دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)

دلیل حدیثی علم تام امامان (ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم معصوم

پاسخ نخست

 
علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در کتاب «بررسی‌های اسلامی» در این باره گفته است:

«راه نقل روایات متواتره‏‌ای است که در جوامع حدیث شیعه، مانند کتاب‏ کافی و بصائر و کتب صدوق و کتاب‏ بحارالانوار و غیر آنها ضبط شده است. به موجب این روایات که به حد و حصر نمی‌‏آید، امام (ع) از راه موهبت الهی و نه از راه اکتساب، به همه چیز واقف و از همه چیز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنی توجهی می‌‏داند. البته در قرآن کریم آیاتی داریم که علم غیب را مخصوص ذات خدای متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار می‏‌دهد، ولی استثنایی که در آیه کریمه‏﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا. [۱] وجود دارد نشان می‏‌دهد که اختصاص علم غیب به خدای متعال به این معناست که غیب را مستقلًا و از پیش خود «بالذات» کسی جز خدای نداند، ولی ممکن است پیغمبران پسندیده به تعلیم خدایی بدانند و ممکن است پسندیدگان دیگر نیز به تعلیم پیغمبران آن را بدانند، چنان که در بسیاری از این روایات وارد است که پیغمبر (ص) و نیز هر امامی در آخرین لحظات زندگی خود علم امامت را به امام پس از خود می‌‏سپارد. و از راه عقل، براهینی است که به موجب آنها امام (ع) به حسب مقام نورانیّت خود کامل‏‌ترین انسان عهد خود و مظهر تام اسماء و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعه شخصی آشناست و به حسب وجود عنصری خود به هر سوی توجه کند، برای وی حقایق روشن می‌‏شود»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله نمازی شاهرودی؛
آیت‌الله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در این‌باره گفته‌ است: «در کتاب شریف خرائج در باب معجزات حضرت رضا (ع) حدیث مفصلی نقل کرده‌اند؛ در آن حدیث آمده است که حضرت رضا (ع) به سفر بصره تشریف بردند و در آن سفر، معجزاتی از حضرت دیده شد؛ از جمله آن که ایشان با زبان‌ها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، حضرت رضا (ع) به عمرو بن هذاب فرمودند: اگر به تو خبر دهم که چند روز دیگر خون یکی از خویشان خود را خواهی ریخت، تصدیق می کنی؟ عرض کرد: خیر، تصدیق نمی‌کنم؛ زیرا غیب را غیر از خداوند دیگری نمی‌داند. حضرت رضا (ع) فرمودند: مگر نمی‌دانی که خداوند فرموده است: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۳] بنابراین آیه شریفه، رسول الله (ص) پسندیده خداوند است برای دانستن غیب، ما هم وارث پیامبر (ص) هستیم؛ لذا آن چه را واقع شده است و آن چه را تا روز قیامت واقع خواهد شد می دانیم. تو تا پنج روز دیگر به ریختن خون یکی از ارحام مبتلا خواهی شد؛ اگر نشدی بدان من امام نیستم و نیز، فرمود: تو تا چند روز دیگر، نابینا می شوی و سوگند به دروغ یاد می کنی و پیس خواهی شد. راوی گوید: به خدا قسم، آن چه حضرت فرمودند پس از چندی دیده شد و همه واقع گردید[۴]. امام صادق (ع) در بیان صفات ائمه هدی (ع) فرموده است: «إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّنا عَن دينِهِ، وأبلَجَ بِهِم عَن سَبيلِ مِنهاجِهِ، وفَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ يَنابيعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ (ص) واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إيمانِهِ، وعَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»[۵][۶].
۲. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «پیام قرآن» در این‌باره گفته‌ است:

«آگاهی بر غیب برای انبیاء و اولیاء چیزی است که علاوه بر آیات قرآنی در روایات نیز به طور گسترده به چشم می‌خورد و در کتب اهل سنت علاوه بر پیامبر اسلام (ص) جمعی از صحابه و غیر صحابه را ذکر کرده‌اند که به تمام اسرار غیب! یا بخشی از آن، آگاهی داشته‌اند. کافی است در این جا خلاصه بحث محققانه‌ای را که مرحوم علامه امینی در جلد پنجم الغدیر آورده است ـ به ضمیمه روایات دیگری که برای تکمیل آن ذکر می‌شود ـ بیاوریم:

  1. در بسیاری از منابع معروف اهل سنت آمده است که حذیفه از قول پیغمبر اکرم (ص) می‌گوید:«عَلَمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ اِلى یَوْمِ الْقِیَامَةِ».[۷].
  2. در حدیث دیگری از حذیفه نقل شده است که می‌گفت: «وَاللهِ اِنّى لاََعْلَمُ النّاسِ بِکُّلِ فِتْنَة هِىَ کَائِنَةٌ فِیمَا بَیْنى وَ بَیْنَ السَّاعَةِ!». [۸].
  3. در حدیث دیگری از صحیح مسلم می‌خوانیم که ابو زید یعنی عمر و بن اخطب می‌گوید: «پیغمبر اکرم (ص) نماز صبح را خواند سپس بالای منبر رفت و خطبه خواند، خطبه‌ای که تا ظهر ادامه پیدا کرد بعد نماز ظهر را بجا آورد؛ سپس منبر رفت تا موقع نماز عصر؛ سپس پایین آمد و نماز عصر بجا آورد؛ باز منبر رفت و خطبه خواند تا غروب آفتاب، «فَاَخْبَرنَا بِمَا کَانَ وَ بِمَا هُوَ کَائِنٌ فَاَعْلَمُنَا اَحْفَظُنَا».[۹].

سپس احادیث دیگری از جمعی از صحابه و مانند آنها نقل می‌کند که آنها نیز گاه از مسائل غیبی خبر می‌دادند؛ از جمله از تاریخ خطیب بغدادی از ابی الحسین مالکی نقل می کند که من سال‌ها با محمد بن اسماعیل مصاحبت داشتم و کرامات زیادی از او دیدم؛ از جمله این که هشت روز قبل از وفاتش به من گفت: "من روز پنج شنبه هنگام مغرب وفات خواهم کرد، و روز جمعه قبل از نماز به خاک سپرده خواهم شد..." من این سخن را تا روز جمعه فراموش کردم؛ ولی کسی به من خبر داد که او فوت کرده است؛ من برای تشییع جنازه او حاضر شدم ناگهان دیدم مردم باز می‌گردند، سؤال کردم: "چرا باز می‌گردند؟" گفتند: "بعد از نماز به خاک سپرده خواهد شد". من گوش به حرف آنها ندادم و دنبال قضیه رفتم دیدم قبل از نماز جنازه را برای دفن می‌برند! سپس مرحوم علامه امینی می‌افزاید: «این مختصری از بسیار است که در کتاب‌های حفاظ و شخصیت‌های آنان آمده، و روایات زیادی نقل کرده‌اند که نشان می‌دهد جمعی از آنها آگاهی بر غیب داشتند؛ و عجیب این که همه آن را به عنوان کرامت شمرده‌اند و احدی آن را شرک نمی‌داند»! [۱۰]

اما در روایات اهل بیت (ع) مسأله علم غیب نیز به صورت گسترده دیده می‌شود؛ از جمله مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار در جلد ۲۶، بابی در این زمینه منعقد نموده است و ده‌ها روایت درباره آگاهی امامان معصوم (ع) از علم غیب آورده؛ و از جمله این روایت است که با تعبیرات مختلف از چندین طریق نقل شده است که امام صادق (ع) فرمود: «اَتَرى مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِهِ یَخْفى عَلَیْهِ شَىْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ»[۱۱]. در تعبیر دیگری از همان امام می‌خوانیم: «اِنَّ اللهَ اَحْکَمُ وَ اَکْرَمُ وَ اَجَلُّ وَ اَعْلَمُ مِنْ اَنْ یَکُونَ اِحْتَجَّ عَلى عِبَادِهِ بِحُجَّة ثُمَّ یُغَیِّبُ عَنْهُ شَیْئاً مِنْ اُمُورِهِمْ».[۱۲]. در نهج البلاغه نیز جمله‌های متعددی می‌یابیم که از آگاهی گسترده علی (ع) از علم غیب خبر می‌دهد؛ ولی همان گونه که خودش بیان فرموده: "اینها علم غیب استقلالی ذاتی نیست؛ بلکه اینها تعلم از صاحب علم است" یعنی پیامبر اسلام (ص) که او هم از خدا آموخته بود. این اخبار غیبی در خطبه‌های متعددی آمده است که از جمله در خطبه ۱۳ درباره حادثه آینده بصره: (۱): در خطبه ۴۷ درباره آینده کوفه؛ (۲): در خطبه ۵۷ در مورد بعضی از سلاطین بنی امیه؛ (۳): در خطبه ۵۹ درباره عدد کشتگان خوارج و اصحاب و یارانش در جنگ نهروان، پیش از آن که آتش جنگ افروخته شود؛ (۴): در خطبه ۶۰ در مورد سرنوشت آینده خوارج. (۵): در خطبه ۱۱۶ درباره ظهور حجاج و جنایات عجیب و وحشتناک او در آینده؛ (۶): در خطبه ۱۲۸ در مورد فتنه‌های عظیمی که در بصره واقع خواهد شد (فتنه صاحب الزنج یا اتراک و مغول)؛ (۷): در خطبه ۱۳۸ درباره حوادث آینده شام؛(۸): در خطبه ۱۵۸ در مورد مظالم فجیع بنی امیه؛ (۹): در حکمت ۳۶۹ درباره حوادث آخر الزمان سخن می‌گوید. جالب اینکه در بسیاری از موارد روی جزئیات تکیه شده، و هرگز به ذکر کلیات که ممکن است برای افراد باهوش غیر معصوم قابل پیش بینی باشد قناعت نگردیده؛ و به خوبی روشن است که این خبرها همه از آگاهی به علم غیب سرچشمه گرفته است»[۱۳].
۳. آیت‌الله سبحانی؛
آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:

«در این باره دلیل‌های فراوانی داریم:

  1. خبرهای غیبی نهج البلاغه (...).
  2. صدها خبر غیبی که در غیر نهج البلاغه از علی و سایر امامان نقل شده.
  3. خبرهای صحیح السند و قطعی که امامان (ع) را وارث علوم انبیا و به ویژه وارث علوم پیامبر گرامی اسلام (ص) معرفی می‌کند؛ نیز یکی از دلیل ‌های قطعی آگاهی امامان از غیب است.

از باب نمونه:

  1. کلینی در کافی با سند صحیح از امام صادق (ع) روایت کرده است: «إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الانْبِيَاءِ وَإِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَإِنَّ مُحَمَّداً (ص) وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَإِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً (ص)».[۱۴].
  2. در کتاب کافی با سند صحیح از امام باقر (ع) روایت شده است که حضرت باقر (ع) فرمود: «قَالَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی نَزَلَ مَعَ آدَمَ (ع) لَمْ یُرْفَعْ وَ الْعِلْمُ یُتَوَارَثُ وَ كَانَ عَلِیٌّ (ع) عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ یَهْلِكْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلَّا خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ.[۱۵].
  3. در کافی با سند صحیح از امام باقر (ع) روایت شده است که آن حضرت در ضمن حدیثی فرمود: «فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ»[۱۶].
  4. در کافی با سند موثق از امام باقر (ع) روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:«فلم يعلم والله رسول الله (ص) حرفا مما علمه الله عزوجل إلا وقد علمه علياً ثم انتهى العلم إلينا»[۱۷].
  5. در کافی با سند صحیح از امام باقر (ع) روایت شده است که آن حضرت فرمود: «فالنبوة ليس لك فيها شئ، وأما الأخرى فهو العلم فأنت شريكي فيه»[۱۸]
  6. در کافی با سند صحیح از امام هشتم (ع) در ضمن حدیثی روایت شده است که آن حضرت فرمود: «اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»[۱۹].
  7. در کافی از امام باقر (ع) در ضمن حدیثی نقل شده است: «خداوند علوم همه پیامبران را به رسول گرامی اسلام داد و او همه علومش را به امیرمؤمنان علی (ع) آموخت»[۲۰].
  8. در بصائر الدرجات از امام صادق (ع) روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:«إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ فَضَّلَهُمْ بِالْعِلْمِ وَ أَوْرَثَنَا عِلْمَهُمْ وَ فَضَّلَهُمْ»[۲۱]
  9. در بصائر الدرجات از امام باقر (ع) روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:«نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‌».[۲۲]
  10. در همان کتاب از امیرمؤمنان علی (ع) روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود: «خداوند رسول گرامی را بر هر چه آگاه کرد آن حضرت هم مرا بر همان آگاه نمود...»[۲۳].
  11. نیز از امام هشتم (ع) روایت شده است: «أوَلَيسَ اللّه ُ يَقولُ: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ ، فَرَسولُ اللّه ِ عِندَ اللّه ِ مُرتَضىً، ونَحنُ وَرَثَةُ ذلِكَ الرَّسولِ الَّذي أطلَعَهُ اللّه ُ عَلى ما شاءَ مِن غَيبِهِ»[۲۴][۲۵]
۴. آیت‌الله امینی؛
آیت‌الله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«احادیث این باب به چند دسته تقسیم می‌‏شود:

  1. احادیثی‌ وجود دارد که امام (ع) با پروردگار جهان ارتباط دارد و به وسیله الهام، حقایقی‌ را دریافت می‌‏کند لکن الهام امام (ع) از سنخ وحی‌ پیمبری‌ نیست. حقایقی‌ از جهان غیب در قلبش القا می‌‏شود و سخنانی‌ از غیب به گوشش می‌‏رسد لکن فرشته وحی‌ را مشاهده نمی‌‏کند. شب و روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه می‌‏شود. شب‏های‌ جمعه و قدر به اتفاق ارواح پیمبران و امامان (ع) گذشته به عالم بالا صعود می‌‏کند، و با علوم فراوان برمی‌‏گردد. از امثال این تعبیرات که در روایات موجود است اجمالاً استفاده می‌‏شود که امام‏(ع) نیز با جهان غیب ارتباط دارد و مطالبی‌ در اختیارش گذاشته می‌‏شود. (...)
  2. احادیث زیادی‌ در منابع حدیث داریم که ائمه (ع) می‌‏فرمایند: ما از حوادث گذشته و آینده اطلاع داریم، از اخبار آسمان و زمین خبر داریم، خدا بزرگ‏تر از آن است که اطاعت کسی‌ را واجب کند ولی‌ علومش را از وی‌ مخفی‌ بدارد. (...)
  3. خبرهای‌ غیبی‌ است که از علی‌ بن ابی‌ طالب (ع) و سایر ائمه (ع) صادر شده و در کتاب‌‏ها موجود است، از بعض وقایع آینده خبر دادند که بعداً مطابق واقع در آمد و صدق گفتارشان ظاهر شد. نمونه‏‌های‌ فراوانی‌ از این قبیل اخبار برای‌ هر یک از ائمه در کتاب‏‌ها دیده می‌‏شود».[۲۶]

«درباره علم ائمه، روایات زیادی‌ وارد شده، برخی‌ را از باب نمونه نقل می‌‏نیم:

  1. علی‌ بن ابی‌ طالب (ع) درباره ائمه (ع) فرمود: نفائس قرآن نزد اهل بیت (ع) است. آنان گنج‏‌های‌ علوم خدایی‌ هستند، اگر لب به سخن بگشایند راست می‌‏گویند و اگر سکوت کنند کسی‌ نمی‌‏تواند برآنان سبقت جوید.[۲۷]
  2. علی‌ بن ابی‌ طالب (ع) درباره اهل بیت (ع) فرمود: آنان زندگی‌ دانش و مرگ جهل هستند، بردباری‌ ایشان از علمشان خبر می‌‏دهد و ظاهرشان از باطنشان حکایت دارد. سکوتشان بر استواری‌ منطقشان دلالت می‌‏کند. با حق مخالفت نمی‌‏کنند و در آن اختلاف ندارند[۲۸]
  3. باز ایشان فرمود: به واسطه اهل بیت حق در جایش قرار می‌‏گیرد و باطل از جایش ریشه کن می‌‏شود و زبانش قطع می‌‏گردد. آنان دین را تعقل نموده‏‌اند، اما تعقلی‌ که با فهم و حفظ و رعایت همراه است، نه تعقلی‌ که برای‌ شنیدن و روایت کردن باشد، زیرا راویان علم فراوانند ولی‌ رعایت کنندگانش کم‌‏اند.[۲۹]
  4. عبداللَّه بن سلیمان عامری‌ از حضرت صادق (ع) روایت کرده که فرمود: خدا همیشه در زمین حجتی‌ دارد که حلال و حرام را بداند و مردم را به راه خدا دعوت کند.
  5. زراره و فضیل از حضرت باقر (ع) روایت کرده‌‏اند که فرمود: علمی‌ که با حضرت آدم نازل شد از بین نرفت بلکه به وسیله توارث باقی‌ ماند و علی‌(ع) عالم این امت بود. هیچ عالمی‌ از ما هلاک نمی‌‏شود جز این که کسی‌ را از اهلش به جای‌ خویش می‌‏گذارد که علوم او را دارا باشد، یا هر چه را خدا خواست بداند[۳۰].
  6. امام صادق (ع) فرمود: خدا به واسطه ائمه اهل بیت، دینش را روشن می‌‏کند. به وسیله آنان چشمه‌‏های‌ دانش خود را ظاهر می‌‏نماید. هر کس حق واجب امام را بشناسد طعم گوارای‌ ایمان را می‌‏چشد، و فضل و زیبایی‌ اسلام را درک می‌‏کند، زیرا خدا امام را پرچم هدایت و حجت اهل زمین قرار داد. تاج وقار و عظمت را بر سرش نهاد، نور جبار، وجودش را فرا گرفته است، با سبب آسمانی‌ تأیید می‌‏شود و مواد علومش تمام نمی‌‏شود. به چیزهایی‌ که نزد خداست جز با اسباب نمی‌‏توان نائل شد. خدا معرفت بندگان را قبول نمی‌‏کند مگر به معرفت امام. امام به مشکلات وحی‌ و معضلات سنن و مشتبهات فتنه‏‌ها عالم است. خدا همواره آنان را از نسل حسین برای‌ مردم انتخاب می‌‏کند[۳۱]
  7. علی‌ بن ابی‌ طالب (ع) فرمود: آری‌، خدا زمین را از وجود قائمی‌ که برای‌ خدا با حجت قیام کند خالی‌ نخواهد گذاشت چه ظاهر و مشهور باشد چه خائف و پنهان برای‌ این که حجت و بینات خدا باطل نشود. چند نفر هستند و کجا می‌‏باشند؟! به خدا سوگند آنان از حیث عدد کم‏اند ولی‌ نزد خدا مقام بزرگی‌ دارند. خدا به وسیله آنان حجت و بیناتش را نگهداری‌ می‌‏کند تا این که آنها را نزد امثال خودشان ودیعه گذارند و در قلوب اشباهشان پرورش دهند. علم، آنان را به حقیقت بصیرت رسانده است و به روح یقین رسیده‌‏اند. آن چه را مترفین دشوار می‌‏شمارند بر آنان آسان است. به چیزی‌ که نادانان از آن وحشت دارند مأنوسند، با بدن‌هایی‌ که ارواح آنها به محل اعلا متعلق است در دنیا زندگی‌ می‌‏کنند. آنان خلیفه‌های‌ خدا هستند در زمین و دعوت‌کنندگان به سوی‌ دین.[۳۲]
  8. امام حسن (ع) فرمود: ائمه از ما خواهند بود و خلافت برای‌ غیر ما سزاوار نیست، خدا ما را در کتاب و سنت، اهل خلافت قرار داد. علم در بین ماست و اهل علم هستیم. تمام علم نزد ما جمع است. چیزی‌ تا قیامت حادث نمی‌‏شود، حتی‌ دیه یک خراش- مگر این که علمش پیش ماست، به املای‌‏ رسول خدا و خط علی‌ بن ابی‌‏طالب[۳۳]
  9. محمد بن مسلم از حضرت باقر (ع) روایت نموده که فرمود: علم به وسیله ارث انتقال پیدا می‌‏کند. هیچ عالمی‌ از دنیا نمی‌‏رود مگر این که کسی‌ را به جای‌ خویش می‌‏گذارد که علوم او یا هر چه را خدا بخواهد بداند[۳۴]
  10. ارث بن مغیره می‌‏گوید از حضرت صادق (ع) شنیدم که فرمود: علمی‌ که با حضرت آدم (ع) نازل شد بالا نرفت. هیچ عالمی‌ از دنیا نمی‌‏رود مگر این که علمش را نزد دیگری‌ به ارث می‌‏گذارد، زیرا زمین بدون وجود عالم باقی‌ نمی‌‏ماند[۳۵]
  11. خثیمه می‌‏گوید حضرت صادق (ع) فرمود: ما درخت نبوت و خانه رحمت و کلید حکمت و معدن دانش و موضع رسالت و جای‌ رفت و آمد فرشتگان و محل اسرار الهی‌ هستیم. ما ودیعه خدایی‌ و حرم اکبر الهی‌ و عهد و پیمان پروردگار جهان هستیم. ما عهد خدا هستیم، هر کس به عهد ما وفا کند به عهد خدا وفا نموده و هر کس عهد ما را بشکند عهد و پیمان خدا را شکسته است[۳۶]
  12. ابو بصیر از حضرت صادق (ع) نقل کرده که فرمود: خدا دو نوع علم دارد: یکی‌ علمی‌ که هیچ کس از آن اطلاع ندارد، دیگر علمی‌ که به ملائکه و پیمبران رسیده است. پس علومی‌ که به پیامبران و فرشتگان رسیده به ما نیز رسیده است.
  13. سورة بن کلیب می‌‏گوید: حضرت باقر (ع) فرمود: ما خزینه‌دار علوم الهی‌‏ هستیم، نه بر طلا و نقره بلکه بر علم خدا[۳۷]
  14. امام صادق (ع) فرمود: خدا ما را آفرید و خلقت ما را نیکو گردانید، و ما را تصویر نمود و تصویرمان را نیکو گردانید، ما را خزین‌دار علوم خود در زمین و آسمان قرار داد. برای‌ ما درخت به سخن آمد. با عبادت ما خدا عبادت می‌‏شود و اگر ما نبودیم خدا مورد پرستش واقع نمی‌‏شد[۳۸]
  15. عبدالملک بن عطا می‌‏گوید: از حضرت باقر (ع) شنیدم که می‌‏فرمود: ما صاحبان ذکر و صاحبان علم هستیم، علم حرام و حلال نزد ماست.
  16. ابو بصیر از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: ما درخت علم و اهل بیت پیغمبر هستیم. خانه ما جای‌ نزول جبرئیل است ما نگهدارِ علوم الهی‌ و معدن وحی‌ خدایی‌ هستیم. هر کس از ما پیروی‌ کند نجات می‌‏یابد و هر کس از ما تخلف کند به هلاکت می‌‏رسد.
  17. حضرت علی‌(ع) فرمود: ما نور آسمان و زمین و کشتی‌‏های‌ نجات هستیم. علوم پنهانی‌ خدا در نزد ماست و برگشت امور به سوی‌ ما می‌‏باشد[۳۹]
  18. حضرت صادق (ع)فرمود: ما نگهدار علوم الهی‌ و بیان‌کننده دستورهای‌ او هستیم. ما قومی‌ هستیم معصوم که خدا اطاعت ما را بر مردم واجب نموده و از نافرمانی‌ ما نهی‌ کرده است. ما بر اهل زمین و آسمان حجت بالغه هستیم[۴۰]»[۴۱].
٥. آیت‌الله شریعتمدار جزایری؛
آیت‌الله سید نورالدین شریعتمدار جزایری در مقاله «امام حسین و علم به شهادت» در این باره گفته است:

«روایاتی‌ که‌ دلالت‌ بر علم‌ وسیع‌ حضوری‌ امام‌ دارد در یک‌ بخش‌ و یا یک کتاب‌ نمی‌گنجد در این‌ جا ما به‌ برخی‌ از عنوان‌ها و ابوابی‌ که‌ در علم‌ امامان‌ آمده‌، اشاره می‌کنیم‌:

  1. روایاتی‌ که‌ می‌گوید، امامان‌ معدن‌ علم‌ هستند. "معدن‌" به‌ معنای‌ منبع‌ و سرچشمه‌ است‌. "علم‌" در این‌ روایات‌ محدود نشده‌ و به‌ موضوع‌ ویژه‌ای‌ تعلق‌ نگرفته‌ و دانش‌ و آگاهی‌ به‌ هر چیز را در هر حالی‌ شامل‌ می‌شود - و هم‌ چنان‌ که‌ جواهر گران‌ بها درمعدن‌ وجود دارد، علم‌ در سینه امامان‌ است‌ - و علم‌ آنان‌ حضوری‌ است‌ و بر چیزی‌ متوقف نیست‌.
  2. امامان‌ به‌ تمام‌ علومی‌ که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ می‌دانند، آگاه‌ هستند. و چنان‌که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ از علوم‌ پنهانی‌ و غیب‌ آگاه‌ هستند، امامان‌ نیز به‌ آنان‌ آگاهند.
  3. امامان‌ می‌دانند چه‌ زمانی‌ می‌میرند و مگر با اختیار خودشان‌ نمی‌میرند. (...)
  4. زمانی‌ که‌ امام‌ به‌ زمان‌ مرگ‌ خود دانا باشد، چیزهای‌ دیگر را نیز می‌داند، زیرا، علم‌ به‌ زمان‌ مرگ‌ از علوم‌ ویژه‌ای‌ است‌ که‌ به‌ خدااختصاص‌ دارد و چون‌ خداوند امامان‌ را از آن‌ آگاه‌ می‌کند، پس‌ دیگر علوم‌ را نیز امامان می‌دانند.
  5. امامان‌ آگاهی‌ دارند به‌ آنچه‌ بوده‌ و آنچه‌ خواهد بود و هیچ‌ چیز بر آنان‌ پوشیده نیست‌.
  6. خداوند هر علمی‌ را به‌ پیامبر آموزش‌ داده‌، همان‌ را نیز به‌ امیرالمؤمنین‌(ع) آموخته‌ است‌ و در تمام‌ علوم‌ پیامبر و امیرالمؤمنین‌(ع) با هم‌ اشتراک‌ داشته‌اند.
  7. اگر مردم‌ می‌توانستند زبان‌ خود را نگه‌ دارند، امامان‌ آنان‌ را آگاه‌ می‌کردند به تمام‌ چیزهایی‌ که‌ به‌ زیان‌ و سودشان‌ است‌
  8. روایاتی‌ که‌ می‌گوید، همه‌ چیز بر امامان‌ روشن‌ است‌ و از آنان‌ هیچ‌ چیز پوشیده نیست‌ و آنچه‌ را که‌ هست‌ به‌ آن‌ آگاه‌ هستند.
  9. روایاتی‌ که‌ می‌گوید، علوم‌ آسمان‌‌ها و زمین‌ از امامان‌ پوشیده‌ نیست‌.
  10. روایاتی‌ که‌ می‌گوید، امامان‌ آنچه‌ را در آسمان‌ها و زمین‌ و بهشت‌ و جهنم‌ است‌، می‌دانند و هرچه‌ را که‌ بوده‌ و در آینده‌ اتفاق‌ می‌افتد، به‌ آن‌ آگاهی‌ دارند.
  11. امامان‌ آنچه‌ را که‌ گذشته‌ و آنچه‌ را که‌ تا روز قیامت‌ اتفاق‌ می‌افتد، می‌دانند.
آنچه‌ بیان‌ شد نمونه‌ای‌ اندک‌ از روایات‌ بسیار است‌ که‌ بر علم‌ گسترده پیامبر و امام دلالت‌ دارد و بسیار در تاریخ‌ و روایات‌ نقل‌ شده‌، که‌ پیامبر و امام‌ از آینده‌ و یا امور پنهانی خبر می‌داده‌اند، (در نهج‌ البلاغه‌ از امیرالمؤمنین‌(ع) در علوم‌ و فنون‌ گوناگون‌ و خبرهایی‌ از غیب‌ و آینده‌ آمده‌ است‌.) گواهی‌ بر وجود علم‌ وسیع‌ امامان‌ است‌»[۴۲].
٦. حجت الاسلام و المسلمین مختاری مازندرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مختاری مازندرانی در کتاب «امامت و رهبری» در این‌باره گفته‌ است: «طبق نص صریح روایات، امامان (ع) آنچه را در آسمان و زمین و در بهشت و جهنم است می‌دانند و گذشته و آنیده به خوبی برای ایشان روشن است و از اخبار آسمانی از طریق الهام و تحدیث آگاهی دارند، چنان که مفضل به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم، ممکن است خدا اطاعت شخصی را بر بندگانش واجب سازد و خبر آسمان را از او پوشیده دارد؟ فرمود: نه، خدا برزگوارتر و مهربان‌تر و مشفقق‌تر از آن است که اطاعت و پیروی شخصی را بر بندگانش واجب کند و سپس خبر آسمان را در هر صبح و شام از وی پوشیده دارد»[۴۳].
٧. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اسدالله کرد فیروزجایی در مقاله «علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی» در این‌باره گفته‌اند:

«در بررسی روایات دیده می‌شود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از پیامبر (ص) نقل می‌کند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه می‌خورد.

