بهشت در قرآن
واژهشناسی
بهشت واژه فارسی اوستایی واهیشت = (vahishta) به معنای جهان برتر، عالم نیکوتر ـ ضد «دژنگهو» به معنای دوزخ ـ است. واهیشت مرکب از «واهو» (Vahu) به معنای خوب و «ایشت» (Esht) علامت تفضیل و صفت برای موصوف محذوف «انگهو» یعنی جهان است[۱] و آنجایی است خوش آب و هوا و فراخ نعمت و آراسته که نیکوکاران پس از مرگ در آن مخلدند.[۲] در فارسی به بهشت، فردوس و مینو نیز گفته میشود.[۳] بهشت در لغت عرب با واژههایی گوناگون به کار رفته که مهمترین آنها «جَنّت» است.
جنت از ریشه (ج ـ ن ـ ن) گرفته شده است. معنای محوری همه مشتقات این ریشه پوشیدگی است،[۴] چنانکه «جنین» بر اثر پوشیدگی و مستور بودن در رحم مادر بدین نام موسوم شده و سپر نیز بدین جهت که رزمنده در پناه آن پوشیده و از آسیب سلاح دشمن مصون میماند «جُنّة» نامیده شده است؛ همچنین کسی که عقل او پوشیده گشته «مجنون» و ظلمت شب که مایه پوشیدگی اشیاست «جانّ» نام گرفتهاند. «جِنّ» نیز موجودی است نامرئی که از دید ظاهری انسان پوشیده است و بالاخره «جنّت» باغی است پوشیده به درختان انبوه و درهم رفته،[۵] بنابراین سِر نامگذاری بهشت به جنت آن است که شاخساران درختانش درهم فرو رفته و برگهای فراوان آنها مانند سقفی سبز رنگ زمین بهشت را میپوشاند.[۶]
البته مفسران برای پوشیدگی بهشت وجوه دیگری نیز ذکر کردهاند، چنانکه برخی آن را ثوابی دانستهاند که در دنیا برانسان پوشیده است.[۷] برخی دیگر گفتهاند: اطلاق جنت بر بهشت بدان سبب است که هرگز عقول قاصر بشر بر آن احاطه نمییابد.[۸] به نظر برخی دیگر بهشت به لحاظ منزلت و مقام مکنونی که دارد نزد عقل صاحب نظر یا قلب صاحب بصر معروف یا مشهود نیست، [۹] از اینرو بعضی از مفسران بر این اعتقادند که برخی از مراحل اعلای بهشت حتی نزد عقل حکیم یا قلب عارف مستور است و برخی از مراتب دیگر آن گرچه معلوم نظری حکیم یا بصری عارف است؛ لیکن بسیاری از ویژگیهای آن همچنان در بوته استتار است و تا قبل از شهود عینی مشهود نمیشود و حتی پس از ورود در آن گرچه نسبت به خود بهشتی مشهود شده و در کنار او قرار میگیرد؛ اما برای غیر او که پایینتر از درجه وجودی وی قراردارد همچنان در ورای حجاب نوری مستتر و پنهان است.[۱۰].[۱۱]
بهشت در ادیان
بدون تردید در همه ادیان، مذاهب و مسالک اعتقاد به جهانی بهتر و مطلوبتر وجود داشته و همه آنها رسیدن به آن را به پیروان خویش وعده دادهاند. [۱۲]
در اوستا برای هر یک از تعالیم سه گانه عالیه «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» در بهشت مقام و مرتبهای ویژه معین شده است؛ اولی که جای اندیشه است در کره ستارگان، دومی در فلک ماه و سومی در فضای بلندترین روشنایی واقع است. روان نیکوکار پس از طی این سه مرحله به فضای فروغ بیپایان میرسد که «انیران» نام دارد و در آنجا بارگاه جلال اهورا یا عرش اعظم (گروثمان = خان ستایش) است.[۱۳] در جای دیگر همین کتاب آمده که روان مرده تا سه روز پس از مرگ بالای سر اوست و صبح روز چهارم روح از تن او جدا شده، اگر نیکوکار باشد وجدان (دین) وی به صورت دختر زیبایی نمودار گشته، او را به سوی فردوس راهنمایی میکند.[۱۴] روان نیکوکار از روی پل صراط (چِنونَت پِرِتو = پل تشخیص و قضاوت) که بالای نهری از فلز گداخته قرار دارد و برای او پهن به نظر میرسد، به سرعت میگذرد و پس از پیمودن مراحل سهگانه یاد شده، به بهشت برین و بارگاه قدس اهورامزدا میرود. در آنجا برای اوکَره فصل بهار و سایر نعمتها را میآورند و همواره در نهایت خوشی و خرمی به سرمیبرد.[۱۵]
در عهدین نیز با عبارتهایی گوناگون بشارت به بهشت موعود داده شده است. بنیاسرائیل در عصر موسی(ع) قومی مادی بودند، چنانکه بسیاری از بشارتهای عهد قدیم به نعمتهای دنیوی،زمین و حکومت و سلطنت اشاره دارد، حتی آنها مسئله جاودانگیروح را نمیدانستند و منکر روحی در بدن بودند که بعد از مرگ جاودانه بماند؛ ولی نمونههایی وجود دارد که آنان نیز بهشت را قبول داشتهاند. عدهای از آنها قائل به بهشت بسیار گستردهای بودند که از آن با عنوان «بهشت عَدْن آسمانی» یاد کرده و دارای دو در بوده که ۱۰۰۰۰۰ فرشته از آن محافظت میکنند.[۱۶] در عهد جدید نیز با اوصافی گوناگون نظیر حیات جاودانه از بهشتسخن به میان آمده است. حتی در برخی موارد اوصافی را شبیه اوصاف بهشتی که در قرآن آمده است بیان میکند.
از نظر مسیحیان، بهشت آسمانی است محل سعادت که از هرگونه کدورت تهی و شامل همه لذات نفسانی است. البته نعمتهای این بهشت از قبیل لذات و شادیهای آسمانی و تنها مفاهیمی روحی و عقلی است؛ زیرا به اعتقاد آنها بهشت جایگاهی روحانی است که نفسِ انسان پس از جدا شدن از بدن و صعود به آسمان از حالتی حسی و طبیعی به حالت روحانی آسمانی تبدیل شده، در آن قرار میگیرد.[۱۷] پروتستانها نیز قائل به نوعی بهشت روحانی هستند که مهمترین لذت آن نظر کردن به وجه الله است.[۱۸] حتی در مسالک بت پرستی مانند یونانیها محل خدایان و پایان نیکان را گلزارهایی زبده به نام شانزلیزه (Champs elyses) میدانستند.[۱۹]
هندوها نیز بهشت را باور داشتند و کسانی که با انواع عذابهای دنیوی مانند قتل، سوختن و غیره خود را نابود میکردند میپنداشتند که قبل از بیرون رفتن جانهایشان همسایگان بهشت به سرعت آن را میگیرند.[۲۰] مدینه فاضله افلاطون و جامعهای که کمونیستها به طبقات محروم وعده میدادند نیز نوعی بهشت دنیوی محسوب میشود. این بهشتها به رغم اختلافات زیاد در ۴ چیز مشترک است: امنیت، سلامت، برکت و لذت.[۲۱].[۲۲]
بهشت در قرآن کریم
قرآن کریم که بر همه کتابهای آسمانی مُهَیْمِن است ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾[۲۳] افزون بر اینکه وعدههای موجود در تورات و انجیل درباره بهشت را نقل کرده ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۲۴] به تفصیل درباره بهشت سخن رانده و آن را آخرین مرحله مدار عمومی خلقت برای برگزیدگان و نزدیکترین جایگاه به خداوند معرفی میکند. ﴿فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ﴾[۲۵] گفتنی است اولین اختلاف بهشت قرآن با بهشت دیگران در میزان کوشش و تلاش لازم و در مدت وصول آن است؛ قرآن راه بهشت را طولانی و پرمشقت ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾[۲۶] و آن را محصول اکتساب خود انسان معرفی میکند. ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾[۲۷].[۲۸]
گرچه در قرآن کریم واژه «جنت» به معانی گوناگونی نظیر توحید ﴿لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۲۹].[۳۰] ﴿وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۳۱].[۳۲]، بستانی در یمن ﴿إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ﴾[۳۳].[۳۴] به کار رفته یا بر اینها تطبیق شده است؛ اما در این مقاله تنها آندسته از معانی این واژه که بر بهشت اطلاق شده مورد نظر است.
افزون بر واژههای «جنت» ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۳۵] و «جنات» ﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۳۶] در آیات فراوانی از بهشت با واژههایی نظیر فردوس ﴿الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۳۷]، دارالسلام ﴿لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۳۸]، دارالقرار ﴿يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ﴾[۳۹]، دارالمقامه ﴿الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ﴾[۴۰]، جنة الماوی ﴿وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى﴾[۴۱]، ﴿عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى﴾[۴۲]، ﴿عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى﴾[۴۳] و... یاد شده است.
در این آیات مباحثی همچون حقیقت ﴿فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ﴾[۴۴]، ﴿تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۴۵]، ﴿فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ﴾[۴۶]، ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾[۴۷]، گستره و جایگاه ﴿وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۴۸]، ﴿وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى﴾[۴۹]، ﴿عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى﴾[۵۰]، ﴿عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى﴾[۵۱]، درها ﴿جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ﴾[۵۲]، ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴾[۵۳]، مخلوق بودن ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾[۵۴]، ﴿وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ﴾[۵۵]، موروث بودن ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۵۶]، ﴿قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى﴾[۵۷]، مراتب و درجات بهشت ﴿أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾[۵۸]، ل﴿ا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۵۹]، ﴿دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾[۶۰]، ﴿وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى﴾[۶۱]، نعمتهای بهشتی ﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۶۲]، ﴿يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۶۳]، ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ﴾[۶۴] و بهشتیان ﴿قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۶۵]، ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ﴾[۶۶] مطرح شدهاند.
تصویر و تعریف بهشت در قرآن یکپارچه نیست، بلکه به صورت اوصاف کوتاه، متعدد و گاه مکرر در بسیاری از سورهها به ویژه سورههای مکی آمده است و در سه سوره الرحمن، سوره واقعه و سوره انسان (سوره دهر) بیشتر و پیوستهتر از سایر سورههاست. برای به دست آوردن تصویری اجمالی از بهشت آنچنان که در قرآن کریم بیان شده لازم است که آیات سورههای مختلف کنار هم گذاشته شود.[۶۷].[۶۸]
حقیقت بهشت
بسیاری از متکلمان و محدثان اسلامی با استفاده از آیات و روایات بهشت را جسمانی و مادی دانسته و این اعتقاد را از ضروریات دین اسلام شمردهاند.[۶۹] آنها معتقدند انسان با همین بدن جسمانی مادی خود وارد بهشت خواهد شد و آیات مربوط به نعمتهای بهشتی را بیانگر مادی بودن آنها دانستهاند:﴿وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ﴾[۷۰]، ﴿وَلَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ﴾[۷۱]؛ ولی در این زمینه دیدگاههای دیگری نیز وجود دارد؛ برخی مادی بودن بهشت را ردّ کردهاند. به عقیده آنها بهشت ماورای عالم ماده است و نیازی به مکان مادی ندارد، بلکه چیزی خارج از ذات انسان نیست؛ بدین معنا که همه نعمتها، مملوکها، خادمان، باغها، درختان و... برخاسته از ذات انسان و قائم به اوست و او به اذن خدا نگهدارنده و ایجادکننده آنهاست.[۷۲]
بسیاری از آیات قرآن و نیز روایات بیانگر آن است که بهشت و نعمتهای آن چیزی جز ظهور اعمال نیکانسان و بازگشت آن به وی نیست، چنانکه خداوند در پاداش یا مجازات بندگان، خودِ عمل را در برابرشان حاضر میکند: ﴿وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا﴾[۷۳]، ﴿يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ﴾[۷۴]، ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ﴾[۷۵]، ﴿وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾[۷۶]، ﴿يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾[۷۷]، ﴿فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۷۸].[۷۹] براساس این دیدگاه اعمال انسان دو صورت دارد: صورتی مُلْکی که فانی و زودگذر و صورت ملکوتی که باقی و زایل نشدنی است. انسان در دنیا تنها صورت ملکی آنها را مشاهده میکند و از صورت ملکوتی آنها بیخبر است؛ اما در قیامت و در برزخ تنها چهره ملکوتی آنها را مشاهده میکند؛ اگر زیبا باشند نعیم و اگر زشت باشند جحیم وی خواهند بود.[۸۰] از سوی دیگر براساس آیه ﴿قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾[۸۱] که خداوند خطاب به حضرت نوح(ع)، فرزند وی را کرداری ناشایسته دانسته. انسان نفس عمل خویش است [۸۲] و هرکس در طول عمرش، خود را با اعمال خویش میسازد؛ کسی که محصول فعالیت شبانهروزی او جز اعمال نیک و نورانی نیست، خود یکپارچه نیکی و نورانیت است؛ به عبارت دیگر، اعمال و رفتار انسان بر حسب صور ملکوتی آنها، تشکیلدهنده گوهر ذات انسانی و سازنده هویت و شخصیت آدمیاند، و انسان با اعمال، کردار، افکار و ادراکش سازنده خویش است، بنابراین بهشت یا جهنم چیزی جدا و بریده از ذات انسان و آنچه که از او برمیخیزد نیست.[۸۳] چنانکه قرآن کریم در وصف مقربان، خودِ آنان را روح و ریحان و بهشت دانسته: ﴿فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ﴾[۸۴]، ﴿فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ﴾[۸۵].[۸۶] و در جایی دیگر بر خود کسانی که از خشنودی خداپیروی میکنند درجات (بهشت) اطلاق کرده است: ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللَّهِ﴾[۸۷] البته درباره حقیقت بهشت آرای دیگری نیز مطرح است؛ مانند اینکه برخی از عرفا گفتهاند: حقیقت بهشت چیزی است که انسان را به خدا نزدیک کرده، در مجاورت حق اول قرار میدهد [۸۸] یا به گفته برخی دیگر حقیقت بهشت ابتهاج نفس و شادی آن به شناخت خدا و محبت اوست [۸۹] که میتوان این گونه نظرها را در کنار دو نظر سابق به دو صورت تحلیل کرد: نخست آنکه بگوییم این دو نظر اخیر در حقیقت ردّ آرای سابق است، چنانکه برخی نیز گفتهاند: بهشت همان لذات روحی است واوصافی که در قرآن برای آن ذکر شده نوعی تمثیل و برای تقریب به ذهن است.[۹۰] دیگر آنکه بگوییم دو نظر سابق ناظر به مراتب نازله بهشت و دو نظر اخیرناظر به مراتب عالیه بلکه عالیترین مراتب آناست.[۹۱].[۹۲]
گستره و جایگاه بهشت
