تفسیر موضوعی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید') |
||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
== مبانی [[تفسیر موضوعی]] == | == مبانی [[تفسیر موضوعی]] == | ||
تفسیر موضوعی نیز مانند سایر [[دانشها]] دارای مبانی و پیش فرضهای خاص خود است. بعضی محققان برای تفسیر موضوعی مبانیای معرفی کردهاند که در واقع ناظر به اصل [[تفسیر قرآن]] اعم از موضوعی و ترتیبیاند؛ همچون [[توانمندی]] [[زبان قرآن]] در القای استنباطهای [[علمی]]، [[حق]] بودن گزارههای [[قرآن]]، سازگاری و همسخنی میان [[آیات قرآن]] و سازگاری آیات قرآن با [[واقعیات]] عینی خارج از متن قرآن، [[جامعیت]] و [[کارآمدی]] قرآن و ذووجوه بودن آیات قرآن،<ref>نک: تفسیر موضوعی، ص۱۷۵ - ۱۹۵.</ref> با این حال ممکن است ابعادی از این پیش فرضها و مبانی فقط در تفسیر موضوعی مورد توجه بوده یا آنکه در تفسیر موضوعی از اهمیت ویژهای برخوردار باشند؛ برای مثال ذووجوه بودن آیات قرآن در تفسیر موضوعی از این جهت قابل توجه است که ممکن است آیهای از قرآن در [[تفسیر ترتیبی]] و در [[سیاق آیات]] یک [[سوره]] حامل پیامی باشد؛ اما همین آیه با خارج شدن از [[سیاق]] و انضمام آن به آیهای دیگر حامل معنایی دیگر گردد. افزون بر مبانی ناظر به اصل تفسیر موضوعی بعضی از موضوعات از قبیل موضوعات ناظر به [[احکام]] [[تشریعی]] قرآن نیز ممکن است نیازمند مبانی خاصی باشند؛<ref>برای نمونه نک: قرآن ومشکلات حیاتنا المعاصر، ص۱۸ - ۳۸.</ref> اما باید توجه داشت که لازم نیست این مبانی نیز مختص به تفسیر موضوعی باشند، بلکه با وجود اشتراک این مبانی میان تفسیر موضوعی و ترتیبی و ناظر بودن آنها به [[استنباط احکام]] [[شرعی]] از قرآن، در تفسیر موضوعی به طور ویژه باید بر این مبانی تأکید شود. [[محمد احمد خلف الله]] در مقدمه [[القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصر (کتاب)|القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصر]] به این مبانی اشاره کرده است: اصل در اشیا [[اباحه]] است و [[تحریم]] تنها از طریق [[نص]] ثابت میشود، [[حلال و حرام]] گرداندن [[افعال]] و [[اعمال آدمی]] دو [[حق]] از [[حقوق]] الهیاند، [[احکام]] [[اجتهادی]] که نص صریحی درباره آنها وارد نشده با [[تغییر]] [[زمان]] و مکان تغییر میکنند، [[مصالح عمومی]] در صورت تضاد و [[تعارض]] با [[نص]]، بر نص مقدماند و قضایایی از این قبیل که اصل این مبانی یا حدود آن میتوانند قابل گفت و گو باشند؛<ref>برای نمونه نک: قرآن ومشکلات حیاتنا المعاصر، ص۱۸ - ۳۶.</ref> برای مثال قضیه اخیر که مصالح عمومی را مقدم بر نص معرفی میکند پذیرفته نیست؛ زیرا اگر حکیمانه بودن نص پذیرفته شود در این صورت یا هرگز مصالح عمومی با نص تعارض پیدا نمیکنند یا اگر تعارضی پیدا شود باید در تشخیص مصالح عمومی | تفسیر موضوعی نیز مانند سایر [[دانشها]] دارای مبانی و پیش فرضهای خاص خود است. بعضی محققان برای تفسیر موضوعی مبانیای معرفی کردهاند که در واقع ناظر به اصل [[تفسیر قرآن]] اعم از موضوعی و ترتیبیاند؛ همچون [[توانمندی]] [[زبان قرآن]] در القای استنباطهای [[علمی]]، [[حق]] بودن گزارههای [[قرآن]]، سازگاری و همسخنی میان [[آیات قرآن]] و سازگاری آیات قرآن با [[واقعیات]] عینی خارج از متن قرآن، [[جامعیت]] و [[کارآمدی]] قرآن و ذووجوه بودن آیات قرآن،<ref>نک: تفسیر موضوعی، ص۱۷۵ - ۱۹۵.</ref> با این حال ممکن است ابعادی از این پیش فرضها و مبانی فقط در تفسیر موضوعی مورد توجه بوده یا آنکه در تفسیر موضوعی از اهمیت ویژهای برخوردار باشند؛ برای مثال ذووجوه بودن آیات قرآن در تفسیر موضوعی از این جهت قابل توجه است که ممکن است آیهای از قرآن در [[تفسیر ترتیبی]] و در [[سیاق آیات]] یک [[سوره]] حامل پیامی باشد؛ اما همین آیه با خارج شدن از [[سیاق]] و انضمام آن به آیهای دیگر حامل معنایی دیگر گردد. افزون بر مبانی ناظر به اصل تفسیر موضوعی بعضی از موضوعات از قبیل موضوعات ناظر به [[احکام]] [[تشریعی]] قرآن نیز ممکن است نیازمند مبانی خاصی باشند؛<ref>برای نمونه نک: قرآن ومشکلات حیاتنا المعاصر، ص۱۸ - ۳۸.</ref> اما باید توجه داشت که لازم نیست این مبانی نیز مختص به تفسیر موضوعی باشند، بلکه با وجود اشتراک این مبانی میان تفسیر موضوعی و ترتیبی و ناظر بودن آنها به [[استنباط احکام]] [[شرعی]] از قرآن، در تفسیر موضوعی به طور ویژه باید بر این مبانی تأکید شود. [[محمد احمد خلف الله]] در مقدمه [[القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصر (کتاب)|القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصر]] به این مبانی اشاره کرده است: اصل در اشیا [[اباحه]] است و [[تحریم]] تنها از طریق [[نص]] ثابت میشود، [[حلال و حرام]] گرداندن [[افعال]] و [[اعمال آدمی]] دو [[حق]] از [[حقوق]] الهیاند، [[احکام]] [[اجتهادی]] که نص صریحی درباره آنها وارد نشده با [[تغییر]] [[زمان]] و مکان تغییر میکنند، [[مصالح عمومی]] در صورت تضاد و [[تعارض]] با [[نص]]، بر نص مقدماند و قضایایی از این قبیل که اصل این مبانی یا حدود آن میتوانند قابل گفت و گو باشند؛<ref>برای نمونه نک: قرآن ومشکلات حیاتنا المعاصر، ص۱۸ - ۳۶.</ref> برای مثال قضیه اخیر که مصالح عمومی را مقدم بر نص معرفی میکند پذیرفته نیست؛ زیرا اگر حکیمانه بودن نص پذیرفته شود در این صورت یا هرگز مصالح عمومی با نص تعارض پیدا نمیکنند یا اگر تعارضی پیدا شود باید در تشخیص مصالح عمومی تجدید نظر شود.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی، سید محمود]]، [[تفسیر موضوعی (مقاله)|مقاله «تفسیر موضوعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
{{تفسیر}} | {{تفسیر}} |
نسخهٔ ۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۹
مقدمه
تفسیر موضوعی ترکیبی وصفی است که «موضوعی» بودن وصف تفسیر و ویژگی آن است، بنابراین در تفسیر موضوعی مفسر به تفسیر آیات قرآن راجع به موضوعی خاص میپردازد. [۱]
