آیه ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از زیرشاخه‌های بحث آیات امامت امام علی و آیات فضائل امام علی است. "آیه ولایت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آیه ولایت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

متن آیه: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱]

آیه ۵۵ سوره مائده به "آیه ولایت" شهرت یافته است[۲]. در این آیه آمده است: "ولیّ شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند؛ همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌دهند".

مقدمه

  1. ولایت در لغت، به معنای سرپرستی و مالک امر بودن است. ابن‌ منظور آورده است: في أَسماء اللَّه تعالى: الْوَلِيُّ هو الناصِرُ، و قيل: الُمَتَوَلِّي لأُمور العالم و الخلائق القائمُ بها[۷].
  2. کلمه "ولی"، نخست به خداوند و سپس به پیامبر(ص) اسناد داده شده است. ولایت خداوند و پیامبر(ص)ثابت است و ولایت خدا و رسول الله(ص) به معنای مالک امر بودن است. از سویی وَالَّذِينَ آمَنُوا بر خداوند و پیامبر عطف شده و حکم معطوف با معطوف‌علیه مشترک است، پس ولایت به معنای مالکیت امر خواهد بود.
  3. اگر ولایت به معنای محبت و نصرت باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیات لغو باشد؛ زیرا در آیات متعددی، "ولی" کنار "نصیر" آمده است.
  4. اگر ولایت به معنای محبت و نصرت باشد، مستلزم اغراء به جهل است؛ زیرا با معانی متعددی که برای ولی آمده، نمی‌توان تشخیص داد کدام معنا را متکلّم اراده کرده است.
  5. ولایت به معنای محبت و نصرت نیست؛ زیرا محبت و نصرت، به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه اختصاص نداشته و همه مؤمنان را در برمی‌گیرد.
  6. رابطه میان ولایت با نصرت و محبت، عام و خاص مطلق است. هر کجا واژه ولایت به‌کار رفته نصرت و محبت هم هست، ولی اگر واژه محبت یا نصرت به‌کار رفته باشد، ولایت با آن همراه نیست[۸].
  1. واژه إِنَّمَا در ابتدای آیه، اثبات می‌کند که این نوع ولایت، ولایتی ویژه است و به خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان ویژه اختصاص دارد.
  2. ولایت در آیه، طولی و یک‌سویه[۹] است. رابطه میان خدا، رسول(ص) و مؤمنان با امت اسلامی‌ به این معناست که فقط یکی از دو سو (خدا و رسول(ص) و مؤمنان) در دیگری (امت اسلامی) مؤثّرند، عکس آن پذیرفته نیست. پس کسی بر خدا، رسول و اولیای خدا ولایت ندارد.خداوند بالاترین ولایت را بر مردم دارد و ولایت رسول(ص) و جانشینان او به تبع ولایت خداوند و در طول ولایت او، بر مردم ولایت دارند.
  3. اگر ولایت به‌کار رفته در این آیه شریف، همه مؤمنان را در بر گیرد، مستلزم ولایت دو سویه است و چنین ولایتی مستلزم ولایت مؤمنان بر خدا می‌شود که چنین ولایتی پذیرفته نیست[۱۰].

شبهات آیه ولایت

شبهه یکم

  1. این شأن نزول را بسیاری از مفسّران بزرگ اهل سنت نقل نموده‌اند، برخی از کسانی که بر نزول این آیه در حق علی(ع) نقل اجماع و با ادّعای اجماع نموده‌اند، عبارت‌اند از:
    1. قاضی عضدالدین ایجی در کتاب المواقف فی علم الکلام می‌نویسد: و اجمع ائمة التفسیر ان المراد علی[۲۳].
    2. شریف جرجانی در شرح مواقف آورده است: وقد اجمع ائمة التفسیر علی أن المراد به الذین یقیمون الصلاة الی قوله و هم راکعون علی فانه کان فی الصلاة راکعا فسأله سایل فاعطاه خاتمه فنزلت الآیة[۲۴].
    3. سعدالدین تفتازانی نیز در شرح مقاصد می‌نویسد: نزلت باتفاق المفسِّران فی علی بن ابی‌طالب -رضی الله عنه- حین اعطی السائل خاتمه و هو راکع فی صلاته و کلمه انما للحصر بشهادة النقل و الاستعمال[۲۵].
  2. با وجود شواهد و قرائن قطعی که از اهل سنت صادر شده است، چطور ادعا می‌کنند، این آیه در شأن علی(ع) نازل نشده است؟ در حالی که اکثر بزرگان اهل سنت این شأن نزول را پذیرفته‌اند و در کتب خود نیز بیان کرده‌اند.
  3. علّت اینکه علامه حلی در این مسأله ادّعای اجماع نموده‌اند آن است که، درباره شأن نزول این آیه، جز روایت مرسله که درباره ابوبکر است، همه روایات درباره حضرت علی(ع) است و چون آن روایت ضعف سندی دارد، در برابر انبوه روایات دیگر درباره حضرت علی(ع) جایگاهی نداشته و ادّعای اجماع شده است[۲۶].