اگر نیم‌نگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی می‌توان دریافت که به اعتقاد امام علی (ع) ارتباط با غیب یک امر مسلم است امیرمؤمنان (ع) می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ‏»[۴۴]حضرت علی (ع) خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر می‌دانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی تعلیم داد چنین می‌گوید: «فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی‏»[۴۵] از کلام امیرمؤمنان (ع) استفاده می‌شود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحله‌ای می‌رسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه می‌کند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده می‌شود و با اندک جست‌وجو در حالات بزرگان اهل ریاضت می‌توان آن را یافت. مولای متقیان امام علی (ع) در تفسیر آیاتی از سوره جن ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ می‌فرماید: «إنّا ذلک الْمرتضی مِنَ الرَّسُولِ الَّذی أَظْهَرَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَِّ عَلی غَیْبِهِ» در این جمله، حضرت علی خودش را یکی از مصادیق ﴿مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ می‌شمارد و بر همین اساس است که در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم را با این جمله خطاب می‌کنیم. «و ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اَخْتَارَکُمْ لِسِّرهِ»»[۴۶].
٨. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛
حجت الاسلام و المسلمین سید حبیب بخارایی‌زاده در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در این‌باره گفته‌ است: «سدیر میگوید: من و ابو بصیر و میسر و یحیی بزاز و داود رقی در مجلس امام صادق (ع) بودیم امام بعد از تشبیه ﴿عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ به قطره و ﴿عِلْمُ الْكِتَابِ به دریای سبز فرمود: ای سدیر آیا در قرآن این آیه را دیده‌ای ﴿...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۴۷] و با دست خویش به سینه‌اش اشاره نمود و سه بار فرمود به خداوند سوگند تمامی علم کتاب نزد ماست. روایات دیگری هم هست گرچه صریحا به این آیه شریفه نپرداخته‌اند اما همین مضمون که ائمه دارای علم کتابند و بر همان اساس علم به گذشته و آینده و سایر مغیبات دارند در آنها وارد شده است. عبدالاعلی می‌گوید: شنیدم امام صادق (ع) می‌فرماید من فرزند رسول خدا می‌باشم و من کتاب خدا را می‌دانم و در آن است ابتدای آفرینش و تمامی کائنات تا روز قیامت. و در آن است خبر آسمان و خبر زمین و بهشت و جهنم و خبر آنچه بوده و آنچه هست. این را آنچنان می‌دانم که گویا به کف دست خویش می‌نگرم. تطبیق ﴿مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ به ائمه هدی (ع) مورد اتفاق بسیاری از مفسران شیعی و سنی است. (...) نتیجه‌ای که از انضمام این روایات به آیات شریفه می‌آید آن است که ائمه هدی به تمامی اشیاء عالم هستند و از اطلاق آیه شریفه استفاده می‌شود که این علم هم، بالفعل بوده و معلق و مشروط به چیزی همچون مشیت نمی‌باشد»[۴۸].
٩. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید جواد حسینی در مقاله خود «امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی» در این‌باره گفته‌ است: «روایات فراوانی داریم که می‌رساند امامان از امور غیبی اطلاعات دارند که در ضمن برخی از آنها بیان شد، در این قسمت فقط به بخشی از یک روایت بسنده می‌کنیم. امام هشتم فرمود: محمد (ص) امین خدا در میان خلقش بود، هنگامی که قبض روح شد ما اهل بیت (ع) وارث او شدیم. پس ما امینان خدا در زمینش هستیم، در نزد ما علوم بلایا و اخبار مردم است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»[۴۹].
١٠. حجت الاسلام و المسلمین مهدی‌فر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدی‌فر در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن» در این‌باره گفته‌ است:

«روایات صحیح السند و صریح الدلاله که از سوی معصومین (ع) صادر شده است بر گستردگی علم اهل بیت (ع) دلالت دارند، این روایات دو گونه هستند:

  1. روایاتی که بر اصل علم اهل بیت (ع) دلالت دارند و چون این روایات عام بوده و مقید به قید خاصی نیستند که محدود کننده دایره شمول علم آنان باشد در نتیجه می‌تواند دلیل بر گستردگی علم آنان باشد.
  2. روایاتی که صریح در گستردگی و همه جانبه بودن علم اهل بیت (ع) است.

علی (ع) در باره گستره دانش رسول خدا (ص) می‌فرماید: "عِلْمُ النَّبِيِّ عِلْمُ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمُ مَا كَانَ وَ عِلْمُ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْم القيامَةِ"[۵۰] علم پیامبر مجموعه دانش‌های تمام پیامبران است و آن حضرت از آنچه در گذشته روی داده و تا قیامت روی خواهد داد، آگاه است. و نیز بنا به فرموده ایشان، همه این علوم با همین گستردگی در عترت رسول خدا (ص) گرد آمده است.[۵۱] رسول خدا (ص) نیز همین مطلب را تأیید و تأکید می‌کند: "إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ"[۵۲] امام رضا (ع) از پدرانش از رسول خدا (ص) نقل کرد که فرمود: "ما ینقلب جناح طائر فی الهواء الا و عند نافیه علم"[۵۳] پیامبر (ص) در روز غدیر (به نقل زید بن ارقم) فرمود: "فما علم الا وقد احصاه الله فی و نقلته الیه فلا تضلوا عنه"[۵۴] حدیث مشهور "أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا" این حدیث مطلق است و هیچ قید محدودکننده‌ای که آن را به احکام و یا موضوعات محدود کند وجود ندارد. علی (ع) فرمودند: "سَلُوني قَبلَ أن تَفقِدُوني؛ فَلأََنا بِطُرُقِ السماءِ أعلَمُ منّي بِطُرُقِ الأرضِ"[۵۵] سلونی که حضرت به‌طور عام فرمود، یعنی هرچه بپرسید جواب می‌دهم دلیل بر وسعت آگاهی‌های امام دارد و شامل احکام و موضوعات و اسرار غیبی است. ابوذر غفاری همراه با علی (ع) از جایی می‌گذشت که با انبوهی از مورچگان رو به رو گشت و از روی شگفتی گفت چه بزرگ است خدایی که شمار اینها را می‌داند. امام فرمود: به جای این سخن بگو: چه بزرگ است آفریدگارشان، زیرا سوگند به خدای که تو را پدید آورد من (نیز) به اذن خداوند شمار این مورچگان را می‌دانم و نر و ماده‌شان را از هم باز می‌شناسم.[۵۶] دنیا نزد امام مانند گردوی شکافته شده در کف انسان است، سماعة بن مهران می‌گوید امام صادق (ع) فرمود: "إن الدنیا لتمثل للإمام فی مثل فلقة الجوز فلا یعزب عنه منها شی‏ء"[۵۷] بر پایه این حدیث اگر دنیا برای غیر امام همانند گردویی ناشکافته است و به باطن آن علم ندارد اما نسبت به امام مانند گردویی شکافته شده و امام از درون آن آگاه است. یعنی امام به کل دنیا احاطه دارد.

حمزة بن عبدالمطلب بن عبد الله جعفی می‌گوید: نزد امام رضا (ع) رفتم با خود کتاب یا کاغذی داشتم و در آن از امام صادق (ع) چنین نقل شده بود: "ان الدنیا مثلث لصاحب هذالامر فی مثل فلقه الجوزه"[۵۸] حضرت رضا (ع) فرمود: یا حمزه ذاولله حق فانقلوه الی ادیم ای حمزه به خدا سوگند این سخن حق است آن را بر روی پوستی بنویس.[۵۹] امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که کار به دست مهدی (ع) سپرده شود، خداوند او را بر هر نقطه‌ای از جهان آگاه می‌کند، به طوری که همه جهان مانند کف دستش نزد او آشکار و روشن است. کدام یک از شما اگر کف دستش تار مویی باشد، آن را نمی‌بیند[۶۰]»[۶۱].
۱١. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی دیاری بیدگلی، آقای حسین قاسمی و خانم عصمت نیری در مقاله «بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی» در این‌باره گفته‌اند:

«این روایات که در حد تواتر است به چند دسته تقسیم می‌شود:

  1. روایاتی که مؤید حکم عقل هستند و تأکید می‌کنند که امام (ع) و حجت بر خلق باید مجهز به غیب باشد. از باب نمونه، از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: آیا تو فکر می‌کنی که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟ [۶۲]. در روایتی دیگر آن حضرت می‌فرمایند: خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، والاتر و آگاه‌تر از این است که حجتی برای بندگان خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد[۶۳].
  2. روایاتی که خبر غیبی از آینده می‌دهد. برای نمونه، در خطبه ۵۹ عاقبت جنگ نهروان پیش‌بینی می‌کند قتلگاه آنها این سو در کنار نهر است، به خدا سوگند از تمام آنها ارتش خوارج حتّی ده نفر جان سالم به در نمی‌برد و از شما ده نفر کشته نخواهد شد! و در خطبه ۶۰ درباره سرنوشت خوارج خبر می‌دهد. هنگامی که به امام علی (ع) عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمود: نه! به خدا سوگند آنها نطفه‌هایی در صلب مردان و رحم مادران‌اند، هر گاه شاخی از آنها سر بر آورد قطع می‌شود، تا اینکه آخرین آنها دزدان و راهزنان خواهند بود! در اینجا به سرکوبی خوارج در حکومت‌های مختلف و نیز پایان کار آنها اشاره فرموده است؛ و به گفته ابن ابی الحدید: این مسئله عیناً واقع شد. زیرا دعوت خوارج مضمحل گردید و مردان فعّال آنها از بین رفتند، و سرانجام اخلاف آنها دزدانی شدند متظاهر به فسق و فساد[۶۴].
  3. علامه امینی روایاتی از اهل سنت نقل می‌کند که در آن به طور ضمنی علم غیب غیر خدا را پذیرفته‌اند. این روایات سه نوع علم غیب را ثابت می‌کنند: یک: علم غیب پیامبر (ص)؛ دو: علم غیب خلفا؛ سه: علم غیب علما و بزرگان، برای نمونه، مسلم در صحیح خود از حذیفة بن یمان نقل می‌کند که: به خدا سوگند! من از همه مردم آگاه‌ترم به هر فتنه‌ای که از امروز تا قیامت واقع می‌شود[۶۵]»[۶۶].
۱٢. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید امین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در این‌باره گفته‌ است:

«دلالت حدیث ثقلین بر علم غیب فعلی ائمه معصومین (ع) این است که آن‌ها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفته‌اند که در آن ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ [۶۷]، ﴿وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ [۶۸] است و به مفاد جمله «لَنْ‏ يَفْتَرِقَا‏‏‏» در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد ائمه (ع) ثابت می‌باشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آن‌ها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت ﴿إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا [۶۹] است، اما مرتبه غیب ﴿وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ [۷۰] است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است.

روایات متواتره‌ای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) پوشیده نیست و آن‌ها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و می‌شود، تا روز قیامت همه را می‌دانند. هم‌چنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آن‌ها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمی‌دانند؟! اینک نمونه‌ای از این روایات:

روايت اول: ابو بصیر از حضرت باقر (ع) نقل کرد که از علی (ع) از علم پیامبر (ص) پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم پیامبر (ص) و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم![۷۱].

روایت دوم: عبیدة بن بشیر گفت: حضرت صادق (ع) ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمان‌ها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه می‌کنم در آن موقع دست‌های خود را گشود سپس فرمود: خداوند می‌فرماید: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ [۷۲][۷۳].

روایت سوم: جماعة بن سعد خثعمی گوید: مفضل خدمت امام صادق (ع) بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمان‌برداری شخص را بر بندگان خود واجب می‌کند، با این که او را از اخبار آسمان‌ها بی‌اطلاع می‌گذارد؟ فرمود: خداوند کریم‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آن‌ها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بی‌اطلاع گذارد[۷۴].

روایت چهارم: امام صادق (ع) در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: اى خدايى که ما را وصی پیغمبر خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دل‌های مردم را به سوی ما مایل نمودی[۷۵]»[۷۶].
۱٣. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلطانی در کتاب «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه» در این باره گفته است:

«دلائل نقلی علم امام:

  1. قرآن می‌فرماید: ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ [۷۷] این آیه دلالت می‌کند که عالم، افضل از جاهل است. از آنجا که افضل بودن در امامت شرط است، پس این آیه بر اعلم بودن امام دلالت دارد [۷۸]
  2. قرآن در سوره بقره آیه۱۲۴ می‌فرماید: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ [۷۹] علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرماید: از آیه استفاده می‌شود که امام باید انسانی صاحب یقین باشد و باطن عالم برای او مکشوف باشد. پس امام علم حضوری به اعمال عباد و راه‌های سعادت و شقاوت آنها دارد. به این معنا که به حقیقت عمل، علم دارد[۸۰].
  3. قرآن در آیه ۴۹ سوره عنبوت می‌فرماید: ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ [۸۱] علوم ائمه (ع) نظری و لدنی است. وقتی خداوند را برگزید و چشمه‌های حکمت را در قلب او قرار داد، علوم را به او الهام می‌کند[۸۲] بر اساس سخن فوق، امامیان باتوجه به نص بر این باورند که ائمه از جمله برگزیدگان الهی و بهره‌مندان از حکمت هستند؛ از این رو خداوند علم را به آنها الهام کرده است. روایات نیز مؤید مطالب فوق هستند. در روایتی ابی بصیر می‌گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که وقتی آیه ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ [۸۳] را تلاوت می‌فرمود با دست به سینه خود اشاره می‌کرد؛ یعنی ما کسانی هستیم که به ما علم عطا شده است. و تعبیر دسته‌ای دیگر از روایت این است گه مراد از آیه فقط ائمه (ع) هستند[۸۴].

علاوه بر روایت ارائه شده دسته‌ای از روایات به نحو مستقل بر علم امام دلالت دارد که به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. امام صادق (ع) می‌فرماید: قسم به خدا علم اولین و آخرین به من داده شده است. فردی از اصحاب حضرت از او پرسید، آیا شما از علم غیب بهره‌مندید؟ حضرت فرمود: وای بر تو! ما به آنچه در اصلاب مردان و ارحام زنان است، علم داریم[۸۵].
  2. در روایت دیگر آمده است که امام صادق (ع) فرمود: ما اهل بیت (ع) هستیم. مخازن علم در نزد ماست. علم به کتاب و حکم بین مردم نزد ما می‌باشد[۸۶].
  3. از امام سجاد (ع) سؤال شد: آیا ائمه (ع) به باطن امور علم دارند؟ حضرت فرمود: قسم به خدا ائمه به آنچه انبیا و رسل علم دارند، عالم هستند[۸۷].
  4. در روایتی از امام صادق (ع) می‌فرماید: ما به آنچه در شب و روز واقع می‌شود علم داریم[۸۸].
  5. امام رضا (ع) در وصف ائمه (ع) می‌فرماید: ائمه عالم، صبور و صادق و ... هستند[۸۹].
خلاصه سخن آنکه آیات و روایات ذکر شده در مجامع روایی دلالت دارند که ائمه هدا از علم غیب بهره‌مندند»[۹۰].
۱٤. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا بهدار در مقاله «گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه» در این‌باره گفته‌ است:

«ادله نقلی و روایی: بر کسی پوشیده نیست که در مقام تحقیق و داوری درباره حقیقت و گستره علم امامان (ع)، پس از آیات الهی، یکی از بهترین منابع، سخنان حکیمانه خود معصومان (ع) است.

