امام سجاد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*امام سجاد{{ع}} [[فرزند]] [[حضرت]] [[امام حسین|اباعبدالله الحسین]]{{ع}} و یکی از [[امامان]] [[اهلبیت]]{{عم}} است<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۳۴.</ref> | *امام سجاد{{ع}} [[فرزند]] [[حضرت]] [[امام حسین|اباعبدالله الحسین]]{{ع}} و یکی از [[امامان]] [[اهلبیت]]{{عم}} است<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۳۴.</ref> | ||
*نام گرامی وی "[[علی]]" و مشهورترین القابش "[[زین العابدین]]"<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{عم}}، ص۷؛ منتهی الآمال؛ ارشاد؛ کشف | *نام گرامی وی "[[علی]]" و مشهورترین القابش "[[زین العابدین]]"<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{عم}}، ص۷؛ منتهی الآمال؛ ارشاد؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]؛ مناقب؛ حلیة الاولیاء.</ref>، "[[سجاد]]"<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{عم}}، ص۷؛ منتهی الآمال؛ مناقب؛ علل الشرایع.</ref>، "[[سید الساجدین]]"<ref>شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص۱۴.</ref>، "ذوالثفنات"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}، ص۷؛ منتهی الآمال: زندگانی امام سجاد{{ع}} (جمعی از علمای لبنان)؛ مناقب؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]؛ علل الشرایع.</ref>، "[[سید العابدین]]"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}؛ مناقب؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]].</ref>، "قدوه الزاهدین"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]].</ref>، "[[امام]] المؤمنین"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]؛ مناقب.</ref>، "الامین"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}؛ منتهی الآمال؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]].</ref>، "الزکی"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}؛ منتهی الآمال؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]].</ref>، "زین الصالحین"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}؛ مناقب.</ref>،"منار القانتین"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}؛ حلیة الأولیاء؛ مناقب.</ref>، "العدل"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}.</ref>، "الامام الامه"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}.</ref>، "البکا"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}.</ref>، "سیدالمتقین"<ref>زندگانی علی بن الحسین{{عم}}؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]].</ref>، "العابدین"<ref>شیخ عباس قمی، ص۱۴.</ref>، است<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۳۴-۳۵.</ref> | ||
*[[حضرت سجاد]]{{ع}} و جد بزرگوارش [[حضرت امیر]] طبق [[روایات]]، دعّاء (کسی که زیاد [[دعا]] میخواند) بودند. این [[گواه]] بر آن است که از شخص [[پیغمبر]]{{صل}} تا [[امام زمان]]{{ع}} که [[مکتب]] [[دعا]] را به وجود آورند یک "سلسله" بودهاند. | *[[حضرت سجاد]]{{ع}} و جد بزرگوارش [[حضرت امیر]] طبق [[روایات]]، دعّاء (کسی که زیاد [[دعا]] میخواند) بودند. این [[گواه]] بر آن است که از شخص [[پیغمبر]]{{صل}} تا [[امام زمان]]{{ع}} که [[مکتب]] [[دعا]] را به وجود آورند یک "سلسله" بودهاند. | ||
*امام سجاد{{ع}} در باب [[دعا]] چنان تمرکزی داشتهاند که به ایشان "دعّاء" گفته میشود. همچنانکه ایشان را جزءالبکاء (کسی که زیاد [[گریه]] میکند) میدانند. در عالم پنج نفر را البکاء ذکر کردهاند که عبارتند از: [[حضرت آدم]]{{ع}}، [[یعقوب]]{{ع}}، [[یوسف]]{{ع}}، زهرا{{ع}} و [[سجاد]]{{ع}}"<ref>( گفتگو با آیت الله محمد باقر موحد ابطحی)، سفینه، ۷، تابستان ۸۴، ص۱۳۹-۱۳۸.</ref>. | *امام سجاد{{ع}} در باب [[دعا]] چنان تمرکزی داشتهاند که به ایشان "دعّاء" گفته میشود. همچنانکه ایشان را جزءالبکاء (کسی که زیاد [[گریه]] میکند) میدانند. در عالم پنج نفر را البکاء ذکر کردهاند که عبارتند از: [[حضرت آدم]]{{ع}}، [[یعقوب]]{{ع}}، [[یوسف]]{{ع}}، زهرا{{ع}} و [[سجاد]]{{ع}}"<ref>( گفتگو با آیت الله محمد باقر موحد ابطحی)، سفینه، ۷، تابستان ۸۴، ص۱۳۹-۱۳۸.</ref>. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
*عموم مورخان و [[محدثان]] قدیم چون [[کلینی]]، [[مفید]]، [[ابن شهر آشوب]]، [[علی بن عیسی اربلی]]، [[مصعب زبیری]]، [[ابن سعد]]، [[بلاذری]]، [[سبط ابن الجوزی]]، [[ابن خلکان]] و [[ابن حجر عسقلانی]] (از [[اهل سنت و جماعت]]) ولادت [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} را در [[مدینه]] سال سی و هشتم و یا سی و هفتم بعد از [[هجرت]] دانستهاند. متقدمان و متأخران جز تنی چند همگی این شهرت را پذیرفتهاند<ref>سید جعفر شهیدی، زندگی علی بن الحسین{{ع}}، ص۲۹. شیخ عباس قمی میگوید: بدان که در تاریخ میلاد آن حضرت، اختلاف بسیار است؛ شاید اصح اقوال، نیمه جمادی الاول سنه سی و پنج، یا شش یا سنه سی و هشت بوده باشد.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۳۵.</ref> | *عموم مورخان و [[محدثان]] قدیم چون [[کلینی]]، [[مفید]]، [[ابن شهر آشوب]]، [[علی بن عیسی اربلی]]، [[مصعب زبیری]]، [[ابن سعد]]، [[بلاذری]]، [[سبط ابن الجوزی]]، [[ابن خلکان]] و [[ابن حجر عسقلانی]] (از [[اهل سنت و جماعت]]) ولادت [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} را در [[مدینه]] سال سی و هشتم و یا سی و هفتم بعد از [[هجرت]] دانستهاند. متقدمان و متأخران جز تنی چند همگی این شهرت را پذیرفتهاند<ref>سید جعفر شهیدی، زندگی علی بن الحسین{{ع}}، ص۲۹. شیخ عباس قمی میگوید: بدان که در تاریخ میلاد آن حضرت، اختلاف بسیار است؛ شاید اصح اقوال، نیمه جمادی الاول سنه سی و پنج، یا شش یا سنه سی و هشت بوده باشد.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۳۵.</ref> | ||
*اقوال مورخان درباره روز ولادت [[امام]]{{ع}}: پنجم [[شعبان]]، هشتم [[شعبان]]، ، نهم [[شعبان]]، یازدهم [[شعبان]]، یازدهم [[رجب]]، هشتم [[ربیع الاول]]، نیمه [[جمادی الاول]] و نیمه [[جمادی الثانی]] را ذکر کردهاند و در تعیین سال [[تولد]] نیز [[اختلاف]] است برخی ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۴۸، و ۴۹ را ذکر کردهاند. | *اقوال مورخان درباره روز ولادت [[امام]]{{ع}}: پنجم [[شعبان]]، هشتم [[شعبان]]، ، نهم [[شعبان]]، یازدهم [[شعبان]]، یازدهم [[رجب]]، هشتم [[ربیع الاول]]، نیمه [[جمادی الاول]] و نیمه [[جمادی الثانی]] را ذکر کردهاند و در تعیین سال [[تولد]] نیز [[اختلاف]] است برخی ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۴۸، و ۴۹ را ذکر کردهاند. | ||
*کنیت او را "[[ابو محمد]]"<ref>شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص۱۴؛ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸.</ref>، "[[ابوالحسن]]"<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸.</ref>، "[[ابوبکر]]"<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸.</ref>، "[[ابوالحسن]]"<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸.</ref> و "ابوالنعیم"<ref>محدث اربلی، کشف | *کنیت او را "[[ابو محمد]]"<ref>شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص۱۴؛ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸.</ref>، "[[ابوالحسن]]"<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸.</ref>، "[[ابوبکر]]"<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸.</ref>، "[[ابوالحسن]]"<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸.</ref> و "ابوالنعیم"<ref>محدث اربلی، [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه و شرح علی بن حسین زوارهای، ج۲، ص۲۹۷.</ref> نوشتهاند. | ||
