دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
دلیل حدیثی علم تام امامان (ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم معصوم |
پاسخ نخست
علامه طباطبایی در کتاب «بررسیهای اسلامی» در این باره گفته است:
«راه نقل روایات متواترهای است که در جوامع حدیث شیعه، مانند کتاب کافی و بصائر و کتب صدوق و کتاب بحارالانوار و غیر آنها ضبط شده است. به موجب این روایات که به حد و حصر نمیآید، امام (ع) از راه موهبت الهی و نه از راه اکتساب، به همه چیز واقف و از همه چیز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنی توجهی میداند. البته در قرآن کریم آیاتی داریم که علم غیب را مخصوص ذات خدای متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار میدهد، ولی استثنایی که در آیه کریمه﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾. [۱] وجود دارد نشان میدهد که اختصاص علم غیب به خدای متعال به این معناست که غیب را مستقلًا و از پیش خود «بالذات» کسی جز خدای نداند، ولی ممکن است پیغمبران پسندیده به تعلیم خدایی بدانند و ممکن است پسندیدگان دیگر نیز به تعلیم پیغمبران آن را بدانند، چنان که در بسیاری از این روایات وارد است که پیغمبر (ص) و نیز هر امامی در آخرین لحظات زندگی خود علم امامت را به امام پس از خود میسپارد. و از راه عقل، براهینی است که به موجب آنها امام (ع) به حسب مقام نورانیّت خود کاملترین انسان عهد خود و مظهر تام اسماء و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعه شخصی آشناست و به حسب وجود عنصری خود به هر سوی توجه کند، برای وی حقایق روشن میشود»[۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله نمازی شاهرودی؛ |
---|
آیتالله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در اینباره گفته است:
«در کتاب شریف خرائج در باب معجزات حضرت رضا (ع) حدیث مفصلی نقل کردهاند؛ در آن حدیث آمده است که حضرت رضا (ع) به سفر بصره تشریف بردند و در آن سفر، معجزاتی از حضرت دیده شد؛ از جمله آن که ایشان با زبانها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، حضرت رضا (ع) به عمرو بن هذاب فرمودند: اگر به تو خبر دهم که چند روز دیگر خون یکی از خویشان خود را خواهی ریخت، تصدیق می کنی؟ عرض کرد: خیر، تصدیق نمیکنم؛ زیرا غیب را غیر از خداوند دیگری نمیداند. حضرت رضا (ع) فرمودند: مگر نمیدانی که خداوند فرموده است: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾[۳] بنابراین آیه شریفه، رسول الله (ص) پسندیده خداوند است برای دانستن غیب، ما هم وارث پیامبر (ص) هستیم؛ لذا آن چه را واقع شده است و آن چه را تا روز قیامت واقع خواهد شد می دانیم. تو تا پنج روز دیگر به ریختن خون یکی از ارحام مبتلا خواهی شد؛ اگر نشدی بدان من امام نیستم و نیز، فرمود: تو تا چند روز دیگر، نابینا می شوی و سوگند به دروغ یاد می کنی و پیس خواهی شد. راوی گوید: به خدا قسم، آن چه حضرت فرمودند پس از چندی دیده شد و همه واقع گردید[۴]. امام صادق (ع) در بیان صفات ائمه هدی (ع) فرموده است: «إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّنا عَن دينِهِ، وأبلَجَ بِهِم عَن سَبيلِ مِنهاجِهِ، وفَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ يَنابيعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ (ص) واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إيمانِهِ، وعَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»[۵][۶].
|
۲. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «پیام قرآن» در اینباره گفته است:
«آگاهی بر غیب برای انبیاء و اولیاء چیزی است که علاوه بر آیات قرآنی در روایات نیز به طور گسترده به چشم میخورد و در کتب اهل سنت علاوه بر پیامبر اسلام (ص) جمعی از صحابه و غیر صحابه را ذکر کردهاند که به تمام اسرار غیب! یا بخشی از آن، آگاهی داشتهاند. کافی است در این جا خلاصه بحث محققانهای را که مرحوم علامه امینی در جلد پنجم الغدیر آورده است ـ به ضمیمه روایات دیگری که برای تکمیل آن ذکر میشود ـ بیاوریم:
سپس احادیث دیگری از جمعی از صحابه و مانند آنها نقل میکند که آنها نیز گاه از مسائل غیبی خبر میدادند؛ از جمله از تاریخ خطیب بغدادی از ابی الحسین مالکی نقل می کند که من سالها با محمد بن اسماعیل مصاحبت داشتم و کرامات زیادی از او دیدم؛ از جمله این که هشت روز قبل از وفاتش به من گفت: "من روز پنج شنبه هنگام مغرب وفات خواهم کرد، و روز جمعه قبل از نماز به خاک سپرده خواهم شد..." من این سخن را تا روز جمعه فراموش کردم؛ ولی کسی به من خبر داد که او فوت کرده است؛ من برای تشییع جنازه او حاضر شدم ناگهان دیدم مردم باز میگردند، سؤال کردم: "چرا باز میگردند؟" گفتند: "بعد از نماز به خاک سپرده خواهد شد". من گوش به حرف آنها ندادم و دنبال قضیه رفتم دیدم قبل از نماز جنازه را برای دفن میبرند! سپس مرحوم علامه امینی میافزاید: «این مختصری از بسیار است که در کتابهای حفاظ و شخصیتهای آنان آمده، و روایات زیادی نقل کردهاند که نشان میدهد جمعی از آنها آگاهی بر غیب داشتند؛ و عجیب این که همه آن را به عنوان کرامت شمردهاند و احدی آن را شرک نمیداند»! [۱۰] اما در روایات اهل بیت (ع) مسأله علم غیب نیز به صورت گسترده دیده میشود؛ از جمله مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار در جلد ۲۶، بابی در این زمینه منعقد نموده است و دهها روایت درباره آگاهی امامان معصوم (ع) از علم غیب آورده؛ و از جمله این روایت است که با تعبیرات مختلف از چندین طریق نقل شده است که امام صادق (ع) فرمود: «اَتَرى مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِهِ یَخْفى عَلَیْهِ شَىْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ»[۱۱]. در تعبیر دیگری از همان امام میخوانیم: «اِنَّ اللهَ اَحْکَمُ وَ اَکْرَمُ وَ اَجَلُّ وَ اَعْلَمُ مِنْ اَنْ یَکُونَ اِحْتَجَّ عَلى عِبَادِهِ بِحُجَّة ثُمَّ یُغَیِّبُ عَنْهُ شَیْئاً مِنْ اُمُورِهِمْ».[۱۲]. در نهج البلاغه نیز جملههای متعددی مییابیم که از آگاهی گسترده علی (ع) از علم غیب خبر میدهد؛ ولی همان گونه که خودش بیان فرموده: "اینها علم غیب استقلالی ذاتی نیست؛ بلکه اینها تعلم از صاحب علم است" یعنی پیامبر اسلام (ص) که او هم از خدا آموخته بود. این اخبار غیبی در خطبههای متعددی آمده است که از جمله در خطبه ۱۳ درباره حادثه آینده بصره: (۱): در خطبه ۴۷ درباره آینده کوفه؛ (۲): در خطبه ۵۷ در مورد بعضی از سلاطین بنی امیه؛ (۳): در خطبه ۵۹ درباره عدد کشتگان خوارج و اصحاب و یارانش در جنگ نهروان، پیش از آن که آتش جنگ افروخته شود؛ (۴): در خطبه ۶۰ در مورد سرنوشت آینده خوارج. (۵): در خطبه ۱۱۶ درباره ظهور حجاج و جنایات عجیب و وحشتناک او در آینده؛ (۶): در خطبه ۱۲۸ در مورد فتنههای عظیمی که در بصره واقع خواهد شد (فتنه صاحب الزنج یا اتراک و مغول)؛ (۷): در خطبه ۱۳۸ درباره حوادث آینده شام؛(۸): در خطبه ۱۵۸ در مورد مظالم فجیع بنی امیه؛ (۹): در حکمت ۳۶۹ درباره حوادث آخر الزمان سخن میگوید. جالب اینکه در بسیاری از موارد روی جزئیات تکیه شده، و هرگز به ذکر کلیات که ممکن است برای افراد باهوش غیر معصوم قابل پیش بینی باشد قناعت نگردیده؛ و به خوبی روشن است که این خبرها همه از آگاهی به علم غیب سرچشمه گرفته است»[۱۳]. |
۳. آیتالله سبحانی؛ |
---|
آیتالله جعفر سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:
«در این باره دلیلهای فراوانی داریم:
از باب نمونه:
|
۴. آیتالله امینی؛ |
---|
آیتالله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در اینباره گفته است:
«احادیث این باب به چند دسته تقسیم میشود:
«درباره علم ائمه، روایات زیادی وارد شده، برخی را از باب نمونه نقل مینیم:
|
٥. آیتالله شریعتمدار جزایری؛ |
---|
آیتالله سید نورالدین شریعتمدار جزایری در مقاله «امام حسین و علم به شهادت» در این باره گفته است:
«روایاتی که دلالت بر علم وسیع حضوری امام دارد در یک بخش و یا یک کتاب نمیگنجد در این جا ما به برخی از عنوانها و ابوابی که در علم امامان آمده، اشاره میکنیم:
|
٦. حجت الاسلام و المسلمین مختاری مازندرانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مختاری مازندرانی در کتاب «امامت و رهبری» در اینباره گفته است:
«طبق نص صریح روایات، امامان (ع) آنچه را در آسمان و زمین و در بهشت و جهنم است میدانند و گذشته و آنیده به خوبی برای ایشان روشن است و از اخبار آسمانی از طریق الهام و تحدیث آگاهی دارند، چنان که مفضل به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم، ممکن است خدا اطاعت شخصی را بر بندگانش واجب سازد و خبر آسمان را از او پوشیده دارد؟ فرمود: نه، خدا برزگوارتر و مهربانتر و مشفققتر از آن است که اطاعت و پیروی شخصی را بر بندگانش واجب کند و سپس خبر آسمان را در هر صبح و شام از وی پوشیده دارد»[۴۳].
