تربیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = تربیت
| موضوع مرتبط = تربیت
| عنوان مدخل  = [[تربیت]]
| عنوان مدخل  = تربیت
| مداخل مرتبط = [[تربیت در قرآن]] - [[تربیت در حدیث]] - [[تربیت در کلام اسلامی]] - [[تربیت در معارف دعا و زیارات]] - [[تربیت در معارف و سیره سجادی]] - [[تربیت در معارف و سیره نبوی]] - [[تربیت در معارف و سیره فاطمی]] - [[تربیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[تربیت در قرآن]] - [[تربیت در معارف دعا و زیارات]] - [[تربیت در معارف و سیره سجادی]] - [[تربیت در معارف و سیره نبوی]] - [[تربیت در معارف و سیره فاطمی]] - [[تربیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = تربیت (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}



نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۲

ساحت‌های تربیت

انسان دارای ساخت‌های وجودی مختلفی است و به تناسب آنها تربیت نیز ساحت‌های مختلفی پیدا می‌کند. امام در این زمینه به ساحت‌هایی اشاره می‌کنند که در کتب تربیتی موجود از بعضی از آنها یاد نشده است.

تربیت الهی

تربیت الهی تربیتی است که برنامه آن از سوی خداوند و توسط انبیاء به بشر ابلاغ شده است و محتوای آن وحی الهی است و اگر انسان مطابق آنچه از سوی خداوند و توسط انبیاء ابلاغ شده رشد یابد، تربیت الهی شده است[۱]. در این ساحت انسان که ظرفیت بالقوه برای دستیابی به مراتب فوق طبیعی دارد به آن مراتب دست می‌یابد[۲]. امام گاهی از تربیت الهی به «تربیت الوهیت» یاد می‌کند و مراد از «تربیت الوهیت» این است که انسان موجودی الهی شود و خداوند را در هر حال احساس کند و به مقامات عالی معنوی برسد[۳][۴]

تربیت معنوی

تربیت معنوی عبارت است از اینکه انسان به سعادت این دنیا اکتفا نکند؛ بلکه به گونه‌ای رفتار نماید که سعادت اخروی را نیز تحصیل کند. تربیت معنوی، تربیت بشر به وحی الهی و به تربیت انبیاء است و تربیت به وحی و انبیاء این است که انسان در زندگی دنیوی برنامه‌ای را اجرا کند و اعمال و رفتارهایی را انجام دهد که سعادت اخروی وی تأمین گردد[۵]. امام تربیت معنوی را در برابر تربیت اخلاقی به‌کار می‌برد و آن را مرتبه بالاتر از تربیت اخلاقی می‌داند[۶]. از کلمات امام به‌دست می‌آید که مراد ایشان از تربیت معنوی و روحی یک معناست و هر دو در مقابل تربیت علمی هستند[۷]. در این که آیا مراد حضرت امام از تربیت معنوی معنایی غیر از همان تربیت الهی است؟ به نظر می‌رسد این دو در واقع از نظر ایشان یکی باشند و فقط از نظر تعبیر و نیز نوع توضیحی که برای هریک به کار می‌برند کمی متفاوت است. تربیت دینی می‌تواند معنایی اعم از این دو تعبیر داشته باشد و شامل این دو نیز بشود.[۸]

تربیت دینی

تربیت دینی هرگاه به تنهایی به کار رود همان تربیت اسلامی است[۹] و شامل تربیت معنوی، روحی و اخلاقی نیز می‌شود. اما اگر در کنار تربیت اخلاقی به‌کار رود شامل تربیت اخلاقی نمی‌شود و تنها شامل بُعد معنوی و روحی می‌شود[۱۰]. در کلمات امام در صورت کاربرد اول در برابر تربیت غیر اسلامی به کار رود و در صورت دوم گاهی در برابر تربیت مادی[۱۱] و گاهی در برابر تربیت فاسد و تربیت غیر صحیح به‌کار می‌رود[۱۲][۱۳]

تربیت انسانی

در کلمات امام گاهی تعبیر به «تربیت انسانی»[۱۴] شده؛ اما منظور از آن همان تربیت اسلامی است[۱۵] و گاهی هم از آن به «تربیت انسانی- اسلامی»[۱۶] تعبیر کرده‌اند.[۱۷]

تربیت اخلاقی

تربیت اخلاقی[۱۸] یکی از ساحت‌های تربیت است که در مرتبه پایین‌تر از تربیت معنوی قرار دارد[۱۹] و مراد از آن همان تهذیب نفس و رعایت مسائل اخلاقی اسلام است[۲۰] و حضرت امام گاهی از آن به «تربیت نفسانی» نیز تعبیر کرده‌اند[۲۱][۲۲]

تربیت اجتماعی

در کلمات حضرت امام به واژه «تربیت اجتماعی» تصریح نشده است؛ اما در مواردی در کنار تصریح به ساحت‌های تربیت معنوی و اخلاقی به محتوای تربیت اجتماعی اشاره کرده‌اند و مراد ایشان از آن تعامل و معاشرت صحیح و مطلوب انسان با دیگران است[۲۳][۲۴]

تربیت سیاسی

در کلمات امام به «تربیت سیاسی» تصریح[۲۵] و بر اهمیت آن تأکید شده است و حتی برای کودکان در مدارس آن را مورد توجه قرار داده‌اند. مراد ایشان از تربیت سیاسی آشنایی با مسائل سیاسی و حکومت و حضور در صحنه‌های سیاسی است. از نظر ایشان سیاست اسلامی عبارت است از مملکت‌داری به طرز صحیح و عاقلانه و موافق با ضوابط مورد تأیید اسلام[۲۶][۲۷]

تربیت عقلانی

تربیت عقلانی[۲۸] عبارت از به فعلیت رساندن قوه عقلی در انسان است[۲۹][۳۰]

تربیت علمی

تربیت علمی یا تعلیم و تربیت علمی[۳۱] در برابر تربیت معنوی و اخلاقی است و مراد از آن آموزش و بالا بردن معلومات افراد[۳۲] و تقویت جنبه بحث آزاد و نقد و بررسی در انسان است[۳۳] و گاهی حضرت امام از آن به «آموزش علمی»[۳۴] تعبیر کرده‌اند.[۳۵]

تربیت مادی

تربیت مادی در سخنان امام دو کاربرد دارد که یکی جنبه منفی دارد[۳۶] و آن پرورشی است که نتیجه‌اش انحراف از مسیر درست اسلامی است و گاهی از آن به تربیت فاسد[۳۷]تربیت انگلی[۳۸]، تربیت انحرافی[۳۹]، تربیت شیطانی[۴۰]، تربیت طاغوتی[۴۱] یاد می‌شود. کاربرد دیگری که جنبه منفی ندارد مراد از آن جنبه آموزش استفاده صحیح از مادیات در دنیا است[۴۲] و گاهی از آن به تربیت جسمی[۴۳]، تربیت طبیعی[۴۴]، تربیت زمینی[۴۵]، تربیت دنیایی[۴۶]، تعبیر کرده‌اند.[۴۷]

مراحل تربیت

حضرت امام به مراحل تربیت توجه ویژه‌ای نشان داده است و به صورت مشخص آنها را بیان کرده است. از نظر ایشان امر تربیت از قبل از تولد آغاز و تا پس از مرگ ادامه دارد و در این فاصله به مراحل و دوره‌هایی چون انتخاب همسر، انعقاد نطفه، بارداری، کودکی، نوجوانی، جوانی، پیری و کهن‌سالی، و دوره برزخ و پس از آن اشاره و تأکید می‌کند که در دین اسلام برای همه این دوره‌ها احکام و دستورالعمل‌های ویژه‌ای وجود دارد[۴۸]. در دوره انتخاب همسر تأکید می‌کند که باید هر یک از زن و شوهر که پدر و مادر آینده هستند شرایطی را داشته باشند. شوهر باید واجد شرایطی چون بداخلاق نبودن، فاسق نبودن و شراب‌خوار نبودن[۴۹] باشد و مادر نیز از ویژگی‌هایی چون ولد زنا نبودن، عفیف بودن، عزیز بودن در میان خانواده، مهربان بودن[۵۰] برخوردار باشد. در هنگام انعقاد نطفه نیز زن و شوهر باید نکاتی را رعایت و از برخی رفتارها پرهیز نمایند[۵۱].

