اصبغ بن نباته در رجال و تراجم
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث اصبغ بن نباته است. "اصبغ بن نباته" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اصبغ بن نباته (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- نام او اصبغ بن نباته بن حارث[۱] (بسام) کوفی[۲] و کنیهاش ابوالقاسم است. با توجه به پسوند کوفی که در ادامه نام و نسب او آمده است و نیز شمرده شدن او از شجاعان عراق، به نظر میرسد، محل ولادت و یا دست کم، رشد وی کوفه بوده است. اما برقی در رجالش نام وی را در ضمن افرادی که اهل یمن بوده، از اصحاب امام علی(ع) شمرده شدهاند، آورده است[۳]. این دو سخن را میتوان چنین جمع کرد که اجداد وی از یمن به عراق مهاجرت کردهاند و اصبغ بن نباته در آنجا به دنیا آمده است. و یا او هم جزء مهاجران از یمن به عراق بوده و در این منطقه رشد یافته است. اصبغ بن نباته بنا به آنچه در کتب رجال و تاریخ و تراجم مشهور است، از تربیت شدگان محضر امام امیرالمؤمنین علی(ع) و از یاران و خواص ایشان بوده است[۴].
- علاوه بر این، شیخ طوسی در رجال و فهرست خود نیز وی را از امام حسن مجتبی(ع) شمرده است[۵]؛ مطلبی که ابن شهر آشوب در مناقب آورده است نیز بر این مسئله دلالت دارد[۶]. محمد هادی امینی ایشان را هم دوره امام حسین(ع) دانسته، روایتی از طریق اصبغ از امام حسین(ع) نقل کرده است[۷]؛ مطلبی که در کتاب "مصادر نهج البلاغه و اسانیده" آمده است، اصبغ بن نباته دوران امام سجاد و بخشی از دوران امام باقر(ع) را نیز درک کرده است [۸][۹].
جایگاه اصبغ بن نباته
- اصبغ بن نباته از شخصیتهای بزرگ جهان اسلام و ارادتمندان خاندان اهل بیت(ع) به شمار میرود. وی از زاهدان و عابدان اصحاب و پیشوایان عصر خود بود و شجاعت کمنظیری داشت؛ به طوری که وی را از شجاعان (فرسانان) اهل عراق نیز نام بردهاند. اصبغ بن نباته تا پای جان با امام المتقین و امیرالمؤمنین علی(ع) بیعت کرد و بر این پیمان استوار بود، او در محضر امام حسن[۱۰] و امام حسین(ع)[۱۱] حضور داشت و از اصحاب این دو امام بزرگوار نیز به شمار میرود. بنا به نقل کلینی در الرسائل، روزی امیرالمؤمنین(ع) از کاتب خود خواست که ده نفر از افراد مورد مطمئن را گرد آورد و وقتی او از آن حضرت اسامی ایشان را خواست، آن حضرت گروهی را نام برد که اصبغ بن نباته نیز جزو آنها بود. امیرالمؤمنین(ع) اصبغ بن نباته را با توجه به ارادت و دلدادگی او به امیر المؤمنین(ع) و برخورداری از شجاعت ویژه، جزء اصحاب ویژه و شرطة الخمیس قرار داد. نصر بن مزاحم نوشته است: علی(ع) از گسیل داشتن او به میدان جنگ دریغ میورزید[۱۲]. او در نبرد صفین از فرماندههان بود و به دستور امیرالمؤمنین(ع) بر لشکر شام میتاخت! و با خواندن رجز، هم فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) را بیان میکرد و هم رعب و وحشت در دل دشمنان میافکند. همچنین او نامه امام علی(ع) را برای معاویه برد و با او و اطرافیانش به مناظره پرداخت.
- اندیشمندان دانش سندشناسی و حدیثشناسی (رجال، درایة و حدیث) بر اساس پژوهشهای دقیق خود، همگی بر ثقه بودن، صدق، عدالت و صلاح او هم نظر هستند و احادیث نقل شده او را میپذیرند[۱۳]. برقی در "رجال" خود اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع) را به گروههایی تقسیم کرده و نام اصبغ بن نباته را در زمره خواص آورده است[۱۴]؛ همچنین علی بن داود حلی در کتاب "رجال" خود همانند سایر صاحبان کتب تراجم و رجال وی را از خواص امیرالمؤمنین(ع) دانسته است[۱۵][۱۶].
