66. امام خمینی، وصیت‌نامه سیاسی الهی، ص۳.
  67. همان.
  68. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۴۰، ح۲؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، جزء۳، باب ۱۴، ص۲۱۵، ح۱۸.
  69. همان، کافی، ج۱، ص۲۴۲، ح۸.
  70. همان، ص۲۴۱، ح۴.
  71. محمد بن جریر بن رستم طبری، دلائل الإمامة، ص۲۸؛ عزیزالله عطاردی، مسند حضرت زهرا، ص۲۹۲.
  72. محمد بن علی بن الحسین ابن بابویه، خصال، ابواب الثلاثین، ص۵۲۷.
  73. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ج۲۱، ص ۱۲۶.
  74. کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۹۲-۳۹۶.
  75. منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۴
  76. و به یادآورید هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برترى بخشیده است؛ سوره آل عمران، آیه ۴٢.
  77. «اى مریم! [به شکرانه این نعمت] براى پروردگار خضوع کن و سجده به‌جا آور و با رکوع‌کنندگان، رکوع کن»؛ سوره آل عمران، آیه ۴٣
  78. «به یاد آورید هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را به کلمه‌اى از سوى خود بشارت مى‌دهد که نامش مسیح، عیسى پسر مریم است و از مقربان الهى خواهد بود»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  79. «همسرش ایستاده بود، از خوشحالى خندید. پس او را به اسحاق و بعد از اسحاق به یعقوب بشارت دادیم.»؛ سوره هود، آیه ٧١.
  80. علل الشرایع، ج١، ص٢١۶؛ بحارالانوار، ج۴٣، ص٧٨. دلائل الامامة، ص٢٨.
  81. «درود بر تو اى پرهیزکار پاک! درود بر تو اى همراز فرشته و دانا!»؛ إقبال الاعمال، ج٣، ص١۶۵؛ المزار، الشهید الاول، ص٢٢.
  82. به درستى که اوصیاى محمد (ص) محدث‌اند و مطالب را به آنها مى‌فهمانند؛ کافى، ج١، ص٢٧٠.
  83. به درستى که اوصیاى على (ع) محدث‌اند و مطالب را به آنها مى‌فهمانند؛ بصائر الدرجات، جزء ٧، ص۴٢١.
  84. «ائمه، دانشمندان، راستگویان، فهمیدگان و محدثان‌اند». کافى، ج١، ص٢٧١؛ امالى، الطوسى، ص٢۴۵.
  85. «ما دوازده نفر محدث هستیم...». بصائر الدرجات.
  86. منابع علم امامان شیعه، ص ۱۳۰-۱۴۰.
  87. کافى، ج١، صص ٢۴١ و ۴۵٨.
  88. آن را به اميرمؤمنان (ع) داد. وقتى آن حضرت شهيد شد، رسيد به دست حسن. سپس رسيد به دست حسين. سپس نزد اهل آن است تا بدهد به صاحب اين امر "امر امامت" يعنى حضرت مهدى (ع)؛ دلائل الامامة، طبرى، ص٢٨؛ مسند حضرت زهرا، عزيز الله عطاردى، ص٢٩٢.
  89. «... براى امام (ع) نشانه‌هايى است... و نزد او مصحف حضرت فاطمه (س) است». خصال، ص۵٢٧.
  90. «اگر راست مى‌گويند مصحف فاطمه (س) را بيرون آورند؛ زيرا وصيت فاطمه در آن است...». بصائر الدرجات، صص٢١۵ و ٢١۶.
  91. «زنادقه در سال ١٢٨، ظهورمى‌كنند. من اين را از مطالعه مصحف فاطمه دريافتم...»؛ كافى، ج١، ص٢۴٠؛ بصائرالدرجات، ص٢١۵.
  92. «مصحف فاطمه (س) از ودايع امامت است كه نزد مولا و امام ما صاحب الزمان (ع) است؛ همان‌طور كه تعدادى روايت از ائمه (ع) در اين‌باره نقل شده است»؛ الذريعة، ج٢١، ص١٢۶.
