جز
جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)'
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)') |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
ثانیاً: عدم انفکاک و جداییناپذیری و عینیت [[قرآن و عترت]] است که بیان میکند بین این دو هیچ [[اختلاف]] و تعارضی و [[دودستگی]] وجود ندارد و هرکدام دیگری را [[تأیید]] میکند. پس اگر در آموزههای قرآن هیچ [[لغزش]] و [[اشتباه]] و امر باطلی راه ندارد، در ثقل دیگر یعنی عترت نیز هیچ [[نقص]] و [[خطا]] و [[گمراهی]] وجود نخواهد داشت. خب البته معلوم است که فهمیدن این دو مطلب به مذاق [[دستگاه خلافت]]، مخصوصاً [[بنیامیه]] خوش نمیآید؛ بنابراین دست به همان [[سنت]] همیشگی خود یعنی «[[تحریف]]» و «[[جعل]]» زدند. | ثانیاً: عدم انفکاک و جداییناپذیری و عینیت [[قرآن و عترت]] است که بیان میکند بین این دو هیچ [[اختلاف]] و تعارضی و [[دودستگی]] وجود ندارد و هرکدام دیگری را [[تأیید]] میکند. پس اگر در آموزههای قرآن هیچ [[لغزش]] و [[اشتباه]] و امر باطلی راه ندارد، در ثقل دیگر یعنی عترت نیز هیچ [[نقص]] و [[خطا]] و [[گمراهی]] وجود نخواهد داشت. خب البته معلوم است که فهمیدن این دو مطلب به مذاق [[دستگاه خلافت]]، مخصوصاً [[بنیامیه]] خوش نمیآید؛ بنابراین دست به همان [[سنت]] همیشگی خود یعنی «[[تحریف]]» و «[[جعل]]» زدند. | ||
[[محدث]] بزرگ دیگر [[ابوعیسی ترمذی]] (متوفی ۲۷۹ | [[محدث]] بزرگ دیگر [[ابوعیسی ترمذی]] (متوفی ۲۷۹ ﻫ.ق) حدیث را با آن یک اضافه مهم یعنی جدا نشدن کتاب و عترت از یکدیگر میآورد: [[زید بن ارقم]] میگوید: [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من در میان شما دوچیز باقی میگذارم که اگر به این دو چنگ بزنید قطعاً [[گمراه]] نمیشوید، یکی از این دو از دیگری بزرگتر است: (اول) کتاب خداست که ریسمانی از [[آسمان]] به [[زمین]] کشیده شده است و (دوم) عترت و [[اهل بیت]] من است. این دو هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند تا آنکه در [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. [[مراقبت]] کنید که چگونه در غیاب من در مورد آنها عمل میکنید<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۳ {{عربی|هذا حدیث حسن}}؛ و در تحقیقی که شعیب ارنووط و ألبانی دو عالم بزرگ وهابی از این کتاب کردهاند این حدیث را صحیح دانستهاند. (صحیح و ضعیف سنن الترمذی، ج۸، ص۲۸۸).</ref>. | ||
و در نقل معتبر دیگر جریان به این شکل آمده است: «ای [[مردم]] من از بین شما میروم و شما در کنار [[حوض]] (در [[قیامت]]) بر من وارد میشوید. حوضی که از فاصله بین صنعاء و بُصری<ref>صنعاء: پایتخت یمن، بصری: نام شهری در دمشق.</ref> هم عریضتر است؛ و زمانی که شما در کنار [[حوض]] بر من وارد میشوید از شما در مورد دو امر گرانبها که در میان شما به جای گذاشتهام سوال خواهم کرد. بنگرید که چگونه با آن دو در غیاب من [[رفتار]] میکنید؟ یکی کتاب خداست که بزرگترین وسیله و سبب میان [[خدا]] و [[بندگان]] اوست، پس به آن چنگ بزنید تا [[گمراه]] نشوید و این [[نعمت]] بزرگ را تبدیل نکنید. و دوم [[عترت]] و [[اهل بیت]] من است. خدای لطیف [[خبیر]] به من خبر داده است که این دو هیچگاه از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند<ref>المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶ (حکیم بن جبیر الاسدی الکوفی که از ناقلین این روایت است توسط برخی از محدثین تضعیف شده است. و دلیل این تضعیف را غلو او در تشیع دانستهاند. و این بدان معناست که او امیرالمؤمنین {{ع}} را بر همه خلفا ترجیح میداده است، به نظر محققان این دلیل درست و کافی برای تضعیف یک راوی نمیباشد)؛ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۳۶۳؛ الصواعق المحرقة، ج۱، ص۱۰۹؛ حلیة الاولیاء، ج۱، ص۳۵۵؛ الجامع الکبیر (سیوطی)، ج۱۲، ص۳۴۸ (این روایت به دلیل وجود شخصی به نام «زید بن حسن قرشی» توسط برخی رجالیون تضعیف شده است، اما برخی دیگر از محدثین مکتب خلافت همانند «ابن حبان» او را توثیق کرده است. که نشان میدهد که اجماعی بر عدم وثاقت او وجود ندارد. الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۳۱۴).</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۳۷۰.