حضرت امام در مقطع بعد از تولد بر «مرحله کودکی» تأکید بیشتری دارند و معتقدند انسان از همان بدو کودکی باید تحت تربیت مربی قرار گیرد[۵۲] و در هر زمانی موافق با شرایط و اقتضائات آن زمان تربیت شود[۵۳]. نوزادان که به دنیا می‌آیند قابلیت کسب ملکات صالحه و رذیله را دارند و به تدریج این ملکات در آنان تحقق می‌یابد[۵۴]. کودکان ظرفیت ویژه‌ای برای پرورش صحیح دارند، آنان جدیدالعهد به ملکوت هستند و از کدورت‌ها و آلودگی‌های طبیعت به دورند[۵۵]. از وقتی وارد محیط تعلیم می‌شوند نفوس ساده، بی‌آلایش داشته و آماده برای قبول هر تربیتی هستند[۵۶]. آنان موجوداتی نورانی‌اند و می‌باید نورانیت آنها شکوفا گردد[۵۷]. حضرت امام از تهذیب نفس نونهالان سخن به میان می‌آورد و بر نقش مشترک والدین و معلمان در مهذب ساختن کودکان تأکید کرده، توصیه می‌کند که والدین باید نونهالان مهذب تحویل معلمان دهند و معلمان آنان را بیشتر تهذیب نمایند[۵۸]. همچنین ایشان بر تربیت سیاسی کودکان در کنار تربیت علمی آنان تأکید و معلمان را به تعلیم مسائل سیاسی به کودکان ترغیب می‌کنند[۵۹]. از نظر حضرت امام دوره نوجوانی که دوره مدرسه به حساب می‌آید مهم‌تر از دوره دانشگاه است؛ چراکه رشد عقلی آنان در این دوره شکل می‌گیرد[۶۰].

دوره جوانی بسیار مورد توجه حضرت امام قرار گرفته و به ویژه بر تهذیب نفس در این دوره تأکید ورزیده و معتقدند دوره جوانی دوره تهذیب نفس است و اگر انسان در این دوره مهذب نشد، مهذب شدن در دوره پیری و کهن‌سالی بسیار مشکل است[۶۱]. وی برای روشن‌تر کردن این موضوع در کلمات متعدد به مقایسه دوره جوانی و پیری می‌پردازد و ویژگی‌های انسان در این دوره را بر می‌شمارد. درباره ویژگی‌های جوانی معتقدند: قوای فکری و روحی، قدرت بر عبادت و حال و آمادگی برای عبادت در جوانی قوت دارد[۶۲]. جوان‌ها به ملکوت نزدیک‌تر هستند[۶۳]. نفوس آنان صیقلی است و چندان آلودگی پیدا نکرده است[۶۴]. جوان روح انعطاف‌پذیر و لطیفی دارد و ریشه‌های فساد در او ضعیف است[۶۵] و برای آنان توبه آسان‌تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع‌تر است[۶۶]. ایشان در توصیف پیران و دوره پیری معتقداند: در این دوره انسان قادر به عبادت نیست، نمی‌تواند به راحتی تحصیل کند و مطالب علمی را درک کند و افکار قوی و مستقیمی ندارد[۶۷]. در این دوره ضعف و نقاهت بر انسان غلبه می‌کند و مانع انجام فعالیت مؤثر در انسان می‌شود[۶۸]. ریشه‌های اخلاق فاسد در انسان قوی‌تر می‌شود. در این سن افراد از ملکوت اعلی دورتر و اذهان‌شان کدرتر[۶۹]، هواهای نفسانی و جاه‌طلبی و مال‌دوستی و خود بزرگ‌بینی افزون‌تر[۷۰] و اراده‌ها ضعیف‌تر[۷۱] و نسیان و فراموشی در آنان بیشتر می‌گردد[۷۲]؛ از این رو، حضرت امام جوانان را ترغیب می‌کنند که دوره جوانی را غنیمت بشمارند و برای جامعه‌شان مؤثر باشند[۷۳]، تهذیب نفس کنند[۷۴]، تمام قوای خود را صرف شهوات نکنند[۷۵] و قدر نعمت جوانی را بدانند و آن را هدر ندهند[۷۶][۷۷]

عوامل تربیت

حضرت امام در خلال آثارشان از عوامل متعدد تربیتی یاد کرده‌اند:

خداوند

خداوند متعال، اولین معلم و مربی انسان است و او را از ظلمت‌ها بیرون می‌برد و به نور رهنمون می‌سازد[۷۸]. در قرآن ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ[۷۹] آمده و نه اقْرَأْ بِاسْمِ اللَّهِ و یا اقْرَأْ بِاسْمِ الناس بلکه فرمود: ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ یعنی رب رسول و آنکه رسول را تربیت کرده است. خداوندی که مربی به تمام معنا در عالم طبیعت و عالم ماورای طبیعت است[۸۰][۸۱]

انبیاء

انبیاء آمده‌اند تا انسان را به همه ابعادش تربیت کنند. انبیاء هم جنبه دنیایی انسان را تربیت می‌کنند و هم جنبه‌های معنوی و اخروی وی را و این مسئولیت از غیر انبیاء برنمی‌آید[۸۲]؛ زیرا غیر انبیاء (علمای طبیعت) به هر مرتبه‌ای که بر سند ادراکاتشان در حد خصوصیات طبیعت است و قادر به تربیت بعد مافوق طبیعی انسان نیستند و خداوند انبیاء را فرستاد تا قابلیت انسان برای دستیابی به مراتب فوق طبیعت را فعلیت بخشد و انسان را به تربیت الهی نائل گردانند[۸۳]. در حقیقت انبیاء آمده‌اند تا بعد معنوی انسان را تربیت کنند و انسان تربیت معنوی شود[۸۴]. خداوند متعال انبیاء را تعلیم و تربیت کرده و آنها را برای تربیت و تعلیم عامه مردم فرستاد[۸۵][۸۶]

قرآن

قرآن، کتاب انسان‌سازی است[۸۷] و به همه مراتبی که برای انسان است نظر دارد[۸۸]. قرآن آمده است تا انسان را که بالقوه همه مراتب را دارد، انسان کند[۸۹]. انسان را به تمام ابعاد تربیت کند[۹۰]. قرآن کتاب طب، فقه، فلسفه یا علوم دیگر نیست بلکه کتاب آدم‌سازی است. حتی اگر از سایر علوم بحث کند نظر به جنبه الوهیت آن دارد[۹۱]. از طریق قرآن می‌توان حرکت معنوی داشت و به تربیت انسانی رسید[۹۲]. قرآن غنی‌ترین کتاب عالم در تعلیم و تربیت[۹۳]، و کتاب اصلاح جامعه است[۹۴]. کتاب معرفت و نامه محبوب است[۹۵] و برای قرائت کننده آن آثار دلپذیری دارد و تدبر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدایت می‌کند[۹۶][۹۷]

ایام الله

ایام الله، انسان‌ساز است و قضایایی که در ایام الله رخ داده است برای انسان آموزنده و بیدار کننده است[۹۸][۹۹]

خانواده

محیط خانه مبدأ اصلی و بالاترین محل تربیت کودک است و اگر کودک در این محیط خوب تربیت شود تا آخر به همین تربیت صحیح باقی می‌ماند. از این رو، باید کوشش شود تا محیط خانه محیط سالم[۱۰۰]، محبت‌آمیز و اسلامی باشد[۱۰۱]. پدران و مادران الگوی عملی فرزندان هستند[۱۰۲] و نسبت به تربیت فرزندان از همه مؤثرترند و از این رو باید بر رفت و آمدهای فرزندانشان مراقبت کنند، آنان را زیر نظر بگیرند و با اساتید و معلمان‌شان در تماس باشند و به کمک هم در تربیت فرزندان‌شان نقش ایفا کنند[۱۰۳]. پدر و مادر، الگوی فرزند در خوبی و بدی بوده و رفتار و گفتار آنان در مرئای فرزند است، اگر پدر و مادر فرد صالح باشند فرزندان نیز صالح می‌شوند و اگر آنان غیر صالح و دروغ‌گو باشند فرزندان نیز غیر صالح و دروغ‌گو می‌شوند[۱۰۴]. اخلاق خوب پدر و مادر با یکدیگر و تفاهم آنها در کودک تأثیرگذار است، کودک وقتی دید پدر و مادر کارهای اسلامی می‌کنند با هم اخلاق خوبی دارند و با هم سازش و تفاهم دارند، خوب بار می‌آید[۱۰۵][۱۰۶]

نقش ویژه مادر

از نظر حضرت امام، خدمت مادر به جامعه از خدمت همه بالاتر است[۱۰۷]. شریف‌ترین شغل در عالم، بزرگ کردن یک بچه و تحویل آن به جامعه است[۱۰۸] دامن مادر اولین مدرسه[۱۰۹] و بزرگ‌ترین مدرسه‌ای است که بچه در آنجا تربیت می‌شود[۱۱۰] و نخستین مرتبه تربیت از دامن مادر شروع می‌شود[۱۱۱]. مادر خوب، بچه خوب تربیت می‌کند و مادر منحرف، بچه را منحرف بار می‌آورد[۱۱۲]. یک مادر ممکن است بچه را خوب تربیت کند و آن بچه یک امت را نجات دهد و ممکن است بد تربیت کند و موجب هلاکت یک امت شود[۱۱۳]. اگر مادرها، مادرهای با فضیلت باشند؛ اولادی با فضیلت تحویل می‌دهند[۱۱۴]. امام نقش مادر را در مقایسه با نقش پدر، معلم و دوستان بالاتر می‌داند و معتقد است آن‌قدر که بچه‌ها تحت تأثیر مادر هستند، تحت تأثیر پدر، معلم و استاد نیستند[۱۱۵]. بچه در دامن مادر بیشتر از هرکس، بیشتر از معلم و دوستانی که بعدها پیدا می‌کند و بیشتر از اجتماع قابلیت و پذیرش تربیت را دارد[۱۱۶]. حضرت امام در وجه بیشتر این تأثیر معتقدند: علاقه‌ای که بچه‌ها به مادر دارند به هیچ کس ندارند[۱۱۷]. علاقه بچه به مادر از همه علائق بیشتر است و هیچ علاقه‌ای بالاتر از علاقه مادری و فرزندی نیست[۱۱۸]. دلبستگی فرزندان به مادران از هر کس دیگری بیشتر است[۱۱۹].

