دلیل عقلی بر وجود امام مهدی چیست؟ (پرسش)
دلیل عقلی بر وجود امام مهدی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / وجود امام مهدی / ضرورت عقلی وجود امام مهدی |
تعداد پاسخ | ۴ پاسخ |
دلیل عقلی بر وجود امام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- چه برهانهای عقلی بر وجود امام مهدی میتوان اقامه کرد؟
پاسخ جامع اجمالی
امامت و دلیل عقلی
مسأله امامت یکی از مسائل علم کلام است که در اثبات آن باید از ادله عقلی استفاده شود، اما سؤال از تولد، زندگی و... امام جزء مسائلی است که عقل با استفاده از نقل به تحقیق در آنها میپردازد. وجود امام مهدی (ع) با روایات بسیار اثبات شده است؛ بنابراین وجود احادیث کثیر در دین اسلام و حتی در سایر ادیان بر وجود امام مهدی (ع) مستند به ادله عقلی هستند[۱].
برخی دلایل عقلی بر وجود امام مهدی (ع)
برخی از دلایل عقلی بر وجود امام مهدی (ع) از نظر متکلمین شیعه عبارتاند از:
- برهان علت غایی: تحققبخشی غایت خلقت انسان در توحید تبلور مییابد و در گرو آن است که همواره در میان بشر، راهنمایان معصوم و برگزیدهای از جانب خداوند وجود داشته باشند و مصداق این هادیان الهی، پیامبران و انبیاء الهی (ع) هستند و از آنجا که باب نبوت با بعثت پیامبر اسلام (ص) بسته شده است، پس هادیان الهی پس از ایشان همان امامان معصوم (ع) هستند و آخرین هادی، امام مهدی (ع) است[۲].
- برهان هدایت باطنی: انسان غیر از حیات مادی دنیوی که از میان خواهد رفت، دارای حیات دیگری نیز هست که "حیات معنوی" نامیده میشود و برای رسیدن به حیات معنوی براساس آموزههای قرآنی: أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ[۳] باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا انسانها را هدایت کند و زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است و اینکه ریاست با اوست مقصود حکومت ظاهری او نیست بلکه گاهی در نهایت پنهانی به سر میبرد و این امام همان کسی است که مردم او را قطب مینامند. ریاست جامعه با این انسان است اگرچه نشانی از او در دست نباشد[۴][۵]
- برهان لطف: متکلمان، لطف را بر خداوند واجب میدانند زیرا او بندگان خود را عبث و بیهوده نیافریده و راه رسیدن به هدف را برای ایشان فراهم میسازد (قاعده لطف) این قاعده ایجاب میکند در میان جامعه امامی باشد تا محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق بازدارد[۶] و آنان را به سعادت حقیقی هدایت کند[۷].
- برهان حفظ شریعت: یکی دیگر از براهین مشهور "برهان حفظ شریعت" است. برهان حفظ شریعت ناظر به استمرار هدایت و بقاء آن است.
- برهان فطرت: انسان با نهاد خدادادی خود درک میکند هرگز جامعه بدون سرپرست و زمامداری که چرخ جامعه را به کار اندازد و هر یک از اجزای جامعه را به وظیفۀ اجتماعی خود وادارد، نمیتواند به بقای خود ادامه دهد و در کمترین وقتی اجزای آن جامعه متلاشی شده وضع عمومیش به هرج و مرج گرفتار خواهد شد[۸].
- محال بودن منع دائمی یا اکثری از راه ظلم و ستم: بر اساس دلیل عقلی، منع انسان در تمام عمر یا در اکثر عمرش تحت ظلم و ستم بودن محال است بنابراین باید روزگاری فرا رسد که ظلم و ستم با همۀ انواعش از جامعۀ بشری رخت بربندد و روزگار عدل و داد از راه برسد و آن روزگار همان عصر طلایی ظهور منجی موعود و حکومت جهانی امام مهدی (ع) است[۹].
