افضلیت امام: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخلهای اصلی دانشنامه ' به 'رده:مدخل ') |
جز (جایگزینی متن - '{{امامت شناسی}} ==پانویس== {{یادآوری پانویس}} {{پانویس2}} ' به '==پانویس== {{یادآوری پانویس}} {{پانویس2}} {{امامت شناسی}}') |
||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
* [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای افضلیت امام|پایاننامهشناسی افضلیت امام]]. | * [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای افضلیت امام|پایاننامهشناسی افضلیت امام]]. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} | ||
{{امامت شناسی}} | |||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:افضلیت امام]] | [[رده:افضلیت امام]] | ||
[[رده:امامت]] | [[رده:امامت]] | ||
[[رده:مدخل امامت پاسخ به شبهات کلامی]] | [[رده:مدخل امامت پاسخ به شبهات کلامی]] |
نسخهٔ ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۲۵
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث امامت است. "افضلیت امام" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل افضلیت امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
افضلیت امام یکی از شروط امامت امام معصوم(ع) از نظر شیعه است.
افضلیت
- امام در هر چه که به آرمانها و اهداف امامت مربوط میشود باید افضل باشد که بالاترین این صفات، عصمت است که برای تبیین معارف و احکام ضرورت دارد. هر یک از ائمه(ع) در عصر خود کاملترین مصداق در این صفات بودهاند و از نظر عقلی، امامت غیر افضل بر افضل قبیح است. افضلیت به معنای برتری امام(ع) در صفات و کمالات نفسانی و پاداش اخروی نسبت به دیگران است[۱].
- دانشمندان شیعی افضلیت را یکی از شروط امامت می دانند آن هم افضلیت مطلق در تمام جوانب [۲].
- افضلیت امام در سخنان متکلمان شیعه امامیه در دو معنا به کار رفته است: یکی افضلیت در صفات کمال نفسانی مانند: علم، عدالت، شجاعت، پارسایی؛ و دیگری افضلیت در بهرهمندی از پاداش الهی، [۳][۴].
- از طریق دلیل عقلی و وحی به لزوم افضلیت امام به معنای برتری در کمالات نفسانی استدلال شده است.
افضلیت اخروی امام
- جهت اثبات برتری امام در برخورداری از پاداش اخروی به وجوه ذیل استدلال شده است[۵].
- ۱. عصمت امام و افضلیت: امام رهبری امت اسلامی را در همه امور دینی برعهده دارد، مقتضای عمومیت امامت و افضلیت امام بر مأموم این است که او در همه شئون رهبری از جمله عبادت بر دیگران برتری داشته باشد، و چون امام صفت عصمت دارد از عالی ترین درجه اخلاص در اعمال از جمله در عبادت نیز برخوردار خواهد بود، لازمه برتری در عبادت و اخلاص در آن برتری در استحقاق پاداش اخروی است[۶][۷].
- ۲. تکلیف سنگینتر و پاداش بیشتر: امام در همه تکالیف دینی با دیگر مکلفان شریک است، ولی تکلیف ویژهای نیز دارد، چرا که او لطف است در حق دیگران و مسئولیت هدایت آنان را در عالی ترین سطوح برعهده دارد. پرداختن به این مسئولیت عظیم، مجاهدت ویژه ای لازم دارد. به مقتضای افضل الأعمال أحمزها اما در برخورداری از پاداش الهی شایستگی بیشتری خواهد داشت. حاصل آن که تکلیف بیشتر و سنگین تری که برعهده امام گذاشته شده است، مقتضی استحقاق پاداش اخروی بیشتری خواهد بود[۸][۹].
- ۳. حجت بودن امام و افضلیت: امامت ادامه نبوت است و به جز آوردن شریعت، با نبوت تفاوتی ندارد، چنان که در برخورداری از عصمت و سایر کمالات با پیامبر یک سان است، از آنجا که پیامبر(ص) بر دیگران برتری داشته و از پاداش بیشتری برخوردار است، امام نیز چنین است[۱۰][۱۱].
- ۴. تعظیم ویژه امام و افضلیت: امام به خاطر افضلیت در کمالات نفسانی و برخورداری از مقام عصمت، شایسته تعظیم و تکریم ویژه ای است که او را کاملاً از دیگران ممتاز میسازد. تعظیم و تکریم نوعی از پاداش الهی است، بنابراین امام از برترین پاداش برخوردار است[۱۲][۱۳].
- ممکن است گفته شود: تعظیم و تکریم آن گاه پاداش به شمار میرود که از سوی خداوند و در آخرت باشد در حالی که تکریم مورد بحث از طرف مؤمنان و مربوط به دنیاست. در پاسخ میتوان گفت تعظیم امام اگر چه از سوی مؤمنان و وظیفه آنهاست ولی به دستور خداوند صورت میگیرد و پاداش الهی در دنیا نیز میتواند بروز و نمود داشته باشد آن چه به آخرت اختصاص دارد پاداش کامل و بی نقص است که از هرگونه سختی و رنجی پیراسته است چنان که قرآن کریم درباره مجاهدان راه حقّ میفرماید: خداوند پاداش دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد[۱۴][۱۵].
برتری امامان شیعه بر دیگر پیامبران
- با توجّه به مبنای قرآنی امامیه از تعریف امامت؛ امامت مقام الهی مافوق نبوت است و به تبع آن امامان شیعه نیز به عنوان امام از دیگر پیامبران - جز پیامبر اسلام - افضل و برتر خواهند بود. اهل سنت نیز با توجّه به مبنای خود از امامت "تعریف سطحی و نازل از امامت و تطبیق آن بر حکومت و حاکم دینی" عقیده شیعه مبنی بر برتری امامان از پیامبران جز حضرت محمد(ص) را منکر و بر آن خدشه وارد میکنند[۱۶].