بچه در دامن مادر که هست همه آرزوهایی که دارد در مادر خلاصه می‌شود و همه چیز را در مادر می‌بیند[۱۲۰]، آن چیزی که از مادر می‌شنود در قلبش ثابت می‌ماند[۱۲۱]. آن چیزی بچه در کودکی از مادر می‌بیند و یا می‌شنود در قلبش نقش می‌بندد تا آخر همراهش هست[۱۲۲]. از ابعاد مهم تأثیرگذاری مادر در کودک تأمین نیازهای عاطفی او است. کودک نیاز به عاطفه مادری دارد و غیر مادر نمی‌تواند این نیاز مهم را تأمین کند. از این رو، جدایی کودک از مادر پیامد‌های تربیتی منفی به دنبال دارد، حضرت امام در این زمینه معتقد است بچه لطیف و ظریف محتاج به محبت مادر است، اگر تحت تربیت مادر نباشد و به اجنبی سپرده شود و محبت مادر را نچشد عقده پیدا خواهد کرد و این عقده‌ها، منشأ همه مفاسد است؛ دزدی‌ها، آدم‌کشی‌ها و خیانت‌ها از این عقده‌ها پیدا می‌شود[۱۲۳][۱۲۴]

معلم

یکی از عوامل مهم تربیتی، معلم است[۱۲۵]، معلمی مقام والایی است که بالاتر از آن نیست و خداوند متعال از آن تعظیم کرده است[۱۲۶]. شغل معلمی شریف‌ترین شغل‌هاست؛ چراکه شغل انسان‌سازی است[۱۲۷]. نقش معلم در جامعه نقش انبیاء یعنی تربیت است[۱۲۸]. وظیفه مهم تربیت کودکان و جوان‌ها بر عهده معلمین است و نجات کشور در آینده در گرو تربیت صحیح این جوان‌هاست[۱۲۹]. بنابراین کلید سعادت یک مملکت به دست معلم است[۱۳۰]. معلم نقش برجسته‌ای در تربیت صحیح یا ناصحیح جوان دارد، معلم است که می‌تواند انسان‌ها را مهذب و متعهد بار آورد و یا آنان را انگل و وابسته پرورش دهد. همه سعادت‌ها و شقاوت‌ها انگیزه‌اش از مدرسه‌هاست و کلیدش دست معلمین است[۱۳۱]. کودکانی که در اختیار معلمین هستند لایق این هستند که یک انسان کامل و یا یک شیطان بشوند و در پرتو تربیت معلمین است که کودک می‌تواند ره به انسانیت ببرد یا ره به حیوانیت[۱۳۲]. رسالت معلم در تربیت دینی این است که کودکان را از ابتدا خداخواه و متوجه به خداوند بار آورد، عبودیت و پیوند با خداوند را در آنان تزریق و تربیت الهی را در آنان ایجاد کند[۱۳۳][۱۳۴]

دوستان و همنشینان

دوست عامل تأثیرگذار تربیتی است[۱۳۵] و تأثیر معاشرت با دوستان در صلاح یا فساد انسان اجتناب‌ناپذیر است. مجالس گناه انسان را از یاد خدا غافل می‌کند و موجب سلب توفیق از انسان می‌گردد. امام به فرزندش سید احمد توصیه می‌کند که دوستان خود را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنویات و کسانی که به حسب دنیا و زخارف آن گرایش ندارند و مجال‌شان آلوده به گناه نیست و از اخلاق کریمه برخوردارند، انتخاب کند[۱۳۶][۱۳۷]

وراثت

از جمله عوامل مهم و شناخته شده در تربیت وراثت است. در اینکه آیا وراثت صرفاً در حوزه صفات ظاهری و جسمانی است و یا فراتر از آن صفات باطنی و اخلاقی را نیز شامل می‌شود، میان صاحب‌نظران اختلاف دیدگاه وجود دارد. از نظر حضرت امام صفات و کرائم اخلاقی نیز به ارث برده می‌شود و از همین رو در هنگام ازدواج فرزندشان سید احمد با خانم طباطبایی، عروس خود را به برخورداری از کرائم اخلاقی موروثه از پدر و اجداد پدری و مادر و اجداد مادری ایشان، توصیف می‌کنند[۱۳۸]. امام همچنین معتقد به وراثت روحانی یا باطنی هستند و مصداق این وراثت را وراثت علماء از انبیاء معرفی می‌کنند و حدیث شریف «الْعُلَمَاء وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ» را دلیل واضح و صریح بر این وراثت می‌دانند[۱۳۹]. امام نه تنها صفات اخلاقی بلکه به گونه‌ای اعمال و رفتارها را نیز مشمول وراثت می‌داند و معتقد است چنانکه یکی از پدر و مادر، اخلاقش فاسد و اعمالش غیر انسانی باشد؛ این شرایط به واسطه وراثتی که هست در فرزند آنان نیز اثرگذار خواهد بود[۱۴۰][۱۴۱]

معارف و علوم

مطالعه علوم مختلف و ممارست با کتب و آراء دخالت تمام و عظیمی در اختلاف ارواح دارد[۱۴۲]. معارف الهی یکی از عوامل مؤثر در تربیت انسان است و فلسفه وجودی آنها تبدیل انسان ناقص به انسان کامل است[۱۴۳][۱۴۴]

فرهنگ

فرهنگ مبدأ همه خوشبختی‌ها و بدبختی‌های یک ملت است و کسانی که با فرهنگ ناصالح تربیت شوند موجب فساد در آینده می‌شوند[۱۴۵]. امام از فرهنگ استعماری و غربی به فرهنگ انگلیسی یادی کند و معتقد است فرهنگ انگلیسی، جوان‌های ما را انگل بار می‌آورد[۱۴۶] و به جای تربیت صحیح تربیت انگلیسی می‌کند[۱۴۷][۱۴۸]

مدرسه

مدرسه عامل تربیت است و بر کودکان تأثیر تام دارد[۱۴۹]. مدارس باید تربیت‌کننده باشند و خروجی آنها افرادی مستقل و غیر وابسته، متکی به نفس، معتقد به مبانی اخلاقی و اسلامی باشند[۱۵۰][۱۵۱]

دانشگاه

نقش دانشگاه در هر کشوری ساختن انسان‌هاست[۱۵۲]. دانشگاه مرکز تربیت و ساختن انسان[۱۵۳] و مبدأ همه تحولات و منشأ سعادت یا شقاوت یک جامعه است[۱۵۴]. از دانشگاه سرنوشت یک ملت تعیین می‌شود، دانشگاه خوب یک ملت را سعادتمند می‌کند و دانشگاه بد و غیر اسلامی آن را به عقب می‌زند[۱۵۵]. از دانشگاه‌ها باید انسان‌هایی مستقل، مقاوم، متکی به نفس، و معتقد به مبانی اخلاقی و اسلامی بیرون بیاید[۱۵۶][۱۵۷]

رسانه‌ها

امام از تلویزیون به دانشگاه عمومی و یک دستگاه تربیتی که باید تمام ملت را تربیت کند، یاد می‌کند و معتقد است تلویزیون باید دستگاهی باشد که بعد از چند سال مردم را آگاه، مبارز، متفکر، مستقل و آزادمنش بار آورد و از غرب‌زدگی خارج و به استقلال برساند[۱۵۸]. رادیو و تلویزیون یک دستگاه آموزشی است[۱۵۹]. به کمک رادیو و تلویزیون بهتر از هر چیز دیگر می‌توان یک ملت را پرورش داد،؛ چراکه همه افراد اعم از باسواد و بی‌سواد، شهری و روستایی از این رسانه استفاده می‌کنند[۱۶۰]. امام از سینما نیز به عنوان یک دستگاه آموزشی یاد می‌کند[۱۶۱] و بیان می‌دارد اگر سینما به دست انسان‌های صحیح بیفتد آموزنده خواهد بود[۱۶۲]؛ صدا و سیما دستگاهی است که با صحت آن بسیاری از مردم در داخل و خارج صحیح شوند و با فساد آم، فاسد می‌شوند[۱۶۳][۱۶۴]

