سرگذشت زندگی امام صادق

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

امام صادق(ع) ششمین امام از ائمه اطهار در سال ۸۳ ه. ق دیده به جهان گشود. ایشان حدود چهار دهه از عمر با برکت خویش را در حکومت بنی امیه گذراند و شاهد ستم و کشتار و قساوتی بود که بنی امیه عموما نسبت به امت اسلام و خصوصا نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیانشان روا می‌داشتند. رویکرد امام(ع) از مناقشات باز سیاسی به سمت تربیت علمی، فکری، عقیدتی و اخلاقی امت اسلام تغییر جهت داد؛ تربیتی که به رغم استمرار یافتن انحرافات سیاسی و فکری در میان جامعه اسلامی، بقای خط اصیل اسلام را در درازمدت تضمین می‌کرد.

مقدمه

امام جعفر بن محمد صادق(ع) ششمین امام از ائمه اطهار است که پیامبر اکرم(ص) بر جانشینی آنها پس از خود تصریح فرموده است. آن حضرت در سال ۸۳ ه. ق دیده به جهان گشود و در سایه‌سار جدش امام زین العابدین و پدر بزرگوارش امام محمد باقر(ع) رشد کرد و از آن بزرگواران علوم شریعت و معارف اسلامی را دریافت نمود. آن حضرت به همراه پدران پاکش حلقه‌های نورانی به هم پیوسته‌ای را تشکیل می‌دهند که به رسول خدا(ص) منتهی شده و در میان آنها غریبه و ناشناسی فاصله نینداخته است ازاین‌رو می‌توان گفت که آن حضرت جرعه‌نوش سرچشمه زلال وحی و منبع حکمت الهی بوده است.

خصوصیت بارز حوزه علمی اهل بیت(ع) که ائمه اطهار خصوصا امام باقر و امام صادق(ع) بنیانگذار آن بودند همین اتصال به منبع وحی و این حوزه علمیه، در واقع دانشگاه رسالت پیامبر اکرم(ص) بوده که موفق به حفظ اصالت و خلوص این رسالت برای ما گردیده است.

امام صادق(ع) حدود چهار دهه از عمر با برکت خویش را در حکومت بنی امیه گذراند و شاهد ستم و کشتار و قساوتی بود که بنی امیه عموما نسبت به امت اسلام و خصوصا نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیانشان روا می‌داشتند.

طبیعی است که پس از قیام امام حسین(ع) اهل بیت(ع) به رهبران و پیش آهنگان محبوب توده‌های مسلمان تبدیل شوند و از همان زمان گروه‌های عباسی نیز به نام اهل بیت(ع) و با شعار خشنودی آل محمد(ع) و بازگرداندن خلافت به فرزندان فاطمه زهرا(س) دختر پیامبر(ص) شروع به فعالیت کردند.

بنی امیه پس از ظلم و بیداد و کشتار فراوان و برانگیختن خشم عمومی به ناچار از اریکه قدرت سقوط کردند، امام صادق(ع) نیز از مبارزه باز خودداری فرمود و تحت تأثیر شعارهایی که بنی عباس از آنها برای نشستن در جای بنی امیه و به دست گرفتن قدرت پس از سقوط آنان مطرح می‌کردند واقع نگردید. حکومت بنی امیه در سال ۱۳۲ ه. ق سقوط کرده و خلافت به بنی عباس منتقل گردید و امام صادق(ع) نزدیک به ده سال آخر عمر شریفش را با ابوالعباس سفاح و مقداری از زمان حکومت منصور دوانیقی هم‌عصر بود.

رویکرد امام(ع) از مناقشات باز سیاسی به سمت تربیت علمی، فکری، عقیدتی و اخلاقی امت اسلام تغییر جهت داد؛ تربیتی که به رغم استمرار یافتن انحرافات سیاسی و فکری در میان جامعه اسلامی، بقای خط اصیل اسلام را در درازمدت تضمین می‌کرد.

در آن زمان فرقه‌های بسیاری چون «معتزله»، «اشاعره»، «خوارج»، «کیسانیه» و «زیدیه» در سرزمین اسلام گسترده شده و میان آنها کشمکش و درگیری به شدت رواج داشت. کفر و زندقه نیز جان تازه‌ای به خود گرفته و به فضای جامعه اسلامی نفوذ کرده بود، در چنین اوضاعی امام صادق(ع) عهده‌دار ردّ بر ملحدان از سویی و مقابله با فرقه‌های منحرف از سویی دیگر گردیدند[۱].

