بحث:ختم نبوت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ارزیابی مجدد (فرقانی)

@Bahmani:

سلام علیکم متاسفانه مقاله حاضر برغم ارزیابی های متعدد همچنان دچار اشکالات متعدد است که نیازمند اصلاح می باشد

  1. معناشناسی
    1. در سرفصل معناشناسی، دو سرفصل معنای لغوی و اصطلاحی ایجاد کنید و مطالب هر بخش را تفکیک نمایید. در سرفصل معنای اصطلاحی هم این واژه را در اصطلاح قرآن وروایات و نیز اصطلاح متکلمان اسلامی به تفکیک بیان کنید و هر بخش را به منبع معتبر خود مستند سازید هر چند متکلمان اسلامی هم در بیان معنای اصطلاحی این واژه وامدار قرآن و روایات هستند، مثلا در مستند سازی معنای کلامی به منابع دست اول کلامی آدرس دهید نه منابع تفسیری و یا منابع دست دوم
    2. رفرنس های شماره 2 و 6 لازم است به منابع معتبر لغوی مستندسازی شوند
    3. در رفرنس شماره 1 منابع دیگری نیز اضافه کنید و یک منبع برای معانی متعدد این واژه کم است
  2. تاریخچه بحث
    1. در سطر اول دو مرتبه واژه (ضروریات دین) ذکر شده اما دو معنای متفاوت برای آن شده است
    2. یادداشت دوم در توضیح ضروری دین را مستند سازید
    3. صدر و ذیل این عبارت همخوانی ندارند (هر چند این مسأله، به جهت اینکه از ضروریات دین است تا دوران معاصر، به صورت مستقل و گسترده در آثار پیشینیان بررسی نشده، اما در آثار مختلف این مسئله مطرح شده است) اگر این مساله از ضروریات دینی است پس حتما علمای اسلامی به آن اهتمام داشته اند نه اینکه تا دوران معاصر به آن توجهی نکنند و ...
    4. ادعای عدم توجه پیشینیان به بحث خاتمیت صحیح نیست چرا که برخی همچون مرحوم شیخ مفید در کتب خویش مثل النکت الاعتقادیه (چاپ کنگره ج10 ص38 والارشاد ج1 ص8) نه تنها به مساله خاتمیت اشاره کرده بلکه ادله آن را هم بیان کرده اند
    5. آدرس شماره 10 نقض کننده ادعای قبلی است که گفته شده علما تا دوران معاصر به این مطلب توجهی نکرده اند.
    6. پاراگراف دوم این بخش از جمله: (در دوران معاصر، پیدایش برخی فرقه‌ها مانند بابیت و بهائیت .... تا انتهای پاراگراف) نیاز به ویرایش محتوایی و نگارشی دارد
    7. رفرنس شماره 12 به خود کتاب خاتمیت شهید مطهری مستند شود
  3. دلایل خاتمیت
    1. یادداشت 4 مستند شود
    2. آیات ضمنی شماره گذاری شوند
    3. آیات ضمنی مستند نشده اند
    4. دلالت آیات ضمنی بر مدعا نیازمند تبیین و تقریر بیشتر است و توضیحات خیلی خلاصه بیان شده
    5. بهتر است در بخش روایات یک عنوان کلی ذکر شود و بعد از آن روایاتی ذیلش به عنوان نمونه بیاید نه اینکه از ابتدا متن روایات آورده شود
    6. اکثر استنادات روایات در این بخش از منابع شیعه است حال آنکه در ابتدا گفته شده که در روایات شیعه و سنی احادیث بسیاری در این خصوص وجود دارد
  4. فلسفه خاتمیت
    1. این جمله نیاز به ویرایش دارد (در واقع پیامبر (ص) سرنوشت جامعه بشری بعد از خود را به امامت واگذار کردند، نه پیامبر بعدی و در زمان غیبت امام معصوم نیز به عالمان و مجتهدان واجد‌ شرایط سپرده شده است؛ از اینرو، نیاز به ارسال پیامبر و دین جدیدی نیست)
  5. دیدگاه دانشمندان مسلمان...
    1. در صفحه بحث به دیدگاه مفسران، متکلمین، فلاسفه و عرفا اشاره شده که بهتر بود این بخش در اصل مقاله یا در قسمت تاریخچه بحث و یا در آخر بحث خاتمیت نیز منعکه طور موجز مطرح شود
    2. در تاریخچه ادعا شده بحث از خاتمیت تا دوران معاصر در آثار پیشینیان نیامده، این ادعا با آنچه در بخش دیدگاه دانشمندان اسلامی در این خصوص در صفحه بحث آمده نقض می شود
  6. منابع و کتابنامه
    1. الگوی نوشتن منابع در پایان مقاله یکی نیست به عنوان مثال در بعضی موارد نام خانوادگی مولف ذکر نشده و در بعضی موارد ذکر شده.
    2. در مواردی ترتیب نام خانوادگی و نام مولف رعایت نشده
    3. این مقاله کتابنامه ندارد مراد از کتابنامه شناسنامه منابع با ذکر ناشر، تاریخ و مکان نشر است