تفسیر موضوعی در برابر تفسیر ترتیبی شیوه ای در تفسیر آیات قرآن کریم است که مفسر از طریق آن به استنباط دیدگاه قرآن درباره موضوعی مرتبط با انسان و جهان هستی میپردازد. شهید صدر از تفسیر موضوعی به عنوان اتجاهی در تفسیر در برابر اتجاه تجزیهای (ترتیبی) یاد کرده است. [۲] محمد ابراهیم شریف با این تلقی از منهج تفسیری که ظرفی است مشتمل بر اندیشههای یک گرایش تفسیری و وسیلهای است برای تحقق یک گرایش در تفسیر، تفسیر موضوعی را در شمار مناهج تفسیری قرار داده است؛ در کنار سه منهج سنتی کهن، موضوعیِ سنتی و گفتار تفسیری (المقال التفسیری). [۳] بعضی هم از آن به عنوان اسلوبی در تفسیر در کنار سه اسلوب دیگر یعنی تفسیر اجمالی (خلاصه)، تفسیر تحلیلی (ترتیبی) و تفسیر مُقارَن (تطبیقی) یاد کردهاند. [۴] البته روشن است که این ۴ نوع یا اسلوب تفسیر قرآن در عرض هم نیستند و در واقع به دو نوع تفسیر ترتیبی و موضوعی بازمی گردند؛ زیرا تفسیر اجمالی زیرمجموعه تفسیر ترتیبی است و تفسیر تطبیقی نیز میتواند به یکی از دو شکل ترتیبی یا موضوعی انجام گیرد.[۵]
تعریف
برای تفسیر موضوعی تعاریفی بیان کردهاند؛ بعضی گفتهاند: عبارت است از بیان معارف مربوط به یک موضوع از لابه لای آیات موجود در یک یا چند سوره. [۶] به گفته بعضی دیگر تفسیر موضوعی آن است که آیات مرتبط به هر موضوعی که در قرآن پراکندهاند گردآوری و یکجا بررسی شوند تا نظر قرآن درباره آن موضوع و ابعاد آن به دست آید. [۷] در تعریفی دیگر آمده است که تفسیر موضوعی کوششی بشری است در فهم روشمند پاسخی از قرآن در سایه گردآوری ـ مبتنی بر تئوری ـ آیات، به مسائل و موضوعات زنده عملی و نظری ـ برخاسته از معارف بشری و احوال حیات جمعی ـ که انتظار میرود قرآن سخن حقی در آن باره داشته باشد. [۸] بعضی از تعاریف، تفسیر موضوعی را به عنوان یک علم و بعضی دیگر آن را به عنوان کاری از مفسر معرفی میکنند، چنان که بعضی گفتهاند: تفسیر موضوعی علمی است که با گردآوری آیات پراکنده در سورههای قرآن درباره قضایای مختلف قرآن کریم ـ که دارای وحدت معنا یا وحدت غرض هستند ـ بحث میکند و با روش معین و شرایط خاص به بیان معنای آیات پرداخته، با ایجاد ارتباط میان آنها به استخراج عناصر آنها میپردازد. [۹]
مقصود از موضوع در عنوان «تفسیر موضوعی» نیز واقعیت خارجی دانسته شده است. در این صورت تفسیر موضوعی آن است که مفسر ابتدا به یکی از موضوعات و مشکلات و پدیدههای عینی زندگی اعم از عقیدتی، اجتماعی و پدیدههای هستی، نظر افکنده، همه تجارب بشری درباره آن موضوع و مشکل عینی و راه حلهای آن را فراهم میآورد. سپس از راه گفت و گو با قرآن و استنطاق و تدبر در آن، موضع قرآن را در باره آن کشف میکند؛[۱۰]
اما سایر تعاریف، مقصود از موضوع را موضوعی برآمده از قرآن کریم میدانند که قرآن آشکارا درباره آن حکمی بیان داشته است، بنابراین در دیدگاه نخست موضوع از متن واقع و زندگی گرفته میشود و در دیدگاه دوم موضوع از خود قرآن استخراج میشود. شهید صدر تفسیر موضوعی را شامل هر دو نگاه و برداشت از موضوع میداند. [۱۱] این تعاریف و بعضی تعاریف دیگر تفسیر موضوعی [۱۲] نشان دهنده برداشتهای مختلف از تفسیر موضوعیاند، از این رو این تعاریف اولاً در سعه و ضیق دایره تفسیر موضوعی اثرگذارند؛ برای مثال گردآوری آیات مشتمل بر ذکر نام حیوانات یا گیاهان یا نام شهرها و مناطق جغرافیایی ـ که به مناسبت در آیات آمدهاند و قرآن کریم دیدگاهی درباره آنها بیان نداشته ـ و معرفی این پدیدهها و اماکن مطابق تعریف نخست داخل در تفسیر موضوعی است، در حالی که مطابق تعریف دوم و سوم، به دلیل عدم ارتباط این گونه مباحث با دیدگاه قرآن درباره احوال اجتماعی بشر، تفسیر موضوعی به شمار نمیآید. ثانیاً هریک از این تعاریف میتواند در روش تفسیر موضوعی اثرگذار بوده، به ایجاد روشهای مختلف در تفسیر موضوعی بینجامد. ثالثاً مطابق تعریف نخست پیشینه کهن تری برای تفسیر موضوعی میتوان نشان داد؛ اما مطابق تعریف دوم پیشینه تفسیر موضوعی ریشه در دوران معاصر دارد و نمیتوان یا به ندرت میتوان اثری را به عنوان تفسیر موضوعی در گذشته نشان داد.
با مطالعه همه جوانب تفسیر موضوعی و مقایسه آن با تفاسیر ترتیبی عرضه شده در طول تاریخ تفاوت این دو شیوه تفسیر به روشنی آشکار میگردد. مهمترین نکته در تمایز این دو شیوه آن است که در تفسیر ترتیبی مفسر میکوشد تا به معنا و مدلول الفاظ و عبارات قرآن دست یابد و اگر احیاناً به آیات دیگر قرآن یا روایات مراجعه میکند برای فهم روشنتر همان مدلول الفاظ است و به موضوعات قرآنی توجه کافی نمیشود، با این حال در تفاسیر ترتیبی گاهی نوعی گرایش به تفسیر موضوعی نیز مشهود است که این توجه عارضی و استطرادی است[۱۳].[۱۴]
گونههای تفسیر موضوعی
تفسیر موضوعی را از زوایای گوناگون میتوان تقسیم کرد: [۱۵]
۱. برخی محققان برای آن سه گونه معرفی کردهاند:
- تفسیر موضوعی واژگانی. در این گونه، مفسر یکی از واژههای قرآنی را به صورت موضوعی بررسی میکند که کاربردی متعدد در قرآن کریم دارد و معمولا در سیاقهای مختلف دارای معانی متفاوت است تا معنای دقیق آن واژه را کشف و معانی مختلف و کاربردهای متنوع آن را معرفی کند. [۱۶] شکل ساده و غیر روشمند این گونه تفسیر موضوعی را در گذشته در کتابهای وجوه و نظائر مانند الاشباه والنظائر مقاتل، الوجوه والنظائر دامغانی و بصائر ذوی التمییز فیروزآبادی[۱۷] میتوان مشاهده کرد. کتاب مفردات راغب اصفهانی نمونه غنی و کاملتری از آثار کهن این شیوه است. در دوره معاصر نیز نمونههایی کاملتر و روشمند از این شیوه را در آثار وابسته به مکتب تفسیر ادبی امین خولی میتوان مشاهده کرد [۱۸] که اغلب تحولاتی را در تفسیر کلمات قرآن در پی داشته است؛ همچنین آثار مستقل و رسالههای دانشگاهی که امروزه با عنوان معناشناسی یکی از واژهها و مصطلحات قرآنی نگاشته میشوند نمونههایی روشمند از این گونه تفسیر موضوعیاند. ضرورت رویکرد به این گونه تفسیر موضوعی در روزگار ما و بهرهگیری از آن برای تفسیر صحیحتر آیات قرآن و بازنگری و نواندیشی در آرای مفسران کهن، انکارناپذیراند.
- تفسیر موضوعی یک موضوع قرآنی. این گونه از تفسیر موضوعی خود به چند روش انجام میگیرد.
