بحث:آزمایش الهی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'صالح{{ع}}' به 'صالح{{ع}}')
جز (جایگزینی متن - 'قوم موسی' به 'قوم موسی')
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
====[[امتحان]] [[قوم]] [[صالح]] با فرستادن [[ناقه]]====
====[[امتحان]] [[قوم]] [[صالح]] با فرستادن [[ناقه]]====
[[خداوند]] [[قوم]] [[حضرت صالح|صالح]]{{ع}} را با فرستادن ناقه‌ای که [[معجزه‌آسا]] از [[دل]] کوه بیرون آمد، و [[فرمان]] به رعایت آن و تقسیم [[آب]] میان آنها و [[ناقه]]، آزمود: {{متن قرآن|إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ}}<ref>«(به صالح پیامبر گفتیم:) ما این ماده شتر را برای آزمون آنان می‌فرستیم و آنان را آگاه کن که آب را میان آنان (و شتر ماده) بخش کرده‌اند» سوره قمر، آیه ۲۷-۲۸.</ref>.
[[خداوند]] [[قوم]] [[حضرت صالح|صالح]]{{ع}} را با فرستادن ناقه‌ای که [[معجزه‌آسا]] از [[دل]] کوه بیرون آمد، و [[فرمان]] به رعایت آن و تقسیم [[آب]] میان آنها و [[ناقه]]، آزمود: {{متن قرآن|إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ}}<ref>«(به صالح پیامبر گفتیم:) ما این ماده شتر را برای آزمون آنان می‌فرستیم و آنان را آگاه کن که آب را میان آنان (و شتر ماده) بخش کرده‌اند» سوره قمر، آیه ۲۷-۲۸.</ref>.
====[[امتحان]] [[قوم]] [[موسی]] در غیاب وی====
====[[امتحان]] [[قوم موسی]] در غیاب وی====
[[حضرت موسی]]{{ع}} پس از دریافت [[وعده]] [[نزول]] [[تورات]] با جمعی از [[قوم]] خود برای مدت ۳۰ روز به کوه طور رفت و در این مدت [[برادر]] خویش [[هارون]] را [[جانشین]] خود قرار داد تا [[قوم]] وی [[گمراه]] نشوند. مدت [[مأموریت]] وی ۱۰ روز تمدید شد. در این مدت [[قوم]] [[موسی]] با دیدن [[سامری]] و گوساله دست‌ساز وی به‌وسیله آن [[امتحان]] شدند و به‌رغم توصیه‌های [[حضرت]] و پیگیری برادرش [[هارون]] به گوساله‌پرستی [[گرایش]] یافتند و با این عمل خویش مورد [[ملامت]] [[خداوند]] قرار گرفتند: {{متن قرآن|فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ}}<ref>«فرمود: ما در نبود تو قومت را آزمودیم و سامری آنان را گمراه کرد» سوره طه، آیه ۸۵.</ref><ref>نمونه، ج۱۳، ص۲۶۷ - ۲۷۴.</ref>.
[[حضرت موسی]]{{ع}} پس از دریافت [[وعده]] [[نزول]] [[تورات]] با جمعی از [[قوم]] خود برای مدت ۳۰ روز به کوه طور رفت و در این مدت [[برادر]] خویش [[هارون]] را [[جانشین]] خود قرار داد تا [[قوم]] وی [[گمراه]] نشوند. مدت [[مأموریت]] وی ۱۰ روز تمدید شد. در این مدت [[قوم موسی]] با دیدن [[سامری]] و گوساله دست‌ساز وی به‌وسیله آن [[امتحان]] شدند و به‌رغم توصیه‌های [[حضرت]] و پیگیری برادرش [[هارون]] به گوساله‌پرستی [[گرایش]] یافتند و با این عمل خویش مورد [[ملامت]] [[خداوند]] قرار گرفتند: {{متن قرآن|فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ}}<ref>«فرمود: ما در نبود تو قومت را آزمودیم و سامری آنان را گمراه کرد» سوره طه، آیه ۸۵.</ref><ref>نمونه، ج۱۳، ص۲۶۷ - ۲۷۴.</ref>.
====ممنوعیت [[بنی اسراییل]] از صید ماهی در روز تعطیل====
====ممنوعیت [[بنی اسراییل]] از صید ماهی در روز تعطیل====
خدای متعال [[بنی اسرائیل]] را به ترک صید ماهی در روز تعطیل ([[شنبه]]) آزمود: {{متن قرآن|وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ... إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا... كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ...}}<ref>«و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز می‌کردند زیرا روز شنبه آنان ماهی‌هاشان نزد ایشان روی آب می‌آمدند و روزی که شنبه‌شان نبود نزد آنان نمی‌آمدند، بدین‌گونه آنها را برای آنکه نافرمانی می‌کردند، می‌آزمودیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.</ref>. طبق [[آیه]] یاد شده ویژگی این [[امتحان]] آن بود که در همان روز که از صید ماهی [[ممنوع]] بودند ماهیان فراوانی دردسترس آنان قرار داشتند و البته [[بنی‌اسرائیل]] از این [[امتحان]] سربلند بیرون نیآمدند و با محصور کردن ماهیان در روز [[شنبه]]، روز دیگر آنها را شکار کردند.
خدای متعال [[بنی اسرائیل]] را به ترک صید ماهی در روز تعطیل ([[شنبه]]) آزمود: {{متن قرآن|وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ... إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا... كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ...}}<ref>«و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز می‌کردند زیرا روز شنبه آنان ماهی‌هاشان نزد ایشان روی آب می‌آمدند و روزی که شنبه‌شان نبود نزد آنان نمی‌آمدند، بدین‌گونه آنها را برای آنکه نافرمانی می‌کردند، می‌آزمودیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.</ref>. طبق [[آیه]] یاد شده ویژگی این [[امتحان]] آن بود که در همان روز که از صید ماهی [[ممنوع]] بودند ماهیان فراوانی دردسترس آنان قرار داشتند و البته [[بنی‌اسرائیل]] از این [[امتحان]] سربلند بیرون نیآمدند و با محصور کردن ماهیان در روز [[شنبه]]، روز دیگر آنها را شکار کردند.

نسخهٔ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۱

واژه‌شناسی لغوی

امتحان در لغت به معنای آزمودن است[۱]. این واژه از ریشه "م - ح- ن" به معنای تازیانه زدن و گداختن گرفته شده است؛ "امتحنتُ الذهب" یعنی طلا را در آتش قرار دادم تا آزمایش شده و خالص شود[۲]. به گفته برخی تصفیه و تخلیص از آثار و لوازم امتحان است[۳].امتحان با توجه به معنای ریشه آن در مواردی به‌کار می‌رود که با سلب آسایش و آرامش ظاهری همراه است.

واژه‌های دیگری چون "تمحیص"، "ابتلاء" و "فتنه" نیز به نوعی مفید معنای آزمایش و هریک دارای خصوصیتی است. تمحیص آزمونی است که با آن چیزی را از آلودگی پیراسته و از عیوب و زواید خالص سازند[۴]. گفته شده: از آن‌رو که در برخی موارد تمحیص در برابر محق به‌کار رفته و محق بر نقصان و محو شدن دلالت می‌کند، در تمحیص این خصوصیت وجود دارد که با ابقا و تثبیت همراه است[۵].

ابتلاء از ریشه بِلْو یا بِلْیْ به معنای امتحان است[۶] که با عنایت به لحاظ معنای قدمت، کهنگی و فرسودگی[۷] در ریشه اخیر بیشتر با امور مدت‌دار تحقق یافته و نوعاً در مواردی که با مصیبتها و مکاره و مشقت‌ها همراه است به‌کار می‌رود[۸]، گرچه به آن موارد اختصاص نداشته درباره نعمت نیز استعمال می‌شود[۹].

فتنه به معنای آزمودن[۱۰] از ریشه "ف - ت - ن" به معنای شیفتگی و شیدایی است[۱۱]. فتنه با توجه به معنای ریشه آن، آزمودنی است که با امور به ظاهر زیبا و فریبا صورت پذیرد. مؤیّد این مطلب به‌کار رفتن فتنه در برخی آیات: إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ...[۱۲] و نیز در لغت[۱۳] درباره مال و فرزندان است. برای فتنه معانی دیگری نیز گفته شده[۱۴] که کاربرد فتنه درباره برخی از آنها چون قتل، شرک، کفر و... از باب تسمیه مسبّب به اسم سبب است، زیرا فتنه می‌تواند زمینه ارتکاب آنها را فراهم آورد. به نظر می‌رسد همه واژگان یاد شده به نوعی دربردارنده مفهوم امتحان است؛ گو اینکه در چگونگی این دلالت به صورت تضمن، التزام یا مطابقت یکسان نیستند.

امتحان از منظر مفسران به وجوه گوناگون تفسیر شده است؛ از جمله:

  1. تربیت انسان‌ها و دعوت ایشان به سوی حسن عاقبت و سعادت[۱۵]؛
  2. تشریع اوامر و نواهی و جعل تکالیف برای مردم[۱۶]؛
  3. تمرین دادن و آماده ساختن بندگان[۱۷]؛
  4. ایجاد شناخت و معرفت در قلب انسان[۱۸]؛
  5. بخشیدن صبر و مقاومت در برابر مشکلات[۱۹].

