نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۴ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
انتظار چه ابعادی دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«معنای صحیح انتظار، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد، برای کسی که میداند در فرهنگاسلام و شیعه، چهقدر به انتظار اهمیت داده شده، بسیار جالب است[۱]. یک بُعد، این است که انتظار به معنای قانع نشدن به وضع موجود است. "انتظار داریم"، یعنی هرچه خیر و عملِ خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیرکافی است و منتظریم، تا ظرفیت نیکی عالم پُر بشود[۲]. یکی از خصوصیاتی که در حقیقتِ انتظار گنجانده شده است، این است که انسان به وضع موجود، به اندازه پیشرفتی که امروز دارد، قانع نباشد؛ بخواهد روزبهروز این پیشرفت را، این تحقق حقایق و خصال معنوی و الهی را در خود، در جامعه بیشتر کند[۳].
امام زمان (ع) برای اینکه فرج برای همه بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگی نجات بدهد؛ جامعهبشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آینده بشر را نجات بدهد. این معنایش این است که آنچه را که امروز وجود دارد؛ این نظم بشری غیرعادلانه، این نظم بشریای که در آن انسانهای بیشماری مظلوم واقع میشوند، دلهای بیشماری گمراه میشوند، انسانهای بیشماری فرصت عبودیتخدا را پیدا نمیکنند، مورد رد و اعتراض بشری است که منتظرظهور امام زمان (ع) است. انتظار فرج یعنی قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتی که بر اثر جهالتانسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگی انسانیتحاکم شده است[۴].
یکی از ابعاد انتظار، اعتماد و امیدواری به آینده و مأیوس نبودن است... انتظار واقعی، با اطمینان و اعتماد ملازم است. کسی که شما میدانید خواهد آمد، انتظارش را میکشید و انتظار کسی که به آمدنش اعتماد و اطمینان ندارید، انتظاری حقیقی نیست. اعتماد، لازمه انتظار است و این هر دو، ملازم با امید است[۷].
امروز هر فرد شیعه، میداند که در یک آیندهای – آن آینده، ممکن است خیلی نزدیک باشد، ممکن است دوردست باشد، به هر حال قطعی است – این بساط ظلم و بیعدالتی و زورگویی، که امروز در دنیا هست، برچیده خواهد شد. میداند که این وضعی که مستکبران در دنیا به وجود آوردهاند – که هر کسی حرف حقی بزند و راه حقی را دنبال کند، از طرف آنها مورد فشار قرار میگیرد و اراده فاسد خودشان را بر ملتها تحمیل میکنند – یک روزی از بین خواهد رفت و گردنکشان، طاغیان، یاغیان و قدرتهای زورگوی عالم، ناگزیر خواهند شد که در مقابل حق، تسلیم بشوند یا از سر راه حرکت حق، برداشته بشوند هر فرد مسلمان – به خصوص هر فرد شیعه – این را میداند و به آن یقین دارد. این خیلی امیدبخش است[۸]. این انتظار به معنای آن است که وجود ظلم و ستم در عالم، چشمه امید را از دلهای منتظران نمیزداید و خاموش نمیکند. اگر این نقطه امید در زندگی جمعیتی نباشد، چارهای ندارد جز اینکه به آینده بشریت، بدبین باشد[۹].
ما به اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (ع) و روی کار آمدن حکومت حق و عدل مطلق در حقیقتمعتقد هستیم که آینده دنیا یک آینده امیدبخش و مسرتبخشی است برای انسان... با این اعتقاد، با این امید آینده برای ما روشن است. این آینده اگر چه به نظر کسانی که با عادتهای معمولی خود قضایا را تحلیل میکنند، بعید است؛ اما با توجه به اینکه جریان زندگی انسان به طرف عدل و کمال زندگی انسانی پیش میرود؛ همچنین با توجه به این معجزه در دوران تاریخ به صورت ناقص بارها به وقوع پیوست، این استبعاد هم برطرف میشود. از جمله این دفعاتی که این معجزه به وقوع پیوست، همین انقلاب اسلامیمردمایران بود[۱۰]. انتظار فرج و اعتقاد به مهدویت علاوه بر ابعاد منطقی، فکری و استدلالی بسیار بارز آن دارای جنبههای عاطفی، معنوی و ایمانی عمیق و بسیار مهمی است[۱۱].
