خوشگمانی
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خوشگمانی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- این فضیلت، از سلامت نفس آدمی و پالودهبودن آن از آلودگیها، نشأت میگیرد. چرا که قلب سالم، از اعمال دیگر مردمان، تنها زیبائی آن را میبیند؛ بلکه هر کردار و سخنی را بر عالیترین وجه ممکن آن حمل میکند؛ چرا که از کوزه پاکیزه جز شریتی پاکیزه نمیتراود، و از ظرف گِلین چرک نیز، جز از حاصلی کثیف چیز دیگری پدید نخواهد آمد[۱].
- حضرت حق در این زمینه میفرماید: ﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا﴾[۲]. از اینرو کسانی که به این حسنه اخلاقی متّصف شوند، تنها و تنها در این عالم زیبائی و درستی میبینند؛ و اصلاً به احتمال دیگری جز از این مجال بروز نمیدهند. قرآن کریم نیز مواردی که گمان را طرفی دیگر نباشد، آن را به جای علم بهکار برده است: ﴿حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ﴾[۳]؛ ﴿وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا﴾[۴][۵].
انواع حُسن ظن و نیکواندیشی
- نیکواندیشی را نیز به اعتبار متعلَّق آن، میتوان به اقسامی چند تقسیم نمود:
ظنّ نیکو در حقّ حضرت حق
- این نوع از حسن ظن، در شمار برترین انواع آن قرار دارد؛ و خود در شمار برترین صفات مؤمنان است. پیش از این در بحث رجاء / امید نیکو داشتن به حضرت او، از تشویق قرآن و سنّت برای بهدست آوردن این صفت، سخن داشتیم و برخی از این احادیث و آیات را نیز از نظر گذراندیم. مراجعه به آن مبحث، در اینجا سخت نافع است؛ هرچند پس از این، به برخی دیگر از این آیات و روایات نیز اشاره خواهیم کرد[۶].
- اکنون اضافه میکنیم که توجه به داستان حضرت موسی(ع)، در این زمنیه راهگشا است. حضرت حق، موسای نبی(ع) را نخست در خانه دشمن جای میدهد؛ آنگاه او را به محضر شعیب(ع) هدایت میفرماید تا از او درس آموزد؛ آنگاه او را به عنوان رسول به سوی قومش مبعوث میگرداند، و او را از موهبت معجزات فراوان برخوردار میسازد؛ آنگاه او را فرمان میدهد تا به دربار آن کس که ادّعای خدائی میکند، بشتابد و با ملاطفت او را از این سخن بازدارد؛ و سرانجام با شکافتن دریا، اژدها شدن عصای چوبین و دیگر معجزات، هدایت قوم را بهدست او ممکن میسازد!.
- برتر از این امّا، توجّه به این نکته آدمی را در برترین مراتب حُسن ظن به حضرت حق قرار میدهد، که او - جلَّ وعلا!- چنان به بندگان خود نظر لطف فرموده است، که کلمه تشریعی خود: قرآن کریم و کلمه تکوینی خود: صاحبان عصمت(ع) را از برترین اُفق عالم هستی، به پائینترین مراتب آن ارسال فرموده، و در مراتب گوناگون آنان را تنزّل بخشیده، تا آدمیان توان درک آن اَنوار را دریابند؛ و این همه نبوده جز برای آنکه اینان هدایت شوند و راه به سرمنزل مقصود برند: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ﴾[۷][۸].
- آری! حضرت حق اینان را برای هدایت مردمان ارسال میفرماید، با آنکه میداند مردم هم قرآن را فراموش میکنند، و هم معصومان(ع) را به زجر و ناسپاسی به قتل میرسانند!؛ با این وجود امّا بهخاطر محبّتی که نسبت به آنان دارد، سر از هدایتشان باز نمیکشد: ﴿يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾[۹].
- به این سخن پیامبر اکرم(ص) در این زمینه بنگرید:"هیچ پیامبری آنگونه که من آزار شدم، مورد آزار و اذیّت قرار نگرفت" [۱۰]؛ حال با وجود چنین رحمت بیمنتهائی، آدمی را میرسد که نسبت به حضرت حق ظنّ نیکو نداشته بالاترین مراتب حُسن ظن را در حقّ او روا نسازد؟!»[۱۱].