در یک جمع‌بندی شاید بتوان گفت که امتحان در فرهنگ قرآن قرار دادن انسان‌ها در بستر حوادث گوناگون تلخ و شیرین با هدف رسیدن آنان به کمال لایق خویش است و در آیات پرشماری با واژه‌های یاد شده و غیر آنها مطرح گردیده و به بررسی ابعاد مختلف آن پرداخته شده است؛ مانند:

  1. سنت امتحان و ضرورت آن: أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ[۲۰]،
  2. فلسفه و اهداف امتحان: وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ[۲۱]،
  3. امتحان و علم الهی: وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ[۲۲]،
  4. ابزارها و شیوه‌های امتحان: وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ[۲۳]
  5. و راه موفقیت در امتحان: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ[۲۴][۲۵].

امتحان سنت الهی

امتحان از جمله سنت‌های قطعی الهی است: أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ[۲۶]؛ و نیز أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ[۲۷]. اصل این سنت در عالم تشریع و تکوین براساس قوانین دائمی و ثابت استوار است و هیچ‌گونه تبدیل و جایگزینی: فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[۲۸] و تحویل و دگرگونی را برنمی‌تابد: وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا[۲۹][۳۰].

سنت امتحان همچون دیگر سنت‌های خداوند مطلق و فراگیر است، ازاین‌رو به دوره و گروهی خاص از انسان‌ها اختصاص ندارد و بر همه افراد و اقوام از گذشته و حال و آینده حاکم است[۳۱]. امتحان به مقتضای عموم النَّاس[۳۲] شامل انسان‌های عادی و توده مردم و نیز شامل انسان‌های والا همچون انبیای الهی می‌گردد. حضرت ابراهیم(ع) را خدای متعال به کلماتی آزمود: إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ[۳۳][۳۴]. چنان‌که حضرت موسی(ع) به فتنه‌های سخت و شدید آزموده شد: وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا[۳۵][۳۶].

بدیهی است که امتحان همگان در یک سطح نبوده و هر کسی به اندازه دین[۳۷] و ایمان و حسن رفتارش امتحان می‌شود و هر که ایمانش صحیح‌تر و عملش نیکوتر است امتحان وی شدیدتر است[۳۸]، چنان‌که به تصریح قرآن کریم خداوند هیچ‌کس را بیش از وسع وی تکلیف نمی‌کند: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا[۳۹] و اهل ایمان نیز از خداوند می‌خواهند تا ایشان را به اعمال سنگین و طاقت‌فرسا مکلف نسازد: رَبَّنَا... وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا... وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ...[۴۰].

از رسول‌خدا(ص) سؤال شد: آزمون چه کسانی دشوارتر است؟ فرمود: پیامبران، آنگاه دیگر انسان‌ها بر حسب مراتب خویش[۴۱]. در روایتی امام صادق(ع) حتی اندوهی را که بر مؤمن وارد می‌شود و راز آن را نمی‌داند مایه زدودن گناهان وی دانسته است[۴۲][۴۳].

فلسفه امتحان و اهداف آن

خدای متعال موجودات را آفریده و آنها را به سوی کمال وجودیشان هدایت کرده است: رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى[۴۴]. این همان هدایت تکوینی است که انسان ضمن برخورداری از آن از هدایت خاص دیگری نیز بهره می‌برد. هدایت خاص انسان با جعل قوانین الهی و تشریع اوامر و نواهی برای وی تحقق می‌یابد تا او با اختیار و اراده خود راه کمال را پیموده و از این رهگذر، امتحان خود را پس داده قوای بالقوه خود را به فعلیت، و کمال‌های مکنون خویش را به منصّه ظهور رسانده و به جایگاه نهایی لایق خود، سعادت ابدی یا شقاوت دائمی: فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ[۴۵] و مقام شکرگزاری یا ناسپاسی برسد : إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا[۴۶][۴۷]، بر این اساس، پیروزی یا شکست در آزمون‌های الهی، هر یک دارای نتایج ویژه‌ای است، چنان که خداوند به کسانی که در برابر سختیهای امتحان شکیبا باشند و از امتحان الهی سربلند بیرون آیند بشارت داده و آنان را مشمول درودها و رحمت الهی دانسته است: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ... وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ[۴۸] و پس از تأکید بر این مطلب که اموال و فرزندان انسان‌ها وسیله آزمون‌اند، بیان داشته که در نزد خداوند (برای کسانی که در این امتحان پیروز شوند) اجری بزرگ است: وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۴۹]. افزون بر آنچه گذشت قرآن کریم در برخی از آیاتی که از نمونه‌ها و مصادیق امتحان سخن به میان آورده، به جزئیات فلسفه امتحان نیز اشاره کرده است:

توبه و بازگشت به حق

خدای متعال برخی بندگان خود را به شادی‌ها و غم‌ها، بدی‌ها و نیکی‌ها آزموده تا اندرز گرفته توبه کنند و به حق باز گردند: وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۵۰][۵۱]. براساس آیه أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ[۵۲] منافقان به‌رغم آنکه می‌دیدند در سال یک یا دوبار آزموده می‌شوند باز هم توبه نمی‌کردند.

خالص کردن مؤمنان و نابودی کافران

خدای سبحان در گذر زمان و به تدریج با آزمون‌ها اهل ایمان را از شائبه‌های کفر و نفاق و فسق دور ساخته و ایمان آنان را خالص و شفاف می‌گرداند و کافران را که کفر و شرک و مکر آنان را فراگرفته به "محق" و نابودی می‌کشاند: وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ[۵۳][۵۴].

ظاهر ساختن باطن انسان‌ها و جداسازی انسان‌های پاک از خبیث

امتحان برای ظاهر کردن سریره‌های انسان‌ها و پیدا شدن اخلاص یا نفاق آنان است: وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ[۵۵]، بنابراین خداوند براساس سنت امتحان[۵۶][۵۷] پاکان را از افراد خبیث و پلید جدا می‌سازد: حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ[۵۸].

شناخته شدن نیکوکارتران

خدای سبحان آسمان‌ها و زمین: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا[۵۹] و مرگ و زندگی: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا[۶۰] را آفرید و آنچه را روی زمین است زینت قرار دادإِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا[۶۱] تا انسان‌ها را بیازماید و معلوم شود چه کسی عملش نیکوتر است: لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.

مشخص کردن میزان صداقت و کذب افراد

امتحان برای آن است که میزان صداقت افراد در ایمان و اعتقادشان روشن شده و آنان‌که صادقانه از خدا اطاعت کرده و رسول وی را اجابت می‌کنند از دروغگویانی که برای منافع دنیوی به او می‌گرایند مشخص شوند: وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ[۶۲][۶۳]. یکی از نشانه‌های صداقت آن است که باطن انسان مخالف ظاهرش نبوده و در نتیجه در آشکار و نهان خدا ترس باشد، چنان‌که خداوند با برخی از احکام دینی، مؤمنان را می‌آزماید تا مشخص شود چه کسی در پنهانی از خداوند می‌ترسد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ... لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ[۶۴].

سنجش میزان صبر بر محرومیتها و رضایت از برخورداری‌ها

انسان‌ها به وسیله یکدیگر امتحان می‌شوند تا اینکه شکیبایی آنها معلوم گردد: وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ[۶۵] و رضایت هرکس به آنچه از آن برخوردار شده یا از آن محروم گشته آشکار شود[۶۶].

شناخته شدن مجاهدان و صابران

از دیگر اهداف امتحان در آیه وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ[۶۷]. شناخت پیکارگران و صابران بیان شده است تا بدین وسیله ایشان پاداش خود را دریافت دارند[۶۸]. گذشته از موارد یاد شده در روایات نیز تهذیب نفس، رسیدن به مقام رضا[۶۹] و رسیدن انسان‌ها به پاداش و کیفر اعمال نیک و بد خویش از فلسفه‌های امتحان یاد شده است[۷۰].

دستیابی به تقوا

خداوند مؤمنان را تمرین داده یا سختی و مشقت را بر آنان تحمیل می‌کند تا با این امتحان الهی، قلب‌هایشان به تقوا متخلق گردد.

نتیجه این‌گونه دستیابی به تقوا آن است که شخص به رسول اکرم(ص)احترام گذاشته و هنگام سخن گفتن در محضر ایشان صدای خود را فرود می‌آورد: إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى[۷۱][۷۲].

مشخص شدن شاکر و ناسپاس

به جز مواردی که در آن خداوند مستقیما فلسفه امتحان را بیان داشته، در آیه‌ای نیز از قول حضرت سلیمان(ع) چنین نقل کرده که برخورداری وی از فضل الهی برای امتحان اوست تا معلوم گردد که وی سپاسگزاری می‌کند یا کفران می‌ورزد: قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ[۷۳][۷۴].

امتحان و علم الهی

در بعضی از آیات مورد بحث، هدف از امتحان علم و آگاهی خداوند ذکر شده استأَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ[۷۵]؛ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ[۷۶]؛ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ[۷۷]؛ اما چون خدای سبحان به همه اشیا و حقایق آنها آگاهی دارد: إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۷۸] و حتی این آگاهی پیش از وجود یافتن آنهاستمَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا[۷۹] چیزی بر او پوشیده نیست: وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ...[۸۰] تا بخواهد مانند انسان‌ها با آزمودن کسی چیزی را برای خود روشن سازد[۸۱].

پس چگونه در برخی از آیات، هدف آن را آگاهی یافتن خود یاد کرده‌است؟ در پاسخ باید گفت علمی که هدف امتحان قرار گرفته است به معنای ظهور و انکشاف حال بندگان و ایمان آنان[۸۲] و در واقع ممتاز شدن خود معلوم، در خارج است، چنان‌که در آیه وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ[۸۳]، هدف امتحان ممتاز شدن مجاهدان مؤمن از دیگران دانسته شده است[۸۴] و به عبارت دیگر هدف امتحان، تحقق علمی است که خداوند در مرتبه فعل[۸۵] به اشیا دارد. گفتنی است که این علم عین وجود اشیا در خارج است[۸۶].