تغذیه

تغذیه عاملی است که بر انسان تأثیرگذار است[۱۶۵] و این تأثیر در نطفه آشکار می‌شود؛ زیرا غذاها از نظر لطافت و کیفی و نیز صفابخشی و کدورت‌بخشی متفاوت‌اند و این تفاوت در نطفه مشخص می‌گردد و زمینه‌ساز سعادت یا شقاوت انسان می‌گردد[۱۶۶][۱۶۷]

موانع تربیت

برای تربیت موانعی وجود دارد که حرکت پیش‌رونده تربیت را کند و در مواردی متوقف می‌کند. در دیدگاه حضرت امام به موانع متعددی در زمینه تعلیم و تربیت اشاره شده است:

حب نفس، خودبینی و خودخواهی

حب نفس، رأس همه خطاها[۱۶۸] و منشأ همه گرفتاری‌ها[۱۶۹] و اساس همه فسادها، جنگ‌ها، ظلم‌ها، تعدی‌ها، تجاوزها[۱۷۰]، عامل هلاکت انسان و سرچشمه مفاسد[۱۷۱] است. خودبینی ارث شیطان و منشأ همه فسادهای فردی، حکومتی[۱۷۲]، سرچشمه همه ظلمت‌ها[۱۷۳]، حجاب برای انسان[۱۷۴] و اصل اصول فتنه است[۱۷۵]. خودخواهی و منیت نوعی بیماری[۱۷۶] و منشأ همه ظلمت‌ها[۱۷۷] و ارث شیطان[۱۷۸] است. انانیت و منیت انسان عامل حجاب او است[۱۷۹] و اگر این انانیت و منیت از میان برداشته شود همه نگرانی‌هایش تمام می‌شود[۱۸۰]. بنابراین، حب مذموم خود انسان است و همه مخالفت‌ها با خدا و همه معصیت‌ها و خیانت‌ها و جنایت‌ها از حب «خود» است که این حب منشأ حب دنیا و زخارف آن، مقام و جاه و مال آن است[۱۸۱]. وابستگی به خود منشأ همه وابستگی‌های انسان است[۱۸۲][۱۸۳]

حب دنیا

«حب دنیا» اساس شقاوت‌ها، بدبختی‌ها، هلاکت‌ها و رأس همه خطاها است[۱۸۴]. باید از آن دوری کرد، حتی اگر حلالش باشد؛ زیرا به ناچار انسان را به دنبال حرام می‌کشاند[۱۸۵]. البته باید توجه داشت مراد از دنیای مذموم دنیایی است که در درون انسان است[۱۸۶] و در حقیقت وابستگی و تعلق انسان به آن مذموم است[۱۸۷]؛ زیرا دنیا به معنای عالم طبیعت و ملک نه تنها مورد نکوهش نیست بلکه مظهر حق و مقام ربوبیت او و مهبط ملائکه و جایگاه تربیت انبیاء و اولیاء (ع) است و حب آن اگر ناشی از حب به خداوند باشد مطلوب و موجب کمال اوست[۱۸۸][۱۸۹]

نفس اماره

نفس اماره به عنوان عامل شیطان[۱۹۰]انسان را به بدی فرا می‌خواند و او را به انکار مقامات معنوی و سلوک إلی الله و به تبع آن دشمنی و ضدیت با خداوند می‌کشاند[۱۹۱]. نفس اماره انسان را مورد خدعه قرار می‌دهد و چه بسا به اسم خداوند و خدمت به خلق خدا، او را از خداوند باز دارد و به سوی خود و آمال خود سوق دهد[۱۹۲][۱۹۳]

شیطان

شیطان از طرق زیادی انسان را مغرور می‌کند[۱۹۴]. وسوسه، شک و تردید را در قلب انسان می‌اندازد[۱۹۵]، انسان را به یأس می‌کشاند[۱۹۶]، فریب می‌دهد و چه بسا به اسم خداوند و به اسم خدمت به خلق خدا، وی را از خدا باز داشته به سوی خواسته‌های خود سوق دهد، پیران را به بهانه پیر شدن و فرصت از دست رفتن و مأیوس کردن فریب می‌دهد و جوانان را با گناه کردن و اعتماد به فرصت کافی برای توبه داشتن و ارحم الراحمین بودن خداوند می‌فریبد[۱۹۷]. انسان را به انکار مقامات معنوی وامی‌دارد و روح شوق دستیابی به کمالات انسانی و مقامات معنوی را در او می‌میراند[۱۹۸]. ایمان را از انسان می‌گیرد[۱۹۹] و او را از فطرت توحیدی منحرف می‌کند[۲۰۰] و خودبینی را در انسان به ارث می‌گذارد[۲۰۱][۲۰۲]

هم‌نشینی با اهل معصیت

هم‌نشینی با اهل معصیت و شرکت در مجالس آنها سبب می‌شود انسان تحت تأثیر منفی حالات و اعمال آنها قرار گیرد و همانند آنها گردد[۲۰۳][۲۰۴]

طاغوت

حاکمیت رژیم طاغوت یکی از موانع بیرونی تربیت است که نمونه‌ای از آن قبل از انقلاب اسلامی بر جامعه اسلامی ما حکومت می‌کرد. رژیم طاغوتی، جوان‌های جامعه و بلکه همه ملت اعم از زن و مرد را به فساد و تباهی کشانید[۲۰۵][۲۰۶]

وابستگی فکری

وابستگی فکری سرآغاز وابستگی در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و وابستگی در همه چیز است؛ از این رو می‌بایست مغزهای جوانان را از وابستگی فکری پاک و مغز اسلامی انسانی را جایگزین آنها نمود[۲۰۷][۲۰۸]

علم غیر الهی

چنانچه علم غیر الهی و با انگیزه انحرافی حاصل گردد، نه تنها انسان را به سعادت رهنمون نمی‌سازد؛ بلکه خود، مانعی برای تربیت و هدایت انسان و دور کننده وی از صراط مستقیم است[۲۰۹]. بلکه علم توحید و عرفان هم چنانچه برای انباشت اصطلاحات باشد و خودش موضوعیت یابد؛ سالک را از مقصد دور می‌کند[۲۱۰] و نه تنها از حجاب‌های او نمی‌کاهد که حجاب‌های کوچک او را به حجاب‌های بزرگ‌تر تبدیل می‌کند[۲۱۱] و هرچه این علوم بیشتر شوند حجاب‌ها غلیظ‌تر و افزون‌تر می‌گردد[۲۱۲][۲۱۳]

مبانی تربیت

منظور از مبانی، سلسله معارف نظری است که جنبه‌های مختلفی از یک موضوع انسانی، از جمله جنبه‌های وجودشناختی، انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی را دربر دارند. این معارف، با بینش‌ها و باورها و احکام ناظر به هست و نیست‌ها سر و کار دارند. در یک تقسیم‌بندی مبانی بر چهار دسته اساسی تقسیم می‌شوند: ۱. مبانی هستی‌شناختی ۲. مبانی انسان‌شناختی ۳. مبانی معرفت‌شناختی ۴. مبانی ارزش‌شناختی این مبانی به موضوع فلسفه، مکتب و یا قلمرو خاصی اختصاص ندارند و هر مکتبی با توجه به نوع نگرش خود این مبانی را ترسیم می‌کند[۲۱۴].

