بحث:صحابه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'پیامبرخاتم' به 'پیامبر خاتم') |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
== [[عدالت صحابه]]== | == [[عدالت صحابه]]== | ||
== [[سنت صحابه]]== | == [[سنت صحابه]]== | ||
==[[اصحاب پیامبر]]== | |||
[[اصحاب]]، جمع [[صحابه]] است. صحابه در اصطلاح، کسی است که [[پیامبر]]{{صل}} را [[ملاقات]] کرده و به او [[ایمان]] آورده و با [[اعتقاد]] به [[اسلام]] از [[دنیا]] رفته است. | |||
[[اهل سنت]] همه صحابه را بدون استثناء، [[عادل]] میدانند و هیچ کسی از آنها را به [[فسق]] و [[گناه]] نمیتوان متهم کرد. آنها معتقدند [[صحابه پیامبر]]{{صل}} در موارد متعدد به [[اجتهاد]] خود عمل میکردند؛ زیرا همه آنها به دلیل [[همنشینی]] با پیامبر{{صل}} [[اهل]] اجتهاد بودند. نیز معتقدند امکان دارد که در برخی از موارد در اجتهاد خود دچار [[اشتباه]] و [[لغزش]] هم شده باشند، ولی هیچگاه آنها از سر عمد و [[علم]]، [[مرتکب گناه]] و خلاف نمیشدند. در نگاه اهل سنت، همه صحابه افزون بر [[عدالت]]، دارای اجتهاد نیز بودند. لازمه این اعتقاد این است که صحابه یک نوع مصونیت [[دینی]] دارند و باید درصدد توجیه و [[تأویل]] کارهای آنها باشیم و در صورت عدم توجیه، با [[چشمپوشی]] و [[سکوت]] از کنار آن بگذریم. | |||
اما [[شیعه]] میگوید با این که [[صحابی پیامبر]] بودن یک [[افتخار]] است و هیچگاه نمیتوان تمجیدها و تأییدهای [[آیات قرآن]] و خدمات ارزنده و مجاهدتهای صحابه را در [[تحکیم]] و تثبیت اسلام نادیده گرفت، ولی به هیچ وجه نمیتوان آنها را همسنگ و همسطح پنداشت؛ همانگونه که نمیتوان [[فضیلت]] عدالت و اجتهاد را برای همه آنها مطلق در نظر گرفت. به نظر شیعه، این اعتقاد نمیتواند درست باشد که صرف دیدار پیامبر{{صل}} همچون کیمیایی، شخص را مصونیت دائمی ببخشد و او را از هرگونه [[انتقاد]] برکنار دارد. | |||
درباره جایگاه صحابه از جهت [[زمان]] و مکان [[مسلمان]] شدن و نیز مشارکت در کارهای مهم، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. [[ابن سعد]] در طبقات، آنان را بر پنج طبقه میداند: | |||
طبقه اول: اهل [[بدر]] از [[مهاجران]] و [[انصار]]. | |||
طبقه دوم: کسانی که در بدر بوده، ولی پیش از بدر مسلمان شده و در [[جنگ احد]] و پس از آن در جنگهای دیگر حضور داشتهاند همانند: [[مهاجران به حبشه]]. | |||
طبقه سوم: کسانی که در [[جنگ خندق]] و پس از آن بودهاند. | |||
طبقه چهارم: کسانی که در [[فتح مکه]] بوده و پس از آن به [[اسلام]] گرویدهاند. | |||
طبقه پنجم: کسانی که به هنگام [[رحلت پیامبر]]{{صل}} کم سن بودهاند<ref>طبقات ابن سعد، ج۱، ص۸.</ref>. | |||
البته [[حاکم نیشابوری]] در تقسیمی دیگر، [[اصحاب]] را بر ۱۲ طبقه میداند. | |||
[[پیروان اهل بیت]] و [[شیعه]] هر چند در مفهوم [[صحابه]] با [[اهل سنت]] اختلافی ندارند، و هر کسی که [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و به او [[ایمان]] آورده است از اصحاب آن حضرت میدانند، ولی میگویند این مفهوم آن چنان فراگیر است که [[مؤمن]] و [[منافق]] و [[عادل]] و [[فاسق]] را دربرمیگیرد. از این رونمیپذیرند که همه اینان عادل باشند چنان که اهل سنت معتقدند بلکه هر یک از صحابه را با ترازوی کردارش، بهویژه پس از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} میسنجند تا ببینند چه اندازه بر [[دین]] پیامبر{{صل}} پایبند مانده و به [[انحراف]] نگراییده است. [[علامه شرفالدین]] میگوید: [[همنشینی]] پیامبر{{صل}} هر چند [[فضیلت]] است، ولی بیشک دلیلی بر [[عصمت]] آنان نیست. بنابراین، صحابه از جهت مصون ماندن از [[خطا]] و [[گناه]]، مانند دیگر مردماناند که افراد مورد [[اعتماد]]، عادل و [[پاکیزه]] از [[گناهان]] در میان آنان فراوان است و [[گناهکار]]، [[متجاوز]] و مجهولالحال نیز در میان آنان یافت میشود<ref>اجتهاد در مقابل نص، ص۴۹۱.</ref>. | |||
