مقدمات قیام و ظهور چیستند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۵۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
مقدمات قیام و ظهور چیستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی / نشانه‌ها و علائم ظهور
تعداد پاسخ۱ پاسخ

مقدمات قیام و ظهور چیستند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد جواد خراسانی

آیت‌‌الله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در این‌باره گفته است:

«از جمله مقدمات، جمع شدن انصار او است از بلاد. و چون صحبت انصار او است ناگزیر باید شرح همه انصار را در ردیف هم آورد. بدان که انصار او هم از ملائکه است و هم از جن و هم از انس، و از انسیان هم از مردگان است و هم از زنده‌ها.

حضرت صادق (ع) فرمود: "آنان‌که در بدر بودند پنج هزار و سیصد و سیزده تن بودند، چهار هزار از مسومین (یعنی با علامت و علامت آن‌ها عمامه سفید با تحت الحنک بود) و هزار نفر از مردفین (یعنی آنان‌که ردیف هم به حالت صف بودند)"[۷].

و درباره سیصد و سیزده تن فرمود: "یک ثلث ایشان بر اسب‌های أشهب (سفید مخلوط به نقطه‌های سیاه) سوار خواهند بود و ثلثی بر اسب‌های أبلق و ثلثی بر اسب‌های قرمز"[۸].

و شاید در ابتدای خروج با همین پنج هزار و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل باشد، چون حضرت باقر (ع) فرمود: "گویا می‌بینم او را که از مکه به سوی کوفه حرکت کرده با پنج هزار ملائکه، جبرئیل از طرف راست او و میکائیل از طرف چپ او و مؤمنین در جلو او و لشکر خود را در بلاد متفرق می‌کند"[۹]. قسم دیگر، آنان‌که با نوح در کشتی بودند. قسم دیگر آنان‌که با ابراهیم بودند هنگامی که او را در آتش انداختند. و قسم دیگر آنان‌که با موسی بودند هنگامی که دریا را برای بنی اسرائیل شکافت.

و قسم دیگر آنان‌که با عیسی بودند هنگامی که خداوند او را به آسمان بالا برد و مجموع آن‌ها چهار هزار می‌شود و همه این‌ها انتظار قائم را دارند.

و قسم دیگر چهار هزار ملک که روز عاشورا برای یاری حضرت سید الشهداء (ع) فرود آمدند و از آن حضرت رخصت قتال خواستند و به ایشان رخصت نداد، پس بالا رفتند و فرود آمدند و رخصت خواستند، باز رخصت نداد و هم‌چنین بالا می‌رفتند و فرود می‌آمدند و آن حضرت رخصت نمی‌داد تا این‌که در همین حال کشته شد، پس آن ملائکه هم‌چنان پریشان و غبارآلود نزد قبر آن حضرت گریان هستند تا این‌که قائم قیام کند، رئیس آنان ملکی است که نام او، منصور است، پس زیارت نمی‌کند او را زیارت کننده‌ای مگر این‌که ایشان او را استقبال می‌کنند و وداع نمی‌کند آن حضرت را مگر این که او را مشایعت می‌کنند و مریض نمی‌شود زائری مگر این‌که عیادت او می‌کنند و نمی‌میرد زائری مگر این‌که بر وی نماز می‌گذارند و برای او بعد از مردن استغفار می‌کنند، و همه آنان در زمین انتظار قیام قائم (ع) را دارند تا هنگام خروج او.

پس مجموع این چند قسم چنان‌که حضرت صادق (ع) فرموده سیزده هزار و سیصد و سیزده تن می‌شود[۱۰].

قسم دیگر ملائکه منزلین، چنان‌که حضرت صادق (ع) فرمود و آنان سه هزار نفرند.

قسم دیگر ملائکه کروبیین[۱۱].

قسم دیگر ملائکه مقربین چنان‌که آن حضرت نیز فرمود، ولی عددی برای این دو نفرموده[۱۲].

قسم دیگر ملائکه‌ای که هنگام تولد آن حضرت به زیارتش آمدند، یکی از کنیزان حضرت عسکری (ع) گفت: پرندگانی از آسمان مشاهده شد که می‌آمدند، یکی از کنیزان حضرت عسکری (ع) گفت: پرندگانی از آسمان مشاهده شد که می‌آمدند و بال‌های خود را بر سر و رو و سائر بدن آن حضرت می‌مالیدند و پرواز می‌کردند، آن حالت را به امام عسکری (ع) گفتند: خندید و فرمود: ایشان ملائکه آسمان بودند فرود آمده که خود را متبرک سازند و ایشان انصار او خواهند بود هنگامی که خروج کند[۱۳].

خروج دابة الارض از مقدمات رجعت است و درباره او اخبار بسیار است و برای تذکر همین اندازه کافی است.

و حضرت باقر (ع) فرمود: "گویا می‌بینم عبد الله بن شریک عامری را که عمامه سیاه بر سر دارد و دو طرف عمامه‌اش بین دو شانه او آویزان و از دامنه کوه بالا می‌رود، در جلو روی قائم ما اهل البیت با چهار هزار که مکرر تکبیر می‌گویند"[۲۲].