  93. «... جامعه و جفر برخلاف آن شهادت مى‌دهند... اما من از امر اميرمؤمنان! پيروى كردم و اختيار رضاى او نمودم...»؛ كشف الغمة، ج٣، صص١٧٢ - ١٧٩، معالم المدرستين، ج٢، ص۴٢٧.
  94. أعیان الشیعه، ج١، ص٩٣. سید محسن امین بعد از معرفى کتاب جامعه و بیان اوصاف آن، جامعه و صحیفه و کتاب على (ع)را مصداق یک کتاب مى‌داند و مى‌نویسد: «فظهر من ملاحظة مجموع هذه الاخبار و ضمّ بعضها الى بعض أن الجامعة و کتاب على (ع)على الاطلاق و الذى طوله سبعون ذرعاً و الکتاب الذى باملاء رسول الله (ص) و خط على (ع) و الصحیفة التى سبعون ذرعاً و الجلد الذى هو سبعون ذرعاً و الصحیفة العتیقة کلها یراد بها کتاب واحد».
  95. اعیان الشیعه، ج ١، ص٩۴.
  96. «الواح موسى و عصاى موسى نزد ماست و ما وارثان پیامبرانیم»؛ کافى، ج١، ص٢٣١.
  97. «... و هر کتابى که نازل شده است نزد اهل علم است و ماییم اهل علم»؛ همان، ص٢٢۵.
  98. «تورات و انجيل و كتب پيغمبران از كجا به‌شما رسيده است»؟
  99. «اينها از خودشان به ما به ارث رسيده است و چنان‌كه آنها مى‌خواندند، ما هم مى‌خوانيم و چنان‌كه آنها بيان مى‌كردند، ما هم بيان مى‌كنيم. خدا حجتى در زمينش نمى‌گذارد كه چيزى از او بپرسند و او بگويد نمى‌دانم»؛ همان، ص٢٢۵.
  100. منابع علم امامان شیعه، ص ۹۹-۱۳۰.
  101. «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت»؛ سوره توبه آیه۱۰۵.
  102. سوره واقعه، آیه ۷۷و۷۸و۷۹.
  103. سوره احزاب، آیه ۳۳.
  104. قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه.
  105. بحار الانوار ج ۲۲ صص۴۹۲ ح۱.
  106. كثرت مراوده جبرئیل و حضورش در محضر فاطمه از عبارات بعضی دیگر از احادیث همین بـاب كـه بـه صـورت ماضی استمراری است ، فهمیده می‌شود: " و كان جبرئیل یاتیها ...و یخبرها بمایكون بعدها فی ذریتها و كان علی یكتب ذلك فهذا مصحف فاطمه کلینی الکافی ج ۱ صص۵۹۵ .
  107. علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۴۷-۱۶۹.
  108. علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۸۵.
  109. علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۶۷ و ۶۸.
  110. کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۳۳.
  111. علم امام.
  112. آفاق علم امام در الکافی.
  113. در جفر است علم اولین و آخرین و او نزد ما است و الواح و عصای موسی نزد ما است؛ بصائر الدرجات في فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۴۰.
  114. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۲۳.
  115. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۸۳.
  116. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد»؛ سوره جن، آیه ٢٦ و ٢٧
  117. «(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود هم‌داستان شدند و نیرنگ می‌باختند نزد آنها نبودی»؛ سوره یوسف، آیه ١٠٢.
  118. «و در آنجا بنده‌ای از بندگان ما را که رحمت خویش را بر او ارزانی داشته بودیم و خود بدو دانش آموخته بودیم یافتند.
  119. «ما به داوود و سلیمان دانش دادیم، گفتند: سپاس از آن خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد* و سلیمان، وارث داوود شد و گفت: ای مردم، به ما زبان مرغان آموختند و از هر نعمتی ارزانی داشتند و این عنایتی است آشکار.