نظریه شیعه درباره صحابه برگرفته از [[کتاب خدا]] و [[سنت نبوی]] است. در [[قرآن]]، [[خداوند]] گروهی از اصحاب را منافق میشمارد و جمعی را [[اهل]] [[شک]] و عدهای را به نام آزاردهندگان [[رسول خدا]]{{صل}} و برخی را که به [[ارتداد]] خواهندگرایید، نام میبرد. در [[سنت]] نیز آمده است که (به اعتراف [[بخاری]] در صحیح خود) شماری از صحابه به قهقرا و [[عصر جاهلیت]] باز خواهند گشت و شمار آنان آن قدر است که پیامبر{{صل}} فرمود: | |||
«[[روز قیامت]] بر سر [[حوض کوثر]] وارد میشوند، ولی آنان را دور میکنند. میگویم اینان اصحاب من هستند، به من جواب داده میشود که تو میدانی، پس از تو چه [[بدعتها]] که نکردند و آنان را دور میکنند. افراد [[نجات]] یابنده جز به تعداد شترهای جا مانده از کاروان نخواهد بود»<ref>صحیح بخاری، ج۷، ص۲۶۵.</ref>. | |||
درباره [[عدالت]] نداشتن همه [[صحابه]]، بهترین [[شاهد]]، [[تاریخ]] است. مواردی که خود [[اصحاب]] از کردههای خویش در [[هراس]] بودهاند و اعتراف داشتند که پس از [[پیامبر]]{{صل}} به [[خطا]] و [[انحراف]] رفتهاند، یا این که برخی از صحابه، دیگری را به [[کذب]] و [[دروغ]] و [[نفاق]] و حتی [[کفر]] متهم کردهاند. اشخاصی مانند [[خالد بن ولید]]، [[مغیرة بن شعبه]]، [[معاویة بن ابوسفیان]]، [[براء بن عازب]]، [[انس بن مالک]]، [[ابو درداء]]، [[معاویة بن حدیج]]، [[بسر بن ارطاة]]، [[ولید بن عقبه]]، [[قدامة بن مظعون]]<ref>عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن، علی باقر شیخانی، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۳، ص۱۲۰.</ref>. | |||
برخلاف تهمتهایی که برخی [[جاهلان]] به [[پیروان اهل بیت]] میزنند و آنان را [[دشمن]] [[صحابه پیامبر]]{{صل}} و [[دشنام]] دهنده به آنان میدانند، [[شیعه]] برای اصحاب [[مخلص]] و [[وفادار]]، [[احترام]] بسیاری قائل است، بهویژه اصحابی که [[پیمان]] خود را با پیامبر{{صل}} نگسستند و پس از او نیز به سیرهاش وفادار ماندند. کسانی مانند [[ابورافع قبطی]] ([[غلام]] [[رسول الله]])، [[ابوذر غفاری]]، [[ابوایوب انصاری]]، [[بلال بن ریاح حبشی]] (مؤذن پیامبر)، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[حجر بن عدی کندی]]، [[حذیفه بن یمان]]، [[خباب بن ارت]]، [[خزیمه بن ثابت]]، [[سلمان فارسی]]، [[عمار بن یاسر]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[عدی بن حاتم طایی]]، [[مقداد بن اسود کندی]] و...<ref>منتهی الامال، ج۱، ص۲۳۱ و ۲۲۲ و ۲۲۹ و ۳۷۰ و ۲۳۰ و ۲۳۳ و ۲۳۹ و ۲۲۷.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۰۹.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۷۳: | ||
# [[جندب بن کعب]] | # [[جندب بن کعب]] | ||
# [[جهیم بن صلت]] | # [[جهیم بن صلت]] | ||
# | # جویریه | ||
# [[حارث بن صمه]] | # [[حارث بن صمه]] | ||
# [[حارث بن کلده]] | # [[حارث بن کلده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۰
نویسنده: سید جواد هاشمی
صحابه یا اصحاب، جمعِ صاحب، کسی که همراه و همدوره با پیامبر خدا(ص) و مدتی با آن حضرت بوده و او را دیده و از سخنان او شنیده است. به یاران پیامبر، اصحاب و صحابه گفته میشود و به کسانی که در نسل بعد بوده و پیامبر را ندیدهاند، "تابعین" گویند. صحابه پیامبر بودن یک افتخار است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را ستایش کرده است. کسانی همچون سلمان، ابوذر، بلال، ابن مسعود، مقداد، عمار یاسر، حمزه، از اصحاب پیامبر بودهاند و شمار آنان به هزاران نفر میرسد. البته برخی از صحابه، کارهای ناپسند و خلاف داشتند، و بعضی از منافقین هم در جمع صحابه بودند، پس نمیتوان همه صحابه را عادل و بیعیب دانست[۱].