|
٧. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اسدالله کرد فیروزجایی در مقاله «علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی» در اینباره گفتهاند:
«در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از پیامبر (ص) نقل میکند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه میخورد. اگر نیمنگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی میتوان دریافت که به اعتقاد امام علی (ع) ارتباط با غیب یک امر مسلم است امیرمؤمنان (ع) میفرماید: «إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ»[۴۴]حضرت علی (ع) خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر میدانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی تعلیم داد چنین میگوید: «فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی»[۴۵] از کلام امیرمؤمنان (ع) استفاده میشود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحلهای میرسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه میکند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده میشود و با اندک جستوجو در حالات بزرگان اهل ریاضت میتوان آن را یافت. مولای متقیان امام علی (ع) در تفسیر آیاتی از سوره جن ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾ میفرماید: «إنّا ذلک الْمرتضی مِنَ الرَّسُولِ الَّذی أَظْهَرَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَِّ عَلی غَیْبِهِ» در این جمله، حضرت علی خودش را یکی از مصادیق ﴿مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾ میشمارد و بر همین اساس است که در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم را با این جمله خطاب میکنیم. «و ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اَخْتَارَکُمْ لِسِّرهِ»»[۴۶]. |
٨. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید حبیب بخاراییزاده در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در اینباره گفته است:
«سدیر میگوید: من و ابو بصیر و میسر و یحیی بزاز و داود رقی در مجلس امام صادق (ع) بودیم امام بعد از تشبیه ﴿عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ﴾ به قطره و ﴿عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ به دریای سبز فرمود: ای سدیر آیا در قرآن این آیه را دیدهای ﴿...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۴۷] و با دست خویش به سینهاش اشاره نمود و سه بار فرمود به خداوند سوگند تمامی علم کتاب نزد ماست. روایات دیگری هم هست گرچه صریحا به این آیه شریفه نپرداختهاند اما همین مضمون که ائمه دارای علم کتابند و بر همان اساس علم به گذشته و آینده و سایر مغیبات دارند در آنها وارد شده است. عبدالاعلی میگوید: شنیدم امام صادق (ع) میفرماید من فرزند رسول خدا میباشم و من کتاب خدا را میدانم و در آن است ابتدای آفرینش و تمامی کائنات تا روز قیامت. و در آن است خبر آسمان و خبر زمین و بهشت و جهنم و خبر آنچه بوده و آنچه هست. این را آنچنان میدانم که گویا به کف دست خویش مینگرم. تطبیق ﴿مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ به ائمه هدی (ع) مورد اتفاق بسیاری از مفسران شیعی و سنی است. (...) نتیجهای که از انضمام این روایات به آیات شریفه میآید آن است که ائمه هدی به تمامی اشیاء عالم هستند و از اطلاق آیه شریفه استفاده میشود که این علم هم، بالفعل بوده و معلق و مشروط به چیزی همچون مشیت نمیباشد»[۴۸].
|
٩. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید جواد حسینی در مقاله خود «امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی» در اینباره گفته است:
«روایات فراوانی داریم که میرساند امامان از امور غیبی اطلاعات دارند که در ضمن برخی از آنها بیان شد، در این قسمت فقط به بخشی از یک روایت بسنده میکنیم. امام هشتم فرمود: محمد (ص) امین خدا در میان خلقش بود، هنگامی که قبض روح شد ما اهل بیت (ع) وارث او شدیم. پس ما امینان خدا در زمینش هستیم، در نزد ما علوم بلایا و اخبار مردم است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»[۴۹].
|
١٠. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
«روایات صحیح السند و صریح الدلاله که از سوی معصومین (ع) صادر شده است بر گستردگی علم اهل بیت (ع) دلالت دارند، این روایات دو گونه هستند:
علی (ع) در باره گستره دانش رسول خدا (ص) میفرماید: "عِلْمُ النَّبِيِّ عِلْمُ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمُ مَا كَانَ وَ عِلْمُ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْم القيامَةِ"[۵۰] علم پیامبر مجموعه دانشهای تمام پیامبران است و آن حضرت از آنچه در گذشته روی داده و تا قیامت روی خواهد داد، آگاه است. و نیز بنا به فرموده ایشان، همه این علوم با همین گستردگی در عترت رسول خدا (ص) گرد آمده است.[۵۱] رسول خدا (ص) نیز همین مطلب را تأیید و تأکید میکند: "إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ"[۵۲] امام رضا (ع) از پدرانش از رسول خدا (ص) نقل کرد که فرمود: "ما ینقلب جناح طائر فی الهواء الا و عند نافیه علم"[۵۳] پیامبر (ص) در روز غدیر (به نقل زید بن ارقم) فرمود: "فما علم الا وقد احصاه الله فی و نقلته الیه فلا تضلوا عنه"[۵۴] حدیث مشهور "أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا" این حدیث مطلق است و هیچ قید محدودکنندهای که آن را به احکام و یا موضوعات محدود کند وجود ندارد. علی (ع) فرمودند: "سَلُوني قَبلَ أن تَفقِدُوني؛ فَلأََنا بِطُرُقِ السماءِ أعلَمُ منّي بِطُرُقِ الأرضِ"[۵۵] سلونی که حضرت بهطور عام فرمود، یعنی هرچه بپرسید جواب میدهم دلیل بر وسعت آگاهیهای امام دارد و شامل احکام و موضوعات و اسرار غیبی است. ابوذر غفاری همراه با علی (ع) از جایی میگذشت که با انبوهی از مورچگان رو به رو گشت و از روی شگفتی گفت چه بزرگ است خدایی که شمار اینها را میداند. امام فرمود: به جای این سخن بگو: چه بزرگ است آفریدگارشان، زیرا سوگند به خدای که تو را پدید آورد من (نیز) به اذن خداوند شمار این مورچگان را میدانم و نر و مادهشان را از هم باز میشناسم.[۵۶] دنیا نزد امام مانند گردوی شکافته شده در کف انسان است، سماعة بن مهران میگوید امام صادق (ع) فرمود: "إن الدنیا لتمثل للإمام فی مثل فلقة الجوز فلا یعزب عنه منها شیء"[۵۷] بر پایه این حدیث اگر دنیا برای غیر امام همانند گردویی ناشکافته است و به باطن آن علم ندارد اما نسبت به امام مانند گردویی شکافته شده و امام از درون آن آگاه است. یعنی امام به کل دنیا احاطه دارد. حمزة بن عبدالمطلب بن عبد الله جعفی میگوید: نزد امام رضا (ع) رفتم با خود کتاب یا کاغذی داشتم و در آن از امام صادق (ع) چنین نقل شده بود: "ان الدنیا مثلث لصاحب هذالامر فی مثل فلقه الجوزه"[۵۸] حضرت رضا (ع) فرمود: یا حمزه ذاولله حق فانقلوه الی ادیم ای حمزه به خدا سوگند این سخن حق است آن را بر روی پوستی بنویس.[۵۹] امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که کار به دست مهدی (ع) سپرده شود، خداوند او را بر هر نقطهای از جهان آگاه میکند، به طوری که همه جهان مانند کف دستش نزد او آشکار و روشن است. کدام یک از شما اگر کف دستش تار مویی باشد، آن را نمیبیند[۶۰]»[۶۱]. |
۱١. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی دیاری بیدگلی، آقای حسین قاسمی و خانم عصمت نیری در مقاله «بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی» در اینباره گفتهاند:
«این روایات که در حد تواتر است به چند دسته تقسیم میشود:
|
۱٢. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید امین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
