فاطمه کلابیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۲: خط ۲۲:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
:ای [[زنان]] [[مدینه]] دیگر مرا ام البنین نخوانید که با این نام مرا به یاد شیران بیشه [[شجاعت]] میاندازید. مرا فرزندانی بود که به سبب وجود آنها، مرا مادر پسرها می‌‌گفتند، ولی اکنون صبح کردم که دیگر برای من فرزندانی نیست. چهار باز شکاری داشتم که آنها را آماج تیر قرار داده با قطع کردن رگ گردن شان کشتند. [[دشمنان]] با نیزه‌های خود، [[بدن]] [[پاک]] آنها را قطعه قطعه کردند. هر چهار پسرم با بدن چاک چاک به روی [[خاک]] گرم [[کربلا]] افتادند. کاش می‌دانستم آیا چنین است که به من خبر دادند که دست [[عباس]] را از بدن جدا کردند<ref>ادب الطف، ص۷۱؛ سفینة البحار، ج۱، ص۵۱۰؛ منتهی الامال، ج۱، ص۲۸۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۳۰۶-۳۰۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۰.</ref>
:ای [[زنان]] [[مدینه]] دیگر مرا ام البنین نخوانید که با این نام مرا به یاد شیران بیشه [[شجاعت]] میاندازید. مرا فرزندانی بود که به سبب وجود آنها، مرا مادر پسرها می‌‌گفتند، ولی اکنون صبح کردم که دیگر برای من فرزندانی نیست. چهار باز شکاری داشتم که آنها را آماج تیر قرار داده با قطع کردن رگ گردن شان کشتند. [[دشمنان]] با نیزه‌های خود، [[بدن]] [[پاک]] آنها را قطعه قطعه کردند. هر چهار پسرم با بدن چاک چاک به روی [[خاک]] گرم [[کربلا]] افتادند. کاش می‌دانستم آیا چنین است که به من خبر دادند که دست [[عباس]] را از بدن جدا کردند<ref>ادب الطف، ص۷۱؛ سفینة البحار، ج۱، ص۵۱۰؛ منتهی الامال، ج۱، ص۲۸۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۳۰۶-۳۰۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۰.</ref>
==ام البنین==
ام البنین؛ ([[فاطمه]])، دختر [[حزام بن خالد بن ربیعه]] (برادر شاعر معروف دوران قبل از [[اسلام]] [[عصر جاهلیت]] صاحب یکی از معلقات سبعه) فرزند عامر بن کلاب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه کلابی.
مادرش؛ شمامه، دختر سهیل بن عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب و اجداد و نیاکان او، همه از دلاوران [[عرب]] در عصر جاهلیت بودند که حماسه‌های جاویدان داشتند، تا آنجا که در [[شجاعت]] و [[سخاوت]] زبانزد خاص و عام بودند.
در وصف آنها همین بس که جناب [[عقیل]] بن [[ابوطالب]] گفت: «در میان [[قوم عرب]] نمی‌توان کسی را یافت که از [[پدران]] و [[نیاکان]] ام البنین [[شجاع‌تر]] و دلاورتر باشد»
داستان ولادت ام البنین؛ آورده‌اند که حزام بن خالد بن ربیعه، در [[حال]] [[سفر]] بود که همسرش، فاطمه (ام البنین) را به [[دنیا]] آورد. او در یکی از شب‌ها [[خواب]] دید که بر روی [[زمین]] حاصل خیزی نشسته و از [[دوستان]] و [[یاران]] خود دوری گزیده است و در این حال، مرواریدی در دست دارد که پیوسته آن را زیر و رو می‌کند و بر [[زیبایی]] آن، سخت شیفته است. ناگاه مردی از سوی [[بادیه]]، سوار بر اسب، به سوی او آمد. همین که به او رسید، [[سلام]] کرد و آن مرد جواب سلامش را داد. آن گاه مرد سوارکار گفت: این مروارید را که در دست داری، چند می‌فروشی؟
