نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۳ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
بنابر آنچه در برخی روایتها به آن اشاره شده است، سفیانی ابتدا بر منطقه شامحاکم میشود و رقیبان را از میان بر میدارد. سپس در راه عراق، درگیر جنگی در شمال سوریه (منطقه قرقیسیا) میشود که در آن نبرد، صد هزار نفر از ستمگران کشته میشوند. بعد از آن، سفیانی حمله خود به عراق را آغاز میکند و در کوفه و اطراف آن، دست به کشتار و غارتشیعیان میزند. او زمانی که با خبر میشود حضرت مهدی(ع) در مدینه است، برای مقابله با ایشان، سپاهی به مدینه میفرستد. هم زمان، حضرت مهدی(ع) از مدینه به سوی مکه رهسپار میشود. لشگر سفیانی که حضرت را در مدینه نمییابند، دست به غارتشهر میزنند و سپس به سوی مکه حرکت میکنند که در میان راه، در سرزمین بیداء گرفتار میشوند[۱]. در روایتی که تفسیر عیاشی آن را از امام محمد باقر(ع) نقل کرده، به کشته شدن سفیانی در سرزمین شام؛ به دست حضرت مهدی(ع) و پیروان ایشان اشاره شده است [۲]»[۳].
اقدامهای سفیانی پس از خروج
۱. تثبیت موقعیت: بر اساس روایاتسفیانی پس از قیام، به تثبیت موقعیت خود و سرکوبمخالفان و سایر رقبا خواهد پرداخت. روایتی، مخالفانسفیانی را حسنی، اموی و قیسی نام برده است[۴]. در روایت دیگری، منصوریمانی[۵]، و در سه روایت، ابقع[۶]، و در روایتی، اصهب از مخالفانسفیانی برشمرده شدهاند که همگی در جنگ با سفیانیشکست خواهند خورد. امام باقر (ع) در روایت معتبری فرمودهاند: «"ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ رَايَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَايَةِ السُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي السُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ فَيَقْتُلُهُ السُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ تَبِعَهُ ثُمَّ يَقْتُلُ الْأَصْهَب"»[۷]. به جز روایت معتبر یاد شده که از درگیری سفیانی با ابقع و اصهب گزارش میدهد، سایر روایات علاوه بر اینکه خبر واحدند، اسناد معتبری نیز ندارند. بنابراین، به محتوای آنها نمیتوان اطمینان کرد. سفیانی پس از سرکوبی مخالفان و تثبیت موقعیت خود، پنج سرزمین را تصرف خواهد کرد. امام صادق (ع) در حدیث معتبری فرمودهاند: «" السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ... فَإِذَا مَلَكَ الْكُوَرَ الْخَمْسَ مَلَكَ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ "»[۸]. آن حضرت در روایت دیگری فرمودهاند: «"إِنَّ السُّفْيَانِيَّ يَمْلِكُ بَعْدَ ظُهُورِهِ عَلَى الْكُوَرِ الْخَمْسِ حَمْلَ امْرَأَة"»[۹]. مضمون فوق را روایت دیگری نیز تأیید میکند[۱۰].امام صادق (ع) در حدیث دیگری مناطق پنجگانه یاد شده را نام بردهاند: «" إِذَا مَلَكَ كُوَرَ الشَّامِ الْخَمْسَ؛ دِمَشْقَ، وَ حِمْصَ، وَ فِلَسْطِينَ، وَ الْأُرْدُنَّ، وَ قِنَّسْرِينَ، فَتَوَقَّعُوا عِنْدَ ذَلِكَ الْفَرَج"»[۱۱]. روایت پیش گفته نیز مضمون فوق را تأیید میکند. اما این دو روایتسند معتبری ندارند. بنابراین، سفیانی برای سرکوبی شیعیان و ممانعت از حرکت امام مهدی (ع) از شام، قیام خود را آغاز میکند، و پس از سرکوبی رقیبان، پنج سرزمین را تصرف خواهد کرد - در ادامه سیر اقدامات سفیانی را پی میگیریم.