حضرت صادق (ع) فرمود: "ارواح مؤمنین به زیارت آل محمد (ص) در جنان‌ رضوی می‌روند و با ایشان از طعام و شراب می‌خورند در مجالس ایشان و با ایشان حدیث می‌کنند تا هنگامی که قائم ما اهل بیت قیام کند، پس چون قائم ما قیام کند خداوند ایشان را برانگیزاند، پس با آن حضرت همراه می‌شوند و او را لبیک می‌گویند دسته‌دسته"[۲۳].

مفضل می‌گوید: "روزی نزد آن حضرت ذکر قائم نمودیم و یاد کردیم کسانی را که به انتظار مردند، آن حضرت فرمود: هرگاه قائم قیام کند به نزد مؤمن آیند در قبر او، پس به او گفته شود:‌ای فلان صاحب تو ظاهر شد، اکنون اگر می‌خواهی برخیز و به او ملحق شو و اگر می‌خواهی هم‌چنین در کرامت حق باقی باش"[۲۴].

و نیز فرمود: "هرگاه اوان قیام قائم (ع) شود، بر مردم باران ببارد در جمادی الاخرة و ده روز از رجب بارانی که مانند آن ندیده‌اند، پس خداوند برویاند به او گوشت‌های مؤمنین و بدن‌های ایشان را در قبرهایشان و گویا من نظر می‌کنم به سوی ایشان و می‌بینم ایشان را که از ظرف جهینه روآورده‌اند و موهای خود را از خاک می‌تکانند"[۲۵]. امیر المؤمنین (ع) در این کلام خود که بسیار در آن تکرار می‌کرد: ""العجب کل العجب بین جمادی و رجب"". نیز اشاره به همین دارد که گفتند: "یا امیر المؤمنین! چیست این عجبی که هموار تعجب می‌کنی از وی؟" فرمود: "مادرت بر تو نوحه کند، کدام عجب عجیب‌تر است از مرده‌ها که بزنند هر دشمن خدا و رسول و دشمن اهل البیت او را؟!" بار دیگر باز از وی سؤال کردند، فرمود: "آخر چه عجبی عجیب‌تر است از این‌که مرده‌هایی سرهای زنده‌ها را بزنند". گفت: "چه وقت خواهد بود یا امیر المؤمنین؟" فرمود: "قسم به آن کس که دانه را می‌شکافد و بنده را می‌آفریند، گوید نظر می‌کنم و می‌بینم که در کوچه‌های کوفه رفت آمد می‌کنند و شمشیرهای خود را ظاهر کرده بر روی دوش‌ها، می‌زنند هر دشمن خدا و رسول و دشمن مؤمنین را"[۲۶]. و از سعید بن جبیر گفت: "سالی که مهدی در او قیام کند بیست و چهار باران خواهد بارید که اثر برکت آن ظاهر خواهد شد"[۲۷]. وی این حدیث مستند نیست و هم محتمل است که مراد همان باران رجب باشد.

  • اصحاب و انصار آن حضرت از مردم زمان‌: بدان که یاران آن حضرت بسیارند و عدد ایشان بی‌شمار است، از جمله یمانی و لشکرش و خراسانی و سپاهش و حسنی و یارانش و گیلانی و اعوانش و جعفری و جمعیتش و سائر احزاب شیعه که در آن سال قیام خواهند کرد، یا آنان‌که به لشکر او بعد از خروج ملحق خواهند شد. ولی آن‌چه اهتمام به ذکر او است، آنان هستند که در هنگام بیعت یا در هنگام خروج با او هستند و اصحاب خاص او شمرده می‌شوند. بدان که خواص اصحاب او دونوعند: قسمی خاص الخاص و آن‌ها سیصد سیزده نفرند به عدد اهل بدر و قسمی خاص و آن‌ها ده هزار باشند. فرق این دو از چند جهت است:

اول این‌که دسته اول از طرف او حکام خواهند بود در اطراف زمین و بیرق‌دار خواهند بود در موقع خروج و جنگ و دسته دوم، نه.

دوم این‌که تا دسته اول در مکه جمع نشوند خود را ظاهر و آشکار نخواهد کرد و حاضر از برای بیعت عمومی در مسجد الحرام نخواهد شد، پس آشکار شدن و بیعت گرفتن موقوف به اجتماع ایشان است و دسته دوم نه. بلی دسته دوم تا جمع نشوند از مکه خارج نخواهد شد.

سوم این‌که دسته اول قبل از بیعت عمومی بیعت خصوصی با ایشان خواهد شد اگرچه با بعضی، و در بیعت عمومی حضور خواهند داشت و اول ایشان بیعت می‌کنند و اطراف آن حضرت را دارند و از او دفاع می‌کنند و اما دسته دوم در بیعت عمومی و یا بعد از آن جمع خواهند شد، این اشخاص چه دسته اول و چه دسته دوم اشخاص معینی هستند که به نام و نام پدران و قبیله و محلشان در کتابی محفوظ و نزد آن حضرت و حضرات ائمه (ع) مضبوط است، مانند اصحاب سید الشهداء (ع).