--فرقانی (بحث) ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۱۱ (+0430)

ارزیابی (امینی)

به نظر بنده جای بحث ختم نبوت در نگاه مستشرقان خالی است. با توجه به اینکه برخی از این آثار ترجمه نشده اند، اگر بنا به نوشتن شد من میتوانم کمک کنم.Amini (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۳۷ (+0330)

@Amini: لطفاً منابع مقاله «ختم نبوت در نگاه مستشرقان » رو اول معرفی کنید.

ارزیابی/ساقی

@Jokar و Bahmani:

  • چند نکته درباره مقاله ختم نبوت:
  1. رفرنس در عبارت زیر غلط است: «واژه خاتمیت که از اسم خاتم و از ریشه خ،ت،م ساخته شده است، در لغت عرب به معنای کلی "رسیدن به آخر"، "غیر قابل نفوذ"، "غیر قابل افزایش"، "پایان" و "انجام"، آمده است»[۱].
  2. در قسمت «تاریخچه بحث» دو مسئله وجود داره یکی اینکه باید بازنویسی بشه عبارت‌ها توالی زیادی دارند و بی نظمند؛ دوم اینکه در این قسمت: «...ایجاد سوال‌های ناشی از دوران نوین و متاثر از نظریه تجربه دینی اقبال لاهوری...» باید همانند مواردی که یادداشت نوشته شده باید برای مفهومِ تجربه دینی‌ای که اقبال لاهوری مطرح کرده یادداشت زد و در آنجا به طور مفید و مختصر توضیح داد.
  3. در بخش دلایل خاتمیت: شکل نگارش قسمت دلایل روایی خوب نیست و چه‌بسا بگم نادرست است؛ منظورم از شکل نادرست این است که در چنین مواردی که داریم مثال می‌زنیم نباید این‌گونه نوشت: «حدیث نبوی دیگری نقل شده است که ایشان فرمودند...» یا «همچنین، امام علی (ع) فرموده‌اند...» همچنین یک واژه پیوندی است و باید پس از جمله‌ای بیاید که توضیح یا اضافه‌ای بر قبل است و ما اون جمله رو با نشانه «؛» مشخص می‌کنیم. دو راه برای حل مسئله وجود داره: یکی اینکه چهار مثال رو به صورت خطی و توضیحی در بیاریم و نه جداگونه، دوم اینکه به صورت مصداق و جداگونه مطرح کنیم که آن وقت باید شکل موجود اصلاح شود. البته در صورت انتخاب راه نخست نیز باید شکل نوشتار اصلاح شود و به صورت خطی تنظیم شود.
  4. در قسمت «کمال و جامعیت اسلام»، عبارت «با استناد به آیه سوم سوره مائده، معروف به آیه اکمال، دین اسلام، دینی جامع و کامل است و نیاز انسان به دین را تا پایان دنیا کفایت می‌کند. در نتیجه، با وجود دین اسلام و جامعیت آن دیگر نیازی به دین جدید نیست» اینجا نیاز داریم آیه اکمال آورده شود؛ در پاورقی مناسب تر است.
  5. در قسمتِ «تکامل عقل بشر و بی‌نیازی به نبوت» در عبارتِ «برخی از عالمان معاصر، تکامل عقل بشر که مستلزم بی نیازی از نبوت است را یکی از علل ختم نبوت دانسته است....» ابهامی نهفته است که آن عالمان چه کسانی هستند؛ بهتر است اگر آن عالمان معلومند معرفی کنیم(شاید این ایراد سلیقه‌ای باشه)
  6. کل متن هم نیازمند ویرایش فنی و صوری و نیز زبانی است.
  7. شهید بهشتی یک کتاب با موضوع خاتمیت دارند که فکر می‌کنم می‌تواند منبع خوبی برای این موضوع باشد.

