مبارزه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مبارزه در قرآن]] | پرسش مرتبط  = }}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مبارزه در قرآن]] | [[مبارزه در حدیث]] | [[مبارزه در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[مبارزه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
در این مدخل هرچند اساس آن [[دلداری]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] نسبت به برخوردهای غلط [[مخالفان]] [[رسالت]] آن [[حضرت]] است، اما نکاتی درباره مبارزه و شیوه برخورد [[پیامبر]] با آنان که مقوله‌ای [[دینی]] و [[اعتقادی]] است، [[آشکار]] می‌شود. از سوی دیگر [[ادبیات]] و زبان [[مخالفان]] را در برخورد با آن [[حضرت]] در [[تهدید]] به [[قتل]] و [[اخراج]] و [[حیله]] کردن [[آشکار]] می‌کند.
==[[تسلی]] به [[پیامبر]] و رفع [[نگرانی]] برای [[تهدید]] و [[مبارزات]] [[مخالفان]]==
#{{متن قرآن|وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و آنان که در کفر شتاب می‌ورزند، تو را اندوهناک نگردانند؛ آنها هرگز هیچ زیانی به خداوند نمی‌رسانند؛ خداوند می‌خواهد که برای ایشان در جهان واپسین بهره‌ای نگذارد و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۶.</ref>.
#{{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز می‌دارند و (خود) از آن دور می‌شوند و جز خویشتن را نابود نمی‌کنند و در نمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۲۶.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر بخواهند تو را فریب دهند بی‌گمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد» سوره انفال، آیه ۶۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ}}<ref>«و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند» سوره ص، آیه ۶.</ref>.
#{{متن قرآن|أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ}}<ref>«یا مگر می‌خواهند نیرنگی به کار برند؟ اما کافران خود نیرنگ خورده‌اند» سوره طور، آیه ۴۲.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا * وَأَكِيدُ كَيْدًا * فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا}}<ref>«آنان نیرنگی می‌بازند، * من نیز تدبیری می‌کنم * پس کافران را فرصتی ده و اندکک به خود واگذار» سوره طارق، آیه ۱۵-۱۷.</ref>.
#{{متن قرآن|مَا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«به تو چیزی گفته نمی‌شود مگر آنچه به پیامبران پیش از تو گفته شده است، بی‌گمان پروردگارت دارای آمرزش و دارای کیفری دردناک است» سوره فصلت، آیه ۴۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدین‌گونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافته‌ایم و آثار آنان را پی می‌گیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن|أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«چرا با گروهی که پیمان‌های خود را شکستند و به بیرون راندن پیامبر دل نهادند و نخست بار پیکار با شما را آغاز کردند جنگ نمی‌کنید؟ آیا از آنها می‌هراسید؟ با آنکه- اگر مؤمنید- خداوند سزاوارتر است که از وی بهراسید» سوره توبه، آیه ۱۳.</ref>.
#{{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>.
#{{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ}}<ref>«و چه بسیار (مردم) شهرهایی بودند توانمندتر از (مردم) شهری که تو را (از آن) بیرون کرد (ند)، ما آنها را نابود کردیم و یاوری نداشتند» سوره محمد، آیه ۱۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند» سوره اسراء، آیه ۷۶.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون می‌کنند که چرا به خداوند- پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی می‌ورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار می‌دارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و چون آیات ما بر آنان خوانده می‌شد می‌گفتند: شنیدیم و اگر می‌خواستیم مانند آن می‌گفتیم؛ این (آیات) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره انفال، آیه ۳۱.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! (به پیامبر) نگویید با ما مدارا کن، بگویید: در کار ما بنگر، و سخن نیوش باشید و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰۴.</ref>.
#{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
== مقدمه ==
# مبارزه با [[پیامبر]]، به منزله مقابله و مبارزه با [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا}} مستند نمودن [[نفی]] ضرر به [[خداوند]]، به اینکه مراد، [[نفی]] ضرر از [[دین]] و [[پیامبر]] و [[مسلمانان]] است، اشاره به این معنا دارد که مبارزه با [[دین]] و [[پیامبر]] به منزله مبارزه با [[خداوند]] است. و از جهتی هم [[تسلی]] ودلداری به [[پیامبر]] است {{متن قرآن|وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ...}}؛
[[روایات]] متعددی از [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده که خلفای پس از [[پیامبر]] و [[حکومت‌های اموی]] و عباسی را [[غاصب]] [[حق]] [[جانشینان معصوم پیامبر]] شمرده و در فرصت‌های مناسب به تخطئه آنان می‌‌پرداختند. از این‌رو، بسیاری از [[شیعیان]] که در طول [[تاریخ]] در [[اقلیت]] و غالباً تحت فشار [[حکومت‌ها]] بودند، به [[فکر]] [[قیام]] و [[مبارزه با حکومت‌ها]] بوده‌اند. قیام و مبارزه با حکومت‌های [[جائر]] با [[هدف]] براندازی و جایگزین کردن [[حکومت مشروع]]، رویکرد گروه‌هایی از شیعیان در مصاف با حکومت‌ها بود؛ هر چند در مقام عمل امکان آن بسیار [[ضعیف]] بود. به همین جهت، به‌رغم شیفتگی گروه‌هایی از شیعیان به قیام و مبارزه و دستیابی به قدرت و گاه [[اعتراض]] به [[ائمه]] که چرا دست روی دست نهاده‌اید؟ ایشان حاضر به [[رهبری]] این [[قیام‌ها]] نبودند و کمتر به [[تأیید]] آنان می‌‌پرداختند.
#ترفندهای [[کافران]]، برای مبارزه با [[پیامبر]] بی‌ثمر و موجب [[هلاکت]] خودشان: {{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ...}}؛
#مقابله [[خداوند]] با [[توطئه]] و مبارزه [[کافران]]، علیه [[محمّد]] و خنثی نمودن آن: {{متن قرآن|وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ}} {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا... وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}{{متن قرآن|أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ}} {{متن قرآن|إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا * وَأَكِيدُ كَيْدًا}}؛
#نقش سران [[کفر]] و [[شرک]]، در [[رهبری]] مبارزه با [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ}}؛
#کیفیت برخورد [[مخالفان]] با [[رسالت پیامبر اسلام]] همانند تهدیدها و برخورد با [[رسالت]] [[انبیای پیشین]]: {{متن قرآن|مَا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ...}}؛
# [[دلداری]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] نسبت به برخوردهای [[مخالفان]] [[رسالت]] آن [[حضرت]]، با بیان رفتارهای مترفان با [[پیامبران پیشین]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}؛
# مبارزه [[کافران]] علیه [[پیامبر]] با [[توطئه]] [[اخراج]] او از [[مکه]] و [[دلداری]] و [[تسلی]] [[خداوند]] با [[وعده]] [[نصرت]] و خنثی کردن نقشه‌ها و توطئه‌های [[مکر]] آمیز آنان: {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا... أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}} {{متن قرآن|أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا... وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ}} {{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ}} {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا}} {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ}} {{متن قرآن|يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ}}؛
#ادّعای دروغین [[نبوت]] از [[ناحیه]] [[کافران]]، به [[انگیزه]] مبارزه با [[پیامبر اکرم]]: {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ}}؛
#ادّعای آوردن همانند برای [[قرآن]]، روشی برای مبارزه با [[پیامبر]]: {{متن قرآن|وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ}} {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا}}؛
# [[پیامبر]] موظف به مبارزه با [[رسوم]] [[جاهلی]] در ورود به [[خانه]] از پشت آن و نه از درب آن، هنگام انجام دادن [[حج]]: {{متن قرآن|قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا}}؛
#استهزای گفتاری [[پیامبر]] از جانب [[کافران]]، به منظور مبارزه با ایشان: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}؛
# مبارزه [[پیامبر]] با سنت‌های [[جاهلی]]، [[فلسفه]] [[ازدواج]] ایشان با مطلقّه پسرخوانده‌اش:{{متن قرآن|... زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ}}.


==[[سکوت]] و [[بی‌تفاوتی]] یکی از راه‌های عبور از تهدیدهای [[مخالفان]]==
[[تجربه]] [[حکومت علوی]] که با [[زیاده‌خواهی]] برخی از [[اصحاب]]، [[دشمنی]] [[بنی‌امیه]]، و عدم [[همراهی]] در حد [[انتظار]] [[مردم]] با [[امام]] و در نهایت به [[شهادت]] آن حضرت منتهی شد و تجربه تلخ حکومت [[امام مجتبی]]{{ع}} که با [[خیانت]] [[یاران]] آن حضرت در مصاف با [[امویان]] همراه بود و در نهایت به واگذاری [[حکومت]] به [[معاویة بن ابی‌سفیان]] منجر شد، و سرانجام قیام سیدالشهدا{{ع}} و همراهی نکردن مردم، آن هم در زمانی که [[مردمان]] بسیاری از [[اصحاب پیغمبر]] حضور داشتند، [[امامان]] دیگر را نسبت به آمادگی مردم برای قیام و مبارزه و [[ایثار]] [[جان]] و [[مال]] نه تنها دچار تردید کرد، بلکه به دلیل آشنایی کامل از وضعیت [[جامعه]]، نسبت به عدم آمادگی مردم برای این منظور [[اطمینان]] یافتند. از این‌رو، خودشان به خاطر موقعیتی که داشتند، ورود به عرصه قیام و مبارزه را به [[مصلحت]] ندانستند و به علاقه‌مندان به قیام به رهبری امام [[روی خوش]] نشان نمی‌دادند، البته قیام‌کنندگان از شیعیان را هم تخطئه نمی‌کردند و در برخی از موارد به صورت غیر آشکار تأیید هم می‌‌کردند. آنان چون [[قیام]] و [[انقلاب]] را برای [[تشیع]] و [[پیروان]] خویش مفید نمی‌دانستند، برای حفظ کیان تشیع و [[هویت]] [[شیعیان]] راهکار دیگری را در پیش گرفته و به پیروان خود آموختند، راهکاری که دوران آن بس طولانی شد. بسا به صورت یک اصل ثابتی جلوه کرد، به گونه‌ای که حتی در دوران طولانی [[غیبت]]، [[عالمان]] [[امت]] که [[مردم]] از آنان [[انتظار]] قیام و مبارزه علیه دولت‌های [[جائر]] را داشتند، با وجود فراهم بودن شرایط، با این [[استدلال]] که قبل از [[قیام حضرت حجت]]، شیعیان [[وظیفه]] قیام و انقلاب ندارند یا عصر [[غیبت امام]] [[معصوم]] دورانِ [[تقیه]]، [[سکوت]] و انتظار است، از ورود به عرصه قیام و مبارزه پرهیز داشتند.
#{{متن قرآن|وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}<ref>«و می‌گویند: فرمان می‌بریم اما چون از نزد تو بیرون می‌روند برخی از ایشان به هنگام شب جز آنچه تو می‌گویی می‌اندیشند؛ و خداوند آنچه شبانه اندیشه کنند نوشته می‌دارد؛ پس، از آنان دوری گزین و بر خداوند توکل کن و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۸۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوه‌گویی می‌پردازند روی از آنان بگردان تا در گفت‌وگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.</ref>.
#{{متن قرآن|فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ * قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ}}<ref>«پس، از آنان رو بگردان و چشم به راه دار که آنان نیز چشم به راهند * بگو: در روز داوری ایمان کافران برای آنان سودی ندارد و به آنها مهلت نمی‌دهند» سوره سجده، آیه۲۹- ۳۰.</ref>.
#{{متن قرآن|فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا}}<ref>«پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان» سوره نجم، آیه ۲۹.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ}}<ref>«بگو: خداوند (این قرآن را فرستاده است)؛ سپس آنان رها کن در بیهودگی‌شان به بازی پردازند» سوره انعام، آیه ۹۱.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ}} معمولاً در جایی که جواب سؤال پرسش‌کننده مطلبی است روشن و مورد اعتراف [[پرسش]] شونده، خود [[پرسش]] کننده می‌تواند مبادرت به دادن جواب سؤال خود کند. در مورد بحث نیز چون جواب سؤال بالا بسیار روشن بوده به [[پیغمبر]] خود امر کرد: “تو به ایشان بگو [[خداوند]] این [[معارف]] را بر [[بشر]] [[القاء]] کرده” شما ای گروه [[یهود]] بدانید - و به خوبی هم می‌دانید - که آن کتابی که [[موسی]]{{ع}} برای شما آورد، و آن معارفی که از وسع و [[قدرت]] شما بیرون بود و اعتراف دارید که آن را از [[پدران]] خود [[ارث]] نبرده‌اید همه از [[ناحیه]] [[خدا]] بود. و چون گفتن اینکه “خداوند بر هیچ بشری چیزی نفرستاده” گفتاری لغو و [[بیهوده]] بود، و نیز از آنجایی که صدور چنین حرفی از مردمی مانند [[یهود]] که اعتراف به [[تورات موسی]]{{ع}} داشته و به [[علم]] و کتابی که او برایشان آورده بود، [[مباهات]] می‌کردند، جز [[بازی]] کردن با حقایق معنای دیگری نداشت، از این‌رو به [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود که: [[یهودیان]] را به حال خود واگذارد تا سرگرم بازیچه خود باشند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۸۶.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و از مشرکان روی بگردان» سوره انعام، آیه ۱۰۶.</ref>.
#{{متن قرآن|فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}<ref>«پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref>.
#{{متن قرآن|فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}<ref>«پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۳۷.</ref>.
#{{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.</ref>.
#{{متن قرآن|رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ * ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«بسا کافران آرزو کنند که مسلمان می‌بودند * آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۲-۳.</ref>.
#{{متن قرآن|فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«پس آنان را چندی در تنگنایی که در آنند واگذار!» سوره مؤمنون، آیه ۵۴.</ref>.
#{{متن قرآن|فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ}}<ref>«پس آنان را واگذار تا یاوه گویند و به بازی پردازند تا آن روز را که به آنان وعده می‌دهند ببینند» سوره زخرف، آیه ۸۳.</ref>.
#{{متن قرآن|فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ}}<ref>«پس آنان را به خود واگذار تا با آن روز خود که در آن به بیهوشی می‌افتند روبه‌رو گردند» سوره طور، آیه ۴۵.</ref>.
#{{متن قرآن|فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ}}<ref>«پس آنان را واگذار تا یاوه گویند و به بازی پردازند تا آن روز را که به آنان وعده می‌دهند ببینند» سوره زخرف، آیه ۸۳.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو ای قوم من! هر چه می‌توانید کرد انجام دهید من نیز خواهم کرد، به زودی خواهید دانست که سرانجام (نیکوی) جهان واپسین از آن کیست» سوره انعام، آیه ۱۳۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا}}<ref>«و بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان به نکویی دوری گزین» سوره مزمل، آیه ۱۰.</ref>. '''نکته''': در برابر آن‌چه [[دشمنان]] می‌گویند [[صابر]] و [[شکیبا]] باش، و از آنها دوری کن، اما دوری [[شایسته]] و جمیل {{متن قرآن|وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا}} و به این ترتیب در اینجا [[مقام]] “صبر” و “هجران” فرا می‌رسد، چرا که در مسیر [[دعوت]] به سوی [[حق]]، [[بدگویی]] [[دشمنان]]، و [[ایذاء]] و [[آزار]] آنان، فراوان است، و اگر باغبان بخواهد گلی را بچیند باید در برابر زبان خار [[صبر]] و [[تحمل]] داشته باشد به علاوه گاهی در اینجا [[بی‌اعتنایی]] و دوری لازم است، تا هم از شرشان در [[امان]] بماند، و هم درسی از این طریق به آنان بدهد، ولی این هجران و دوری نباید به معنی [[قطع]] برنامه‌های [[تربیتی]]، و [[تبلیغ]] و [[دعوت]] به سوی [[خدا]] باشد. به این ترتیب [[آیات]] فوق نسخه جامع و کاملی به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و تمام کسانی که در خط او گام بر می‌دارند می‌دهد که از [[عبادات]] شبانه و [[نیایش]] [[پروردگار]] در [[سحرگاهان]]، مدد بگیرند، و سپس این نهال را با آب [[یاد خدا]] و [[اخلاص]] و [[توکل]] و [[صبر]] و هجران جمیل، آبیاری کنند، “هجر جمیل” (دوری و جدایی [[شایسته]]) همان‌گونه که اشاره کردیم به معنی هجران توأم با [[دلسوزی]] و [[دعوت]] و [[تبلیغ]] به سوی [[حق]] است، که یکی از [[روش‌های تربیتی]] در مقطع‌های خاصی محسوب می‌شود، و هرگز منافات با مسأله “جهاد” در مقطع‌های دیگر ندارد که هر کدام جایی و هر نکته مقامی دارد، و به تعبیر دیگر این دوری، [[بی‌اعتنایی]] نیست، بلکه خود نوعی اعتنا است و به هر حال اینکه بعضی [[حکم]] [[آیه]] فوق را [[منسوخ]] با [[آیات]] [[جهاد]] دانسته‌اند صحیح نیست. مرحوم [[طبرسی]] در ([[مجمع البیان]]، ج۱۰، ص۳۷۹) در ذیل [[آیه]] می‌گوید: این [[آیه]] دلالت می‌کند که مبلغین [[اسلام]]، و دعوت‌کنندگان به سوی [[قرآن]]، باید در مقابل [[ناملایمات]] [[شکیبایی]] پیشه کنند، و با [[حسن خلق]]، و [[مدارا]]، با [[مردم]] [[معاشرت]] نمایند، تا سخنان آنها زودتر پذیرفته شود<ref>تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۱۸۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر تو را دروغگو می‌شمارند بگو کردار من از آن من و کردار شما، از آن شما شما از آنچه من انجام می‌دهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام می‌دهید بیزارم» سوره یونس، آیه ۴۱.</ref>.
#{{متن قرآن|لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}}<ref>«دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۶.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا * لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیک‌تر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است * اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود» سوره احزاب، آیه ۵۹-۶۰.</ref>
#{{متن قرآن|فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ * أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ * فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«از آنان بپرس آیا دختران از آن پروردگار توست و پسران از آن آنان؟ * یا برهانی روشن دارید؟ * پس اگر راست می‌گویید نوشتار (و برهان) خود را بیاورید!» سوره صافات، آیه ۱۴۹.</ref>


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
== [[دلایل]] جواز یا وجوب قیام ==
#توصیه [[خداوند]] به [[پیامبر]] برای [[بی‌اعتنایی]] و [[مبارزه منفی]] با [[مسلمانان]] توطئه‌گر و دورو: {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}؛
افزون‌بر [[آیات قرآن]] که دستور [[قیام]] فردی و جمعی صادر کرده، می‌‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref> و اعتماد به ستمگران را [[نهی]] کرده، می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref> و مراجعه به [[طاغوت]] در امور اجتماعی و حتی [[احقاق حق]] خویش، را [[سرزنش]] کرده و از عاقبت آن [[بیم]] داده، می‌‌فرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>.
# [[پیامبر]] موظف به [[بی‌اعتنایی]] و [[مبارزه منفی]] با مغالطه‌گران و شبهه‌افکنان در [[آیات قرآن]]: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ...}}؛
 
#توصیه [[خداوند]] به [[پیامبر]] برای [[مبارزه منفی]] با رویگردانان از [[ذکر خدا]] و [[دنیاطلبان]]: {{متن قرآن|فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا}}؛
[[رسول خدا]] با صراحت نهی [[حاکم جائر]] و قیام علیه او را لازم شمرده و کسانی را که از انجام این [[تکلیف]] [[اجتماعی]] سر باز می‌‌زنند، به [[مجازات]] [[اخروی]] [[تهدید]] کرده است. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخِ نامه‌های [[دعوت]] [[کوفیان]] با استناد به سخنی از رسول خدا{{صل}}، فرمود: {{متن حدیث| بسم اللّه الرَّحمن الرَّحيم مِنَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ إلى سُلَيمانَ بنِ صُرَدٍ، والمُسَيَّبِ بنِ نَجْبَةٍ، ورُفاعَةَ بنِ شَدَّادٍ، وعبدِاللّه بن والِ، وجَماعَةِ المُؤمِنينَ: أمَّا بعدُ؛ فَقَد عَلِمتُم أنَّ رَسولَ اللّهِ{{صل}} قَد قالَ في حَياتِهِ: مَن رَأى سُلطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرَمِ أو تارِكاً [ناكثا] لِعَهدِ اللّهِ، ومُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللّهِ{{صل}}، فَعَمِلَ في عِبادِ اللّهِ بالإثْمِ والعُدوانِ، ثُمَّ لَم يُغَيِّر عَلَيهِ بِقَولٍ وَلا فِعلٍ، كانَ حَقَّاً عَلى اللّهِ أَن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ؛ وَقَد عَلِمتُم أنَّ هؤلاءِ لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ، وَتَوَلَّوا عن طاعَةِ الرَّحمنِ، وأظهَروا الفَسادَ، وَعَطَّلُوا الحُدودَ، واسْتأثَروا بالْفَيء، وَأحَلُّوا حَرَامَ اللّهِ، وَحَرَّموا حَلالَهُ. وأنا أحَقُّ مِن غيري بِهذا الأمرِ لِقَرابَتي مِن رَسولِ اللّهِ{{صل}}... فَلَكُم فِيَّ أُسْوَةٌ}}<ref>احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج ۳، ص۱۴۳.</ref>. سپس [[نامه]] را به [[قیس بن مسهر صیداوی]] داد تا به [[کوفه]] ببرد.
# [[پیامبر]] [[مأمور]] [[مبارزه منفی]] با [[مشرکان]] [[مکّه]]، از راه [[بی‌اعتنایی]] به آنها که به هی‌چوجه به این‌گونه شیطنت‌ها اعتنا نکند و آنها و تهمت‌هایشان را به حال خود واگذارد {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}} و آنها را با آرزوهایشان واگذارد که به زودی در [[دنیا]] یا [[آخرت]] از این عالم [[آرزو]] - تخیل - خارج خواهند شد و حقایق را خواهند دانست {{متن قرآن|رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا... * ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}، {{متن قرآن|لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ}}، {{متن قرآن|فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ...}} و [[خداوند]] در چند [[آیه]] بر واگذاری [[مشرکان]] در حرکت‌ها و مخالفت‌هایشان تأکید می‌کند و [[معاد]] و جزای [[اعمال]] آنان در [[قیامت]] را پایان کار آنان میداند که به نتیجه کارهای خود [[آگاه]] میشوند {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ}}، {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ}}، {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ}}؛
 
