آسمان در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث آسمان است. "آسمان" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آسمان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

معادل کلمه آسمان در قرآن، کلمه "سَماء" است. "سَمَاء" در لغت از ریشه "سمو" (به معنای بلندی) است و اصل آن از آرامی و سریانی و عبری (شیمیا) است[۱]؛ آسمان به معنای بالا و برتر (فوق) است. آسمان هر چیزی را بالای آن چیز گویند. برخی از لغویین ادعا کرده‌اند هر بالایی نسبت به پایین آن آسمان و هر پایین نسبت به بالای آن زمین است[۲].

کلمه "سماء" و مشتقات آنکه سیصد و ده بار در قرآن کریم به کار رفته، مفهوم جامعی است که مصادیق و معانی متعدد از آن اراده می‌شود. لذا در لغت، علم و قرآن با مقاصد و معانی متفاوت به کار رفته است. کلمه "سماء" (آسمان) در قرآن کریم به صورت مفرد (السماء - سما) و جمع (سموات - السموات) بیش از سیصد مرتبه به کار رفته، اما در همه موارد به یک معنا و در یک مصداق به کار نرفته است.

تفلیسی از دانشمندان قرن ششم معتقد است "سماء" در قرآن کریم بر چهار وجه است:

  1. سماء به معنای آسمان است ﴿فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ[۳]؛ سماء به این معنی در قرآن کریم بسیار است.
  2. سماء به معنای ابر است چنان که خداوند فرمود: ﴿وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا[۴]. ﴿مِنَ السَّمَاءِ در این آیه یعنی از ابر (سحاب) باران فرستاد.
  3. سماء به معنای باران است. چنان‌که فرمود: ﴿يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا[۵] سماء در این آیه، به معنای باران است.
  4. سماء به معنای سقف خانه است. چنان‌که در سوره حج آیه ۱۵ فرمود: ﴿فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ[۶] سماء در این آیه نیز، به معنای سقف خانه است[۷].
  5. سماء به معنای بهشت و جهنم است: ﴿مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ[۸].
  6. سماء، به معنای عالم ملکوت است: ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ[۹]
  7. سماء به معنای صعود و ترقی معنوی است.

شیخ صفی‌الدین اردبیلی در تفسیر آیه ﴿أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ[۱۰] گوید: چون کلمه طیبه ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ[۱۱] در زمین دل محکم ریشه کند، شاخ بر آسمان کشد، یعنی صعود و ترقی کند و به مُقام و مقر خود رسد، چنان‌که هیچ حجابی مانع او نشود. ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ[۱۲].

در قرآن کریم کلمه سماء در بسیاری از موارد همراه ارض (زمین) است. آمده است. ترکیب آسمان و زمین بیش از یک صد بار در قرآن ذکر شده آسمان در قرآن کریم در دو مفهوم مادی (حسی) و معنوی به کار رفته است. برخی از موارد آن عبارتند از:

  1. آسمان (سماء) به معنای بالا (جهت بالا): این معنا موافق معنای لغوی آسمان است: ﴿ٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ، همانند درخت پُر برکت و پاکیزه که ریشه آن در زمین ثابت و محکم است و شاخه‌های آن به آسمان کشیده شده است"؛ این معنا را برخی از مفسران معاصر آورده‌اند[۱۳]. اما برخی از صاحب ‌نظران معتقدند این معنا در قرآن کریم به صورت مَجازی یا مسامحه به کار رفته است[۱۴]؛ زیرا فوق (جهت بالا) جمع بسته نمی‌شود. لذا "سبع سموات" نمی‌تواند به این معنا باشد.
  2. آسمان به معنای جوِّ اطراف زمین و جایی است که ابرها قرار گرفته‌اند و هوا در آن است: ﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا[۱۵]. یکی از نشانه‌های عظمت خداوند که در قرآن کریم به آن اشاره شده، فرو فرستادن باران از آسمان است. فعلی که برای فروفرستادن باران از آسمان به کار رفته همان فعلی است که برای تنزیل وحی به کار رفته است مانند ﴿نَزَّلْنَا؛
  3. آسمان به معنای مکان سیارات و ستارگان: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا[۱۶].
  4. آسمان همچنین به معنای مقام قرب و مقام حضور و محل تدبیر امور عالم است. برخی از مفسران از قبیل علامه طباطبایی در موارد متعدد "سماء" را به این معنا ارجاع داده‌اند[۱۷]. مثال: ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ[۱۸].
  5. آسمان به معنای موجود عالی و حقیقی. برخی از دانشمندان معتقدند: همان‌گونه که آسمان در قرآن کریم به معنای آسمان مادی (مثل سموات سبع) آمده است به معنای علوِّ مرتبه وجود و یا موجود عالی نیز به کار رفته است که همان سماء معنوی و عالم فوق ماده است. عالمی که همه هستی از آن مرتبه بالاتر نازل می‌شود [۱۹] مثال: ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ[۲۰].

آسمان عالم غیب و آسمان عالم طبیعت متفاوت است. آن آسمان از جنس والاتری است و کارکرد آن نیز متفاوت است.

در قرآن کریم کلمه کلیدی آسمان دارای ارتباط وثیق با آفریدگار یگانه، تدبیر، خلقت، هستی معاد، عالم غیب و شهادت، عرش الهی و تسبیح است که معنای متفاوتی را از آسمان نسبت به دیدگاه علم تجربی سکولار معرفی می‌کند. سیمای کلی آسمان در قرآن کریم به صورت مخلوقی با عظمت از آفریدگار یگانه، ترسیم شده که عرش خدا در آن قرار دارد و فرشتگان در آن زندگی میکنند و هر آنچه در آن قرار دارد در حال تسبیح پروردگار جهان است. براین اساس، آسمان مادی جهان طبیعت، نازل‌ترین آسمان‌ها (هفت آسمان) است.

یکی از نشانه‌های بارز پایان جهان و آغاز قیامت، دگرگونی و شکافته شدن آسمان است. چنان‌که آیات نخست سوره‌های انفطار و انشقاق به آن اشاره کرده‌اند. خداوند در قرآن کریم انسان را به تفکر در خلقت آسمان‌ها و زمین دعوت کرده است؛ ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۲۱]. نسبت خدا و آسمان در قرآن کریم تأمل برانگیز و هدایت‌کننده است.

خداوند بین خود و آسمان با لحنی باشکوه و تفکر برانگیز انواع نسبت‌ها را برقرار کرده است مانند: ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ[۲۲]؛ ﴿فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ[۲۳]؛ ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ[۲۴]؛ ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ[۲۵]؛ ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ[۲۶]؛ ﴿خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ[۲۷]؛ ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۲۸]؛ ﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ[۲۹]؛ ﴿وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ[۳۰]؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ[۳۱]؛ ﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ[۳۲]؛ خداوند در قرآن کریم به آسمان سوگند خورده است: ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ[۳۳].

خداوند در قرآن کریم در هفت مورد به صراحت و در دو مورد به اشاره از آسمان‌های هفت‌گانه سخن گفته است. به برخی از این آیات اشاره می‌شود: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ...[۳۴]. در آیات ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا[۳۵]؛ ﴿قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ[۳۶]؛ ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۳۷]؛ ﴿الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ[۳۸]؛ ﴿أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا[۳۹] نیز از آسمان‌های هفت‌گانه سخن گفته است.

در سوره مؤمنون نیز ظاهراً از آسمان‌های هفت‌گانه سخن گفته است: ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ[۴۰]؛ اما تصریح نشده است. چنان‌که در سوره نبأ ﴿وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا[۴۱] نیز به اشاره آمده است.

قرآن کریم هفت آسمان را از کلام نوح(ع) ﴿أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا[۴۲] نقل می‌کند و علامه طباطبایی در ذیل آیه نتیجه می‌گیرد: مشرکین به هفت آسمان معتقد بوده‌اند که نوح(ع) به وسیله این مطلب با آنها احتجاج می‌کند. پس معلوم می‌شود مسئله هفت آسمان قبل از اسلام بلکه قبل از پیدایش ادیان یهود و مسیحیت مطرح بوده است. در کتاب مقدس نیز بارها سخن از آسمان گفته شده، گاهی آسمان مادی و گاهی آسمان روحانی که خارج از این دنیاست و در آنجا قداست و سعادت برقرار است و محل مخصوص حضرت اقدس الهی است. خاخام‌های یهود بر این عقیده‌اند که هفت آسمان هست: سه آسمان هیولایی (جسمانی) و چهار آسمان روحانی که ملائکه و مقدسین در آنجا ساکن هستند.

برخی از عرفا هفت آسمان را به عوالم روحی تفسیر کرده‌اند. از جمله ابن عربی مراد از هفت آسمان در قرآن کریم را چنین بیان کرده است: هفت آسمان، اشاره به عالم روحانیات دارد که اولین آن عالم ملکوت ارضیه و قوای نفسانیه و جن است. دوم عالم نفس، سوم عالم قلب، چهارم عالم عقل، پنجم عالم سرّ، ششم عالم روح و هفتم عالم خفاء است. امیر مؤمنان علی(ع) نیز به همین مطلب اشاره دارد، آنجا که میفرماید: "من بر راه‌های آسمان آگاه‌تر از راه‌های زمین هستم"[۴۳].

با توجه به احتمالات متعدد تفسیری بین مفسرین قدیم و جدید و بر اساس هیئت بطلمیوسی و فیزیک جدید نمی‌توان گفت مقصود قرآن از سماء در همه موارد این آیات، یک معنا بوده است. لذا لفظ "سماء" در قرآن کریم، معنای واحد ندارد و در معانی و مصادیق مختلف به کار رفته است. هر چند ممکن است برخی از این معانی و مصادیق را بتوان در یک مفهوم واحد جمع کرد.[۴۴]

آسمان در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

  1. ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا[۴۵].
  2. ﴿وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ[۴۶].
  3. ﴿وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى[۴۷].
  4. ﴿أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ[۴۸].
  5. ﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۴۹].

در این آیات مسئله توجه به آسمان به شکل‌های گوناگون مطرح شده و این نکته‌ها استفاده می‌شود:

  1. چشم دوختن پیامبر به اطراف آسمان‌ها، هنگام انتظار وحی برای تغییر قبله: ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا[۵۰].
  2. لجاجت مشرکان، و حق ناپذیری آنان در مقابل پیامبر که حتی در صورت باز شدن درب آسمان و عروج آنان، باز می‌گویند: ما سِحر شده‌ایم ﴿وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ[۵۱].
  3. عروج پیامبر به آسمانها و گرفتن وحی ﴿وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى[۵۲].
  4. درخواست مشرکان از پیامبر اسلام برای عروج به آسمان به عنوان معجزه آن حضرت: ﴿أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ[۵۳].
  5. آسمان‌ها دارای ملکوت هستند و مطالعه در باره آن از راه‌های شناخت، حقانیت، سخنان پیامبر و قرآن کریم و حقیقت وحی است: ﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۵۴][۵۵].

آسمان در دانشنامه امام رضا

فضایی ناپیداکرانه که مردم در هر جای کره خاکی مانند گنبد نیلگونی بالای سر خود مشاهده می‌کنند. در سخنان منسوب به امام رضا(ع) چند روایت درباره آسمان نقل شده است. معادل این واژه در زبان عربی "سماء" است. "سماء" به هر آنچه در سمت بالا قرار دارد گفته می‌شود و آسمان هر چیزی، همانی است که در سمت بالای آن واقع شده است[۵۶].

هر کاربردی که در قرآن، حدیث و ادبیات عرب برای واژه "سماء" وجود دارد بر همین پایه است. در قرآن و حدیث با تعابیر مختلف از آسمان نام برده شده است، اما پرکاربردترین واژه‌ها "سماء" است. این واژه در قرآن با شکل‌های مختلف بیش از ۳۱۰ بار به کار رفته است[۵۷]؛ صد بار به تنهایی و ۱۷۳ بار پیش از واژه "أرض" و هفت بار بعد از آن قرار گرفته است. سماء در قرآن به معانی مختلفی آمده است که وجه مشترک همه این معانی بالایی و علو است.

کاربردهای سماء در قرآن به شرح زیر است:

  1. جای اجرام فوقانی ﴿تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا[۵۸]؛ ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ[۵۹]؛
  2. جو پیرامون زمین ﴿وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ[۶۰]؛
  3. آسمان و یا همان گنبد کبود بالا﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۶۱]،
  4. عالم ملکوت﴿أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ[۶۲]؛
  5. سقف خانه﴿مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ[۶۳]؛
  6. ابر﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ[۶۴]؛
  7. باران﴿يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا[۶۵].

تعبیر آسمان یا آسمان‌ها در سخنان منسوب به امام رضا(ع) در دو معنای طبیعی و معنوی بسیار آمده است. در روایتی امام رضا(ع) از قول امام زین‌العابدین(ع) در تفسیر ﴿وَالسَّمَاءَ بِنَاءً[۶۶] آن را به عنوان سقفی بر بالای سر انسان‌ها تفسیر کرده است که خورشید و ماه و ستاره‌ها در درون آن می‌چرخند تا به انسان‌ها سود برسانند[۶۷]. در روایتی دیگر امام رضا(ع) از قول اجدادش از علی بن ابی طالب(ع) درباره تفسیر آیه ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۶۸] فرموده: مقصود از ﴿اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ، آغاز آفرینش و اتقان آسمان است[۶۹]. از تفسیر امام رضا(ع) به خوبی می‌توان فهمید "استواء" به معنای استقرار که پیروان مکاتب تجسم معنا می‌کنند از نظر اهل بیت(ع) نادرست است. با توجه به موضوع تاریخی گرایش تجسم در مقوله توحید که یکی از دلایل بنیادی آنان همین تعبیر استواء در این آیه است، می‌توان در سخن امام اشاره‌ای به نفی ادعای مزبور دید.

در قرآن در جاهای مختلف از آفرینش آسمان سخن به میان آمده است و مفسران در ذیل آیات مربوط، از چگونگی آفرینش آسمان بحث کرده‌اند. بر بحث‌های شماری از مفسران در مباحث مربوط به طبیعت به طور کلی و درباره آسمان به طور خاص، نظام فکری بطلمیوسی سایه افکنده است. مفسران جدید و نیز پاره‌ای از مفسران پیشین تلاش کرده‌اند این مباحث را به دور از نظام فکری بطلمیوسی بررسی کنند. قرآن درباره آفرینش آسمان از چهار مرحله سخن گفته است:

  1. مرحله‌ای که هنوز چیزی جز مایعی آفریده نشده بود. قرآن از این مایع با عنوان "ماء" یاد می‌کند و عرش خدا را بر آن مستقر می‌داند ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ[۷۰]. به احتمال بسیار، آب در این آیه غیر از آب معمول یعنی ترکیب "H۲O" است، بلکه احتمالاً مایع مذابی مراد است که از تراکم و فشردگی گازها به وجود آمده است﴿لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَسْئُولًا * وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ[۷۱].[۷۲]. بعضی از مفسران این مرحله را قبل از آفرینش آسمان و زمین می‌دانند[۷۳]. در روایتی از امام رضا(ع) به قبل بودن این مرحله تصریح شده است ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[۷۴].
  2. مرحله دخانی: قرآن مرحله دیگر در آفرینش آسمان را مرحله دخانی معرفی می‌کند[۷۵]. درباره اینکه معنای دخان چیست، مفسران و واژه‌شناسان دیدگاه‌های متفاوتی دارند. علامه طباطبایی دخان را چیزی می‌داند که خداوند نام آن را دخان نهاده و آن ماده‌ای است که به آن شکل بخشیده و هفت آسمان را از آن آفریده است[۷۶]. این بیان مبهم است و به طور دقیق نشان نمی‌دهد که مقصود از آن دخان چیست. آلوسی از قول ابن‌عربی نقل می‌کند که وی دخان را بخاری می‌داند که خداوند هفت آسمان را از آن به وجود آورد[۷۷]. بعضی از مفسران معاصر دخان را با توجه به دید ناظر دخان می‌دانند، همان گونه که رنگ آبی آسمان را با توجه به دید ناظر آبی می‌دانند[۷۸]. علامه طباطبایی بر این باور است که این گونه مقولات را باید در پرتو دانش امروزی فهمید﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۷۹].
  3. مرحله شکل‌گیری آسمان‌های هفت‌گانه: قرآن بعد از بیان مرحله دخانی آسمان، به شکل‌گیری هفت آسمان در دو دوره می‌پردازد[۸۰].
  4. مرحله رتق و فتق: ظاهر قرآن گویای آن است که آسمان و زمین نخست پیوسته بودند و سپس جدا شدند. این فرایند در ادبیات قرآنی با عنوان رتق و فتق یاد می‌شود ﴿أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ [۸۱]. بعضی رتق آسمان را به معنای به هم پیوستگی آسمان و زمین و به صورت توده بخار به هم پیوسته گرفته‌اند که کم‌کم تجزیه شد و ستاره‌ها و کواکب و از جمله منظومه شمسی تشکیل شد و فتق حاصل گشت[۸۲]. در بعضی دیدگاه‌ها رتق به معنای تاریکی و فتق به معنای روشنی آسمان و زمین گرفته شده است[۸۳]. از سخن علامه طباطبایی چنین به دست می‌آید که وی رتق را همان عناصر نخستین اشیا می‌داند که با تجربه و ترکیب‌های مجدد آن، چیزهای جدید حاصل می‌شود و فتق به وجود می‌آید و این امری همیشگی است و دانش امروز چنین پدیده‌ای را تأیید می‌کند. از همین موضوع می‌فهمیم که مخلوقات نیز روزی رتق بوده و به مرور فتق در آن حاصل شده است[۸۴].

در قرآن و احادیث رضوی از مدت زمان خاص برای آفرینش آسمان‌ها سخن به میان آمده است. این موضوع در چندین آیه مطرح شده است. تعبیر به شش روز در آیه ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۸۵]، آیه ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۸۶]، آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ[۸۷]، آیه ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا[۸۸]، آیه ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ[۸۹]، آیه ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۹۰] و آیه ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ[۹۱] آمده است. در آیه ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۹۲]سخن از انجام هفت آسمان در دو روز است. با توجه به اینکه روز و شب از گردش زمین به دور خود پدید می‌آید، قطعاً مقصود از این ایام، روزهای متعارف بین انسان‌ها نیست. از این‌رو، مفسران برای این تعبیر در قرآن مفاهیم مختلفی ارائه کرده‌اند. در این باره چندین قول وجود دارد: شماری گفته‌اند که مقصود از ایام دوره‌هایی از زمان است که در آن دوره شکلی از آفرینش تحقق پیدا کرده است، گرچه ممکن است این دوره هزاران سال هم طول کشیده باشد[۹۳].