در برخی آیات ازوسعت و بزرگی بهشتسخن به میان آمده و آنرا برابر پهنای همه آسمانها و زمین دانسته است: ﴿وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۹۳]؛ ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾[۹۴] مراد از عَرْض در این آیات عرض در برابر طول نیست، بلکه به معنای مطلق گستردگی و برای بیان اهمیت وسعت بهشت آمده است،[۹۵] زیرا برای اعلام وسعت بهشت و تقریب به ذهن اهل ایمان مثالی بهتر و مناسبتر از وسعت فضای جوی نیست که کرات بیشمار در آن در حرکتاند و از آنجا که بشر وسعت فضای کرات بیکران جهان را نفهمیده و نمیتواند به آن احاطه پیدا کند وسعت بهشت نیز برای وی غیر قابل تحدید است.[۹۶] در لغت عرب نیز هر گاه چیزی را با وصف وسعت و بزرگی یاد میکنند آن را به عرض، متصف میسازند؛ نظیر "بِلادٌ عَریضَةً" و "أرضٌ عَریضَة[۹۷] و گویا تعبیر بهعرض کنایه است از اینکه در نهایت وسعت است یا به قدری است که وهم و خیال بشری نمیتواند آن را بسنجد و برایش حدی تصور کند.[۹۸] به گفته برخی هریک از اهل بهشت، بهشتی بااین وسعت و گستره دارند؛ ولی برخی دیگر گفتهاند: شاید مقصود از آن، یک بهشت از بهشتهای مختلف باشد.[۹۹] برخی در وصف حقیقی بهشت گفتهاند که بزرگی و وسعت بهشت به اندازهای است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است، چنانکه تمامی نعمتهای بهشتی اینگونه است[۱۰۰] و خداوند در بزرگی و عظمت آن میفرماید: ﴿وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا﴾[۱۰۱] برخی گفتهاند: مراد از عرض همان عرض در برابر طول است و اگر آیات مزبور تنها عرض بهشت را ذکر کرده از آنروست که امتداد عرض کوتاهتر از امتداد طول است، بنابراین وقتی عرض بهشت مانند عرض آسمان و زمین باشد قهراً طول آن بیشتر خواهد بود.[۱۰۲] در تفسیر آیات یاد شده اقوال دیگری نیز ذکر شده است؛ برخی گفتهاند: عرض بهشت به اندازه پهنای آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه است که در کنار هم باشند (مجموع آنها). برخی دیگر بر این عقیدهاند که قیمت آن به اندازه ارزش همه آسمانها و زمین است.[۱۰۳] در روایتی نیز آمده است که جبرئیل خواست طول بهشت را بداند ۳۰۰۰۰ سال پرید، تا درمانده شد..؛ لذا از حق تعالی مدد خواست خدا او را قوت داد تا ۳۰۰۰۰ بار و هر بار ۳۰۰۰۰ سال پرید و در نهایت از بهشتِ یک مؤمن خارج نشده بود. از این روایت استفاده میشود که مقام و رتبه انسان گرچه از اصحاب یمین باشد ـ که ظاهراً بالاترین رتبه و مقام آنان همان مقامهای بهشتی و نعمتهای جسمانی است ـ از ملائکه بالاتر است، چون خداوند در انسان قوه و استعدادی نهاده که هر قدر بر کمالات و قوت روحانی او افزوده شود باز قابل افزایش است و چون چنین استعدادی دارد به حکم "العطيات بقدر القابليات" باید بهشتی که جایگاه و آرامگاه همیشگی اوست نیز از حیث سعه و تمامیت محدود به حدی نباشد. [۱۰۴] در روایتی آمده است که از پیامبر اکرم (ص) درباره آیه ﴿وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۰۵] پرسیدند که اگر بهشت به گستردگی اجرام آسمان و زمین باشد پس دوزخ کجاست؟ فرمود: هنگام آمدن روز شب کجاست؟[۱۰۶] در تفسیر کلام رسول خدا (ص) گفته شده که آخرت با همه نعمتها و عذابهایش هرچند شباهتهایی با دنیا و لذایذ و آلامش دارد و نیز انسانی که وارد آخرت میشود عیناً، همان انسانی است که در دنیا بود؛ ولی نظام حاکم بر آخرت غیر از نظام حاکم بر دنیاست؛دنیا بر خلاف آخرت دارتزاحم و تمانع است، بنابراین ممکن است آسمان و زمین با اینکه جایگاه بهشت است بدون مزاحمت جایگاه جهنم نیز باشد.[۱۰۷] برخی گفتهاند: سؤال از جایگاه بهشت در صورتی صحیح است که آن جزئی از این جهان باشد، به گونهای که بتوان میان آن و این جهان نسبتی برقرار کرد؛ ولی اگر بهشت را جهانی مستقل و جدا از این آسمان و زمین بدانیم پرسش از جایگاه آن صحیح نیست. مکان که جایگاه جسم است در اجزای این جهان قابل تصور است؛ مثلاً میز را در اتاق جای میدهیم؛ ولی اگر مجموع جهان را در نظر بگیریم دیگر برای آن ظرف و مکانی وجود ندارد، بلکه آفرینش خود جهان، سازنده جای خود نیز هست؛ نه اینکه قبلاً فضایی نامتناهی وجود داشت. سپس خدا این جهان را در دل آن فضا آفرید. عین همین سخن درباره بهشت نیز حاکم است.[۱۰۸] به عقیده ایشان این سخن بدین معنا نیست که بهشت وجود مثالی و خیالی دارد تا پرسش از جایگاه آن ساقط باشد، بلکه در عین تصدیق به «معاد عنصری» یا «معاد مادی» دو جهان مستقل فرض میکنیم که هریک برای خود احکام و قوانین و اوضاع و نسبتهایی دارند و هرگز یکی در دل دیگری نیست. [۱۰۹] برخی از مفسران با استفاده از پارهای از آیات قرآن جایگاه بهشت را بالای آسمانهای هفت گانه دانستهاند: ﴿وَكَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ﴾[۱۱۰]، ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾[۱۱۱]، ﴿وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى﴾[۱۱۲]، ﴿عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى﴾[۱۱۳]، ﴿عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى﴾[۱۱۴].[۱۱۵] در روایتی نیز آمده است که بهشت بالای ۷ آسمان است.[۱۱۶] برخی نیز گفتهاند: بهشت در جهت آسمان است؛ نه اینکه در خود آنها گنجانده شود و چه مانعی دارد که خدا در بالا عوالمی به وسعت آسمانها بیافریند؟[۱۱۷] به اعتقاد برخی متکلمان درباره جایگاه بهشت دلیل روشنی وجود ندارد و تنها علم آن نزد خداست.[۱۱۸] برخی نیز به استناد آیات ﴿أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى﴾[۱۱۹]، ﴿وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى﴾[۱۲۰]، ﴿عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى﴾[۱۲۱] جایگاه بهشت را نزد ﴿سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى﴾ دانستهاند؛ بدین بیان که هرجا سدرة المنتهی باشد کنار آن جایگاه بهشت موعود است و چون جایگاه و حقیقت «سدرة المنتهی» برای ما روشن نیست طبعاً جایگاه آن نیز در محاق ابهام خواهد ماند و نمیتوان درباره آن اظهار نظر قطعیکرد.[۱۲۲].[۱۲۳]
درهای بهشت
بهشت درهای متعددی دارد و قرآن کریم در آیاتی به صورت کلی و اجمال از آن سخن گفته است، چنانکه در وصف بهشتیان درهای بهشت را بر آنان گشوده دانسته: ﴿جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ﴾[۱۲۴] یا میفرماید: هنگامی که بهشتیان به بهشت نزدیک شوند و درهای آن گشوده شود، خازنان بهشت به آنها سلام میکنند: ﴿وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴾[۱۲۵].[۱۲۶] و هنگام استقرار در بهشت نیز فرشتگان از هر دری وارد شده، بر آنان درود و سلام میفرستند: ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ﴾[۱۲۷]، ﴿سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ﴾[۱۲۸].[۱۲۹] روایاتی نیز در تأیید این معنا آمده است.[۱۳۰]
در قرآن کریم سخنی از شمار درهای بهشت به میان نیامده؛ ولی درهای جهنم را ۷ تا دانسته است: ﴿لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ﴾[۱۳۱]؛ ولی روایاتی پرشمار تعداد درهای بهشت را ۸ عدد شمردهاند.[۱۳۲] این معنا اشاره به آن دارد که راههای وصول به سعادت که بهشت مظهر آن است از طرق سقوط در دامان بدبختی که جهنم کانون آن است فزونتر و رحمت گسترده الهی بر غضبش پیشی گرفته است:[۱۳۳] "سبقت رحمته غضبه".[۱۳۴] در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است که بهشت دارای ۸ در است که پهنای هریک به اندازه ۴۰ سال راه است [۱۳۵] و این اشارهای به گستردگی رحمت خداوند به بندگان اوست.[۱۳۶] در مورد حقیقت و ماهیت درهای بهشتی سخنان بسیاری گفته شده است؛ برخی گفتهاند: با توجه به اینکه الفاظ برای ارواح و حقایق معانی وضع شده، روح و حقیقت معنای «در» و موضوعٌ له واقعی آن عبارت است از مطلق چیزی که راه وصول به مقصدی است و بدون آن نمیتوان به مطلوب دست یافت. بیشک این حقیقت را صورتها و قالبهای متعدد و هریک از آنها ویژه موردی خاص است، همراه با احکام و ویژگیهایی که برای آشنایی با ویژگیهای هریک از آنها، شناخت مورد و صورت مناسب با آن، ضروری است،[۱۳۷] بنابراین درِ هر چیزی مناسب با همان چیز است و نمیتوان ویژگیهای یک مورد را به دیگر موارد کشاند، چنان که درِ ساختمان مناسب با خود ساختمان و درِ بطری نیز مناسب با خود آن است. درِ امور معنوی نظیر دوستی یا دشمنی مناسب با همان امور معنوی و با ویژگیهای مخصوص خود است.[۱۳۸] با این توضیح میتوان گفت درهای بهشت یا جهنم از سنخ درهای دنیوی نیست، بلکه مطلق اموری است که راه را برای انجام کارهای شایسته و نیک یا برای ارتکاب اعمال ناشایست هموار کرده، موجب بهشتی یا جهنمی شدن انسان میگردد؛[۱۳۹] ولی از آنرو که در میان اموری که انجام کارهای خیر یا شر را رقم میزنند، حواس پنجگانه ظاهری و قوای ادراکی سهگانه باطنی نقش بیشتری دارند، مورد تأکید و اشاره قرار گرفتهاند و گفته شده: بهشت ۸ در دارد و آنها عبارتاند از: لامسه، باصره، سامعه، ذائقه، شامّه، متخیّله، واهمه و عاقله، و جهنم ۷ در دارد و آنها عبارتاند از امور یادشده به استثنای قوه عاقله؛ اما این بدان معنا نیست کهدرهای بهشت محدود و منحصر به امور مزبور است.
به همین جهت نصوص دینی در بیان درهای بهشت و جهنم متفاوت و در عین تفاوت همه صادق و مطابق با واقع است؛ زیرا هریک از آنها مسئله یاد شده را از دیدگاهی معین و به اعتباری مخصوص ملاحظه کرده است؛[۱۴۰] مثلاً از جمله اموری که راه را برای انجام کارهای خیر یا شرّ هموار میکند، امام و رهبر جامعه است؛ یعنی اگر زعامت امت در کف با کفایت امامی صالح قرار گیرد راه برای انجام کارهای خیر، هموار میگردد و اگر رهبری امت در دست پیشوایی ناصالح بیفتد، راه برای انجام کارهای شرّ باز میشود.[۱۴۱] در حدیثی از رسول خدا (ص) امام حسین(ع) به عنوان دری از درهای بهشت معرفی شده [۱۴۲] و در حدیث دیگری از امامصادق(ع) شمار درهای جهنم، ۷ در ذکر شده و به ۷ نفر از پیشوایان جور اختصاص داده شدهاست.[۱۴۳] برخی از حکما گفتهاند: هریک از مدرِکات و مشاعر (یاد شده) دارای ظاهر و باطنی است. ظاهر آن انسان را به سوی دوزخ و باطن آن به بهشت راهنمایی میکند:﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ﴾[۱۴۴] این دو دسته در تقابل با یکدیگر است، به گونهای که باز بودن یکی موجب بسته شدن دیگری است؛ اما بهشت درِ دیگری دارد و آن قلب (عقل) است که دائماً بر روی اهل حجاب کلی و کفر بسته است: ﴿وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ﴾[۱۴۵] این در، ویژه اهل بهشت است، از جهت ایمان و معرفت آنها و هرگز بر روی اهل جهنم گشوده نمیشود؛ زیرا از ازل بر دلهای آنها قفل خورده است: ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ﴾[۱۴۶]،﴿فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ﴾[۱۴۷].[۱۴۸] برخی دیگر گفتهاند: مقصود از ۷ در، اعضای هفتگانهای است که تکلیف به آنها تعلق میگیرد.[۱۴۹] عدهای نیز معتقدند مقصود این است که اخلاق بد مانند حسد، بخل و تکبر درهای جهنم و مقابل آنها اخلاق خوب مانند علم، کرم و شجاعت درهای بهشت هستند. براساس این نظر بعید نیست که صفات ناپسند دارای ۷ موضع و هریک دارای شعبههای فراوانی باشند؛ همچنین برای صفات پسندیده، ۸ جایگاه و تحت هریک اصناف زیادی وجود داشته باشند.[۱۵۰] در روایاتی نیز شمار درهای بهشت ۷۱ در دانسته شده است.[۱۵۱] آنچه از همه این روایات برمیآید این است که کثرت درهای بهشت ناظر به کثرت اقوام و اعمال است که هر گروهی با عمل خاصی از دری وارد بهشت میشوند،[۱۵۲] از اینرو در احادیث معمولاً برای درها نامهایی ذکر شده که متناسب با اعمال هر گروهی است که از آن در به بهشت درمیآیند؛ نظیر باب الریّان برای روزهداران، باب الصلاة، باب الصدقة، باب المجاهدین، باب المعروف، باب الصبر، باب الشکر و باب البلاء.[۱۵۳] در حدیثی از پیامبر وارد شده که هر کس وضو بگیرد و سپس بگوید « أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» درهای بهشت بر روی او گشوده میشوند تا از هر دری خواست وارد شود.[۱۵۴] در روایت دیگر کلید بهشت در «لا إله إلاّ الله» معرفی شده است.[۱۵۵] در برخی از روایات جنس برخی از درها مشخص شده است؛ از جمله باب الرحمه از یاقوت سرخ و باب الصبر که دری است کوچک و دارای یک مصراع (لنگه) نیز از یاقوت سرخ است. باب الشکر نیز از یاقوت سفید و دارای دو مصراع است که بین آن دو ۵۰۰ سال راه است. باب البلا از یاقوت زرد و دارای یک مصراع است.[۱۵۶] اینگونه روایات شرح و بیانی ویژه میطلبند و در جای خود باید آن راپی گرفت.
هریک از این درها دارای کتیبههایی است که توحید، رسالت و ولایت مدلول قدر مشترک آنهاست.[۱۵۷] شایان ذکر است که درهای بهشت و جهنم را در هر عالمی صوری است مناسب با همان عالم؛ صور ظاهری و دنیوی آنها مصادیقی از درهای بهشت و جهنم است که بدانها اشاره شد؛ ولی صور باطنی و اخروی آنها صور دیگری است که در عالم آخرت مناسب با همان عالم بروز میکند.[۱۵۸].[۱۵۹]
مخلوق بودن بهشت
اصل آفرینش بهشت به طور مسلّم از آیات قرآن استفاده میشود؛ ولی درباره اینکه بهشت هماکنون بالفعل موجود است یا نه میان دانشمنداناختلاف است؛ بیشتر مفسران و متکلمان به ویژه متکلمان شیعه گفتهاند: بهشت همراه با آفرینش جهان خلق شده و هماکنون موجود است.[۱۶۰] آیات بسیاری از قرآن کریم بر این مطلب دلالت دارد؛ مانند ﴿جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۶۱]، ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾[۱۶۲]، ﴿عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى﴾[۱۶۳]، ﴿وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۶۴]، ﴿وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ﴾[۱۶۵] حمل این آیات که با لفظ ماضی از مهیّا و نزدیک بودن بهشت برای پرهیزگاران خبر میدهد، بر زمان آینده خلاف ظاهر و نیازمند قرینه است.[۱۶۶] افزون بر آیات مزبور از آیات دیگری نظیر ﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۱۶۷]، ﴿لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ﴾[۱۶۸]، ﴿قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۱۶۹]، ﴿أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا﴾[۱۷۰] مخلوق بالفعل بودن بهشت استظهار شده است؛ زیرا پیام این دسته از آیات این است که هم اکنون بهشت در اختیار مؤمنان صالح، صادقان و پرهیزگاران است؛ نه آنکه اکنون معدوم باشد و پس از پیدایش، ملک آنان شود؛ زیرا آیات، ملکیت بالفعل بهشت را گزارش میکند و از آنجا که مالک آن بالفعل موجود است مملوک نیز باید بالفعل موجود باشد.[۱۷۱] برخی در تأیید مخلوق بالفعل بودن بهشت به آیه ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾[۱۷۲] استناد کردهاند. آنها در تفسیر آیه یاد شده گفتهاند: مقصود از رزق میوههای بهشتی است که خداوند در غیر فصل در اختیار مریم میگذاشت.[۱۷۳] در روایتی امام رضا(ع) منکر مخلوق بالفعل بودن بهشت را مکذب و مخلد در دوزخ معرفی کرده است.[۱۷۴] افزون بر امور یاد شده اهل کشف کسانی را که اهل بهشتاند هماکنون در باغهای سرسبز و در حال پیشرفت مراتب و درجات و صعود در غرفهها و قصرها مشاهده میکنند: ﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ ﴾[۱۷۵].[۱۷۶]، چنان که در این جهان موجودات بسیاری هستند که حجابهای عالم دنیا مانع مشاهده آنهاست؛ ولی اولیاء الله قادر به مشاهده آن هستند.[۱۷۷] پیامبر اکرم (ص) نیز به هنگام معراج که از هیاهوی مردم این جهان دور بود و غوغای عالم ماده کمتر و جلوههای جلال و جمال بیشتر بود، پردهها را کنار زد و با چشم ملکوتی خود توانست گوشههایی از بهشت را که در باطن و درون این جهان بود مشاهده کند. حتی برای اولیای خدا ممکن است در جذبههای خاص معنوی در روی زمین نیز گهگاه آن را ببینند.[۱۷۸]
از برخی احادیث نیز استفاده میشود که برخی مردان خدا در این جهان بهشت را با چشم حقیقت بین خود میدیدند، چنانکه امام حسین(ع) در شب عاشورا پرده از برابر چشمان یاران خود کنار زد و جایگاهشان در بهشت را به آنان نشان داد.[۱۷۹] در روایاتی نیز به فرود آمدن مائده بهشتی بر حضرت زهرا(س) تصریح شده است.[۱۸۰] براساس روایاتی نیز هیچ انسانی از دنیا نمیرود، مگر اینکه جایگاه خود را در بهشت یا دوزخ مشاهده میکند.[۱۸۱] در برابر قول مشهور، برخی مانند ابوهاشم و قاضی عبدالجبار آفرینش بهشت را در وضع کنونی غیر ممکن دانسته و گروهی از معتزله، خوارج و نیز گروهی از زیدیه میپندارند که بهشت تاکنون آفریده نشده است و آن روز که آسمان و زمین در هم پیچیده شوند خداوند متعالی بهشت را به هر شکل که خواست میآفریند؛ زیرا بهشت محل پاداش و ثواب است و پس از تکلیف و در روز جزا آفریده میشود؛ زیرا هیچگاه جایگاه تکلیف و جزا چه در دنیا و چه در آخرت با هم جمع نمیشوند.[۱۸۲] آنها برای سخن خود ادلّهای نیز آوردهاند؛ از جمله آنکه به استناد آیه ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾[۱۸۳] اگر بهشت آفریده شده بود لازمهاش آن بود که روز برپایی قیامت نابود شود، در حالی که دستهای از آیات قرآن بیانگر جاودانگی و دوام و بقای بهشت است؛ مانند آیاتی که بهشت را ﴿جَنَّةُ الْخُلْدِ﴾[۱۸۴] معرفی کرده یا نعمتهای آن را دائمی وصف میکند: ﴿ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا﴾[۱۸۵]، ﴿تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۱۸۶] ناسازگاری این دو دسته از آیات نشان آن است که بهشت آفریده نشده است. [۱۸۷] در پاسخ این دلیل میتوان گفت مقصود از شیء در آیه ﴿وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۱۸۸] اشیای دنیوی است که در چشمانداز انسانهاست؛ اما موجودات اخروی که از قداستی خاص برخوردارند مشمول این آیه نیستند، چنانکه قرآن میفرماید: ﴿مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ﴾[۱۸۹] در این آیه به جاودانگی آنچه نزد خداست حکم شده و طبعاً ﴿مَا عِنْدَ اللَّهِ ﴾ غیر از وجود خدا و محکوم به امکان است؛ ولی طبق مشیت الهی جاودانه است.