مقدمه
- اصحاب و یاران پیامبر(ص) میباشند، اصطلاحاً آنانکه زمان رسول خدا را درک کرده و او را دیدهاند. شمار آنان را تا سیهزار نفر هم گفتهاند که البته رقم دقیقی نیست، چون تنها در حجّة الوداع، بیش از صدهزار نفر با آن حضرت حج انجام دادند و سخنان او را در غدیر شنیدند. برخی هم صحابی را کسی دانستهاند که او را دیده و از او حدیث نقل کرده یا مدّتی با او مصاحبت داشته است. در مقابل صحابه، تابعیناند که نسل پس از صحابهاند. بحث از صحابه از آنجا ریشه میگیرد که اهل سنت معتقدند همۀ صحابه عادل و منزّهاند و دلیلشان هم آیاتی است که از مؤمنان و مهاجران و انصار ستایش میکند و این اعتقاد، برای تصحیح خلافت ابوبکر و عمر و عثمان و نیز توجیه خلافهای عملی آنان است. در حالی که در آیات متعدّدی از برخی افراد آن زمان نکوهش شده و به گواهی تاریخ نیز خطاهای بزرگی از برخی سرزده و اعتقاد به عدالت همۀ صحابه، چیزی جز چشم نهادن بر واقعیات تاریخی و توجیه ظلم و انحراف برخی نیست. آیا علی(ع) که در همۀ صحنههای نبرد علیه باطل و شرک حضور داشته، و ابو سفیان که در همۀ توطئهها علیه اسلام فعالیّت داشته و اواخر عمر پیغمبر منافقانه مسلمان شده است برابرند؟[۲][۳].
صحابه در قرآن
- در قرآن، شکلهای گوناگون این واژه به کار رفته و مترجمان و مفسران قرآن در ترجمه و تفسیر آن، معانی لغوی آن را به کار بردهاند:
- ملازمه و همراهی دو بنده صالح خداوند: ﴿قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا﴾[۴].
- معاشرت مؤمن و کافر: ﴿وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا﴾[۵].
- معاشرت پیامبر(ص) و مشرکان: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ﴾[۶].[۷]
آیا قرآن به اصحاب پیامبر(ص) تضمین میدهد؟
- ستایشی که قرآن کریم از رفتار گذشته اصحاب پیامبر(ص) پلید کرده است، هرگز دلیل بر پاکی آنها از هر نوع فساد و انحرافی در دوران عمرشان نیست؛ زیرا رضایت خداوند و سعادت ابدی انسان در گرو تداوم ایمان و استمرار عمل صالح در طول میداد و خود اسوه فضایل انسانی بود و هرگز به شرک و گناه آلود نشد، اینگونه خطاب میکند: ﴿لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۸]. همچنین در مورد پیامبر بزرگ ابراهیم و فرزندانش میفرماید: ﴿وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۹].
- از نظر تاریخی بدیهی است که همه کسانی که به نام صحابه معرّفی شدهاند، صالح و پارسا نبودهاند. بخاری از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمود: "در قیامت من بر لب حوض کوثر ایستادهام و در انتظار کسانی هستم که نزدم خواهند آمد، در این هنگام گروهی را از کنار من جدا میکنند و دور مینمایند. میپرسم: اینان هم از صحابه من هستند؟ میگویند: آری! اما تو خبر نداری اینان (پس از تو) عقبگرد کردند و به قهقرا برگشتند"[۱۰].
- تفتازانی مینویسد: "جنگ و اختلافاتی میان صحابه رخ داده و در کتب تاریخ ثبت شده و از طریق افراد موثّق نقل گردیده است. از همه اینها میتوان پی برد که گروهی از اصحاب از راه حقّ منحرف شدند و به فسق و ستمکاری آلوده گردیدند، انگیزه این انحراف و فسق و ستم، حس کینهتوزی عناد و حسد و سلطنتخواهی و ریاستطلبی و تمایل به لذّات و شهوات بوده است؛ زیرا چنین نبود که همگی صحابه از گناه و پلیدی مبرّا و معصوم باشند"[۱۱].
- مجتهد و معذور، بلکه مأجور دانستن صحابه و تنزیه آنان از سوی اهل سنت باعث تجری گروهی دنیاطلب و خودخواه گردید. کسانی همچون معاویه، عمرو بن عاص، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبه، سعید بن عاص، بسر بن ارطاة و... به هر عمل خلاف و جنایت باری دست زدند و کسی نتوانست زبان به اعتراض بگشاید. رهبر خوارج نهروان - حرقوص بن زهیر- از اصحاب پیامبر(ص) بود که حضرت دربارهاش فرمود: "او دین خود را رها میکند، همچون تیری که از ترکش بیرون میرود". همچنین عبدالله بن جحش - که از مهاجرین به حبشه بود- از اسلام برگشت و به آیین مسیحیت در آمد.
- بنابراین نه تنها به اصحاب پیامبر(ص) و سایر مؤمنان تضمینی داده نشده که چنین تضمینی حتّی به شخص پیامبر(ص) نیز - که وجودش سراسر ایمان و تقوی، رحمت و برکت برای انسان است- داده نشده است[۱۲].
سیمای صحابه در سخنان پیامبر(ص) و تاریخ
- بر طبق تاریخ، گروهی از صحابه، در زمان زندگانی رسول خدا(ص) به جای خواندن قرآن کریم و تدبر در آن، به سراغ نسخههای تورات تحریف شده و کتابهای یهود رفته و شیفته خواندن آنها بودند. وقتی رسول خدا(ص) از این موضوع آگاه شد، به آنان فرمود: "با وجود کتاب خدا - قرآن کریم - کتابهای دیگر را همراه آن نگیرید و از آنها استفاده نکنید. به خدا اگر موسی به اینجا میآمد، شما از او پیروی میکردید، اما اگر او زنده بود و مرا میدید از من پیروی میکرد[۱۳].