یکی از ابعاد انتظار، اعتماد و امیدواری به آینده و مأیوس نبودن است... امروز ما در دنیاشاهدبیداری ملتها هم هستیم. درست است که با پیشرفت وسایل جدید و تلویزیون و رادیو و تبلیغات و پول و امکانات صنعتی و غیره، تسلط قدرتهای استکباری بر ملتها و بر شئون آنها روزبهروز بیشتر شده است؛ اما سنت الهی بر این قرار گرفته که ملتها هم بیدار بشوند و ما امروز میبینیم که ملتها هم روزبهروز بیدار میشوند و این به خاطر امیدی است که آنها به آینده پیدا کردهاند. امید، در حال بیدار کردن ملتهاست[۱۲]»[۱۳].
انتظار، یکی از پر برکتترین حالات انسان است. آنهم در انتظار دنیایی روشن از نورعدل و داد"يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا"[۱۴]. خدای متعال به دست او، سرزمین بشری و همه روی زمین را از عدالت و دادگستری پر خواهد کرد. انتظار چنین روزی را باید داشت. نباید اجازه داد که تصرف شیطانها و ظلم و عدوان طواغیت عالم، شعله امید را در دل خاموش کند. باید انتظار کشید. انتظار، چیز عجیبی است و دارای ابعاد گوناگونی میباشد. یکی از ابعاد انتظار، اعتماد و امیدواری به آینده و مأیوس نبودن است. همین روحانتظار است که به انسانتعلیم میدهد تا در راه خیر و صلاحمبارزه کند. اگر انتظار و امید نباشد، مبارزه معنی ندارد و اگر اطمینان به آینده هم نباشد، انتظار معنی ندارد. انتظار واقعی با اطمینان و اعتماد ملزم است. کسی که شما میدانید خواهد آمد، انتظارش را میکشید و انتظار کسی که به آمدنش اعتماد و اطمینان ندارید، انتظاری حقیقی نیست. اعتماد، لازمه انتظار است و این هر دو، ملازم با امید است، و امروز این امید، امری لازم برای همه ملتها و مردمدنیا میباشد[۱۵].
معنای صحیح انتظار، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد برای کسی که میداند در فرهنگاسلام و شیعه، چقدر به انتظار اهمیت داده شده، بسیار جالب است. یک بعد، این است که انتظار به معنای قانع نشدن به وضع موجود است. "انتظار داریم"، یعنی هرچه خیر و عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیر کافی است و منتظریم تا ظرفیت نیکی عالم پر بشود. یک بعد دیگر از ابعاد انتظار، دلگرمی مؤمنین نسبت به آینده است. انتظارمؤمن، یعنی این که تفکر الهی -این اندیشه روشنی که وحی بر مردم عرضه کرده است- یک روز سراسر زندگی بشر را فراخواهد گرفت. یکی بعد انتظار این است که منتظر، با شوق و امید حرکت کند. انتظار یعنی امید. انتظار، ابعاد گوناگون دیگری هم دارد...[۱۶]. انتظار یعنی دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند، فاصله هست؛ اما بلاشک آن دوران وجود دارد[۱۷]»[۱۸].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«انسان از زوایای مختلف، دارای ابعاد گوناگون است؛ از سویی از بُعد نظری و عملی برخوردار است و از سوی دیگر، دارای بُعد فردی و اجتماعی است، و از زاویهای دیگر در کنار بُعد جسمی، بُعد روحی و روانی دارد. انتظارموعود جهانی در همه ابعاد زندگی منتظر تأثیر میگذارد.
امام باقر (ع) فرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد که امام ایشان غایب خواهد شد؛ پس خوشا به حال آنان که در آن زمان، بر امرِ ولایت ما ثابت و استوار بمانند[۱۹]. یعنی در دوره غیبت که دشمنان با انواع شبههها میکوشند تا اعتقادات درست شیعیان را از بین ببرند به برکت قرار گرفتن در سنگر انتظار، مرزهای عقیدتی حفظ میشود.
در بُعد عملی، انتظار به همه اعمال و رفتارانسان جهت میدهد. منتظر باید در میدان عمل بکوشد تا زمینههای ظهوردولت حق فراهم شود؛ بنابراین، منتظر در این بخش، هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعههمت میگمارد.
