پیشینه فعالیت سازمان وکالت چیست؟ (پرسش)
پیشینه فعالیت سازمان وکالت چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / نهاد وکالت |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
پیشینه فعالیت سازمان وکالت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمینرحیم لطیفی، در کتاب «پرسمان نیابت» در اینباره گفته است:
«برخی روایات و نوشتههای تاریخی حکایت میکنند که پیامبر اکرم (ص) و دیگر امامان وکیلهایی داشتهاند که انجام وظایفی را عهدهدار بودهاند. پیامبر اکرم (ص) به جابر بن عبدالله که راهی خیبر بود فرمود: "إِذَا أَتَيْتَ وَكِيلِي فَخُذْ مِنْهُ خَمْسَةَ عَشَرَ وَسْقاً فَإِنِ ابْتَغَى مِنْكَ آيَةً فَضَعْ يَدَكَ عَلَى تَرْقُوَتِهِ"[۱].
آنجا که فاطمه (س) از حق مالکیت خود بر فدک دفاع میکند میفرمایند: "ألیست فی یدی و فیها وکیلی؟!"[۲]روایت دیگر در همین زمینه میگوید: "فَلَمْ يَزَلْ وُكَلَاؤُهَا فِيهَا- حَيَاةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَلَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ أَخْرَجَ عَنْهَا وُكَلَاءَهَا"[۳].
وقتی خبر به علی (ع) رسید که طلحه و زبیر میگویند: علی مال و ثروتی ندارد، به وکلاء خود، دستور داد، غله و اموال را گرد آورند...[۴]. در روایتی که سخن از کمکرسانی به مستمندی توسط امام حسن مجتبی (ع) میباشد آمده است: "فَدَعَا الْحَسَنُ (ع) بِوَكِيلِهِ"[۵].
هر چند موارد یادشده از به کارگیری وکیل، نماینده و کارگزار توسط پیامبر اکرم (ص) و دیگر امامان حکایت میکند لکن هیچکدام همخوانی کامل با مفهوم نهاد وکالت که در این پژوهش مطرح است ندارند. چون نهاد وکالت مجموعه سامانمند با اهداف و ویژگیهایی است که در بستر زمانی و مکانی خاصی پدید آمده است. از آنچه درباره زمینههای پیدایش نهاد وکالت گفته آمد آشکار میشود که ضرورت و نیاز به چنین نظامی مربوط به دوره دوم امامت یعنی زمان امام جعفر صادق (ع) بوده است، و پیش از آن چنین تشکیلاتی فلسفه وجود نداشته است.
پیرامون تاریخ دقیق پیدایش نهاد وکالت دو نظریه، مهم است:
- شماری از پژوهشگران این رشته گفتهاند و از نوشته شماری دیگر، برمیآید که: نظام وکالت در عصر امام کاظم (ع) و یا پس از آن تشکیل شده و آغاز بهکار کرده است[۶].
- بیشتر پژوهشگران باور دارند نهاد وکالت به دست مبارک امام صادق (ع) تأسیس شد[۷] و بر این گفته شواهد و دلایل نیز آوردهاند که به برخی آنها اشاره میشود.
- جمعیت و مناطق شیعهنشین چندان گسترده نبود تا نیازی به فرستادن نماینده یا کارگزار توسط امام باقر (ع) و امامان پیش از ایشان باشد. به ویژه بعد از شهادت امام حسین (ع) حتی شیعیان سیاسی نیز رو به کاستی بود. تا آنجا که امام باقر (ع) فرمودند: مردمان پس از شهادت حسین (ع) (از گرد امام) پراکنده شدند مگر سه نفر ابوخالد کابلی، یحیی بن ام طویل و جبیر بن مطعم، سپس مردمان به امامان پیوستند و زیاد شدند[۸].
- استبداد اموی خیال نابودی نام و یاد اهل بیت (ع) را در سر داشت و با هرگونه حرکتی از جانب امام (ع) و یا پیروان او به سختی واکنش نشان میداد[۹].
