دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== {{یادآوری پانویس}} {{پانویس}} +== پانویس == {{پانویس}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]== {{پرسشهای وابسته}} {{ستون-شروع|3}} * رده: +== {{منبعشناسی جامع}} * [[:رده:)) |
||
خط ۳۷۱: | خط ۳۷۱: | ||
==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبعشناسی جامع علم غیب معصوم]]== | ==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبعشناسی جامع علم غیب معصوم]]== | ||
{{ | {{منبعشناسی جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای علم غیب معصوم|کتابشناسی علم غیب معصوم]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای علم غیب معصوم|کتابشناسی علم غیب معصوم]]؛ | ||
* [[:رده:مقالهشناسی مقالههای علم غیب معصوم|مقالهشناسی علم غیب معصوم]]؛ | * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای علم غیب معصوم|مقالهشناسی علم غیب معصوم]]؛ |
نسخهٔ ۲۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۲۵
دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
دلیل حدیثی علم غیب امامان(ع) چیست؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «دلایل علم غیب معصوم چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسشهای مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- آیا احادیث وارد شده از معصومین (ع) علم غیب را برای ایشان اثبات میکنند؟
پاسخ جامع اجمالی
معناشناسی غیب و علم غیب
معنای لغوی
«غیب» در لغت به امری که از حس (باطنی و ظاهری) پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ این واژه در مقابلِ شهود (شهادت) است به معنای چیزی که با حواس قابل درک باشد[۱]. بنابراین معنای لغوی، اگر در کاربری عرفی عام - و نه اصطلاحی - «علم غیب» گفته شود، یعنی: «علم به هر چیزی که غایب از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که قرآن و حدیث و کتب مفسران و متکلمان آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «علم به غیب» نمی نامند.
معنای اصطلاحی
غیب در دایرهای خارج از عرف عام اهل لغت، اصطلاحی است که هم در قرآن کریم و حدیث معصومان از آن یاد شده و هم در آثار تفسیری و اعتقادی:
- اصطلاح قرآن و حدیث: واژه «غیب» در کاربریهای آیات قرآن کریم و روایات، دو استعمال دارد؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس) و دیگری: معنایی خاصتر از معنای لغوی است که تنها شامل اموری میشود که خدای متعال آگاهی از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از انبیاء، ملائکه و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است که اصطلاحاً به آنها، «امور مستأثر» میگویند[۲]. اما واژه «علم غیب» در استعمالات قرآنی برای علم به هر غیبی اطلاق نشده است؛ بلکه به یکی از دو معنای ذیل آمده؛ کاربری اول: به علم ذاتی و استقلالی به امور غیبی؛ یعنی: علمی که از کسی گرفته نشده (علم غیر مستفاد)[۳]، و کاربری دوم: به خصوص علوم مختص به خدای تبارک و تعالی که در تعبیر روایات، علم مستأثر نامیده شدند[۴]. در این اصطلاح، علم به غیب فقط به علوم اختصاصی خداوند متعال (علم مکنون و مستأثر) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق میشود و به علم دیگران اگرچه به تعلیم الهی یا اعطای او باشد غیب گفته نمیشود[۵].
- اصطلاح مفسران و متکلمان: واژه «غیب» در آثار تفسیری و اعتقادی نیز به دو گونه استعمال شده است؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس)[۶]. این معنا هم شامل غیب مطلق و غیب نسبی میشود و هم شامل غیب به معنای «امور مستأثر» و امور غیر آن. و دیگری: معنای خاص که تنها به اموری اشاره دارد که دانستن آنها فقط در اختیار خدای تبارک و تعالی است (امور مستأثر). اما واژه «علم غیب» در استعمالات مفسران و متکلمان به همان دو معنایی که در اصطلاح قرآنی گذشت استفاده شده است. بنابر این، علم غیب در کاربری اول خود گاهی به کیفیت خاصی از دانش اطلاق میشود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد (یعنی مستفاد نباشد)[۷] و در کاربری دوم خود گاهی به خصوص علوم خاص الهی اطلاق شده است. لذا در این اصطلاح (چه در کاربری اول و چه در کاربری دوم) نیز، علم به غیب، مختص ذات خداوند است و به علم غیر خدا - هرچند ویژه باشد - به صورت مطلق «علم غیب» گفته نمیشود[۸]؛ بلکه به طور شایع، از لفظ «اطلاع بر مغیبات»[۹] یا «اِخبار از غیب»[۱۰] استفاده کردهاند. البته این بدان معنا نیست که مفسران یا متکلمان علم غیب را در معنای لغوی استفاده نکردهاند[۱۱] و بیشک، در این کاربری لغوی، دقت علمی رعایت نشده و باعث ایجاد شبهه نیز گشته است[۱۲].
ادله حدیثی آگاهی امامان از امور غیبی(ع)
ادله روایی مفسر آیات قرآنی
برخی از آیات قرآنی به همراه تفسیر روایی آنها، دلالت بر آگاهی امامان دوازدهگانه از امور غیبی دارند، مانند آیات ذیل:
- آیه ۴۳ سوره رعد؛ ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۱۳]: خدای متعال در این آیه، به پیامبر خود دستور میدهد بگوید که خدا و کسی که دانش کتاب نزد اوست برای گواهیدادن میان پیامبر و امت کافی است. در تفسیر و شأن نزول این آیه، مفسّران شیعه و سنی، نظرات متفاوتی دادهاند؛ مثلاً: برخی گفتهاند «کتاب» یعنی لوح محفوظ و «عالِم به کتاب» در آیه «خدا»[۱۴]، یا «جبرئیل» است[۱۵]، که هر دو تفسیر با مشکلات جدی روبهرو هستند[۱۶]، لکن اهل بیت(ع)، امام علی و امامان دوازدهگانه(ع) را به عنوان مصداق ﴿مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ معرفی کردهاند[۱۷]. حال مراد از «کتاب» چیست؟ مهمترین احتمالاتی که مفسّران شیعه و سنی دادهاند اینکه: «قرآن کریم»[۱۸] باشد یا «لوح محفوظ» و به عبارتی «کتاب مبین»؛ زیرا کتاب مبین در اکثر تفاسیر مسلمین، به «لوح محفوظ» تفسیر شده است[۱۹]. حال مراد از کتاب در تعبیر ﴿عِلْمُ الْكِتَابِ﴾، چه قرآن باشد و چه لوح محفوظ، دلالت آن بر آگاهی از امور غیبی، تام و کافی است؛ زیرا آیات الهی، از سویی، قرآن را مشتمل بر همه چیز معرفی کرده است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾[۲۰]. و از سوی دیگری «کتاب مبين» را حاوی علم همه ذرات هستی شناخته است: ﴿وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۲۱]. بنابر این، کسی که «علمالکتاب» دارد، حداقل او آگاه از ظاهر و باطن قرآن است و چنین علمی مانند آگاهی دیگران از قرآن، با تعلیم و اکتساب به دست نیامده، بلکه موهبتی از جانب خداوند متعال است و بر این اساس، این علم شامل «آگاهی بر امور غیبی» نیز هست[۲۲].