--saqi (بحث)

@Saqi: ضمن تشکر از نکات مفید شما، نسبت به نکته شماره ۱، منظورتان اینست که باید با "ر.ک." بیاید؟ --Jokar (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۶ (+0430)
@Jokar: ممنون. خیر! نکته این است که اساساً ارجاع باید به منبع دست اول باشد؛ در اینجا منبعی که ارجاع داده شده دست اول نیست؛ چون وقتی داریم معنای لغت را بیان می‌کنیم باید به کتب مرجع لغوی ارجاع داده شود؛ به عبارت دیگر، منبع دست اول برای تبیین معنای لغوی کتاب‌های لغت مثل مجمع البحرین، لسان العرب و ... هستند.--saqi (بحث)





آثاری برای معرفی

  1. پایان پیامبری (محمد علی سلیمانی)
  2. خاتمیت و پرسش‌های نو (سید مرتضی حسینی شاهرودی و محمد اسحاق عارفی شیرداغی)
  3. امامت سر خاتمیت (عباس جوارشکیان)
  4. خاتمیت امامت و مهدویت (رحیم لطیفی)
  5. فلسفه امامت و خاتمیت با تأکید بر شبهات (مریم پوررضاقلی)
  6. آیین خاتم (محمد حسن قدردان قراملکی)
  7. خاتمیت (محمد حسن قدردان قراملکی)
  8. ختم نبوت (مرتضی مطهری)
  9. خاتمیت (مرتضی مطهری)
  10. خاتمیت و ولایت (جعفر سبحانی تبریزی)
  11. خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل (جعفر سبحانی تبریزی)
  12. راز خاتمیت و جاودانگی اسلام (اسدالله کرد فیروزجایی)
  13. برگزیدگان الهی (محمد رضا کریمی)
  14. نتایج سیاسی خاتمیت (محمد منصورنژاد)
  15. نبی خاتم و دین کامل (سید ابوالحسن علی حسنی ندوی)
  16. خاتمیت در محضر علما (سعیده سادات نبوی)
  17. خاتمیت و تأملی در مفهوم آن (محمد صدرزاده)
  18. خاتمیت از دیدگاه قرآن و سنت و شبهات مربوط به آن (محمد جعفر امامی و محسن آشتیانی)
  19. آخرین دین آخرین پیامبر (حسن خرمی آرانی)
  20. خاتمیت و استمرار فیض (عباس مهاجرانی)
  21. جاودانگی و پویایی شریعت اسلام (محمد علی ایزدی)
  22. فرجام فرخنده: پژوهشی در اصالت خاتمیت (گروه پژوهش و نگارش بهایی‌پژوهه)
  23. اثبات خاتمیت (محمد رضا ربانی)
  24. از خاتمیت تا غیبت (احمد اسلامی)
  25. در سپهر خاتمیت (احمد اسلامی)
  26. خاتمیت پیامبر اسلام و ابطال تحلیلی بهائی‌گری قادیانی‌گری (یحیی نوری
  27. ختم نبوت و اجتهاد (درنا صمدیان)
  28. فلسفه خاتمیت پیامبر اکرم (ندا راکی‌پور)
  29. نقش امامت در خاتمیت (مرضیه ضیایی‌جزی)

فهرست مباحث

معنای لغوی خاتمیت

ختم نبوت یا خاتمیت به معنای پایان‌بخشی سلسله انبیا و شریعت تا روز قیامت. این ویژگی و امتیاز منحصر به پیامبر اسلام(ص) به عنوان آخرین پیامبر خدا و پایان‌بخش نبوت است[۲].