در بُعد فردی نیز، هم به حیات روحی و روانی خود و کسب فضیلتهای اخلاقی روی میآورد و هم به تقویتِ جنبه جسمی و بدنی میپردازد تا نیروی کارآمد برای جبهه نور باشد. امام صادق (ع) فرمود: کسی که دوست دارد از یاران قائم باشد، باید منتظر باشد و در حال انتظار، پرهیزگاری پیشه کند و به اخلاق نیکو، آراسته شود[۲۰].
انتظارآدمی را از محدوده خود فراتر میبرد و او را با تک تک افراد جامعه مرتبط میکند؛ یعنی انتظار نه تنها در زندگی فردی منتظر، مؤثر است که در حوزه رابطه فرد با جامعه نیز مطرح و برنامه دارد و او را به تأثیرگذاری مثبت در جامعه وا میدارد. از آنجا که شرط ظهوردولت حق، آمادگی جمعی است، هر کس به اندازه توان خود برای اصلاح جامعه میکوشد و در برابر ناهنجاریهای اجتماعی، ساکت و بیتفاوت نمیماند؛ چرا که منتظرمصلح جهانی در اندیشه و عمل، مسیر صلاح و راستی را طی میکند»[۲۱].
بُعد سیاسی و نظامی:منتظردولت کریمه نمیتواند خود را از حضور سیاسی و اجتماعی محروم نماید. در صورت غیبت او از صحنههای سیاسی و اجتماعی جا برای اشخاص غیر معتقد باز میشود و کسانی مسند امور را به دست خواهند گرفت که موجب انحرافجامعه میشوند... طبق دستور حیات بخش قرآن: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ﴾[۲۴] دینداران در همه اعصار به ویژه عصر غیبت باید نیرومند باشند و با تمام توان از آیین و فرهنگ خویش دفاع هم جانبه نمایند.
بُعد دانش روز و سازماندهی: حضور منتظران در جامعه وقتی کارساز و کارآمد است که همراه با دانش، آگاهی و سازماندهی باشد یعنی در صورتی که تشکیلاتی منسجم و نیرومند باشد، از هرز رفتن نیروها جلوگیری میکند و زمینه ظهور و شرایط آن را بهتر فراهم مینماید... به دو حدیث ذیل توجه کنید: پیامبر اعظم خطاب به اصحابش فرمود: شما اصحاب من هستید، لکن برادران من مردمیاند که در آخرالزمان میآیند. آنان به نبوت و دین من ایمان میآورند با اینکه مرا ندیدهاند... هر یک از آنان اعتقاد و دین خویش را به هر سختی نگاه میدارد. چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست میکند یا آتش پردوام چوب داغ را در دست نگاه میدارد آن مؤمنان مشعلهای فروزاناند در تاریکیها و خداوند آنان را از آشوبهای تیره و تار (آخر الزمان) نجات خواهد داد[۲۵]. امام سجاد(ع) خطاب به ابوخالد فرمود: "ای ابوخالد مردمانی که در روزگار غیبت به سر میبرند و معتقدند و منتظر از مردمان همه زمانها افضلند؛ زیرا که خدای متعال به آنان خرد و فهم و معرفتی داده است که غیبت امام برای آنان مانند حضور است این مردم را خدا مانند سربازان پیکارگر صدر اسلام قرار داده است همانها که در رکاب پیامبرشمشیر میزدند و پیکار میکردند آنان اخلاص پیشگان حقیقی و شیعه واقعیاند که مردم را به دین خدادعوت میکنند[۲۶]»[۲۷].
«انسانمنتظر باید از آمادگی همه جانبه برخوردار باشد؛ فکری و روحی، برنامه ریزی، عملی.