- آیات ۲۶ و ۲۷ سوره جن؛ ﴿عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۲۳]: این دو آیه که بر علم غیب گسترده خداوند دلالت دارند، بیان میکنند که افراد مورد رضای خداوند که پیامبر(ص) و نیز معصومین(ع) در زمره آنها هستند، به اذن خداوند بر بخشی از علم غیب آگاهی پیدا میکنند[۲۴] که از آن به علم لدنی یا ویژه تعبیر میشود. هرچند این آیه امکان آگاهی از غیب را برای رسولان برگزیده الهی ثابت مینماید اما به واسطه برخی روایات مثل روایاتی که امامان معصوم(ع) را وارثان علم نبی(ع) میدانند، میتوان ائمه(ع) را نیز مصداق این آیه برشمرد. راوی میگوید: امام رضا(ع) به من فرمود: «اگر به تو خبر دهم در این روزها، یکی از بستگان تو کشته خواهد شد، آیا گفته مرا تصدیق میکنی؟» عرض کردم: خیر، زیرا جز خداوند متعال کسی علم غیب نمیداند. امام رضا(ع) آیه ﴿عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۲۵] را تلاوت نمود و بعد فرمود: «رسول خدا(ص) مورد رضا و پسند خداست، و ما وارثان همین رسولی هستیم که خداوند او را بر غیب خود که میخواهد آگاه نموده و آن حضرت علم به وقایع گذشته و بعد روز قیامت را به ما آموخته است»[۲۶].[۲۷]
- آیات ۷۷ تا ۷۹ سوره واقعه؛ ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾[۲۸]: کتاب مکنون در اقوال اکثر مفسران، همان لوح محفوظ است[۲۹] که در آنجا علم غیب قرار دارد و مطهرون و پاکانی که صلاحیت درک لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که قرآن مجید درباره آنها فرموده: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۳۰]. طبق روایات شیعه و اهل سنت[۳۱]، آنها همان اهل بیت پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و فرزندان ایشان هستند.
ادله روایی عمده
روایات دلالت کننده بر آگاهی امامان اهل بیت از امور غیبی بسیارند؛ از جمله موارد ذیل اند:
- حدیث منزلت: رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنّه لانَبیّ بَعدی»؛ «تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود»[۳۲]. رسول خدا بر اساس این حدیث، تمام مقامات و منازلی را که برای خودشان ثابت بوده برای امیرمؤمنان(ع) نیز ثابت میدانند؛ به جز نبوت. با توجه به آنکه بر اساس دستهای از آیات، پیامبر اکرم(ص) از طریق وحی به منبع غیب مرتبط و متصل بوده است، طبق نص حدیث منزلت، این صفت (آگاهی از غیب) نیز برای امیرالمؤمنین نیز ثابت است و از طرفی دیگر احادیثی وجود دارد که بر اشتراک دیگر امامان اهل بیت(ع) با آن حضرت در علم دلالت دارند؛ به عنوان مثال: «لَيْسَ شَيْءٌ يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ إِلاَّ بُدِئَ بِرَسُولِ اَللَّهِ ثُمَّ بِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ بِمَنْ بَعْدَهُ»؛ «هیچچیزی از نزد خدای سبحان خارج نشده الا اینکه برای رسول خدا(ص) روشنشده و همینطور برای امیرالمؤمنین(ع) بعد به دیگر ائمه(ع)»[۳۳]. بنابر این، آگاهی امامان دوازده گانه از غیب نیز ثابت میگردد.
- روایات مشهور به الف باب: در این روایات با اشاره به دعوت پیامبر(ص) از امیرالمؤمنین(ع)، به انتقال دانشی از پیامبر به امیرالمؤمنین(ع) در ساعات پایانی عمر حضرت اشاره شده و از تعلیم هزار باب علم که از هر یک هزار باب دانش باز میشود بحث شده است که از طریق نجوای رسول خدا(ص) در گوش امیرالمؤمنین(ع) محقق شده است. امام صادق(ع) میفرماید: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي مَرَضِهِ اَلَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ: اُدْعُوا لِي خَلِيلِي، فَأَرْسَلَتَا إِلَى أَبَوَيْهِمَا، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَعْرَضَ عَنْهُمَا، ثُمَّ قَالَ: اُدْعُوا لِي خَلِيلِي. فَأُرْسِلَ إِلَى عَلِيٍّ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ أَكَبَّ عَلَيْهِ يُحَدِّثُهُ، فَلَمَّا خَرَجَ لَقِيَاهُ، فَقَالاَ لَهُ: مَا حَدَّثَكَ خَلِيلُكَ؟ فَقَالَ: حَدَّثَنِي أَلْفَ بَابٍ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ»[۳۴].[۳۵] و اگر علم امام علی(ع) ثابت شود، توسط احادیث دیگری اشتراک علم او با سایر امامان از اهل بیت(ع) نیز ثابت میگردد؛ مانند: «نَحْنُ فِي اَلْعِلْمِ وَ اَلشَّجَاعَةِ سَوَاءٌ»؛ «ما (اهل بیت) در علم و شجاعت یکسان هستیم»[۳۶].