با توجه به این پاسخ، جواب اشکال دیگری که بر تعلیق علم الهی به امتحان مطرح شده مبنی بر اینکه علم الهی حادث خواهد شد، روشن می‌گردد، زیرا آنچه حادث است تعلق علم به معلوم پس از پدید آمدن معلوم و تحقق آن در خارج است؛ نه علم الهی. برخی با التزام به تقدیر در آیه وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ[۸۷] علم مذکور را علم اولیای خدا دانسته و اسناد آن به خدا را تشریفی گرفته‌اند، چنان‌که اذیت خدا در آیه إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ...[۸۸] اذیت اولیای وی دانسته شده[۸۹] یا تأسف خداوند در آیه فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ[۹۰] به تأسف اولیای وی تفسیر شده است[۹۱]. به گفته‌ای در این آیات خداوند خواسته است مانند کسی که می‌خواهد از احوال دیگری با خبر شود، با بندگان خود رفتار کند[۹۲][۹۳].

ابزارها و شیوه‌های امتحان

خداوند انسان‌ها را با شیوه‌ها و ابزارهای گوناگون می‌آزماید؛ گاهی با امور ملایم با طبع و چیزهای خیر و نیک و زمانی با ناملایمات و بدی‌ها (رنج‌ها، مشقت‌ها و مشکلات): وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً[۹۴]، وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ[۹۵]، فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ[۹۶].

آیاتی که در آنها به ابزارها و شیوه‌های آزمون اشاره شده بر دو قسم است:

  1. قوانین کلی که در گذشته و حال و آینده می‌تواند مصادیقی داشته باشد؛
  2. موارد خاص و جزئی که از تحقق امتحان با ابزار و چشم بر شیوه‌های خاص در گذشته خبر داده است.

ولی در عین حال خود می‌تواند هشداری برای تکرار وقوع مثل آن در زندگی انسان‌ها در هر زمانی باشد که به نمونه‌هایی از هر دو قسم با ترتیب یاد شده اشاره می‌شود:

قوانین کلی

در این قسم می‌توان امتحان با امور ذیل را یاد آور شد:

مال، فرزند و نعمت‌های دنیا

مال و فرزند که از آن در قرآن به زینت زندگی دنیا تعبیر شده: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا[۹۷] ازجمله ابزارهای امتحان به‌شمار می‌آید: لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ[۹۸]، إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۹۹]، وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ[۱۰۰].

مقصود از زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا در این آیه زینت و شادی دنیاست که گروهی از کافران از آن برخوردار شده‌اند[۱۰۱]. مال می‌تواند از این‌جهت برای شخص متمکن و برخوردار وسیله امتحان باشد که معلوم شود با حقوق خدا و اولیای او و مردم در مال خود چگونه رفتار می‌کند. آیا به وظیفه شرعی و اخلاقی خود در این زمینه عمل می‌کند و زکات، صدقات و نفقات واجب و مستحب را می‌پردازد، در امور عام المنفعه شرکت می‌کند و به وضع مستمندان و تهیدستان رسیدگی می‌کند: وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ[۱۰۲][۱۰۳] و آیا اصلاً توجه دارد که بهره‌مندی، خود امتحان الهی است: فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ...[۱۰۴] یا چون قارون آن را محصول تلاش و دستاورد دانش خود می‌داند: إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي[۱۰۵]، در حالی که علم و دانش موهبتی از جانب خداست و نعمت‌ها وسیله آزمایش است[۱۰۶] و آیا در بهره‌برداری از آن راه میانه را برمی‌گزیند یا اسراف و تبذیر در آن روا می‌دارد؟ فرزندان ازاین‌رو می‌توانند وسیله امتحان باشند که پدر و مادر بر اثر محبت مفرط به آنان درصدد جمع اموال برای ایشان برآمده و از انجام وظایف مالی خود بازمانده، گرفتار معصیت الهی می‌شوند[۱۰۷].

خوف

خداوند انسان‌ها را به طور حتم با ترس می‌آزماید: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ[۱۰۸]. در جنگ احزاب مسلمانان به هنگام رویارویی با دشمنان چنان دچار ترس شدید گشتند که چشم‌هاشان خیره و جان‌های آنان به لب رسید. خداوند از این حالت ایشان به امتحان یاد کرده است: إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ[۱۰۹].

گرسنگی

از دیگر شیوه‌های آزمون الهی گرسنگی است: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ... الْجُوعِ...[۱۱۰]. از غلبه گرسنگی بر مسلمانان در ابتدای مهاجرت ایشان به مدینه به عنوان نمونه‌ای از این امتحان یاد شده است. گفته می‌شود: رسول خدا(ص) بر اثر شدت گرسنگی سنگ بر شکم خود می‌بست[۱۱۱].

کاهش اموال، جان‌ها و میوه‌ها

خدای متعال انسان‌ها را به نقص و زیان‌های مالی و جانی و کاستی در ثمرات و محصولات می‌آزماید: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ... وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ...[۱۱۲]. از دست دادن دوستان و بستگان بر اثر مرگ و نیز مصائب جسمی چون بیماری‌ها و جراحت‌ها از مصادیق امتحان با جان به شمار آمده است[۱۱۳].

تفاوت افراد در برخورداری از امکانات و کمالات

تفاوت انسان‌ها در اوصاف و کمالات خویش و نیز تنوع منصب و مقام آنان وسیله‌ای برای امتحان آنها به یکدیگر است: وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ[۱۱۴]، وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا[۱۱۵].

برخی انسان‌ها در این آزمون به کمالاتی که به دیگران داده شده حسد می‌ورزند[۱۱۶]. در ذیل آیه وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا[۱۱۷] به حسادت ورزیدن رؤسای کافران به تهی‌دستان صحابه بر اثر سبقت ایشان در اسلام اشاره شده است[۱۱۸].

گاهی ضعف و ذلت مؤمنان دستمایه امتحان ظالمان یا کافران می‌شود تا در تسلط و ظلم نسبت به آنها طمع کنند، ازاین‌رو مؤمنان درخواست می‌کنند که خداوند ایشان را وسیله آزمایش ستمگران و کافران قرار ندهد: رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۱۱۹]، رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا[۱۲۰]. گفتنی است که اختلاف شرایع الهی و نقص و کمال آنها نیز مایه امتحان پیروان ادیان آسمانی است: لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ[۱۲۱].

جهاد

جهاد با دشمنان، از ابزارهای آزمایش مؤمنان است که از نظر قرآن راه بهشت بدون پیمودن آن هموار نمی‌شود: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ[۱۲۲].

جهاد از جهات گوناگون می‌تواند وسیله‌ای برای امتحان باشد؛ گاهی از جهت تحمل دشواری‌ها و مشقت‌های نبرد یا از جهت از دست رفتن و شهادت گروهی به هنگام رزم، و زمانی از جهت شکست: وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۱۲۳] و تأخیر در دستیابی به پیروزی[۱۲۴] یا حتی از این جهت که با پیروزی به دست آمده ممکن است گرفتار غرور شوند و پیروزی را دستاورد خود بدانند، در حالی که از نظر قرآن حتی تیری که پیامبر اکرم(ص) در میدان نبرد می‌اندازد در واقع آن را خدا انداخته است: وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى[۱۲۵] و در صدر همین آیه می‌فرماید: اگر شما به کشتن دشمنان افتخار می‌کنید پس شما آنها را نکشتید و خداوند آنها را کشته است: فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ[۱۲۶][۱۲۷]. فرمان‌های خداوند در ضمن پیکار نیز می‌تواند از دیگر مصادیق امتحان به وسیله جهاد در ضمن آن به شمار آید، چنان‌که سپاهیان طالوت در مبارزه با جالوت و سپاه وی مأمور شدند از نهر آبی که در پیش رو داشتند مگر اندکی ننوشند: إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ[۱۲۸].

دسترسی آسان به شکار در حال احرام

خداوند مسلمانان را در حال احرام به چیزی از شکار که در دسترس و تیررس آنان قرار دارد می‌آزماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ[۱۲۹]. با توجه به نیاز شدید مسلمانان در حدیبیه به غذا و با توجه به تردّد وسوسه‌انگیز حیوانات در پیرامون خیمه‌ها به‌گونه‌ای که با دست می‌توانستند آنها را بگیرند، ممنوعیت آنان از این کار و تحمل محرومیت از آن شکارها در آن هنگام، آزمون بزرگ الهی برای آنان محسوب می‌گردید[۱۳۰].

فرمان به لزوم وفای به عهد و پیمان

در آیات وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ[۱۳۱] خداوند بعد از آنکه به مؤمنان فرمان می‌دهد تا به عهد و پیمان خویش پایبند بوده و آن را نشکنند تأکید می‌کند این امر و دستور چیزی است که مؤمنان با آن آزموده می‌شوند[۱۳۲].

امهال و تأخیر در عذاب

ممکن است قومی مستحق عذاب باشند؛ امّا خداوند عذاب آنها را به تأخیر اندازد تا با ابهام در زمان نزول عذاب، آنها را بیازماید: إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ...[۱۳۳][۱۳۴][۱۳۵].

