ابوایوب انصاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==[[ابوایوب]] در زمان [[پیامبر]]{{صل}}== | ==[[ابوایوب]] در زمان [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
*[[خالد بن زید بن کلیب]]، مردی از [[قبیله]] بنینجّار و معروف به | *[[خالد بن زید بن کلیب]]، مردی از [[قبیله]] بنینجّار و معروف به ابوایوب انصاری، از بزرگان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و [[شیعیان امام علی]]{{ع}} است. از گذشتۀ پیش از [[اسلام]] او، اطلاعی در دست نیست. از نخستین کسانی بود که [[اسلام]] را پذیرفت و در [[بیعت عقبه]] دوم در [[مکه مکرمه]]، یکی از هفتاد و سه نفری بود که با [[رسول خدا]]{{صل}} مخفیانه [[بیعت]] کرد تا از [[حضرت]] در برابر دشمنانش [[حمایت]] کند. در این [[بیعت]] از هرگونه [[حمایت]] و [[فداکاری]] از [[حضرت رسول]]{{صل}} کوتاهی نکرد و در همه [[جنگها]] و [[غزوات پیامبر]]{{صل}}شرکت کرد. [[ابوایوب]] روایتهای بسیاری از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده و در زمرۀ [[راویان حدیث]] "[[غدیر]]" و [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است. او یکی از پنج [[انصاری]] است که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} به [[گردآوری قرآن]] پرداختند و در [[عهد]] [[خلیفه دوم]]، [[معلم]] [[قرآن]] شناخته شد<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.</ref>. | ||
==واقع شدن [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]]== | ==واقع شدن [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]]== | ||
*نام [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]] برده شده است مانند: | *نام [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]] برده شده است مانند: | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
#آیۀ {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>؛ بر اساس روایتی، [[ابوایوب]] در غیاب یکی از [[صحابه]] که در [[جنگ]] [[شرکت]] کرده بود، [[سرپرست]] خانوادهاش شد. زمانی که به وارد خانۀ او شد، از غذای او خورد؛ بعد نگران شد. بعد از این قضیه آیۀ مورد نظر نازل شد. البته در مورد این [[آیه]] باید گفت این موضوع به [[ابوایوب]] اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده و این [[روایت]] با برخی [[منابع تاریخی]] درباره حضور او در همه جنگهای زمان [[رسول خدا]]{{صل}} منافات دارد، مگر اینکه احتمال دهیم مقصود از همه [[جنگها]]، بیشتر آنها بوده یا اینکه مراد از [[جنگها]] صرفاً "[[غزوهها]]" بوده است و این مورد خاص را از [[سریهها]] به شمار آوریم<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۵.</ref>. | #آیۀ {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>؛ بر اساس روایتی، [[ابوایوب]] در غیاب یکی از [[صحابه]] که در [[جنگ]] [[شرکت]] کرده بود، [[سرپرست]] خانوادهاش شد. زمانی که به وارد خانۀ او شد، از غذای او خورد؛ بعد نگران شد. بعد از این قضیه آیۀ مورد نظر نازل شد. البته در مورد این [[آیه]] باید گفت این موضوع به [[ابوایوب]] اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده و این [[روایت]] با برخی [[منابع تاریخی]] درباره حضور او در همه جنگهای زمان [[رسول خدا]]{{صل}} منافات دارد، مگر اینکه احتمال دهیم مقصود از همه [[جنگها]]، بیشتر آنها بوده یا اینکه مراد از [[جنگها]] صرفاً "[[غزوهها]]" بوده است و این مورد خاص را از [[سریهها]] به شمار آوریم<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۵.</ref>. | ||
==میزبان [[رسول]] خد ا{{صل}}== | ==میزبان [[رسول]] خد ا{{صل}}== | ||