- تفسیر موضوعی سورهای قرآن. این گونه از تفسیر موضوعی بر نظریه وحدت موضوعی سورههای قرآن مبتنی است. در این نظریه برای هر سوره تنها یک موضوع اصلی و محوری ثابت میشود و مفسر باید با تدبر فراوان در محتوای یک سوره به کشف موضوع اصلی و اهداف و مقاصد آن سورهدست یابد. سپس همه آیات آن سوره را در ارتباط با موضوع اصلی و در جهت اهداف و مقاصد سوره تفسیر کند. [۱۹]
معمولاً در سورههای کوتاه و مکی قرآن که یکباره نازل شدهاند کشف موضوع اصلی چندان دشوار نیست؛ اما سورههای بلند مشتمل بر موضوعات متنوع به ویژه سورههای مدنی کشف موضوع اصلی سوره به تدبری بیشتر نیازمند و گاه ممکن است نیازمند سالها تدبر جدی مفسر باشد یا در برخی سورهها مفسری نتواند به موضوع واحدی در آن سوره دست یابد؛ گویا نخستین تفسیر موضوعی از این گونه، تفسیر موضوعی سوره بقره به نام النباءُ العظیم از عبدالله درّاز است. [۲۰] سید قطب در فی ظلال القرآن و عایشه عبدالرحمان بنتالشاطی در التفسیر البیانی للقرآن الکریم با همین نگرش به تفسیر پرداختهاند؛ همچنین آثار موضوعی تک سورهای فراوانی نیز تألیف شدهاند. [۲۱] از آثار قابل توجه در این زمینه قبس من نور القرآن الکریم از محمد علی صابونی است که به بیان اهداف و مقاصد سورهها پرداخته و در سال ۱۴۰۵ قمری انتشار یافته و اخیراً محمد غزالی کتاب نحو تفسیر موضوعی لسور القرآن را در سال ۱۴۱۳ قمری منتشر کرده [۲۲] که با عنوان گامی به سوی تفسیر موضوعی سورههای قرآن کریم به فارسی نیز ترجمه شده است.
نظریه وحدت موضوعی سورههای قرآن به دلیل توقیفی بودن نظم آیات درون سورهها، امروزه مورد پذیرش بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان است.
در تفسیر موضوعی سورهای مفسر همه آیات یک سوره را در ارتباط با موضوع محوری آن سوره میبیند. بدین ترتیب اگر تفسیر یک سوره از قرآن با محوریت بررسی موضوع آن سوره انجام گیرد تفسیر موضوعی و در غیر این صورت تفسیر ترتیبی خواهد بود. این نگرش به آیات یک سوره از یک سو زمینه دریافت معارفی نو از آیات قرآن را فراهم میسازد و از دیگر سو نوآوریهایی در تفسیر آیات را سبب میشود.
از میان این سه گونه، دومین آنها به تفسیر موضوعی مشهورتر و بیشتر مورد توجه مفسران است. رواج عنوان «تفسیر موضوعی» نیز ناظر به همین قسم بوده است، به گونه ای که اگر بدون قیدی خاص به کار رود به آن انصراف دارد و هنگامی که سخن از ضرورت تفسیر موضوعی یا اهمیت آن به میان میآید نیز همین گونه دوم از تفسیر موضوعی مراد است.
۲. گونه دوم از سه گونه قبل که مقصود اصلی از تفسیر موضوعی است، خود دو قسم دارد و به عبارت دقیقتر به دو شیوه انجام میگیرد و هر یک از دو تعریف پیشین ناظر به یکی از این دو شیوه است:
- آنکه مفسر یکایک مسائل و موضوعات مطرح شده در قرآن را بیرون آورد و سپس با استخراج و گردآوری آیات مربوط به هر موضوع، مجموعه آیات آن موضوع را بررسی کرده، نظر قرآن را درباره ابعاد گوناگون آن بیان کند. [۲۳] به نظر معرفت این گونه تفسیر موضوعی پای سخن قرآن نشستن و گوش فرا دادن به آن است تا قرآن خود برای ما سخن گفته، پیام خود را به ما برساند و نقش مفسر در این قسم تنها ثبت پیامهای دریافتی از قرآن است. [۲۴]
- آنکه مفسر نیازهای واقع در متن زندگی را بررسی کند و سپس پاسخ آنها را از قرآن جویا شود و با این باور که قرآن همواره پاسخگوی نیازهای روز بشر است، برای دریافت پاسخ قرآن، در آیات آن به تأمل و جست و جو بپردازد. [۲۵] شهید صدر با اطلاق نام «تفسیر توحیدی» بر تفسیر موضوعی، در برابر تفسیر تجزیهای یا گُسسته (ترتیبی) [۲۶] همین تعریف را برای تفسیر موضوعی ارائه داده، آن را به سخن امیرمؤمنان علی (ع): «ذلک القرآنُ فَاسْتَنْطِقُوه» [۲۷] گره میزند و مقصود حدیث را این میداند که در مراجعه به قرآن باید شرح و حل مشکلات خود را از آن بازجست. [۲۸] وی تعبیر «استنطاق» (به سخن درآوردن) قرآن را شیواترین بیان در تأیید تفسیر موضوعی به معنای مذکور میداند. [۲۹]
۳. تفسیر موضوعی از جهت بهرهگیری از روایات بر دو قسم است:
- مفسر در کنار آیات، از روایات نیز استفاده میکند. این روایات ممکن است صرفاً تفسیری باشند یا اینکه برای جامعیت بحث و بیان دیدگاه جامع اسلام درباره موضوعی، افزون بر روایات تفسیری از دیگر روایات دینی منقول از معصومان (ع) نیز بهره گرفته شود.
- مفسر بحث خود را به دایره معارف قابل استنباط از آیات محدود کرده، ابداً از روایات بهره نمیگیرد. طرفداران روش تفسیر ادبی معاصر با تأکید بر ناکارآمدی تفسیر ترتیبی وضرورت تفسیر موضوعی به بینیازی تفسیر موضوعی از روایات معتقدند. [۳۰]
۴. تفسیر موضوعی از منظری دیگر میتواند به یکی از دو روش زیر انجام گیرد:
- مفسر ابتدا مسئله یا موضوعی از موضوعات زندگی را مطرح کرده، براساس مبانی کلامی، فقهی، فلسفی، اجتماعی، سیاسی و... آن را تحلیل میکند. سپس درصدد یافتن شواهدی از قرآن برای تأیید اندیشه خود یا تطبیق آیه بر دیدگاه خود برمی آید.
- مفسر موضوع را انتخاب کرده، پیش از هرگونه پیش داوری و با کمترین پیش فرضهای کلامی و فقهی و علمی به سراغ آیات قرآن میآید تا دیدگاه قرآن را درباره آن موضوع کشف کند. [۳۱] عموم مفسران بر اتخاذ روش دوم تأکید کرده، روش نخست را ناروا و مجالی برای تحمیل رأی بر قرآن و گسترش تفسیر به رأی میشمارند که مفسر در چنین شیوه ای در پی اثبات اندیشه و باورهای خود به کمک آیات قرآن است.[۳۲]
ویژگیهای تفسیر موضوعی
برای تفسیر موضوعی در مقایسه با تفسیر ترتیبی ویژگیها و امتیازاتی بیان شده که این امتیازات ناظر به دو قسم گونه دوم از تفسیر موضوعیاند. شایان ذکر است که برخی از موارد ذیل ناظر به تفاوت تفسیر ترتیبی با هر دو شیوه گونه سوم است و برخی ناظر به یکی از این دو شیوه است:
- در تفسیر ترتیبی مفسر در مقابل قرآن مینشیند و به ترتیب سورهها و آیات معارف آن را استنباط و دریافت میکند؛ اما در تفسیر موضوعی مفسر ابتدا به واقعیت زندگی خود مینگرد و نیازهای فکری، اعتقادی، رفتاری، اجتماعی، اقتصادی و... را در جوانب مختلف زندگی احساس و سپس برای برآورده ساختن آنها به قرآن مراجعه و با استنطاق از آن پاسخ آنها را دریافت میکند. در واقع در تفسیر موضوعی مفسر دائماً میان قرآن و واقعیت زندگی ارتباط و پیوندی محکم دیده، به آیات قرآن به عنوان مفسر و راهگشا و بیانگر نیازهای زندگی خود نظر میکند.
- در تفسیر ترتیبی مفسر به تحلیل مفردات و جملههای آیات پرداخته، مدلولهای آنها را استخراج میکند؛ اما در تفسیر موضوعی مفسر افزون بر این میکوشد از مجموع مدلولهای جزئیِ پراکنده در سورهها و پیوند آنها با یکدیگر دیدگاه قرآن را درباره موضوعی خاص به دست آورد.
