اثبات ولایت فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ولایت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = ولایت فقیه
| موضوع مرتبط = ولایت فقیه
| عنوان مدخل  = اثبات ولایت فقیه
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[اثبات ولایت فقیه در قرآن]] - [[اثبات ولایت فقیه در حدیث]] - [[اثبات عقلی ولایت فقیه]] - [[اثبات نقلی ولایت فقیه]] - [[اثبات ولایت فقیه در فقه سیاسی]] - [[اثبات ولایت فقیه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[اثبات ولایت فقیه در کلام اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[اثبات ولایت فقیه در قرآن]] - [[اثبات ولایت فقیه در حدیث]] - [[اثبات عقلی ولایت فقیه]] - [[اثبات نقلی ولایت فقیه]] - [[اثبات ولایت فقیه در فقه سیاسی]] - [[اثبات ولایت فقیه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[اثبات ولایت فقیه در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
خط ۱۰: خط ۹:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[فقها]] در ولایت فقیه به [[ادله]] متعددی استناد جسته‌اند: هرچند به [[باور]] برخی از ایشان مسئله ولایت فقیه واضح بوده و نیاز به دلیل ندارد<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۹۷.</ref>. در این میان ادله عقلی و [[روایات]] از مهم‌ترین دلایل محسوب می‌شود<ref>[[احمد مهدی‌زاده آری|مهدی‌زاده آری، احمد]]، [[ولایت فقیه - مهدی‌زاده آری (مقاله)| مقاله «ولایت فقیه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱۰]] ص ۳۱۴.</ref>. یکی از فقهای معاصر گرچه ولایت فقیه را مقوله غیر نظری و بی‌نیاز از برهان و استدلال دانسته است، اما مانند بسیاری از موارد [[فقه]] که از [[روایات]] به خاطر [[ارشاد]] به [[حکم عقل]] استفاده می‌شود، به روایات به عنوان [[تأیید]] بر همان حکم عقل استناد کرده و ارشاد به [[حکم]] بدیهی عقل دانسته است<ref>کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۷.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۲۲.</ref>
[[فقها]] در ولایت فقیه به [[ادله]] متعددی استناد جسته‌اند: هرچند به [[باور]] برخی از ایشان مسئله ولایت فقیه واضح بوده و نیاز به دلیل ندارد<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۹۷.</ref>. در این میان ادله عقلی و [[روایات]] از مهم‌ترین دلایل محسوب می‌شود<ref>[[احمد مهدی‌زاده آری|مهدی‌زاده آری، احمد]]، [[ولایت فقیه - مهدی‌زاده آری (مقاله)| مقاله «ولایت فقیه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱۰]] ص ۳۱۴.</ref>. یکی از فقهای معاصر گرچه ولایت فقیه را مقوله غیر نظری و بی‌نیاز از برهان و استدلال دانسته است، اما مانند بسیاری از موارد [[فقه]] که از [[روایات]] به خاطر [[ارشاد]] به حکم عقل استفاده می‌شود، به روایات به عنوان [[تأیید]] بر همان حکم عقل استناد کرده و ارشاد به [[حکم]] بدیهی عقل دانسته است<ref>کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۷.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۲۲.</ref>


== معناشناسی ولایت فقیه ==
== معناشناسی ولایت فقیه ==
{{اصلی|ولایت فقیه}}
{{اصلی|ولایت فقیه}}
ولایت فقیه در لغت مرکب از واژه‌های «[[ولایت]]» به معنای [[تسلط]] بر کاری و [[حاکمیت]] بر آن<ref>خوری شرتوتی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۸۷.</ref> یا قرار گرفتن چیزی کنار چیز دیگر بدون فاصله<ref>راغب اصفهانی، المفردات، مادّه ولی؛ ر. ک: سلیمیان، خدا مراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۴۶۳- ۴۷۵.</ref> و «[[فقیه]]» به معنای کسی است که [[توانایی]] [[استنباط احکام]] را داشته باشد<ref>خوری شرتوتی، سعید، اقرب الموارد، ج۶، ص۹۳۸.</ref> و در اصطلاح به معنای سرپرستی امور [[مسلمانان]]، [[نظارت]] بر [[اجرای احکام اسلام]] و [[اداره جامعه اسلامی]] به وسیله فقیهی جامع الشرایط است<ref>جعفر پیشه‌ فرد، مصطفی، ولایت فقیه، ص۱۳و۱۴.</ref><ref>ر. ک: ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۴۷ و ۱۴۸؛ [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref>
ولایت فقیه در لغت مرکب از واژه‌های «[[ولایت]]» به معنای [[تسلط]] بر کاری و [[حاکمیت]] بر آن<ref>خوری شرتوتی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۸۷.</ref> یا قرار گرفتن چیزی کنار چیز دیگر بدون فاصله<ref>راغب اصفهانی، المفردات، مادّه ولی.</ref>.<ref> ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۴۶۳- ۴۷۵.</ref> و «[[فقیه]]» به معنای کسی است که [[توانایی]] [[استنباط احکام]] را داشته باشد<ref>خوری شرتوتی، سعید، اقرب الموارد، ج۶، ص۹۳۸.</ref> و در اصطلاح به معنای سرپرستی امور [[مسلمانان]]، [[نظارت]] بر [[اجرای احکام اسلام]] و اداره جامعه اسلامی به وسیله فقیهی جامع الشرایط است<ref>جعفر پیشه‌ فرد، مصطفی، ولایت فقیه، ص۱۳و۱۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۱۴۷ و ۱۴۸؛ [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref>


== ضرورت و فلسفه حاکمیت فقیه ==
== ضرورت و فلسفه حاکمیت فقیه ==
{{اصلی|ضرورت ولایت فقیه|فلسفه ولایت فقیه}}
{{اصلی|فلسفه ولایت فقیه}}
ولایت فقیه، در [[حقیقت]] [[نیابت عام از امام معصوم]] {{ع}} و به معنای [[سرپرستی امور شیعیان]] در [[عصر غیبت کبری]] است. ضرورت این مسأله بدین جهت است که حضور کامل [[دین]] در [[جامعۀ انسانی]] در گرو [[برپایی حکومت اسلامی]] است و [[ضرورت وجود حکومت اسلامی]] محدود به [[عصر پیامبر]] {{صل}} یا روزگار [[حضور امام معصوم]] {{ع}} نیست<ref>[[روح‌الله خمینی|خمینی، روح‌الله]]، ولایت فقیه‌، ص۱۹.</ref><ref>فرهنگ شیعه، ص۴۶۴.</ref>  
ولایت فقیه، در [[حقیقت]] نیابت عام از امام معصوم {{ع}} و به معنای سرپرستی امور شیعیان در [[عصر غیبت کبری]] است. ضرورت این مسأله بدین جهت است که حضور کامل [[دین]] در [[جامعۀ انسانی]] در گرو برپایی [[حکومت اسلامی]] است و ضرورت وجود حکومت اسلامی محدود به عصر [[پیامبر]] {{صل}} یا روزگار حضور امام معصوم {{ع}} نیست<ref>[[سید روح الله موسوی خمینی (پدیدآورنده)|امام خمینی]]، [[ولایت فقیه - امام خمینی (کتاب)|ولایت فقیه]]، ص۱۹.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه]]، ص۴۶۴.</ref>  


[[فلسفه حاکمیت فقیه]] نیز به این است که این نوع [[حکومت]] که به تعبیری شعبه‌ای از [[ولایت مطلقه رسول‌الله]] است می‌‌تواند از هر امری که جریان آن [[مخالف]] [[مصالح اسلام]] است، جلوگیری کند<ref>[[روح‌الله خمینی|خمینی، روح‌الله]]، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۲.</ref><ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۹۶.</ref>
[[فلسفه حاکمیت فقیه]] نیز به این است که این نوع [[حکومت]] که به تعبیری شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول‌الله است می‌‌تواند از هر امری که جریان آن مخالف مصالح [[اسلام]] است، جلوگیری کند<ref>[[روح‌الله خمینی|خمینی، روح‌الله]]، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۹۶.</ref>


== [[ادله اثبات ولایت فقیه]] ==
== ادله اثبات ولایت فقیه ==
دلایل مختلفی بر [[اثبات]] [[ولایت فقیه]] اقامه شده است که به در ذیل به آنها اشاره می‌شود:
دلایل مختلفی بر [[اثبات]] [[ولایت فقیه]] اقامه شده است که به در ذیل به آنها اشاره می‌شود:
=== [[دلیل عقلی بر ولایت فقیه]] ===
=== دلیل عقلی بر ولایت فقیه ===
{{اصلی|اثبات عقلی ولایت فقیه}}
{{اصلی|اثبات عقلی ولایت فقیه}}
[[اثبات]] [[حکومت دینی]] در عصر غیبت، بیش از آنکه به تبیین نقلی نیاز داشته باشد، با نگاه عقلیِ مورد [[تأیید]] [[جامعه انسانی]]، قابل تحلیل و ارائه است تا جایی که گفته شده: [[ولایت فقیه]] و تداوم آن در عصر غیبت، از جمله مسائلی است که اثبات آن نه تنها به [[دلیل]] [[نیازمند]] نیست بلکه صرف تصور آن، موجب تصدیقش می‌‌شود<ref>[[سید روح الله موسوی خمینی (پدیدآورنده)|امام خمینی]]، [[ولایت فقیه - امام خمینی (کتاب)|ولایت فقیه]]، ص۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۹۵.</ref> با این وجود سه دلیل عقلی برای اثبات ولایت فقیه بیان می‌شود:


[[اثبات]] [[حکومت دینی]] در [[عصر غیبت]]، بیش از آنکه به [[تبیین نقلی]] نیاز داشته باشد، با نگاه عقلیِ مورد [[تأیید]] [[جامعه انسانی]]، قابل تحلیل و ارائه است تا جایی که گفته شده: [[ولایت فقیه]] و تداوم آن در [[عصر غیبت]]، از جمله مسائلی است که اثبات آن نه تنها به [[دلیل]] [[نیازمند]] نیست بلکه صرف [[تصور]] آن، موجب تصدیقش می‌‌شود<ref>[[روح‌الله خمینی|خمینی، روح‌الله]]، ولایت فقیه، ص۳.</ref><ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۹۵.</ref> با این وجود سه دلیل عقلی برای اثبات ولایت فقیه بیان می‌شود:
==== [[لزوم]] [[رهبری]] شایسته برای اداره [[حکومت اسلامی]] (تشکیل حکومت) ====
 