*چیزی که باعث [[افتخار]] جاودانۀ [[ابوایوب]] و [[احترام]] [[مسلمانان]] به وی شده، میزبانی از [[رسول خدا]]{{صل}} در نخستین سال [[هجرت]] است که با وجود درخواستهای فراوانِ بزرگان [[قبایل]]، نصیب او شد. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} [[هجرت]] کرد و به [[مدینه]] رسید فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند کجا بروم"<ref>ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[زمین]] وسیعی نزدیکی [[خانه]] | *چیزی که باعث [[افتخار]] جاودانۀ [[ابوایوب]] و [[احترام]] [[مسلمانان]] به وی شده، میزبانی از [[رسول خدا]]{{صل}} در نخستین سال [[هجرت]] است که با وجود درخواستهای فراوانِ بزرگان [[قبایل]]، نصیب او شد. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} [[هجرت]] کرد و به [[مدینه]] رسید فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند کجا بروم"<ref>ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[زمین]] وسیعی نزدیکی [[خانه]] ابوایوب انصاری زانو زد، در این هنگام، [[مادر]] [[ابوایوب]] اثاثیۀ [[پیامبر]]{{صل}} را به خانۀ خود برد. بدین ترتیب، [[افتخار]] میزبانی [[پیامبر]]{{صل}} نصیب ابوایوب انصاری شد<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.</ref>. | ||
==[[ابوایوب]] در [[دوران خلفا]]== | ==[[ابوایوب]] در [[دوران خلفا]]== | ||
*بعد از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[ابوایوب]] در زمره [[دوازده]] نفری است که در [[مسجد]] به پا خاستند و از [[حق امام علی]]{{ع}} به صراحت [[دفاع]] کردند. سخنان [[ابوایوب]] در [[حمایت]] از [[خلافت امام علی]]{{ع}} در جمع [[انصار]] و [[مهاجران]] در "[[سقیفه بنی ساعده]]" موجب شد تا [[ابوبکر]] برای رها کردن [[خلافت]] [[تصمیم]] بگیرد. [[ابوایوب]] با گروهی از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} [[تصمیم]] گرفتند تا [[ابوبکر]] را از [[منبر]] [[رسول خدا]] به پایین آورند؛ اما وقتی متوجه شدند [[امام علی]]{{ع}} [[مأمور]] به [[صبر]] و [[سکوت]] است، از [[تصمیم]] خود منصرف شدند<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۳؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | *بعد از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[ابوایوب]] در زمره [[دوازده]] نفری است که در [[مسجد]] به پا خاستند و از [[حق امام علی]]{{ع}} به صراحت [[دفاع]] کردند. سخنان [[ابوایوب]] در [[حمایت]] از [[خلافت امام علی]]{{ع}} در جمع [[انصار]] و [[مهاجران]] در "[[سقیفه بنی ساعده]]" موجب شد تا [[ابوبکر]] برای رها کردن [[خلافت]] [[تصمیم]] بگیرد. [[ابوایوب]] با گروهی از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} [[تصمیم]] گرفتند تا [[ابوبکر]] را از [[منبر]] [[رسول خدا]] به پایین آورند؛ اما وقتی متوجه شدند [[امام علی]]{{ع}} [[مأمور]] به [[صبر]] و [[سکوت]] است، از [[تصمیم]] خود منصرف شدند<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۳؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*پس از [[قتل عثمان]]، [[ابوایوب]] هم مانند دیگر [[یاران امام علی]]{{ع}}، از [[امام]] خواست تا [[خلافت]] را بپذیرد. با آغاز [[جنگ]] "[[جمل]]" [[فرمانده]] هزار نفر از [[سپاه امام]] شد و در "[[صفین]]" از خود رشادتی نشان داد که [[امام]] را به شگفتی واداشت. در [[نهروان]]، [[فرمانده]] جناح راست [[سپاه امام]]{{ع}} و [[مأمور]] [[گفتگو]] با [[خوارج]] بود و [[پرچم]] [[امان]] را در دست گرفت و آنها را به [[صلح]] [[دعوت]] کرد. [[ابوایوب]] در پاسخ به اینکه چرا با اهل [[قبله]] میجنگد، میگفت: این خواسته [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود تا همراه [[امام علی]]{{ع}} با "[[ناکثین]]"، "[[قاسطین]]" و "[[مارقین]]" بجنگم. پس از [[جنگ نهروان]] در سال ۳۸ قمری، به [[فرمان امام]] [[علی ]]{{ع}} [[امیر]] [[مدینه]] شد و در سال ۴۰ قمری به دنبال حمله "[[بُسر]] بن ارطاة" [[فرمانده سپاه]] [[معاویه]] به [[مدینه]]، چون [[آمادگی]] برای مقابله نداشت ناگزیر به ترک [[شهر]] شد و به [[کوفه]] آمد. [[امام]]{{ع}} برای مقابله با حملات [[معاویه]]، سپاهی تشکیل داد و [[ابوایوب]] را به [[فرماندهی]] ده هزار نفر برگزید. اما زمان زیادی نگذشت که [[امام]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید و [[لشکر]] از هم پاشید<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | *پس از [[قتل عثمان]]، [[ابوایوب]] هم مانند دیگر [[یاران امام علی]]{{ع}}، از [[امام]] خواست تا [[خلافت]] را بپذیرد. با آغاز [[جنگ]] "[[جمل]]" [[فرمانده]] هزار نفر از [[سپاه امام]] شد و در "[[صفین]]" از خود رشادتی نشان داد که [[امام]] را به شگفتی واداشت. در [[نهروان]]، [[فرمانده]] جناح راست [[سپاه امام]]{{ع}} و [[مأمور]] [[گفتگو]] با [[خوارج]] بود و [[پرچم]] [[امان]] را در دست گرفت و آنها را به [[صلح]] [[دعوت]] کرد. [[ابوایوب]] در پاسخ به اینکه چرا با اهل [[قبله]] میجنگد، میگفت: این خواسته [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود تا همراه [[امام علی]]{{ع}} با "[[ناکثین]]"، "[[قاسطین]]" و "[[مارقین]]" بجنگم. پس از [[جنگ نهروان]] در سال ۳۸ قمری، به [[فرمان امام]] [[علی ]]{{ع}} [[امیر]] [[مدینه]] شد و در سال ۴۰ قمری به دنبال حمله "[[بُسر]] بن ارطاة" [[فرمانده سپاه]] [[معاویه]] به [[مدینه]]، چون [[آمادگی]] برای مقابله نداشت ناگزیر به ترک [[شهر]] شد و به [[کوفه]] آمد. [[امام]]{{ع}} برای مقابله با حملات [[معاویه]]، سپاهی تشکیل داد و [[ابوایوب]] را به [[فرماندهی]] ده هزار نفر برگزید. اما زمان زیادی نگذشت که [[امام]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید و [[لشکر]] از هم پاشید<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | ||
==[[رحلت]] [[ابوایوب]]== | ==[[رحلت]] [[ابوایوب]]== | ||
*از [[زندگی]] [[ابوایوب]] [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}}، جز روایاتی درباره حضور او در نبردهای سالانه مشهور به صایفه (تابستانی) بر ضد [[رومیان]]، [[آگاهی]] چندانی در دست نیست. البته با توجه به سابقه روشن | *از [[زندگی]] [[ابوایوب]] [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}}، جز روایاتی درباره حضور او در نبردهای سالانه مشهور به صایفه (تابستانی) بر ضد [[رومیان]]، [[آگاهی]] چندانی در دست نیست. البته با توجه به سابقه روشن ابوایوب انصاری در [[دفاع]] از [[امام علی]]{{ع}}، [[عالمان شیعه]] حضور او را در سپاهی به [[فرماندهی]] [[یزید بن معاویه]]، یا به [[انگیزه]] تقویت [[اسلام]] در برابر [[کافران]] و یا به [[دلیل]] اجازه [[امام]] [[معصوم]] به او دانستهاند. | ||
*[[ابوایوب]] سرانجام هنگام محاصره دیوار [[شهر]] [[قسطنطنیه]] در سال ۴۹ یا ۵۲ قمری درگذشت و بنابر وصیتش، در پایانیترین نقطه [[خاک]] [[دشمن]] که [[سپاه اسلام]] به آنجا میرسیدند مدفون شد. بر اساس روایتی دیگر، [[ابوایوب]] روایتی را از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرد که در آن، از مدفون شدن مردی [[صالح]] کنار دیوارهای [[قسطنطنیه]] خبر داده بود و [[ابوایوب]] میخواست همان [[نیک]] مرد باشد. گویا [[مزار]] وی مورد [[احترام]] [[مسیحیان]] و [[مسلمانان]] بوده است<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۶۱؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | *[[ابوایوب]] سرانجام هنگام محاصره دیوار [[شهر]] [[قسطنطنیه]] در سال ۴۹ یا ۵۲ قمری درگذشت و بنابر وصیتش، در پایانیترین نقطه [[خاک]] [[دشمن]] که [[سپاه اسلام]] به آنجا میرسیدند مدفون شد. بر اساس روایتی دیگر، [[ابوایوب]] روایتی را از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرد که در آن، از مدفون شدن مردی [[صالح]] کنار دیوارهای [[قسطنطنیه]] خبر داده بود و [[ابوایوب]] میخواست همان [[نیک]] مرد باشد. گویا [[مزار]] وی مورد [[احترام]] [[مسیحیان]] و [[مسلمانان]] بوده است<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۶۱؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>. | ||