شبهه دوم

  • در آیه ولایت، لفظ جمع، هفت مرتبه آمده است و حمل آیه بر مفرد –علی(ع)-، مجاز است نه حقیقت، از این‌رو نمی‌توان آیه را بدون قرینه، بر مفرد حمل نمود. فخر رازی می‌نویسد: أنه تعالی ذکر المؤمنین الموصوفین فی هذه الآیة بصیغة الجمع فی سبعة مواضع و هی قوله: متن قرآن و حمل ألفاظ الجمع و إن جاز علی الواحد علی سبیل التعظیم لکنه مجاز لا حقیقة، و الأصل حمل الکلام علی الحقیقة}}}}[۲۷].
  • پاسخ:
  • از این اشکال چند پاسخ داده شده است:
  1. برخی در پاسخ آورده‌اند در مواردی از قرآن کریم، لفظ جمع آمده و قصد مفرد شده است، مرحوم علامه طباطبایی در المیزان[۲۸] و مرحوم علامه امینی در الغدیر[۲۹] بیست مورد از آیات قرآن کریم را ذکر کرده‌اند که طبق اعتراف اهل سنت، لفظ آیه جمع، ولی مفرد قصد شده است. به دو نمونه اشاره می‌کنیم:
    1. الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ[۳۰] برخی از مفسِّران گفته‌اند: النَّاسُ در آیه شریفه، نعیم بن الاشجعی[۳۱] است.
    2. يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۳۲]، دیدگاه برخی از مفسّران، بر این است، آیه درباره جابر بن عبدالله انصاری نازل شده و پرسش‌ کننده اوست[۳۳].
  2. روایات شأن نزول، راه حل استفاده از ضمائر جمع است؛ بر فرض که حمل جمع بر مفرد، مجاز باشد، بر این حمل، قراینی وجود دارد و قراین آن، روایات فراوانی است که شأن نزول آیه را، جریان زکات خاتم حضرت بیان کرده است.
  3. کاربرد جمع، برای تشویق مردم به کارهای خیر است. ابوالقاسم جارالله زمخشری حنفی در تفسیر خود می‌گوید: اگر اشکال شود: چگونه درست است، این آیه در شأن علی(ع) باشد و حال آنکه آیه به لفظ جمع وارد شده است؟ در پاسخ می‌گوییم: آیه به لفظ جمع آمده، گرچه مراد از آن فقط یک نفر است -علی(ع)- است و این به خاطر آن است که مردم ترغیب شوند تا مانند چنین کاری انجام دهند و ثواب آن را ببرند [۳۴].
  4. استفاده از الفاظ و ضمایر جمع، برای تعظیم و تفخیم است. مرحوم طبرسی می‌نویسد: اطلاق لفظ جمع، بر امیرمؤمنان(ع)، تفخیم و تعظیم آن حضرت است، چه اینکه اهل لغت جمع را بر مفرد برای تعظیم و احترام اطلاق می‌کنند، و این حقیقت به اندازه‌ای مشهور است که احتیاج به استدلال ندارد[۳۵].
  5. پاسخ دقیق آن است که در این آیه لفظ جمع در مفرد استعمال نشده است، بلکه عنوان جمع، بر یکی از افراد تحقق یافته آن (در زمان نزول) منطبق گردیده و امکان انطباق آن بر دیگر افراد نیز (بر فرض تحقق) محفوظ مانده است. و بین این دو کیفیّت و دو گونه استعمال، فرق بسیار است و آنچه از نظر اهل لغت ناشدنی و نارواست، تنها صورت اوّل است[۳۶]. و به عبارتی دیگر لفظ در مفهوم خود استعمال می‌شود، نه در مصداق خارجی؛ ولی مصداق لفظ جمع، در بیرون گاهی فرد است و گاهی جمع[۳۷].
  6. پاسخ دیگری که از دقت بیشتری برخوردار است این است که، این جمعِ موصولی است و عموم اطلاق علی‌البدل دارد و نشانه این است که ولایت به یک نفر منحصر نمی‌شود. الَّذِينَ آمَنُوا که جمع است به آحاد اطلاق می‌شود، مصداق الَّذِينَ آمَنُوا مفرد است؛ ولی مفهومش جمع است. یک روز مصداقش علی(ع) و یک زمان امام حسن(ع) و تا امام زمان ادامه دارد، در این آیه، اطلاق جمع بر افراد، در طول یکدیگر است؛ مانند:اولوالامر که نمی‌شود در یک زمان چند اولوالامر باشد، پس، اولوالامر، آحاد افراد در طول یکدیگر است.
  • در روایاتی از اهل بیت(ع) به‌عنوان مصادیق الَّذِينَ آمَنُوا در آیه ولایت یاد شده است؛ چنان‌که امام صادق در تفسیر آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ولایت را به احق و اولی بودن در تدبیر امور مسلمانان تفسیر کرده و یادآور شده است، مقصود از الَّذِينَ آمَنُوا، علی و امامان از ذریه او تا روز قیامت‌اند؛ سپس داستان گدایی فقیر در مسجد پیامبر و انفاق امام علی(ع) به او در حال رکوع را یادآور شده و افزوده است: "هر یک از فرزندان او که به امامت می‌رسد، از چنین ویژگی برخوردارند، یعنی در حال رکوع انفاق می‌کنند"[۳۸]. امام باقر(ع) نیز درباره آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ فرمودند: مراد امامان(ع) است[۳۹][۴۰].

شبهه سوم

  • آنچه از حالات امیرالمؤمنان علی(ع) در نماز نقل شده است آن است که حضرت دارای حضور قلب خاصی بودند به گونه‌ای که از خود بی‌خود می‌شدند، این حالت علی(ع) با این مطلب که در حال نماز صدای سائل را شنیدند و انگشتر خود را به او دادند، منافات دارد، زیرا حالت نخست، مستلزم توجّه تام به پروردگار؛ ولی حالت دوم، موجب توجّه به غیر خداوند است؛ از این‌رو، نمی‌توان مدلول آیه را درباره آن حضرت پذیرفت. فخر رازی می‌نویسد: و هو أن اللائق بعلی(ع) أن یکون مستغرق القلب بذکر الله حال ما یکون فی الصلاة، و الظاهر أن من کان کذلک فإنه لا یتفرغ لاستماع کلام الغیر و لفهمه، و لهذا قال تعالی: الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۴۱] و من کان قلبه مستغرقا فی الفکر کیف یتفرغ لاستماع کلام الغیر[۴۲].
  • پاسخ:
  • از این اشکال چند پاسخ داده شده است:
  1. بر پایه روایات، پیامبر(ص) نیز گاهی نماز را کوتاه می‌کردند و آن را به سرعت پایان می‌دادند. هنگامی‌ که از ایشان علّت این کار پرسیده شد، فرمودند: "صدای گریه طفلی را شنیدم، گفتم شاید مادرش در مسجد (در حال نماز) باشد و از گریه او ناراحت شود"[۴۳]. از این‌رو هر قضاوتی نسبت به عملکرد پیامبر شود همان قضاوت نیز درباره عملکرد علی(ع) قابل جریان است.
  2. حالات اولیاء خدا یکسان نبوده، بلکه گوناگون و متغیر است و این تغییر، تابع جذبه‌های گوناگون پرودگار است و هیچ منافاتی ندارد که انسان کاملی نظیر آن حضرت، گاه مستغرق عالم توحید بوده و از حالات بشری دور و گاه در حالت معمولی و عادی باشند، از این‌رو این اختلاف حالات، به اراده و مشیّت پروردگار باز می‌گردد.
  3. توجّه آن حضرت در حین نماز، به کاری بوده، که مطلوب پروردگار است؛ پس این عمل، عبادتی در ضمن عبادت خواهد بود. عظمت روح ایشان چنان بود که می‌توانست در یک زمان دو عبادت را انجام دهد و این با حضور قلب در پیشگاه پروردگار، تنافی نخواهد داشت. چنین افرادی مظهر اسم جمال «يَا مَنْ لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ»‌اند. به دیگر سخن، "وَلیِّ حق"، در هر شأنی از شئون بندگی، غافل از شئون دیگر نیست. پس اگر بنده خدا در حال نماز مشغول است از شأن دیگر بندگی که ایتاء زکات است غافل نیست.
  4. شنیدن صدای سائل و کمک به او، توجّه به خویشتن نیست، بلکه عین توجّه به خدا است، علی در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و روشن است، بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خداست؛ صدقه پیش از آنکه به دست سائل برسد به دست خدا می‌رسد: أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۴۴]، و حضرت در واقع با خدا در ارتباط بوده است[۴۵].