*امام سجاد{{ع}} را "ابن خیرتین" یعنی "پسر دو [[بهترین]]" یعنی "[[قریش]] در میان [[عرب]] و [[ایرانیان]] در میان [[عجم]]" نام نهادهاند<ref>محدث اربلی، کشف | *امام سجاد{{ع}} را "ابن خیرتین" یعنی "پسر دو [[بهترین]]" یعنی "[[قریش]] در میان [[عرب]] و [[ایرانیان]] در میان [[عجم]]" نام نهادهاند<ref>محدث اربلی، [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه و شرح علی بن حسین زوارهای، ج۲، ص۲۹۷.</ref>. | ||
*در اسناد دست اول و نزدیک به عصر اول نام [[مادر]] [[امام چهارم]] به [[اسامی]]: شهربانو، شهربانویه، شاه [[زنان]]، [[جهان]] شاه، شهرناز، [[جهان]] بانویه، خوله، برَّه، سلافه، غزاله، سلامه، حرّار، [[مریم]] و [[فاطمه]] آمده است. از میان این ۱۴ نام، شهربانو از همه مشهورتر است... نام شهربانو شهرتی هزار و یکصد ساله دارد<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۱۰-۱۲. در کتاب سیره پیشوایان آمده است: «در کتب تاریخی و زندگی ائمه، نام مادر امام چهارم سخت مورد اختلاف است و علاوه بر شهربانویه، به دوازده صورت دیگر نیز همچون: شاه زنان، جهان شاه، شهرناز، جهان بانویه، خوله، سلافه و... آمده است». (مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۲۳۳).</ref>. | *در اسناد دست اول و نزدیک به عصر اول نام [[مادر]] [[امام چهارم]] به [[اسامی]]: شهربانو، شهربانویه، شاه [[زنان]]، [[جهان]] شاه، شهرناز، [[جهان]] بانویه، خوله، برَّه، سلافه، غزاله، سلامه، حرّار، [[مریم]] و [[فاطمه]] آمده است. از میان این ۱۴ نام، شهربانو از همه مشهورتر است... نام شهربانو شهرتی هزار و یکصد ساله دارد<ref>سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۱۰-۱۲. در کتاب سیره پیشوایان آمده است: «در کتب تاریخی و زندگی ائمه، نام مادر امام چهارم سخت مورد اختلاف است و علاوه بر شهربانویه، به دوازده صورت دیگر نیز همچون: شاه زنان، جهان شاه، شهرناز، جهان بانویه، خوله، سلافه و... آمده است». (مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۲۳۳).</ref>. | ||
*با بررسی [[منابع تاریخی]] و [[روایی]] در منابع [[اهل سنت]]، بر نامهای سلافه، سلامه، غزاله تأکید شده است در حالی که در کتابهای [[شیعی]] نام شهربانو بیشتر ذکر شده است<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۳۶.</ref> | *با بررسی [[منابع تاریخی]] و [[روایی]] در منابع [[اهل سنت]]، بر نامهای سلافه، سلامه، غزاله تأکید شده است در حالی که در کتابهای [[شیعی]] نام شهربانو بیشتر ذکر شده است<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۳۶.</ref> | ||
*براساس برخی از [[روایات]] و کتب [[تاریخی]] "شهربانو" دختر یزدگرد سوم [[پادشاه]] ساسانی [[ایران]] بوده است. | *براساس برخی از [[روایات]] و کتب [[تاریخی]] "شهربانو" دختر یزدگرد سوم [[پادشاه]] ساسانی [[ایران]] بوده است. | ||
*[[شیخ عباس قمی]] در منتهی الآمال آورده است: والده مکرمه آن [[حضرت]]، علیای مخدره، شهربانو، دختر یزدگرد بن شهریار بن [[پرویز]] بن هرمز بن انوشیروان، [[پادشاه]] [[عجم]] بوده... . | *[[شیخ عباس قمی]] در منتهی الآمال آورده است: والده مکرمه آن [[حضرت]]، علیای مخدره، شهربانو، دختر یزدگرد بن شهریار بن [[پرویز]] بن هرمز بن انوشیروان، [[پادشاه]] [[عجم]] بوده... . | ||
*چنانچه شیخنا [[حر عاملی]] در ارجوزه خود فرمود: [[علامه مجلسی]]در جلاء العیون فرموده: [[ابن بابویه]] به [[سند]] معتبر از [[حضرت امام رضا]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که [[عبدالله بن عامر]]، چون [[خراسان]] را [[فتح]] کرد، دو دختر از یزدجرد، [[پادشاه]] [[عجم]] گرفت، و برای [[عثمان]] فرستاد، سپس یکی را به [[حضرت]] [[امام حسین]]{{ع}} و... <ref>شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص۱۴؛ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸؛ شیخ مفید در الارشاد مادر ایشان را دختر یزدگرد سوم میداند. (الارشاد ترجمه رسولی محلاتی، ص۱۳۸) کشف | *چنانچه شیخنا [[حر عاملی]] در ارجوزه خود فرمود: [[علامه مجلسی]]در جلاء العیون فرموده: [[ابن بابویه]] به [[سند]] معتبر از [[حضرت امام رضا]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که [[عبدالله بن عامر]]، چون [[خراسان]] را [[فتح]] کرد، دو دختر از یزدجرد، [[پادشاه]] [[عجم]] گرفت، و برای [[عثمان]] فرستاد، سپس یکی را به [[حضرت]] [[امام حسین]]{{ع}} و... <ref>شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص۱۴؛ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین{{ع}}، ص۸؛ شیخ مفید در الارشاد مادر ایشان را دختر یزدگرد سوم میداند. (الارشاد ترجمه رسولی محلاتی، ص۱۳۸) [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]] زوارهای (صفحه ۲۶۰) مادر ایشان را دختر یزدجرد میداند.</ref>. | ||
*"قدیمیترین مورخ که مادرش را دختر یزدگرد دانسته، [[یعقوبی]] است که کتابش را در نیمه دوم هجری نوشته است. وی میگوید [[امام حسین]]{{ع}} او را که "احرار" بود، غزاله خواند و حتی برخی در نسبت او به یزدگرد نیز تشکیک کردهاند"<ref>علی اکبر [[حسنی]]، [[امام چهارم]]{{ع}} پاسدار [[انقلاب خونین]] [[کربلا]]، ص۲۲. از جمله افرادی که انتساب [[مادر]] [[امام چهارم]]{{ع}} به دختر یزدگرد را مورد تشکیک قرار دادهاند، [[شهید مرتضی مطهری]] است. ایشان میفرمایند: «آری این است توجیهی که برخی از مستشرقین و ایرانیانی که تحت تأثیر سخنان آنان واقع شدهاند، راجع به ماهیت [[مذهب شیعه]] و [[علت]] پیدایش آن مینمایند.»..([[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۱۴، ص۱۱۶).</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۳۷.</ref> | *"قدیمیترین مورخ که مادرش را دختر یزدگرد دانسته، [[یعقوبی]] است که کتابش را در نیمه دوم هجری نوشته است. وی میگوید [[امام حسین]]{{ع}} او را که "احرار" بود، غزاله خواند و حتی برخی در نسبت او به یزدگرد نیز تشکیک کردهاند"<ref>علی اکبر [[حسنی]]، [[امام چهارم]]{{ع}} پاسدار [[انقلاب خونین]] [[کربلا]]، ص۲۲. از جمله افرادی که انتساب [[مادر]] [[امام چهارم]]{{ع}} به دختر یزدگرد را مورد تشکیک قرار دادهاند، [[شهید مرتضی مطهری]] است. ایشان میفرمایند: «آری این است توجیهی که برخی از مستشرقین و ایرانیانی که تحت تأثیر سخنان آنان واقع شدهاند، راجع به ماهیت [[مذهب شیعه]] و [[علت]] پیدایش آن مینمایند.»..([[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۱۴، ص۱۱۶).</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۳۷.</ref> | ||
*در [[تاریخ]] [[وفات]] [[امام چهارم]]{{ع}} نیز [[اختلاف]] نظرهایی بین مورخان هست که مشهورترین آنها عبارتند از: [[ابن خلکان]] و [[ابن سعد]] در طبقات و [[ابن حجر]]، سال ۹۴ هجری را نوشتهاند. در [[کشف | *در [[تاریخ]] [[وفات]] [[امام چهارم]]{{ع}} نیز [[اختلاف]] نظرهایی بین مورخان هست که مشهورترین آنها عبارتند از: [[ابن خلکان]] و [[ابن سعد]] در طبقات و [[ابن حجر]]، سال ۹۴ هجری را نوشتهاند. در [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ۸ [[محرم]] سال ۹۴ یا ۹۵ هجری را تأکید میکند. ولی بنا به مشهور، [[امام]] در بیست و پنجم [[محرم]] سال ۹۵ هجری در ۵۷ سالگی پس از یک دوره [[زندگی]] سراسر [[رنج]] و [[اندوه]] و [[مبارزه]] و [[جهاد]] به [[دستور]] [[ولید بن عبدالمالک]] [[خلیفه]] [[ستمگر]] [[اموی]] و به وسیله [[هشام بن عبدالملک]] [[مسموم]] و [[شهید]] گردید و در [[قبرستان بقیع]] در [[مدینه]] کنار [[قبر]] [[امام حسن]]{{ع}} [[دفن]] گردید. این مطلب در مصباح کفعمی، [[بحارالانوار]]، (ج ۴۶) و [[مناقب]]، (ج ۳) آمده است<ref>علیاکبر [[حسنی]]، [[امام چهارم]]{{ع}} پاسدار [[انقلاب خونین]] [[کربلا]]، ص۲۱۵؛ برخی نیز [[شهادت امام سجاد]]{{ع}} را در ۲۵ [[محرم]] سال ۹۴ یا ۹۵ هجری به [[دلیل]] [[مسموم]] شدن و [[عمر]] بابرکت ایشان را ۵۷ سال میداند. (محمدعلی [[مجد]] فقیهی، آشنایی با [[صحیفه]]، ص۱۱). | ||