- محال بودن منع دائمی یا اکثری از راه استخدام شهوات نسبت به عقل: حکمت وجود عقل در انسان، ایجاد تعدیل در قوای مختلف انسانی و تشخیص خوبی و بدی افعال است؛ اما تا به امروز عقل نتوانسته در جایگاه اصلی خود بنشیند و به کار واقعیاش که تدبیر و فرماندهی وجود انسان است به طور کامل بپردازد؛ زیرا همواره در خدمت شهوات و قوای نفسانی بوده و آن را از مسیر طبیعیاش باز داشته است و این برخلاف اقتضای طبیعی عقل در وجود انسان است؛ پس باید روزی فرا رسد تا عقل بشر از اسارت و بردگی قوای نفسانی نجات یابد و رسالت خویش را به نحو اتم به انجام رساند؛ بنابراین عصر ظهور، عصر عقلانیت و حاکمیت ارزشهای عقلانی و انسانی است. مردم در سایۀ رشد و کمال عقلانی به سعادت خواهند رسید. امام باقر (ع) فرمودند: «چون قائم ما قیام کند خداوند دست رحمتش را بر سر بندگان گذارد پس عقولشان را جمع کند و تا پیروی هوس نکنند و با یک دیگر اختلاف نورزند و در نتیجه خردشان کامل شود، متانت و خود نگهداریشان کامل شود»[۱۰].[۱۱]
- فلسفۀ تاریخ و هدفمندی آن در پرتو ظهور منجی موعود: ظهور منجی موعود، سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است، بر این اساس این معناداری تاریخ در فکر و ذهن بشر سایه انداخته و او را متوجه فرجام متعالی تاریخ ساخته است. این ایده در دورانی از تاریخ به کمال و تمام تحقق خواهد یافت و آن "عصر ظهور منجی موعود" است؛ پس معناداری تاریخ و کشف غایت و هدف آن میتواند منشأ توجه انسانها به ظهور مصلح بزرگ باشد[۱۲].
پاسخها ودیدگاههای متفرقه
۱. آیت الله اراکی؛ |
---|
آیت الله محسن اراکی، در کتاب «نگاهی به رسالت و امامت» در اینباره گفته است:
«از نظرگاه فلسفی، جهان بر مبنای دو اصل حکمت و عدل برپاست و آفرینندۀ جهان، حکیم و عادل است. بر منبای اصل حکمت، عبث و بیهودگی در آفرینش جهان و انسان راه ندارد و بر مبنای اصل عدل، همانگونه که آفرینش جهان باید بر اساس عدل باشد، زمینۀ برپایی عدل در جامعۀ بشر نیز باید فراهم شود و ازآنجا که بشر از اختیار و اراده برخوردار است باید وسائل و مقدماتی که بشر برای برپایی عدل در زندگی خود بدان نیازمند است از سوی خدای متعال برای وی فراهم گردد. در مورد سرنوشت جامعۀ بشر، اصل حکمت اقتضا دارد که این جامعه، سرنوشتی پاک و زیبا و خوب و سراسر فضیلت و نیکی باشد وگرنه سؤالی که قرآن کریم -از زبان ملائکه که جلوههای عقل کاملند- دربارۀ آفرینش انسان مطرح کرده است، بیپاسخ خواهد ماند. آنجا که پرسیدند: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۱۳]. پاسخ این سؤال عقلی که به وسیله مظاهر عقل جهان آفرینش، پیش از آفرینش انسان مطرح شد، همان سرنوشت زیبا و سراسر فضیلت و نیکی جامعۀ بشر است که در جملۀ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ نهفته است.