پدر و مادر

پدر بزرگوار امام جعفر صادق(ع)، امام محمد بن علی باقر العلوم(ع) است که نه تنها در زمان خود، بلکه در تمام زمان‌ها از نظر علم، فضیلت و تقوی، سرآمد همه مردم بوده است. و از هیچکدام از فرزندان و اعقاب «حسنین» یعنی امام حسن و امام حسین(ع) در رشته‌های مختلف علوم و بلاغت ادبی، کسی چون او پیدا نشده است‌[۲].

مادر امام جعفر صادق(ع) بانویی پاک و پاکیزه به نام امّ فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر فقیه بوده است‌[۳]. وی از نظر عفّت، شرافت و فضیلت از بزرگ‌زنان عصر خود بوده است. وی در خانه پدری پرورش یافته که از چهره‌های درخشان زمانه خود بوده و فقه و معارف اسلامی را نیز از شوهر بزرگوارش، امام بزرگ محمد باقر(ع) فرا گرفته است. وی به درجه‌ای از فضیلت و کمال رسیده بود که مرجع زنان اهل شهر و دیار خود شده و در امور مهم دینی به او مراجعه می‌کرده‌اند. در فخر و شرافت او همین بس که مادر امام بزرگی از ائمّه مسلمین شده است. شوهرش امام محمد باقر(ع) و دیگر افراد خاندان نبوی، با این بانوی محترم، با نهایت احترام و تجلیل رفتار می‌کرده‌اند[۴].

تاریخ ولادت امام صادق(ع) ‌

تاریخ‌نویسان در سالی که امام صادق در آن به دنیا آمد، اختلاف کرده‌اند. بعضی گفته‌اند که ایشان در سال ۸۰ ه. ق در مدینه منوّره به دنیا آمده‌اند[۵]. دیگران گفته‌اند که ایشان در سال ۸۳ ه. ق روز جمعه، یا روز دوشنبه هفدهم ماه ربیع الاوّل به دنیا آمده‌اند[۶] و قول سوّمی وجود دارد که ایشان در سال ۸۶ ه. ق متولّد شده‌اند[۷].[۸]

نامگذاری القاب و کنیه‌های امام صادق(ع)‌

نام شریف آن حضرت جعفر است و بسیاری از مورّخان بر این مطلب‌ تأکید کرده‌اند که پیامبر اکرم(ص) این نام را برای آن حضرت انتخاب کرده و همچنین لقب صادق را برای آن حضرت برگزیده است‌[۹].

امام صادق(ع) به القاب بسیاری ملقّب گردیده‌اند که هرکدام از آن القاب، جلوه‌ای از ابعاد شخصیتی آن امام همام است. اینک بعضی از آن القاب را ذکر می‌کنیم:

  1. صادق: جدّش پیامبر اکرم، آن حضرت را به این لقب خوانده است. چون او را راستگوترین انسان در حدیث و گفتار می‌دانسته است‌[۱۰].
  2. صابر[۱۱]: از آنجا که امام صادق(ع) صبر بسیار بزرگی بر محنت‌های دشوار و مصیبت‌های مرارت‌باری که از جانب دشمنان اموی و عبّاسی خود می‌دید از خود نشان می‌داد، به لقب صابر ملقّب گردیده بود.
  3. فاضل‌[۱۲]: آن حضرت به این جهت به لقب فاضل ملقّب گردید که افضل اهل زمانه خود بود و نه تنها در امور شرعی، بلکه در تمامی علوم و دانش‌ها، داناترین اهل زمانه خود بود.

امام صادق(ع) دارای کنیه‌هایی چون ابوعبدالله، ابواسماعیل و ابوموسی بود[۱۳].[۱۴]

مراحل زندگی امام صادق(ع)‌

امام صادق(ع) در مرحله اوج قدرت دولت اموی به دنیا آمد. زمانی که خلفای بنی امیه کاملا از راه راست منحرف شده و شیوه سلطنت موروثی در تمام ارکان حکومت آنان رسوخ کرده بود. آن حضرت مدّت دوازده سال از عمر شریفش را هم‌عصر و همزمان جدّ بزرگوارش امام زین العابدین(ع) بود و پس از وفات و شهادت جدّش امام زین العابدین(ع) نوزده سال، هم‌عصر و همزمان پدر بزرگوارش امام باقر(ع) بود. در طول این سال‌ها، امام صادق تمام علوم و معارف را از پدر بزرگوارش فراگرفت‌[۱۵] و از تمام اهل زمانه خود از نظر وسعت ادراک و شدّت هوش و فراست، برتری یافت.