- یکی از هدفهای کلان نهاد وکالت گردآوری خمس، زکات، هدیهها و… بود. شیعیان پیش از امامت امام صادق (ع) در نهایت تنگدستی بودند وجوهاتی نبود تا فکری برای جمعآوری آن شود، در زمان امام سجاد (ع) تنها در مدینه صد خانوار تهیدست وجود داشت که حضرت به آنها کمک میداد[۱۰].نظیر همین وضعیت در زمان امام باقر (ع) وجود داشت[۱۱].
- متن روایات و نوشتههای تاریخی وجود و نمود نهاد وکالت را تا زمان امام صادق (ع) ردیابی میکنند، شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ ق) آنجا که وکیل و کارگزاران امامان را معرفی میکند از وکلاء امام صادق (ع) نام میبرد مانند حمران بن اعین، مفضل بن عمر، معلی بن خنیس، ابن قاموس لخمی. "وَ مِنْهُمْ نَصْرُ بْنُ قَابُوسَ اللَّخْمِيُّ فَرُوِيَ أَنَّهُ كَانَ وَكِيلًا لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) عِشْرِينَ سَنَةً ... وَ كَانَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ وَكِيلًا لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)..."[۱۲]. منصور عباسی جاسوسی را در چهره فرد شیعی اهل خراسان که قصد پرداخت وجوه شرعی را دارد نزد امام صادق (ع) روانه کرد، تا دستاویزی علیه امام فراهم کند[۱۳]. قطب الدین راوندی در روایتی خبر از ارسال اموال از خراسان و ری به پیشگاه امام صادق (ع) میدهد[۱۴].
شهید صدر میفرمایند: نظام وکالت را عسکری (ع) تأسیس نکردهاند، بلکه پیش از ایشان در زمان پدر بزرگوارشان امام هادی (ع) و بلکه پیش از امام هادی (ع) موجود بوده است[۱۵]. البته میتوان میان نظر دوم با دیگر نظریهها از جمله نظر اول اینگونه آشتی داد که اصلِ راهاندازی نهاد وکالت توسط امام صادق (ع) بوده و گسترش و پیچیده شدن ساختار آن در زمان دیگر امامان بوده است[۱۶].
در زمان امام هفتم (ع) نهاد وکالت با دشواریهایی روبرو شد، رهبر و وکیلهای این نظام زندانی و شکنجه شدند، محمد بن ابی عمیر وکیل بغداد در سالهای ۱۷۹ ق توسط هارون الرشید دستگیر شد و چون نام و جای وکلاء را بروز نداد با خواهرش چهار سال زندانی و شکنجه شد[۱۷].
علی بن یقطین بن موسی بغدادی[۱۸] وکیل امام که وجوهات و استفتائات را بهوسیله اسماعیل بن سلام به محضر امام کاظم (ع) میرسانید توسط هارون زندانی شد و پس از چهار سال در همان زندان درگذشت[۱۹].
دهها نفر از علویها و رابطین امام (ع) دستگیر و زندانی شدند تا سرانجام خود امام کاظم (ع) نیز شهید شدند[۲۰]. با وجود این همه سختیها نهاد وکالت راه خود را ادامه و حوزه کاری خود را گسترش داد، در کوفه، بغداد، مدینه، مصر و… حضور فعال داشت.
امام رضا (ع) در شرایط نابسامان به رهبری این نهاد رسید، شماری از وکلای سرشناس پس از شهادت امام کاظم (ع) بنا بر انگیزههایی شعار وقف دادند، امام کاظم (ع) را آخرین امام و مهدی امت پنداشتند[۲۱] لذا امام رضا (ع) با تلاش زیاد برخی از آنها را به راه مستقیم امامت برگردانید، مانند عثمان بن عیسی رواسی[۲۲]. امام (ع) طی بیست سال تلاش (۲۰۲-۱۸۳) موفق شدند پیروان اهل بیت را یکپارچه سازند نهاد وکالت را تا درون دستگاه حکومت گسترش دادند.