ظنّ نیکو در حق دو عالَم تکوین و تشریع
- این حالت، شادمانیِ دائمی را در پی خواهد داشت. چه رضایت از حضرت حق و آنچه در عالَم پدید آورده است، شادمانی، و زان پس زندگی خوش و رضایت از آن را به دنبال خواهد آورد.
- در بعضی از ادعیه ائمه هدی(ع) چنین میخوانیم:"پروردگارا! من از تو ایمانی درخواست میکنم که همواره همراه قلبم باشد، و یقینی که بدانم تنها آنچه تو برایم مقدّر فرمائی برایم پیش خواهد آمد، و مرا بهواسطه آنچه برایم مقدّر کردهای از زندگیم راضی بدار؛ ای مهربانترین مهربانان!" [۱۲]. در کتاب شریف کافی، روایت شده است که این دعاء در شمار یادگاران پیامبران قرار دارد[۱۳].
- این حالت، نتیجه دیگری نیز در پی خواهد داشت؛ و آن اینکه انسانی که به مرحله حُسن ظن به عالم موجودات رسیده است، نه تنها هیچ نقص و عیبی در عالَم نمیبیند، که هیچ امر زشتی نیز در آن میانه به چشمش نخواهد آمد. آری! اگر در جزئی از عالم نیز بر اساس نقصان ادراک بشری، به علّت وجودیِ چیزی پی نبرده آن را نازیبا بیند.
- بعضی از نغمهها که با بعضی دیگر ناسازند، اگر در نظام کلّیِ هستی دیده شوند، هریک کاملاً سازگار بوده از زیبائی برخوردارند[۱۴].
- و به سخن حضرت حق متمسّک میشود که: ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾[۱۵].
- این چنین کس، بلاها و سختیهای عالَم را نیز از الطاف غیر آشکار حق میداند؛ و این آیه شریفه را به هنگام رویکرد سختیها، زمزمه مینماید: ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾[۱۶]. بلکه در مییابد که آسانیها، در گرو سختیها و شیرینیها در بند تلخیها است؛ حضرت حق نیز میفرماید: ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾[۱۷][۱۸].
- او در مییابد که وجود آدمی بیهوده نیست و هدفی از خلقت آن در میان بوده است، و آن همانا رسیدن به کمالات بیپایانی است که اساس زیبای جهان زیبا بر آن بنا شده است. پس نه از انجام مجاهدتهای شرعی خسته میشود، و نه در مسیر کسب کمال سستی میورزد[۱۹].
ظنّ نیکو در حق خویشتن
- این مرتبه از حُسن ظن نیز، در شمار مواهب بزرگ الهی است؛ چه پیشرفت و تعالی تنها در سایه این صفت ممکن میشود.
- توضیح آنکه در میان تمامیِ موجودات، آدمی را از آن جهت که خلیفه اللّه و مسجود ملائکه است، آن قدرت را بخشیدهاند که به مراتبی از کمال دست یابد، که نه در وهم درآید و نه به خاطر کسی گنجد!؛ رسیدن به این مراتب امّا، در گرو آن است که آدمی خود را شایسته این مراتب، و نیز قادر بر رسیدن به آن بداند؛ و این ممکن نمیشود جز از آن راه که به خویشتن ظنّ نیکو برده، هم ذات خود و هم قدرت خود را مناسب چنین سلوکی دریابد.
- در قاموس این افراد، "نمیتوانم" و "برایم امکان ندارد" جائی نداشته، تنها عباراتی همچون "اگر بخواهم میتوانم" و "باید به انجام رسد"، بر زبان و ذهن آنان حکمفرمائی میکند. حضرت حق در وصف این افراد میفرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ﴾[۲۰]؛ و باز میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً﴾[۲۱][۲۲].