آن حضرت در امتحان شدید صبر بر حکومت ظالمان و تحمّل رنج و بلاها، با پدر بزرگوارش شریک بود. هم‌چنانکه ایشان به همراه پدر، در نشر علوم اسلامی از طریق جلسات درسی که برپا می‌کرد همکاری و همیاری داشت؛ چراکه آن حضرت مأموریت داشت تا از ضایع شدن رسالت و از بین رفتن نشانه‌های دین جلوگیری کند.

آن حضرت بعد از وفات و شهادت پدر بزرگوارش موفّق به پیگیری این مهم گردید و در مدّت امامتش که سی و چهار سال به طول انجامید، موفّق به تربیت چندین نسل از علما، فقها و صالحان گردید که همگی پیرو مکتب اهل بیت(ع) بودند.

امام صادق(ع) همچنین در مرحله انحطاط و سقوط دولت اموی و افول کوکب بخت آنان نیز همزمان بود. امام صادق(ع) ظهور دولت عبّاسی را مشاهده کرد. دولتی که به سرعت دست به ستمگری و ظلم نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) زد.

امام صادق در آن برهه زمانی و در میان آن دعوای تلخ سیاسی، موفّق گردید که کیان مذهب شیعه و حفظ سلامت و بالندگی گروهی از افراد صالح که پدران بزرگوارش آن گروه و طبقه را به‌وجود آورده بودند، کوشش نماید.

از همین‌جا زندگی بابرکت آن حضرت به دو بخش مجزّا تقسیم می‌شود:

  1. زمان قبل از امامت آن حضرت که در آن معاصر با ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن ولید و هشام بن عبدالملک بود که این مرحله خود به دو مرحله تقسیم می‌شود:
    1. مرحله اوّل: زمان زندگی آن حضرت همراه با پدر بزرگوار و جدّ گرامیش بین سال‌های ۸۳ تا ۹۵ ﻫ. ق
    2. مرحله دوّم: زندگی آن حضرت به همراه پدرش امام محمد باقر(ع)، سال‌های بین ۹۵ تا ۱۱۴ ﻫ. ق
  2. زمان امامت آن حضرت که این مرحله نیز به دو قسم تقسیم می‌شود:
    1. مرحله اوّل: زمان سقوط و فروپاشی دولت اموی تا سقوط کامل آن، سال‌های ۱۱۴ تا ۱۳۲ ﻫ. ق
    2. مرحله دوّم: زمانه ایجاد دولت عبّاسی تا زمان شهادت آن حضرت، سال‌های ۱۳۲ تا ۱۴۸ ﻫ. ق

امام صادق در مرحله اوّل با این خلفا هم‌عصر بوده است: هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید، یزید بن ولید معروف به ناقص، برادرش ابراهیم بن ولید، مروان بن محمد معروف به مروان حمار، که آخرین خلیفه از دولت بنی امیه- که زمین را فاسد کرد- بوده است.

امّا در مرحله دوّم، آن حضرت با سفّاح و ابو جعفر منصور از خلفای بنی عبّاس هم‌عصر بوده است. امام صادق(ع) در زمان حکومت منصور عبّاسی به شهادت رسیدند. البتّه قبل از شهادت آن حضرت، منصور، که به نام اهل بیت و طرفداری از آنان بر کرسی خلافت نشسته بود، ظلم و ستم بسیاری بر آن حضرت روا داشت. اکنون خوانندگان محترم را در جریان تفصیل آنچه که در این مرحله‌ها بر امام گذشته است قرار می‌دهیم[۱۶].

سرگذشت تاریخی

۱۲ سال از عمر حضرت در عصر امامت امام سجاد (ع) و بعد از آن ۱۹ سال با امام باقر (ع) سپری شد و ایام امامتش مصادف با خلافت هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید بن عبدالملک، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد از خلفای اموی و سفاح و منصور دوانیقی، از خلفای عباسی بوده است[۱۷]. کشمکش‌های سیاسی و مذهبی، ویژگی بارز روزگار امام صادق (ع) است.