۲. نبردقرقیسیا:سفیانی پس از سرکوبمخالفان، هدفی جز حمله به عراق ندارد. از اینرو، با سپاهی بزرگ به سمت عراق رهسپار میشود. در میانه راه، در منطقهای به نام قرقیسیا (شهری در سوریه در محل اتصال رود خابور و فرات[۱۲]) جنگی هولناک درمیگیرد و بسیاری کشته میشوند. در تعدادی از احادیث، پیشوایان دینی از جنگقرقیسیا خبر دادهاند. امام صادق (ع) در حدیثی فرمودهاند: «" إِنَّ لِلَّهِ مَائِدَةً وَ فِي غَيْرِ هَذِهِ الرِّوَايَةِ مَأْدُبَةً بِقِرْقِيسِيَاءَ يَطَّلِعُ مُطَّلِعٌ مِنَ السَّمَاءِ فَيُنَادِي يَا طَيْرَ السَّمَاءِ وَ يَا سِبَاعَ الْأَرْضِ هَلُمُّوا إِلَى الشِّبَعِ مِنْ لُحُومِ الْجَبَّارِينَ"»[۱۳]. روایتی، دو گروه درگیر این جنگ را فرزندان عباس و مروانی خوانده است[۱۴]، اما چهار حدیث دیگر سفیانی را یکی از طرفهای درگیری میدانند[۱۵]، از جمله حضرت علی (ع) فرمودهاند: «" يَظْهَرُ السُّفْيَانِيُّ عَلَى الشَّامِ، ثُمَّ يَكُونُ بَيْنَهُمْ وَقَعَتْ بقرقيسيا، حَتَّى تَشْبَعُ طَيْرَ السَّمَاءِ وَسِبَاعُ الْأَرْضَ مِنْ جيفهم "»[۱۶]. از میان روایات یاد شده، تنها این حدیثِ امام باقر (ع) از سند معتبری برخوردار است: «"وَ يَمُرُّ جَيْشُهُ بِقِرْقِيسَا فَيَقْتَتِلُونَ بِهَا فَيَقْتُلُ مِنَ الْجَبَّارِينَ مِائَةَ أَلْف"»[۱۷]. از میان این روایات، به حدیثی که طرفهای درگیر جنگقرقیسیا را فرزندان عباس و مروانی برمیشمرد، به لحاظ خبر واحد بودن و ضعف سند و مخالفت با دیگر روایات، نمیتوان اعتماد کرد. اما براساس روایت معتبر پیش گفته و سایر روایاتی که مؤید این حدیثاند، به چند مطلب میتوان نظر داد:
این نبرد، تلفات انسانی فراوانی بر جای خواهد گذاشت؛
سپاهسفیانی، علیرغم تلفات سنگین، پیروز این نبرد است. روایات به انگیزه این نبرد اشاره نکردهاند، اما این احتمال وجود دارد که نبرد یاد شده به دلیلمقاومتحاکمان آن سرزمین در برابر زیادهخواهیهای سفیانی باشد؛ چرا که سفیانی برای رسیدن به کوفه، تمام مسیر شام تا کوفه را تصرف خواهد کرد. در روایات، درباره طرفِ دیگری که در نبردِ قرقیسیا میرزمد، چیزی نیامده است. همچنانکه گذشت، از روایات یاد شده تنها بر حق نبودن دو گروه متخاصم را میتوان فهمید. در روایت معتبر دیگری امام باقر (ع) فرمودهاند:«"َ كَفَى بِالسُّفْيَانِيِّ نَقِمَةً لَكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ هُوَ مِنَ الْعَلَامَاتِ لَكُمْ مَعَ أَنَّ الْفَاسِقَ لَوْ قَدْ خَرَجَ لَمَكَثْتُمْ شَهْراً أَوْ شَهْرَيْنِ بَعْدَ خُرُوجِهِ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكُمْ بَأْسٌ حَتَّى يَقْتُلَ خَلْقاً كَثِيراً دُونَكُمْ "»[۱۸]. این روایت، هر چند به نبردقرقیسیا تصریح نکرده است، به قرینه سایر روایات، به احتمال فراوان درباره جنگ یادشده خواهد بود، و بر این اساس، از این روایت فهمیده میشود که: طرفِ دیگرِ این نبرد نیز از دشمنانشیعه است. البته در روایتی که شیخ کلینی آن را در کافی نقل کرده و طبق برخی مبانی روایتی معتبر به شمار میرود، از نبرد هولناک قرقیسیا سخن گفته شده است. این حدیث از نظر محل درگیری (قرقیسیا)، تلفات سنگین، و نیز این تعبیر که منادی ندا میدهد "برای خوردن گوشت ستمگران بشتابید" با احادیث پیشگفته اشتراک دارد؛ از اینرو میتوان آن را نیز از خانوادهحدیثیروایات پیشگفته دانست، اما این روایت یک طرف این نبرد هولناک را قبیلهقیس معرفی کرده است. متن روایت بدین قرار است: میسر میگوید: امام باقر (ع) از من پرسید: ای میسر، میان شما و قرقیسا چقدر فاصله است؟ عرض کردم: آنجا نزدیک ساحل فرات است. فرمود: «"أَمَا إِنَّهُ سَيَكُونُ بِهَا وَقْعَةٌ لَمْ يَكُنْ مِثْلُهَا مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا يَكُونُ مِثْلُهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ مَأْدُبَةٌ لِلطَّيْرِ تَشْبَعُ مِنْهَا سِبَاعُ الْأَرْضِ وَ طُيُورُ السَّمَاءِ يُهْلَكُ فِيهَا قَيْسٌ وَ لَا يَدَّعِي لَهَا دَاعِيَةٌ قَالَ وَ رَوَى غَيْرُ وَاحِدٍ وَ زَادَ فِيهِ وَ يُنَادِي مُنَادٍ هَلُمُّوا إِلَى لُحُومِ الْجَبَّارِينَ"»[۱۹]. اگر این روایت را به قراین پیشگفته، با روایات پیشین همخانواده بدانیم، درمییابیم طرف دیگر نبردقرقیسیا منتسب به قبیله بنیقیس است. البته این نکته که در آخرالزمان شخصیتی از قبیله بنیقیس به قدرت برسد، گرچه به ظاهر بعید است، اما نمیتوان به صرف استبعاد، آن را نفی کرد. البته ملاصالح مازندرانی احتمال میدهد این روایت به جنگ میان ابومسلم و مروان حمار، یا جنگ میان هلاکو و مستعصم عباسی اشاره داشته باشد[۲۰]. اما این احتمال با مضمون روایت همخوانی ندارد؛ زیرا جنگی که میان ابو مسلم و مروان حمار، یا هلاکو و مستعصم رخ داد، جنگی نبوده است که از ابتدای خلقت آسمانها و زمین، بینظیر به شمار رود.