- در تحلیل این شبهه نکات ذیل قابل تأمل است:
- عنوان امامت مثبت افضلیت: بعد از اینکه شیعه با دلیل قرآنی ثابت نمود که مقام امامت از مقام نبود بالاتر است و از سوی دیگر نصوص دینی "آیات و روایات نبوی" بر تعیین حضرت علی(ع) و یازده امام دیگر به عنوان امام و جانشین پیامبر اسلام(ص) دلالت میکنند، رهاورد دو مقدمه فوق (برتری امامت بر نبوت و نصب دوازده معصوم به مقام امامت توسط قرآن و سنت) برتری و افضلیت امامان شیعه بر پیامبرانی میشود که دارای مقام امامت صرف و فاقد مقام امامت بودند. آنچه قابل بحث است نه نتیجه، بلکه دو مقدمه فوق است که مقدمه اوّل "برتری مقام امامت بر نبوت" در تحلیل شبهه اخیر و مقدمه دوم "نصب حضرت علی(ع) به مقام امامت" نیز به تفصیل در فصل بعدی ذیل شبهه عدم نصب در قرآن و روایات اثبات خواهد شد. باری این دلیل تنها برتری ائمه شیعه بر پیامبرانی را ثابت میکند که به مقام امامت نائل نیامدند، اما ادعای افضلیت امامان بر تمامی پیامبران جز پیامبر اسلام(ص) را دلیل بعدی روشن میکند.
- وجود نصوص خاص بر افضلیت ائمه(ع): علاوه بر دو نکته برتری امامت بر نبوت و وجود نص بر امامت امامان شیعه میتوان از طریق آیات و روایات افضلیت امامان شیعه و به شکل بارز برتری حضرت علی(ع) بر سایر پیامبران را ثابت نمود. به دیگر سخن اگر فرضاَ در صحت و صدق دلیل پیشین بر مدعای شیعه شک و تردید نمود، باز میتوان از طریق نصوص خاص آن را تنقیح و اثبات نمود؛ چراکه نصوص خاصی از قرآن و روایات بر افضلیت امامان بر پیامبران وجود دارد که اینک به اختصار به آن میپردازیم: در جریان مباهله[۱۷] خداوند از پیامبرش خواست با اهل بیت خود به مباهله و دعا دست بزنند﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴾[۱۸]. همه مفسران و اهل تاریخ بالاتفاق ذکر کردهاند که پیامبر(ص) در مباهله تنها دختر خویش حضرت زهرا(س) و امام حسن و امام حسین و امام علی(ع) را به همراه خود به مباهله برد[۱۹]حضرت زهرا(س) مصداق فراز آیه ﴿نِسَاءنَا﴾. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) مصداق فراز ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ و حضرت علی(ع) نیز مصداق ﴿أَنفُسَنَا﴾ است. از اینجا معلوم میشود که آن حضرت هم نفس و هم ردیف پیامبر اسلام(ص) است و به تعبیر دقیقتر مقام و مرتبه حضرت علی(ع) پیش خداوند چنان بلند مرتبه است که خداوند و رسولش وی را هم نفس پیامبر ذکر میکند و این دلیل بر این است که غیر از حضرت علی(ع) احدی در صفات و کمالات مانند وی برای پیامبر نیست و چون پیامبر اسلام برترین انسانها و پیامبران است، هم ردیف و هم نفس وی یعنی حضرت علی(ع) نیز مانند پیامبر بردیگر پیامبران برتر خواهد بود[۲۰] پیامبر اسلام(ص) در موارد مختلف به افضلیت دوازده امام معصوم و در موارد خاص به برتری حضرت علی(ع) نسبت به همه انسانها و پیامبران تأکید و تصریح داشته است که به برخی در فصل کلیات در بحث اثبات نظریه انتصاب ذیل عنوان امامان واسطه فیض الهی اشاره شد و اینک به گزارش بعضی دیگر میپردازیم.