«دلالت حدیث ثقلین بر علم غیب فعلی ائمه معصومین (ع) این است که آنها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفتهاند که در آن ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾ [۶۷]، ﴿وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾ [۶۸] است و به مفاد جمله «لَنْ يَفْتَرِقَا» در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد ائمه (ع) ثابت میباشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آنها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت ﴿إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا﴾ [۶۹] است، اما مرتبه غیب ﴿وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾ [۷۰] است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است. روایات متواترهای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) پوشیده نیست و آنها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و میشود، تا روز قیامت همه را میدانند. همچنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آنها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمیدانند؟! اینک نمونهای از این روایات: روايت اول: ابو بصیر از حضرت باقر (ع) نقل کرد که از علی (ع) از علم پیامبر (ص) پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم پیامبر (ص) و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم![۷۱]. روایت دوم: عبیدة بن بشیر گفت: حضرت صادق (ع) ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمانها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه میکنم در آن موقع دستهای خود را گشود سپس فرمود: خداوند میفرماید: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾ [۷۲][۷۳]. روایت سوم: جماعة بن سعد خثعمی گوید: مفضل خدمت امام صادق (ع) بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمانبرداری شخص را بر بندگان خود واجب میکند، با این که او را از اخبار آسمانها بیاطلاع میگذارد؟ فرمود: خداوند کریمتر و مهربانتر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آنها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بیاطلاع گذارد[۷۴]. روایت چهارم: امام صادق (ع) در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: اى خدايى که ما را وصی پیغمبر خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دلهای مردم را به سوی ما مایل نمودی[۷۵]»[۷۶]. |
۱٣. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلطانی در کتاب «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه» در این باره گفته است:
«دلائل نقلی علم امام:
علاوه بر روایت ارائه شده دستهای از روایات به نحو مستقل بر علم امام دلالت دارد که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
|
۱٤. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا بهدار در مقاله «گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه» در اینباره گفته است:
«ادله نقلی و روایی: بر کسی پوشیده نیست که در مقام تحقیق و داوری درباره حقیقت و گستره علم امامان (ع)، پس از آیات الهی، یکی از بهترین منابع، سخنان حکیمانه خود معصومان (ع) است. درباره گستره علم امام (ع)، فقط به ابوابی در این مورد که خود متضمن روایات فراوانیاند، اشاره میشود:
|
۱٥. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین محسن غرویان، سید محمد حسین میرباقری و محمد رضا غلامی در کتاب «بحثی مبسوط در آموزش عقاید» در اینباره گفتهاند:
«از دیدگاه تشیع امام معدن علم الهی و دارای علم غیب است و در این زمینه اضافه بر شواهد تاریخی غیر قابل انکار روایات معتبر بسیاری تصریح دارند. امام باقر (ع) به دو تن از اصحاب خویش فرمود به شرق یا غرب عالم بروید هرگز به علم صحیحی دست نخواهید یافت مگر آنکه اصل و ریشه آن از ما اهل بیت خواهد بود[۹۹]. امام صادق (ع) میفرماید: رسول اکرم (ص) فرمودند بدرستی که اهل بیت من پیشوایان و هدایتگران پس از من خواهند بود خداوند فهم و دانش مرا به آنان عطا فرموده است و ایشان از تربت من آفریده شدهاند. پس وای بر کسانی که پس از من حق ایشان را انکار کرده و رابطه مرا با آنان نادیده بگیرند. خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نفرماید[۱۰۰]. رسول خدا (ص) فرمودند همانا ما اهل بیت خانواده رحمت درخت نبوت محل رسالت الهی جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم. امام صادق با اشاره به آیه ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ﴾ [۱۰۱] فرمود: ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم[۱۰۲]. امام صادق (ع) درباره آیه ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ ﴾ [۱۰۳] فرمود: کسانی که علم به آنان افاضه شده فقط ائمه هستند [۱۰۴]. بازهم از امام صادق (ع) نقل شده که آن حضرت با اشاره به آیه ۴۰ سوره نمل بین دو انگشت خود را باز نمود آنها را روی سینه خویش قرا دادند و فرمودند به خدا سوگند همه علم کتاب نزد ماست. از امام باقر (ع) منقول است که آن حضرت فرمود علم خداوند عزوجل بر دو قسم است یک: علمی که مختص به خداوند بوده و هیچکس را به آن دسترسی نیست. دوم: علمی که خداوند آن را به فرشتگان و پیامبران خود آموخته است. آنگاه فرمود آنچه را خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز میدانیم[۱۰۵]. امام حسن (ع) در این زمینه میفرماید: پیشوایان از ما خواهند بود و خلافت برای کسی غیر از ما سزاوار نیست. خداوند در کتاب و سنت مارا اهل خلافت قرار داد و ما اهل علم هستیم. همه علم نزد ما گرد آمده است هیچ چیز تا قیامت پدید نخواهد آمد حتی دیه یک جراحت کوچک مگر آنکه علم آن باملاء رسول خدا (ص) و خط علی (ع) نزد ما حاضر است[۱۰۶]. حضرت علی (ع) در توصیف ائمه (ع) میفرماید: آنان حیات علم و دانش و مرگ و نابودی جهلند، صبر و بردباری آنان نشانگر علمشان، ظاهرشان نماینگر باطن آنان است و سکوت پرمعنایشان بر حکمت گفتارشان دلالت دارد[۱۰۷]. امام هشتم نیز ضمن حدیث طولانی در وصف ائمه (ع) میفرماید: همانا خداوند پیامبران و ائمه (ع) را موفق داشته و از گنجینه علم و حکمت خود آنچه را که به هیچکس نداده به آنان افاضه فرموده است به همین جهت علم و دانش آنان همواره از علم و دانش مردم زمان خود افزونتر است چنانکه خداوند میفرماید: ﴿قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴾ [۱۰۸]. همچنین از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودهاند تحقیقاً من آنچه در آسمان و زمین در بهشت و دو زخ و آنچه هست و خواهد بود، میدانم و این آگاهی را از کتاب خداوند به دست آوردهام مگر نه آنکه خداوند فرموده است در این کتاب همه چیز بیان شده است[۱۰۹]»[۱۱۰].
|
۱٦. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در مقاله «علم امام تام یا محدود؟» در اینباره گفته است:
«برخی از بابهای موجود در کتابهای روایی، ظهور در کامل بودن علوم ائمه دارند. مهمترین این ابواب عبارتاند از:
افزون بر ابواب مستقلی که ممکن است روایات آن به عنوان شاهد بر کامل بودن علوم ائمه به حساب آیند، روایات متعدد و پراکندهای وجود دارد که ممکن است، در ذیل باب مستقلی نگنجند. به نمونههایی از این روایات اشاره میکنیم:
|
١٧. حجت الاسلام و المسلمین فاریاب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین فاریاب در مقاله «بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات» در اینباره گفته است:
«امام صادق (ع) خود را عالمتر از حضرت خضر و حضرت موسی (ع) معرفی کردند: "به موسی و خضر، علم گذشته داده شد، اما علم به حال و علم به آینده تا قیامت داده نشد؛ در حالی که ما علم گذشته، حال و آینده را تا قیامت از رسول خدا (ع) به ارث بردیم".[۱۲۳] امام صادق (ع) فرمودند: "من به آنچه در آسمانها و زمین و آنچه در بهشت و جهنم است، آگاهم. من آنچه را که رخ داده و رخ خواهد داد، میدانم.[۱۲۴] امام کاظم (ع) فرمودند: "خداوند روی زمین حجتی قرار نمیدهد که مردم از او درباره چیزی بپرسند و او بگوید نمیدانم"[۱۲۵] خادم امام عسکری (ع) میگوید: دیدم ایشان با غلامان خود به زبانهای رومی و ترکی و... سخن میگوید! شگفتزده شدم و با خود گفتم: "امام در مدینه متولد شده است؛ چگونه میتواند چنین سخن بگوید؟" پیش از آنکه از امام سؤال کنم، امام به من فرمود: "خداوند تبارک و تعالی، حجت خود را از سایر خلقش در تمام موارد امتیاز بخشیده و زبانها و شناخت نسبها و زمان وفاتها و حوادث را به او داده است و اگر چنین نباشد، تفاوتی میان حجت و غیرحجت نیست"[۱۲۶] شما با خواندن این روایات به این نتیجه میرسید که امامان همه چیز را میدانند»[۱۲۷]. |
١٨. آقای دکتر اسدی گرمارودی (مدیر گروه معارف دانشگاه صنعتی شریف)؛ |
---|
آقای دکتر محمد اسدی گرمارودی در کتاب «علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان» در اینباره گفته است:
«در برخی از روایات آمده است که امام و حجت خدا، مطاع مطلق است و خداوند اطاعت ایشان را بر همگان واجب نموده است، اگر از حقایق عالم بیخبر باشند، این مقام زیر سؤال میرود و اصولاً حکمت خداوند خدشهدار میگردد. اگر به کسی مسؤولیتی بدهند ولی امکانات لازم انجام مسؤولیت را در اختیار او قرار ندهند، عملی قبیح و دور از حکمت مرتکب شدهاند و این کار از ذات اقدس الهی دور است. اگر خداوند به فرستادگان و برگزیدگان خود قدرت لازم را نبخشد، امساک فیض نموده است و جعل مقام خلیفة اللهی آنها غیر حکیمانه میشود. روایات ذیل توضیح دهنده همین مطلب است: "هشام بن حکم گوید: در منی از امام صادق (ع) از پانصد مسأله کلامی سؤال نمودم. میگفتم که دیگران چنین و چنان میگویند و آن حضرت میفرمودند چنین و چنان بگو اصلاح میکردند. به ایشان عرض کردم: فدای شما شوم، این که حرام و حلال فن شماست و از همه مردم بدان اعلم هستید را میدانستم، اما اینها علم کلام است شما چقدر حاضر جواب هستید. ایشان فرمودند: ای هشام وای بر تو، مگر ممکن است که خداوند برای خلق خود حجتی قرار دهد و جواب آنچه را که بدان محتاجند، نزد او نباشد؟"[۱۲۸]. در این روایت، تحلیل منطقی بسیار زیبایی نهفته است و استدلال عقلی روشنی را در بر دارد. امام و خلیفه الهی، یا حجت خدا بر خلق هست و یا نیست! اگر ایشان را حجتهای الهی و برجستگان و برگزیدگان ربانی نمیدانیم، آنگاه نباید در حد علم و سایر خصایص آنها بحث کنیم؛ ابتدا باید الهی بودن ایشان را بپذیریم و آنگاه در این مقولات وارد شویم؛ اما اگر آنان را حجج الهی میدانیم، لازمه حجت الهی بودن، آگاهی کامل و پاسخگویی به همه نیازمندیهای بندگان خداست. دقت در عبارت "كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ" روشنگر همین حقیقت است که حجت خدا بر همه حقایق عالم آگاهی دارد و لذا میتواند پاسخگوی همه سؤالات و نیازمندیها باشد. نکته بسیار مهم و در خور تعمق در مورد روایت ابیحمزه از حضرت امام باقر (ع)، رابطه اطاعت از امام و علم اوست. حضرت با حالت تعجب به این مطلب توجه میدهند که: مگر میشود خداوند اطاعت امام را بر همگان واجب گرداند، آنگاه آگاهی بر همه حقایق را از او پنهان دارد؟ در هر اطاعتی، مطیع و مطاع مطرح میشود. اگر مطاع حق باشد، اطاعت از او اطاعت حق است و اگر مطاع ناحق باشد، قطعاً اطاعت از او هم ناحق میشود. لازمه حق بودن مطاع این است که اوامر و نواهی او عالمانه باشد، زیرا: ﴿إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾[۱۲۹] به راستی گمان برای شناخت حقیقت، هیچ بسنده نیست. روایت نقل شده از ابی حمزه چه زیبا به این حقیقت توجه میدهد که لزوم اطاعت امام، علم همه جانبه او را لازم دارد. در قرآن کریم، اطاعت امام چون اطاعت پیامبر به صورت مطلق ذکر شده است. در آیه شریفه۵۹ از سوره مبارکه نساء آمده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ...﴾[۱۳۰] در این آیه اطاعت رسول، اطاعت مطلق است. هیچ قید و شرطی مطرح نشده است. اگر بنا بود اطاعت رسول مقیّد به قیدی باشد، قطعاً میبایست ذکر میشد؛ پس رسول مُطاع مطلق است؛ و اما اولیالامر که امامان پس از پیامبر هستند[۱۳۱]، با یک واو عطف به رسول عطف شدهاند؛ یعنی نحوه اطاعت از آنان همچون اطاعت از رسول است؛ پس آنان هم مطاع مطلق هستند. مطاع مطلق باید شرایط و ضوابط لازم خود را داشته باشد که از جمله آنها عصمت و علم لدنّی است و در غیر این صورت دستور اطاعت مطلق، غیرحکیمانه میشود. روایت ابوحمزه به این نکته توجه میدهد که از دید امام باقر (ع)، خدا بزرگتر از آن است که کسی را به این مقام بگمارد و مطاع مطلق قرار دهد و چنین مأموریتی به او بدهد، ولی علم به حقایق عالم هستی را از او پنهان دارد. این عقیده، توهین به خدا و عدم درک حکمت الهی است. در ادامه روایت دیگری در تأیید همین مطلب نقل میشود. با دقت در سند روایت مشخص میشود که از غیر عبدالله بن قاسم حضرمی هم نقل شده است:مفضل به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم، آیا خداوند طاعت بندهای را واجب میکند و آنگاه از فیض خبر آسمانی علم افاضهای و لدنی او را محروم مینماید؟ حضرت فرمودند: نه، خداوند گرامیتر و مهربانتر و رئوفتر است به بندگان از این که اطاعت آنها را واجب کرده، سپس از خبر عالم بالا در هر صبح و شام محرومشان کند[۱۳۲]. از منظر روایات معصومین (ع)، مطاع بودن حجتهای الهی با بیخبری از حقایق عالم وجود ناسازگار است. روایات ذیل به همین نکته توجه میدهد که اگر فردی حجت خدا باشد، باید بر همه حقایق آگاهی داشته باشد. در کتاب بصائر الدرجات آمده است: صفوان میگوید: امام صادق (ع) فرمودند: خداوند بزرگتر از آن است که حجتی برای بندگانش قرار بدهد، پس خبری از اخبار آسمان و زمین جهان هستی را از او مخفی بدارد[۱۳۳]. به دو نکته مهم در این روایت باید توجه بیشتری مبذول داشت. نکته اول، عدم هماهنگی حجت خدا با عدم آگاهی و علم است. همانگونه که توضیح داده شد، کاری غیرحکیمانه است که مسؤولیت و مقامی را به کسی بسپارند ولی شرایط و عوامل لازم آن مسؤولیت را از او دریغ کنند. در چنین فرضی یا باید گفت که دهنده و بخشنده مقام، عاجز و ناتوان است که از ذات اقدس الهی پذیرفته نیست و یا بخل و امساک فیض بخشنده مقام، مانع از اعطای لوازم مقام است که چنین فرضی باز هم غیرقابل قبول است. لذا باید توجه داشت که در این روایت با عنوان: "اِنَّ اللهَ اَجَلُّ وَ اَعظَمُ..." بیان شده است اما نکته دوم این است که در روایت "مِن اَخبارِ السَّماءِ وَ الاَرض"، آمده است؛ یعنی چیزی از حقایق عالم...، که میفهماند احاطه علمی و سعه شناختی حجج الهی، به اذن خداوند گسترده و جهان شمول شده است. بر همین اساس ائمه (ع) احاطه علمی خود را مطرح کرده و جامعیتِ آگاهی خود را به ما گوشزد نمودهاند. به حدیث دیگری در این مقوله توجه بفرمایید: امام صادق (ع) فرمودند: به خدا سوگند که من آن چه در آسمانها و زمین و آن چه در بهشت و دوزخ است و آن چه بوده و آن چه تا قیامت بناست باشد، همه را میدانم. سپس فرمودند: اینها را از کتاب خدا آموختهام و آن گاه کف دستها را گشودند و فرمودند: به قرآن اینگونه نگریستهام. و پس از آن فرمودند: به درستی که خداوند میفرماید، کتاب را به سوی تو فرستادیم در حالی که تبیین کننده هر چیز است[۱۳۴]. در این حدیث امام (ع) علم خود نسبت به همه حقایق را بیان میدارند. اینگونه روایات متعدد و فراوان است و بر جامعیت علم برگزیدگان الهی تصریح دارد. در روایت مذکور نکته ظریف و استدلال دقیقی مطرح شده است. میدانیم که اگر چیزی در کف دست ما قرار گرفته باشد، با گشودن دست و ارائه آن معلوم میشود؛ چون تا دستان خود را بگشاییم آن شئ دیده خواهد شد. امام (ع) با اشاره به آیه قرآن، جامعیت کتاب الهی و تبیان همه چیز بودن آن را بیان داشته و آنگاه میفرمایند: همانگونه که با گشودن دست محتوای آن معلوم میشود، همه حقایق قرآن هم برای ما برگزیدگان الهی معلوم و روشن شده است و خداوند قدرت استخراج همه حقایق از قرآن را به ما عنایت کرده است. ائمه (ع) به مناسبتهای مختلف به تذکر این امر اعتقادی میپرداختند که گاهی برای برخی از مستمعین گران میآمد؛ لذا امام (ع) با توجه بخشیدن به قرآن، رفع توهم و دشواری فهم میفرمودند. از جمله این موارد حدیث ذیل است: شنیدم که امام صادق (ع) میفرمودند: به راستی که من آنچه را که در آسمان و زمین است میدانم و آنچه را که در بهشت و دوزخ است هم میدانم و آنچه را که بوده و خواهد بود نیز میدانم. راوی میگوید: پس اندکی صبر فرموده و دیدند که این امر بر آنانی که شنیدهاند گران آمده است، پس فرمودند: من اینها را از کتاب خدای عزّوجلّ میدانم؛ زیرا خدای بزرگ میفرماید: در آن کتاب خدا همه چیز به روشنی بیان شده است[۱۳۵]»[۱۳۶]. |
١٩. آقای دکتر رستمی و خانم آلبویه. |
---|
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آلبویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در اینباره گفتهاند:
«از جمله روایات اثباتکننده علم عام امام، روایاتی است که در بحار، زیارات جوامع، در کتب اربعه، بصائرالدرجات، علل الشرایع، عیون اخبار الرضا، خصال و مانند آنها از کتب معتبر به صورت مشهور و مستفیض و بلکه متواتر و صحیح آمده و تصریح دارند که امام عالم به کل ماکان و مایکون و به منطق پرندگان و بهائم و علم آجال و منایا است، به تمام زبانها سخن میگوید، از تمام غیبها خبر میدهد، دچار سهو نمیگردد، در هنگامی که چشمان وی به خواب میرود، قلب او نمیخوابد، پشت سر خویش را آنگونه میبیند که جلوی روی خود را، و امامان اولین مخلوقات خداوندند و از نور ایشان، خلقت آسمانها، زمین، دریاها، بهشت و حورالعین شکل گرفته است. برای مثال در حدیثی آمده است که امام میان مغرب و مشرق را میبیند و چیزی از عالم ملک بر وی پوشیده نیست و برای او ستونی از نور از زمین به آسمان نصب گردیده است و آسمانها و زمین در نزد او مانند کف دست اوست که ظاهر و باطن آن و خشک و تر آن را میشناسد و اینکه امام امر خداوند و روح قدسی و مقام علّی و نور آشکار و سرّ پنهان است که ذاتش فرشتهگونه و صفاتش الهی است و به غیوب آگاه است و از عیوب مبرّا میباشد و قدرتهای ظاهری او را نمیتوان تحت اختیار در آورد و باطن او قابل درک نیست. از جمله مؤیدات برای عمومیت و فعلیت علم امام، روایات دال بر حضور امامان در هنگام موت تمام انسانها در تمام نقاط زمین در آن واحد است، به گونهای که میت ایشان را میبیند و این امر با جهل و سهو قابل جمع نیست، بلکه از خوارق عادات است. از جمله تأییدات، ادلهای هستند که در باب صلوات و توسل و استغاثه به ایشان بعد از حیات ایشان با الفاظ حضور و خطاب وارد شدهاند؛ مانند: السلام علیک ایها النبی و یا السلام علیکم، و اینگونه خطاب با جهل و سهو سازگار نیست. از جمله ادله، افزون بر کتب اربعه، اجماع علمای امامیه است»[۱۳۷].