امام و جریانات سیاسی

عصر امامت حضرت صادق (ع) از پرآشوب‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام بود و قیام‌های بنی العباس در سراسر عالم اسلام با شعار "الرضا من آل محمد" جریان داشت، و برخی از علویان و شیعیان که از حقیقت امر مطلع نبودند فریفته این شعار می‌شدند. امام صادق (ع) در جمع علویان که با تنی چند از بنی العباس در ابواء اجتماع کرده بودند و برای محمد بن عبدالله بن حسن به عنوان مهدی موعود بیعت می‌گرفتند حاضر شد و آنان را از قیام منع کرد و متذکر شد محمد بن عبدالله مهدی موعود نیست و برنده اصلی ماجرا بنی العباس هستند و محمد به دست آنان کشته می‌شود[۱۸].

عصر شکوفایی شیعه

روزگار امامت امام صادق (ع) را عصر شکوفایی تشیع دانسته‌اند. حکومت اموی در روزگار امامت حضرت صادق (ع) رو به ضعف نهاده بود و عباسیان کم‌کم قدرت می‌یافتند و در این میان، مجالی دست یافت تا امام صادق (ع) تعالیم راستین دینی را به مردم نشان دهد و آنان را از دانش خویش بهره‌مند سازد. بدین‌سان، حوزه علمی گسترده‌ای پدید آمد و بیش از چهار هزار نفر به دست امام (ع) تربیت یافتند[۱۹].

امام و مقابله با جریان‌های انحرافی

امام صادق (ع) با دوگونه انحراف رو به رو بود: یکی دینی و دیگری سیاسی، هر چند هر دو از اساس و بنیان یکسان بودند. انحراف سیاسی از سال‌ها پیش آغاز گشته بود؛ زمانی که حکومت مسلمانان به دست نااهلان افتاد و اهل بیت پیامبر (ص) از سیاست کنار نهاده شدند. اینک، هر چند حکومت از خاندان بنی امیه بیرون می‌رفت، اما همچنان بر زور و زر و ستم استوار بود. انحراف دینی، از انحراف سیاسی خطرسازتر بود. در روزگار امام صادق (ع) فرقه‌ها و نحله‌های فقهی و کلامی جدیدی سر بر آوردند و در قلمرو اندیشه جامعه اسلامی جولان دادند و بدعت‌ها نهادند و کژی‌ها آفریدند[۲۰]. امام صادق (ع) با این دو گونه انحراف به مبارزه برخاست.

راهبرد امام صادق (ع) برای مواجهه با چنین وضعیتی، راه‌اندازی نهضت فکری و علمی بود. این نهضت در روزگار امام باقر (ع) آغاز گشت و به دست امام صادق (ع) به اوج رسید. امام صادق (ع) میان توده‌های مردم نفوذ کرد و پایگاه‌هایی برای نشر آموزه‌های بنیادی اسلام آفرید و بدین‌سان، هزاران اندیشمند شیعی تربیت یافتند و هریک سفیری گشتند برای تبلیغ تعالیم شیعی؛ کسانی همانند: حمّاد بن عیسی، معاویة بن عمّار، جابر بن یزید جُعفی، ابوحمزه ثمالی، زرارة بن اعین، ابان بن تغلب، فُضیل بن یسار، هشام بن حکم، مؤمن طاق، محمد بن مسلم و جابر بن حیان[۲۱]. بسیاری از عالمان اهل سنّت، از جمله ابوحنیفه، مالک بن انس، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، و شعبه بن حجاج نیز شاگرد ایشان بوده‌اند[۲۲].[۲۳]

جلوه‌هایی از شخصیت امام صادق(ع)‌

گستردگی علم امام صادق(ع) ‌

امام صادق(ع) با فکر روشن و دید دقیق خود، سینه دانش‌ها را شکافت و دنیا را از دانش خود آکنده ساخت. امام صادق(ع) از گستردگی علوم و دانش‌های خود چنین سخن به میان آورده است: به خدا سوگند که من آنچنان به کتاب خدا از ـ اوّل تا آخرش ـ آگاهی دارم که گویا کتاب خدا در میان مشت من است که در آن اخبار آسمان، اخبار زمین، اخبار هر آنچه واقع شده، و اخبار آنچه تا قیامت واقع خواهد شد، آمده است که خداوند متعال خود فرموده است: «فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ» در آن روشنگری برای هر چیز است‌[۲۴].

بزرگترین جلوه گستردگی علمی امام صادق(ع) این بود که تعداد چهار هزار دانشجو از دریای دانش آن حضرت سیراب شده‌اند و دانش و فرهنگ را در جمیع تمدّن‌های اسلامی پخش کرده و پرچم معرفت دینی و احکام شرعی را برافراشته‌اند[۲۵].