- اهل البیت اولین مخلوق الهی: در نصوص روایی تأکید شده است روح انسانها پیش از عالم دنیا در عالمی دیگر به نام عالم ذر، الست یا نور تحقق داشته است که اولین روح مخلوق در آن عالم روح پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) و سایر ائمه(ع) میباشد. در احادیث به اتحاد نور حضرت علی(ع) با نور پیامبر(ص) تأکید شده است: "من و علی بن ابی طالب از نور خدا و از عین عرش آفریده شدهایم چهارده هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم را بیافریند، ما خداوند را تسبیح و تقدیس میکردیم"[۲۱] پیامبر(ص) با این بیان در مقام تمجید و معرفی مقام حقیقی حضرت علی(ع) است که او را متحد خود در عالم انوار و ارواح ذکر میکند. بر این مضمون روایاتی چند از اهل سنت گزارش شده است [۲۲]. اینکه نفس خلقت اولیه بر افضلیت مقام حضرت علی(ع) دلالت میکند، روشن و نیاز به توضیح نیست؛ چرا که خود پیامبر(ص) همین نکته را بربرتری امام خود و حضرت علی(ع) بر فرشتگان میشمارد: "چگونه ما بر ملائکه افضل نباشیم در حالی که در معرفت، تسبیح، تهلیل و تقدیس خداوند بر آنان سبقت گرفتیم؟ ! ارواح ما اولین مخلوق الهی بود، به توحید و حمد خدا به نطق آمدیم [۲۳]
- درج اسامی امامان در بهشت و معرفی آنان به پیامبران: درروایات مختلف وارد شده است که نام پنجتن آلعبا یا دوازده امام قبل از ورود آدم به زمین در جاهای مقدس مانند بهشت، عرش و درب بهشت درج شده بود و آدم از چیستی و وجود آنها سؤال نموده است و خداوند نیز اوصاف الهی آنها را ذکر فرمود. خداوند در بعض احادیث قدسی و غیر آن مانند حدیث معراج به این مسئله تصریح داشته است، چنانکه بعد از مشاهده پیامبر اسامی داوزده امام در ساق عرش الهی از طرف خدا ندا آمد که:" هُمْ أَوْصِيَاؤُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ وَ خَيْرُ خَلْقِي بَعْدَكَ "[۲۴]. وصی حضرت محمد (ص) صرف امور شخصی و خانوادگی مرسوم در امر وفات نیست، بلکه مراد وصایت و جانشینی در امور نبوت است. این نکته خوشبختانه در ادامه حدیث آمده است، چنانکه پیامبر بعد از مشاهده دوازده نور پرسید آیا اینها اوصیای من هستند؟ ندای الهی آمد که: " ای محمّد اینان اولیا، اوصیا، برگزیدگان و حجتهای من بر مخلوقات بعد از تو هستند. آنان اوصیا و خلفای تو و بهترین خلقم بعد از تو هستند" [۲۵]. روشن است اگر در میان انسانها و پیامبران علاوه بر امامان انسانهای برتری بود، نام و اسامی آنان در بهشت درج و آدم آنها را مشاهده میکرد. درج اسامی ائمه دلیل بر برتری آنان است.
- پیامبر(ص) و امامان غایت آفرینش: در روایات متعدد از پیامبر(ص) نقل شده است که آن حضرت فلسفه و غایت آفرینش عالم امکان را وجود خویش و اهل بیت در بهشت درج و حضرت آدم آنها را زیارت کرده است، در اکثر همین روایات خداوند در جواب سؤال آدم از فضل آنان تأکید کرده است که اگر وجود آنان نبود عالمی خلق نمیشد " يا آدم، لولاهم لمّا خلقتك، ولما خلقت الجنّة والنار، والعرش والكرسي، واللوح والقلم " [۲۶]
- عدم قیاس احدی به امامان: مقام و رتبه شخص پیامبر(ص) و امامان(ع) در عالم امکان چنان بلندمرتبه و در نقطه اوج است که به فرموده شخص پیامبر(ص) احدی در حدی نیست که با آنان مقایسه گردد" نَحْنُ لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ "[۲۷]. از امام علی(ع) نیز روایات مختلف به این مضمون وارد شده است، مانند:" نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ " [۲۸] بر عین این روایت احمد بن حنبل از بزرگان اهل سنت فتوا داده است، وقتی عبدالله فرزندش از برترین مردم پرسید؟ او جواب داد: ابوبکر، عمر و عثمان سپس ساکت شد، عبدالله میگوید سپس پرسیدم پس جایگاه علی بن ابی طالب کجاست؟ احمد در جواب گفت: " هو من اهل البیت لایقاس به هؤلاء "[۲۹]
- تصریح به افضلیت حضرت علی(ع): روایتهای پیشین به دلالت التزامی بر افضلیت اهل بیت(ع) دلالت میکردند که برخی میتوانستند در دلالت آنها شک و تردید ایجاد نمایند، لکن خوشبختانه روایات متعددی وارد شده است که به دلالت مطابقی و شفاف بر برتری اهل بیت و امامان دلالت میکنند که اینک به برخی اشاره . پیامبر(ص) خطاب به عبدالرحمن بن عوف فرمود:" إنّكم أصحابي و علي بن أبي طالب أخي و منّي و أنا من علي، فهو باب علمي و وصيّي، و هو و فاطمة و الحسن و الحسين هم خير الأرض عنصراً و شرفاً و كرماً "[۳۰]. عایشه از پیامبر(ص) روایت میکند که بهترین خلق و بزرگترین آنان نزد خداوند در قیامت را خوارج خواهد کشت:" هُمْ شَرُّ الْخَلْقِ وَ الْخَلِيقَةِ، يَقْتُلُهُمُ خَيْرُ الْخَلْقِ وَ الْخَلِيقَةِ وَ أَقْرَبُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَسِيلَةً" [۳۱]. حضرت شخص خود و اهل بیتش را برگزیده الهی بر جمیع مخلوقات توصیف میکند:" إِنَ اللَّهَ تَعَالَى اخْتَارَنِي وَ أَهْلَ بَيْتِي عَنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ ... فَأَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي صَفْوَةُ اللَّهِ وَ خِيَرَتُهُ مِنْ خَلْقِه"[۳۲]. پیامبر(ص) در میان جمعی از انصار و مهاجر خطاب به حضرت علی(ع) فرمود: "ای علی! اگر احدی عبادت خدا را به کمال انجام دهد، سپس در افضلیت تو و اهل بیتت بر مردم شک و تردید نماید، در آتش خواهد بود"" يا علي لو أنّ أحدا عبد اللّه حق عبادته ثم يشك فيك و أهل بيتك أنكم افضل الناس كان في النار"[۳۳]. حدیث دیگر معروف به حدیث " أَكْلِ الطَّيْر" است که برخی از اهل سنت مانند حاکم نیشابوری در مستدرک و ذهبی در تذکرة الحفاظ به صحت آن تصریح داشتند. انس بن مالک میگوید من پرندههای بریان شده برای پیامبر(ص) تقدیم کردم، حضرت لقمهای از آن را میل نمود و فرمود: " خدایا! بهترین و دوستداشتنیترین خلقت از اولین تا آخرین را به سوی ما برسان"" أللّهمَّ أئتني بأحبّ خلقك إليك من الأوّلين و الآخرين" [۳۴]. أنس میگوید: ناگاه صدای درب به صدا درآمد و دیدم که علی(ع) است. بعد از ورود حضرت علی(ع)، پیامبر(ص) برای اجابت دعایش حمد و سپاس خدا را نمود. روایت صریح و شفاف که بر افضلیت امامان بر همه مردم حتی پیامبران پیشین دلالت میکند، روایت علی(ع) است که در کتب فریقین آمده است. آن حضرت از پیامبر پرسید که شما افضل هستنید یا جبرئیل؟ پیامبر(ص) با تصریح به افضلیت پیامبران بر فرشتگان فرمود:" يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ عَلَى مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ فَضَّلَنِي عَلَى جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْفَضْلُ بَعْدِي لَكَ يَا عَلِيُّ وَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِكَ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا " [۳۵].