هرگونه خلل و انحرافی که در این دو عنصر راه یابد، به معنای بسته شدن راه دستیابی بشر به عدل کامل و فضیلت است که با حکم عقل، به ضرورت تمکین بشر از دستیابی به عدل و فضیلت، سازگار نیست. بدین ترتیب از دیدگاه فلسفی و بر مبنای اصل حکمت و عدل، ضرورت دارد سرنوشت جامعۀ بشر به جامعهای بیانجامد که در آن، عدل و فضیلت فراگیر است و انسانها با استفاده از رهنمودهای الهی و با رهبری معصومی عادل، به سوی عالیترین مراتب کمال و فضیلت راه پیدا کنند. این نتیجه فلسفی، با آنچه شیعیان اثنی عشری در مورد سرانجام جامعۀ بشر و رهبری امام معصوم معتقدند، کاملاً همسان و مطابق است[۱۴]. |
٢. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«در ابتدا باید به یک مقدمه اشاره کرد که تقسیم علوم به عقلی و نقلی در فرهنگ اسلامی یک اصطلاح و قرارداد است که خالی از تسامح نیست؛ زیرا بسیاری از موضوعات و مسائل علوم نقلی نیز عقلی است و مستند به ارتکاز، فطرت و عقل میباشند و قبول آنها مبتنی بر قبول مبادی آنهاست و قبول مبادی آنها نیز مبتنی بر عقل است[۱۵]. این تسامح در وضع اصطلاح علوم عقلی و نقلی به ادلّه نیز تسرّی یافته و بسیاری از ادله عقلی به علت ذکر شدن در علوم نقلی، دلیل نقلی پنداشته شده و یا بالعکس دلیل نقلی به دلیل حضور در میان علوم عقلی، دلیل عقلی انگاشته شده است و مرز میان دلیل عقلی و نقلی کاربرد هریک از آن دو روشن نشده است. و این ابهام باعث شده گاهی در علومی که در حیطه نقل قرار دارد دلیل عقلی، طلب شود و یا مسائلی که در حیطه عقل قرار دارد مستند به دلیل نقلی شوند. حال با توجه به مقدمه فوق باید روشن شود که آیا مسأله مورد سؤال جزو مسائلی است که باید با دلیل عقلی اثبات شود یا محتاج دلیل نقلی است، زیرا بسیاری از علوم تنها در اصول محتاج ادله عقلی هستند و بعد از اثبات اصول، فروع آن در حیطه ادله عقلی قرار نمیگیرد و باید از ادله نقلی استفاده کرد. به عنوان مثال روش تحقیق و تحلیل در علم تاریخ و مسایل تاریخی باید بر اساس ادله عقلی باشد؛ ولی این بدان معنا نیست که حوادث و اتفاقات تاریخی نیز باید با دلیل عقلی ثابت شود و مثلاً برای وقوع جنگ جهانی دوم یا حمله مغول به ایران و... قیاس استثنایی یا شکل اول و... اقامه شود؛ چرا که عقل در این موارد به نقل اکتفا میکند. مسأله امامت نیز یکی از مسائل علم کلام است که در اثبات آن باید از ادله عقلی استفاده شود، اما سؤال از تولد، زندگی و... امام جزو مسائلی است که عقل با استفاده از نقل به تحقیق در آنها میپردازد. متکلمین شیعه نیز در اثبات اصل امامت به ادله عقلی تمسک کرده، سپس در مسائل فرعی به ذکر ادله نقلی اکتفا کردهاند، چنان که محقق طوسی در کشف المراد در اثبات اصل امامت به قاعده لطف که یک قاعده عقلی است تمسک کرده، مینویسد: "الامام لطف فیجب نصبه علی اللّه تعالی تحصیلا للغرض"؛ وجود امام لطف است (و هر لطفی بر خداوند واجب است) پس نصب امام بر خداوند متعال برای تحصیل غرض واجب است. به بیان دیگر تا وقتی که تکلیف ثابت است و مکلفانی وجود دارند، عدهای هستند که مصون از خطا نیستند و باید امام معصوم و پیشوایی وجود داشته باشد تا آنها را هدایت کند و زمین بدون انسان کامل مانند جسم بدون روح است. شیخ اشراق نیز درباره وجوب امامت مینویسد: "جهان هیچگاه از حکمت و از وجود کسی که دارای حکمت باشد و حجج و بینات خدا نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی خلیفه خداست و تا زمین و آسمان برپاست، چنین خواهد بود... و زمین هرگز از چنین انسانی تهی نخواهد بود... این که میگویم ریاست با اوست مقصودم حکومت ظاهری او نیست