- در تفسیر ترتیبی مفسر معلومات تفسیری فراوانی را ـ برحسب مقدار قرآنی که به ترتیب تفسیر میکند ـ در حوزههای مختلف معرفتی و عملی به دست میدهد، در حالی که در تفسیر موضوعی یک اندیشه را به مخاطب ارائه کرده، راه حلهای گره گشایی را برای مشکلات واقعی ارائه میدهد. [۳۳]
- انجام یک دوره کامل تفسیر ترتیبی نیازمند صرف زمان درازی است که این توفیق برای دانشمندان انگشت شماری دست داده است؛ اما این زمان در تفسیر موضوعی کوتاه شده و هر مفسری به فراخور حال و فرصت خود به تفسیر یک یا چند موضوع قرآنی میپردازد. [۳۴] شایان گفتن است که وجود این امتیازها و تأکید بر ضرورت تفسیر موضوعی به معنای نبود پیوند میان این دو شیوه از تفسیر و بینیازی تفسیر موضوعی از تفسیر ترتیبی نیست. تفسیر موضوعی به میزان زیادی مبتنی بر تفسیر ترتیبی است؛ به گونه ای که بعضی تفسیر ترتیبی را شرط لازم تفسیر موضوعی دانسته، این دو شیوه را دو مرحله متکامل در تفسیر میدانند. [۳۵] افزون بر این باید توجه داشت که رسالت عام قرآن تربیت وهدایت بشر در دو حوزه فرد و جامعه است و بهترین و نزدیکترین راه و نقطه آغاز تحقق این رسالت، و هدایت آحاد جامعه قرائت ترتیبی آیات توأم با تدبر در آن هاست و برای حصول تدبر در قرآن نیازمند تفسیر ترتیبی هستیم.[۳۶]
خاستگاه تفسیر موضوعی
عنوان تفسیر موضوعی از مصطلحات نوپدید دوره معاصر و عصر بازگشت به قرآن و بیش از هر چیز وامدار تحولات فکری و فرهنگی بنیادین در قرن چهاردهم است [۳۷] که برخی مفسران و مصلحان دینی بر ضرورت آن تأکید ورزیدهاند. این شیوه تفسیر هنوز گامهای آغازین خود را برمی دارد و تا رسیدن به بلوغ و پختگی فاصله زیادی دارد. علل گرایش به تفسیر موضوعی در دوره معاصر را در عوامل ذیل میتوان جست و جو کرد:
- مشاهده انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان و جوامع اسلامی و در مقابل، رشد تمدنی غرب. مصلحان دینی راز این انحطاط را در جدایی از آموزههای قرآن نهفته دیدند و این، ضرورت بازگشت به قرآن را ایجاب میکرد. [۳۸] از سوی دیگر ناکارآمدی تفسیر ترتیبی به شیوه سنتی در استنباطات روشمند و تفسیر صحیحتر قرآن کریم [۳۹] و نیز پاسخگویی به نیازهای فکری و گرایشی مسلمانان روش دیگری در تفسیر را اقتضا میکرد تا مفسر بتواند پاسخگوی مسائل و معضلات جهان اسلام باشد. [۴۰]
- پیدایش مکاتب فکری و گرایشهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در غرب و طرح پرسشهای جدید در عرصه زندگی انسان متجدد و هجوم شبهات به حریم و ساحت قرآن و مسائل مختلف اسلامی به ویژه در حوزههای اجتماعی، حقوق بشر، زن، حکومت و سیاست و جز اینها ضرورت رویکردی جدید را برای عرضه پرسشهای فکری و گرههای موجود در زندگی بر قرآن و دریافت پاسخ قرآن در قالب نظریه و نظام و مکتب و به صورت مجموعه ای منسجم ایجاب میکرد؛ همچنین ضرورت داشت در مقابل تحریف آموزههای قرآن و شبهه افکنی و تشکیک در کارآمدی آن، دیدگاه صحیح قرآن را تبیین کرده، از کیان آن دفاع کنند. [۴۱]
- غنیترین قالب برای شناساندن پیامهای قرآن و آموزههای اسلام به جهان در نظر دانشمندان مسلمان استفاده از شیوه تفسیر موضوعی مینمود.
- برخی گرایشهای انحرافی در تفسیر مانند افراط در گرایش تفسیر علمی و تأویل و باطنگرایی در تفسیر قرآن موجب شد بعضی دانشمندان تفسیر موضوعی را به ویژه در حوزه مفهومشناسی واژههای قرآن راهی مطمئن برای دستیابی به دلالتهای صحیح و دریافت مفاهیم عصر نزولی الفاظ دانسته، بر آن تأکید کنند. [۴۲] بدین ترتیب در حدود نیمه قرن چهاردهم موج گسترده ای از رویکرد به تفسیر موضوعی برخاست و به سرعت روبه گسترش نهاد[۴۳].[۴۴]
پیشینه
ریشههای تفسیر موضوعی در تفسیر شیخ محمد عبده نشان داده شده است. [۴۵] پس از وی از پیشگامان تفسیر موضوعی در دوره معاصر در مغرب اسلامی یکی شیخ محمود شلتوت و از جمله آثار وی القرآن والقتال و القرآن والمرأة. رویکرد وی در این دو کتاب اغلب معرفی دیدگاه اسلام درباره جنگ و زن و دفاع از آن در برابر شبهات غرب است.
همزمان با وی امین خولی در طرح تفسیر ادبیاش بر ناکارآمدی تفسیر ترتیبی و ضرورت تفسیر موضوعی قرآن برای درک صحیحتر و جامعتر معارف قرآن تأکید کرد و پیرو آن خود وی و شاگردانش آثار تفسیری خود را به روش ادبی ـ موضوعی عرضه کردند. از امین خولی تعدادی اثر کم حجم با عنوان «عام من هدی القرآن» به نامهای «فی رمضان»، «فی اموالهم» و القاده... الرسل منتشر شد.
از آثار شاگردانش نیز که به روش موضوعی و روشمند نگاشته شدهاند این آثار قابل توجهاند: من وصف القرآن لیوم الدین و الحساب از شکری محمد عیّاد، الفن القصی فی القرآن الکریم، القرآن والثورة الثقافیه، القرآن والدوله، القرآن ومشکلات حیاتنا المعاصره از محمد احمد خلف الله. وی در کتاب اخیر پس از معرفی مبانی خود در تفسیر موضوعی به بیان دیدگاه قرآن درباره ۸ مسئله مهم و مبتلا به در جامعه مصر پرداخته است، با عناوین: «التغییرات الجذریه»، «الحریات»، «الدیمقراطیه»، «المسؤلیه»، «المضامین الاشتراکیه»، «التعایش السلمی»، «زواج مختلفی الادیان» و «العلاقة الزوجیه» که تأثیر دستاوردهای علمی غرب بر روش و نتایج تفسیر وی انکارپذیر نیست.
اثر دیگر القرآن و قضایا الانسان از عایشه عبدالرحمن بنت الشاطی است که باز به همان شیوه، دیدگاه قرآن را درباره بعضی از مسائل مربوط به انسان به روش موضوعی بیان کرده است.
رویکرد این گروه از مفسران به تفسیر موضوعی اتکای صِرف به آیات شریفه و پرهیز از روایات به ویژه روایات تفسیری بوده است. از دیگر آثار قابل توجه مشاهدالقیامه سید قطب، دستور الاخلاق فی القرآن الکریم از محمد عبدالله درّاز و آثاری از محمد عزت دروزه و یوسف قرضاوی است.