از آنجا که در عصر غیبت، دسترسی به پیشوای [[معصوم]] {{ع}} امکان‌پذیر نیست و تشکیل حکومت هم ضروری است، باید فردی [[ولایت]] و [[حکومت]] را بر عهده بگیرد. بدین منظور، سه راه پیش رو داریم: یا این که [[ولایت]] غیر [[فقیه]] را بپذیریم یا فقیه‏ غیر [[عادل]] یا [[ولایت فقیه]] [[عادل]] را. [[عقل]] [[حکم]] می‏‌کند غیر [[فقیه]] و [[فقیه]] غیر [[عادل]] شایسته [[ولایت]] و [[حکومت]] نیست؛ چراکه تشکیل [[حکومت]] [[اسلامی]] مورد بحث است و برای پیاده کردن [[حکومت]] [[اسلامی]] و [[اجرای احکام]] [[دین]]، باید فردی زمام این امر را به عهده گیرد که به [[احکام اسلامی]] به طور اساسی آشنا بوده و شیوه اداره [[حکومت]] را هم بداند و در عین‏حال، [[پرهیزگار]] و [[متعهد]] باشد، تا امر [[حکومت]] را فدای خواسته‏‌های [[نفسانی]] و [[امیال]] [[شیطانی]] خود نکند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۴۶۳ ـ ۴۷۵؛ [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۴۲؛ [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref>.
==== [[لزوم]] [[رهبری]] [[شایسته]] برای اداره [[حکومت اسلامی]] (تشکیل حکومت) ====
از آنجا که در [[عصر غیبت]]، دسترسی به پیشوای [[معصوم]] {{ع}} امکان‌پذیر نیست و [[تشکیل حکومت]] هم ضروری است، باید فردی [[ولایت]] و [[حکومت]] را بر عهده بگیرد. بدین منظور، سه راه پیش رو داریم: یا این که [[ولایت]] غیر [[فقیه]] را بپذیریم یا فقیه‏ غیر [[عادل]] یا [[ولایت فقیه]] [[عادل]] را. [[عقل]] [[حکم]] می‏‌کند غیر [[فقیه]] و [[فقیه]] غیر [[عادل]] [[شایسته]] [[ولایت]] و [[حکومت]] نیست؛ چراکه تشکیل [[حکومت]] [[اسلامی]] مورد بحث است و برای پیاده کردن [[حکومت]] [[اسلامی]] و [[اجرای احکام]] [[دین]]، باید فردی زمام این امر را به عهده گیرد که به [[احکام اسلامی]] به طور اساسی آشنا بوده و شیوه اداره [[حکومت]] را هم بداند و در عین‏حال، [[پرهیزگار]] و [[متعهد]] باشد، تا امر [[حکومت]] را فدای خواسته‏‌های [[نفسانی]] و [[امیال]] [[شیطانی]] خود نکند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۴۶۳ ۴۷۵؛ [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۴۲؛ [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref>.


==== [[استمرار]] جریان [[امامت]] ====
==== [[استمرار]] جریان [[امامت]] ====
[[جهانی]] و همیشگی بودن [[آیین]] [[اسلام]]، ایجاب می‌کرد پس از [[رحلت پیامبر]]، [[حکومت دینی]] آن [[حضرت]] تداوم یابد و [[رهبری]] [[امت اسلامی]] پس از او در قالب [[امامت]] و [[ولایت]] [[امام معصوم]]، برعهدۀ [[اولی الأمر]] باشد. به همان [[دلیل]] که با درگذشت [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{ع}} [[اسلام]] پایان نیافت و [[رهبری]] به دوش [[امام علی|امیر مؤمنان]] و [[امامان]] دیگر قرار گرفت، در [[عصر غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} نیز این [[رهبری]] بر دوش [[صالح‌ترین]] و دین‌شناس‌ترین و آگاه‌ترین [[رهبران]] [[اسلامی]] است که از آن به "[[ولایت فقیه]]" تعبیر می‌شود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۸؛ [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref>.
جهانی و همیشگی بودن [[آیین]] [[اسلام]]، ایجاب می‌کرد پس از [[رحلت پیامبر]]، [[حکومت دینی]] آن حضرت تداوم یابد و [[رهبری]] [[امت اسلامی]] پس از او در قالب [[امامت]] و [[ولایت]] امام معصوم، برعهدۀ [[اولی الأمر]] باشد. به همان [[دلیل]] که با درگذشت [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{ع}} [[اسلام]] پایان نیافت و [[رهبری]] به دوش [[امام علی|امیر مؤمنان]] و [[امامان]] دیگر قرار گرفت، در عصر غیبت [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} نیز این [[رهبری]] بر دوش صالح‌ترین و دین‌شناس‌ترین و آگاه‌ترین [[رهبران]] [[اسلامی]] است که از آن به "[[ولایت فقیه]]" تعبیر می‌شود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۸؛ [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref>.


==== [[لزوم]] [[قانون الهی]] و مجری [[قانون]] ====
==== [[لزوم]] [[قانون الهی]] و مجری [[قانون]] ====
از آنجا که صلاحیت [[دین اسلام]] جهت بقا تا [[قیامت]]، مطلبی روشن و قطعی است، لذا تعطیل نمودن [[احکام]] و [[حدود اسلامی]] در [[عصر غیبت]] و عدم اجرای آنها، [[مخالف]] با [[ابدیت]] [[اسلام]] بوده و از این جهت هرگز نمی‌توان در [[دوران غیبت]]، [[احکام]] را به دست زمام‌داران خودسر [[اجرا]] کرده و [[زعامت دینی]] [[زمان غیبت]] را [[نفی]] و [[حدود الهی]] را تعطیل نمود. از این رو تردیدی در [[ضرورت]] تأسیس [[نظام اسلامی]]، [[اجرای احکام]] و حدود آن و [[دفاع]] از کیان [[دین]] و حراست از آن در برابر مهاجمان، وجود ندارد. زیرا اگر چه [[جامعه اسلامی]] از [[درک]] حضور و [[شهود]] [[امام زمان]] {{ع}} در [[عصر غیبت]]، [[محروم]] است، اما هَتک نوامیس [[الهی]] و مردمی، [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[مردم]] و تعطیل نمودن [[احکام اسلام]] نیز یقینا مورد رضای [[خداوند متعال]] نیست، به همین جهت انجام این [[وظایف]] در عصر [[غیبت صغری]] برعهده [[نمایندگان خاص]] و در عصر [[غیبت کبری]] برعهده [[نمایندگان]] عامّ [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} که همان [[فقهای جامع الشرایط]] هستند، گذاشته شده است<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۶۷ ـ ۱۶۸.</ref><ref>ر. ک: [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۱۲۹-۱۳۰؛ [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref>
از آنجا که صلاحیت [[دین اسلام]] جهت بقا تا [[قیامت]]، مطلبی روشن و قطعی است، لذا تعطیل نمودن [[احکام]] و حدود اسلامی در عصر غیبت و عدم اجرای آنها، مخالف با [[ابدیت]] [[اسلام]] بوده و از این جهت هرگز نمی‌توان در دوران غیبت، [[احکام]] را به دست زمام‌داران خودسر اجرا کرده و [[زعامت دینی]] [[زمان غیبت]] را [[نفی]] و [[حدود الهی]] را تعطیل نمود. از این رو تردیدی در [[ضرورت]] تأسیس [[نظام اسلامی]]، [[اجرای احکام]] و حدود آن و [[دفاع]] از کیان [[دین]] و حراست از آن در برابر مهاجمان، وجود ندارد. زیرا اگر چه [[جامعه اسلامی]] از [[درک]] حضور و [[شهود]] [[امام زمان]] {{ع}} در عصر غیبت، [[محروم]] است، اما هَتک نوامیس [[الهی]] و مردمی، [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[مردم]] و تعطیل نمودن [[احکام اسلام]] نیز یقینا مورد رضای [[خداوند متعال]] نیست، به همین جهت انجام این [[وظایف]] در عصر [[غیبت صغری]] برعهده [[نمایندگان خاص]] و در عصر [[غیبت کبری]] برعهده نمایندگان عامّ [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} که همان فقهای جامع الشرایط هستند، گذاشته شده است<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۶۷ ـ ۱۶۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۱۲۹-۱۳۰؛ [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref>


=== [[ادله نقلی بر ولایت فقیه]] ===
=== ادله نقلی بر ولایت فقیه ===
{{اصلی|اثبات نقلی ولایت فقیه}}
{{اصلی|اثبات نقلی ولایت فقیه}}
==== [[ادله قرآنی ولایت فقیه]] ====
==== ادله قرآنی ولایت فقیه ====
[[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]]، مورد استفاده [[دانشمندان]] در اثبات ولایت فقیه قرار گرفته است؛ البته در [[قرآن کریم]]، اصطلاح [[ولایت فقیه]] به [[صراحت]] طرح نشده؛ اما [[آیات]] متعددی وجود دارد که مفاد آنها بر این موضوع، [[تطبیق]] می‌کند؛ در نتیجه همان‌طور که [[مخالفان]] [[اندیشه]] ولایت فقیه، برای مقابله با این اندیشه به برخی از [[آیات قرآن]] تمسّک می‌کنند و [[پیام]] آیات فوق را، [[انکار]] ولایت فقیه می‌پندارند<ref>رجوع کنید به: تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه، نهضت آزادی ایران.</ref>، طرفداران ولایت فقیه نیز در مباحث [[علمی]] خویش، [[حاکمیت]] [[فقها]] بر [[جامعه اسلامی]] را به دسته‌ای از آیات قرآن مستند نموده و [[پیروی]] از ولایت فقیه را لازمه عمل به این آیات می‌دانند<ref>رجوع کنید به: برای مثال ولایت فقیه از دیدگاه قرآن کریم، احمد آذری قمی.</ref>. آیاتی که در آنها از «اولی الامر» و [[ضرورت]] پیروی با مراجعه به وی، [[سخن]] به میان آمده است<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و یا آیاتی که به شرح مسایل و موضوعاتی چون: [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[لزوم]] [[اجرای احکام الهی]] در [[جامعه]] می‌پردازد و ...<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۵-۲۴۲.</ref>.
{{اصلی|اثبات ولایت فقیه در قرآن}}
[[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]]، مورد استفاده دانشمندان در اثبات ولایت فقیه قرار گرفته است؛ البته در [[قرآن کریم]]، اصطلاح [[ولایت فقیه]] به صراحت طرح نشده؛ اما [[آیات]] متعددی وجود دارد که مفاد آنها بر این موضوع، تطبیق می‌کند؛ در نتیجه همان‌طور که مخالفان [[اندیشه]] ولایت فقیه، برای مقابله با این اندیشه به برخی از [[آیات قرآن]] تمسّک می‌کنند و [[پیام]] آیات فوق را، [[انکار]] ولایت فقیه می‌پندارند<ref>رجوع کنید به: تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه، نهضت آزادی ایران.</ref>، طرفداران ولایت فقیه نیز در مباحث [[علمی]] خویش، [[حاکمیت]] [[فقها]] بر [[جامعه اسلامی]] را به دسته‌ای از آیات قرآن مستند نموده و [[پیروی]] از ولایت فقیه را لازمه عمل به این آیات می‌دانند<ref>رجوع کنید به: برای مثال ولایت فقیه از دیدگاه قرآن کریم، احمد آذری قمی.</ref>. آیاتی که در آنها از «اولی الامر» و [[ضرورت]] پیروی با مراجعه به وی، [[سخن]] به میان آمده است<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و یا آیاتی که به شرح مسایل و موضوعاتی چون: [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[لزوم]] [[اجرای احکام الهی]] در [[جامعه]] می‌پردازد و ...<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۵-۲۴۲.</ref>.