درباره گستره علم امام (ع)، فقط به ابوابی در این مورد که خود متضمن روایات فراوانی‌اند، اشاره می‌شود:

  1. ائمه اطهار (ع)، وارثان علم آدم و علوم جمیع انبیای‌اند[۹۱].
  2. امامان، نگهبانان و خزینه داران علم خدا در آسمان و زمین‌اند[۹۲].
  3. خداوند به آنان ملکوت آسمان و زمین را نشان می‌دهد، چنانکه حضرت ابراهیم، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد[۹۳].
  4. آنها معدن علم خداوند، موضع ودایع رسالت، درخت نبوت و محل رفت و آمد فرشتگانند[۹۴].
  5. این بزرگواران زمان فرا رسیدن مرگ و رویدادهای ناخوشآیند "علم منایا و بلایا" را می‌دانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند[۹۵].
  6. ائمه اطهار (ع) به حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و پیش آمدها و اتفاقاتی که در آینده تا روز قیامت به وقوع می‌پیوندد، آگاهی دارند «عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَة»؛ حتی به آنچه در آسمان و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارند[۹۶].
  7. به ایشان علم الکتاب و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است[۹۷] با توجه به این ابوابِ روایی و امثال آن که هر کدام متضمن دهها روایت‌اند، پذیرفتن حتی یکی از آنها برای ما کافی است که تردیدی در گستره علم امامان نداشته باشیم و آگاهیِ سرشار آنها را از نهان و آشکار وقایع عالم، بپذیریم و اعتراف کنیم»[۹۸].
۱٥. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛
حجج الاسلام و المسلمین محسن غرویان، سید محمد حسین میرباقری و محمد رضا غلامی در کتاب «بحثی مبسوط در آموزش عقاید» در این‌باره گفته‌اند: «از دیدگاه تشیع امام معدن علم الهی و دارای علم غیب است و در این زمینه اضافه بر شواهد تاریخی غیر قابل انکار روایات معتبر بسیاری تصریح دارند. امام باقر (ع) به دو تن از اصحاب خویش فرمود به شرق یا غرب عالم بروید هرگز به علم صحیحی دست نخواهید یافت مگر آنکه اصل و ریشه آن از ما اهل بیت خواهد بود[۹۹]. امام صادق (ع) می‌فرماید: رسول اکرم (ص) فرمودند بدرستی که اهل بیت من پیشوایان و هدایتگران پس از من خواهند بود خداوند فهم و دانش مرا به آنان عطا فرموده است و ایشان از تربت من آفریده شده‌اند. پس وای بر کسانی که پس از من حق ایشان را انکار کرده و رابطه مرا با آنان نادیده بگیرند. خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نفرماید[۱۰۰]. رسول خدا (ص) فرمودند همانا ما اهل بیت خانواده رحمت درخت نبوت محل رسالت الهی جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم. امام صادق با اشاره به آیه ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ [۱۰۱] فرمود: ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم[۱۰۲]. امام صادق (ع) درباره آیه ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ [۱۰۳] فرمود: کسانی که علم به آنان افاضه شده فقط ائمه هستند [۱۰۴]. بازهم از امام صادق (ع) نقل شده که آن حضرت با اشاره به آیه ۴۰ سوره نمل بین دو انگشت خود را باز نمود آنها را روی سینه خویش قرا دادند و فرمودند به خدا سوگند همه علم کتاب نزد ماست. از امام باقر (ع) منقول است که آن حضرت فرمود علم خداوند عزوجل بر دو قسم است یک: علمی که مختص به خداوند بوده و هیچکس را به آن دسترسی نیست. دوم: علمی که خداوند آن را به فرشتگان و پیامبران خود آموخته است. آنگاه فرمود آنچه را خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز می‌دانیم[۱۰۵]. امام حسن (ع) در این زمینه می‌فرماید: پیشوایان از ما خواهند بود و خلافت برای کسی غیر از ما سزاوار نیست. خداوند در کتاب و سنت مارا اهل خلافت قرار داد و ما اهل علم هستیم. همه علم نزد ما گرد آمده است هیچ چیز تا قیامت پدید نخواهد آمد حتی دیه یک جراحت کوچک مگر آنکه علم آن باملاء رسول خدا (ص) و خط علی (ع) نزد ما حاضر است[۱۰۶]. حضرت علی (ع) در توصیف ائمه (ع) می‌فرماید: آنان حیات علم و دانش و مرگ و نابودی جهلند، صبر و بردباری آنان نشانگر علمشان، ظاهرشان نماینگر باطن آنان است و سکوت پرمعنایشان بر حکمت گفتارشان دلالت دارد[۱۰۷]. امام هشتم نیز ضمن حدیث طولانی در وصف ائمه (ع) می‌فرماید: همانا خداوند پیامبران و ائمه (ع) را موفق داشته و از گنجینه علم و حکمت خود آنچه را که به هیچکس نداده به آنان افاضه فرموده است به همین جهت علم و دانش آنان همواره از علم و دانش مردم زمان خود افزونتر است چنانکه خداوند می‌فرماید: ﴿قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ [۱۰۸]. همچنین از امام صادق (ع) نقل شده است که فرموده‌اند تحقیقاً من آنچه در آسمان و زمین در بهشت و دو زخ و آنچه هست و خواهد بود، می‌دانم و این آگاهی را از کتاب خداوند به دست آورده‌ام مگر نه آنکه خداوند فرموده است در این کتاب همه چیز بیان شده است[۱۰۹]»[۱۱۰].
۱٦. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در مقاله «علم امام تام یا محدود؟» در این‌باره گفته است:

«برخی از باب‌های موجود در کتاب‌های روایی، ظهور در کامل بودن علوم ائمه دارند. مهم‌ترین این ابواب عبارت‌اند از:

  1. خزانه‌داری علوم خداوند: مرحوم کلینی در الکافی، بابی با عنوان «أَنَّ الْأَئِمَّةَ وُلَاةُ أَمْرِ اللهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِه‏»[۱۱۱] گشوده و در آن شش روایت را آورده است که روایات ۴، ۵ و ۶ این باب، دارای سند صحیح و روایت دوم موثق است. محتوای کلی این روایات این است که ائمه (ع) پس از رسول خدا (ص) خزانه‌داران علوم خداوند هستند. مرحوم صفار در بصائر الدرجات نیز بابی با عنوان «أنهم خزان‏ الله فی السماء و الأرض علی علمه»[۱۱۲] گشوده و در آن ۱۶ روایت در این موضوع نقل کرده است. روایات این باب مستفیض‌اند‌. مجموعه روایات این دو منبع مهم، موجب اطمینان به محتوای کلی این روایات می‌شوند. (...)
  2. بهره‌مندی از علم الکتاب: خداوند در قرآن از کسی که نزد او علم الکتاب است، به عنوان شاهدی بر درستی نبوت رسول خدا (ص) یاد شده است: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱۱۳] برخی اندیشه‌وران‌، آیه یادشده را این‌گونه تفسیر کرده‌اند که مراد از «الکتاب»، همان لوح محفوظ یا کتاب مبین است. سرچشمه همه دانش‌ها لوح محفوظ است که از آن با نام‌های دیگری مانند «کتاب مکنون»، ﴿أُمُّ الْكِتَابِ[۱۱۴] و ﴿إِمَامٍ مُبِينٍ [۱۱۵] نیز در قرآن کریم یاد شده است. بنابراین تفسیر، صاحب علم الکتاب به تمام حقایق هستی دسترسی دارد. در روایات مستفیضی، ائمه صاحب «علم الکتاب» معرفی شده‌اند. این تفسیر، تأیید کننده تام بودن علوم ائمه است.
  3. آگاهی از تمام معارف قرآن: در برخی روایات، برای قرآن ظاهر و باطنی معرفی شده است که باطن آن نیز درجات و مراتب گوناگونی دارد. در کافی بابی با عنوان «أَنَّهُ لَمْ یَجْمَعِ الْقُرْآنَ کُلَّهُ إِلَّا الْأَئِمَّةُ وَ أَنَّهُمْ یَعْلَمُونَ عِلْمَهُ کُلَّه‏»[۱۱۶] آمده است . در این باب، شش روایت نقل شده است که روایت اول و ششم آن دارای سند صحیح‌اند. در بصائر نیز بابی با نام «أن عندهم جمیع القرآن‏ الذی أنزل علی رسول الله‏»[۱۱۷] وجود دارد. (...)
  4. تأیید علمی روح القدس: در بصائر الدرجات، بابی با عنوان «أن روح‏ القدس‏ یتلقاهم إذ احتاجوا إلیه‏»[۱۱۸] آمده و در آن روایاتی با این محتوا نقل شده است که اگر ائمه از مسئله‌ای آگاه نباشند، روح القدس علمِ آن را به آنان می‌دهد. (...)
  5. علم به همه امور گذشته و آینده: در کافی بابی با عنوان «أَنَّ الْأَئِمَّةَ یَعْلَمُونَ عِلْمَ مَا کَانَ‏ وَ مَا یَکُونُ‏، وَ أَنَّهُ لَایَخْفی‏ عَلَیْهِمُ الشَّیْ‏ءُ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِم»[۱۱۹] آمده است. در روایات این باب، این مسئله مطرح شده است که ائمه از همه امور گذشته و آینده آگاه‌اند. (...)
  6. داشتن علوم آسمان‌ها و زمین: در بصائر الدرجات بابی با نام «ما لا یحجب‏ من الأئمة شی‏ء من أمر و إن عندهم جمیع ما یحتاج إلیه الأمر»[۱۲۰] آمده است. (...)

افزون بر ابواب مستقلی که ممکن است روایات آن به عنوان شاهد بر کامل بودن علوم ائمه به حساب آیند، روایات متعدد و پراکنده‌ای وجود دارد که ممکن است، در ذیل باب مستقلی نگنجند. به نمونه‌هایی از این روایات اشاره می‌کنیم:

  1. در روایتی منزلت امام به ماه در آسمان تشبیه شده است که بر همه چیز اشراف و آگاهی دارد. دو روایت در این صفحه نقل شده است که روایت دوم سند صحیح دارد. در روایتی دیگر آمده که یکی از اصحاب، بر پشت کاغذی نوشت که «دنیا نزد امام همانند دانه گردویی حاضر است»، امام رضا (ع) نوشته او را تأیید کرد. این‌گونه تعابیر بر احاطه علمی امام بر همه امور ظهور دارد؛ زیرا وجه تشبیه امام به ماه یا تشبیه جهان به گردویی در نزد امام، آن است که امام، همانند ماه بر همه چیز پرتو می‌افکند و دنیا همچون گردویی در دست اوست.
  2. با سند موثق از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است: هیچ چیز را که خداوند به پیامبر (ص) آموخته بود از حلال و حرام، امر و نهی، خبرهای گذشته و آینده، تعالیم نازل شده بر پیشینیانش اعم از اطاعت یا معصیت فروگذار نکرد و همه آن‌ها را به من آموخت.
  3. در نقلی دیگر از آن حضرت می‌خوانیم: از من بپرسید، پیش از آن‌که مرا نیابید. قسم به خدایی که جانم در دست اوست‌، درباره چیزی از این زمان تا قیامت سؤال نمی‌کنید، مگر آن‌که شما را از آن خبر می‌دهم و از هیچ گروهی که صد نفر را هدایت یا گمراه می‌کند نمی‌پرسید، مگر آن‌که شما را از فراخواننده آنان، رهبر و حرکت دهنده آنان و محل سوار شدن و محل فرود آمدن آنان خبر می‌دهم.
  4. در روایتی از امام رضا از رسول خدا (ص) چنین نقل شده است: «مَا يَنْقَلِبُ جَنَاحُ طَائِرٍ فِي الْهَوَاءِ إِلَّا وَ عِنْدَنَا فِيهِ عِلْم‏»[۱۲۱] روشن است که علم به حرکت بال هر پرنده، مثالی است برای کامل بودن و گستردگی علم آن حضرت و به این مورد اختصاص ندارد. از طرفی می‌دانیم تمام علوم پیامبر (ص) به ائمه (ع) منتقل شده است. در نتیجه، این روایت فراگیر بودن علوم ائمه (ع) به تمام موضوعات حتی موضوعات عادی و طبیعی مانند پر زدن پرندگان را نشان می‌دهد.
  5. در روایتی گزارش شده است که برای امام زین‌العابدین (ع) عسلی آوردند. امام از آن نوشید. سپس فرمود: به خدا قسم، من می‌دانم که این عسل محصول کجاست، زمینش کجاست و به درستی که از فلان قریه آورده می‌شود. از قَسَم امام و فضای روایت مشخص است که آن حضرت این خبرها را در نتیجه تجربه یا آموختن از دیگران بیان نکرده، بلکه دانش ایشان، موهبتی الهی بوده است. به نظر می‌رسد، دانستن چنین جزئیاتی درباره یک عسل، خصوصیتی ندارد، بلکه مثالی است از علم امام به تمام امور، حتی علوم عادی بشری.
  6. روایات دیگری نیز وجود دارد که اگرچه در تام بودن علوم ائمه (ع) صراحت ندارند، اما با بیان قلمرو‌های مختلف علوم ائمه (ع) مانند علم ائمه (ع) به ملکوت، علم به اعمال مردم، دارا بودن علوم تمام پیامبران گذشته و ... می‌توانند مؤید تام بودن علوم ایشان باشند»[۱۲۲].
١٧. حجت الاسلام و المسلمین فاریاب؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین فاریاب در مقاله «بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات» در این‌باره گفته‌ است:

«امام صادق (ع) خود را عالم‌تر از حضرت خضر و حضرت موسی (ع) معرفی کردند: "به موسی و خضر، علم گذشته داده شد، اما علم به حال و علم به آینده تا قیامت داده نشد؛ در حالی که ما علم گذشته، حال و آینده را تا قیامت از رسول خدا (ع) به ارث بردیم".[۱۲۳]

امام صادق (ع) فرمودند: "من به آنچه در آسمان‌ها و زمین و آنچه در بهشت و جهنم است، آگاهم. من آنچه را که رخ داده و رخ خواهد داد، می‌دانم.[۱۲۴]

امام کاظم (ع) فرمودند: "خداوند روی زمین حجتی قرار نمی‌دهد که مردم از او درباره چیزی بپرسند و او بگوید نمی‌دانم"[۱۲۵]

خادم امام عسکری (ع) می‌گوید: دیدم ایشان با غلامان خود به زبان‌های رومی و ترکی و... سخن می‌گوید! شگفت‌زده شدم و با خود گفتم: "امام در مدینه متولد شده است؛ چگونه می‌تواند چنین سخن بگوید؟" پیش از آنکه از امام سؤال کنم، امام به من فرمود: "خداوند تبارک و تعالی، حجت خود را از سایر خلقش در تمام موارد امتیاز بخشیده و زبان‌ها و شناخت نسب‌ها و زمان وفات‌ها و حوادث را به او داده است و اگر چنین نباشد، تفاوتی میان حجت و غیرحجت نیست"[۱۲۶]

شما با خواندن این روایات به این نتیجه می‌رسید که امامان همه چیز را می‌دانند»[۱۲۷].
١٨. آقای دکتر اس‍دی‌ گ‍رم‍ارودی‌ (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛
آقای دکتر محمد اسدی گرمارودی در کتاب «علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان» در این‌باره گفته است:

«در برخی از روایات آمده است که امام و حجت خدا، مطاع مطلق است و خداوند اطاعت ایشان را بر همگان واجب نموده است، اگر از حقایق عالم بی‌خبر باشند، این مقام زیر سؤال می‌رود و اصولاً حکمت خداوند خدشه‌دار می‌گردد. اگر به کسی مسؤولیتی بدهند ولی امکانات لازم انجام مسؤولیت را در اختیار او قرار ندهند، عملی قبیح و دور از حکمت مرتکب شده‌اند و این کار از ذات اقدس الهی دور است. اگر خداوند به فرستادگان و برگزیدگان خود قدرت لازم را نبخشد، امساک فیض نموده است و جعل مقام خلیفة اللهی آنها غیر حکیمانه می‌شود. روایات ذیل توضیح دهنده همین مطلب است: "هشام بن حکم گوید: در منی از امام صادق (ع) از پانصد مسأله کلامی سؤال نمودم. می‌گفتم که دیگران چنین و چنان می‌گویند و آن حضرت می‌فرمودند چنین و چنان بگو اصلاح می‌کردند. به ایشان عرض کردم: فدای شما شوم، این که حرام و حلال فن شماست و از همه مردم بدان اعلم هستید را می‌دانستم، اما اینها علم کلام است شما چقدر حاضر جواب هستید. ایشان فرمودند: ای هشام وای بر تو، مگر ممکن است که خداوند برای خلق خود حجتی قرار دهد و جواب آن‌چه را که بدان محتاجند، نزد او نباشد؟"[۱۲۸]. در این روایت، تحلیل منطقی بسیار زیبایی نهفته است و استدلال عقلی روشنی را در بر دارد. امام و خلیفه الهی، یا حجت خدا بر خلق هست و یا نیست! اگر ایشان را حجت‌های الهی و برجستگان و برگزیدگان ربانی نمی‌دانیم، آن‌گاه نباید در حد علم و سایر خصایص آنها بحث کنیم؛ ابتدا باید الهی بودن ایشان را بپذیریم و آن‌گاه در این مقولات وارد شویم؛ اما اگر آنان را حجج الهی می‌دانیم، لازمه حجت الهی بودن، آگاهی کامل و پاسخگویی به همه نیازمندی‌های بندگان خداست. دقت در عبارت "كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ" روشنگر همین حقیقت است که حجت خدا بر همه حقایق عالم آگاهی دارد و لذا می‌تواند پاسخگوی همه سؤالات و نیازمندی‌ها باشد. نکته بسیار مهم و در خور تعمق در مورد روایت ابی‌حمزه از حضرت امام باقر (ع)، رابطه اطاعت از امام و علم اوست. حضرت با حالت تعجب به این مطلب توجه می‌دهند که: مگر می‌شود خداوند اطاعت امام را بر همگان واجب گرداند، آن‌گاه آگاهی بر همه حقایق را از او پنهان دارد؟ در هر اطاعتی، مطیع و مطاع مطرح می‌شود. اگر مطاع حق باشد، اطاعت از او اطاعت حق است و اگر مطاع ناحق باشد، قطعاً اطاعت از او هم ناحق می‌شود. لازمه حق بودن مطاع این است که اوامر و نواهی او عالمانه باشد، زیرا: ﴿إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا[۱۲۹] به راستی گمان برای شناخت حقیقت، هیچ بسنده نیست. روایت نقل شده از ابی حمزه چه زیبا به این حقیقت توجه می‌دهد که لزوم اطاعت امام، علم همه جانبه او را لازم دارد. در قرآن کریم، اطاعت امام چون اطاعت پیامبر به صورت مطلق ذکر شده است. در آیه شریفه۵۹ از سوره مبارکه نساء آمده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ...[۱۳۰] در این آیه اطاعت رسول، اطاعت مطلق است. هیچ قید و شرطی مطرح نشده است. اگر بنا بود اطاعت رسول مقیّد به قیدی باشد، قطعاً می‌بایست ذکر می‌شد؛ پس رسول مُطاع مطلق است؛ و اما اولی‌الامر که امامان پس از پیامبر هستند[۱۳۱]، با یک واو عطف به رسول عطف شده‌اند؛ یعنی نحوه اطاعت از آنان همچون اطاعت از رسول است؛ پس آنان هم مطاع مطلق هستند. مطاع مطلق باید شرایط و ضوابط لازم خود را داشته باشد که از جمله آنها عصمت و علم لدنّی است و در غیر این صورت دستور اطاعت مطلق، غیرحکیمانه می‌شود.