- روايات وراثت علم پیامبر(ص): در دستهای از روایات، امامان اهل بیت(ع) به عنوان وارثان نبی معرفی شدهاند؛ به عنوان مثال: از امام رضا(ع) نقل است که فرمود: «فَإِنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ أَمِينَ اَللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ اَلْبَلاَيَا وَ اَلْمَنَايَا وَ أَنْسَابُ اَلْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ اَلْإِسْلاَمِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ اَلرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ اَلْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ اَلنِّفَاقِ»؛ «همانا محمد(ص) امین خدا در میان خلق او بود، و چون رحلت فرمود ما اهل بیت وارثان او شدیم، بنابر این، ما امنای خدا در زمین هستیم، علم بلایا و منایا و نسبهای عرب و زادگاه اسلام نزد ماست، ما هر فردی را که میبینیم میفهمیم آیا به راستی مؤمن است یا منافق»[۳۷].[۳۸]
احادیث متفرقه
روایات با عناوین مختلفی در مورد آگاهی امامان از امور غیبی بیان شده است؛ از جمله این احادیث موارد ذیلاند:
- ائمه(ع) معدن علم خداوند، جایگاه امانتهای رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان هستند، رسول اکرم(ص) فرمودند: «همانا ما اهل بیت خانواده رحمت، درخت نبوت، محل رسالت الهی، جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم»[۳۹].[۴۰]
- امامان(ع) به تمامی علوم پنهانی و غیب که پیامبران و فرشتگان میدانند، آگاه هستند، امام باقر(ع) فرمودند: «هر علمی که خدای متعال به فرشتگان و پیامبران آموخته است؛ ما نیز آن را میدانیم»[۴۱].[۴۲]
- امامان(ع)، زمان فرا رسیدن مرگ خود و دیگران و رویدادهای ناخوشایند ـ علم منایا و بلایا ـ را میدانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند، امام رضا(ع) فرمودند: «محمد(ص) امین خدا در میان خلقش بود، هنگامی که قبض روح شد ما اهل بیت وارث او شدیم. پس ما امینان خدا در زمینش هستیم، در نزد ما علوم بلایا و اخبار مردم است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»[۴۳].[۴۴]
- ائمه(ع) به آنچه بوده و در گذشته اتفاق افتاده و آنچه خواهد بود و در آینده اتفاق میافتد تا روز قیامت، «عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة» و به علوم آسمانها و زمین و آنچه در آنها وجود دارد و به آنچه در بهشت و جهنم است، آگاهی دارند، در حدیثی آمده است: امام رضا(ع) در سفری که به بصره تشریف برده بودند معجزاتی از حضرت دیده شد؛ از جمله آنکه ایشان با زبانها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، حضرت به «عمرو بن هذاب» فرمودند: «اگر به تو خبر دهم، چند روز دیگر خون یکی از خویشان خود را خواهی ریخت، تصدیق میکنی؟» عرض کرد: خیر، تصدیق نمیکنم؛ زیرا غیب را غیر از خداوند دیگری نمیداند. امام رضا(ع) فرمودند: «مگر نمیدانی خداوند فرموده است: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾، بنابر آیۀ شریفه، رسول الله(ص) پسندیدۀ خداوند است برای دانستن غیب، ما هم وارث پیامبر(ص) هستیم؛ لذا آنچه را واقع شده است و آنچه را تا روز قیامت واقع خواهد شد میدانیم»...[۴۵].[۴۶]
- ائمه اطهار(ع)، وارثان علم آدم و علوم جمیع انبیاء هستند، امام صادق(ع) فرمودند: «حضرت داود(ع)، علم پیامبران پیش از خود را به ارث برد و حضرت سلیمان(ع) از داود ارث برد و پیامبر گرامی اسلام(ص)، علوم سلیمان را به ارث برد و ما اهل بیت، وارث علوم پیامبر گرامی اسلام(ص) هستیم»[۴۷].[۴۸]
- امامان(ع)، ترجمان وحی و نگهبانان و خزینهداران علم خدا در آسمان و زمین هستند، امام باقر(ع) فرمودند: «به خدا سوگند ما در زمین و آسمان خزینهدار خدا هستیم، لکن نه بر طلا و نقره بلکه بر علم خدا؛ سدیر میگوید به امام باقر(ع) عرض کردم: شما چه هستید؟ فرمود: ما خزینهدار علم خدا و مفسر وحی خدا و حجت بر کسانی که زیر آسمان و روی زمین زندگی میکنند هستیم»[۴۹].[۵۰]
- خداوند به امامان(ع)، باطن چشمههای علم و ملکوت آسمانها و زمین را نشان میدهد، چنانکه حضرت ابراهیم، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد، امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند به امامان از لطف و احسان، باطن چشمههای علم را ظاهر کرده، امام است که منتجب و پسندیدۀ حق است، حکمت و علم غیب به امام بخشیده شده و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار»[۵۱].[۵۲]
- به امامان(ع)، علم الکتاب و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است، امام صادق(ع) با اشاره به آیۀ ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ... وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ﴾ فرمودند: «ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم»[۵۳].[۵۴]
- خداوند امامان(ع) را حجت بر خلق قرار داده؛ لذا هیچ چیز بر آنان پوشیده و مخفی نیست، امام صادق(ع) به یکی از اصحابش فرمودند: «آیا تو فکر میکنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟»[۵۵].[۵۶]
- علم غیب داشتن امامان(ع): شخصی از امام کاظم(ع) پرسید، آیا شما از غیب مطلعید؟ حضرت فرمود: امام باقر(ع) فرمودند: "آنگاه که علم بر ما افاضه شود، آن را میدانیم و هر گاه علم بر ما قبض شود، آن را نمیدانیم و خداوند سرّ خود را به جبرئیل داد و جبرئیل بـه حضرت محمد(ص) و آن حضرت به هرکس که بخواهد، آن را عطا میکند»[۵۷].[۵۸]
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله سلطان الواعظین؛ |
---|
سلطان الواعظین در کتاب «شبهای پیشاور» در این باره گفته است:
|
۱. آیتالله نمازی شاهرودی؛ |
---|
|
۲. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
|
۳. آیتالله سبحانی؛ |
---|
|
۴. آیتالله امینی؛ |
---|
|
۵. آیتالله شریعتمدار جزایری؛ |
---|
آیتالله شریعتمدار جزایری در مقاله «امام حسین و علم به شهادت» در این باره گفته است:
|
۶. آیتالله مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین مروی؛ |
---|
آیتالله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در اینباره گفتهاند:
|
۷. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛ |
---|
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در اینباره گفته است:
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین مختاری مازندرانی؛ |
---|
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اسدالله کرد فیروزجایی در مقاله «علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی» در اینباره گفتهاند:
|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید حبیب بخاراییزاده در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در اینباره گفته است:
|
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ |
---|
|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛ |
---|
|
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی دیاری بیدگلی، آقای حسین قاسمی و خانم عصمت نیری در مقاله «بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی» در اینباره گفتهاند:
|
۱۶. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛ |
---|
|
۱۷. آقای دکتر محمدی فام (پژوهشگر دانشگاه ادیان و مذاهب قم)؛ |
---|
|
۱۸. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛ |
---|
آقای دکتر معارف و دیگر نویسندگان مقاله «نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن» در اینباره گفتهاند:
|
۱۹. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
|
۲۰. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
۲۱. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
|
۲۲. خانم اصلانی منفرد (پژوهشگر دانشگاه آزاد اسلامی)؛ |
---|
خانم فاطمه اصلانی منفرد در مقاله «آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟» در اینباره گفته است:
|
۲۳. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ |
---|
|
۲۴.پژوهشگران وبگاه تبیان؛ |
---|
پژوهشگران پژوهشگران وبگاه تبیان، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۲۵.پژوهشگران آنتی شبهه. |
---|
پژوهشگران پژوهشگران آنتی شبهه، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
پرسشهای مصداقی
پرسشهای وابسته
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- با وجود آیاتی که علم غیب غیر خدا را نفی میکنند چگونه این علم اثبات میشود؟ (پرسش)
- آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- چگونه آیات نافی علم غیب از غیر خدا با آیات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
- آیاتی که مخالفان علم غیب پیامبر خاتم به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)
- نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ج۴، ص ۴۵۴؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۰۶؛ جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۰۳؛ ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۲۴؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ج۳، ص۵۶؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، «المفردات»، ص ۶۱۶؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱، ص ۶۵۴؛ طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ در روایتی امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ و علمی که فرشتگان او از آن آگاهی دارند قطعا مورد آگاهی محمد(ص) و آل محمد(ع) است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند: «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (سوره لقمان، آیه۳۴). وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ يَعْلَمُهُ الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»»؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.