توانمندیهای فکری: سقفهای سنگین و رسالتهای بزرگ، پایههای محکم میخواهند، پایههایی که در شعور و احساس قرار گرفته باشند. بدین جهت رسول خدا (ص) میفرماید: «لِكُلِّ شَيءٍ دِعَامَةٌ وَ دعَامَةُ هَذَا الدِّينَ الْفِقْهُ وَ الْفَقِيهُ الْوَاحِدُ أَشَدُّ عَلَيَّ الشَّيْطانُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ»[۲۸]. برای هر چیز، پایهای است؛ اساس دین اسلام، فهم عمیق است و یک فقیه در برابر شیطان، از هزار مسلمانعبادتگزار [بدون شناخت ] محکمتر و اثرگذارتر است.(...) آن چه یک منتظر باید در زمینه فکری به آن مسلح باشد، درک و شناختقدر خویش است که معیار انتخابمکتب هاست و انسان را در برابر افکار گوناگون راهنمایی مینماید و انتخاببهترین را ممکن میسازد. چون بهترینها در شعاری که ارائه میدهند، همراه مقایسهای که در میان این شعار و قدر وجود من برقرار میشود، انتخاب میگردد. با توجه به همین معیار است که میتوانی کار گروهها و مکتبهای گوناگون را نقد بزنی. لازم نیست همه مکاتب را مطالعه کرد، بلکه همین قدر از مکاتب را باید دانست که طرح آنها برای سرانجام انسان چیست؟ مثلا وقتی شما میخواهید یک جفت کفش بخرید، تمام کفشهای یک فروشگاه را آزمایش نمیکنید. اندازه و شماره پا، شما را در انتخاببهترینکمک میکند
توانمندیهای روحی:(...) ایجاد روحیه، امر مهمی است که در دوره انتظار باید حاصل شود، ولی مهمتر از آن، راههای ایجاد این روحیه است که چگونه و با چه روشی این روحیه در منتظر پدید میآید. اکنون به مواردی اشاره میکنیم:
درکقدر: آدمی که اندازه خودش را شناخته، به سبب کمترها توفان نمیگیرد و از جا نمیکند. ظرفیت و وسعت روحی ما در آن چه بر ما اثر میگذارد، و آن را خوب میشماریم و به آن اهمیت میدهیم، مشخص میشود. زیرا امام علی (ع) میگوید: « قِيمَةُ كُلُّ امْرِءٍ مَا يُحْسِنُهُ»[۲۹]؛ «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ»[۳۰]؛(...)
رفعت ذکر: رفعت ذکر هم سبب وسعت صدر میتواند باشد و قرآن چه زیبا به این موضوع اشاره دارد؛ ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾[۳۱] (...)
دیدن تمام راه: کسی که تمامی راه را دیده، مانعها را شناخته است، این وجود آگاه مطلع منتظر است و از دیدن حوادث و گرفتاریها نمیلرزد. زیرا از پیش آماده شده، به انتظار نشسته است. کسانی میلرزند که با رؤیاها و توقعهای بی حساب، راه افتادهاند و به گمانشان تا راه افتادی، تمام دشمنان برایت نقل و نبات میآورند. ولی آنان که مانعها را دیدهاند و برای مبارزه با آنها آماده شدهاند به وسعت روحی رسیدهاند و با استقامت و مجاهدت به پیمودن راهشان ادامه میدهند.
اطاعت و تقوا: کسی که حدود را میشناسد و تکلیفش را میداند و به این تکلیف میخواهد عمل کند، دیگر فشاری ندارد، بلکه در جایگاه امن نشسته است؛ ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ﴾[۳۲](...)
تمرین و ممارست: اگر انسان با آن شناختی که یافته، زندگی کند؛ یعنی؛ آن چه فهمید، حرکت و تمرین کند، بارهای سنگین را میتواند بردارد.(...)
برنامه ریزی: منتظر باید طرح داشته باشد و با توجه به نقشه سازندگی، دنبال مصالح و لوازمی باشد که قبلا برنامه ریزی کرده است. نکاتی که در این زمینه باید مد نظر داشت، عبارت است از:
هدف مندی: طرح بر اساس هدف و هدف بر اساس درک از قدر و ارزش، شکل میگیرد. با در دست داشتن هدف، کلید طرح به دست میآید.
ارزشمندی هدف: انسانی که خودش را میوه هستی میبیند و آدمی که در او همتهای بلند شکل میگیرد و مسئولیتهای بزرگ پذیرفته میشود، فقر و جهل و فسق و شرک و کفر را نمیتواند تحمل کند. او در خود و در اجتماع، در پی این ارزشهای بالاتر میگردد و برای این ارزشهای مقدس مجبور است که طراحی کند.
تجزیه هدف:بهترین کار برای رسیدن به هدف و برداشتن موانع، تقسیم آن هاست؛ یعنی باید نیازها، مسایل، مراحل و موانع را شناسایی کرد. هم چنین باید به جای نشستن و حسرت خوردن، حرکت کرد تا راه رسیدن به هریک از مقدمات و مراحل را شناخت و برای درگیری با مانعها آماده شد.