۳. حمله به عراق: درباره اینکه سپاهسفیانی پس از پیروزی در نبردقرقیسیا به چه اقدامی دست خواهد زد، دو دسته روایت وجود دارد. براساس ظاهر برخی از روایات، سفیانی به صورت همزمان با دو سپاه مختلف به مدینه و عراق یورش خواهد برد[۲۱]. پیامبر اکرم (ص) در اینباره فرمودهاند: «"يَخْرُجُ عَلَيْهِمُ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْوَادِي الْيَابِسِ فِي فَوْرِ ذَلِكَ حَتَّى يَنْزِلَ دِمَشْقَ فَيَبْعَثُ جَيْشَيْنِ جَيْشاً إِلَى الْمَشْرِقِ وَ آخَرَ إِلَى الْمَدِينَةِ "»[۲۲]. اما دسته دیگری از احادیث به یورش سفیانی به عراق و سپس به حجاز دلالت دارند[۲۳]، از جمله امام باقر (ع) در روایت معتبری پس از اشاره به جنگقرقیسیا فرمودهاند: «"وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ "»[۲۴]. و در ادامه، جریان حمله سفیانی به مدینه را تشریح فرمودهاند. به قرینه روایات دسته دوم، روایات دسته اوّل تنها درباره اصل حمله سفیانی به حجاز و عراق است، نه بیان تقدّم یا تأخّر زمانی آنها. یورش سفیانی به کوفه در روایات متعددی گزارش شده است[۲۵]. در بیشتر این روایات، از حمله سفیانی به کوفه سخن به میان آمده است، اما بدون تردید مقصود از کوفه سرزمینهای شیعهنشین عراق است؛ چنانکه برخی از احادیث بر این مطلب تصریح کردهاند[۲۶]. از جمله امام باقر (ع) در روایت معتبری فرمودهاند: «"ثُمَّ لَا يَكُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاق"»[۲۷]. البته کوفه که یکی از کهنترین مناطق شیعهنشین و نیز مرکز حکومتامام مهدی (ع) است، در نظر سفیانیجایگاه ویژهای خواهد داشت، و از اینرو، آماج حملات بیشتری قرار خواهد گرفت. در احادیث متعددی از کشتار هولناک مردم این سرزمین به دست سپاهسفیانی گزارش شده است[۲۸]. از جمله امام باقر (ع) در حدیث معتبری فرمودهاند: «" يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَيُصِيبُونَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صُلْباً وَ سَبْياً "»[۲۹]. امام باقر (ع) در روایت معتبر دیگری با اشاره به در امان ماندن بانوان از شرّ سپاهسفیانی، به شیعیان سفارش فرمودهاند که خود را از چشمان سپاهسفیانی مخفی دارند و سپس به سمت مکه روانه شوند: «"يَتَغَيَّبُ الرِّجَالُ مِنْكُمْ عَنْهُ فَإِنَّ خِيفَتَهُ وَ شِرَّتَهُ فَإِنَّمَا هِيَ عَلَى شِيعَتِنَا فَأَمَّا النِّسَاءُ فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ بَأْسٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى قِيلَ إِلَى أَيْنَ يَخْرُجُ الرِّجَالُ وَ يَهْرُبُونَ مِنْهُ فَقَالَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهُمْ إِلَى الْمَدِينَةِ أَوْ إِلَى مَكَّةَ أَوْ إِلَى بَعْضِ الْبُلْدَانِ ثُمَّ قَالَ مَا تَصْنَعُونَ بِالْمَدِينَةِ وَ إِنَّمَا يَقْصِدُ جَيْشُ الْفَاسِقِ إِلَيْهَا وَ لَكِنْ عَلَيْكُمْ بِمَكَّةَ فَإِنَّهَا مَجْمَعُكُمْ "»[۳۰]. مضمون فوق را روایات دیگری نیز تأیید میکنند[۳۱]. در روایات، از مقاومتحاکمیتعراق در برابر سپاهسفیانی، سخنی به میان نیامده است. این مطلب میتواند معلول آشفتگی سرزمین عراق و فقدان حاکمیت مقتدر باشد، و البته تنها در یک روایت که سند معتبری دارد، از درگیری گروهی اندک با سپاهسفیانی گزارش شده است. امام باقر (ع) فرمودهاند: «" ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِي أَهْلِ الْكُوفَةِ فِي ضُعَفَاءَ فَيَقْتُلُهُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ بَيْنَ الْحِيرَةِ وَ الْكُوفَة"»[۳۲]. این احتمال نیز وجود دارد که نبردقرقیسیا میان حاکمیتعراق و سپاهسفیانی باشد[۳۳]. انگیزه حمله سفیانی به عراق را پیش از این بیان کردیم[۳۴].