|
٢٠. آقای دکتر محمدی فام (پژوهشگر دانشگاه ادیان و مذاهب قم)؛ |
---|
آقای دکتر حسین محمدی فام در «جلسه هشتاد و پنجم سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه» در اینباره گفته است:
«روایاتی که موید علم غیب برای امام (ع) هستند؛امام صادق (ع) میفرماید: اگر من در میان داستان حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) بودم حتما به اطلاع آنان میرساندم که از آن دو آگاهترم و چیزهایی را به آن دو میگفتم که در دستشان نیست زیرا به حضرت موسی و خضر تنها وقایع گذشته عطا شده بود و دانش اموری که تا روز قیامت اتفاق میافتد به آن دو داده نشده در حالی که دانش وقایع گذشته و رخدادهایی که تا روز قیامت اتفاق میافتد همگی به رسول خدا (ص) داده شده است و ما نیز آن را از رسول خدا قطعا به ارث بردهایم. امام صادق (ع) فرمودند: بخدا سوگند ما آنچه در آسمانها و زمین اتفاق میافتد و به وقایع بهشت و جهنم و به رخدادهای میان آنها آگاهیم. در ادامه حماد میگوید من منقلب شدم و گریستم حضرت سه بار به من فرمود: تمام این علوم از قرآن هستند. علمایی که معتقدند، امام به تمامی علوم از ابتدا تا روز قیامت واقف است؛ به این روایت و امثال این روایت استشهاد میکنند»[۱۳۸].
|
۱٩. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛ |
---|
آقای دکتر معارف و دیگر نویسندگان «نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن» در اینباره گفتهاند:
«سه نوع دلیل نقلی در اثبات علم غیب جانشینان پیامبر خاتم (ص) وجود دارد. اول، نقلهایی در تصریح اصحاب بر تعلیم رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع). دوم، روایاتی مبنی بر تصریح ائمه اطهار (ع) بر علمِ تعلیمی خویش و سوم، نقلهایی در تحقق پیشگوییهای اولین جانشین پیامبر اکرم (ص).
|
٢٢. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای قاسم علی شیخزاده در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در پاسخ به این پرسش گفته است:
«باید گفت عمدهترین دلیل علم غیب معصومین روایات است که بهصورت زیر تقسیم مینمائیم.
روایاتی که میگویند امامی که از سرنوشت خویش بیخبر باشد و نداند برسرش چه میآید حجت خدا بر خلق نیست دو دلیل فوق آگاهی تمام معصومین را بر سرنوشت خویش بیان میکرد و از این به بعد به دلائلی اشاره میشود که آگاهی هر یک از معصومین را به گونه خصوصی به سرنوشت خویش بیان میکند.
|
٢٣. آقای رضوانی؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «شیعهشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«الف) از طریق اهل بیت (ع):
ب) از طریق عامه:
خبرهای غیبی از امام علی (ع) با نگاهی گذرا به نهج البلاغه به خبرهایی غیبی از امام علی (ع) پی میبریم اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم:
|
۲٤. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد صادق عظیمی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در اینباره گفته است:
«مطابق آیه در قرآن مجید، گواه صدق رسالت و حقانیت رسول خدا (ص) کسی است که دارای علم الکتاب است. روایات فراوانی از شیعه و سنی مصداق این تعبیر قرآنی را امام علی (ص) و ائمه معصومین دانستهاند. یکی از آنها روایتی است که ابوسعید خدری از پیامبر اکرم (ص) نقل میکند و میگوید: از پیامبر درباره ﴿قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ﴾ پرسیدم، فرمود: او جانشین برادرم سلیمان بود (آصف بن برخیا) عرض کردم: از چه کسی سخن میگوید و اشاره به کیست؟ فرمود: او برادرم علی بن ابیطالب (ع) است. برید بن معاویه از امام صادق (ع) نقل میکند که آن حضرت در تفسیر آیه مورد بحث فرمود مقصود ما اهل بیت (ع) هستیم و امام علی (ع) اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا است. این آیه را وقتی در کنار آیه ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾، قرار دهیم، ابعاد علوم اهل بیت (ع) که مطابق روایات، مصداق ﴿مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب﴾ هستند، تا حدودی روشن میشود. در برخی روایات، ائمه، علم الکتاب را به آگاهی از اسم اعظم الهی پیوند زدهاند و فرمودهاند: اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد آصف بود و چنان کار خارق عادت انجام داد و در یک چشم برهم زدن، تخت ملکه سبا را نزد سلیمان نبی حاضر کرد، و نزد امامان هفتاد و دو حرف آن است و یک حرف آن مخصوص ذات باری تعالی است»[۱۷۲]. |
۲٥. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ |
---|
خانم گلافشان پارسانسب در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا» در اینباره گفته است:
«روایات دال بر علم اهل بیت (ع): ائمه و اهل بیت (ع) خزانهداران علم الهی و معدن علم نبوت، احادیث زیادی در کافی و بقیه کتب روایی موجود است مبنی بر اینکه ائمه (ع) خزانهداران علم خدا و حجت بالغه خدا در زمین و معدن علم نبوت و شجره درخت نبوتاند. احادیثی از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) نقل شده است که خود را ترجمان وحی و حجج خداوند بر بندگان معرفی نمودهاند که رسول خدا بهوسیله جبرئیل از اسماء ائمه (ع) با خبر شده بود و ولایت ائمه (ع) قبل و بعد از آنها سنت بوده و هست و خواهد بود[۱۷۳] و نیز در احادیثی اهل بیت (ع) شجره و درخت نبوت و بیتالرحمة و مفاتیح الحکمة و موضع رسالت و معدن علم و مختلف الملائکه و موضع سرالله و ودیعه خدا و عهد خدا معرفی شدهاند[۱۷۴]. ائمه (ع) و وارثان علم الهی: روایاتی دلالت دارند بر اینکه چراغ علم الهی هیچ گاه خاموش نمیشود و اینکه علمی که از زمان حضرت آدم (ع) با او بوده هیچگاه از بین نرفت و بعد از او به دیگران به ارث رسید تا رسید به علی بن ابی طالب (ع) و او دانشمند این امت است و از امام صادق (ع) آوردهاند که فرمود در نزدک علی (ع) سنت هزار پیامبر (ص) از پیامبران وجود دارد. و البته بعد از او امامان دیگر انتقال یافت و نیز در این روایات تأکید شده است که علم علی (ع) از علم پیامبران پیشین بیشتر بوده است چرا که خداوند علم تمام پیامبران را برای پیامبر خاتم (ص) جمع کرده و به او داد پیامبر اکرم (ص) نیز تمام آن علوم را نزد علی (ع) جمع نمود[۱۷۵] و احادیث فراوانی نقل شده است مبنی بر اینکه علی (ع) شریک در علم پیامبر (ص) بوده است و باب شهر علمش و... . ائمه (ع) عالم به علم ما کان و یکون:از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود من علم دارم به آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است. و آنچه در بهشت است و آنچه در آتش است و علم به آنچه بوده است و به آنچه هست و خواهد بود دارم[۱۷۶]. پیامبر (ص) و بقیه معصومین اهل ذکر:در تفسیر آیه ﴿فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ ﴾ [۱۷۷] احادیث و روایاتی متعدد در منابع دارد که مقصود پیامبران و ائمه اهل بیت (ع) هستند[۱۷۸]. ائمه (ع) موصوف به عالمان به قرآن از سوی خدا و در قرآ و اولوالالباب شیعیان آنها: احادیثی ذکر شده از قول ائمه (ع) که فرمودهاند:ائمه تفسیر الذین یعلمون در قرآن هستند و مقصود از او الوالالباب شیعیان ایشان[۱۷۹]. ائمه (ع) راسخین در علم در قرآن: در تفسیر آیه: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ﴾ [۱۸۰] از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) نقل شده است که فرمودهاند: مقصود از راسخون در علم ما هستیم، امیرالمؤمنین (ع) و بقیه ائمه (ع) و اینکه ائمه (ع) جمیع علومی را که نزد ملائکه خدا و انبیاء و رسولان الهی بوده است را میدانند[۱۸۱]. ائمه (ع) وارثان کتاب خدا:دستهای از احادیث نیز دلالت دارند بر اینکه ائمه (ع) برگزیده و وارث کتاب خدایند. و علم جمیع کتبی که خداوند نازل کرده نزد آنهاست و آنها همه زبانها را میدانند[۱۸۲]. ائمه (ع) عالم به علم غیباند هرگاه بخواهند:احادیث متعددی وارد است که ائمه و اهل بیت (ع) علم غیب و پنهان و آشکار را میدانند و احادیث زیادی دال بر این که امام هرگاه بخواهد آگاه میشود و اموری را میداند[۱۸۳]»[۱۸۴]. |