همزمان در شرق جهان اسلام نیز آثاری برجسته در تفسیر موضوعی پدید آمدند. پیشگام تفسیر موضوعی در شرق را باید علامه طباطبایی معرفی کرد. وی در لابه لای تفسیر المیزان، به مناسبت، موضوعات فراوانی را با نگاه ادبی ـ قرآنی به صورت تفسیر موضوعی به بحث گذاشته است. [۴۶] از قبیل توحید الله،[۴۷] الامامه، [۴۸] حیاة المرأة فی الامم غیر متمدنه،[۴۹] کلامٌ فی معنی السکینه،[۵۰] کلامٌ فی الشفاعه؛[۵۱] نیز شاگرد وی شهید مطهری با تدوین آثاری چون آشنایی با قرآن، انسان در قرآن، فطرت، مسأله حجاب، خاتمیت، جامعه و تاریخ، حقوق زن در اسلام و جز اینها از پیشتازان در تفسیر موضوعی به شمار میآید. باد و باران در قرآن مهدی بازرگان و المدرسة القرآنیه شهید صدر نیز از دیگر تفاسیر موضوعی پیشتازند. شهید صدر که متعلق به مدرسه نجف اشرف است در دو درس نخست کتابش درباره ضرورت و اهمیت تفسیر موضوعی و برتری آن بر تفسیر ترتیبی سخن گفته و در ادامه درباره سنتهای تاریخ در قرآن بحث کرده است. [۵۲]
تفسیر موضوعی دیگری نیز از سید ابوالاعلی مودودی مصلح هندی است با عنوان المصطلحات الاربعة فی القرآن. مودودی در این اثر درباره ۴ اصطلاح قرآنی اله، رب، دین و عبادت بحث کرده است که به نظر وی دعوت قرآن بر محور آنها میگردد. [۵۳]
در ایران پس از انقلاب اسلامی مباحث و آثار تفسیر موضوعی گسترش فراوانی یافت و مجموعههای تفسیر موضوعی متنوعی مشتمل بر مباحث متعدد پدید آمدند. به طور طبیعی اقتضای تفسیر موضوعی آن است که آیات متعلق به هر موضوع جداگانه مورد تفسیر قرار گیرند، بنابراین نباید انتظار داشت که یک تفسیر موضوعی جامع و کامل و مشتمل بر همه موضوعات قرآنی تدوین گردد؛ اما در مجموعههای تفسیری مذکور در مورد چندین موضوع همسو و گاه غیر همسو به صورت مستقل تفسیر موضوعی انجام گرفته و با در کنار هم قرار گرفتن این موضوعات مجموعه ای از معارف قرآنی عرضه شده است. از این مجموعهها با تسامح میتوان با عنوان تفسیر موضوعی جامع یا فراگیر [۵۴] یاد کرد. بعضی از مشهورترین این آثار عبارتاند از:
- منشور جاوید اثر آیة الله جعفر سبحانی که در ۱۲ جلد انتشار یافته است. مؤلف از تفسیر خود به عنوان نخستین تفسیر موضوعی به زبان فارسی یاد کرده است که مراد از آن نخستین تفسیر موضوعی جامع است و گرنه چنان که یاد شد پیش از آن تک نگاشتههای موضوعی متعددی تدوین شدهاند. سبحانی حدود ۸ سال پیش از تألیف منشور جاوید به تألیف تفسیر موضوعی دیگری با عنوان مفاهیم القرآن دست زده بود که این تفسیر را نیز نخستین تفسیر موضوعی به زبان عربی خوانده است. [۵۵] این دو تفسیر از نظر موضوعات بعضاً تفاوتها و جابه جاییهایی با یکدیگر دارند. دو جلد نخست مفاهیم القرآن به قلم جعفر الهادی و بقیه به قلم مؤلف است. [۵۶]
- تفسیر موضوعی قرآن کریم از آیة الله عبدالله جوادی آملی در ۱۷ جلد با موضوعات فراوانی درباره مبدأ، معاد، وحی و نبوت، معرفتشناسی، سیره پیامبران و اخلاق. ایشان افزون بر این اثر جامع، موضوعات زیاد دیگری را در قالب اثر مستقل تفسیر کرده و دیدگاه قرآن را درباره آن موضوعات بیان داشته است. این موضوعات عمدتاً از مسائل مستحدث و مبتلا به و مطرح در جامعه معاصرند؛ مانند حقوق بشر و زن.
- معارف قرآن از آیة الله محمد تقی مصباح یزدی. ایشان با ارائه طرحی متفاوت، معارف قرآن را در قالب نظامی منسجم و مترتب بر یکدیگر و بر اساس الله محوری در ۱۰ محور عرضه داشته است: [۵۷] خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی، راهشناسی، راهنماشناسی، قرآنشناسی، اخلاق، برنامههای عبادی، احکام فردی و احکام اجتماعی. [۵۸]
- پیام قرآن از آیة الله ناصر مکارم شیرازی و همکاران. مؤلف پس از اتمام تفسیر ترتیبی نمونه در سال ۱۳۶۶ شمسی دست به کار تألیف تفسیر موضوعی پیام قرآن شد. این تفسیر در ۱۰ مجلد مشتمل بر موضوعات فراوان عقایدی و معارفی و اخلاقی و دو جلد دیگر در موضوع اخلاق در قرآن منتشر شده است. مؤلف در مقدمه تفسیر بااشاره به دو نوع تفسیر موضوعی که در یکی از روایات نیز بهره گرفته میشود و در دیگری مفسر به بررسی موضوع فقط در محدوده آیات میپردازد تفسیر خود را از نوع دوم معرفی کرده است. [۵۹] از ویژگیهای این تفسیر گروهی بودن آن است.
- دائرةالمعارف قرآن کریم. این اثر را باید جامعترین تفسیر موضوعی انتشار یافته قرآن به شمار آورد. البته تفاوت میان تألیفات دائرة المعارفی با تفاسیر موضوعی روشن است. در یک دائرة المعارف قرآنی، با توجه به رسالت دائرة المعارفها کار مفسر به توصیف و گزارش معارف موجود در قرآن و نیز گزارش آرای مفسران درباره موضوعی خاص محدود میشود. کار تدوین آن به صورت گروهی با همکاری جمعی از محققان حوزه علمیه قم از سال ۱۳۷۵ شمسی آغاز شده و تاکنون ۷ جلد آن از سوی مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم منتشر شده است. برای این دائرة المعارف حدود ۳۰۰۰ موضوع (مدخل) تعریف شده تا آیات مربوط به هر موضوع گردآوری شده و به صورت موضوعی در قالب مقاله ای مستقل تدوین گردد. البته بخشی از این موضوعات به مباحث علوم قرآنی و شأن نزولها اختصاص یافته است. پیش بینی میشود شمار مجلدات این دائرة المعارف به حدود ۳۰ جلد برسد.
به جز تفاسیر موضوعی یاد شده معجمهای موضوعی متعددی با هدف تسهیل دسترسی به آیات هم موضوع و یاری رساندن به نگارندگان تفسیر موضوعی از سوی محققان تدوین شدهاند. از جمله این معاجم، تفصیل الآیات از ژول بوم، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم از محمد فؤاد عبدالباقی، المدخل الی التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم اثر سید محمد باقر ابطحی، فرهنگ موضوعی قرآن از محمود رامیار، فرهنگ موضوعی قرآن مجید از کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی و فروغ بیپایان از عبدالمجید معادیخواه است.
نمونه کاملتری از فرهنگهای موضوعی آیات، فرهنگ قرآن اثر علی اکبر هاشمی رفسنجانی با همکاری محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم است. ویژگی این فرهنگ موضوعی، جامعیت و گستردگی موضوعات معرفی شده، ذکر متن آیات شریفه، استخراج و دستهبندی موضوعات با تکیه بر تفاسیر معتبر و گروهی بودن تدوین آن است. تاکنون ۲۳ جلد فرهنگ قرآن از سوی مرکز فرهنگ و معارف قرآن منتشر شده است و تعداد مجلدات آن به ۳۳ جلد خواهد رسید. افزون بر این فهرستهایی موضوعی برای تفاسیر نیز با هدف تسهیل مراجعه محققان به تفاسیر و دستیابی آسان به موضوعات مورد بحث در تفاسیر ترتیبی تدوین شدهاند که از جامعترین آنها فرهنگ موضوعی تفاسیر است که بر اساس ۲۰ دوره تفسیر قرآن توسط محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن تنظیم و منتشر شده است. از دیگر فهرستهای مشابه راهنمای موضوعی المیزان، دلیل المیزان و فهرست موضوعی تفسیر نمونهاند که به معرفی موضوعات مورد بحث در دو تفسیر المیزان علامه طباطبایی و تفسیر نمونه مکارم شیرازی اختصاص دارند.
از میان تفاسیر معرفی شده، در القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصره محمد احمد خلف الله و بعضی آثار شهید مطهری و شهید صدر و جوادی آملی، مفسر در پی حل مشکلی از مشکلات اجتماعی است؛ یعنی روشی که شهید صدر در تفسیر موضوعی بر آن تأکید میکند؛ ولی در سایر آثار، مفسر با استخراج موضوع از خود قرآن و بررسی و تفسیر آیات مرتبط با آن، عمدتاً درصدد عرضه معارف قرآن و بیان دیدگاه قرآن در موضوعات معرفتی برآمده است. با این وصف هرچه تفسیر موضوعی به پیش رفته رویکرد روش نخست در تفسیر موضوعی گسترش یافته است.