موارد خاص

امتحان ابراهیم(ع) به کلمات

خداوند حضرت ابراهیم را به وسیله کلماتی آزمود و پس از موفقیت، وی را به منصب امامت برگزید: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۱۳۶][۱۳۷]. در تبیین مراد از کلمات نظرات گوناگونی ارائه شده است:

  1. مجموعه قضایایی که برای آن حضرت اتّفاق افتاده و پیمانهای الهی که وی به خدا سپرده است، همچون آزمایش به ستاره‌ها، بت‌ها، ورود در آتش، هجرت، قربانی فرزند و غیر اینها که با آنها لیاقت آن حضرت برای احراز مقام امامت ثابت شد، چنان که به تصریح قرآن، یکی از آشکارترین امتحانات ابراهیم(ع) آزمایش ایشان در قربانی کردن اسماعیل(ع) است: إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ[۱۳۸]. در این وجه در صورتی که مراد از کلمات، الفاظ و اقوال باشد به جهت حکایت آن الفاظ از عهدها و اوامری است که به افعال تعلق گرفته است[۱۳۹].
  2. مقام نبوت، تطهیر بیت خدا، بالا بردن پایه‌ها و قواعد آن و دعا برای بعثت رسول گرامی اسلام[۱۴۰].
  3. بر پاداشتن ۳۰ خصلت از خصال اسلام از سوی حضرت ابراهیم(ع). ابن‌عباس این خصال را از ۴ سوره قرآن استنباط کرده است[۱۴۱].
  4. مناسک حج[۱۴۲].
  5. خصال ایمان[۱۴۳].

برخی نیز مراد از کلمات را ستارگان و خورشید و ماه دانسته‌اند که ابراهیم(ع) ابتدا ربوبیت آنها را مطرح و سپس با افول آنها بر وحدانیت خدا استدلال کرد و چون سخنان ابراهیم با قود خود مقدمه‌ای برای حجت و برهان بوده است نه اینکه وی به صحت ادعای ایشان گمان برده باشد، ازاین رو خداوند از سخنان وی با قوم خود به عنوان حجت یاد می‌‌کندوَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ[۱۴۴][۱۴۵] و او را به گونه‌ای بی‌سابقه می‌‌ستاید[۱۴۶].

امتحان قوم صالح با فرستادن ناقه

خداوند قوم صالح(ع) را با فرستادن ناقه‌ای که معجزه‌آسا از دل کوه بیرون آمد، و فرمان به رعایت آن و تقسیم آب میان آنها و ناقه، آزمود: إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ[۱۴۷].

امتحان قوم موسی در غیاب وی

حضرت موسی(ع) پس از دریافت وعده نزول تورات با جمعی از قوم خود برای مدت ۳۰ روز به کوه طور رفت و در این مدت برادر خویش هارون را جانشین خود قرار داد تا قوم وی گمراه نشوند. مدت مأموریت وی ۱۰ روز تمدید شد. در این مدت قوم موسی با دیدن سامری و گوساله دست‌ساز وی به‌وسیله آن امتحان شدند و به‌رغم توصیه‌های حضرت و پیگیری برادرش هارون به گوساله‌پرستی گرایش یافتند و با این عمل خویش مورد ملامت خداوند قرار گرفتند: فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ[۱۴۸][۱۴۹].

ممنوعیت بنی اسراییل از صید ماهی در روز تعطیل

خدای متعال بنی اسرائیل را به ترک صید ماهی در روز تعطیل (شنبه) آزمود: وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ... إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا... كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ...[۱۵۰]. طبق آیه یاد شده ویژگی این امتحان آن بود که در همان روز که از صید ماهی ممنوع بودند ماهیان فراوانی دردسترس آنان قرار داشتند و البته بنی‌اسرائیل از این امتحان سربلند بیرون نیآمدند و با محصور کردن ماهیان در روز شنبه، روز دیگر آنها را شکار کردند.

رویای رسول خدا(ص)

قرآن کریم رؤیای رسول خدا را از موارد امتحان به شمار آورده است: وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ[۱۵۱]. گفته شده: مردم نسبت به باور کردن و پذیرفتن مضمون و موضوع این رؤیا آزمایش شده‌اند[۱۵۲]. در اینکه این رؤیای رسول خدا چه بوده و به کدام ماجرا اشاره داشته است اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی مقصود آن را رؤیای وی درباره محل قرار گرفتن جنازه کافران قریش در جنگ بدر دانسته‌اند که خداوند آن محل را در خواب به وی نشان داده است[۱۵۳].

نظر دیگری آن را اشاره به بشارت یافتن رسول‌خدا در صلح حدیبیه و پیروزی مسلمانان در آن می‌داند[۱۵۴]. بعضی نیز آن را درباره افتادن حکومت پس از وی به دست نااهلان (بنی‌امیه) دانسته است. گفته‌اند: رسول خدا در خواب دید که بوزینگان بر منبر وی بالا می‌روند[۱۵۵].

امتحان مردم با خبرهای غیبی

خداوند برای روشن شدن ایمان مؤمنان و آزمودن ستمگران، آنان را به گزارش از امور غیبی می‌آزماید. مؤمنان در آن خبرهای غیبی شک نمی‌کنند؛ ولی ستمگران آنها را تکذیب می‌کنند[۱۵۶].

یکی از موارد امتحان به امر غیبی خبر وجود درختی در دوزخ به نام زقّوم است: شَجَرَةُ الزَّقُّومِ إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً [۱۵۷].

از دیگر مصادیق امتحان به غیب گزارش قرآن درباره شمار مأموران دوزخ است[۱۵۸] که شمار آنان را برای آزمایش کافران معین کرده است: عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا[۱۵۹].

از دیگر موارد خاص امتحانات الهی می‌توان به امتحان صاحبان باغ سوخته با نابود شدن محصولاتشانإِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ وَلَا يَسْتَثْنُونَ فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ[۱۶۰]،

امتحان بنی‌اسرائیل با نابود شدن برگزیدگان آنها در میقات: وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ[۱۶۱]،

تحمیل بدترین شکنجه‌ها بر بنی‌اسرائیل از سوی فرعونیان: وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ[۱۶۲]

آزمایش داود(ع) با داوری میان دو فرد متخاصموَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ[۱۶۳] اشاره کرد.

شایان ذکر است که قرآن کریم افزون بر هشدار به وقوع حتمی امتحان: أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ[۱۶۴] و بیان ابزارها و شیوه‌های گوناگون آنوَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ[۱۶۵]، این نکته را یادآور شده است که انسان با یاد مبدأ و معاد: الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۱۶۶] و صبر و پایداری در برابر امتحان: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ[۱۶۷] می‌تواند سربلند و موفق از امتحان بیرون آید[۱۶۸].

خداوند همه انسان‌ها را هدایت و امتحان می‌کند اما پیامبران را امتحان ویژه می‌کند.

  1. وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ * وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ[۱۶۹]
  2. وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ[۱۷۰]
  1. حضور مؤمنان فقیر، در کنار پیامبر وسیله‌ای برای آزمایش دیگران ذکر شده است و این که پیامبر باید به ارزش‌های اسلامی، انسانی پایبند باشد و فریب پیشنهادهای به ظاهر مصلحت اندیشانه را که عده‌ای زرپرستِ از آخرت به دور مطرح می‌کنند، نخورد.
  2. امتحان جدا سازی صفوف مطرح شده و آشکار شدن پیروان واقعی پیامبر اکرم هدف از آزمایش مسلمانان با تغییر قبله ذکر شده است[۱۷۱].

آیه امتحان

واژه امتحان دو بار در قرآن کریم به کار رفته است: یکی در آیه امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى[۱۷۲] و دیگری همین آیه که با فعل امر از پیامبر(ص) و مؤمنان می‌خواهد تا زنانی از کفار را که ایمان آورده و به سوی پیامبر(ص) مهاجرت کرده‌اند بیازمایند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۷۳]

امتحان از ریشه محنَ و در باب افتعال به معانی اختبار، آزمودن، نظر و تدبر کردن در کاری، تصفیه و خالص کردن و تهذیب از آلودگی آمده که در اینجا همان دو معنی ابتدایی مورد نظر است. واژه‌های دیگری چون "تمحیص"، "ابتلاء" و "فتنه" نیز در آیات قرآن دیده می‌شود: ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۱۷۴] و فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۱۷۵] که به نوعی مفید معنای آزمایش و هر یک دارای خصوصیتی است. تمحیص، آزمونی است که با آن چیزی را از آلودگی پیراسته و از عیوب و زواید خالص سازند. ابتلاء از ریشه "بلو" یا "بلی" به معنای امتحان است که با عنایت به لحاظ معنای قدمت، کهنگی و فرسودگی در ریشه اخیر (بَلَیَ) بیشتر با امور مدت‌دار تحقق یافته و نوعاً در مواردی که با مصیبت‌ها و مشقت‌ها همراه است گفته می‌شود. البته گاهی نیز در مورد نعمت به کار می‌رود.

فتنه به معنای آزمودن از ریشه "فتن" به معنای شیفتگی و شیدایی است. فتنه با توجه به معنای ریشه آن، آزمودنی است که با امور به ظاهر زیبا و فریبا صورت پذیرد. مؤید این مطلب به کار رفتن فتنه در برخی آیات إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۱۷۶] و نیز در لغت، درباره مال و فرزندان است. لذا می‌توان گفت این واژه‌ها از جمله وجوه و نظایر قرآن کریم به شمار می‌روند[۱۷۷].