ضمنا معلوم شد که وجه خصوصیت ایشان از یاران دیگر چیست؟ و آن فقط این است که سیصد و سیزده تن باید باشند تا حضرت خود را آشکار کند بعد از ظهور و حاضر شود برای بیعت و آن‌ها سران و علمدارانند و ده هزار باید باشند تا از مکه خارج شود و خروج کند و آن‌ها نخبه‌های دوم هستند نه این‌که انصار منحصر به این‌ها بشد و نه این‌که وجود سیصد و سیزده تن مدخیت در اصل ظهور آن حضرت دارد چنان‌که در اذهان عوام است، بلکه اجتماع آن‌ها مدخلیت در بروز و حضور او برای بیعت دارد.

ظهور آن حضرت موقوف به انقضاء اجل و سرآمد حکمت و تحقق شرایط و ظهور علامات است، زیراکه غیبت را مدتی است و حجاب را مصلحتی و ظهور را شرایطی. آری، عوام وجود سیصد و سیزده تن را چنان مدخلیت می‌دهند حتی این‌که نفیا و اثباتا موقوف بر وی می‌کنند و ازاین‌رو تفریعاتی دارند:

یکی این‌که این سیصد و سیزده تن افضل همه مردمی هستند که در هر عصری هستند، زیراکه ظهور امام (ع) بستگی به آن‌ها دارد.

دوم این‌که سیصد و سیزده نفر مرد صالح در همه کره پیدا نمی‌شود و الا ظهور می‌کرد.

سوم این‌که در هیچ عصری هم این مقدار صالح نبوده و الا ظهور می‌کرد.

این اصل با همه تفریعات غلط و اشتباه است، بلکه نه ظهور حضرت بستگی به این اشخاص دارد و نه روی زمین خالی از مردمان صالحی مانند ایشان به همان عدد یا بیش بوده یا هست، بلکه اگر صد هزار مانند در عصری باشد یا بهتر از ایشان، تا مدت تمام نشود و شرایط انجام نگیرد ظهور نخواهد بود.

بلی آن‌ها اشخاصی هستند فوق العاده در همان عصر ظهور نه فوق العاده همه اعصار، وجود آنان چنان است که در عصر مقارن ظهور خواهد بود نه این‌که ظهور چنان‌ باشد که موقوف به وجود ایشان باشد.

از اخبار می‌توان استفاده کرد که ایشان چنان نیستند که سرآمد همه اهل زمان‌ها و دوران‌ها باشند. مفضل به حضرت صادق (ع) عرض کرد: "قربانت شوم مؤمنی در روی زمین غیر ایشان نیست؟" فرمود: "چرا ولکن ایشان قوام و نجباء و قضاة و حکام و فقهاء در دین هستند". و فرمود: "عدد ایشان و شهرها و محله‌هاشان در کتابی نوشته شده و محفوظ است"[۲۸]. و خواهد آمد که آن حضرت در کوفه نطقی خواهد کرد و آن سیصد و سیزده نفر از دور او پراکنده می‌شوند و ایشان را شکی عارض می‌شود، باز دوباره برمی‌گردند، پس چنان نیستند که هیچ کس مانند ایشان نباشد.

  • تصریح ائمه (ع) به سیصد و سیزده تن و ده هزار: اخبار دراین‌باره به‌خصوص درباره سیصد و سیزده تن بسیار است ولکن به‌قدر حاجت اشاره می‌رود، حضرت جواد (ع) فرمود: "جمع می‌شوند به نزد اصحاب او به عدد اهل بدر سیصد و سیزده تن، و این است قول خداوند: ﴿أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۹]. "هرکجا باشید خداوند شما را جمیعا می‌آورد، زیراکه او بر هر چیز قادر است". فرمود: "هرگاه این عده از اهل زمین به نزد او جمع شوند امر خود را ظاهر کند، پس چون عقد تکمیل شود (یعنی عدد معهود) و آن ده هزار است خروج کند به إذن خداوند"[۳۰]. و فرمود: "برای قائم گنج‌هایی است نه از طلا و نه از نقره، اسب‌هایی است قوی هیکل و مردانی است با علامت، خداوند ایشان را از شهرهای دور جمع می‌کند به عدد اهل بدر سیصد و سیزده تن و با آن حضرت صحیفه‌ای است مهرشده که در وی شماره اصحاب او با اسامیشان و شهرهاشان و طبایعشان و زی‌شان و کنیه و لقب‌شان مسطور است، مردانی هستند رنج‌کش و با جدیت در طاعت او"[۳۱].

حضرت باقر (ع) فرمود: "هرگاه خارج شود پشت خود را به کعبه دهد و سیصد و سیزده تن جمع شوند و اول چیزی که بگوید این است: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[۳۲] پس بگوید: منم بقیة الله، پس هرگاه جمع شود به سوی او عقد و او ده هزار است خروج کند[۳۳]. مردی از اهل کوفه از حضرت صادق (ع) پرسید: "چه‌قدر با قائم خروج خواهند کرد؟ مردم می‌گویند به عدد اهل بدر است سیصد و سیزده تن.

فرمود: خروج نمی‌کند مگر در اولی قوة (صاحبان قوت) و اولی قوة کم‌تر از ده هزار نیست"[۳۴]. و نیز فرمود: "خروج نمی‌کند تا این‌که حلقه تمام شود.