۲٦. خانم اصلانی منفرد (پژوهشگر دانشگاه آزاد اسلامی)؛ |
---|
خانم فاطمه اصلانی منفرد در مقاله «آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟» در اینباره گفته است:
«در روایت است که ائمه (ع) گاهی از غیب خبر میدادند و گاهی منکر میشدند. همچنین روایات مختلف در علم غیب وجود دارد که مخاطبین در این روایات مختلف بودند. آنها که استعداد و آمادگی پذیرش مسئله مهم غیب را درباره امامان (ع) داشتند حق مطلب به آنها گفته میشد ولی در برابر افراد مخالف تأویل و تعبیر خواب و آگاهی از حقیقت آن یک نوع آگاهی از غیب است و خداوند گروه مخصوصی را مشمول این لطف خود قرارداده است یا ضعیف و کم استعداد سخن به اندازه فهم شنونده مطرح میگشت. مثلاً در حدیثی آمده است که ابوبصیر و چند تن از یاران بزرگ امام صادق (ع) در مجلسی بودند. امام (ع) غضبناک وارد مجلس شد. هنگامی که نشست در حضور جمع فرمود: عجیب است که عدهای گمان میکنند که ما علم غیب داریم. هیچکس جز خداوند متعال از غیب آگاه نیست. من الآن میخواستم کنیزم را تأدیب کنم از دست من گریخت ندانستم در کدامیک از اتاقهای خانه است. راوی حدیث میگوید هنگامی که امام از مجلس برخاست من و بعضی دیگر از یاران حضرت وارد اندرون منزل شدیم و گفتیم فدایت شویم آنچه درباره کنیزتان فرمودی شنیدیم در حالی که ما میدانیم شما علوم زیادی دارید نامی از علم غیب نمیبریم. امام سپس شرحی در این زمینه داد که مفهومش آگاهی او بر اسرار غیب بود. حقیقت روایت دلالت بر این است که امام به خاطر تقیه این کار را انجام داد، چرا که روایت نشان میدهد که در آن مجلس افرادی بودهاند که آمادگی و استعداد لازم برای درک این معانی و معرفت مقام امام را نداشتند»[۱۸۵].
|
۲٧. پژوهشگران وبگاه تبیان؛ |
---|
پژوهشگران پژوهشگران وبگاه تبیان، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«روایات زیادی وارد شده است که، نشان میدهد که پیامبر اسلام (ص) و امامان (ع)، آگاهی از غیب داشتند و گاه از آن خبر میدادند به طور مثال در نهج البلاغه پیشگوییهای زیادی به چشم میخورد که خود میتواند شاهد و سندی بر این مطلب باشد که؛ حضرت علی (ع) به اموری غیبی آگاهی داشتهاند؛ در خطبه ۱۳ در مذمت اهل بصره آمده است که حضرت میفرمایند: گویا میبینم عذاب خدا از آسمان و زمین بر شما فرود آمده و همه غرق شدهاید، تنها کنگرههای مسجد همچون سینه کشتی بر روی آب نمایان است. حضرت نسبت به حجر بن قیس فرمود: تو را بعد از من مجبور به لعن میکنند [۱۸۶] و آنچه درباره مروان فرمود: که او پرچم ضلالت را بعد از پیری به دوش خواهد کشید [۱۸۷] یا در مورد آنچه کمیل بن زیاد به حجاج گفت : که امیر المؤمنین علی (ع) به من خبر داده که تو قاتل منی.[۱۸۸] حضرت در درباره خوارج نهروان فرمود: در جنگ با آنها، از گروه ما ده نفر کشته نمیشوند و از آنها ده نفر نجات نمییابد و مطلب عیناً چنین شد.[۱۸۹] مرحوم علامه مجلسی در جلد ۲۶ بحار الانوار، بالغ بر ۲۲ حدیث در زمینه آگاهی پیامبران و امامان (ع) بر اسرار غیب آورده است[۱۹۰].
|
۲٨. پژوهشگران آنتی شبهه. |
---|
پژوهشگران پژوهشگران آنتی شبهه، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«در روایات فراوانی به آگاهی ائمه (ع) از غیب تصریح شده است که به دو نمونه آن اشاره میکنیم:
|
پرسشهای وابسته
- قلمرو علم معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)
- آیا علم تام معصوم امکان عقلی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم تام معصوم با اختیار وی منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به علم تام معصوم شرک نیست؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به تام علم معصوم امام غلو نیست؟ (پرسش)
- آیا عدم اعتقاد به علم تام معصوم امام آسیبی به ایمان وارد میکند؟ (پرسش)
- آیا معصوم به تمام موارد قرآن علم دارد؟ (پرسش)
- آیا قول به محدودیت علم معصوم مانع عقلی یا شرعی دارد؟ (پرسش)
- چگونه میشود معصوم را انسان کامل دانست اما علم او را محدود شمرد؟ (پرسش)
- آیا معصوم باید علم تام داشته باشد؟ (پرسش)
- آیا علم تام معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم تام معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
- آیا آگاهی معصوم به نحو تام شرطی از شروط امامت است؟ (پرسش)
- اگر معصوم علم تام دارد پس چه نیازی به وحی است؟ (پرسش)
- آیا نمونههایی از علم تام معصوم در قرآن موجود است؟ (پرسش)
- آیا نمونههایی از علم تام معصوم در حدیث موجود است؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم تام معصوم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- با وجود آیاتی که علم تام معصوم را نفی میکنند چگونه این علم اثبات میشود؟ (پرسش)
- آیاتی که موافقان علم تام معصوم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- چگونه آیات نافی علم تام معصوم از غیر خدا با آیات مثبت علم تام معصوم برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم تام معصوم پیامبر خاتم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- آیا روایاتی وجود دارند که علم تام معصوم را نفی میکنند؟ (پرسش)
- چگونه آیات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- چگونه روایات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
- آیا شاهد تاریخی بر علم تام پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
- بر فرض اثبات علم تام پیامبران علم تام امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
- آیا شاهد تاریخی بر علم تام امامان وجود دارد؟ (پرسش)
- چرا امامان علم تام معصوم خود را انکار میکردند؟ (پرسش)
- آيا علم تام معصوم تکلیفآور است و معصوم را به عمل بر اساس آن موظف میکند؟ (پرسش)
- آیا معصوم از علم تام خود بهره میبرد؟ (پرسش)
- اگر معصوم از علم تام خود بهره نمیبرد پس فایدهاش چیست؟ (پرسش)
- آیا علم محدود معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
- آیا علم محدود معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
- مهمترین مصادیق علم ویژه معصوم کداماند؟ (پرسش)
- علم به چه مواردی تنها نزد خداست؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)
- رابطه علم ویژه معصوم با معجزه و کرامت چیست؟ (پرسش)
- آیا معجزه به واسطه علم معصوم است؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان حدیث در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه فرقه وهابیت در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ بررسیهای اسلامی، ج ۱، ص ۱۹۵.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سروه جن: ۲۶.
- ↑ علم غیب، ص۳۴.
- ↑ خداوند به امامان از لطف و احسان باطن چشمههای علم را ظاهر کرده امام است که منتجب و پسندیده حق است حکمت و علم غیب به امام بخشیده شده؛ و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار؛ کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲
- ↑ علم غیب، ص۳۴.
- ↑ آنچه بوده و آنچه تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد را به من تعلیم کرد!؛ مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۶
- ↑ به خدا سوگند من از همه مردم آگاه ترم به هر فتنهای که از امروز تا قیامت واقع میشود»!؛ مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۸.
- ↑ او به ما خبر داد از آنچه واقع شده و واقع خواهد شد، و آگاهترین ما کسی بود که حفظ او از همه بیشتر بود؛ صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۲۲۱۷، باب: «اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعة» از کتاب الفتن، از این حدیث معلوم میشود یک روز تمام از طلوع فجر تا غروب آفتاب مشغول بیان اخبار غیب برای اصحابش بود.