روایت ابوحمزه به این نکته توجه می‌دهد که از دید امام باقر (ع)، خدا بزرگ‌تر از آن است که کسی را به این مقام بگمارد و مطاع مطلق قرار دهد و چنین مأموریتی به او بدهد، ولی علم به حقایق عالم هستی را از او پنهان دارد. این عقیده، توهین به خدا و عدم درک حکمت الهی است. در ادامه روایت دیگری در تأیید همین مطلب نقل می‌شود. با دقت در سند روایت مشخص می‌شود که از غیر عبدالله بن قاسم حضرمی هم نقل شده است:مفضل به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم، آیا خداوند طاعت بنده‌ای را واجب می‌کند و آن‌گاه از فیض خبر آسمانی علم افاضه‌ای و لدنی او را محروم می‌نماید؟ حضرت فرمودند: نه، خداوند گرامی‌تر و مهربان‌تر و رئوف‌تر است به بندگان از این که اطاعت آنها را واجب کرده، سپس از خبر عالم بالا در هر صبح و شام محرومشان کند[۱۳۲]. از منظر روایات معصومین (ع)، مطاع بودن حجت‌های الهی با بی‌خبری از حقایق عالم وجود ناسازگار است. روایات ذیل به همین نکته توجه می‌دهد که اگر فردی حجت خدا باشد، باید بر همه حقایق آگاهی داشته باشد. در کتاب بصائر الدرجات آمده است: صفوان می‌گوید: امام صادق (ع) فرمودند: خداوند بزرگ‌تر از آن است که حجتی برای بندگانش قرار بدهد، پس خبری از اخبار آسمان و زمین جهان هستی را از او مخفی بدارد[۱۳۳]. به دو نکته مهم در این روایت باید توجه بیشتری مبذول داشت. نکته اول، عدم هماهنگی حجت خدا با عدم آگاهی و علم است. همان‌گونه که توضیح داده شد، کاری غیرحکیمانه است که مسؤولیت و مقامی را به کسی بسپارند ولی شرایط و عوامل لازم آن مسؤولیت را از او دریغ کنند. در چنین فرضی یا باید گفت که دهنده و بخشنده مقام، عاجز و ناتوان است که از ذات اقدس الهی پذیرفته نیست و یا بخل و امساک فیض بخشنده مقام، مانع از اعطای لوازم مقام است که چنین فرضی باز هم غیرقابل قبول است. لذا باید توجه داشت که در این روایت با عنوان: "اِنَّ اللهَ اَجَلُّ وَ اَعظَمُ..." بیان شده است اما نکته دوم این است که در روایت "مِن اَخبارِ السَّماءِ وَ الاَرض"، آمده است؛ یعنی چیزی از حقایق عالم...، که می‌فهماند احاطه علمی و سعه شناختی حجج الهی، به اذن خداوند گسترده و جهان شمول شده است. بر همین اساس ائمه (ع) احاطه علمی خود را مطرح کرده و جامعیتِ آگاهی خود را به ما گوشزد نموده‌اند. به حدیث دیگری در این مقوله توجه بفرمایید: امام صادق (ع) فرمودند: به خدا سوگند که من آن چه در آسمان‌ها و زمین و آن چه در بهشت و دوزخ است و آن چه بوده و آن چه تا قیامت بناست باشد، همه را می‌دانم. سپس فرمودند: اینها را از کتاب خدا آموخته‌ام و آن گاه کف دست‌ها را گشودند و فرمودند: به قرآن این‌گونه نگریسته‌ام. و پس از آن فرمودند: به درستی که خداوند می‌فرماید، کتاب را به سوی تو فرستادیم در حالی که تبیین کننده هر چیز است[۱۳۴]. در این حدیث امام (ع) علم خود نسبت به همه حقایق را بیان می‌دارند. این‌گونه روایات متعدد و فراوان است و بر جامعیت علم برگزیدگان الهی تصریح دارد. در روایت مذکور نکته ظریف و استدلال دقیقی مطرح شده است. می‌دانیم که اگر چیزی در کف دست ما قرار گرفته باشد، با گشودن دست و ارائه آن معلوم می‌شود؛ چون تا دستان خود را بگشاییم آن شئ دیده خواهد شد. امام (ع) با اشاره به آیه قرآن، جامعیت کتاب الهی و تبیان همه چیز بودن آن را بیان داشته و آن‌گاه می‌فرمایند: همان‌گونه که با گشودن دست محتوای آن معلوم می‌شود، همه حقایق قرآن هم برای ما برگزیدگان الهی معلوم و روشن شده است و خداوند قدرت استخراج همه حقایق از قرآن را به ما عنایت کرده است. ائمه (ع) به مناسبت‌های مختلف به تذکر این امر اعتقادی می‌پرداختند که گاهی برای برخی از مستمعین گران می‌آمد؛ لذا امام (ع) با توجه بخشیدن به قرآن، رفع توهم و دشواری فهم می‌فرمودند. از جمله این موارد حدیث ذیل است: شنیدم که امام صادق (ع) می‌فرمودند: به راستی که من آن‌چه را که در آسمان و زمین است می‌دانم و آن‌چه را که در بهشت و دوزخ است هم می‌دانم و آن‌چه را که بوده و خواهد بود نیز می‌دانم. راوی می‌گوید: پس اندکی صبر فرموده و دیدند که این امر بر آنانی که شنیده‌اند گران آمده است، پس فرمودند: من اینها را از کتاب خدای عزّوجلّ می‌دانم؛ زیرا خدای بزرگ می‌فرماید: در آن کتاب خدا همه چیز به روشنی بیان شده است[۱۳۵]»[۱۳۶].
١٩. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه.
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آل‌بویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در این‌باره گفته‌‌اند: «از جمله روایات اثبات‌کننده علم عام امام، روایاتی است که در بحار، زیارات جوامع، در کتب اربعه، بصائرالدرجات، علل الشرایع، عیون اخبار الرضا، خصال و مانند آنها از کتب معتبر به صورت مشهور و مستفیض و بلکه متواتر و صحیح آمده و تصریح دارند که امام عالم به کل ماکان و مایکون و به منطق پرندگان و بهائم و علم آجال و منایا است، به تمام زبان‌ها سخن می‌گوید، از تمام غیب‌ها خبر می‌دهد، دچار سهو نمی‌گردد، در هنگامی که چشمان وی به خواب می‌رود، قلب او نمی‌خوابد، پشت سر خویش را آن‌گونه می‌بیند که جلوی روی خود را، و امامان اولین مخلوقات خداوندند و از نور ایشان، خلقت آسمان‌ها، زمین، دریاها، بهشت و حورالعین شکل گرفته است. برای مثال در حدیثی آمده است که امام میان مغرب و مشرق را می‌بیند و چیزی از عالم ملک بر وی پوشیده نیست و برای او ستونی از نور از زمین به آسمان نصب گردیده است و آسمان‌ها و زمین در نزد او مانند کف دست اوست که ظاهر و باطن آن و خشک و تر آن را می‌شناسد و اینکه امام امر خداوند و روح قدسی و مقام علّی و نور آشکار و سرّ پنهان است که ذاتش فرشته‌گونه و صفاتش الهی است و به غیوب آگاه است و از عیوب مبرّا می‌باشد و قدرت‌های ظاهری او را نمی‌توان تحت اختیار در آورد و باطن او قابل درک نیست. از جمله مؤیدات برای عمومیت و فعلیت علم امام، روایات دال بر حضور امامان در هنگام موت تمام انسان‌ها در تمام نقاط زمین در آن واحد است، به گونه‌ای که میت ایشان را می‌بیند و این امر با جهل و سهو قابل جمع نیست، بلکه از خوارق عادات است. از جمله تأییدات، ادله‌ای هستند که در باب صلوات و توسل و استغاثه به ایشان بعد از حیات ایشان با الفاظ حضور و خطاب وارد شده‌اند؛ مانند: السلام علیک ایها النبی و یا السلام علیکم، و این‌گونه خطاب با جهل و سهو سازگار نیست. از جمله ادله، افزون بر کتب اربعه، اجماع علمای امامیه است»[۱۳۷].
٢٠. آقای دکتر محمدی فام (پژوهشگر دانشگاه ادیان و مذاهب قم)؛
آقای دکتر حسین محمدی فام در «جلسه هشتاد و پنجم سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه» در این‌باره گفته‌ است: «روایاتی که موید علم غیب برای امام (ع) هستند؛امام صادق (ع) می‌فرماید: اگر من در میان داستان حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) بودم حتما به اطلاع آنان می‌رساندم که از آن دو آگاه‌ترم و چیزهایی را به آن دو می‌گفتم که در دستشان نیست زیرا به حضرت موسی و خضر تنها وقایع گذشته عطا شده بود و دانش اموری که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد به آن دو داده نشده در حالی که دانش وقایع گذشته و رخدادهایی که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد همگی به رسول خدا (ص) داده شده است و ما نیز آن را از رسول خدا قطعا به ارث برده‌ایم. امام صادق (ع) فرمودند: بخدا سوگند ما آنچه در آسمان‌ها و زمین اتفاق می‌افتد و به وقایع بهشت و جهنم و به رخدادهای میان آنها آگاهیم. در ادامه حماد می‌گوید من منقلب شدم و گریستم حضرت سه بار به من فرمود: تمام این علوم از قرآن هستند. علمایی که معتقدند، امام به تمامی علوم از ابتدا تا روز قیامت واقف است؛ به این روایت و امثال این روایت استشهاد می‌کنند»[۱۳۸].
۱٩. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛
آقای دکتر معارف و دیگر نویسندگان «نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن» در این‌باره گفته‌اند:

«سه نوع دلیل نقلی در اثبات علم غیب جانشینان پیامبر خاتم (ص) وجود دارد. اول، نقل‌هایی در تصریح اصحاب بر تعلیم رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع). دوم، روایاتی مبنی بر تصریح ائمه اطهار (ع) بر علمِ تعلیمی خویش و سوم، نقل‌هایی در تحقق پیشگویی‌های اولین جانشین پیامبر اکرم (ص).

  1. تصریح اصحاب بر تعلیم پیامبر اکرم (ص) به امام علی (ع): روایات بسیاری از تعلیم پیامبر اسلام (ص) به اولین جانشین برحقش، علی بن ابی طالب (ع)، حکایت دارد، نظیر: بریده از پیامبر (ص) نقل کرد که فرمود: ای علی! خداوند به من دستور داده که تو را به خود نزدیک کنم، علوم خویش را بیاموزم تا آنها را نگهداری نمایی. پس این آیه نازل شد: ﴿بوَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ [۱۳۹][۱۴۰]. یحیی بن سالم از امام صادق (ع) روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: همگامی که آیه ﴿بوَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ [۱۴۱] نازل شد، رسول اکرم (ص) فرمود: آن گوش، گوش تو است، ای علی![۱۴۲]. ابن عباس از پیامبر (ص) روایت کرده که آن حضرت فرمود: هنگامی که به معراج رفتم و با پروردگارم سخن گفتم، چیزی نیاموختم جز آنکه به علی (ع) تعلیم دادم. پس او درب شهر علم من است. ای علی! صلح با تو صلح با من و جنگ با تو جنگ با من است. پس از من، تو پرچم میان من و امتم هستی[۱۴۳]. أصبغ بن نباته از حضرت علی (ع) شنید که فرمود: رسول خدا (ص) هزار در از درهای علم به حلال و حرام و گذشته و آینده تا روز قیامت را بر من گشود که از هر دری هزار در باز می‌شود، چنان که از مرگ‌ها و پیشامدها و طریق قضاوت باخبرم. [۱۴۴]. و بالاخره علم و دانش علی (ع) به مرتبه‌ای رسید که پیامبر خدا (ص) مقام او را ستود و بدان گواهی داد: علم و دانش گوارایت باد ای ابوالحسن، علم را همچون آب نوشیدی! [۱۴۵].
  2. تصریح ائمه اطهار (ع) بر دریافت علم از پیامبر (ص): امامان (ع) بارها بر این مطلب تصریح نمودند که علوم خویش را از پیامبر اکرم (ص) اخذ کرده‌اند. ایشان هیچگاه اجازه نمی‌دادند مردم و یارانشان، جایگاهی بیش از حقیقت، برای آنها قائل شوند. چنان که وقتی فردی با شنیدن خبرهای امیرمؤمنان علی (ع) از آینده، نسبت علم غیب به آن حضرت (ع) داد، ایشان فرمود: اینها علم غیب نیست؛ بلکه یادگیری از صاحب علم است. همانا علم غیب، دانستن زمان قیامت و آنچه خداوند در آیه ۳۴ لقمان برشمرده، می‌باشد. علمی که خدا به پیامبرش تعلیم داد، او به من آموخت و برایم دعا فرمود که سینه‌ام آن را حفظ کند و جوارحم آن را در بر گیرد[۱۴۶]. امام کاظم (ع) به یحیی بن عبدالله بن حسن درباره پندارهای مردم راجع به علم غیب امام فرمود: سبحان الله! دستت را روی سرم قرار بده. قسم به خدا که همه موهای سر و بدنم راست شده است. سوگند به خداوند که من جز ارثی از رسول خدا (ص) هیچ ندارم [۱۴۷].
  3. تحقق پیشگویی‌های ائمه اطهار (ع) از آینده: مستندات روایی حکایت از علم غیب جانشینان آخرین پیامبر خدا (ص) دارد. نمونه آن در مورد نخستین جانشین ایشان، امیرمؤمنان علی (ع) بسیار است؛ نظیر بیان جزئیات آغاز آفرینش[۱۴۸]، شکست سپاهیان خویش در جنگ[۱۴۹]، فرا رسیدن فتنه‌هایی همچون زمان بعثت پیامبر (ص)[۱۵۰]، انقراض بنی امیه[۱۵۱]، حمله صاحب زنج و ترکان مغول به بصره[۱۵۲]، ظهور منجی عالم از فرزندان خویش[۱۵۳]. مواردی از اخبار غیبی سایر ائمه (ع) بدین ترتیب‌اند: امام حسن مجتبی (ع) از شهادت و مسمومیت خویش به دست همسر خود خبر داد و به امام حسین (ع) فرمود: سی هزار تن از مردمی که ادعا می‌کنند از امت اسلامند، برای کشتن تو و اسیر کردن فرزندان و خانواده‌ات، همدست می‌شوند[۱۵۴]. امام سجاد (ع) به فرزندش امام باقر (ع) فرمود: پس از من، برادرت عبدالله ادعای امامت می‌کند و مردم را به سوی خود دعوت می‌‌کند اما عمر او کوتاه است. و چنان شد که آن حضرت (ع) فرموده بود[۱۵۵]. سلیمان بن حفص از یاران امام هفتم نقل کرد که بر حضرت کاظم (ع) وارد شد و قصد داشت درباره امام بعد بپرسد. پیش از سخن گفتن، آن حضرت (ع) فرمود: ای سلیمان! پس از من فرزندم علی، وصی و جانشین من و حجت خدا بر مردم است.[۱۵۶]»[۱۵۷]
٢٢. آقای شیخ‌زاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای قاسم علی شیخ‌زاده در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در پاسخ به این پرسش گفته‌ است:

«باید گفت عمده‌ترین دلیل علم غیب معصومین روایات است که به‌صورت زیر تقسیم می‌نمائیم.