عدهای هم [[شهادت امام سجاد]]{{ع}} را به استناد کتاب [[اصول کافی]] (ج ۲ ترجمه مصطفوی ص۳۸۶) در ۵۷ سالگی [[امام]]{{ع}} میداند. (الف. کاویانی، امام سجاد{{ع}}، ص۷؛ [[سید جعفر شهیدی]]، زندگانی [[علی بن الحسین]]{{ع}}، ص۲۰۲).</ref>. | عدهای هم [[شهادت امام سجاد]]{{ع}} را به استناد کتاب [[اصول کافی]] (ج ۲ ترجمه مصطفوی ص۳۸۶) در ۵۷ سالگی [[امام]]{{ع}} میداند. (الف. کاویانی، امام سجاد{{ع}}، ص۷؛ [[سید جعفر شهیدی]]، زندگانی [[علی بن الحسین]]{{ع}}، ص۲۰۲).</ref>. | ||
*از میان نظرات [[بیان]] شده، سال ۹۴، ۹۵ از اعتبار بیشتری برخوردار است. | *از میان نظرات [[بیان]] شده، سال ۹۴، ۹۵ از اعتبار بیشتری برخوردار است. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==[[فضائل]] و [[مناقب]]== | ==[[فضائل]] و [[مناقب]]== | ||
*مؤلف کتاب [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]] میفرمایند: [[مناقب]] [[علی بن الحسین]]{{ع}}، در کثرت به عدد نجوم سماوات است، و در وقوع و [[ظهور]]، از اجلای [[بینات]] است، و چگونه چنین نباشد که او فوق عالمیان است، و سلاله [[اولاد]] [[بهترین]] هر دو [[جهان]] است. او [[امام]] ربانی و هیکل [[نورانیت]]، بدل [[ابدال]]، [[زاهد]] زهاد، [[قطب]] اقطاب، عابد عباد، [[نور]] مشکات [[رسالت]]، و نقطه دایره [[امامت]] است، و ابن الخیرتین و الکریم الطرفین، قرار القلب و قرةالعین، [[علی بن الحسین]] است. و چه دانی که کیست [[علی بن الحسین]]؟<ref>محدث اربلی، کشف | *مؤلف کتاب [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]] میفرمایند: [[مناقب]] [[علی بن الحسین]]{{ع}}، در کثرت به عدد نجوم سماوات است، و در وقوع و [[ظهور]]، از اجلای [[بینات]] است، و چگونه چنین نباشد که او فوق عالمیان است، و سلاله [[اولاد]] [[بهترین]] هر دو [[جهان]] است. او [[امام]] ربانی و هیکل [[نورانیت]]، بدل [[ابدال]]، [[زاهد]] زهاد، [[قطب]] اقطاب، عابد عباد، [[نور]] مشکات [[رسالت]]، و نقطه دایره [[امامت]] است، و ابن الخیرتین و الکریم الطرفین، قرار القلب و قرةالعین، [[علی بن الحسین]] است. و چه دانی که کیست [[علی بن الحسین]]؟<ref>محدث اربلی، [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه زوارهای، ج۲، ص٣٠۴ و ٣١٣.</ref> | ||
*"[[زید بن اسامه]]" به حال [[احتضار]] در بستر افتاده بود، امام سجاد{{ع}}، به رسم [[عیادت]] به بالین او آمد. [[زید]] میگریست، آن [[امام همام]] پرسید: از چه میگریی؟ گفت: پانزده هزار [[دینار]] قرض دارم و اموالم به [[میزان]] بدهکاریم نیست. فرمود: "[[گریه]] مکن، بدهی تو بر عهده من، همه را میپردازم، و همچنانکه فرموده بود پرداخت"<ref>سید هاشم رسولی محلاتی، ترجمه الارشاد (شیخ مفید)، ج٢، ص١۴٩؛ محسن فیض کاشانی، محجه البیضا، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص٢٧٨. کشف | *"[[زید بن اسامه]]" به حال [[احتضار]] در بستر افتاده بود، امام سجاد{{ع}}، به رسم [[عیادت]] به بالین او آمد. [[زید]] میگریست، آن [[امام همام]] پرسید: از چه میگریی؟ گفت: پانزده هزار [[دینار]] قرض دارم و اموالم به [[میزان]] بدهکاریم نیست. فرمود: "[[گریه]] مکن، بدهی تو بر عهده من، همه را میپردازم، و همچنانکه فرموده بود پرداخت"<ref>سید هاشم رسولی محلاتی، ترجمه الارشاد (شیخ مفید)، ج٢، ص١۴٩؛ محسن فیض کاشانی، محجه البیضا، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص٢٧٨. [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه زوارهای، ج٢، ص٢٧۴.</ref>. | ||
*امام سجاد{{ع}} به تنهایی ۴۰۰ [[خانواده]] در [[مدینه]] را در زمان [[هجوم]] [[لشکر]] [[یزید]]، تحت [[سرپرستی]] خود گرفته و تمام مخارج آنان را میپرداخت<ref>محدث اربلی، کشف | *امام سجاد{{ع}} به تنهایی ۴۰۰ [[خانواده]] در [[مدینه]] را در زمان [[هجوم]] [[لشکر]] [[یزید]]، تحت [[سرپرستی]] خود گرفته و تمام مخارج آنان را میپرداخت<ref>محدث اربلی، [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه زوارهای، ج۲، ص٣٠۴.</ref>. در سایر ایام صدها [[خانواده]] همیشه تحت [[سرپرستی]] آن [[حضرت]] بودند. او خود نیمههای شب [[غلات]] و خواربار به در خانه [[فقرا]] میبرد، و سعی بر آن داشت تا او را نشناسند، و این امر پس از فوت آن [[حضرت]] مشخص شد<ref>علی اکبر حسنی، امام چهارم{{ع}} پاسدار انقلاب خونین کربلا، ص۱۵۸ - ۱۵۹؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه زوارهای ص۳۰۴ - ۳۰۵.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۴۴.</ref> | ||
*امام سجاد{{ع}} در یک نشست در ضمن ۵۰ ماده، [[حقوق]] [[انسانها]] را [[بیان]] میدارد. [[رساله حقوق]] امام سجاد{{ع}} یکی از [[آثار مکتوب امام]]{{ع}} است. | *امام سجاد{{ع}} در یک نشست در ضمن ۵۰ ماده، [[حقوق]] [[انسانها]] را [[بیان]] میدارد. [[رساله حقوق]] امام سجاد{{ع}} یکی از [[آثار مکتوب امام]]{{ع}} است. | ||
*سازمان [[ملل]] پس از تلفات ۵۰ میلیونی [[جنگ]] جهانی دوم، با شرکت ۵۶ [[کشور]] مختلف [[جهان]] در ۸۶ جلسه در طول هفتصد روز، سی ماده به نام [[حقوق بشر]] تنظیم کرد. اما [[امام]]{{ع}} در "[[رساله حقوق]]" [[حقوق]] [[انسانها]] را در ضمن ۵۰ ماده [[بیان]] میکند"<ref>عقیقی بخشایشی، زندگینامه پیشوایان، ص۱۲۹.</ref>. | *سازمان [[ملل]] پس از تلفات ۵۰ میلیونی [[جنگ]] جهانی دوم، با شرکت ۵۶ [[کشور]] مختلف [[جهان]] در ۸۶ جلسه در طول هفتصد روز، سی ماده به نام [[حقوق بشر]] تنظیم کرد. اما [[امام]]{{ع}} در "[[رساله حقوق]]" [[حقوق]] [[انسانها]] را در ضمن ۵۰ ماده [[بیان]] میکند"<ref>عقیقی بخشایشی، زندگینامه پیشوایان، ص۱۲۹.</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
*امام سجاد{{ع}} صدها [[بنده]] را از صاحبانشان میخرید و آزاد میکرد. او هر سال تعداد زیادی از بردهها را به قصد آزاد کردن میخرید، مخصوصاً در [[عید]] بزرگ [[مسلمانان]] آنان را آزاد میکرد. به همین [[دلیل]] او را "آزاد کننده بردهها" نامیدهاند<ref>جمعی از علمای لبنان، زندگی امام سجاد{{ع}}، ترجمه حمیدرضا کفاش، ص۲۲-۳۲.</ref>. | *امام سجاد{{ع}} صدها [[بنده]] را از صاحبانشان میخرید و آزاد میکرد. او هر سال تعداد زیادی از بردهها را به قصد آزاد کردن میخرید، مخصوصاً در [[عید]] بزرگ [[مسلمانان]] آنان را آزاد میکرد. به همین [[دلیل]] او را "آزاد کننده بردهها" نامیدهاند<ref>جمعی از علمای لبنان، زندگی امام سجاد{{ع}}، ترجمه حمیدرضا کفاش، ص۲۲-۳۲.</ref>. | ||
*اصولاً یکی از مصارف [[زکات]] این است که برده بخرند و آزاد کنند<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۴۲۹.</ref>. | *اصولاً یکی از مصارف [[زکات]] این است که برده بخرند و آزاد کنند<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۴۲۹.</ref>. | ||
*یکی از پسر عموهای [[امام زینالعابدین]]{{ع}} از نظر معیشت در [[سختی]] و [[مشقت]] بود. [[امام چهارم]]{{ع}} شبانه بدون اینکه شناسایی شود برای او [[پول]] میبرد، او هر کجا مینشست میگفت: [[علی بن الحسین]]{{ع}} اهل [[صله رحم]] نیست، [[خدا]] جزایش را از وی دریغ کند. [[امام چهارم]]{{ع}}، میشنید و برای حفظ آبروی او [[سکوت]] میکرد. چون از [[دنیا]] رفت، پسر عمش متوجه داستان شد<ref>کشف | *یکی از پسر عموهای [[امام زینالعابدین]]{{ع}} از نظر معیشت در [[سختی]] و [[مشقت]] بود. [[امام چهارم]]{{ع}} شبانه بدون اینکه شناسایی شود برای او [[پول]] میبرد، او هر کجا مینشست میگفت: [[علی بن الحسین]]{{ع}} اهل [[صله رحم]] نیست، [[خدا]] جزایش را از وی دریغ کند. [[امام چهارم]]{{ع}}، میشنید و برای حفظ آبروی او [[سکوت]] میکرد. چون از [[دنیا]] رفت، پسر عمش متوجه داستان شد<ref>[[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه زوارهای، ص٣٠٣.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۴۵.</ref> | ||