ابو بصیر پرسید: حلقه چه‌قدر است؟ فرمود: ده هزار"[۳۵]. آیا ده هزار به‌علاوه سیصد و سیزده تن است یا با آن‌ها ده هزار است؟ معلوم نیست. ولی ظاهر این است که به‌علاوه باشد و مخفی نماند که دوازده نفر از آن سیصد و سیزده تن نقبای آن حضرت‌اند به عدد نقبای بنی اسرائیل و یکی از آن‌ها علمدار خواهد بود و خواهد آمد که علمدار شعیب بن صالح است.

  • کیفیت اجتماع ایشان در مکه‌: اما آن ده هزار، کیفیت مخصوصی برای ایشان ذکر نشده، بلکه همین اندازه که ایشان از راه‌های دور کم‌کم جمع می‌شوند، از هنگامی که ندای آسمانی را بشنود تا هنگام‌ خروج آن حضرت تکمیل خواهند شد. ممکن است این حدیث اشاره به ایشان باشد، عبد الله بن عجلان به حضرت صادق (ع) عرض کرد که: "چگونه بفهمیم خروج قائم (ع) را؟ فرمود: "صبح می‌کند یکی از شما و در زیر سر او رقعه‌ای است که در وی نوشته: "طاعة معروفة"[۳۶]. (پس این اشخاص به مقتضای آن رقعه به راه می‌افتند). و اما سیصد و سیزده تن، پس اجتماع آن‌ها در یک روز و یک شب خواهد بود.

حضرت صادق (ع) فرمود: "هرگاه خداوند رخصت دهد امام (ع) را، خدا را بخواند به اسم عبرانی او، پس اصحاب او سیصد و سیزده تن به نزد او جمع شوند مانند پاره‌های ابر در فصل پاییز و ایشان صاحب لوای (علم بزرگ) او هستند، بعضی از ایشان کسی است که در شب از رختخواب خود نایاب می‌شود پس صبح می‌کند در مکه و بعضی از ایشان در روز بر ابر سوار می‌شوند و قائم (ع) می‌شناسد هریک را به اسم او و اسم پدر او و زی او".

مفضل عرض کرد: "قربانت شوم کدام دسته ایمانشان عظیم‌تر است؟" فرمود: "آن که بر ابر حرکت می‌کند در روز"[۳۷].

حضرت زین العابدین (ع) فرمود: "آن‌ها یکدیگر را نمی‌شناسند و بدون مواعده یک جا جمع می‌شوند"[۳۸].

  • بیش‌تر ایشان جوانند و بر شمشیرهاشان نوشته است‌: حضرت صادق (ع) فرمود: "در بین این‌که جوانان شیعه در بالای بام‌های خود در خوابند، ناگهان به نزد صاحب خود در یک شب بدون مواعده حاضر می‌شوند، پس صبح می‌کنند در مکه"[۳۹]. امیر المؤمنین (ع) فرمود: "اصحاب مهدی (ع) جوان‌هایند، پیر و کامل در میان‌ ایشان نیست مگر مانند سرمه در چشم یا نمک در توشه- و نمک در توشه، کم‌ترین توشه است-"[۴۰]. ولی ظاهر این حدیث عام است اختصاص به سیصد و سیزده تن ندارد، حضرت صادق (ع) فرمود: "بر شمشیر هریک اسم او و نسب او نوشته است"[۴۱]. و نیز فرمود: "بر شمشیر هریک کلمه‌ای است که هزار کلمه از وی گشوده می‌شود"[۴۲]. شاید این شمشیرها شمشیرهایی است که برای قتال نازل می‌شود، چنان‌چه آن حضرت فرمود: "هرگاه قائم قیام کند شمشیرهای قتال نازل شود، بر هر شمشیر اسم مرد و اسم پدر او باشد"[۴۳].
  • صفات اصحاب قائم (ع) در قوت و عزم‌: این صفات که ذکر می‌شود اختصاص به سیصد و سیزده تن ندارد، گرچه در ایشان قوی‌تر و شدیدتر است و شاید در این حدیث که کلمه اصحاب دارد اختصاص به ایشان داشته باشد ولی باز هم جزمی نیست. حضرت باقر (ع) فرمود: "گویا اصحاب قائم (ع) را می‌بینم در حالتی که احاطه کرده‌اند مابین مشرق و مغرب را، هیچ چیز نیست مگر این‌که مطیع ایشان است، حتی درندگان زمین و پرندگان درنده، همه‌چیز طالب رضای ایشان است، حتی این‌که زمین بر زمین فخر می‌کند و می‌گوید: امروز مردی از اصحاب قائم (ع) از من عبور کرد"[۴۴].

حضرت صادق (ع) فرمود: "لوط که می‌گفت: ﴿لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ[۴۵] "ای کاش برای من بر شما قوتی می‌بود یا به رکن محکمی می‌پیوستم این را نمی‌گفت جز این‌که قوت قائم (ع) را تمنی می‌کرد و یاد نمی‌کرد مگر اصحاب او را. به تحقیق که به هر مردی از ایشان قوت چهل مرد داده می‌شود و قلب او سخت‌تر است از پاره آهن، اگر به کوه‌های آهنین گذر کنند آن‌ها را پاره کنند، شمشیرهای خود را باز نگیرند تا این‌که خداوند عز و جل راضی شود"[۴۶].