# [[رفتار]] محبت‌آمیز همراه با [[قاطعیت]]، از شیوه‌های مبارزاتی [[پیامبر]]: {{متن قرآن|قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}} تعبیر “یا قوم” بر اظهار [[محبت]] دلالت می‌کند.
از این سند [[تاریخی]] که از [[امام]] [[معصوم]] صادر شده، چند نکته اساسی در موضوع بحث ما استفاده می‌‌شود:
# [[قاطعیت]] [[پیامبر]] در برابر تهدیدها و تداوم مبارزه [[تبلیغی]] با [[مشرکان]] تکذیب‌کننده او: {{متن قرآن|وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ}} {{متن قرآن|لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}}؛
# [[اعتراض]] و [[مخالفت]] با زبان و [[اقدام عملی]] علیه [[دولت]] جائری که [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] کرده، [[پیمان الهی]] را زیر پا می‌‌گذارد، با [[سنت پیامبر]] مخالفت می‌‌ورزد، و با [[مردم]] براساس [[گناه]] و [[ستم]] [[رفتار]] می‌‌کند، [[تکلیف]] همگانی است ({{متن حدیث|مَن رَأى}})، و ترک این تکلیف موجب می‌‌شود که [[خداوند]] آنان را با همان [[سلطان جائر]] در یک جایگاه قرار دهد؛
# مبارزه [[پیامبر]] با [[منافقان]] [[مدینه]]، بیماردلان، و شایعه‌پراکنان در صورت دست برنداشتن از [[اذیت]] [[زنان]] [[مسلمان]] با [[تهدید]] آنان به [[اخراج]] و [[تبعید]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا * لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا}}؛
# [[حکومت یزید]] و [[کارگزاران]] وی دقیقاً مصداق سخن [[رسول]] خدایند. چون همه می‌دانند که اینان از [[شیطان]] [[پیروی]] کرده، و از پیروی خدا روی برگردانده و [[فساد]] را آشکار، و [[حدود الهی]] را تعطیل کرده، به بیت المال مسلمین دست‌اندازی نموده، و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده‌اند؛
#به چالش کشیدن [[عقاید]] [[باطل]] و بی‌منطق [[مشرکان]] و برخورد و مبارزه [[پیامبر]] با [[مخالفان]]، متکی بر منطق و [[استدلال]]: {{متن قرآن|فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ * أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ * فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۶۱۹.</ref>.
# در میان مردم، امام خود را به خاطر [[قرابت]] با [[پیامبر]]{{صل}} و نیز به خاطر اعلام آمادگی [[کوفیان]] برای [[بیعت]] با آن حضرت، سزاوارتر از دیگران بر [[قیام]] و مبارزه با دولت [[نامشروع]] یزید می‌شمارد و از مردم می‌‌خواهد تا ایشان را [[اسوه]] و الگوی خود قرار دهند.
 
[[فقیهان]] در خصوص قیام علیه دولت‌های جائر در طول [[تاریخ]] دیدگاه یکسانی نداشتند. بعضی از آنان قیام را در صورت فقدان ضرر و [[مفسده]] جایز دانسته؛ بعضی دیگر اصولا [[قیام]] و مبارزه را منوط به اذن امام [[معصوم]] و مربوط به [[زمان]] [[ظهور امام عصر]]{{ع}} شمرده و بعضی دیگر با استناد به [[قیام امام حسین]]{{ع}} آن را در شرایط خاص و فراهم بودن شرایط مجاز شمرده‌اند. ویژگی‌های خاص [[قیام حسینی]] و ناسازگاری برخی از این ویژگی‌ها با [[موازین]] [[فقهی]] مثل احتمال اثر در [[نهی از منکر]] و فقدان ضرر جانی و [[مالی]] موجب شده که تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها نسبت به این قیام در میراث فقهی [[شیعه]] متفاوت باشد. بسیاری آن را [[تکلیف]] اختصاصی [[امام حسین]]{{ع}} دانسته‌اند که قابل [[الگو]] گرفتن نیست. [[امام خمینی]] آن قابل را [[تأسی]] دانسته و از آموزه‌های قیام حسینی در انقلاب اسلامی ایران بهره فراوانی برد. ایشان ضمن [[انتقاد]] از نظریه فقیهانی که قیام حسینی را قیامی شخصی دانسته‌اند، [[معتقد]] بود که [[امام]] راه و رسم مبارزه، [[ایثار]] و [[فداکاری]] در راه [[دین]] را به همه ما آموخته است<ref>برای آشنایی با دیدگاه‌های مختلف در این زمینه ر. ک: مرتضوی، سیدضیاء، عاشورا در فقه.</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص۱۰۷-۱۱۰.</ref>
 
== ساحت‌های مبارزه فردی و اجتماعی ==
=== مبارزه فرهنگی ===
{{اصلی|مبارزه فرهنگی}}
یکی از راه‌کارهای اساسی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم در راستای اجرای [[اصلاحات]] و ارتقای بینش دینی و [[سیاسی]] [[جامعه اسلامی]]، پایه‌گذاری نهضت عظیم علمی، [[تربیتی]] و [[فرهنگی]] است. نهضت علمی ـ تربیتی [[ائمه اطهار]] {{عم}} در [[حقیقت]] مبارزه‌ای سیاسی و فرهنگی با [[حاکمان جور]] بود که با [[هدف]] [[اصلاح]] و ارتقای [[بینش]] [[علمی]] ـ سیاسی [[امت اسلامی]] و در راستای زمینه‌سازی برای تأسیس حکومت [[حق]] انجام می‌گرفت. برخی از مهم‌ترین ابعاد این مبارزه عبارت‌اند از:
# '''مبارزه در قالب تبیین مسئله امامت:''' [[امامت]] در فرهنگ شیعه دارای مفهوم وسیعی است که [[رهبری سیاسی]]، [[فکری]] و [[تهذیب]] [[روحی]] افراد را در برمی گیرد. [[پیشوایان معصوم]] در مقاطع مختلف با تبیین مسئله امامت، مبارزه‌ای آشکار و اساسی با [[حکام جور]] در پیش می‌گرفتند و از این طریق با صراحت، [[حکام]] [[زمان]] را [[نفی]] و خویشتن را به عنوان صاحب [[واقعی]] این مقام، به [[مردم]] معرفی می‌کردند.
# '''مبارزه در قالب ادبیات و زبان شعر:''' [[شاعران]] مکتبی و انقلابی که با زبان شعر برضد [[حاکمان ظالم]] و دستگاه [[طاغوت]] مبارزه می‌کردند، همواره مورد [[تکریم]] و [[احترام]] پیشوایان معصوم قرار داشتند، زیرا با توجه به تأثیر ادبیات و زبان شعر بر [[قلوب]] و [[احساسات]] [[انسان]]، شاعران و سخنوران همچون رسانه مؤثری بودند که قلب‌های [[مسلمانان]] را برضد [[ظالمان]] و [[طاغوتیان]] به حرکت در می‌آوردند.
# '''مبارزه در قالب [[بیان احکام]] و [[تفسیر قرآن]]:''' نکته دارای اهمیت در زندگانی [[علمی]] پیشوایان معصوم به‌ویژه حوزه وسیع علمی و [[فقهی]] [[صادقین]] {{عم}}، جنبه [[سیاسی]] و معترضانه‌ای است که در پایه‌گذاری نهضت عظیم علمی، [[تربیتی]] و [[فرهنگی]] آن بزرگواران مشاهده می‌شود، زیرا از دیدگاه [[مکتب تشیع]]، [[خلیفه]] به عنوان [[جانشین پیامبر]] {{صل}} بوده و کسی است که افزون بر تصدی [[شئون]] سیاسی و [[حکومتی]]، [[امور دینی]]، [[اخلاقی]] و تربیتی [[مردم]] را نیز به عهده دارد.
# '''سازمان‌دهی احادیث و [[دستور]] به کتابت آن:''' پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} نگارش [[حدیث]] به دستور [[خلفا]] ممنوع شد. در اذهان عمومی این‌گونه جا انداختند که نگارش [[حدیث]] به معنای کنار نهادن [[قرآن]] و [[کلام الهی]] است و این درحالی بود که [[اهل‌بیت]] {{عم}} از ابتدا [[اصحاب]] خود را به نگارش حدیث و [[حفظ]] آن [[تشویق]] می‌کردند<ref>ابوعبدالله محمد ابن‌سعد، الطبقات‌الکبری، ج۶، ص۱۶۸؛ مقاله تاریخ تدوین حدیث، مجله نور علم، دوره دوم، ش۹، ۱۱ و ۱۲.</ref>.
# '''تربیت شاگردان:''' از مهم‌ترین فعالیت‌های [[علمی]] - [[فرهنگی]] [[پیشوایان معصوم]]، [[تربیت]] افراد مستعد و تجهیز آنان به [[علوم دینی]] و [[دانش]] [[روز]] بود. این [[اقدام]] اگرچه از [[زمان]] [[رسول خدا]] {{صل}} آغاز شد، اما به [[دلیل]] فراهم شدن فضای مناسب در زمان [[امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} به اوج رسید و در دوره‌های بعد نیز ادامه یافت.
# '''تربیت موالی:''' از تلاش‌های [[پیشوایان معصوم]] که هم جنبه [[دینی]] داشت و هم بُعد سیاسی، توجه به قشری بود که در شدیدترین فشارهای [[اجتماعی]] و تبعیضات ناروا قرار داشتند و از محروم‌ترین طبقات [[جامعه اسلامی]] در قرون اولیه به شمار می‌آمدند. این افراد به [[دلیل]] برخورداری از [[استعداد]] مناسب و نیز با توجه به [[احساس]] [[ضعف]] و محرومیتی که در برابر [[عرب‌ها]] داشتند و در صدد جبران آن برآمده بودند، تحت [[تربیت]] [[پیشوایان]] و بزرگان [[اسلام]] توانستند در مدت [[زمان]] کوتاهی جزء [[فقها]] و محدثان مراکز [[اسلامی]] شوند.
# '''[[احترام]] و [[تجلیل از علما]] و فقهای [[صالح]] و [[پرهیزگار]]:''' یکی از اقدامات سیاسی [[فرهنگی]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} احترام و تجلیل از علما و فقهای اصیل و [[مذمت]] عالم‌نمایان درباری و [[فاسد]] بود. این [[سیره]] به ویژه در دوره‌های پایانی عصر حضور معصوم و نزدیک شدن به عصر غیبت آشکارتر شد تا [[مردم]] را با [[عالمان]] و فقهای اصیل و واجد شرایط به عنوان نایبان عام امام معصوم آشنا سازند<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۱۲-۲۲۵.</ref>.
 