با اینکه پیشینه تفسیر موضوعی به دوره معاصر بازمی گردد، بعضی مفسران تلاش کردهاند ریشههای این شیوه تفسیر را در تفاسیر کهن نشان دهند؛ بعضی نقطه آغاز آن را در خود قرآن دیدهاند؛ آنجا که خدای متعالی آیات محکم را ام الکتاب و مرجع تفسیر آیات متشابه معرفی کرده است؛[۶۰] همچنین با معرفی نمونههایی از تفسیر قرآن به قرآن منقول از رسول خدا (ص) بنیادهای تفسیر موضوعی را در تفسیر رسول خدا نشان دادهاند. [۶۱] البته تفسیر موضوعی با تفسیر قرآن به قرآن هم از نظر روش و هم از نظر هدف متفاوت است، [۶۲] به علاوه اینکه تفسیر قرآن به قرآن هم با تفسیر موضوعی جمع میشود و هم با تفسیر ترتیبی، چنان که ارجاع آیات متشابه به آیات محکم که در آیه ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾[۶۳] آمده نیز با هر دو گونه تفسیر سازگاری دارد.
بعضی نویسندگان نیز آثار تفسیریِ ناظر به بخشی از معارف قرآن همچون تفاسیر آیات الاحکام، غریب القرآنها، کتب وجوه و نظائر، قصص قرآن، و نیز بعضی مباحث علوم قرآنی چون آثار تألیف شده در موضوع ناسخ و منسوخ، آیات متشابه،[۶۴] قرائات قرآن و آثاری که درباره نزول آیات در شأن اهل بیت (ع)، نگاشته شده [۶۵] را گونههایی از تفسیر موضوعی به شمار آوردهاند؛ همچنین آثاری چون مفردات راغب، مجاز القرآن ابوعبیده و [[التبیان فی اقسام القرآن (کتاب)|التبیان فی اقسام القرآن ابن قیم [۶۶] را از تفاسیر موضوعی به شمار آوردهاند که این نامگذاری با توسعه در تعریف تفسیر موضوعی و با مسامحه پذیرفته است؛ اما این آثار با مصطلح معاصر تفسیر موضوعی بیگانه است.
از میان آثار گذشته نزدیکترین آثار به تفسیر موضوعی، مطابق تعریف نخست از تفسیر موضوعی که صِرف گردآوری آیات یک موضوع و توضیح معارف آنهاست آیات الاحکامهای شیعیاند. برخلاف تفاسیر آیات الاحکام اهل سنت که به صورت ترتیبی آیات الاحکام قرآن را از سوره فاتحة الکتاب تا آخرین سوره تفسیر کردهاند، در آیات الاحکامهای شیعی آیات مرتبط با هر موضوع در کنار هم تفسیر شدهاند. از نخستین کتاب آیات الاحکام تألیف محمد بن سائب کلبی شیعی ـ که بر اثر مفقود بودن، شیوه آن نامعلوم است ـ که بگذریم نخستین اثر موجود در این موضوع فقه القرآن قطبالدین راوندی و مشهورترین اثر کنزالعرفان فی فقه القرآن فاضل مقداد و زبدة البیان مقدس اردبیلی اند که هر سه اثر آیات مربوط به هر موضوع فقهی را در باب مستقلی تفسیر کردهاند؛ همچنین آثاری که در موضوعاتی با محوریت اهل بیت (ع) تألیف شدهاند؛ همچون کتاب ما نزل من القرآن فی علی از حسین بن حکم مسلم حبری کوفی که از آن به تفسیر حبری نیز یاد میشود [۶۷] و ما نزل من القرآن فی علی از هارون بن عمر بن عبدالعزیز مجاشعی از اصحاب امام رضا (ع) و امامة امیرالمؤمنین فی القرآن از محمد بن محمد بن نعمان مشهور به شیخ مفید [۶۸] به معنای دقیق کلمه تفسیر موضوعیاند، با این حال بعضی محققان، علامه مجلسی را نخستین مفسری دانستهاند که اجمالا به شیوه تفسیر موضوعی به مفهوم امروزیش توجه داشته است. ایشان در بحارالانوار در آغاز هر باب و موضوع، آیات ناظر به آن موضوع را گرد آورده و به تفسیر اجمالی آنها پرداخته است. [۶۹] معرفت تفسیر موضوعی مجلسی را دقیقترین و جامعترین دستهبندی آیات قرآن در باب معارف گوناگون اسلامی دانسته که تاکنون بینظیر است. [۷۰]
درباره تفسیر موضوعی و بیان مسائل و مباحث نظری پیرامونی آن نیز آثاری تدوین شدهاند که به جز مقدمات تفاسیر موضوعی بعضی از آنها عبارتاند از:
- المدرسة القرآنیه از شهید صدر. سلسله دروس این کتاب در سال ۱۳۹۹ قمری ارائه شدهاند. این اثر با عنوان التفسیر الموضوعی و الفلسفة الاجتماعیة فی المدرسة القرآنیه نیز منتشر شده است.
- التفسیر الموضوعی للقرآن، (چ. ۱۹۸۰ م.) از احمد السید الکومی. [۷۱]
- البدایة فی التفسیر الموضوعی (چ. ۱۹۸۴ م.) اثر عبدالحی الفرماوی.
- المدخل الی التفسیر الموضوعی (چ. ۱۹۸۶ م.) از عبدالستار فتح الله السعید.
- دراسات فی التفسیر الموضوعی (چ. ۱۹۸۶ م.) اثر احمد العمری.
- دراسات فی التفسیر الموضوعی (چ. ۱۴۲۸ق) از زاهر بن عواض الالمعی.
- مباحث فی التفسیر الموضوعی (چ. ۱۹۸۹ م.) اثر مصطفی مسلم.
- التفسیر الموضوعی للقرآن فی کفتی المیزان (چ. ۱۹۹۱ م.) از عبدالجلیل عبدالرحیم. [۷۲]
- روششناسی تفاسیر موضوعی (چ. ۱۳۷۲ ش.) اثر سید هدایت جلیلی.
- التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق (چ. ۱۴۱۸ق) اثر عبدالفتاح الخالدی.
- مبانی و سیر تاریخی تفسیر موضوعی (چ. ۱۳۸۲ش.) از بهروز یداللهپور.
- روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم (چ. ۱۳۸۵ ش.) اثر لسانی فشارکی و مرادی زنجانی.
- محاضرات فی التفسیر الموضوعی (چ. ۱۴۲۸ق) از عباس عوض الله.[۷۳]
ضرورت تفسیر موضوعی
همه آنان که از تفسیر موضوعی سخن به میان آوردهاند بر اهمیت و ضرورت آن تأکید کرده و وجوه فراوانی در این باره و درباره فواید این تفسیر بیان کردهاند؛[۷۴] خالدی در بیش از ۱۶ محور اهمیت و فواید تفسیر موضوعی را بیان داشته است. [۷۵] به نظر شهید صدر در عصر حاضر مسلمانان نیازمند استخراج و تنظیم نظر اسلام درباره همه رشتهها و شاخههای معرفت انسانیاند، تا در مواجهه با دیدگاههای فراوانی که دانشمندان مغرب زمین در زمینههای مختلف عرضه میکنند، از دیدگاه اسلام باخبر بوده، از آن دفاع کنند؛ همچنین نیازمند آناند که دیدگاه و حکم اسلام را درباره موضوعات جدید و تجاربی بدانند که بشر در زندگی به آنها رسیده است و تفسیر موضوعی تنها راهی است که ما را قادر میسازد در برابر موضوعات گوناگون زندگی بشر به نظریههای اساسی اسلام و قرآن دست یابیم. [۷۶] به نظر شهید صدر روش موضوعی در تفسیر برای نوآوری و تطور مناسب است و دائماً از تجربیات بشری ارتزاق و از معلومات هر قرن تغذیه و خود را روز به روز غنیتر کرده، ما را به حصول نظریات اساسی و استنباط قوانین کلی موفق میگرداند. [۷۷] وی با اشاره به اینکه تفسیر ترتیبی هرگز از فهم مدلول الفاظ و آیات قرآن فراتر نرفته و در تاریخ خود در بسط و گسترش اندیشههای اساسی اسلام درباره موضوعات و زمینههای مختلف زندگی بشری چندان موفق نبوده است،[۷۸] غنا و تعمیق دانش فقه را مرهون نگاه موضوعی فقها به این دانش میداند.