۴. حمله به مدینه:سفیانی پس از حمله به کوفه و تصرف آن، از حضور امام مهدی (ع) در مدینه مطلع میشود، از اینرو، برای دستگیری آن حضرت سپاهی را به سمت مدینه گسیل میدارد. سپاهسفیانی برای دستگیری و کشتن حضرت، عده زیادی را دستگیر میکند و به قتل میرساند. امام علی (ع) در این باره فرمودهاند: «" يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بجيش إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَأْخُذُونَ مِنْ قَدَرُوا عَلَيْهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ ، وَ يُقْتَلُ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ رِجَالًا وَ نِسَاءً فَعِنْدَ ذَلِكَ يَهْرُبُ الْمَهْدِيِّ وَ المبيض مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ "»[۳۵]. اما امام مهدی (ع) به صورت مخفیانه به سمت مکه حرکت میکند. امام باقر (ع) در روایت معتبری فرمودهاند: «"وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُّ مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّة"»[۳۶]. همچنین در روایات از مقاومتحاکمیت منطقه حجاز در برابر سپاهسفیانی سخنی به میان نیامده است. این مطلب میتواند به جهت فقدان حاکمیت مقتدر در سرزمین حجاز باشد، همچنانکه میتواند معلول توافق حاکمانحجاز و سفیانی برای کشتارشیعیان و دستگیری امام مهدی (ع) باشد»[۳۷].
شماری از عملکردهای وحشیانه و بیرحمانه سفیانی عبارتاند از:
رسول اکرم (ص) فرمود: "مردی از دلدمشق خروج میکند که به او سفیانی میگویند، همه پیروانش از تیره کلب میباشد، آنقدر کشتار کند که حتی شکم زنها را میشکافد و کودکان را از دمِ تیغ میگذراند"[۳۸].
امیرتقواپیشگان در همین رابطه میفرماید: "گروهی از اولادرسول اکرم (ص) به بلاد روم پناهنده میشوند، سفیانی کسی را به نزد پادشاه روم میفرستد که بندههایم را به سوی من برگردان. او نیز بر میگرداند، پس آنها را در دمشق گردن میزند"[۴۰].
در برخی از تفاسیرعامه، در ذیل آیه ۵۱ از سوره سبأ آمده است: سفیانی لشکری را به بغداد میفرستد، بیش از ۳۰۰۰ نفر را میکشند و شکم بیش از ۱۰۰ زن را میشکافند[۴۲].
و در ضمن یک حدیث طولانی از امیرمؤمنان (ع) روایت شده که فرمود: "با هفتاد هزار نفر به سوی عراق حرکت میکند، در کوفه، بصره و دیگر شهرها میگردد، ارکان اسلام را منهدم میکند، دانشمندان را میکشد، قرآنها را میسوزاند، مساجد را ویران میکند، محرمات را مباح نماید، به نوازندگی فرمان دهد، کارهای ناشایست را تجویز کند، از فرایض الهی جلوگیری نماید، از جور و ستم پروا نکند، هر کس که نامش: محمد، علی، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، ام کلثوم، خدیجه و عاتکه باشد، به سبب دشمنی با خاندان رسالت از دم شمشیر میگذراند[۴۵]. آنچه به طور فشرده از نظر خوانندگان گرامی گذشت، قطرهای از دریا، مشتی از خروار و اندکی از بسیار جنایاتی است که در احادیثفریقین پیرامون کارنامه سیاه سفیانی آمده است»[۴۶].
اقدمات سفیانی در مصلح کل
با بررسی و مطالعه دقیق احادیثاهل بیت (ع) در مورد زمان خروج سفیانی و جریانهای همزمان، آن درمییابیم که این حرکت، حرکتی سریع و برقآسا بوده و فاصله زمانی چندانی با ظهورامام مهدی (ع) ندارد، امام صادق (ع) مدت زمان خروج او را از ابتدا تا آخر ۱۵ ماه ذکر نمودهاند که او ۶ ماه آنرا به جنگ میپردازد و هنگامی که مناطق پنجگانه دمشق، اردن، حمص، حلب و قنسرین را تصرف کند؛ دقیقا ۹ ماه و نه یک روز بیشتر حکومت میکند[۴۷]. برخی روایات دوره حکومت او را به اندازه مدت بارداری یک زن (یعنی ۹ ماه) دانستهاند و با توجه به این دوره و جنگها و فتحهای او در آن مدت کوتاه و فرجام او به دست سپاهیانامام زمان (ع)، به این نتیجه میرسیم که این رویدادها بسیار سریع و برقآسا روی میدهد. در اینجا به اختصار و نه مفصل به ذکر کارها و اقدامات او میپردازیم زیرا که روایات صحیحه در مورد جزئیات آن رویدادها اختلافنظر دارند.