مبانی هستی‌شناختی

هستی‌شناسی یا وجودشناسی (Ontology) شاخه‌ای است از فلسفه که به مطالعه بودن، هستی با وجود می‌پردازد. دانش هستی‌شناسی در پی تشخیص و شرح رده‌های بنیادین و ارتباطات آنها در هستی یا عالم وجود بر می‌آید، تا بدین وسیله به تعریف موجودات و انواع آنها در آن چارچوب قادر گردد. هستی‌شناسی (Ontology) مطالعه فلسفی سرشت بودن، وجود یا واقعیت به طورکلی و نیز مقوله‌های عمده بودن و روابط آنهاست. به صورت سنتی بخشی از شاخه عمده فلسفه متافیزیک به حساب می‌آید که با پرسش‌های مربوط به چیستی موجودات، انواع، مقوله‌بندی، سلسه مراتب و زیرشاخه‌ها، تفاوت‌ها و شباهت‌های موجودات سروکار دارد. تربیت اسلامی می‌کوشد که میان انسان و خدا رابطه‌ای که به نام عبودیت می‌باشد و هستی‌شناسی از آن جهت در تربیت اسلامی اهمیت دارد که این رابطه را برای انسان معرفی می‌کند. مقام معظم رهبری هستی را دارای هدف، مبدأ، معاد، نظام اکمل و جلوه ظهور حق‌تعالی می‌داند. در نگاه توحیدی ایشان غایت القصوای هستی، یگانه‌پرستی و تسلیم در برابر ذات اقدس اله است. کسی که خود را بنده خدا می‌داند دیگر حاضر نمی‌شود بندگی و بردگی کس دیگری را بپذیرد؛ چراکه خواسته یا ناخواسته در دام شرک افتاده است؛ لذا انسان را ملزم به دانستن هستی‌شناسی تربیتی خود می‌داند[۲۱۵].[۲۱۶]

وحدت جهان هستی

جهان هستی به‌سان پیکره واحدی است که تمامی عناصر و اجزاء آن با یکدیگر ارتباط ذاتی، ساختاری و وجودی دارند و هماهنگی و پیوستگی و همبستگی پدیده‌های نظام هستی مجموعه واحدی را نشان می‌دهد که از یک ارگانیسم متقن، مستحکم، زنده، باشعور و هدف‌مند و نظام‌مند حکایت دارد. از نگاه مقام معظم رهبری تمامی پدیده‌های جهان هستی به دلیل نیاز ذاتی و فقر وجودی، وابستگی تام به خداوند دارند و آغاز و فرجام و مبدأ و غایت و تمام هویت و حقیقت آنها وابسته به اوست و خداوند احاطه قیومیه بر همه پدیده‌ها و مصنوعات و مخلوقات دارد و همگی آیات او به شمار می‌آیند و به عبارت دیگر همه هستی با دو ویژگی ذاتی و ساختاری از اوئی و به سوی اوئی سامان یافته و سرشته شده‌اند. بی‌تردید تربیتی که بر مبنای وحدت جهان هستی سترگ شده باشد، زمینه تعالی و عروج انسان را از حضیض دنیای حس و ماده به عالم قدس و ملکوت فراهم می‌آورد؛ زیرا آیات شریفه جهان‌شناسی قرآن کریم علاوه بر اینکه انسان را با عظمت و بزرگی آفرینش آشنا می‌سازد و خداوند را بدو نشان می‌دهد، فطرت خداشناسی و خداجویی و خدایابی او را شکوفا می‌سازد و زمینه حق‌شناسی و سپاس‌گذاری او را فراهم می‌آورد[۲۱۷].[۲۱۸]

فقر وجودی موجودات

جهان هستی عین نیاز و تعلق و وابستگی به خداوند است و این فقر ذاتی و این نیاز، ساختاری و وجودی است و در هیچ زمان و مکانی و در هیچ شریطی گسسته نمی‌شود. حال با توجه به اینکه انسان خود نیازمند است و جهانی که در آن زندگی می‌کند نیازمند پدیده‌هایی که با آنها مواجه است، قطعاً باید این فقر گسترده انسان و جهان مبنای تربیت قرار گیرد و تمامی برنامه‌های تربیت و اهداف و اصول آن بر این پایه استوار باشند و مربیان و متربیان باور کنند که همه وجود از خداست و ماسوی‌الله عدم‌های هستی‌نما هستند و همه برنامه‌های تربیتی، متربیان را در برابر آفریدگار هستی متواضع سازد. مقام معظم رهبری بر این باور است که وقتی انسان آیه ﴿وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا[۲۱۹] را باورکند و بدان معتقد شود در وجود انسان نیرو و قوتی الهی پدیدار می‌شود که جز به خدای متعال به هیچ مبدأی نگاه نخواهد کرد[۲۲۰] و آن بدین جهت است که تمام موجودات آفریده شده در آسمان و زمین مخلوق و معلول خداوند هستند و هیچ معلولی نمی‌تواند موجودیت خود را در پیدایش و یا بقاء بدون خالق و علت خود ادامه دهد؛ لذا تمام موجودات از جمله انسان در اصل وجود خود فقر ذاتی دارند و این فقر را مادام که معلول هستند با خود یدک می‌کشند و از ناحیه علت خود احتیاج به فیض دارند. با توجه به اینکه انسان خود را نسبت به خداوند تبارک و تعالی فقیر محض می‌بیند و هیچ پناهگاهی به جز او در ذهن وی جایی ندارد، به او تکیه می‌کند و تنها امید خویش را به او معطوف می‌دارد.[۲۲۱]

هدایت تمام موجودات جهان هستی

تمام موجودات جهان هستی از کوچک‌ترین ذره تا بزرگ‌ترین کهکشان، و از موجود جامد و بی‌جان گرفته تا نباتات و حیوانات و انسان و... همه از هدایت الهی برخورداند، یعنی خداوند متعال به گونه‌ای ساختار وجودی آنها را سامان داده که به صورت طبیعی، غریزی و فطری به سوی مقصد از پیش تعیین شده کشیده می‌شوند؛ زیرا خداوند فیاض علی الاطلاق است و هر یک از موجودات مورد عنایت و لطف ویژه او هستند و به هریک آنچه بایسته و شایسته آنها است داده شده است. از دیدگاه رهبر انقلاب، هدایت تکوینی از سنت‌های تغییرناپذیر خداوند و از ویژگی‌های جهان آفرینش می‌باشد و معنا و مفهوم هدایت تکوینی این است که خداوند متعال هر موجودی را با برنامه‌ریزی و اندازه‌گیری و تقدیر خاص آفریده، و متناسب با او ویژگی‌های ساختاری به او عطا کرده و شیوه بهره‌گیری از توانمندی‌ها را به او آموخته و مقصد هر موجودی را به درستی تعیین کرده و او را در مسیر خاص خویش هدایت کرده است[۲۲۲].[۲۲۳]

مبانی انسان‌شناختی

انسان در مجموعه عالم در نوع نگاه دینی اشرف از سایر موجودات است و جایگاه خاصی در تفکر اندیشمندان مسلمان از جمله مقام معظم رهبری دارد که در ذیل به نمونه‌هایی از مبانی انسان‌شناختی از زاویه دید ایشان اشاره می‌گردد.

ترکیب انسان از دو ساحت جسمانی و روحانی

رهبر معظم انقلاب همانند سایر متفکران مسلمان، اعتقاد به دو بعدی بودن وجود انسان دارد. خداوند، انسان را از ترکیب جسم و روح آفریده است. در اسلام مسأله جسم و روح توأم‌اند و از هم قابل تفکیک نیستند و لذا انسان باید جسم و روح را با هم پرورش دهد. وی پرورش جسم را مقدمه‌ای برای پرورش روح می‌داند و بیان می‌دارد که این مقدمه بودن به معنای تقدم زمانی نیست، بلکه تربیت جسمانی و معنوی هر دو با هم و در کنار هم و به موازات هم هستند[۲۲۴].[۲۲۵]

برخورداری انسان از فطرتی خداجو

از جمله ویژگی‌های انسان، برخورداری از فطرتی پاک و الهی است. همه انسان‌ها بر این فطرت خلق شده‌اند؛ چنان که آیات قرآن کریم نیز اشاره به این مطلب دارد: (با توجه به بی‌پایه بودن شرک، حق‌گرایانه و بدون انحراف با همه وجودت به سوی این دین توحیدی روی آور، و پابرجا و ثابت بر سرشت خدا که مردم را بر آن سرشته است باش. برای آفرینش خدا هیچ‌گونه تغییر و تبدیلی نیست؛ این است دین استوار؛ ولی بیشتر مردم معرفت به این حقیقت اصیل ندارند)[۲۲۶]. رهبر انقلاب که خود در مسیر آیات نورانی قرآن کریم حرکت می‌کند بر این باور است که در بینش اسلامی که اساس نظام تربیت ما بر آن استوار است انسان این طور معرفی شده که «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ»[۲۲۷] هر بنی آدمی بر اساس سرشت انسانی، موجود خوب و مطهر و پاکیزه‌ای متولد شده که این سرشت انسانی همان فطرت انسانیت، فطرت صراط مستقیم، فطرت اسلام، و فطرت توحید است[۲۲۸].