نوح بن دراج که فرزندش وکیل امام (ع) بود[۲۳] به سِمَت قاضی بغداد و سپس کوفه منصوب شد در حالی که عقیده اصلی خود را پنهان میکرد[۲۴]. حسن بن حسین انباری از ارادتمندان امام هشتم که در دستگاه عباسی جایگاه مهمی داشت همین طور حسین بن عبدالله نیشابوری از والیان معتصم عباسی که به فریاد بینوایان شیعه میرسید[۲۵].
نهاد وکالت در آستانه ورود عصر امام جواد (ع) نیز از جایگاه ویژهای برخوردار بود، وکلایی مانند عبدالرحمن بن حجاج، صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالرحمن و… در تثبیت و شناسایی امامت امام جواد (ع) که به لحاظ کمیِ سن و سال تردیدهای پدید آورده بود نقش مهمی ایفاء کردند[۲۶].
با شهادت امام جواد (ع) (۲۲۰ ق) و آغاز دوره سیوچهارسالهای امامت علی النقی (ع) (۲۵۴-۲۲۰ ق) نهاد وکالت نیز وارد زندگی اجتماعی-سیاسی تازه شد به این معنی که حکومت عباسی پیوست سیاست مأمون، دست به کوچ اجباری امام هادی (ع) از مدینه به سامرا زد که یکی از پیامدهای این سیاست قطع تماس مردم با امام (ع) بود، اینجا بود که "نهاد" تنها مرجع مردم و خط اتصال آنها با امام (ع) بود.
در سال (۲۵۴ ق) آغاز امامت حضرت عسکری (ع) حال و هوای غیبت امام به مشام میرسید، یعنی خود امام مردم را سفارش به مراجعه نزد وکلاء میکردند، و اینجا بود که مهمترین کار و رسالت "نهاد" یعنی زمینهسازی ورود شیعه به عصر غیبت آغاز شد و بلافاصله پس از شهادت امام عسکری (ع) (۲۶۰ ق) عثمان بن سعید عمری عهدهدار مسؤلیت انحصاری نظام وکالت به عنوان سفیر امام دوازدهم (ع) شد، و این بود آستانه غیبت صغری و اوج کار "نهاد" سرانجام نهال تدبیر ائمه (ع) در دامان سفیران پاکباز با سیراب شدن از خون جانهای عاشق، به بار نشست؛ یکپارچگی، گسترش و توانمندی پیروان اهل بیت (ع) تنها گوشهای از برآیند نهاد وکالت بود.
ابوعلی بن مقله وزیر خلیفه الراضی بالله، در سال ۳۲۵ وقتی به مشکلی برمیخورد پناه به سفیر سوم میبرد که توسط حسین بن علی نوبختی از کاتبان و مشاوران دربار، مشکل او برطرف میشود[۲۷]. اقتدار نهاد وکالت، فدک غصب شده را از الراضی خلیفه عباسی میستاند[۲۸]، اقتصاد نیرومند نهاد، دایره نیازمندان شیعه را در نوردیده، به امداد مردمان آن سامان شتافته تا آنجا که در همین راستا به دستگاه خلافت نیز کمک مالی شد[۲۹].
نهاد وکالت طی هفتاد سال غیبت صغری (۳۲۹-۲۶۰ ق) در پرتو رهبریهای نواب اربعه به زندگی سیاسی-اجتماعی خود ادامه داد و سرانجام در سال (۳۲۹ ق) با درگذشت چهارمین و آخرین سفیر علی بن محمد سمری به دستور مستقیم امام دوازدهم (ع)[۳۰] پایان کار نهاد وکالت اعلام شد و به این صورت نهاد وکالت پس از فعالیت نزدیک به دویست سال جای خود را به نیابت عامه واگذار کرد و عصر غیبت کبری آغاز شد»[۳۱].