*امام سجاد{{ع}}، روزی با غلامانش از راهی میگذشت؛ مردی به آن [[حضرت]] [[ناسزا]] گفت؛ غلامان به سوی او [[هجوم]] بردند؛ [[حضرت]] فرمود دست نگه دارید. خودش روبهروی آن مرد آمد و فرمود: "آنچه از ما بر تو پوشیده است خیلی بیشتر از آن است که میدانی، اگر نیازی داری بگو تا برآورده کنم". آن شخص خجالت کشید، [[حضرت]] عبای خود را به او داد، و [[دستور]] فرمود هزار درهم به او بپردازند<ref>محسن فیض کاشانی، محجة البیضا، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص۲۷۷.</ref>. | *امام سجاد{{ع}}، روزی با غلامانش از راهی میگذشت؛ مردی به آن [[حضرت]] [[ناسزا]] گفت؛ غلامان به سوی او [[هجوم]] بردند؛ [[حضرت]] فرمود دست نگه دارید. خودش روبهروی آن مرد آمد و فرمود: "آنچه از ما بر تو پوشیده است خیلی بیشتر از آن است که میدانی، اگر نیازی داری بگو تا برآورده کنم". آن شخص خجالت کشید، [[حضرت]] عبای خود را به او داد، و [[دستور]] فرمود هزار درهم به او بپردازند<ref>محسن فیض کاشانی، محجة البیضا، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص۲۷۷.</ref>. | ||
*همچنین برای آن [[حضرت]] میهمان رسید. [[غلام]] [[حضرت]] در آوردن غذای گرم در یک سینی بزرگ [[عجله]] کرد، سینی از دستش رها شد و از بالای پلهها به سر یکی از [[فرزندان حضرت]] فرود آمد و او را از بین برد. [[امام]]{{ع}}، در حالی که [[غلام]] در [[اضطراب]] [[سختی]] قرار داشت فرمود: "برو در [[راه خدا]] [[آزادی]]، تو در این برنامه عمدی نداشتی"<ref>محسن فیض کاشانی، محجة البیضا، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص۲۷۷؛ کشف | *همچنین برای آن [[حضرت]] میهمان رسید. [[غلام]] [[حضرت]] در آوردن غذای گرم در یک سینی بزرگ [[عجله]] کرد، سینی از دستش رها شد و از بالای پلهها به سر یکی از [[فرزندان حضرت]] فرود آمد و او را از بین برد. [[امام]]{{ع}}، در حالی که [[غلام]] در [[اضطراب]] [[سختی]] قرار داشت فرمود: "برو در [[راه خدا]] [[آزادی]]، تو در این برنامه عمدی نداشتی"<ref>محسن فیض کاشانی، محجة البیضا، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص۲۷۷؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه زوارهای، ص٢٧٣.</ref>. | ||
*امام سجاد{{ع}}، که از [[اندوه]] فراوان و بیپایان حادثه [[عاشورا]]، چشمانش از بسیار [[گریستن]]، سرخ و متورم شده بود، یکی از یارانش از او میپرسد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! آیا [[اندوه]] شما پایانی ندارد؟ میترسم که صدمهای به خودتان وارد سازید! [[امام]]{{ع}} به او فرمودند: وای بر تو! [[یعقوب]] [[پیغمبر]]، [[دوازده]] پسر داشت؛ [[خدا]] یکی را از نظرش ناپدید کرد؛ او از بسیاری [[گریستن]]، چشمانش [[نابینا]] گردید، موی سرش از [[اندوه]] سپید شد و پشتش از [[غم]] خمیده گشت؛ با اینکه پسرش زنده بود؛ اما من به چشم خود دیدم که [[پدر]]، [[برادران]]، عموها و بسیاری دیگر از افراد خانوادهام در کنارم کشته افتاده بودند؛ پس چگونه اندوهم به پایان رسد<ref>رضا شیرزادی، شام غریبان، ص۸۰.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۴۶.</ref> | *امام سجاد{{ع}}، که از [[اندوه]] فراوان و بیپایان حادثه [[عاشورا]]، چشمانش از بسیار [[گریستن]]، سرخ و متورم شده بود، یکی از یارانش از او میپرسد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! آیا [[اندوه]] شما پایانی ندارد؟ میترسم که صدمهای به خودتان وارد سازید! [[امام]]{{ع}} به او فرمودند: وای بر تو! [[یعقوب]] [[پیغمبر]]، [[دوازده]] پسر داشت؛ [[خدا]] یکی را از نظرش ناپدید کرد؛ او از بسیاری [[گریستن]]، چشمانش [[نابینا]] گردید، موی سرش از [[اندوه]] سپید شد و پشتش از [[غم]] خمیده گشت؛ با اینکه پسرش زنده بود؛ اما من به چشم خود دیدم که [[پدر]]، [[برادران]]، عموها و بسیاری دیگر از افراد خانوادهام در کنارم کشته افتاده بودند؛ پس چگونه اندوهم به پایان رسد<ref>رضا شیرزادی، شام غریبان، ص۸۰.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۴۶.</ref> | ||
*و نیز [[حسن بن محمد]] (به سندش) از [[محمد بن جعفر]] و دیگران [[حدیث]] کند که گفتند: مردی از [[خویشان]] و [[فامیل]] [[علی بن الحسین]]{{ع}} در برابر آن [[حضرت]] [[ایستاده]] و سخنان [[تندی]] به او گفته، دشنامش داد. [[حضرت]]، پاسخش را نگفت تا آن مرد برفت، [[امام]]{{ع}} به او فرمود: "ای [[برادر]] همانا تو اندک زمانی پیش از این به نزد من [[آمدی]] و آنچه خواستی به من گفتی، پس اگر آنچه گفتی در من است، هماکنون هم از [[خداوند]] برای آن چیزها [[آمرزش]] میخواهم، و اگر چیزی به من گفتی که در من نیست پس [[خدا]] تو را بیامرزد". آن مرد پشیمان شد و میان دیدگان [[امام]]{{ع}} را بوسید. وی [[حسن بن حسن]] رضی [[الله]] عنه بود<ref>محمد بن محمد بن نعمان مفید، الارشاد، شرح و ترجمه رسولی محلاتی، ج۲، ص۱۴۵ - ۱۴۶؛ کشف | *و نیز [[حسن بن محمد]] (به سندش) از [[محمد بن جعفر]] و دیگران [[حدیث]] کند که گفتند: مردی از [[خویشان]] و [[فامیل]] [[علی بن الحسین]]{{ع}} در برابر آن [[حضرت]] [[ایستاده]] و سخنان [[تندی]] به او گفته، دشنامش داد. [[حضرت]]، پاسخش را نگفت تا آن مرد برفت، [[امام]]{{ع}} به او فرمود: "ای [[برادر]] همانا تو اندک زمانی پیش از این به نزد من [[آمدی]] و آنچه خواستی به من گفتی، پس اگر آنچه گفتی در من است، هماکنون هم از [[خداوند]] برای آن چیزها [[آمرزش]] میخواهم، و اگر چیزی به من گفتی که در من نیست پس [[خدا]] تو را بیامرزد". آن مرد پشیمان شد و میان دیدگان [[امام]]{{ع}} را بوسید. وی [[حسن بن حسن]] رضی [[الله]] عنه بود<ref>محمد بن محمد بن نعمان مفید، الارشاد، شرح و ترجمه رسولی محلاتی، ج۲، ص۱۴۵ - ۱۴۶؛ [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه زوارهای، ص۲۶۲.</ref>. | ||
*در [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]] از [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} [[نقل]] شده است: کنیز امام سجاد [[آب]] میریخت تا آن [[حضرت]] برای [[نماز]] [[وضو]] بسازد، پس چرت او را فرا گرفت، آفتابه از دستش افتاد و [[امام]] را مجروح کرد. [[امام]]{{ع}} سرش را به سمت او بلند کرد، کنیز گفت: [[خداوند]] میفرمایند: {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}<ref>«و فروخورندگان خشم...» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref> فرمود: "من [[خشم]] خود را فرو خوردم". فرمود: "[[خدا]] از تو درگذرد". عرض کرد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>. فرمود: "برو، تو برای [[خدا]] [[آزادی]]"<ref>محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۳، ص۵۴۱ - ۵۴۲؛ الارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ص۱۴۶، کشف | *در [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]] از [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} [[نقل]] شده است: کنیز امام سجاد [[آب]] میریخت تا آن [[حضرت]] برای [[نماز]] [[وضو]] بسازد، پس چرت او را فرا گرفت، آفتابه از دستش افتاد و [[امام]] را مجروح کرد. [[امام]]{{ع}} سرش را به سمت او بلند کرد، کنیز گفت: [[خداوند]] میفرمایند: {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}<ref>«و فروخورندگان خشم...» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref> فرمود: "من [[خشم]] خود را فرو خوردم". فرمود: "[[خدا]] از تو درگذرد". عرض کرد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>. فرمود: "برو، تو برای [[خدا]] [[آزادی]]"<ref>محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۳، ص۵۴۱ - ۵۴۲؛ الارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ص۱۴۶، [[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه زوارهای، ص۲۸۰-۲۸۱.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۴۷.</ref> | ||
*امام سجاد{{ع}} غلامش را دو مرتبه صدا زد و او جواب نداد [[غلام]] بار سوم جواب داد. [[حضرت]] فرمود: "پسرم آیا صدای مرا نشنیدی؟" عرض کرد: چرا شنیدم. فرمود: "پس چرا جواب ندادی؟" گفت چون از طرف تو در [[امان]] بودم. فرمود: "[[سپاس]] خدای را که غلامم را از من در [[امان]] داشته است"<ref>کشف | *امام سجاد{{ع}} غلامش را دو مرتبه صدا زد و او جواب نداد [[غلام]] بار سوم جواب داد. [[حضرت]] فرمود: "پسرم آیا صدای مرا نشنیدی؟" عرض کرد: چرا شنیدم. فرمود: "پس چرا جواب ندادی؟" گفت چون از طرف تو در [[امان]] بودم. فرمود: "[[سپاس]] خدای را که غلامم را از من در [[امان]] داشته است"<ref>[[کشف الغمة فی معرفة الأئمة (کتاب)|کشف الغمة فی معرفة الأئمة]]، ترجمه زوارهای، ص۵۸.</ref>. | ||