==== [[ادله روایی ولایت فقیه]] ====
==== ادله روایی ولایت فقیه ====
واگذاری [[مدیریت جامعه]] به [[مجتهدان]] [[عادل]] در بیان [[معصومان]] {{ع}} مورد تاکید و تصریح واقع شده است. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} در [[حدیث]] معروفی می‌‌فرمایند: «آن‌کس از [[فقها]] که خویشتن را از [[لغزش‌ها]] نگه دارد، از [[دین]] خود [[پاسداری]] کند، با [[هواهای نفسانی]] [[مبارزه]] کند و [[مطیع]] [[فرمان]] مولایش باشد؛ بر [[عوام]] است که از او [[پیروی]] کنند»<ref>{{متن حدیث|فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ}}؛ تفسیر منسوب به امام حسن عسکری {{ع}}، ص۳۰۰.</ref><ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۹۷.</ref>
{{اصلی|اثبات ولایت فقیه در حدیث}}
واگذاری مدیریت جامعه به [[مجتهدان]] [[عادل]] در بیان [[معصومان]] {{ع}} مورد تاکید و تصریح واقع شده است. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} در [[حدیث]] معروفی می‌‌فرمایند: «آن‌کس از [[فقها]] که خویشتن را از [[لغزش‌ها]] نگه دارد، از [[دین]] خود پاسداری کند، با [[هواهای نفسانی]] [[مبارزه]] کند و [[مطیع]] [[فرمان]] مولایش باشد؛ بر عوام است که از او [[پیروی]] کنند»<ref>{{متن حدیث|فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ}}؛ تفسیر منسوب به امام حسن عسکری {{ع}}، ص۳۰۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۹۷.</ref>


بررسی اجمالی [[احادیث]] منقول و نیز تبیین [[وظایف]] [[فقها]] در متون [[فقهی]] درباره مسائل عمومی و مهمّ [[امت اسلامی]]، اعم از [[ولایت]] بر اِفتا، [[قضا]]، دریافت [[وجوه شرعی]]<ref>از قبیلِ انفال و اخماس و میراث بی‌وارث.</ref> و... حاکی از آن است که هم مضمون آن [[نصوص]] و هم عصاره این [[احکام]] و فتاوی از [[اهل بیت]] {{ع}} صادر شده است و اگرچه امکان مناقشه در [[سند]] برخی [[احادیث]] یا صحت بعضی از فتاوا وجود دارد<ref>جهت کسب اطلاعات بیشتر پیرامون بررسی این روایات، ر. ک: [[روح‌الله خمینی|خمینی، روح‌الله]]، ولایت فقیه.</ref>، اما مدارِ اصلی [[ولایت فقیه]] در [[اداره امور مسلمین]] بر [[منهاج]] [[شریعت]] و بر مدار [[دیانت]]، اصلی‌ترین هدفی است که [[روایات]] [[مأثور]] و فتاوای مزبور، [[رسالت]] [[ابلاغ]] آن را به عهده دارند<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۸۴.</ref><ref>ر. ک: [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۱۳۰.</ref>
بررسی اجمالی [[احادیث]] منقول و نیز تبیین [[وظایف]] [[فقها]] در متون [[فقهی]] درباره مسائل عمومی و مهمّ [[امت اسلامی]]، اعم از [[ولایت]] بر اِفتا، [[قضا]]، دریافت وجوه شرعی<ref>از قبیلِ انفال و اخماس و میراث بی‌وارث.</ref> و... حاکی از آن است که هم مضمون آن [[نصوص]] و هم عصاره این [[احکام]] و فتاوی از [[اهل بیت]] {{ع}} صادر شده است و اگرچه امکان مناقشه در سند برخی [[احادیث]] یا صحت بعضی از فتاوا وجود دارد<ref>جهت کسب اطلاعات بیشتر پیرامون بررسی این روایات، ر.ک: [[سید روح الله موسوی خمینی (پدیدآورنده)|امام خمینی]]، [[ولایت فقیه - امام خمینی (کتاب)|ولایت فقیه]].</ref>، اما مدارِ اصلی [[ولایت فقیه]] در اداره امور مسلمین بر منهاج [[شریعت]] و بر مدار [[دیانت]]، اصلی‌ترین هدفی است که [[روایات]] مأثور و فتاوای مزبور، [[رسالت]] [[ابلاغ]] آن را به عهده دارند<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۱۳۰.</ref>