  • واژه "خاتم"، با کسر "تاء" که معنای آیه این خواهد بود که محمد(ص) پایان دهنده سلسله انبیاست و با فتح "تاء"، ۳ احتمال دارد:
  1. خاتَم به معنای "ما یُختم به"؛
  2. خاتَم به معنای "آخِر"؛
  3. خاتَمَ، فعل باشد؛ مانند ضارَب.
  1. پس از پیامبر اکرم، به کسی وحی نخواهد شد که او پیامبر الهی باشد.
  2. پس از پیامبر اکرم، شریعت دیگری برای بشر نخواهد آمد.
  3. پس از پیامبر اکرم هیچ‌کس، مأموریت ابلاغ شریعت جدیدی را نخواهد داشت. البته هم در امت‌های پیشین و هم در امت اسلامی کسانی غیر از انبیا بوده و هستند که از عالم غیب به آنها الهام می‌شود، به نام "محدث"[۵].

دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در مورد خاتمیت

  1. دیدگاه مفسران: بیشتر مفسران اهل سنت در توضیح معنای ختم نبوت، این روایت نبوی را ذکر کرده‌اند: مَثَل من نسبت به نبوت، مَثَل آخرین خشت یک ساختمان است که پابرجای خود نهادن آن، کار عادت آن ساختمان به پایان و کمال می‌رسد. علامه طباطبائی، "خاتم النبیین" را به معنای خاتم رسولان نیز می‌داند، زیرا نبوت، شرط مقدم بر رسالت است و با ختم نبوت، رسالت نیز ختم می‌شود. محمد جواد مغنیه: قرآن کریم، از هیچ‌چیزی که لازمه هدایت مردم به‌سوی مصالحشان باشد غفلت نورزیده  مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ [۲۲] و پیامبر اکرم همه صفات کمال و نهایت آن را دارد پس او آخرین پیامبر و اسلام آخرین دین الهی می‌باشد زیرا هر خبری بوده، توسط پیامبر اسلام ابلاغ شده است. آیات ۲۸ سوره سبأ؛ ۱ سوره فرقان و ۱۰۷ سوره انبیا، شاهد این کلام است. یکی از علامات مهم جاودانگی اسلام و قرآن، تحدی عام قرآن است که همه جن و انس را به مبارزه طلبیده در همه زمان‌ها.
  2. دیدگاه متکلمان: شیخ مفید با توجه به آیات و روایات خاتمیت می‌گوید: عمومیت نبوت پیامبر اکرم مستلزم خاتمیت ایشان است. متکلمان معتقدند پیامبر اسلام با بهترین کتاب و تمام‌ترین شریعت و ملت و کامل‌ترین دین آمد که همه نیازهای آفریدگان را در هر زمان و هر مکان و شرایط تا قیامت تأمین می‌کند.
  3. دیدگاه فیلسوفان: صدرالمتألهین می‌گوید: خاتمیت به معنای انقطاع وحی خاص با وساطت فرشته بر قلب و گوش رسول است. صاحب کتاب گوهر مراد می‌نویسد: مراد از خاتمیت همان صادر اول است و موجود اول که از واجب تعالی صادر می‌شود، اشرف موجودات ممکن است. چون اگر اشرف از او امکان داشت، باید اول او صادر می‌شد.
  4. دیدگاه عرفا: ملا عبدالرزاق کاشانی:"الخاتم هو الذی قطع المقامات بأسرها و بلغ نهایة الکمال و خاتم النبوة هو الذی ختم الله به النبوة و لا یکون إلا واحدا و هو نبینا"[۲۳]؛  تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا  [۲۴] و چون انزال فرقان عقل فرقانی مخصوص به بنده خاص خداست و کسی جز ایشان، این استعداد را ندارد پس عقل فرقانی ایشان، همان عقل محیط است که جامع همه کمالات عقول است.

تحلیل معنای خاتمیت

تفسیرهای گوناگون خاتمیت

تفسیر خاتم به زینت

تفسیر خاتم به معنای تصدیق و مصدق

  • عده‌ای معنای خاتم در آیه فوق را به معنای تصدیق دانسته‌اند. اما اهل لغت در تفسیر خاتم در آیه فوق به معنای پایان دهنده اتفاق‌ نظر دارند و این معنا، ادعای غریبی است[۳۱]