ابتناء بر فقه و آگاهی: اکنون این طرح و تقدیر، انسانمنتظر را از پراکنده کاری و دوباره کاری و خراب کاری، نگه میدارد؛ چون کارهای پراکنده در طرح، جان گرفته، به سوی هدف، هماهنگ گردیده، از فقه و آگاهی، برکت میگیرد.(...)
توانمندی در عمل: در مرحله عمل، به دو عامل دیگر نیاز است که در روش تربیتیانبیا از آن سخن به میان رفته است؛ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ﴾[۳۳]. همه انبیا افزون بر بینات، همراه با کتاب و میزان بودهاند. در بینشدینی، افراد نه با عمل که با بینش شان از یک عمل، به ارزش میرسند. در بینشاسلامی، همه مسئول هستند؛ «كُلُّكُم رَاعٍ و كُلَّكُم مَسْؤُولٌ عن رَعِيَّتِه»[۳۴]. انجام دادن چنین مهمی، به دو عامل دیگر نیازمند است، کتاب و میزان؛ یعنی با کتاب، به ضابطهها برسد و دستورها را بشناسد و هنگام تزاحم دو دستور، با میزانها و معیارها، از بن بست بیرون بیاید»[۳۵].
توانمندیفکری: بناهای فکری اگر بخواهد از تزلزل و انحراف به دور بماند، باید دارای پایههای عمیق و محکم فکری باشد، همان گونه که پیامبر(ص) میفرماید: "برای هر چیز، پایهای است. اساس دین اسلام، فهم عمیق است و یک فقیه در برابر شیطان، از هزار مسلمانعبادت گزار بدون شناخت محکمتر و اثر گذارتر است"[۳۶]. بنابراین یکی از ابعاد انتظار، تقویت ریشهها و بنیانهای فکری شخص است؛ تا توانایی تقابل با آرا و نظرات مکاتب دیگر را داشته باشد.
توانمندی روحی:منتظر باید در زمینههای روحی نیز از آمادگی بالایی برخوردار باشد که در کوران حوادث و ناملایمات از پا نیفتد، و ظرفیت وجودی خود را برابر گرفتاریها و مشکلات بالا ببرد. یکی از یارانامام باقر(ع) پرسید: "فرج شما چه هنگام است؟ آن حضرت فرمود: هرگز، هرگز، فرج ما نمیرسد، تا اینکه غربال شوید، و باز هم غربال شوید، و باز هم غربال شوید تا کدورتها، رفته صفا بماند"[۳۷] پس منتظر در این دوران پر مخاطره، روحیه خود را در پناهقرآن و عترت حفظ کرده، با نشاط و بالندگی، چشم به راه امام خوبان خواهد بود.
برنامهریزی:منتظر، خود باید و جامعه را برای آمدن موعود آماده کرده، و برای استقبال از یوسف زهرا (ع) برنامهریزی نماید. این امر، مانند هر کار دیگر، نیازمند طرح و نقشه جامع و تعیین اهداف و ارزشها است. اینجا است که منتظر میتواند زمینه و شرایط را با بینش و آگاهی بیشتر فراهم کرده، در مقابل توفانهای روزگار بایستد.
توانمندی در عمل:قرآن درباره توانمندیپیامبران در عرصه عمل میفرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۳۸]. در نگرش دینی، افراد با بینش صحیح از آن عمل، به ارزش میرسند. انسانمنتظر نیز، نیازمند کتاب و میزان است، تا دستورات و تعالیم او را بشناسد و در صورت نیاز، با میزانها و معیارها، راهِ صحیح را تشخیص دهد.
از منظر دیگر، انتظار دارای ابعاد فردی و اجتماعی است. ابعاد فردی عبارتند از:
بعد دین داری:انتظار باعث میشود منتظر در دوران غیبت، در امر دین خود مواظبت بیشتر داشته، از هرگونه سستی و انحراف دوری گزیند. امام صادق(ع) میفرماید: "برای صاحب این امر غیبتی طولانی است. در این دوران، هر کس باید تقوا پیشه سازد و به دین خود چنگ زند".