وی پاسخ داد: من قیمت آن را نمی‌دانم. شما آن را چند می‌خری؟ آن [[مرد]] پاسخ داد: من نیز نمی‌دانم قیمت آن چند است. اما می‌خواهم آن را به یکی از [[امیران]] [[هدیه]] کنم. در عوض چیزی را برای تو ضمانت می‌کنم که گران‌بهاتر از درهم و دینار است. حزام بن خالد پرسید: آن چیست که از درهم و دینار گران‌بهاتر است؟!
گفت: من ضمانت می‌کنم که تو نزد او [[قرب]] و [[مقام]] و [[جاه]] و جلال [[ابدی]] داشته باشی.
حزام گفت: واقعاً تو مرا به این مقام می‌رسانی؟ گفت: آری. پرسید: تو هم در این ماجرا واسطه من می‌شوی؟ گفت: آری، من واسطه‌ات می‌شوم. پس آن را به من بده. [[حزام]] مروارید را به آن مرد داد. همین که از [[خواب]] [[بیدار]] شد، رؤیای خود را برای دوستانش حکایت کرد و از آنها خواست آن را تعبیر کنند؛ یکی از آنان گفت: اگر خواب تو، رویای صادق باشد، پس [[خداوند]] به تو دختری می‌بخشد که یکی از بزرگان از او [[خواستگاری]] می‌کند و به همین خاطر به [[خویشاوندی]] با او مفتخر شده، به [[شرافت]] و [[سیادت]] نائل خواهی شد.
وقتی از [[سفر]] برگشت، متوجه شد که همسرش «[[ثمامه بنت سهیل]]» وضع حمل کرده است. شکفته و [[خرسند]] شد و با خود گفت: آن [[رؤیا]]، صادقه بود! از وی پرسیدند: نامش چه بگذاریم؟ گفت: نامش را [[فاطمه]] و کنیه‌اش را [[ام البنین]] بگذارید.
متأسفانه [[تاریخ]] دقیق ولادت این بانوی [[بزرگوار]] مشخص نیست. کسانی بر این باورند که ام البنین در [[زمان]] [[واقعه عاشورا]]، حدود ۵۵ سال داشته است. اگر چنین باشد، می‌توان گفت زمان تولد عباس{{ع}} در [[سال ۲۶ ق]] بوده است. در این صورت به نظر می‌رسد ام البنین یک سال از [[امام حسین]]{{ع}} کوچک‌تر بوده و آن حضرت در زمان ولادت عباس{{ع}} حدود ۱۸ الی ۲۲ سال داشته است. پس سال تولد ایشان را می‌توان بین سال‌های ۵ و ۹ [[هجری]] در نظر گرفت.
ام البنین در خانواده‌ای اصیل و [[شریف]] بزرگ شد و [[تربیت]] یافت؛ خانواده‌ای که والاترین، ارجمندترین و [[نجیب‌ترین]] شمرده می‌شد و بزرگان [[عرب]] به آن [[افتخار]] می‌کردند. این [[خاندان]] شریف، [[مظهر]] [[جود]] و [[کرم]]، [[شجاعت]] و [[فصاحت]]، [[جوانمردی]] و [[بزرگ‌منشی]]، [[مکارم اخلاق]]، [[عفت]] و [[طهارت]]، اصالت و [[پاکدامنی]] بود. ام البنین بانویی بزرگوار بود که در محیطی سرشار از [[ایمان]]، [[زهد]] و [[تقوی]] [[رشد]] یافت؛ از این رو، او زنی بود با [[تقوا]] و [[ورع]] و دارای [[عفت نفس]] و [[اخلاق]] و [[منش]] [[پسندیده]].
[[شهید]] اول درباره فاطمه ([[ام البنین]]) می‌گوید:
«ام البنین» را باید جزو [[زنان]] بافضیلت و [[آگاه]] به [[حق اهل بیت]] شمرد، که در [[پیروی]] و [[ولایت]] و [[دوستی]] و [[محبت]] نسبت به آنان، [[خالص]] و [[مخلص]] بود. در مقابل، [[اهل بیت]]{{عم}} نیز او را گرامی می‌داشتند و جایگاه رفیعی برایش قائل بودند، تا آنجا که [[حضرت زینب]]، پس از بازگشت به [[مدینه]]، به دیدار او می‌رود و [[شهادت]] چهار فرزندش در [[کربلا]] را چنان [[تسلیت]] می‌گوید که گویی تبریک ایام [[عید]] است!»
همچنین [[سید محسن امین]]، صاحب کتاب معروف «[[اعیان الشیعه]]» درباره او می‌نویسد: «او شاعره زبان آور و از [[خاندان]] اصیل و [[شجاع]] [[عربی]] برخاسته است».