پاسخهای دیگر
۱. نویسندگان کتاب «نگین آفرینش»؛ |
---|
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«مسئله وکالت و وجود وکیل یا وکلایی برای امامان (ع) سابقهای دیرین داشته است؛ ولی به نظر محقّقان تا پیش از دوره امام صادق (ع) نهادی منسجم و تشکیلاتی منظم به نام سازمان وکالت از نظر تاریخی ثابت نشده است. از سوی دیگر با مطالعه وضعیت سیاسی زمان امام صادق (ع) و گستردگی و پراکندگی جمعیت شیعیان در این دوره و لزوم ارتباط بین امام و شیعیان، زمینههای شکلگیری چنین سازمانی وجود داشته است؛ به ویژه که در منابع تاریخی، افراد متعددی به عنوان وکلای امام صادق (ع) نام برده شدهاند؛ مانند عبدالرحمن بن الحجّاج، معلّی بن خُنیس، نصر بن قاموس لخمی و غیر آنها.[۳۲] با توجه به قرائن و شواهد بیان شده میتوان گفت که سازمان وکالت، از زمان امام صادق (ع) آغاز به کار کرده و تا پایان غیبت صغرا و مقارن با وفات نایب چهارم فعالیت خود را ادامه داده و به پایان رسانده است؛ زیرا با شروع غیبت کبرا امام مهدی (ع) فرد یا افراد خاصّی را بین خود و شیعیان به عنوان وکیل قرار نداده است؛ بلکه امور شیعیان را در یک دستور کلی به فقها و علمای شیعه سپرده است. این، همان جریانِ نیابت عامه است که با سازمان وکالت به معنایی که تاکنون بیان شد، متفاوت است»[۳۳].
|
پرسشهای وابسته
- مراد از نهاد یا نظام وکالت در مباحث مهدویت چیست؟ (پرسش)
- بحث از نیابت و نهاد وکالت چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- واژه وکالت در لغت و اصطلاح مهدویت چیست؟ (پرسش)
- وکالت و وکیل به چه معناست؟ (پرسش)
- اهداف سازمان وکالت چیست؟ (پرسش)
- پیشینه فعالیت سازمان وکالت چیست؟ (پرسش)
- مهمترین وکلای امامان کدامند و منطقه فعالیت آنها چیست؟ (پرسش)
- پیشینه گستره جغرافیایی سازمان وکالت چیست؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی غیر از سفرا وکیل نیز داشته است؟ (پرسش)
- چه ویژگیهایی برای وکیلان لازم و ضروری است؟ (پرسش)
- علل ایجاد سازمان وکالت چیست؟ (پرسش)
- وظایف و مسئولیتهای سازمان وکالت چیست؟ (پرسش)
- عناصر گوناگون سازمان وکالت چیست؟ (پرسش)
- ساختار سازمان وکالت چیست؟ (پرسش)
- نهاد وکالت کدام مناطق و سرزمینهای اسلامی را زیر پوشش داشت؟ (پرسش)
- جایگاه و وظایف رهبر نهاد وکالت چه بوده است؟ (پرسش)
- وکلاء و نواب و سفراء در برابر نهاد وکالت چه وظایفی داشتند؟ (پرسش)
- ویژگیها و شرایط برای وکیلان چیست؟ (پرسش)
- زمینههای پیدایش نهاد وکالت چه بوده است؟ (پرسش)
- انگیزه تأسیس نهاد وکالت چه بوده است؟ (پرسش)
- آیا در تاریخ و فرق اسلامی سازمان یا نهاد مشابه نهاد وکالت وجود داشته است؟ (پرسش)
- برخورد دولت و نزدیکان دستگاه عباسی با نهاد وکالت چگونه بود؟ (پرسش)
- با وجود سختگیریهای دستگاه عباسی نهاد وکالت چگونه و با چه ابزار و شیوههایی به اهداف نهاد جامه عمل میپوشانیدند؟ (پرسش)
- آیا نهاد وکالت افراد نفوذی در درون دستگاه عباسی داشته است؟ (پرسش)
- وکلای امام مهدی چه کسانی هستند؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ همین که نزد وکیلم رسیدی، پانزده بار شتر از او بخواه و چنانچه نشانهای درخواست کرد، بر سینهی او دست بگذار؛ نوری، مستدرک الوسایل، ۴۳،۱۴ کتاب الاجاره، ح۱۶۰۶۳.