بلکه گاهی در نهایت پنهانی (غیبت) به سر میبرد و این امام همان کسی است که مردم او را قطب مینامند. ریاست جامعه با این انسان است اگرچه نشانی از او در دست نباشد"[۱۶]. بنابراین دلیل عقلی اقتضا میکند که در هر زمان باید امام و رهبری باشد. محقق طوسی قدّس سرّه بعد از اثبات اصل امامت و اثبات اینکه امام باید معصوم از گناه و خطا و امامتش منصوص از سوی پیامبر (ص) باشد، مینویسد: "و هما مختصّان بعلی" [۱۷]؛ عصمت و نصّ پیامبر (ص) مختصّ حضرت علی (ع) است. و بعد به ذکر ادله وجود این دو صفت در حضرت علی (ع) میپردازد و در نهایت در اثبات ائمه بعدی (ع) میفرماید: "و النقل المتواتر دلّ علی الاحد عشر لوجوب العصمة و اتفائها عن غیرهم و وجود الکمالات فیهم"؛ نقل متواتر دلالت بر امامت یازده امام بعد از حضرت علی (ع) میکند، چون عصمت امام واجب است و غیر اینها معصوم نیستند و تمام کمالات تنها در ائمه جمع است. بنابراین اصل امامت و این که در هر زمان باید امام معصوم باشد تا حجت خداوند بر روی زمین باشد، محتاج دلیل عقلی است، ولی اینکه آیا امام زمان (ع) به دنیا آمده و فرزند کیست یا القاب و اسماء ایشان چیست، محتاج دلیل نقلی است و عقل اقتضا میکند که از دلیل نقلی استفاده کنیم و چون وجود امام مهدی (ع) با ادله نقلی متواتر اثبات شده است و متواترات یکی از بدیهیات است، بنابراین میتوان گفت که وجود احادیث متواتر در دین اسلام و حتی در سایر ادیان بر وجود امام مهدی (ع) و اذهان مورّخین و علمای شیعه و سنّی بر تولّد آن حضرت در قرن سوّم همگی دلائلی هستند که مستند به ادله عقلی میباشند. در ذیل به یک روایت اشاره میشود تا نمونهای از صدها روایت باشد. "عَنْ أَبِي غَانِمٍ الْخَادِمِ قَالَ: وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (ع) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ: هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالانْتِظَارِ فَإِذَا امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً خَرَجَ فَمَلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا"[۱۸]؛ ابو غانم خادم میگوید: برای ابو محمّد (ع) فرزندی به دنیا آمد که نامش را "محمّد" گذاشت و روز سوم او را بر یارانش نمایاند و فرمود: بعد از من این امام شما و جانشین من است، او همان قائم است که همگان منتظر اویند. پس زمانی که زمین از جور و ظلم پر گشت، قیام کند و آن را پر از قسط و عدل کند.»[۱۹]. |
٣. حجت الاسلام و المسلمین ملکی راد؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمود ملکی راد، در کتاب «خانواده و زمینهسازی ظهور» در اینباره گفته است:
«مهمترین دلایل عقلی بر اعتقاد به منجی موعود بدین قرار است:
شهید مطهری در این زمینه مینویسد: "ریشه فسادها و تباهیها نقص روحی و معنوی انسان است. انسان هنوز دوره جوانی و ناپختگی را طی میکند و خشم و شهوت بر او و عقل او حاکم است. انسان بالفطره در راه تکامل فکری و اخلاقی و معنوی پیش میرود. نه شر و فساد لازم لاینفک طبیعت بشر است و نه جبر تمدن فاجعه خودکشی دستهجمعی را پیش خواهد آورد. آیندهای بس روشن و سعادتبخش و انسانی که در آن شر و فساد از بیخ و بن برکنده خواهد شد، در انتظار بشریت است. این نظریه الهامی است که دین میکند. نوید مقدس قیام و انقلاب مهدی موعود در اسلام در زمینه این الهام است"[۲۱]. بنابراین عصر ظهور، عصر عقلانیت و حاکمیت ارزشهای عقلانی و انسانی است. مردم در سایه رشد و کمال عقلانی به سعادت خواهند رسید و شاید کمال عقل بشری که در عصر ظهور رخ میدهد و در روایتی[۲۲] بدان اشاره شده، ناظر به همین نکته باشد.