به هر [[حال]] [[گزینش]] او به عنوان [[همسر]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، [[تفقد]] حضرت زینب از وی و همچنین ذکر نام نیکش در کتب بزرگان [[علم]] و [[فقاهت]]، همگی نمایانگر [[منزلت]] ارجمند و موقعیت بس بلند او نزد [[خاندان نبوت]] و [[طهارت]] است.
[[حضرت علی]]{{ع}} [[پس از شهادت حضرت فاطمه]]{{س}} با ام البنین [[ازدواج]] کرد، اما روشن نیست که وی همسر دوم [[امام]]{{ع}} (پس از [[صدیقه کبری]]) باشد؛ زیرا قرائنی وجود دارد که [[امیرمؤمنان]] با [[خوله]]، بنت جعفر بن قیس [[حنفی]] (مادر [[محمد حنفیه]]) ازدواج کرد. البته [[مورخان]] در این زمینه [[اختلاف]] دارند، لیکن نزدیک‌تر به [[واقعیت]] آن است که [[حضرت امیر]]{{ع}} پس از درگذشت [[فاطمه زهرا]]{{س}} با اَمامه بنت [[ابی العاص]]، آنگاه با [[فاطمه]] معروف به «ام البنین» و با خوله به عنوان همسر چهارم [[عقد]] [[زناشویی]] بست.
[[عباس بن علی]]{{ع}} فرزند ارشد ام البنین محسوب می‌شود که در [[سال ۲۴ ق]] متولد شده است<ref>فصلنامه میقات، حج ۶۲، ص۳۸.</ref>.
مشهور است که [[قبر]] ام البنین در [[بقیع]]، کنار [[قبور]] [[عمه‌های رسول خدا]]{{صل}} است.
اما برخی مورخان وجود قبر ام البنین در مکان مذکور را بی‌اساس و بی‌سند می‌دانند و معتقدند که این مسأله هیچ [[شاهد]] [[تاریخی]] ندارد، نه تنها در منابع اصیل نیامده، حتی در سفرنامه‌هایی که به [[زبان فارسی]] و غیرفارسی که در یکی دو [[قرن]] اخیر نگاشته شده از این مطلب خبری نیست و شاید پیدایش آن به ربع قرن نمی‌رسد، ولی مانند [[قبر]] [[عاتکه]] و [[بیت الاحزان]] در خارج [[بقیع]]، به سرعت منتشر شده و حتی به بعضی از کتاب‌ها راه یافته است و و تنها [[مدرک]] این موضوع، نوحه‌سرایی [[مداحان]] و نوحه‌خوانان در کنار قبر [[صفیه]] است. اما این که قبر [[ام البنین]] در کجاست؟ باید گفت: قبر [[همسران]] دیگر [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و نیز [[قبور]] [[فرزندان]] آن حضرت از ذکور و اناث در هر نقطه‌ای از بقیع باشد، قبر ام البنین هم در کنار آنها است؛ زیرا قبور بسیاری از [[اقوام]] و [[صحابه رسول خدا]]{{صل}} و فرزندان و همسران [[ائمه]]{{عم}} و [[رجال]] و شخصیت‌های بزرگ [[اسلامی]] که در طول [[تاریخ]] در بقیع [[دفن]] شده‌اند. بجز تعدادی قلیل مشخص نیست و قبر ام البنین هم یکی از آنها است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در طول زندگی‌اش و پس از [[حضرت زهرا]]{{س}} با ۹ بانو<ref>این بانوان عبارتند از: امامه، خوصاء، خوله حنفیه، ام حبیب دختر ربیعه، ام البنین، لیلی بنت مسعود، اسماء بنت عمیس، أم سعید بنت عروة بن مسعود، ام شعیب مخزومیّه.</ref>[[ازدواج]] کرده که مسلماً [[وفات]] بیشتر آنان در [[مدینه]] واقع شده و در بقیع دفن شده‌اند. قبور آنان در هر نقطه از بقیع قرار گرفته باشد قبر ام البنین هم در کنار آنها است<ref>تاریخ حرم ائمه بقیع، محمد صادق نجمی، ص۲۸۵.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۲۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۷: خط ۵۰:
# [[پرونده:1100854.jpg|22px]] [[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|'''نقش زنان در حماسه عاشورا''']]
# [[پرونده:1100854.jpg|22px]] [[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|'''نقش زنان در حماسه عاشورا''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۳