کلمه فطرت از جمله مفاهیمی است که برای اولین بار قرآن آن را در مورد انسان به کار برده است. فطرت از ریشه «فَطَرَ» در لغت هم به معنای شکافتن است، و هم به معنای خلق و ایجاد و ابداع است. یعنی اختراع و آفرینشی که بدون سابقه و بدون الگوگیری از دیگری است. از آنجا که لغت فطرت در قرآن در مورد انسان و رابطه او با دین آمده است: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ[۲۲۹]؛ در بیان این حقیقت است که انسان به گونه‌ای خاص آفریده شده است و خلقتش ابداعی و اختراعی است و دارای ویژگی‌های خاص در اصل خلقت است. مثلاً به نوعی از جیلیت و سرشت و طبیعت آفریده شده است که برای پذیرش دین آمادگی دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود، همان راه را انتخاب می‌کند، مگر آنکه عوامل خارجی و قسری او را از راهش منحرف کند. بنابراین فطرت به معنای سرشت خاص و آفرینش ویژه انسان است و امور فطری، یعنی آنچه که نوع خلقت و آفرینش انسان اقتضای آن را داشته و مشترک بین همه انسان‌ها باشد. حکماء و علماء و مفسرین، معانی مختلفی برای فطرت گفته‌اند، اما شاید بهترین و جامع‌ترین تعاریف این باشد که فطرت عبارت است از نوعی هدایت تکوینی انسان در دو حوزه شناخت و احساس.

توضیح اینکه خداوند متعال نوع خلقت و سرشت آدمی را به گونه‌ای آفریده که نسبت به برخی امور ادراک و بینش و آگاهی خاصی که غیر اکتسابی است، دارد و سپس به آنها میل و گرایش ویژه‌ای در خود احساس می‌کند. مثلاً طبق آیه شریفه ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا و برخی روایات شریفه به صراحت از وجود نوعی فطرت الهی در انسان خبر می‌دهد، یعنی انسان با نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده که برای پذیرش دین آمادگی دارد و انبیاء در دعوت انسان‌ها به توحید و پرستش خداوند با موجوداتی بی‌تفاوت رو به رو نبوده‌اند؛ بلکه در ذات و سرشت همه انسان‌ها، یک نوع شناخت و بینش نسبت به خدا و پرستش آن و توحید بوده که یک تمایل و کشش خاص قلبی را به سوی خدا و توحید و دین به همراه داشته است. امام صادق(ع) در توضیح این جمله پیامبر(ص) که فرمود: «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ»؛ هر نوزادی بر فطرت توحید زاده می‌شود. فرمود: مقصود پیامبر(ص) آن است که هر نوزادی با این فطرت و آگاهی که خداوند خالق و آفریننده اوست متولد می‌شود[۲۳۰].[۲۳۱]

انسان موجودی مختار و انتخاب‌گر

یکی از مسائل مهم انسان‌شناسی، بحث اختیار انسان می‌باشد. اختیار به معنای تصمیم‌گیری پس از سنجش می‌باشد و از زیر بناهای اصلی انسان‌شناختی توجه به نقش چشمگیر «گزینش آزاد» در فرایند رشد و حرکت تکاملی انسان است. شکل‌گیری هرگونه رشد و مهارتی در انسان باید آزادانه و آگاهانه و از روی اختیار باشد. رهبر انقلاب خدای متعال را گستراننده سفره طبیعت برای افراد انسان می‌داند که خداوند این مائده طبیعی را بالفعل، آماده و به صورت رنگین در اختیار افراد بشر قرار داده است که از آن بهره ببرند؛ لکن یک حدود و ضوابط و قواعدی را بر این حاکم می‌داند؛ که انسان اختیار دارد از این سفره عظیم الهی به صورت درست یا نادرست استفاده کند و صورت درست آن این است که انسان این سفره طبیعی الهی، این موهبت الهی را آن‌چنانی که ضوابط و قواعد الهی دستور داده است، بر طبق او رفتار کند، از حدود و ضوابط تخطی نکند، در مناطق ممنوعه قدم نگذارد[۲۳۲]. در قرآن کریم آیات فراوانی دلالت بر مختار بودن انسان دارد؛ مانند آیه‌ای که خداوند می‌فرمایند: بگو حق (قرآن) از سوی خداوند تو است؛ پس هرکس می‌خواهد ایمان آورد و هرکس می‌خواهد کافر شود[۲۳۳]. آیاتی که دلالت بر مورد امتحان و ابتلا قرار گرفتن انسان دارد گویای انتخاب‌گری آدمی است؛ مانند آیه‌ای که می‌فرماید: راستی که ما آنچه که بر روی زمین است را آرایش زمین قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک نیکوترین می‌باشند[۲۳۴]. آیاتی که دربردارنده انذار، وعد، وعید و مدح و نکوهش هستند نیز تنها زمانی معنا خواهند داشت که انسان مختار باشد. رهبر انقلاب در این‌باره اعتقاد بر این دارد که در وجود انسان سرچشمه همه شرارت‌ها وجود دارد، که همان نفس ماست. از همه بت‌ها خطرناک‌تر، بت نفس و خودخواهی انسان است و از طرفی سرچشمه همه خیرات و زیبایی‌ها و کمالات نیز همین نفس است. اگر انسان همت کند و انتخاب صحیح کند می‌تواند خود را از چنگال نفس اماره به سوء و شهوات نفسانی نجات دهد و سرچشمه همه خیرات را به روی خود باز کند[۲۳۵].[۲۳۶]

وجود روحیه کمال‌جویی در فطرت انسان

حقیقت این است که زندگی انسان وقتی معنا پیدا می‌کند که در راه کمال صرف شود. کسی که هدف کمال را دنبال نکند و سرمایه ارزشمند حیات و عمر را در همین مدتی که در اختیار دارد صرف خوشگذرانی کند، زندگی را ضایع کرده است. رهبر انقلاب در این‌باره نظر به این دارد که اساس اندیشه اسلامی در یک جامعه اسلامی برای انسان، کامل شدن وی می‌باشد. این، بزرگ‌ترین نعمت الهی برای انسان است که او را برای رسیدن به کمال آماده می‌کند[۲۳۷].[۲۳۸]

وجود عزم و اراده قوی در انسان

گرچه بعضی از مکاتب برای اراده و نقش آن در تربیت انسان، چندان اهمیتی قائل نیستند و نقش اصلی را به عامل وراثت و محیط می‌دهند، ولی رهبر انقلاب بر این باور است که نقش اصلی در تربیت به اراده و تصمیم خود انسان وابسته است و اگر ایمان به اراده انسانی، در کنار اعتقاد و ایمان و اطمینان به کمک الهی واقع شود بزرگ‌ترین مشکلات به آسانی حل می‌شود و در این‌باره می‌فرمایند که من، به نقش انسان و اراده و قدرت انسانی، ایمان زیادی دارم[۲۳۹].[۲۴۰]

وجود ویژگی ضعف در انسان

مقام معظم رهبری نظر به این دارد که انسان در میان اعمال خود نباید تنها نقاط قوتش را ببیند، بلکه باید به دنبال جبران نقاط ضعف و خطاهایش هم باشد همان‌طور که خداوند یکی از ویژگی‌های انسان را ضعیف بودن او می‌داند[۲۴۱]. چنان‌که می‌فرماید: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ[۲۴۲]. قرآن کریم بشر بودن انسان را مورد بررسی قرار داده است هم در حالاتی که اعتدال دارد و هم در حالاتی که گرفتار انحراف است. از این رو در بیانات خود هم به نقطه ضعف او می‌پردازد که از بشر بودن او ناشی می‌شوند و هم از قابلیت و استعداد انسان سخن به میان آورده است. از این رو آزادی انتخاب و آزمایش را برای گرد آوردن انگیزه‌های قدرت و عوامل، از او نمی‌گیرد. همان عواملی که برای بشریت، این امکان را فراهم می‌آورند که با بهره‌برداری از آن به سوی رشد و تکامل حرکت نماید؛ زیرا انسان همان‌گونه که قابلیت ضعیف شدن را دارد قابلیت قوی شدن را هم دارد. بلکه هر کدام برای خود عوامل مؤثر و محرک‌های هدایت و گمراهی را دارد. از این رو تلاش می‌نماید که با تکیه بر نقاط قوت از جمله ایمان به خدا و نمایاندن سیمای نورانی از انسان قوی که بر ضعف‌هایش فائق آمده است، احساس ضرورت غلبه کردن بر نقاط ضعف را در او برانگیزد. این در برابر سیمای تاریک و سیاهی قرار دارد که در آن انسان در برابر تمایلات نفس اماره، دچار فروپاشی می‌شود. قرآن کریم با قوانین خود سعی کرده است که با بستن بعضی روزنه‌ها از یک سو و گشودن بعضی روزنه‌های دیگر این تمایل را مورد درمان قرار دهد. قرآن می‌فرماید انسان در برابر امیال خود ضعیف آفریده شده است. از این رو او را در چنگال خواهش‌ها و فشار شهوت‌ها رها نمی‌کند بلکه در فرایند نظم دادن به نیاز و وظیفه، برای امیال و شهوت‌های او چارچوب خاصی قرار می‌دهد[۲۴۳].