علامه طباطبایی نیز بر این باور است که مقصود برهه‌ای از زمان است، زیرا کاربرد یوم برای برهه‌ای از زمانی که در آن حادثه‌ای به وجود آمده باشد فراوان است، از جمله در آیه ﴿إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[۹۴] و آیه ﴿فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ[۹۵][۹۶].

بعضی مفسران عقیده دارند که مراد روزهای ربوبی است که هر روز آن هزاران سال دنیوی است [۹۷]. این نکته را می‌توان از آیه ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ[۹۸] نیز فهمید. کسانی بر این اندیشه‌اند که مقصود مقدار زمان آفرینش است که اگر با ایام سنجیده شود شش روز می‌شود، و نه آنکه واقعاً شش روز بوده، زیرا در زمان آفرینش شب و روزی وجود نداشته است[۹۹].

در نقلی مأمون عباسی درباره آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ[۱۰۰] از امام رضا(ع) می‌پرسد. امام رضا(ع) در پاسخ می‌گوید: "خداوند عرش، آب و فرشتگان را پیش از آفرینش آسمان‌ها و زمین آفرید. فرشتگان به خود و به عرش و به آب برای خداوند متعال استدلال می‌کردند. بعد از آن، خداوند عرشش را بر آب مستقر کرد تا به این وسیله قدرتش را به فرشتگان نشان دهد. آنان دانستند که او بر هر چیزی تواناست. بعد عرش را به قدرت خود بلند کرد و آن را منتقل نمود و بر بالای آسمان‌های هفت‌گانه قرار داد. او در حالی که بر عرش مستولی بود آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید. با آنکه می‌توانست همه آنها را در یک چشم بر هم زدن بیافریند، اما آنها را در شش روز آفرید تا قدرت خویش را در مرحله به مرحله آفرینش آنها برای فرشتگانش آشکار سازد و یک به یک به حدوث آنچه حادث می‌شد به خداوند متعال استدلال گردد. خداوند عرش را برای نیاز خویش نیافرید، زیرا او از عرش غنی است و از همه آنچه آفریده بی‌نیاز است. او بر بودن بر روی عرش توصیف نمی‌گردد، زیرا جسم نیست و از آفریده‌هایش بسیار برتر است"[۱۰۱]. در این روایت تصریح شده است که خداوند آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفریده است. از تعبیر مرحله به مرحله می‌توان چنین برداشت کرد که مقصود از یوم همان مرحله و دوره است. زمان هر کدام از دوره‌ها نیز معلوم نیست و ممکن است با مقیاس روز در ذهن ما انسان‌ها هر دوره‌ای میلیون‌ها سال باشد.

در قرآن و روایت‌های منقول از(ع) علی و به خصوص از امام رضا(ع) از هفت آسمان یاد شده است[۱۰۲]. درباره مباحث طبیعی مطرح شده در متون دینی باید به این نکته توجه شود که در پاره‌ای از آنها اندیشه‌های مقبول زمانه گاه از سوی ناقلان روایت‌ها و یا دیگران وارد شده است نمی‌توان به صرف وجود آنها در متون روایی، آنها را به عنوان روایت به معصوم نسبت داد. تنها در مواردی می‌توان این انتساب را درست دانست که با داده‌های قرآنی توافق داشته باشند. تعبیر هفت آسمان در هفت آیه از آیات قرآنی با تعبیر "سماوات" و در یک آیه با تعبیر ﴿سَبْعًا شِدَادًا ﴿وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا[۱۰۳] و در یک آیه با تعبیر "سبع طرائق" ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ [۱۰۴] آمده است. مفسران درباره مقصود از این تعبیر بسیار بحث کرده‌اند. شماری آن را تعبیر کنایی از فراوانی دانسته‌اند و آن را منسلخ از معنای حقیقی شمرده‌اند[۱۰۵]. ولی بسیاری آن را به کار رفته در معنای حقیقی دانسته‌اند. تکرار این تعبیر در قرآن و به تبع آن در متون روایی و ادعیه نیز این دیدگاه را بیشتر تأیید می‌کند. این افراد در بیان مقصود از آن اختلاف نظر دارند. کسانی آن را به معنای هفت آسمان گرفته‌اند و شماری نیز آن را به معنای هفت طبقه دانسته‌اند. شیخ طوسی در رد دیدگاه رمانی درباره تفاوت هفت آسمان با افلاک هفت‌گانه، با این استدلال که افلاک در دوران‌اند و آسمان‌ها در سکون، بعید نمی‌داند که هفت آسمان همان افلاک هفت‌گانه باشد، زیرا مقصود از امساک آسمان‌ها و زمین در آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا[۱۰۶] عدم حرکت نیست، بلکه حفظ آنها در مدارهای خودشان است[۱۰۷].

علامه طباطبایی پس از بحث دامنه‌داری، خلاصه برداشت خودش را این گونه بیان می‌کند: از ظاهر این آیات به دست می‌آید که آسمان دنیا از بین این آسمان‌های هفت‌گانه، همین جهان ستارگان و سیارات است. شش آسمان باقی مانده هم همگی آفرینش جسمانی دارند که قرآن چیزی از وصف آنها را نیاورده است و فقط گفته آنها طبقه‌طبقه‌اند. مقصود از این هفت آسمان اجرام بالایی و یا خصوص بعضی از آنها از قبیل خورشید و یا ماه و امثال آنها نیست[۱۰۸]. این تفسیر به طور مشخص تفسیر هفت آسمان به کواکب را رد می‌کند. تفسیر هفت آسمان به کواکب متأثر از هیئت بطلمیوسی است که در فرهنگ اسلامی تا مدت‌ها مورد قبول بود. دانشمندانی که به این هیئت توجه داشتند مقصود از هفت آسمان را فلک ماه، عطارد، زهره، خورشید، مریخ، مشتری و زحل می‌دانستند. اینان به فلک ثوابت و فلک الافلاک نیز باور داشتند و چرخش روزانه همه افلاک را وابسته به چرخش فلک الافلاک می‌دانستند[۱۰۹]. تصریح در آیه ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۱۱۰] به اینکه "آسمان دنیا را با چراغ‌هایی آراستیم" و نیز اینکه خداوند در سوره ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ[۱۱۱] از آرایش آسمان به آرایه‌ها سخن گفته، دلیل روشنی است که ستارگان، منظومه شمسی، کهکشان‌ها و همه آنچه در آسمان دیده می‌شود، مربوط به آسمان دنیاست و این آیات به صراحت نظریه‌های شماری از پیشینیان را که آسمان‌های هفت‌گانه را به کواکب و افلاک تفسیر می‌کردند رد می‌کند. با توجه به این نکته می‌توان گفت آسمان‌ها فضاهای بی‌نهایت گسترده‌ای هستند که در پی هم قرار دارند و تنها خداوند علیم از چگونگی آنها اطلاع دارد. در منقولات از امام رضا(ع) سخن از آسمان چهارم به میان آمده است. محمد بن سنان نقل کرده است که امام رضا(ع) در پاسخ نامه وی درباره علت طواف بیت الله الحرام که امام رضا(ع) فرموده است: در پی پشیمانی فرشتگان از اعتراض به آفرینش انسان، خداوند متعال اراده کرد تا در برابر عرش، خانه‌ای در آسمان چهارم بنیان نهد و نام آن را "صراح" گذاشت. در برابر صراح بیتی در دنیا قرار داد و نام آن را "بیت معمور" نهاد. بعد این خانه را در برابر بیت معمور قرار داد و به آدم(ع) فرمان داد که گرد آن طواف کند[۱۱۲]. در این روایت تعبیر آسمان چهارم آمده است که با توجه به دیگر روایت‌ها نمی‌توان گفت مقصود آسمان قدسی است، بلکه آسمان غیر قدسی مطرح است. نکته‌ای که نمی‌توان آسان از کنار آن گذشت، تعبیر برابری خانه آسمان چهارم با عرش است. ظاهر تعبیر بیانگر این است که عرش الهی جای مخصوصی است و در برابر آسمان‌ها و زمین و امثال آن قرار دارد. هماهنگی این تعبیر با استوای الهی بر عرش که در آیات متعدد ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۱۱۳]؛ ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۱۱۴]؛ ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ «خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲</ref> یاد شده، تا حدودی دشوار است.

در قرآن آسمان به ویژگی‌هایی توصیف شده است از قبیل آنکه مانند سقفی برافراشته است ﴿وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ[۱۱۵]؛ ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ [۱۱۶]؛ ﴿رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا[۱۱۷]، دارای برج‌هاست ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ[۱۱۸]؛ ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ[۱۱۹]؛ ﴿تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا[۱۲۰]، دارای "حبک" است ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ[۱۲۱] - و "حبک" به معنای ستارگان فروزان، استوار و زیبا تفسیر شده است؛ چنان که گذشت در روایتی از امام رضا(ع) برای "حبک" معنایی غیر از این آمده است - برخوردار از باران بسیار ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ[۱۲۲]، آراسته به ستارگان و چراغ‌ها و برج‌ها ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ[۱۲۳]؛ ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ[۱۲۴]؛ ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ [۱۲۵]؛ ﴿وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ [۱۲۶]، بی‌شکاف ﴿أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ[۱۲۷] و با ستون نامرئی ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ[۱۲۸] است.

در روایت حسین بن خالد از امام رضا(ع) مقوله نامرئی بودن ستون آسمان به خوبی تشریح شده است. این توصیف‌ها در بسیاری از روایت‌های دینی هم تکرار شده است که متأثر از تعبیرات قرآنی است. به نظر می‌رسد توصیف قرآن از آسمان به گونه‌ای است که برای مردم آن روز قابل فهم بود؛ مردمی که با توجه به قدرت بینایی چشمشان آسمان را می‌دیدند و می‌توانستند تصویری از آن در ذهن خود داشته باشند. این توصیف در درون خود معنا و مفهومی نیز دارد که می‌تواند برای مردم امروز که با چشم مسلح و ابزار علمی بسیار دقیق درباره آسمان مطالعه می‌کنند سخنی متقن داشته باشد. بدیهی است که برای آیندگان نیز که از ابزارهای قوی‌تری برخوردار خواهند بود مفهومی جدید و متناسب با آن روز خواهد داشت. با این تفسیر، مفاهیم تعابیری چون آسمان، عرش، هفت آسمان، "ماء"، "یوم" و امثال اینها همان چیزی است که از این الفاظ می‌فهمیم. اما زمانی که به مصداق خارجی آنها می‌رسیم تفاوت پیدا می‌کند و تشابه حاصل می‌شود. از این‌رو، مثلاً برای آسمان مصادیق گوناگونی وجود دارد و حتی می‌تواند مصادیق جدیدی پیدا شود. اینکه به طور دقیق گفته شود قرآن و روایت‌های دینی کدام مصداق از مصادیق متعدد آسمان را در نظر دارد مبهم است و داخل در متشابهات می‌گردد.[۱۲۹]..[۱۳۰]

آسمان در دایره المعارف قرآن کریم

مقدمه

برابر عربی آسمان، "سماء" است. ریشه سماء را سُمُوّ، سُمْی و سَمْو به معنای علوّ گفته‌اند.[۱۳۱] مصطفوی، سماء را معرّب شِمَیا در آرامی، سریانی و عبری می‌داند.[۱۳۲] به گفته ابن اثیر [۱۳۳] و راغب،[۱۳۴] سماء مؤنث است و گاهی مذکّر به کار می‌رود؛ امّا جوهری [۱۳۵] آن را هم مؤنث و هم مذکّر می‌داند. در قرآن، افعال و ضمایرِ سماء، جز در آیه ﴿السَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ [۱۳۶] مؤنث آمده.

ابن‌منظور، سماء در مقابل ارض را مؤنث، و سماء به معنای سقف را مذکّر دانسته است. جمع سماء را اَسمیه، سماوات، سُمِیّ و سماء گفته‌اند.[۱۳۷] به نظر راغب [۱۳۸] و مصطفوی،[۱۳۹] سماء برای جمع و مفرد هر دو به کار می‌رود؛ چنان‌که در آیه ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۴۰] برای آن، ضمیر جمع ﴿هُنَّ به کار رفته است؛ البتّه برخی آن را مفرد دانسته و گفته‌اند: ضمیر هُنّ در این آیه به مناسبت ﴿سَبْعَ سَمَاوَاتٍ جمع آمده [۱۴۱] و جهت آن‌که سماء، به صورت مذکّر و مؤنث، جمع و مفرد به کار می‌رود، اسم جنس بودن آن است.[۱۴۲] سماء به معنای چیزی بالای چیز دیگر و محیط بر آن است [۱۴۳] و این معنا، در همه مواردِ به کار رفته، جاری است؛ از این رو به باران،[۱۴۴] گیاه (زیرا از باران که سماء است می‌روید یا چون از زمین بلندتر است)،[۱۴۵] سقف خانه و پشت اسب نیز سماء می‌گویند.[۱۴۶][۱۴۷]

مقصود از سماء

کلمه سماء در قرآن، ۱۲۰ بار مفرد، ۱۹۰ بار جمع [۱۴۸] و ۱۰۰ مرتبه تنها آمده و غیر از آن، با ارض به کار رفته که ۱۷۳ بار بر ارض مقدّم و ۷ مرتبه مؤخّر و بر موارد ذیل اطلاق شده است:

  1. اجرام و فضای بالا: ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا [۱۴۹]، ﴿جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا[۱۵۰] این مورد، بیش‌ترین کاربرد را دارد.
  2. قشر متراکم اطراف زمین (جوّ): ﴿وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ[۱۵۱].[۱۵۲]
  3. سقف و آسمانه خانه: ﴿فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ [۱۵۳].[۱۵۴]
  4. عالم ملکوت و مقام قرب الهی: ﴿أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ[۱۵۵].
  5. گنبد کبود که انسان بالای سر خود مشاهده می‌کند: ﴿وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ [۱۵۶].[۱۵۷]

برخی معتقدند: سماء به معنای باران ﴿ِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا[۱۵۸].[۱۵۹] و ابر ﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ[۱۶۰].[۱۶۱] نیز به کار رفته است. روشن است که همه این موارد، در معنای علوّ (مکانی یا رتبی) مشترکند.[۱۶۲]آسمان، گاهی مادّی و گاهی معنوی (ملکوت) است؛ امّا به دلیل قطعی نبودن یکی از آن دو در هر آیه، ما نیز چون بیش‌تر مفسّران در مقام انتخاب نیستیم؛ بلکه به مباحث مطلق آسمان می‌پردازیم.

در قرآن‌کریم گویا هرگاه آسمان‌ها و زمین و موجودات میان آن دو مقصود بوده، چنین آمده: ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ[۱۶۳] و اگر مجموع آسمان‌ها و زمین از حیث خودشان، نه موجودات در آنها منظور بوده، این‌گونه آمده است: ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ[۱۶۴] و اگر ذوی‌العقول در آن دو منظور بوده، با اسم موصول "مَن" همراه شده: ﴿أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ[۱۶۵] و هرگاه مطلق آسمان در برابر زمین اراده شده، هردو به صورت مفرد آمده‌اند: ﴿فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ[۱۶۶].[۱۶۷] افزون بر "سماء" واژه‌های ﴿سَبْعًا شِدَادًا[۱۶۸]، ﴿سَبْعَ طَرَائِقَ [۱۶۹] که مقصود از آن، آسمان‌های هفت‌گانه است [۱۷۰] و ﴿وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ[۱۷۱] به معنای آسمانند.

در قرآن، روایات و فرهنگ اسلامی، آسمان دارای جای‌گاه بلند و پراهمّیّتی است و در روایات و اشعار، اشیا و امور ارزش‌مند به آن تشبیه شده است. نظام‌شگفت‌انگیزآسمان که هر جزء آن آیتی از آیات الهی‌است، با گذشت میلیون‌هاسال‌بدون کم‌ترین انحراف ودگرگونی‌ادامه داردوبا پیشرفت علم، هر روز پرده از این نظام شگفت‌آور کنار رفته، اسرار آن آشکار می‌شود و خداوند در آیاتی چند به آسمان سوگند یاد می‌کند ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ[۱۷۲] که این سوگند به سبب شرف و نورانیّت آن است.[۱۷۳] آسمان معنوی جای‌گاه و معبد فرشتگان، محل صدور احکام و اوامر الهی و الواح و مقدّرات است و نامه‌های اعمال به آنجا می‌رود.[۱۷۴].[۱۷۵]

آفرینش آسمان

براساس آیاتِ ‌قرآن، چهار مرحله بر آفرینش آسمان‌ها گذشته است:

  1. مرحله‌ای که در فضای خالی جهان [۱۷۶] هیچ چیز وجود نداشت، جز مایعی که قرآن از آن به "ماء" تعبیر کرده، و عرش آفرینش خدا بر آن بوده است: ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ [۱۷۷] از آیه پیش گفته، به اجمال (به کمک دانش کیهان‌شناسی) می‌توان فهمید که آسمان و زمین، پیش از مرحله دخان که در آیه ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[۱۷۸] آمده، "ماء" و به صورت گازهای بسیار فشرده بوده که شکل موادّ مذاب را داشته است.[۱۷۹]. دانشمندان نیز مادّه نخستین آفرینش جهان مادّی را که قرآن از آن به ماء تعبیر کرده، موادّ مذاب دارای حرارت بسیار و فوق العاده می‌دانند، نه آب معمولی که ترکیب "O۲H" دارد؛ زیرا آب، در حرارت بیش از صد درجه، به طور کلّی به بخار تبدیل می‌شود. افزون بر آن، آب در حالت غلیان، آتش و زبانه تولید نمی‌کند؛ چه رسد به اینکه دود (دخان) ایجاد کند.[۱۸۰] برخی برآنند که پیدایش و تکامل جهان، از فضایی مملو از مادّه‌ای بسیار گرم آغاز شده و تحت تأثیر فشار شگرف آن، گسترش یافته و در این مدّت، انبساط جهان و درجه حرارت مادّه به کندی در حال تنزّل است، و در مرحله معیّنی از این گسترش، گازِ پیوسته، بریدگی یافته و به پاره ابرهای منظم گِردی که همان ستارگان است، مبدل گشته است.[۱۸۱] این حقیقت را می‌توان از روایات امامان(ع) نیز استفاده کرد. امام باقر(ع) درباره آغاز آفرینش می‌گوید: همه چیز آب بود و عرش الهی بر آن قرار داشت؛ سپس خداوند، اشتعال و انفجاری در آب پدید آورد و پس از آن، شعله و زبانه‌اش را خاموش کرد و در پی آن، گازی پدید آمد که مادّه آفرینش آسمان‌ها شد.[۱۸۲] حضرت، در روایتی دیگر، مادّه نخستین آفرینش را "ماء" و ویژگی آن را سابقه و نَسَب نداشتن دانسته است[۱۸۳] و از آن به دست می‌آید که "ماء" آب معمولیِ دارای سابقه و ترکیب نبوده است.[۱۸۴] برخی نیز معتقدند "ماء" در این روایت، استعاره از عقل یا نور است که نخستین آفریده خدا به شمار می‌رود؛ بنابراین منظور از آن آب جسمانی نیست.[۱۸۵]
  2. مرحله دخانی: این دوره، پس از دوره موادِّ مذابِ یک‌نواخت است. قرآن، پس از بیان آفرینش زمین، به دوره دخانِ آسمان تصریح می‌کند: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[۱۸۶] لغویان، دخان را به دود معنا کرده‌اند. راغب، دخان را چیزی می‌داند که به همراه زبانه آتش متصاعد می‌شود.[۱۸۷] چگونگی پیدایش دخان، در روایت پیشین از امام باقر(ع) آمده است. به نظر بیش‌تر کیهان‌شناسان نیز فرضیه انفجار بزرگ (Bigbang) در مادّه نخستین آفرینش، به حقیقت پیوسته.[۱۸۸] درباره شکل و ترکیب دخان باید گفت: همان‌گونه که مقصود از ماء، آب معمولی نیست، دخان نیز نباید دود ساده و معمولی باشد. "ژرژگاموف" می‌نویسد: ادلّه نجومی، ما را به این حقیقت رهنمون می‌سازد که این ستارگان بی‌شمار آسمان، آغازی دارند و تمام آنها از گازهای بسیار داغ پدید آمده‌اند.[۱۸۹] "بوکای" در ذیل آیه پیشین، واژه دخان را چنین ترجمه کرده است: بنیانی گازیِ ساخته شده که در آن، بخشچه‌های ریزی به حالت کمابیش پایدار معلّقند و ممکن است دارای حالت جامد یا مایع و درجه گرمای بالا باشد.[۱۹۰] در روایات امامان(ع) از این مرحله، گاهی به بخار «خَلَقْتُ اَلسَّمَوَاتِ ... مِنْ بُخَارِ اَلْمَاءِ»[۱۹۱] و گاهی به دخان: « ثُمَّ أَمَرَ اَلنَّارَ فَخَمَدَتْ فَارْتَفَعَ مِنْ خُمُودِهَا دُخَانٌ فَخَلَقَ اَللَّهُ اَلسَّمَاوَاتِ مِنْ ذَلِكَ اَلدُّخَانِ »[۱۹۲] تعبیر شده است.
  3. مرحله شکل گرفتن هفت‌ آسمان که پس از دخان بودن پدید آمده: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[۱۹۳]، ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۱۹۴] چنان‌که در روایت امام باقر(ع) به این دوره نیز اشاره شده است.[۱۹۵]
  4. مرحله رتق و فتق آسمان‌ها: قرآن، به رتق آسمان‌ها و زمین در ابتدای آفرینش، سپس فتق آنها تصریح کرده است؛ ﴿أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ[۱۹۶] در این که رتق و فتق آسمان‌ها و زمین چیست، آرای گوناگونی بر اساس شواهدی از آیات و روایات یا داده‌های علمی، گفته شده است:
    1. رتق، به هم پیوستگی آسمان‌ها با زمین در آغاز آفرینش است. به نظر دانشمندان، جهان ابتدا به صورت توده بزرگی از بخار سوزان بود که ‌بر اثر انفجارهای درونی و حرکت، آرام آرام تجزیه شد و کواکب و ستاره‌ها، از جمله منظومه شمسی و کره زمین پدید آمد.[۱۹۷]
    2. آسمان‌ها طبقه‌های به هم پیوسته بودند و خداوند آنها را فتق (جدا) کرد و به شکل هفت آسمان پدید آورد، زمین نیز چنین است.[۱۹۸] امام علی(ع) در داستان آغاز آفرینش، به این موضوع تصریح می‌کند: خداوند، آسمان را به طبقه‌ها تبدیل کرد و طبقه‌ها را از هم گشود و آن را هفت آسمان ساخت؛ پس از آن‌که به یک‌دیگر بسته و به فرمان او، چنگ در یک‌دیگر نهاده بودند.[۱۹۹]
    3. آسمان‌ها رتق بودند؛ یعنی محکم بودند و خلل و فُرَجی در آنها نبود و خداوند، آنها را با باران گشود و این معنایِ ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ[۲۰۰] است. زمین نیز رتق و محکم بود و آمادگی رویش گیاهان را نداشت و خداوند آن را فتق کرد و برای روییدن گیاهان آماده ساخت: ﴿وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ[۲۰۱][۲۰۲]. امام صادق(ع) در تفسیر رتق و فتق در آیه ﴿أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ[۲۰۳] می‌گوید: آسمان به رنگ آب سبز، و زمین خشک و به رنگ آب زلال، و هر دو "مرتوق" بودند و در نداشتند. زمین، دارای در (منفذی) که محل رویش گیاهان است، نبود و آسمان بر زمین نمی‌بارید تا از آن گیاه بروید؛ پس خداوند، آسمان را با باران و زمین را با رویش گیاهان گشود.[۲۰۴]
    4. آسمان‌ها و زمین، رتق یعنی تاریک بودند و موجودات آنها دیده نمی‌شدند. خداوند آنها را با اجرام نورانی، فتق (روشن) کرد.[۲۰۵]
    5. آسمان‌ها و زمین "رتق" بودند؛ یعنی موجود نبودند و با فتق، وجود یافتند.[۲۰۶] فخررازی تفسیر اوّل، دوم و سوم را به ترتیب راجح دانسته و سوم را به بیش‌تر مفسّران نسبت داده است.[۲۰۷] الفرقان، میان آرای پیشین چنین جمع کرده: "رتقاً" که به صورت مصدر و مفرد آمده، دلیل بر آن است که آن دو، در آغاز یکی بودند و زمین و آسمانی وجود نداشت؛ بلکه هر دو، مادّه واحد نخستین بودند که از آن به "ماء" تعبیر می‌شود و در این مادّه، به هم پیوسته بودند؛ سپس ماء، فتق، و به دخانِ سماء و زَبَدِ ارض تقسیم شد. در آیه ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[۲۰۸]، ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۲۰۹] رتق و فتق دوم بیان شده. پس دخانِ آسمان، اصلِ دوم آسمان‌ها است که از "ماء"، فتق (جدا) سپس به هفت آسمان فتق شد؛ چنان‌که زَبَد ارض، برای ارضین سبع، اصل بود و فتق شد؛ سپس فتق سوم صورت گرفت و زمین با رویش گیاهان و آسمان با نزول باران فتق شد: ﴿وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ وَالأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ [۲۱۰].[۲۱۱] علامه طباطبایی، جدا شدن ترکیبات زمینی و هوایی را از یک‌دیگر، از جمله گیاهان از زمین، حیوان از حیوان و انسان از انسان، و پدید آمدن ترکیبات و ویژگی‌های تازه را رتق و فتق در جهان مادّی می‌داند که در آسمان‌ها و زمین و کواکب نیز جاری است و تکرار آن در این جهان، دلیل بر آن است که روزی همه آنها، رتق (به هم پیوسته) بودند. وی یافته‌های علمی را نیز مؤیّد این نظر دانسته؛ زیرا اجرامی که در دید ما هستند، از عناصر مشترک معیّنی تشکیل شده‌اند و هر کدام عمری محدود دارند.[۲۱۲]
    6. مقصود از "رتق"، وحدت حقیقت وجود واحد بسیط، و مقصود از "فتق"، تفصیل آن به صورت آسمان، زمین، عقل، نفس و... است.[۲۱۳] طبق این قول، رتق و فتق طولی خواهند بود و بر این اساس تحقّق مرحله فتق مستلزم از بین رفتن مرحله رتق نیست؛ چنان‌که خود این قول نیز در طول اقوال پیشین بوده و با هر یک از آنها قابل جمع است.

تورات نیز درباره آغاز آفرینش آسمان‌ها عباراتی دارد که رتق و فتق آسمان‌ها به اجمال از آن برداشت می‌شود: و خداوند گفت: فلکی باشد در میان آب‌ها و آب‌ها را از آب‌ها جدا کند و خدا فلک را بساخت و آب‌های زیر فلک را از آب‌های بالای فلک جدا کرد و چنین شد.[۲۱۴] نویسنده التمهید بر آن است که در سفر پیدایش تورات این عبارت بوده: خداوند، جوهری را آفرید؛ آن‌گاه با دیده هیبت به آن نگریست و ماء شد و آسمان‌ها و زمین را از آن آفرید و میانشان جدایی افکند؛ ولی این عبارت از تورات حذف شده است[۲۱۵].[۲۱۶]

ترتیب آفرینش آسمان‌ها و زمین

از ظاهر برخی آیات استفاده می‌شود که آفرینش آسمان پس از زمین بوده است: ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۲۱۷] و نیز ﴿قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ [۲۱۸]، طبق ظاهر این آیات، خداوند پس از آفرینشزمین و موجودات آن، قصد آفرینش آسمان‌ها را نموده و آنها را آفرید؛ زیرا قصد آفرینش آسمان‌ها با ﴿ثُمَّ که بیان‌گر ترتیب است، بر آفرینش موجودات زمین عطف شده.[۲۱۹] در دو آیه، آفرینش آسمان پیش از زمین ‌دانسته ‌شده‌ است: ﴿أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا[۲۲۰]، ﴿وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا[۲۲۱] بیان مفسّران درباره ترتیب آفرینش آسمان و زمین به سبب اختلاف در ظاهر این دو دسته آیات ـ در صورتی که گسترانیدن زمین (دحوالأرض) با آفرینش آن یکی بوده باشد ـ چهار گونه است که در برخی از آنها صرفا به اظهار نظر بسنده شده و در برخی دیگر، جمع بین آیات نیز ذکر شده است:

  1. بیش‌تر مفسّران برآنند که آسمان، پیش از زمین آفریده شده؛ زیرا در آیه ﴿وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا[۲۲۲] پس از بیان آفرینش آسمان، گسترانیدن زمین را بیان می‌کند. و در آیه ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[۲۲۳] از ظاهر کلمه ﴿ثُمَّ به دست می‌آید که خداوند، آسمان‌ها را پس از زمین آفریده؛ ولی این ترتیب و تأخّر در بیان است، نه در آفرینش و واقع.[۲۲۴] علامه طباطبایی گسترش زمین (دَحوُالأرض) را که در آیات ﴿وَالأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ [۲۲۵] پس از آسمان آمده، از آفرینش آن به همان شکل کروی جدا نمی‌داند و بر آن است که خلقت و گسترش زمین یکی بوده و پس از آفرینش آسمان اتّفاق افتاده است. افزون بر این، در این آیات، پس از بیان گستردن زمین، به اخراج آب و چراگاه و ریشه‌دار کردن کوه‌ها اشاره شده و این همان چیزی است که در آیات ﴿قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۲۲۶]، ﴿وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ[۲۲۷] آمده است. در این آیات، قرار دادن کوه‌ها در زمین و برکت دادن به آن و تقدیر ارزاق که این امور یک مرحله دیگر است، با آفرینش زمین یک‌جا آمده و آفرینش آسمان را با ﴿ثُمَّ بدان عطف کرده‌است؛ بنابراین، ﴿ثُمَّ به معنای‌ بَعدیت زمانی نیست؛ بلکه بَعدیّت در ذکر و خبر است و ظهور ﴿بَعْدِ ذَلِكَ در تأخّر زمانی‌ در آیات سوره نازعات که خلقت زمین را پس از آسمان‌ها می‌داند، از ظهور ﴿ثُمَّ روشن‌تر و قوی‌تر است که آفرینش آسمان را پس از زمین می‌داند.[۲۲۸]
  2. دسته‌ای دیگر از جمله مجاهد، حسن بصری و ابن‌عبّاس با استدلال به آیه ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۲۲۹] و ﴿قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۲۳۰]، ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[۲۳۱] آفرینش آسمان را پس از زمین می‌دانند.[۲۳۲]
  3. برخی، تعارض میان آیه سوره فصلت و آیات سوره نازعات را این گونه برطرف می‌کنند: آسمان‌ها پس از مرحله "دخان" دو بنا داشته‌اند: بنای اوّل، همان است که در این آیات آمده: ﴿رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا [۲۳۳] و بنای دوم، هفت‌گانه کردن آن بوده؛ پس آیات سوره نازعات، بنای اوّل را بیان می‌کند؛ زیرا هفت‌گانه کردن در آنها نیامده و آیات سوره فصلت، هر دو بنا را بیان می‌کند: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْ[۲۳۴]. و گسترش زمین (دَحوالأرض) و اخراج آب و چراگاه و ارساء کوه‌ها در زمین، در فاصله دو بنای آسمان صورت گرفته است.[۲۳۵]
  4. گروهی از مفسّران از جمله طبرسی، میان دو دسته آیات مزبور چنین جمع کرده‌اند: خداوند جِرم زمین را پیش از آسمان خلق کرد؛ ولی آن را گسترش نداد؛ سپس آسمان را آفرید و پس از آن زمین را گسترانید: ﴿وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا[۲۳۶].[۲۳۷] بوکای، با بررسی آیات به این نتیجه می‌رسد که قرآن، ترتیبی را در آفرینش آسمان و زمین بیان نکرده و کاربرد واژه‌های "واو" "ثمّ" و "بعد" هنگام بیان آفرینش آسمان و زمین، فقط برای ارتباط کلام و جمله‌ها است.[۲۳۸][۲۳۹]

مدت آفرینش آسمان ها

در هفت آیه، مدّت آفرینش آسمان‌ها و زمین و آن‌چه در آنها قرار دارد (جهان آفرینش مادّی) شش روز بیان شده است: ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ[۲۴۰] و در یک آیه، مدّت آفرینش آسمان‌ها، دو روز بیان شده: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[۲۴۱]، ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۲۴۲] بیش‌تر مفسّران برآنند که مقصود از یوم در آیه، روز معمولی نیست؛ زیرا روز معمولی با حرکت وضعی زمین به دور خود و تابش نور خورشید بر آن پدید می‌آید؛ حال آن‌که پیش از آفرینش زمین و خورشید، روز و شبی نبود؛[۲۴۳] بنابراین، روز به معنای مرحله‌ای از وجود آفرینش است؛ یعنی خداوند، آسمان‌ها و زمین (مجموعه آفرینش) را در شش دوره، و آسمان‌ها را در دو دوره آن آفرید.

اطلاق "یوم" بر مرحله‌ای که در آن حادثه‌ای رخ داده، بسیار به کار رفته؛ از جمله در آیه ﴿وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ[۲۴۴] و ﴿فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ[۲۴۵].[۲۴۶]

رشید رضا "یوم" را به معنای مرحله دانسته، می‌گوید: یعنی در شش زمان (مرحله) که در هر مرحله یک شکل آفرینش کامل شده؛ گرچه ممکن است مدّت آن هزاران سال از روزهای زمین باشد.[۲۴۷] کیهان شناسان به مراحل شش‌گانه اشاره‌ای نمی‌کنند؛ امّا به این موضوع که هر مرحله از پیدایش آفرینش، دوره‌ای طولانی بوده، اذعان دارند؛[۲۴۸] از این رو احتمال این که مقصود، همین شش روز هفته باشد که از یک‌شنبه آغاز و به جمعه ختم شده، از دلیل استواری برخوردار نیست؛ هم‌چنین نظر مجاهد که جمعه را به این نام خوانده است؛ زیرا همه موجودات در آفرینش، در آن روز برای خدا جمع شدند[۲۴۹]. صدرالمتألهین، یوم را روزهای ربوبی می‌داند که هر روز آن هزار سالِ دنیا است[۲۵۰].[۲۵۱]

عظمت آفرینش آسمان‌ها

درچند آیه، بر عظمت‌ و شگفتی آفرینش آسمان‌ها تصریح شده، و آن را از آفرینش انسان (باتمام پیچیدگی آن) دشوارتر و مهم‌تر دانسته است: ﴿لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۲۵۲]، ﴿ أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا[۲۵۳] چنان که در روایتی، زمین و موجودات آن در برابر آسمان اوّل به حلقه‌ای در بیابان تشبیه شده است. [۲۵۴] بشر تاکنون درباره بزرگی، گستردگی و پیچیدگی آسمان‌ها و کرات، بسیار تحقیق و تفحّص کرده و کتاب‌های فراوانی نوشته؛ ولی یافته‌ها و دانسته‌های او در مقایسه با نادانسته‌هایش اندک است. در این‌باره می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: آفرینش آغازین آسمان‌ها، وسعت و گسترش آنها که آسمان دنیا (همه ثوابت و سیّارات که ما می‌بینیم) یکی از آنها است و شمار ستارگان که با چشم عادی، هفت‌هزار و با تلسکوپ قوی، دو هزار میلیون و پس از کشف کهکشان‌ها ده‌ هزار میلیارد گفته شده است،[۲۵۵] فاصله آنان با یک‌دیگر که سال نوری مقیاس اندازه‌گیری آن است، وزن و حجم هر یک و وجود نیروی جاذبه که هر کدام را در مدار معیّنی نگه داشته و نظم دقیق در حرکت آنها.[۲۵۶]

تداوم ثبوت آسمان‌ها به امر خداوند

قیام آسمان‌ها به امر خداوند از آیات الهی است: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ[۲۵۷] مقصود از قیام آسمان و زمین به امر خداوند، ثبوت آن دو بر حالاتی چون حرکت و سکون و تغییر و ثبات است. [۲۵۸] تعبیر به امر در این آیه، به نهایت قدرت پروردگار اشاره دارد که برای ادامه حیات و نظم این جهان پهناور، فقط یک فرمان او کافی است [۲۵۹].[۲۶۰]

حقانیت آفرینش آسمان‌ها

در آیات فراوانی از حقانیّتِ خلقت آسمان‌ها یاد شده: ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ[۲۶۱] راغب برای واژه "حق" کاربردهای گوناگونی از جمله هدف‌داری و حکیمانه بودن را گفته است. [۲۶۲]