- پسر عمر میگوید: ما در زمان زندگی پیامبر(ص) درباره همسرانمان و شیوه رفتار با ایشان نگران بودیم که مبادا سخنی بگوییم که آیهای در سرزنش ما نازل شود ولی پس از درگذشت پیامبر(ص)، در این باره آسوده خاطر شدیم و نسبت به همسرانمان به راحتی صحبت میکردیم[۱۴].
- نتیجه آنکه، صِرف صحابی بودن و دیدن پیامبر(ص) و نقل سخنان آن حضرت، شرافت نیست بلکه پایداری بر آن اعتقاد و رفتار بر اساس آموزههای دینی و سنت پیامبر(ص) از جمله شروط عدالت است. در زندگی اصحاب پیامبر(ص) مواردی بر خلاف دستورها و سنت پیامبر(ص) اسلام مشاهده میشود؛ از جمله:
- بدعتگذاری پس از رسول خدا(ص)[۱۵]؛
- ارتداد گروهی از صحابه پس از پیامبر(ص)[۱۶]؛
- دوری ایشان از حوض[۱۷]؛
- ورودشان به جهنم[۱۸]؛
- نفرین رسول خدا(ص) به آنان[۱۹].
- اما امروز به شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت رسول خدا(ص) تهمت مخالفت با صحابه رسول خدا(ص) زده میشود؛ در حالی که آنها پیرو بزرگترین، داناترین و فاضلترین صحابه رسول خدا(ص)؛ یعنی صدیق اکبر، فاروق اعظم، یعسوب الدین و جانشین راستین پیامبر(ص)، علی بن ابی طالب(ع)[۲۰] هستند و علمای شیعه درباره صحابه شایسته، کتابها و رسالهها نگاشته، بنا به شیوه قرآن و سنت پیامبر(ص)، عقیده خود را گفتهاند، و گوشههای مبهم و تاریک را در رفتار گروهی از صحابه آشکار، و با استناد به منابع کهن، اهداف آنها را از رفتارهایشان بیان کردهاند.[۲۱]
پیشینه نگارش کتاب درباره صحابه در میان اهل سنت
- مامقانی مینویسد: گفته شده، اولین نویسنده کتاب درباره صحابه، علی بن مدینی با عنوان "معرفة ما نزل فی الصحابه" است. همچنین محمد بن عمر واقدی نویسنده کتابهای "المغازی" و "فتوح الشام" و معاصر خلافت مأمون، مفصلترین گزارش را درباره زندگی صحابه نوشت که هم درباره زندگی رسول خدا و هم درباره اصحاب است. پس از او محمد بن سعد کاتب واقدی کتاب "الطبقات الکبری"، بلاذری کتاب "انساب الاشراف"، ابن عبدالبر کتاب "الاستیعاب" و ابن حجر عسقلانی کتاب "الاصابه فی معرفة الصحابه" را نوشتهاند[۲۲].
- بنا به مبنای در پیش گفته شده، پرداختن به این موضوع در میان اهل سنت با توجه به نگرش ایشان درباره صحابه است.[۲۳]
اهمیت بررسی زندگی صحابه از دیدگاه شیعه
- شیعیان به نص در امامت و جانشینی پیامبر(ص) معتقد بوده و با ادله محکم برگرفته از قرآن و سنت پیامبر(ص) بر این دیدگاه اسلامی تأکید کردهاند و از کسانی که دین را از پیامبر(ص) فرا گرفته، به آیندگان انتقال دادهاند و نیز در نگهداری دین جان فشانیها نموده، مشکلات جان فرسا را تحمل کردهاند، غفلت نورزیده و پیوسته یاد ایشان را زنده نگهداشته و از تلاشهای ایشان ستایش کرده و میکنند. آنها برای پیراستن سیمای اصحاب راستین از گرد و غبار مخالفت با دستورات الهی میکوشند و به همین جهت، برخی از افراد پیرامون پیامبر(ص) را که به دنبال اغراض خود بودند، تأیید نمیکنند و از رفتار ایشان در زمان پیامبر و پس از درگذشت او انتقاد کرده، به پیروی از قرآن، این گروه منافق را سرزنش میکنند؛ زیرا خداوند متعال، سکوت در برابر تلاشهای انحرافی ایشان را نمیپسندد، و به نقل متقی هندی[۲۴] بهترین امت و مصداق آیه ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ﴾[۲۵] زمانی محقق میشود که همانند صحابه راستین مانند علی بن ابی طالب(ع)، عمار، مقداد، سلمان فارسی، بلال و... احکام حق تعالی را پاس داشته، در ترویج آن بکوشند.[۲۶]
پیشینه نگارش کتاب درباره صحابه در میان شیعیان
- شیعه نوشتههای مفصلی در شرح حال صحابه ننوشته است چرا که آن را ضروری نمیدانست؛ زیرا با توجه به مبانی قرآن و سنت رسول خدا(ص) استمرار دین بر عهده امام علی(ع) است که پیامبر(ص) تعیین کرده و اصحاب نیز همانند دیگران در سایه پیروی از ولایت و امامت، دارای ارج خواهند بود؛ از این رو توجه فراوان به ایشان در مقابل قرآن و پیامبر(ص) و جانشین پیامبر(ص)، غیر ضروری است ولی مخالفین تشیع با اتهامهای ناروا این شیوه معقول و استوار شیعه را به عنوان ابزاری برای تهمت زدن به شیعه قرار میدهند و با تحریف واقعیت، به شیعه تهمت مخالفت و دشمنی با صحابه را میزنند. عالمان آگاه شیعه برای روشن کردن افکار و برای بزرگداشت صحابه بزرگوار، کتابهایی را نوشتهاند؛ مرحوم سید علی خان مدنی شیرازی "الدرجات الرفیعه" را نوشت تا هم پایبندی بسیاری از صحابه به دین و امامت و هم حوادث صدر اسلام را یادآوری کند، و با همین شیوه، پاسخ بسیاری از شبهات را داده باشد. سپس مرحوم محدث قمی "تحفة الاحباب فی نوادر آثار الاصحاب" را نوشت و مرحوم عالمی دامغانی نیز کتاب "پیغمبر و یاران" را نوشت.[۲۷]