*[[واقدی]] (به [[سند]] خود) از [[عمر بن علی]] ([[فرزند]] آن [[حضرت]]) [[حدیث]] کرده که او گفت: [[هشام بن اسماعیل]] (فرماندار [[مدینه]]) با ما بدرفتاری میکرد، و پدرم [[علی بن الحسین]]{{ع}} [[آزار]] بسیار [[سختی]] از او کشید، و چون [[فرمان]] [[عزل]] او آمد و از کار برکنار شد، [[ولید بن عبدالملک ]]([[خلیفه]]) [[دستور]] داد او را در جایی بازدارند که هرکس از [[مردم]] از او آزاری دیده برود و انتقامش را گیرد. گویند: [[علی بن الحسین]]{{ع}} بر او [[گذشت]] و او را نزدیک خانه [[مروان]] باز داشته بودند، [[حضرت]] بر او [[سلام]] کرد و پیش از آن نیز به [[نزدیکان]] خود سپرده بود که هیچ کس معترض او نگردد<ref>ارشاد، ج۲، ص۱۴۷؛ رسول جعفریان، «اسوههای بشریت امام سجاد{{ع}}»، نورعلم ۲۸، مهر ۶۷، ص۵۸.</ref>. | *[[واقدی]] (به [[سند]] خود) از [[عمر بن علی]] ([[فرزند]] آن [[حضرت]]) [[حدیث]] کرده که او گفت: [[هشام بن اسماعیل]] (فرماندار [[مدینه]]) با ما بدرفتاری میکرد، و پدرم [[علی بن الحسین]]{{ع}} [[آزار]] بسیار [[سختی]] از او کشید، و چون [[فرمان]] [[عزل]] او آمد و از کار برکنار شد، [[ولید بن عبدالملک ]]([[خلیفه]]) [[دستور]] داد او را در جایی بازدارند که هرکس از [[مردم]] از او آزاری دیده برود و انتقامش را گیرد. گویند: [[علی بن الحسین]]{{ع}} بر او [[گذشت]] و او را نزدیک خانه [[مروان]] باز داشته بودند، [[حضرت]] بر او [[سلام]] کرد و پیش از آن نیز به [[نزدیکان]] خود سپرده بود که هیچ کس معترض او نگردد<ref>ارشاد، ج۲، ص۱۴۷؛ رسول جعفریان، «اسوههای بشریت امام سجاد{{ع}}»، نورعلم ۲۸، مهر ۶۷، ص۵۸.</ref>. | ||
*[[حق]] هم این است که [[فرزدق]] قصیده [[معروف]] خود را در [[مناقب امام سجاد]]{{ع}} بسراید و در میان پنجاه قصیده که در [[مدح]] [[امویان]] گفته است<ref>فضل الله میرقادری، «ادبیات سخنان امام سجاد{{ع}} در صحیفه سجادیه». اندیشه دینی، ۱۵(تابستان ۸۴): ۱۳۲.</ref>، این قصیده چون نگینی بر [[تاریخ]] [[ادبیات عرب]] بدرخشد<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۴۸.</ref> | *[[حق]] هم این است که [[فرزدق]] قصیده [[معروف]] خود را در [[مناقب امام سجاد]]{{ع}} بسراید و در میان پنجاه قصیده که در [[مدح]] [[امویان]] گفته است<ref>فضل الله میرقادری، «ادبیات سخنان امام سجاد{{ع}} در صحیفه سجادیه». اندیشه دینی، ۱۵(تابستان ۸۴): ۱۳۲.</ref>، این قصیده چون نگینی بر [[تاریخ]] [[ادبیات عرب]] بدرخشد<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص:۴۸.</ref> |
نسخهٔ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۳۷
- این مدخل از زیرشاخههای بحث اهل بیت پیامبر خاتم است. "امام سجاد" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام سجاد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
علی بن الحسین امام چهارم از امامان دوازدهگانه از اهل بیت پیامبر خاتم است. امام علی بن الحسین(ع)، ملقب به سجاد و زین العابدین، فرزند امام حسین(ع). در سال ۳۸ هجری روز پنجم شعبان در مدینه به دنیا آمد. مادرش "شهربانو" نام داشت. در حادثه کربلا حضور داشت و چون بیمار بود، در جنگ شرکت نکرد، اما پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش، همراه زنان و کودکان به اسارت نیروهای "ابن زیاد" در آمد. وی و عمهاش زینب کبری، سرپرستی کاروان اسرا را بر عهده داشتند. در طول این سفر، به ویژه در دربار یزید، با خطابهای پرشور، به معرفی خود و دودمان پیامبر و رسوا ساختن یزید پرداخت. سخنان او و گرامیداشت پیوسته یاد کربلا که توسط او انجام میگرفت، یکی از علل جاودانه ماندن نهضت کربلا بود. بعد از حادثه عاشورا، امام سجاد(ع) مدت ۳۴ سال امامت کرد و با حاکمانی همچون یزید، عبدالله زبیر، مروان حکم، عبدالملک مروان و ولید بن عبدالملک مواجه بود. این دورانِ خفقان بار، امکان هر گونه تلاش فرهنگی و سیاسی را از او گرفته بود. ناچار با استفاده از شیوه "دعا"، به نشر حقایق دین پرداخت. کتاب "صحیفه سجادیه" مجموعهای از دعاهای آن حضرت است. حدیث بلند و آموزندهای با عنوان "رسالة الحقوق" یادگار دیگری از اوست. امام زین العابدین(ع)، اخلاقی نیکو، رفتاری متواضعانه و حلم و بردباری زیادی داشت. به راز و نیاز با خداوند، علاقهمند بود و آن قدر عبادت و سجده میکرد که به زین العابدین و سجاد مشهور شد. وی در سال ۹۵ هجری، توسط ولید یا هشام بن عبدالملک مسموم شد و به شهادت رسید. قبر مطهرش در مدینه در قبرستان بقیع است[۱].
مقدمه
- امام سجاد(ع) فرزند حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یکی از امامان اهلبیت(ع) است[۲]
- نام گرامی وی "علی" و مشهورترین القابش "زین العابدین"[۳]، "سجاد"[۴]، "سید الساجدین"[۵]، "ذوالثفنات"[۶]، "سید العابدین"[۷]، "قدوه الزاهدین"[۸]، "امام المؤمنین"[۹]، "الامین"[۱۰]، "الزکی"[۱۱]، "زین الصالحین"[۱۲]،"منار القانتین"[۱۳]، "العدل"[۱۴]، "الامام الامه"[۱۵]، "البکا"[۱۶]، "سیدالمتقین"[۱۷]، "العابدین"[۱۸]، است[۱۹]
- حضرت سجاد(ع) و جد بزرگوارش حضرت امیر طبق روایات، دعّاء (کسی که زیاد دعا میخواند) بودند. این گواه بر آن است که از شخص پیغمبر(ص) تا امام زمان(ع) که مکتب دعا را به وجود آورند یک "سلسله" بودهاند.
- امام سجاد(ع) در باب دعا چنان تمرکزی داشتهاند که به ایشان "دعّاء" گفته میشود. همچنانکه ایشان را جزءالبکاء (کسی که زیاد گریه میکند) میدانند. در عالم پنج نفر را البکاء ذکر کردهاند که عبارتند از: حضرت آدم(ع)، یعقوب(ع)، یوسف(ع)، زهرا(ع) و سجاد(ع)"[۲۰].
- "اغلب کسانی که این لقبها را به امام سجاد(ع) دادهاند، نه شیعه هستند و نه او را امام منصوب از جانب خدا میدانند، بلکه او را کاملترین، شریفترین و بهترین کسی میبینند که در جستجویش میباشند"[۲۱].
- عموم مورخان و محدثان قدیم چون کلینی، مفید، ابن شهر آشوب، علی بن عیسی اربلی، مصعب زبیری، ابن سعد، بلاذری، سبط ابن الجوزی، ابن خلکان و ابن حجر عسقلانی (از اهل سنت و جماعت) ولادت امام علی بن الحسین(ع) را در مدینه سال سی و هشتم و یا سی و هفتم بعد از هجرت دانستهاند. متقدمان و متأخران جز تنی چند همگی این شهرت را پذیرفتهاند[۲۲][۲۳]
- اقوال مورخان درباره روز ولادت امام(ع): پنجم شعبان، هشتم شعبان، ، نهم شعبان، یازدهم شعبان، یازدهم رجب، هشتم ربیع الاول، نیمه جمادی الاول و نیمه جمادی الثانی را ذکر کردهاند و در تعیین سال تولد نیز اختلاف است برخی ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۴۸، و ۴۹ را ذکر کردهاند.
- کنیت او را "ابو محمد"[۲۴]، "ابوالحسن"[۲۵]، "ابوبکر"[۲۶]، "ابوالحسن"[۲۷] و "ابوالنعیم"[۲۸] نوشتهاند.
- امام سجاد(ع) را "ابن خیرتین" یعنی "پسر دو بهترین" یعنی "قریش در میان عرب و ایرانیان در میان عجم" نام نهادهاند[۲۹].
- در اسناد دست اول و نزدیک به عصر اول نام مادر امام چهارم به اسامی: شهربانو، شهربانویه، شاه زنان، جهان شاه، شهرناز، جهان بانویه، خوله، برَّه، سلافه، غزاله، سلامه، حرّار، مریم و فاطمه آمده است. از میان این ۱۴ نام، شهربانو از همه مشهورتر است... نام شهربانو شهرتی هزار و یکصد ساله دارد[۳۰].
- با بررسی منابع تاریخی و روایی در منابع اهل سنت، بر نامهای سلافه، سلامه، غزاله تأکید شده است در حالی که در کتابهای شیعی نام شهربانو بیشتر ذکر شده است[۳۱]
- براساس برخی از روایات و کتب تاریخی "شهربانو" دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی ایران بوده است.
- شیخ عباس قمی در منتهی الآمال آورده است: والده مکرمه آن حضرت، علیای مخدره، شهربانو، دختر یزدگرد بن شهریار بن پرویز بن هرمز بن انوشیروان، پادشاه عجم بوده... .
- چنانچه شیخنا حر عاملی در ارجوزه خود فرمود: علامه مجلسیدر جلاء العیون فرموده: ابن بابویه به سند معتبر از حضرت امام رضا(ع) روایت کرده است که عبدالله بن عامر، چون خراسان را فتح کرد، دو دختر از یزدجرد، پادشاه عجم گرفت، و برای عثمان فرستاد، سپس یکی را به حضرت امام حسین(ع) و... [۳۲].