و اما اخبار دیگر به‌نحو عموم است و برای همه یاران آن حضرت است، حضرت زین العابدین (ع) فرمود: "هرگاه قائم ما قیام کند خداوند از شیعیان آفت و مرض را ببرد و دل‌های ایشان را مانند پاره‌های آهن سازد و به هر مردی از ایشان قوت چهل مرد دهد و ایشان حکام زمین و بلند رتبه‌ها خواهند بود"[۴۷].

حضرت باقر (ع) فرمود: "هرگاه امر ما واقع شود و مهدی ما بیاید هر مرد از شیعیان ما جری‌تر از شیر و سریع‌تر از نیزه خواهد بود، دشمن خود را به پای خود لگدکوب می‌کند و به دست خود می‌زند و این در نزد نزول رحمت خدا و فرج او است بر بندگان"[۴۸]. و نیز فرمود: "هرکسی از صاحبان آفت و مرض قائم اهل بیت را درک کند صحت یابد و هر صاحب ضعفی قوی شود"[۴۹].

حضرت صادق (ع) فرمود: "خداوند در دل دوستان ما رعب افکنده، پس چون قائم ما قیام کند و مهدی ما ظاهر شود مرد جری‌تر از شیر و سریع‌تر از نیزه خواهد بود".

حضرت باقر (ع) نیز نظیر او فرمود، و نیز حضرت صادق (ع) فرمود: "شیعه ما در دولت قائم (ع) کوهان زمین و حکام وی خواهند بود، به هرمردی از ایشان قوت چهل مرد داده خواهد شد"[۵۰].

و نیز فرمود: "خداوند ترس را از دل‌های شیعه ما ببرد و در دل دشمنان ما جای دهد، پس یک نفر از شیعیان از نیزه سریع‌تر و از شیر جری‌تر خواهد بود، دشمن خود را به نیزه طعن کند و به شمشیر بزند و یا پایمال کند"[۵۱]. نیز فرمود: "هرگاه قائم ما قیام کند خداوند، شیعیان ما را در گوش و چشمشان مدد دهد، تا این‌که بین ایشان و بین قائم (ع) یک برید (چهار فرسخ) راه باشد، با او سخن بگویند و حرف او را بشنوند و او را ببینند در مکان خود"[۵۲].

نیز فرمود: "مؤمن در زمان قائم (ع) با این‌که در مشرق است برادر خود را که در مغرب است می‌بیند و هم‌چنین آن‌که در مغرب است آن را که در مشرق است می‌بیند"[۵۳].

عبد الملک بن اعین گفت: "روزی در خدمت حضرت صادق (ع) بودم چون خواستم برخیزم از ضعف تکیه بر دست خود کردم، پس مرا گریه گرفت گفتم، من امیدوار بودم که این امر (قیام) را دریابم و مرا قوتی باشد".

فرمود: "آیا شما راضی نیستید که دشمنان شما بعضی، بعضی را بکشند و شماها در خانه‌ها خود ایمن هستید، بدان که چون آن هنگام شود به هر مردی از شما قوت چهل مرد داده شود و دل‌های شما مانند پاره‌های آهن محکم گردد، اگر بر کوه‌ها بزنید کوه‌ها را بشکافید و شماها قوام زمین و خزینه‌داران زمین خواهید بود"[۵۴]. این اخبار چنان‌که می‌بینی عام است برای همه یاران، بلکه برای همه شیعیان حتی بعد از زمان جنگ. ""جعلنا الله ان شاء الله من شیعتهم و رزقنا ایام دولتهم و وفقنا لنصرتهم"".

  • خضوع و طاعت و بندگی ایشان با سایر صفات‌: حضرت صادق (ع) فرمود: "برای آن حضرت مردانی است که گویا دل‌های ایشان پاره‌های آهن است، هیچ‌گاه در آن دل‌ها شکی در ذات خدا نیامده و مخلوط به شک نگشته، از سنگ محکم‌تر و سخت‌تر هستند، اگر بر کوه‌ها حمله کنند کوه‌ها را از بین ببرند، با رایات خود به هیچ شهری رو نیاورند مگر این‌که او را خراب کنند، گویا بر اسب‌های ایشان عقاب سوار است پس خود را بر زین اسب امام (ع) می‌مالند و به این‌ عمل تبرک می‌جویند و بر گرد او احاطه می‌کنند و بر اطراف او می‌چرخند تا او را به جان خود در جنگ‌ها حفظ کنند و آن‌چه او اراده کند پیش دستی کنند و به او وانگذارند، و مراد او را کفایت کنند. در میان ایشان مردانی است که شب را نمی‌خوابند، ایشان را در نمازشان ناله و زمزمه است مانند آواز زنبور عسل در کندوی خود، شب‌ها را بر روی پاهای خود به عبادت می‌گذرانند و صبح می‌کنند بر بالای اسبان، در شب‌ها چون راهب هستند و در روزها چون شیر، در مقام اطاعت و فرمانبری از امام (ع)، مطیع‌تر از کنیز برای آقای خود.