در برخی آیات به بازیچه نبودن آفرینش آسمان‌ها: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ[۲۶۳] و باطل نبودن آن تصریح شده است: ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ[۲۶۴] منظور از باطل نبودن آن است که از روی مصلحت و غایتِ درست، پدید آمده‌اند.[۲۶۵] غایت آسمان‌ها مانند همه موجودات دیگر، بازگشت آنها به سوی خدا است[۲۶۶].[۲۶۷]

آسمان‌ها مخلوق، ملک و میراث خداوند

قرآن با تعبیرهای گوناگون خداوند را آفریدگار آسمان دانسته؛ چون:

  1. ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [۲۶۸] کلمه ﴿بَدِيعُ به معنای "مبدع"، و مبدع از إبداع، به معنای ساختن و ایجاد چیزی است بدون آنکه نمونه قبلی داشته باشد[۲۶۹] و در اصطلاح، آفرینش بدون وساطت مادّه، ابزار و زمان و مرتبه‌ای بالاتر از تکوین (آفرینش با وساطت مادّه) و احداث (آفرینش با وساطت زمان) است.[۲۷۰]
  2. ﴿وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ [۲۷۱] کلمه "خلق" به معنای تقدیر و اندازه‌گیری است[۲۷۲] و از آن جهت که آفرینش آسمان‌ها توأم با تقدیر و اندازه‌گیری بوده، کلمه "خلق" به کار رفته است.
  3. ﴿فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [۲۷۳] کلمه "فطرت" به معنای آفریدن، برای طبیعت و شکلی که آماده کاری باشد، به کار می‌رود.[۲۷۴]
  4. ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ [۲۷۵] کلمه "قضی" به معنای پایان و به نهایت کمال رساندن است[۲۷۶].
  5. ﴿وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ[۲۷۷] به گفته قتاده، مقصود آیه این است که ما آسمان را آفریدیم و با بهترین نظام برافراشتیم.[۲۷۸] این تعبیرهای گوناگون، گرچه در اصلِ معنای ایجاد مشترکند، هریک افزون بر معنای اصلی، دارای بار معرفتی خاصّی نیز هست. از آن جهت که خداوند آفریدگار آسمان‌ها، به شمار می‌رود مالکیّت تام بر آسمان‌ها نیز فقط از آن او است[۲۷۹]

و در آیات فراوانی چون: ﴿وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [۲۸۰] و ﴿إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [۲۸۱] به این مطلب تصریح شده است که مالکیّت آسمان‌ها به خداوند اختصاص دارد. خداوند افزون بر آن‌ که خالق و مالک آسمان‌ها است، وارث آنها نیز شمرده می‌شود: ﴿ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۲۸۲] اضافه ﴿مِيرَاثُ به ﴿السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ در این آیه، بیانیّه است؛ یعنی آسمان‌ها و زمین با آن‌چه در آنها قرار دارد، میراث خداوند است. گویا مقصود از میراث بودن آسمان‌ها و زمین این است: تمام انسان‌هایی که در دنیا بر اموالی مالکیّت اعتباری دارند، سرانجام فانی شده، آن اموال را از دست می‌دهند و فقط خداوند که مالک حقیقی آن اموال بوده و آنها را به انسان‌ها عطا کرده است، مالک آنها باقی خواهد ماند؛ چنان‌که ظاهر آیات قیامت مانند آیه ﴿كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ[۲۸۳] بر آن دلالت دارند[۲۸۴].[۲۸۵]

شمار آسمان‌ها

در آیات بسیاری با تعبیر سماوات، بر تعدّد آسمان‌ها و با واژه‌های ﴿سَبْعَ سَمَاوَاتٍ، ﴿سَبْعَ طَرَائِقَ و ﴿سَبْعًا شِدَادًا به هفت‌گانه بودن آنها تصریح شده است. برخی، عدد هفت در این آیات را کنایه از تعدادِ نامعیّن و تعداد آسمان‌ها را به شمار ستارگان می‌دانند.[۲۸۶] طنطاوی، با ذکر اجمالی از سیر تطوّر آرا درباره هفت آسمان، و افلاک سبعه و ورود این نظریّات به حوزه اندیشه اسلامی می‌گوید: دانشمندان مسلمان برآنند که واژه ﴿سَبْعَ حصر را نمی‌رساند؛ زیرا عدد، مفهوم مخالف ندارد و نفی ما عدا نمی‌کند. وی، مقصود از هفت آسمان را منظومه شمسی می‌داند که برای بشر کشف شده و شاید سیّارات دیگری وجود داشته باشند که به دور خورشید می‌چرخند و تاکنون کشف نشده‌اند؛[۲۸۷] ولی بیش‌تر مفسّران برآنند که عدد هفت، حقیقی است نه کنایی؛ زیرا اگر کنایی بود، نُه بار در آیات گوناگون تکرار نمی‌شد؛[۲۸۸] البته بشر تاکنون نتوانسته نظر نهایی و دقیقی را درباره هفت آسمان و طبقات آن ارائه دهد. ملاّصدرا، شمار آسمان‌ها را براساس قرآن، بیش از هفت عدد نمی‌داند و بر آن است که روش رصد و حسّ در فهم امور آسمانی ناقص است و هیچ‌کس جز پدید آورنده‌اش بر آن احاطه ندارد؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید: ﴿مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا[۲۸۹] بنابراین باید به ظاهر قرآن بسنده کرد که فقط بر وجود هفت آسمان و دو جسم عظیم به نام عرش و کرسی دلالت دارد.[۲۹۰]

منجّمان قدیم، گمان می‌کردند که زمین مرکز عالم است و حالت سکون دارد و پدیده‌ها و افلاک دیگر، در حال گردش به دور آن هستند. به نظر شیخ بهایی، و پیش از او بوعلی سینا که در این زمینه از فلسفه یونان، یعنی هیأت بطلمیوس (بطلیموس) متأثّر بودند،[۲۹۱] جهان از سیزده کره به هم پیوسته تشکیل شده؛ نُه فلک عِلوی و چهار عنصر سِفلی که پایین‌تر از همه، زمین است و در وسط عالم قرار دارد؛ سپس کره آب که بر زمین احاطه تام ندارد. سوم کره هوا، چهارم کره ناری، سپس افلاک نُه گانه، به ترتیب فلک قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری، زحل، فلک ثوابت و فلک اطلس یا فلک الافلاک که چرخش روزانه همه افلاک به چرخش فلک‌الافلاک بسته است. همو، با بیان اینکه مقصود از "سبع سماوات" در قرآن، افلاک منظومه شمسی است، دو فلک ثوابت و اطلس را همان کرسی و عرش در اصطلاح شرع می‌داند؛[۲۹۲] ولی محی‌الدین، افزون به سیزده فلک، عرش و کرسی را نیز دو فلک دیگر دانسته.[۲۹۳] هبه‌الدین شهرستانی، با ردّ نظریّه قدما که اساس آن، هیأت بطلمیوس است، می‌گوید: منظور از ارضین سبع (زمین‌های هفت‌گانه) ـ چنان‌که در دعاها آمده ـ هفت کره اطراف خورشید، یعنی زمین، زهره، عطارد، مریخ، مشتری، زحل و اورانوس هستند، و آسمان‌های هفت‌گانه، هوا یا بخارهایی‌اند که هر یک از این کرات را احاطه کرده‌اند؛ پس هفت آسمان بر هفت زمین محیط است.[۲۹۴] برخی، آسمان‌ها را از نظر عنصرهای تشکیل دهنده آن، به هفت قسمت تقسیم کرده [۲۹۵] و برخی اسم خاصّی را برای هر کدام از آسمان‌های هفتگانه ذکر کرده‌اند.[۲۹۶] آنان برای نظر خود دلیلی بیان نکرده‌اند. برخی نیز با تقسیم عناصر موجود در جهان آفرینش و تعبیر عوالم از آنها، آسمان‌های هفت‌گانه را به این عوالم تفسیر و ترتیب آنها را چنین ذکر کرده‌اند: عالم جماد، نبات، حیوان، انسان، آسمان‌های محسوس مادّی، موجودات برزخی، ملکوت و عالم عقل و جبروت.[۲۹۷] در هر حال، مهم، ملاحظه تعابیر قرآن است که نُه بار به آسمان‌های هفت‌گانه تصریح کرده و در دعاها نیز "هفت آسمان" فراوان آمده است و نمی‌توان به سادگی از کنار آنها گذشت؛ بنابراین باید گفت: آسمان‌ها، فضای گسترده‌ای هستند که یکی پشت دیگری، در فضای بی‌پایان قرار دارد و همه ستارگان و مجموعه‌های شمسی و کهکشان‌های مشهود، در متن نخستین و نزدیک‌ترین آسمان (سماء دنیا) جای گرفته‌اند؛ چنان‌که در آیه ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۲۹۸] آمده است.[۲۹۹] با توجّه به این آیه و آیه ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ[۳۰۰] آشکار می‌شود که اجرام آسمانیِ قابل مشاهده، در آسمان اوّل جای دارند؛ پس باید شش آسمان دیگر وجود داشته باشد که در دسترس بشر نیست.[۳۰۱] در قرآن از این شش آسمان، وصفی به میان نیامده، جز آنکه به صورت طبقاتی پشت سر هم قرار دارند.[۳۰۲] آیه ﴿أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا[۳۰۳] نیز قرار گرفتن هفت آسمان روی هم را تأیید می‌کند. برخی، رؤیت در آیه را به معنای علم دانسته و برآنند که ذکر هفت آسمان در کلام نوح به صورت نشانه توحید، دلیل آن است که مردم آن زمان از هفت آسمان آگاه بودند و انبیای گذشته نیز از آن یاد کرده‌اند.[۳۰۴] علامه طباطبایی بر آن است که از مجموع آیات مربوط به آفرینش آسمان‌ها در قرآن، چهار مطلب درباره آسمان‌های هفت‌گانه به دست می‌آید:

  1. از ظاهر (نَه صریح) آیات فهمیده می‌شود که آسمان دنیا از این هفت آسمان، جهان ثوابت و سیّارات است که بالای سر ما قرار دارند.
  2. همه‌آسمان‌های‌هفت‌گانه، مخلوقات جسمانی، و هفت طبقه بر روی هم هستند و نزدیک‌ترین آنها به ما، جهان ثوابت و سیارات (آسمان دنیا) است.
  3. مقصود ازسماوات سبع، اجرام آسمانی یا خصوص بعضی از آنها، مانند خورشید و ماه نیست.
  4. مواردی از آیات و روایات که به جای‌گاه ملائکه بودن آسمان‌ها یا اینکه آسمان درهایی دارد که به روی کافران باز نمی‌شود و اینکه اشیا و روزی‌ها از آنجا نازل می‌شوند و مانند این امور اشاره دارد، کاشف از آن است که این اموربه‌آسمان‌های هفت‌گانه، نوعی‌ تعلّق دارند که مانند تعلّق اجسام به جای‌گاه جسمانیشان نیست؛ زیرا امور یاد شده همگی غیر جسمانی هستند؛ پس روشن می‌شود برای فرشتگان، عوالم هفت‌گانه ملکوتیه‌ای وجود دارد که آنها جسمانی نیستند. این عوالم در آیات و روایات، آسمان‌های هفت‌گانه نامیده شده و خواص و آثار آنها به‌ظاهر آسمان‌های جسمانی نسبت داده شده است تا فهم مخاطبان معمول به آن برسد[۳۰۵][۳۰۶]

گسترش آسمان‌ها

در صورتی که عبارت ﴿وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ در آیه ﴿وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ[۳۰۷] جمله مستأنفه باشد، به گسترش آسمان‌ها اشاره دارد. در اینکه مقصود از توسعه آسمان‌ها چیست، آرای گوناگونی بیان شده است. از ابن‌عبّاس نقل شده که یعنی ما توانایی آفرینش پدیده‌ای بزرگ‌تر از آسمان‌ها یا توسعه در آفرینش را داریم.[۳۰۸] به نظر برخی، خداوند در این آیه، عظمت آفرینش آنها را گوشزد کرده؛ یعنی آسمان به قدری بزرگ است که زمین و فضای اطراف آن در برابرش، چون حلقه‌ای در کویر است؛[۳۰۹] امّا این تفسیرها با صریح آیه ناسازگار است؛ زیرا کلمه ﴿لَمُوسِعُونَ بر فعلیّت و ادامه توسعه دلالت دارد و نه صِرف مقدور بودنش برای خداوند؛[۳۱۰] ازاین‌رو برخی مفسّرانِ متأخّر، آیه را با توجّه به کشفیّات کیهان‌شناسی تفسیر کرده و گفته‌اند: به نظر دانشمندان، همه جهان در آغاز، یک قطعه بوده است؛ سپس انفجاری رخ داده و کرات و کهکشان‌ها پدید آمده‌اند و همواره در حال دورشدن از مرکز اصلی خود هستند و این تغییر، تحوّل و تکامل، میلیون‌ها سال طول کشیده است و هم اکنون نیز ادامه دارد.[۳۱۱] برخی نیز این نظر را یکی از احتمال‌ها، در تفسیر آیه مذکور دانسته‌اند.[۳۱۲] آنیشتاین، سلیفر و هوبل از جمله کسانی‌اند که بر گسترش دائم آفرینش و کهکشان‌ها تأکید دارند.[۳۱۳] هوبل می‌گوید: تمام سحابی‌ها جز پنج یا شش‌تای آنها که به ما نزدیک‌ترند، از ما دور می‌شوند و سرعت آنها متناسب با فاصله زمین است؛ یعنی ستاره‌ای که یک میلیون سال نوری فاصله دارد، در هر ثانیه ۲۵ کیلومتر از زمین دور می‌شود و آنکه دو میلیون سال نوری فاصله دارد، سرعتش دو برابر اوّلی است؛[۳۱۴] بنابراین، آیه در صدد بیان ادامه گسترش آسمان‌هااست؛ چنان‌ که ‌آیات ﴿ أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا [۳۱۵] به برافراشتن سقف آسمان (وسعت آفرینش) تصریح دارد. و به سبب توسعه آسمان‌ها، با وجود ستارگان نورافشان؛ شب، تاریک و سیاه است[۳۱۶].[۳۱۷]

ویژگی‌های آسمان

در قرآن، برای آسمان ویژگی‌های گوناگونی ذکر شده که برخی از آنها به آسمان مادّی و برخی به آسمان معنوی مربوط می‌شود و بعضی نیز بین آسمان مادّی و معنوی مشترک است.

ویژگی‌های آسمان مادی

سقف مرفوع

قرآن، درباره شکل و چگونگی بنای آسمان‌ها تعبیرهای گوناگونی دارد. در یک‌جا آن‌را سقف برافراشته دانسته: ﴿وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ[۳۱۸] و در یک آیه، تعبیر رفع (برافراشتن آسمان‌ها) آمده: ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ [۳۱۹] و یک جا، رفع را در مورد سقف آسمان به کار برده است: ﴿رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا[۳۲۰] مقصود از برافراشتن آسمان، جدا ساختن آن از زمین است؛ به‌گونه‌ای‌ که با نورافشانی، رعد و برق و ریزش باران بر زمین تسلّط دارد.[۳۲۱] برخی، تعبیر ﴿فَسَوَّاهَا را به کروی بودن آسمان که گرداگرد زمین را احاطه کرده، اشاره دانسته‌اند؛ زیرا "تسویه" به فاصله مساوی اجزای این سقف با زمین اشاره دارد و این، فقط با کروی بودن آسمان سازگار است[۳۲۲].

علامه طباطبایی ﴿فَسَوَّاهَا را به معنای چینش منظّم و مرتب اجزای آسمان می‌داند؛ به گونه‌ای که هر جزئی براساس مقتضای حکمت در جای خود قرار گرفته است.[۳۲۳]

به گفته فخر رازی، درباره شکل آسمان دو نظر وجود داشته: گروهی آسمان را هم‌چون صفحه‌ای صاف و گسترده و جمعی آن را کروی و مدوّر می‌دانند. تعبیر ﴿ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ[۳۲۴] نظر دوم را تأیید می‌کند؛[۳۲۵] زیرا اگر کروی باشد، دارای فلک است. نیز گفته‌اند: خداوند آسمان را به شکل بنا، سقف و گنبدی استوار و بر افراشته برفراز زمین قرار داد و آن را با نیروی جاذبه، از سقوط حفظ کرد.[۳۲۶] تعبیر "سقف" از آن رو است که ستارگان و کرات، چنان سراسر آسمان را پوشانده‌اند که به سقفی می‌مانند؛ هم‌چنین ممکن است به جوّ اطراف زمین اشاره باشد که مانند سقفی محکم آن را فرا گرفته، از آسیب شهاب ‌سنگ‌ها حفظ می‌کند[۳۲۷].[۳۲۸]

ذات حبک

﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ[۳۲۹] حُبُک جمع حِباک است و به چین و شکن‌هایی گفته می‌شود که باد بر روی رمل‌ها و آب پدید می‌آورد. معنای دیگرش، موهای مجعّد است.[۳۳۰] درباره آسمان، به راه‌هایی گفته می‌شود که در آن وجود دارد.[۳۳۱]

این راه‌ها ممکن است بر اثر شکل‌های گوناگون توده‌های ستارگان و افلاک موجود بر صفحه آسمان یا بر اثر نقش‌ها و موج‌های ابرها پدید آمده باشد.[۳۳۲] از حسن بصری نقل شده: حبُک یعنی ستارگان فروزان آسمان.[۳۳۳] ابن‌عبّاس، قتاده، عکرمه و مجاهد گفته‌اند: حبک یعنی استواری، محکمی و زیبایی آسمان[۳۳۴]. سعید بن جبیر آن را به زینت و زیبایی تفسیر کرده است.[۳۳۵]

به نظر علامه طباطبایی "حُبُک" درباره آسمان اگربه معنای زینت و زیبایی باشد، با آیه ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ[۳۳۶] تأیید می‌شود و اگر به معنای آفرینش استوار باشد، با آیه ﴿وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ[۳۳۷] تقویت می‌شود و اگر به معنای راه‌های گوناگون آسمان باشد، در آیه ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ[۳۳۸] بیان شده‌است واین معنا با جمله قسم ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ[۳۳۹] و جواب آن ﴿إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ[۳۴۰] که در آن گوناگونی آرای مردم را باز می‌گوید، مناسب‌تر است.[۳۴۱] از امام‌ رضا(ع) روایتی نقل شده که از آن استفاده می‌شود، حُبُک نیروی جاذبه میان آسمان و زمین است [۳۴۲].[۳۴۳]

ذات رجع

﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ[۳۴۴] بیش‌تر مفسّران، "رجع" را به باران تفسیر کرده‌اند؛[۳۴۵] زیرا به شکل بخار از دریا به آسمان می‌رود و دوباره از آنجا به زمین بازمی‌گردد. [۳۴۶] مؤیّد این نظر، سیاق آیه بعدی است: ﴿وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ[۳۴۷] که با قسم به آسمان پر باران مناسب است. [۳۴۸] برخی "رجع" را به حرکت، رفت و برگشت و جابه‌جایی ستارگان، خورشید و ماه تفسیر کرده‌اند [۳۴۹] و قرطبی آن را به معنای نفع، نقل کرده است. فرشتگان را نیز رجع آسمان دانسته‌اند؛ چون به زمین می‌آیند و با اعمال بندگان به آسمان بازمی‌گردند[۳۵۰].[۳۵۱]

ذات بروج

خداوند، در سه آیه تصریح کرده که در آسمان برج‌هایی را قرار داده است: ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ[۳۵۲] و نیز ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ[۳۵۳] و ﴿تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا[۳۵۴]. گفته‌اند: بروجِ آسمان‌ها، ستارگانند که مانند قصر در آسمان برافراشته‌اند.[۳۵۵] جمعی، بروج را ستارگان مخصوص دانسته‌اند، نه همه ستارگان،[۳۵۶] و گروهی، آن را بروج دوازده‌گانه شمرده‌اند که عبارتند از: حَمَل، ثور، جوزاء، سرطان، اسد، سُنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو و حوت،[۳۵۷] و برخی آن را به منظومه شمسی تفسیر کرده‌اند؛[۳۵۸] ولی علامه طباطبایی، بروج را جایگاه ستارگانآسمان می‌داند و معتقد است که تفسیر آن به بروج دوازده‌گانه علم هیأت درست نیست.[۳۵۹] گویا مقصود وی از جایگاه ستارگان، کهکشان‌ها باشد؛ چنان‌که بروج آسمان را به کهکشان‌ها نیز تفسیر کرده‌اند.[۳۶۰].[۳۶۱]

برافراشته با ستون نامریی

خداوند در آیه ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ[۳۶۲] به برافراشتن آسمان‌ها بدون ستون یا بدون ستون دیده شدنی اشاره می‌کند. این موضوع در آیه ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ[۳۶۳] نیز آمده است.