از دیگر دلیلهای ایشان این است که آفرینش بهشت قبل از قیامت کاری عبث و غیر متناسب با شأن آفریننده حکیم است.
پاسخ این است که هرگز همه جوانب مسئله برای ما روشن نیست و شاید در آفرینش آن مصالحی باشد که از درک ما بیرون است.[۱۹۰] شایان توجه است که برخی از اهل معرفت گفتهاند: بهشت از جهتی هم اکنون مخلوق است و از جهتی مخلوق نیست. ایشان نظر خود را با تمثیلی چنین بیان میکنند: گاه پس از ساخته شدن دیوارهای اطراف خانه گفته میشود: خانهای بنا شده، در حالی که چیزی جز چهاردیواری و فضا وصحن خالی نیست و پس از آن اتاقها بر اساس هدف مخصوصی ساخته میشوند. در این مثال خانه از جهتی ساخته شده و از جهتی ساخته نشده است.[۱۹۱] بهشت نیز چنین است؛ از آن حیث که خداوند زمینه آن را فراهم کرده مخلوق است؛ ولی از آن جهت که مردم باید آن را با اعمال خویش آباد کنند مخلوق نیست.[۱۹۲]
به ارث بردن بهشت
در برخی از آیات قرآن از موروث بودن بهشت سخن به میان آمده است: ﴿أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ﴾[۱۹۳]، ﴿الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۱۹۴] ارث و وراثت به معنای انتقال قهری و بدون معامله دسترنج کسی به غیر است، بدون آنکه در تحصیل آن زحمتی را متحمل شود، به همین جهت مالی را که از میت به وارث وی میرسد «میراث» میگویند.[۱۹۵]
برخی مفسران درباره ارث نامیدن بهشت بر این اعتقادند که نعمتهای بهشتی آنچنان عظیم است که اعمال پرهیزگاران در برابر آن کاملاً ناچیز محسوب میشود، مثل اینکه بهشت را بدون زحمت و رایگان به آنها دادهاند؛ زیرا زحمت آنان در برابر این نعمت بسیار کماهمیت است؛ به تعبیر دیگر گرچه اعمال و تقوای آدمی پایه استحقاق بهشت است؛ ولی عظمت نعمتهای بهشتی چنان است که گویی رایگان به پرهیزگاران داده میشود.[۱۹۶] برخی دیگر گفتهاند: خدای متعالی بهشت را آفرید تا تمامی بندگانش با سرمایه عمل صالح آن را به دست آورند؛ ولی کافران با ارتکاب شرک و معاصی، خود را از آن محروم ساختند، در نتیجه بهشت به ارث مؤمنان درآمد، پس در حقیقت مؤمنان با عمل صالح خود آن را از دیگران ارث بردهاند: ﴿تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا﴾[۱۹۷]، ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۱۹۸]، ﴿أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ﴾[۱۹۹]، ﴿الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۲۰۰]، چنانکه قرآن کریم حمد و ستایش اهل بهشت را بر این نعمت بیان میکند:﴿وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴾[۲۰۱].[۲۰۲] در روایاتی نیز آمده است که هر انسانی منزلی در بهشت و منزلی در دوزخ دارد. کافران جایگاه دوزخی مؤمنان و مؤمنان جایگاه بهشتی کافران را به ارث میبرند.[۲۰۳].[۲۰۴]
مراتب و درجات بهشت
هر حقیقتی را در وجود درجات و مراتبی است که برخی از آنها بدون حصول انفکاک و جدایی برتر از برخی دیگر است، بر این اساس برای هر حقیقت کلّی که مظهر اسمی از اسماء الله است بعد از مرتبه آن اسم مراتب عقل و نفس و طبع و جسم موجود است، در نتیجه همه موجودات عالم مادّه، اصنام و اظلالی برای حقایق عقلی و روحانی هستند و این زمین مادّی ظلّ زمین عقلی روحانی است و انسان حسی نیز جثه و صنمی برای انسان عقلی و انسان عقلی نیز مظهر اسم الهی و نوری از انوار اوست که از امر خدا در عالم غیب حاصل شده است: ﴿قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۰۵]، [۲۰۶] بنابراین بهشت نیز یا حسی و محسوس به حواس اخروی یا عقلی و مشهود به دیده باطنی عقلی است و برای هریک از این دو مراتب و درجاتی است، همانگونه که عالم دو عالم است: غیب و شهادت و برای هریک منازل و مراحلی است، از این رو انسان سعادتمند با توجه به روح وی که عقل بالفعل است، خود با همه علوم و معارفی که حمل میکند بهشتی معنوی و روحانی است ودر عین حال برای نفس حیوانی وی بهشتی است صوری همراه با همه لذتها ومشتهیات که از طریق قوای حسی عملی بدان دست مییابد.[۲۰۷] گفتنی است که اساس تفاوت دو مرتبه حسّی و عقلی بهشت، تفاوت شوق و رغبت انسانهاست.[۲۰۸]
البته شوق و اشتهای انسانها به بهشت حسّی نیز یکسان نیست، از این رو برخی از اهل معرفت انسانها را از این نظر به ۴ دسته تقسیم کردهاند:
- کسانی که هم آنها به بهشت مشتاق بوده، هم بهشت مشتاق آنهاست و آنها انسانهای کامل یعنی پیامبران و رسولان و اولیاءالله هستند
- کسانی که بهشت مشتاق آنان است؛ ولی آنان شوق و رغبتی بدان نشان نمیدهند؛ زیرا آنها محو و مبهوت جلال و جمال خداوند شده، جز او چیزی نمیبینند. مرتبه این دسته از آن رو که جامعیت و اعتدال دسته قبل را ندارند بلکه بُعد معنوی آنها بر بُعد حسّیشان غالب است پایینتر از مرتبه دسته نخست است.
- کسانی که شوق رفتن به بهشت دارند؛ ولی بهشت در برابر آنان بیتفاوت است. اینان همان مؤمنان معصیت کارند.
- کسانی که نه آنان به بهشت رغبتی دارند و نه بهشت به آنان و آنها تکذیبکنندگان قیامت و بهشت هستند.[۲۰۹]
قرآن کریم برای مؤمنان واقعی و بندگان خالص خدا درجاتی را نزد پروردگارشان قائل شده است: ﴿أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾[۲۱۰].[۲۱۱] مقصود از درجات منازلی است که بندگان پرهیزگار در بهشت دارند و چنانکه مردم در ایمان و عمل صالح متفاوتاند در منازلشان نزد خدا نیز متفاوت هستند: ﴿انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا﴾[۲۱۲]، ﴿لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۲۱۳]، ﴿دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾[۲۱۴].[۲۱۵]
بیشتر مفسران درجات را در آیات مزبور درجات بهشت دانستهاند،[۲۱۶] بنابراین هرچه اعمال انسان در مرتبه برتری باشد درجات بالاتری را از بهشت کسب میکند: ﴿وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى﴾[۲۱۷] برخی از مفسران با استفاده از آیه ﴿قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾[۲۱۸]
درجات بهشت را مرتبط با مراتب تقوا دانستهاند که هر چه مراتب تقوا بالاتر رود درجات بهشت نیز برتر و مطلوبتر است، بر این اساس اولین درجه بهشت جنةالمأوی و نخستین رتبه در تقوا پرهیز کردن از حرام و هوای نفس است: ﴿وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى﴾[۲۱۹]، ﴿فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى﴾[۲۲۰] و بالاترین درجه، جنات عَدْن و از آن بهتر رضوان الهی است که غایت و مقصود بهشتیان است: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۲۲۱] رضوان الهی از آنِ کسی است که به نهایت تقوا رسیده باشد [۲۲۲] که در این صورت در عالم شهود با کمال صفا و صدق در جوار رحمت و فضل کبریایی زوالناپذیر استقرار مییابد: ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴾[۲۲۳]، ﴿ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً﴾[۲۲۴]، ﴿فَادْخُلِي فِي عِبَادِي﴾[۲۲۵]، ﴿وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾[۲۲۶].[۲۲۷] و نیز ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ﴾[۲۲۸]، ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾[۲۲۹] و در نهایت، بلند مرتبهترین درجات «وسیله» در بهشت عدن است که از آنِ رسول خدا (ص) و اهل بیت وی است.[۲۳۰] برخی گفتهاند: چنانکه خداوند پیامبر اسلام (ص) را بر سایر پیامبران برتری داده و «وسیله» را ویژه ایشان گردانیده امت وی نیز در بهشت درجاتی دارند که از سایر امتها متمایزند.[۲۳۱] به اعتقاد ایشان اهل بهشت به طور کلّی ۴ دستهاند: انبیا، اولیا، مؤمنان و دانشمندانی که با ادله عقلی توحید الهی را ثابت کردهاند: ﴿ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۲۳۲]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[۲۳۳] این ۴ دسته در بهشت عدن از یکدیگر متمایز و هریک دارای مقاماتی ویژهاند، بدین ترتیب که رُسل و انبیا اصحاب منابر، اولیا اصحاب تختها و عرشها، دانشمنداناصحاب کرسیها و مؤمنان که در توحید مقلّد انبیا هستند صاحبان مراتباند. این گروه گرچه از جهتی متأخر از اصحاب نظر عقلیاند؛ ولی در حشر بر آنان مقدماند.[۲۳۴]
مفسران نیز با استناد به آیات ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾[۲۳۵]، ﴿وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ﴾[۲۳۶] بهشتها را ۴ تا دانستهاند که دو تای از آنها در مقام و مرتبهای برتر از دو بهشت دیگر است.[۲۳۷] قرآن ابتدا از دو بهشت نام برده: ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾[۲۳۸] و آن را پاداش نیکوکاران میداند: ﴿هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ﴾[۲۳۹] سپس دو بهشت دیگررا که در رتبه پایینترند مطرح میکند:﴿وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ مُدْهَامَّتَانِ فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴾[۲۴۰] در حدیثی از پیامبر (ص) در وصف این بهشتها آمده که بنای دو تا از آنها و هرچه در آن است از طلا و برای پرهیزگاران و دو بهشت دیگر از نقره و برای اصحاب یمین آماده شده است.[۲۴۱]
گرچه در قرآن کریم به شمار درجات بهشت اشارهای نشده است؛ ولی برخی روایات آنها را ۱۰۰ درجه [۲۴۲] و برخی دیگر به شمار آیات قرآن دانسته است.[۲۴۳] شاید وجه آن این باشد که مراتب ایمان نامحدود بوده، محدود کردن درجات بهشت به عدد ۱۰۰ یا اعداد دیگر از قبیل بیان کثرت است.[۲۴۴] براساس حدیثی از پیامبر اکرم (ص) اهل بهشت به حسب درجاتشان در فضل و کمال، منازلشان در بهشت نیز متفاوت است، به طوری که بهشتیان ساکنان غرفهها و مراتب بالای بهشت را مشاهده میکنند، چنانکه اهل زمین ستارگان را میبینند.[۲۴۵] گفتنی است که هر درجه از بهشت فاصله فراوانی با درجات پیش از خود دارد، چنانکه در برخی روایات فاصله آن به اندازه فاصله بین آسمان و زمین معرفی شده است.[۲۴۶] این معنا از آیه ﴿انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا﴾[۲۴۷] نیز به خوبی به دست میآید.[۲۴۸]
نامهای بهشت
در آیاتی از قرآن کریم نامهایی برای بهشت ذکر شده و مفسران با استفاده از روایات، هریک را بیانگر مرتبه و درجهای از بهشت دانستهاند.[۲۴۹] برخی مفسران نیز شمار بهشتها را ۷ و نامهایی نیز برای آنها بر شمردهاند.[۲۵۰] عمومیترین نام بهشت «جنّت» است: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۲۵۱].[۲۵۲] این اسم برای همه مراتب بهشت عَلَم شده [۲۵۳] و از نوعی پوشیدگی و استتار حکایت میکند.[۲۵۴] دیگر نامهای بهشت که هریک به خصوصیتی یا مرتبهای از مراتب بهشت اشاره دارد عبارتاند از:
جنات عدن
عدن در لغت به معنای استقرار و ثبات[۲۵۵] و جنات عدن به معنای جنات اقامت و جاودانگی است و بر این اساس میتوان تمامی بهشتها را بهشت عدن دانست: ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى﴾[۲۵۶]، ﴿أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا﴾[۲۵۷]، ﴿جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ﴾[۲۵۸].[۲۵۹] در نظری دیگر جنات عدن جایگاهی در بهشت است که در آن باغهای متعددی وجود دارد [۲۶۰] و مشرف بر همه بهشتهای دیگر است.[۲۶۱]
جنات الفردوس
جنّات الفردوس بهشتهایی است که خداوند آنها را محل پذیرایی مؤمنان دارای عمل صالح قرار داده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا﴾[۲۶۲] ریشه فردوس «فَرْدَسَه» به معنای گستردگی است[۲۶۳] و شاید جهت نامگذاری این بهشتها به فردوس گستردگی و جامعیّت آنها باشد، چنان که برخی گفتهاند: فردوس بهشت واسعی است که مشتمل است بر میوهها و درختان،[۲۶۴] بلکه طبق گفته برخی خداوند همه نعمتهای موجود در بستانهای دیگر را در آن فراهم کرده است.[۲۶۵]
جنة الخلد
قرآن کریم در آیه ﴿قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا﴾[۲۶۶] براساس وعدهای که به پرهیزگاران داده جایگاه و سرانجام آنان را «جنة الخلد» دانسته است. خلد در لغت به معنای باقی بودن دائمی در خانهای و خارج نشدن از آن است.[۲۶۷] در جمله ﴿أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ﴾ اضافه جنت به خلد برای دلالت بر این مطلب است که بهشت خود جاودانه و فناناپذیر است، چنانکه کلمه «خالدین» در آیه بعدی برای دلالت بر این نکته آمده که اهلبهشت در آن جاوداناند و فنا در ایشان راه ندارد: ﴿لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَسْئُولًا﴾[۲۶۸].[۲۶۹]
جنة النعیم
نعیم بر وزن فعیل چیزی است که بر زندگی راحت و مطلوب و حال خوش دلالت دارد[۲۷۰] یا به معنای نعمت فراوان[۲۷۱] است.