سبب نزول آیه ولایت

به اتفاق شیعه و سنی آیه در مورد خاتم بخشی امیرالمؤمنین علی(ع) در حال رکوع نماز نازل شده است به طوری که نزدیک به ۲۰ نفر از صحابه و تابعین و بیش از ۶۰ نفر از راویان احادیث و مهم‌ترین دانشمندان اهل سنت بر این شان نزول صریحاً اعتراف کرده‌اند[۴۶].

متکلمان بزرگ اهل سنت مانند قاضی عضد الدین ایجی (م ۷۵۶) و میر سید شریف جرجانی (م۸۱۶) در کتاب شرح مواقف[۴۷] و سعد الدین تفتازانی (م۷۱۲) در شرح مقاصد[۴۸] و علاء الدین قوشجی حنفی اشعری (م ۸۷۹) در شرح تجرید الاعتقاد[۴۹] به اتفاق و اجماع بر این که شأن نزول آیه ماجرای خاتم بخشی امیرالمؤمنین است اذعان دارند. بنابراین توهم ابن تیمیه حرانی درباره شان نزول آیه ولایت که حتی جمع زیادی از محدثان و مفسران و متکلمان از اعلام اهل سنت را متهم به دروغ‌گویی کرده،[۵۰] خلاف اجماع مسلمانان و باطل است.

ماجرای بخشیدن انگشتری

داستان خاتم بخشی امیرالمؤمنین علی(ع) را جمع زیادی از صحابه و تابعین در شان نزول این آیه ذکر کرده‌اند. این نقل‌ها گرچه در بیان برخی جزئیات ماجرا اندک تفاوتی دارند اما در اصل مطلب مشترکند و ما در اینجا به یک نقل بسنده می‌کنیم: عبدالله بن عباس از قول ابوذر غفاری می‌گوید: روزی با رسول خدا(ص) در مسجد نماز می‌خواندم که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد، ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب نداد. در همین حال علی(ع) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد، پیامبر(ص) که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد. پس از فراغت از نماز سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا کرد که سینه او را فراخ گردانی و کارها را بر او آسان‌سازی و گره از زبان او بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیز موسی درخواست کرد هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا من محمد پیامبر و برگزیده توام، سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز، از خاندانم علی(ع) را وزیر من گردان تا به وسیله او، پشتم قوی و محکم گردد.

ابوذر می‌گوید: هنوز دعای پیامبر(ص) پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر(ص) گفت: بخوان پیامبر(ص) فرمود: چه بخوانم، گفت: بخوان: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۵۱] [۵۲].

حضور قلب در نماز و توجه به فقیر

بعضی گفته‌اند: علی(ع) با آن توجه خاصی که در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود چگونه ممکن است صدای سائلی را شنیده و به او توجه پیدا کند؟[۵۳] پاسخ: آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگی مادی و شخصی است و اما توجه به آنچه در مسیر رضای خدا است از جمله انفاق در راه خداوند تعالی، کاملاً با روح عبادت سازگار است. علاوه بر اینکه معنی غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان بی‌اختیار احساس خود را از دست بدهد بلکه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و برای خدا نیست برمی‌گیرد[۵۴]. ر.ک: معارف و عقاید

آيه ولایت

الفاظ آیه

برای تبیین و توضیح استدلال به آیه ولایت به عنوان نص بر امامت امیرالمؤمنین علی(ع) لازم است به واژگان آیه توجه کنیم:

۱- إنّما: دلالت لفظ انما بر حصر۔ یعنی اثبات حکم برای مذکور و نفی حکم از غیر مذکور - هم در لغت و هم در کاربرد‌های قرآنی مورد اتفاق است، بنابراین در آیه شریفه ولایت برای سه عنوان خدا و رسول والذین آمنوا، ثابت و از دیگران نفی شده است. ممکن است گفته شود: حصر در آیه به انضمام سبب نزول که مبنای استدلال برای اثبات امامت و خلافت امیرالمؤمنین گرفته شد، با اعتقاد شیعیان به امامت دوازده نفر سازگار نیست. پاسخ: حصر در آیه اضافی و نسبی است نه حقیقی یعنی نفی ولایت و امامت از دیگران در عرض ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) است بنابراین منافاتی با امامت فرزندان علی بعد از آن حضرت و در طول ولایت علی(ع) ندارد.

۲- ولی: کلمه وَلِیّ از ریشه وَلْی در لغت به معنی قرب و نزدیکی است. به صاحب اختیار و متصدی امری َولِیّ گفته می‌‌شود به خاطر قرب خاصی که با آن دارد مانند وَلِیّ دم، وَلِیّ میت و سلطان که ولی من لا ولی له است. و کلمه مولی به معنی سرپرست و صاحب اختیار و اولی به تدبیر است و سایر معانی آن به همین معنی بر می‌گردد[۷۷].