شهید صدر با مقایسه میان تفسیر ترتیبی و فقه، رشد و تعمیق و گسترش فقه و رکود نسبی تفسیر را مرهون رویکرد موضوعی به احادیث فقهی و عدم این رویکرد به تفسیر میداند. وی معتقد است که فقه در آغاز به تفسیر احادیث پیامبراکرم (ص) و اهل بیت (ع) محدود بود و به تدریج فقها به دستهبندی روایات بر حسب موضوعات روی آورده، به استخراج حکم شرعی از آنها پرداختند. شیوه معهود فقها در مباحث فقهی چنین بود که با نظر به شئون مختلف زندگی و واقعیات اجتماعی نیازها را از واقعیات خارجی گرفته و با عرضه آنها بر شریعت به استنباط احکام آنها پرداختند. همین روش روز به روز موجب شکوفایی و تکامل علم فقه شد. حال بهکارگیری همین روش در مواجهه با قرآن مفسر را در حصول نظریات اساسی و استنباط قوانین کلی برای پاسخگویی به نیازهای متنوع، گسترده و پیچیده روزگار ما مدد خواهد رساند. [۷۹]
به نظر آیة الله مصباح یزدی در برابر نظامهای فکری باطل هرگز نمیتوان با تکیه بر تفسیر ترتیبی و بیان مطالب پراکنده، نظام فکری منسجمی ارائه کرد. از آنجا که همه مکتبهای انحرافی کوشیدهاند تا با ارتباط میان یک سلسله مسائل یک کل منظم و هماهنگ به وجود آورند و اندیشههای باطل خود را منسجم معرفی کنند باید معارف قرآن را به صورت سیستماتیک و منظم عرضه کرد، بنابراین ناگزیر باید معارف قرآن را دستهبندی کرد تا از یک سو آموزش آن برای فراگیران آسان و از سوی دیگر در برابر سایر نظامهای فکری قابل عرضه باشد. [۸۰]
آیة الله جعفر سبحانی با تأکید بر ضرورت رویکرد به تفسیر موضوعی و پرهیز از تکرار تفسیر ترتیبی، تفسیر موضوعی را مجالی برای گشوده شدن آفاق عظیمی در علوم و معارف قرآن دانسته [۸۱] که هیچ گاه این معارف از تفسیر ترتیبی حاصل نمیشوند.[۸۲]
مبانی تفسیر موضوعی
تفسیر موضوعی نیز مانند سایر دانشها دارای مبانی و پیش فرضهای خاص خود است. بعضی محققان برای تفسیر موضوعی مبانیای معرفی کردهاند که در واقع ناظر به اصل تفسیر قرآن اعم از موضوعی و ترتیبیاند؛ همچون توانمندی زبان قرآن در القای استنباطهای علمی، حق بودن گزارههای قرآن، سازگاری و همسخنی میان آیات قرآن و سازگاری آیات قرآن با واقعیات عینی خارج از متن قرآن، جامعیت و کارآمدی قرآن و ذووجوه بودن آیات قرآن،[۸۳] با این حال ممکن است ابعادی از این پیش فرضها و مبانی فقط در تفسیر موضوعی مورد توجه بوده یا آنکه در تفسیر موضوعی از اهمیت ویژهای برخوردار باشند؛ برای مثال ذووجوه بودن آیات قرآن در تفسیر موضوعی از این جهت قابل توجه است که ممکن است آیهای از قرآن در تفسیر ترتیبی و در سیاق آیات یک سوره حامل پیامی باشد؛ اما همین آیه با خارج شدن از سیاق و انضمام آن به آیهای دیگر حامل معنایی دیگر گردد. افزون بر مبانی ناظر به اصل تفسیر موضوعی بعضی از موضوعات از قبیل موضوعات ناظر به احکام تشریعی قرآن نیز ممکن است نیازمند مبانی خاصی باشند؛[۸۴] اما باید توجه داشت که لازم نیست این مبانی نیز مختص به تفسیر موضوعی باشند، بلکه با وجود اشتراک این مبانی میان تفسیر موضوعی و ترتیبی و ناظر بودن آنها به استنباط احکام شرعی از قرآن، در تفسیر موضوعی به طور ویژه باید بر این مبانی تأکید شود. محمد احمد خلف الله در مقدمه القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصر به این مبانی اشاره کرده است: اصل در اشیا اباحه است و تحریم تنها از طریق نص ثابت میشود، حلال و حرام گرداندن افعال و اعمال آدمی دو حق از حقوق الهیاند، احکام اجتهادی که نص صریحی درباره آنها وارد نشده با تغییر زمان و مکان تغییر میکنند، مصالح عمومی در صورت تضاد و تعارض با نص، بر نص مقدماند و قضایایی از این قبیل که اصل این مبانی یا حدود آن میتوانند قابل گفت و گو باشند؛[۸۵] برای مثال قضیه اخیر که مصالح عمومی را مقدم بر نص معرفی میکند پذیرفته نیست؛ زیرا اگر حکیمانه بودن نص پذیرفته شود در این صورت یا هرگز مصالح عمومی با نص تعارض پیدا نمیکنند یا اگر تعارضی پیدا شود باید در تشخیص مصالح عمومی تجدید نظر شود.[۸۶]
جستارهای وابسته
- تفاسیر تابعین تابعین
- تفاسیر تک نگار
- تفاسیر عصر جدید
- تفاسیر عصر کهن
- تفاسیر لغوی
- تفسیر اجتهادی
- تفسیر اجمالی قرآن
- تفسیر اِعراب
- تفسیر قرآن به مقتضای عقل
- تفسیر باطنی
- تفسیر مالکیه
- تفسیر روایی
- تفسیر مسلسل
- تفسیر قرآن به کلام صحابه
- تفسیر قرآن با قول تابعی
- تفسیر قرآن با قرآن
- تفسیر عهد نبوت
- تفسیر عهد رسالت
- تفسیر عهد صحابه
- تفسیر غریب قرآن
- تفسیر عقلی
- تفسیر پلورالیستی قرآن
- تفسیر تبیینی قرآن
- تفسیر تحلیلی
- تفسیر بلاغی
- تفسیر تدبری قرآن
- تفسیر تمسکی قرآن
- تفسیر عصر تابعین
- تفسیر در عصر تدوین
- تفسیر عصر پیامبر خاتم
- تفسیر درایی
- تفسیر زبدة البیان
- تفسیر سکولاریستی قرآن
- تفسیر سیستمی
- تفسیر عبدالله بن عباس
- تفسیر قرآن به قرآن
- تفسیر لفظی قرآن
- تفسیر لیبرالیستی قرآن
- تفسیر مأثور
- تفسیر معتزله
- تفسیر مجمل به مبین
- تفسیر مطلق به مقید
- تفسیر معتزلیان جدید
- تفسیر معنا
- تفسیر معنوی قرآن
- تفسیر نو اعتزالی
- تفسیر وجوه قرآن
- تفسیر ترتیبی
- تفسیر مزجی
- تفسیر موضوعی
- تفسیر اهل بیت
- تفسیر پیامبر خاتم
- تفسیر تابعین
- تفسیر عامه
- تفسیر عصر نهضت
- تفسیر توحیدی
- تفسیر دوران نهضتهای اصلاحی
- تفسیر صحابه
- تفسیر عصر جدید
- تفسیر باطن قرآن
- تفسیر ظاهر قرآن
- تفسیر اهلسنت
- تفسیر باطنیه
- تفسیر ماتریدیه
- تفسیر خوارج
- تفسیر شیعه
- تفسیر متصوفه
- تفسیر اجتماعی
- تفسیر اخلاقی
- تفسیر ادبی
- تفسیر اشاری
- تفسیر به رأی
- تفسیر بیانی
- تفسیر زیدیه
- تفسیر شافعیه
- تفسیر پوزیتیویستی
- تفسیر تاریخی
- تفسیر تربیتی
- تفسیر رمزی
- تفسیر عرفانی
- تفسیر علمی
- تفسیر فقهی
- تفسیر فیضی
- تفسیر فلسفی
- تفسیر کلامی
- تفسیر نقلی
- آداب تفسیر قرآن
- آراء تفسیری
- اسرائیلیات در تفسیر
- اقطاب اسرائیلیات
- اقطاب وضّاعین
- اولین مدون تفسیر
- تأویل قرآن
- تدوین تفسیر قرآن
- تفاسیر قرآن
- تفسیر پذیری قرآن
- تفسیر نگاری
- تنزیل قرآن
- توقیفیت تفسیر قرآن
- جری و تطبیق
- روایات تفسیری
- روشهای تفسیری
- سیاق عام
- شرافت تفسیر قرآن
- طرق تفسیری
- غرایب تفسیر
- فضیلت تفسیر قرآن
- قواعد تفسیر
- مبادی تفسیر
- مدارس تفسیر قرآن
- مراتب تفسیر
- مراحل تفسیر
- مصادر نقلی تفسیر
- مفسران
- مقدمات تفسیر
- مکاتب تفسیری
- منابع تفسیر
- تأویل قرآن
منابع
پانویس
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۳؛ مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۱۵ - ۱۶.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۱۹ ـ ۲۵.