- ↑ به عنوان مثال، امام علی(ع) در جواب کسی که پرسید: «آیا به تو علم غیب داده شده است؟» فرمود: «ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است»: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
- ↑ روایت «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ..»» در بالا اشاره شده.
- ↑ به عنوان مثال: سدیر - از یاران نزدیک امام صادق(ع) - نقل میکند من، ابوبصیر، یحیی بزّار و داود بن کثیر در مجلسی بودیم که حضرت با حالت غضبناک وارد شد و فرمود: «تعجب از اقوامی که گمان میکنند ما علم غیب میدانیم، در حالی که من قصد تنبیه کنیزم را داشتم و او فرار کرد و من نمیدانم در کدامیک از اتاقهاست...»: «یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ اَلْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ اَلدَّارِ هِیَ ...»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷. همچنین: ابن مغیره میگوید: من به اتفاق یحیی بن عبدالله بن حسین خدمت حضرت ابو الحسن(ع) بودیم، یحیی عرض کرد: فدایت شوم! مردم گمان میکنند شما علم به غیب دارید، امام فرمود: سبحان اللَّه! ای یحیی! دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمیدانیم و هرآنچه نقل میکنیم از رسول خداست»: «عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ(ع)أَنَا وَ یَحْیَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ فَقَالَ یَحْیَی جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ تَعْلَمُ الْغَیْبَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ضَعْ یَدَکَ عَلَی رَأْسِی فَوَ اللَّهِ مَا بَقِیَتْ فِی جَسَدِی شَعْرَةٌ وَ لَا فِی رَأْسِی إِلَّا قَامَتْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هِیَ إِلَّا رِوَایَةٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۳.
- ↑ به عنوان مثال: شیخ طوسی (م۴۶۰ق) گفته است: «ما غاب عن الحواس. طوسی، محمد بن حسن، التبيان، ص۶، ص۲۲۵. و راغب اصفهانی (م۵۰۲ق) گفته است: «استُعمل في كلّ غائب عن الحاسّة... ما لا يقع تحت الحواس و لا تقتضيه بداهة العقول وإنّما يعلم بخبر الأنبياء عليهم السلام». راغب اصفهانی، حسين بن محمد، المفردات فى غريب القرآن، ص۶۱۶. ابن عربی (م۵۴۲ق) نیز گفته است: «وحقيقته ما غاب عن الحواس». ابن عربی، محمد بن عبدالله، احكام القرآن، ج۱، ص۱۵.
- ↑ قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: «وفرق بين علم الغيب الذي لا يعلمه إلا الله تعالى وبين ما ادعيناه؛ فإن المراد بعلم الغيب هو العلم الذي لا يكون مستفاداً من سبب يفيده، وذلك إنما يصدق على الله تعالى؛ إذ كل ما علم من عداه تعالى فهو مستفاد من جوده؛ إما بواسطة، أو بغير واسطة؛ فلا يكون علم غيب» شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
- ↑ شیخ مفید (م۴۱۳ق) در همین راستا گفته است: «فأما إطلاق القول عليهم بأنهم يعلمون الغيب فهو منكر بين الفساد؛ لأن الوصف بذلك إنما يستحقه من علم الأشياء بنفسه لا بعلم مستفاد، وهذا لا يكون إلا الله عز وجل» مفید، محمد بن محمد، أوائل المقالات، ص۶۷. همچنین قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: «فلا يصح لغير الله تعالى أن يقال أنه يعلم الغيب ... وبالجملة: لا يجوز أن يقال لأحد فلان يعلم الغيب؛ نعم الإخبار بالغيب بتعليم الله تعالى جايز» شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
- ↑ به عنوان مثال: ابن میثم بحرانی (م۶۹۹ق) گفته است: «الفصل الثاني: في بيان اطلاعه عليه السلام على المغيبات، وتمكنه من خوارق العادات، وفيه بحثان: البحث الأول: في اطلاعه على الأمور الغيبية». بحرانی، ابن میثم، شرح مئة كلمة لأمير المؤمنين، ص٢٣٧. همچنین: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: «والأئمة صلوات الله عليهم أجمعين؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أطلعهم على غيبه بما ينزل في ليلة القدر ..». بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۷۵.
- ↑ به عنوان مثال: شیخ مفید، سید مرتضی، طبرسی، محقق حلی و تعداد عدیدی از مفسران و متکلمان شیعه از همین تعبیر استفاده کردهاند. ر.ک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج٢، ص۱۹۴؛ علم الهدی، سید مرتضی، رسائل المرتضى، ج۱، ص۴۱۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۳۵-۳۴۶؛ حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷-۲۴۴.
- ↑ به عنوان مثال: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: «والأئمة صلوات الله عليهم؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أفادهم علوماً زائدةً على علم الحلال والحرام، والعلوم والزائدة سائر العلوم، فلا ريب أن من سائر العلوم الزائدة، العلوم بالغيب». بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۶۷. همچنین شیخ محمد حسن مظفر (م۱۳۷۶ق) گفته است: «ويشهد لعلمه (أي: الإمام علي) بالغيب: إيصاؤه بدفنه خفية». مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۶، ص۳۶۹-۳۷۰.
- ↑ ر.ک: جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۵-۵۷؛ مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص ۸؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۱۲۶الی ۱۲۹.
- ↑ «بگو: میان من و شما، خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ ر.ک: فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۵۵؛ بغدادی، علاءالدین، تفسیر الخازن، ج۳، ص۲۶.
- ↑ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۳۳۶؛ سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، ج۴، ص۶۹.
- ↑ مشکل تفسیر اول این اگر «من عنده علم الکتاب» خدا باشد که خدا هم معطوف هم معطوفعلیه خواهد بود؛ مثل اینکه بگویید: من پدرم و پدرم را دیدم و منظور شما یک نفر باشد! زیرا اسم خدا در آیه قبلاً ذکر شده بود، و مشکل تفسیر دوم اینکه وقتی مشرکین نه جبرئیل را میدیدند و نه او را قبول داشتند، چگونه شهادتش در جریان مربوط به این آیه، فایدهای خواهد داشت؟ ر.ک: سید محمد حسین طهرانی، امامشناسی، ج۴، ص۱۰۰.