- روایات ولوی: علاوه بر روایات نبوی از خود امامان شیعه روایات متعددی بر افضلیت خودشان بر همه مردم حتی پیامبران وارد شده است. شاید اینجا شبهه دور به نظر رسد که ما افضلیت امامان را با احادیث خود امامان ثابت میکنیم و این استدلال حجت نخواهد بود. در پاسخ باید گفت ما بیش از اثبات افضلیت امامان نخست امامت و صفات لازمه آن مانند عصمت، مرجعیت دینی و حجیت اقوالش را ثابت و به عنوان مبنا و پیشفرض میپذیریم، آنگاه با مراجعه به این منبع یعنی منبع عصمت و حجت الهی در مقام سؤال از برترین انسانها جواب خودمان را از آنان دریافت میکنیم: امام علی(ع) عترت پیامبر(ص) را بهترین عترتها توصیف فرمود:" عِتْرَتُهُ خَيْرُ الْعِتَرِ "[۳۶]. امام باقر(ع) فرمود:" نَحْنُ جَنْبُ اللَّهِ وَ نَحْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ خِيَرَتُه" [۳۷]. در روایات بلندی امام صادق(ع) میفرماید:" بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ وَ نَحْنُ الْأَوَّلُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ وَ نَحْنُ أَخْيَارُ الدَّهْرِ وَ نَوَامِيسُ الْعَصْرِ وَ نَحْنُ سَادَةُ الْعِبَادِ وَ سَاسَةُ الْبِلَادِ وَ نَحْنُ النَّهْجُ الْقَوِيمُ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ نَحْنُ عِلَّةُ الْوُجُودِ " [۳۸]
جمع روایات افضلیت علی(ع) و ابو بکر
- از مطالب پیشین روشن شد که علی(ع) افضل مردم بعد از پیامبر بود این نکته و اصل با ظاهر روایات اهل سنت دال برافضلیت ابوبکر و عمر و در بعضی روایت عثمان اصطکاک پیدا میکند، لکن برای جمع میتوان این نکته را افزود حداقل پیش عالمان مختلف اهل سنت، در افضلیت حضرت علی(ع) بر دیگر اصحاب تردیدی وجود ندارد اما اینکه آنان در عین حال ابوبکر و عمر را افضل شمردند، باید گفت این افضلیت در بین صحابه پیامبر(ص) بود که از نظر آنان این سه شخصیت از دیگران برتر بودند، در این مقایسه حضرت علی(ع) اصلاً زیر مجموعه و جزء افراد مقایسه شده نیست؛ چراکه شخصیت علی(ع) مافوق صحابه و همردیف پیامبر(ص) بوده است.
- بر این جمع کلام احمد بن حنبل صریحاً دلالت میکند که پیشتر گزارش شد. افزون بر وی این نکته در بعضی روایات و دیدگاههای بعضی صحابه نیز آمده است. مثلاً عبدالله فرزند عمر میگوید: ما وقتی صحابه پیامبر(ص) را [از حیث برتری] شمارش میکردیم، میگفتیم: ابوبکر، عمر، عثمان. در این هنگام شخصی سؤال کرد که پس جایگاه علی(ع) کجاست؟ عبدالله بن عمر گفت:" عَلِيٌّ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ لَا يُقَاسُ بِهِ أَحَدٌ، هُوَ مَعَ رسول الله(ص) وَ فِي دَرَجَتِهِ" [۳۹].
- از گزارش عبدالله بن عمر چنین استفاده میشود که گویا افضلیت علی(ع) بر دیگر اصحاب مثل آفتاب روشن بوده است، محل بحث تنها بین صحابه با قطعنظر آن حضرت بود که ظاهراً اکثریت بر س شخص فوق متمایل بودند[۴۰]
افضلیت امام در معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)
در بیان ویژگیهای امام علم خدادادی، عصمت و نصب الهی را توضیح دادیم اکنون نوبت به ویژگی چهارم یعنی افضلیت رسیده است در این درس معیار و دلائل افضلیت تبیین میشود.