</ref> | و در نقل معتبر دیگر جریان به این شکل آمده است: «ای [[مردم]] من از بین شما میروم و شما در کنار [[حوض]] (در [[قیامت]]) بر من وارد میشوید. حوضی که از فاصله بین صنعاء و بُصری<ref>صنعاء: پایتخت یمن، بصری: نام شهری در دمشق.</ref> هم عریضتر است؛ و زمانی که شما در کنار [[حوض]] بر من وارد میشوید از شما در مورد دو امر گرانبها که در میان شما به جای گذاشتهام سوال خواهم کرد. بنگرید که چگونه با آن دو در غیاب من [[رفتار]] میکنید؟ یکی کتاب خداست که بزرگترین وسیله و سبب میان [[خدا]] و [[بندگان]] اوست، پس به آن چنگ بزنید تا [[گمراه]] نشوید و این [[نعمت]] بزرگ را تبدیل نکنید. و دوم [[عترت]] و [[اهل بیت]] من است. خدای لطیف [[خبیر]] به من خبر داده است که این دو هیچگاه از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند<ref>المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶ (حکیم بن جبیر الاسدی الکوفی که از ناقلین این روایت است توسط برخی از محدثین تضعیف شده است. و دلیل این تضعیف را غلو او در تشیع دانستهاند. و این بدان معناست که او امیرالمؤمنین {{ع}} را بر همه خلفا ترجیح میداده است، به نظر محققان این دلیل درست و کافی برای تضعیف یک راوی نمیباشد)؛ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۳۶۳؛ الصواعق المحرقة، ج۱، ص۱۰۹؛ حلیة الاولیاء، ج۱، ص۳۵۵؛ الجامع الکبیر (سیوطی)، ج۱۲، ص۳۴۸ (این روایت به دلیل وجود شخصی به نام «زید بن حسن قرشی» توسط برخی رجالیون تضعیف شده است، اما برخی دیگر از محدثین مکتب خلافت همانند «ابن حبان» او را توثیق کرده است. که نشان میدهد که اجماعی بر عدم وثاقت او وجود ندارد. الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۳۱۴).</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۳۷۰.</ref> | ||
=== نقل کامل [[خطبه]] === | === نقل کامل [[خطبه]] === | ||
[[محدث]] بزرگ دیگر معروف به «[[طحاوی]]» (متوفی ۳۲۱ | [[محدث]] بزرگ دیگر معروف به «[[طحاوی]]» (متوفی ۳۲۱ ﻫ.ق) که در میان [[اهل سنت]] محدث [[قوی]] و فقیهی برجسته به شمار میآید، از [[زید بن ارقم]] نقل میکند که او میگوید: در هنگام برگشت [[رسول خدا]] {{صل}} از [[حجة الوداع]]، ایشان در [[غدیرخم]] دستور به تمیز کردن زیر درختان داد، آنگاه رو به [[جمعیت]] کردند و فرمودند: نزدیک است به سرای [[ابدی]] خوانده شوم و [[اجابت]] کنم. من در میانتان دو چیز گرانبها میگذارم، یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. اولین آنها کتاب [[خدای عزوجل]] و دیگری عترتم و [[اهل بیت]] من هستند. [[مراقبت]] کنید که چگونه درغیاب من در مورد آنها عمل میکنید. این دو هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند تا آنکه در [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند. آنگاه فرمود: همانا [[خدای متعال]] ولی و [[سرپرست]] من است و من ولی و سرپرست همه [[مؤمنان]] هستم. آنگاه دست [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را گرفت و فرمود: «هرکس من ولی و سرپرست او هستم، علی ولی و سرپرست اوست». خدایا [[سرپرستی]] کن کسی که علی {{ع}} را به سرپرستی پذیرفته است. خدایا دوستدار کسی باش که او را [[دوست]] دارد، [[دشمن]] کسی باش که دشمن اوست. | ||
[[راوی]] گوید: من از [[زید بن ارقم]] پرسیدم که این سخنان را خودت از [[پیامبر]] شنیدی؟ زید جواب داد: هیچ کس در آنجا نبود مگر آنکه با چشمانش دید و با گوشش [[سخن پیامبر]] {{صل}} را شنید<ref>شرح مشکل الآثار (طحاوی)، ج۵، ص۱۸. </ref>. [[طحاوی]] پس از نقل این [[حدیث]] میگوید: «این [[حدیث صحیح]] الاسناد است و در هیچ یک از روات آن [[طعن]] و خدشهای وجود ندارد»<ref>شرح مشکل الآثار (طحاوی)، ج۵، ص۱۸. </ref>. | [[راوی]] گوید: من از [[زید بن ارقم]] پرسیدم که این سخنان را خودت از [[پیامبر]] شنیدی؟ زید جواب داد: هیچ کس در آنجا نبود مگر آنکه با چشمانش دید و با گوشش [[سخن پیامبر]] {{صل}} را شنید<ref>شرح مشکل الآثار (طحاوی)، ج۵، ص۱۸. </ref>. [[طحاوی]] پس از نقل این [[حدیث]] میگوید: «این [[حدیث صحیح]] الاسناد است و در هیچ یک از روات آن [[طعن]] و خدشهای وجود ندارد»<ref>شرح مشکل الآثار (طحاوی)، ج۵، ص۱۸. </ref>. |