عدالت صحابه
سنت صحابه
اصحاب پیامبر
اصحاب، جمع صحابه است. صحابه در اصطلاح، کسی است که پیامبر(ص) را ملاقات کرده و به او ایمان آورده و با اعتقاد به اسلام از دنیا رفته است. اهل سنت همه صحابه را بدون استثناء، عادل میدانند و هیچ کسی از آنها را به فسق و گناه نمیتوان متهم کرد. آنها معتقدند صحابه پیامبر(ص) در موارد متعدد به اجتهاد خود عمل میکردند؛ زیرا همه آنها به دلیل همنشینی با پیامبر(ص) اهل اجتهاد بودند. نیز معتقدند امکان دارد که در برخی از موارد در اجتهاد خود دچار اشتباه و لغزش هم شده باشند، ولی هیچگاه آنها از سر عمد و علم، مرتکب گناه و خلاف نمیشدند. در نگاه اهل سنت، همه صحابه افزون بر عدالت، دارای اجتهاد نیز بودند. لازمه این اعتقاد این است که صحابه یک نوع مصونیت دینی دارند و باید درصدد توجیه و تأویل کارهای آنها باشیم و در صورت عدم توجیه، با چشمپوشی و سکوت از کنار آن بگذریم. اما شیعه میگوید با این که صحابی پیامبر بودن یک افتخار است و هیچگاه نمیتوان تمجیدها و تأییدهای آیات قرآن و خدمات ارزنده و مجاهدتهای صحابه را در تحکیم و تثبیت اسلام نادیده گرفت، ولی به هیچ وجه نمیتوان آنها را همسنگ و همسطح پنداشت؛ همانگونه که نمیتوان فضیلت عدالت و اجتهاد را برای همه آنها مطلق در نظر گرفت. به نظر شیعه، این اعتقاد نمیتواند درست باشد که صرف دیدار پیامبر(ص) همچون کیمیایی، شخص را مصونیت دائمی ببخشد و او را از هرگونه انتقاد برکنار دارد. درباره جایگاه صحابه از جهت زمان و مکان مسلمان شدن و نیز مشارکت در کارهای مهم، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. ابن سعد در طبقات، آنان را بر پنج طبقه میداند:
طبقه اول: اهل بدر از مهاجران و انصار.
طبقه دوم: کسانی که در بدر بوده، ولی پیش از بدر مسلمان شده و در جنگ احد و پس از آن در جنگهای دیگر حضور داشتهاند همانند: مهاجران به حبشه.
طبقه سوم: کسانی که در جنگ خندق و پس از آن بودهاند.
طبقه چهارم: کسانی که در فتح مکه بوده و پس از آن به اسلام گرویدهاند.
طبقه پنجم: کسانی که به هنگام رحلت پیامبر(ص) کم سن بودهاند[۲۸].
البته حاکم نیشابوری در تقسیمی دیگر، اصحاب را بر ۱۲ طبقه میداند. پیروان اهل بیت و شیعه هر چند در مفهوم صحابه با اهل سنت اختلافی ندارند، و هر کسی که پیامبر(ص) را دیده و به او ایمان آورده است از اصحاب آن حضرت میدانند، ولی میگویند این مفهوم آن چنان فراگیر است که مؤمن و منافق و عادل و فاسق را دربرمیگیرد. از این رونمیپذیرند که همه اینان عادل باشند چنان که اهل سنت معتقدند بلکه هر یک از صحابه را با ترازوی کردارش، بهویژه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) میسنجند تا ببینند چه اندازه بر دین پیامبر(ص) پایبند مانده و به انحراف نگراییده است. علامه شرفالدین میگوید: همنشینی پیامبر(ص) هر چند فضیلت است، ولی بیشک دلیلی بر عصمت آنان نیست. بنابراین، صحابه از جهت مصون ماندن از خطا و گناه، مانند دیگر مردماناند که افراد مورد اعتماد، عادل و پاکیزه از گناهان در میان آنان فراوان است و گناهکار، متجاوز و مجهولالحال نیز در میان آنان یافت میشود[۲۹]. نظریه شیعه درباره صحابه برگرفته از کتاب خدا و سنت نبوی است. در قرآن، خداوند گروهی از اصحاب را منافق میشمارد و جمعی را اهل شک و عدهای را به نام آزاردهندگان رسول خدا(ص) و برخی را که به ارتداد خواهندگرایید، نام میبرد. در سنت نیز آمده است که (به اعتراف بخاری در صحیح خود) شماری از صحابه به قهقرا و عصر جاهلیت باز خواهند گشت و شمار آنان آن قدر است که پیامبر(ص) فرمود: «روز قیامت بر سر حوض کوثر وارد میشوند، ولی آنان را دور میکنند. میگویم اینان اصحاب من هستند، به من جواب داده میشود که تو میدانی، پس از تو چه بدعتها که نکردند و آنان را دور میکنند. افراد نجات یابنده جز به تعداد شترهای جا مانده از کاروان نخواهد بود»[۳۰].