دل‌های ایشان مانند چراغ، گویا آن دل‌ها قندیل‌هایی است از روشنی و مع ذلک ایشان از خشیت خدا در بیم و ترسند و در دعا درخواست شهادت می‌کنند و تمنا می‌کنند که در راه خدا کشته شوند، شعار ایشان ""یا لثارات الحسین"" است (ای خونخواهان حسین) هرگاه به راه افتند رعب در جلو ایشان به‌قدر مسیر یک ماه حرکت کند، خداوند، امام را به ایشان نصرت خواهد کرد"[۵۵]. و نیز آن حضرت فرمود: "گویا نظر می‌کنم به قائم و اصحاب او در نجف، اصحاب او در برابر او چنان به حال خضوع و سکوتند که گویا مرغ بر سر ایشان نشسته، می‌بینم که زاد و توشه‌هاشان تمام گشته و جامه‌هاشان کهنه شده، اثر سجود بر پیشانی‌هاشان ظاهر است، در روز چون شیرند و در شب چون راهب، گویا دل‌های ایشان پاره آهن است، به هر مردی از ایشان قوت چهل مرد داده می‌شود، هیچ فردی از ایشان نمی‌کشد مگر کافر یا منافق را، خداوند در کتاب خود ایشان را به "توسم" وصف کرده فرموده: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ[۵۶] یعنی ایشان اهل تفرس و صاحب فراستند، (پس به فراست خود مؤمن را از مشرک و منافق می‌شناسند، پس نمی‌کشند مگر مشرکان منافق را)"[۵۷].

حضرت باقر (ع) فرمود: "آن حضرت سیصد و سیزده تن را به آفاق زمین می‌فرستد و دست بر پشت و سینه‌های ایشان می‌کشد پس در هیچ قضاوتی عاجز نمی‌مانند"[۵۸].

حضرت صاحب الامر (ع) به علی بن ابراهیم بن مهزیار فرمود: "پدرم فرمود: گویا می‌بینم تو را که بیرق‌های زرد و علم‌های سفید بر اطراف تو به حرکت آمده و پرچم‌ها می‌وزد در مابین حطیم و زمزم و گویا می‌بینم که بیعت‌های پشت سر یکدیگر و صفای ولایت و دوستی بر تو منتظم گشته مانند منتظم شدن درها در رشته‌ها و می‌بینم دست دادن کف‌ها را به تو برای بیعت در اطراف حجر الاسود، همه به ساحت تو ملتجی گشته، از جماعتی که خداوند ایشان را بیرون آورده و آفریده از طینت طاهره ولایت و تربت نفیسه، دل‌های ایشان مقدس و منزه گشته از چرک نفاق و مهذب شده از پلیدی شقاق (مخالفت‌ورزی) طبع‌های ایشان برای دین نرم، و خوهای ایشان از دشمنی ورزیدن خشن، روهای ایشان برای قبول باز، فطرت ایشان برای فضل شکفته و درخشنده، دیانت دارند به دین حق و اهل حق، پس چون ارکان ایشان محکم شود و بنیان ایشان قوام پیدا کند، از هم شکافته و پاره شود طبقات امت‌ها به سبب اجتماع و تکاثر ایشان، هنگامی که بیعت و تبعیت کنند تو را در سایه درخت عظیمی که شاخه‌های او بر اطراف دریاچه طبریه آویزان شده و سایه افکنده (در آن‌جاست که سفیانی کشته می‌شود) پس در آن وقت صبح حق تلألؤ کند و تاریکی باطل منجلی شود و خداوند طغیان را به سبب تو بشکند و خرد سازد و معالم ایمان را برگرداند"[۵۹].

و اما راجع به سایر اعوان و انصار: حضرت رضا (ع) فرمود: "بپرهیز از عرب که برای ایشان خبر بدی خواهد بود، آگاه باش که از ایشان یک نفر با قائم خروج نخواهد کرد[۶۲]. و نیز فرمود: وای بر طاغیان عرب از شری که نزدیک شده. ابن ابی یعفور عرض کرد: آیا از عرب کسی با قائم (ع) هست؟ فرمود: چیز کمی.

عرض کرد: به خدا قسم که از ایشان بسیارند کسانی که این امر را وصف می‌کنند (یعنی اظهار تشیع می‌کنند). فرمود: ناچار است که مردم تخلیص شوند و تمیز و جدا شوند و باید غربال شوند و در غربال خلق زیادی بیرون خواهند شد"[۶۳]. مقصود عرب‌های اصلی است و آن هم اهل حجاز.

حضرت باقر (ع) فرمود: "هیچ بلدی نیست مگر این‌که از او طایفه‌ای با قائم خروج خواهد کرد، مگر بصره که یک نفر از وی خروج نخواهد کرد"[۶۴]. حضرت باقر (ع) فرمود: "چون اظهار دعوت کند، بیعت کند با او سیصد و سیزده تن و کمی از اهل مکه"[۶۵].