از کاربردهای "ولایت" و "ولی" به دست می‌آید که "ولایت" قربی است که باعث جواز نوع خاصّی از تصرف، مالکیت و تدبیر می‌شود؛ مثل "ولیّ میّت" که می‌تواند بعد از مرگ، در اموال او تصرف کند و "ولیّ صغیر" که می‌تواند در شئون مالی صغیر، اعمال تدبیر کند و "ولیّ نصرت" که می‌تواند در امور منصور، از جهت تقویتش در دفاع، تصرف کند و خداوند که "ولیّ بندگانش" است، امور دنیا و آخرت آنها را تدبیر می‌کند[۷۸]. "ولی" در آیه کریمه به ملاحظه اضافه شدن به ضمیر "کم" به معنی سرپرست و صاحب اختیار و مدبر امور همه مؤمنان است. همچنین با توجه به حصر، سایر معانی و کاربردهای ولی در این جا نمی‌تواند مراد باشد مثلا در آیه از کلمه ولی، دوست و یاور اراده نشده – هر چند می‌توان برای او نوعی تصرف در امر در نظر گرفت - زیرا این نوع از ولایت عام بوده و برای همه مؤمنان نسبت به یکدیگر ثابت است و با حصر و نفی از دیگران سازگار نیست.

ولی به معنی دوست: گفته شده با ملاحظه آیات قبل و بعد کلمه ولی به معنی دوست و یاور است یعنی در آیات قبل سخن از دوستی با یهود و نصاری است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۷۹] و در آیات بعد نیز می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۸۰]. بنابراین اگر ولی را در این آیه به معنای سرپرست و صاحب اختیار در تصرف بگیریم - که قابل استدلال برای اثبات خلافت و امامت باشد - با آیات قبل و بعد تناسب ندارد[۸۱].

پاسخ: در تبیین استدلال به آیه گفتیم کلمه "ولی" در آیه ولایت نمی‌تواند به معنی دوست و یاری کننده باشد، زیرا صفت دوستی و نصرت برای همه مؤمنان ثابت است نه مؤمنان خاصی که در آیه ذکر شده که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند یعنی با حصر "انما" تعارض دارد. و اما آیات قبل و بعد، اولاً شواهدی می‌بینیم که "ولایت" به معنای نصرت و محبّت نیست؛ زیرا در آخر همین آیه می‌فرماید: وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ[۸۲] و این تعبیرات، با ولایت به معنای "عدم دوئیت و رفع حجاب و یگانگی و سیطره روحی و تصرف در امور" مناسبت دارد، نه مجرد یاری خواستن و طلب کمک کردن. البته لازمه ولایت آنها، کمک خواستن از آنهاست.

بر فرض که ظهور سیاق و ترتیب آیات، مربوط به امامت علی(ع) نباشد، اما این ظهور سیاق، در مقابل تصریحات روایات و احادیث، بی‌اثر است؛ زیرا مسلمانان اتفاق دارند که دلیل، بر ترتیب، مقدم است و اگر بین دلیل و ترتیب، تعارض شد، باید تسلیم دلیل شد. علّت این عمل مسلمانان، این است که یقین ندارند جای آیه، همین است که نقل شده؛ زیرا همیشه ترتیب جمع‌ آوری قرآن با ترتیب نزول آیات، سازگار نیست و این مطلب، مورد اتفاق مسلمانان است. در قرآن، آیاتی آمده است که بر خلاف سیاق، نقل شده است؛ مانند آیه "تطهیر" که بین آیات مربوط به زنان پیامبر(ص) وارد شده، ولی خاصه و عامه تصریح کرده‌اند که درباره پنج تن اهل کساء(ع) است؛ پس حمل آیات برخلاف سیاق، ضرری به اعجاز قرآن و بلاغت آن نمی‌زند و اعتقاد به این مطلب، در صورت وجود دلیل، اشکال ندارد[۸۳].

٣- زکاة: اهل لغت دو معنی برای زکات گفته‌اند: اول "نمو و زیادت" و دوم "طهارت و پاکی" اما می‌توان گفت معنای اصلی "زکاة"، "نمو و زیادت" است و طهارت و پاکی، به همین معنی بر می‌گردد. صدقه و انفاق در راه خدا و زکات واجب نیز مناسب با همین معنی است؛ زیرا باعث زیادی اموال و پاکیزگی آن می‌شود[۸۴]. یادآور می‌شود که در کاربردهای قرآنی زکاة به من مصطلح فقهی نیست[۸۵]. بلکه در این معنا از کلمه صدقه استفاده شده است: إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۸۶].

۴- وهم راکعون: لفظ "رکوع" به معنای "خم شدن" است[۸۷]. و مراد یکی از اجزای نماز است نه به معنای مطلق خضوع و جمله وَهُمْ رَاكِعُونَ[۸۸] حالیه است. در روایات تفسیریه ذیل آیه ولایت عباراتی مانند: «وَقَفَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سَائِلٌ‏ وَ هُوَ رَاكِعٌ‏ فِي صَلَاةِ التَّطَوُّعِ» و «تَصَدَّقَ‏ بِخَاتَمِهِ‏ وَ هُوَ رَاكِعٌ‏» و «أَعْطَانِي‏ وَ هُوَ رَاكِعٌ‏» از شواهد قطعی و مسلم بر این ادعاست[۸۹].

حاصل سخن این که در آیه شریفه ولایت و سرپرستی در جامعه اسلامی مختص خدا و رسول او و امیرالمؤمنین علی(ع) است که در آیه با ذکر اوصاف به او اشاره شده است. این ولایت برای خداوند بالذات است و برای رسول خدا(ص) و بعد از آن حضرت برای امیرالمؤمنین(ع) به جعل از سوی خداوند تعالی است.

استعمال لفظ جمع در معنای مفرد: گفته شده: اگر آیه کریمه در باره امیرالمؤمنین(ع) است چرا کلمات "الذین، آمنوا، الذین، یقیمون، یؤتون، هم، راکعون" که برای جمع است به کار گرفته شده؟ بنابراین استعمال در غیر موضوع له است و نیاز به قرینه دارد[۹۰].

پاسخ: اولاً در قرآن کریم مکرر دیده می‌شود که از مفرد به لفظ جمع، تعبیر آورده شده است علامه امینی در موسوعه گران‌سنگ الغدیر بیش از ۲۰ مورد از کاربردهای قرآنی لفظ جمع و اراده فرد که دانشمندان اهل سنت به آن اذعان دارند را ذکر کرده‌اند[۹۱].