در تفسیر این دو آیه گفته‌اند: اگر ﴿تَرَوْنَهَا را جمله معترضه بدانیم، به این معنا است که آسمان‌ها ستون ندارند و به فرمان خداوند نگه‌داری می‌شوند.[۳۶۴] این نظر با هیأت بطلمیوس (بطلیموس) که آسمان‌ها را چون پوست پیاز تو در تو می‌داند، موافق است؛ زیرا براساس آن، هریک از آسمان‌ها به دیگری تکیه دارد و معلّق نیست تا به ستون نیاز داشته باشد.[۳۶۵] شیخ طوسی نیز بر آن است که ﴿بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا یعنی ستون ندارند؛ زیرا اگر چنین می‌بود، دیده می‌شدند و به سبب بزرگی‌شان نیاز به ستون‌های دیگری داشتند و همین‌طور ادامه می‌یافت و تسلسل لازم می‌آمد.[۳۶۶] اگر ﴿تَرَوْنَهَا را صفت ﴿عَمَدٍ بدانیم باید گفت: براساس قانون عمومی "علّیت"، آسمان‌ها نیز دارای ستونند و ممکن است ستون آنها قوّه جاذبه یا اسباب دیگری باشد؛ ولی دیدنی نیستند و این از قدرت خداوند دور نیست؛ چه اینکه او خود، آسمان‌ها را با جاذبه برافراشته است.[۳۶۷]

در هیأت جدید نیز ثابت شده که تمام اجرام آسمانی (ثوابت و سیّارات) در فضایی بی‌پایان، مشمول قانون جاذبه عمومی، و همه جاذب و مجذوب یک‌دیگرند و آسمان‌ها را همین قانون، نگه داشته است.[۳۶۸] برخی ﴿الْمِيزَانَ در آیه ﴿وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ[۳۶۹] را به معنای تعادل میان قوای جاذبه آسمان‌ها دانسته‌اند که از سقوط و جدایی آنها جلوگیری می‌کند.[۳۷۰] از امام رضا(ع) روایتی نقل شده که از آن برداشت می‌شود، مقصود از ﴿الْحُبُكِ در آیه ﴿وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ[۳۷۱] نیروی جاذبه است[۳۷۲].[۳۷۳]

بی‌شکاف و شکست

خداوند آسمان‌ها را پُر از ستارگان زیبا آفرید؛ با این حال، هیچ رخنه و شکافی در آن دیده نمی‌شود: ﴿أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ[۳۷۴]. ﴿مَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ یا معنای نبود شکاف در آسمان اطراف زمین (جوّ) را دارد که تعبیر دیگر آن، ﴿سَقْفًا مَحْفُوظًا در آیه ﴿وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ[۳۷۵] است یا به معنای نبود نقص و ناموزونی در آسمان‌ها است و یا به این نظریّه اشاره دارد که فضای تمام عالم مادّی و فواصل ستارگان، از مادّه‌ای بی‌رنگ و بی‌وزن به نام اِتِر (اثیر) پر است که امواج نور را حمل می‌کند. طبق این نظریّه، هیچ شکافی در آسمان‌ها نیست؛ بلکه همه سیّارات و ثوابت در آن مادّه غوطه‌ورند؛ البتّه این سه تفسیر با یک‌دیگر منافاتی ندارند [۳۷۶].[۳۷۷]

مبدأ نزول باران

براساس آیات بسیاری، آسمان مبدأ نزول باران شمرده شده: ﴿وَاللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ[۳۷۸].[۳۷۹]

محکم و استوار

﴿وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا[۳۸۰] خداوند، آسمانها را به ﴿شِدَادًا وصف کرده؛ زیرا با صلابت و فسادناپذیر است. آن را بدون ستون دیده شدنی برافراشته و از سقوط حفظ کرده[۳۸۱] و شکستگی و سوراخ در آن نیست و ﴿بَنَيْنَا (آن را بنا کردیم) به این اشاره دارد که آسمان سقف است؛ ولی در محکمی، به بُنیان می‌مانَد که در برابر آفت‌ها و خرابی‌ها از سقف مقاوم‌تر است[۳۸۲].[۳۸۳]

مزین به ستارگان

در آیه ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ[۳۸۴] "تزیین" برای مطلقِ آسمان و در آیات ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ[۳۸۵] و ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۳۸۶] و ﴿وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ[۳۸۷] برای آسمان دنیا (اوّل / نزدیک) دانسته شده و در آیه ﴿أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ[۳۸۸] به تزیین آسمانی که بالای سر انسان‌ها قرار دارد، اشاره شده. همین امر، سبب اختلاف مفسّران شده که آیا ستارگان، مخصوص آسمان دنیا و زینت آن هستند یا در همه آسمان‌ها پراکنده شده، از آنجا بر آسمان اوّل می‌تابند و موجب زینت آن شده‌اند. برخی برآنند که ستارگان، نه تنها برای ساکنان زمین، بلکه برای همه تماشاگران، در همه جهان، زینت آسمانند؛ بنابراین، همه ستارگان در همه آسمان‌ها، سبب زینت آسمان هستند. [۳۸۹] علامه طباطبایی معتقد است: معنای تزیین آسمان به ستارگان، این است که آنها در آسمان اوّل (یا ابتدای آن) مانند قندیل‌هایی آویزانند و اگر در همه آسمان‌ها پراکنده بودند، نه تنها زینت آسمان اوّل، بلکه زینت دیگر آسمان‌ها نیز شمرده می‌شدند؛ در حالی که قرآن می‌گوید: آنها زینت آسمان دنیا هستند. افزون بر این، از ظاهر آیات به دست می‌آید که آسمان اوّل، همین عالمِ نجوم و کواکب بالای سر ما است؛ پس این نظر که در همه آسمان‌هاستاره وجود دارد و چون بر آسمان اوّل می‌تابند، زینت آن شمرده شده‌اند، بی‌دلیل است. [۳۹۰]

خداوند در یک جا زینت آسمان دنیا را ستارگان معرّفی می‌کند: ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ[۳۹۱] و در آیات ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۳۹۲] و ﴿وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ[۳۹۳] از ستارگان زینت‌دهنده آسمان، به مصابیح تعبیر کرده است. و در جای دیگر، بنابر احتمالی "بروج" را زینت آسمان می‌داند: ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ[۳۹۴] مفسّران، مصابیح را همان ستارگان و بروج را ستارگان یا منازل سیر آنان می‌دانند. زینت بودن ستارگان برای آسمان، به سبب نور آنها است؛ زیرا هنگامی که به آسمان می‌نگریم، ستارگان را می‌بینیم که هم چون گوهرهای درخشان‌ بر روی آن، زیباترین صحنه‌ها را پدید آورده‌اند یا با شکل‌های متناسب و گوناگون، مانند جوزاء، بنات نعش، ثریّا یا با طلوع و غروبشان زینتند[۳۹۵].[۳۹۶]

دارای ملکوت

آسمان و زمین دارای مُلک و ملکوتند. به گفته ابن‌منظور، مُلک و ملکوت به معنای قدرت و عظمت است[۳۹۷] و خداوند مردم را به اندیشه در ملکوت آسمان‌ها و زمین سفارش می‌کند: ﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [۳۹۸] ملکوت، از ملک به معنای حکومت و مالکیّت، و رساتر از مُلک در مالکیّت است؛ زیرا "واو" و "تاء" بر مبالغه دلالت می‌کنند.[۳۹۹] هر موجودی به جز وجه ظاهری که رو به خود او است (مُلک) وجهی باطنی نیز دارد که رو به خدا است و در عرف قرآن به آن ملکوت گفته می‌شود: ﴿ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۴۰۰] و این که قرآن می‌فرماید: ملکوت هر چیز به دست خدا است، برای این است که دلالت کند خداوند بر باطن هر چیز تسلّط دارد و غیر او کسی از این تسلّط بهره‌مند نیست. مشاهده ملکوت ملازم با یقین است؛ از این رو خداوند می‌فرماید: ﴿وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۴۰۱].[۴۰۲] آرای مفسّران درباره ارائه ملکوت آسمان‌ها و زمین به ابراهیم گوناگون است:

  1. مقصود رؤیت خورشید، ماه و ستارگان هنگام طلوع آنها است؛[۴۰۳]
  2. مقصود از رؤیت، دیدن ظاهری نبوده؛ بلکه دیدن آثار قدرت الهی بر آفرینش خورشید، ماه، ستارگان و موجودات در زمین است تا در برابر بت‌پرستان بر توحید استدلال کند؛[۴۰۴]
  3. مراد، آیات خداوند است؛[۴۰۵]
  4. منظور، حوادثی است که بر مالکیّت خداوند دلالت می‌کند و جز او کسی مالک آنها نیست؛[۴۰۶]
  5. منظور، عبادت فرشتگان و شگفتی‌های آفرینش است.[۴۰۷] ابوالفتوح می‌گوید: خداوندحجاب را از مقابل چشمان ابراهیم برداشت. درهای آسمان به رویش گشوده شد و عرش را به او نشان داد تا عجایب آسمان و زمین را ببیند؛[۴۰۸]
  6. ملک عظیم و سلطه قاهر خداوند است.[۴۰۹]

از امام‌صادق(ع) نقل شده که خداوند برای ابراهیم از آسمان و زمین و هر آن‌چه در آنها وجود دارد و از فرشته‌ای که آسمان را حمل می‌کند و از عرش و کسی که بر آن قرار دارد، پرده برداشت و همین معنا برای رسول‌خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) نیز وجود داشت[۴۱۰].[۴۱۱]

مورد عرضه امانت

خداوند می‌فرماید: ما امانت را به آسمان‌ها و زمین عرضه کردیم؛ ولی آنها از پذیرش آن سرباز زدند و از آن ترسیدند: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا[۴۱۲] نظر مفسّران درباره امانتی که به آسمان‌ها عرضه شد، گوناگون است:

  1. تکالیفی که خداوند بر بندگان واجب کرده است؛[۴۱۳]
  2. امانت‌های مردم و وفای به عهدشان است؛[۴۱۴]
  3. عقلی است که ملاک تکلیف و مناط ثواب و عقاب به شمار می‌رود.[۴۱۵]
  4. قول «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» است؛[۴۱۶]
  5. ولایت الهی و کمال عبودیت است؛[۴۱۷]
  6. منظور صفت اختیار و آزادی اراده است که انسان را از دیگر موجودات ممتاز می‌کند.[۴۱۸] به گفته ابن عبّاس، عدم پذیرش امانت الهی از سوی آسمان از باب معصیت نبوده؛ بلکه می‌ترسیده که نتواند به تکلیف عمل کند[۴۱۹].[۴۲۰]

ویژگی‌های آسمان معنوی

جایگاه فرشتگان

از آیات به دست می‌آید که جایگاه فرشتگان آسمان است: ﴿قُلْ لَوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَسُولًا[۴۲۱]، ﴿وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى[۴۲۲] حضرت علی(ع) در وصف فرشتگان ‌و اعمالشان می‌گوید: سپس خداوندِ سبحان، آسمان‌های برافراشته را از هم گشود و میان آنها را از اقسام فرشتگان پر کرد. [۴۲۳] آیا مقصود از آسمان‌هایی که محل فرشتگان است، کرات و افلاک محسوس و مادّی است یا کنایه از عالمی دیگر است؟ به نظر علامه طباطبایی، مقصود، آسمانی که می‌بینیم، نیست؛ بلکه عالم ملکوت است که افقی عالی‌تر از عالم ملک و محسوس دارد؛[۴۲۴] چنان‌که ملائکه نیز خود مجرّدند نه مادّی.[۴۲۵]

دارای کلید

در آیه ﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۴۲۶] از کلیدهای آسمان یاد شده. نظر مفسّران درباره کلیدهای آسمان گوناگون است:

  1. کلیدهای خزینه‌های آسمان مقصود است؛[۴۲۷]
  2. کلید ارزاق آسمان و زمین و اسباب رزق چون باران است؛[۴۲۸]
  3. طاعت آنها مقصود است و معنای آیه چنین می‌شود: اِطاعت هر آن‌که در آسمان‌ها و زمین‌ها وجود دارد برای خدا است؛[۴۲۹]
  4. مراد از کلیدهای آسمان‌ها و زمین، کلیدهای خزائن و غیب آنها است که تمام اشیاء و نظام جاری در آنها از آنجا ظهور کرده، به عالم شهادت می‌آیند و مالکیّت کلیدها کنایه از مالکیت این خزائن است که از جمله آنها وجود اشیا و روزی‌ها و عمرهای آنان و هر آن چه از ابتدای وجود تا هنگام رجوع به پروردگار با آن مواجه هستند، به شمار می‌رود. پیامبراکرم(ص) در تفسیر "مقالید" فرمود: یعنی، هر صبح و شام ده بار این جمله را تکرار کنی: « لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ وَ لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ اَلْآخِرُ وَ اَلظّٰاهِرُ وَ اَلْبٰاطِنُ لَهُ اَلْمُلْكُ وَ لَهُ اَلْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِي وَ هُوَ حَيٌّ لاَ يَمُوتُ بِيَدِهِ اَلْخَيْرُ وَ هُوَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ »[۴۳۰].[۴۳۱]

دارای درب

براساس پاره‌ای از آیات و راویات، آسمان درهایی دارد که به روی برخی باز می‌شود و به روی برخی دیگر بسته است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ[۴۳۲] امام ‌باقر(ع) می‌فرماید: اعمال و ارواح مؤمنان را به‌سوی آسمان می‌برند و درهای آسمان به رویشان گشوده می‌شود؛ امّا روح و عمل کافر را به‌سوی سجّین (دوزخ) پایین می‌برند[۴۳۳] .