  1. روایاتی که به‌صورت تفسیر روائی قرآن است.
  2. به صورت مستقل است نه روایات تفسیری .
  3. واژه غیب در آنها به کار رفته.
  4. واژه غیب ندارد اما مطابق تعریف علم غیب است یعنی تعریف علم غیب شامل آن می‌گردد مانند روایاتی که می‌گویند ائمه دانش "ماکان و مایکون" دارند که واژه غیب در آن وجود ندارد اما تعریفی که در گذشته از علم غیب نمودیم شامل آن می‌گردد.
  5. دلالت این اخبار بر علم غیب یا مطابقی یا تضمنی یا التزامی است.
  6. این روایات یا خبر واحد است یا متواتر است که هر چند بسیاری از دانشمندان شیعه خبر واحد را در مسائل اعتقادی حجت نمی دانند ولی هستند در میان آنان کسانیکه در مسائل اعتقادی نیز حجت می‌دانند تحت شرائطی زیرا دلیل حجیت خبر واحد سیره عقلا واخبار متواتر معنوی است و عقلا همانطور که در امور عملی و فرعی به خبر ثقه عمل می‌کنند در امور اعتقادی نیز چنین می‌‌کنند.

روایاتی که می‌گویند امامی که از سرنوشت خویش بی‌خبر باشد و نداند برسرش چه می‌آید حجت خدا بر خلق نیست دو دلیل فوق آگاهی تمام معصومین را بر سرنوشت خویش بیان می‌کرد و از این به بعد به دلائلی اشاره می‌شود که آگاهی هر یک از معصومین را به گونه خصوصی به سرنوشت خویش بیان می‌کند.

  1. پیامبر اکرم (ص) فرمود: نزدیک است که خوانده شوم و دعوت حق را اجابت کنم. توجه به یک نکته مهم: پیامبر گرامی اسلام (ص) در میان معصومین بیشترین آمار اخبار غیبی را به خود اختصاص داده اند که در کتاب احادیث الغیبه۴۲۵ حدیث و اخبار غیبی از آنحضرت ثبت شده در حالی که از علی (ع) ۱۲۳ گزارش غیبی ثبت شده بنابراین اگر در این نوشتار گزارشات غیبی رسول خدا (ص) کمتر است بدلیل آنست که در مورد آن حضرت بین مسلمین راجع به علم غیب او و...بحثی نیست بلکه مسلّم است از باب آفتاب آمد دلیل آفتاب است.
  2. خبر دادن از شهادت فاطمه زهرا: دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) فرمود پدرم خبر داد به من که من اولین کسی هستم که به او ملحق می‌شوم لذا خوشحال شدم.
  3. خبردادن از شهادت امیر المؤمنین: علی (ع) به معاویه فرمود:ای معاویه رسول خدا (ص) به من خبر داد که امت او بزودی محاسنم را از خون سرم رنگین می‌کنند و من شهید می‌شوم و تو بعد از من بر امت اسلام حاکم شده و فرزندم حسن را به‌وسیله سم می‌کشی...
  4. گزارش امام حسن (ع)از شهادت خویش: آن حضرت فرمود من به‌وسیله سم و زهر از دنیا می‌روم همانطوری رسول خدا (ص) چنین شد پرسیدند چه کسی این کار را با تو می کند فرمود همسرم جعده دختر اشعث بن قیس به‌دستور معاویه.
  5. امام باقر (ع) فرمود:از عمر من بیش از پنج سال باقی نمانده است و همیطور شد.
  6. امام صادق (ع) فرمود: زید بن علی عموی آنحضرت دروغ می‌گوید او قائم این امت نبوده اگر خروج کند کشته خواهد شد.
  7. گزارش امام هفتم((ع) از شهادت امام رضا (ع) با زهر و دفن او در کنار هارون در طوس.
  8. امام رضا (ع) در مدینه اهل و عیالش را جمع نموده دستور داد برایش بگریند تابشنود زیرا او دیگر بر نمی‌گردد.
  9. امام جواد (ع) فرمود: من امشب از دنیا می‌روم.
  10. امام هادی (ع) فرمود: پدرم همین الآن از دنیا رفت.
  11. حجاج عبدی، به امام یازدهم نامه نوشت که دعا کند تا فرزندش شفا یابد امام در جوابش نگاشتند خداوند پسرت را رحمت کند که با ایمان بود آن شخص می‌گوید برایم بعداً معلوم شد که در همان روزی که حضرت نامه نوشته بودند فرزندم از دنیا رفته بوده»[۱۵۸].
٢٣. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«الف) از طریق اهل بیت (ع):

  1. امام باقر (ع) فرمود: "در وجود علی (ع) سنت هزار پیامبر (ص) است. آن‏گاه فرمود: علمی که بر آدم نازل گشت بالا نرفت، علم هیچ‏کسی با مرگ نابود نگردید. بلکه علم به ارث گذارده می‏‌شود و زمین هرگز بدون عالم باقی نمی‏‌ماند".[۱۵۹]
  2. عبدالأعلی بن أعین می‌‏گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که می‌‏فرمود: "من از اولاد رسول خدایم، به کتاب خدا علم دارم، کتابی که در آن اشاره به پیدایش خلق و آنچه تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد نموده است. در آن کتاب خبر آسمان و زمین و بهشت و آتش جهنم و خبر آنچه هست می‏‌باشد. من به این امور همان‏گونه که به کف دست نگاه می‏‌کنم، آگاهم. خداوند می‏‌فرماید: در این قرآن بیان هر چیزی است". [۱۶۰]
  3. امام صادق (ع) به ابو بصیر فرمود: «ای ابا بصیر ما اهل بیتی هستیم که علم خواب‌‏ها و بلاها و نسب‏‌ها و وصیت‏‌ها و فصل خطاب به ما داده شده است. شیعیانِ خود را می‌‏شناسیم. همان‏گونه که هر مردی اهل بیت خود را می‌‏شناسد».[۱۶۱]
  4. امام صادق (ع) فرمود: «همانا امام هرگاه بخواهد که بداند تعلیم داده می‏‌شود».[۱۶۲]
  5. سیف تمار می‏‌گوید: «من با جماعتی از شیعه نزد امام صادق (ع) در کنار حِجر بودیم، حضرت فرمود: جاسوسی بر ما نظاره می‌‏کند. ما نگاه به راست و چپ کردیم ولی کسی را ندیدیم. عرض کردیم جاسوسی وجود ندارد. حضرت فرمود: قسم به پروردگار کعبه و پروردگار این بنا سه بار تکرار کرد اگر من بین موسی و خضر بودم می‏‌گفتم که از آن دو داناترم، و نیز خبر می‏‌دادم به چیزی که آن دو نمی‏‌دانستند؛ زیرا موسی (ع) و خضر (ع) تنها از علم گذشته آگاه بودند، نه از علم آینده و حال تا روز قیامت، و ما این دو را از پیامبر (ص) به ارث برده‏‌ایم»[۱۶۳]

ب) از طریق عامه:

  1. مسلم و دیگران از حذیفه نقل کرده‏‌اند که گفت: پیامبر (ص) به من علم گذشته و آینده تا روز قیامت را آموخت.[۱۶۴]
  2. احمد بن حنبل از ابن ادریس نقل می‌‏کند که فرمود: از حذیفة بن یمان شنیدم که می‌‏فرمود: به خدا سوگند همانا من داناترین مردم به هر فتنه‏‌ای هستم که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد.[۱۶۵]
  3. ابن النجار می‏‌گوید: روزی شیخ ابو محمّد عبدالله جبایی سخن از اخلاص و عُجب به میان آورد در حالی که من در مجلس او حاضر بودم، در نفسم این سؤال خطور کرد: که راه خلاصی از عجب چیست؟ فوراً شیخ به من توجه کرده و فرمود: هرگاه همه اشیاء را از خدا دیدی و این که او تو را موفق به خیر کرده و... آن‏گاه از عُجب رهانیده شده‌‏ای.[۱۶۶]

خبرهای غیبی از امام علی (ع)

با نگاهی گذرا به نهج‏ البلاغه به خبرهایی غیبی از امام علی (ع) پی می‏‌بریم اینک به برخی از آنها اشاره می‏‌کنیم:

  1. امام علی (ع) در بصره بعد از پایان جنگ به ناکثین فرمود: «كَأَنِّي بِمَسْجِدكُمْ كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ قَدْ بَعَثَ اللهُ عَلَيْها العَذَابَ مِنْ فَوْقِها وَمِنْ تَحتِها، وَغَرِقَ مَنْ في ضِمْنِها»؛[۱۶۷] می‏‌دانیم که بصره دو بار غرق شد، یک بار در عصر حکومت قادر بالله، و بار دیگر در عصر حکومت قائم بامرالله، و تنها مسجد جامع آن طبق خبر امیرالمؤمنین باقی ماند.
  2. و نیز درباره فتنه تاتار و لشکریانش و هجوم آنان به بلاد مسلمین فرمود: «کَأَنِّی أَرَاهُمْ قَوْماً کَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ الْمُطْرَقَةُ یَلْبَسُونَ السَّرَقَ‏وَ الدِّیبَاجَ وَ یَعْتَقِبُونَ الْخَیْلَ الْعِتَاقَ وَ یَکُونُ هُنَاکَ اسْتِحْرَارُ قَتْلٍ حَتَّى یَمْشِیَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ وَ یَکُونَ الْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ»؛ [۱۶۸]
  3. و نیز درباره حکومت بنی‌‏امیه و زوال آن هنگام اوج فساد در روی زمین می‏‌فرماید: «أُقْسِمُ ثُمَّ أُقْسِمُ لَتَنْخَمَنَّهَا أُمَيَّةُ مِنْ بَعْدِي كَمَا تُلْفَظُ النُّخَامَةُ، ثُمَّ لَا تَذُوقُهَا وَ لَا [تَتَطَعَّمُ] تَطْعَمُ بِطَعْمِهَا أَبَداً مَا كَرَّ الْجَدِيدَانِ»؛[۱۶۹]
  4. و نیز خبر از تسلط معاویه بر عراق و مجبور کردن اهل آن بر سبّ او داده می‌‏فرماید:«أما إنِّهُ سِيَظْهَرُ عَلَيْكُمْبَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ، وَيَطْلُبُ مَا لاَ يَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ، وَلَنْ تَقْتُلُوهُ! أَلاَ وَإِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَالْبَرَاءَةِ مِنِّي؛ فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي، فَإِنَّهُ لي زَكَاةٌ،وَلَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَأَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلاَ تَتَبَرَّأُوا مِنِّي، فَإِنِّي وَلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ، وَسَبَقْتُ إِلَى الاِِْيمَانِ وَالْهِجْرَةِ»؛[۱۷۰][۱۷۱]
۲٤. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای محمد صادق عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است:

«مطابق آیه در قرآن مجید، گواه صدق رسالت و حقانیت رسول خدا (ص) کسی است که دارای علم الکتاب است. روایات فراوانی از شیعه و سنی مصداق این تعبیر قرآنی را امام علی (ص) و ائمه معصومین دانسته‌اند. یکی از آنها روایتی است که ابوسعید خدری از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند و می‌گوید: از پیامبر درباره ﴿قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ پرسیدم، فرمود: او جانشین برادرم سلیمان بود (آصف بن برخیا) عرض کردم: از چه کسی سخن می‌گوید و اشاره به کیست؟ فرمود: او برادرم علی بن ابی‌طالب (ع) است.

برید بن معاویه از امام صادق (ع) نقل می‌کند که آن حضرت در تفسیر آیه مورد بحث فرمود مقصود ما اهل بیت (ع) هستیم و امام علی (ع) اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا است. این آیه را وقتی در کنار آیه ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ، قرار دهیم، ابعاد علوم اهل بیت (ع) که مطابق روایات، مصداق ﴿مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب هستند، تا حدودی روشن می‌شود. در برخی روایات، ائمه، علم الکتاب را به آگاهی از اسم اعظم الهی پیوند زده‌اند و فرموده‌اند: اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد آصف بود و چنان کار خارق عادت انجام داد و در یک چشم برهم زدن، تخت ملکه سبا را نزد سلیمان نبی حاضر کرد، و نزد امامان هفتاد و دو حرف آن است و یک حرف آن مخصوص ذات باری تعالی است»[۱۷۲].
۲٥. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛
خانم گل‌افشان پارسانسب در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا» در این‌باره گفته‌ است:

«روایات دال بر علم اهل بیت (ع): ائمه و اهل بیت (ع) خزانه‌داران علم الهی و معدن علم نبوت، احادیث زیادی در کافی و بقیه کتب روایی موجود است مبنی بر اینکه ائمه (ع) خزانه‌داران علم خدا و حجت بالغه خدا در زمین و معدن علم نبوت و شجره درخت نبوت‌اند. احادیثی از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) نقل شده است که خود را ترجمان وحی و حجج خداوند بر بندگان معرفی نموده‌اند که رسول خدا به‌وسیله جبرئیل از اسماء ائمه (ع) با خبر شده بود و ولایت ائمه (ع) قبل و بعد از آنها سنت بوده و هست و خواهد بود[۱۷۳] و نیز در احادیثی اهل بیت (ع) شجره و درخت نبوت و بیت‌الرحمة و مفاتیح الحکمة و موضع رسالت و معدن علم و مختلف الملائکه و موضع سرالله و ودیعه خدا و عهد خدا معرفی شده‌اند[۱۷۴].

ائمه (ع) و وارثان علم الهی: روایاتی دلالت دارند بر اینکه چراغ علم الهی هیچ گاه خاموش نمی‌شود و اینکه علمی که از زمان حضرت آدم (ع) با او بوده هیچگاه از بین نرفت و بعد از او به دیگران به ارث رسید تا رسید به علی بن ابی طالب (ع) و او دانشمند این امت است و از امام صادق (ع) آورده‌اند که فرمود در نزدک علی (ع) سنت هزار پیامبر (ص) از پیامبران وجود دارد. و البته بعد از او امامان دیگر انتقال یافت و نیز در این روایات تأکید شده است که علم علی (ع) از علم پیامبران پیشین بیشتر بوده است چرا که خداوند علم تمام پیامبران را برای پیامبر خاتم (ص) جمع کرده و به او داد پیامبر اکرم (ص) نیز تمام آن علوم را نزد علی (ع) جمع نمود[۱۷۵] و احادیث فراوانی نقل شده است مبنی بر اینکه علی (ع) شریک در علم پیامبر (ص) بوده است و باب شهر علمش و... .