نسخهٔ ۱۴ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۶
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابوایوب انصاری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ابوایوب در زمان پیامبر(ص)
- خالد بن زید بن کلیب، مردی از قبیله بنینجّار و معروف به ابوایوب انصاری، از بزرگان اصحاب رسول خدا(ص) و شیعیان امام علی(ع) است. از گذشتۀ پیش از اسلام او، اطلاعی در دست نیست. از نخستین کسانی بود که اسلام را پذیرفت و در بیعت عقبه دوم در مکه مکرمه، یکی از هفتاد و سه نفری بود که با رسول خدا(ص) مخفیانه بیعت کرد تا از حضرت در برابر دشمنانش حمایت کند. در این بیعت از هرگونه حمایت و فداکاری از حضرت رسول(ص) کوتاهی نکرد و در همه جنگها و غزوات پیامبر(ص)شرکت کرد. ابوایوب روایتهای بسیاری از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده و در زمرۀ راویان حدیث "غدیر" و حدیث "ثقلین" است. او یکی از پنج انصاری است که در زمان رسول خدا(ص) به گردآوری قرآن پرداختند و در عهد خلیفه دوم، معلم قرآن شناخته شد[۱].
واقع شدن ابوایوب در شأن نزول برخی از آیات
- دو آیۀ: ﴿لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ﴾[۲]؛ ﴿وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ﴾[۳] که به ماجرای "إفک" مربوط است که درباره یکی از همسران رسول خدا(ص) نازل شده و در آنها، مؤمنانی که چنین بهتان و افترایی را نپذیرفتند، ستایش شدهاند. برخی مفسران، این دو آیه را درباره واکنشی میدانند که ابوایوب هنگام شنیدن ماجرای افک از خود نشان داد و آن را انکار کرد.
- در آیۀ ﴿كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ﴾[۴] براساس روایتی که ابوایوب نقل کرده، خود و انصار را از مؤمنانی دانسته که با شنیدن خبر ورود سپاهیان مشرک مکه در منطقه بدر، اعلام کردند که توان جنگیدن با آنها را نداشته، از این رویارویی کراهت دارند.
- آیۀ ﴿وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ﴾[۵]؛ بر اساس روایتی، ابوایوب در غیاب یکی از صحابه که در جنگ شرکت کرده بود، سرپرست خانوادهاش شد. زمانی که به وارد خانۀ او شد، از غذای او خورد؛ بعد نگران شد. بعد از این قضیه آیۀ مورد نظر نازل شد. البته در مورد این آیه باید گفت این موضوع به ابوایوب اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده و این روایت با برخی منابع تاریخی درباره حضور او در همه جنگهای زمان رسول خدا(ص) منافات دارد، مگر اینکه احتمال دهیم مقصود از همه جنگها، بیشتر آنها بوده یا اینکه مراد از جنگها صرفاً "غزوهها" بوده است و این مورد خاص را از سریهها به شمار آوریم[۶].
میزبان رسول خد ا(ص)
- چیزی که باعث افتخار جاودانۀ ابوایوب و احترام مسلمانان به وی شده، میزبانی از رسول خدا(ص) در نخستین سال هجرت است که با وجود درخواستهای فراوانِ بزرگان قبایل، نصیب او شد. زمانی که پیامبر(ص) هجرت کرد و به مدینه رسید فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند کجا بروم"[۷]. ناقه پیامبر(ص) در زمین وسیعی نزدیکی خانه ابوایوب انصاری زانو زد، در این هنگام، مادر ابوایوب اثاثیۀ پیامبر(ص) را به خانۀ خود برد. بدین ترتیب، افتخار میزبانی پیامبر(ص) نصیب ابوایوب انصاری شد[۸].