بهشت را بدان جهت جنة النعیم گویند که دارای نعمتهای فراوان بوده، بهشتیان از آن متنعم میشوند،[۲۷۲] چنانکه حضرت ابراهیم در دعای خود آن را از خدا طلب کرد: ﴿وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ﴾[۲۷۳]
جنة الماوی
«مأوی» مصدر میمی از ریشه «أ ـ و ـ ی» و به معنای پناه گرفتن است،[۲۷۴] بنابراین جنةالمأوی بهشتی است که مؤمنان نیکوکار بدان پناه میبرند.[۲۷۵] برخی آن را همان بهشت جاویدان (جنة الخلد) میدانند که در انتظار همه مؤمنان، پرهیزگاران و شهداست: ﴿أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۲۷۶].[۲۷۷]
روضه
روضه در لغت به معنای باغستانی محدود، سرسبز خوش منظر و مسرتبخش است [۲۷۸] و در اصطلاح بر پاکیزهترین بقعهها و فرحبخشترین تفریحگاههای بهشت اطلاق میگردد: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ﴾[۲۷۹]، ﴿تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ﴾[۲۸۰].[۲۸۱] جهت نامگذاری آن به روضه این است که آب و درختان و گلها و قصرهای آن براساس برنامهای معتدل وحساب شده مرتب ومنظم شده و موجب فرح و انبساط هر بینندهای میگردد؛ زیرا ماده اصلی روضه ریاضت است که بر پرورش و تنظیم و تعدیل دلالت میکند؛ گویا روضه تمثل ریاضتها و برنامههای سازنده منظم و منسجم افراد خود ساخته در زندگی دنیاست که در آخرت مایه انبساط وفرح و شادمانی آنها میشود.
در این بهشت انواع عوامل سرور و شادی از دیدنیها و شنیدنیها وجود دارد.[۲۸۲] به گفته ابن عباس کلمه ﴿يُحْبَرُونَ﴾[۲۸۳] در آیه دلالت بر آن دارد که بهشتیان در آنجا مورد احترام و پذیرایی قرار میگیرند و از شنیدن نغمههای موزون که از برترین نعمتهای اهل بهشت است لذت میبرند.[۲۸۴]
دارالسلام
سلام و سلامت به معنای پیراستگی از آفات ظاهری و باطنی است. حقیقت سلامت فقط در بهشت است، چون آنجا جایگاه بقای بدون فنا، بینیازی بدون فقر، عزت بدون ذلت و سلامتی بدون بیماری است.[۲۸۵] از آنجا که بهشت از هر بلیه و آفت و ناخوشایندی به دور است آن را دارالسلام نامیدهاند، [۲۸۶] زیرا ساکنان آن از هر نوع مرگ و رنج و بیماری و فقر و حزن و اندوه به دورند.[۲۸۷] برخی نیز گفتهاند: سلام نام خدای متعالی است و دارالسلام یعنی خانهای که خدای سبحان [۲۸۸] آن را برای جزا و پاداش آنچه اولیایش در دنیا به آن مبتلا شدهاند آماده کرده است: ﴿لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۲۸۹].[۲۹۰] و بندگان را به سوی آن فرا میخواند: ﴿وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۹۱]
دارالمقامه
این نام در مورد بهشت تنها یک بار در قرآن به کار رفته است: ﴿الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ﴾[۲۹۲] مقامه در لغت به معنای مسکن گزیدن و اقامت کردن[۲۹۳] و مکانی است که در آن ساکن میشوند.[۲۹۴] دارالمقامه منزلی است که تحول و خروجی در آن نیست.[۲۹۵]
مقام امین
مقام امین جایگاه امنی است که هیچ گزندی به ساکنان آن نمیرسد: ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ﴾[۲۹۶].[۲۹۷] پرهیزگاران در مقام امین، از انقطاع نعمت یاخروج از بهشت یا مرگ ترسی ندارند [۲۹۸] و نیز از شرّ شیاطین و اندوهها در امان هستند.[۲۹۹] آنان در باغها و کنار چشمهها آرمیده و پرنیان نازک و دیبای ستبر پوشیده، در برابر یکدیگر مینشینند: ﴿فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ﴾[۳۰۰]، ﴿يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ﴾[۳۰۱]
مقعد صدق
مقعد صدق جایگاهی است که خبر دادن و بشارت به آن صادقانه است و چون پرهیزگاران جز به صداقت رفتار نکردهاند خدای متعالی برای آنان نزد خود مجلس حضوری تدارک دیده که هیچگونه دوری، سختی و حزن و فنایی در آن نیست: ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ﴾[۳۰۲]، ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾[۳۰۳].[۳۰۴] به اعتقاد برخی مفسران مقعد صدق مقام وحدت و قرب است که در مرتبه عندیت محقق شود [۳۰۵] و اهل ایمان و تقوا در عالم شهود با کمال صفا و صدق که ذاتی آنان است در جوار رحمت و فضل کبریایی زوالناپذیر استقرار مییابند.[۳۰۶] شایان ذکر است که مقصود از کلمه قرب، قرب منزلت و مکانت است نه قرب مکان [۳۰۷] و بیانگر نهایت قرب معنوی و رضایت کبریایی است.[۳۰۸] در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: از آنجا که خداوند این بهشت را به صدق وصف کرده تنها صادقان بدان راه مییابند.[۳۰۹] روایاتی نیز بیانگر این است که صادقان و پرهیزگاران در آیات مزبور تنها امامان معصوم(ع) هستند،[۳۱۰] چنانکه امام حسین(ع) در روز عاشورا فرمود: من بر جدّم رسول خدا (ص) وارد میشوم و در ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾[۳۱۱] مینشینم.[۳۱۲] افزون بر موارد فوق نامهای دیگری نیز برایبهشت ذکر شده است؛ نظیر طوبی ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ﴾[۳۱۳].[۳۱۴] رحمت ﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ﴾[۳۱۵].[۳۱۶] علّیین ﴿كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ﴾[۳۱۷].[۳۱۸] دارالمتقین ﴿وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ﴾[۳۱۹].[۳۲۰] «حُسْنی» ﴿لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۳۲۱]،﴿لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۳۲۲].[۳۲۳] وسیله ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ﴾[۳۲۴].[۳۲۵] دارالقرار ﴿يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ﴾[۳۲۶].[۳۲۷] دارالآخره ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۳۲۸].[۳۲۹] الحیوان ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾[۳۳۰].[۳۳۱] ﴿عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ﴾ در آیه ﴿فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ﴾[۳۳۲][۳۳۳] و دارالجلال[۳۳۴].[۳۳۵]
نعمتهای بهشتی
نعمتهای بهشت بسیار متنوع، گسترده و دلانگیز است و قرآن بر آنها بسیار تکیه کرده است تا از این طریق، توجه انسانها را به اعمال و صفات و فضایلی که سرچشمه این مواهب است، جلب کند.[۳۳۶] به اعتقاد برخی بین نعمتهای دنیوی و نعمتهای بهشتی فقط شباهت اسمی وجود دارد و ذوات آنها با هم متباین است؛[۳۳۷] ولی این نظریه درست نیست؛ زیرا شیء واحد میتواند دارای درجات گوناگون وجودی باشد و در مراتب طبیعت، مثال، عقل و... وجودهای متعددی داشته باشد. البته به لحاظ مبدأ قابلی تفاوت فراوانی بین نعمتهای بهشت و نعمتهای دنیا وجود دارد؛ زیرا مثلاً میوههای بهشت محصول درخت نماز، روزه و سایر اعمال صالح و میوههای دنیا محصول درختان برخاسته از آب، خاک، هوا و نور فیزیکی است.[۳۳۸]
به طور کلی قرآن کریم در آیات بسیاری به رغم اینکه نعمتهای بهشتی را وصفپذیر با مثالها و مشابههای دنیوی نمیداند: ﴿فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۳۳۹] ولی آنها را دائم و بیپایان: ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ﴾[۳۴۰]، ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ﴾[۳۴۱]، ﴿إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ﴾[۳۴۲] که هرگز قطع و ممنوع نشده: ﴿لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ﴾[۳۴۳] دانسته است. برخی از آیات نیز بیانگر آن است که اینها تنها بخشی از اوصاف بهشتی است که به پرهیزگاران وعده داده شده است: ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ﴾[۳۴۴]، ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ﴾[۳۴۵]، بنابراین آنچه از نعمتهای بهشتی یادآوری میشود دورنمایی از آن سفره رحمت الهی است که هرچه بهشتیان بخواهند بلکه بیشتر در آن وجود دارد: ﴿لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ﴾[۳۴۶] و آنچه که نفس بدان تمایل یابد و چشم از آن لذت ببرد در آنجا حاضر است: ﴿وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ﴾[۳۴۷] و نیز ﴿نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ﴾[۳۴۸] و در آنچه که بدان مایل شدهاند، جاودانهاند: ﴿لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ﴾[۳۴۹] برخی از نعمتهای جسمانی بهشت عبارت است از:
غرفهها
اعطای غرفههای بهشتی به پرهیزگاران بر اثر صبر و استقامت آنان است: ﴿أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا﴾[۳۵۰] «غرفه» به قسمتهای فوقانی ساختمان و طبقات بالای منازل اطلاق شده [۳۵۱] و ممکن است در اینجا به معنای برترین منزلگاه و درجات عالی بهشت باشد. شایان ذکر است که غرفهها هوایی لطیفتر و مناظری بهتر داشته، محلی آرامتر برای زندگی و از این جهات مطلوب است: ﴿وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ﴾[۳۵۲] و نیز ﴿لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ﴾[۳۵۳]، ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴾[۳۵۴].[۳۵۵]
چشمههای بهشتی
در آیات بسیاری از قرآن کریم از وجود چشمهها در بهشت سخن به میان آمده: ﴿فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ﴾[۳۵۶] و اهل بهشت را در مجاورت چشمهها: ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ﴾[۳۵۷] و در باغهایی از نخلها و انگورها که چشمههایی در آن جاری است: ﴿وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ﴾[۳۵۸] دانسته که در سایهسار درختان آن و در کنار چشمههایش آرمیدهاند: ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ﴾[۳۵۹] افزون بر این، قرآن کریم از چشمههایی با ویژگیهای خاص نیز نام برده است. برخی از آن چشمهها عبارت است از:
تسنیم
تسنیم چشمهای است که مقربان به صورت خالص از آن مینوشند؛[۳۶۰] ولی ابرار که در مقامی پایینتر از مقربان قرار دارند و از «اصحاب یمین» به شمار میروند،[۳۶۱] آمیختهای از آن را مینوشند: ﴿إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ عَلَى الأَرَائِكِ يَنظُرُونَ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴾[۳۶۲].[۳۶۳]
سلسبیل
یکی ازبرترین چشمههای بهشتی «سلسبیل» است که نوشیدنی آن شرابی آمیخته با زنجبیل است: ﴿وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا﴾[۳۶۴]، ﴿عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا﴾[۳۶۵] بسیاری از مفسران معتقدند که واژه سلسبیل از «سَلاسَه» به معنای روانی گرفته شده و به نوشیدنی بسیار لذیذی اشاره دارد که به راحتی در دهان و گلو جاری میشود و کاملاً گواراست.[۳۶۶]
کافور
بر پایه روایتی از امام باقر(ع) «کافور» نام چشمهای در بهشت است که از خانه پیامبر (ص) میجوشد و از آنجا به خانه سایر پیامبران و مؤمنان جاری میشود.[۳۶۷] وجه نامگذاری این چشمه به کافور آن است که نوشیدنی آن در سفیدی، خنکی و خوش بویی مانند کافور است؛ ولی طعم و زیان آن را ندارد.[۳۶۸] قرآن کریم نوشندگان این چشمه را بندگان خالص و حقیقی خدا دانسته و نوشیدن آمیختهای از آن را سهم ابرار معرفی کرده است: ﴿إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا﴾[۳۶۹]، ﴿عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا﴾[۳۷۰]
نهرها
در آیات فراوانی از قرآن کریم سخن از نهرهایی به میان آمده است که در زیر باغها: ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۳۷۱]، غرفهها و قصرهای بهشتی جاری است: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴾[۳۷۲] برخی مفسران از واژه «تحت» در آیاتی مانند ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۳۷۳]،﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ﴾[۳۷۴]: ﴿ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ﴾ استظهار کردهاند که جریان نهرهای بهشتی تحت اراده بهشتیان است.[۳۷۵]
قرآن کریم از چند دسته از نهرهای بهشتی یاد میکند:
- نهرهایی از آب که طعم، بو و رنگ آنها تغییر نکرده و هیچ گونه عارضهای بر جای نمیگذارند: ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ﴾[۳۷۶]
- نهرهایی از شیر که هرگز فاسد و ترشیده نمیشوند و در نهایت سفیدی، شیرینی و پُر چربیاند: ﴿وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ﴾[۳۷۷].[۳۷۸]
ج: نهرهایی از شراب لذیذ و خوشگوار: ﴿وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ ﴾[۳۷۹] که برخلاف شرابهای بد مزه، بدبو و تلخ دنیوی خوش منظر، خوش طعم و خوش بوست که نه در آن ضرری است و نه عقل را زایل میکند: ﴿لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ﴾[۳۸۰]، ﴿لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنْزِفُونَ﴾[۳۸۱]، بلکه برای نوشندگان آن لذتبخش است: ﴿بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ﴾[۳۸۲]
- نهرهایی از عسل که در نهایت صفا و پاکی دارای رنگ، بو و مزه بسیار نیکو و مطلوب و پیراسته از هرگونه ناخالصی است: ﴿وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى﴾[۳۸۳].[۳۸۴] در حکمت هریک از این نهرها (آب، شیر، شراب و عسل) گفته شده که آب بیشترین نفع را برای انسان دارد و برای رفع تشنگی است؛ شیر از نظر غذایی برای انسان غذایی کامل و ضروری است. شراب ضروری نیست، بلکه برای نشاط و تغییر ذائقه به کار میرود و عسل دارای فواید دارویی بسیار و نیروبخش است.[۳۸۵] براساس برخی از روایات این نهرها از عرش الهی سرچشمه میگیرند.[۳۸۶]
درختها
قرآن کریم افزون بر جنت و جنات، به معنای بستانهای مشتمل بر درختان فراوان و درهم تنیده، تعبیرهای دیگری از درختان بهشتی دارد؛ از جمله اینکه آنها از شدت فراوانی و سرسبزی به سیاهی میزنند: ﴿مُدْهَامَّتَانِ﴾[۳۸۷].[۳۸۸] در آیات دیگری قرآن کریم درختان بهشتی را دارای میوههایی در دسترس: ﴿قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ﴾[۳۸۹]؛ ﴿وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا﴾[۳۹۰] معرفی کرده و کامیابی و نجات بهشتیان را در دستیابی به آنها و ثمرات آنها دانسته است: ﴿إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا﴾[۳۹۱]، ﴿حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا﴾[۳۹۲].[۳۹۳] برخی از درختان بهشتی که در قرآن به جهت اهمیت و برتری بر سایر درختان[۳۹۴] از آنها نام برده شده عبارت است از: درخت سدر که شاخه آن بیخار است: ﴿فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ﴾[۳۹۵].[۳۹۶]، درخت موز: ﴿وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ﴾[۳۹۷].[۳۹۸]، درخت خرما و انار: ﴿وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ﴾[۳۹۹][۴۰۰] و درخت مو: ﴿وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ﴾[۴۰۱] بنا بر قولی ﴿طُوبَى﴾ در آیه ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ﴾[۴۰۲] درختی است در بهشت که ریشه آن در خانه پیامبر (ص) است و در خانه هر مؤمنی شاخهای از آن وجود دارد.[۴۰۳]
سایهها
یکی از نعمتهای اصحاب یمین سایه دائم و پیوسته است: ﴿وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ﴾[۴۰۴]، ﴿فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ﴾[۴۰۵]، ﴿وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ﴾[۴۰۶]، ﴿وَظِلٍّ مَمْدُودٍ﴾[۴۰۷].[۴۰۸] سایههای بهشتی گسترده و فراگیر: ﴿وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا﴾[۴۰۹].[۴۱۰] و همیشگی است و از این رو هرگز آرامش انسان را بر هم نمیزند: ﴿أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا﴾[۴۱۱]
خوردنیها
اهل بهشت به پاداش اعمال خویش از نعمت خوردن و نوشیدن برخوردارند: ﴿كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۴۱۲] گفتنی است که وقت طعام خوردن اهل بهشت هنگام صبح و شام است: ﴿وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا﴾[۴۱۳] شایان ذکر است که قرآن کریم به طور مشخص دو دسته از خوردنیهای بهشت را نام برده است.