=== مبارزه سیاسی ===
{{اصلی|مبارزه سیاسی}}
یکی از اقسام [[جهاد]] [[اسلامی]]، جهاد سیاسی است که در منابع اسلامی بر آن تأکید شده است. منظور از این جهاد [[مبارزه سیاسی]] هدف‌دار در راستای [[ایجاد حکومت اسلامی]] است<ref>آیت الله خامنه‌ای، ۱۸/۵/۱۳۶۳.</ref>؛ به عبارتی لازمه تحقق [[حکومت اسلامی]]، جهاد سیاسی در جهت رفع موانع است. چنانکه مبارزه سیاسی [[عالمان]] در برابر [[ظالمان]] و کوتاه نیآمدن در برابر [[ظلم]] آنان، به عنوان عهدی معرفی شده که [[خداوند تعالی]] از عالمان گرفته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳ (۵۰).</ref>. گرچه بر اساس مقتضیات و تعقیب اهداف کوتاه، متوسط و یا بلندمدت، نوع رویکرد ائمه به ظاهر متفاوت بوده است، اما در تمام این دوران، این خط ممتد، یعنی زمینه‌سازی جهت [[تشکیل حکومت اسلامی]] دنبال شده است به طوری که سایر تلاش‌ها و مجاهدت‌های ایشان در پرتو آن [[هدف]] تعقیب می‌شد<ref>آیت الله خامنه‌ای، ۱۸/۵/۱۳۶۳.</ref>.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد - ادرکنی (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]] ص ۴۲۵.</ref>
 
=== مبارزه نظامی ===
{{اصلی|مبارزه نظامی}}
مبارزه مسلحانه یکی از راه‌هایی بود که [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مبارزه با مستکبران]] از آن بهره جست؛ به طوری که [[نقل]] شده است، ایشان بیش از ۲۷ [[غزوه]] و ۳۸ [[سریه]] علیه [[دشمنان]] انجام داد<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۰۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف، ج ۷، ص ۴۶۷ - ۴۶۸ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۱۷.</ref>. با مطالعه [[سیره]] [[پیامبر اعظم]] {{صل}} می‌توان به خوبی به این مطلب دست یافت که [[مبارزه مسلحانه]]، آخرین راهکاری بود که [[پیامبر]] {{صل}} از آن استفاده می‌کرد<ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۲.</ref>.
 
== اقسام مبارزه ==
=== مبارزه با حکومت جور ===
{{اصلی|مبارزه با حاکم جائر}}
یکی از مهم‌ترین مسائل [[فقه سیاسی]] که از عصر ائمه {{عم}} مطرح بوده، چگونگی تعامل با حکومت‌های جائر است. با توجه به دیدگاه [[شیعیان]] مبنی بر امامت بلافصل [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} و [[فرزندان رسول خدا]] {{صل}} و [[لزوم عصمت]] در [[امام]] جامعه و غصب [[حکومت]] که یکی از [[شئون امامت]] [[جامعه]] است، از سوی [[حاکمان]] جائر همواره این [[پرسش]] برای [[شیعیان]] مطرح بوده که [[وظیفه]] آنان در تعامل با [[حکومت‌ها]] چیست؟ آنان هرچند در [[اقلیت]] بودند، اما با [[حکومت]] و [[شئون]] آن در ارتباط بودند و نمی‌توانستند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. در بسیاری از امور اجتماعی و [[اقتصادی]] با [[حکومت‌ها]] سر و کار داشتند. در ده‌ها مسئله مرتبط با [[حکومت]]، مانند پرداخت [[زکات]] و [[خراج]]، [[جهاد]]، [[دفاع]] از مرزهای کشور اسلامی، [[قضاوت]] در [[نزاع‌ها]] و [[اختلاف‌ها]] و... [[نیازمند]] روشن شدن [[تکالیف شرعی]] خود بودند. به همین جهت، به [[امام]] [[معصوم]] مراجعه می‌‌کردند و [[تکالیف]] خود را می‌‌پرسیدند.
 
شیوه‌های مبارزه [[معصومان]] با [[خلفا]] و [[حاکمان]] وقت یکسان نبوده است. این [[مبارزات]] با روش‌های مختلفی دنبال شده که در [[سیره]] ایشان آمده است. برخی از این شیوه‌ها عبارت است از: ترک [[بیعت]]؛ [[اعتراض]] به [[حاکمان]]؛ [[نفرین]] [[ستمگران]]؛ مبارزه و [[جهاد]]؛ مبارزه با دستگاه قضایی [[حاکمان جور]] و ترک [[همکاری]] با [[دستگاه خلافت]]<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۵۸-۷۰.</ref>.
 
=== مبارزه با ظلم ===
{{اصلی|ظلم‌ستیزی}}
یکی از بزرگ‌ترین عوامل انحطاط جوامع بشری این است که طرز [[تفکر]] افراد و [[جامعه]] در مورد مبارزه و [[مقابله با ظلم]] و [[ستم]] و طرز تصور آنها در مورد [[عدالت]] و [[عدالت‌خواهی]] بمیرد. در این صورت [[جامعه]] [[تسلیم]] می‌شود و [[ظلم و ستم]] را می‌پذیرد و لذا اشرار (بدترین افراد) بر [[جامعه]] مسلط می‌گردند. نه‌تنها ترک [[ظلم ‌ستیزی]] و [[مرگ]] [[تفکر]] [[عدالت‌خواهی]] باعث [[سلطه]] اشرار و [[ستمگران]] بر [[جامعه]] می‌گردد، بلکه [[شریعت]] و [[دین]] ـ در واقع [[تفکر]] [[دینی]] و مذهبی ـ نیز قوام و پایه خویش و در نتیجه [[قدرت]] پویایی خود را از [[دست]] می‌دهد<ref>[[محمد حسین جمشیدی|جمشیدی، محمد حسین]]، [[احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی (مقاله)|احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی]]، ص۳۲.</ref>.
 
جدا از پیامبران و اولیای الهی که سردمدار [[مبارزه با ظلم]] و ستم‌های فردی و [[اجتماعی]] و در حدّ کلان، [[حاکمان ظالم]] بودند، این [[وظیفه]] از سوی آنان به [[مردم]] نیز القا شده بلکه پیامبران، جز با کمک و [[همراهی]] مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود. مبارزه با ظلم و [[فساد]] علاوه بر فرهیختگان [[جامعه]]، وظیفه مردم نیز بوده و این امر به عنوان تکلیفی بر آنان واجب است: "مسأله اساسی، [[عصیان]] و [[قیام]] همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدان‌ها [[ستم]] می‌کنند"<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۲.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>
 
=== مبارزه با طاغوت ===
{{اصلی|مبارزه با طاغوت}}
[[پیشوایان معصوم]] در عصر [[حاکمیت جور]] در خط مقدم مبارزه‌ای قرار داشتند که [[هدف]] آن [[اصلاح جامعه]]، پیاده ساختن [[احکام اسلام]] و برپا کردن [[عدالت]] بود. در این دوران، ایشان تنها محور و ملجأ امتی بودند که در [[مشکلات]] [[فکری]]، [[عقیدتی]] و [[سیاسی]]، [[پناهگاه]] مطمئنی را برای خود جست‌وجو می‌کردند. اصول محوری [[حاکم]] بر [[سیره]] ایشان در میدان عمل سیاسی عبارت‌اند از: [[توکل بر خدا]]؛ [[خشنودی به رضای الهی]]؛ [[نامشروع]] دانستن [[حاکمیت]] [[طاغوت]]؛ پرهیز از انتقام‌گیری شخصی؛ [[شجاعت]] و [[دلیری]]؛ [[ذلت‌ناپذیری]]، حفظ عزت و [[کرامت انسانی]]؛ [[وفای به عهد]] و [[پیمان]]<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص۲۳۸ ـ ۲۴۷.</ref>.
 
=== مبارزه با غلو ===
{{اصلی|مبارزه با غلو}}
یکی از بزرگ‌ترین آفت‌ها و جریانات [[انحرافی]] که [[جامعه اسلامی]] را همواره مورد [[تهدید]] قرار داده است، آفت [[غلو]] و فرا رفتن از محدوده [[دین]] است. باید [[اذعان]] کرد که این [[جریان انحرافی]]، در ضربه زدن به [[مکتب تشیع]]، نقش اساسی داشته است. جریاناتی که از عصر [[مولای متقیان]] [[امام علی]] {{ع}} وجود داشته و در دوره‌های بعدی تداوم یافته است. [[اخبار]] موجود از عصر امام علی {{ع}} حاکی از آن است که در آن [[زمان]] جمعی از [[غالیان]] توسط امام علی {{ع}} به [[مدائن]] [[تبعید]] شدند و اینان، کسانی بودند که وقتی خبر [[شهادت]] آن حضرت را شنیدند، آن را [[انکار]] کرده و حاضر به پذیرفتن آن نشدند<ref>مقتل علی بن ابی‌طالب {{ع}}، مجله تراثنا، ش۱۲، ص۱۲۱.</ref>.
 
واقعیت امر آن است که شخصیت‌های برجسته [[خاندان]] [[نبوت]]، به ویژه [[شخصیت امام علی]] {{ع}} از چنان مقام و عظمتی برخوردار بوده‌اند که برخی افراد کم‌ظرفیت، قادر به [[درک]] آن نبودند و این امر، موجب می‌شد تا درباره آنان، گفتارها و اندیشه‌های ناروایی داشته باشند و آنان را فراتر از آنچه هستند، بدانند. از این‌رو بزرگان [[دین]] همواره سعی داشته‌اند تا بر [[شناخت]] و [[معرفت دینی]] افراد بیفزایند و از این طریق، آنان را از خطر [[انحراف]] باز دارند، زیرا اگر افق شناخت و معرفت دینی افراد افزایش یابد، [[اندیشه]] و [[افکار]] غلوآمیز نیز خود به خود برطرف خواهد شد<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۹۰.</ref>.
 