در مورد شأن نزول آیه گزارش کرده‌اند که این آیه در مدینه و پس از صلح حدیبیه نازل گشته، زیرا از جمله مفاد پیمان‌نامه میان پیامبر اکرم(ص) و نماینده اهل مکه، این بود که هرگاه مردی از اهل مکه / مشرکین به مسلمانان بپیوندد، وی را به ایشان باز گردانند، اما چنانچه مردی از مسلمانان به اهل مکه بپیوندد، وی را باز نگردانند. پس از عقد این قرارداد، یکی از زنان مشرک به نام ام‌کلثوم دختر عقبة بن ابی معیط یا سُبیعه دختر حارث، مسلمان شد و به مدینه به سوی پیامبر(ص) مهاجرت کرد؛ در نتیجه شوهرش به نام مسافر از قبیله بنی‌مخزوم برای بازگرداندن او نزد پیامبر(ص) آمده و همسرش را از آن حضرت مطالبه نمود. در این هنگام این آیه نازل شد و پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: آنچه که در پیمان نامه شرط کرده‌اند، بازگرداندن مردان است نه زنان؛ لذا پیامبر(ص) هم آن زن را به وی برنگرداند، لیکن مبلغ مهریه و نفقه او را به شوهرش پرداخت. نیز از جمله زنانی که به سوی رسول خدا(ص) هجرت کرده‌اند، اُمیمه دختر بشر / بشیر را ذکر کرده‌اند[۱۷۸].

همچنین تعداد زنانی را که از شوهر مسلمان‌شان جدا شده و به مشرکین مکه پیوسته‌اند از قول زُهری شش نفر گزارش کرده‌اند: ام‌حکم دختر ابوسفیان، فاطمه دختر أبو امیه و خواهر ام سلمه، بروع دختر عقبه، عبده دختر عبدالعزّی، هند دختر ابوجهل بن هشام و کلثوم دختر جرول[۱۷۹].

با دقت در آیات بعد، می‌توان گفت که آیه ۱۲ همین سوره به نوعی مفسر آیه ۱۰ به شمار می‌رود. نیز با دقت در معنی آیه، چند نکته قابل توجه در همان بررسی اولیه جلب نظر می‌کند:

  1. نکته نخست اینکه چرا زنانی که هنوز به نزد مسلمانان و رسول خدا(ص) نیامده و اظهار گرویدن به اسلام نکرده‌اند (مؤمنات) خوانده شده‌اند؟ در پاسخ این ابهام گفته‌اند منظور از مؤمنات در اینجا اقرارکنندگان به وحدانیت خداوند است. زمخشری می‌گوید: ایشان را به این لحاظ مؤمنات نامیده‌اند که با زبانشان اسلام را تصدیق نمودند و نیز کلمه شهادتین را بر زبان آوردند و از ایشان خلاف آن سر نزد، یا اینکه به این لحاظ بود که ایشان در شُرف اثبات ایمان با امتحان بودند. مطلب دیگر اینکه در خود آیه به عنوان جمله معترضه فرموده: اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ یعنی از آنجا که علم حقیقی نزد خداوند است، وی پیشاپیش از درون و قلب ایشان خبر دارد و می‌داند که آنان، اگرچه نه به زبان، اما در دلشان به اسلام باور دارند، لیکن شما مؤمنان از آن بی‌اطلاع و از دل آنان بی‌خبرید و تنها علامات ظاهری را می‌بینید، پس برای اطمینان خاطر خودتان، مأمور به آزمودن ایشان هستید.
  2. کیفیت امتحان زنان مهاجر: چنان که در ظاهر آیه هویداست، خداوند با امر فَامْتَحِنُوهُنَّ به مؤمنان [و رسولش] فرمان داده تا ایمان این زنان مهاجر را بیازمایند. در مورد چیستی و کیفیت این امتحان نیز، اقوال مختلفی از سوی صحابه، مفسران و قرآن‌پژوهان گزارش شده است. از قول عایشه همسر رسول خدا(ص) آورده‌اند که امتحان ایشان به آن باشد که در آیه دیگر فرمود: إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ[۱۸۰]؛ به این معنا که نحوه امتحان آنان در آیه ۱۲ همین سوره بیان شده است. پس در حقیقت عایشه هم، براساس این گزارش تفسیر قرآن به قرآن نمود.

برخی گفته‌اند فَامْتَحِنُوهُنَّ یعنی ایشان را با سوگند دادن آزمایش کنید تا آنکه نشانه‌های ایمان را در آنان ببینید و صداقت ایشان بر ظن شما غلبه کند. از ابن عباس نیز در این معنی، دو قول روایت شده است، یکی اینکه نشانه راستگویی آنان، گفتن شهادتین است؛ قول دیگر اینکه وی و دیگران گفته‌اند: کیفیت امتحان ایشان چنین است که باید سوگند یاد کنند که از روی بغض و نافرمانی شوهر یا هوس دنیاطلبی با عشق به مردی از مسلمانان و یا ترک شوهر به علت ازدواج مجدد از دیار خویش بیرون نیامده‌اند، بلکه تنها محبت به خدا و رسول و میل به دین اسلام، آنان را به ایمان و مهاجرت واداشته است.

زمخشری در تفسیر خود، متن سوگند را این‌گونه نقل کرده است: "بالله الذي لا اله الا هو ما خرجت من بغض زوج، بالله ما خرجت رغبة عن ارض الی ارض، بالله ما خرجت التماس دنيا، بالله ما خرجت الا حباً للّه و لرسوله". همچنین تأکید شده است که باید ملاک‌های ظاهری و عادی، معیار آزمون زنان مهاجر مدعی ایمان باشد؛ چرا که در آیه مذکور پس از فرمان به امتحان، سخن از علم خداوند به ایمان این زنان مهاجر به میان آمده است. همچنین در مورد اینکه فرموده: فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ گفته‌اند: یعنی علمی که در حد توان شماست که همان ظن غالب شما به وسیله سوگند و مشاهده نشانه‌های صداقت در چهره ایشان است. ابوالفتوح رازی هم معتقد است که این علم، علم ظنی است، یعنی همین که از آنان شهادتین بشنوید و شعار شرع بینید کافی است و این تکلیف ماست و در حق هرکس که این ببینیم به ایمان و اسلام او حکم کنیم و او را مؤمن خوانیم. میبدی نیز نظیر این سخن را ابراز داشته است: الله رب العالمین گفت: چون این سوگند یاد کرد و امتحان حاصل شد از وی به ظاهر بپذیرید و حقایق باطن و ضمیر دل، بالله افکنید که شما را به آن راه نیست و جز الله به آن عالم نیست[۱۸۱].

فقها احکام گوناگونی از این آیه استنباط کرده‌اند از جمله اینکه: جدایی میان زن و شوهر کافر به مجرد مسلمان شدن زن و هجرت به سوی مسلمانان، تحقق می‌یابد و نیاز به طلاق نیست [۱۸۲]. نیز در مورد عبارت: وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ گفته‌اند که خداوند با این بیان، ازدواج مردان مؤمن با زنان مشرک یا ادامه زندگی با ایشان را تحریم کرده است[۱۸۳].[۱۸۴]

ابتلاء در دانشنامه معاصر قرآن کریم

کلمه "ابتلاء" مصدر ثلاثی مزید از باب افتعال از ریشه "بلاء" است. این واژه و مشتقات آن در قرآن کریم، ۳۷ مرتبه در ۳۴ آیه، با کلماتی از قبیل بَلَوْنَا، تُبْلَوُ، نَبْلُوَ، نَبْلُوكُمْ، لِيَبْلُوَ، لِيَبْتَلِيَكُمْ، بَلَاء، نَبْتَلِيهِ، مُبْتَلِيكُمْ، تبلی و ابتلاء به کار رفته است.

واژه‌هایی که در قرآن کریم معادل آزمایش و امتحان استعمال شده‌اند عبارتند از: بَلاء، فتنه و امتحان. کلمه "ابتلاء" در لغت به معنای آزمون، تجربه و کشف کردن به کار می‌رود. در معنای اصلی واژه بلاء اختلاف نظر وجود دارد. گروهی از قبیل "ابن منظور" و "صاحب قاموس" گویند که معنای اصلی آن آزمایش است و گروهی دیگر همچون "مصطفوی" و "راغب" گویند که معنای اصلی آن دگرگونی و کهنه شدن است، اما معنای آزمایش از لوازم معنای اصلی است. سورآبادی" ابتلاء را به معنای آزمون ترجمه کرده است[۱۸۵].

بلاء در قرآن کریم به سه معنا آمده است:

  1. آزمایش: إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ[۱۸۶].
  2. نعمت: وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ[۱۸۷] یعنی "نِعْمَةٌ عَظِيمَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ" (نعمتی بزرگ از جانب پروردگارتان).
  3. محنت: وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ[۱۸۸][۱۸۹].

در تفسیر سورآبادی آمده است: "تا آزمون کند شما را که کیست از شما نیکوتر". همچنان که گفته‌اند: "أَيُّكُمْ أَزْهَدُ فِي الدُّنْيَا زُهْدًا" یا: "أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَقْلًا" و نیز معنای: "أَيُّكُمْ أَحْسَنُ اسْتِعْدَاداً لِلْمَوْتِ": "کیست از شما در زندگی، مرگ را سازنده‌تر؟"[۱۹۰].