- "قدیمیترین مورخ که مادرش را دختر یزدگرد دانسته، یعقوبی است که کتابش را در نیمه دوم هجری نوشته است. وی میگوید امام حسین(ع) او را که "احرار" بود، غزاله خواند و حتی برخی در نسبت او به یزدگرد نیز تشکیک کردهاند"[۳۳][۳۴]
- در تاریخ وفات امام چهارم(ع) نیز اختلاف نظرهایی بین مورخان هست که مشهورترین آنها عبارتند از: ابن خلکان و ابن سعد در طبقات و ابن حجر، سال ۹۴ هجری را نوشتهاند. در کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ۸ محرم سال ۹۴ یا ۹۵ هجری را تأکید میکند. ولی بنا به مشهور، امام در بیست و پنجم محرم سال ۹۵ هجری در ۵۷ سالگی پس از یک دوره زندگی سراسر رنج و اندوه و مبارزه و جهاد به دستور ولید بن عبدالمالک خلیفه ستمگر اموی و به وسیله هشام بن عبدالملک مسموم و شهید گردید و در قبرستان بقیع در مدینه کنار قبر امام حسن(ع) دفن گردید. این مطلب در مصباح کفعمی، بحارالانوار، (ج ۴۶) و مناقب، (ج ۳) آمده است[۳۵].
- از میان نظرات بیان شده، سال ۹۴، ۹۵ از اعتبار بیشتری برخوردار است.
- مطابق نقل برخی از تواریخ، امام چهارم(ع) دارای یازده پسر و چهار دختر بودهاند. برخی تعداد پسران آن حضرت را دوازه نفر نوشتهاند و بعضی اسمی از دختران آن حضرت به میان نیاوردهاند[۳۶].
- امام سجاد(ع) بیشتر فعالیتهای خود را بر نیایش و دعا متمرکز کرده بودند و همچون پدر گرامی خود، به مبارزه مسلحانه اقدام نکردند یا چون فرزندانش امام باقر(ع) و امام صادق(ع) حلقه درس و بحث گسترده تشکیل ندادند[۳۷]. درواقع امام سجاد(ع) با تربیت زید و امام محمد باقر(ع) پایههای اولیه مبارزه تشیع از نظر نظامی و فرهنگی[۳۸] را پیریزی و بنا نمودند، حتی میتوان ادعا کرد که سنگ
- بنای مذهب تشیع که در زمان امام پنجم(ع) و خصوصاً امام ششم(ع) ظاهر شد در زمان امام چهارم(ع) بنیانگذاری شده بود[۳۹]. لکن به دلیل اوضاع سیاسی، اجتماعی و اخلاقی دوران آن امام همام، ایشان زبان دعا را برگزیدند که صحیفه سجادیه از نتایج آن است. به همین دلیل ضروری است که ابتدا نمایی کلی از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اخلاقی دوران امام را به اختصار توضیح دهیم[۴۰]
دوران اجتماعی سیاسی
- دوران امامت حضرت سجاد(ع)، مصادف با یکی از سیاهترین ادوار حکومت در تاریخ اسلام بوده، براساس تقسیمبندی ادوار چهارگانه امامت[۴۱] پس از رحلت پیامبر(ص)، زندگی امام سجاد(ع) در دوره چهارم بوده است. گرچه پیش از آن حضرت، حکومت اسلامی دستخوش انحراف گشته بود، اما زمان امام چهارم(ع)، سردمداران حکومت آشکارا و بدون هیچگونه پردهپوشی، به مقدسات اسلامی توهین کرده و اصول اسلامی را زیر پا میگذاشتند[۴۲][۴۳]
- امام سجاد(ع) سراسر زندگی خود را، در دوران خفقان و ظلم بنیامیه گذراند. کافی است که بدانیم ایشان با چند تن از خلفای بنیامیه چون یزید بن معاویه، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و هشام بن عبدالملک معاصر بود، که آنها هر نوع حرکت علیه حکومت را زیر نظر داشتند.
- بیشترین دوران امامت امام زین العابدین(ع)، مصادف با سلطنت عبدالملک بود که مدت ۲۱ سال طول کشید[۴۴].
- بیشترین توهین به مقدسات دین، آزار اهلبیت(ع) و شیعیان، در این عصر صورت گرفته است. مسعودی مینویسد: "عبدالملک خونریز بود و کارگزارانش نیز همانند خودش بودند، مثل حجاج در عراق، مهلب در خراسان، هشام بن اسماعیل در مدینه و دیگران. و در میان آنان، حجاج از همه ستمگر تر و خونریزتر بود"[۴۵].
- مسعودی میگوید: "امامت علی بن الحسین(ع) با ترس، تقیه و مخفیانه شروع گردید"[۴۶].
- مسعودی در ادامه چنین بیان میکند: فساد اخلاقی یزید به عمال و اطرافیانش سرایت کرده بود و در زمان او ساز و آواز، مجالس لهو و لعب، خنیاگری و خوش گذرانی به دو شهر مقدس مکه و مدینه نیز، کشیده شده بود و مردم مدینه آشکارا به شرابخواری پرداختند[۴۷][۴۸]
- جانکلو پاشا از مستشرقین معاصر اروپایی در کتاب "امپراتوره العرب" راجع به زمان عبدالملک چنین مینویسد: "در زمان وی جاسوسان فراوان بودند. از جمله کسانی که این امر را به عهده داشتند نامهرسانها بودند که کارهای استانداران و رهبران تشیع و شیعیان را زیر نظر داشتند"[۴۹].
- انحراف اخلاقی آن زمان شامل برخی از دانشمندان و حکام نیز میشد[۵۰].
- وضعیت حاکم در دوران امام سجاد(ع) بنا به تحلیل آیت الله خامنهای دارای چهار ویژگی است: "رعب و وحشت، انحطاط فکری، فساد اخلاقی و فساد سیاسی"[۵۱].
- به دلیل همین شرایط ویژه اجتماعی، سیاسی و اخلاقی دوران امام سجاد(ع)، عاملی بود که باعث شد ایشان از زبان دعا استفاده بکنند[۵۲][۵۳]
- به نظر میرسد، از آنجایی که ائمه(ع) برای تمامی اعصار و برای تمامی نسلها مشعل فروزان حقاند، حکمت خداوند اقتضاء میکند که سیره هریک از آنان جهت هدایت با روشی خاص باشد و متمایز باشد؛ تا روشهای گوناگون آنان، گنجینهای پربار برای مردم باشد. تا هرکس مطابق با خود و شرایط ویژهای که در آن به سر میبرد، از آنها بهره گیرد.
- حسن بصری میگوید: " اگر رسول خدا برگردد از میان آنچه به شما تعلیم داده است، جز قبله را نمیشناسد"[۵۴].
- سیوطی مینویسد: "عمر بن عبدالعزیز والی مدینه و امیرالحاج در خلافت ولید بن عبدالملک برخی از مسائل دینی را نمیدانست"[۵۵].
- حجاج بن یوسف منزلت عبدالملک مروان را بالاتر از پیامبر(ص) میدانست[۵۶].
- ابن ابی الحدید از امام سجاد(ع) نقل میکند که فرمود: "بیست نفر در مکه و مدینه یافت نمیشود که ما خانواده رسول را دوست داشته باشند"[۵۷][۵۸]
- در بحارالانوار آمده است: یکی از روزهایی که امام سجاد(ع) در شام حضور داشت. از بازار دمشق عبور میکرد؛ منهال بن عمرو (یکی از اصحاب علی بن الحسین(ع)) را ملاقات کرد. منهال پرسید: در چه حالی ای فرزند رسولالله؟ امام(ع) فرمود: حال ما مثل حال بنیاسرائیل، در زمان فرعون است که پسرانشان را سر بریدند و زنان آنها را باقی میگذاشتند. ای منهال! عرب بر عجم افتخار پیدا کرد به سبب اینکه پیامبر(ص) از عرب است. و قریش بر دیگر عربها برتری پیدا کرد، به این جهت که پیامبر از قریش است. و اکنون حال ما اهلالبیت و خاندان پیامبر(ص) به این روز افتاده...[۵۹].
- در چنین اوضاع و احوالی بود که امام سجاد(ع) فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی و ارشادی خود را آغاز کردند.
- از مهمترین فعالیتهای فرهنگی ایشان میتوان: هشدار به عقاید غالیان (کسانی که دچار عقیده "غلو" شدهاند)، مبارزه با جبرگرایی، احتجاج با مشبهه (کسانی که خدا را به مخلوقات تشبیه مینمایند) و برخورد با عالمان درباری مثل برخورد امام(ع) با محمد بن مسلم زهری، را نام برد.
- یکی از ترفندهایی که امام سجاد(ع) در آن وضعیت به کار بست، استفاده از لباس دعا به منظور ترویج معارف الهی و افکار خود بود.
- یکی دیگر از اقدامات امام(ع) تربیت شاگردان بود؛ به گونهای که مرحوم طوسی در اختیار معرفه الرجال میگوید: شاگردان امام(ع) که از او روایت کردند ۱۷۰ تن بودند. با آموزش کم در شرایط دشوار، تنها نه تن از شاگردان، یازده کتاب نوشتهاند[۶۰]. زنده کردن یاد عاشورا یکی دیگر از اقدامات امام(ع) در مبارزه با وضعیت موجود بود[۶۱]. همچنین مهیا نمودن زمینه برای حضور امام پنجم و ششم در عرصه مبارزه فرهنگی. در کل با این اقدامات بود که اسلام حفظ شد.
- علامه سید جعفر مرتضی میگوید: "امام سجاد(ع) در این دوره از نو اسلام را زنده کرد"[۶۲][۶۳]
فضائل و مناقب
- مؤلف کتاب کشف الغمة فی معرفة الأئمة میفرمایند: مناقب علی بن الحسین(ع)، در کثرت به عدد نجوم سماوات است، و در وقوع و ظهور، از اجلای بینات است، و چگونه چنین نباشد که او فوق عالمیان است، و سلاله اولاد بهترین هر دو جهان است. او امام ربانی و هیکل نورانیت، بدل ابدال، زاهد زهاد، قطب اقطاب، عابد عباد، نور مشکات رسالت، و نقطه دایره امامت است، و ابن الخیرتین و الکریم الطرفین، قرار القلب و قرةالعین، علی بن الحسین است. و چه دانی که کیست علی بن الحسین؟[۶۴]
- "زید بن اسامه" به حال احتضار در بستر افتاده بود، امام سجاد(ع)، به رسم عیادت به بالین او آمد. زید میگریست، آن امام همام پرسید: از چه میگریی؟ گفت: پانزده هزار دینار قرض دارم و اموالم به میزان بدهکاریم نیست. فرمود: "گریه مکن، بدهی تو بر عهده من، همه را میپردازم، و همچنانکه فرموده بود پرداخت"[۶۵].