=== مبارزه با تبعیض ===
{{اصلی|مبارزه با تبعیض}}
[[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[حکومت دینی]] خود را برای ایجاد [[قسط]] و [[عدالت]] بنیان نهاد که پیش از آن در شبه جزیره سابقه نداشت و ایشان بر مبنای [[جهان‌بینی]] [[توحیدی]] خود، با تشکیل [[حکومتی]] بر اساس [[آموزه‌های اسلامی]]، با هرگونه [[تبعیض]] به مقابله برخاست. برخی از اقدامات آن حضرت عبارت است از:
# '''پرهیز از [[تبعیض]] در بخشش‌ها:''' [[پیامبر]] {{صل}} [[مبعوث]] شد تا [[ظلم]]، [[فساد]] و [[بی‌عدالتی]] را از [[جامعه]] برچیند و ایشان در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد. آن حضرت در حفظ [[حق]] [[مردم]] ذره‌ای کوتاه نمی‌آمد و هیچ تبعیضی روا نمی‌داشت؛ همچنان که در تقسیم [[غنایم]] [[جنگی]] این‌گونه عمل می‌کرد.
# '''پرهیز از [[تبعیض]] در اجرای قانون:''' در [[سیره پیامبر]] {{صل}} بنا بر تعالیم قرآن، همه [[مردم]]، اعم از [[زمامداران]] و [[شهروندان]]، توانگران و [[ناتوانان]]، [[عرب]] و [[عجم]] و... از نظر [[قانون]] مساوی بودند و هیچ یک [[مصونیت]] [[قضایی]] نداشتند؛ به این [[دلیل]]، ایشان به هیچ کس اجازه[قانون شکنی را نمی‌داد و سخت به اجرای قانون حتی درباره خویش پایبند بود و [[اعمال]] [[قانون]] را ضامن بقا و شکوفایی [[جامعه اسلامی]] می‌دانست.
# '''پرهیز از [[تبعیض]] در برخورد با [[کودکان]]:''' [[پیامبر]] {{صل}} علاقه زیادی به [[کودکان]] داشت و بسیار به این امر سفارش می‌کرد. آن حضرت علاوه بر اینکه حسنین {{ع}} را بسیار [[دوست]] می‌داشت و به آنها [[محبت]] می‌کرد، به [[کودکان]] دیگر نیز [[احترام]] می‌گذاشت و تأکید داشت که بین کودکانتان با [[عدالت]] [[رفتار]] کنید و میان آنان تفاوت قائل نشوید؛ زیرا [[فرزندان]] به خوبی این مسئله را [[درک]] می‌کنند و کوچک‌ترین [[بی‌عدالتی]] را درباره خودشان متوجه می‌شوند و این کار در روحیات آنان اثر می‌گذارد.
# '''پرهیز از [[تبعیض]] نژادی:''' در [[دوران جاهلیت]] [[عرب]]، مسئله [[تبعیض]] نژادی بسیار رواج داشت و افراد [[غیر عرب]] و سیاه پوست هیچ امتیازی نداشتند و از این‌گونه افراد، به صورت برده برای [[رفاه]] حال و منافع اشراف [[عرب]] استفاده می‌شد. [[پیامبر]] {{صل}} در چنین عصر و در میان چنین انسان‌هایی [[زندگی]] می‌کرد. با شروع [[رسالت]] [[نبوی]]، ایشان [[مأمور]] شدند تا مهر باطلی بر تمام آداب و رسوم و [[خرافات]] عصر [[جاهلی]] بزنند و ایشان نیز با انجام [[اصلاحات]] [[اجتماعی]]، نژاد‌گرایی را طرد کرد و [[آزادی]] و [[شرافت]] را برای آنها به ارمغان آورد<ref>[[علی محمد تاج‌الدین|تاج‌الدین، علی محمد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۵۱ ـ ۲۵۵.</ref>.
 
=== مبارزه با بدعت ===
{{اصلی|مبارزه با بدعت‌ها}}
یکی از اصول بنیادی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم، تکیه ایشان بر واقعیت‌ها و حقایق و دوری جستن از [[خرافات]] و امور بی‌اساس بود. خرافه‌پرستی که از بینش‌های [[سست]] سرچشمه می‌گیرد، ممکن است از انگیزه‌های [[سوء]] یا [[نادانی]] و [[جهالت]] باشد و در هر حال، پیامد آن برای [[جامعه بشری]] منفی و زیان‌بار است. از این‌رو [[پیشوایان معصوم]] [[وظیفه]] خود می‌دانستند که برای [[حفظ]] کیان [[دین]] و [[جامعه اسلامی]] با این پدیده موهوم مبارزه کنند تا دین در اثر خرافه‌گرایی دستخوش انواع [[بدعت‌ها]] نشود و اندیشه‌های [[باطل]]، بستری برای [[نوآوری در دین]] به وجود نیاورند. یکی از مهم‌ترین [[اهداف]] [[مکتب اسلام]] که در سرزمین [[حجاز]] و در میان اقوام [[جاهلیت]] نازل شد، [[مبارزه با خرافات]] و امور [[بیهوده]] از جمله [[بت‌پرستی]] بود. [[رسول خدا]] {{صل}} نه تنها با امور بیهوده‌ای که در تضاد با تعالیم وحیانی [[اسلام]] قرار داشتند مبارزه کرد، بلکه حتی با [[افکار]] و [[عقاید]] نادرستی که به ظاهر او را [[تأیید]] می‌کردند نیز به مقابله برخاست و کوشید [[مردم]] را به‌گونه‌ای [[تربیت]] کند که همواره پیرو [[دلیل]] و منطق باشند و از خرافه‌گرایی [[تبعیت]] نکنند<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۱۸۸.</ref>.
 
=== مبارزه با استکبار ===
{{اصلی|استکبارستیزی}}
[[استکبار]]، برگرفته از واژه عربی "[[کبر]]"، به معنای عظمت و بزرگی<ref>الجوهری، الصحاح، ج ۲، ص ۸۰۲ - ۸۰۳ و ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۱۲۵ - ۱۲۶.</ref> و در لغت به معنای بزرگ‌انگاری و طلب بزرگی<ref>لسان العرب، ج ۵، ص ۱۲۹ و فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۶۵.</ref> و ترک [[اذعان]] به [[حق]] است<ref>مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۶۵.</ref> و می‌توان گفت، [[مستکبران]] کسانی هستند که برای دست‌یابی به منافع خویش از هیچ ظلمی ابا ندارند و خود و منافع خود را بالاتر از هر چیز دیگر می‌دانند.
 
[[پیامبر]] {{صل}} که با [[شعار]] [[برابری]] و [[عدالت]] [[مبعوث]] شده بود، از ابتدای [[رسالت]] خویش به مبارزه با این [[تفکر]] پرداخت و کوشید [[تفکر]] استکباری را از [[اندیشه]] [[جامعه اسلامی]] بزداید. راهکارهای [[پیامبر]] {{صل}} برای [[مبارزه با مستکبران]] را می‌توان در سه بخش مطالعه کرد: [[مبارزه فرهنگی]]؛ [[مبارزه سیاسی]] و [[مبارزه مسلحانه]]<ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۰۷.</ref>.
 
=== مبارزه با خرافه ===
{{اصلی|مبارزه با خرافه}}
[[اسلام]]، [[دین]] [[آگاهی]] و [[معرفت]] است و واقع‌گرایی در ذات آن نهفته است. از این رو، نمی‌تواند با اوهام و [[خرافات]] هماهنگ باشد یا در برابر آن [[سکوت]] کند، بلکه اصولاً این [[مکتب]]، مبارزه با [[افکار]] [[خرافی]] و [[باطل]] را در رأس کار خود قرار می‌دهد. بر این اساس، [[پیامبر اسلام]]، آگاهی دادن به [[مردم]] و جذب آنان به سوی واقعیت‌ها را در دستور کار خویش قرار داده بود.
 
پیش از بعثت، خرافات بر سرزمین [[حجاز]] سایه افکنده بود. [[پیامبر گرامی اسلام]] تلاش کرد تا این اوهام و تاریکی‌ها را از [[دل]] و ذهن مردم [[پاک]] کند<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۶۹.</ref>.
 
=== مبارزه با تعصب‌های قبیله‌ای ===
{{اصلی|مبارزه با تعصب‌های قبیله‌ای}}
[[جامعه]] [[عرب]] در [[دوران جاهلیت]]، گرفتار آداب و رسوم ناپسند و رفتارهای [[ناهنجاری]] بود. آنها خود درباره آداب و رسوم ناپسندشان گفته‌اند: «ما مردمی بودیم که در دوران جاهلیت [[بت]] می‌پرستیدیم، مردار می‌خوردیم، کارهای زشت انجام می‌دادیم، [[قطع رحم]] می‌کردیم، با [[همسایگان]] و هم‌پیمانان خود رفتار بدی داشتیم و نیرومند ما به [[ناتوان]] ما [[ستم]] می‌کرد...»<ref>تاریخ پیامبر اسلام، ص۱۱۶؛ نک: سیرة النبی، ج۱، ص۳۵۶ - ۳۹۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۰۸ - ۱۱۰.</ref>. [[پیامبر خدا]] با تعصب‌های قبیله‌ای و [[تبعیض‌ها]] و نابرابری‌های نادرست و [[ظالمانه]] مبارزه کرد و آن را ریشه کن ساخت. [[حضرت محمد]] {{صل}} همواره با رفتار خود، دیدگاه [[اسلام]] را درباره [[برابری]] [[انسان‌ها]] نزد [[خدا]] و رسولش برای [[مردم]] تبیین می‌کرد<ref>[[احمد رضوانفر|رضوانفر، احمد]]، [[برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۱.</ref>.
 