ثانیاً در آیه مورد بحث نیز عبارت أَيُّهَا الَّذِينَ...[۹۲] به معنای مفرد به کار نرفته، بلکه به معنای جمع است، ولی مصداق خارجی آن در زمان رسول الله(ص) منحصر به علی(ع) بوده است؛ بنابراین، مجاز و خلاف ظاهر نیست؛ زیرا وقتی استعمال، مجازی است که لفظ عام را فقط در یک فرد خاص به‌کارگیریم، اما اگر لفظ عام و کلّی را در موردی که یک فرد بیشتر ندارد، استعمال کنیم، ضمن این که فقط بر همان فرد دلالت می‌کند، مجاز و خلاف ظاهر نخواهد بود[۹۳].

در این که حکمت و سر استفاده از صیغه جمع به جای مفرد در آیه ولایت چیست وجوهی گفته شده از جمله: زمخشری (م ۵۳۸) در تفسیر کشاف می‌نویسد: این آیه در شأن علی(ع) نازل شده است و سرّ این که لفظ جمع در آیه آمده أَيُّهَا الَّذِينَ...[۹۴] با این که در مورد یک فرد بیشتر نیست آن است که مردم را به چنین فعلی ترغیب کند و بیان فرماید که بر مؤمنان لازم است که این‌گونه فضیلت‌ها را کسب کنند و بر خیر و احسان و دستگیری از فقرا کوشا باشند؛ به طوری که حتی به اندازه یک نماز، آن را به تأخیر نیندازند[۹۵].

دلالت آیه

نخست: دلالت بر نصب امام

  • در استدلال به آیه نکات ذیل قابل توجه است:
  1. معنای "ولی" هرچند مختلف مانند دوستی، نزدیکی است، اما با توجه به اینکه در آیه شریفه از ادات حصر إِنَّمَا استفاده شده و معنایش این است که آیه در صدد حصر ولیّ مؤمنان به تعداد محصور و محدود "الله، پیامبر و زکات‌دهنده در حال رکوع" بوده است، لازمه آن اراده معنای سرپرستی و حاکم از معنای "ولی" است؛ چراکه حصر معنی "ولی" به موارد فوق معنا ندارد، مثلاً اینکه شما فقط خدا، پیامبر و زکات دهنده در حال رکوع را دوست دارید یا با آنها رابطه برقرار کنید یا فقط آنها را یاری کنید. پس معنای حاکم و سرپرستی با حصر کاملاً منطبق و سازگار است؛ چراکه آیه شریفه در صدد بیان سرپرستی مسلمانان است که نخست خداوند و رسولش بعد فرد زکات دهنده در حال رکوع است که خواهیم گفت تنها حضرت علی(ع) است.
  2. نکته دیگر اینکه از آنجا که ولی بودن الله و رسولش به معنای زعامت و صاحب امر و اختیار بودن است، چون ولایت علی(ع) در آیه مزبور به ولایت الله و رسولش عطف شده، سیاق ادبی آیه مقتضی است که ولایت در هر سه مورد یکی باشد.
  3. اگر معنای غیر امامت و حکومت برای "ولی" در آیه لحاظ شود، تفسیر و ترجمه آیه در فراز وَهُمْ رَاكِعُونَ مشکل خواهد شد. مثلاً گفته شود همانا دوست یا کمک کننده شما خدا و رسولش و نیز آن دسته از مؤمنان است که در حال رکوع زکات می‌‌دهند. پرسش این است که مگر مؤمنان در غیر حالت رکوع دوست و یاور مسلمانان نیستند، اصلاً آیه چرا "ولی" را به حالت خاص رکوع تقیید و تهدید کرده است[۹۶].
  4. در روایات متعدد فریقین وارد شده است که آیه فوق درباره حضرت علی(ع) نازل شده است، آنگاه که سائلی وارد مسجد شد، حاضران به حاجت وی پاسخ ندادند، حضرت علی(ع) که در حال رکوع بود به انگشترش اشاره کرد و آن را به سائل بخشید، آیه بعد از این جریان نازل شد [۹۷].
  5. شاید برخی درباره نکات پیش‌گفته تردید کنند، برای تکمی‌ل استدلال خود به روایت نبوی ناظر به مورد بحث اشاره می‌‌شود تا هر نوع تردید در استفاده امامت و حکومت از آیه شریفه از بین برود. در منابع اهل سنت آمده است بعد از بخشش انگشتری توسط حضرت علی(ع) در حال رکوع پیامبر(ص) رو به آسمان از خداوند خواست مانند موسی که برادرش هارون را وزیر و پشتیبان وی قرار داد - برای وی علی(ع) را وزیر تعیین کند: "خداوندا!... از خاندانم، على(ع) را وزير من گردان تا به وسيله او، پشتم قوى و محكم گردد"[۹۸]. ابوذر غفاری که گزارش‌گر حدیث است می‌‌گوید بلافاصله آیه فوق نازل شد. روایات مشابه روایت فوق در منابع شیعی وارد شده است که اینجا مجال طرح آنها نیست [۹۹][۱۰۰].

دوم: دلالت بر ولایت تشریعی امام

  1. تمام معارف اصیل دین - اعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی؛ خواه کلی و خواه جزئی - نازل شده، در نتیجه دین جای خالی برای آنکه پس از آن، معرفتی بدان افزوده شود، ندارد؛
  2. تمام معارف کلی به همراه برخی جزئیات آنها بیان شده، و به اعتبار همان معارف کلی، اکمال دین تحقق یافته است؛
  3. تنها معارف کلی دین بیان شده؛ اما تفصیل آنها بیان نشده است؛ بگونه‌ای که اگر کسی به آن معارف کلی مراجعه کند، می‌تواند حقیقت را یافته، هدایت شود.