برخی از روایات در زمینه اثبات [[ولایت]] داشتن [[فقیه]] عبارت است از:
برخی از روایات در زمینه اثبات [[ولایت]] داشتن [[فقیه]] عبارت است از:
# [[مرسله صدوق در اثبات ولایت فقیه|مرسله صدوق]]: مرسله [[صدوق]] از جمله روایاتی است که در دلالتش اشکالی نبوده و مرسله بودن، ضرری به [[حجیت]] آن نمی‌رساند (زیرا [[شیخ صدوق]] این [[روایت]] را به طور جزم و [[قطع]]، به [[معصوم]] {{عم}} نسبت می‌دهد و لذا کمتر از مرسلات [[ابن ابی‌عمیر]] نیست که در [[فقه شیعه]]، تلقی به قبول شده است)<ref>رک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۸.</ref>: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ‏ يَأْتُونَ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ وَ يَرْوُونَ عَنِّي أَحَادِيثِي وَ سُنَّتِي فَيُعَلِّمُونَهَا النَّاسَ مِنْ بَعْدِي}}<ref>وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۳۹، ح۷.</ref>. در این روایت که راوی حیث [[خلیفه پیامبر]] معرفی شده‌اند، مراد از آنها [[فقیهان]] هستند." منظور از«خلفا»، فقهای اسلام‌اند. نشر و بسط [[احکام]] و [[تعلیم و تربیت]] [[مردم]] با فقهایی است که عادل‌اند؛ زیرا اگر [[عادل]] نباشند، مثل قضاتی هستند که روایت بر ضد [[اسلام]] [[جعل]] کردند... و اگر [[فقیه]] نباشند نمی‌توانند بفهمند که [[فقه]] چیست و حکم اسلام کدام"<ref>ولایت فقیه، ص۶۳ - ۶۴.</ref>.
# '''[[مرسله صدوق در اثبات ولایت فقیه|مرسله صدوق]]:''' مرسله [[صدوق]] از جمله روایاتی است که در دلالتش اشکالی نبوده و مرسله بودن، ضرری به حجیت آن نمی‌رساند (زیرا [[شیخ صدوق]] این [[روایت]] را به طور جزم و [[قطع]]، به [[معصوم]] {{عم}} نسبت می‌دهد و لذا کمتر از مرسلات [[ابن ابی‌عمیر]] نیست که در فقه شیعه، تلقی به قبول شده است)<ref>رک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۸.</ref>: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ‏ يَأْتُونَ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ وَ يَرْوُونَ عَنِّي أَحَادِيثِي وَ سُنَّتِي فَيُعَلِّمُونَهَا النَّاسَ مِنْ بَعْدِي}}<ref>وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۳۹، ح۷.</ref>. در این روایت که راوی حیث [[خلیفه پیامبر]] معرفی شده‌اند، مراد از آنها [[فقیهان]] هستند." منظور از«خلفا»، فقهای اسلام‌اند. نشر و بسط [[احکام]] و [[تعلیم و تربیت]] [[مردم]] با فقهایی است که عادل‌اند؛ زیرا اگر [[عادل]] نباشند، مثل قضاتی هستند که روایت بر ضد [[اسلام]] جعل کردند... و اگر [[فقیه]] نباشند نمی‌توانند بفهمند که [[فقه]] چیست و حکم اسلام کدام"<ref>[[سید روح الله موسوی خمینی (پدیدآورنده)|امام خمینی]]، [[ولایت فقیه - امام خمینی (کتاب)|ولایت فقیه]]، ص۶۳ - ۶۴.</ref>.
# [[روایت علی بن ابی‌حمزه در اثبات ولایت فقیه|روایت علی بن ابی‌حمزه]]: {{متن حدیث|سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ‏ إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَكَتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ‏ الَّتِي كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَيْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِي كَانَ يُصْعَدُ فِيهَا بِأَعْمَالِهِ وَ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِينَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ كَحِصْنِ سُورِ الْمَدِينَةِ لَهَا}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۸، ح۳.</ref>. برخی در تبیین این روایت و دلالت آن بر مطلوب، بر واژه«حصون الاسلام» تأکید کرده و بر این باور است که در بودن فقیه برای اسلام، جز با [[فرمانروایی]] وی سازگار نیست؛ زیرا دژ و دیوار [[شهر]] به غرض [[دفاع]] از شهر در مقابل [[تجاوز]] دیگران بنا می‌شود و فقیه تنها در صورت [[حاکمیت]] و فرمانروایی قادر خواهد بود به [[دفاع از اسلام]] پرداخته، [[عدالت]] را برقرار سازد و [[مالیات]] [[مردم]] را اخذ کرده و در موارد خود [[مصرف]] نماید و [[حصن]] بودن [[فقیه]] بر وظیفه‌ای چون [[تبلیغ]] أحکام منطبق نبوده، بلکه بر اجرای آن [[احکام]] منطبق است و با توجه به اینکه [[اجرای احکام]] [[نیازمند]] [[تشکیلات حکومتی]] و [[قدرت]] است، لذا این [[روایت]] بر [[حاکمیت]] فقیه و [[فرمانروایی]] وی حکایت کرده و دایره قدرت وی را به اندازه‌ای می‌داند که [[قادر]] باشد به [[دفاع از اسلام]] بپردازد<ref>کتاب البیع. ج۲، ص۶۳۲ - ۶۳۳.</ref>.
# '''[[روایت علی بن ابی‌حمزه در اثبات ولایت فقیه|روایت علی بن ابی‌حمزه]]:''' {{متن حدیث|سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ‏ إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَكَتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ‏ الَّتِي كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَيْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِي كَانَ يُصْعَدُ فِيهَا بِأَعْمَالِهِ وَ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِينَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ كَحِصْنِ سُورِ الْمَدِينَةِ لَهَا}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۸، ح۳.</ref>. برخی در تبیین این روایت و دلالت آن بر مطلوب، بر واژه«حصون الاسلام» تأکید کرده و بر این باور است که در بودن فقیه برای اسلام، جز با [[فرمانروایی]] وی سازگار نیست؛ زیرا دژ و دیوار [[شهر]] به غرض [[دفاع]] از شهر در مقابل [[تجاوز]] دیگران بنا می‌شود و فقیه تنها در صورت [[حاکمیت]] و فرمانروایی قادر خواهد بود به [[دفاع از اسلام]] پرداخته، [[عدالت]] را برقرار سازد و [[مالیات]] [[مردم]] را اخذ کرده و در موارد خود [[مصرف]] نماید و [[حصن]] بودن [[فقیه]] بر وظیفه‌ای چون [[تبلیغ]] أحکام منطبق نبوده، بلکه بر اجرای آن [[احکام]] منطبق است و با توجه به اینکه [[اجرای احکام]] [[نیازمند]] تشکیلات حکومتی و [[قدرت]] است، لذا این [[روایت]] بر [[حاکمیت]] فقیه و [[فرمانروایی]] وی حکایت کرده و دایره قدرت وی را به اندازه‌ای می‌داند که قادر باشد به [[دفاع از اسلام]] بپردازد<ref>امام خمینی، کتاب البیع. ج۲، ص۶۳۲ - ۶۳۳.</ref>.
# [[موثقه سکونی در اثبات ولایت فقیه|موثقه سکونی]]: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}‏ الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ‏ يَدْخُلُوا فِي‏ الدُّنْيَا قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِي الدُّنْيَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِينِكُمْ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۴۶، ح۵.</ref>؛ [[استدلال]] در خصوص روایت، بدین گونه است، با توجه به اینکه [[ضرورت عقل]] و [[ارسال پیامبران]] {{عم}} [[گواه]] است که [[هدف]] [[دین]] فقط [[تبلیغ]] [[احکام]] نبوده و تبلیغ احکام به عنوان مقدمه‌ای به جهت برقراری [[نظام]] عادلانه و منتسب به [[قوانین الهی]] است، لذا امین بودن [[فقیهان]] بالنسبه به [[پیامبران]] {{عم}} به معنای [[امانت‌داری]] آنان در [[ابلاغ]] احکام نبوده، بلکه به جهت برقراری نظامی عادلانه و از طریق [[اجرای قوانین]] اسلام و بالتبع [[تشکیل حکومت]] است.
# '''[[موثقه سکونی در اثبات ولایت فقیه|موثقه سکونی]]:''' {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}‏ الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ‏ يَدْخُلُوا فِي‏ الدُّنْيَا قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِي الدُّنْيَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِينِكُمْ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۴۶، ح۵.</ref>؛ [[استدلال]] در خصوص روایت، بدین گونه است، با توجه به اینکه ضرورت عقل و [[ارسال پیامبران]] {{عم}} [[گواه]] است که [[هدف]] [[دین]] فقط [[تبلیغ]] [[احکام]] نبوده و تبلیغ احکام به عنوان مقدمه‌ای به جهت برقراری [[نظام]] عادلانه و منتسب به [[قوانین الهی]] است، لذا امین بودن [[فقیهان]] بالنسبه به [[پیامبران]] {{عم}} به معنای [[امانت‌داری]] آنان در [[ابلاغ]] احکام نبوده، بلکه به جهت برقراری نظامی عادلانه و از طریق اجرای قوانین اسلام و بالتبع تشکیل حکومت است.
# [[توقیع امام مهدی در اثبات ولایت فقیه|توقیع امام عصر]] {{ع}}: از روایاتی از [[ادله ولایت فقیه]] محسوب شده روایتی است که از سوی [[امام زمان]] صادر شده است: {{متن حدیث|وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۴، ح۴.</ref>. مراد از «حوادث واقعه» مسائل [[شرعی]] و احکام نبوده، بلکه [[پرسش]] از فقیهان در خصوص احکام، از واضحات بوده و [[نیازمند]] به پرسش نبوده است. بلکه مراد از حوادث، گرفتاری‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] بوده که فراروی مردم بوده است و امام {{ع}} مردم را در این موارد به فقها ارجاع داده و آنان را حجت خوانده است. مفهوم دیگر مفهوم [[حجت]] است. این تعبیر عبارت اخری از [[جعل ولایت]] و [[منصب حاکمیت]] برای فقیهان است. در حالی که [[پیامبر]] {{صل}} و ائمه {{عم}} از سوی [[خداوند]] بر مردم حجت بوده و اعمالشان حجت است، فقیهان نیز مانند ایشان از سوی [[امام زمان]] {{ع}} حجت بر مردم خوانده شده و از این روی [[فرامین]] وی لازم الاجرا دانسته و با توجه به [[جعل]] [[منصب الهی]] [[ولایت]] وی بر [[امور جامعه]] [[شیعه]]، [[تمکین]] نسبت به وی بر مردم فرض شده است.
# '''[[توقیع امام مهدی در اثبات ولایت فقیه|توقیع امام عصر]] {{ع}}:''' از روایاتی از [[ادله ولایت فقیه]] محسوب شده روایتی است که از سوی [[امام زمان]] صادر شده است: {{متن حدیث|وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۴، ح۴.</ref>. مراد از «حوادث واقعه» مسائل [[شرعی]] و احکام نبوده، بلکه [[پرسش]] از فقیهان در خصوص احکام، از واضحات بوده و [[نیازمند]] به پرسش نبوده است. بلکه مراد از حوادث، گرفتاری‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] بوده که فراروی مردم بوده است و امام {{ع}} مردم را در این موارد به فقها ارجاع داده و آنان را حجت خوانده است. مفهوم دیگر مفهوم [[حجت]] است. این تعبیر عبارت اخری از جعل ولایت و [[منصب حاکمیت]] برای فقیهان است. در حالی که [[پیامبر]] {{صل}} و ائمه {{عم}} از سوی [[خداوند]] بر مردم حجت بوده و اعمالشان حجت است، فقیهان نیز مانند ایشان از سوی [[امام زمان]] {{ع}} حجت بر مردم خوانده شده و از این روی [[فرامین]] وی لازم الاجرا دانسته و با توجه به جعل منصب الهی [[ولایت]] وی بر امور جامعه [[شیعه]]، [[تمکین]] نسبت به وی بر مردم فرض شده است.
# [[مقبوله عمر بن حنظله]]: از مواردی که دلالت می‌کند [[قضاوت]]، بلکه مطلق [[حکومت]]، برای [[فقیه]] [[ثابت]] است مقبوله عمر بن حنظله است: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} عَنْ‏ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ، فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ، أَيَحِلُّ ذلِكَ؟ قَالَ:«مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ، فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ‏، وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ‏ كَانَ‏ حَقّاً ثَابِتاً لَهُ‏؛ لِأَنَّهُ أَخَذَهُ‏ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ، وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالى‏: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ}}<ref>«بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> قُلْتُ: فَكَيْفَ‏ يَصْنَعَانِ؟ قَالَ:«يَنْظُرَانِ‏ إِلى‏ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ‏ قَدْ رَوى‏ حَدِيثَنَا، وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا، وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا، فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً؛ فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً}}<ref>الکافی، ج۱، ص۶۷، ح۱۰.</ref>. از جمله موارد عمده‌ای که در بحث از دلالت این روایت می‌بایست مورد عنایت قرار بگیرد این است که آیا این روایت درصدد [[اثبات]] [[وظیفه]] [[قضاوت]] برای [[فقیهان]] است و یا اینکه [[حاکمیت سیاسی]] در عرصه کلان [[اجتماع]] را بر عهده فقیهان قرار می‌دهد. در پاسخ به این [[پرسش]]، به [[ادله]] مختلف [[امام]] {{ع}} به موازات [[منصب قضاوت]]، [[تصدی]] بر اریکه [[مدیریت جامعه]] و [[حاکمیت]] را نیز بر عهده [[فقیهان]] نهاده است. اموری چون سؤال [[راوی]] از مراجعه به قاضی‌ها و [[حاکمان جور]]، تعمیم واژه [[حاکم]] نسبت به هر دو، [[استشهاد]] [[امام]] به [[آیه]] شریفه‌ای که [[ظهور]] در [[حاکم ستمگر]] دارد و [[عدول]] امام {{ع}} از لفظ قاضیاً به لفظ حاکماً را می‌توان از جمله این [[ادله]] به حساب آورد. از [[کلام امام]] {{ع}}: {{متن حدیث|فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً}} استفاده می‌شود که امام {{ع}} فقیه را در [[امور قضایی]] و [[امور حکومتی]]، حاکم قرار داده است، پس فقیه [[ولی امر]] در هر دو می‌باشد و حاکم در هر دو بخش است، به ویژه پس از این که امام {{ع}} از لفظ«قاضیاً» به«حاکماً» عدول کرده است<ref>کتاب البیع، ج۲، ص۶۴۱.</ref>.
# '''[[مقبوله عمر بن حنظله]]:''' از مواردی که دلالت می‌کند [[قضاوت]]، بلکه مطلق [[حکومت]]، برای [[فقیه]] [[ثابت]] است مقبوله عمر بن حنظله است: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} عَنْ‏ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ، فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ، أَيَحِلُّ ذلِكَ؟ قَالَ: «مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ، فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ‏، وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ‏ كَانَ‏ حَقّاً ثَابِتاً لَهُ‏؛ لِأَنَّهُ أَخَذَهُ‏ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ، وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالى‏: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ}}<ref>«بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> قُلْتُ: فَكَيْفَ‏ يَصْنَعَانِ؟ قَالَ: «يَنْظُرَانِ‏ إِلى‏ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ‏ قَدْ رَوى‏ حَدِيثَنَا، وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا، وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا، فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً؛ فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً}}<ref>الکافی، ج۱، ص۶۷، ح۱۰.</ref>. از جمله موارد عمده‌ای که در بحث از دلالت این روایت می‌بایست مورد عنایت قرار بگیرد این است که آیا این روایت درصدد [[اثبات]] [[وظیفه]] [[قضاوت]] برای [[فقیهان]] است و یا اینکه حاکمیت سیاسی در عرصه کلان [[اجتماع]] را بر عهده فقیهان قرار می‌دهد. در پاسخ به این [[پرسش]]، به [[ادله]] مختلف [[امام]] {{ع}} به موازات [[منصب قضاوت]]، تصدی بر اریکه مدیریت جامعه و [[حاکمیت]] را نیز بر عهده [[فقیهان]] نهاده است. اموری چون سؤال راوی از مراجعه به قاضی‌ها و [[حاکمان جور]]، تعمیم واژه [[حاکم]] نسبت به هر دو، استشهاد [[امام]] به [[آیه]] شریفه‌ای که [[ظهور]] در [[حاکم ستمگر]] دارد و عدول امام {{ع}} از لفظ قاضیاً به لفظ حاکماً را می‌توان از جمله این [[ادله]] به حساب آورد. از کلام امام {{ع}}: {{متن حدیث|فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً}} استفاده می‌شود که امام {{ع}} فقیه را در [[امور قضایی]] و امور حکومتی، حاکم قرار داده است، پس فقیه [[ولی امر]] در هر دو می‌باشد و حاکم در هر دو بخش است، به ویژه پس از این که امام {{ع}} از لفظ«قاضیاً» به«حاکماً» عدول کرده است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۴۱.</ref>.
# [[روایت اسحاق بن عمار در اثبات ولایت فقیه|روایت اسحاق بن عمار]]: از جمله روایات دیگری که به عنوان مؤید، بلکه [[دلیل ولایت فقیه]] مورد استناد قرار داده شده [[روایت]] [[اسحاق بن عمار]] است<ref>ر.ک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۷.</ref>: {{متن حدیث|عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} لِشُرَيْحٍ‏ يَا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لَا يَجْلِسُهُ‏ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ أَوْ شَقِيٌّ}}<ref>الکافی، ج۷، ص۱۴۰۶، ح۲.</ref>. برخی در این روایت به مفهوم وصی اشاره کرده و ضمن اینکه [[ائمه]] را مصداق وصی [[درجه]] اول [[پیامبر]] گرفته‌اند، [[فقیهان]] را نیز در زمره مصادیق درجه دوم [[وصی پیامبر]] {{صل}} قرار داده و از این روی آنان را نیز به مانند پیامبر {{صل}} و ائمه {{عم}} از جمله [[اولیاء]] امور به حساب آورده و هر آنچه بر عهده آن ذوات مقدسه بوده، بر وی نیز [[ثابت]] دانسته است<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۷۶ - ۷۷.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۲۲۶ ـ ۲۳۸.</ref>
# '''[[روایت اسحاق بن عمار در اثبات ولایت فقیه|روایت اسحاق بن عمار]]:''' از جمله روایات دیگری که به عنوان مؤید، بلکه [[دلیل ولایت فقیه]] مورد استناد قرار داده شده [[روایت]] [[اسحاق بن عمار]] است<ref>ر.ک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۷.</ref>: {{متن حدیث|عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} لِشُرَيْحٍ‏ يَا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لَا يَجْلِسُهُ‏ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ أَوْ شَقِيٌّ}}<ref>الکافی، ج۷، ص۱۴۰۶، ح۲.</ref>. برخی در این روایت به مفهوم وصی اشاره کرده و ضمن اینکه [[ائمه]] را مصداق وصی [[درجه]] اول [[پیامبر]] گرفته‌اند، [[فقیهان]] را نیز در زمره مصادیق درجه دوم [[وصی پیامبر]] {{صل}} قرار داده و از این روی آنان را نیز به مانند پیامبر {{صل}} و ائمه {{عم}} از جمله [[اولیاء]] امور به حساب آورده و هر آنچه بر عهده آن ذوات مقدسه بوده، بر وی نیز [[ثابت]] دانسته است<ref>[[سید روح الله موسوی خمینی (پدیدآورنده)|امام خمینی]]، [[ولایت فقیه - امام خمینی (کتاب)|ولایت فقیه]]، ص۷۶ - ۷۷.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۲۲۶ ـ ۲۳۸.</ref>