میوهها
﴿لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ﴾[۴۱۴] میوههای بهشتی دارای انواع متفاوت: ﴿وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ﴾[۴۱۵] و در عین حال از نظر فضل و کمال شبیه یکدیگر: ﴿وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا﴾[۴۱۶].[۴۱۷] فراوان: ﴿وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ﴾[۴۱۸] و از هر نوع میوه دو صنف: ﴿مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ﴾[۴۱۹]، در دسترس: ﴿وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ﴾[۴۲۰]، ﴿قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ﴾[۴۲۱] و نیز ﴿وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا﴾[۴۲۲].[۴۲۳] و طبق خواست و میل بهشتیاناند: ﴿وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ﴾[۴۲۴]؛ ﴿وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ﴾[۴۲۵] برخی مفسران با استفاده از آیه ﴿لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ﴾[۴۲۶] گفتهاند: برای میوههای بهشتی محدودیت فصلی و منطقهای که در مورد میوههای دنیوی وجود دارد نیست.[۴۲۷] برخی از روایات میوههای بهشتی را برخلاف میوههای دنیا معرفی کرده که هیچگونه عوارض و دفعی ندارد، بلکه زواید آنها به صورت عرقی خوشبوتر از مشک از بدن آنان میشود.[۴۲۸]
گوشت
﴿وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ﴾[۴۲۹]. در برخی آیات به خصوصِ گوشت پرندگان تصریح شده است: ﴿وَلَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ﴾[۴۳۰]
لباسها و زیورها
در برخی آیات از لباس بهشتیانسخن به میان آمده است: ﴿وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا﴾[۴۳۱] بیتردید لباسهای بهشتی برای دفع سرما و گرما یا حفظ از انواع آفات و آسیبها نیست؛ زیرا در بهشت همه چیز در حد اعتدال است و آفتی وجود ندارد، بلکه در بهشت خورشیدی نیست که گرمای آن برای مؤمنان رنجآور باشد و نیز سرمای طاقت فرسایی وجود ندارد: ﴿لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا﴾[۴۳۲] سرچشمه نور بهشت همان جان پاک و نورانی مؤمنانِ آرمیده در آغوش نعمتهای بهشتی است: ﴿نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ﴾[۴۳۳].[۴۳۴] بنابراین پوشش لباس تنها جنبه تزیین دارد.[۴۳۵] قرآن کریم جنس لباس بهشتیان را حریر: ﴿وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ﴾[۴۳۶] و به دو صورت نازک و ستبر معرفی کرده است: ﴿وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ﴾[۴۳۷].[۴۳۸] مؤمنان در بهشت با دستبندهای مروارید و زرین آراسته میشوند: ﴿يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا﴾[۴۳۹]، ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ﴾[۴۴۰]، ﴿أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا﴾[۴۴۱]، ﴿وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ﴾[۴۴۲]..[۴۴۳]
همسران بهشتی
از جمله نعمتهای بهشت وجود همسرانی است که از همه نقصهای اخلاق، رفتار و بدن از جمله عادات زنانهای که زنان دنیا بدان مبتلایند پاک هستند: ﴿وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ﴾[۴۴۴] و نیز ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا﴾[۴۴۵].[۴۴۶] راز طهارت آنان از لوازم تولید مثل آن است که انسان در بهشت قائم به شخص و ابدی است، برخلاف دنیا که قائم به نوع و در معرض زوال فردی و نوعی است،[۴۴۷] افزون بر آن از همه نزاهتهای اخلاقی، فردی و جمعی برخوردار است تا هم از لحاظ شخصی در رفاه اخلاقی به سر برد و هم از جهت زیست با همسر، با وی کاملاً هماهنگ باشد[۴۴۸] و هیچ چیز مانع از لذت بردن و انس و الفت میان آنان نباشد.[۴۴۹] همسران بهشتی در آفرینش به صورت دوشیزگانی خوشزبان و فصیحاند که تنها به همسرانشان عشق میورزند و همسن و سال آنان هستند: ﴿إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً﴾[۴۵۰]، ﴿فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا﴾[۴۵۱]، ﴿عُرُبًا أَتْرَابًا﴾[۴۵۲].[۴۵۳]
در آیات بسیاری از همسران بهشتی با نام حورالعین یاد شده است: ﴿وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ﴾[۴۵۴] آنان دوشیزگانی مستور در خیمههای بهشتیاند که هیچ جن و انسانی با آنان تماس نگرفته است: ﴿فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ﴾[۴۵۵]، ﴿فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴾[۴۵۶]، ﴿حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ﴾[۴۵۷]، ﴿فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴾[۴۵۸]، ﴿ِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ﴾[۴۵۹] بدن آنها در درخشندگی همانند یاقوت و مرجان است: ﴿كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ﴾[۴۶۰] و همچون مروارید در صدف هستند: ﴿وَحُورٌ عِينٌ﴾[۴۶۱]، ﴿كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ﴾[۴۶۲]، ﴿كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ﴾[۴۶۳] آنها از نظر سن و سال همسان یکدیگر: ﴿وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ﴾[۴۶۴]، ﴿وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا﴾[۴۶۵] [۴۶۶] و بسیار کم سن و سال هستند که گویا تازه به سن بلوغ رسیدهاند: ﴿وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا﴾[۴۶۷].[۴۶۸] و به احدی جز همسران خود ننگریسته، تمایل نمییابند: ﴿وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ﴾[۴۶۹].[۴۷۰] ﴿فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ﴾[۴۷۱]
قرآن کریم در پارهای از آیات از نعمتهای دیگری نیز به صراحت نام برده است؛ نظیر فرشها و تختها: ﴿مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ﴾[۴۷۲]؛ ﴿مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ﴾[۴۷۳]، بالشهای کنار هم (چیده): ﴿وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ﴾[۴۷۴]، خدمتکاران و ساقیان: ﴿وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ﴾[۴۷۵]؛ ﴿يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ﴾[۴۷۶] و نیز ﴿وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا﴾[۴۷۷]، ظروف و جامها: ﴿يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ﴾[۴۷۸]؛ ﴿بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ﴾[۴۷۹]؛ ﴿قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا﴾[۴۸۰]
قرآن کریم آستر فرشهای بهشت را از ابریشم ضخیم و ستبر دانسته است: ﴿مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ﴾[۴۸۱]، از اینرو در حدیثی از پیامبر (ص) قسمت رویین آن نوری درخشنده دانسته شده[۴۸۲] و در آیه ﴿وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ﴾[۴۸۳] فرشهای بهشتی را بسیار نفیس و زیبا معرفی کرده است. برخی گفتهاند: «زرابیّ» جمع «زریبه» در اصل از واژه فارسی «زربفت» گرفته شده که الیاف طلا در آن به کار رفته است.[۴۸۴] براساس آیه ﴿مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ﴾[۴۸۵] بهشتیان بر بالش سبز و فرش نیکو تکیه میزنند. و در حدیثی آمده است که در میان غرفههای بهشتی فرشهایی گسترده شده که بعضی بالای بعضی دیگر و جنس آنها از حریر و دیبای رنگارنگ و داخل آن مشک و عنبر و کافور است. [۴۸۶]
قرآن از تختهای بهشتی با دو عنوان «اریکه» و «سریر» نام برده است. به اعتقاد برخی از مفسران سریر تختی است که بهشتیان در مجلس انس با یکدیگر، در برابر هم بر آن مینشینند و اریکه تختی است که در جلسات خصوصی و هنگامی که با همسران خود خلوت گزیدهاند بر آن تکیه میزنند: ﴿هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ﴾[۴۸۷].[۴۸۸] به گفته برخی دیگر اریکه تختی است که در حجله میزنند [۴۸۹] و برخی دیگر آن را تخت سایبان دار دانستهاند.[۴۹۰] گفتنی است که علت نامگذاری تختهای بهشتی به سریر زیبایی و آسایشبخشی آن است که موجب سرور و شادی مؤمن میشود.[۴۹۱] تختهای بهشتی به طور مرتب و ردیف شده: ﴿مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ﴾[۴۹۲] و مرتفع است: ﴿فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ﴾[۴۹۳] ارتفاع تختهای بهشتی ممکن است به سبب آن باشد که بهشتیان با جلوس بر آن بر مناظر زیبای پیرامون خود مسلط باشند و ممکن است اشاره به بالا بودن ارزش و اهمیت آنها یا پاکی و قداست و ارزش والای معنوی آنها باشد.[۴۹۴]..[۴۹۵]
بهشتیان
در صدر اوصاف بهشتیان صفت رضایت آنان از خداوند و خشنودی خدا از آنهاست: ﴿رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۴۹۶]، ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۴۹۷] ، ﴿جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ﴾[۴۹۸] آنان از زندگی در بهشت کمال خشنودی را دارند: ﴿فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ﴾[۴۹۹] و در برابر نعمتهای پروردگار شکرگزارند: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ﴾[۵۰۰] و نیز ﴿وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ﴾[۵۰۱]،﴿وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴾[۵۰۲] در چهرههایشان طراوت و نشاط نعمت هویدا: ﴿تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ﴾[۵۰۳] و دلهایشان مالامال از عشق و وفا و محبت و برادری و فارغ از هر گونه نزاع، کینه، کبر و حسد است.[۵۰۴] حتی کسانی که در مقامهای پایینتری قرار دارند نسبت به صاحبان مقامهای برتر رشک و حسد نمیبرند: ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ﴾[۵۰۵]، ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۵۰۶].[۵۰۷] آنها در بهشت در کنار ارحام، پدران، مادران، همسران، برادران و فرزندان صالح خویشاند: ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ﴾[۵۰۸]، ﴿ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ﴾[۵۰۹].[۵۱۰] اهل بهشت به پاداش آنکه در دنیا خدا ترس بوده، از گناهان دوری کردهاند در بهشت و در جوار رحمت پروردگار در آسایش،آرامش و امنیت قرار دارند: ﴿ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ﴾[۵۱۱].[۵۱۲] آنان در بهشت در کنار نعمتهای بهشتی، تا ابد جاوید خواهند ماند: ﴿لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ ﴾[۵۱۳]، ﴿خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ﴾[۵۱۴]، ﴿قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۵۱۵] و واپسین نیایش آنها حمد و سپاس پروردگار عالمیان است: ﴿وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۱۶].[۵۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ لغت نامه، ج ۳، ص۴۴۴۷؛برهان قاطع، ج ۱، ص۳۲۶ ـ ۳۲۷.
- ↑ فرهنگ فارسی، ج ۱، ص۶۱۳؛ برهان قاطع، ج ۱، ص۳۲۶ ـ ۳۲۷.
- ↑ لغتنامه، ج ۱۰، ص۱۵۰۴۳، «فردوس»؛ ج ۱۳، ص۱۹۴۵۳، «مینو».
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص۱۲۳؛ مقاییس اللغه، ج ۱، ص۴۲۱، «جن».
- ↑ مفردات، ص۲۰۳ - ۲۰۴؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص۳۵۲؛ التحقیق، ج ۲، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴، «جن».
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص۴۶۸؛ انوار درخشان، ج ۱، ص۲۲۵.
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص۴۲۱، «جن».
- ↑ انوار درخشان، ج ۱، ص۲۲۴ ـ ۲۲۵.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۲، ص۳۹؛ انوار درخشان، ج ۱، ص۲۲۴؛ تسنیم، ج ۲، ص۴۹۱.
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص۴۹۱.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 360.
- ↑ مباحث بنیادین، ج ۱، ص۵۱۹.
- ↑ ر. ک: اوستا، ص۵۴۶ ـ ۵۵۰؛ مباحث بنیادین، ج ۱، ص۱۸۵.
- ↑ اوستا، ص۳۳۵ ـ ۳۳۶.
- ↑ ر. ک: اوستا، ص۷۸ ـ ۷۹؛ ۴۷۸ ـ ۴۸۰؛ مباحث بنیادین، ج ۱، ص۱۸۵.
- ↑ دائرة معارف القرن العشرین، ج ۳، ص۱۹۲؛ مباحث بنیادین، ج۱، ص۱۸۵ ـ ۱۹۰.
- ↑ دائرةالمعارف بستانی، ج ۶، ص۵۵۹.
- ↑ دائرة معارف القرن العشرین، ج ۳، ص۱۹۳.
- ↑ مباحث بنیادین، ج ۱، ص۵۱۹.
- ↑ البدء والتاریخ، ج ۱، ص۱۸۶.
- ↑ مباحث بنیادین، ج ۱، ص۵۱۹.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 361.
- ↑ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
- ↑ «آنگاه ما آن کار او را آمرزیدیم و بیگمان او را نزد ما نزدیکی و سرانجامی نیک بود» سوره ص، آیه ۲۵.
- ↑ «ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.
- ↑ «خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
- ↑ مباحث بنیادین، ج ۱، ص۵۲۴ ـ ۵۲۵.
- ↑ «برای آنان که نکویی کردند، نیکوترین پاداش و افزون بر آن است و چهرههای آنان را نه غباری میپوشاند و نه خواری، آنان بهشتیند؛ آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۶.
- ↑ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۲۲۰.
- ↑ «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا میخوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا میخواند و آیات خود را برای مردم روشن میدارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص۳۵۲.
- ↑ «ما آنان را آزمودیم چنان که آن باغداران را آزمودیم هنگامی که سوگند خوردند پگاهان (میوههای) آن را خواهند چید» سوره قلم، آیه ۱۷.
- ↑ الوجوه و النظائر، ج ۱، ص۲۲۰؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۲،ص ۳۵۲.
- ↑ «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمتهای) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.
- ↑ «و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که بوستانهایی خواهند داشت که جویبارهایی از بن آنها روان است. هرگاه میوهای از آن بوستانها روزی آنان گردد، میگویند این همان است که از پیش روزی ما شده بود و همانند آن برای آنان آورده میشود و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵.
- ↑ «همانان که بهشت را به میراث میبرند؛ آنان در آن جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۱.
- ↑ «سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که میکردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.
- ↑ «ای قوم من! زندگی این جهان، تنها بهرهای (اندک) است و جهان واپسین است که سرای ماندگاری است» سوره غافر، آیه ۳۹.
- ↑ «همان که ما را از بخشش خود در سرای ماندگار جای داد که در آن نه رنجی به ما میرسد و نه ماندگی» سوره فاطر، آیه ۳۵.
- ↑ «و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود» سوره نجم، آیه ۱۳.
- ↑ «کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۴.
- ↑ «که نزد آن بوستانسراست» سوره نجم، آیه ۱۵.
- ↑ «اگر شما کیفر شدنی نیستید،» سوره واقعه، آیه ۸۶.
- ↑ «چرا آن جان را- اگر راست میگویید- (به بدن او) باز نمیگردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۷.
- ↑ «اما اگر از نزدیکان (درگاه خداوند) باشد،» سوره واقعه، آیه ۸۸.
- ↑ «آنان نزد خداوند (در) پایههایی (گوناگون) اند و خداوند به آنچه انجام میدهند بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۶۳.
- ↑ «و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.
- ↑ «و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود» سوره نجم، آیه ۱۳.
- ↑ «کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۴.
- ↑ «که نزد آن بوستانسراست» سوره نجم، آیه ۱۵.
- ↑ «بهشتهای جاودانی که درها (ی آن) برای آنان، باز است» سوره ص، آیه ۵۰.
- ↑ «و آنان را که از پروردگارشان پروا کردند دستهدسته به سوی بهشت گسیل میکنند تا چون به آن رسند و درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنان بگویند: درود بر شما، خوش آمدید، جاودانه در آن درآیید» سوره زمر، آیه ۷۳.
- ↑ «به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی پیشگام شوید که پهنای آن به پهنای آسمانها و زمین است، برای کسانی آماده شده است که به خداوند و پیامبرانش ایمان دارند، این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.
- ↑ «و دیگران را به آنجا نزدیک گرداندیم» سوره شعراء، آیه ۶۴.