آزمایش الهی از نظر زمان و مکان، بلاحد و بلاحصر است. همه انسان‌ها در معرض قانون آزمایش الهی قرار دارند. برخی از این آیات عبارتند از: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا[۱۹۱]؛ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا[۱۹۲]؛ هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا[۱۹۳]؛ آیه فوق به آزمایش مؤمنان در جنگ احزاب اشاره می‌کند؛ أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ[۱۹۴].

در قرآن کریم عوامل ابتلاء با تعبیرات مختلفی بیان شده است. مانند: وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۹۵].

در قرآن کریم از وسائل و ابزار مختلفی به منظور ابتلای انسان نام برده شده که برخی از آنها عبارتند از:مال، فرزند، انبیا، تفاوت و اختلاف بین انسان‌ها، جهاد، وفای به عهد، زینت‌های دنیوی، تحویل قبله، شیطان، سختی‌ها و مصائب در راه دین، جهاد اعم از پیروزی‌ها و شکست‌ها.

برخی از عوامل ابتلا عبارتند از:

  1. ترس و گرسنگی و نقصان مال و جان: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ[۱۹۶].
  2. خیر و شر: كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ[۱۹۷].علامه طباطبایی در المیزان ذیل این آیه می‌نویسد: مرگ برای هر نفسی، امری حتمی و قطعی است و زندگی هر کس حیاتی آزمایشی و امتحانی است که در آن بشر را با فقر و نومیدی و عذاب و هجران و یا امور خوشایند می‌آزماییم. مشخص است که امتحان جنبه مقدمه دارد و غرض اصلی متوجه ذی‌المقدمه است. لذا امر مقدم هرگز جاویدان نیست و بعد از هر امتحان، موقِفی است که در آن موقِف نتیجه امتحان مشخص می‌شود. پس برای هر صاحب حیاتی، مرگی حتمی و بازگشتی به سوی خدای سبحان است تا در آن بازگشت درباره او داوری شود". در روایات مشهور از قول امام علی(ع) آمده است: "دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است". در حدیث دیگر است: "خداوند عزوجل هنگامی که بنده‌ای را دوست دارد، او را در بلا غرق می‌کند".
  3. زینت زمین (همه موجودات): إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا[۱۹۸].
  4. عهد و پیمان: وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ... * إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ...[۱۹۹].
  5. تنگی روزی: وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ[۲۰۰].

در قرآن کریم به امتحان برخی از پیامبران الهی و قوم آنها نیز اشاره شده است؛ مانند ابراهیم(ع): وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ[۲۰۱].

مهم‌ترین حکمت ابتلاء (امتحان) از دیدگاه قرآن کریم، شناسایی چهره واقعی هر انسان است. قرآن کریم در آیات متعدد به این موضوع اشاره کرده است: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ[۲۰۲]. جمله حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ به این معنا نیست که خداوند از این گروه آگاهی ندارد، بلکه منظور تحقق معلوم الهی و مشخص شدن این‌گونه افراد است. یعنی تا علم الهی تحقق خارجی یابد و عینیت حاصل کند و صفوف مشخص شود[۲۰۳]. وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۲۰۴].

یکی از فلسفه‌های آزمایش الهی این است که مشخص شود چه کسی عمل احسن (نیکوترین کار) انجام داده است. خداوند می‌فرماید: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ[۲۰۵]؛ إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا[۲۰۶].

یکی از اسباب بازگشت بشر به سوی خدا این است که خداوند انسان‌ها را در بوته گرفتاری‌ها قرار می‌دهد تا فکر خود را به کار اندازند و از علت بالاها عبرت گیرند و مسیر خود را به سوی نزدیک شدن به خدا انتخاب کنند. مانند: وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۲۰۷].

مهم‌ترین جنبه بلایا، خاصیت رشددهندگی آنهاست. قابلیت‌های نهفته انسان در حالت آسایش و راحتی پرورش نمی‌یابد. جنبه دیگر بلایا و شدائد، پاک کردن گناهان و لغزش‌های انسان است. امام محمد باقر(ع) فرمود: وقتی آیه مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ[۲۰۸] نازل شد. برخی از اصحاب پیامبر گفتند: "آیه‌ای از این سخت‌تر نیست". پیامبر به آنان فرمود: "آیا در اموال، جان‌ها و خانواده دچار مصیبت نمی‌شوید؟" گفتند: "آری". حضرت رسول(ص) فرمود: "این از چیزهایی است که خداوند به وسیله آن، برای شما حسنه می‌نویسد و بدی‌ها را محو می‌کند"[۲۰۹].

جنبه دیگر بلا، ترفیع درجه است. نزول بلایا همواره به معنای گناهکار بودن فرد نیست. گاهی خداوند برای این که درجه کسی را بالا ببرد، او را مبتلا میسازد. این چنین راز ابتلای انبیا و اولیای الهی مشخص می‌شود. بلایا برای کسانی که از مقام عصمت برخوردارند، تطهیر کننده نیست، ترفیع دهنده است. روزی پیامبر به شدت بیمار شد، چنان که از شدت درد به خود می‌پیچید و می‌نالید، همسر پیامبر از این وضع در شگفت شد و گفت: "اگر برخی از ما این کار را می‌کرد، به او خرده می‌گرفتید". پیامبر خدا فرمود: "همانا بر صالحان سخت گرفته می‌شود. به تحقیق رنجی از یک تیغ تا بالاتر از آن به مؤمن نمی‌رسد؛ مگر آنکه خطایی را از او پاک کند و او را درجه‌ای بالاتر ببرد"[۲۱۰].

عکس‌العمل انسان‌ها در برابر آزمایش الهی بر دو گونه است: حضرت سلیمان وقتی در برابر خود تخت بلقیس را مشاهده نمود، گفت: قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ[۲۱۱]؛ فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ[۲۱۲].

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه می‌نویسد: "با این که ما گفتیم خداوند اعمال بندگانش را تحت نظر دارد و اعطای نعمات برای امتحان و آزمایش آنهاست، اما طبیعت انسان ظلوم و جهول چنان است که وقتی پروردگارش او را مورد امتحان قرار می‌دهد و او را با اعطای نعمت ارجمند مینماید و گرامی و متنعم می‌سازد با خود می‌گوید: "خدای تعالی و پروردگار من مرا مورد کرامت و نعمت قرار داده است". یعنی گمان می‌کند نعمات و اکرامی که به او اعطا شده، موقت نیست. آن را دائمی و باقی می‌پندارد و بقای آن نعمت و قدرت را تضمین شده می‌بیند و به جای شکر، به کفران دچار می‌شود. در حالی که نعمت تا زمانی اکرام خدا محسوب می‌شود که خود انسان آن را وسیله کسب دوزخ قرار ندهد، اما وقتی خداوند به منظور امتحان، رزق او را تنگ می‌گیرد می‌گوید: "پروردگارم مرا خوار و ذلیل نمود". با این که ملاک کرامت در نزد خدا، تقرب به او به واسطه ایمان و عمل صالح است و فقر و غنا، تفاوتی در این معنا ایجاد نمی‌کند. لذا دارایی یا فقر تنها برای امتحان است و رضایت یا نارضایتی خداوند، تأثیری در بخشش یا منع او ندارد. خداوند در هر دو صورت می‌خواهد انسان را آزمایش نماید و عاقبت انسان را، نتیجه این امتحانات مشخص می‌کند[۲۱۳].

از جهت معناشناختی؛ واژه ابتلاء از کلمات کلیدی قرآن کریم است که رابطه نظام‌مندی با کلمات خدا، انسان، زندگی و معاد دارد. بر اساس این شبکه مفهومی قرآنی، انسان در پروسه ابتلاء، حقیقت خود را بروز یا صیقل میدهد و به زندگی پاک و ملکوت اعلی نزدیک یا از آن دور می‌شود.[۲۱۴]