- ↑ به عنوان نمونه: از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: «عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾؟ قَالَ: إِيَّانَا عَنَى، وَعَلِيٌّ أَوَّلُنَا وَأَفْضَلُنَا وَخَيْرُنَا بَعْدَ اَلنَّبِيِّ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ»؛ «از برید بن معاویه نقل است که گفت: از امام باقر(ع) در باره آیه پرسیدم و او گفت: ما را اراده کرده است و علی نخستین ما و بهترین و برترین ما پس از پیامبر است»".
- ↑ ر.ک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۵۳۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۲۳۶؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۷، ص۱۶۵.
- ↑ ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۷، ص۱۳۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۳؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل، ج۲، ص۱۶۵؛ کاشانی، فتح الله، زبدة التفاسیر، ج۲، ص۴۰۴؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۲، ص۱۲۶؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، کنز الدقائق، ج۴، ص۳۴۲؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۴، ص۱۶۳؛ شبر، سید عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۵۶؛ گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة، ج۲، ص۱۳۴؛ سیوطی، جلال الدین، تفسیر الجلالین، ج۱، ص۱۳۷؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۷۲؛ طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان، ج۵، ص۹۲.
- ↑ «و بر تو کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج٢۵، ص١۵۲؛ ربانی گلپایگانی، علی؛ زمانیان، مسلم، حقیقت علم الکتاب و آگاهی ائمه از آن، فصلنامه کلام اسلامی، ش۱۰۶، ص۶۹-۸۶؛ تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ج ۲، ص ۱۳۷؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، ش ۸۸؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۹۹.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «بررسیهای اسلامی»، ج ۱، ص۱۹۵؛ حسینی، سید جعفر، «آشنایی با نهجالبلاغه امام علی»، ص۶۰ـ۶۲.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷
- ↑ «وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِکَ الرَّسُولِ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة»؛ مجلسی، محمد باقر، «بحار الأنوار»، ج۴۹، ص ۷۵.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «در محضر علامه طباطبایی»، ص ۱۹۵.
- ↑ «که این قرآنی ارجمند است، در نوشتهای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست». سوره واقعه، آیه ۷۷ ـ ۷۹.
- ↑ ر.ک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۴۶۹؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۹، ص۵۱۰؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۵، ص۱۲۹؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل، ج۵، ص۱۸۳، رازی، فخرالدین محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۴۳۱، بغدادی، علاء الدین، تفسیر الخازن، ج۴، ص۲۴۱، بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل، ج۵، ص۱۹، آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۴، ص۱۵۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان (ترجمه فارسی)، ج۱۹، ص۲۳۷.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ زمخشری، محمود، «کشاف»، ج۱، ص۳۶۹؛ ذیل آیه مباهله، محمد بن عیسی بن سوره، «الجامع الصحیح»، ج۵، ص۶۶۳؛ حاکم نیشابوری، ابیعبدالله، «المستدرک علی الصحیحین»، ج۳، ص ۱۴۶ـ ۱۴۸؛ سیوطی، عبدالرحمن جلالالدین، «الدرالمنثور»، ج۶، ص ۶۰۵ ـ ۶۰۶.
- ↑ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۶.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ج۱، ص۲۶۷.
- ↑ رسول خدا(ص) در مرض وفات خود فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد، آن دو زن (حفصه و عايشه) به دنبال پدران خود فرستادند، چون نظر رسول خدا(ص) بر آنها افتاد، رو گردانيد و فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد. پس به دنبال على فرستادند، چون چشمانشان به على(ع) افتاد، به او متوجه شد و با او گفتگو کرد. زمانی که على بيرون آمد، آن دو نفر (ابو بكر و عمر) را ملاقات كرد، به او گفتند: دوستت به تو چه حديث كرد؟ فرمود: هزار باب به من حديث كرد كه هر بابى کلید هزار باب است؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۹۶؛ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۳۴۵.
- ↑ ر.ک: سلطان الواعظین، پاسخ به شبهات در شبهای پیشاور، ص۲۱۲ـ ۲۱۳؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱؛ شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص۱۶۸؛ شاکر، محمد تقی، بهرامی، علیرضا، واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش، مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث، ش ۱۲، ص۱۳۵.
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۸۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۳؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۰۵ و ۱۰۴.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، در محضر علامه طباطبایی، ص۱۹۵؛ شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص۱۶۸.
- ↑ «إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ أَهْلُ بَیْتِ الرَّحْمَةِ وَ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۶.
- ↑ ر.ک. بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱؛ پارسانسب، گل افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۹؛ غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷.
- ↑ «فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج١، ص٢۵۶.
- ↑ ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱.
- ↑ «فَإِنَّ مُحَمَّداً صکَانَ أَمِینَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ کُنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ..»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۶۷.
- ↑ ر.ک. بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱.
- ↑ «ثُمَّ نَظَرَ الرِّضَا(ع)إِلَی ابْنِ هَذَّابٍ فَقَالَ إِنْ أَنَا أَخْبَرْتُکَ أَنَّکَ سَتُبْتَلَی فِی هَذِهِ الْأَیَّامِ بِدَمِ ذِی رَحِمٍ لَکَ أَ کُنْتَ مُصَدِّقاً لِی قَالَ لَا فَإِنَّ الْغَیْبَ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی قَالَ(ع)أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضَی وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِکَ الرَّسُولِ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّ الَّذِی أَخْبَرْتُکَ بِهِ یَا ابْنَ هَذَّابٍ لَکَائِنٌ إِلَی خَمْسَةِ أَیَّامٍ فَإِنْ لَمْ یَصِحَّ مَا قُلْتُ لَکَ فِی هَذِهِ الْمُدَّةِ فَإِنِّی کَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ إِنْ صَحَّ فَتَعْلَمُ أَنَّکَ الرَّادُّ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ»؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۴۳.
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۳۴؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، ش ۳، ص۵۵.
- ↑ «إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الانْبِیَاءِ وَ إِنَّ سُلَیْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً(ص) وَرِثَ سُلَیْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً((ص)»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ج١، ص٢٢۵.
- ↑ ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
- ↑ «وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَی ذَهَبٍ وَ لَا عَلَی فِضَّةٍ إِلَّا عَلَی عِلْمِهِ؛ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْیِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَی مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۹۲.
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
- ↑ «إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدی مِن أهلِ بَیتِ نَبِیِّنا عَن دینِهِ، و أبلَجَ بِهِم عَن سَبیلِ مِنهاجِهِ، و فَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ یَنابیعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ(ص) واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إیمانِهِ، و عَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲.