- ↑ الغدیر، جلد ۵، صفحه ۵۹ تا ۶۲ (باتلخیص) و حدیث اخیر در تاریخ بغداد، جلد ۲، صفحه ۴۹ آمده است.
- ↑ آیا تو فکر میکنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟.
- ↑ خداوند حکیمتر، کریمتر، والاتر و آگاهتر از این است که حجتی (برای بندگان) خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد؛بحارالانوار، جلد ۲۶، صفحه ۱۳۷ تا ۱۵۴.
- ↑ پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۷.
- ↑ حضرت داود (ع)، علم پیامبران پیش از خود را به ارث برد و حضرت سلیمان (ع) از داود ارث برد و پیامبر گرامی اسلام، علوم سلیمان را به ارث برد و ما اهل بیت، وارث علوم پیامبر گرامی اسلام هستیم؛ کافی، ج١، ص ٢٢٥؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٩.
- ↑ علمی که با حضرت آدم (ع) به زمین آمده از زمین به بالا برده نشد و کسانی آن را به ارث بردند، علی (ع) عالم این امت بود که علم آدم (ع) نزد او بود و هیچ عالمی از ما نمیمیرد مگر آن که از اهل بیت (ع) خود جانشینی دارد که علم او را به ارث میبرد؛ کافی، ج١، ص ٢٢٢؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٨.
- ↑ هر علمی که خدای متعال به فرشتگان و پیامبران آموخته است؛ ما نیز آن را میدانیم؛ کافی، ج١، ص ٢٥٦؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٨٦.
- ↑ به خدا سوگند هیچ علمی را خداوند به پیامبر گرامی اسلام نیاموخت مگر آن که آن حضرت، آن علم را به علی (ع) آموخت و علم علی (ع) پس از او به ارث به ما رسیده است؛ کافی، ج١، ص ٢٦٣؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٩٠.
- ↑ رسول گرامی (ص)، به علی (ع) فرمود: یا علی از نبوت نصیبی برای تو نیست اما در علم با من شریک هستی؛ کافی، ج١، ص ٢٦٣؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٩٠.
- ↑ رسول خدا (ص) علوم پیامبران را نزد ما به ودیعت گذارد و ما اهل بیت (ص) وارثان پیامبران اولی العزم هستیم؛کافی، ج١، ص ٢٢٤؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٨.
- ↑ کافی، ج١، ص ٢٢٢.
- ↑ خداوند پیامبران اولوالعزم را با علم، برتری داد و علم و برتری آنان را ما به ارث بردهایم؛ بصائر الدرجات، ص ٢٢٨.
- ↑ ما اهل بیت (ع)، وارثان علوم پیامبران اولوالعزم هستیم؛ بصائر الدرجات، ص ١٢٠.
- ↑ همان کتاب، جزء دوم، باب بیست و یکم.
- ↑ آیا خدا نمی گوید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ او آگاه از غیب است و کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد مگر رسولی را که برگزیده است؟؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷ رسول خدا در پیشگاه او برگزیده است و ما وارثان این رسول هستیم که او را بر آنچه از غیب که خواسته، مطلع ساخته است.
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)، ١٩٠
- ↑ بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۷۴ - ۲۷۹.
- ↑ نهج البلاغه، ص۲۱۵، خ۱۵۴.
- ↑ نهج البلاغه، ص۳۵۷، خ۲۳۹.
- ↑ نهج البلاغه، ص۳۵۷، خ۲۳۹.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۲۲.
- ↑ ینابیع المودة، ج۱، ص ۸۱- ۸۰.
- ↑ نهج البلاغه، ص۴۹۶، خ۱۴۷.
- ↑ احتجاج طبرسی، ج۲، ص۲۸۷.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۲۲.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ غایة المرام، ج۵، ص۲۰۸.
- ↑ غایة المرام، ج۵، ص۲۰۹.
- ↑ تذکرة الخواص، ص۱۳۰.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۲۷-۲۳۱.
- ↑ مقاله امام حسین و علم شهادت؛ ص۱۱.
- ↑ امامت و رهبری، ص۷۸.
- ↑ «همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته.
- ↑ «پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.
- ↑ علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.
- ↑ «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.
- ↑ سید جواد حسینی، امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی.
- ↑ بصائرالدرجات، ص۱۲۷.
- ↑ ارشاد، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ «بله، آنچه من میشنوم تو میشنوی و آنچه من میبینم تو میبینی، ولی در عین حال تو پیغمبر نیستی»؛ نهج البلاغه، خطبه۱۹۲.
- ↑ پرندهای در هوا بال نمیگشاید مگر آن که ما به آن آگاهیم.
- ↑ «هیچ علمی نماند مگر اینکه خداوند به من عطا کرد ومن آن را به او(علی) منتقل کردم پس از او جدا نشوید». نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۹.
- ↑ «بپرسید پیش از آن که مرا از دست دهید، من به اسرار آسمان بیش از رازهای زمین آگاهم». نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.
- ↑ تأویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۴۹۰.
- ↑ «دنیا برای امام تمثل پیدا میکند مثل نصف یک گردو که چیزی از آن پنهان نیست».
- ↑ دنیا برای صاحب این امر (امامت) همچون گردویی دو نیمشده تمثل یافته است.
- ↑ مسند امام رضا (ع)، ج۱، ص۱۷۲، ح۳۶ و ص ۱۰۹، ح ۶۵.
- ↑ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۲۸، ح ۴۶.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۱۸۵.
- ↑ محمد بن حسن صفار؛ مبصائر الدرجات؛ ج۱؛ ص ۱۳۲.
- ↑ علامه مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج۲۶، ص ۱۳۷.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه؛ ج۵، ص ۷۶؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۴۱.
- ↑ امینی، الغدیر: ج5؛ ص 92.
- ↑ بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی
- ↑ بیانگر هر چیز هست؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
- ↑ به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم؛ سوره زخرف، آیه: ۳.
- ↑ و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه: ۴.
- ↑ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سُئِلَ عَلِيٌّ (ع) عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ (ص) فَقَالَ عَلِمَ النَّبِيُ عِلْمَ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ عِلْمَ النَّبِيِّ (ص) وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج۱، ص ۱۲۷، ح ۱.
- ↑ و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ «عُبَيْدَةَ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) ابْتِدَاءً مِنْهُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ مَا فِي النَّارِ وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ ثُمَّ قَالَ أَعْلَمُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ أَنْظُرُ إِلَيْهِ هَكَذَا ثُمَّ بَسَطَ كَفَّيْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْء»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج۱، ص ۱۲۷، ح ۲.
- ↑ «جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ الْخَثْعَمِيِ أَنَّهُ قَالَ: كَانَ الْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لَهُ الْمُفَضَّلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ وَ يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ قَالَ لَا اللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص ۲۶۱، ح۳.
- ↑ «عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَأَذِنَ لِي فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي كَلَامٍ لَهُ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْوَصِيَّةِ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا بَقِيَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا وَ جَعَلَنَا وَرَثَةَ الْأَنْبِيَاءِ»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج۱، ص ۱۲۹، ح۳
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.
- ↑ آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه: ۹.
- ↑ المسلک فی اصول الدین، ص۲۰۵.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد.؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱.
- ↑ اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
- ↑ نظریة الامامیة لدی الشیعه الاثنا عشریه، ص۴۶.
- ↑ اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
- ↑ الکافی، الاصول و اروضه، ج۵، ص۳۲۸ - ۳۲۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۷۰
- ↑ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۱۴.
- ↑ مجلسی بحار الانوار،ج۲۶، ص۱۰۵.
- ↑ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۰۶.
- ↑ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۵۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ کلینی، ج2، ص 127 - 129؛ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص ۱۶۰.
- ↑ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،ج۲۷، ص۱۸۱.
- ↑ گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۵۵.
- ↑ بصائر الدرجات ج۱، ص۱۰.
- ↑ بصائر الدرجات ج۱، ص۴۹.
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.
- ↑ اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۴.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۶.
- ↑ نهج البلاغه خطبه ۳۹.
- ↑ بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.
- ↑ بصائر الدرجات، ج۳، ص۱۲۸.
- ↑ بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷
- ↑ «همانا امام معصوم (ع) سرپرستان امر خداوند متعال و گنجینههای علم او میباشند».
- ↑ «همانا ایشان گنجینه های علم خداوند متعال در آسمان و زمین می باشند».
- ↑ و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.
- ↑ سوره رعد، آیه: ۳۹.
- ↑ سوره یس، آیه: ۱۲.
- ↑ «همانا تمام قرآن کریم را کسی جمعآوری ننمود، مگر امامان معصوم (ع) و همانا ایشان نسبت به تمام علم قرآن کریم آگاه می باشند».
- ↑ «نزد ایشان تمام قرآنی که بر پیامبر اکرم نازل شد وجود دارد».
- ↑ «زمانی که نیازمند روح القدس گردند خود او با ایشان ملاقات میکند».
- ↑ «همانا امامان معصوم (ع) نسبت به علم گذشته و علم آینده آگاه میباشند، و اینکه هیچ چیزی بر ایشان (ع) پوشیده نخواهد ماند».