تفسیر خاتمیت برای نبوت، نه رسالت

  1. "نبی با همزه" در اصطلاح به خبر خاص از خداوند توسط وحی، تعریف شده است، اما رسول به مطلق فرستاده اعم از پیامبر، فرشته و ... اطلاق می‌شود. مانند اطلاق رسول بر فرشته وحی:  إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ  [۳۲]، در آیه زیر از فرستاده پادشاه به "رسول" تعبیر شده: " فَلَمَّا جَاءَ الرَّسُول‏‏ " لذا قرآن کریم، از واژه "نبی" استفاده کرده تا برای منکران خاتمیت بهانه پیدا نشود. زیرا نبی در قرآن در مورد مطلق پیامبران اعم از صاحب شریعت و فاقد آن استعمال شده است.
  2. ادعای تساوی "رسول" با "شریعت و رسالت"، با آیات زیر ناسازگار است:  وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ  [۳۳]،  لَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً  [۳۴]. و آیات دیگر... پس رسول، پیغمبری است که یا صاحب شریعت و یا رتبه‌ای بالاتر از رتبه نبی داشته باشد مثلاً بتواند حافظ شریعت و محیی و مجدد آن باشد. پس نبی در "خاتم النبیین" به معنای مطلق نبوت آمده که شامل رسولان مورد نظر بهائیان نیز می‌شود.
  3. ادله درون دینی منکران خاتمیت بیش از آن سست است که به تأمل بیش از این در آن بپردازیم .

پس چه نبوت را در مصداق با رسالت یکی و مساوی بدانیم یا اینکه نبوت را از اعم از رسالت بدانیم، بنابر هر دو نظریه، ختم نبوت مستلزم ختم رسالت است .

تفسیر خاتمیت به بی‌نیازی بشر از وحی

  1. این تفسیر با مفاد صریح روایات، منافات دارد. چنان‌که با مفاد آیات سازگار نیست.
  2. طبق این تفسیر، خاتمیت، به حدود پنج یا شش قرن بعد از طلوع اسلام مربوط می‌شود که در این صورت پیامبر می‌بایست می‌گفت در آینده، این خاتمیت تحقق می‌یابد.
  3. بت‌پرستی، به اَشکالی پیچیده‌تر همچنان در جوامع بشری وجود دارد.
  4. مگر دین در چند اصل اخلاقی بدیهی خلاصه می‌شود که به دلیل بداهت آنها، بشر را بی‌نیاز از دین بدانیم[۳۵].
  5. این تفسیر از خاتمیت، ختم دیانت است نه ختم نبوت که در آیات و روایات آمده است و مخالف ضروری اسلام می‌باشد[۳۶].

تفسیر صحیح

  • دانشمندان مذاهب اسلامی، شریعت اسلام را آخرین شریعت الهی به‌عنوان مبنا و مقیاس عقیده و عمل می‌دانند که برای کنار گذاشتن عقل و تجربه بشری نازل نشده، بلکه زوایایی فراتر از عقل و دانش بشری را به روی او گشوده و بشر پیوسته به چنین منبعی نیازمند بوده گرچه که مقدارش متفاوت بوده است. بر این اساس، مفاد خاتمیت، بی‌نیازی بشر از هدایت‌های وحیانی نیست بلکه: " حَلَالُ‏ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ‏ أَبَداً إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"[۳۷].

ختم نبوت از ضروریات دین اسلام

راز ختم نبوت

جهانی بودن اسلام

جاودانگی اسلام

خاتمیت ضروری دین

ضرورت خاتمیت

  • قرآن کریم، مهم‌ترین منبعی است که پیامبر اسلام(ص) را خاتم انبیاء خوانده است:  مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا [۴۳] این معنا از مسلّمات و قطعیات اعتقادی اسلام است، به شکلی که انکارش نفی ضروری دین شمرده می‌شود[۴۴]، ازاین‌رو هرکس پس از پیامبر اسلام(ص) نبوت را ادعا کند، باید کشته شود[۴۵][۴۶].