اصبغ بن نباته در مدائن
- مامقانی در تنقیح المقال مینویسد: اصبغ بن نباته در مدائن، همراه سلمان فارسی که والی و فرماندار مدائن شده بود، حضور داشت و در پایان عمر سلمان فارسی، وقتی که او از اطرافیان خواست تا بستر او را به طرف قبرستان شهر ببرند تا او با مردگان سخن بگوید، از افرادی بود که در این کار همکاری داشت. همچنین اصبغ بن نباته از افرادی بود که مقدمات به خاک سپاری سلمان فارسی را آماده کردند و او برای غسل دادن وی به امیر المؤمنین علی(ع) کمک کرد[۱۷].
فرزندان
- در کتب رجال و تراجم از خاندان و فرزندان اصبغ بن نباته اثری به چشم نمیخورد، ولی در برخی از نقلها به شخصی به نام قاسم اشاره شده که از راویان و عالمان بوده است. طبری از قول قاسم، فرزند اصبغ بن نباته جریان حمله امام حسین(ع) به سوی فرات در کربلا و اصابت تیر به چانه آن حضرت را نقل کرده است [۱۸].
- شیخ صدوق در ثواب الاعمال و عقاب الاعمال از قاسم، فرزند اصبغ بن نباته نقل کرده که گفته است، روزی مردی سیاهروی از قبیله "بنی دارم " که در ماجرای کربلا حاضر و پیش از آن، زیبا و بسیار سفید روی بود، نزد ما آمد؛ به او گفتم: به خاطر تغییر رنگ چهرهات تو را به سختی شناختم؛ آن مرد گفت: "مردی از یاران حسین(ع) را که سفید روی بود و بر پیشانیاش اثر سجده بود، کشتم و پسر او را با خود آوردم". قاسم گوید، روزی من آن مرد را سوار بر اسب دیدم که خوشحال بود و آن سر را بر سینه اسبش آویخته بود و آن سر به زانوان اسب میخورد؛ پس به پدرم گفتم: ای کاش آن سر را کمی بالاتر میبرد! نمیبینی که زانوان اسب با آن سر چه میکند؟! پدرم گفت: "فرزند عزیزم! آنچه بر سرش آوردهاند، سختتر از این بوده است. آن مرد خود برایم تعریف میکرد، از آن هنگام که او را کشتهام، شبی به خواب نمیروم جز آنکه او به سراغم میآید و شانههایم را میگیرد و مرا میکشد و میگوید: "راه بیفت" و مرا به دوزخ میکشاند و در آن میافکند تا صبح از خواب برخیزم"؛ و نیز گوید: یکی از زنان همسایه که صدایش را در خواب شنیده بود، میگفت: "با نالهها و نعرههایش نمیگذارد یک لحظه از شب را هم به خواب رویم". راوی در ادامه گوید: پس با گروهی از جوانان قبیله نزد همسرش رفتیم و درباره او از همسرش پرسیدیم؛ او گفت: "خود، همه چیز را آشکارا گفته و راست گفته است"[۱۹][۲۰].
احتجاج به حدیث غدیر نزد معاویه
- علاوه بر امیر المؤمنین علی(ع) اصحاب آن حضرت نیز بارها به حدیث غدیر احتجاج و در مناسبتهای گوناگون از حق اهل بیت(ع) دفاع کردهاند. اصبغ بن نباته نیز در گرماگرم جنگ صفین به امر امیر المؤمنین علی(ع) نامهای را برای معاویه برد و در مجلسی که برقرار شده بود، به حدیث غدیر؛ احتجاج و حقانیت علی(ع) را ثابت کرد.