- ↑ «و هر کینهای که در سینه آنهاست میزداییم؛ از بن (جایگاه) آنان جویبارها روان است و میگویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمیشد ما خود راه نمییافتیم؛ بیگمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند و به» سوره اعراف، آیه ۴۳.
- ↑ «گفتند: بیگمان این دو جادوگرند؛ بر آنند تا شما را با جادویشان از سرزمینتان بیرون برانند و آیین برتر شما را (از میان) ببرند» سوره طه، آیه ۶۳.
- ↑ «آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایهها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۴.
- ↑ «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
- ↑ «به پایگاههایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۹۶.
- ↑ «و آنانکه نزد او با ایمان بیایند در حالی که کارهای شایسته کرده باشند، دارای پایههای والایند» سوره طه، آیه ۷۵.
- ↑ «و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که بوستانهایی خواهند داشت که جویبارهایی از بن آنها روان است. هرگاه میوهای از آن بوستانها روزی آنان گردد، میگویند این همان است که از پیش روزی ما شده بود و همانند آن برای آنان آورده میشود و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵.
- ↑ «بر گرد آنان قدح های زرین و جام هایی را به گردش درمیآورند و در آنجا آنچه دلها بخواهد و چشمها لذّت برد فراهم است و شما در آن جاودانید» سوره زخرف، آیه ۷۱.
- ↑ «داستان آن بهشت که به پرهیزگاران نوید دادهاند، (این است): در آن، جویبارهایی از آبی است که نمیگندد و جویبارهایی از شیری که مزهاش دگرگون نمیگردد و جویبارهایی از شرابی که به نوشندگان لذت میبخشد و جویبارهایی از شهد ناب؛ و آنان را در آن هرگونه میوه و (نیز) آمرزشی از سوی پروردگارشان است؛ آیا (اینان) برابرند با کسانی که در آتش (دوزخ) جاودانند و به آنان آبی داغ مینوشانند که دل و رودههایشان را پارهپاره میگرداند؟» سوره محمد، آیه ۱۵.
- ↑ «خداوند فرمود: این روزی است که راستگویی راستگویان به آنان سود خواهد داد، آنان بوستانهایی خواهند داشت که از بن آنها جویبارها روان است، هماره در آنها جاودانند، خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند؛ این است رستگاری سترگ» سوره مائده، آیه ۱۱۹.
- ↑ «و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.
- ↑ دانشنامه قرآنپژوهی، ج ۱، ص۳۹۷.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 362.
- ↑ حق الیقین، مجلسی، ص۵۶۷؛ حق الیقین، شبر، ج ۲، ص۱۴۵.
- ↑ «و میوه، آنچه بگزینند» سوره واقعه، آیه 20.
- ↑ «و گوشت پرندگان، آنچه بخواهند» سوره واقعه، آیه 21.
- ↑ اسفار، ج ۹، ص۱۷۶.
- ↑ « آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.
- ↑ «در آن روز مردم، پراکنده (از گورها) باز میگردند تا کردارهایشان را به آنان بنمایانند» سوره زلزال، آیه ۶.
- ↑ «پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید،» سوره زلزال، آیه ۷.
- ↑ «و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۸.
- ↑ «روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود و خداوند شما را از خویش پروا میدهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.
- ↑ «پس در آن روز به کسی هیچ ستمی نخواهد شد و شما را جز (برای) آنچه میکردید کیفر نمیدهند» سوره یس، آیه ۵۴.
- ↑ تفسیر صدر المتالهین، ج ۶، ص۲۴۷؛ چهل حدیث، ص۳۶۲ ـ۳۶۳؛ گام نخستین، ص۴۷ ـ ۴۸.
- ↑ گام نخستین، ص۴۸.
- ↑ «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بیگمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمیدانی از من مخواه، من تو را اندرز میدهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.
- ↑ آغاز و انجام، ص۱۳۹؛ گام نخستین، ص۵۴.
- ↑ گام نخستین، ص۵۴.
- ↑ «اما اگر از نزدیکان (درگاه خداوند) باشد،» سوره واقعه، آیه ۸۸.
- ↑ «پس (او را) آسایش و روزی و بهشتی پر نعمت است» سوره واقعه، آیه ۸۹.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۱۰، ص۱۷۱؛ گام نخستین، ص۵۴.
- ↑ «آنان نزد خداوند (در) پایههایی (گوناگون) اند » سوره آل عمران، آیه ۱۶۳.
- ↑ تفسیر صدر المتالهین، ج ۴، ص۲۶۴.
- ↑ المنیر، ج ۲۵، ص۲۴۴.
- ↑ الکاشف، ج ۶، ص۴۰۱.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص۲۶۴.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 363.
- ↑ «و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.
- ↑ «به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی پیشگام شوید که پهنای آن به پهنای آسمانها و زمین است، برای کسانی آماده شده است که به خداوند و پیامبرانش ایمان دارند، این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۶، ص۱۹۱؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۶۵؛ نمونه، ج ۲۳، ص۳۵۹.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۶، ص۱۹۱.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۲، ص۳۴۲.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۱۹.
- ↑ البصائر، ج ۴۴، ص۱۰۱.
- ↑ الجدید، ج ۲، ص۱۴۴.
- ↑ «و چون بدان جا بنگری نعمت و پادشاهی بیکرانی میبینی» سوره انسان، آیه ۲۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص۱۶۵؛ البصائر، ج ۴۴، ص۱۰۱؛ تفسیرصدرالمتالهین، ج ۶، ص۲۴۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص۸۳۶؛ منهج الصادقین، ج ۲، ص۳۴۲.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۹، ص۱۸۸؛ مخزن العرفان، ج ۱۳، ص۱۴۹.
- ↑ «و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص۸۳۷؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۸۴؛ المیزان، ج ۴، ص۲۲.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج ۴، ص۲۲ ـ ۲۳.
- ↑ منشور جاوید، ج ۹، ص۳۷۳ ـ ۳۷۵.
- ↑ منشور جاوید، ج ۹، ص۳۷۳ - ۳۷۵.
- ↑ «و بسا شهرا که ما آن را از میان بردیم و عذاب ما شباهنگام یا به نیمروز هنگامی که (مردم) غنوده بودند آن را فرا گرفت» سوره اعراف، آیه ۴.
- ↑ «و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
- ↑ «و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود» سوره نجم، آیه ۱۳.
- ↑ «کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۴.
- ↑ «که نزد آن بوستانسراست» سوره نجم، آیه ۱۵.
- ↑ روض الجنان، ج ۵، ص۶۸؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۸۳۷؛ البرهان، ج ۱، ص۶۸۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۲۰۵.
- ↑ مقتنیات الدرر، ج ۲، ص۲۷۱.
- ↑ شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۱۱.
- ↑ «پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟» سوره نجم، آیه ۱۲.
- ↑ «و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود» سوره نجم، آیه ۱۳.
- ↑ «کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۴.
- ↑ منشور جاوید، ۹، ص۳۷۲.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 365.
- ↑ «بهشتهای جاودانی که درها (ی آن) برای آنان، باز است» سوره ص، آیه ۵۰.
- ↑ «و آنان را که از پروردگارشان پروا کردند دستهدسته به سوی بهشت گسیل میکنند تا چون به آن رسند و درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنان بگویند: درود بر شما، خوش آمدید، جاودانه در آن درآیید» سوره زمر، آیه ۷۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص۴۴۵:پیام قرآن، ج ۶، ص۳۰۸ ـ ۳۰۹.
- ↑ «بهشتهایی جاودان که آنان و شایستگان از نیاکان و همسران و فرزندانشان در آن وارد میشوند و فرشتگان از هر دری بر آنان درمیآیند» سوره رعد، آیه ۲۳.
- ↑ «درود بر شما به شکیبی که ورزیدهاید که فرجام آن سرای، نیکوست!» سوره رعد، آیه ۲۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص۴۴۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص۳۰۸ ـ ۳۰۹.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۴، ص۱۰۵؛ سفینة البحار، ج ۱، ص۴۴۹.
- ↑ «که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۲۱، ۱۳۱؛ صحیح البخاری، ج ۴، ص۱۰۵.
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ نمونه، ج ۱۰، ص۱۹۴ ـ ۱۹۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸۷، ص۱۵۸؛ ج ۹۱، ص۲۳۹، ۳۸۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۷۳.
- ↑ آغاز و انجام، ص۲۰۱.
- ↑ گام نخستین، ص۹۹ ـ ۱۰۰.
- ↑ اسفار، ج ۹،ص ۳۳۲؛ گام نخستین، ص۱۰۰.
- ↑ گام نخستین، ص۱۰۳.
- ↑ گام نخستین، ص۱۵۰.
- ↑ گام نخستین، ص۱۰۵ ـ ۱۰۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۳۵، ص۴۰۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۳۰۱.
- ↑ «روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد» سوره حدید، آیه ۱۳.
- ↑ «و میگویند: اگر ما سخن نیوش یا خردورز میبودیم در زمره دوزخیان نبودیم» سوره ملک، آیه ۱۰.
- ↑ «خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده» سوره بقره، آیه ۷.
- ↑ «بر دلهاشان مهر نهاده شد » سوره منافقون، آیه ۳.
- ↑ اسفار، ج ۹، ص۳۳۰ ـ ۳۳۱؛ آغاز و انجام، ص۵۷ ـ ۵۸.
- ↑ اسفار، ج ۹، ص۳۳۰.
- ↑ اسفار، ج ۹، ص۳۳۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۳۹.
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص۳۱۱.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۷۳؛ سیری در جهان پس از مرگ، ص۵۱۸.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۷۳.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۷۳.
- ↑ حقالیقین، مجلسی، ص۵۷۶؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۱۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۴۴،۱۳۱؛ حلیة الاولیاء، ج ۷، ص۲۵۶؛تاریخ بغداد، ج ۷، ص۳۸۷.
- ↑ گام نخستین، ص۱۰۶.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 367.
- ↑ حق الیقین، ص۵۶۹؛ الالهیات، ج ۴، ص۴۱۹؛ گوهر مراد، ص۶۶۱؛ الاعتقادات، ص۷۹.
- ↑ « بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.
- ↑ «به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی پیشگام شوید که پهنای آن به پهنای آسمانها و زمین است، برای کسانی آماده شده است که به خداوند و پیامبرانش ایمان دارند، این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.
- ↑ «که نزد آن بوستانسراست» سوره نجم، آیه ۱۵.
- ↑ «و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک میدارند» سوره شعراء، آیه ۹۰.
- ↑ «و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک میآورند چنانکه دور نباشد» سوره ق، آیه ۳۱.
- ↑ بحارالانوار،ج ۸، ص۲۰۶.
- ↑ «و به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید ده که بوستانهایی خواهند داشت که جویبارهایی از بن آنها روان است. هرگاه میوهای از آن بوستانها روزی آنان گردد، میگویند این همان است که از پیش روزی ما شده بود و همانند آن برای آنان آورده میشود و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵.
- ↑ «اما کسانی را که از پروردگارشان پروا کردهاند، بوستانهایی است که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، به پذیرایی از نزد خداوند و آنچه نزد خداوند است برای نیکوکاران بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۸.
- ↑ «خداوند فرمود: این روزی است که راستگویی راستگویان به آنان سود خواهد داد، آنان بوستانهایی خواهند داشت که از بن آنها جویبارها روان است، هماره در آنها جاودانند، خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند؛ این است رستگاری سترگ» سوره مائده، آیه ۱۱۹.
- ↑ «آنان بهشتهایی جاویدان خواهند داشت که از بن (کاخهای) آنان، جویبارها روان است؛ در آنجا به دستبندهایی زرّین آراسته میگردند و جامههایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر میپوشند در حالی که بر تختها پشت میدهند؛ آن پاداش، خوب و (آن بهشت) آسایشگاهی نیکوس» سوره کهف، آیه ۳۱.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۰؛ تسنیم، ج ۲، ص۴۸۹.
- ↑ «پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی میرفت کنار او، رزقی مییافت و میپرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او میگفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بیحساب (و شمار) روزی میدهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۲، ص۱۸۶؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۳۳۲ ـ ۳۳۳؛پیام قرآن، ج ۶، ص۳۳۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۱۹.
- ↑ « آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند در باغهای بهشتند، نزد پروردگارشان هر چه بخواهند دارند» سوره شوری، آیه ۲۲.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص۱۳۰.
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص۳۴۱.
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص۳۴۱ ـ ۳۴۳.
- ↑ بحارالانوار، ج ۴۴،ص ۲۹۸؛ الخرایج والجرائح، ج ۲، ص۸۴۷ ـ ۸۴۸.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص۳۵۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۱۸۶.
- ↑ الاعتقادات، ص۷۹؛ المحجة البیضاء، ج ۱، ص۲۵۴.
- ↑ المنیر، ج ۴، ص۹۱؛ الالهیات، ج ۴، ص۴۱۹؛ اوائل المقالات، ص۱۲۴.
- ↑ «هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او» سوره قصص، آیه ۸۸.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۱۵.
- ↑ سوره رعد، آیه ۳۵.
- ↑ «به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۵.
- ↑ الالهیات، ج ۴، ص۴۲۲ ـ ۴۲۳، شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۰۷ ـ ۱۰۸.
- ↑ «و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه ۸۸.
- ↑ «آنچه نزد شماست پایان مییابد و آنچه نزد خداوند است پایاست» سوره نحل، آیه ۹۶.
- ↑ منشور جاوید، ج ۹، ص۳۷۱؛ الالهیات، ج ۴، ص۴۲۳.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۷۱.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 370.
- ↑ «آنانند که میراث برند» سوره مؤمنون، آیه 10.
- ↑ «همانان که بهشت را به میراث میبرند؛ آنان در آن جاودانند» سوره مؤمنون، آیه 11.
- ↑ مفردات، ص۸۶۳، «ورث».
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص۲۰۰.
- ↑ «این همان بهشتی است که ما از بندگان خویش به کسانی که پرهیزگارند به میراث میدهیم» سوره مریم، آیه ۶۳.
- ↑ «و هر کینهای که در سینه آنهاست میزداییم؛ از بن (جایگاه) آنان جویبارها روان است و میگویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمیشد ما خود راه نمییافتیم؛ بیگمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند و به» سوره اعراف، آیه ۴۳.
- ↑ «آنانند که میراث برند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰.
- ↑ «همانان که بهشت را به میراث میبرند؛ آنان در آن جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۱.
- ↑ «و میگویند: سپاس خداوند را که وعده خود را بر ما راست گرداند و این سرزمین را به ما به میراث داد، هر جای بهشت که بخواهیم جای میگیریم و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره زمر، آیه ۷۴.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص۱۱۷؛ نمونه، ج ۶، ص۱۷۸؛ المنیر، ج ۱۶، ص۱۳۴.
- ↑ نورالثقلین، ج ۲، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۹۱.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 373.
- ↑ «از تو درباره روح میپرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند» سوره اسراء، آیه ۸۵.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص۲۷.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج ۵، ص۶۰؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص۲۷.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص۲۸.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج ۵، ص۶۲ ـ ۶۳.
- ↑ «آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایهها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۴.
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص۴۹۹.
- ↑ «بنگر چگونه برخی از آنان را بر برخی دیگر برتر میداریم و بیگمان جهان واپسین در پایهها و در برتری بزرگتر است» سوره اسراء، آیه ۲۱.
- ↑ «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه 95.
- ↑ «به پایگاههایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره نساء، آیه 96.
- ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص۲۳۷؛ الیومالآخر، ص۲۳۷؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۳۵؛ المیزان، ج ۳، ص۶۵.
- ↑ الکشاف، ج ۱،ص ۴۷۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۲۴؛ روحالمعانی، مج ۴، ج ۵، ص۱۸۰.
- ↑ «و آنانکه نزد او با ایمان بیایند در حالی که کارهای شایسته کرده باشند، دارای پایههای والایند» سوره طه، آیه ۷۵.
- ↑ «بگو آیا (میخواهید) شما را به بهتر از آن آگاه سازم؟ برای کسانی که پرهیزگارند نزد پروردگارشان بوستانهایی است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و (آنان را) همسرانی پاکیزه و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و خداوند به (کار) بندگان، بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵.
- ↑ «و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد» سوره نازعات، آیه ۴۰.
- ↑ «تنها بهشت جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۴۱.
- ↑ «خداوند به مردان و زنان مؤمن، بوستانهایی، نوید داده است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند، نیز جایگاههایی پاک در بوستانهای جاودان (نوید داده است) و خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۷۲.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۲، ص۴۲ ـ ۴۳.