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۳۴؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
- ↑ «نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۱۳.
- ↑ ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
- ↑ «اَتَری مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِهِ یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۱۳۲.
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص۲۳۷؛ دیاری بیدگلی، محمد تقی، قاسمی، حسین، نیری، عصمت، بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی.
- ↑ «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) یُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ یُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ قَالَ سِرُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَسَرَّهُ إِلَی جَبْرَئِیلَ(ع) وَ أَسَرَّهُ جَبْرَئِیلُ إِلَی مُحَمَّدٍ(ص) وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إِلَی مَنْ شَاءَ اللَّهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، ص۲۰.
- ↑ المستدرک، ج ۳، ۱۲۷؛ الموضوعات، ج ۱، ص ۳۵۱؛ الکامل، ج ۳، ص ۴۱۲؛ شبهای پیشاور، ص ۹۲۱؛ "أَنَا مَدِینَه الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیأْتِ الْبَاب".
- ↑ مناقب خوارزمی، مناقب ابن مغازلی، تاریخ ابن عساکر، ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص ۲۱۹؛ شبهای پیشاور، ص ۹۲۱؛ "هَذَا أَمِیرُ الْبَرَرَةِ، وَ قَاتِلُ الْفَجَرَةِ، مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ، مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ. فَمَدّ بِهَا صَوْتَهُ: أَنَا مَدِینَةُ الْحِکمَةِ، وَ عَلِی بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْحِکمَةَ فَلْیأْتِ الْبَاب".
- ↑ نهج الایمان، ص ۳۴۲؛ شبهای پیشاور، ص ۹۲۰؛ "أَنَا دَارُ الْحِکمَةِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْحِکمَةِ فَلْیأْتِ الْبَاب".
- ↑ فتح الملک العلی، ص ۷۲؛ [[شبهای پیشاور (کتاب)|شبهای پیشاور، ص ۹۲۳؛ "إِنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ مَا مِنْهَا إِلَّا وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلِمَ الظَّاهِرَ وَ الْبَاطِن".
- ↑ ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص ۲۳۱؛ شرح الاخبار، ج ۲، ص ۳۰۸؛ شبهای پیشاور، ص ۹۲۴.
- ↑ ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص۲۴۵؛ شبهای پیشاور، ص۹۲۴؛ "لَمَّا صِرْتُ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي كَلَّمَنِي وَ نَاجَانِي فَمَا عَلِمْتُ شَيْئاً إِلَّا عَلِمْتُهُ عَلِيّاً (ع) فَهُوَ بَابُ مَدِينَةِ عِلْمِي".
- ↑ شرح الاخبار، ج ۲، ص۳۰۸؛ شبهای پیشاور، ص۹۲۷؛ "قَدْ عَلَّمَنِي رَسُولُ اللَّهِ أَلْفَ بَابٍ كُلُّ بَابٍ يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ".
- ↑ کشف الیقین، ص۵۶؛ ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص۲۲۴؛ شبهای پیشاور، ص۹۲۷؛ "سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّ بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْماً جَمّاً".
- ↑ اسد الغابة، ج۴، باب علی.
- ↑ پاسخ به شبهات در شبهای پیشاور، ص۲۱۲ و ۲۱۳.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سروه جن: ۲۶.
- ↑ علم غیب، ص۳۴.
- ↑ خداوند به امامان از لطف و احسان باطن چشمههای علم را ظاهر کرده امام است که منتجب و پسندیده حق است حکمت و علم غیب به امام بخشیده شده؛ و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار؛ کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲
- ↑ علم غیب، ص۳۴.
- ↑ آنچه بوده و آنچه تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد را به من تعلیم کرد!؛ مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۶
- ↑ به خدا سوگند من از همه مردم آگاه ترم به هر فتنهای که از امروز تا قیامت واقع میشود»!؛ مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۸.
- ↑ او به ما خبر داد از آنچه واقع شده و واقع خواهد شد، و آگاهترین ما کسی بود که حفظ او از همه بیشتر بود؛ صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۲۲۱۷، باب: «اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعة» از کتاب الفتن، از این حدیث معلوم میشود یک روز تمام از طلوع فجر تا غروب آفتاب مشغول بیان اخبار غیب برای اصحابش بود.
- ↑ الغدیر، جلد ۵، صفحه ۵۹ تا ۶۲ (باتلخیص) و حدیث اخیر در تاریخ بغداد، جلد ۲، صفحه ۴۹ آمده است.
- ↑ آیا تو فکر میکنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟.
- ↑ خداوند حکیمتر، کریمتر، والاتر و آگاهتر از این است که حجتی (برای بندگان ) خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد؛بحارالانوار، جلد ۲۶، صفحه ۱۳۷ تا ۱۵۴.
- ↑ پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۷.
- ↑ حضرت داود(ع)، علم پیامبران پیش از خود را به ارث برد و حضرت سلیمان(ع) از داود ارث برد و پیامبر گرامی اسلام، علوم سلیمان را به ارث برد و ما اهل بیت، وارث علوم پیامبر گرامی اسلام هستیم؛ کافی، ج١، ص ٢٢٥؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٩.
- ↑ علمی که با حضرت آدم(ع) به زمین آمده از زمین به بالا برده نشد و کسانی آن را به ارث بردند، علی(ع) عالم این امت بود که علم آدم(ع) نزد او بود و هیچ عالمی از ما نمیمیرد مگر آن که از اهل بیت(ع) خود جانشینی دارد که علم او را به ارث میبرد؛ کافی، ج١، ص ٢٢٢؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٨.
- ↑ هر علمی که خدای متعال به فرشتگان و پیامبران آموخته است؛ ما نیز آن را میدانیم؛ کافی، ج١، ص ٢٥٦؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٨٦.
- ↑ به خدا سوگند هیچ علمی را خداوند به پیامبر گرامی اسلام نیاموخت مگر آن که آن حضرت، آن علم را به علی(ع) آموخت و علم علی(ع) پس از او به ارث به ما رسیده است؛ کافی، ج١، ص ٢٦٣؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٩٠.
- ↑ رسول گرامی(ص)، به علی(ع) فرمود: یا علی از نبوت نصیبی برای تو نیست اما در علم با من شریک هستی؛ کافی، ج١، ص ٢٦٣؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٩٠.
- ↑ رسول خدا(ص) علوم پیامبران را نزد ما به ودیعت گذارد و ما اهل بیت(ص) وارثان پیامبران اولی العزم هستیم؛کافی، ج١، ص ٢٢٤؛ مرآة العقول، ج١، ص ١٦٨.
- ↑ کافی، ج١، ص ٢٢٢.