پیروان و دوستداران آنها نیز چنین سرنوشتی داشتند و راه آنان را ادامه دادند و با مشکلات و دشواریهای بسیاری در طول تاریخ دست و پنجه نرم کردند و برای درک بهتر این مصیبتها، تنها مراجعه به کتاب مقاتل الطالبیین ابو الفرج کفایت میکند. با مطالعه تاریختشیع و علویان درمییابیم که اعمال و رفتار و کردارسفیانی چیز جدیدی نیست بلکه او نیز همانند حاکمان ظالم و ستمپیشه گذشته راه قتل و تبعید و شکنجهاختیار مینماید، از امام صادق (ع) روایت است که میفرماید: روزی را میبینم که سفیانی وارد کوفه شده و ندا میدهد: هرکس سر یکی از شیعیانعلی را بیاورد هزار درهم جایزه میبرد، و همسایه علیه همسایه میشود و میگوید فلانی جزو آنهاست و گردنش را میزند و هزار درهم میگیرد، و حکومتتان در آن موقع تحت سیطره فاسدان قرار میگیرد[۴۹].
امام باقر (ع) میفرماید: سفیانی و همراهانش خروج میکنند. در آن زمان تصمیم و هدفی جز اذیت و آزار و قتلخاندان محمد (ص) و شیعیان آنها را ندارد، گروهی را به کوفه میفرستد و جمعی از شیعیاناهل بیت (ع) را به قتل رسانده و بسیاری را به دار میآویزد[۵۰]. احادیث دیگری نیز وجود دارد که بیانگر کارها و مأموریتهایی اعم از کشتار و تبعید شیعیان است که این فاسق انجام میدهد.
اقدام دوم: کشتن علما و مخالفان و مجازات سخت زنان و کودکان: این ویژگی بارز مفسدان برای ترساندن مردم و ایجاد رعب و وحشت در دل آنان است، آنها در ابتدا تلاش میکنند علما و دانشمندان را با خود همراه کرده و در صورت مخالفت، آنها را به قتل میرسانند، آنها در حقیقت میخواهند علما را جذب خود کنند تا جنایتها و کارهای آنها را توجیه کرده و به آنها مشروعیت بخشند.
در حدیثی آمده است: سفیانی بدترین حاکمی است که علما و اهل فضیلت را به قتل میرساند و آنها را نابود میکند، در ابتدا از آنها کمک میخواهد، اگر کسی سرپیچی کند، او را به قتل میرساند[۵۱].
نقل شده که هرکس نافرمانی کند سفیانی او را میکشد و با اره تکهتکه میکند، ابن عباس میگوید: سفیانی میآید و جنگی به پا میکند که شکم زنان را میدرد و کودکان را در دیگ[۵۲] میجوشاند.
امام باقر (ع) او را بدترین مردم توصیف کرده و میفرماید: اگر سفیانی را ببینی، او بدترین مردمان است او سرخروی، با موهای بور است و هرگز خدا را عبادت نکرده است[۵۳].