=== مبارزه با فرهنگ جاهلی ===
{{اصلی|مبارزه با فرهنگ جاهلی}}
یکی از تلاش‌های [[معصومان]]، به ویژه [[پیامبر اعظم]] {{صل}}، مبارزه با [[فرهنگ]] و [[آداب]] منحط [[دوران جاهلیت]] قبل از [[اسلام]] بود. تحول در یک [[جامعه]] با ازبین رفتن رسوبات منحط [[فرهنگی]] آن میسر است. بدون نابودی فرهنگ [[فاسد]]، امکان تحول در جامعه و پیمودن مسیر [[رشد]] و [[ترقی]] وجود ندارد؛ چراکه بسیاری از آداب و رسوم فرهنگی مانع تعالی جامعه می‌گردد. تحول و [[انقلاب]] فرهنگی زمینه ساز تحول [[اجتماعی]] و [[تکامل]] و ترقی جامعه است. اسلام با [[عقاید]] نادرست و [[خرافی]] دوران [[جاهلی]] که [[بت پرستی]] بود، مبارزه کرد و با [[تغییر]] [[باورها]] و نگرش [[مردم]] و توجه به خداوندی که [[ارزش‌ها]] را ارج می‌نهد و [[انسان‌ها]] را از هر نژاد و قومی برابر می‌داند، تحولی عظیم در میان توده مردم ایجاد کرد و حصار چرخه محدود [[حاکمیت]] اشراف قریش را در هم شکست. اسلام بخش‌هایی از آداب و رسوم فرهنگی جامعه را که بر خلاف [[عقل]] و [[عدالت]] بود، تغییر داد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۵۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[قیام]]
* [[خروج]]
* [[شورش]]
* [[مبارزه با ظلم]]
* [[مبارزه با طاغوت]]
* [[مبارزه با غلو]]
* [[مبارزه با حاکم جائر]]
* [[مبارزه با تبعیض]]
* [[مبارزه با بدعت‌ها]]
* [[مبارزه با استکبار]]
* [[مبارزه با خرافه]]
* [[مبارزه با تعصب‌های قبیله‌ای]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100625.jpg|22px]] [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''درسنامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:1100697.jpg|22px]] [[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد - ادرکنی (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|'''مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌''']]
# [[پرونده:136812498.jpg|22px]] [[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|'''سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور''']]
# [[پرونده:1100520.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|'''سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه''']]
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1100564.jpg|22px]] [[محمد حسین جمشیدی|جمشیدی، محمد حسین]]، [[احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی (مقاله)|'''احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی''']]
# [[پرونده:1100677.jpg|22px]] [[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|'''فقه سیاسی امام خمینی''']]
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[علی محمد تاج‌الدین|تاج‌الدین، علی محمد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1379754.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|'''مروارید نبوت''']]
# [[پرونده:10053608.jpg|22px]] [[احمد رضوانفر|رضوانفر، احمد]]، [[برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|'''برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم''']]
{{پایان منابع}}


==منابع==
== پانویس ==
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{پانویس}}
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مبارزه]]
[[رده:مبارزه]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۱

مقدمه

روایات متعددی از اهل بیت رسول خدا(ص) نقل شده که خلفای پس از پیامبر و حکومت‌های اموی و عباسی را غاصب حق جانشینان معصوم پیامبر شمرده و در فرصت‌های مناسب به تخطئه آنان می‌‌پرداختند. از این‌رو، بسیاری از شیعیان که در طول تاریخ در اقلیت و غالباً تحت فشار حکومت‌ها بودند، به فکر قیام و مبارزه با حکومت‌ها بوده‌اند. قیام و مبارزه با حکومت‌های جائر با هدف براندازی و جایگزین کردن حکومت مشروع، رویکرد گروه‌هایی از شیعیان در مصاف با حکومت‌ها بود؛ هر چند در مقام عمل امکان آن بسیار ضعیف بود. به همین جهت، به‌رغم شیفتگی گروه‌هایی از شیعیان به قیام و مبارزه و دستیابی به قدرت و گاه اعتراض به ائمه که چرا دست روی دست نهاده‌اید؟ ایشان حاضر به رهبری این قیام‌ها نبودند و کمتر به تأیید آنان می‌‌پرداختند.

تجربه حکومت علوی که با زیاده‌خواهی برخی از اصحاب، دشمنی بنی‌امیه، و عدم همراهی در حد انتظار مردم با امام و در نهایت به شهادت آن حضرت منتهی شد و تجربه تلخ حکومت امام مجتبی(ع) که با خیانت یاران آن حضرت در مصاف با امویان همراه بود و در نهایت به واگذاری حکومت به معاویة بن ابی‌سفیان منجر شد، و سرانجام قیام سیدالشهدا(ع) و همراهی نکردن مردم، آن هم در زمانی که مردمان بسیاری از اصحاب پیغمبر حضور داشتند، امامان دیگر را نسبت به آمادگی مردم برای قیام و مبارزه و ایثار جان و مال نه تنها دچار تردید کرد، بلکه به دلیل آشنایی کامل از وضعیت جامعه، نسبت به عدم آمادگی مردم برای این منظور اطمینان یافتند. از این‌رو، خودشان به خاطر موقعیتی که داشتند، ورود به عرصه قیام و مبارزه را به مصلحت ندانستند و به علاقه‌مندان به قیام به رهبری امام روی خوش نشان نمی‌دادند، البته قیام‌کنندگان از شیعیان را هم تخطئه نمی‌کردند و در برخی از موارد به صورت غیر آشکار تأیید هم می‌‌کردند. آنان چون قیام و انقلاب را برای تشیع و پیروان خویش مفید نمی‌دانستند، برای حفظ کیان تشیع و هویت شیعیان راهکار دیگری را در پیش گرفته و به پیروان خود آموختند، راهکاری که دوران آن بس طولانی شد. بسا به صورت یک اصل ثابتی جلوه کرد، به گونه‌ای که حتی در دوران طولانی غیبت، عالمان امت که مردم از آنان انتظار قیام و مبارزه علیه دولت‌های جائر را داشتند، با وجود فراهم بودن شرایط، با این استدلال که قبل از قیام حضرت حجت، شیعیان وظیفه قیام و انقلاب ندارند یا عصر غیبت امام معصوم دورانِ تقیه، سکوت و انتظار است، از ورود به عرصه قیام و مبارزه پرهیز داشتند.

دلایل جواز یا وجوب قیام

افزون‌بر آیات قرآن که دستور قیام فردی و جمعی صادر کرده، می‌‌فرماید: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى[۱] و اعتماد به ستمگران را نهی کرده، می‌‌فرماید: ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ[۲] و مراجعه به طاغوت در امور اجتماعی و حتی احقاق حق خویش، را سرزنش کرده و از عاقبت آن بیم داده، می‌‌فرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا[۳].

رسول خدا با صراحت نهی حاکم جائر و قیام علیه او را لازم شمرده و کسانی را که از انجام این تکلیف اجتماعی سر باز می‌‌زنند، به مجازات اخروی تهدید کرده است. امام حسین(ع) در پاسخِ نامه‌های دعوت کوفیان با استناد به سخنی از رسول خدا(ص)، فرمود: « بسم اللّه الرَّحمن الرَّحيم مِنَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ إلى سُلَيمانَ بنِ صُرَدٍ، والمُسَيَّبِ بنِ نَجْبَةٍ، ورُفاعَةَ بنِ شَدَّادٍ، وعبدِاللّه بن والِ، وجَماعَةِ المُؤمِنينَ: أمَّا بعدُ؛ فَقَد عَلِمتُم أنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) قَد قالَ في حَياتِهِ: مَن رَأى سُلطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرَمِ أو تارِكاً [ناكثا] لِعَهدِ اللّهِ، ومُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللّهِ(ص)، فَعَمِلَ في عِبادِ اللّهِ بالإثْمِ والعُدوانِ، ثُمَّ لَم يُغَيِّر عَلَيهِ بِقَولٍ وَلا فِعلٍ، كانَ حَقَّاً عَلى اللّهِ أَن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ؛ وَقَد عَلِمتُم أنَّ هؤلاءِ لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ، وَتَوَلَّوا عن طاعَةِ الرَّحمنِ، وأظهَروا الفَسادَ، وَعَطَّلُوا الحُدودَ، واسْتأثَروا بالْفَيء، وَأحَلُّوا حَرَامَ اللّهِ، وَحَرَّموا حَلالَهُ. وأنا أحَقُّ مِن غيري بِهذا الأمرِ لِقَرابَتي مِن رَسولِ اللّهِ(ص)... فَلَكُم فِيَّ أُسْوَةٌ»[۴]. سپس نامه را به قیس بن مسهر صیداوی داد تا به کوفه ببرد.

از این سند تاریخی که از امام معصوم صادر شده، چند نکته اساسی در موضوع بحث ما استفاده می‌‌شود:

  1. اعتراض و مخالفت با زبان و اقدام عملی علیه دولت جائری که حلال خدا را حرام کرده، پیمان الهی را زیر پا می‌‌گذارد، با سنت پیامبر مخالفت می‌‌ورزد، و با مردم براساس گناه و ستم رفتار می‌‌کند، تکلیف همگانی است («مَن رَأى»)، و ترک این تکلیف موجب می‌‌شود که خداوند آنان را با همان سلطان جائر در یک جایگاه قرار دهد؛
  2. حکومت یزید و کارگزاران وی دقیقاً مصداق سخن رسول خدایند. چون همه می‌دانند که اینان از شیطان پیروی کرده، و از پیروی خدا روی برگردانده و فساد را آشکار، و حدود الهی را تعطیل کرده، به بیت المال مسلمین دست‌اندازی نموده، و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده‌اند؛
  3. در میان مردم، امام خود را به خاطر قرابت با پیامبر(ص) و نیز به خاطر اعلام آمادگی کوفیان برای بیعت با آن حضرت، سزاوارتر از دیگران بر قیام و مبارزه با دولت نامشروع یزید می‌شمارد و از مردم می‌‌خواهد تا ایشان را اسوه و الگوی خود قرار دهند.

فقیهان در خصوص قیام علیه دولت‌های جائر در طول تاریخ دیدگاه یکسانی نداشتند. بعضی از آنان قیام را در صورت فقدان ضرر و مفسده جایز دانسته؛ بعضی دیگر اصولا قیام و مبارزه را منوط به اذن امام معصوم و مربوط به زمان ظهور امام عصر(ع) شمرده و بعضی دیگر با استناد به قیام امام حسین(ع) آن را در شرایط خاص و فراهم بودن شرایط مجاز شمرده‌اند. ویژگی‌های خاص قیام حسینی و ناسازگاری برخی از این ویژگی‌ها با موازین فقهی مثل احتمال اثر در نهی از منکر و فقدان ضرر جانی و مالی موجب شده که تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها نسبت به این قیام در میراث فقهی شیعه متفاوت باشد. بسیاری آن را تکلیف اختصاصی امام حسین(ع) دانسته‌اند که قابل الگو گرفتن نیست. امام خمینی آن قابل را تأسی دانسته و از آموزه‌های قیام حسینی در انقلاب اسلامی ایران بهره فراوانی برد. ایشان ضمن انتقاد از نظریه فقیهانی که قیام حسینی را قیامی شخصی دانسته‌اند، معتقد بود که امام راه و رسم مبارزه، ایثار و فداکاری در راه دین را به همه ما آموخته است[۵].[۶]

ساحت‌های مبارزه فردی و اجتماعی

مبارزه فرهنگی

یکی از راه‌کارهای اساسی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم در راستای اجرای اصلاحات و ارتقای بینش دینی و سیاسی جامعه اسلامی، پایه‌گذاری نهضت عظیم علمی، تربیتی و فرهنگی است. نهضت علمی ـ تربیتی ائمه اطهار (ع) در حقیقت مبارزه‌ای سیاسی و فرهنگی با حاکمان جور بود که با هدف اصلاح و ارتقای بینش علمی ـ سیاسی امت اسلامی و در راستای زمینه‌سازی برای تأسیس حکومت حق انجام می‌گرفت. برخی از مهم‌ترین ابعاد این مبارزه عبارت‌اند از:

  1. مبارزه در قالب تبیین مسئله امامت: امامت در فرهنگ شیعه دارای مفهوم وسیعی است که رهبری سیاسی، فکری و تهذیب روحی افراد را در برمی گیرد. پیشوایان معصوم در مقاطع مختلف با تبیین مسئله امامت، مبارزه‌ای آشکار و اساسی با حکام جور در پیش می‌گرفتند و از این طریق با صراحت، حکام زمان را نفی و خویشتن را به عنوان صاحب واقعی این مقام، به مردم معرفی می‌کردند.
  2. مبارزه در قالب ادبیات و زبان شعر: شاعران مکتبی و انقلابی که با زبان شعر برضد حاکمان ظالم و دستگاه طاغوت مبارزه می‌کردند، همواره مورد تکریم و احترام پیشوایان معصوم قرار داشتند، زیرا با توجه به تأثیر ادبیات و زبان شعر بر قلوب و احساسات انسان، شاعران و سخنوران همچون رسانه مؤثری بودند که قلب‌های مسلمانان را برضد ظالمان و طاغوتیان به حرکت در می‌آوردند.
  3. مبارزه در قالب بیان احکام و تفسیر قرآن: نکته دارای اهمیت در زندگانی علمی پیشوایان معصوم به‌ویژه حوزه وسیع علمی و فقهی صادقین (ع)، جنبه سیاسی و معترضانه‌ای است که در پایه‌گذاری نهضت عظیم علمی، تربیتی و فرهنگی آن بزرگواران مشاهده می‌شود، زیرا از دیدگاه مکتب تشیع، خلیفه به عنوان جانشین پیامبر (ص) بوده و کسی است که افزون بر تصدی شئون سیاسی و حکومتی، امور دینی، اخلاقی و تربیتی مردم را نیز به عهده دارد.
  4. سازمان‌دهی احادیث و دستور به کتابت آن: پس از رحلت رسول خدا (ص) نگارش حدیث به دستور خلفا ممنوع شد. در اذهان عمومی این‌گونه جا انداختند که نگارش حدیث به معنای کنار نهادن قرآن و کلام الهی است و این درحالی بود که اهل‌بیت (ع) از ابتدا اصحاب خود را به نگارش حدیث و حفظ آن تشویق می‌کردند[۷].
  5. تربیت شاگردان: از مهم‌ترین فعالیت‌های علمی - فرهنگی پیشوایان معصوم، تربیت افراد مستعد و تجهیز آنان به علوم دینی و دانش روز بود. این اقدام اگرچه از زمان رسول خدا (ص) آغاز شد، اما به دلیل فراهم شدن فضای مناسب در زمان امام باقر و امام صادق (ع) به اوج رسید و در دوره‌های بعد نیز ادامه یافت.
  6. تربیت موالی: از تلاش‌های پیشوایان معصوم که هم جنبه دینی داشت و هم بُعد سیاسی، توجه به قشری بود که در شدیدترین فشارهای اجتماعی و تبعیضات ناروا قرار داشتند و از محروم‌ترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به شمار می‌آمدند. این افراد به دلیل برخورداری از استعداد مناسب و نیز با توجه به احساس ضعف و محرومیتی که در برابر عرب‌ها داشتند و در صدد جبران آن برآمده بودند، تحت تربیت پیشوایان و بزرگان اسلام توانستند در مدت زمان کوتاهی جزء فقها و محدثان مراکز اسلامی شوند.
  7. احترام و تجلیل از علما و فقهای صالح و پرهیزگار: یکی از اقدامات سیاسی فرهنگی پیشوایان معصوم (ع) احترام و تجلیل از علما و فقهای اصیل و مذمت عالم‌نمایان درباری و فاسد بود. این سیره به ویژه در دوره‌های پایانی عصر حضور معصوم و نزدیک شدن به عصر غیبت آشکارتر شد تا مردم را با عالمان و فقهای اصیل و واجد شرایط به عنوان نایبان عام امام معصوم آشنا سازند[۸].

مبارزه سیاسی

یکی از اقسام جهاد اسلامی، جهاد سیاسی است که در منابع اسلامی بر آن تأکید شده است. منظور از این جهاد مبارزه سیاسی هدف‌دار در راستای ایجاد حکومت اسلامی است[۹]؛ به عبارتی لازمه تحقق حکومت اسلامی، جهاد سیاسی در جهت رفع موانع است. چنانکه مبارزه سیاسی عالمان در برابر ظالمان و کوتاه نیآمدن در برابر ظلم آنان، به عنوان عهدی معرفی شده که خداوند تعالی از عالمان گرفته است[۱۰]. گرچه بر اساس مقتضیات و تعقیب اهداف کوتاه، متوسط و یا بلندمدت، نوع رویکرد ائمه به ظاهر متفاوت بوده است، اما در تمام این دوران، این خط ممتد، یعنی زمینه‌سازی جهت تشکیل حکومت اسلامی دنبال شده است به طوری که سایر تلاش‌ها و مجاهدت‌های ایشان در پرتو آن هدف تعقیب می‌شد[۱۱].[۱۲]

مبارزه نظامی

مبارزه مسلحانه یکی از راه‌هایی بود که رسول خدا (ص) در مبارزه با مستکبران از آن بهره جست؛ به طوری که نقل شده است، ایشان بیش از ۲۷ غزوه و ۳۸ سریه علیه دشمنان انجام داد[۱۳]. با مطالعه سیره پیامبر اعظم (ص) می‌توان به خوبی به این مطلب دست یافت که مبارزه مسلحانه، آخرین راهکاری بود که پیامبر (ص) از آن استفاده می‌کرد[۱۴].

اقسام مبارزه

مبارزه با حکومت جور

یکی از مهم‌ترین مسائل فقه سیاسی که از عصر ائمه (ع) مطرح بوده، چگونگی تعامل با حکومت‌های جائر است. با توجه به دیدگاه شیعیان مبنی بر امامت بلافصل امیرمؤمنان علی (ع) و فرزندان رسول خدا (ص) و لزوم عصمت در امام جامعه و غصب حکومت که یکی از شئون امامت جامعه است، از سوی حاکمان جائر همواره این پرسش برای شیعیان مطرح بوده که وظیفه آنان در تعامل با حکومت‌ها چیست؟ آنان هرچند در اقلیت بودند، اما با حکومت و شئون آن در ارتباط بودند و نمی‌توانستند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. در بسیاری از امور اجتماعی و اقتصادی با حکومت‌ها سر و کار داشتند. در ده‌ها مسئله مرتبط با حکومت، مانند پرداخت زکات و خراج، جهاد، دفاع از مرزهای کشور اسلامی، قضاوت در نزاع‌ها و اختلاف‌ها و... نیازمند روشن شدن تکالیف شرعی خود بودند. به همین جهت، به امام معصوم مراجعه می‌‌کردند و تکالیف خود را می‌‌پرسیدند.

شیوه‌های مبارزه معصومان با خلفا و حاکمان وقت یکسان نبوده است. این مبارزات با روش‌های مختلفی دنبال شده که در سیره ایشان آمده است. برخی از این شیوه‌ها عبارت است از: ترک بیعت؛ اعتراض به حاکمان؛ نفرین ستمگران؛ مبارزه و جهاد؛ مبارزه با دستگاه قضایی حاکمان جور و ترک همکاری با دستگاه خلافت[۱۵].

مبارزه با ظلم

یکی از بزرگ‌ترین عوامل انحطاط جوامع بشری این است که طرز تفکر افراد و جامعه در مورد مبارزه و مقابله با ظلم و ستم و طرز تصور آنها در مورد عدالت و عدالت‌خواهی بمیرد. در این صورت جامعه تسلیم می‌شود و ظلم و ستم را می‌پذیرد و لذا اشرار (بدترین افراد) بر جامعه مسلط می‌گردند. نه‌تنها ترک ظلم ‌ستیزی و مرگ تفکر عدالت‌خواهی باعث سلطه اشرار و ستمگران بر جامعه می‌گردد، بلکه شریعت و دین ـ در واقع تفکر دینی و مذهبی ـ نیز قوام و پایه خویش و در نتیجه قدرت پویایی خود را از دست می‌دهد[۱۶].

جدا از پیامبران و اولیای الهی که سردمدار مبارزه با ظلم و ستم‌های فردی و اجتماعی و در حدّ کلان، حاکمان ظالم بودند، این وظیفه از سوی آنان به مردم نیز القا شده بلکه پیامبران، جز با کمک و همراهی مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود. مبارزه با ظلم و فساد علاوه بر فرهیختگان جامعه، وظیفه مردم نیز بوده و این امر به عنوان تکلیفی بر آنان واجب است: "مسأله اساسی، عصیان و قیام همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدان‌ها ستم می‌کنند"[۱۷].[۱۸]

مبارزه با طاغوت

پیشوایان معصوم در عصر حاکمیت جور در خط مقدم مبارزه‌ای قرار داشتند که هدف آن اصلاح جامعه، پیاده ساختن احکام اسلام و برپا کردن عدالت بود. در این دوران، ایشان تنها محور و ملجأ امتی بودند که در مشکلات فکری، عقیدتی و سیاسی، پناهگاه مطمئنی را برای خود جست‌وجو می‌کردند. اصول محوری حاکم بر سیره ایشان در میدان عمل سیاسی عبارت‌اند از: توکل بر خدا؛ خشنودی به رضای الهی؛ نامشروع دانستن حاکمیت طاغوت؛ پرهیز از انتقام‌گیری شخصی؛ شجاعت و دلیری؛ ذلت‌ناپذیری، حفظ عزت و کرامت انسانی؛ وفای به عهد و پیمان[۱۹].

مبارزه با غلو

یکی از بزرگ‌ترین آفت‌ها و جریانات انحرافی که جامعه اسلامی را همواره مورد تهدید قرار داده است، آفت غلو و فرا رفتن از محدوده دین است. باید اذعان کرد که این جریان انحرافی، در ضربه زدن به مکتب تشیع، نقش اساسی داشته است. جریاناتی که از عصر مولای متقیان امام علی (ع) وجود داشته و در دوره‌های بعدی تداوم یافته است. اخبار موجود از عصر امام علی (ع) حاکی از آن است که در آن زمان جمعی از غالیان توسط امام علی (ع) به مدائن تبعید شدند و اینان، کسانی بودند که وقتی خبر شهادت آن حضرت را شنیدند، آن را انکار کرده و حاضر به پذیرفتن آن نشدند[۲۰].

واقعیت امر آن است که شخصیت‌های برجسته خاندان نبوت، به ویژه شخصیت امام علی (ع) از چنان مقام و عظمتی برخوردار بوده‌اند که برخی افراد کم‌ظرفیت، قادر به درک آن نبودند و این امر، موجب می‌شد تا درباره آنان، گفتارها و اندیشه‌های ناروایی داشته باشند و آنان را فراتر از آنچه هستند، بدانند. از این‌رو بزرگان دین همواره سعی داشته‌اند تا بر شناخت و معرفت دینی افراد بیفزایند و از این طریق، آنان را از خطر انحراف باز دارند، زیرا اگر افق شناخت و معرفت دینی افراد افزایش یابد، اندیشه و افکار غلوآمیز نیز خود به خود برطرف خواهد شد[۲۱].