- اصبغ بن نباته، خود در این باره میگوید: "نزد معاویه رفتم و به نزد او وارد شدم، در حالی که عمرو بن عاص در سمت راست و ذو الکلاع و حوشب در سمت چپ و برادرش، عتبه و ابن عامر، ولید بن عقبه، عبدالرحمن بن خالد بن ولید و شرحبیل بن سمط در پهلویش و ابوهریره در مقابلش و ابودرداء، نعمان بن بشیر و ابوامامه باهلی پیش او بودند؛ نامه را به او دادم و وقتی او نامه را خواند، گفت: "به یقین، علی قاتلان عثمان را به ما نمیدهد"؛ من به معاویه گفتم: این قدر قاتلان عثمان را بهانه نکن! زیرا تو جز در پی سلطنت نیستی...؛ پس به ابوهریره رو کردم و گفتم: ای ابوهریره! تو که صحابی رسول خدایی؛ تو را به خدایی که جز او خدایی نیست و به حق رسول خدا(ص) قسم میدهم! بگو بینم: آیا شنیدی که رسول خدا(ص) روز غدیر خم درباره امیرالمؤمنین(ع) میفرمود: "هر کس که من مولای او هستم، پس، علی مولای اوست؟" گفت: "آری به خدا قسم که من شنیدم پیامبر(ص) این را میگفت"؛ گفتم: در این صورت، تو ای ابوهریره دشمن او را دوست و دوست او را دشمن میداری! پس ابوهریره نفسی کشید و گفت: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۲۱]. سپس رنگ چهره معاویه دگرگون شد و گفت: "ای مرد! بس کن! تو نمیتوانی مردم شام را فریب دهی تا خون عثمان را که در ماه حرام و در حرم رسول خدا(ص) و در کنار ارباب تو مظلومانه کشته شده، مطالبه نکنند![۲۲][۲۳].
اصبغ بن نباته و مسئله امامت
- ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی در رجال خود از ابی الجارود نقل میکند که از اصبغ بن نباته پرسیدم: منزلت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در میان شما تا چه اندازه است؟ اصبغ بن نباته در جواب گفت: "من نمیدانم تو چه میگویی، ولی به طور مختصر بگویم، اخلاص و ارادت ما نسبت به او به قدری است که شمشیرهای خود را برهنه بر دوش نهادهایم و هر کس که او به آن کس اشاره کند، با شمشیرهای خود میزنیم و از میان بر میداریم"[۲۴][۲۵].
اصبغ بن نباته و شرطة الخمیس[۲۶]
- اصطلاح "شرطة الخمیس" برای افرادی به کار میرفته است که در نیروی ویژه نظامی گرد آمده، عهد کرده بودند که در راه امیرالمؤمنین(ع) از گذشت جان و هیچ تلاشی فروگذار نکنند و امیر المؤمنین(ع) نیز بهشت را برای ایشان ضمانت فرموده بود. راوی، علت این نامگذاری را از اصبغ بن نباته چنین نقل میکند: از اصبغ پرسیدند: چگونه حضرت امیر المؤمنین(ع) تو و امثال تو را شرطة الخمیس نام نهاد؟
- اصبغ بن نباته گفت: "سبب این نامگذاری آن بود که ما با او شرط کردیم در راه او بجنگیم تا پیروز یا کشته شویم، و حضرت نیز در مقابل، ضامن شد که به پاداش آن مجاهده، ما بهشتی باشیم"[۲۷].
- بنا به برخی روایات، بنیانگذار شرطة الخمیس وجود مقدس حق تعالی است و خداوند سبحان این عنوان را به زبان رسول گرامی اسلام(ص) جاری کرده است. در این باره حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در جنگ جمل به عبدالله بن یحیی حضرمی فرمودند: "ای فرزند یحیی! مژده و بشارت باد بر تو که تو و پدرت به راستی از شرطة الخمیس هستید، و پیغمبر اکرم(ص) به من از نام تو و پدر تو خبر داده و خدای تعالی به زبان مبارک پیغمبر خود(ص) شما را از شرطة الخمیس قرار داده است"[۲۸][۲۹].
اصبغ بن نباته از نگاه اندیشوران
- نظر عالمان دانش رجال و حدیث درباره اصبغ بن نباته مختلف است و دیگری، روایتی است که امیر المؤمنین(ع) هنگام شهادتش به اصبغ بن نباته فرموده است[۳۰].