- امام سجاد(ع) به تنهایی ۴۰۰ خانواده در مدینه را در زمان هجوم لشکر یزید، تحت سرپرستی خود گرفته و تمام مخارج آنان را میپرداخت[۶۶]. در سایر ایام صدها خانواده همیشه تحت سرپرستی آن حضرت بودند. او خود نیمههای شب غلات و خواربار به در خانه فقرا میبرد، و سعی بر آن داشت تا او را نشناسند، و این امر پس از فوت آن حضرت مشخص شد[۶۷][۶۸]
- امام سجاد(ع) در یک نشست در ضمن ۵۰ ماده، حقوق انسانها را بیان میدارد. رساله حقوق امام سجاد(ع) یکی از آثار مکتوب امام(ع) است.
- سازمان ملل پس از تلفات ۵۰ میلیونی جنگ جهانی دوم، با شرکت ۵۶ کشور مختلف جهان در ۸۶ جلسه در طول هفتصد روز، سی ماده به نام حقوق بشر تنظیم کرد. اما امام(ع) در "رساله حقوق" حقوق انسانها را در ضمن ۵۰ ماده بیان میکند"[۶۹].
- در این رساله است که حقوق انسانی به معنای واقعی آن بیان شده است و چنانچه کسی به دنبال تبیین حقوق اجتماعی است میبایست به این کتاب گرانبها مراجعه نماید.
- امام سجاد(ع) صدها بنده را از صاحبانشان میخرید و آزاد میکرد. او هر سال تعداد زیادی از بردهها را به قصد آزاد کردن میخرید، مخصوصاً در عید بزرگ مسلمانان آنان را آزاد میکرد. به همین دلیل او را "آزاد کننده بردهها" نامیدهاند[۷۰].
- اصولاً یکی از مصارف زکات این است که برده بخرند و آزاد کنند[۷۱].
- یکی از پسر عموهای امام زینالعابدین(ع) از نظر معیشت در سختی و مشقت بود. امام چهارم(ع) شبانه بدون اینکه شناسایی شود برای او پول میبرد، او هر کجا مینشست میگفت: علی بن الحسین(ع) اهل صله رحم نیست، خدا جزایش را از وی دریغ کند. امام چهارم(ع)، میشنید و برای حفظ آبروی او سکوت میکرد. چون از دنیا رفت، پسر عمش متوجه داستان شد[۷۲][۷۳]
- امام سجاد(ع)، روزی با غلامانش از راهی میگذشت؛ مردی به آن حضرت ناسزا گفت؛ غلامان به سوی او هجوم بردند؛ حضرت فرمود دست نگه دارید. خودش روبهروی آن مرد آمد و فرمود: "آنچه از ما بر تو پوشیده است خیلی بیشتر از آن است که میدانی، اگر نیازی داری بگو تا برآورده کنم". آن شخص خجالت کشید، حضرت عبای خود را به او داد، و دستور فرمود هزار درهم به او بپردازند[۷۴].
- همچنین برای آن حضرت میهمان رسید. غلام حضرت در آوردن غذای گرم در یک سینی بزرگ عجله کرد، سینی از دستش رها شد و از بالای پلهها به سر یکی از فرزندان حضرت فرود آمد و او را از بین برد. امام(ع)، در حالی که غلام در اضطراب سختی قرار داشت فرمود: "برو در راه خدا آزادی، تو در این برنامه عمدی نداشتی"[۷۵].
- امام سجاد(ع)، که از اندوه فراوان و بیپایان حادثه عاشورا، چشمانش از بسیار گریستن، سرخ و متورم شده بود، یکی از یارانش از او میپرسد: ای فرزند رسول خدا! آیا اندوه شما پایانی ندارد؟ میترسم که صدمهای به خودتان وارد سازید! امام(ع) به او فرمودند: وای بر تو! یعقوب پیغمبر، دوازده پسر داشت؛ خدا یکی را از نظرش ناپدید کرد؛ او از بسیاری گریستن، چشمانش نابینا گردید، موی سرش از اندوه سپید شد و پشتش از غم خمیده گشت؛ با اینکه پسرش زنده بود؛ اما من به چشم خود دیدم که پدر، برادران، عموها و بسیاری دیگر از افراد خانوادهام در کنارم کشته افتاده بودند؛ پس چگونه اندوهم به پایان رسد[۷۶][۷۷]
- و نیز حسن بن محمد (به سندش) از محمد بن جعفر و دیگران حدیث کند که گفتند: مردی از خویشان و فامیل علی بن الحسین(ع) در برابر آن حضرت ایستاده و سخنان تندی به او گفته، دشنامش داد. حضرت، پاسخش را نگفت تا آن مرد برفت، امام(ع) به او فرمود: "ای برادر همانا تو اندک زمانی پیش از این به نزد من آمدی و آنچه خواستی به من گفتی، پس اگر آنچه گفتی در من است، هماکنون هم از خداوند برای آن چیزها آمرزش میخواهم، و اگر چیزی به من گفتی که در من نیست پس خدا تو را بیامرزد". آن مرد پشیمان شد و میان دیدگان امام(ع) را بوسید. وی حسن بن حسن رضی الله عنه بود[۷۸].
- در کشف الغمة فی معرفة الأئمة از امام زین العابدین(ع) نقل شده است: کنیز امام سجاد آب میریخت تا آن حضرت برای نماز وضو بسازد، پس چرت او را فرا گرفت، آفتابه از دستش افتاد و امام را مجروح کرد. امام(ع) سرش را به سمت او بلند کرد، کنیز گفت: خداوند میفرمایند: ﴿وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ﴾[۷۹] فرمود: "من خشم خود را فرو خوردم". فرمود: "خدا از تو درگذرد". عرض کرد: ﴿وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۸۰]. فرمود: "برو، تو برای خدا آزادی"[۸۱][۸۲]
- امام سجاد(ع) غلامش را دو مرتبه صدا زد و او جواب نداد غلام بار سوم جواب داد. حضرت فرمود: "پسرم آیا صدای مرا نشنیدی؟" عرض کرد: چرا شنیدم. فرمود: "پس چرا جواب ندادی؟" گفت چون از طرف تو در امان بودم. فرمود: "سپاس خدای را که غلامم را از من در امان داشته است"[۸۳].
- واقدی (به سند خود) از عمر بن علی (فرزند آن حضرت) حدیث کرده که او گفت: هشام بن اسماعیل (فرماندار مدینه) با ما بدرفتاری میکرد، و پدرم علی بن الحسین(ع) آزار بسیار سختی از او کشید، و چون فرمان عزل او آمد و از کار برکنار شد، ولید بن عبدالملک (خلیفه) دستور داد او را در جایی بازدارند که هرکس از مردم از او آزاری دیده برود و انتقامش را گیرد. گویند: علی بن الحسین(ع) بر او گذشت و او را نزدیک خانه مروان باز داشته بودند، حضرت بر او سلام کرد و پیش از آن نیز به نزدیکان خود سپرده بود که هیچ کس معترض او نگردد[۸۴].
- حق هم این است که فرزدق قصیده معروف خود را در مناقب امام سجاد(ع) بسراید و در میان پنجاه قصیده که در مدح امویان گفته است[۸۵]، این قصیده چون نگینی بر تاریخ ادبیات عرب بدرخشد[۸۶]
امامت
- بنابر نص پیامبر اسلام(ص) و امیرمؤمنان(ع) و نیز وصیت امام حسین(ع)، امام چهارم حضرت علی بن الحسین(ع) است[۸۷]. افزون بر این، برتری علمی و عملی امام سجاد گواه بر این است که پس از شهادت حضرت حسین بن علی(ع) او شایسته خلافت و امامت است. چون، امام حسین بن علی(ع) علیه حکومت اموی قیام کرد و راهی کربلا شد، فرزندش حضرت سجاد نیز همراه او بود. امام زین العابدین(ع) در این هنگام، بیست و سه ساله بود و میان راه بیمار گشت. بیماری چنان شدت یافت که آن حضرت نای حرکت نداشت. با این حال، از پدر جدا نشد و او را تنها ننهاد[۸۸].
- مصلحت الهی بر آن گشت تا او در کربلا شهید نگردد و امامت مسلمانان را بر عهده گیرد و پیام کربلا را زنده نگاه دارد و نهضت امام حسین(ع) را دوام و قوام بخشد. خطبههای آگاهیبخش امام، پس از ماجرای کربلا در کوفه و شام و تأثیر آن بر بیداری مسلمانان، گواهی است بر این حقیقت[۸۹][۹۰].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۵۷-۱۵۸.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۳۴.
- ↑ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۷؛ منتهی الآمال؛ ارشاد؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة؛ مناقب؛ حلیة الاولیاء.
- ↑ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۷؛ منتهی الآمال؛ مناقب؛ علل الشرایع.
- ↑ شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص۱۴.
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۷؛ منتهی الآمال: زندگانی امام سجاد(ع) (جمعی از علمای لبنان)؛ مناقب؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة؛ علل الشرایع.
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع)؛ مناقب؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة.
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع)؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة.
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع)؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة؛ مناقب.
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع)؛ منتهی الآمال؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة.
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع)؛ منتهی الآمال؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة.
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع)؛ مناقب.
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع)؛ حلیة الأولیاء؛ مناقب.
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع).
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع).
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع).
- ↑ زندگانی علی بن الحسین(ع)؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة.