اثبات خاتمیت

فلسفه ختم نبوت

تبیین خاتمیت

  1. خاتمیت نبوت آن حضرت در میان انبیاء و رسولان الهی[۵۵].
  2. خاتمیت قرآن در میان کتاب‌های آسمانی[۵۶].
  3. خاتمیت شریعت اسلام در میان شرایع آسمانی[۵۷]؛ نیز تأکید شده است که استمرار وحی با تضمین خدا:  إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ [۵۸] به صورت تفصیل اصولی است که بر پیامبر(ص) نازل شده‌اند و اهل‌ بیت(ع) آنها را بیان می‌کنند [۵۹][۶۰].
  1. وحی، هدایتی فراتر از حس و عقل است و نمی‌توان آن را از سنخ غریزه دانست که فروتر از حس و عقل است[۸۴].
  2. نتیجه این سخن، بی‌نیازیِ مطلقِ انسان، با وجود رشد عقلی، از دین است،[۸۵] در حالی‌ که به اعتراف خود وی، علم و عقل برای جامعه بشر بس نیستند، بلکه آدمی به دین و ایمان مذهبی نیز نیازمند است[۸۶][۸۷].
  3. این دیدگاه دچار تناقض است، زیرا از سویی وحی را نوعی تجربه باطنی در دوره کودکی بشر می‌خواند و از طرفی، اجتهاد را عنصر پویایی اسلام می‌شمارد که ضرورت وحی، لازمِ آن است[۸۸].
  4. لازمِ سخن یاد شده پایان یافتن وحی و تجربی دینی در دوران بلوغ و میانسالی بشر است، در حالی که به اعتقاد وی، تجربه باطنی برای همیشه ماندگار و از منابع سه‌گانه معرفت "طبیعت، تاریخ و تجربه درونی" است[۸۹][۹۰].

برخی مفسران، اجتهاد علمی و مدیریتی را - که به ترتیب عهده‌دار استنباط احکام و سنت‌گذاری پایدارند - کنار فطری بودن اسلام و توجه آن به نیازهای ثابت و متغیر زندگی انسان‌ها، از مهم‌ترین عوامل جاودانگی دین اسلام می‌دانند[۱۰۰] برخی نیز در این زمینه، افزون بر امور یاد شده، از استعداد بی‌پایان کتاب و سنت یاد کرده‌اند[۱۰۱][۱۰۲].