|
٤. حجت الاسلام و المسلمین امامی میبدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا امامی میبدی، در کتاب «آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی» در اینباره گفته است:
«یکی از باورهای اساسی شیعه امامیه، وجود امام معصوم در هر زمان است، که در وجود امامان دوازدهگانه اهل بیت (ع) محقق و تبلور یافته است. مهدی موعود (ع) آخرین امام معصوم است که پس از امام حسن عسکری (ع) عهدهدار مقام امامت شده است، و متکلمان امامیه بر امامت آن حضرت دلایل عقلی بسیاری اقامه کردهاند. در این فصل، دلایل عقلی که در آثار علامه طباطبایی بر این مطلب اقامه شده است را بیان خواهیم کرد. لازم به ذکر است که این دلایل ناظر به ضرورت وجود امام معصوم در هر زمان است، که شامل پس از زمان امام حسن عسکری (ع) نیز میشود برای اثبات این مطلب لازم است دو مقدمه به دلایل عقلی مرحوم علامه اضافه کنیم، تا وجود امام زمان (ع) اثبات شود؛ این دو مقدمه عبارتند از:
این دو مقدمه در آثار علامه تبیین شده و افزودهای خارج از اندیشههای ایشان، محسوب نمیشود[۲۴] با این مقدمات روشن میشود که براهین اثبات وجود امام معصوم در هر زمان، بر وجود امامان اهل بیت (ع) و به خصوص امام زمان (ع) دلالت میکند. اینک به بررسی این براهین میپردازیم:
ثبوت ولایت و حامل آن: براساس آموزههای قرآنی، انسان غیر از این حیات مادی دنیوی که از میان خواهد رفت، دارای حیات دیگری نیز میباشد که «حیات معنوی» نامیده میشود. این معنویت، در لسان قرآن «حیات» نامیده شده[۲۶] و حقیقتاً یک واقعیت زنده و حقیقی بوده و از قبیل مقامات و موقعیتهای پنداری و قراردادی اجتماعی مانند ریاست و مالکیت و فرمانفرمایی و نظایر آنها نیست(...)
|
٥. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسشها و پاسخها» در اینباره گفتهاند:
متکلمین برای اثبات وجود حضرت مهدی (ع) به دلایل مختلفی استدلال میکنند که مهمترین آنها عبارتاند از: برهان لطف؛ برهان عنایت؛ برهان فطرت؛ برهان واسطه فیض؛ برهان علت غایی؛ برهان امکان اشرفه؛ برهان مظهر جامع؛ برهان تجلی اعظم؛ برهان عدم تبعیض در فیض؛ برهان تقابل قطبین؛ برهان لزوم عقل بالفعل و برهان حساب احتمالات. از میان برهانهای فوق، برهان لطف را به اختصار توضیح میدهیم: متکلمان، لطف را بر خداوند واجب میدانند، زیرا او بندگان خود را عبث و بیهوده نیافریده و راه رسیدن به هدف را برای ایشان فراهم میسازد (قاعده لطف). این قاعده ایجاب میکند که در میان جامعه امامی باشد تا محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق بازدارد[۲۸] و آنان را به سعادت حقیقی هدایت کند. «دانشمندان اسلامی ادله عقلی متعددی بر وجود امام معصوم (ع) در تمام زمانها اقامه کردهاند. برهانهای فلسفی (امکان اشرف، عنایت، هدف مندی و ...)، ادله کلامی (لطف، فطرت، دلیل استقراء و ...)، دلیلهای عرفانی (مظهر جامع، واسطه فیض، عدم تبعیض در فیض و ...)، دلیلهای جامعه شناختی (اجتماعی بودن انسان)، ادله ریاضی (حساب احتمالات) و .... به این ادله به طور اختصار اشاره میشود[۲۹]. قبل از بیان ادله عقلی، تذکر این نکته لازم است که دلیلهای عقلی، وجود حجت در همه زمانها را اثبات میکند، اما تطبیق آن بر امام مهدی (ع) براساس روایات میباشد»[۳۰]. |
پرسشهای وابسته
- دلیل عقلی بر خالی نبودن هیچ زمانی از امام معصوم چیست؟ (پرسش)