- ↑ آیا فدک در اختیار من نیست آیا وکیلم در آن نیست؛ نوری، مستدرک الوسایل، ۳۹۹،۱۷، ح۲۱۶۵۷.
- ↑ کلینی، الاصول منالکافی، ۵۴۳،۱، باب الفیء والاموال، ح۵: پیوسته در طول حیات پیامبر وکیلان او (حضرت زهرا) در آنجا (فدک) حضور داشتند همین که ابوبکر خلیفه شد وکیلان او را از آنجا اخراج کرد.
- ↑ "فَأَمَرَ وُكَلَاءَهُ أَنْ يَجْمَعُوا غَلَّتَهُ..." عاملی، وسایلالشیعه، ۳۴۳،۳.
- ↑ امام حسن (ع) وکیلش را خواند... عاملی، وسایلالشیعه، ۳۴۳،۳؛ نوری، مستدرکالوسایل، ۲۷۰،۷، ح۸۲۱۰.
- ↑ مدرسی طباطبائی، مکتب در فرایند تکامل، ص ۲۰؛ پیشوایی، سیره پیشوایان، ۵۷۳: امام هادی (ع) مؤسس سازمان وکالت بود؛ اباذری، ابوالقاسم حسینبنروح، ص ۲۵، بهدست امام نهم (ع) نهاد وکالت راهاندازی شد.
- ↑ مانند دکتر جواد علی: جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۵۶ به نقل از Javad Ali OP, in Der Islam, xxv (۱۹۳۹), ۲۱۲. و نیز خود دکتر جاسم حسین: تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۳۴. و نیز مسعود پورسید آقایی: پورسید آقایی، تاریخ عصر غیبت، و...، ص ۱۸۷. و نیز محمدرضا جباری: سازمان وکالت، ۱ ، ص ۴۷.
- ↑ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ۳۳۸،۱، ح۱۹۴.
- ↑ مواردی از سختگیری و فشار دستگاه اموی و عباسی در زمینههای پیدایش نهاد گذشت.
- ↑ اصفهانی، حیلةالاولیاء، ۱۳۶،۳.
- ↑ ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ۱۶۶،۲.
- ↑ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۴۶.
- ↑ کلینی، الاصول منالکافی، ۴۷۵،۱ باب مولد ابیعبدالله، ح۶.
- ↑ راوندی، الخرائج و الجرائح، ۷۷۷،۲ روایت ۱۰۱.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبةالصغری، ص ۲۲۶.
- ↑ ر.ک: جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۳۵؛ پور سید آقایی، تاریخ عصر غیبت، ص ۱۸۶؛ جباری، سازمان وکالت، ص ۶۳.
- ↑ رجالالنجاشی، ص ۳۲۶، رقم ۸۸۷؛ "و كان وجها من وجوه الرافضة. و كان حبس في أيام الرشيد فقيل: ليلي القضاء و قيل: إنه ولي بعد ذلك، و قيل: بل ليدل على مواضع الشيعة و أصحاب موسى بن جعفر (ع)، و روي أنه ضرب أسواطا بلغت منه، فكاد أن يقر لعظم الألم، فسمع محمد بن يونس بن عبد الرحمن و هو يقول: اتق الله يا محمد بن أبي عمير، فصبر ففرج الله، و روي أنه حبسه المأمون حتى ولاه قضاء بعض البلاد، و قيل: إن أخته دفنت كتبه في حال استتارها و كونه في الحبس أربع سنين فهلكت الكتب..." (رجالالنجاشی، ص ۲۳۷، رقم ۷۱۵)؛ "ضُرِبَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ مِائَةَ خَشَبَةٍ وَ عِشْرِينَ خَشَبَةً أَيَّامَ هَارُونَ لَعَنَهُ اللَّهُ، تَوَلَّى ضَرْبَهُ السِّنْدِيُّ بْنُ شَاهَكَ عَلَى التَّشَيُّعِ وَ حُبِسَ" (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲ رقم ۱۱۰۶).