فاطمه بنت حزام بن خالد کلابیه معروف به ام‌البنین همسر امام علی (ع)، ادیب و شاعری فصیح است و نزد مسلمانان جایگاه ویژه‌ای دارد. علی (ع) به سبب اهداف بلندی که آثارش در کربلا ظاهر شد، او را به همسری خود برگزید و ثمره آن چهار فرزند است که ارشدشان عباس بن علی بن ابی طالب بود. بعد از حادثه عاشورا هر روز به بقیع رفته و برای فرزندانش سوگواری و مرثیه‌سرایی می‌کرد.

مقدمه

نام وی فاطمه فرزند حزام بن خالد و از قبیله کلاب است[۱]، او از زنان صدر اسلام، ادیب و شاعری فصیح است و نزد مسلمانان جایگاه ویژه‌ای دارد[۲]. وی از خانواده‌ای ریشه‌دار و دلاور بود. جد مادری‌اش که معاصر با پیامبر بود، ابو براء عامر بن مالک کلابی است. او در شجاعت همانند نداشت[۳].

علی (ع) به سبب اهداف بلندی که آثارش در کربلا ظاهر شد، او را به همسری خود برگزید. در این باره نوشته‌اند: علی (ع) به عقیل که آشنا به دانش انساب بود و اصالت و نسب قبایل را به خوبی می‌دانست، فرمود: زنی برایم پیدا کن که از خانواده نجیب و شجاع باشد، تا برایم فرزندی شجاع و قهرمان به دنیا آورد. عقیل گفت: با فاطمه دختر حزام کلبی ازدواج کن که در میان عرب شجاع‌تر از پدرانش وجود ندارد[۴]. امام با وی ازدواج کرد که ثمره آن چهار فرزند به نام‌های عباس بن علی بن ابی طالب، عبدالله بن علی بن ابی طالب، جعفر بن علی ابن ابی‌طالب و عثمان بن علی بن ابی طالب بود[۵]. برخی تعداد آنها را پنج تن ذکر کرده و ابوبکر را بر آنها افزوده‌اند[۶]. او زنی بود با شرافت، از خانواده‌ای ریشه‌دار و نسبت به فرزندان حضرت زهرا نیز بسیار مهربان بود.

نقل شده است که زینب پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندانش را به وی تسلیت گفت[۷]. این از جایگاه ویژه ام‌البنین در نزد زینب حکایت دارد[۸].