شبهات مرتبط با آیه

نخست: عدم احتجاج امام امیر المؤمنین(ع) به این آیه

گفته شده اگر آیه نص در امامت و خلافت است چرا علی(ع) با این دلیل روشن استدلال نکرد؟[۱۱۱] پاسخ آن حضرت در موارد متعدد، به این آیه تمسّک جسته‌اند که در منابع معتبر نقل شده است و در اینجا فقط به دو مورد اشاره می‌کنیم:

  1. در روز شوری در برابر سعد بن ابی وقاص، عثمان، عبد الرحمن بن عوف، طلحه و زبیر، به این آیه احتجاج نموده و فرمودند: آیا غیر از من در میان شما کسی هست که در حال رکوع، زکات داده و درباره او این آیه ولایت نازل شده باشد؟ همه گفتند: نه[۱۱۲].
  2. روایت شده است که حضرت(ع) فضایل خود را برای ابوبکر شمردند از جمله این که فرمودند: تو را به خدا قسم آیا در قضیه زکات انگشتر، ولایت از طرف خدا برای تو مقرر شده یا برای من؟ گفت: بلکه برای تو[۱۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند؛ سوره مائده، آیه: ۵۵.
  2. المراجعات، ص‌۲۲۶ و ۲۲۹.
  3. متکلمان امامیه از دیرباز به این آیه به عنوان نص بر خلافت امیر المؤمنین علی(ع) استدلال کرده‌اند سید مرتضی (م۴۳۶) الذخیره فی علم الکلام، ص ۴۳۸ و شیخ الطائفه طوسی (م ۴۶۰) آیه ولایت را قوی‌ترین نص بر امامت امیرالمؤمنین(ع) می‌داند. تلخیص الشافی، ج۲. ص۱۰.
  4. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  5. غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸.
  6. مقامی، مهدی،درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۴۵.
  7. لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.
  8. مقامی، مهدی،درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۴۶.
  9. ارتباط و تأثیر دو گونه است: دوجانبه و یک‌جانبه. اگر تأثیر متقابل و دو جانبه بود، اولی، ولی دومی‌است و دومی‌نیز ولی اوّلی است. مانند: اخوّت و برادری که اگر حسن برادر حسین است، حسین نیز برادر حسن است، ولی اگر تأثیر یک‌جانبه بود، اولی، ولیّ دومی‌است و دومی‌مولّی‌علیه اولی است؛ یعنی دومی‌تحت ولایت اولی قرار دارد؛ مانند ابوّت و بنوّت.
  10. مقامی، مهدی،درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۴۶-۱۴۷.
  11. الغدیر، ج۳، ص۱۵۶-۱۶۲.
  12. غایة‌المرام، ص۱۰۳-۱۰۹.
  13. احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹-۴۰۸.
  14. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.
  15. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.
  16. شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۰۹-۲۴۸.
  17. مقامی، مهدی،درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۴۷-۱۴۸.
  18. روح‌المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.
  19. مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰-۳۲۱.
  20. مقامی، مهدی،درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۴۹.
  21. منهاج الکرامة فی معرفة الأمامة، تألیف علامه حلّی، یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که در تبیین عقاید امامیه نگاشته شده است این کتاب تا جایی اهمیت یافت که کسی همچون ابن‌تیمیه را بر آن داشت تا کتاب منهاج السنه را در ردّ آن بنگارد.
  22. قد أجمعوا أنّها نزلت في علي من أعظم الدعاوى الكاذبة; بل أجمع أهل العلم بالنقل على أنّها لم تنزل في علي بخصوصه وأنّ عليا لم يتصدق بخاتمه في الصلاة وأجمع أهل العلم بالحديث على أنّ القصة المروية في ذلك من الكذب الموضوع؛ منهاج السنه، ج۷، ص۱۲.
  23. المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۵.
  24. شرح المواقف، ج۴، ص۳۶۰.
  25. شرح المقاصد، ج۵، ص۱۷۰.
  26. مقامی، مهدی،درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۴۹-۱۵۱.
  27. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.
  28. المیزان، ج۶، ص۷.
  29. الغدیر، ج۳، ص۱۵۶.
  30. «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.
  31. الجامع لاحکام القرآن، ج۴، ص۲۹۷.
  32. «از تو نظر می‌خواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر می‌دهد که اگر مردی مرد و دارای فرزندی نبود و خواهری داشت، نصف میراث او به این خواهر می‌رسد و برادر نیز از خواهر (تمام دارایی را) ارث می‌برد، اگر خواهر فرزندی نداشته باشد و اگر خواهران (مرد مرده) دو تن باشند دو سوم از میراث را می‌برند و اگر (میراث‌بران) گروهی برادر و خواهر باشند هر مرد برابر با بهره دو زن ارث می‌برد؛ خداوند (این احکام را) برای شما بیان می‌دارد مبادا که گمراه شوید و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۱۷۶.
  33. الجامع لاحکام القرآن، ج۶، ص۲۸.
  34. فان قلت کیف صح أن یکون لعلی و اللفظ لفظ جماعه؟ قلت: حی به علی لفظ الجمع، وان کان السبب فیه رجلا واحدا لیرغب الناس فی مثل فعله، فینالوا مثل ثوابه؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۹.
  35. مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۴.
  36. المیزان، ج۶، ص۹ ٣.
  37. تفسیر تسنیم، ج۲۳، ص۱۲۵.
  38. «إِنَّمَا يَعْنِي أَوْلَى بِكُمْ أَيْ أَحَقُ بِكُمْ وَ بِأُمُورِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَمْوَالِكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي عَلِيّاً وَ أَوْلَادَهُ الْأَئِمَّةَ(ع) إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۲۸؛ غایة‌المرام، ج۲، ص۱۵.
  39. بحارالأنوار، ج۹، ص۳۵.
  40. مقامی، مهدی،درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۵۱-۱۵۵.
  41. «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
  42. مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۶.
  43. سنن النبی، ص۲۷۳.
  44. «آیا ندانسته‌اند: خداوند است که از بندگانش توبه را می‌پذیرد و زکات‌ها را دریافت می‌دارد و خداوند است که توبه‌پذیر بخشاینده است؟!» سوره توبه، آیه ۱۰۴.
  45. مقامی، مهدی،درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۵۵-۱۵۷.
  46. ر.ک: الغدیر، ج ۳، ص ۱۵۵ و امامة امیرالمؤمنین فی الکتاب المبین، ص۲۰.
  47. شرح المواقف، ج۸، ص ۳۶۰.
  48. شرح المقاصد، ج۵ ص۲۷۰.
  49. شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۸.