به این ترتیب اسلام با واقعیت هماهنگی حاصل می‌نماید و به امیال و خواسته‌های ضعف موجود در انسان احترام می‌گذارد و از انسان نمی‌خواهد که این ضعف‌ها را از بین ببرد و یا دچار جمود سازد بلکه این زمینه را برای انسان فراهم می‌سازد که به درستی با آن به تعامل بپردازد و روحیه تعادل را در خود بپروراند.[۲۴۴]

تأثیرپذیری و تأثیر‌گذاری

فرازهای مختلف زمانی و موقعیت‌های مختلف مکانی، منشاء آثار متفاوتی می‌باشند. آدمی در بسیاری از وضعیت‌های پیش‌آمده در عرصه مختلف زندگی، تأثیرگذار است و یا از آنها تأثیر می‌پذیرد. تأثیرپذیری انسان از شرایط به معنای اضطرار او در برابر آن نیست، بلکه این امکان نیز وجود دارد که در قبال فشار وارد شده، ایستادگی کند و رنگ نپذیرد و یا در حدی فراتر، بر شرایط اجتماعی تأثیر گذارد. یکی از رسالت‌های انبیاء نیز این بوده است که زمینه‌های تغییرآفرینی را در افراد و در سطوح جامعه ایجاد نمایند؛ رهبر انقلاب نیز بدین باور است که دگرگونی هر پدیده‌ای در عالم، به دست انسان است و همه تحول‌ها با اراده انسان، انجام می‌گیرد. انسان اگر بخواهد در وضعیت جامعه خود، کشور خود و زندگی خود، تحول ایجاد کند، باید این تحول را از خود آغاز کند. تحولی که مشتمل بر تحول اخلاقی، تحول درونی، رفتن به سوی صفا و انسانیت، عبودیت پروردگار و تسلیم در مقابل اراده خداوند عالم و آفریننده هستی می‌باشد، باید از خود آغاز کند که چنین تحولی سعادت انسان‌ها را متضمن می‌شود[۲۴۵].

یکی از ویژگی‌های انسان، تربیت‌پذیری اوست؛ چراکه انسان بر خلاف سایر موجودات به دلیل برخورداری از اراده و اختیار، توان آن را دارد که تربیت شود و در واقع اساس تربیت انبیاء تربیت انسان بوده است؛ پس باید این قابلیت در انسان وجود داشته باشد تا خداوند، انبیاء را برای پرورش او مبعوث نماید. یکی از اصولی که به تبعیت از انبیاء مورد توجه رهبر انقلاب بوده و از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخورداراست، اصل تربیت‌پذیری انسان می‌باشد و ایشان این امر را هرگز مقوله‌ای در عرض دیگر نیازهای انسان به شمار نمی‌آورد. ایشان اعتقاد دارد که نظام تربیتی اسلام بر حقایقی از این قبیل استوار است که انسان احتیاج مبرم به رشد و پرورش دارد و دوران رشد و پرورش را منحصر در یک دوره خاص از زندگی انسان نمی‌داند بلکه همه دوران زندگی را شامل رشد و تربیت می‌شمارد[۲۴۶].[۲۴۷]

تأکید خاص بر تزکیه

در مرحله اول، انبیاء الهی برای تزکیه و خودسازی مبعوث شده‌اند و در مرحله دوم امر به تعلیم دادن داشته‌اند. آنها آمده‌اند تا افراد را بسازند و تربیت کنند و بعد آموزش بدهند و اگر یک جامعه بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامی را در خود به وجود آورد، محتاج تأکید خاص بر امر تزکیه است. رهبر انقلاب مراد در چند آیه قرآن که ﴿يُزَكِّيهِم پس از ﴿يُعَلِّمُهُم[۲۴۸] یا قبل از آن[۲۴۹] بیان شده است را پاک کردن و طاهر کردن و پیراسته کردن انسان می‌داند[۲۵۰].[۲۵۱]

کرامت و عزت نفس انسانی

خدای متعال به آدمیان نعمت‌های ویژه‌ای عطا فرموده که با داشتن این نعمت‌ها از توان و ظرفیت‌های چشمگیر و بالایی برخوردار شده‌اند و به گونه‌ای احساس کرامت و عزت در انسان‌ها قرار داده است که باورشان شود که دست‌یازیدن به کارهای پست به منزله آلوده کردن گوهر انسانیت است و پیروی کردن از خواسته‌های نفسانی چیزی جز برده ساختن و زبون کردن عقل و روح ملکوتی و الهی در انسان نیست. آموزش و پرورش الهی با تکیه بر این اصل باید تأمین کننده کرامت و عزت فراگیران و بازکننده راه گزینش درست برای آنان باشد. به‌کارگیری این اصل فراگیران را از به هدر رفتن، نادیده انگاشته شدن و به بیراهه افتادن بازمی‌دارد. این اصل فراگیران را از درون و مربیان را از بیرون برمی‌انگیزد که حرکتی پر شتاب‌تر و در جهت هدف آفرینش داشته باشند. هیچ مکتبی به قدر اسلام، ارزش و کرامت انسان را والا نمی‌داند. از این رو رهبر انقلاب یکی از اصول اسلامی که همیشه در تعریف و معرفی تربیت اسلام مطرح شده است، اصل «تکریم انسان» می‌دانند[۲۵۲].[۲۵۳]

مبانی معرفت‌شناختی

معرفت به معنای شناخت و آگاهی است. مباحث معرفت‌شناسی، به پرسش از نسبتِ معرفت و علم با معروف و معلوم و چگونگی حکایت علم از عالم خارج و همچنین به محدوده، میزان و توان دانش بشری و مسائلی از این قبیل می‌پردازد. این سلسله مباحث، از دیرباز در متن و یا حاشیه مباحث فلسفی، مطرح می‌شده است[۲۵۴]. رهبر معظم انقلاب در پرتو مباحث معرفت‌شناسی اسلامی بر این باور است که ابزار معرفت و شناخت حس[۲۵۵]، وهم و خیال[۲۵۶]، عقل و قلب[۲۵۷] و وحی[۲۵۸] است.[۲۵۹]