صدقات پنهانی امام صادق(ع)‌

صدقه دادن پنهانی از برترین کارهاست که خداوند آن را بسیار دوست می‌دارد.؛ چراکه از اعمال خالصی است که مشوب به هیچ غرض و هدفی از اهداف دنیوی نبوده است و این راه و روش همه ائمه اطهار(ع) بوده است و هرکدام از آن بزرگواران، سرپرستی گروهی از فقرا و نیازمندان را به صورت ناشناس برعهده داشته‌اند. امام صادق(ع) در دل تاریک شب برمی‌خاست و از خانه خارج شده، انبانی پر از نان، گوشت و پول بر دوش مبارک خود حمل می‌کرد و آن را به سوی فقیران و نیازمندان مدینه می‌برد و بین آنها تقسیم می‌کرد، در حالی‌که آنها ایشان را نمی‌شناختند، و زمانی که آن حضرت به لقاء خداوند شتافتند، فقرای مدینه دیدند که آن صدقه‌های پنهانی قطع شده و تازه فهمیدند آورنده آن پول‌ها و نان‌ها، امام صادق(ع) بوده است‌[۲۶].[۲۷]

تواضع امام صادق(ع) ‌

از دیگر جلوه‌های شخصیت بزرگ امام صادق(ع) این بود که آن حضرت، در عین حالی‌که سرور مسلمانان و پیشوای میلیون‌ها نفر بودند، خود را کسی ندانسته و شدیدا به تواضع و فروتنی عشق می‌ورزیدند. از نشانه‌های تواضع آن حضرت این بود که از نشستن روی فرش‌های گرانقیمت خودداری کرده و همیشه بر فرش حصیر می‌نشستند[۲۸]. آن حضرت همیشه از متکبّران و خودبزرگ‌بینان بیزار بوده و بر آنان خرده می‌گرفت. روزی از یکی از قبایل عبور می‌کردند. رو به مردی کرده و فرمودند: «بزرگ این قبیله کیست؟» مرد به سرعت در جواب آن حضرت گفت: من. امام(ع) از این حالت او خوششان نیامد و به او گفتند: «اگر تو آقا و بزرگوار بودی، به این سرعت نمی‌گفتی من»[۲۹].[۳۰]

اخلاق والای امام صادق(ع) ‌

امام صادق(ع) به مرتبه بزرگی از اخلاق والای اسلامی و انسانی دست یافته بود. امام(ع) به واسطه همین اخلاق خوب که امتداد اخلاق بزرگ‌منشانه جدّش رسول خدا ـ که همین اخلاق موجب برتری او بر سایر پیامبران گردیده بود ـ توانسته بود دل‌های مردم را به دست آورده و عواطف و محبّت آنان را به خود جلب نماید.

نشانه این مکارم اخلاق و بلندطبعی آن حضرت، این بود که به کسانی که به ایشان بدی روا می‌داشتند، خوبی و احسان می‌نمود. روایت شده است در ایام حج، یکی از حاجیان به گمان اینکه همیان یا کیسه پول خود را گم کرده است، به جست‌وجوی آن پرداخت و چون در مسجد پیامبر جز امام صادق که مشغول نماز بود کسی را ندید و آن حضرت را نمی‌شناخت، در آن حضرت درآویخت که تو همیان مرا برداشته‌ای. امام با کمال مدارا و نرمی به او گفتند: در همیان تو چه بوده است؟ مرد گفت هزار دینار. امام هزار دینار به او دادند و مرد به راه خود رفت. وقتی به منزل خود رسید همیان خود را یافت. به مسجد بازگشت و به جهت معذرت، به نزد امام رفت و هزار دینار را به آن حضرت تقدیم کرد. امام(ع) از قبول آن پول خودداری کرده و فرمودند: «چیزی که از دست من خارج شده است، دیگر به دست من بازنمی‌گردد» مرد مات و مبهوت شد و پرسید: این شخص کیست؟ به او گفتند: این جعفر صادق است. مرد همین‌طورکه می‌رفت با نهایت تحسین می‌گفت: بلی، چنین افعالی از چنین کسانی سر می‌زند[۳۱].[۳۲]