ائمه (ع) عالم به علم ما کان و یکون:از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود من علم دارم به آنچه در آسمان‌هاست و آنچه در زمین است. و آنچه در بهشت است و آنچه در آتش است و علم به آنچه بوده است و به آنچه هست و خواهد بود دارم[۱۷۶].

پیامبر (ص) و بقیه معصومین اهل ذکر:در تفسیر آیه ﴿فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ [۱۷۷] احادیث و روایاتی متعدد در منابع دارد که مقصود پیامبران و ائمه اهل بیت (ع) هستند[۱۷۸].

ائمه (ع) موصوف به عالمان به قرآن از سوی خدا و در قرآ و اولوالالباب شیعیان آنها: احادیثی ذکر شده از قول ائمه (ع) که فرموده‌اند:ائمه تفسیر الذین یعلمون در قرآن هستند و مقصود از او الوالالباب شیعیان ایشان[۱۷۹].

ائمه (ع) راسخین در علم در قرآن: در تفسیر آیه: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ [۱۸۰] از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) نقل شده است که فرموده‌اند: مقصود از راسخون در علم ما هستیم، امیرالمؤمنین (ع) و بقیه ائمه (ع) و اینکه ائمه (ع) جمیع علومی را که نزد ملائکه خدا و انبیاء و رسولان الهی بوده است را می‌دانند[۱۸۱].

ائمه (ع) وارثان کتاب خدا:دسته‌ای از احادیث نیز دلالت دارند بر اینکه ائمه (ع) برگزیده و وارث کتاب خدایند. و علم جمیع کتبی که خداوند نازل کرده نزد آنهاست و آنها همه زبان‌ها را می‌دانند[۱۸۲].

ائمه (ع) عالم به علم غیب‌اند هرگاه بخواهند:احادیث متعددی وارد است که ائمه و اهل بیت (ع) علم غیب و پنهان و آشکار را می‌دانند و احادیث زیادی دال بر این‌ که امام هرگاه بخواهد آگاه می‌شود و اموری را می‌داند[۱۸۳]»[۱۸۴].
۲٦. خانم اصلانی منفرد (پژوهشگر دانشگاه آزاد اسلامی)؛
خانم فاطمه اصلانی منفرد در مقاله «آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟» در این‌باره گفته‌ است: «در روایت است که ائمه (ع) گاهی از غیب خبر می‌دادند و گاهی منکر می‌شدند. همچنین روایات مختلف در علم غیب وجود دارد که مخاطبین در این روایات مختلف بودند. آنها که استعداد و آمادگی پذیرش مسئله مهم غیب را درباره امامان (ع) داشتند حق مطلب به آنها گفته می‌شد ولی در برابر افراد مخالف تأویل و تعبیر خواب و آگاهی از حقیقت آن یک نوع آگاهی از غیب است و خداوند گروه مخصوصی را مشمول این لطف خود قرارداده است یا ضعیف و کم استعداد سخن به اندازه فهم شنونده مطرح می‌گشت. مثلاً در حدیثی آمده است که ابوبصیر و چند تن از یاران بزرگ امام صادق (ع) در مجلسی بودند. امام (ع) غضبناک وارد مجلس شد. هنگامی که نشست در حضور جمع فرمود: عجیب است که عده‌ای گمان می‌کنند که ما علم غیب داریم. هیچکس جز خداوند متعال از غیب آگاه نیست. من الآن می‌خواستم کنیزم را تأدیب کنم از دست من گریخت ندانستم در کدامیک از اتاق‌های خانه است. راوی حدیث می‌گوید هنگامی که امام از مجلس برخاست من و بعضی دیگر از یاران حضرت وارد اندرون منزل شدیم و گفتیم فدایت شویم آنچه درباره کنیزتان فرمودی شنیدیم در حالی که ما می‌دانیم شما علوم زیادی دارید نامی از علم غیب نمی‌بریم. امام سپس شرحی در این زمینه داد که مفهومش آگاهی او بر اسرار غیب بود. حقیقت روایت دلالت بر این است که امام به خاطر تقیه این کار را انجام داد، چرا که روایت نشان می‌دهد که در آن مجلس افرادی بوده‌اند که آمادگی و استعداد لازم برای درک این معانی و معرفت مقام امام را نداشتند»[۱۸۵].
۲٧. پژوهشگران وبگاه تبیان؛
پژوهشگران پژوهشگران وبگاه تبیان، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «روایات زیادی وارد شده است که، نشان می‌دهد که پیامبر اسلام (ص) و امامان (ع)، آگاهی از غیب داشتند و گاه از آن خبر می‌دادند به طور مثال در نهج البلاغه پیشگویی‌های زیادی به چشم می‌خورد که خود می‌تواند شاهد و سندی بر این مطلب باشد که؛ حضرت علی (ع) به اموری غیبی آگاهی داشته‌اند‌؛ در خطبه ۱۳ در مذمت اهل بصره آمده است که حضرت می‌فرمایند: گویا می‌بینم عذاب خدا از آسمان و زمین بر شما فرود آمده و همه غرق شده‌اید، تنها کنگره‌های مسجد همچون سینه کشتی بر روی آب نمایان است. حضرت نسبت به حجر بن قیس فرمود: تو را بعد از من مجبور به لعن می‌کنند [۱۸۶] و آنچه درباره مروان فرمود: که او پرچم ضلالت را بعد از پیری به دوش خواهد کشید [۱۸۷] یا در مورد آنچه کمیل بن زیاد به حجاج گفت : که امیر المؤمنین علی (ع) به من خبر داده که تو قاتل منی.[۱۸۸] حضرت در درباره خوارج نهروان فرمود: در جنگ با آنها، از گروه ما ده نفر کشته نمی‌شوند و از آنها ده نفر نجات نمی‌یابد و مطلب عیناً چنین شد.[۱۸۹] مرحوم علامه مجلسی در جلد ۲۶ بحار الانوار، بالغ بر ۲۲ حدیث در زمینه آگاهی پیامبران و امامان (ع) بر اسرار غیب آورده است[۱۹۰].
۲٨. پژوهشگران آنتی شبهه.
پژوهشگران پژوهشگران آنتی شبهه، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«در روایات فراوانی به آگاهی ائمه (ع) از غیب تصریح شده است که به دو نمونه آن اشاره می‏‌کنیم:

  1. امام باقر (ع) به ابو بصیر فرمودند: خداوند دو قسم علم دارد: یکی علمی است که کسی جز او آن را نمی‏‌داند و دیگری علمی است که آن را به ملائکه و رسولان خود آموخت و این علم را به ما هم آموخت[۱۹۱]
  2. در روایتی دیگر، آن حضرت به محمد بن‏ مسلم فرمود: جبرئیل (ع) دو انار بهشتی برای رسول‌اللَّه (ص) آورد، در این هنگام علی بن ابی طالب (ع) با آن حضرت ملاقات کرد. عرض کرد: این چیست؟ فرمود: این یکی نبوت است که تو در آن بهره‌ای نداری و آن دیگری علم است. آنگاه آن را دو نیم کرد و نیمی از آن را به امام علی (ع) داد و نیم دیگر را برای خودش گرفت. سپس فرمود: تو شریک من در این علم هستی و من هم شریک تو در آن علم هستم. امام باقر (ع) فرمود: به خدا قسم که رسول‌اللَّه (ص) چیزی از خدا نیاموخت مگر آنکه آن را به امام علی (ع) آموخت، سپس امام باقر (ع) دست بر سینه خود گذاشت و فرمود: و آن علم از امام علی (ع) به ما رسیده است [۱۹۲]»[۱۹۳]