- ↑ اتجاهات التجدید، ص۶۸.
- ↑ التفسیر الموضوعی، ص۲۷ - ۲۸.
- ↑ طیب حسینی، سید محمود، مقاله «تفسیر موضوعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۱۶.
- ↑ نک: منشور جاوید، ج ۱، ص۲۳؛ پیام قرآن، ج ۱، ص۲۱.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۳۵ - ۳۶؛ قرآن شناخت، ش ۴، ص۱۱۳، «تفسیر موضوعی قرآن از منظر استاد مصباح».
- ↑ المدخل الی التفسیر الموضوعی، ص۲۰ - ۲۱.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۳ - ۲۴، ۲۹؛ علوم القرآن، حکیم، ص۳۴۵.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۹ - ۳۲، ۳۵ - ۳۶.
- ↑ نک: مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۱۶؛ نیز نک: روش موضوعی در تفسیر قرآن کریم، ص۸ - ۲۹.
- ↑ نک: المدرسة القرآنیه، ص۲۰ - ۲۳.
- ↑ طیب حسینی، سید محمود، مقاله «تفسیر موضوعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ قرآن شناخت، ش ۴، ص۱۲۶ - ۱۲۷، «تفسیر موضوعی از منظر استاد مصباح».
- ↑ نک: التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، ص۵۲ - ۵۴.
- ↑ برای آگاهی از کتابهای وجوه و نظائر نک: وجوه القرآن، ص۳۵ - ۳۹، «مقدمه».
- ↑ برای نمونه نک: یوم الدین والحساب، ص۲۷ - ۷۵؛ نیز نک: التفسیر البیانی، ص۱۳ - ۱۹۲.
- ↑ مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۲۸ - ۲۹؛ التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، ص۲۹، ۵۲ - ۵۷.
- ↑ نک: نحو تفسیر موضوعی لسور القرآن، ص۵.
- ↑ نک: التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، ص۵۸ - ۵۹.
- ↑ نحو تفسیر موضوعی لسور القرآن، ص۵ - ۶.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۲۷.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۲۷.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۲۷.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۰، ۲۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۸.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۳۰.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۳۰.
- ↑ یوم الدین والحساب، ص۸، ۱۱ - ۱۴.
- ↑ پیام قرآن، ج ۱، ص۲۹ - ۳۰.
- ↑ طیب حسینی، سید محمود، مقاله «تفسیر موضوعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ التفسیر الموضوعی، ص۴۲ - ۴۳.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۴۵ - ۴۷.
- ↑ نک: همان، ۳۹ - ۴۲، ص۴۴ - ۴۵؛ تفسیر موضوعی، ص۵۴ - ۵۷.
- ↑ طیب حسینی، سید محمود، مقاله «تفسیر موضوعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ التفسیر الموضوعی، ص۲۹.
- ↑ تفسیر موضوعی، ص۳۰.
- ↑ نک: دایرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص۳۶۷ ـ ۳۶۸، «التفسیر».
- ↑ تفسیر موضوعی، ص۳۰ - ۳۱؛ المدخل الی التفسیر الموضوعی، ص۳۶.
- ↑ تفسیر موضوعی، ص۳۱ - ۳۵؛ قرآن شناخت، ش ۴، ص۱۱۹ - ۱۲۱، «تفسیر موضوعی قرآن از منظر استاد مصباح».
- ↑ دایرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص۳۶۷؛ التفسیر البیانی، ج ۱، ص۱۰ - ۱۱.
- ↑ نک: مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۱۷.
- ↑ طیب حسینی، سید محمود، مقاله «تفسیر موضوعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ نک: دراسات فی التفسیر الموضوعی، ص۵۶ - ۵۷.
- ↑ برای نمونه نک: المیزان، ج ۱، ص۱۵۷ - ۱۸۶، ۲۷۰-۲۷۶؛ج۲،ص۲۶۰-۲۷۸؛ج۶، ص۸۶-۱۰۴.
- ↑ المیزان، ج ۶، ص۸۶ - ۹۱.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۲۷۰ - ۲۷۶.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۶۱ - ۲۷۸.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۸۹ - ۲۹۶.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۱۵۷ - ۱۸۶.
- ↑ نک: المدرسة القرآنیه، ص۲۰ - ۴۳.
- ↑ المصطلحات الاربع فی القرآن، ص۵.
- ↑ نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۳۱.
- ↑ نک: منشور جاوید، ج ۱، ص۲۴.
- ↑ نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۳۲ - ۵۳۳.
- ↑ نک: معارف قرآن، ص۱۴ - ۱۶.
- ↑ نک: قرآن شناخت، ش ۴، ص۱۳۰ - ۱۴۲، «تفسیر موضوعی قرآن از منظر استاد مصباح».
- ↑ پیام قرآن، ج ۱، ص۲۹ - ۳۰.
- ↑ نک: پیام قرآن، ج ۱، ص۲۳؛ المدخل الی التفسیر الموضوعی، ص۲۸ - ۲۹.
- ↑ نک: پیام قرآن، ج ۱، ص۲۳؛ مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۱۷؛ المدخل الی التفسیر الموضوعی، ص۲۸ ـ ۲۹.
- ↑ تفسیر موضوعی، ص۹۰ - ۹۲.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ نک: مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۱۹ - ۲۱؛ التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، ص۳۴ - ۳۶.
- ↑ نک: مبانی و سیر تاریخی تفسیر موضوعی قرآن، ص۶۹ - ۷۷.
- ↑ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۴۸ - ۱۴۹.
- ↑ تفسیر موضوعی، ص۴۰.
- ↑ نک: مبانی و سیر تاریخی تفسیر موضوعی، ص۶۹ - ۷۷.
- ↑ نک: منشور جاوید قرآن، ج ۱، ص۲۴.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۵۳۱.
- ↑ نک: دراسات فی التفسیر الموضوعی، ص۴۱۰.
- ↑ نک: التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، ص۳۰ - ۳۱.
- ↑ طیب حسینی، سید محمود، مقاله «تفسیر موضوعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ برای نمونه نک: المدخل الی التفسیر والموضوعی، ص۴۰ - ۵۵؛ مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۳۰ - ۳۳؛ مبانی و سیر تاریخی تفسیر موضوعی، ص۲۴ - ۳۰.
- ↑ التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، ص۴۸ - ۵۱.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۸ - ۳۷.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۹.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۵ - ۲۸.
- ↑ معارف قرآن، ص۸ ـ ۱۰.
- ↑ منشور جاوید، ج ۱، ص۱۱.
- ↑ طیب حسینی، سید محمود، مقاله «تفسیر موضوعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ نک: تفسیر موضوعی، ص۱۷۵ - ۱۹۵.
- ↑ برای نمونه نک: قرآن ومشکلات حیاتنا المعاصر، ص۱۸ - ۳۸.
- ↑ برای نمونه نک: قرآن ومشکلات حیاتنا المعاصر، ص۱۸ - ۳۶.
- ↑ طیب حسینی، سید محمود، مقاله «تفسیر موضوعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.