=== [[دلیل حسبه]] ===
=== [[دلیل حسبه]] ===
[[حسبه]] در اصطلاح فقها هر کاری است که انجام آن ضروری و غیر قابل اجتناب باشد<ref>گلپایگانی، سیدمحمدرضا، مجمع المسائل، ج۱، ص۵۱۵.</ref>، برخی از فقها با [[اعتقاد]] به ناتمام‌بودن [[دلالت روایات]] در [[اثبات ولایت فقیه]]<ref>تبریزی، میرزا جواد، إرشاد الطالب إلی التعلیق علی المکاسب، ج۳، ص۳۵.</ref> یا با فرض آن<ref>نایینی، میرزا محمدحسین، تنبیه الامه، ص۷۳ – ۷۴.</ref> [[ولایت فقیه]] را از باب حسبه [[اثبات]] کرده‌اند، با این بیان که حکومت و [[اداره جامعه]] در [[عصر غیبت]] از مسائل مهم [[اجتماعی]] است که [[شارع]] [[حکیم]] [[راضی]] به ترک آن نیست و قدر متیقن ثبوت [[ولایت]] برای فقهاست؛ اما برخی دیگر از فقها به اصل دلالت این دلیل بر ولایت فقها اشکال کرده یا آن را محدود دانسته‌اند<ref>[[احمد مهدی‌زاده آری|مهدی‌زاده آری، احمد]]، [[ولایت فقیه - مهدی‌زاده آری (مقاله)| مقاله «ولایت فقیه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱۰]] ص ۳۱۶.</ref>.
[[حسبه]] در اصطلاح فقها هر کاری است که انجام آن ضروری و غیر قابل اجتناب باشد<ref>گلپایگانی، سیدمحمدرضا، مجمع المسائل، ج۱، ص۵۱۵.</ref>، برخی از فقها با [[اعتقاد]] به ناتمام‌بودن دلالت روایات در [[اثبات ولایت فقیه]]<ref>تبریزی، میرزا جواد، إرشاد الطالب إلی التعلیق علی المکاسب، ج۳، ص۳۵.</ref> یا با فرض آن<ref>نایینی، میرزا محمدحسین، تنبیه الامه، ص۷۳ – ۷۴.</ref> [[ولایت فقیه]] را از باب حسبه [[اثبات]] کرده‌اند، با این بیان که حکومت و اداره جامعه در عصر غیبت از مسائل مهم [[اجتماعی]] است که [[شارع]] [[حکیم]] [[راضی]] به ترک آن نیست و قدر متیقن ثبوت [[ولایت]] برای فقهاست؛ اما برخی دیگر از فقها به اصل دلالت این دلیل بر ولایت فقها اشکال کرده یا آن را محدود دانسته‌اند<ref>[[احمد مهدی‌زاده آری|مهدی‌زاده آری، احمد]]، [[ولایت فقیه - مهدی‌زاده آری (مقاله)| مقاله «ولایت فقیه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱۰]] ص ۳۱۶.</ref>.


=== [[اجماع]] بر [[ولایت فقیه]] در [[اسلام]] ===
=== [[اجماع]] بر [[ولایت فقیه]] در [[اسلام]] ===
برخی در بیان ادله ولایت فقیه، آن را از امور [[قطعی]] و مسلم دانسته‌اند؛ از جمله:  
برخی در بیان ادله ولایت فقیه، آن را از امور [[قطعی]] و مسلم دانسته‌اند؛ از جمله:  
# [[امام خمینی]] در کتاب “البیع” می‌فرماید: "ولایت [[فقیه]]، با ملاحظه جوانب آن از اموری نیست که نیاز به [[دلیل]] و [[برهان]] داشته باشد"<ref>امام خمینی، شئون و اختیارات ولی فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، ص۳۷.</ref>؛ همچنین ایشان در آغاز [[کتاب]] [[ولایت فقیه]] می‌نویسند: "ولایت فقیه از موضوعاتی است که [[تصور]] آنها، موجب [[تصدیق]] می‌شود و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنی که هر کس [[عقاید]] و [[احکام اسلام]] را، حتی اجمالاً دریافته باشد؛ چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و [[بدیهی]] خواهد شناخت"<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳.</ref>.
# [[امام خمینی]] در کتاب «البیع” می‌فرماید: "ولایت [[فقیه]]، با ملاحظه جوانب آن از اموری نیست که نیاز به [[دلیل]] و [[برهان]] داشته باشد"<ref>امام خمینی، شئون و اختیارات ولی فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، ص۳۷.</ref>؛ همچنین ایشان در آغاز [[کتاب]] [[ولایت فقیه]] می‌نویسند: "ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها، موجب [[تصدیق]] می‌شود و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنی که هر کس [[عقاید]] و [[احکام اسلام]] را، حتی اجمالاً دریافته باشد؛ چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت"<ref>[[سید روح الله موسوی خمینی (پدیدآورنده)|امام خمینی]]، [[ولایت فقیه - امام خمینی (کتاب)|ولایت فقیه]]، ص۳.</ref>.
# صاحب جواهر می‌فرماید: شاید ولایت فقیه نزد [[فقهای امامیه]] از مسلمات و [[ضروریات دینی]] باشد<ref>جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۷۸.</ref>.
# صاحب جواهر می‌فرماید: شاید ولایت فقیه نزد فقهای امامیه از مسلمات و [[ضروریات دینی]] باشد<ref>جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۷۸.</ref>.
# [[مرحوم نائینی]] فرموده است: "ثبوت [[نیابت]] [[فقها]] و [[نواب عام]] عصر غیبت، در اقامه [[وظایف]] مذکور: [[حفظ نظام]]، [[حفظ]] [[بیضه]] [[اسلام]] و [[نظم]] [[ممالک اسلامی]] از [[قطعیات]] است"<ref>نائینی، میرزا محمد حسین، تنبیه الامة و تنزیه الملة: با مقدمه و توضیحات به قلم سید محمود طالقانی، ص۴۶. </ref>.  
# مرحوم نائینی فرموده است: "ثبوت [[نیابت]] [[فقها]] و [[نواب عام]] عصر غیبت، در اقامه [[وظایف]] مذکور: [[حفظ نظام]]، [[حفظ]] [[بیضه]] [[اسلام]] و [[نظم]] ممالک اسلامی از قطعیات است"<ref>نائینی، میرزا محمد حسین، تنبیه الامة و تنزیه الملة: با مقدمه و توضیحات به قلم سید محمود طالقانی، ص۴۶. </ref>.  
# بزرگان [[شیعه]] نیز بر ولایت فقیه ادعای [[اجماع]] نموده‌اند؛ چنانچه: [[محقق کرکی]] مدعی [[اتفاق نظر]] [[اصحاب]] بر ولایت فقیه شده است<ref>کرکی، محقق، رسائل المحقق الکرکی، رسالة فی صلوة الجمعة، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. [[ملا احمد نراقی]]، [[اجماع]] [[فقها]] را سبب قرار گرفتن [[ولایت فقیه]] در زمره مسلمات دانسته است<ref>عوائد الایام، ص۵۳۶.</ref>.
# بزرگان [[شیعه]] نیز بر ولایت فقیه ادعای [[اجماع]] نموده‌اند؛ چنانچه: [[محقق کرکی]] مدعی [[اتفاق نظر]] [[اصحاب]] بر ولایت فقیه شده است<ref>کرکی، محقق، رسائل المحقق الکرکی، رسالة فی صلوة الجمعة، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. ملا احمد نراقی، [[اجماع]] [[فقها]] را سبب قرار گرفتن [[ولایت فقیه]] در زمره مسلمات دانسته است<ref>عوائد الایام، ص۵۳۶.</ref>.
# صاحب “مفتاح الکرامه” ([[جواد بن محمد حسینی عاملی]]) [[معتقد]] است در این امر، [[علمای شیعه]] [[اتفاق نظر]] دارند و اتفاق آنان [[حجت]] است<ref>حسینی عاملی، جواد بن محمد، مفتاح الکرامه (کتاب القضاء)، ج۱۰، ص۲۱.</ref>. حاج آقا [[رضا]] [[همدانی]] [[نقل]] می‌کند برخی از [[فقهای شیعه]]، [[دلیل]] اصلی [[نیابت عامه]] [[فقیه]] را اجماع می‌دانند<ref>کتاب الخمس، ص۱۶۰.</ref><ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۱.</ref>
# صاحب «مفتاح الکرامه” (جواد بن محمد حسینی عاملی) [[معتقد]] است در این امر، علمای شیعه [[اتفاق نظر]] دارند و اتفاق آنان [[حجت]] است<ref>حسینی عاملی، جواد بن محمد، مفتاح الکرامه (کتاب القضاء)، ج۱۰، ص۲۱.</ref>. حاج آقا [[رضا]] [[همدانی]] [[نقل]] می‌کند برخی از فقهای شیعه، [[دلیل]] اصلی [[نیابت عامه]] [[فقیه]] را اجماع می‌دانند<ref>کتاب الخمس، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۱.</ref>