معیار افضلیت
قبل از بررسی ادله مطرح شده لازم است ملاک و میزان در باب افضلیت را مشخص نماییم به عبارت دیگر افضل باید در چه وصفی بر دیگران برتری داشته باشد و معیار افضلیت چیست؟ دو قلمرو برای افضلیت میتوان در نظر گرفت: اول) تقرب به خداوند تعالی و رسیدن به پاداش و ثواب بیش تر. دوم) برتری در کمالات انسانی. این دو ملاک و قلمرو به نوعی در سخن متکلمان امامیه مانند سید مرتضی (م ۴۳۶)[۴۱] و خواجه طوسی (م ۶۷۲)[۴۲] و علامه حلی (م ۷۲۶)[۴۳] و محقق حلی (م ۶۷۶)[۴۴] مطرح شده است. افضلیت مورد نظر امامیه که از ویژگیهای لازم و ضروری امام دانسته شده و به هر دو ملاک میباشد هر چند میتوان بین دو ملاک مذکور قائل به ملازمه شد همان طور که محمد حسن مظفر میگوید: و أعلم أنّ الإمام إذا كان فاضلا في صفات الكمال، يلزم أن يكون أطوع للّه و أكثر عملا بالبرّ و الخير، فلا بدّ أن يكون أكثر ثوابا.[۴۵]. امام اگر در صفات کمال فضل و برتری داشته باشد باید اطاعتش از خداوند بیشتر و کار خوب و پسندیدهاش بیشتر باشد پس باید ثواب بیشتری هم ببرد.
دلایل لزوم افضلیت
برای تبیین ضرورت افضلیت امام و جانشین پیامبر(ص) دو نوع استدلال ارایه شده است:
الف) دلیل عقلی عقلاً و عرف عدم رعایت افضلیت را قبیح و ناپسند میدانند و این قبح را مسلم و بی نیاز از استدلال میدانند[۴۶]. هر چند بعض از متکلمان برای اثبات قبح و ناپسندی رعایت نکردن افضلیت در امامت چنین استدلال کردهاند: امام درکمالات نسبت به سایر مردم یا مساوی و یا از آنان پایینتر است و یا برتر. فرض اول محال است زیرا در این صورت برای امامت، بر دیگران ترجیحی ندارد فرض دوم نیز محال است زیرا تقدیم مفضول بر فاضل عقلاً قبیح است بنابراین فرض سوم متعین است[۴۷].
ب) دلیل نقلی بر افضلیت امام لزوم افضلیت در قرآن: امام به معنای مقتدا و پیشوای امت اسلامی و جانشین نبی مکرم(ص) باید برتری و امتیاز نسبت به سایر آحاد مردم داشته باشد و بدون داشتن برتری و افضلیت امامت و پیشوایی معنا پیدا نمیکند. قران کریم قیمومیت و سرپرستی خانواده را به ملاک فضل و برتری قرار داده است ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾[۴۸]. حال که سرپرستی خانواده باید معیار داشته باشد آیا سرپرستی در جامعه اسلامی میتواند بدون ملاک باشد؟ آیه شریفه دربردارنده یک پیام مهم و ارشاد به حکم عقل است زیرا نزد عقلا هیچ منصب و مقامی نمیتواند جزاف و بدون معیار و ملاک به شخصی واگذار شود. تولی امر و سرپرستی جامعه اسلامی آن هم به عنوان خلافت و جانشینی از سوی رسول خدا نیز از این قاعده مستثنا نیست[۴۹]. قرآن کریم به قبح تقدیم مفضول اشاره میکند: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[۵۰] این آیه- به سبک استفهام تقریری- بیان میکند که کسی سزاوار رهبری و هدایت دیگران است که خود، راه هدایت را یافته و دیگران را به آن میکند؛ نه این که محتاج به هدایت دیگران باشد. افضل است که احتیاج به هدایت دیگران ندارد و الا مفضول محتاج هدایت دیگران است و آیه، صلاحیت او را برای رهبری، نفی میکند[۵۱].
برخی آیه را دال بر افضلیت پیامبر(ص) میدانند نه امام زیرا پیامبر(ص) است که مبعوث از سوی خداوند تعالی است و خداوند حکیم او را شایسته چنین جایگاهی دانسته است لذا یقیناً افضل است و اشتراط افضلیت مختص نبی است نه امام[۵۲]. در پاسخ میگوییم: اگر حقیقت مقام و منصب امامت و شئون و صفات امام مانند علم خدادادی و تنزه از خطا و نصب الهی مورد دقت و تأمل کافی قرار گیرد یعنی با این نگاه که امامت منصب الهی است آیه کریمه قطعاً شامل مقام امامت هم میگردد[۵۳]. افضلیت در روایات: در روایات نیز افضلیت و برتری مطلق امام بر احاد مردم با توجه به جایگاه و علو منصب امامت مورد تاکید قرار گرفته است: از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است: «من استعمل عاملا من المسلمین و هو یعلم ان فیهم أولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین»[۵۴].
و نیز از آن حضرت نقل شده: «و من ولی ولیا من المسلمین شیئا من امور المسلمین و هو یعلم أن فی المسلمین من هو خیر للمسلمین منه و اعلم بکتاب الله و سنه رسوله(ص) فقد خان الله و رسوله خان جماعه المسلمین»[۵۵]. امام امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ»[۵۶]. ای مردم، سزاوارترین شخص برای خلافت، تواناترین افراد بر امر و داناترینشان به فرمان خداست.