حضرت صادق (ع) فرمود: "برای قائم (ع) گنجی است در طالقان که نه طلاست و نه نقره"[۶۶]. و از امیر المؤمنین (ع) فرمود: "خوشا به طالقان، برای خداوند عز و جل در وی‌ گنج‌هایی است که نه از طلاست و نه از نقره و لکن در وی مردانی هست اهل ایمان، خدا را شناخته‌اند حق معرفت، ایشان انصار مهدی خواهند بود در آخر الزمان"[۶۷]. در باب حسنی گذشت که انصار او از طالقان هستند، پس شاید مراد همان‌ها باشند و ممکن است که به‌علاوه آن نیز از سیصد و سیزده تن و یا از غیر ایشان باشند.

پرسش‌های وابسته

  1. علامات خاصه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  2. علامات عامه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  3. نشانه‌های ظهور چه تعداد می‌باشند؟ (پرسش)
  4. در روایات درباره نشانه‌های ظهور چه کلماتی استعمال شده است؟ (پرسش)
  5. آیا نشانه‌های ظهور جنبه نمادین دارد؟ (پرسش)
  6. مؤلفه‌های شناخت علائم ظهور چیست؟ (پرسش)
  7. آیا تطبیق‌دادن نشانه‌های ظهور با افراد و حوادث جامعه صحیح است؟ (پرسش) 
  8. آیا برخی علائم با ظهور امام مهدی همزمان می‌شود؟ (پرسش)
  9. آیا خروج ابقع از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
  10. چه فرقی بین نشانه‌های ظهور و شرایط ظهور است؟ (پرسش)  
  11. مراد از نشانه‌های پراکنده ظهور چیست؟ (پرسش)
  12. تفاوت علائم ظهور و نشانه‌های قیامت چیست؟ (پرسش)
  13. آیا نشانه های ظهور با احادیث نفی توقیت منافات دارد؟ (پرسش)
  14. اینکه بعضی از نشانه های ظهور به وقوع پیوسته آیا نمی تواند نشانه ای از نزدیک بودن قیام امام مهدی باشد؟ (پرسش)
  15. چگونه می‌توان علامات ظهور را که متضمن پیشگویی‌ است صحیح دانست؟ (پرسش)
  16. میزان صحت نشانه‌های ظهور تا چه اندازه است؟ (پرسش)
  17. علائم و نشانه‏‌های مادی و معنوی ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  18. چند علامت دیگر تا ظهور امام مهدی باقی مانده است؟ (پرسش)
  19. آیا اعلان نشانه‌های و شرایط ظهور سبب اطلاع دشمنان از اسرار سیاسی است؟ (پرسش)
  20. چه راه صحیحی در بررسی نشانه‌های ظهور پیشنهاد می‌کنید؟ (پرسش)
  21. آیا روایات نشانه‌های ظهور اشکال سندی و متنی دارد؟ (پرسش)  
  22. چه علاماتی در عصر ظهور امام مهدی اتفاق خواهد افتاد؟ (پرسش)
  23. آیا تا امروز نشانه‌های ظهور امام مهدی پدید آمده‏‌اند یا خیر؟ (پرسش)  
  24. چه آثاری در نقل نشانه های ظهور است؟ (پرسش)
  25. فرق بین علایم ظهور با اشراط الساعة چیست؟ (پرسش)  
  26. مراد از ظهور اصغر و اکبر چیست؟ (پرسش)  
  27. آیا علایم قریب برای ظهور با اینکه امام مهدی به طور ناگهانی ظهور می‌کند منافات دارد؟ (پرسش)
  28. آیا روایات نشانه های ظهور اشکال سندی و متنی دارد؟ (پرسش)
  29. آیا تا امروز نشانه ‏های ظهور امام مهدی پدید آمده‏ اند یا خیر؟ (پرسش)
  30. تمایز نشانه‌های ظهور و اصول و ضوابط دینی در چیست؟ (پرسش)
  31. رابطه نشانه‌های برپایی قیامت و نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  32. آیا وجود فتنه از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
  33. نشانه‌های نزدیک بودن ظهور چیستند؟ (پرسش)
  34. در سال ظهور چه فتنه‌هایی اتفاق می‌افتد؟ (پرسش)
    1. آیا اختلاف حسنی و اموی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    2. آیا خروج مغربی و جمله به مصر و شام از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    3. آیا رایت بنی العباس و مروانی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    4. آیا اختلاف ترک و روم از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    5. آیا خروج عوف سلمی از کریت‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    6. آیا خروج شخصی از اولاد شیخ‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    7. آیا خروج مردی ضعیف از موالی به مدافعه سفیانی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    8. آیا خروج ربیعی و جرهمی از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    9. آیا خروج سپاهی از کوفه به شام‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    10. آیا خروج حسینی از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    11. آیا رایاتی از مشرق یا دورترین بلاد مشرق از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    12. آیا خروج شیصبانی از کوفه‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    13. آیا خروج یمانی خراسانی و سفیانی از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    14. آیا خروج شعیب بن صالح از سمرقند از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    15. آیا خروج سید حسنی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    16. آیا خروج گیلانی و احتمال انطباق او بر حسنی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    17. آیا خروج مردی از اولاد جعفر از بلاد جبل‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    18. آیا جنگ گرگان و طبرستان‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    19. آیا رایت آذربایجان‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    20. آیا خروج سفیانی‌ از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