از آیات قرآن می‌توان استفاده کرد که گاهی آسمان مقصد بوده و دارای درهایی است که با گذر از آنها می‌توان به آسمان رسید و گاهی نیز مرتبه‌ای بالاتر از آسمان مقصد است که در این صورت، خود آسمان "در" برای آن مرتبه بوده، با گذر از آسمان می‌توان به آن مقصد رسید: ﴿وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا[۴۳۴] البتّه برخی مفسّران در ذیل این آیه گفته‌اند: درهای آسمان برای نزول فرشتگان گشوده می‌شود. [۴۳۵] درباره حقیقی یا مجازی بودن درهای آسمان دو رأی است:

  1. آسمان، به حقیقت درهایی دارد که به روی بعضی گشوده و به روی برخی بسته می‌شود که این قول، دور از ذهن نیست.
  2. وجودِ در برای آسمان و گشوده نشدن آن کنایه و تمثیل است[۴۳۶] و این‌گونه نیست که آسمان دارای سقفی جرمانی با دو لنگه در باشد که به روی بعضی باز و به روی برخی بسته باشد. [۴۳۷]

گشوده شدن درهای آسمان‌که همان‌جوّ بالای سر ما است، به وسیله آب: ﴿فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ[۴۳۸] نیز کنایه‌ای تمثیلی از شدّت ریختن آب و جریان پپاپی باران است که گویی باران در پشت آسمان انبار شده و همین که درهای آسمان باز می‌شود، به شدّت فرو می‌ریزد[۴۳۹].[۴۴۰]

مجرای نزول وحی

از آیه ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ[۴۴۱] استفاده می‌شود، پیامبر که در انتظار تغییر قبله بود، برای نزول وحی به آسمان می‌نگریست. طبرسی در شأن نزول این آیه می‌گوید: پیامبر به جبرئیل گفت: دوست دارم خداوند مرا از قبله یهود به غیرِ آن بگرداند. جبرئیل گفت: من هم بنده‌ای چون تو هستم. تو نزد پروردگارت با کرامتی. از او درخواست کن. چون جبرئیل به آسمان رفت، حضرت، پیوسته به آسمان نظر می‌کرد تا این آیه نازل شد[۴۴۲].[۴۴۳]

جایگاه و مبدأ تدبیر امور

از آیات قرآن به دست می‌آید که جایگاه تدبیر امور، آسمان است: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۴۴۴] تدبیر، عبارت از چینش اشیای گوناگون در جای خاصّ خود با نظمی زیبا است؛ به طوری که هر چیز به هدف و مقصود خود برسد.[۴۴۵] خداوند که بر هر چیز احاطه دارد، تدبیر امور زمین را از آسمان نازل می‌کند؛ بنابراین، موطن تدبیر امر زمینی، آسمان است: ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ[۴۴۶].[۴۴۷]

به گفته ابن‌عبّاس، مقصود از تدبیر، نزول قضا و قدر از آسمان است.[۴۴۸] به گفته علامه طباطبایی، از مجموعه آیات مربوط به امر در آسمان‌ها معنای دقیقی فهمیده می‌شود. از آیه ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ [۴۴۹] استفاده می‌شود که آسمان، مبدأ امری است که از ناحیه خداوند به زمین نازل می‌شود و آیه ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا[۴۵۰] دلالت دارد که امر، از آسمانی به آسمان دیگر نازل می‌شود تا به زمین می‌رسد و از آیه ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ[۴۵۱] استفاده می‌شود که آسمان‌ها راه‌هایی برای سلوک امر از سوی خداوند هستند؛ بنابراین در آیه ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۴۵۲] مقصود از وحی کردن امر هر آسمانی به آن، این است که خداوند به اهل هر آسمانی یعنی فرشتگان ساکن آن، امر مربوط به آنها را که عبارت از خلق اشیا و ایجاد حوادث باشد، وحی کرده است؛[۴۵۳] البتّه در تفسیر آیه ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۴۵۴]، آرای دیگری نیز گفته شده است؛ مانند: خداوند آن‌چه که هر آسمانی استعداد آن را داشت یا حکمت الهی مقتضی وجود آن در آسمان‌ها بود، مانند فرشتگان، ستارگان و... را آفرید.[۴۵۵] به فرشتگان هر آسمان، فرمان عبادت را وحی کرد.[۴۵۶] برای هر آسمان تکالیف ویژه‌ای قرار داد و به آن وحی فرستاد[۴۵۷].[۴۵۸]

جایگاه بهشت

از ظاهر بعضی آیات استفاده می‌شودکه بهشت در آسمان است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ[۴۵۹]، ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ[۴۶۰] به نظر برخی مفسران مقصود از ﴿مَا تُوعَدُونَ بهشت است که با توجّه به آیه ﴿عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى[۴۶۱] فهمیده می‌شود؛[۴۶۲] زیرا سدره‌المنتهی نیز در آسمان‌ها قرار دارد. زمخشری، جایگاه بهشت را در آسمان هفتم، تحت عرش می‌داند. [۴۶۳][۴۶۴]

ویژگی‌های مشترک بین آسمان مادی و معنوی

تسبیح کننده

آسمان‌ها همانند دیگر موجودات عالم، حمد و تسبیح خدا را می‌گویند: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا[۴۶۵] شاید از پایان آیه که دلالت دارد انسان‌ها، تسبیح اشیا از جمله آسمان‌ها را نمی‌فهمند، بتوان استفاده کرد که مقصود از این تسبیح، تسبیح تکوینی نیست؛ زیرا وجود هر موجودی تسبیح تکوینی او را نشان می‌دهد و این مطلب برای انسان‌ها قابل فهم است.[۴۶۶]

مطیع خداوند

قرآن، با صراحت، فرمان‌برداری آسمان و زمین در مقابل اوامر الهی را بیان می‌کند: ﴿ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ[۴۶۷] به گفته ابن‌عبّاس، خداوند پس از آفرینش آسمان و زمین به آنها فرمود: همراه با آن‌چه در شما خلق کردم بیایید. آسمان به همراه خورشید و ماه و ستارگان آمد. خداوند به آسمان فرمود: خورشید و ماه و ستارگان تو طلوع کنند و آن‌چه امر می‌کنم، انجام ده. [۴۶۸]اطاعت آسمان و زمین چون امر خداوند به آنها، تکوینی و ایجادی بوده است[۴۶۹].[۴۷۰]

جایگاه رزق و برکت

آیات فراوانی گویای این است که رزق و روزی شما در آسمان است: ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ[۴۷۱] در آیه دیگر می‌فرماید: چه‌کسی شما را از آسمان‌ و زمین روزی می‌دهد؟ ﴿أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۴۷۲] در جای دیگر می‌فرماید: آیا جز خداوند کسی هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ[۴۷۳] به گفته بسیاری از مفسّران، مقصود از رزق در این‌گونه آیات، اسباب رزق، و منظور از اسباب رزق، نزول باران [۴۷۴] یا اعمّ از خورشید، ماه، ستارگان و اختلاف شب و روز و پیدایش چهار فصل است. در آیه دیگر می‌فرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۴۷۵]

به گفته برخی، مقصود از ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ[۴۷۶] این است که رزق و روزی شما در آسمان اندازه‌گیری می‌شود یا اینکه رزق و روزی شما در لوحِ محفوظِ موجود در آسمان نوشته شده است. [۴۷۷]این احتمال نیز وجود دارد که منظور از آسمان، عالم غیب باشد و مقصود از رزق، هر آن چه انسان از آن بهره می‌برد، اعمّ از خوردنی، نوشیدنی، لباس، مسکن، فرزند، علم، نیرو، و مانند آنکه تمام این موارد از عالم غیب و از نزد خداوند نازل می‌شوند[۴۷۸].[۴۷۹]

سقف محفوظ

آسمان، سقفی برافراشته و در همان حال، محفوظ است: ﴿وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ[۴۸۰] درباره محفوظ بودن آسمان، تفسیرهای گوناگونی بیان شده است:

  1. آسمان، از پوسیدگی، نابودی، تغییر و دست‌یابی کسی به آن حفظ شده است[۴۸۱].
  2. از نفوذ و استراق سمع شیطان‌ها حفظ شده؛ چنان‌که در جای دیگر آمده است: ﴿وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ[۴۸۲].[۴۸۳]
  3. خداوند، آن را از سقوط بر زمین حفظ کرده. در آیه‌ای دیگر آمده است: ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ[۴۸۴].[۴۸۵]
  4. از شرک و گناهان محفوظ است؛[۴۸۶] یعنی در آن شرک و گناهی واقع نمی‌شود.[۴۸۷]

حیات در آسمان ها

در وجود موجودات جان‌دار و عاقل دیگر، جز فرشتگان در آسمان‌ها اختلاف است. گروهی با ادلّه عقلی، روایی و قرآنی، اصرار بر اثبات وجود حیات در آسمان‌ها دارند. از دو آیه می‌توان وجود ﴿دَابَّةٍ در آسمان‌ها را استفاده کرد: ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ[۴۸۸]، ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ[۴۸۹] برخی برآنند که در آیه نخستین، چون فرشتگان از دابّه جدا شده‌اند، نمی‌توان دابّه را به فرشته تفسیر کرد؛ افزون بر این که اطلاق دابّه بر فرشته مصطلح نیست. [۴۹۰] از سوی دیگر بعید است که از این کرات و اجرام آسمانی و کهکشان‌های عظیم، فقط زمین محل زندگی باشد. [۴۹۱] گروهی دیگر، به وجود موجودات زنده، جز فرشتگان در آسمان‌ها عقیده ندارند و در تفسیر آیات مذکور گفته‌اند: در آیه ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ[۴۹۲] ؛﴿دَابَّةٍ مربوط به زمین، و فرشته مربوط به آسمان است و در آیه ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ[۴۹۳]؛ ﴿دَابَّةٍ به آسمان و زمین نسبت داده شده؛ ولی ویژه زمین است؛ چنان‌که خروج لؤلؤ و مرجان از آب شور است؛ امّا در آیه ﴿يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ[۴۹۴] به آب شور و شیرین هر دو نسبت داده شده است[۴۹۵].[۴۹۶]

عدم نفوذ در آسمان و گذر از آن

براساس هیأت قدیم، افلاکی وجود دارند که دارای صفات اجسام عنصری از جمله خرق و التیام نیستند؛[۴۹۷] ازاین‌رو نفوذ به آسمان‌ها غیر ممکن است. کیهان‌شناسان کنونی به طور کلّی نظریّه افلاک را باطل می‌دانند.[۴۹۸] در آیه ﴿يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ[۴۹۹] به خروج از آسمان‌ها اشاره شده است. از سیاق آیات به دست می‌آید که این خطاب، به روز قیامت مربوط بوده، خطابی تعجیزی است؛ یعنی انسان‌ها نمی‌توانند با نفوذ از نواحی آسمان‌ها و زمین، از ملک الهی خارج شده، از مؤاخذه بگریزند؛ زیرا این نفوذ، به نوعی سلطه و قدرت نیاز دارد که انسان‌ها فاقد آن هستند.[۵۰۰] در تفسیر این آیه نظریّات دیگری نیز ارائه شده است؛ مانند اینکه آیه، هم ناظر به رستاخیز و هم ناظر به دنیا است و یا اینکه آیه به مسافرت‌های فضایی بشر اشاره دارد که شرط آن داشتن سلطه علمی و صنعتی است یا اینکه منظور از نفوذ، نفوذ فکری و علمی در اقطار آسمان‌ها است که با قدرت استدلال امکان دارد.[۵۰۱]

برخی نیز مقصود از خروج از آسمان‌ها و زمین را فرار از مرگ دانسته‌اند که برای آدمیان و جنّیان امکان‌پذیر نیست.[۵۰۲] خداوند در جایی دیگر، مشرکان ‌را به تحدّی (مبارزه ‌طلبی) فرا می‌خواند که اگر می‌توانند، با اسباب به آسمان‌ها بروند و در امور آنجا تصرّف و دخالت کنند و نگذارند بر پیامبر، وحی نازل شود: ﴿أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ[۵۰۳]؛ ﴿الْأَسْبَابِ در اینجا به چیزهای نفوذناپذیر، مانند راه‌های آسمان [۵۰۴] یا درهای آن، تفسیر شده است.[۵۰۵] در جای دیگر، از این مطلب که شیاطین می‌خواهند به آسمان‌ها نفوذ کرده، سخنان ملکوت اعلا را بشنوند، ولی شهاب‌ها آنان را تعقیب می‌کنند و از استراق سمع بازشان می‌دارند، سخن به میان آمده است: ﴿إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ[۵۰۶] بیش‌تر مفسّران از جمله طبری،[۵۰۷] آلوسی [۵۰۸] و سیدقطب،[۵۰۹] آیات پیشین را بر ظاهرشان تفسیر کرده‌اند؛ ولی برخی احتمال داده‌اند که آسمان، شهاب و رجم جنّیان تمثیل‌هایی باشد که خداوند برای تشبیه معقول به محسوس آورده و مقصود از آسمان، ملکوت اعلا و مقصود از شهاب، نور ملکوت باشد که شیاطین را تعقیب می‌کند و آنان را از آنجا می‌راند.[۵۱۰] در اینجا آیات مربوط به معراج پیامبر(ص) و عروج عیسی(ع) به آسمان‌ها نیز قابل توجّه است.[۵۱۱]

گریه آسمان

در آیه ﴿فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ[۵۱۲] از گریه آسمان یاد شده است. ابن‌عبّاس می‌گوید: آسمان و زمین بر مرگ مؤمن می‌گریند؛ زیرا با مرگ او دری که روزی‌اش از آن نازل می‌شود و عمل نیکش از آن بالا می‌رود، بسته می‌شود. [۵۱۳] به نظر حسن بصری، منظور، گریه اهل آسمان است،[۵۱۴] و به نظر بعضی از مفسّران، گریه آسمان، غیر حقیقی و کنایه از عظمت مصیبت و شدّت تأثر برای از دست رفتن چیزی است. [۵۱۵] مردی از دشمنان خدا و پیامبر بر امام علی(ع) گذشت و حضرت، این آیه را تلاوت کرد: ﴿فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ ؛ سپس حسین(ع) بر حضرت گذشت. فرمود: آسمان و زمین بر حسین می‌گرید و فرمود آسمان و زمین فقط بر یحیی ‌بن ‌زکرّیا و حسین ‌بن علی گریست[۵۱۶].[۵۱۷]

فرجام آسمان

خداوند، برای عالم هستی اجل معیّنی قرار داده که از آن فراتر نمی‌رود: ﴿مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ[۵۱۸] با فرا رسیدن اجل معیّن آسمان‌ها که روز قیامت است،[۵۱۹] آسمان، چون طومار، درهم پیچیده می‌شود: ﴿يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ[۵۲۰] اجل معیّنِ آسمان‌ها، در لوح محفوظ نوشته شده است و فرشتگان از آن آگاهند. [۵۲۱] براساس پاره‌ای از آیات، پایان عمر آسمان را حوادثی تشکیل می‌دهد که با انقراض عالم و از بین رفتن نظام موجود ملازم است؛ نظیر شکافته شدن و از هم گُسستن ‌آسمان: ﴿وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ[۵۲۲] و به حرکت درآمدن آن: ﴿يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا[۵۲۳] و برآمدن دودی نمایان از آن: ﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ[۵۲۴] به فرموده پیامبر(ص) "دخان" دودی است که در آستانه قیامت، جهان را فرا می‌گیرد [۵۲۵] و تبدیل آسمان‌ها به آسمان‌های دیگر: ﴿يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ[۵۲۶] مفسّران درباره تبدیل و دگرگونی آسمان‌ها آرای گوناگونی دارند؛ مانند اینکه صورت آسمان‌ها تغییر می‌یابد؛ به‌گونه‌ای که خورشید و ماه و ستاره‌های آن از میان می‌روند. [۵۲۷] آسمان‌ها به بهشت، و زمین به آتش تبدیل می‌شود [۵۲۸] و.... به گفته فخررازی، تبدیل و دگرگونی آسمان‌ها به دو گونه است:

  1. تبدیل ذات؛
  2. تبدیل صفات. [۵۲۹] منشأاختلاف در تفسیرِ تبدیل، اختلاف روایاتی است که در تفسیر این آیه آمده و آیات مربوط به تبدیل زمین و آسمان، گویای این معنا است که تبدیل، بزرگ‌تر از حدّ تصوّر است، و آن‌چه در روایات آمده، تمثیل و برای نزدیک کردن به ذهن است[۵۳۰].[۵۳۱]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم
  2. علوی، مرضیه السادات، مقاله «آسمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
  3. سلطانی، محمد علی، مقاله «آسمان»، دانشنامه امام رضا ج۱
  4. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱

پانویس

  1. التحقیق، ج۵، ص۲۵۴.
  2. مفردات، ماده سماء.
  3. «امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند آنگاه ما بر ستمگران به کیفر نافرمانی که می‌کردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم» سوره بقره، آیه ۵۹.
  4. «و از آسمان، آبی پاک فرو فرستادیم» سوره فرقان، آیه ۴۸
  5. «تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد» سوره نوح، آیه ۱۱.
  6. «ریسمانی از سقف بیاویزد» سوره حج، آیه ۱۵.
  7. تفلیسی، وجوه قرآن، ص۱۳۴.
  8. «تا آسمان‌ها و زمین بر جاست در آن (آتش) جاودانند» سوره هود، آیه ۱۰۷.
  9. «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند» سوره سجده، آیه ۵.
  10. «ریشه‌اش پابرجاست و شاخه‌اش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.
  11. «هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.
  12. «سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و کردار نیکو آن را فرا می‌برد» سوره فاطر، آیه ۱۰.
  13. تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۷.
  14. معارف قرآن، ص۲۳۴.
  15. «و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم» سوره ق، آیه ۹.
  16. «بزرگوار است آنکه در آسمان برج‌هایی پدید آورد و در آن چراغی و ماهی درخشان نهاد» سوره فرقان، آیه ۶۱.
  17. ر.ک: المیزان، ج۱۶، ص۲۴۷ و ج۱۹، ص۳۲۷.
  18. «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود» سوره سجده، آیه ۵.
  19. معارف قرآن، ص۲۳۴-۲۳۶.
  20. «و روزی شما و آنچه به شما نوید می‌دهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
  21. «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
  22. «پدیدآور آسمان‌ها و زمین است» سوره بقره، آیه ۱۱۷.
  23. «آفریننده آسمان‌ها» سوره انعام، آیه ۱۴.
  24. «پروردگار آسمان‌ها» سوره کهف، آیه ۱۴.
  25. «آسمان‌ها را آفرید» سوره تغابن، آیه ۳.
  26. «خداوند، نور آسمان‌ها» سوره نور، آیه ۳۵.
  27. «خداوند آسمان‌ها را آفرید» سوره عنکبوت، آیه ۴۴.
  28. «فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است» سوره زمر، آیه ۴۴.
  29. «کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست» سوره شوری، آیه ۱۲.
  30. «گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است» سوره منافقون، آیه ۷.
  31. «بی‌گمان خداوند دانای نهان آسمان‌ها و زمین است؛ او به اندیشه‌ها داناست» سوره فاطر، آیه ۳۸.
  32. «و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۹.
  33. «سوگند به آسمان که باروها دارد» سوره بروج، آیه ۱.
  34. «خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است. فرمان (وی) میان آنها فرود می‌آید» سوره طلاق، آیه ۱۲.
  35. «آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
  36. «بگو: پروردگار هفت آسمان و پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) کیست؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۶.
  37. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  38. «همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمی‌بینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنه‌ای می‌بینی؟» سوره ملک، آیه ۳.
  39. «آیا ندیده‌اید که چگونه خداوند هفت آسمان را تو بر تو آفریده،» سوره نوح، آیه ۱۵.
  40. «و همانا ما بر فراز شما هفت راه (آسمانی) آفریده‌ایم و از آفریدگان غافل نیستیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
  41. «و بر فرازتان، هفت آسمان پابرجا بنا کردیم» سوره نبأ، آیه ۱۲.
  42. «آیا ندیده‌اید که چگونه خداوند هفت آسمان را تو بر تو آفریده،» سوره نوح، آیه ۱۵.
  43. تفسیر، ابن عربی، ج۱، ص۲۵.
  44. علوی، مهوش‌السادات، مقاله «آسمان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۴۶-۴۸.
  45. «گرداندن رویت را به آسمان، می‌بینیم پس رویت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
  46. «و اگر دری از آسمان بر آنان می‌گشودیم که همواره از آن فرا می‌رفتند باز می‌گفتند ما را تنها چشم‌بندی کرده‌اند بلکه ما گروهی جادو شده‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۴-۱۵.
  47. «و او در افق فراتر بود سپس نزدیک شد و فروتر آمد» سوره نجم، آیه ۷-۸.
  48. «یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی» سوره اسراء، آیه ۹۲-۹۳.
  49. «آیا در گستره آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
  50. «گرداندن رویت را به آسمان، می‌بینیم پس رویت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
  51. «و اگر دری از آسمان بر آنان می‌گشودیم که همواره از آن فرا می‌رفتند باز می‌گفتند ما را تنها چشم‌بندی کرده‌اند بلکه ما گروهی جادو شده‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۴-۱۵.
  52. «و او در افق فراتر بود سپس نزدیک شد و فروتر آمد» سوره نجم، آیه ۷-۸.
  53. یا به آسمان فرا روی؛ سوره اسراء، آیه ۹۲-۹۳.
  54. «آیا در گستره آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
  55. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۵.
  56. المفردات، ص۴۲۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۵.
  57. المعجم الإحصائی، ج۲، ص۸۶۳-۸۶۷.
  58. «بزرگوار است آنکه در آسمان برج‌هایی پدید آورد و در آن چراغی و ماهی درخشان نهاد» سوره فرقان، آیه ۶۱
  59. «خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲.
  60. «و آسمان را چون بامی نگهداشته آفریدیم و آنان از نشانه‌های آن رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۳۲.
  61. «بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.
  62. «آیا از آنکه در آسمان است ایمنی یافته‌اید که شما را در زمین فرو برد در آن حال که ناگهان زمین بجنبد» سوره ملک، آیه ۱۶.
  63. «هر کس که گمان می‌داشت خداوند در این جهان و در جهان واپسین هرگز پیامبر را یاری نخواهد کرد، (اینک) ریسمانی از سقف بیاویزد سپس (رشته زندگی خود را) ببرد آنگاه بنگرد که آیا این تدبیر او خشمش را از بین می‌برد؟» سوره حج، آیه ۱۵.
  64. «و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم آنگاه با آن بوستان‌ها و دانه درویدنی رویاندیم» سوره ق، آیه ۹.
  65. «تا (باران) آسمان را بر شما ریزان، بفرستد» سوره نوح، آیه ۱۱.
  66. «و آسمان را سرپناهی ساخت» سوره بقره، آیه ۲۲.
  67. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۲۶.
  68. «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
  69. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۵.
  70. «و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بی‌گمان کافران می‌گویند این جز جادویی آشکار نیست» سوره هود، آیه ۷.
  71. «در آن هر چه بخواهند دارند در حالی که جاودانند. (این) وعده‌ای است درخواست شده بر عهده پروردگارت * و از روزی (یاد کن) که آنان را و آنچه را به جای خداوند می‌پرستند، گرد می‌آورد آنگاه می‌فرماید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنان خود، راه را گم کردند؟» سوره فرقان، آیه ۱۶-۱۷.
  72. تفسیر نمونه، ج۹، ص۲۶.
  73. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۵۲.
  74. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  75. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۲۳.
  76. المیزان، ج۱۷، ص۳۶۵.
  77. روح المعانی، ج۴، ص۱۵۶.
  78. أطیب البیان، ج۱۱، ص۴۱۷.
  79. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  80. المیزان، ج۸، ص۱۵۸.
  81. «آیا کافران درنیافته‌اند که آسمان‌ها و زمین فرو بسته بود ما آنها را برگشودیم و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم، آیا ایمان نمی‌آورند؟» سوره انبیاء، آیه ۳۰.
  82. الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۸۵.
  83. کشف الأسرار، میبدی، ج۶، ص۲۳۰.
  84. المیزان، ج۱۴، ص۲۷۸.
  85. «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
  86. «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
  87. «و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بی‌گمان کافران می‌گویند این جز جادویی آشکار نیست» سوره هود، آیه ۷.
  88. «و چون به آنان گویند: به (خداوند) بخشنده سجده برید می‌گویند: (خداوند) بخشنده چیست؟» سوره فرقان، آیه ۶۰.
  89. «خداوند همان است که آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجی‌یی جز او نیست؛ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره سجده، آیه ۴.
  90. «اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند و هر جا باشید او با شماست و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره حدید، آیه ۴.
  91. «و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفریدیم و هیچ ماندگی به ما نرسید» سوره ق، آیه ۳۸.
  92. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  93. قاموس قرآن، ج۱، ص۶۱-۶۲.
  94. «اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.
  95. «پس آیا چشم به راه روزگاری جز همانند روزگاران کسانی هستند که پیش از آنان، در گذشته‌اند؟ بگو: چشم به راه دارید که من (نیز) با شما از چشم به راه دارندگانم» سوره یونس، آیه ۱۰۲.
  96. المیزان، ج۱۲، ص۳۶۲.
  97. تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا، ج۶، ص۱۶۰.
  98. «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود» سوره سجده، آیه ۵.
  99. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۵۰؛ تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۶۶۲.
  100. «و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بی‌گمان کافران می‌گویند این جز جادویی آشکار نیست» سوره هود، آیه ۷.
  101. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۲۳.
  102. مسند الإمام الرضا(ع)، ج۱، ص۳۷۴.
  103. «و بر فرازتان، هفت آسمان پابرجا بنا کردیم» سوره نبأ، آیه ۱۲.
  104. «و همانا ما بر فراز شما هفت راه (آسمانی) آفریده‌ایم و از آفریدگان غافل نیستیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
  105. تفسیر المراغی، ج۲۸، ص۱۵۱؛ روح المعانی، ج۱۰، ص۱۴۸.
  106. «خداوند، آسمان‌ها و زمین را از اینکه از جای بروند باز می‌دارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است» سوره فاطر، آیه ۴۱.
  107. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۲۵.
  108. المیزان، ج۱۷، ص۳۶۹.
  109. شرح نهج البلاغة، ابن‌میثم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ریاض السالکین ج۲، ص۵۱۲.
  110. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  111. «ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم» سوره صافات، آیه ۶.
  112. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۹۸.
  113. «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند -که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴
  114. «دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰
  115. «و به بام برافراشته (آسمان)» سوره طور، آیه ۵
  116. «خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲
  117. «بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید» سوره نازعات، آیه ۲۸.
  118. «سوگند به آسمان که باروها دارد،» سوره بروج، آیه ۱
  119. «و بی‌گمان در آسمان کوشک‌هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۶
  120. «بزرگوار است آنکه در آسمان برج‌هایی پدید آورد و در آن چراغی و ماهی درخشان نهاد» سوره فرقان، آیه ۶۱.
  121. «سوگند به آسمان آراسته به راه‌های ستارگان» سوره ذاریات، آیه ۷.
  122. «و سوگند به آسمان باران‌زا» سوره طارق، آیه ۱۱.
  123. «و بی‌گمان در آسمان کوشک‌هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۶
  124. «ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم» سوره صافات، آیه ۶
  125. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲
  126. «آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵.
  127. «آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریسته‌اند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنه‌ای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.
  128. «خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲.
  129. منابع: قرآن کریم: أطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبد الحسین بن محمدتقی طیب (۱۴۱۲ق)، تهران، انتشارات اسلام، دوم، ۱۳۷۸ش؛ التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۲۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق؛ تفسیر القرآن الکریم، محمد بن ابراهیم شیرازی معروف به ملاصدرا (۱۰۵۰ق)، تحقیق و تصحیح: محسن بیدار فر - محمد خواجوی، قم، بیدار، دوم، ۱۳۶۶ش؛ تفسیر المراغی، احمد بن مصطفی مراغی (۱۳۷۱ق)، مصر، مصطفی بابی حلبی، اول، ۱۳۶۵ق؛ تفسیر جوامع الجامع، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۷۷ش؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محمود بن عبدالله معروف به آلوسی (۱۳۷۰ق)، تصحیح: محمد حسین عرب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین عائلا، سید علی خان بن احمد حسینی شیرازی (۱۱۲۰ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق، شرح نهج البلاغة، میثم بن علی بحرانی (۶۷۹ق)، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ۱۴۰۴ق؛ عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۰۴ق، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، محمد بن رضا صادقی تهرانی (۱۴۳۲ق)، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، دوم، ۱۳۶۵ش؛ قاموس قرآن، سید علی اکبر بن محمد قرشی معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ششم، ۱۴۱۲ق؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق؛ مسند الإمام الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، المعجم الإحصائی لألفاظ القرآن الکریم، محمود روحانی (۱۳۱۵ش)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش؛ مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق - بیروت، دار القلم - الدار الشامیة، اول، ۱۴۱۲ق، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۹۹۷م
  130. سلطانی، محمد علی، مقاله «آسمان»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۱۱۸.
  131. الصحاح، ج ۶، ص ۲۳۸۱، "سما"؛ مقاییس، ج ۳، ص ۹۸، "سمو".
  132. التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".
  133. النهایه، ج ۲، ص ۴۰۶، "سماء".
  134. مفردات، ص ۴۲۷، "سماء".
  135. الصحاح، ج ۶، ص ۲۳۸۱، "سما".
  136. «آسمان از (سختی) آن می‌شکافد» سوره مزمل، آیه ۱۸.
  137. لسان‌العرب، ج ۶، ص ۳۷۸، "سما".
  138. مفردات، ص ۴۲۷، "سماء".
  139. التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۱، "سمو".
  140. «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
  141. قاموس قرآن، ج ۳، ص ۳۳۲، "سماء".
  142. مفردات، ص ۴۲۷، "سما".
  143. التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".
  144. مقاییس، ج ۳، ص ۹۸، "سمو".
  145. مفردات، ص ۴۲۷، "سما".
  146. مقاییس، ج ۳، ص ۹۸، "سمو".
  147. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  148. المعجم الاحصائی، ج ۲، ص ۸۶۳ ـ ۸۶۷.
  149. «خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت » سوره رعد، آیه ۲.
  150. «در آسمان برج‌هایی پدید آورد » سوره فرقان، آیه ۶۱.
  151. «و آسمان را چون بامی نگهداشته آفریدیم و آنان از نشانه‌های آن رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۳۲.
  152. نمونه، ج ۱۳، ص ۳۹۸.
  153. « ریسمانی از سقف بیاویزد » سوره حج، آیه ۱۵.
  154. وجوه قرآن، ص ۱۳۴، "سما".
  155. «آیا از آنکه در آسمان است ایمنی یافته‌اید که شما را در زمین فرو برد در آن حال که ناگهان زمین بجنبد» سوره ملک، آیه ۱۶.
  156. « ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین» سوره بقره، آیه ۱۶۴.
  157. نثر طوبی، ج ۱، ص ۳۵۲.
  158. «تا (باران) آسمان را بر شما ریزان ، بفرستد.» سوره نوح، آیه ۱۱.
  159. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۳؛ وجوه قرآن، ص ۱۳۴، "سماء".
  160. «و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم آنگاه با آن بوستان‌ها و دانه درویدنی رویاندیم» سوره ق، آیه ۹.
  161. قرطبی، ج ۱۷، ص ۶.
  162. التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو"؛ نمونه، ج ۱۱، ص ۴۷.
  163. «پروردگار پیروزمند آمرزگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست» سوره ص، آیه ۶۶.
  164. «بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰.
  165. «آیا جز دین خداوند را باز می‌جویند با آنکه آنان که در آسمان‌ها و زمینند خواه‌ناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده می‌شوند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.
  166. «پس، سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این (سخن) به همان گونه که سخن می‌گویید راستین است» سوره ذاریات، آیه ۲۳.
  167. التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".
  168. «هفت آسمان پابرجا بنا کردیم» سوره نبأ، آیه ۱۲.
  169. « هفت راه (آسمانی) » سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
  170. قرطبی، ج ۱۲، ص ۷۵، ج ۱۹، ص ۱۱۲.
  171. «و به بام برافراشته (آسمان)،» سوره طور، آیه ۵.
  172. «سوگند به آسمان آراسته به راه‌های ستارگان» سوره ذاریات، آیه ۷.
  173. تفسیر ملاصدرا، ج ۷، ص ۱۰۰.
  174. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۳۶.
  175. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  176. نهج‌البلاغه، خطبه ۱، ص ۱۵.
  177. «و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت » سوره هود، آیه ۷.
  178. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  179. الفرقان، ج۱۶ و ۱۷، ص ۲۸۵؛ نمونه، ج ۹، ص۲۶.
  180. زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص ۱۸.
  181. پیدایش و مرگ خورشید، ص ۲۰۳.
  182. نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۰.
  183. نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۰.
  184. زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص ۲۱.
  185. توحید صدوق، ص ۶۴؛ شرح توحید صدوق، ج ۱، ص۵۱۸.
  186. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  187. مفردات، ص ۳۱۰، "دخن".
  188. من علم الفلک القرآنی، ص ۳۰.
  189. پیدایش و مرگ خورشید، ص ۲۰۳.
  190. مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۹۶.
  191. بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۷۳ و ج ۵۵، ص ۸۸.
  192. نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۱.
  193. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  194. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  195. نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۱.
  196. «آیا کافران درنیافته‌اند که آسمان‌ها و زمین فرو بسته بود ما آنها را برگشودیم و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم، آیا ایمان نمی‌آورند؟» سوره انبیاء، آیه ۳۰.
  197. الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۲۸۵؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۹۴.
  198. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۷۲.
  199. نهج‌البلاغه، خطبه ۲۱۱، ص ۴۴۴.
  200. «و سوگند به آسمان باران‌زا،» سوره طارق، آیه ۱۱.
  201. «و به زمین برشکافته (از گیاه)» سوره طارق، آیه ۱۲.
  202. مجمع‌البیان، ج۱۰، ص ۷۱۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۶۳.
  203. «آیا کافران درنیافته‌اند که آسمان‌ها و زمین فرو بسته بود ما آنها را برگشودیم و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم، آیا ایمان نمی‌آورند؟» سوره انبیاء، آیه ۳۰.
  204. نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۲۵.
  205. کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۲۳۰.
  206. التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۶۲ و ۱۶۳.
  207. التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۶۲ و ۱۶۳.
  208. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  209. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  210. «و سوگند به آسمان باران‌زا، و به زمین برشکافته (از گیاه)» سوره طارق، آیه ۱۱-۱۲.
  211. الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۲۸۵.
  212. المیزان، ج ۱۴، ص ۲۷۸.
  213. الحکمه‌المتعالیه، ج ۶، ص ۱۱۷.
  214. کتاب مقدّس، پیدایش ۱: ۶.
  215. التمهید، ج ۶، ص ۱۳۳.
  216. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  217. «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
  218. «بگو آیا شما به کسی کفر می‌ورزید و برای او همتایانی می‌آورید که زمین را دو روزه آفریده است؟ او پروردگار جهانیان است و بر روی آن کوه‌هایی استوار پدید آورد و در آن خجستگی نهاد و در چهار روز روزی‌هایش را در آن برای خواهندگان یکسان اندازه‌گیری کرد. سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم. آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۹-۱۲.
  219. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۵.
  220. «آیا آفرینش شما سخت‌تر است یا آسمان که آن را بنا نهاد؟» سوره نازعات، آیه ۲۷.
  221. «و پس از آن زمین را گسترانید» سوره نازعات، آیه ۳۰.
  222. «و پس از آن زمین را گسترانید» سوره نازعات، آیه ۳۰.
  223. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  224. المنیر، ج ۱، ص ۱۱۹.
  225. «و پس از آن زمین را گسترانید، از آن، آب و (گیاه) چراگاهش را برون کشید، و کوه‌ها را بر جای فرو کوفت، برای بهره‌وری شما و چارپایان شما» سوره نازعات، آیه ۳۰-۳۳.
  226. «بگو آیا شما به کسی کفر می‌ورزید و برای او همتایانی می‌آورید که زمین را دو روزه آفریده است؟ او پروردگار جهانیان است» سوره فصلت، آیه ۹.
  227. «و بر روی آن کوه‌هایی استوار پدید آورد و در آن خجستگی نهاد و در چهار روز روزی‌هایش را در آن برای خواهندگان یکسان اندازه‌گیری کرد» سوره فصلت، آیه ۱۰.
  228. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۵.
  229. «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
  230. «بگو آیا شما به کسی کفر می‌ورزید و برای او همتایانی می‌آورید که زمین را دو روزه آفریده است؟ او پروردگار جهانیان است» سوره فصلت، آیه ۹.
  231. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  232. التحریروالتنویر، ج ۱، ص ۳۸۴.
  233. «بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید و شبش را تیره کرد و روزش را برآورد» سوره نازعات، آیه ۲۸-۲۹.
  234. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد» سوره فصلت، آیه ۱۱-۱۲.
  235. الفرقان، ج ۲۴ و ۲۵، ص ۲۶.
  236. «و پس از آن زمین را گسترانید،» سوره نازعات، آیه ۳۰.
  237. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۵۹.
  238. مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۹۵.
  239. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  240. «و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفریدیم و هیچ ماندگی به ما نرسید» سوره ق، آیه ۳۸.
  241. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  242. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  243. الکشّاف، ج۳، ص۲۸۸؛ المیزان، ج۱۷، ص ۳۶۲؛ قرطبی، ج۷، ص۱۴۰.
  244. «ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم » سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.
  245. «پس آیا چشم به راه روزگاری جز همانند روزگاران کسانی هستند که پیش از آنان، در گذشته‌اند؟ بگو: چشم به راه دارید که من (نیز) با شما از چشم به راه دارندگانم» سوره یونس، آیه ۱۰۲.
  246. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۲ ـ ۳۶۵.
  247. المنار، ج ۱۱، ص ۲۹۵.
  248. مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۹۲.
  249. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۵۹.
  250. تفسیر ملاصدرا، ج ۶، ص ۲۸ ـ ۳۰.