صبر امام صادق(ع)‌

از صفات بارز امام صادق(ع) صبر آن حضرت و جزع نکردن بر مصائب و محنت‌های بزرگی است که به آن حضرت می‌رسیده است. یکی از مظاهر صبر آن حضرت، هنگام از دنیا رفتن فرزندش اسماعیل بود. فرزندی که از نظر ادب علم و فضیلت، چشم‌ها را خیره کرده بود. امام پس از مرگ اسماعیل، عدّه‌ای از اصحاب خود را جمع کرده و برای آنها سفره‌ای گسترد و در آن از بهترین غذاها آماده ساخت. هنگامی که آنان از خوردن غذا فارغ شدند، یکی از اصحاب از ایشان پرسید: مولای من، در شما اثری از حزن و اندوه بر فرزند از دست رفته‌ات، نمی‌بینم. امام(ع) در پاسخ او فرمودند: چگونه من این‌چنین که می‌بینید نباشم، درحالی‌که در خبر راستگوترین راستگویان ـ یعنی جدّش رسول خدا ـ آمده است که به اصحابش فرمود، من می‌میرم و شما می‌میرید[۳۳].[۳۴]

عبادت امام صادق(ع) ‌

روآوردن امام صادق(ع) به عبادت و اطاعت خداوند تعالی از بارزترین صفات ایشان است. آن حضرت در زمانه خود از همه مردم بیشتر خدا را عبادت می‌کرده و در عبادت خود اخلاص را به بزرگترین وجهی رعایت می‌نموده است. اکنون خلاصه‌ای از شرح عبادات آن حضرت را می‌آوریم:

  1. نماز: نماز از والاترین و بااهمیت‌ترین عبادات در اسلام است و امام صادق(ع) در بسیاری از روایات خود، این مطلب را مورد تأکید قرار داده است. ایشان فرموده‌اند: «مَا تَقَرَّبَ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِشَيْ‌ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ»؛ بعد از معرفت خدا، هیچ عملی مانند نماز بنده را به خدا نزدیک نمی‌کند[۳۵] و فرموده‌اند: برترین اعمال در نزد خدا روز قیامت، نماز است و هیچ‌کس بهتر از بنده‌ای نیست که در هنگام وضو گرفتن، نیکو وضو بگیرد[۳۶]. ابو بصیر گوید: پس از شهادت امام صادق(ع) جهت عرض تسلیت بر امّ حمیده همسر امام صادق(ع) وارد شدم. گریه کرد و من از گریه او گریستم. سپس گفت: ای ابا محمّد، اگر هنگام مرگ امام صادق را دیده بودی، حتما چیز عجیبی می‌دیدی. ایشان هنگام مرگ چشمانش را باز کرد، سپس گفت: «تمام خویشاوندان مرا به نزد من فراخوانید» امّ حمیده گوید: ما حتّی یک نفر از فامیل را باقی نگذاشتیم مگر اینکه آنان را به نزد او آورده، همه را جمع کردیم. آن حضرت به تمام آنها نگاهی انداخته، سپس فرمودند: «إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ»؛ شفاعت ما به کسانی که نماز را سبک بشمارند، نمی‌رسد[۳۷].
  2. روزه: روزه یکی از عبادات مهم اسلام است و این بدان جهت است که براین عبادت، آثار مهم اجتماعی، طبّی و اخلاقی مترتّب شده و روزه سپری در برابر آتش جهنّم است. هم‌چنان که امام صادق(ع) در روایت چنین فرموده‌اند: «وَ هُوَ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ»[۳۸]. امام صادق(ع) این‌چنین روزه‌داران را به آراستن خود به اخلاق و آداب روزه‌داری ترغیب و تشویق فرموده است: «إِذَا صُمْتَ فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ لِسَانُكَ مِنَ الْقَبِيحِ وَ الْحَرَامِ وَ دَعِ الْمِرَاءَ وَ أَذَى الْخَادِمِ وَ لْيَكُنْ عَلَيْكَ وَقَارُ الصِّيَامِ وَ لَا تَجْعَلْ يَوْمَ صَوْمِكَ مِثْلَ يَوْمِ فِطْرِكَ سَوَاءً...»؛ و چون روزه گرفتی، باید که گوش، چشم و زبانت نیز روزه بدارد و به قبیح و حرام باز نشود. جدال را ترک کن، به خدمتکار خود آزار مرسان، وقار روزه را حفظ کن و مبادا که روز روزه‌داری‌ات با روزی که روزه نداری، یکسان باشد[۳۹].
  3. حج: حج گذشته از قداست و معنویتی که دارد، از مهمترین گردهم‌آیی‌های سیاسی و عبادی است که همه ساله در عالم اسلام برپا می‌شود. مهمترین مشکلاتی که مسلمانان با آن مواجه هستند، چه از نظر اقتصادی یا اجتماعی و یا مشکلات سیاسی داخلی و خارجی، همه و همه در حج به معرض دید همه مسلمانان درمی‌آید. حج یکی از مهمترین وسائل ارتباطی است که مسلمانان جهان در آن با یکدیگر آشنا می‌شوند. امام صادق(ع) به دفعات متعدّد عمل حج را به انجام رساندند و با بسیاری از حاجیان مسلمان در این سفرها دیدار کردند. امام صادق(ع) در تمام این دیدارها، همیشه معلّم و ارشادکننده آنها به مسائل حج بوده‌اند. ایشان و پدر بزرگوارشان امام محمّد باقر(ع) همیشه کوشش داشته‌اند تا احکام حج را به صورتی مفصّل بیان نمایند و محدثان و فقها، احکام این فریضه مهم را از این دو امام بزرگ ثبت و ضبط نموده‌اند و اگر این دو شخصیت بزرگ نبودند، مسائل و احکام حج هرگز دانسته نمی‌شد. امام صادق(ع) از بزرگترین خشوع‌کنندگان و دعاکنندگان در مواقف حج بودند. روایت شده که سفیان ثوری گفته است: به خدا قسم که دیدم جعفر بن محمد را و ندیدم حاجی‌ای را که در مشاعر وقوف کرده باشد و در تضرّع و ابتهال و ناله و زاری به درگاه خداوند بیش از او یا به مانند او عملی انجام داده باشد. هنگامی که او به عرفات رسید، از مردم کناره گرفت و در دعا و نیایش به درگاه خدا در آن موقف شریف، غرق شد[۴۰].