=== تجربه [[تاریخی]] ===
=== تجربه [[تاریخی]] ===
هرگاه [[رسول خدا]] {{صل}} از [[مدینه]] برای مدتی طولانی، خارج می‌شدند، شخصی از [[صحابه]] را به [[جانشینی]] [[انتخاب]] می‌فرمود؛ همچنین برای [[مردم]] شهرهای دیگر و مناطق دورتر نیز نمایندگانی می‌فرستاد تا به جای او به امور مردم رسیدگی نمایند و نسبت به امر [[رهبری]] [[امت]]، پس از خود نیز اهتمام جدی داشت؛ چنانکه این مطلب را در اولین [[دعوت]] رسمی از [[نزدیکان]] خویش، بیان نمود.
هرگاه [[رسول خدا]] {{صل}} از [[مدینه]] برای مدتی طولانی، خارج می‌شدند، شخصی از [[صحابه]] را به [[جانشینی]] [[انتخاب]] می‌فرمود؛ همچنین برای [[مردم]] شهرهای دیگر و مناطق دورتر نیز نمایندگانی می‌فرستاد تا به جای او به امور مردم رسیدگی نمایند و نسبت به امر [[رهبری]] [[امت]]، پس از خود نیز اهتمام جدی داشت؛ چنانکه این مطلب را در اولین [[دعوت]] رسمی از [[نزدیکان]] خویش، بیان نمود.


[[سیره امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و سایر [[ائمه معصومین]] {{عم}} نیز همین بود که امور [[شیعیان]] و امت را بدون [[سرپرست]] رها نمی‌کردند و در موقعیتی که خود حضور نداشتند، جانشینی را به مردم معرفی می‌نمودند؛ چنانچه [[امام کاظم]] {{ع}} که مدت طولانی را در [[زندان]] سپری می‌کرد یا [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] {{عم}} که در [[حصر]] نیروهای [[امنیتی]] [[حکومت]] [[زندگی]] می‌کردند و شیعیان به [[راحتی]] نمی‌توانستند به ایشان دسترسی داشته باشند، نمایندگانی را واسطه میان خود و شیعیان قرار داده بودند. نمونه آشکارتر آن را می‌توان در [[غیبت صغری]] [[امام زمان]] {{ع}} یافت که چهار [[نماینده]] به شکل متوالی واسطه [[ارتباط]] آن [[حضرت]] و شیعیان بودند.
[[سیره امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و سایر [[ائمه معصومین]] {{عم}} نیز همین بود که امور [[شیعیان]] و امت را بدون [[سرپرست]] رها نمی‌کردند و در موقعیتی که خود حضور نداشتند، جانشینی را به مردم معرفی می‌نمودند؛ چنانچه [[امام کاظم]] {{ع}} که مدت طولانی را در [[زندان]] سپری می‌کرد یا [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] {{عم}} که در [[حصر]] نیروهای [[امنیتی]] [[حکومت]] [[زندگی]] می‌کردند و شیعیان به راحتی نمی‌توانستند به ایشان دسترسی داشته باشند، نمایندگانی را واسطه میان خود و شیعیان قرار داده بودند. نمونه آشکارتر آن را می‌توان در [[غیبت صغری]] [[امام زمان]] {{ع}} یافت که چهار نماینده به شکل متوالی واسطه ارتباط آن حضرت و شیعیان بودند.


به تحقیق اصل جانشینی در [[غیبت کبری]]، با آن همه اهمیت نمی‌تواند، منتفی باشد؛ بلکه شکل آن [[تغییر]] یافته است؛ بنابراین یکی از علمای [[وارسته]] و [[شاگرد]] [[مکتب اهل‌بیت]] با دارا بودن عدالت و [[آگاهی]] کافی از چگونگی صیانت [[دین]] و [[احکام]] آن، [[پیشوایی]] و رهبری شیعیان را برعهده می‌گیرد<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۴.</ref>.
به تحقیق اصل جانشینی در [[غیبت کبری]]، با آن همه اهمیت نمی‌تواند، منتفی باشد؛ بلکه شکل آن [[تغییر]] یافته است؛ بنابراین یکی از علمای [[وارسته]] و شاگرد مکتب اهل‌بیت با دارا بودن عدالت و [[آگاهی]] کافی از چگونگی صیانت [[دین]] و [[احکام]] آن، [[پیشوایی]] و رهبری شیعیان را برعهده می‌گیرد<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۴.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
* [[دلایل ولایت فقیه چیست؟ به بیان بهتر چه دلیلی برای اثبات ولایت فقیه وجود دارد؟ (پرسش)]]
* [[دلایل ولایت فقیه چیست؟ به بیان بهتر چه دلیلی برای اثبات ولایت فقیه وجود دارد؟ (پرسش)]]


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان ولایت فقیه در عصر غیبت}}
{{پرسمان ولایت فقیه در عصر غیبت}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:11146.jpg|22px]] [[سید روح الله موسوی خمینی (پدیدآورنده)|امام خمینی]]، [[ولایت فقیه - امام خمینی (کتاب)|'''ولایت فقیه''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']]
# [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']]
خط ۸۹: خط ۹۱:
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
# [[پرونده:1100677.jpg|22px]] [[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|'''فقه سیاسی امام خمینی''']]
# [[پرونده:1100677.jpg|22px]] [[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|'''فقه سیاسی امام خمینی''']]
# [[پرونده:IM009957.jpg|22px]] [[احمد مهدی‌زاده آری|مهدی‌زاده آری، احمد]]، [[ولایت فقیه - مهدی‌زاده آری (مقاله)| مقاله «ولایت فقیه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱۰''']]
# [[پرونده:IM009957.jpg|22px]] [[احمد مهدی‌زاده آری|مهدی‌زاده آری، احمد]]، [[ولایت فقیه - مهدی‌زاده آری (مقاله)| مقاله «ولایت فقیه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱۰ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱۰''']]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۵۳

دلایل مختلفی اعم از عقلی و نقلی بر اثبات ولایت فقیه بیان شده است. از جمله دلایل عقلی می‌توان به لزوم رهبری شایسته برای اداره حکومت اسلامی؛ استمرار جریان امامت و لزوم قانون الهی و مجری قانون اشاره کرد. و از دلایل نقلی، آیات و روایات مطرح شده است که مهمترین آنها آیاتی است که مفاد آنها بر ولایت فقیه تطبیق شده است، مانند آیه اولی الامر و روایاتی که بررسی آنها دال بر اثبات ولایت فقیه است. برخی از روایات در این زمینه عبارت‌اند از: حدیث و اما الحوادث الواقعه؛ مقبوله عمر بن حنظله؛ روایت اللهم ارحم خلفائی؛ روایت علی بن حمزه؛ خطبه امام حسین در مکه؛ روایت سکونی و حدیث وراثت انبیا. علاوه بر اینها بر این مسآله ادعای اجماع شده و تجربه تاریخی نیز مؤید آن است.

مقدمه

فقها در ولایت فقیه به ادله متعددی استناد جسته‌اند: هرچند به باور برخی از ایشان مسئله ولایت فقیه واضح بوده و نیاز به دلیل ندارد[۱]. در این میان ادله عقلی و روایات از مهم‌ترین دلایل محسوب می‌شود[۲]. یکی از فقهای معاصر گرچه ولایت فقیه را مقوله غیر نظری و بی‌نیاز از برهان و استدلال دانسته است، اما مانند بسیاری از موارد فقه که از روایات به خاطر ارشاد به حکم عقل استفاده می‌شود، به روایات به عنوان تأیید بر همان حکم عقل استناد کرده و ارشاد به حکم بدیهی عقل دانسته است[۳].[۴]

معناشناسی ولایت فقیه

ولایت فقیه در لغت مرکب از واژه‌های «ولایت» به معنای تسلط بر کاری و حاکمیت بر آن[۵] یا قرار گرفتن چیزی کنار چیز دیگر بدون فاصله[۶].[۷] و «فقیه» به معنای کسی است که توانایی استنباط احکام را داشته باشد[۸] و در اصطلاح به معنای سرپرستی امور مسلمانان، نظارت بر اجرای احکام اسلام و اداره جامعه اسلامی به وسیله فقیهی جامع الشرایط است[۹].[۱۰]

ضرورت و فلسفه حاکمیت فقیه

ولایت فقیه، در حقیقت نیابت عام از امام معصوم (ع) و به معنای سرپرستی امور شیعیان در عصر غیبت کبری است. ضرورت این مسأله بدین جهت است که حضور کامل دین در جامعۀ انسانی در گرو برپایی حکومت اسلامی است و ضرورت وجود حکومت اسلامی محدود به عصر پیامبر (ص) یا روزگار حضور امام معصوم (ع) نیست[۱۱].[۱۲]

فلسفه حاکمیت فقیه نیز به این است که این نوع حکومت که به تعبیری شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول‌الله است می‌‌تواند از هر امری که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، جلوگیری کند[۱۳].[۱۴]

ادله اثبات ولایت فقیه

دلایل مختلفی بر اثبات ولایت فقیه اقامه شده است که به در ذیل به آنها اشاره می‌شود:

دلیل عقلی بر ولایت فقیه

اثبات حکومت دینی در عصر غیبت، بیش از آنکه به تبیین نقلی نیاز داشته باشد، با نگاه عقلیِ مورد تأیید جامعه انسانی، قابل تحلیل و ارائه است تا جایی که گفته شده: ولایت فقیه و تداوم آن در عصر غیبت، از جمله مسائلی است که اثبات آن نه تنها به دلیل نیازمند نیست بلکه صرف تصور آن، موجب تصدیقش می‌‌شود[۱۵].[۱۶] با این وجود سه دلیل عقلی برای اثبات ولایت فقیه بیان می‌شود:

لزوم رهبری شایسته برای اداره حکومت اسلامی (تشکیل حکومت)

از آنجا که در عصر غیبت، دسترسی به پیشوای معصوم (ع) امکان‌پذیر نیست و تشکیل حکومت هم ضروری است، باید فردی ولایت و حکومت را بر عهده بگیرد. بدین منظور، سه راه پیش رو داریم: یا این که ولایت غیر فقیه را بپذیریم یا فقیه‏ غیر عادل یا ولایت فقیه عادل را. عقل حکم می‏‌کند غیر فقیه و فقیه غیر عادل شایسته ولایت و حکومت نیست؛ چراکه تشکیل حکومت اسلامی مورد بحث است و برای پیاده کردن حکومت اسلامی و اجرای احکام دین، باید فردی زمام این امر را به عهده گیرد که به احکام اسلامی به طور اساسی آشنا بوده و شیوه اداره حکومت را هم بداند و در عین‏حال، پرهیزگار و متعهد باشد، تا امر حکومت را فدای خواسته‏‌های نفسانی و امیال شیطانی خود نکند[۱۷].