- دلیل عقلی بر وجود امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- برهان لطف چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- برهان فطرت چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- برهان علت غایی چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- برهان هدایت باطنی چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- برهان حفظ شریعت چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- برهان واسطه در فیض چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- اگر وجود امام لطف است چرا در هر منطقهای امامی وجود ندارد؟ (پرسش)
- برهان عنایت چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- برهان واسطه در فیض چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- با برهان امکان اشرف چگونه بر وجود امام مهدی استدلال میشود؟ (پرسش)
- برهان مظهر جامع بر وجود امام مهدی را چگونه تقریر مینمایید؟ (پرسش)
- برهان تجلی اعظم چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- برهان تقابل قطبین چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- قانون عدم تبعیض در فیض چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- برهان لزوم عقل بالفعل چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیا میتوان از راه حساب احتمالات وجود امام مهدی را به اثبات رساند؟ (پرسش)
- چه برهان فلسفی بر وجود امام مهدی میتوان برشمرد؟ (پرسش)
- آیا دلیلی عرفانی بر وجود امام مهدی میتوان اقامه کرد؟ (پرسش)
- آیا میتوانید برهانی جامعه شناختی بر وجود امام مهدی بنویسید؟ (پرسش)
- چه برهان ریاضی بر وجود امام مهدی میتوان ذکر کرد؟ (پرسش)
- آیا ادله عقلی وجود امام مهدی معینی را اثبات میکند؟ (پرسش)
- دلیل عقلی بر اثبات وجود امام مهدی چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ر.ک: موسوینسب، سید جعفر ، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱ـ ۹۵.
- ↑ ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۳۱ ـ ۴۷.
- ↑ «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زندهاش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه میرود» سوره انعام، آیه ۱۲۲.
- ↑ شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ج ۱، ص ۱۱ ـ ۱۲.
- ↑ ر.ک: موسوینسب، سید جعفر ، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱ـ ۹۵؛ امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۳۱ ـ ۴۷.
- ↑ علی اصغر رضوانی، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۶۷.
- ↑ ر.ک: مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۳۴، ۱۲۰.
- ↑ ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۳۱ ـ ۴۷.
- ↑ ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینهسازی ظهور، ص ۱۷۸ـ۱۸۲.
- ↑ «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵؛
- ↑ ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینهسازی ظهور، ص ۱۷۸ـ۱۸۲.
- ↑ ر.ک: ملکی راد، محمود، خانواده و زمینهسازی ظهور، ص ۱۷۸ـ۱۸۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۹۳-۹۵.
- ↑ برگرفته از کتاب خورشید مغرب، محمد رضا حکیمى، ص ۱۵۱، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۶۶.
- ↑ حکمة الاشراق، از مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج ۱، ص ۱۱ و ۱۲.
- ↑ محقق طوسى قدّس سرّه، کشف المراد، ص ۱۸۸.
- ↑ علّامه مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵، دار احیاء التراث العربى، بیروت، ۱۴۰۳ ﻫ.ق
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۹۱-۹۵.