پانویس

  1. الصحاح، ج۶، ص۲۲۰۱؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۴۲، $محن%.
  2. لسان العرب، ج۱۳،ص۴۲؛ الصحاح، ج۶، ص۲۲۰۱؛ المنجد، ص۷۴۹، "محن".
  3. التحقیق، ج۱۱، ص۴۳، "محن".
  4. الصحاح، ج۳، ص۱۰۵۶؛ تاج العروس، ج۹، ص۳۵۹، "محص".
  5. التحقیق، ج۱۱، ص۳۷، "محص".
  6. النهایه، ج۱، ص۱۵۵؛ اقرب الموارد، ج۱، ص۲۰۲، "بلی".
  7. اقرب الموارد، ج۱، ص۲۰۲؛ المنجد، ص۴۹، "بلی".
  8. الفروق اللغویه، ص۱۰.
  9. وجوه قرآن، ص۴۹؛ المنجد، ص۴۹.
  10. لسان العرب، ج۱۰، ص۱۷۸؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۴۲۴؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۳۵۹، "فتن".
  11. المنجد، ص۵۶۸، "فتن".
  12. «جز این نیست که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند.».. سوره تغابن، آیه ۱۵.
  13. وجوه قرآن، ص۲۱۸؛ المنجد، ص۵۶۸، "فتن".
  14. قاموس قرآن، ج۵، ص۱۴۷ - ۱۵۰؛ وجوه قرآن، ص۲۱۶ - ۲۱۸.
  15. المیزان، ج۴، ص۳۶.
  16. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۳۸؛ تفسیر قاسمی، ج۹، ص۹۷.
  17. روح المعانی، مج ۱۴، ج۲۶، ص۲۰۷.
  18. روح المعانی، مج ۱۴، ج۲۶، ص۲۰۸.
  19. روح المعانی، مج ۱۴، ج۲۶، ص۲۰۸.
  20. «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.
  21. «و بی‌گمان پیشینیان آنان را (نیز) آزموده‌ایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب می‌شناسد و دروغگویان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۳.
  22. «و خداوند آنان را که ایمان آورده‌اند خوب می‌شناسد و منافقان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۱۱.
  23. «و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند» سوره انفال، آیه ۲۸.
  24. «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  25. یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  26. «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.
  27. «آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی می‌گفتند: یاری خداوند کی در می‌رسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نزدیک است» سوره بقره، آیه ۲۱۴.
  28. «و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  29. «و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  30. نمونه، ج۱۶، ص۲۰۳-۲۰۴؛ ج۱۸، ص۲۹۶-۲۹۷.
  31. نمونه، ج۱۶، ص۲۰۳ - ۲۰۴؛ ج۱۷، ص۴۳۵.
  32. أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.
  33. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  34. التفسیر الکبیر، ج۴، ص۴۱.
  35. «و تو را بارها آزمودیم» سوره طه، آیه ۴۰.
  36. منشور جاوید، ج۱، ص۲۵۶.
  37. سنن ترمذی، ج۴، ص۲۸؛ تفسیر قاسمی، ج۴، ص۳۱۶.
  38. الکافی، ج۲، ص۲۵۲؛ بحارالانوار، ج۶۴، ص۲۰۷.
  39. «خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  40. «پروردگارا!... بر دوش ما بار گران مگذار... چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه»؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  41. تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۱۵؛ تفسیر قاسمی، ج۴، ص۳۱۶.
  42. میزان الحکمه، ج۱، ص۳۰۶.
  43. یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  44. «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
  45. «برخی نگونبخت و برخی نیکبخت‌اند» سوره هود، آیه ۱۰۵.
  46. «ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
  47. المیزان، ج۴، ص۳۲-۳۴؛ ج۲۰، ص۱۳۳ - ۱۳۴.
  48. «و بی‌گمان شما را می‌آزماییم و شکیبایان را نوید بخش! بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است» سوره بقره، آیه ۱۵۵، ۱۵۷.
  49. «و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۸.
  50. «و آنان را با خوشی‌ها و ناخوشی‌ها آزمودیم باشد که (به راه راست) باز گردند» سوره اعراف، آیه ۱۶۸.
  51. التبیان، ج۵، ص۱۹ - ۲۰؛ کشف الاسرار، ج۳، ص۷۷۵؛ التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۳.
  52. «آیا نمی‌بینند که آنان هر سال یک یا دوبار (با بلا و سختی) آزمون می‌گردند باز هم نه توبه می‌کنند و نه در یاد می‌گیرند» سوره توبه، آیه ۱۲۶.
  53. «و تا خداوند مؤمنان را بپالاید و کافران را از میان بردارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۱.
  54. المیزان، ج۴، ص۲۹ - ۳۰.
  55. «و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دل‌هایتان دارید بپالاید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  56. المیزان، ج۴، ص۷۹.
  57. الصافی، ج۱، ص۳۹۳.
  58. «تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
  59. «و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید» سوره هود، آیه ۷.
  60. «همان که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکردارترید» سوره ملک، آیه ۲.
  61. «ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کرده‌ایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند» سوره کهف، آیه ۷.
  62. «و بی‌گمان پیشینیان آنان را (نیز) آزموده‌ایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب می‌شناسد و دروغگویان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۳.
  63. جامع البیان، مج ۳، ج۳، ص۱۹۲؛ روح المعانی، مج ۱۱، ج۲۰، ص۱۹۹؛ المیزان، ج۱۶، ص۱۰۰.
  64. «ای مؤمنان! خداوند شما را (در حال احرام) به چیزی از شکاری که دست یا نیزه‌تان به آن می‌رسد می‌آزماید تا معلوم دارد که چه کسی از او در نهان می‌ترسد؟» سوره مائده، آیه ۹۴.
  65. «و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب می‌ورزید؟» سوره فرقان، آیه ۲۰.
  66. جامع البیان، مج ۱۰، ج۱۸، ص۲۵۶.
  67. «و بی‌گمان می‌آزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم» سوره محمد، آیه ۳۱.
  68. تفسیر صدرالمتالهین، ج۶، ص۲۶۵.
  69. نهج البلاغه، خطبه۱۹۲؛ بحارالانوار، ج۵، ص۲۱۹.
  70. نهج البلاغه، حکمت ۹۳؛ بحارالانوار، ج۵، ص۲۱۵ - ۲۱۶؛ منشور جاوید، ج۱، ص۲۶۹.
  71. «بی‌گمان خداوند دل‌های کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو می‌دارند، برای پرهیزگاری آزموده است» سوره حجرات، آیه ۳.
  72. المیزان، ج۱۸، ص۳۱۴ - ۳۱۵.
  73. «گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم» سوره نمل، آیه ۴۰.
  74. یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  75. «آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۲.
  76. «و بی‌گمان پیشینیان آنان را (نیز) آزموده‌ایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب می‌شناسد و دروغگویان را (نیز) نیک می‌شناسد» سوره عنکبوت، آیه ۳.
  77. «و بی‌گمان می‌آزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارش‌های (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه ۳۱.
  78. «بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره عنکبوت، آیه ۶۲.
  79. «هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است» سوره حدید، آیه ۲۲.
  80. «و همسنگ ذرّه‌ای در زمین یا در آسمان، از پروردگارت پنهان نمی‌ماند.».. سوره یونس، آیه ۶۱.
  81. المیزان، ج۴، ص۲۸ - ۳۰؛ ج۱۹، ص۱۸۹.
  82. المیزان، ج۴، ص۲۸ - ۳۰؛ ج۱۹، ص۱۸۹.
  83. «و بی‌گمان می‌آزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم» سوره محمد، آیه ۳۱.
  84. التبیان، ج۹، ص۳۰۷.
  85. الفرقان، ج۲۰، ص۱۶.
  86. المیزان، ج۴، ص۲۸ - ۳۰.
  87. «و بی‌گمان می‌آزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارش‌های (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه ۳۱.
  88. «آنان که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند» سوره احزاب، آیه ۵۷.
  89. التبیان، ج۹، ص۳۰۷.
  90. «و چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم» سوره زخرف، آیه ۵۵.
  91. الصافی، ج۴، ص۳۹۶.
  92. التبیان، ج۹، ص۳۰۷.
  93. یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  94. «و شما را با بد و نیک می‌آزماییم» سوره انبیاء، آیه ۳۵.
  95. «و آنان را با خوشی‌ها و ناخوشی‌ها آزمودیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۸.
  96. «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۶.
  97. «دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند» سوره کهف، آیه ۴۶.
  98. «بی‌گمان با مال و جانتان آزمون خواهید شد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.
  99. «جز این نیست که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند» سوره تغابن، آیه ۱۵.
  100. «و به آنچه با آن دسته‌هایی از آنان را بهره‌مند گردانده‌ایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان داده‌ایم) تا آنان را در آن بیازماییم» سوره طه، آیه ۱۳۱.
  101. المیزان، ج۱۴، ص۲۳۸.
  102. «و آنان که در دارایی‌هایشان حقی معین است برای پرسنده (ی مستمند) و بی‌بهره» سوره معارج، آیه ۲۴-۲۵.
  103. تفسیر المنار، ج۴، ص۲۷۴؛ ج۹، ص۶۴۵.
  104. «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد» سوره فجر، آیه ۱۵.
  105. «(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند» سوره قصص، آیه ۷۸.
  106. نمونه، ج۱۹، ص۴۹۳؛ الفرقان، ج۱۹-۲۰، ص۴۰۱.
  107. تفسیر المنار، ج۹، ص۶۴۵.
  108. «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم... می‌آزماییم» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  109. «و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید در آنجا مؤمنان را آزمودند» سوره احزاب، آیه ۱۰-۱۱.
  110. «و بی‌گمان شما را با چیزی از گرسنگی می‌آزماییم» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  111. التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۳۷.
  112. «و بی‌گمان شما را با کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  113. تفسیر المنار، ج۲، ص۳۹ - ۴۰.
  114. «و برخی را بر برخی دیگر به پایه‌هایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید» سوره انعام، آیه ۱۶۵.
  115. «و چنین آنان را با یکدیگر آزمودیم تا به فرجام بگویند: «آیا از میان ما (تنها) اینانند که خداوند بر آنها منّت نهاده است؟» سوره انعام، آیه ۵۳.
  116. التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۹۶؛ ج۱۲، ص۲۳۸.
  117. «و چنین آنان را با یکدیگر آزمودیم تا به فرجام بگویند: «آیا از میان ما (تنها) اینانند که خداوند بر آنها منّت نهاده است؟» سوره انعام، آیه ۵۳.
  118. التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۲۳۷؛ الفرقان، ج۷، ص۴۷.
  119. «پروردگارا! ما را مایه عبرتی برای گروه ستمگران مگردان!» سوره یونس، آیه ۸۵.
  120. «پروردگارا! ما را مایه عبرتی برای کافران مگردان» سوره ممتحنه، آیه ۵.
  121. «ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید» سوره مائده، آیه ۴۸.
  122. «آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۲.
  123. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  124. فی ظلال القرآن، ج۱، ص۴۹۴.
  125. «و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند» سوره انفال، آیه ۱۷.