امام امیرالمؤمنین(ع) در یکی از مکاتبات در مقام احتجاج مینویسد: «ثُمَّ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِأَمْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ قَدِيماً وَ حَدِيثاً أَقْرَبُهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ أَعْلَمُهَا بِالْكِتَابِ وَ أَفْقَهُهَا فِي الدِّينِ وَ أَوَّلُهَا إِسْلَاماً وَ أَفْضَلُهَا جِهَاداً وَ أَشَدُّهَا بِمَا تَحْمِلُهُ الرَّعِيَّةُ مِنْ أُمُورِهَا اضْطِلَاعاً»[۵۷]. و همانا سزاوارترین مردم به حکومت بر این امت درگذشته و حال کسی است که از همه به رسول خدا نزدیکتر و به احکام کتاب داناتر و در دین فقیهتر است؛ نخستین ایشان در مسلمان شدن و برترین آنان در جهاد و قویترین ایشان در تحمل سختی امر امت است. امیرالمؤمنین(ع) در ضمن نشانههای امام میفرمایند: «أَنْ يَكُونَ أَعْلَمَ النَّاسِ بِحَلَالِ اللَّهِ وَ حَرَامِهِ وَ ضُرُوبِ أَحْكَامِهِ وَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ جَمِيعِ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ فَيَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ وَ يَسْتَغْنِي عَنْهُمْ»[۵۸]. صدوق از امام علی بن موسی الرضا(ع) نقل میکند: «لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى النَّاسِ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ»[۵۹]. امام را علاماتی است: عالم ترین، حکیم ترین، باتقواتر، بردبارتر، شجاع تر، سخیتر و عابدترین فرد است.
امام علی بن موسی الرضا(ع) در ضمن خطبه مفصل در جامع مرو افضلیت مطلق امام را بیان میفرماید: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَايُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَايُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَايُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَالَهُ مِثْلٌ وَ لَانَظِيرٌ»[۶۰].
دیدگاه اهل سنت در افضلیت
بر خلاف امامیه که بر اشتراط افضلیت اتفاق نظر دارند[۶۱] اکثریت اهل سنت افضلیت را شرط لازم برای امامت نمیدانند در این درس دو وجه استدلال آنان را بررسی میکنیم:
وجه اول: افضلیت موجب ارجحیت و برتری و مقدم داشتن نمیشود زیرا آنچه در امامت مهم است تدبیر و قدرت اجرایی است نه کثرت دانش دینی و عبادت زیاد که موجب پاداش اخروی باشد[۶۲].
پاسخ: اگر امام عبارت باشد از هر حاکمی که بر اریکه قدرت قرا گیرد - حتی اگر فاقد صلاحیتهای لازم باشد- و اگر وظیفه و شأن امام صرفاً اداره جامعه باشد، افضلیت موجب ترجیح نخواهد شد. اما با تعریفی که از امام و مسؤولیتهای او بیان شد - یعنی حاکمی که طبق موازین دینی جامعه اسلامی را اداره میکند - امام باید در تمام شئون مرتبط با منصب امامت از جمله تدبیر و قدرت اجرائی افضل باشد و احدی بر او مقدم نباشد[۶۳].
وجه دوم: برخی از متکلمان سنی گفتهاند: روش نبی گرامی(ص) در سپردن مناصب بر اساس افضلیت نبوده برای مثال در جنگ موته زید بن حارثه را فرمانده لشکر قرار داد در حالی که جعفر بن ابی طالب حضور داشت و بدون تردید جعفر برتر از زید بود، در امر امامت و خلافت نیز این گونه است بعد از رسول خدا(ص) نیز رعایت افضلیت لازم نبوده است[۶۴].
پاسخ: این قیاس مع الفارق است زیرا در امر امامت و جانشینی نبی گرامی اسلام(ص) به تناسب شئون و مسؤولیتهای امام، افضلیت مطلق - یعنی در همه شئون امامت و زعامت - لازم است بر خلاف فرماندهی جنگ که افضلیت فقط در توان اداره جنگ لازم است. مضافاً بر اینکه که تقدیم زید بر جعفر مورد اتفاق نیست[۶۵]. حاصل کلام این است که اگر امامت را منصب و جایگاه خاص بدانیم سخن از افضلیت مطلق کلامی روشن و قابل درک است همان گونه که در کلمات برخی از اهل سنت نیز مانند جاحظ آمده است[۶۶]. اما اگر امام را مرادف با امیر و حاکم بدانیم و لو با قهر و غلبه بر جامعه اسلامی مسلط شده باشد بحث از افضلیت جایی نخواهد داشت[۶۷].
پرسشهای وابسته
منابع
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در حکمت اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- امامت امام على
- امامت امام حسن مجتبى
- امامت امام حسين
- امامت امام سجاد
- امامت امام باقر
- امامت امام صادق
- امامت امام كاظم
- امامت امام رضا
- امامت امام جواد
- امامت امام هادى
- امامت امام حسن عسکری
- امامت امام مهدى
- امامان از اهل بیت پیامبر خاتم
منبعشناسی جامع افضلیت امام
پانویس
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۵؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶؛ تلخیص المحصل، ص ۴۳۱ و تقریب المعارف، ص ۱۰۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۳۴؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶ و المسلک فی اصول الدین، ص ۲۰۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ المسلک فی اصول الدین، ص ۲۰۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۳۵ و المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ تقریب المعارف، ص ۱۰۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ سوره آل عمران، آیه:۱۴۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ص ۴۷؛ عبدالقاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ص ۱۵۷.