حسن ظن به مردمان
- این نوع از حسن ظن، در شرع به شدت مورد تأکید واقع شده و از همینرو در دو دانش فقه و اخلاق نیز بر آن تأکیدها رفته است. بسیاری از فقیهان امت نیز در باب آن رسالهها پرداختهاند. این مطلب اخلاقی، در علم فقه به "اصل حست در عمل دیگران" مشهور؛ و بدان معنی است که اگر سخنی یا عملی از مسلمانان دیگر شنیده و دیده شد، که احتمالی ناصواب در آن راه داشت، بر انسان واجب است که با رد آن احتمال، بهترین وجه ممکن را برای آن سخن و کار در نظر گیرد. در روایتی شریف اشاره شده است که: "باید برای عمل برادر و خواهر مسلمان، هفتاد توجیه بیان کرد" [۲۳]، تا آن عمل رنگی از ناراستی در خود نیابد[۲۴].
- پس از آن نیز، اگر کسی نتوانست چنین توجیهات و محملهائی را برای کاری فراهم نماید، تنها باید به سرزنش خویشتن بپردازد؛ چرا که بنا به نص قرآن کریم و احادیث معصومان(ع) همچنان نمیتواند به اعضاء جامعه خود سوء ظن یافته، آنان را در کاری که انجام دادهاند محکوم نماید. به این آیه و این حدیث شریف بنگرید: ﴿لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ﴾[۲۵]، امیرالمؤمنین میفرمایند:" آنچه از برادر مسلمانت بوقوع پیوسته است را بر بهترین وجه ممکن حمل نما، تا آنگاه که به عیان چیزی را ببینی که امکان حمل آن بر محملی صحیح ممکن نباشد؛ و تا آنگاه که امکان حمل بر راستی و صواب داشته باشد، نسبت به سخنی که از برادرت صادر میشود گمان بدمبر"[۲۶].
- گذشته از این دو، عقل انسانی و اجماع فقیهان اُمت نیز، یک صدا بر این مطلب دلالت داشته وجوب حسن ظن به اهالی جامعه را نشان میدهند[۲۷].
انواع حسن ظن
در آیات و احادیث از سه نوع حسن ظن نام برده شده است: حسن ظن به خدا، حسن ظن به مردم و حسن ظن به خویشتن.
حسن ظن به خدا
پیش از این با حسن ظن به خدا آشنا شدیم. حسن ظن به خدا در دو زمینه اتفاق میافتد: حسن ظن به ربوبیت خدا و حسن ظن به وعدههای الاهی.
حسن ظن به خدا در ربوبیت
انسان باید بداند و باور داشته باشد که خداوند متعال او را آفریده است تا با نظر لطف و رحمتش به کمال رساند، و خود هیچ نیازی به آفریدن او نداشته است. باید باور کرد که تمام زندگی انسان جز آنچه به وسیله خود ما یا با دخالت دیگران پیش میآید، بهترین و مناسبترین صورتی است که امکان تحقق دارد. باید باور کرد که هر چه در طول زندگی برای انسان اتفاق میافتد چه در لباس نعمت و رفاه و آسایش و چه به صورت فقر، بیماری، بلا و مصیبت همه به مصلحت اوست، باید باور کرد که خداوند متعال مسیر زندگی انسان را به گونهای مقرر فرموده که اگر انسان خود با گناه و سرکشی آن را تغییر ندهد، به کمال نهایی میرسد.[۲۸].
حسن ظن به خدا در باب وعدهها
خداوند متعال به بندگان خود وعده داده است که اگر مطابق سنن و قوانین الاهی آفرینش حرکت کنند، در زندگی کامیاب و پیروز میشوند. روزیِ همه بندگان خویش را به عهده گرفته[۲۹]، به اهل ایمان سروری زمین را وعده داده است[۳۰]؛ همچنین وعده فرموده که اهل ایمان را تا رسیدن به پیروزی یاری کند[۳۱] و در برابر ایمان و عمل صالح پاداش عظیم دهد[۳۲] و لغزشهای کوچک را ببخشد[۳۳]. وعده داده است که به دعای دعاکنندگان توجه فرموده به ایشان پاسخ دهد[۳۴] و توبه توبهگزاران را بپذیرد و کارهای زشت و ناپسندشان را هر چند بزرگ، ندیده گیرد[۳۵]. حسن ظن در زمینه این است که انسان باور کند هیچیک از این وعدهها خلاف نخواهد شد و خداوند سبحان به همه آنها عمل خواهد کرد.