- ↑ «ای روان آرمیده!» سوره فجر، آیه ۲۷.
- ↑ «به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۸.
- ↑ «آنگاه، در جرگه بندگان من درآی!» سوره فجر، آیه ۲۹.
- ↑ «و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۳۰.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۹، ص۱۱۲؛ مواهب علیه، ج ۴، ص۲۳۶؛ انوار درخشان، ج ۱۶، ص۷۴.
- ↑ «بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند» سوره قمر، آیه ۵۴.
- ↑ «در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۳، ص۲۹۳؛ الفتوحات المکیه، ج ۵، ص۷۱.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج ۵، ص۷۲.
- ↑ «خداوند - که به دادگری ایستاده است - و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۱۸.
- ↑ «ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج ۵، ص۷۳ ـ ۷۶؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص۲۹.
- ↑ «و برای آن کس که از ایستادن در برابر پروردگار خویش هراسیده است دو بهشت خواهد بود» سوره الرحمن، آیه ۴۶.
- ↑ «و فروتر از آن دو (بهشت)، دو بهشت دیگر است» سوره الرحمن، آیه ۶۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص۱۲۳؛ نمونه، ج ۲۳، ص۱۷۵؛ الیومالاخر، ص۲۳۳.
- ↑ «و برای آن کس که از ایستادن در برابر پروردگار خویش هراسیده است دو بهشت خواهد بود» سوره الرحمن، آیه ۴۶.
- ↑ «آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.
- ↑ «و فروتر از آن دو (بهشت)، دو بهشت دیگر است.پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟دو سبز سیر. پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟ در آن دو (بهشت) دو چشمه جوشان است. پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟در آن دو (بهشت، درختهای) میوه و خرما و انار است» سوره الرحمن، آیه ۶۲-۶۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۱۸؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص۱۴۶.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص۱۴۴۸.
- ↑ التذکره، ص۵۳۷ ـ ۵۳۹؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۸۶؛ ج ۶۶، ص۳۷۰.
- ↑ تصویری از بهشت و جهنم، ص۲۵۰.
- ↑ مسند ابی یعلی، ج ۲، ص۳۷۰؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۶، ص۴۰۴؛ المعجم الکبیر، ج ۶، ص۲۰۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۸۹، ۱۹۶؛ زادالمسیر، ج ۵، ص۱۳۹.
- ↑ «بنگر چگونه برخی از آنان را بر برخی دیگر برتر میداریم و بیگمان جهان واپسین در پایهها و در برتری بزرگتر است» سوره اسراء، آیه ۲۱.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 374.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص۱۰۹؛ ج ۲، ص۴۲؛ ج ۳، ص۱۷۸.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۷، ص۴۸۸.
- ↑ «و آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند- به هیچ کس جز برابر توان وی تکلیف نمیکنیم- آنان بهشتیند در آن جاودانند» سوره اعراف، آیه ۴۲.
- ↑ الیوم الآخر، ص۲۷۵.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص۱۰۶.
- ↑ مفردات، ص۲۰۳ - ۲۰۴؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص۳۵۳؛ التحقیق، ج ۲، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴، «جن».
- ↑ مفردات، ص۵۳۳، «عدن».
- ↑ «بوستانهایی جاودان که از بن آنها جویباران جاری است، در آن جاودانند و آن پاداش کسانی است که پاکی ورزند» سوره طه، آیه ۷۶.
- ↑ «آنان بهشتهایی جاویدان خواهند داشت که از بن (کاخهای) آنان، جویبارها روان است؛ در آنجا به دستبندهایی زرّین آراسته میگردند و جامههایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر میپوشند در حالی که بر تختها پشت میدهند؛ آن پاداش، خوب و (آن بهشت) آسایشگاهی نیکوس» سوره کهف، آیه ۳۱.
- ↑ «پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشتهایی جاودان است که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند از ایشان خرسند است و آنان از او خرسندند، این از آن کسی است که از پروردگار خویش بیم کند» سوره بینه، آیه ۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص۷۷؛ المنیر، ج ۱۰، ص۳۰۶؛ تفسیرالمنار، ج ۱۰، ص۵۴۵.
- ↑ جامعالبیان، مج ۶، ج ۱۰، ص۲۲۸ ـ ۲۳۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۷۷؛ تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۵۴۶.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۳، ص۱۷۸.
- ↑ «آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند باغهای بهشت (سرای) پذیرایی آنهاست» سوره کهف، آیه ۱۰۷.
- ↑ المصباح، ص۴۶۷؛ المنجد، ص۱۰۸۳، «فردوس».
- ↑ التحقیق، ج ۹، ص۵۱؛ فرهنگ لغات قرآنی، ص۱۷۱.
- ↑ تاج العروس، ج ۸، ص۳۹۲، «فردوس».
- ↑ «بگو: آیا این بهتر است یا بهشت جاودان، موعود پرهیزگاران که پاداش و پایانهای برای آنان است؟» سوره فرقان، آیه ۱۵.
- ↑ لسان العرب، ج ۴، ص۱۷۱، «خلد».
- ↑ «در آن هر چه بخواهند دارند در حالی که جاودانند. (این) وعدهای است درخواست شده بر عهده پروردگارت» سوره فرقان، آیه ۱۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۵، ص۱۸۹.
- ↑ التحقیق، ج ۱۲، ص۱۷۹، «نعم».
- ↑ مفردات، ص۸۱۵، «نعم».
- ↑ جامع البیان، مج ۴، ج ۶، ص۴۱۰؛ حادیالارواح، ص۱۴۵.
- ↑ «و مرا از میراث بران بهشت پرنعمت بگمار» سوره شعراء، آیه ۸۵.
- ↑ مفردات، ص۱۰۴، «اوی».
- ↑ مفردات، ص۱۰۴؛ تفسیر ماوردی، ج ۶، ص۲۰۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۱، ص۳۵.
- ↑ «اما آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند برای آنچه انجام میدادند به پذیرایی، آنان را بوستانسراهاست» سوره سجده، آیه ۱۹.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص۷۳ ـ ۷۴؛ التبیان، ج ۹، ص۴۲۶؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۲۹۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۸، ص۴۶۶؛ کشف الاسرار، ج ۶، ص۴۳۳.
- ↑ «اما کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند در بوستانی شادمان میگردانند» سوره روم، آیه ۱۵.
- ↑ «ستمگران را میبینی که از آنچه انجام دادهاند هراسانند در حالی که (کیفر) آن بر آنان واقع خواهد شد و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند در باغهای بهشتند، نزد پروردگارشان هر چه بخواهند دارند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره شوری، آیه ۲۲.
- ↑ المنجد، ص۵۹۷، «روض».
- ↑ جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص۳۴.
- ↑ سوره روم، آیه 15.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص۴۶۶.
- ↑ مفردات، ص۴۲۱، «سلم».
- ↑ حادی الارواح، ص۱۴۰.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص۳۴۵.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص۳۴۶.
- ↑ «سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که میکردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.
- ↑ جامع البیان، مج ۵، ج ۸، ص۴۴.
- ↑ «و خداوند به بهشت فرا میخواند و هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون میگردد» سوره یونس، آیه ۲۵.
- ↑ «همان که ما را از بخشش خود در سرای ماندگار جای داد که در آن نه رنجی به ما میرسد و نه ماندگی» سوره فاطر، آیه ۳۵.
- ↑ مفردات، ص۶۹۳؛ المنجد، ص۶۶۴، «قوم».
- ↑ المنجد، ص۶۶۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص۴۷.
- ↑ «پرهیزگاران در جایگاهی امنند،» سوره دخان، آیه ۵۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص۱۴۹؛ حادی الارواح، ص۱۴۵.
- ↑ حادی الارواح، ص۱۴۶؛ منهج الصادقین، ج ۸، ص۲۸۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص۱۰۴.
- ↑ «در بوستانها و (کنار) چشمهسارانند» سوره دخان، آیه ۵۲.
- ↑ «از دیبای نازک و دیبای ستبر جامه میپوشند در حالی که رویاروی یکدیگرند» سوره دخان، آیه ۵۳.
- ↑ «بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند» سوره قمر، آیه ۵۴.
- ↑ «در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص۸۹؛ حاوی الارواح، ص۱۴۶.
- ↑ مواهب علیه، ج ۴، ص۲۳۶؛ منهج الصادقین، ج ۹، ص۱۱۲.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۶، ص۷۴؛ منهجالصادقین، ج ۹، ص۱۱۲؛ مواهب علیه، ج ۴، ص۲۳۶.
- ↑ مواهب علیه، ج ۴، ص۲۳۶؛ منهج الصادقین، ج ۹، ص۱۱۲؛ تفسیر اثنی عشری، ج ۱۲، ص۳۹۴.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۶، ص۷۵.
- ↑ مواهب علیه، ج ۴، ص۲۳۶؛ منهج الصادقین، ج ۹، ص۱۱۲.
- ↑ تفسیر اثنی عشری، ج ۱۲، ص۳۹۴.
- ↑ «در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.
- ↑ تفسیر اثنی عشری، ج ۱۲، ص۳۹۵.
- ↑ «کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست» سوره رعد، آیه ۲۹.
- ↑ جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص۱۹۰ ـ ۱۹۵؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۴۴۷.
- ↑ «روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد» سوره حدید، آیه ۱۳.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص۲۹۴.
- ↑ «نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است» سوره مطففین، آیه ۱۸.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۱۲۸؛ الدر المنثور، ج ۸، ص۴۴۸؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۴، ص۹۷.
- ↑ «و به پرهیزگاران میگویند: پروردگارتان چه فرو فرستاده است؟ میگویند نکویی را؛ برای آنان که در این جهان نیکی ورزیدهاند (پاداش)، نیکی است و به یقین سرای واپسین بهتر است و سرای پرهیزگاران نیکوست!» سوره نحل، آیه ۳۰.
- ↑ اوائلالمقالات، ص۹۴؛ التبیان، ج ۶، ص۳۷۶ ـ ۳۷۷؛ زادالمسیر، ج ۴، ص۳۲۳.
- ↑ «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
- ↑ «برای آنان که نکویی کردند، نیکوترین پاداش و افزون بر آن است و چهرههای آنان را نه غباری میپوشاند و نه خواری، آنان بهشتیند؛ آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۶.
- ↑ جامعالبیان، مج ۴، ج ۵، ص۳۱۳؛ مج ۷، ج ۱۱، ص۱۳۹؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص۲۷۷؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص۳۸۶.
- ↑ «ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان میداشتید برای شما بیان میکند و بسیاری (از لغزشهای شما) را میبخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۹۳.
- ↑ «ای قوم من! زندگی این جهان، تنها بهرهای (اندک) است و جهان واپسین است که سرای ماندگاری است» سوره غافر، آیه ۳۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص۴۷۹؛ تفسیر سیدمصطفی خمینی، ج ۲، ص۵۱.
- ↑ «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص۴۲۰.
- ↑ «و اگر میدانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچهای نیست و بیگمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص۱۴۹؛ حاوی الارواح، ص۱۴۳.
- ↑ «و او در زندگانی پسندیدهای به سر خواهد برد» سوره حاقه، آیه ۲۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۳۶۰.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۳،ص ۱۷۸.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 377.
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص۲۲۷.
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص۴۹۲؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص۱۱۰؛ تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ص۲۰۳.
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص۴۹۲.
- ↑ «پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۷.
- ↑ «و اما آنان که نیکبخت شدهاند در بهشتند؛ تا آسمانها و زمین برجاست در آن جاودانند جز آنچه پروردگارت به دهشی پایدار بخواهد» سوره هود، آیه ۱۰۸.
- ↑ «چگونگی بهشتی که به پرهیزگاران وعده دادهاند، (این است که) نهرها از بن آن جاری است، میوهها و سایههایش ماندنی است، این فرجام پرهیزگاران است و فرجام کافران دوزخ است» سوره رعد، آیه ۳۵.
- ↑ «این، بیگمان (همان) روزی ماست که پایانی ندارد» سوره ص، آیه ۵۴.
- ↑ «که نه پایان یافتنی است و نه بازداشتنی» سوره واقعه، آیه ۳۳.
- ↑ «چگونگی بهشتی که به پرهیزگاران وعده دادهاند، (این است که) نهرها از بن آن جاری است، میوهها و سایههایش ماندنی است، این فرجام پرهیزگاران است و فرجام کافران دوزخ است» سوره رعد، آیه ۳۵.
- ↑ «داستان آن بهشت که به پرهیزگاران نوید دادهاند، (این است): در آن، جویبارهایی از آبی است که نمیگندد و جویبارهایی از شیری که مزهاش دگرگون نمیگردد و جویبارهایی از شرابی که به نوشندگان لذت میبخشد و جویبارهایی از شهد ناب؛ و آنان را در آن هرگونه میوه و (نیز) آمرزشی از سوی پروردگارشان است؛ آیا (اینان) برابرند با کسانی که در آتش (دوزخ) جاودانند و به آنان آبی داغ مینوشانند که دل و رودههایشان را پارهپاره میگرداند؟» سوره محمد، آیه ۱۵.
- ↑ «در آن است آنچه بخواهند و نزد ما، بیشتر (نیز) هست» سوره ق، آیه ۳۵.
- ↑ «در آنجا آنچه دلها بخواهد و چشمها لذّت برد فراهم است و شما در آن جاودانید» سوره زخرف، آیه ۷۱.
- ↑ «ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید» سوره فصلت، آیه ۳۱.
- ↑ «آوای آن (دوزخ) را نمیشنوند؛ و آنان در میان آنچه دلخواه آنهاست جاودانند» سوره انبیاء، آیه ۱۰۲.
- ↑ «آنانند که غرفه (ی بهشت) را بر شکیبی که ورزیدهاند پاداش میبرند» سوره فرقان، آیه ۷۵.
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۴، ص۴۱۸؛ التحقیق، ج ۷، ص۲۱۰ «غرف».
- ↑ « آنها در کوشکها (ی بهشتی) آسودهاند» سوره سبأ، آیه ۳۷.
- ↑ «اما آنان که از پروردگارشان پروا کردند غرفههایی خواهند داشت که بر فراز آنها غرفههایی دیگر ساختهاند، از بن آنها جویبارها روان است؛ بنابر وعده خداوند، خداوند در وعده خلاف نمیورزد» سوره زمر، آیه ۲۰.
- ↑ «و آنان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند در غرفههایی از بهشت که از بن آنها جویباران روان است جا میدهیم، جاودانه در آنند؛ پاداش اهل کردار نیکو (پاداشی) است» سوره عنکبوت، آیه ۵۸.
- ↑ التحقیق، ج ۷، ص۲۱۰، «غرف»؛ پیام قرآن، ج ۶، ص۲۳۳.
- ↑ «در آن چشمههایی روان است،» سوره غاشیه، آیه ۱۲.
- ↑ «اما پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) چشمهسارانند» سوره حجر، آیه ۴۵.
- ↑ «و در آن بوستانهایی از خرمابنان و انگورها پدید آوردیم و چشمهها در آن فرا جوشاندیم» سوره یس، آیه ۳۴.
- ↑ «پرهیزگاران، بیگمان در سایهسارها و (کنار) چشمهسارهایی هستند؛» سوره مرسلات، آیه ۴۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۱۳۵؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۶۹۳.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۱۳۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۳۹.
- ↑ « آری، نیکان در ناز و نعمتی (بیشمار) اند. (نشسته) بر تختها (به هر سو) مینگرند، شادابی نعمت را در سیمای آنان باز میشناسی، به آنان از شرابی دست ناخورده مینوشانند، که مهر آن، مشک است و در چنین چیزی رغبتکنندگان باید رغبت کنند. و آمیخته آن از (آب) تسنیم است، چشمهای که مقرّبان (درگاه خداوند) از آن مینوشند» سوره مطففین، آیه ۲۲-۲۸.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۳۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۳۹.
- ↑ «و در آنجا به آنان پیالهای مینوشانند که آمیخته آن زنجبیل است» سوره انسان، آیه ۱۷.
- ↑ «از چشمهای که آنجاست به نام سلسبیل» سوره انسان، آیه ۱۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص۲۷۲؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۶۲۲؛ بحارالانوار، ج۸، ص۱۱۲.
- ↑ نور الثقلین، ج ۵، ص۴۷۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۶۱۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص۲۴۰؛ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص۲۶۵.
- ↑ «نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.