مرثیه‌سرایی ام‌البنین برای فرزندانش

ام البنین همه روزه همراه نوه‌اش عبیدالله بن عباس به بقیع می‌رفت و برای فرزندانش سوگواری و مرثیه‌سرایی می‌کرد. مردم مدینه به ویژه زنان گرداگرد او جمع می‌شدند و با او هم نوا می‌شدند[۹]. گریه و مرثیه‌سرایی او چنان جان سوز بود که دوست و دشمن را به گریه وامی داشت[۱۰].

ام البنین نخستین کسی است که در سوگ حضرت عباس و دیگر فرزندانش مرثیه سروده است. هنگامی که زن‌ها به او تسلیت می‌دادند و می‌‌گفتند: ای ام البنین (ای مادر پسرها) خدا به تو صبر و تحمل بدهد، او در پاسخ آنها چنین می‌سرود:

لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ
كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْوَالْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِينَ
أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَىقَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ
ای زنان مدینه دیگر مرا ام البنین نخوانید که با این نام مرا به یاد شیران بیشه شجاعت میاندازید. مرا فرزندانی بود که به سبب وجود آنها، مرا مادر پسرها می‌‌گفتند، ولی اکنون صبح کردم که دیگر برای من فرزندانی نیست. چهار باز شکاری داشتم که آنها را آماج تیر قرار داده با قطع کردن رگ گردن شان کشتند. دشمنان با نیزه‌های خود، بدن پاک آنها را قطعه قطعه کردند. هر چهار پسرم با بدن چاک چاک به روی خاک گرم کربلا افتادند. کاش می‌دانستم آیا چنین است که به من خبر دادند که دست عباس را از بدن جدا کردند[۱۱].[۱۲]

ام البنین

ام البنین؛ (فاطمه)، دختر حزام بن خالد بن ربیعه (برادر شاعر معروف دوران قبل از اسلام عصر جاهلیت صاحب یکی از معلقات سبعه) فرزند عامر بن کلاب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه کلابی. مادرش؛ شمامه، دختر سهیل بن عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب و اجداد و نیاکان او، همه از دلاوران عرب در عصر جاهلیت بودند که حماسه‌های جاویدان داشتند، تا آنجا که در شجاعت و سخاوت زبانزد خاص و عام بودند. در وصف آنها همین بس که جناب عقیل بن ابوطالب گفت: «در میان قوم عرب نمی‌توان کسی را یافت که از پدران و نیاکان ام البنین شجاع‌تر و دلاورتر باشد» داستان ولادت ام البنین؛ آورده‌اند که حزام بن خالد بن ربیعه، در حال سفر بود که همسرش، فاطمه (ام البنین) را به دنیا آورد. او در یکی از شب‌ها خواب دید که بر روی زمین حاصل خیزی نشسته و از دوستان و یاران خود دوری گزیده است و در این حال، مرواریدی در دست دارد که پیوسته آن را زیر و رو می‌کند و بر زیبایی آن، سخت شیفته است. ناگاه مردی از سوی بادیه، سوار بر اسب، به سوی او آمد. همین که به او رسید، سلام کرد و آن مرد جواب سلامش را داد. آن گاه مرد سوارکار گفت: این مروارید را که در دست داری، چند می‌فروشی؟ وی پاسخ داد: من قیمت آن را نمی‌دانم. شما آن را چند می‌خری؟ آن مرد پاسخ داد: من نیز نمی‌دانم قیمت آن چند است. اما می‌خواهم آن را به یکی از امیران هدیه کنم. در عوض چیزی را برای تو ضمانت می‌کنم که گران‌بهاتر از درهم و دینار است. حزام بن خالد پرسید: آن چیست که از درهم و دینار گران‌بهاتر است؟! گفت: من ضمانت می‌کنم که تو نزد او قرب و مقام و جاه و جلال ابدی داشته باشی.