  126. «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت» سوره انفال، آیه ۱۷.
  127. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۱۳۹.
  128. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  129. «ای مؤمنان! خداوند شما را (در حال احرام) به چیزی از شکاری که دست یا نیزه‌تان به آن می‌رسد می‌آزماید تا معلوم دارد که چه کسی از او در نهان می‌ترسد؟ بنابراین هر کس پس از این، تجاوز کند عذابی دردناک خواهد داشت» سوره مائده، آیه ۹۴.
  130. التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۸۵؛ نمونه، ج۵، ص۸۱.
  131. «و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفته‌اید مشکنید جز این نیست که خداوند شما را بدان می‌آزماید.».. سوره نحل، آیه ۹۱-۹۲.
  132. مجمع البیان، ج۶، ص۵۹۰.
  133. «و نمی‌دانم، بسا این برای شما آزمونی و مایه برخورداری تا هنگامی (معیّن) باشد» سوره انبیاء، آیه ۱۱۱.
  134. التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۲۳۳.
  135. یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  136. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  137. التفسیر الکبیر، ج۴، ص۴۱.
  138. «بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود» سوره صافات، آیه ۱۰۶.
  139. المیزان، ج۱، ص۲۷۳.
  140. التفسیر الکبیر، ج۴، ص۴۱.
  141. تفسیر المنار، ج۱، ص۴۵۳ - ۴۵۴.
  142. تفسیر المنار، ج۱، ص۴۵۳ - ۴۵۴.
  143. تفسیر المنار، ج۱، ص۴۵۳ - ۴۵۴.
  144. «و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم؛ بی‌گمان پروردگار تو، فرزانه‌ای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.
  145. تفسیر المنار، ج۱، ص۴۵۳ - ۴۵۴.
  146. منشور جاوید، ج۱، ص۲۶۷.
  147. «(به صالح پیامبر گفتیم:) ما این ماده شتر را برای آزمون آنان می‌فرستیم و آنان را آگاه کن که آب را میان آنان (و شتر ماده) بخش کرده‌اند» سوره قمر، آیه ۲۷-۲۸.
  148. «فرمود: ما در نبود تو قومت را آزمودیم و سامری آنان را گمراه کرد» سوره طه، آیه ۸۵.
  149. نمونه، ج۱۳، ص۲۶۷ - ۲۷۴.
  150. «و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز می‌کردند زیرا روز شنبه آنان ماهی‌هاشان نزد ایشان روی آب می‌آمدند و روزی که شنبه‌شان نبود نزد آنان نمی‌آمدند، بدین‌گونه آنها را برای آنکه نافرمانی می‌کردند، می‌آزمودیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.
  151. «و خوابی که ما به تو نمایاندیم جز برای آزمون مردم قرار ندادیم» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  152. نمونه، ج۱۲، ص۱۷۱.
  153. التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۳۷.
  154. نمونه، ج۱۲، ص۱۷۱ - ۱۷۲.
  155. التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۳۶.
  156. منشور جاوید، ج۱، ص۲۵۹.
  157. « درخت «زقّوم» که ما آن را عذابی برای ستمکاران قرار داده‌ایم» سوره صافات، آیه ۶۲-۶۳.
  158. منشور جاوید، ج۱، ص۲۵۹.
  159. «بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم» سوره مدثر، آیه ۳۰-۳۱.
  160. «ما آنان را آزمودیم چنان که آن باغداران را آزمودیم هنگامی که سوگند خوردند پگاهان (میوه‌های) آن را خواهند چید و نگفتند: «اگر خداوند بخواهد» آنگاه، بلایی از سوی پروردگارت بدان رسید و آنان در خواب بودند و چون (باغی) سوخته، سیاه گردید» سوره قلم، آیه ۱۷-۲۰.
  161. «و موسی هفتاد تن از قوم خود را برای میقات ما برگزید پس همین که زمین‌لرزه آنان را فرا گرفت (موسی) گفت: پروردگارا! اگر اراده می‌فرمودی آنان و مرا پیش از این نابود می‌کردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کم‌خردان ما کرده‌اند نابود می‌فرمایی؟ این، جز آزمون تو نیست که با آن هرکس را بخواهی گمراه می‌داری و هرکس را بخواهی راهنمایی می‌فرمایی، تو سرور مایی پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین آمرزندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.
  162. «و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.
  163. «و فرمانروایی او را استوار کردیم و به او فرزانگی و گفتار پایانبخش (در داوری) دادیم و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد (داود) گفت: بی‌گمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میش‌های خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا می‌دارند جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزموده‌ایم و از پروردگار خویش آمرزش خواست و به سجده درافتاد و (به سوی ما) بازگشت» سوره ص، آیه ۲۰-۲۴.
  164. «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.
  165. «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  166. «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  167. «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  168. یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
  169. «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی*و چنین آنان را با یکدیگر آزمودیم تا به فرجام بگویند: «آیا از میان ما (تنها) اینانند که خداوند بر آنها منّت نهاده است؟» آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟» سوره انعام، آیه ۵۲-۵۳.
  170. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید ، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمو» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  171. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۷۶.
  172. «بی‌گمان خداوند دل‌های کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو می‌دارند، برای پرهیزگاری آزموده است» سوره حجرات، آیه ۳.
  173. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  174. «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بی‌گمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان می‌دارند که بر تو آشکار نمی‌کنند، می‌گویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمی‌شدیم، بگو: اگر در خانه‌هایتان (نیز) می‌بودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاه‌های خویش بیرون می‌آمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دل‌هایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  175. «و چون به آدمی گزندی می‌رسد ما را می‌خواند؛ سپس هنگامی که از خویش نعمتی بدو دهیم می‌گوید: جز این نیست که (آن نعمت) برای دانشی (که داشته‌ام) به من داده شده است (چنین نیست) بلکه یک آزمون است امّا بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره زمر، آیه ۴۹.
  176. «جز این نیست که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و خداوند است که پاداش سترگ نزد اوست» سوره تغابن، آیه ۱۵.
  177. لسان العرب، ج۱۳، ص۳۱۷؛ مفردات، ص۶۲۳-۶۲۴؛ التحقیق، ج۱۱، ص۴۳.
  178. الدر المنثور، ص۵۵؛ اسباب النزول، ص۳۶۰؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۸۱.
  179. المیزان، ج۱۹، ص۲۸۴؛ تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۳.
  180. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  181. الکشاف، ج۴، ص۵۱۷؛ جامع البیان، ج۲۸، ص۶۷؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۴؛ کشف الاسرار؛ روض الجنان، ج۱۰، ص۱۲؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۸۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۰۶؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر، ج۴، ص۳۵۰؛ کلمات القرآن، ص۴۳۲.
  182. زبدة البیان، ص۴۰۹.
  183. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۴، ص۳۵۱.
  184. سرمدی، محمود، مقاله «آیه امتحان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۶-۷۷.
  185. تفسیر سور آبادی، ج۴، ص۲۶۴۶.
  186. "بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود" سوره صافات، آیه ۱۰۶.
  187. "و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود" سوره بقره، آیه ۴۹.
  188. "و آنان را با خوشی‌ها و ناخوشی‌ها آزمودیم" سوره اعراف، آیه ۱۶۸.
  189. وجوه قرآن، ص۲۹.
  190. تفسیر سورآبادی، ج۴، ص۲۶۴۶.
  191. "ما انسان را از نطفه‌ای برآمیخته آفریدیم، او را می‌آزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیده‌ایم" سوره انسان، آیه ۲.
  192. "همان که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکردارترید" سوره ملک، آیه ۲.
  193. "در آنجا مؤمنان را آزمودند و سخت لرزاندند" سوره احزاب، آیه ۱۱.
  194. "آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟" سوره عنکبوت، آیه ۲.
  195. "و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایه‌هایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بی‌گمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است" سوره انعام، آیه ۱۶۵.
  196. "و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!" سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  197. "هر کسی (مزه) مرگ را می‌چشد و شما را با بد و نیک می‌آزماییم و به سوی ما بازگردانده می‌شوید" سوره انبیاء، آیه ۳۵.
  198. "ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کرده‌ایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند" سوره کهف، آیه ۷.
  199. "و چون با خداوند پیمان بستید... * جز این نیست که خداوند شما را بدان می‌آزماید" سوره نحل، آیه ۹۱-۹۲.
  200. "و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت" سوره فجر، آیه ۱۶.
  201. "و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود" سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  202. "و بی‌گمان می‌آزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارش‌های (کردارهای) شما را بررسی کنیم" سوره محمد، آیه ۳۱.
  203. تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۸۲.
  204. "تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دل‌هایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشه‌ها داناست" سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  205. "همان که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکردارترید و او پیروز آمرزنده است" سوره ملک، آیه ۲.
  206. "ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کرده‌ایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند" سوره کهف، آیه ۷.
  207. "و آنان را در زمین به امّت‌هایی (گوناگون) بخش کردیم، برخی از ایشان شایسته‌اند و برخی، نه چنین‌اند و آنان را با خوشی‌ها و ناخوشی‌ها آزمودیم باشد که (به راه راست) باز گردند" سوره اعراف، آیه ۱۶۸.
  208. "هر کس کار بدی کند کیفر آن را می‌بیند" سوره نساء، آیه ۱۲۳.
  209. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱، ص۲۹۴.
  210. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱، ص۲۹۵.
  211. "گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم" سوره نمل، آیه ۴۰.
  212. "اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت" سوره فجر، آیه ۱۵-۱۶.
  213. ترجمه المیزان.
  214. علوی، مهوش‌السادات، مقاله «ابتلاء»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.