- ↑ خداوند پیامبران اولوالعزم را با علم، برتری داد و علم و برتری آنان را ما به ارث بردهایم؛ بصائر الدرجات، ص ٢٢٨.
- ↑ ما اهل بیت(ع)، وارثان علوم پیامبران اولوالعزم هستیم؛ بصائر الدرجات، ص ١٢٠.
- ↑ همان کتاب، جزء دوم، باب بیست و یکم.
- ↑ آیا خدا نمی گوید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ او آگاه از غیب است و کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد مگر رسولی را که برگزیده است؟؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷ رسول خدا در پیشگاه او برگزیده است و ما وارثان این رسول هستیم که او را بر آنچه از غیب که خواسته، مطلع ساخته است.
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)، ١٩٠
- ↑ بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۷۴ - ۲۷۹.
- ↑ " الإمام عالم لا يجهل و داع لا ينكل معدن القدس و الطهارة و النسك و الزهادة و العلم و العبادة "؛ فیض کاشانی، وافی، ج ۲ ص ۴۸۴.
- ↑ "ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمة و الهمه العلم الهاما فلم یعی بعبده بجواب و لا تحیر فیه عن الصواب، فهو معصوم موید موفق مسدد قد امن من الخطاء و الزلل و العثار، یخصه الله بذلک لیکون حجة علی عباده و شاهده علی خلقه و ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم "؛ فیض کاشانی، وافی، ج ۲ ص ۴۸۵.
- ↑ "نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ اللَّه "؛ فیض کاشانی، وافی، ج ۲ ص ۵۰۴.
- ↑ "وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَى ذَهَبٍ وَ لَا عَلَى فِضَّةٍ إِلَّا عَلَى عِلْمِهِ"؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.
- ↑ " قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ"؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.
- ↑ ابراهیم امینی، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶.
- ↑ مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱.
- ↑ « أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَيْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ (ع) فَنَحْنُ نَعْلَمُه»؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۵۶.
- ↑ « قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ قَالَ سِرُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَسَرَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ (ع) وَ أَسَرَّهُ جَبْرَئِيلُ إِلَى مُحَمَّدٍ (ص) وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إِلَى مَنْ شَاءَ اللَّهُ»؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، ص۲۰.
- ↑ بصائر الدرجات ج۱، ص۱۰.
- ↑ بصائر الدرجات ج۱، ص۴۹.
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.
- ↑ اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۴.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۶.
- ↑ نهج البلاغه خطبه ۳۹.
- ↑ بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.
- ↑ بصائر الدرجات، ج۳، ص۱۲۸.
- ↑ بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷
- ↑ برای اطلاع بیشتر، ر.ک: بصائرالدرجات فی مناقب آل محمد، محمد بن الحسن الصفار القمی (ابن الفروح)؛ کافی، ج۱، ص۲۶۰.
- ↑ ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴾ بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.
- ↑ المستدرک، الحاکم النیسابوری، ج۳، ص۱۵۰.
- ↑ تحفة الاحوذی، المبارکفوری، ج۸، ص۲۷۸؛ نظم دررالسمطین، الزرندی الحنفی، ص۱۰۸؛ احکام القرآن، الجصاص، ج۲، ص۱۸؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ « علي أعلم الناس باللّه»؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۲، ص۲۳ و ج۵، ص۱۲؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۷.
- ↑ «أَعلَمُ النَّاسِ بَعدِی عَلِیٌّ»؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۱.
- ↑ «اعلمکم بالسنة»؛ الکامل، عبدالله بن عدی، ج۷، ص۲۳۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.
- ↑ «عَلِيٌّ أَعْلَمُ النَّاسِ بِالسُّنَّة»؛ التاریخ الکبیر، البخاری، ج۲، ص۲۵۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.
- ↑ {عربی|اندازه=120%|«أَمَا إِنَّه أَعلَمُ مَن بَقِی بِالسُّنَّة»}}؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸؛ تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۳، ص۶۳۸.
- ↑ « أَعلَمُ أُمَّتِی مِن بَعدِی عَلِیُّ بنُ أَبِیطالِب»؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۷۰؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۸۲، ش۶۷؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی،ج۱، ص۲۱۶.
- ↑ « كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَسُئِلَ عَنْ عَلِيٍّ فَقَالَ: قُسِّمَتِ الْحِكْمَةُ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ فَأُعْطِيَ عَلِيٌ تِسْعَةَ أَجْزَاءٍ وَ أُعْطِيَ النَّاسُ جُزْءاً وَاحِداً»؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۳، ص۶۰؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۶۹؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج1، ص۱۳۵، ش۱۴۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ص۳۸۴.
- ↑ «أکان فی أصحاب محمد أحد أعلم من علی قال ما أعلم»؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله الطبری، ص۷۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱۰؛ اسد الغابة، ج۴، ص۲۲.
- ↑ «ولما قدم علی الکوفة قام خطیبا...ثم قال: سلونی قبل أن تفقدونی... فو الذی فلق البحر و برأ النسمة لا تسألونی عن شیء فیما بینکم و بین الساعة و لا عن فتنة تضل مائة أو تهدی مائة إلا أنبأتکم بناعقها و قائدها و سائقها إلی یوم القیامة»؛ تاریخ الیعقوبی، الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۳.
- ↑ « فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تَسْأَلُونَنِي تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتا»؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابیالحدید، ج۷، ص۴۴.
- ↑ « رَأَيْتُ عَلِيّاً (ع) صَعِدَ الْمِنْبَرَ بِالْكُوفَةِ وَ عَلَيْهِ مِدْرَعَةٌ كَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) مُتَقَلِّداً بِسَيْفِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) مُتَعَمِّماً بِعِمَامَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ فِي إِصْبَعِهِ خَاتَمُ رَسُولِ اللَّه(ص) فَقَعَدَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ كَشَفَ عَنْ بَطْنِهِ فَقَالَ سَلُونِي مِنْ قَبْلِ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّمَا بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْمٌ جَمٌّ هَذَا سَفَطُ الْعِلْمِ هَذَا لُعَابُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) هَذَا مَا زَقَّنِي رَسُولُ اللَّهِ (ص) زَقّاً مِنْ غَيْرِ وَحْيٍ أُوحِيَ إِلَيَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ لِيَ الْوِسَادَةُ فَجَلَسْتُ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ لِأَهْلِ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ لِأَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِمْ وَ لِأَهْلِ الزَّبُورِ بِزَبُورِهِمْ حَتَّى يُنْطِقَ اللَّهُ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ فَيَقُولَ صَدَقَ عَلِيٌّ قَدْ أَفْتَاكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيَ ﴿وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴾ »؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۹۱؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ «فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَسَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَه»؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد الجوینی، ج۱، ص۳۱۶.