    21. آیا خروج دجال یا صائد بن الصائد از فتنه‌های سال ظهور است؟ (پرسش)
  35. مقدمات قیام و ظهور چیستند؟ (پرسش)
  36. آیا توقف خورشید از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. عیون اخبار الرضا، ج ۲۱، ۶۳، ح ۲۹؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۱۱، ح ۴.
  2. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۰۷، ح ۸۱.
  3. همان ۵۱، ۱۳۵، ح ۳.
  4. همان ۵۲، ۳۴۸، ح ۹۹؛ غیبت نعمانی، ص ۱۵۴.
  5. بحارالانوار، ج ۵۲، ۱۱؛ الزام الناصب، ج ۲، ۲۶۴.
  6. احتجاج، ج ۲، ۲۹۱؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ۲۸۰، ح ۶.
  7. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۲۶، ح ۴۰.
  8. همان ۵۲، ۳۵۶، ح ۱۲۰؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۱۹، ح ۱۰۹۷.
  9. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۳۶، ح ۵.
  10. الزام الناصب، ج ۲، ۲۹۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۲۵، ح ۴۰.
  11. غیبت نعمانی، ص ۱۵۴.
  12. الزام الناصب، ج ۲، ۳۰۳؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۴۸، ح ۹۹.
  13. بحارالانوار، ج ۵۱، ۵، ح ۱۰.
  14. الزام الناصب، ج ۲، ۲۶۴.
  15. بحارالانوار، ج ۵۲، ۱۵۲، ح ۳.
  16. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۱، ۵۳۴ و ۵۳۵.
  17. الزام الناصب، ج ۲، ۲۸۴.
  18. بحارالانوار، ج ۵۳، ۸۵، ح ۸۶.
  19. کمال الدین، ج۲، ۵۲۷، ح ۱.
  20. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۹۰، ح ۲۰۲.
  21. اثباة الهداة، ج ۳، ۵۷۳، ح ۷۰۹.
  22. بحارالانوار، ج ۵۳، ۷۶، ح ۸۱.
  23. همان ۵۳، ۹۷، ح ۱۱۳.
  24. بحارالانوار، ج ۵۳، ۷۶، ح ۸۱.
  25. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ۷۹، ح ۱۱۵.
  26. بحارالانوار، ج ۵۳، ۶۰، ح ۴۸.
  27. غیبت طوسی، ص ۴۴۳، ح ۴۳۵.
  28. دلائل الامامة، ص ۵۵۴، ح ۵۲۶.
  29. بقره، ۱۴۸.
  30. بحارالانوار، ج ۵۱، ۱۵۷، ح ۴.
  31. عیون اخبار الرضا، ج ۱، ۶۳، ح ۲۹.
  32. هود، ۸۶.
  33. بحارالانوار، ج ۵۲، ۱۹۲، ح ۲۴.
  34. اثباة الهداة، ج ۳، ۴۹۱، ح ۲۳۴.
  35. کمال الدین، ج۲، ۶۵۴، ح ۲۰.
  36. منتخب الاثر، ص ۵۴۵، ح ۵.
  37. غیبت نعمانی، ص ۲۱۳.
  38. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۰۶، ح ۷۹.
  39. غیبت نعمانی، ص ۲۱۵.
  40. غیبت طوسی، ص ۴۷۶، ح ۵۰۱.
  41. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۵۶، ح ۱۲۱.
  42. غیبت نعمانی، ص ۲۱۴.
  43. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۵۶، ح ۱۲۱.
  44. بحارالانوار، ج ۵، ۳۲۷، ح ۴۳.
  45. هود، ۸۰.
  46. منتخب الاثر، ص ۶۱۳، ح ۱.
  47. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۱۷، ح ۱۲.
  48. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۱۸، ح ۱۷.
  49. همان ۵۲، ۳۳۵، ح ۶۸.
  50. اثباة الهداة، ج ۳، ۵۵۶.
  51. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۳۶، ح ۷۰.
  52. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۳۶، ح ۷۲.
  53. همان ۵۲، ۳۹۱، ح ۲۱۳.
  54. روضه کافی، ص ۲۳۳، ح ۴۴۹.
  55. الزام الناصب، ج ۲، ۲۹۶.
  56. - حجر، ۷۵.
  57. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۸۶، ح ۲۰۲.
  58. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۴۵، ح ۹۱.
  59. کمال الدین، ج۲، ۴۴۹، ح ۱۹.
  60. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۶۹، ح ۱۵۷.
  61. منتخب الاثر، ص ۵۸۰، ح ۲.
  62. غیبت طوسی، ص ۴۷۶، ح ۵۰۰.
  63. بحارالانوار، ج ۵۲، ۱۱۴، ح ۳۱.
  64. الزام الناصب، ج ۲، ۲۹۵.
  65. بحارالانوار، ج ۵۲، ۳۰۷، ح ۸۱.
  66. الزام الناصب، ج ۲، ۲۹۶.
  67. بحارالانوار، ج ۵۱، ۸۷، ح ۵۶.
  68. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۵، ۲۱، ح ۱۴۵۲.
  69. اثباة الهداة، ج ۳، ۵۷۵، ح ۷۲۵.
  70. معبد مسیحیان.
  71. مختصر بصائر الدرجات، ص ۲۰۰.
  72. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۲۴۷-۲۶۵.