  120. «فرشتگان گفتند: ای مریم، خدا تو را به کلمه خود بشارت می‌دهد، نام او مسیح، پسرمریم است، در دنیا و آخرت، آبرومند و از مقربان است با مردم همچنان که در بزرگی در گهواره سخن می گوید و از شایستگان است مریم گفت: ای پروردگار من، چگونه مرا فرزندی باشد، در حالی که بشر به من دست نزده است. گفت: بدین سان که خدا هرچه بخواهد می‌آفریند. چون اراده چیزی کند به او گوید موجود شود، پس موجود می‌شود.
  121. پایگاه جامع ادیان و مذاهب
  122. وبگاه علوم اسلامی
  123. «که این قرآنی ارجمند است، * در نوشته‌ای فرو پوشیده، * که جز پاکان را به آن دسترس نیست»؛ سوره واقعه، آیه۷۷-۷۹.
  124. «»؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.
  125. زمخشری، کشاف، ج۱، ص۳۶۹، ذیل آیه مباهله. محمد بن عیسی بن سورة، الجامع الصحیح بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵، ص۶۶۳. ابی‌عبدالله حاکم نیشاپوری، المستدرک علی الصحیحین، جلد۳ ص ۱۴۶ و ۱۴۸، ایضاً عبدالرحمن جلال‌الدین سیوطی الدر المنشور، جلد۶ ص ۶۰۵ و ۶۰۶.
  126. «تقوا پیشه کنید، خداوند به شما تعلیم می‌دهد»؛ سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  127. بو علی سینا ـ الإشارات و التنبیهات شرح شرح قطب الدین رازی، جلد ۳، ص ۸، ایضاً فخر الدین رازی ،المطالب العالیة، جلد۸، صفحات ۱۳۹ به بعد.
  128. مانند الکسیس کارل و برگسن به منشور جاوید، آیت‌الله سبحانی، جلد۸، ص۲۹۸. به بعد مراجعه شود حسن منتظری- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
  129. وبگاه اندیشه قم.
  130. «به درستیکه آن قرآن کریم است که در لوح مکنون است و آن لوح مکنون را غیر از مطهرون نمی‌توانند لمس کنند (درک و فهم کنند)»؛ سوره واقعه، آیه۷۷ - ۷۹.
  131. سوره احزاب، آیه۳۳.
  132. پایگاه تحقیقاتی غدیر
  133. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۲، ص ۳۵۵ ـ ۳۵۶.
  134. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۶.
  135. ابی جعفر محمد بن جریر بن رستم (طبری)، دلائل الامامه، ۱۳۶۳، ص ۲۸.
  136. صدوق، علل الشرایع، ص ۱۸۲، باب ۱۴۶، ح۱.
  137. و پروردگار تو به زنبور عسل وحی نمود که از کوهها، خانه‌هایی برگزین؛ سوره نحل، آیه:۶۸.
  138. پس آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید و در هر آسمانی، کار آن را وحی نمود؛ سوره فصلت، آیه:۱۲.
  139. و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی نمود، من با شما هستم کسانی را که ایمان آورده اند ثابت قدم بدارید؛ سوره انفال، آیه:۱۲.
  140. و به مادر موسی وحی کردیم که موسی را شیر بده و هنگامی که بر جان او ترسیدی، وی را به دریا بینداز؛ سوره قصص، آیه:۷.
  141. و هنگامی که به حواریون وحی کردم که به من و رسولم (عیسی) ایمان بیاورید؛ سوره مائده، آیه:۱۱۱.
  142. مریم/ ۱۶ـ۲۱.
  143. طبری، دلائل الامامه،ص ۲۷ ـ ۲۸.
  144. حسن زاده آملی، حسن، شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۳۵۰.
  145. احزاب/ ۳۳.
  146. صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۲۷۸.
  147. حسن زاده آملی، حسن، شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۲۶۱.