- ↑ « علىّ اعلم الصحابة لأنّه كان في غاية الذّكاء و الحرص على التعلم»؛ المواقف، ج۳، ص۶۲۷.
- ↑ منابع علم امامان شیعه، ص ۳۴ - ۳۹.
- ↑ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ سوره انعام، آیه: ۵۹.
- ↑ سوره زخرف، آیه: ۳.
- ↑ سوره زخرف، آیه: ۴.
- ↑ « سُئِلَ عَلِيٌّ (ع) عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ (ص) فَقَالَ عَلِمَ النَّبِيُ عِلْمَ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ ثُمَ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ عِلْمَ النَّبِيِ (ص) وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة»؛ بصائر الدرجات، ص۱۲۷، ح۱.
- ↑ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.
- ↑ بصائر الدرجات، ص۱۲۹، ح۲؛ کافی، ج۴، ص۵۸۲، ح۱۱.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.
- ↑ امامت و رهبری، ص۷۸.
- ↑ «همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته.
- ↑ «پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.
- ↑ علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.
- ↑ «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.
- ↑ سید جواد حسینی، امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی.
- ↑ آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه: ۹.
- ↑ المسلک فی اصول الدین، ص۲۰۵.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد.؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱.
- ↑ اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
- ↑ نظریة الامامیة لدی الشیعه الاثنا عشریه، ص۴۶.
- ↑ اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
- ↑ الکافی، الاصول و اروضه، ج۵، ص۳۲۸ - ۳۲۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.
- ↑ امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۷۰
- ↑ محمد بن حسن صفار؛ مبصائر الدرجات؛ ج۱؛ ص ۱۳۲.
- ↑ علامه مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج۲۶، ص ۱۳۷.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه؛ ج۵، ص ۷۶؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۴۱.
- ↑ امینی، الغدیر: ج5؛ ص 92.
- ↑ بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی
- ↑ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۱۴.
- ↑ مجلسی بحار الانوار،ج۲۶، ص۱۰۵.
- ↑ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۰۶.
- ↑ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۵۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ کلینی، ج2، ص 127 - 129؛ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص ۱۶۰.
- ↑ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،ج۲۷، ص۱۸۱.
- ↑ گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۵۵.
- ↑ وبگاه حسینه مجازی روضه الشهداء
- ↑ گوشهای نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۹، ص ۳۶.
- ↑ گوشهای نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۴۲۳.
- ↑ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب الامام الابرار، ص۲۸۱.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات، ص۳۲۵؛ صدوق، الامالی، ص۴۲۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶ و ۱۲۷.
- ↑ ابن سلیمان کوفی، المناقب الامام أمیر علی بن ابی طالب، ج۲، ص۵۷۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
- ↑ مفید، الامالی، ص۲۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱ و ۹۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱۲۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۸۷، ۹۳، ۱۰۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱۲۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱۳۸، ۱۰۵، ۱۸۲.
- ↑ صدوق، الامالی:۱۷۷.
- ↑ حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص ۷۳.
- ↑ حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۵۰۸.
- ↑ نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱.
- ↑ رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۱۳۸.
- ↑ بصائر الدرجات، ج ٣، ص ١٣۴، باب ١، ح ٢.
- ↑ همان، ج ۴، ص ٢١٧، باب ٨ ح ٢.
- ↑ همان، ج ۶، ص ٢٨٨، باب ٢ ح ١٣.
- ↑ كافى، ج ١، ص ٢۵٨.
- ↑ همان، ج ١، ص ٢۶١.
- ↑ صحيح مسلم، كتاب الفتن، ج ۵، ص ۴١٠، حديث ٢٢؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۴، ح ٢٢٧٧٠.
- ↑ مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.
- ↑ مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.
- ↑ «گویا مسجد شما چون سینه کشتی است به امر خدا زیر و زبر آن در عذاب است و هر که در آن است غرق در آب». نهج البلاغه، خطبه ١٣.
- ↑ «گویا آنان را میبینم که چهرههایشان چون سپرهای تو بر تو است. حریر و دیبا پوشند و اسبهای برگزیده نگاه دارند. آن جا کشتار چنان سخت شود که خسته بر کشته راه رود و گریخته از اسیر کمتر باشد». نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.
- ↑ «سوگند میخورم و سوگند میخورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پی هم آید مزه آن را نچشند...». نهج البلاغه، خطبۀ ١۵٨.
- ↑ «همانا پس از من مردی بر شما چیره شود که گلویی گشاده دارد و شکمی فراخ و برون افتاده. بخورد هر چه یابد و بجوید آنچه نیابد. او را بکشید. او شما را فرمان دهد تا مرا دشنام دهید و از من بیزاری جویید. اما دشنام؛ پس مرا دشنام دهید که برای من زکات است و برای شما نجات. امّا بیزاری؛ از من بیزاری مجویید که من بر فطرت مسلمانی زادم و در ایمان و هجرت از همه پیش افتادم»، نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.
- ↑ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۵۰-۵۴۷
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷.
- ↑ آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی شماره۷۹
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۳ - ۲۲۴.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۰ - ۲۶۱.
- ↑ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۲.
- ↑ تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ گلافشان پارسانسب، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۹.
- ↑ مستدرک الصحیحین؛ حاکم نیشابوری، ج ۲، ص ۳۵۸.
- ↑ طبقات ابن سعد، ج ۵، ص ۳۰.
- ↑ الاصابة ابن حجر؛عقلانی، ج ۵، ص ۳۲۵.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج ۲.
- ↑ وبگاه تبیان.
- ↑ «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه»؛الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص ۲۵۶.
- ↑ «نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص) بِرُمَّانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَقِيَهُ عَلِيٌّ (ع) فَقَالَ مَا هَاتَانِ الرُّمَّانَتَانِ اللَّتَانِ فِي يَدِكَ فَقَالَ أَمَّا هَذِهِ فَالنُّبُوَّةُ لَيْسَ لَكَ فِيهَا نَصِيبٌ وَ أَمَّا هَذِهِ فَالْعِلْمُ ثُمَّ فَلَقَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِنِصْفَيْنِ فَأَعْطَاهُ نِصْفَهَا وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) نِصْفَهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ شَرِيكِي فِيهِ وَ أَنَا شَرِيكُكَ فِيهِ قَالَ فَلَمْ يَعْلَمْ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) حَرْفاً مِمَّا عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَهُ عَلِيّاً ثُمَّ انْتَهَى الْعِلْمُ إِلَيْنَا ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص ۲۶۳، ح ۳، بَابُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعَلِّمْ نَبِيَّهُ عِلْماً إِلَّا أَمَرَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّهُ كَانَ شَرِيكَهُ فِي الْعِلْم.
- ↑ پژوهشگران آنتی شبهه