- ↑ علامه طباطبایی در مورد محال بودن آن میگوید: بطلان قسر دائم از ضروریات است (طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۳۱۳). قسر در اصطلاح به معنای منع کردن و ممنوع شدن موجودی است از ظهور و بروز اثر طبیعی خود که طبعاً طالب اوست و به حسب فطرتِ وجود الهی روی به او دارد یا در غالب اوقات از آن اثر محروم است. حال اگر بخواهد این قوه و جوهر همیشه یا در بیشتر اوقات از کمال خود محروم و اثرش در عرصه عالم کبیر نمایان نشود لغو و عبث محض خواهد بود. مثلاً حرارت و سوزانندگی که از لوازم ذاتی و طبیعی آتش است از آن گرفته شود و آتش هیچگاه حرارت نداشته باشد و در جهان نیرویی باشد که از آغاز پیدایشِ آتش تا هنگامی که آتش در این جهان وجود دارد از حرارت آن جلوگیری کند. منظور از قسر اکثری نیز آن است که در طبیعت در اکثر دوره عمرش از اقتضای ذاتی خود محروم شود. پس هر طبیعتی در بیشتر دوره عمر به خواسته طبیعیاش میرسد و از اقتضای طبیعتاش محروم نخواهد شد. (صدر، رضا، راه مهدی، ص۲۵).
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۴۳۵.
- ↑ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ» (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵). ملاصالح مازندرانی در شرح این حدیث گوید: و المراد بکمال أحلامهم کمال عقل کل واحد واحد بحیث ینقاد له القوة الشهویة و الغضبیة ویحصل فضیلة العدل فی جوهر البدن، و الأمران یتحققان فی عهد صاحبنا (ع)... (مازندرانی، محمدصالح بن احمد، شرح الکافی، ج۱، ص۳۹۹).
- ↑ ملکی راد، محمود، خانواده و زمینهسازی ظهور، ص ۱۷۸-۱۸۲
- ↑ از باب نمونه در رابطه با مقدمه اول، ر.ک: المیزان، ج۱۸، ص۲۱۶، تفسیر آیه يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ (احقاف: ۳۰)؛ ج ۴، ص ۳۹۴؛ ج۹، ص۲۴۷. در رابطه با مقدمه دوم: تعالیم اسلام، ص۱۴۴ تا ۱۴۸، و ۱۵۳ تا ۱۵۷؛ شیعه در اسلام (طبع قدیم)، ص ۱۷۶ تا ۱۸۹ و ۱۹۷ تا ۱۹۹.
- ↑ در این باره به تفسیر المیزان، ج۱۸، ص ۳۹۰، سوره ذاریات، آیه ۵۶ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ مراجعه شود.
- ↑ به دلالت آیه شریفه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اجابت کنید خدا و رسول را وقتی که شما را دعوت کند به سوی چیزی که به شما حیات میبخشد. (انفال /۲۴) و آیه شریفه: أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ آیا کسی که مردهای بود، پس زندهاش کردیم و برایش نوری قرار دادیم که با وی در میان مردم راه زندگی را بپیماید، مثل دیگران است؟ (انعام /۱۲۲).
- ↑ امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۳۱- ۴۷.
- ↑ علی اصغر رضوانی، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۶۷.
- ↑ برای مطالعه بیشتر نک: المسلک فی اصول الدین، محقق حلی، ص۱۸۹؛ الذخیرة فی علم الکلام، سید مرتضی، ص۱۸۶؛ الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، شیخ طوسی، ص۷؛ کشف المراد، علامه حلی، ص۲۵۴؛ کفایة الموحدین، سید اسماعیل طبرسی، ج۱، ص۶۰۵؛ الالهیات علی هدی الکتاب والسنة، جعفر سبحانی، ج۲، ص۴۷؛ القواعد الکلامیة، علی ربانی گلپایگانی، ص۱۰۸؛ قاعده لطف، محسن خرازی؛ وجود امام مهدی در پرتو عقل، علی اصغر رضوانی؛ دلائل عقلی و نقلی امامت و مهدویت رحیم لطیفی؛ مجله انتظار، ش۵ - ۱۲، قاعده لطف و... (البته علمای پیشین غالباً به قاعده لطف استناد کردهاند) در این نوشتار بیشتر از دو کتاب آقای رضوانی و لطیفی استفاده شد
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۳۴، ۱۲۰.