  251. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  252. «به یقین آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره غافر، آیه ۵۷.
  253. «آیا آفرینش شما سخت‌تر است یا آسمان که آن را بنا نهاد؟ بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید» سوره نازعات، آیه ۲۷-۲۸.
  254. بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۸۳.
  255. دانش عصر فضا، ص ۷۱.
  256. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  257. «و از نشانه‌های او این است که آسمان و زمین به فرمان او استوارند سپس در آن هنگام که شما را به خواندنی (یگانه) از زمین فرا می‌خواند ناگهان (از گورها) بیرون می‌آیید» سوره روم، آیه ۲۵.
  258. المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۸.
  259. نمونه، ج ۱۶، ص ۴۰۲.
  260. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  261. «و اوست آن کس که آسمان‌ها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳.
  262. مفردات، ص ۲۴۶، "حق".
  263. «و آسمان و زمین و آنچه را میان آنها ست به بازیچه نیافریده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۶.
  264. «و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷.
  265. مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۹۱۰ و ج ۸، ص ۷۳۷.
  266. المیزان، ج ۷، ص ۱۴۶.
  267. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  268. «پدیدآور آسمان‌ها و زمین است » سوره بقره، آیه ۱۱۷.
  269. مقاییس، ج ۱، ص ۲۰۹؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۱۵۰، ۱۵۱.
  270. الاشارات، ج ۳، نمط پنجم، ص ۱۲۰.
  271. «و خداوند، آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید» سوره جاثیه، آیه ۲۲.
  272. لسان‌العرب، ج ۴، ص ۱۹۳، "خلق".
  273. « آفریننده آسمان‌ها و زمین» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
  274. مفردات، ص ۶۴۰، "فطر".
  275. « آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد » سوره فصلت، آیه ۱۲.
  276. التحقیق، ج ۹، ص ۲۸۴، "قضی".
  277. «و آسمان را با دست‌هایی (توانا) بنا نهادیم و بی‌گمان ما (آن را) گسترنده‌ایم» سوره ذاریات، آیه ۴۷.
  278. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۴۲.
  279. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۳۳.
  280. «و فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین » سوره آل عمران، آیه ۱۸۹.
  281. «بی‌گمان فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است» سوره توبه، آیه ۱۱۶.
  282. « میراث آسمان و زمین از آن خداوند است » سوره آل عمران، آیه ۱۸۰.
  283. «هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است» سوره الرحمن، آیه ۲۶.
  284. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۵۳.
  285. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  286. مراغی، مج ۱۰، ج ۲۸، ص ۱۵۱.
  287. الجواهر، مج ۱، ج ۱، ص ۴۷.
  288. التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۵۳.
  289. «آنان را نه در آفرینش آسمان‌ها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراه‌کنندگان را یاور گیرم» سوره کهف، آیه ۵۱.
  290. تفسیر ملاصدرا، ج ۲، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۳.
  291. زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص ۲۲۳.
  292. تشریح الافلاک، ص ۵ و ۶.
  293. شرح فصوص قیصری، ص ۵۴۳.
  294. الهیئة و الاسلام، ص ۱۷۸ و ۱۷۹.
  295. روح‌المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۱۵۳.
  296. کشف‌الاسرار، ج ۲، ص ۳۸۵.
  297. التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".
  298. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  299. بیّنات، س ۱، ش ۳، ص ۵۷ ـ ۶۲.
  300. «ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم» سوره صافات، آیه ۶.
  301. نمونه، ج ۲۰، ص ۲۲۹.
  302. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۹ و ۳۷۰.
  303. «آیا ندیده‌اید که چگونه خداوند هفت آسمان را تو بر تو آفریده،» سوره نوح، آیه ۱۵.
  304. المیزان، ج ۲۰، ص ۳۲.
  305. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۹ و ۳۷۰.
  306. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  307. «و آسمان را با دست‌هایی (توانا) بنا نهادیم و بی‌گمان ما (آن را) گسترنده‌ایم» سوره ذاریات، آیه ۴۷.
  308. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۴۲.
  309. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۲۷.
  310. التمهید، ج ۶، ص ۱۱۱.
  311. الفرقان، ج ۲۶ و ۲۷، ص ۳۳۵؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۳۷۵.
  312. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۸۱.
  313. من علم الفلک القرآنی، ص ۳۳.
  314. هیئت در مکتب اسلام، ص ۱۹۹.
  315. «آیا آفرینش شما سخت‌تر است یا آسمان که آن را بنا نهاد؟ بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید» سوره نازعات، آیه ۲۷-۲۸.
  316. من علم الفلک القرآنی، ص ۳۳ و ۳۴.
  317. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  318. «و به بام برافراشته (آسمان)،» سوره طور، آیه ۵.
  319. «خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت » سوره رعد، آیه ۲.
  320. «بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید» سوره نازعات، آیه ۲۸.
  321. المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۷.
  322. نمونه، ج ۲۶، ص ۹۹.
  323. المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۰.
  324. « هر یک در چرخه‌ای شناورند» سوره انبیاء، آیه ۳۳.
  325. التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۱۴۳.
  326. روح‌المعانی، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۵۹؛ المنار، ج ۱، ص ۱۸۷.
  327. نمونه، ج ۲۲، ص ۴۱۳.
  328. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  329. «سوگند به آسمان آراسته به راه‌های ستارگان» سوره ذاریات، آیه ۷.
  330. معانی القرآن، ج ۳، ص ۸۲.
  331. مفردات، ص ۲۱۷، "حبک".
  332. التبیان، ج۹، ص۳۸۰؛ الکشّاف، ج۴، ص۳۹۶؛ روح‌المعانی، مج ۱۵، ج۲۷، ص ۴.
  333. روح‌المعانی، مج ۱۵، ج ۲۷، ص ۴.
  334. الکشاف، ج ۴، ص ۳۹۶؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۳۰.
  335. روض‌الجنان، ج ۱۸، ص ۹۲.
  336. «ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم» سوره صافات، آیه ۶.
  337. «و آسمان را با دست‌هایی (توانا) بنا نهادیم و بی‌گمان ما (آن را) گسترنده‌ایم» سوره ذاریات، آیه ۴۷.
  338. «و همانا ما بر فراز شما هفت راه (آسمانی) آفریده‌ایم و از آفریدگان غافل نیستیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
  339. «سوگند به آسمان آراسته به راه‌های ستارگان» سوره ذاریات، آیه ۷.
  340. «بی‌گمان شما در گفتاری گوناگونید» سوره ذاریات، آیه ۸.
  341. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۶.
  342. قمی، ج ۲، ص ۳۳۶.
  343. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  344. «و سوگند به آسمان باران‌زا» سوره طارق، آیه ۱۱.
  345. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۱۶.
  346. روح‌المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۱۷۸.
  347. «و به زمین برشکافته (از گیاه)» سوره طارق، آیه ۱۲.
  348. نمونه، ج ۲۶، ص ۳۷۲.
  349. روح‌المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۱۷۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۶۰.
  350. قرطبی، ج ۲۰، ص ۸.
  351. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  352. «سوگند به آسمان که باروها دارد،» سوره بروج، آیه ۱.
  353. «و بی‌گمان در آسمان کوشک هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۶.
  354. «بزرگوار است آنکه در آسمان برج‌هایی پدید آورد و در آن چراغی و ماهی درخشان نهاد» سوره فرقان، آیه ۶۱.
  355. کشف‌الاسرار، ج ۷، ص ۶۰.
  356. پرتوی از قرآن، ج ۳، ص ۳۰۳.
  357. الکشّاف، ج ۴، ص ۷۲۹؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۷۹.
  358. قرطبی، ج ۱۰، ص ۸.
  359. المیزان، ج ۲۰، ص ۲۴۹.
  360. من علم الفلک القرآنی، ص ۴۳ و ۴۵.
  361. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  362. «خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲.
  363. «آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که ببینید آفرید و در زمین کوه‌هایی استوار در افکند تا (زمین) شما را نجنباند و در آن از هر گونه جنبنده‌ای پراکند و از آسمان آبی فرو فرستادیم و در آن از هر گونه (گیاه) باارزشی رویاندیم» سوره لقمان، آیه ۱۰.
  364. التبیان، ج ۸، ص ۲۷۲؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۴۲۱.
  365. نمونه، ج ۱۰، ص ۱۱۱.
  366. التبیان، ج ۸، ص ۲۷۳.
  367. المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۷.
  368. هیئت در مکتب اسلام، ص ۵۹.
  369. «و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت» سوره الرحمن، آیه ۷.
  370. التفسیر العلمی للآیات الکونیّه، ص ۲۴۷.
  371. «سوگند به آسمان آراسته به راه‌های ستارگان» سوره ذاریات، آیه ۷.
  372. قمی، ج ۲، ص ۳۳۶.
  373. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  374. «آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریسته‌اند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنه‌ای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.
  375. «و آسمان را چون بامی نگهداشته آفریدیم و آنان از نشانه‌های آن رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۳۲.
  376. نمونه، ج ۲۲، ص ۲۳۴.
  377. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  378. «و خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد و با آن زمین را پس از آنکه مرده بود زنده گردانید، بی‌گمان در این (کار) برای گروهی که می‌شنوند نشانه‌ای است» سوره نحل، آیه ۶۵.
  379. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  380. «و بر فرازتان، هفت آسمان پابرجا بنا کردیم» سوره نبأ، آیه ۱۲.
  381. کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۳۵۱.
  382. التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۷.
  383. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  384. «و بی‌گمان در آسمان کوشک هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۶.
  385. «ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم» سوره صافات، آیه ۶.
  386. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  387. «آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵.
  388. «آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریسته‌اند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنه‌ای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.
  389. قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۴.
  390. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۹ و ۳۷۰.
  391. «ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم» سوره صافات، آیه ۶.
  392. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  393. «آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵.
  394. «و بی‌گمان در آسمان کوشک هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۶.
  395. التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۲۰.
  396. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  397. لسان‌العرب، ج ۱۳، ص ۱۸۲، "ملک".
  398. «آیا در گستره آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند » سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
  399. التبیان، ج ۴، ص ۱۷۶.
  400. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳.
  401. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
  402. المیزان، ج ۸، ص ۳۴۸، ج ۱۷، ص ۱۱۶.
  403. التبیان، ج ۴، ص ۱۷۷.
  404. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۴۹۸.
  405. التبیان، ج ۴، ص ۱۷۷.
  406. التبیان، ج ۴، ص ۱۷۷.
  407. قرطبی، ج ۷، ص ۱۷.
  408. روض‌الجنان، ج ۷، ص ۳۴۲.
  409. روح‌المعانی، مج ۵، ج ۷، ص ۲۸۷.
  410. قمی، ج ۱، ص ۲۳۴.
  411. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  412. «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
  413. جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۶۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۵۸۴.
  414. مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۵۸۴.
  415. روح‌المعانی، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۴۳.
  416. روح‌المعانی، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۱۴۰.
  417. المیزان، ج ۱۶، ص ۳۵۰.
  418. نمونه، ج ۱۷، ص ۴۵۲.
  419. جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۶۷.
  420. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  421. «بگو: اگر بر زمین فرشتگانی می‌بودند که با آرامش راه می‌پیمودند (باز هم) بر آنان از آسمان فرشته‌ای را به پیامبری می‌فرستادیم» سوره اسراء، آیه ۹۵.
  422. «و بسا فرشته‌هایی در آسمان‌هاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمی‌آید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.
  423. نهج‌البلاغه، خطبه ۱، ص ۱۶.
  424. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۲۵.
  425. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  426. «کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند» سوره زمر، آیه ۶۳.
  427. جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۳۰.
  428. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۷.
  429. قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۷۹.
  430. قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۷۹.
  431. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  432. «درهای آسمان بر کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و از (پذیرش) آنها سرکشی ورزیدند گشوده نخواهد شد و به بهشت وارد نخواهند گشت تا آنگاه که شتر به سوراخ سوزن در آید! و این چنین تبهکاران را کیفر می‌دهیم» سوره اعراف، آیه ۴۰.
  433. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۴۶.
  434. «و آسمان گشوده گردد و به گونه دروازه‌هایی درآید،» سوره نبأ، آیه ۱۹.
  435. قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۱۵.
  436. التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۶.
  437. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۳۶.
  438. «آنگاه درهای آسمان را با آبی ریزان گشودیم» سوره قمر، آیه ۱۱.
  439. المیزان، ج ۱۹، ص ۶۸.
  440. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  441. «گرداندن رویت را به آسمان، می‌بینیم پس رویت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بی‌گمان می‌دانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام می‌دهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
  442. مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۱۹.
  443. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  444. «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
  445. المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۹.
  446. «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود» سوره سجده، آیه ۵.
  447. المیزان، ج ۱۶، ص ۲۴۷ و ۲۴۸.
  448. قرطبی، ج ۱۴، ص ۵۸.
  449. «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند » سوره سجده، آیه ۵.
  450. «خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است. فرمان (وی) میان آنها فرود می‌آید تا بدانید که خداوند بر هر کاری تواناست و اینکه دانش خداوند فراگیر همه چیز است» سوره طلاق، آیه ۱۲.
  451. «و همانا ما بر فراز شما هفت راه (آسمانی) آفریده‌ایم و از آفریدگان غافل نیستیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
  452. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  453. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۷ و ۳۶۸.
  454. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  455. روح المعانی، مج ۱۳، ج ۲۴، ص ۱۵۹.
  456. جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۱۲۵؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص۹.
  457. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۷.
  458. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  459. «درهای آسمان بر کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و از (پذیرش) آنها سرکشی ورزیدند گشوده نخواهد شد و به بهشت وارد نخواهند گشت تا آنگاه که شتر به سوراخ سوزن در آید! و این چنین تبهکاران را کیفر می‌دهیم» سوره اعراف، آیه ۴۰.
  460. «و روزی شما و آنچه به شما نوید می‌دهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
  461. «کنار درخت سدری که در واپسین جای است که نزد آن بوستان‌سراست» سوره نجم، آیه ۱۴-۱۵.
  462. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.
  463. الکشّاف، ج ۴، ص ۴۰۰.
  464. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  465. «آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
  466. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  467. «سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.
  468. کشف‌الاسرار، ج ۸، ص ۵۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۸.
  469. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۶.
  470. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  471. «و روزی شما و آنچه به شما نوید می‌دهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
  472. «یا آن کسی که آفرینش را می‌آغازد سپس آن را باز می‌گرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی می‌رساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست می‌گویید برهانتان را بیاورید» سوره نمل، آیه ۶۴.
  473. «ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفریننده‌ای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده می‌شوید؟» سوره فاطر، آیه ۳.
  474. التبیان، ج ۹، ص ۳۸۵؛ الکشّاف، ج ۴، ص ۴۰۰.
  475. «و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
  476. «و روزی شما و آنچه به شما نوید می‌دهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
  477. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۰۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.
  478. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.
  479. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  480. «و آسمان را چون بامی نگهداشته آفریدیم و آنان از نشانه‌های آن رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۳۲.
  481. التبیان، ج۷، ص ۲۴۵؛ قرطبی، ج۱۱، ص ۱۸۹.
  482. «و آن را از هر شیطان رانده‌ای نگه داشته‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۷.
  483. کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۰.
  484. «آیا ندیده‌ای که خداوند آنچه را در زمین است و (نیز) کشتی‌ها را که در دریا به فرمان وی روانند، برای شما رام کرده است و آسمان را از فرو افتادن روی زمین- جز به اذن وی- باز می‌دارد؟ بی‌گمان خداوند با مردم، مهربانی است بخشاینده» سوره حج، آیه ۶۵.
  485. کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۲۳۱؛ قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۹.
  486. قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۹.
  487. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  488. «و هر جنبنده‌ای که در آسمان‌ها و در زمین است و (نیز) فرشتگان به خداوند سجده می‌برند و آنان سرکشی نمی‌ورزند» سوره نحل، آیه ۴۹.
  489. «و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین است و آنچه در آنها از جنبندگان پراکنده است و او بر گرد آوردن آنها هرگاه که بخواهد تواناست» سوره شوری، آیه ۲۹.
  490. روح‌المعانی، مج ۱۴، ج ۲۵، ص ۶۱؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۵۸.
  491. الفرقان، ج ۲۴ و ۲۵، ص ۱۹۷.
  492. «و هر جنبنده‌ای که در آسمان‌ها و در زمین است و (نیز) فرشتگان به خداوند سجده می‌برند و آنان سرکشی نمی‌ورزند» سوره نحل، آیه ۴۹.
  493. «و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین است و آنچه در آنها از جنبندگان پراکنده است و او بر گرد آوردن آنها هرگاه که بخواهد تواناست» سوره شوری، آیه ۲۹.
  494. «از آنها مروارید و مرجان برون می‌آید» سوره الرحمن، آیه ۲۲.
  495. قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۰۷.
  496. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  497. شرح منظومه، ص ۲۶۸.
  498. روح‌المعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۱۷۶.
  499. «ای گروه پریان و آدمیان! اگر از کرانه‌های آسمان‌ها و زمین می‌توانید رخنه کنید، بکنید! جز با توانمندی، نمی‌توانید رخنه کنید» سوره الرحمن، آیه ۳۳.
  500. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰۶ و ۱۰۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۱۱۳.
  501. نمونه، ج ۲۳، ص ۱۴۹.
  502. مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۱۰.
  503. «یا فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن ایشان است؟ پس بر ریسمان‌ها (به آسمان) فرا روند! (تا جلو وحی را بگیرند)» سوره ص، آیه ۱۰.
  504. روح‌المعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۲۴۸.
  505. قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۰۱.
  506. «مگر کسی که ربایشی ویژه کند که شهابی فروزان در پی‌اش می‌افتد» سوره صافات، آیه ۱۰.
  507. جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۵۰.
  508. روح‌المعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۰۶.
  509. فی ظلال، ج ۵، ص ۲۹۸۴.
  510. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۲۵.
  511. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  512. «آنگاه، نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و نه مهلت یافتند» سوره دخان، آیه ۲۹.
  513. جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۶۱.
  514. الکشّاف، ج ۴، ص ۲۷۷.
  515. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۲۴۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۴۱.
  516. قمی، ج ۲، ص ۲۹۶.
  517. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  518. «ما آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست جز به حق و در زمانی معین نیافریده‌ایم و کافران از آنچه بیمشان داده‌اند رویگردانند» سوره احقاف، آیه ۳.
  519. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۸۶.
  520. «روزی که آسمان‌ها را چون در هم پیچیدن طومار نوشته‌ها درهم پیچیم، همان‌گونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم آن را باز می‌گردانیم، بنابر وعده‌ای که (برآوردنش) بر عهده ماست؛ به راستی ما کننده (ی این کار) ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۴.
  521. التبیان، ج ۹، ص ۲۶۷.
  522. «و آسمان از هم می‌شکافد و در آن روز، گسسته‌وار خواهد بود» سوره حاقه، آیه ۱۶.
  523. «روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد» سوره طور، آیه ۹.
  524. «پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمی‌آورد» سوره دخان، آیه ۱۰.
  525. الدرّالمنثور، ج۷، ص ۴۰۸.
  526. «روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمان‌ها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.
  527. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۴۹۸.
  528. المیزان، ج ۱۲، ص ۸۸.
  529. التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۴۶ و ۱۴۷.
  530. المیزان، ج ۱۲، ص ۸۸.
  531. اورعی و خراسانی، مقاله «آسمان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.