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«انسان از زوایای مختلف، دارای ابعاد گوناگون است؛ از سویی از بُعد نظری و عملی برخوردار است و از سوی دیگر، دارای بُعد فردی و اجتماعی است، و از زاویهای دیگر در کنار بُعد جسمی، بُعد روحی و روانی دارد. بدون تردید در همه ابعاد یاد شده به چارچوبِ مشخصی نیاز است تا در قالب آن، راه صحیح زندگی باز شود و مسیرهای انحرافی به روی آدمی بسته گردد و آن راهِ درست، همان مسیر انتظار است. انتظارموعود جهانی در همه ابعاد زندگی منتظران تأثیر میگذارد. در بعد فکری و نظری که زیر بنای اعمال و رفتارانسان است، باورهای اساسی حیات آدمی را در حصار خود حفظ میکند. به بیان دیگر، انتظار صحیح میطلبد که منتظر، بنیانهای اعتقادی و فکری خود را تقویت کند، تا در دام مکتبهای انحرافی گرفتار نشود یا به سبب طولانی شدن دروه غیبتامام عصر(ع) به چاهیأس و ناامیدی سقوط نکند. امام باقر(ع) فرمود: "روزگاری بر مردم خواهد آمد که امام ایشان غایب خواهد شد؛ پس خوشا به حال آنان که در آن زمان، بر امرِ ولایت ما ثابت و استوار بمانند.[۴۲] یعنی در دوره غیبت که دشمنان با انواع شبههها میکوشند تا اعتقادات درست شیعیان را از بین ببرند به برکت قرار گرفتن در سنگر انتظار، مرزهای عقیدتی حفظ میشود.
در بُعد عملی، انتظار به همه اعمال و رفتارانسان جهت میدهد. منتظر باید در میدان عمل بکوشد تا زمینههای ظهوردولت حق فراهم شود؛ بنابراین، منتظر در این بخش، هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعههمت میگمارد. در بُعد فردی نیز، هم به حیات روحی و روانی خود و کسب فضیلتهای اخلاقی روی میآورد و هم به تقویتِ جنبه جسمی و بدنی میپردازد تا نیرویی کار آمد برای جبهه نور باشد. امام صادق(ع) فرمود: "... کسی که دوست دارد از یاران قائم(ع) باشد، باید منتظر باشد و در حال انتظار، پرهیزکاری پیشه کند و به اخلاق نیکو، آراسته شود...".[۴۳]
ویژگیهای "انتظار" آن است که آدمی را از محدوده خود فراتر میبرد و او را با تک تک افراد جامعه مرتبط میکند؛ یعنی انتظار نه تنها در زندگی فردی منتظر، مؤثر است که در حوزه رابطه فرد با جامعه نیز طرح و برنامه دارد و او را به تأثیر گذاری مثبت در جامعه وا میدارد. از آنجا که شرط ظهوردولت حق، آمادگی جمعی است، هر کس به اندازه توان خود برای اصلاح جامعه میکوشد و در برابر ناهنجاریهای اجتماعی، ساکت و بیتفاوت نمینماند؛ چرا که منتظرمصلح جهانی در اندیشه و عمل، مسیر صلاح و راستی را طی میکند. کوتاه سخن اینکه "انتظار" جریان مبارکی است که در تمام مویرگهای حیات فرد و اجتماع منتظر جاری است و در همه عرصههای زندگی، رنگ الهی به انسان و حیات او میبخشد و به چه رنگی الهی بهتر و ماندگارتر؟! قرآن کریم میفرماید: ﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً﴾[۴۴]. با توجه به آنچه گذشت، وظایف منتظرانِ مصلح کلّ، چیزی جز همان "رنگ خدایی داشتن" نیست که بر برکتانتظار در جای جای زندگی فردی و جمعی آنها جلوهگر میشود. با این نگاه، دیگر آن وظایف بر دوش ما –منتظران- سنگینی نخواهد داشت؛ بلکه جریان شیرنی که به همه زوایای زندگی ما معنا و مفهومی زیبا بخشیده است، به شمار میآید. به راستی اگر فرمانروایی ملک مهربانی و امیر کاروان مِهروزی، تو را به عنوان سربازی شایسته برای خیمهایمان خواسته باشد و حضور تو را در سنگر حق، انتظار کشد، چگونه خواهی بود؟ آیا باید بر تو تکالیفی را تحمیل کنند که چنین و چنان باش و این کار و آن کار را انجام ده یا تو خود راه انتظار را شناختهای و برای همان مقصدی که برگزیدهای، گام خواهی زد؟»[۴۵].
↑«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می» سوره حدید، آیه ۲۵.
↑ ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه: ۲۵.