دانش امام صادق(ع) به همه زبان‌ها

امام صادق(ع) از همان سنّ کم و طفولیت، دانا به تمام زبان‌های دنیا بوده است.؛ چراکه با اهل هر زبانی با زبان خود او سخن می‌گفته است. اینک به روایاتی در این زمینه توجّه کنید:

  1. یونس بن ظبیان نبطی روایت می‌کند که امام صادق(ع) با او به زبان نبطی سخن گفته و به او خبر داده است که اوّلین کسی که علیه حضرت موسی(ع) قیام کرده و اوّلین کسی که بر مسیح شوریده و اوّلین کسانی که بر امام امیر المؤمنان(ع) در نهروان شورش کردند، چه کسانی بوده‌اند. و در پایان کلامش فرموده است: «مالح دیربیر ماکی مالح» که معنی این جمله نبطی این است که این مسأله در نزدیکی‌های ده شما در نبطیه انجام گرفته است‌[۴۱].
  2. عامر بن علی جامعی روایت می‌کند که به امام صادق(ع) گفتم: خدا مرا قربانت کند. ما حیواناتی که توسّط اهل کتاب ذبح می‌شوند، می‌خوریم و نمی‌دانیم که آیا هنگام کشتن، نام خدا را می‌برند یا نه. امام صادق(ع) در جواب فرمودند: اگر شنیدید که آنها در هنگام ذبح نام خدا را بردند، می‌توانید از ذبایح آنها بخورید. سپس فرمودند: آیا می‌دانید آنها هنگام ذبح چه کلامی را باید بر زبان جاری کنند؟ گفتم: نه. آن حضرت چیزی را بیان کردند که من معنایش را نفهمیدم و فرمودند: آنان دستور دارند هنگام ذبح این جملات را بر زبان جاری کنند. عرض کردم: خدا مرا فدایت کند. صلاح می‌دانی که من این جملات را بنویسم تا فراموش نکنم؟ حضرت فرمودند: بنویس: «نوح أیوا ادینو بلهیز مالحوا عالم اشرسوا أورصوبنوا (یوسعه) موسق ذعال اسطحوا»[۴۲].[۴۳]