ابوایوب در دوران خلفا
- بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)، ابوایوب در زمره دوازده نفری است که در مسجد به پا خاستند و از حق امام علی(ع) به صراحت دفاع کردند. سخنان ابوایوب در حمایت از خلافت امام علی(ع) در جمع انصار و مهاجران در "سقیفه بنی ساعده" موجب شد تا ابوبکر برای رها کردن خلافت تصمیم بگیرد. ابوایوب با گروهی از صحابه پیامبر(ص) تصمیم گرفتند تا ابوبکر را از منبر رسول خدا به پایین آورند؛ اما وقتی متوجه شدند امام علی(ع) مأمور به صبر و سکوت است، از تصمیم خود منصرف شدند[۹].
- از چگونگی حضور ابوایوب در جنگهای زمان خلافت ابوبکر اطلاعی در دست نیست. احتمالاً بعضی از روایات که از عدم خروج او از مدینه پس از وفات رسول خدا(ص) تا خلافت امام علی(ع) خبر میدهد، مربوط به این دوره باشد. ابوایوب، در عهد خلافت عمر در بخشی از فتوحات شام شرکت داشت. وی در سال ۳۵ قمری که خانه عثمان به محاصره مخالفانش درآمد، به امر امام علی(ع) چند روزی امامت جماعت مدینه را به عهده گرفت[۱۰].
ابوایوب در زمان خلافت امام علی(ع)
- پس از قتل عثمان، ابوایوب هم مانند دیگر یاران امام علی(ع)، از امام خواست تا خلافت را بپذیرد. با آغاز جنگ "جمل" فرمانده هزار نفر از سپاه امام شد و در "صفین" از خود رشادتی نشان داد که امام را به شگفتی واداشت. در نهروان، فرمانده جناح راست سپاه امام(ع) و مأمور گفتگو با خوارج بود و پرچم امان را در دست گرفت و آنها را به صلح دعوت کرد. ابوایوب در پاسخ به اینکه چرا با اهل قبله میجنگد، میگفت: این خواسته پیامبر خدا(ص) بود تا همراه امام علی(ع) با "ناکثین"، "قاسطین" و "مارقین" بجنگم. پس از جنگ نهروان در سال ۳۸ قمری، به فرمان امام علی (ع) امیر مدینه شد و در سال ۴۰ قمری به دنبال حمله "بُسر بن ارطاة" فرمانده سپاه معاویه به مدینه، چون آمادگی برای مقابله نداشت ناگزیر به ترک شهر شد و به کوفه آمد. امام(ع) برای مقابله با حملات معاویه، سپاهی تشکیل داد و ابوایوب را به فرماندهی ده هزار نفر برگزید. اما زمان زیادی نگذشت که امام(ع) به شهادت رسید و لشکر از هم پاشید[۱۱].
رحلت ابوایوب
- از زندگی ابوایوب پس از شهادت امام علی(ع)، جز روایاتی درباره حضور او در نبردهای سالانه مشهور به صایفه (تابستانی) بر ضد رومیان، آگاهی چندانی در دست نیست. البته با توجه به سابقه روشن ابوایوب انصاری در دفاع از امام علی(ع)، عالمان شیعه حضور او را در سپاهی به فرماندهی یزید بن معاویه، یا به انگیزه تقویت اسلام در برابر کافران و یا به دلیل اجازه امام معصوم به او دانستهاند.
- ابوایوب سرانجام هنگام محاصره دیوار شهر قسطنطنیه در سال ۴۹ یا ۵۲ قمری درگذشت و بنابر وصیتش، در پایانیترین نقطه خاک دشمن که سپاه اسلام به آنجا میرسیدند مدفون شد. بر اساس روایتی دیگر، ابوایوب روایتی را از پیامبر(ص) نقل کرد که در آن، از مدفون شدن مردی صالح کنار دیوارهای قسطنطنیه خبر داده بود و ابوایوب میخواست همان نیک مرد باشد. گویا مزار وی مورد احترام مسیحیان و مسلمانان بوده است[۱۲].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.
- ↑ «از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.
- ↑ «و چرا چون آن را شنیدید نگفتید: سزیده ما نیست که در این باره چیزی بگوییم، پاکا که تویی، این بهتانی سترگ است» سوره نور، آیه ۱۶.
- ↑ «چنان که پروردگارت تو را از خانهات به درستی بیرون آورد با آنکه بیگمان دستهای از مؤمنان ناخرسند بودند» سوره انفال، آیه ۵.
- ↑ «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید» سوره نور، آیه ۶۱.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۵.
- ↑ ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله(ص)، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۳؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.
- ↑ ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۶۱؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.