  50. دقائق التفسیر، ج ۲، ص ۲۰۶.
  51. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  52. ر.ک: الکشف والبیان المعروف بتفسیر الثعلبی، ج۴، ص۸۱ وشواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۲۳۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۳۷۶، فضائل الخمسه من الصحاح السنه باب فی أن علیا(ع) وزیر النبی(ص)، ج۱، ص۳۳۷ و تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۲۱.
  53. ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص۳۰.
  54. ر.ک: تفسیر نمونه، ج۴، ص ۴۲۸ و امامت پژوهی، ص ۲۹۵.
  55. سوره مائده، آیه: ۵۵.
  56. احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ محمود بن عمر زمخشری، اساس البلاغة، ص۵۰۹؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.
  57. احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ اسماعيل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۶، ص۲۵۲۸؛ صاحب بن عباد، المحيط فی اللغة، ج۱۰، ص۳۸۱.
  58. برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، تفسير القرآن المجيد، ج۱، ص۱۸۲؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۱، ص۳۳۷؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۷، ص۲۵؛ ملافتح الله کاشانی، تفسير منهج الصادقین، ج۳، ص۲۶۵؛ محمد جواد مغنیه، تفسير الكاشف، ج۳، ص۸۲؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۸-۵؛ سید محمد حسين فضل الله، من وحی القرآن، ج۸، ص۲۳۰-۲۳۲.
  59. برای نمونه، ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ عبدالرحمان بن محمد بن ابی حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۱۶۲ و ۱۱۶۳؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۲؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، تفسير القرآن العظيم، ج۳، ص۱۲۵؛ حسن بن محمد نیشابوری، غرائب القرآن، ج۲، ص۶۰۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۳؛ سید محمد طنطاوی، التفسير الوسيط، ج۴، ص۲۰۱.
  60. قاعده یادشده بر اساس دو اصل است: نخست آنکه ظاهرترین معنا از آیه آن است که «واو» در عبارت وَهُمْ رَاكِعُونَ، حالیه است. حالیه بودن «واو» به تأیید برخی از مفسران اهل سنت نیز رسیده است (ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۴۹؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۴؛ محمود بن عبدالرحیم صافی، الجدول فی اعراب القرآن الكريم، ج۶، ص۳۸۶)؛ دوم آنکه مقصود از «زکات»، همان زکات مصطلح فقهی - که حقیقت شرعیه یا متشرعه است - نیست؛ بلکه مراد از آن، همان صدقه است که در موارد پرشماری از قرآن کریم به همین معنا وارد شده است (ر.ک: انبیاء، ۷۳؛ مریم، ۵۵ و ۳۱؛ اعلی، ۱۵). گفتنی است برخی عالمان اهل سنت در‌این‌باره تشکیک‌هایی کرده‌اند که اندیشمندان شیعی نیز به آنها پاسخ داده‌اند (ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۶؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۱۰).
  61. «مردان و زنان باایمان، ولیّ [و یار و یاور] یکدیگرند. امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می‌کنند. به زودی خدا آنان را مشمول رحمت خویش قرار می‌دهد و خداوند، توانا و حکیم است» (توبه، ۷۱).
  62. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۷ تا ۲۶۲.
  63. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۷ تا ۲۶۲.
  64. قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ...؛سوره آل‌عمران، آیه:۲۶.
  65. «در آنجا ثابت شد که ولایت از آن خداوند برحق است. اوست که برترین ثواب و بهترین عاقبت را دارد» (کهف، ۲۴).
  66. عبيدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹-۲۴۷.
  67. احمد بن عبدالحليم بن تيميه حرانی، منهاج السنة النبوية، ج۷، ص۱۱.
  68. برای نمونه، ر.ک: عبدالرحمان بن محمد بن ابی حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۱۶۲ و ۱۱۶۳؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ احمد بن ابراهيم ثعلبی نیشابوری، الكشف و البیان، ج۴، ص۸۰؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، تفسير القرآن العظيم، ج۳، ص۱۲۶؛ احمد بن يحيى بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۰. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: سید علی حسینی میلانی، نگاهی به آیه ولایت، ص۲۴ و ۲۵.
  69. جعفر سبحانی، کاوش‌هایی پیرامون ولایت، ص۱۲۴. همچنین برای دستیابی به نام راویان این واقعه، ر.ک: عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۲، ص۹۲.
  70. عبيدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۳۶؛ موفق بن احمد خوارزمی، المناقب، ص۲۶۵؛ محمد بن یوسف زرندی حنفی، نظم درر السمطین، ص۸۸؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۴.
  71. برای نمونه، حسین بن ابی العلاء در ضمن روایتی معتبر از امام صادق(ع) پرسید: آیا اطاعت اوصیا واجب است؟ حضرت فرمود: آری، آنها کسانی هستند که خداوند در وصف آنها فرمود: أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ، و آنها کسانی هستند که خداوند درباره آنها فرمود: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۹). برای تفصیل بیشتر از روایات، ر.ک: محمد مؤمن قمی، الولاية الالهية الاسلامية، ج۱، ص۲۲-۳۰.
  72. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۷ تا ۲۶۲.
  73. سوره مائده آیه۵۵
  74. از جمله ر. ک: الغدیر، ج ۳ ص ۱۵۶، المراجعات، نامۀ ۴۰ تا ۴۸، بحار الأنوار، ج ۳۵ ص ۱۸۳، دانشنامه امام علی، ج ۱۰ص ۱۴۱، نفحات الأزهار، ج ۲۰ ص ۹، احقاق الحق، ج ۱۴ ص ۲
  75. نفحات الأزهار، ج ۲۰ ص ۱۳
  76. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۰.
  77. معجم مقاییس اللغه (ولی) الواو و اللام و الياء: أصلٌ‏ صحيح‏ يدلُّ‏ على‏ قرب‏. من ذلك‏ الوَلْيُ‏: القرْب. يقال: تَبَاعَدَ بعد وَلْى‏، أى قُرْبٍ. و جَلَسَ ممّا يَلِينى‏، أى يُقارِبُنى. و الوَلِىُّ: المَطَر يجى‏ءُ بعد الوَسْمىّ، سمِّى بذلك لأنَّه‏ يلى‏ الوسمِىّ. و من الباب‏ المَوْلَى‏: المُعْتِقُ و المُعْتَق، و الصَّاحب، و الحليف، و ابن العَمّ، و النَّاصر، و الجار؛ كلُّ هؤلاءِ من‏ الوَلْىِ‏ و هو القُرْب. و كلُّ مَن‏ ولِىَ‏ أمرَ آخرَ فهو وليُّه‏. و فلانٌ‏ أولى‏ بكذا و مفردات الفاظ القرآن، ص ۵۸۸ و ر.ک: اقسام المولی فی اللسان تالیف شیخ مفید ص۲۷.