اقدام سوم: به اشغال درآوردن مناطق مختلف: روایتهای تاریخی حاکی از آن است که سفیانی از کشورهای مسیحیروم [اروپا] میآید و صلیب به گردن دارد، از بشر بن غالبروایت شده که گفته است: سفیانی با پیروزی از کشورهای غربی میآید و صلیب بر گردن دارد[۵۴]. جنگش را از مناطق پنجگانهای که روایتها به آن اشاره شده، آغاز میکند. مناطق پنجگانه عبارتند از دمشق، اردن، حمص، حلب و قنسرین و به بیان دیگر او جنگ خود را از سرزمین شام آغاز میکند و بر آن چیره میشود سپس از آنجا به عراق و حجاز میرود. برخی روایات تأکید کردهاند که او با برخی شخصیتها مانند اصهب و ابقع میجنگد و شاید این نامها، کنایه از شخصیتهای بزرگ اقوام این مناطق باشد. امام باقر (ع) میفرماید: سفیانی با ابقع میجنگد و او و افرادش را به قتل میرساند، سپس اصهب را میکشد و مقصد بعدی او، عراق است. او سپاهش را از قرقیسیا عبور میدهد و آنها در آنجا به جنگ میپردازند و سفیانیسپاه دیگری به کوفه روانه میکند[۵۵]. قرقیسیاشهر کوچکی است که در مصب رود خابور به رود فرات قرار دارد و در آنجا رود خابور به رود فرات میریزد. این منطقه میان سه کشور عراق، ترکیه و سوریه قرار دارد. روایتها حاکی از وقوع چندین جنگ میان ترکها و سپاهسفیانی و میان سفیانی و دیگر سپاهها است. این جنگها بر سر گنجی واقع در رود فرات است که آنرا کوهی از طلا و به قولی نقره دانستهاند و لازم به ذکر است که هیچیک از طرفین جنگ به خاطر مشغول شدن به کارهای دیگر نمیتوانند آن گنج را به دست آورند. ممکن است مراد از این گنج ثروت این منطقه اعم از وفور آب و منابع طبیعی آن باشد و البته خداوند آگاهتر از همه به امور است. چیزیکه وجود این احتمال را بیشتر میکند نرسیدن هیچیک از طرفهای درگیر به این گنج است زیرا در آن زمان این منطقه، منطقه جنگی بدون آرامش و استقرار است و این مانع آن میشود که گنج آن نمایان شود.
↑در این هنگام سه پرچم با یکدیگر به نزاع برمیخیزند: پرچم ابقع و اصهب و سفیانی. سفیانی با ابقع مواجه میشود و با یکدیگر میجنگند، و سفیانی او و یارانش را میکشد. پس از آن اصهب را میکشد؛ الغیبة للنعمانی، ص۲۸۸ باب ۱۴، ح۶۷. (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۸۱)
↑سفیانی از علائم حتمی و قطعی است... چون مناطق پنجگانه را تصرف کرد، نُه ماه حکم خواهد راند؛ الغیبة للنعمانی، ص۳۱۰، باب ۱۸، ح۱. (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۳۰)
↑سفیانی پس از تصرف کردن مناطق پنجگانه، به مدت حمل زن (نُه ماه) حکم خواهد راند؛ الغیبة للطوسی، ص۴۴۹، ح۴۵۲.
↑برای خداوند در قرقیسیا سفرهای [غذایی] است. از آسمان ندا دهندهای آشکار میشود و آواز میدهد: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین، بشتابید برای سیر شدن از گوشت ستمگران!؛ الغیبة للنعمانی، ص۲۸۷، باب ۱۴، ح۶۳.
↑الغیبة للنعمانی، ۳۱۵، باب ۱۸، ح۱۲. سند این روایت فوق به این صورت است: «أخبرنا أحمد بن هوزه الباهلی، قال: حدثنا إبراهیم بن إسحاق النهاوندی، عن عبدالله بن حماد الانصاری، عن الحسین بن أبی العلاء، عن عبدالله بن أبی یعفور قال: قال لی أبوجعفر الباقر (ع): أن لولد العباس والمروانی لوقعه بقرقیساء... ثم یخرج السفیانی.» اینحدیث به دلیل وجود ابراهیم بن اسحاق نهاوندی و... ضعیف است. (نک: رجال النجاشی، ص۱۹)
↑سفیانی بر شام غلبه میکند. سپس میان آنها در منطقه قرقیسیا جنگی درخواهد گرفت. در آن جنگ، آن قدر کشته میشوند که پرندگان آسمان و درندگان زمین از مردارشان سیر میشوند؛ عقد الدرر، ص۸۷، باب۴، فصل۲.