- ابن سعد در الطبقات الکبری پس از نقل نام و نسب اصبغ بن نباته میگوید: اصبغ بن نباته از علی(ع) روایت نقل کرده است و از اصحاب و همراهان آن حضرت و از جاننثاران علی(ع) و لشکریان آن حضرت به شمار میرفت. همچنین او، شیعه و در روایت ضعیف شمرده شده است[۳۱]. مزی نیز در تهذیب الکمال این سخنان را نقل کرده است و در پایان از ابواحمد بن عدی مطلبی چنین نقل میکند: وقتی فردی ثقه حدیثی از اصبغ بن نباته نقل کند، آن حدیث نزد من اشکالی ندارد و چه بسا افراد ضعیف از وی روایت نقل کردهاند[۳۲]. علاوه بر وی، احمد عجلی، از رجال شناسان اهل سنت اصبغ بن نباته را از ثقات دانسته است[۳۳]. خزرجی نیز در خلاصة تذهیب تهذیب الکمال بر وثاقت اصبغ بن نباته تأکید کرده است [۳۴]. ابن شاهین در “تاریخ الثقات” مینویسد: اصبغ بن نباته کوفی، تابعی و موثق است[۳۵]. مرحوم کراجکی هم مینویسد: از نظر او کسی جایگاه بالایی دارد که دشمنی او با علی(ع) بیشتر باشد[۳۶][۳۷].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ اصبغ، به فتح همزه، سکون صاد و فتح باء. نباته: بضم نون، فتح باء، و تاء مفتوحه. ر.ک: تنقیح المقال، ج۱۱ (باب الهمزة، بعدها صاد أو ضاد)، ص۱۲۷- ۱۲۸. أصبغ بن نباته بن حارث (بسام) بن عمرو بن فاتک بن عامر بن مجاشع بن دارم بن مالک حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم.
- ↑ أصحاب أمیر المؤمنین(ع) و الرواة عنه، محمد هادی امینی، ج۱، ص۶۵. برای اطلاع بیشتر درباره این شخصیت، نک: رجال نجاشی، ص۶؛ رجال شیخ طوسی، ص۵؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۱، ص۱۵۰. و همچنین: إتقان المقال، ص۲۷؛ الاشتقاق، ص۲۴۳؛ الإصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۰۸؛ أخبار أصبهان، ج۲، ص۶۰؛ بهجة الآمال، ج۲، ص۳۴۸؛ تأسیس الشیعة، ص۲۸۱، ۳۵۸؛ تحفة الأحباب، ص۲۴؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۸۱؛ تنقیح المقال، ج۱، ص۱۵۰؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۳۶۲؛ تهذیب المقال، ج۱، ص۱۹۱؛ جامع الرواه، ج۱، ص۱۰۶؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۳۱۹؛ جمهرة أنساب العرب، ص۲۳۱؛ خلاصة الأقوال، ص۲۴؛ رجال ابن داود، ص۵۲؛ رجال الطوسی، ص۳۴؛ رجال الکشی، ص۱۰۳؛ رجال النجاشی، ص۶؛ رجال البرقی، ص۵؛ سفینة البحار، ج۱، ص۶۹۵ و ج۲، ص۷؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۲۴۸؛ ج۳، ص۱۹۵؛ ج۵، ص۱۷۶؛ ج۸، ص۸۲؛ ج۱۸، ص۲۲۷؛ العقد الفرید، ج۳، ص۲۶۸؛ الغدیر، ج۱، ص۱۵، ۲۵، ۲۸، ۴۵، ۴۹، ۶۲، ۸۵، ۱۶۷ و ۲۰۲؛ الغارات، ج۱، ص۲۲، ۱۸۳ و ۱۸۹ و ج۲، ص۵۰۱، ۷۱۶ و ۷۴۰؛ الفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۶۶ و ج۲، ص۷۷؛ فهرست الطوسی، ص۶۲ و ۶۳؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۱۰۳؛ لسان المیزان، ج۷، ص۱۸۰؛ معجم الثقات، ص۱۹، ۲۴۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۸؛ المناقب، ج۳، ص۱۷۳؛ منتهی المقال، ص۶۱؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۲۷۱؛ نقد الرجال، ص۴۹؛ وقعة صفین، ص۵، ۱۲۶، ۱۴۶، ۱۵۸، ۲۳۱، ۳۲۲، ۴۰۶، ۴۲۲ و ۴۲۳؛ مجالس المؤمنین، ص۳۰۳؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۱۰۳؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۶۴-۴۶۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۸؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۲۳۳؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۴۶۵؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۹۲۷- ۱۹۳۰.
- ↑ رجال البرقی، برقی، «و أصحابه من الیمن: الاصبغ بن نباته».
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۳۴.
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۶۶؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۲۴۶.