  78. المیزان، ج ۶، ص ۱۲.
  79. «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.
  80. «ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی می‌گیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.
  81. ر.ک: التفسیرالکبیر (مفاتیح الغیب)، ج ۱۲، ص ۳۸۴.
  82. «و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است» سوره مائده، آیه ۵۱.
  83. ر.ک: المراجعات، مراجعه ۴۴، ص ۱۶۷و ص۳۱۹ و نیز ر.ک: اهل البیت فی آیة التطهیر.
  84. ر.ک: امامت پژوهی (بررسی دیدگاه‌های امامیه، معتزله واشاعره)، ص ۲۸۰.
  85. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۱۰.
  86. «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
  87. مقاییس اللغه، ج۲، ص۴۳۴ و المفردات، ص ۳۶۴.
  88. «و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  89. ر.ک: الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج ۲، ص ۲۹۳.
  90. ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۲۸ و المیزان، ج ۶، ص ۹ و شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۷۲.
  91. رک: الغدیر، ج ۳، ص۱۶۳ و تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۲۶ مانند آیه يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا «می‌گویند: چون به مدینه باز گردیم» سوره منافقون، آیه ۸. در اینجا می‌فرماید: يَقُولُونَ که جمع است با این که به اتفاق علما، گوینده این سخن، یک نفر (عبد الله بن ابی، رئیس منافقان) بیش نبوده است. و در آیه ۱۷۲ سوره آل عمران در داستان جنگ احد. الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا «کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳. و بعضی از مفسران شان نزول آن را درباره نعیم بن مسعود که یک فرد بیشتر نبود می‌دانند در آیه مباهله می‌بینم که کلمه "نسائنا" به صورت جمع آمده در صورتی که منظور از آن طبق شأن نزول‌های متعددی که وارد شده فاطمه زهرا(س) است. و همچنین "انفسنا" جمع است در صورتی که از مردان غیر از پیغمبر کی جز علی(ع) در آن جریان نبود.
  92. «ای مؤمنان!» سوره مائده، آیه ۵۷.
  93. ر.ک: المیزان فی تفسیر القران، ج ۶، ص ۹ و امامت پژوهی، ص ۲۹۰ برای مثال، وقتی که تنها یک نفر در اطاق باشد، اگر بگوییم: انسان در اطاق است، واضح است که منظور، همان یک فرد خواهد بود، اما استعمال مجازی نیست؛ چون تصرّف در معنای لفظ نشده است، بلکه مصداق خارجی، یک مورد بیشتر نیست.
  94. «ای مؤمنان!» سوره مائده، آیه ۵۷.
  95. ر.ک: الکاشف عن حقائق غوامض التنزیل و عین الأقاویل فی وجوه التاویل، ج۱، ص۶۴۸. وجوه دیگری نیز بیان شده ر.ک: مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۲۶. و المراجعات، مراجعه ۴۲.
  96. ر.ک: فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ج ۲، ص ۱۸.
  97. ر.ک: تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۸۹۵۰، ج ۴۵، ص ۹۸۸۵؛ البدایة و النهایة، ج ۷، ص ۳۵۸؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۱۰۵؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۱۲۹. جای تعجب است که با وجود این منابع متعدد اهل سنت برخی مدعی‌اند شأن نزول فوق در آثار اهل سنت یافت نمی‌ شود. (تئوری امامت در ترازوی نقد، ص ۵۳).
  98. «اللَّهُمَّ ...وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي عَلِيّاً اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي أَو ظَهْرِي»؛ تذکرة الخواص، ص ۱۵؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۳۰؛ فرائد المسطین، ج ۱، ص ۱۹۲.
  99. ر.ک: موسوعة الامام علی(ع)، ج ۲، ص ۲۰۲، و نیز: تفاسیر مختلف، ذیل آیه ۵ مائده.
  100. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  101. این آیه از دیرباز مورد بحث میان عالمان شیعه و سنی بوده است و متکلمان شیعی از این آیه برای اثبات ولایت امام علی(ع) بهره جسته‌اند. برای نمونه، ر.ک: فضل بن شاذان نیشابوری، الایضاح، ص۱۹۹؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۱۸۴؛ ابوالفتح کراجکی، التعجب، ص۱۱۹؛ ملاعبدالرزاق لاهیجی، سرمایه ایمان، ص۱۲۳ و ۱۲۴. متکلمان زیدی نیز از این آیه برای اثبات امامت امام علی(ع) استفاده کرده‌اند؛ ر.ک: احمد بن محمد بن صلاح شرفی، شرح الاساس الكبير، ج۱، ص۵۲۵؛ قاسم بن محمد بن علی زیدی، الاساس لعقائد الاكياس، ص۱۴۹ و ۱۵۰.
  102. ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌دهند؛ سوره مائده، آیه:۵۵.
  103. با توجه به آنکه عالمان شیعی تلاشی سترگ در‌این‌باره داشته‌اند، از تکرار آن مباحث خودداری کردهایم. برای تفصیل در‌ این‌ باره، ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسير القران، ج۶، ص۵-۱۲؛ گروهی از نویسندگان، الإمامة و الولاية فی القرآن الكريم، ص۶۹-۷۲. هرچند در ادامه اشارهای کوتاه به برخی مباحث پیرامون این آیه خواهیم داشت.
  104. سوره کهف، آیه:۴۴.
  105. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۱۸۵ - ۱۸۸.
  106. سوره مائده، آیه:۳.
  107. برای آشنایی با تعاریف گوناگون درباره «دین»، ر.ک: دیویدای. پیلین، مبانی فلسفه دین، ص۳۲ و ۳۳؛ عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، ص۲۴-۴۰؛ محمد مهدی بهداروند، «تبيين و تحلیل مفهوم دین»، در: رواق اندیشه، ش۳۰، ص۷۷-۱۰۱.
  108. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، ص۱۱۱.
  109. درباره اینکه بخش یادشده، مستقیما از جانب خداوند به امامان گفته شده تا ایشان به مردم ابلاغ کنند یا خیر، در آینده به تفصیل سخن خواهیم گفت و در این مقام، تنها درصدد بررسی فرض نخست - یعنی حق تشریع - هستیم.
  110. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.
  111. ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۲۸.
  112. ر.ک: بحار الأنوار، ج ۳۱، ص۳۷۷ و سایر منابع مانند: غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص و العام، ج۲، ص۲۰.
  113. ر.ک: الإحتجاج، ج۱، ص ۱۱۸.