حزام گفت: واقعاً تو مرا به این مقام می‌رسانی؟ گفت: آری. پرسید: تو هم در این ماجرا واسطه من می‌شوی؟ گفت: آری، من واسطه‌ات می‌شوم. پس آن را به من بده. حزام مروارید را به آن مرد داد. همین که از خواب بیدار شد، رؤیای خود را برای دوستانش حکایت کرد و از آنها خواست آن را تعبیر کنند؛ یکی از آنان گفت: اگر خواب تو، رویای صادق باشد، پس خداوند به تو دختری می‌بخشد که یکی از بزرگان از او خواستگاری می‌کند و به همین خاطر به خویشاوندی با او مفتخر شده، به شرافت و سیادت نائل خواهی شد. وقتی از سفر برگشت، متوجه شد که همسرش «ثمامه بنت سهیل» وضع حمل کرده است. شکفته و خرسند شد و با خود گفت: آن رؤیا، صادقه بود! از وی پرسیدند: نامش چه بگذاریم؟ گفت: نامش را فاطمه و کنیه‌اش را ام البنین بگذارید. متأسفانه تاریخ دقیق ولادت این بانوی بزرگوار مشخص نیست. کسانی بر این باورند که ام البنین در زمان واقعه عاشورا، حدود ۵۵ سال داشته است. اگر چنین باشد، می‌توان گفت زمان تولد عباس(ع) در سال ۲۶ ق بوده است. در این صورت به نظر می‌رسد ام البنین یک سال از امام حسین(ع) کوچک‌تر بوده و آن حضرت در زمان ولادت عباس(ع) حدود ۱۸ الی ۲۲ سال داشته است. پس سال تولد ایشان را می‌توان بین سال‌های ۵ و ۹ هجری در نظر گرفت.

ام البنین در خانواده‌ای اصیل و شریف بزرگ شد و تربیت یافت؛ خانواده‌ای که والاترین، ارجمندترین و نجیب‌ترین شمرده می‌شد و بزرگان عرب به آن افتخار می‌کردند. این خاندان شریف، مظهر جود و کرم، شجاعت و فصاحت، جوانمردی و بزرگ‌منشی، مکارم اخلاق، عفت و طهارت، اصالت و پاکدامنی بود. ام البنین بانویی بزرگوار بود که در محیطی سرشار از ایمان، زهد و تقوی رشد یافت؛ از این رو، او زنی بود با تقوا و ورع و دارای عفت نفس و اخلاق و منش پسندیده. شهید اول درباره فاطمه (ام البنین) می‌گوید: «ام البنین» را باید جزو زنان بافضیلت و آگاه به حق اهل بیت شمرد، که در پیروی و ولایت و دوستی و محبت نسبت به آنان، خالص و مخلص بود. در مقابل، اهل بیت(ع) نیز او را گرامی می‌داشتند و جایگاه رفیعی برایش قائل بودند، تا آنجا که حضرت زینب، پس از بازگشت به مدینه، به دیدار او می‌رود و شهادت چهار فرزندش در کربلا را چنان تسلیت می‌گوید که گویی تبریک ایام عید است!» همچنین سید محسن امین، صاحب کتاب معروف «اعیان الشیعه» درباره او می‌نویسد: «او شاعره زبان آور و از خاندان اصیل و شجاع عربی برخاسته است». به هر حال گزینش او به عنوان همسر علی بن ابی طالب(ع)، تفقد حضرت زینب از وی و همچنین ذکر نام نیکش در کتب بزرگان علم و فقاهت، همگی نمایانگر منزلت ارجمند و موقعیت بس بلند او نزد خاندان نبوت و طهارت است.