آیا مبنای عقلی ضرورت امامت با خاتمیت ناسازگار است؟

تفاوت صدر اسلام با عصر غیبت

خاتمیت در فرهنگنامه دینی

پانویس

  1. ر.ک: لطیفی، رحیم، خاتمیت امامت و مهدویت، ص ۳۵ و ۳۶.
  2. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  3. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۱۲۴.
  4. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۷۷ - ۲۷۸.
  5. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۰۶-۱۰۸.
  6. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۱-۲۰۲.
  7. مجمع‌البحرین، ج ۱، ص ۶۲۲؛ تاج‌العروس، ج ۱۶، ص ۱۸۸ - ۱۹۰؛ لغت نامه، ج ۶، ص ۹۵۲۸، «ختم».
  8. مفردات، ص ۱۴۳، «ختم».
  9. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۴۳6 - ۴۳۷؛ ج ۸، ص ۵۶۷؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۲۵.
  10. محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره احزاب، آیه:۴۰.
  11. امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم؛ سوره مائده، آیه:۳.
  12. و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است؛ سوره آل عمران، آیه:۸۵.
  13. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  14. کشف‌المراد، ص ۴۸۷؛ قواعدالمرام، ص ۱۳۶ - ۱۳۷؛ رک: شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج ۵، ص ۵۴.
  15. بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند؛ سوره روم، آیه: ۳۰.
  16. شرح چهل حدیث، ص ۱۸۰؛ طلب و اراده، ص ۸۶ - ۸۸؛ مجموعه آثار، مطهری، ج ۳، ص ۳۸۴ - ۳۸۹، «خورشید هرگز غروب نمی‌کند».
  17. در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است؛ سوره فصلت، آیه:۴۲.
  18. محاضرات فی الالهیات، ص ۳۳۱ - ۳۳۲.
  19. تفسیر موضوعی، ج ۸، ص ۵۹ - ۶۰، ۱۴۴ - ۱۴۵، «سیره رسول اکرم».
  20. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  21. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  22. ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم؛ سوره انعام، آیه:۳۸.
  23. محمد داوود قیصری؛ شرح فصوص ، ص۱۵۱.
  24. بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد؛ سوره فرقان، آیه:۱.
  25. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۸۳ - ۲۹۲.
  26. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۷۰.
  27. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۰۵.
  28. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۲۲-۲۲۳.
  29. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۱۲۵.
  30. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۰۹.
  31. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص۲۲۹.
  32. که این (قرآن) باز خوانده فرستاده‌ای گرامی است؛ سوره تکویر، آیه:۱۹.
  33. سوره یونس، آیه:۴۷.
  34. سوره نحل، آیه: ۱۶.
  35. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۲۹-۲۳۲.
  36. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۱۰.
  37. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۲۳ - ۱۲۵.
  38. ضروریات دین، اموری هستند که وضوح آنها به اندازه‌ای است که هر کس آن را بپذیرد، آن امر را نیز از اجزای دین به شمار می‌آورد. حق الیقین، ص۵۱۵ – ۵۱۶؛ گوهر مراد، ص۳۹۹.
  39. تفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۲۵؛ حوار مع الشیخ صالح الدرویش، ج۱، ص۱۶۰.
  40. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۵، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.
  41. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۵، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.
  42. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۰۸.
  43. محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره احزاب، آیه:۴۰.
  44. اصول‌الدین، ص ۱۶۲ - ۱۶۳؛ الروضة البهیه، ج ۹، ص ۱۹۵.
  45. المختصر النافع، ص ۲۲۱؛ قواعد الاحکام، ج ۳، ص ۵۴۸؛ الکاشف، ج ۶، ص ۲۲۵.
  46. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  47. تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۵۰۱ - ۵۰۲؛ روح‌المعانی، ج ۲۲، ص ۴۱.
  48. من وحی‌القرآن، ج ۱۸، ص ۳۲۳؛ نمونه، ج ۱۷، ص ۳۴۳.
  49. صحیح مسلم، ج ۷، ص ۶۳-۶۴؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۱۳۷، ۱۷۴؛ صحیح البخاری، ج ۴، ص۱۶۲-۱۶۳.
  50. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  51. محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره احزاب، آیه:۴۰.
  52. المیزان، ج ۲۴، ص ۳۲۵.
  53. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  54. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  55. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  56. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  57. الفرقان، ج ۲۴، ص ۱۵۴ - ۱۵۸.
  58. بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه:۹.
  59. الفرقان، ج ۲۴، ص ۱۵۴ - ۱۵۸.
  60. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  61. الشواهد الربوبیه، ص ۳۷۶ - ۳۷۹.
  62. گوهر مراد، ص ۳۷۰ - ۳۷۲.
  63. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  64. و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه:۱۰۷.
  65. گوهر مراد، ص ۳۷۰ - ۳۷۲.
  66. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  67. ر.ک: امالی صدوق، ص ۶۵، ۴۱، ۷۷۵؛ عبون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۹۱-۹۲؛ بحارالانوار، ج1۶، ص ۹۵؛ ج ۲۳، ص ۱۲۸؛ ج ۲۶، ص ۲۶۴؛ ج ۳۶، ص ۱۱.
  68. شرح فصوص قیصری، ص ۴۳۶.
  69. تحفة الأحوذی، ج ۱۰، ص ۵۶؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۸.
  70. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  71. نک: انسان کامل، ص ۹۳.
  72. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  73. شرح فصوص قیصری، ص ۴۳۶؛ شرح فصوص ابن‌ترکه، ج ۱، ص ۱۹۱.
  74. شرح فصوص قیصری، ص ۱۵۱.
  75. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  76. آداب الصلوة، ص ۳۰۹.
  77. خصال، ص ۲۹۲؛ امالی، طوسی، ص ۴۸۴.
  78. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  79. بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد؛ سوره فرقان، آیه:۱.
  80. تفسیر ابن‌عربی، ج ۲، ص ۸۱.
  81. ر.ک: احیای فکر دینی در اسلام، ص ۱۴۴ - ۱۴۶.
  82. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  83. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  84. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  85. احیای فکر دینی در اسلام، ج ۲، ص ۱۹۲ – ۱۹۴.
  86. مجموعه آثار، مطهری، ج ۲، ص ۱۸۹، «وحی و نبوت».
  87. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  88. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  89. مجموعه آثار، مطهری، ج ۲، ص ۱۹۰ - ۱۹۱.
  90. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  91. مجموعه آثار، شریعتی، ج ۱۴، ص ۳۲۷.
  92. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  93. مجموعه آثار، شریعتی، ج ۴، ص ۱۵۱، «بازگشت».
  94. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  95. منزلت عقل، ص ۱۷۹ - ۱۸۰.
  96. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  97. مجموعه آثار، مطهری، ج ۳، ص ۱۵۶، «ختم نبوت»؛ ج ۲۱، ص ۲۱ - ۲۳، «اسلام و مقتضیات زمان»؛ ج ۲، ص ۸۴ - ۸۵، «وحی و نبوت».
  98. بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه: ۹.
  99. مجموعه آثار، مطهری، ج ۲، ص ۱۸۴ - ۱۸۵، «وحی و نبوت».
  100. مجموعه آثار، مطهری، ج ۲، ص ۱۸۵.
  101. خاتمیت، ص ۱۳۵ - ۱۴۸.
  102. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  103. «پذیرش این تفسیر از ختم نبوت و گونه شیعه آن، فلسفه غیبت کبری که انقطاع وحی علامتی از رشید شیدن بشریت تحت تعالیم پیامبران است و از آن پس بشر قادر است به مدد چراغ عقل راهی را ادامه دهد که انبیاء آن را طی کرده و به گام‌های خود هموار کرده‌اند، طریق دیگری برای عرفی شدن شریعت است»؛ از شاهد قدسی تا شاهد بازاری، ص ۸۲.
  104. حجت‌الله نیکویی، تئوری امامت در ترازوی نقد، ص ۱۳.
  105. «مگر در هنگام اجتهاد (ارجاع جزئیات به کلیات) امکان خطا رفع می‌شود و احتمال استنباط غلط از بین می‌رود؟ مسلم است که پاسخ منفی است. پس با این حساب اجتهاد نیز نیاز به عصمت دارد و غیرمعصوم حق اجتهاد ندارد، اما آیا این را می‌پذیرید؟»؛ تئوری امامت در ترازوی نقد، صص ۱۱ و ۱۲.
  106. خاتمیت، ص ۵۳.
  107. برای توضیح بیشتر از ملاک‌های خاتمیت ر.ک: نگارنده، آیین خاتم، صص ۴۳۳ و ۴۹۹.
  108. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۳ - ۱۴۶.
  109. «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است...» سوره احزاب، آیه ۴۰.
  110. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۹۵.