منابع

پانویس

  1. صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۴.
  2. صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.
  3. صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۶.
  4. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۸۸.
  5. صحیفه امام، ج۴، ص۱۹۰ - ۱۸۹.
  6. صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.
  7. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۸ - ۴۹۷ و ۵۰۱.
  8. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۸۹.
  9. صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۸.
  10. صحیفه امام، ج۸، ص۹۲.
  11. صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸.
  12. صحیفه امام، ج۸، ص۸۲.
  13. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۸۹.
  14. صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.
  15. صحیفه امام، ج۹، ص۳.
  16. صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۲.
  17. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۰.
  18. صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۸، ص۹۲؛ ج۱۰، ص۳۶؛ ج۱۶، ص۴۹۸.
  19. صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.
  20. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷ و ۴۹۵؛ ج۱۳، ص۳.
  21. صحیفه امام، ج۶، ص۴۷۶.
  22. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۰.
  23. صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۱؛ ج۳، ص۲۲۰.
  24. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۰.
  25. صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.
  26. صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.
  27. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۰.
  28. صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۱۷۵.
  29. صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۵.
  30. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۱.
  31. صحیفه امام، ج۴، ص۴۹۶ - ۴۹۵.
  32. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۵ - ۴۹۶.
  33. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷.
  34. صحیفه امام، ج۱۶، ص۵۰۰.
  35. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۱.
  36. صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.
  37. صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۵.
  38. صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.
  39. صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۴.
  40. صحیفه امام، ج۹، ص۲۴۹.
  41. صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۷.
  42. صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸ - ۴۶۷.
  43. صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.
  44. صحیفه امام، ج۸، ص۴۱۲.
  45. صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.
  46. صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.
  47. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۱.
  48. صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۳۱؛ ج۶، ص۲۰۱؛ ج۷، ص۲۸۸، ۴۱۳؛ ج۹، ص۴۵۷.
  49. تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۸.
  50. تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۷.
  51. تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۹.
  52. صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.
  53. صحیفه امام، ج۶، ص۱۹۹.
  54. صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۹.
  55. صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۷.
  56. صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۲.
  57. صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۴.
  58. صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.
  59. صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.
  60. صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۸۹.
  61. صحیفه امام، ج۲، ص۴۰.
  62. صحیفه امام، ج۳، ص۲۹.
  63. صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۴، ص۱۵۳؛ ج۲۱، ص۴۵؛ آداب الصلوة، ص۳۵.
  64. صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۳، ص۵۰۸.
  65. صحیفه امام، ج۲، ص۲۲؛ ج۸، ص۳۰۰؛ ج۱۶، ص۲۲۲.
  66. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.
  67. صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.
  68. صحیفه امام، ج۸، ص۳۰۰.
  69. صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.
  70. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.
  71. صحیفه امام، ج۲، ص۴۰؛ ج۱۸، ص۱۴.
  72. صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.
  73. صحیفه امام، ج۳، ص۴۲۴.
  74. صحیفه امام، ج۶ ص۲۸۶.
  75. صحیفه امام، ج۴، ص۳۲.
  76. صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۷.
  77. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۲.
  78. صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.
  79. «بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید» سوره علق، آیه ۱.
  80. صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲ – ۴۲۳.
  81. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۵.
  82. صحیفه امام، ج۴، ص۳۲ – ۳۱.
  83. صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.
  84. صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.
  85. صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۳.
  86. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۵.
  87. صحیفه امام، ج۳، ص۲۱ - ۲۴۰؛ ج۶، ص۲۸۷.
  88. صحیفه امام، ج۶۳، ص۲۱۸.
  89. صحیفه امام، ج۳، ص۲۳۰.
  90. صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۲.
  91. صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۸.
  92. صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۰.
  93. صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۱۵.
  94. صحیفه امام، ج۱۵، ص۵۰۴.
  95. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۱.
  96. صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۶.
  97. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۶.
  98. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۸۵.
  99. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۶.
  100. صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.
  101. صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.
  102. آداب الصلوة، ص۱۵۵.
  103. صحیفه امام، ج۱۷، ص۵ – ۴.
  104. صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۶ - ۲۸۵.
  105. صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.
  106. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۷.
  107. صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۹۷.
  108. صحیفه امام، ج۷، ص۴۶۴.
  109. صحیفه امام، ج۷، ص۱۸۳.
  110. صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۳.
  111. صحیفه امام، ج۸، ص۹۰ و ۳۶۲.
  112. صحیفه امام، ج۹، ص۲۸۳.
  113. صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۶.
  114. صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۴.
  115. صحیفه امام، ج۷، ص۹۰.
  116. صحیفه امام، ج۷، ص۳۶۳.
  117. صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۳ و ۴۴۴.
  118. صحیفه امام، ج۸، ص۹۰.
  119. صحیفه امام، ج۸، ص۱۱۷.
  120. صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۳.
  121. صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۴.
  122. صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۶.
  123. صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۵؛ ج۹، ص۱۳۶ و ۲۹۳؛ ج۸، ص۹۱ و ۳۵۵.
  124. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۷.
  125. الطلب و الاراده، ص۸۲.
  126. صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.
  127. صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۷؛ ج۸، ص۹۲.
  128. صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.
  129. صحیفه امام، ج۱۱، ص۴۰۱.
  130. صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۴.
  131. صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۹.
  132. صحیفه امام، ج۴، ص۳۸.
  133. صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۰.
  134. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۹۹.
  135. الطلب و الاراده، ص۸۲.
  136. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۲ - ۲۱۱.
  137. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۰.
  138. صحیفه امام، ج۲، ص۲۴۹.
  139. شرح چهل حدیث، ص۴۲۱ – ۴۲۰.
  140. صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۰.
  141. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۰.
  142. انوار الهدایة، ج۱، ص۸۴؛ الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.
  143. صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.
  144. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۱.
  145. صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.
  146. صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.
  147. صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.
  148. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۱.
  149. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۵۶.
  150. صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.
  151. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۱.
  152. صحیفه امام، ج۸، ص۹۳.
  153. صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۱۷؛ ج۱۲، ص۲۸.
  154. صحیفه امام، ج۸، ص۶۴.
  155. صحیفه امام، ج۸، ص۶۱.
  156. صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.
  157. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۱.
  158. صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۹.
  159. صحیفه امام، ج۶، ص۴۱۲.
  160. صحیفه امام، ج۹، ص۲۰۶ - ۲۰۵.
  161. صحیفه امام، ج۶، ص۴۱۲.
  162. صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۱.
  163. صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۶۳.
  164. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۲.
  165. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۵۵.
  166. امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.
  167. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۳.
  168. صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۹۴ و ۲۱۱ – ۲۱۰.
  169. صحیفه امام، ج۱۴، ص۹ - ۸؛ ج۱۶، ص۴۵۸.
  170. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۵۸.
  171. شرح چهل حدیث، ص۶۷.
  172. صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.
  173. صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.
  174. صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.
  175. صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.
  176. صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۷۲.
  177. صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.
  178. صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.
  179. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹ - ۲۰۸.
  180. صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.
  181. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.
  182. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.
  183. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۳.
  184. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۳.
  185. صحیفه امام، ج۱۸، ص۵۲۰.
  186. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.
  187. صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۱.
  188. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.
  189. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۴.
  190. صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۶۴.
  191. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹.
  192. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱.
  193. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۴.
  194. شرح چهل حدیث، ص۳۶۳؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۴۸.
  195. صحیفه امام، ص۳۹۹.
  196. صحیفه امام، ج۹، ص۱۸۱.
  197. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱؛ ج۱۸، ص۱۴.
  198. شرح چهل حدیث، ص۵۰۷.
  199. صحیفه امام، ج۲، ص۲۳.
  200. صحیفه امام، ج۱۷، ص۵۳۱.
  201. صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.
  202. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۵.
  203. شرح چهل حدیث، ص۳۷۶.
  204. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۵.
  205. صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۶۸ و ۵۳۱.
  206. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۶.
  207. صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳.
  208. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۶.
  209. صحیفه امام، ج۸، ص۳۲۸.
  210. صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۴.
  211. صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۵۰.
  212. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۹.
  213. همت‌بناری، علی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۶.
  214. لطفی، مرتضی، پایان‌نامه، ص۴۷.
  215. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۰/۳/۱۳۶۹.
  216. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۳۸.
  217. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.
  218. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۳۹.
  219. «و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانه‌ای است» سوره فتح، آیه ۷.
  220. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.
  221. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۰.
  222. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۳.
  223. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۱.
  224. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مصاحبه با مجله ورزش، ۲۱/۵/۱۳۶۶.
  225. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۱.
  226. ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  227. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳.
  228. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مصاحبه با مجله آینده‌سازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.
  229. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  230. http://www.andisheqom. com
  231. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۲.
  232. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان، ۱۴۲۹ – ۳۰/ ۶/۱۳۸۷.
  233. ﴿وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا «و چرا هنگامی که به باغستان خویش درآمدی نگفتی: «ما شاء الله لا قوّة الّا باللّه» [- آنچه خداوند بخواهد (همان است) هیچ توانی جز از سوی خداوند نیست؛ اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود می‌یابی» سوره کهف، آیه ۳۹.
  234. ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا «ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کرده‌ایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند» سوره کهف، آیه ۷.
  235. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با گروهی از خانواده شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم، ۱/۸/۱۳۷۰.
  236. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۴.
  237. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم بیعت گروه کثیری از بازاریان، اصناف و روستاییان کشور، سال ۱۳۶۸، ص۱۳۸.
  238. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۵.
  239. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم بیعت وزیر کشور و معاونان و استانداران، ۱۹/۳/۱۳۶۸.
  240. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۵.
  241. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای کادر مرکزی جنبش انقلابی حزب‌الله لبنان، ۱۲/۱۲/۱۳۷۰.
  242. «خداوند همان است که شما را ناتوان آفرید آنگاه از پس ناتوانی (در شما) توانی پدید آورد و آنگاه از پس توانمندی ناتوانی و پیری پدیدار کرد؛ هر چه بخواهد می‌آفریند و او دانای تواناست» سوره روم، آیه ۵۴.
  243. ﴿يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا * يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفً «خداوند می‌خواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روش‌های (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد و توبه شما را بپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است * و خداوند می‌خواهد توبه شما را بپذیرد و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید * خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۶-۲۸.
  244. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۶.
  245. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال نو، ۱/۱/۱۳۷۰.
  246. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مصاحبه با مجله آینده‌سازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.
  247. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۷.
  248. ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
  249. ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ «بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
  250. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در نماز جمعه تهران، سال ۱۳۶۸.
  251. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۸.
  252. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا(س) و «روز زن»، ص۱۲۶.
  253. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۹.
  254. کانت، ایمانوئل، تمهیدات، ترجمه: غلامعلی حدادعادل، ۱۳۶۷، ص۱۷۵.
  255. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، سخنرانی در مراسم بیعت جهادگران جهاد سازندگی سراسر کشور، سال ۱۳۶۸.
  256. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، سال ۱۳۸۲.
  257. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با علما و روحانیون در آستانه ماه مبارک رمضان، سال ۱۳۷۶.
  258. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم بیعت نمایندگان عشایر سراسر کشور، ۹/۴/۱۳۶۸.
  259. لطفی و شعبانی، مقاله «نظام تربیتی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۴۹.