استمرار جریان امامت

جهانی و همیشگی بودن آیین اسلام، ایجاب می‌کرد پس از رحلت پیامبر، حکومت دینی آن حضرت تداوم یابد و رهبری امت اسلامی پس از او در قالب امامت و ولایت امام معصوم، برعهدۀ اولی الأمر باشد. به همان دلیل که با درگذشت پیامبر خدا (ع) اسلام پایان نیافت و رهبری به دوش امیر مؤمنان و امامان دیگر قرار گرفت، در عصر غیبت امام زمان (ع) نیز این رهبری بر دوش صالح‌ترین و دین‌شناس‌ترین و آگاه‌ترین رهبران اسلامی است که از آن به "ولایت فقیه" تعبیر می‌شود[۱۸].

لزوم قانون الهی و مجری قانون

از آنجا که صلاحیت دین اسلام جهت بقا تا قیامت، مطلبی روشن و قطعی است، لذا تعطیل نمودن احکام و حدود اسلامی در عصر غیبت و عدم اجرای آنها، مخالف با ابدیت اسلام بوده و از این جهت هرگز نمی‌توان در دوران غیبت، احکام را به دست زمام‌داران خودسر اجرا کرده و زعامت دینی زمان غیبت را نفی و حدود الهی را تعطیل نمود. از این رو تردیدی در ضرورت تأسیس نظام اسلامی، اجرای احکام و حدود آن و دفاع از کیان دین و حراست از آن در برابر مهاجمان، وجود ندارد. زیرا اگر چه جامعه اسلامی از درک حضور و شهود امام زمان (ع) در عصر غیبت، محروم است، اما هَتک نوامیس الهی و مردمی، ضلالت و گمراهی مردم و تعطیل نمودن احکام اسلام نیز یقینا مورد رضای خداوند متعال نیست، به همین جهت انجام این وظایف در عصر غیبت صغری برعهده نمایندگان خاص و در عصر غیبت کبری برعهده نمایندگان عامّ حضرت ولی عصر (ع) که همان فقهای جامع الشرایط هستند، گذاشته شده است[۱۹].[۲۰]

ادله نقلی بر ولایت فقیه

ادله قرآنی ولایت فقیه

آیات متعددی از قرآن کریم، مورد استفاده دانشمندان در اثبات ولایت فقیه قرار گرفته است؛ البته در قرآن کریم، اصطلاح ولایت فقیه به صراحت طرح نشده؛ اما آیات متعددی وجود دارد که مفاد آنها بر این موضوع، تطبیق می‌کند؛ در نتیجه همان‌طور که مخالفان اندیشه ولایت فقیه، برای مقابله با این اندیشه به برخی از آیات قرآن تمسّک می‌کنند و پیام آیات فوق را، انکار ولایت فقیه می‌پندارند[۲۱]، طرفداران ولایت فقیه نیز در مباحث علمی خویش، حاکمیت فقها بر جامعه اسلامی را به دسته‌ای از آیات قرآن مستند نموده و پیروی از ولایت فقیه را لازمه عمل به این آیات می‌دانند[۲۲]. آیاتی که در آنها از «اولی الامر» و ضرورت پیروی با مراجعه به وی، سخن به میان آمده است[۲۳] و یا آیاتی که به شرح مسایل و موضوعاتی چون: امر به معروف و نهی از منکر و لزوم اجرای احکام الهی در جامعه می‌پردازد و ...[۲۴].

ادله روایی ولایت فقیه

واگذاری مدیریت جامعه به مجتهدان عادل در بیان معصومان (ع) مورد تاکید و تصریح واقع شده است. امام حسن عسکری (ع) در حدیث معروفی می‌‌فرمایند: «آن‌کس از فقها که خویشتن را از لغزش‌ها نگه دارد، از دین خود پاسداری کند، با هواهای نفسانی مبارزه کند و مطیع فرمان مولایش باشد؛ بر عوام است که از او پیروی کنند»[۲۵].[۲۶]

بررسی اجمالی احادیث منقول و نیز تبیین وظایف فقها در متون فقهی درباره مسائل عمومی و مهمّ امت اسلامی، اعم از ولایت بر اِفتا، قضا، دریافت وجوه شرعی[۲۷] و... حاکی از آن است که هم مضمون آن نصوص و هم عصاره این احکام و فتاوی از اهل بیت (ع) صادر شده است و اگرچه امکان مناقشه در سند برخی احادیث یا صحت بعضی از فتاوا وجود دارد[۲۸]، اما مدارِ اصلی ولایت فقیه در اداره امور مسلمین بر منهاج شریعت و بر مدار دیانت، اصلی‌ترین هدفی است که روایات مأثور و فتاوای مزبور، رسالت ابلاغ آن را به عهده دارند[۲۹].[۳۰]

برخی از روایات در زمینه اثبات ولایت داشتن فقیه عبارت است از:

  1. مرسله صدوق: مرسله صدوق از جمله روایاتی است که در دلالتش اشکالی نبوده و مرسله بودن، ضرری به حجیت آن نمی‌رساند (زیرا شیخ صدوق این روایت را به طور جزم و قطع، به معصوم (ع) نسبت می‌دهد و لذا کمتر از مرسلات ابن ابی‌عمیر نیست که در فقه شیعه، تلقی به قبول شده است)[۳۱]: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ‏ يَأْتُونَ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ وَ يَرْوُونَ عَنِّي أَحَادِيثِي وَ سُنَّتِي فَيُعَلِّمُونَهَا النَّاسَ مِنْ بَعْدِي»[۳۲]. در این روایت که راوی حیث خلیفه پیامبر معرفی شده‌اند، مراد از آنها فقیهان هستند." منظور از«خلفا»، فقهای اسلام‌اند. نشر و بسط احکام و تعلیم و تربیت مردم با فقهایی است که عادل‌اند؛ زیرا اگر عادل نباشند، مثل قضاتی هستند که روایت بر ضد اسلام جعل کردند... و اگر فقیه نباشند نمی‌توانند بفهمند که فقه چیست و حکم اسلام کدام"[۳۳].
  2. روایت علی بن ابی‌حمزه: «سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ‏ إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَكَتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ‏ الَّتِي كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَيْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِي كَانَ يُصْعَدُ فِيهَا بِأَعْمَالِهِ وَ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِينَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ كَحِصْنِ سُورِ الْمَدِينَةِ لَهَا»[۳۴]. برخی در تبیین این روایت و دلالت آن بر مطلوب، بر واژه«حصون الاسلام» تأکید کرده و بر این باور است که در بودن فقیه برای اسلام، جز با فرمانروایی وی سازگار نیست؛ زیرا دژ و دیوار شهر به غرض دفاع از شهر در مقابل تجاوز دیگران بنا می‌شود و فقیه تنها در صورت حاکمیت و فرمانروایی قادر خواهد بود به دفاع از اسلام پرداخته، عدالت را برقرار سازد و مالیات مردم را اخذ کرده و در موارد خود مصرف نماید و حصن بودن فقیه بر وظیفه‌ای چون تبلیغ أحکام منطبق نبوده، بلکه بر اجرای آن احکام منطبق است و با توجه به اینکه اجرای احکام نیازمند تشکیلات حکومتی و قدرت است، لذا این روایت بر حاکمیت فقیه و فرمانروایی وی حکایت کرده و دایره قدرت وی را به اندازه‌ای می‌داند که قادر باشد به دفاع از اسلام بپردازد[۳۵].
  3. موثقه سکونی: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ‏ يَدْخُلُوا فِي‏ الدُّنْيَا قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِي الدُّنْيَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِينِكُمْ»[۳۶]؛ استدلال در خصوص روایت، بدین گونه است، با توجه به اینکه ضرورت عقل و ارسال پیامبران (ع) گواه است که هدف دین فقط تبلیغ احکام نبوده و تبلیغ احکام به عنوان مقدمه‌ای به جهت برقراری نظام عادلانه و منتسب به قوانین الهی است، لذا امین بودن فقیهان بالنسبه به پیامبران (ع) به معنای امانت‌داری آنان در ابلاغ احکام نبوده، بلکه به جهت برقراری نظامی عادلانه و از طریق اجرای قوانین اسلام و بالتبع تشکیل حکومت است.
  4. توقیع امام عصر (ع): از روایاتی از ادله ولایت فقیه محسوب شده روایتی است که از سوی امام زمان صادر شده است: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ»[۳۷]. مراد از «حوادث واقعه» مسائل شرعی و احکام نبوده، بلکه پرسش از فقیهان در خصوص احکام، از واضحات بوده و نیازمند به پرسش نبوده است. بلکه مراد از حوادث، گرفتاری‌های اجتماعی و سیاسی بوده که فراروی مردم بوده است و امام (ع) مردم را در این موارد به فقها ارجاع داده و آنان را حجت خوانده است. مفهوم دیگر مفهوم حجت است. این تعبیر عبارت اخری از جعل ولایت و منصب حاکمیت برای فقیهان است. در حالی که پیامبر (ص) و ائمه (ع) از سوی خداوند بر مردم حجت بوده و اعمالشان حجت است، فقیهان نیز مانند ایشان از سوی امام زمان (ع) حجت بر مردم خوانده شده و از این روی فرامین وی لازم الاجرا دانسته و با توجه به جعل منصب الهی ولایت وی بر امور جامعه شیعه، تمکین نسبت به وی بر مردم فرض شده است.
  5. مقبوله عمر بن حنظله: از مواردی که دلالت می‌کند قضاوت، بلکه مطلق حکومت، برای فقیه ثابت است مقبوله عمر بن حنظله است: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ‏ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ، فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ، أَيَحِلُّ ذلِكَ؟ قَالَ: «مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ، فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ‏، وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ‏ كَانَ‏ حَقّاً ثَابِتاً لَهُ‏؛ لِأَنَّهُ أَخَذَهُ‏ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ، وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالى‏: ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ[۳۸] قُلْتُ: فَكَيْفَ‏ يَصْنَعَانِ؟ قَالَ: «يَنْظُرَانِ‏ إِلى‏ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ‏ قَدْ رَوى‏ حَدِيثَنَا، وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا، وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا، فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً؛ فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً»[۳۹]. از جمله موارد عمده‌ای که در بحث از دلالت این روایت می‌بایست مورد عنایت قرار بگیرد این است که آیا این روایت درصدد اثبات وظیفه قضاوت برای فقیهان است و یا اینکه حاکمیت سیاسی در عرصه کلان اجتماع را بر عهده فقیهان قرار می‌دهد. در پاسخ به این پرسش، به ادله مختلف امام (ع) به موازات منصب قضاوت، تصدی بر اریکه مدیریت جامعه و حاکمیت را نیز بر عهده فقیهان نهاده است. اموری چون سؤال راوی از مراجعه به قاضی‌ها و حاکمان جور، تعمیم واژه حاکم نسبت به هر دو، استشهاد امام به آیه شریفه‌ای که ظهور در حاکم ستمگر دارد و عدول امام (ع) از لفظ قاضیاً به لفظ حاکماً را می‌توان از جمله این ادله به حساب آورد. از کلام امام (ع): «فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً» استفاده می‌شود که امام (ع) فقیه را در امور قضایی و امور حکومتی، حاکم قرار داده است، پس فقیه ولی امر در هر دو می‌باشد و حاکم در هر دو بخش است، به ویژه پس از این که امام (ع) از لفظ«قاضیاً» به«حاکماً» عدول کرده است[۴۰].
  6. روایت اسحاق بن عمار: از جمله روایات دیگری که به عنوان مؤید، بلکه دلیل ولایت فقیه مورد استناد قرار داده شده روایت اسحاق بن عمار است[۴۱]: «عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) لِشُرَيْحٍ‏ يَا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لَا يَجْلِسُهُ‏ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ أَوْ شَقِيٌّ»[۴۲]. برخی در این روایت به مفهوم وصی اشاره کرده و ضمن اینکه ائمه را مصداق وصی درجه اول پیامبر گرفته‌اند، فقیهان را نیز در زمره مصادیق درجه دوم وصی پیامبر (ص) قرار داده و از این روی آنان را نیز به مانند پیامبر (ص) و ائمه (ع) از جمله اولیاء امور به حساب آورده و هر آنچه بر عهده آن ذوات مقدسه بوده، بر وی نیز ثابت دانسته است[۴۳].[۴۴]