  148. مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
  149. کسی که فرشتگان با او سخن می‌گویند
  150. «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع) یَقُولُ: الْأَئِمَّةُ عُلَمَاءُ صَادِقُونَ مُفَهَّمُونَ مُحَدَّثُونَ».الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق، الأصول من الکافی، ج ۱، ص ۲۷۱.
  151. «الحدیث الثالث:‏ صحیح. "مفهمون" من جهة النبی (ص) فهمهم القرآن و تفسیره و تأویله و غیر ذلک من العلوم و المعارف‏ "محدثون" من الملک». محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، ، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج‏ ۳، ص ۱۶۴.
  152. الشیخ جلال الصغیر، الولایة التکوینیة، الحق الطبیعی للمعصوم (ع)، ص ۲۶۱، بر اساس نرم افزار مکتبة اهل البیت (ع).
  153. «ثم إنا بینا أن الأئمة (ع) لیسوا بأنبیاء مرسلین، بل إن القول بنبوة واحد منهم کفر بلا إشکال، و إنما هم علماء صادقون محدثون ملهمون، وبهذا نطقت الأخبار الثابتة، کصحیحة محمد بن إسماعیل، قال: سمعت أبا الحسن (ع) یقول: الأئمة علماء صادقون مفهمون محدثون». الشیخ علی آل محسن، کشف الحقائق، ص ۱۵۳.
  154. «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ: سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ فَقَالَ: هُوَ جِلْدُ ثَوْرٍ مَمْلُوءٌ عِلْماً. قَالَ لَهُ فَالْجَامِعَةُ؟. قَالَ: تِلْکَ صَحِیفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِی عَرْضِ الْأَدِیمِ مِثْلُ فَخِذِ الْفَالِجِ‏ فِیهَا کُلُّ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْهِ وَ لَیْسَ مِنْ قَضِیَّةٍ إِلَّا وَ هِیَ فِیهَا حَتَّی أَرْشُ الْخَدْشِ قَالَ فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ (س). قَالَ: فَسَکَتَ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّکُمْ لَتَبْحَثُونَعَمَّا تُرِیدُونَ وَ عَمَّا لَا تُرِیدُونَ إِنَّ فَاطِمَةَ مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ‏ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ (ع) یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ (ع) یَکْتُبُ ذَلِکَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ (س)». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (طبعة الإسلامیة)، ج ‏۱، ص ۲۴۱.
  155. محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج‏ ۳، ص ۵۹.
  156. «وکانت فاطمة (س) فی بطن أمها محدثة، وکانت تنزل علیها الملائکة بعد وفاة الرسول (ص)و یشهد بذلک الروایات المتعددة، منها صحیحة أبی عبیدة عن أبی عبد الله (ع) قال: إن فاطمة (س) مکثت بعد رسول الله (ص)خمسة وسبعین یوما ، وکان دخلها حزن شدید علی أبیها وکان یأتیها جبرئیل (ع) فیحسن عزاءها علی أبیها و یطیب نفسها و یخبرها عن أبیها و مکانه، ویخبرها بما یکون بعدها فی ذریتها و کان علی (ع) یکتب ذلک».المیرزا جواد التبریزی، صراط النجاة، ج ۳، ص ۴۴۰.
  157. «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَجَّالِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: أَرْسَلَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) إِلَی زُرَارَةَ أَنْ یُعْلِمَ الْحَکَمَ بْنَ عُتَیْبَةَ أَنَّ أَوْصِیَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ (ع) مُحَدَّثُونَ». الشیخ الکلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۷۰.
  158. السید بدر الدین بن أحمد الحسینی العاملی، الحاشیة علی أصول الکافی، ص ۱۶۶.
  159. «وأنا صاحب اللوح المحفوظ ألهمنی الله عز وجل علم ما فیه». محمد باقر المجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۲۶، ص ۴.
  160. اثبات علم غیب امامان از قرآن کریم