- ↑ مباهله آن است که پیروان دو دین مختلف بعد از ناامیدی از اثبات علمی و استدلالی حقانیت مکتب خود توافق میکنند که در زمان و مکان خاصی جمع شده و از خداوند بخواهند که عذاب خود را بر پیرو دین رقیب نازل کند
- ↑ بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۱.
- ↑ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۸۵؛ تفسیر کبیر، ج ۸، ص ۸۱.
- ↑ ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص ۳۸۳.
- ↑ " خلقت أنا و علي بن أبي طالب من نور الله عن يمين العرش، نسبّح الله ونقدّسه، من قبل أن يخلق الله - عزّ وجلّ - آدم بأربعة عشر ألف سنة"؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۴۱، تذکرۀ الخواص، ص ۴۶. برای روایات بیشتر ر.ک: موسوعۀ الامامۀ فی نصوص اهل السنۀ، ج ۳، ص ۵۸ به بعد و ج ۴، ص ۴۱۵؛ شمس الدین احمد ذهبی، تاریخ الأسلام، ج ۲۵، ص ۲۸۵.
- ↑ ینابیع المودۀ، ج ۳، باب ۵۶، ص ۳۰۷.
- ↑ " فَكَيْفَ لَا نَكُونُ أَفْضَلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ قَدْ سَبَقْنَاهُمْ إِلَى مَعْرِفَةِ رَبِّنَا وَ تَسْبِيحِهِ وَ تَهْلِيلِهِ وَ تَقْدِيسِهِ لِأَنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا فَأَنْطَقَهَا بِتَوْحِيدِهِ وَ تَمْجِيدِهِ "؛ یناییع المودة، ج ۳، ص ۳۷۹، ب ۹۳، ح ۱؛ بحار، ج ۲۶، ص ۳۳۷.
- ↑ «آنها اوصيا و خلفاى تو و بهترين خلق من پس از تو مىباشند» ینابیع المودة، ج ۳، ص ۶۷۹، ب ۹۳، ح ۱؛ بحار، ج ۲۶، ص ۳۳۷.
- ↑ " يا محمد هؤلاء أوليائي و أحبّائي و أصفيائي و حججي بعدك على بريّتي، و هم أوصياؤك، و عزّتي و جلالي، لأطهّرن الأرض بآخرهم المهدي من الظلم "؛ ینابیع المودة، ج ۳، صص ۳۷۹، ۳۸۰، ب ۹۳، ح ۱۱، ص ۴؛ بحار، ج ۲۶، ص ۳۳۷.
- ↑ ر.ک: تاریخ بغداد، ج۱، ص ۲۴۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۱۴، ص ۱۷۰؛ فرائد السمطین، ج۱، ص ۳۶؛ موسوعه الأمامه فی نصوص اهل السنه، ج۳، صص ۶۹، ۳۰۴ و ۴۰۰.
- ↑ «هيچ كس با ما قابل قياس نيست»؛ فرائد السمطین، ج۱، ص ۴۵؛ کنزالعمال، ج۱۲، ص ۱۰۴؛ ینابیع الموده، ج۲، ص ۱۱۷؛ ابن حجر، زهرالفردوس، ج۴، ص ۱۲۱؛ دیلمی، الفردوس، ج۴، ص ۲۸۳ و نیز: موسوعه الامامه، ج ۴، ص ۲۲.
- ↑ «احدى قابل قياس با ما اهل بيت نيست»؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳۰، ص ۳۶۱؛ حلیه الأولیاء، ج۷، ص ۲۰۱؛ ابن الطریق، الوحی المبین، ص ۲۲۵؛ نهج البلاغه، خطبه ۲؛ موسوعه الامامه، ج۴، ص ۲۴.
- ↑ ینابیع الموده، ج۲، ص ۲۹۸.
- ↑ ینابیع الموده، ج۲، ص ۳۳۳؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص ۶۰.
- ↑ «آنان، بدترينِ مردم و آفريدهها هستند كه بهترينِ مردم و آفريدهها و نزديكترينشان به خدا، آنان را خواهد كشت» قاضی نعمان مغربی، شرح الأخبار، ج۱، ص ۱۴۲؛ مناقب ابن مغازلی، ص ۵۶.
- ↑ «خداوند تعالى مرا و اهل بيت مرا بر جميع خلق اختيار كرد... پس من و اهل بيت من از ميان خلق او برگزيده او هستيم» ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص ۲۵۶؛ ابن طاوس، الطرائف، ص ۹۷؛ تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۳۹۲.
- ↑ الموده فی القربی، ص ۱۳۲۰؛ ینابیع الموده، ج۳، ص ۲۹۸.
- ↑ سنن ترمذی، ج۵، ص ۴۳۶،ب ۱۱؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، صص ۱۳۰ و ۱۴۲؛ المعم الکبیر، ج ۱، ص ۲۵۳، ح ۷۳۰؛ مناقب ابن مغازلی، ص ۱۶۹، ح ۲۰۱؛ فضائل الصحابه، ج۲، ص ۵۶۰، ح ۹۴۵.
- ↑ «اى علىّ! خداوند - تبارك و تعالى - پيامبران مرسل خود را بر ملائكه مقرّب خود برترى داده است و مرا بر تمام انبياء و مرسلين برترى داده است، و فضيلت، بعد از من براى تو و امامان بعد از تو مىباشد، و ملائكه كمككار ما و دوستان ما هستند» ینابیع الموده، ج۳، ص ۳۷۷، باب ۷۳.