درباره عدالت نداشتن همه صحابه، بهترین شاهد، تاریخ است. مواردی که خود اصحاب از کردههای خویش در هراس بودهاند و اعتراف داشتند که پس از پیامبر(ص) به خطا و انحراف رفتهاند، یا این که برخی از صحابه، دیگری را به کذب و دروغ و نفاق و حتی کفر متهم کردهاند. اشخاصی مانند خالد بن ولید، مغیرة بن شعبه، معاویة بن ابوسفیان، براء بن عازب، انس بن مالک، ابو درداء، معاویة بن حدیج، بسر بن ارطاة، ولید بن عقبه، قدامة بن مظعون[۳۱]. برخلاف تهمتهایی که برخی جاهلان به پیروان اهل بیت میزنند و آنان را دشمن صحابه پیامبر(ص) و دشنام دهنده به آنان میدانند، شیعه برای اصحاب مخلص و وفادار، احترام بسیاری قائل است، بهویژه اصحابی که پیمان خود را با پیامبر(ص) نگسستند و پس از او نیز به سیرهاش وفادار ماندند. کسانی مانند ابورافع قبطی (غلام رسول الله)، ابوذر غفاری، ابوایوب انصاری، بلال بن ریاح حبشی (مؤذن پیامبر)، جابر بن عبدالله انصاری، حجر بن عدی کندی، حذیفه بن یمان، خباب بن ارت، خزیمه بن ثابت، سلمان فارسی، عمار بن یاسر، عبدالله بن عباس، عدی بن حاتم طایی، مقداد بن اسود کندی و...[۳۲].[۳۳]
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۳۱.
- ↑ در اینباره ر. ک: «نظریة عدالة الصحابه»، احمد حسین یعقوب، «معالم المدرستین»، ج ۱ ص ۸۷، «الصحابة فی القرآن و السنّة و التاریخ» مرکز الرساله
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۶۱.
- ↑ «گفت: اگر از این پس از تو چیزی پرسیدم همراهیم مکن که از سوی من معذوری» سوره کهف، آیه ۷۶.
- ↑ «و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش -که با وی گفت و گو میکرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم» سوره کهف، آیه ۳۴.
- ↑ «آیا نیندیشیدهاند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیمدهندهای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.
- ↑ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۵-۱۶.
- ↑ «اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت و بیشک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.
- ↑ «و اگر شرک ورزیده بودند آنچه میکردند تباه میشد» سوره انعام، آیه ۸۸.
- ↑ صحیح بخاری، کتاب فتن.
- ↑ شرح المقاصد، ص۴۶.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۱۲۵-۱۲۶.
- ↑ سنن دارمی، ج۱، ص۱۱۶؛ مصنف عبدالرزاق، ج۱۰، ص۳۱۳ و ج۱۱، ص۱۳ - ۱۱۰؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۸۲؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۱، ص۶۶۶؛ الفائق، زمخشری، ج۴، ص۱۱۴.
- ↑ صحیح بخاری، بخاری، ج۶، ص۱۴۶.
- ↑ صحیح بخاری، بخاری، کتاب التفسیر، باب کنت علیهم شهیدا، ج۵، ص۲۴۰ و باب تفسیر سورة الأنبیاء، باب کما به أنا اول خلق، ج۷، ص۱۲۸ و ۲۰۸، ح۶۵۷۶ و کتاب رقاق، باب فی الحوض.
- ↑ صحیح بخاری، بخاری، ج۴، ص۱۴۲ و ۶۶۴، ح۳۴۴۷، کتاب بدء الخلق و کتاب الفتن، باب ما جاء فی قول الله تعالی "واتقوا فتنة" و کتاب تفسیر، باب تفسیر الانبیاء.
- ↑ صحیح مسلم، مسلم، ج۱، ص۱۵۰، کتاب الطهاره، باب استحباب اطالة العزة و التعجیل فی الوضوء، ح۳۹ و کتاب الفضائل، باب ۹، باب اثبات حوض النبی(ص).
- ↑ صحیح بخاری، بخاری، ج۷، ص۲۰۷، کتاب رقاق، باب فی الحوض.
- ↑ صحیح بخاری، بخاری، ج۷، ص۲۰۶ و ج۸، ص۸۸، کتاب الفتن.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۴، ص۵۱.
- ↑ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۶-۱۱۷.
- ↑ مقباس الهدایه، ج۳، ص۲۹۷؛ و نیز ر.ک: دانشنامه تشیع، ج۱۰، ص۲۷۵، واژه صحابه.
- ↑ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۷-۱۱۸.