دیدگاه استاد مطهری

  • شهید مطهری، تکرار ارسال رسل و تشریع شرایع پیش از اسلام را یکی از این سه امر می‌داند: نخست: احتمال تحریف ادیان؛ دوم: نقص ادراکی بشر؛ سوم: نیازمندی دین به تفسیر و تبلیغ که اسلام از راه تضمین خدای تعالی از چالش تحریف در امان و مصونیت است و دوره جدیدی که اسلام ظهور کرد، بشر توانایی دریافت یک نقشه کلی را داشت که به‌وسیله آن راهکارهای فرعی و موقت، در اختیار انسان‌ها قرار گیرد. برخی پیامبران تنها وظیفه تبلیغ شریعت پیامبر دیگر را بر عهده داشتند و ختم نبوت تبلیغی از سوی اسلام به این دلیل است که تا زمانی بشر نیازمند به وحی تبلیغی است که خود نتواند عهده‌دار دعوت و تعلیم و تبلیغ و تغییر و اجتهاد در امر دین خود بشود. یعنی مفهوم "اجتهاد" در فلسفه ختم نبوت، نقش مهمی را ایفا می‌کند.
  • استاد جوادی آملی در تائید شهید مطهری دو اجتهاد پویا و پایدار، مهم‌ترین عامل جاودانگی اسلام است. یکی اجتهاد علمی که عهده‌دار استنباط، مقررات فقهی و حقوقی است و دیگری اجتهاد مدیریتی که عهده‌دار سنت گذاری ؟؟؟ مانا و پایدار است.
  • شهید مطهری: رمز دیگر خاتمیت این است که برای احتیاجات ثابت و دائم بشر، قوانین ثابت و لا یتغیری در نظر گرفته و برای اوضاع و احوال متغیر وی وضع متغیری را پیش‌بینی کرده است.
  • پس جاودانگی اسلام، متکی بر چهار رکن مهم است:
  1. انسان دارای جنبه‌های ثابتی است که در همه زمان‌ها باید از اصول ثابتی پیروی کند.
  2. اجتهاد و برگرداندن فروع به اصول
  3. اسلام به موازات انسان قوانین ثابت و متغیری دارد.
  4. ڞاستعداد پایان‌ناپذیر کتاب و سنت که در هر زمان، بشر موظف است روی آن تفکر و تدبر کند تا بهره ببرد[۱].
بازگشت به صفحهٔ «ختم نبوت».