پرسش‌های وابسته

  1. قلمرو علم معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)
  2. آیا علم تام معصوم امکان عقلی دارد؟ (پرسش)
  3. آیا علم تام معصوم با اختیار وی منافات ندارد؟ (پرسش)
  4. آیا اعتقاد به علم تام معصوم شرک نیست؟ (پرسش)
  5. آیا اعتقاد به تام علم معصوم امام غلو نیست؟ (پرسش)
  6. آیا عدم اعتقاد به علم تام معصوم امام آسیبی به ایمان وارد می‌کند؟ (پرسش)
  7. آیا معصوم به تمام موارد قرآن علم دارد؟ (پرسش)
  8. آیا قول به محدودیت علم معصوم مانع عقلی یا شرعی دارد؟ (پرسش)
  9. چگونه می‌شود معصوم را انسان کامل دانست اما علم او را محدود شمرد؟ (پرسش)
  10. آیا معصوم باید علم تام داشته باشد؟ (پرسش)
  11. آیا علم تام معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  12. آیا علم تام معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  13. آیا آگاهی معصوم به نحو تام شرطی از شروط امامت است؟ (پرسش)
  14. اگر معصوم علم تام دارد پس چه نیازی به وحی است؟ (پرسش)
  15. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در قرآن موجود است؟ (پرسش)
  16. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در حدیث موجود است؟ (پرسش)
  17. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  18. با وجود آیاتی که علم تام معصوم را نفی می‌کنند چگونه این علم اثبات می‌شود؟ (پرسش)
  19. آیاتی که موافقان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  20. چگونه آیات نافی علم تام معصوم از غیر خدا با آیات مثبت علم تام معصوم برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  21. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم پیامبر خاتم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  22. آیا روایاتی وجود دارند که علم تام معصوم را نفی می‌کنند؟ (پرسش)
  23. چگونه آیات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  24. چگونه روایات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  25. دلیل عقلی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  26. دلیل قرآنی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  27. دلیل حدیثی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  28. آیا شاهد تاریخی بر علم تام پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
  29. بر فرض اثبات علم تام پیامبران علم تام امامان چگونه ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  30. دلیل عقلی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  31. دلیل قرآنی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  32. دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  33. آیا شاهد تاریخی بر علم تام امامان وجود دارد؟ (پرسش)
  34. چرا امامان علم تام معصوم خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)
  35. آيا علم تام معصوم تکلیف‌آور است و معصوم را به عمل بر اساس آن موظف می‌کند؟ (پرسش)
  36. آیا معصوم از علم تام خود بهره می‌برد؟ (پرسش)
    1. آیا معصوم از علم تام خود برای از بین بردن دشمنان خود استفاده نمی‌کند؟ (پرسش)
    2. اگر معصومان علم تام داشتند چرا نوآوری یا اختراعی در علوم تجربی یا ساخت دارو و غیره نداشته‌اند؟ (پرسش)
  37. اگر معصوم از علم تام خود بهره نمی‌برد پس فایده‌اش چیست؟ (پرسش)
  38. آیا علم محدود معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  39. آیا علم محدود معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  40. مهم‌ترین مصادیق علم ویژه معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)
  41. علم به چه مواردی تنها نزد خداست؟ (پرسش)
  42. آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)
  43. رابطه علم ویژه معصوم با معجزه و کرامت چیست؟ (پرسش)
  44. آیا معجزه به واسطه علم معصوم است؟ (پرسش)
  45. دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    1. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    2. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    3. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    4. دیدگاه‌های دانشمندان حدیث در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    5. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    6. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    7. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    8. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    9. دیدگاه فرقه وهابیت در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن آیه ۲۶-۲۷.
  2. بررسی‌های اسلامی، ج‏ ۱، ص ۱۹۵.
  3. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سروه جن: ۲۶.
  4. علم غیب، ص۳۴.
  5. خداوند به امامان از لطف و احسان باطن چشمه‌های علم را ظاهر کرده امام است که منتجب و پسندیده حق است حکمت و علم غیب به امام بخشیده شده؛ و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار؛ کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲
  6. علم غیب، ص۳۴.
  7. آنچه بوده و آنچه تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد را به من تعلیم کرد!؛ مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۶
  8. به خدا سوگند من از همه مردم آگاه ترم به هر فتنه‌ای که از امروز تا قیامت واقع می‌شود»!؛ مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۸.
  9. او به ما خبر داد از آنچه واقع شده و واقع خواهد شد، و آگاه‌ترین ما کسی بود که حفظ او از همه بیشتر بود؛ صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۲۲۱۷، باب: «اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعة» از کتاب الفتن، از این حدیث معلوم می‌شود یک روز تمام از طلوع فجر تا غروب آفتاب مشغول بیان اخبار غیب برای اصحابش بود.
  10. الغدیر، جلد ۵، صفحه ۵۹ تا ۶۲ (باتلخیص) و حدیث اخیر در تاریخ بغداد، جلد ۲، صفحه ۴۹ آمده است.
  11. آیا تو فکر می‌کنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟.
  12. خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، والاتر و آگاه‌تر از این است که حجتی (برای بندگان) خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد؛بحارالانوار، جلد ۲۶، صفحه ۱۳۷ تا ۱۵۴.
  13. پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۷.
  14. حضرت داود (ع)، علم پیامبران پیش از خود را به ارث برد و حضرت سلیمان (ع) از داود ارث برد و پیامبر گرامی اسلام، علوم سلیمان را به ارث برد و ما اهل بیت، وارث علوم پیامبر گرامی اسلام هستیم؛ کافی، ج١، ص ٢٢٥؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٩.
  15. علمی که با حضرت آدم (ع) به زمین آمده از زمین به بالا برده نشد و کسانی آن را به ارث بردند، علی (ع) عالم این امت بود که علم آدم (ع) نزد او بود و هیچ عالمی از ما نمی‌میرد مگر آن که از اهل بیت (ع) خود جانشینی دارد که علم او را به ارث می‌برد؛ کافی، ج١، ص ٢٢٢؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٨.
  16. هر علمی که خدای متعال به فرشتگان و پیامبران آموخته است؛ ما نیز آن را می‌دانیم؛ کافی، ج١، ص ٢٥٦؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٨٦.
  17. به خدا سوگند هیچ علمی را خداوند به پیامبر گرامی اسلام نیاموخت مگر آن که آن حضرت، آن علم را به علی (ع) آموخت و علم علی (ع) پس از او به ارث به ما رسیده است؛ کافی، ج١، ص ٢٦٣؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٩٠.
  18. رسول گرامی (ص)، به علی (ع) فرمود: یا علی از نبوت نصیبی برای تو نیست اما در علم با من شریک هستی؛ کافی، ج١، ص ٢٦٣؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٩٠.
  19. رسول خدا (ص) علوم پیامبران را نزد ما به ودیعت گذارد و ما اهل بیت (ص) وارثان پیامبران اولی العزم هستیم؛کافی، ج١، ص ٢٢٤؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٨.
  20. کافی، ج١، ص ٢٢٢.
  21. خداوند پیامبران اولوالعزم را با علم، برتری داد و علم و برتری آنان را ما به ارث برده‌ایم؛ بصائر الدرجات، ص ٢٢٨.
  22. ما اهل بیت (ع)، وارثان علوم پیامبران اولوالعزم هستیم؛ بصائر الدرجات، ص ١٢٠.
  23. همان کتاب، جزء دوم، باب بیست و یکم.
  24. آیا خدا نمی گوید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ او آگاه از غیب است و کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد مگر رسولی را که برگزیده است؟؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷ رسول خدا در پیشگاه او برگزیده است و ما وارثان این رسول هستیم که او را بر آنچه از غیب که خواسته، مطلع ساخته است.
  25. آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)، ١٩٠
  26. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۷۴ - ۲۷۹.
  27. نهج ‏البلاغه، ص۲۱۵، خ۱۵۴.
  28. نهج ‏البلاغه، ص۳۵۷، خ۲۳۹.
  29. نهج البلاغه، ص۳۵۷، خ۲۳۹.
  30. اصول کافی‌، ج۱، ص۲۲۲.
  31. ینابیع المودة، ج۱، ص ۸۱- ۸۰.
  32. نهج البلاغه، ص۴۹۶، خ۱۴۷.
  33. احتجاج طبرسی‌، ج۲، ص۲۸۷.
  34. اصول کافی‌، ج۱، ص۲۲۲.
  35. اصول کافی‌، ج۱، ص۲۲۳.
  36. اصول کافی‌، ج۱، ص۲۲۱.
  37. غایة المرام، ج۵، ص۲۰۸.
  38. غایة المرام، ج۵، ص۲۰۹.
  39. تذکرة الخواص، ص۱۳۰.
  40. اصول کافی‌، ج۱، ص۲۶۹.
  41. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۲۷-۲۳۱.
  42. مقاله امام حسین و علم شهادت؛ ص۱۱.
  43. امامت و رهبری، ص۷۸.
  44. «همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنی‌بخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمت‌های او گرانقدر است در دوران‌های مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه می‌کرد و در درون عقلشان با آنان سخن می‌گفته.
  45. «پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.
  46. علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.
  47. «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.
  48. علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.
  49. سید جواد حسینی، امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی.
  50. بصائرالدرجات، ص۱۲۷.
  51. ارشاد، ج۱، ص۲۳۲.
  52. «بله، آنچه من می‌شنوم تو می‌شنوی و آنچه من می‌بینم تو می‌بینی، ولی در عین حال تو پیغمبر نیستی»؛ نهج البلاغه، خطبه۱۹۲.
  53. پرنده‌ای در هوا بال نمی‌گشاید مگر آن که ما به آن آگاهیم.
  54. «هیچ علمی نماند مگر اینکه خداوند به من عطا کرد ومن آن را به او(علی) منتقل کردم پس از او جدا نشوید». نهج‏‌البلاغه، خطبه ۱۸۹.
  55. «بپرسید پیش از آن که مرا از دست دهید، من به اسرار آسمان بیش از رازهای زمین آگاهم». نهج‏ البلاغه، خطبه ۱۸۹.
  56. تأویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۴۹۰.
  57. «دنیا برای امام تمثل پیدا می‌کند مثل نصف یک گردو که چیزی از آن پنهان نیست».
  58. دنیا برای صاحب این امر (امامت) همچون گردویی دو نیم‌شده تمثل یافته است.
  59. مسند امام رضا (ع)، ج۱، ص۱۷۲، ح۳۶ و ص ۱۰۹، ح ۶۵.
  60. بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۲۸، ح ۴۶.
  61. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۱۸۵.
  62. محمد بن حسن صفار؛ مبصائر الدرجات؛ ج۱؛ ص ۱۳۲.
  63. علامه مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج۲۶، ص ۱۳۷.
  64. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه؛ ج۵، ص ۷۶؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۴۱.
  65. امینی، الغدیر: ج5؛ ص 92.
  66. بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی
  67. بیانگر هر چیز هست؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
  68. هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
  69. به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم؛ سوره زخرف، آیه: ۳.
  70. و بی‌گمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه: ۴.
  71. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سُئِلَ عَلِيٌّ (ع) عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ (ص) فَقَالَ‏ عَلِمَ‏ النَّبِيُ‏ عِلْمَ‏ جَمِيعِ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ عِلْمَ النَّبِيِّ (ص) وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۷، ح ۱.
  72. و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
  73. «عُبَيْدَةَ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏ ابْتِدَاءً مِنْهُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ مَا فِي النَّارِ وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ ثُمَّ قَالَ أَعْلَمُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ‏ أَنْظُرُ إِلَيْهِ هَكَذَا ثُمَّ بَسَطَ كَفَّيْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ء»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۷، ح ۲.
  74. «جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ الْخَثْعَمِيِ‏ أَنَّهُ قَالَ: كَانَ الْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لَهُ الْمُفَضَّلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ وَ يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ قَالَ لَا اللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۱، ح۳.
  75. «عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَأَذِنَ لِي فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي كَلَامٍ لَهُ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْوَصِيَّةِ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا بَقِيَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا وَ جَعَلَنَا وَرَثَةَ الْأَنْبِيَاءِ»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۹، ح۳
  76. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.
  77. آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه: ۹.
  78. المسلک فی اصول الدین، ص۲۰۵.
  79. و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد.؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
  80. علامه طباطبایی، المیزان، ج۱.
  81. اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
  82. نظریة الامامیة لدی الشیعه الاثنا عشریه، ص۴۶.
  83. اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
  84. الکافی، الاصول و اروضه، ج۵، ص۳۲۸ - ۳۲۹.
  85. بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
  86. بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
  87. بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
  88. بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
  89. بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
  90. امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۷۰
  91. فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۱۴.
  92. مجلسی بحار الانوار،ج۲۶، ص۱۰۵.
  93. فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۰۶.
  94. فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۵۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۱.
  95. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
  96. کلینی، ج2، ص 127 - 129؛ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص ۱۶۰.
  97. حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،ج۲۷، ص۱۸۱.
  98. گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۵۵.
  99. بصائر الدرجات ج۱، ص۱۰.
  100. بصائر الدرجات ج۱، ص۴۹.
  101. اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
  102. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.
  103. اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
  104. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۴.
  105. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.
  106. طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۶.
  107. نهج البلاغه خطبه ۳۹.
  108. بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.
  109. بصائر الدرجات، ج۳، ص۱۲۸.
  110. بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷
  111. «همانا امام معصوم (ع) سرپرستان امر خداوند متعال و گنجینه‌های علم او می‌باشند».
  112. «همانا ایشان گنجینه های علم خداوند متعال در آسمان و زمین می باشند».
  113. و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.
  114. سوره رعد، آیه: ۳۹.
  115. سوره یس، آیه: ۱۲.
  116. «همانا تمام قرآن کریم را کسی جمع‌آوری ننمود، مگر امامان معصوم (ع) و همانا ایشان نسبت به تمام علم قرآن کریم آگاه می باشند».
  117. «نزد ایشان تمام قرآنی که بر پیامبر اکرم نازل شد وجود دارد».
  118. «زمانی که نیازمند روح القدس گردند خود او با ایشان ملاقات می‌کند».
  119. «همانا امامان معصوم (ع) نسبت به علم گذشته و علم آینده آگاه می‌باشند، و اینکه هیچ چیزی بر ایشان (ع) پوشیده نخواهد ماند».
  120. «روایات مربوط به اینکه هیچ چیزی بر امامان معصوم (ع) پوشیده نیست، و نزد ایشان تمامی مسائل مورد نیاز وجود دارد».
  121. بال پرنده‌ای در فضا حرکت نمی‌کند، مگر آن‌که نزد ما درباره آن دانشی است.
  122. علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود شماره۳۷
  123. شیخ کلینی، الکافی ،ج۱، ص۲۶۱. نیز ر.ک: صفار قمی،بصائرالدرجات ۱۲۷ـ۱۲۹.
  124. شیخ کلینی، الکافی ،ج۱، ص۲۶۱.
  125. شیخ کلینی، الکافی ،ج۱، ص۲۲۷ و ۲۲۸.
  126. شیخ کلینی، الکافی ،ج۱، ص۵۰۹.
  127. بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات؛ فصلنامه تحقیقات کلامی؛ شماره۱۵. ص۳۹.
  128. "عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاَللَّهِ (ع) بِمِنًى عَنْ خَمْسِمِائَةِ حَرْفٍ مِنَ اَلْكَلاَمِ فَأَقْبَلْتُ أَقُولُ: يَقُولُونَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ: فَيَقُولُ: قُلْ كَذَا وَ كَذَا قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا اَلْحَلاَلُ وَ هَذَا اَلْحَرَامُ أَعْلَمُ أَنَّكَ صَاحِبُهُ وَ أَنَّكَ أَعْلَمُ اَلنَّاسِ بِهِ وَ هَذَا هُوَ اَلْكَلاَمُ فَقَالَ لِي: وَيْكَ يَا هِشَامُ لاَ يَحْتَجُّ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ بِحُجَّةٍ لاَ يَكُونُ عِنْدَهُ كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ"؛ اصول کافی، ج۱، صفحه۲۶۲.
  129. سوره مبارکه یونس؛ آیه ۳۶.
  130. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و صاحبان امری (امامانی) که از شمایند، فرمانبرداری کنید...»
  131. توضیح و اثبات این مطلب در تفاسیر شیعه و کتب کلامی آمده و نیز در جلد دوم از کتاب درس‌هایی از اصول عقاید تألیف نگارنده بحث شده است.
  132. "عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اَلْكَرِيمِ عَنْ جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ اَلْخَثْعَمِي (الجعفی) أَنَّهُ قَالَ: كَانَ اَلْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِي‌عَبْدِاَللَّهِ (ع) فَقَالَ لَهُ اَلْمُفَضَّلُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اَللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى اَلْعِبَادِ ثُمَّ (وَ) يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ؟ قَالَ: لاَ، اَللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى اَلْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً"؛ بصائرالدرجات، ص۱۷۶ و اصول کافی، جلد اول، صفحه۲۶۱.
  133. {{عربی|"عَبْدُاَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي‌عَبْدِاَللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَحْتَجَّ بِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ ثُمَّ يُخْفِي عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ؛ بصائر الدرجات، صفحه۱۷۷، و بحارالانوار، جلد۲۶، صفحه۱۱۰.
  134. "أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَى وَ عُبَيْدَةَ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُوعَبْدِاَللَّهِ (ع) اِبْتِدَاءً مِنْهُ: وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي اَلْأَرْضِ وَ مَا فِي اَلْجَنَّةِ وَ مَا فِي اَلنَّارِ وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ ثُمَّ قَالَ: أَعْلَمُهُ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ أَنْظُرُ إِلَيْهِ هَكَذَا ثُمَّ بَسَطَ كَفَّيْهِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ: وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ (وَ نَزَّلنا عَلَیکَ) اَلْكِتَابَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ"؛ بصائر الدرجات، صفحه ۱۸۰ و بحار الانوار، جلد ۲۶، صفحه ۱۱۱.
  135. "عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ اَلْأَعْلَى وَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ بِشْرٍ اَلْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَاعَبْدِاَللَّهِ (ع) يَقُولُ: إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي اَلْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي اَلْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي اَلنَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَالَ: ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ: عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ"؛ اصول کافی، جلد اول، صفحه۲۶۱ و بصائرالدرجات، صفحه۱۸۰. ضمناً باید توجه داشت که اصل آیه در سوره مبارکه نحل آیه۸۹ به صورت ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ آمده که در حدیث با نقل به معنا، به مضمون آن اشاره شده است.
  136. علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان؛ ص۱۴۷-۱۵۲.
  137. علم امام؛ ص۱۳۵.
  138. وبگاه حسینه مجازی روضه الشهداء
  139. گوش‌های نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.
  140. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۹، ص۳۶.
  141. گوش‌های نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.
  142. کلینی، کافی، ج۱، ص۴۲۳.
  143. ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب الامام الابرار، ص۲۸۱.
  144. صفار، بصائر الدرجات، ص۳۲۵؛ صدوق، الامالی، ص۴۲۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶ و ۱۲۷.
  145. ابن سلیمان کوفی، المناقب الامام أمیر علی بن ابی طالب، ج۲، ص۵۷۳.
  146. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
  147. مفید، الامالی، ص۲۳.
  148. نهج البلاغه، خطبه‌های ۱ و ۹۱.
  149. نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۳.
  150. نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۶.
  151. نهج البلاغه، خطبه‌های ۸۷، ۹۳، ۱۰۵.
  152. نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۸.
  153. نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۳۸، ۱۰۵، ۱۸۲.
  154. صدوق، الامالی:۱۷۷.
  155. حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۷۳.
  156. حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۵۰۸.
  157. [[نقد_شبهه_تعارض_آیات_علم_غیب_در_قرآن_(مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱.]
  158. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۱۳۸.
  159. بصائر الدرجات، ج ٣، ص ١٣۴، باب ١، ح ٢.
  160. همان، ج ۴، ص ٢١٧، باب ٨ ح ٢.
  161. همان، ج ۶، ص ٢٨٨، باب ٢ ح ١٣.
  162. كافى، ج ١، ص ٢۵٨.
  163. كافى، ج ١، ص ٢۶١.
  164. صحيح مسلم، كتاب الفتن، ج ۵، ص ۴١٠، حديث ٢٢؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۴، ح ٢٢٧٧٠.
  165. مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.
  166. مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.
  167. «گویا مسجد شما چون سینه کشتی است به امر خدا زیر و زبر آن در عذاب است و هر که در آن است غرق در آب». نهج البلاغه، خطبه ١٣.
  168. «گویا آنان را می‌‏بینم که چهره‏‌هایشان چون سپرهای تو بر تو است. حریر و دیبا پوشند و اسب‏های برگزیده نگاه دارند. آن جا کشتار چنان سخت شود که خسته بر کشته راه رود و گریخته از اسیر کمتر باشد». نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.
  169. «سوگند می‌‏خورم و سوگند می‏‌خورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پی هم آید مزه آن را نچشند...». نهج البلاغه، خطبۀ ١۵٨.
  170. «همانا پس از من مردی بر شما چیره شود که گلویی گشاده دارد و شکمی فراخ و برون افتاده. بخورد هر چه یابد و بجوید آنچه نیابد. او را بکشید. او شما را فرمان دهد تا مرا دشنام دهید و از من بیزاری جویید. اما دشنام؛ پس مرا دشنام دهید که برای من زکات است و برای شما نجات. امّا بیزاری؛ از من بیزاری مجویید که من بر فطرت مسلمانی زادم و در ایمان و هجرت از همه پیش افتادم»، نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.
  171. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۵۰-۵۴۷
  172. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷.
  173. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۲.
  174. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۱.
  175. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۳ - ۲۲۴.
  176. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۰ - ۲۶۱.
  177. اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.
  178. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۲.
  179. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۲.
  180. تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
  181. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۵.
  182. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۷.
  183. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۸.
  184. گل‌افشان پارسانسب، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۹.
  185. آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی شماره۷۹
  186. مستدرک الصحیحین؛ حاکم نیشابوری، ج ۲، ص ۳۵۸.
  187. طبقات ابن سعد، ج ۵، ص ۳۰.
  188. الاصابة ابن حجر؛عقلانی، ج ۵، ص ۳۲۵.
  189. شرح ابن ابی الحدید، ج ۲.
  190. وبگاه تبیان.
  191. «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏»؛الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۵۶.
  192. «نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص) بِرُمَّانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَقِيَهُ عَلِيٌّ (ع) فَقَالَ مَا هَاتَانِ الرُّمَّانَتَانِ اللَّتَانِ فِي يَدِكَ فَقَالَ أَمَّا هَذِهِ فَالنُّبُوَّةُ لَيْسَ لَكَ فِيهَا نَصِيبٌ وَ أَمَّا هَذِهِ فَالْعِلْمُ ثُمَّ فَلَقَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِنِصْفَيْنِ فَأَعْطَاهُ نِصْفَهَا وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) نِصْفَهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ شَرِيكِي فِيهِ وَ أَنَا شَرِيكُكَ فِيهِ قَالَ فَلَمْ يَعْلَمْ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) حَرْفاً مِمَّا عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَهُ عَلِيّاً ثُمَّ انْتَهَى الْعِلْمُ إِلَيْنَا ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۳، ح ۳، بَابُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعَلِّمْ نَبِيَّهُ عِلْماً إِلَّا أَمَرَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّهُ كَانَ شَرِيكَهُ فِي الْعِلْم‏.
  193. پژوهشگران آنتی شبهه