- ↑ کنز العمال، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۸.
- ↑ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۹.
- ↑ طبقات ابن سعد، ج۱، ص۸.
- ↑ اجتهاد در مقابل نص، ص۴۹۱.
- ↑ صحیح بخاری، ج۷، ص۲۶۵.
- ↑ عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن، علی باقر شیخانی، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۳، ص۱۲۰.
- ↑ منتهی الامال، ج۱، ص۲۳۱ و ۲۲۲ و ۲۲۹ و ۳۷۰ و ۲۳۰ و ۲۳۳ و ۲۳۹ و ۲۲۷.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۰۹.
صحابه از دیدگاه شیعه
- آبان بن سعید بن العاص
- ابراهیم فرزند رسول اکرم
- ابن اممکتوم
- ابوالعاص بن الربیع
- ابوامامه باهلی
- ابوایوب انصاری
- ابوبصیر عتبه بن اسید
- ابوبکره بن نفیع بن حارث
- ابوجندل بن سهیل
- ابودجانه انصاری
- ابودرداء
- ابوذر غفاری
- ابورافع آزادکرده پیامبر
- ابوسعید خدری
- ابوسفیان بن حارث
- ابوطالب بن عبدالمطلب
- ابوطلحه انصاری
- ابوقتاده انصاری
- ابوقیس صیفی
- ابولبابه
- ابومحجن
- ابومسلم خولانی
- ابوموسی اشعری
- ابوهریره دوسی
- ابوهیثم بن تیهان
- ابی بن کعب
- احنف بن قیس
- ارقم بن ابی الارقم
- اسامه بن زید
- اسعد بن زراره
- اسماء بنت عمیس
- اسماء دختر نعمان بن ابیالجون
- اشعث بن قیس کندی
- اصحم نجاشی
- اصید بن سلمه
- اعشی مازنی
- اقرع بن حابس
- اکثم بن جون
- اکثم بن صیفی
- ام سلمه همسر رسول خدا
- ام عماره
- ام معبد خزاعیه
- امایمن
- امحبیبه دختر ابوسفیان
- امد بن ابد
- امرؤالقیس
- امسنان اسلمیه
- امشریک
- امکلثوم دختر امام علی بن ابیطالب
- امکلثوم دختر رسول خدا
- امهانی دختر ابوطالب
- امورقه
- امیه بن ابیالصلت
- امیه دختر قیس
- انس بن ابی مرثد
- انس بن حارث
- انس بن مالک
- انس بن نضر بن ضمضم
- اوس بن صامت انصاری
- أوس بن قیظی
- اویس قرنی
- باذان
- باقوم رومی
- بجیر بن زهیر
- بدیل بن ورقاء
- براء بن عازب
- براء بن مالک
- براء بن معرور
- بریده بن الحصیب
- بسر بن ابی ارطأة
- بشر بن حارث
- بشر بن معاویه
- بشیر بن معبد
- بکر بن شداخ
- بلال مؤذن پیامبر
- بهلول بن ذویب
- تماضر شاعر
- تمیم بن اوس
- تمیم بن جراشه
- ثابت بن دحداح
- ثابت بن قیس بن شماس
- ثعلبه بن حاطب
- ثعلبه بن عبدالرحمان
- ثمامه بن اثال حنفی
- ثوبان مولی رسول الله
- جابر بن عبدالله انصاری
- جارود بن المعلی
- جاریه بن قدامه
- جعده بن هبیره
- جعفر طیار
- جلاس بن سوید
- جناده بن ابیامیه
- جندب بن عبدالله
- جندب بن کعب
- جهیم بن صلت
- جویریه
- حارث بن صمه
- حارث بن کلده
- حارثه بن سراقه
- حارثه بن نعمان
- حاطب بن ابی بلتعه
- حباب بن منذر
- حجاج بن علاط
- حجر بن عدی
- حذیفه بن الیمان
- حسان بن ثابت
- حفصه دختر عمر
- حکم بن ابیالعاص
- حکم بن عمرو غفاری
- حکیم بن جبله
- حکیم بن حزام
- حمزه بن عبدالمطلب
- حنظله بن ابیعامر
- حولاء عطاره
- حلیمه سعدیه
- خالد بن سعید
- خالد بن ولید
- خباب بن ارت
- خبیب بن عدی
- خدیجه بنت خویلد
- خریم بن اوس
- خزاعی بن عبدنهم
- خزیمه بن ثابت (ذوالشهادتین)
- خوات بن جبیر
- دحیه بن خلیفه کلبی
- دعثور بن الحارث
- رافع بن عمیره
- ربیع بن زیاد حارثی
- رفاعه بن عبدالمنذر
- رقیه دختر رسول خدا
- رقیه دختر رسول خدا
- ریحانه بنت زید
- زاهر بن حرام
- زبیر بن عوام بن خویلد
- زهیر بن صرد سعدی
- زیاد بن سمیه
- زید بن ارقم
- زید بن ثابت
- زید بن حارثه
- زید بن خالد الجهنی
- زید بن سعنه
- زید بن صوحان
- زید بن عمرو بن نفیل