- ↑ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۰؛ او افرادی را نام میبرد و سپس اضافه میکند: ... و أصحابه من خواص أبیه مثل حجر و رشید و رفاعة و کمیل و المسیب و قیس و ابن واثلة و ابن واثله و ابن الحمق و ابن أرقم و ابن صرد و ابن عقله و جابر و الدؤلی و عبایة و جعید و سلیم و حبیب قیس و الأحنف و الأصبغ و الأعور مما لا یحصی کثره.
- ↑ أصحاب أمیر المؤمنین(ع) و الرواة عنه، محمد هادی امینی،ج ۱، ص۶۵.
- ↑ مصادر نهج البلاغة و اسانیده، سید عبد الزهراء، ج۱، ص۴۹؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۷، ص۳۳۵ (پاورقی ۱).
- ↑ شهسواری، حسین، أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۱۹۹-۲۰۰.
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۵۷، ش۴۰۷؛ و نیز، ص۹۳، ش۹۱۹.
- ↑ بر اساس روایتی که ابن شهر آشوب در مناقب آورده است، در بخش روایات، از وی نیز نقل خواهیم کرد.
- ↑ وقعة صفین، ص۴۴۳.
- ↑ اصحاب امیرالمؤمنین(ع) و الرواة عنه، محمدهادی امینی، ج۱، ص۶۶.
- ↑ رجال البرقی، برقی، ص۴ (همراه رجال ابی داود حلی چاپ شده است).
- ↑ رجال ابن داود، ابن داوود، ص۶۰ (ش ۲۰۱).
- ↑ شهسواری، حسین، أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۰۰-۲۰۱.
- ↑ تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۱، ص:۱۳۵.
- ↑ الارشاد، شیخ مفید،ج۲، ص: ۱۰۹-۱۱۰؛ تاریخ طبری، طبری، ج۵، ص: ۴۴۹- ۴۵۰ و نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا، یوسف غروی (مترجم: جواد سلیمانی)، ص:۱۸۳.
- ↑ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، ص۲۱۹.
- ↑ شهسواری، حسین، أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۰۲-۲۰۳.
- ↑ «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ مناقب الخوارزمی، خوارزمی، ص۲۰۵، ح۲۴۰؛ تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص۸۵؛ الغدیر، علامه امینی، ج۱، ص۴.
- ↑ شهسواری، حسین، أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۰۳-۲۰۴.
- ↑ رجال الکشی، کشی، ص۳۲۰.
- ↑ شهسواری، حسین، أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۰۴.
- ↑ خمیس، به لشکری گفته میشود که پنج قسمت دارد: مقدمه، قلب (مرکز فرماندهی)، میمنه، میسره و ساقه؛ پس اگر میگویند که فلان صحابی أمیرالمؤمنین علی(ع) از شرطه الخمیس بوده، به این معنی است که از لشکریان ویژه ایشان بوده است که میان او و آن حضرت شرط یاد شده منعقد شده بود. (سماء المقال، ج۲، ص۲۴۵؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۷۰۲ (خمس)؛ مصباح المنیر، ج۱، ص۳۰۹، ماده شرط).
- ↑ رجال الکشی، کشی، ص۳۲۰.
- ↑ رجال الکشی، کشی، ص۲۴؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۲، ص۱۵۲؛ سماء المقال، ج۲، ص۲۴۶- ۲۴۷؛ همچنین ر.ک: اساس البلاغه، ص۳۲۶؛ تعلیقات میرداماد بر رجال کشی، ج۱، ص۱۹-۲۶.
- ↑ شهسواری، حسین، أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۰۵.
- ↑ رجال الکشی، کشی، ص۲۴؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۲، ص۱۵۲.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۲۵.
- ↑ الکامل، خزرجی، ج۲، ص۲۰۷؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۱۰. و قال ابواحمد بن عدی: لما خرج له هاهنا شیئا، لان عامة ما یرویه عن علی لایتابعه احد علیه، و هو بین الضعف، وله عن علی أخبار و روایات، و إذا حدث عن الاصبغ ثقة فهو عندی لا بأس بروایته، و إنما أتی الانکار من جهة من روی عنه، لان الراوی عنه لعله صعیفا.
- ↑ تاریخ الثقات، عجلی، ص۷۱.
- ↑ خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۳۹.
- ↑ تاریخ الثقات، عجلی، ص۷۱.
- ↑ کنز الفوائد، چاپ سنگی (رساله العجب).
- ↑ شهسواری، حسین، أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۲۰۵-۲۰۶.