منابع

پانویس

  1. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۱۹.
  2. الفصول المهمه، ص۱۹۲.
  3. اصول کافى، ج۱، ص۴۷۲؛ تاریخ اهل البیت، ص۱۲۲؛ ارشاد، ج۲، ص۸۰؛ تذکرة الخواص ۳۰۶ و ۳۰۷. اما درباره قاسم بن محمد بن ابو بکر مى‌توان گفت که او یکى از فقیهان گران‌قدر و مورد احترام خلیفه زمان خود عمر بن عبدالعزیز بوده و درباره او گفته است اگر چنین اختیارى داشتم او را به منصب خلافت مى‌نشاندم، وى عمر طولانى داشته و در آخر عمر نابینا نیز گردیده بود، چون هنگام وفاتش فرارسید به پسرش گفت قبر مرا با زمین همسطح کن و هشدار که پس از من هرگز نگوى پدر م چنین و چنان بود، وى در مکانى به نام قدید که مکانى میان مکه و مدینه است وفات کرده است، شرح‌حال او را مى‌توان در این کتاب‌ها یافت: صفة الصفوة، ج۲، ص۵۱- ۵۲؛ المعارف، ص۱۰۲؛ معجم البلدان، ج۳، ص۳۱۳؛ وفیات الاعیان، ج۴، ص۵۹.
  4. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص۴۵ ـ ۴۶.
  5. تاریخ ابن الوردى، ج۱، ص۲۶۶؛ الاتّحاف بحب الاشراف، ص۵۴؛ ابو نصر بخارى، سرّ السّلسلة العلویه، ص۳۴؛ ینابیع الموده، ص۴۵۷؛ تذکرة الحفّاظ، ج۱، ص۱۵۷؛ مؤمن شبلنجى، نور الابصار، ص۱۳۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۱۹۱.
  6. اصول کافى، ج۱، ص۴۷۲؛ مناقب آل ابى طالب، ج۴، ص۲۸۰؛ تاریخ اهل البیت، ص۸۱؛ ارشاد، ج۲، ص۱۷۹؛ اعلام الورى، ج۱، ص۵۱۴.
  7. مناقب آل ابى طالب، ج۴، ص۲۰۸.
  8. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۴۸.
  9. قزوینى، موسوعة الامام الصادق، ج۱، ص۱۶۲.
  10. سمعانى در انساب، ج۳، ص۵۰۷ گفته است صادق لقب جعفر صادق است که به جهت صدق در گفتارش ملقب به این لقب گردیده است.
  11. تذکرة الخواص، ص۳۰۷؛ مرآة الزمان، ج۵، ص۱۶۶ از نسخه عکسى کتابخانه امام امیر المؤمنین(ع).
  12. تاریخ اهل البیت(ع)، ص۱۳۱؛ تذکرة الخواص، ص۳۰۷.
  13. مناقب آل ابى طالب، ج۴، ص۲۸۱.
  14. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۴۸.
  15. نه به صورت فراگرفتن سایر مردم. تلقّى هر امام از امام قبلى، همچون تعلّم شاگرد نزد استاد نیست. (مصحّح)
  16. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۵۹.
  17. اعلام الوری‌، ۲۶۶.
  18. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۶۷- ۲۷۱؛ بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج۲۰، ص۹۵۶؛ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ص۲۱۷.
  19. المناقب، ج۴، ص۲۴۷.
  20. فرهتگ فرق اسلامی‌، پانزده و سی و هشت.
  21. الصواعق المحرقة، ۱۲۰.
  22. تهذیب الکمال، ج۵، ص۷۵.
  23. لطفی، مهدی، امامت امام صادق، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۳۹؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۶۷.
  24. اصول کافى، ج۱، ص۲۲۹؛ آیه شریفه در متن روایت به همین ترتیب آمده است، البته این آیه در قرآن به این صورت آمده است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ... «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  25. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۲۹.
  26. الامام جعفر الصادق، ص۴۷.
  27. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۳.
  28. النجوم الزاهرة، ج۵، ص۱۷۶.
  29. محمد بن سعد، طبقات کبرى، ج۱، ص۳۲.
  30. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۴.
  31. الامام جعفر الصادق، ص۴۸.
  32. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۵.
  33. الامام جعفر الصادق، ص۴۹.
  34. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۶.
  35. مجموعه ورام، ج۲، ص۸۶.
  36. وسائل الشیعه، ج۶، ص۴۳۲؛ ج۸، ص۱۲۹.
  37. وسائل الشیعه، ج۳، ص۱۷.
  38. وسائل الشیعه، ج۳، ص۲۹۰.
  39. وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۶۵.
  40. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۷.
  41. الإمام الصادق کما عرفه علماء الغرب، ص۴۸.
  42. الإمام الصادق کما عرفه علماء الغرب، ص۴۷.
  43. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۵۴.