- زینب بنت جحش
- زینب بنت خزیمه
- سراقه بن مالک
- سعد الاسود
- سعد بن ابی وقاص
- سعد بن خیثمه
- سعد بن ربیع
- سعد بن عباده بن دلیم
- سعد بن معاذ
- سعید بن زید
- سعید بن عامر بن حذیم
- سفینه مولی رسول الله
- سلمان فارسی
- سلیمان بن صرد خزاعی
- سمره بن جندب فزاری
- سهل بن حنیف اوسی
- سهل بن سعد ساعدی
- سهیل بن عمرو
- سواد بن قارب دوسی
- سوده بنت زمعه
- شریح قاضی
- شیبه بن عثمان
- صخر بن حرب بنامیه
- صرمه بن ابیانس
- صعصعه بن صوحان العبدی
- صعصعه بن ناجیه
- صفیه دختر حیی بن اخطب
- صفیه دختر عبدالمطلب
- صهیب بن سنان
- ضحاک بن سفیان
- ضماد بن ثعلبه
- طفیل بن عمرو دوسی
- طلحه بن عبیدالله تیمی
- طلیب بن عمیر
- عاتکه دختر عبدالمطلب
- عاصم بن ثابت
- عامر بن اکوع
- عامر بن فهیره
- عامر بن واثله
- عایشه (امالمؤمنین)
- عباد بن بشر بن وقش
- عباس بن عبدالمطلب
- عبدالله بن ابیامیه
- عبدالله بن ارقم
- عبدالله بن انیس جهنی انصاری
- عبدالله بن جحش
- عبدالله بن جعفر بن ابیطالب
- عبدالله بن حنظله
- عبدالله بن عباس
- عبدالله خزاعی
- عبدالله ذوالبجادین
- عمار یاسر
- عمرو بن حمق خزاعی
- فاطمه بنت اسد
- قتاده بن نعمان
- قثم بن عباس
- قدامه بن مظعون
- قرظه بن کعب
- قیس بن سعد بن عباده
- قیس بن عاصم منقری
- کعب بن زهیر
- کعب بن سور ازادی
- کعب بن عجره
- کعب بن عمرو
- کعب بن مالک
- کلثوم بن هدم
- امالفضل لبابه الکبری
- لبید بن ربیعه
- ماعز بن مالک اسلمی
- مالک بن عوف نصری
- مالک بن قیس
- مالک بن نویره
- محمد بن ابی حذیفه
- محمد بن ابیبکر
- محمد بن مسلمه
- مخنف بن سلیم الازدی الغامدی
- مدعم
- مرثد بن ابیمرثد
- مروان بن حکم
- مسور بن مخرمه
- مصعب بن عمیر
- معاذ بن جبل
- معاذ بن عفراء
- معاویه بن ابیسفیان اموی
- معاویه بن معاویه المزنی
- مغیره بن شعبه
- مقداد بن اسود
- منذر بن عمرو بن خنیس
- میمونه همسر رسول خدا
- نابغه جعدی
- نعمان بن بشیر
- نعمان بن عجلان
- نعمان بن مالک
- نعمان بن مقرن
- نعیم بن مسعود
- نوفل بن حارث
- هاشم بن عتبه مرقال
- هند بن ابی هاله
- هند همسر ابوسفیان
- وائل بن حجر
- وائله بن اسقع
- وحشی بن حرب
- ورقه بن نوفل
- ولید بن عقبه
- یسار حبشی
- یعلی بن امیه التمیمی
- ابوجندل بن سهیل
- محمد بن ابیبکر
صحابه از دیدگاه اهل سنت
- ابان بن سعید بن عاص
- ابراهیم بن محمد
- ابن ابی رمثة تمیمی
- ابن ابی عوجاء سلمی
- ابو احمد بن جحش
- ابو اخنس بن حذافة
- ابو امامة باهلی
- ابو امامة بن سهل بن حنیف
- ابو برزة اسلمی
- ابو بصرة غفاری
- ابو بصیر
- ابو بکر صدیق
- ابو ثعلبة خشنی
- ابو جحیفة سوائی
- ابو جندل بن سهیل
- ابو حذیفة بن مغیرة
- ابو ذباب مذحجی
- ابو زمعة بلوی
- ابو سروعة عقبة بن حارث
- ابو سفیان بن حرب
- ابو طفیل عامر بن واثلة کنانی
- ابو ظبیان اعرج
- ابو عاص بن ربیع
- ابو عبید ثقفی
- ابو عبیدة بن جراح
- ابو عنبة خولانی
- ابو قتادة انصاری
- ابو قحافة
- ابو قیس بن اسلت
- ابو محجن ثقفی
- ابو محذورة جمحی
- ابو مسعود بدری
- ابو هاشم بن عتبة بن ربیعة
- ابو هند داری
- ابی بن قیس نخعی
- اخنس بن شریق بن عمرو
- اخنس سلمی
- ارطاة فزاری
- ارقم بن ابی ارقم
- ازرق بن عقبة
- اسامة بن زید
- اسامة بن شریک
- اسد بن کرز بجلی
- اسد بن کعب قرظی
- اسعد بن زرارة
- اسود بن ابی بختری
- اسید بن کعب قرظی
- اشعث بن قیس
- اصیرم
- اقرع بن حابس
- ام حبیب بنت عباس
- ام کلثوم بنت عباس
- امامة بنت محرث
- امرؤ قیس بن اصبغ کلبی
- [[امر