مبارزه با تبعیض

پیامبر اسلام (ص) حکومت دینی خود را برای ایجاد قسط و عدالت بنیان نهاد که پیش از آن در شبه جزیره سابقه نداشت و ایشان بر مبنای جهان‌بینی توحیدی خود، با تشکیل حکومتی بر اساس آموزه‌های اسلامی، با هرگونه تبعیض به مقابله برخاست. برخی از اقدامات آن حضرت عبارت است از:

  1. پرهیز از تبعیض در بخشش‌ها: پیامبر (ص) مبعوث شد تا ظلم، فساد و بی‌عدالتی را از جامعه برچیند و ایشان در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد. آن حضرت در حفظ حق مردم ذره‌ای کوتاه نمی‌آمد و هیچ تبعیضی روا نمی‌داشت؛ همچنان که در تقسیم غنایم جنگی این‌گونه عمل می‌کرد.
  2. پرهیز از تبعیض در اجرای قانون: در سیره پیامبر (ص) بنا بر تعالیم قرآن، همه مردم، اعم از زمامداران و شهروندان، توانگران و ناتوانان، عرب و عجم و... از نظر قانون مساوی بودند و هیچ یک مصونیت قضایی نداشتند؛ به این دلیل، ایشان به هیچ کس اجازه[قانون شکنی را نمی‌داد و سخت به اجرای قانون حتی درباره خویش پایبند بود و اعمال قانون را ضامن بقا و شکوفایی جامعه اسلامی می‌دانست.
  3. پرهیز از تبعیض در برخورد با کودکان: پیامبر (ص) علاقه زیادی به کودکان داشت و بسیار به این امر سفارش می‌کرد. آن حضرت علاوه بر اینکه حسنین (ع) را بسیار دوست می‌داشت و به آنها محبت می‌کرد، به کودکان دیگر نیز احترام می‌گذاشت و تأکید داشت که بین کودکانتان با عدالت رفتار کنید و میان آنان تفاوت قائل نشوید؛ زیرا فرزندان به خوبی این مسئله را درک می‌کنند و کوچک‌ترین بی‌عدالتی را درباره خودشان متوجه می‌شوند و این کار در روحیات آنان اثر می‌گذارد.
  4. پرهیز از تبعیض نژادی: در دوران جاهلیت عرب، مسئله تبعیض نژادی بسیار رواج داشت و افراد غیر عرب و سیاه پوست هیچ امتیازی نداشتند و از این‌گونه افراد، به صورت برده برای رفاه حال و منافع اشراف عرب استفاده می‌شد. پیامبر (ص) در چنین عصر و در میان چنین انسان‌هایی زندگی می‌کرد. با شروع رسالت نبوی، ایشان مأمور شدند تا مهر باطلی بر تمام آداب و رسوم و خرافات عصر جاهلی بزنند و ایشان نیز با انجام اصلاحات اجتماعی، نژاد‌گرایی را طرد کرد و آزادی و شرافت را برای آنها به ارمغان آورد[۲۲].

مبارزه با بدعت

یکی از اصول بنیادی در سیره سیاسی پیشوایان معصوم، تکیه ایشان بر واقعیت‌ها و حقایق و دوری جستن از خرافات و امور بی‌اساس بود. خرافه‌پرستی که از بینش‌های سست سرچشمه می‌گیرد، ممکن است از انگیزه‌های سوء یا نادانی و جهالت باشد و در هر حال، پیامد آن برای جامعه بشری منفی و زیان‌بار است. از این‌رو پیشوایان معصوم وظیفه خود می‌دانستند که برای حفظ کیان دین و جامعه اسلامی با این پدیده موهوم مبارزه کنند تا دین در اثر خرافه‌گرایی دستخوش انواع بدعت‌ها نشود و اندیشه‌های باطل، بستری برای نوآوری در دین به وجود نیاورند. یکی از مهم‌ترین اهداف مکتب اسلام که در سرزمین حجاز و در میان اقوام جاهلیت نازل شد، مبارزه با خرافات و امور بیهوده از جمله بت‌پرستی بود. رسول خدا (ص) نه تنها با امور بیهوده‌ای که در تضاد با تعالیم وحیانی اسلام قرار داشتند مبارزه کرد، بلکه حتی با افکار و عقاید نادرستی که به ظاهر او را تأیید می‌کردند نیز به مقابله برخاست و کوشید مردم را به‌گونه‌ای تربیت کند که همواره پیرو دلیل و منطق باشند و از خرافه‌گرایی تبعیت نکنند[۲۳].

مبارزه با استکبار

استکبار، برگرفته از واژه عربی "کبر"، به معنای عظمت و بزرگی[۲۴] و در لغت به معنای بزرگ‌انگاری و طلب بزرگی[۲۵] و ترک اذعان به حق است[۲۶] و می‌توان گفت، مستکبران کسانی هستند که برای دست‌یابی به منافع خویش از هیچ ظلمی ابا ندارند و خود و منافع خود را بالاتر از هر چیز دیگر می‌دانند.

پیامبر (ص) که با شعار برابری و عدالت مبعوث شده بود، از ابتدای رسالت خویش به مبارزه با این تفکر پرداخت و کوشید تفکر استکباری را از اندیشه جامعه اسلامی بزداید. راهکارهای پیامبر (ص) برای مبارزه با مستکبران را می‌توان در سه بخش مطالعه کرد: مبارزه فرهنگی؛ مبارزه سیاسی و مبارزه مسلحانه[۲۷].

مبارزه با خرافه

اسلام، دین آگاهی و معرفت است و واقع‌گرایی در ذات آن نهفته است. از این رو، نمی‌تواند با اوهام و خرافات هماهنگ باشد یا در برابر آن سکوت کند، بلکه اصولاً این مکتب، مبارزه با افکار خرافی و باطل را در رأس کار خود قرار می‌دهد. بر این اساس، پیامبر اسلام، آگاهی دادن به مردم و جذب آنان به سوی واقعیت‌ها را در دستور کار خویش قرار داده بود.

پیش از بعثت، خرافات بر سرزمین حجاز سایه افکنده بود. پیامبر گرامی اسلام تلاش کرد تا این اوهام و تاریکی‌ها را از دل و ذهن مردم پاک کند[۲۸].

مبارزه با تعصب‌های قبیله‌ای

جامعه عرب در دوران جاهلیت، گرفتار آداب و رسوم ناپسند و رفتارهای ناهنجاری بود. آنها خود درباره آداب و رسوم ناپسندشان گفته‌اند: «ما مردمی بودیم که در دوران جاهلیت بت می‌پرستیدیم، مردار می‌خوردیم، کارهای زشت انجام می‌دادیم، قطع رحم می‌کردیم، با همسایگان و هم‌پیمانان خود رفتار بدی داشتیم و نیرومند ما به ناتوان ما ستم می‌کرد...»[۲۹]. پیامبر خدا با تعصب‌های قبیله‌ای و تبعیض‌ها و نابرابری‌های نادرست و ظالمانه مبارزه کرد و آن را ریشه کن ساخت. حضرت محمد (ص) همواره با رفتار خود، دیدگاه اسلام را درباره برابری انسان‌ها نزد خدا و رسولش برای مردم تبیین می‌کرد[۳۰].

مبارزه با فرهنگ جاهلی

یکی از تلاش‌های معصومان، به ویژه پیامبر اعظم (ص)، مبارزه با فرهنگ و آداب منحط دوران جاهلیت قبل از اسلام بود. تحول در یک جامعه با ازبین رفتن رسوبات منحط فرهنگی آن میسر است. بدون نابودی فرهنگ فاسد، امکان تحول در جامعه و پیمودن مسیر رشد و ترقی وجود ندارد؛ چراکه بسیاری از آداب و رسوم فرهنگی مانع تعالی جامعه می‌گردد. تحول و انقلاب فرهنگی زمینه ساز تحول اجتماعی و تکامل و ترقی جامعه است. اسلام با عقاید نادرست و خرافی دوران جاهلی که بت پرستی بود، مبارزه کرد و با تغییر باورها و نگرش مردم و توجه به خداوندی که ارزش‌ها را ارج می‌نهد و انسان‌ها را از هر نژاد و قومی برابر می‌داند، تحولی عظیم در میان توده مردم ایجاد کرد و حصار چرخه محدود حاکمیت اشراف قریش را در هم شکست. اسلام بخش‌هایی از آداب و رسوم فرهنگی جامعه را که بر خلاف عقل و عدالت بود، تغییر داد[۳۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.
  2. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  3. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
  4. احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج ۳، ص۱۴۳.
  5. برای آشنایی با دیدگاه‌های مختلف در این زمینه ر. ک: مرتضوی، سیدضیاء، عاشورا در فقه.
  6. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص۱۰۷-۱۱۰.
  7. ابوعبدالله محمد ابن‌سعد، الطبقات‌الکبری، ج۶، ص۱۶۸؛ مقاله تاریخ تدوین حدیث، مجله نور علم، دوره دوم، ش۹، ۱۱ و ۱۲.
  8. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۱۲-۲۲۵.
  9. آیت الله خامنه‌ای، ۱۸/۵/۱۳۶۳.
  10. نهج البلاغه، خطبه ۳ (۵۰).
  11. آیت الله خامنه‌ای، ۱۸/۵/۱۳۶۳.
  12. ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌ ص ۴۲۵.
  13. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۰۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف، ج ۷، ص ۴۶۷ - ۴۶۸ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۱۷.
  14. اخلاقی، معصومه فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۲.
  15. ذاکری، علی اکبر، سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۵۸-۷۰.
  16. جمشیدی، محمد حسین، احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی، ص۳۲.
  17. صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۲.
  18. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۲.
  19. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص۲۳۸ ـ ۲۴۷.
  20. مقتل علی بن ابی‌طالب (ع)، مجله تراثنا، ش۱۲، ص۱۲۱.
  21. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۹۰.
  22. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۵۱ ـ ۲۵۵.
  23. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۸۸.
  24. الجوهری، الصحاح، ج ۲، ص ۸۰۲ - ۸۰۳ و ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۱۲۵ - ۱۲۶.
  25. لسان العرب، ج ۵، ص ۱۲۹ و فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۶۵.
  26. مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۶۵.
  27. اخلاقی، معصومه فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۰۷.
  28. اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۶۹.
  29. تاریخ پیامبر اسلام، ص۱۱۶؛ نک: سیرة النبی، ج۱، ص۳۵۶ - ۳۹۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۰۸ - ۱۱۰.
  30. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم، ص ۴۱.
  31. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۵۱.