حضرت علی(ع) پس از شهادت حضرت فاطمه(س) با ام البنین ازدواج کرد، اما روشن نیست که وی همسر دوم امام(ع) (پس از صدیقه کبری) باشد؛ زیرا قرائنی وجود دارد که امیرمؤمنان با خوله، بنت جعفر بن قیس حنفی (مادر محمد حنفیه) ازدواج کرد. البته مورخان در این زمینه اختلاف دارند، لیکن نزدیک‌تر به واقعیت آن است که حضرت امیر(ع) پس از درگذشت فاطمه زهرا(س) با اَمامه بنت ابی العاص، آنگاه با فاطمه معروف به «ام البنین» و با خوله به عنوان همسر چهارم عقد زناشویی بست. عباس بن علی(ع) فرزند ارشد ام البنین محسوب می‌شود که در سال ۲۴ ق متولد شده است[۱۳]. مشهور است که قبر ام البنین در بقیع، کنار قبور عمه‌های رسول خدا(ص) است. اما برخی مورخان وجود قبر ام البنین در مکان مذکور را بی‌اساس و بی‌سند می‌دانند و معتقدند که این مسأله هیچ شاهد تاریخی ندارد، نه تنها در منابع اصیل نیامده، حتی در سفرنامه‌هایی که به زبان فارسی و غیرفارسی که در یکی دو قرن اخیر نگاشته شده از این مطلب خبری نیست و شاید پیدایش آن به ربع قرن نمی‌رسد، ولی مانند قبر عاتکه و بیت الاحزان در خارج بقیع، به سرعت منتشر شده و حتی به بعضی از کتاب‌ها راه یافته است و و تنها مدرک این موضوع، نوحه‌سرایی مداحان و نوحه‌خوانان در کنار قبر صفیه است. اما این که قبر ام البنین در کجاست؟ باید گفت: قبر همسران دیگر امیرمؤمنان(ع) و نیز قبور فرزندان آن حضرت از ذکور و اناث در هر نقطه‌ای از بقیع باشد، قبر ام البنین هم در کنار آنها است؛ زیرا قبور بسیاری از اقوام و صحابه رسول خدا(ص) و فرزندان و همسران ائمه(ع) و رجال و شخصیت‌های بزرگ اسلامی که در طول تاریخ در بقیع دفن شده‌اند. بجز تعدادی قلیل مشخص نیست و قبر ام البنین هم یکی از آنها است. امیرالمؤمنین(ع) در طول زندگی‌اش و پس از حضرت زهرا(س) با ۹ بانو[۱۴]ازدواج کرده که مسلماً وفات بیشتر آنان در مدینه واقع شده و در بقیع دفن شده‌اند. قبور آنان در هر نقطه از بقیع قرار گرفته باشد قبر ام البنین هم در کنار آنها است[۱۵].[۱۶]

منابع

پانویس

  1. دینوری، المعارف، ص۸۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۹؛ جمهرة النسب، ج۱، ص۳۱.
  2. اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.
  3. الاصابه، ج۲، ص۲۵۸؛ عبدالامیر انصاری، ام‌البنین، ص۱۶.
  4. ابن عنبه، عمدة الطالب، ص۳۵۷؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۸.
  5. الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۴.
  6. جمهرة النسب، ج۱، ص۳۱.
  7. مقرم، قمر بنی‌هاشم، ص۱۶.
  8. مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص۳۰۴-۳۰۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۰.
  9. ابصارالعین، ص۶۴؛ مقاتل الطالبین، ص۸۵؛ اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.
  10. مقاتل الطالبین، ص۸۱ – ۸۲؛ مقرم، مقتل الحسین، ص۳۳۶ - ۳۴۰.
  11. ادب الطف، ص۷۱؛ سفینة البحار، ج۱، ص۵۱۰؛ منتهی الامال، ج۱، ص۲۸۰.
  12. مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص۳۰۶-۳۰۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۰.
  13. فصلنامه میقات، حج ۶۲، ص۳۸.
  14. این بانوان عبارتند از: امامه، خوصاء، خوله حنفیه، ام حبیب دختر ربیعه، ام البنین، لیلی بنت مسعود، اسماء بنت عمیس، أم سعید بنت عروة بن مسعود، ام شعیب مخزومیّه.
  15. تاریخ حرم ائمه بقیع، محمد صادق نجمی، ص۲۸۵.
  16. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۲۱.