- ↑ متولد ۱۲۴ ق و متوفای ۱۸۲ ق از اصحاب امام کاظم و وزیر هارون الرشید عباسی پدرش یقطین از داعیان و رهبران عباسی و ضد امویها بود در تأیید شخصیت او دو نظر مثبت و منفی است مورد توجه سفاح عباسی و دارای مقام نزد او بود اما علی بن یقطین از یاران امام صادق و امام کاظم بود او در زمان مهدی عباسی دستیار ارشد و نگهدارنده مهر او بود با سلاح تقیه خدمات بزرگی به مکتب اهل بیت انجام داد دو کتاب تألیف کرده است و محمد امین ولیعهد هارون بر جنازه او نماز کرد. ر.ک: مقاله حسین سرمد محمدی، دایرة المعارف تشیع، ج۱۱، ص ۴۳۷.
- ↑ رجالالنجاشی، ص ۲۷۳، رقم ۷۱۵؛ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۳۵.
- ↑ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۵۶.
- ↑ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۹۸.
- ↑ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص ۸۶۰، ح۱۱۱۷.
- ↑ رجالالنجاشی، ص ۱۰۲، رقم ۲۵۴: "كان وكيلا لأبي الحسن و أبي محمد (ع)... و أبوه نوح بن دراج كان قاضيا بالكوفة".
- ↑ "قاضي الكوفة، ثمّ بغداد بالجانب الشرقي، و حكم بين الناس ثلاثة أعوام و هو ضرير، ثمّ ظهر أمره فصرف" میزان الاعتدال، ذهبی، ۲۷۶،۴ رقم ۹۱۳۳.
- ↑ ر.ک: کلینی، الاصول منالکافی، ۵ ، ص ۱۱۲، ۱۱۱، کتاب المعیشة باب شرط منالاذن، ح۵ و ۶.
- ↑ مسعودی، اثباتالوصیة، ۲۳۵-۲۳۱.
- ↑ اباذری، ابوالقاسم حسینبنروح، ص ۶۵.
- ↑ شیخ عباس قمی، تتمةالمنتهی، ۲۹۳.
- ↑ اباذری، ابوالقاسم حسینبنروح، ص ۶۶.
- ↑ "حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُكَتِّبُ قَالَ: كُنْتُ بِمَدِينَةِ السَّلَامِ فِي السَّنَةِ الَّتِي تُوُفِّيَ فِيهَا الشَّيْخُ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيُّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فَحَضَرْتُهُ قَبْلَ وَفَاتِهِ بِأَيَّامٍ فَأَخْرَجَ إِلَى النَّاسِ تَوْقِيعاً نُسْخَتُهُ- بسم الله الرحمن الرحيم- يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ الثَّانِيَةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ- قَالَ فَنَسَخْنَا هَذَا التَّوْقِيعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ السَّادِسُ عُدْنَا إِلَيْهِ وَ هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقِيلَ لَهُ مَنْ وَصِيُّكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لِلَّهِ أَمْرٌ هُوَ بَالِغُهُ وَ مَضَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ..." کمالالدین و تمامالنعمة، شیخ صدوق، ۲۹۴،۲، باب ۴۵، ح۴۵؛ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵.
- ↑ لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص۲۶-۳۴.
- ↑ غیبت طوسی، ص ۳۴۷ و ۳۴۸.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۲، ص ۹۴.