دلیل حسبه

حسبه در اصطلاح فقها هر کاری است که انجام آن ضروری و غیر قابل اجتناب باشد[۴۵]، برخی از فقها با اعتقاد به ناتمام‌بودن دلالت روایات در اثبات ولایت فقیه[۴۶] یا با فرض آن[۴۷] ولایت فقیه را از باب حسبه اثبات کرده‌اند، با این بیان که حکومت و اداره جامعه در عصر غیبت از مسائل مهم اجتماعی است که شارع حکیم راضی به ترک آن نیست و قدر متیقن ثبوت ولایت برای فقهاست؛ اما برخی دیگر از فقها به اصل دلالت این دلیل بر ولایت فقها اشکال کرده یا آن را محدود دانسته‌اند[۴۸].

اجماع بر ولایت فقیه در اسلام

برخی در بیان ادله ولایت فقیه، آن را از امور قطعی و مسلم دانسته‌اند؛ از جمله:

  1. امام خمینی در کتاب «البیع” می‌فرماید: "ولایت فقیه، با ملاحظه جوانب آن از اموری نیست که نیاز به دلیل و برهان داشته باشد"[۴۹]؛ همچنین ایشان در آغاز کتاب ولایت فقیه می‌نویسند: "ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها، موجب تصدیق می‌شود و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلام را، حتی اجمالاً دریافته باشد؛ چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت"[۵۰].
  2. صاحب جواهر می‌فرماید: شاید ولایت فقیه نزد فقهای امامیه از مسلمات و ضروریات دینی باشد[۵۱].
  3. مرحوم نائینی فرموده است: "ثبوت نیابت فقها و نواب عام عصر غیبت، در اقامه وظایف مذکور: حفظ نظام، حفظ بیضه اسلام و نظم ممالک اسلامی از قطعیات است"[۵۲].
  4. بزرگان شیعه نیز بر ولایت فقیه ادعای اجماع نموده‌اند؛ چنانچه: محقق کرکی مدعی اتفاق نظر اصحاب بر ولایت فقیه شده است[۵۳]. ملا احمد نراقی، اجماع فقها را سبب قرار گرفتن ولایت فقیه در زمره مسلمات دانسته است[۵۴].
  5. صاحب «مفتاح الکرامه” (جواد بن محمد حسینی عاملی) معتقد است در این امر، علمای شیعه اتفاق نظر دارند و اتفاق آنان حجت است[۵۵]. حاج آقا رضا همدانی نقل می‌کند برخی از فقهای شیعه، دلیل اصلی نیابت عامه فقیه را اجماع می‌دانند[۵۶].[۵۷]

تجربه تاریخی

هرگاه رسول خدا (ص) از مدینه برای مدتی طولانی، خارج می‌شدند، شخصی از صحابه را به جانشینی انتخاب می‌فرمود؛ همچنین برای مردم شهرهای دیگر و مناطق دورتر نیز نمایندگانی می‌فرستاد تا به جای او به امور مردم رسیدگی نمایند و نسبت به امر رهبری امت، پس از خود نیز اهتمام جدی داشت؛ چنانکه این مطلب را در اولین دعوت رسمی از نزدیکان خویش، بیان نمود.

سیره امیرالمؤمنین علی (ع) و امام حسن و امام حسین و سایر ائمه معصومین (ع) نیز همین بود که امور شیعیان و امت را بدون سرپرست رها نمی‌کردند و در موقعیتی که خود حضور نداشتند، جانشینی را به مردم معرفی می‌نمودند؛ چنانچه امام کاظم (ع) که مدت طولانی را در زندان سپری می‌کرد یا امام هادی و امام عسکری (ع) که در حصر نیروهای امنیتی حکومت زندگی می‌کردند و شیعیان به راحتی نمی‌توانستند به ایشان دسترسی داشته باشند، نمایندگانی را واسطه میان خود و شیعیان قرار داده بودند. نمونه آشکارتر آن را می‌توان در غیبت صغری امام زمان (ع) یافت که چهار نماینده به شکل متوالی واسطه ارتباط آن حضرت و شیعیان بودند.

به تحقیق اصل جانشینی در غیبت کبری، با آن همه اهمیت نمی‌تواند، منتفی باشد؛ بلکه شکل آن تغییر یافته است؛ بنابراین یکی از علمای وارسته و شاگرد مکتب اهل‌بیت با دارا بودن عدالت و آگاهی کافی از چگونگی صیانت دین و احکام آن، پیشوایی و رهبری شیعیان را برعهده می‌گیرد[۵۸].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۹۷.
  2. مهدی‌زاده آری، احمد، مقاله «ولایت فقیه»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰ ص ۳۱۴.
  3. کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۷.
  4. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۲۲.
  5. خوری شرتوتی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۸۷.
  6. راغب اصفهانی، المفردات، مادّه ولی.
  7. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۴۶۳- ۴۷۵.
  8. خوری شرتوتی، سعید، اقرب الموارد، ج۶، ص۹۳۸.
  9. جعفر پیشه‌ فرد، مصطفی، ولایت فقیه، ص۱۳و۱۴.
  10. ر.ک: ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۴۷ و ۱۴۸؛ اکبری ملک‌آبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۱۱۶-۱۱۸.
  11. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۹.
  12. پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص۴۶۴.
  13. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۲.
  14. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۹۶.
  15. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳.
  16. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۹۵.
  17. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۴۶۳ ـ ۴۷۵؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۴۲؛ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۲.
  18. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۸؛ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۲.
  19. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۶۷ ـ ۱۶۸.
  20. ر.ک: اکبری ملک‌آبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۱۲۹-۱۳۰؛ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۲.
  21. رجوع کنید به: تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه، نهضت آزادی ایران.
  22. رجوع کنید به: برای مثال ولایت فقیه از دیدگاه قرآن کریم، احمد آذری قمی.
  23. سوره نساء، آیه ۵۹.
  24. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۵-۲۴۲.
  25. «فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ»؛ تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، ص۳۰۰.
  26. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۹۷.
  27. از قبیلِ انفال و اخماس و میراث بی‌وارث.
  28. جهت کسب اطلاعات بیشتر پیرامون بررسی این روایات، ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه.
  29. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۸۴.
  30. ر.ک: اکبری ملک‌آبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۱۳۰.
  31. رک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۸.
  32. وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۳۹، ح۷.
  33. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۶۳ - ۶۴.
  34. الکافی، ج۱، ص۳۸، ح۳.
  35. امام خمینی، کتاب البیع. ج۲، ص۶۳۲ - ۶۳۳.
  36. الکافی، ج۱، ص۴۶، ح۵.
  37. کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۴، ح۴.
  38. «بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند» سوره نساء، آیه ۶۰.
  39. الکافی، ج۱، ص۶۷، ح۱۰.
  40. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۴۱.
  41. ر.ک: کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۷.
  42. الکافی، ج۷، ص۱۴۰۶، ح۲.
  43. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۷۶ - ۷۷.
  44. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۲۲۶ ـ ۲۳۸.
  45. گلپایگانی، سیدمحمدرضا، مجمع المسائل، ج۱، ص۵۱۵.
  46. تبریزی، میرزا جواد، إرشاد الطالب إلی التعلیق علی المکاسب، ج۳، ص۳۵.
  47. نایینی، میرزا محمدحسین، تنبیه الامه، ص۷۳ – ۷۴.
  48. مهدی‌زاده آری، احمد، مقاله «ولایت فقیه»، دانشنامه امام خمینی ج۱۰ ص ۳۱۶.
  49. امام خمینی، شئون و اختیارات ولی فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، ص۳۷.
  50. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳.
  51. جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۷۸.
  52. نائینی، میرزا محمد حسین، تنبیه الامة و تنزیه الملة: با مقدمه و توضیحات به قلم سید محمود طالقانی، ص۴۶.
  53. کرکی، محقق، رسائل المحقق الکرکی، رسالة فی صلوة الجمعة، ج۱، ص۱۴۲.
  54. عوائد الایام، ص۵۳۶.
  55. حسینی عاملی، جواد بن محمد، مفتاح الکرامه (کتاب القضاء)، ج۱۰، ص۲۱.
  56. کتاب الخمس، ص۱۶۰.
  57. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۱.
  58. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۲۳۴.