- ↑ «روایات مربوط به اینکه هیچ چیزی بر امامان معصوم (ع) پوشیده نیست، و نزد ایشان تمامی مسائل مورد نیاز وجود دارد».
- ↑ بال پرندهای در فضا حرکت نمیکند، مگر آنکه نزد ما درباره آن دانشی است.
- ↑ علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود شماره۳۷
- ↑ شیخ کلینی، الکافی ،ج۱، ص۲۶۱. نیز ر.ک: صفار قمی،بصائرالدرجات ۱۲۷ـ۱۲۹.
- ↑ شیخ کلینی، الکافی ،ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ شیخ کلینی، الکافی ،ج۱، ص۲۲۷ و ۲۲۸.
- ↑ شیخ کلینی، الکافی ،ج۱، ص۵۰۹.
- ↑ بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات؛ فصلنامه تحقیقات کلامی؛ شماره۱۵. ص۳۹.
- ↑ "عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاَللَّهِ (ع) بِمِنًى عَنْ خَمْسِمِائَةِ حَرْفٍ مِنَ اَلْكَلاَمِ فَأَقْبَلْتُ أَقُولُ: يَقُولُونَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ: فَيَقُولُ: قُلْ كَذَا وَ كَذَا قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا اَلْحَلاَلُ وَ هَذَا اَلْحَرَامُ أَعْلَمُ أَنَّكَ صَاحِبُهُ وَ أَنَّكَ أَعْلَمُ اَلنَّاسِ بِهِ وَ هَذَا هُوَ اَلْكَلاَمُ فَقَالَ لِي: وَيْكَ يَا هِشَامُ لاَ يَحْتَجُّ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ بِحُجَّةٍ لاَ يَكُونُ عِنْدَهُ كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ"؛ اصول کافی، ج۱، صفحه۲۶۲.
- ↑ سوره مبارکه یونس؛ آیه ۳۶.
- ↑ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و صاحبان امری (امامانی) که از شمایند، فرمانبرداری کنید...»
- ↑ توضیح و اثبات این مطلب در تفاسیر شیعه و کتب کلامی آمده و نیز در جلد دوم از کتاب درسهایی از اصول عقاید تألیف نگارنده بحث شده است.
- ↑ "عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اَلْكَرِيمِ عَنْ جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ اَلْخَثْعَمِي (الجعفی) أَنَّهُ قَالَ: كَانَ اَلْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِيعَبْدِاَللَّهِ (ع) فَقَالَ لَهُ اَلْمُفَضَّلُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اَللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى اَلْعِبَادِ ثُمَّ (وَ) يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ؟ قَالَ: لاَ، اَللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى اَلْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً"؛ بصائرالدرجات، ص۱۷۶ و اصول کافی، جلد اول، صفحه۲۶۱.
- ↑ {{عربی|"عَبْدُاَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِيعَبْدِاَللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَحْتَجَّ بِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ ثُمَّ يُخْفِي عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ؛ بصائر الدرجات، صفحه۱۷۷، و بحارالانوار، جلد۲۶، صفحه۱۱۰.
- ↑ "أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَى وَ عُبَيْدَةَ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُوعَبْدِاَللَّهِ (ع) اِبْتِدَاءً مِنْهُ: وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي اَلْأَرْضِ وَ مَا فِي اَلْجَنَّةِ وَ مَا فِي اَلنَّارِ وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ ثُمَّ قَالَ: أَعْلَمُهُ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ أَنْظُرُ إِلَيْهِ هَكَذَا ثُمَّ بَسَطَ كَفَّيْهِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ: وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ (وَ نَزَّلنا عَلَیکَ) اَلْكِتَابَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ"؛ بصائر الدرجات، صفحه ۱۸۰ و بحار الانوار، جلد ۲۶، صفحه ۱۱۱.
- ↑ "عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ اَلْأَعْلَى وَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ بِشْرٍ اَلْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَاعَبْدِاَللَّهِ (ع) يَقُولُ: إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي اَلْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي اَلْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي اَلنَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَالَ: ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ: عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ"؛ اصول کافی، جلد اول، صفحه۲۶۱ و بصائرالدرجات، صفحه۱۸۰. ضمناً باید توجه داشت که اصل آیه در سوره مبارکه نحل آیه۸۹ به صورت ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾ آمده که در حدیث با نقل به معنا، به مضمون آن اشاره شده است.
- ↑ علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان؛ ص۱۴۷-۱۵۲.
- ↑ علم امام؛ ص۱۳۵.
- ↑ وبگاه حسینه مجازی روضه الشهداء
- ↑ گوشهای نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۹، ص۳۶.
- ↑ گوشهای نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۴۲۳.
- ↑ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب الامام الابرار، ص۲۸۱.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات، ص۳۲۵؛ صدوق، الامالی، ص۴۲۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶ و ۱۲۷.
- ↑ ابن سلیمان کوفی، المناقب الامام أمیر علی بن ابی طالب، ج۲، ص۵۷۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
- ↑ مفید، الامالی، ص۲۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱ و ۹۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱۲۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۸۷، ۹۳، ۱۰۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱۲۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱۳۸، ۱۰۵، ۱۸۲.
- ↑ صدوق، الامالی:۱۷۷.
- ↑ حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۷۳.
- ↑ حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۵۰۸.
- ↑ [[نقد_شبهه_تعارض_آیات_علم_غیب_در_قرآن_(مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱.]
- ↑ رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۱۳۸.
- ↑ بصائر الدرجات، ج ٣، ص ١٣۴، باب ١، ح ٢.
- ↑ همان، ج ۴، ص ٢١٧، باب ٨ ح ٢.
- ↑ همان، ج ۶، ص ٢٨٨، باب ٢ ح ١٣.
- ↑ كافى، ج ١، ص ٢۵٨.
- ↑ كافى، ج ١، ص ٢۶١.
- ↑ صحيح مسلم، كتاب الفتن، ج ۵، ص ۴١٠، حديث ٢٢؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۴، ح ٢٢٧٧٠.
- ↑ مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.
- ↑ مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.
- ↑ «گویا مسجد شما چون سینه کشتی است به امر خدا زیر و زبر آن در عذاب است و هر که در آن است غرق در آب». نهج البلاغه، خطبه ١٣.
- ↑ «گویا آنان را میبینم که چهرههایشان چون سپرهای تو بر تو است. حریر و دیبا پوشند و اسبهای برگزیده نگاه دارند. آن جا کشتار چنان سخت شود که خسته بر کشته راه رود و گریخته از اسیر کمتر باشد». نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.
- ↑ «سوگند میخورم و سوگند میخورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پی هم آید مزه آن را نچشند...». نهج البلاغه، خطبۀ ١۵٨.
- ↑ «همانا پس از من مردی بر شما چیره شود که گلویی گشاده دارد و شکمی فراخ و برون افتاده. بخورد هر چه یابد و بجوید آنچه نیابد. او را بکشید. او شما را فرمان دهد تا مرا دشنام دهید و از من بیزاری جویید. اما دشنام؛ پس مرا دشنام دهید که برای من زکات است و برای شما نجات. امّا بیزاری؛ از من بیزاری مجویید که من بر فطرت مسلمانی زادم و در ایمان و هجرت از همه پیش افتادم»، نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.
- ↑ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۵۰-۵۴۷
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۳ - ۲۲۴.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۰ - ۲۶۱.
- ↑ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۲.
- ↑ تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ گلافشان پارسانسب، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۹.
- ↑ آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی شماره۷۹
- ↑ مستدرک الصحیحین؛ حاکم نیشابوری، ج ۲، ص ۳۵۸.
- ↑ طبقات ابن سعد، ج ۵، ص ۳۰.
- ↑ الاصابة ابن حجر؛عقلانی، ج ۵، ص ۳۲۵.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج ۲.
- ↑ وبگاه تبیان.
- ↑ «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه»؛الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص ۲۵۶.
- ↑ «نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص) بِرُمَّانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَقِيَهُ عَلِيٌّ (ع) فَقَالَ مَا هَاتَانِ الرُّمَّانَتَانِ اللَّتَانِ فِي يَدِكَ فَقَالَ أَمَّا هَذِهِ فَالنُّبُوَّةُ لَيْسَ لَكَ فِيهَا نَصِيبٌ وَ أَمَّا هَذِهِ فَالْعِلْمُ ثُمَّ فَلَقَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِنِصْفَيْنِ فَأَعْطَاهُ نِصْفَهَا وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) نِصْفَهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ شَرِيكِي فِيهِ وَ أَنَا شَرِيكُكَ فِيهِ قَالَ فَلَمْ يَعْلَمْ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) حَرْفاً مِمَّا عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَهُ عَلِيّاً ثُمَّ انْتَهَى الْعِلْمُ إِلَيْنَا ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص ۲۶۳، ح ۳، بَابُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعَلِّمْ نَبِيَّهُ عِلْماً إِلَّا أَمَرَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّهُ كَانَ شَرِيكَهُ فِي الْعِلْم.
- ↑ پژوهشگران آنتی شبهه