- ↑ شیخ عباس قمی، ص۱۴.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۳۴-۳۵.
- ↑ ( گفتگو با آیت الله محمد باقر موحد ابطحی)، سفینه، ۷، تابستان ۸۴، ص۱۳۹-۱۳۸.
- ↑ رضا شیرازی، شام غریبان، ص۶۷.
- ↑ سید جعفر شهیدی، زندگی علی بن الحسین(ع)، ص۲۹. شیخ عباس قمی میگوید: بدان که در تاریخ میلاد آن حضرت، اختلاف بسیار است؛ شاید اصح اقوال، نیمه جمادی الاول سنه سی و پنج، یا شش یا سنه سی و هشت بوده باشد.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۳۵.
- ↑ شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص۱۴؛ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸.
- ↑ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸.
- ↑ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸.
- ↑ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸.
- ↑ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه و شرح علی بن حسین زوارهای، ج۲، ص۲۹۷.
- ↑ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه و شرح علی بن حسین زوارهای، ج۲، ص۲۹۷.
- ↑ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۰-۱۲. در کتاب سیره پیشوایان آمده است: «در کتب تاریخی و زندگی ائمه، نام مادر امام چهارم سخت مورد اختلاف است و علاوه بر شهربانویه، به دوازده صورت دیگر نیز همچون: شاه زنان، جهان شاه، شهرناز، جهان بانویه، خوله، سلافه و... آمده است». (مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۲۳۳).
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۳۶.
- ↑ شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص۱۴؛ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸؛ شیخ مفید در الارشاد مادر ایشان را دختر یزدگرد سوم میداند. (الارشاد ترجمه رسولی محلاتی، ص۱۳۸) کشف الغمة فی معرفة الأئمة زوارهای (صفحه ۲۶۰) مادر ایشان را دختر یزدجرد میداند.
- ↑ علی اکبر حسنی، امام چهارم(ع) پاسدار انقلاب خونین کربلا، ص۲۲. از جمله افرادی که انتساب مادر امام چهارم(ع) به دختر یزدگرد را مورد تشکیک قرار دادهاند، شهید مرتضی مطهری است. ایشان میفرمایند: «آری این است توجیهی که برخی از مستشرقین و ایرانیانی که تحت تأثیر سخنان آنان واقع شدهاند، راجع به ماهیت مذهب شیعه و علت پیدایش آن مینمایند.»..(مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۴، ص۱۱۶).
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۳۷.
- ↑ علیاکبر حسنی، امام چهارم(ع) پاسدار انقلاب خونین کربلا، ص۲۱۵؛ برخی نیز شهادت امام سجاد(ع) را در ۲۵ محرم سال ۹۴ یا ۹۵ هجری به دلیل مسموم شدن و عمر بابرکت ایشان را ۵۷ سال میداند. (محمدعلی مجد فقیهی، آشنایی با صحیفه، ص۱۱). عدهای هم شهادت امام سجاد(ع) را به استناد کتاب اصول کافی (ج ۲ ترجمه مصطفوی ص۳۸۶) در ۵۷ سالگی امام(ع) میداند. (الف. کاویانی، امام سجاد(ع)، ص۷؛ سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۲۰۲).
- ↑ علیاکبر حسنی، امام چهارم(ع) پاسدار انقلاب خونین کربلا،(ص) ۲۰۸.
- ↑ حمیدرضا حقشناس، اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه، ص۱۱.
- ↑ در این تعالیم اندیشهای انقلابی، سیاسی، اجتماعی نهفته که به زبان دعا آن را بارور میسازد و زیربنای یک حکومت فراگیر را تشکیل میدهد. دیری نپایید که این اندیشه خود را نشان داد. و وقتی که اندکی فضا باز شد مکتب تعلیمی امام محمد باقر(ع) مالامال از شاگرد شد. (محمدجواد سلمان پور، فرهنگسازی امام سجاد(ع) با زبان دعا، فصلنامه اندیشه دینی، ۱۷، زمستان ۸۴، ۱۰۴). یکی دیگر از نویسندگان معاصر درباره صحیفه سجادیه مینویسد: «... صحیفه سجادیه اساس اندیشه انقلابی را تشکیل داده و امت اسلامی نیز نیاز به تکیهگاهی خاص و انقلابی داشته است... من گمان نمیکنم که پس از قرآن کتابی همچون صحیفه سجادیه باشد که اینگونه قلب محرومان را تسلی بخشد و خون انقلاب را در رگهای مستضعفان به جوش آورد». (www.hawzah.nte/....4741-38387)
- ↑ امام سجاد(ع) از دو راه عملی با پیروان خود روبرو گردید: ۱. برانگیختن وجدان انقلابی افراد مسلمان... ۲. تهیه برنامه فکری و آگاهی عقیدتی و روانی. امام(ع) در حقیقت دومین مؤسس مدرسه بزرگ اسلامی بود. خانه و مسجد، مدرسه او بود... (عادل ادیب، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ترجمه اسدالله مبشری، صامام اساس ۱۵۷-۱۵۸).
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۳۸.
- ↑ امام مقیم، امام اساس،امام مستقر و امام مستودع. برای اطلاع بیشتر ر.ک: فرق و مذاهب کلامی، ص۷۳ به بعد.
- ↑ سیره پیشوایان، ص۲۴۱.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۳۹.
- ↑ سیره پیشوایان، ص۲۴۱.
- ↑ علی بن الحسین بن علی المسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۹۱.
- ↑ علی بن الحسین بن علی المسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۵؛ علی اکبر حسنی، مقاله امام سجاد در عصر شبگون و ظلمانی، مکتب اسلام، ۱۰، دی ۸۰، ص۳۴.
- ↑ علی بن الحسین بن علی المسعودی، ج۳، ص۹۷؛ سیره پیشوایان، ص۲۶۵.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۴۰.
- ↑ الف، کاویانی، امام سجاد(ع)، ص۲۲.
- ↑ مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۲۶۸.
- ↑ محمدجواد سلمانپور، «فرهنگسازی امام سجاد(ع)، با زبان دعا»، فصلنامه اندیشه دینی، ۱۷، زمستان ۸۴، ص۱۰۰-۱۰۱.
- ↑ حمیدرضا حقشناس، اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه، ص۴.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۴۱.
- ↑ علی اکبر حسنی، «امام سجاد در عصر شبگون و ظلمانی»، مکتب اسلام، ۱۰، دی ۸۰، ص۳۶.
- ↑ جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، به تحقیق محمد محی الدین عبدالمجید، ص۲۲۸ – ۲۴۶.
- ↑ حمدحسین قائمی، «سیری در زندگانی امام سجاد(ع)»، سمینار ما و صحیفه سجادیه، مجموعه مقالات و سخنرانیهای ارائه شده (تهران: شورای سیاستگذاری ائمه جمعه،۱۳۸۵)، ص۱۸۱.
- ↑ عزالدین ابوحامد بن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، مصحح ابوالفضل ابراهیم، ج۴، ص۱۰۴.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۴۲.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۴۳.
- ↑ علی اکبر حسنی، «امام سجاد در عصر شبگون و ظلمانی»، مکتب اسلام، ۱۰، دی ۸۰، ص۳۸.
- ↑ الف، کاویانی، امام سجاد(ع)، ص۲۴.
- ↑ سید احمد خاتمی، «ادعیه ائمه اطهار(ع) و تبیین معارف اسلامی» در سمینار ما و صحیفه سجادیه، مجموعه مقالات و سخنرانیهای ارائه شده (تهران، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، ۱۳۸۵)، ص۱۵۸.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۴۳.
- ↑ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه زوارهای، ج۲، ص٣٠۴ و ٣١٣.
- ↑ سید هاشم رسولی محلاتی، ترجمه الارشاد (شیخ مفید)، ج٢، ص١۴٩؛ محسن فیض کاشانی، محجه البیضا، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص٢٧٨. کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه زوارهای، ج٢، ص٢٧۴.
- ↑ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه زوارهای، ج۲، ص٣٠۴.
- ↑ علی اکبر حسنی، امام چهارم(ع) پاسدار انقلاب خونین کربلا، ص۱۵۸ - ۱۵۹؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه زوارهای ص۳۰۴ - ۳۰۵.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۴۴.
- ↑ عقیقی بخشایشی، زندگینامه پیشوایان، ص۱۲۹.
- ↑ جمعی از علمای لبنان، زندگی امام سجاد(ع)، ترجمه حمیدرضا کفاش، ص۲۲-۳۲.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۴۲۹.
- ↑ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه زوارهای، ص٣٠٣.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۴۵.
- ↑ محسن فیض کاشانی، محجة البیضا، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص۲۷۷.
- ↑ محسن فیض کاشانی، محجة البیضا، ترجمه محمد صادق عارف، ج۴، ص۲۷۷؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه زوارهای، ص٢٧٣.
- ↑ رضا شیرزادی، شام غریبان، ص۸۰.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۴۶.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الارشاد، شرح و ترجمه رسولی محلاتی، ج۲، ص۱۴۵ - ۱۴۶؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه زوارهای، ص۲۶۲.
- ↑ «و فروخورندگان خشم...» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ «و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۳، ص۵۴۱ - ۵۴۲؛ الارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ص۱۴۶، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه زوارهای، ص۲۸۰-۲۸۱.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۴۷.
- ↑ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ترجمه زوارهای، ص۵۸.
- ↑ ارشاد، ج۲، ص۱۴۷؛ رسول جعفریان، «اسوههای بشریت امام سجاد(ع)»، نورعلم ۲۸، مهر ۶۷، ص۵۸.
- ↑ فضل الله میرقادری، «ادبیات سخنان امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه». اندیشه دینی، ۱۵(تابستان ۸۴): ۱۳۲.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص:۴۸.
- ↑ مصنفات شیخ مفید، ۱۱/ ۱۳۸ و ۱۳۹؛ الغیبة، ۹۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۱۰۵.
- ↑ الملهوف، ۲۲۸- ۱۹۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۰۵.