- ↑ «از چشمهای که بندگان خداوند از آن میآشامند آن را به خواست خود روان میسازند» سوره انسان، آیه ۶.
- ↑ «اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.
- ↑ «و آنان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند در غرفههایی از بهشت که از بن آنها جویباران روان است جا میدهیم، جاودانه در آنند؛ پاداش اهل کردار نیکو (پاداشی) است» سوره عنکبوت، آیه ۵۸.
- ↑ «و هر کینهای که در سینه آنهاست میزداییم؛ از بن (جایگاه) آنان جویبارها روان است و میگویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمیشد ما خود راه نمییافتیم؛ بیگمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند و به» سوره اعراف، آیه ۴۳.
- ↑ «پروردگار کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند آنان را به (پاداش) ایمانشان راهنمایی میکند؛ از بن (جایگاه) آنان در بوستانهای پرنعمت جویبارها روان است» سوره یونس، آیه ۹.
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص۴۹۰.
- ↑ «داستان آن بهشت که به پرهیزگاران نوید دادهاند، (این است): در آن، جویبارهایی از آبی است که نمیگندد و جویبارهایی از شیری که مزهاش دگرگون نمیگردد و جویبارهایی از شرابی که به نوشندگان لذت میبخشد و جویبارهایی از شهد ناب؛ و آنان را در آن هرگونه میوه و (نیز) آمرزشی از سوی پروردگارشان است؛ آیا (اینان) برابرند با کسانی که در آتش (دوزخ) جاودانند و به آنان آبی داغ مینوشانند که دل و رودههایشان را پارهپاره میگرداند؟» سوره محمد، آیه ۱۵.
- ↑ سوره محمد، آیه ۱۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص۱۵۲؛ المنیر، ج ۲۶، ص۱۰۳.
- ↑ سوره محمد، آیه ۱۵.
- ↑ «نه سردردی در آن است و نه از آن مست میگردند» سوره صافات، آیه ۴۷.
- ↑ «که نه از آن سردرد گیرند و نه مستی یابند» سوره واقعه، آیه ۱۹.
- ↑ «(شرابی) درخشان، لذّتبخش نوشندگان؛» سوره صافات، آیه ۴۶.
- ↑ «جویبارهایی از شهد ناب» سوره محمد، آیه ۱۵.
- ↑ المنیر، ج ۲۶، ص۱۰۲ ـ ۱۰۳.
- ↑ المنیر، ج ۲۶، ص۱۰۲ ـ ۱۰۳؛ نمونه، ج ۲۱، ص۴۴۲.
- ↑ حادی الارواح، ص۲۵۸.
- ↑ «دو سبز سیر» سوره الرحمن، آیه ۶۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص۱۱۱.
- ↑ «که میوههایش در دسترس است» سوره حاقه، آیه ۲۳.
- ↑ «و سایهسارهای آن، نزدیک آنها و میوههای آن بسیار در دسترس است» سوره انسان، آیه ۱۴.
- ↑ «بیگمان پرهیزگاران را رستگاری است،» سوره نبأ، آیه ۳۱.
- ↑ «باغها و تاکهایی؛» سوره نبأ، آیه ۳۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۶۴۶.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص۴۸۴؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۱۹.
- ↑ «زیر درختان سدر بیخار» سوره واقعه، آیه ۲۸.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص۴۶؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۲۲.
- ↑ «و (درخت) موز (با میوههای) بر هم چیده» سوره واقعه، آیه ۲۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۹، ص۳۲۹؛ التحریر والتنویر، ج ۲۷، ص۲۹۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۲۳.
- ↑ « خرما و انار است» سوره الرحمن، آیه ۶۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص۱۱۱.
- ↑ «و در آن بوستانهایی از خرمابنان و انگورها پدید آوردیم و چشمهها در آن فرا جوشاندیم» سوره یس، آیه ۳۴.
- ↑ «کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست» سوره رعد، آیه ۲۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۸۷، ۱۱۷.
- ↑ «و راستیان، کیانند راستیان؟» سوره واقعه، آیه ۲۷.
- ↑ «زیر درختان سدر بیخار» سوره واقعه، آیه ۲۸.
- ↑ «و (درخت) موز (با میوههای) بر هم چیده» سوره واقعه، آیه ۲۹.
- ↑ «و سایهای کشیده» سوره واقعه، آیه ۳۰.
- ↑ نثر طوبی، ج ۲، ص۳۹۰.
- ↑ «آنان را در سایهای دامنگستر درخواهیم آورد» سوره نساء، آیه ۵۷.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۲، ص۵۴۶.
- ↑ سوره رعد، آیه ۳۵.
- ↑ «با گوارایی بخورید و بیاشامید برای آنچه انجام میدادهاید» سوره طور، آیه ۱۹.
- ↑ «در آنجا هیچ سخن یاوهای نمیشنوند؛ تنها درود میشنوند و در آن، پگاهان و در پایان روز روزی خود را دارند» سوره مریم، آیه ۶۲.
- ↑ «آنان را در آنجا، میوه (ها) است و (نیز) آنچه بخواهند آنان راست» سوره یس، آیه ۵۷.
- ↑ سوره محمد، آیه ۱۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص۱۰۹.
- ↑ «و میوه فراوان» سوره واقعه، آیه 32.
- ↑ «در آن دو (بهشت) از هر میوهای دو گونه خواهد بود» سوره الرحمن، آیه ۵۲.
- ↑ «میوههای چیدنی آن دو بهشت در دسترسند» سوره الرحمن، آیه ۵۴.
- ↑ «که میوههایش در دسترس است» سوره حاقه، آیه ۲۳.
- ↑ «و سایهسارهای آن، نزدیک آنها و میوههای آن بسیار در دسترس است» سوره انسان، آیه ۱۴.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۴۸۶.
- ↑ «و میوه، آنچه بگزینند» سوره واقعه، آیه ۲۰.
- ↑ «و میوههایی که دلخواه آنهاست» سوره مرسلات، آیه ۴۲.
- ↑ «که نه پایان یافتنی است و نه بازداشتنی» سوره واقعه، آیه ۳۳.
- ↑ نمونه، ج ۲۳، ص۲۲۲ ـ ۲۲۳.
- ↑ تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ص۲۰۳؛ التبیان، ج۱، ص۱۱۰.
- ↑ «و از میوه و گوشتی که بخواهند پیاپی به آنان میرسانیم» سوره طور، آیه ۲۲.
- ↑ «و گوشت پرندگان، آنچه بخواهند» سوره واقعه، آیه ۲۱.
- ↑ سوره کهف، آیه ۳۱.
- ↑ «در آن، بر تختها پشت میدهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی میبینند و نه سرمایی» سوره انسان، آیه 13.
- ↑ « فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان میشتابد» سوره تحریم، آیه ۸.
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص۴۶۸.
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص۲۵۵.
- ↑ « تنپوش آنان در آنجا پرند است» سوره حج، آیه ۲۳.
- ↑ «و جامههایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر میپوشند » سوره کهف، آیه ۳۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص۳۰۵؛ ج ۲۰، ص۱۳۰؛ الجنة فیالقرآن، ص۱۵۴.
- ↑ «در آنجا به دستبندهایی زرّین و مروارید نشان آراسته میگردند و تنپوش آنان در آنجا پرند است» سوره حج، آیه ۲۳.
- ↑ «بهشتهایی جاودان که بدان درآیند و آنجا به دستبندهایی زرّین و (زیورهایی از) مروارید آراسته گردند و تنپوششان در آن پرند است» سوره فاطر، آیه ۳۳.
- ↑ «آنان بهشتهایی جاویدان خواهند داشت که از بن (کاخهای) آنان، جویبارها روان است؛ در آنجا به دستبندهایی زرّین آراسته میگردند و جامههایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر میپوشند در حالی که بر تختها پشت میدهند؛ آن پاداش، خوب و (آن بهشت) آسایشگاهی نیکوس» سوره کهف، آیه ۳۱.
- ↑ «بر تن آنان جامههایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر است و به دستبندهایی سیمین آراستهاند و پروردگارشان به آنان شرابی پاک مینوشاند» سوره انسان، آیه ۲۱.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 385.
- ↑ «و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند» سوره بقره، آیه ۲۵.
- ↑ «و آنان را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند در بوستانهایی در خواهیم آورد که از بن آنها نهرها روان است؛ هماره در آنها جاودانند و در آنها برای آنان همسرانی پاک خواهد بود و آنان را در سایهای دامنگستر درخواهیم آورد» سوره نساء، آیه ۵۷.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص۱۱۰؛ تفسیر ماوردی، ج ۱، ص۷۹؛ المیزان، ج۱، ص۹۰.
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص۴۹۴.
- ↑ تسنیم، ج ۲، ص۴۹۴.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۹۰.
- ↑ «که ما آنان را به گونهای ویژه پدید آوردهایم،» سوره واقعه، آیه ۳۵.
- ↑ «و، آنان را دوشیزه آفریدهایم،» سوره واقعه، آیه ۳۶.
- ↑ «که شوهر دوستانی همسن و سالند» سوره واقعه، آیه ۳۷.
- ↑ تفسیر ماوردی، ج ۵، ص۴۵۵ ـ ۴۵۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۱۰۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۳۱۳.
- ↑ «چنین است، و زنان سیاه چشم درشت دیدهای را همسر آنان گردانیدیم» سوره دخان، آیه ۵۴.
- ↑ «در آن (بهشت) ها دوشیزگانی خوشخو و خوشرویند» سوره الرحمن، آیه ۷۰.
- ↑ «پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟» سوره الرحمن، آیه ۷۱.
- ↑ «سیهدیده زنانی پردهنشین در خیمهها» سوره الرحمن، آیه ۷۲.
- ↑ «پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟» سوره الرحمن، آیه ۷۳.
- ↑ «در آن (بهشت) ها زنان چشم فرو هشته اند که پیش از آن (شوی) ها، هیچ آدمی و پری به آنها دست نزده است» سوره الرحمن، آیه ۵۶.
- ↑ «که گویی چون یاقوت و مرجانند» سوره الرحمن، آیه ۵۸.
- ↑ «و سیاهدیده زنانی درشت چشم» سوره واقعه، آیه ۲۲.
- ↑ «همانند مروارید فرو پوشیده» سوره واقعه، آیه ۲۳.
- ↑ «گویی آنان (در سپیدی)، تخمهای فرو پوشیده پرندگاناند» سوره صافات، آیه ۴۹.
- ↑ «و نزد آنان دوشیزگان شرمگین (/ چشم فروهشته) همسال اند» سوره ص، آیه ۵۲.
- ↑ «دختران (بهشتی) نارپستان همسنّ و سال،» سوره نبأ، آیه ۳۳.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۳۱۳، ۴۹۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص۲۱۹ ـ ۲۲۰.
- ↑ «دختران (بهشتی) نارپستان همسنّ و سال،» سوره نبأ، آیه ۳۳.
- ↑ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص۳۰.
- ↑ «و نزد آنان دوشیزگان شرمگین (/ چشم فروهشته) همسال اند» سوره ص، آیه ۵۲.
- ↑ تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۴۱۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص۵۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۸.
- ↑ «در آن (بهشت) ها زنان چشم فرو هشته اند » سوره الرحمن، آیه 56.
- ↑ «بر بسترهایی پشت دادهاند که آسترهای آنها از دیبای ستبرند» سوره الرحمن، آیه ۵۴.
- ↑ «بر تختها پشت میدهند» سوره کهف، آیه ۳۱.
- ↑ «و ناز بالشهایی ردیف شده،» سوره غاشیه، آیه ۱۵.
- ↑ «و گرد آنان جوانانی (خدمتگزار) ویژه آنان، میگردند که گویی مرواریدی فرو پوشیدهاند» سوره طور، آیه ۲۴.
- ↑ «خدمتگزارانی هماره جوان گرد آنان میگردند» سوره واقعه، آیه ۱۷.
- ↑ «و خدمتگزارانی هماره جوان گرد آنان میگردند که چون بنگریشان، میپنداری که مرواریدهایی پراکندهاند» سوره انسان، آیه ۱۹.
- ↑ «بر گرد آنان قدح های زرین و جام هایی را به گردش درمیآورند و در آنجا آنچه دلها بخواهد و چشمها لذّت برد فراهم است و شما در آن جاودانید» سوره زخرف، آیه ۷۱.
- ↑ «با جامها و آبریزها و پیالهای از شرابی روان» سوره واقعه، آیه ۱۸.
- ↑ «بلورهایی سیمگون که آنها را (ساقیان) به اندازه پیمودهاند» سوره انسان، آیه ۱۶.
- ↑ «بر بسترهایی پشت دادهاند که آسترهای آنها از دیبای ستبرند» سوره الرحمن، آیه ۵۴.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص۱۱۷.
- ↑ «و زیراندازهای فاخری گسترده» سوره غاشیه، آیه ۱۶.
- ↑ التحقیق، ج ۴، ص۲۷۹، «زرب».
- ↑ «(بهشتیان) بر بالشهای سبز و گستردنیهای دیبای رنگارنگ پشت میدهند» سوره الرحمن، آیه ۷۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۲۸.
- ↑ «آنان و همسرانشان در سایهسارها بر تختها پشت میدهند» سوره یس، آیه ۵۶.
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص۲۳۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص۶۷۱؛ ج ۵ ـ ۶؛ ص۷۲۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص۳۱؛ التفسیرالکبیر، ج ۲۶، ص۹۲.
- ↑ روض الجنان، ج ۲۰، ص۷۷.
- ↑ تصویری از بهشت و جهنم، ص۲۷۰.
- ↑ «(آنان) بر تختهایی کنار هم چیده پشت میدهند » سوره طور، آیه ۲۰.
- ↑ «تختهایی بر فراز نهاده، در آن است،» سوره غاشیه، آیه ۱۳.
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص۲۳۸.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 386.
- ↑ «خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند؛ این است رستگاری سترگ» سوره مائده، آیه ۱۱۹.
- ↑ «گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ «پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشتهایی جاودان است که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند از ایشان خرسند است و آنان از او خرسندند، این از آن کسی است که از پروردگار خویش بیم کند» سوره بینه، آیه ۸.
- ↑ «و او در زندگانی پسندیدهای به سر خواهد برد» سوره حاقه، آیه ۲۱.
- ↑ « سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمیشد ما خود راه نمییافتیم؛ بیگمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند و به» سوره اعراف، آیه ۴۳.
- ↑ «و میگویند: سپاس خداوند را که اندوه را از (دل) ما برد؛ بیگمان پروردگار ما آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره فاطر، آیه ۳۴.
- ↑ «و میگویند: سپاس خداوند را که وعده خود را بر ما راست گرداند و این سرزمین را به ما به میراث داد، هر جای بهشت که بخواهیم جای میگیریم و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره زمر، آیه ۷۴.
- ↑ «شادابی نعمت را در سیمای آنان باز میشناسی،» سوره مطففین، آیه ۲۴.
- ↑ المنیر، ج ۸، ص۲۰۹.
- ↑ «و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.
- ↑ «و هر کینهای که در سینه آنهاست میزداییم؛ از بن (جایگاه) آنان جویبارها روان است و میگویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمیشد ما خود راه نمییافتیم؛ بیگمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند و به» سوره اعراف، آیه ۴۳.
- ↑ نمونه، ج ۶، ص۱۷۵.
- ↑ «بهشتهایی جاودان که آنان و شایستگان از نیاکان و همسران و فرزندانشان در آن وارد میشوند و فرشتگان از هر دری بر آنان درمیآیند» سوره رعد، آیه ۲۳.
- ↑ «(به آنان گفته میشود) خود و همسرانتان شادان به بهشت درآیید!» سوره زخرف، آیه ۷۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص۳۴۷.
- ↑ « به بهشت در آیید، نه بیمی خواهید داشت و نه اندوهگین خواهید شد» سوره اعراف، آیه ۴۹.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص۱۳۵؛ مجمعالبیان، ج۹، ص۲۴۸؛ المیزان، ج ۱۲، ص۲۳۶.
- ↑ «پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستانهایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید میدهد» سوره توبه، آیه ۲۱.
- ↑ «در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بیگمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره توبه، آیه ۲۲.
- ↑ «خداوند فرمود: این روزی است که راستگویی راستگویان به آنان سود خواهد داد، آنان بوستانهایی خواهند داشت که از بن آنها جویبارها روان است، هماره در آنها جاودانند، خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند؛ این است رستگاری سترگ» سوره مائده، آیه ۱۱۹.
- ↑ «و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «بهشت»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص 388.