↑سپاه سفیانی به قرقیسیا میرسد. در آنجا نبردی درمیگیرد و از ستمگران صدهزار نفر کشته میشوند؛ الغیبة للنعمانی، ص۲۸۸، باب ۱۴، ح۶۷. (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۸۱)
↑... سفیانی برای عذاب دشمنان شما بس است، و او برای شما یکی از علامات است. وقتی این مرد فاسق قیام کرد، باکی بر شما نیست که یک یا دو ماه درنگ کنید تا این که او تعداد زیادی از غیر شما را بکشد؛ الغیبة للنعمانی، ص۳۱۱، باب۱۸، ح۳. (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۹۳)
↑آگاه باش که به زودی در آنجا جنگی رخ خواهد داد که از زمان پیدایش آسمانها و زمین، مانندش رخ نداده است و تا آسمانها و زمین برپاست، مانندش رخ نخواهد داد. در آنجا سفرهای برای پرندگان خواهد بود؛ درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر خواهند شد. در آن، قیس به هلاکت میرسد و کسی برای یاری آنها فرا خوانده نمیشود. محمد بن یحیی میگوید: این حدیث را بیش از یک نفر روایت کردهاند و کلینی ادامه میدهد: او به روایت، این جمله را نیز اضافه کرد که: "منادی ندا میدهد: برای خوردن گوشت ستمگران بشتابید"؛ الکافی، ج۸، ص۲۹۵. سند این حدیث به این صورت است: محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن ابن فضال، عن علی بن عقبة، عن ابیه، عن میسر. درباره وثاقت محمد بن یحیی، نک: رجال النجاشی، ص۳۵۳؛ درباره وثاقت احمد بن محمد، نک: همان، ص۸۲؛ درباره وثاقت ابن فضال، نک: همان، ص۲۵۷؛ درباره وثاقت علی بن عقبة، نک: همان، ص۲۷۱؛ درباره وثاقت عقبة بن خالد، نک: کتاب نکاح، ج۱۷، ص۵۴۸۵. درباره وثاقت میسر، نک: اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۵۱۳؛
↑سفیانی سپاهی هفتاد هزار نفری را به کوفه گسیل میدارد. آنها برخی از اهل کوفه را میکشند، برخی را به دار میآویزند و برخی را اسیر میکنند؛ الغیبة للنعمانی، ص۲۸۸، باب ۱۴، ح۶۷. (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۸۱)
↑... مردان شما خود را از او مخفی کنند؛ زیرا خشم و کینه او تنها متوجه شیعیان ماست و تنها بر کشتن آنها حریص است. اما به زنان انشاءالله آسیبی نمیرسد. پرسیده شد: مردان به کجا فرار کنند؟ فرمودند: کسانی که میخواهند به جایی بروند به مدینه یا مکه یا بعضی از شهرهای دیگر بروند. سپس فرمودند: در مدینه چه کار دارید (به مدینه نروید) چرا که سپاه فاسق قصد آنجا را میکند. بر شما باد رفتن به مکه! آنجا محل اجتماع شماست؛ الغیبة للنعمانی، ص۳۱۱، باب ۱۸، ح۳. (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۱۰۱)
↑سپس مردی از موالی اهل کوفه همراه با تعدادی اندک در برابر سفیانی قیام میکند، و فرمانده لشکر سفیانی، او را میان حیره و کوفه میکشد؛ الغیبة للنعمانی، ص۲۸۸، باب ۱۴، ح۶۷. (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۸۱)
↑سفیانی سپاهی را به مدینه گسیل میدارد و آنها کسانی از خاندان پیامبر (ص) را که بتوانند، دستگیر میکنند و از بنی هاشم مردان و زنان فراوانی را میکشند. در این هنگام مهدی و مبیض به سمت مکه میگریزند؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج۳، ص۹۱.
↑و سفیانی سپاهی را به مدینه گسیل میدارد. مهدی (ع) از آنجا به سمت مکه کوچ میکند. به فرمانده سپاه سفیانی گزارش میرسد که مهدی به سمت مکه رفته است؛ الغیبة للنعمانی، ص۲۸۸ باب ۱۴، ح۶۷. (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۸۱)