- ↑ «عترت او بهترين عترتهاست» نهج البلاغه، خ ۹۴.
- ↑ «ما در كنار خداونديم و ما برگزيدۀ خداونديم و ما منتخب الهى هستيم» فرائد السمطین، ج۲، ص ۲۵۳، نقل از موسوعه الأمامه، ج۳، ص ۲۷۴.
- ↑ «بواسطه ما خدا افتتاح نمود و بما ختم كرد ما اولين و آخرين هستيم ما بهترين جهانيان و نواميس زمان و سرور بندگان و رهبر دنيا و راه استوار و صراط مستقيم ما علت وجودیم» بحار، ج ۲۶، ص ۲۵۹.
- ↑ «على از اهل بيت است و كسى با او قياس نمىشود، على در رتبه خود همراه با رسول الله است»؛ ینابیع الموده، ج۲، ص ۲۹۷، ب ۵۶، ح۸۵۰.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۹۷ - ۱۰۶.
- ↑ الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۲۹.
- ↑ تلخیص المحصل، ص ۴۳۱.
- ↑ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۸۷ و به مناسبت استدلال بر لزوم نص و بطلان اختیار و انتخاب معیار افضلیت را هم مطرح نموده است: الامام یجب أن یکون افضل أهل زمانه دینا و ورعا و علما و سیاسه فلو ولینا أحدنا باختیارنا لم نأمن أن یکون باطنه کافرا أو فاسقا و یخفی علینا و المقایسه بینه و بین غیره فی هذه الکمالات و إذا جهلنا الشرط کیف یصح أن یناط هذا الامر بنا و یستند إلی اختیارنا؟ الإلفین ص۴۱.
- ↑ المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیة، ص ۲۰۵؛ حمصی نیز این دوگانگی در ملاک افضلیت را بیان کرده است: و اما کونه أفضل الرعیه فیدخل تحته معنیان: احدهما کونه أفضلهم بمعنی کونه أکثرهم ثوابا عندالله و ثانیها کونه أفضل منهم فی الظاهر و فیما هو متقدم علیهم فیه المنقذ من التقلید. ج ۲، ص ۲۸۶.
- ↑ دلائل الصدق لنهج الحق، ج ۴، ص ۲۳۹.
- ↑ تلخیص الشافی، ج ۱، ص ۲۱۶.
- ↑ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۸۷.
- ↑ «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از داراییهای خویش میبخشند» سوره نساء، آیه ۳۴.
- ↑ ر.ک: امامت پژوهی، ص ۲۶۲. ابوبکر در سقیفه به قرشیت و قرابت استناد کرده و این خود دلیل بر این است که تولی امر بدون ملاک و برتری بر دیگران ناتمام است عمر نیز در وجه انتخاب اعضای شورای ۶ نفره گفت: «إِنَّ رَسُولُ اللَّهِ(ص): مَاتَ وَ هُوَ رَاضٍ عَنْ هَذِهِ السِّتَّةِ مِنْ قُرَيْشٍ عَلِيٍّ، وَ عُثْمَانَ، وَ طَلْحَةَ، وَ الزُّبَيْرِ، وَ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ، وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، وَ قَدْ رَأَيْتُ أَنْ أَجْعَلَهَا شُورَى بَيْنَهُمْ لِيَخْتَارُوا لِأَنْفُسِهِمْ». ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۷۷.
- ↑ «آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
- ↑ ر.ک: امامت پژوهی (بررسی دیدگاههای امامیه، معتزله و اشاعره)، ص ۱۶۶ و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۷۵.
- ↑ شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۴۶.
- ↑ ر.ک: دلائل الصدق، ج ۴، ص ۲۳۷.
- ↑ السنن الکبری، ج ۱، ص ۱۱۸؛ کنز العمال، ج ۶، ص ۷۹.
- ↑ کنز العمال، ج ۱۶، ص ۸۸؛ تاریخ ابن عساکر، ج ۵۳، ص ۲۵۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
- ↑ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج ۳، ص ۲۱۰.
- ↑ ر.ک: بحار الأنوار، ج ۲۵، ص ۱۶۵.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۲۱۳.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۲۱۹.
- ↑ چنان که علامه حلی میگوید: المبحث الثانی فی ان الامام یجب ان یکون افضل من رعیته اتفقت الامامیه علی ذلک و خالف فیه الجمهور فجوزوا تقدیم المفضول علی الفاضل. نهج الحق و کشف الصدق، ص ۱۶۸.
- ↑ ر.ک: شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۷۳.
- ↑ ر.ک: الشافی فی الإمامة، ج ۳، ص ۱۷۸. برای مطاله بیشتر ر.ک: امامت در بینش اسلامی ۱۹۵؛ امامت پژوهی، ص ۱۶۶.
- ↑ ر.ک: شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۴۷؛ امامت در بینش اسلامی، ص ۱۹۸.
- ↑ ر.ک: تلخیص الشافی، ج ۱، ص ۲۳۶؛ المنقذ من التقلید، ج ۲، ص ۳۸۹؛ امامت در بینش اسلامی، ص ۱۹۹.
- ↑ صفات الإمام الافضل هی العقل و العلم و الحزم و العزم و بکلمه اخری یجب ان یکون الامام افضل اهل عصره و أن یکون اشبه الناس بالرسول و اشبه الناس بالرسول هو من یأخذ بسیرته. رسائل الجاحظ، ص ۲۰۲.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۳۷-۱۴۲