حسن ظن به خدا از ضرورتهای زندگی مادی و معنوی انسان است و هم از اینرو بسیار به آن سفارش شده است. امام باقر(ع) میفرماید: «ما در کتاب علی(ع) میخوانیم که رسول خدا(ص) روزی در منبر میفرمود: قسم به آنکه جز او معبودی نیست، هرگز به مؤمنی خیر دنیا و آخرت داده نمیشود مگر به سبب حسن ظن و امید به خدا و خوشخلقی و خودداری از غیبت اهل ایمان. سوگند به خدای یکتای یگانه، خدا هیچ مؤمنی را پس از توبه و استغفار عذاب نمیکند مگر به خاطر بدگمانی به خدا، ناامیدی از خدا، بدخلقی و غیبت اهل ایمان، قسم به خدای یکتای یگانه، هر مؤمنی به خدا گمان نیکو برد، خدا مطابق گمانش با او رفتار میکند؛ چون خدا کریم است، همه خیرات هم به دست اوست، اگر بندهاش به او گمان نیک برد، حیا میکند، بر خلاف گمان و امیدش با او رفتار کند؛ پس به خدا گمان نیکو برید و به او امیدوار باشید»[۳۶].[۳۷].
حسن ظن به مردم
حسن ظن به مردم آن است که از هر مسلمانی عملی سر میزند که قابل تفسیر درست و نادرست است، آن را با تفسیر درستش بپذیریم. اگر کسی مایعی مینوشد که ممکن است آب یا شراب باشد، موظّفیم آن را آب تلقّی کنیم. اگر کسی عملی انجام میدهد که هم میتواند به قصد قربت باشد و هم ریاکارانه، حسن ظن اقتضا میکند ما آن را یک عمل خالص قُربی تلقّی کنیم. اگر کسی پُستی سیاسی یا اجتماعی به عهده میگیرد، به مقتضای حسن ظن باید بگوییم آن را برای خدمت به مردم پذیرفته است، نه از سر جاهطلبی و دنیا دوستی. اگر کسی سخنی میگوید که خلاف آن ثابت میشود، به جای اینکه بگوییم دروغ گفته است، به اقتضای حسن ظن باید بگوییم اشتباه کرده است. اگر کسی را میبینیم که مال دیگری را مصرف میکند، باید بگوییم از مالکش اجازه گرفته است. معلمی که با دانشآموزی درشتی میکند، قصد تشفّی خاطر ندارد، بلکه میخواهد او را ادب کند. کلامی که دو معنی خوب و بد دارد، گویندهاش معنی خوب آن را اراده کرده است. کلامی که فقط معنی بد دارد، گوینده به معنی آن توجه نداشته است. کسی که روزه میخورد، حتماً عذری دارد. زن و مردی که با هم در خیابان میروند، حتماً به هم محرمند و هزاران نمونه دیگر که تمامی شئون زندگی را فرا میگیرد. در مقابل، سوء ظن به دیگران به این معنی است که هر عملی از کسی صادر میشود، با تفسیری نادرست پذیرفته شود.[۳۸].
حسن ظن به خویشتن
حسن ظن به خویشتن عبارت از آن است که انسان از حیث نظری همه عقاید، آرا و نظریههای خود را صحیح بینگارد، از حیث عملی گمان کند هر کاری، را درست، به موقع، بهطور دقیق، کامل و مطابق با وظیفه انجام داده است و از حیث اخلاقی همه صفات و سجایای خود را خوب و پسندیده تلقی کند و در هیچ زمینهای، هیچ نقد و انتقادی را برنتابد؛ همچنین کسانی که نسبت به آینده خویش اطمینانی، خللناپذیر دارند و گمان میکنند در قیامت حتماً رستگار میشوند و به بهشت الاهی راه مییابند، به خویش حسن ظن دارند. این قسم حسن ظن، اگرچه برخلاف دو قسم سابق بسیار شایع است و اکثر مردمان به آن گرفتارند، از رذایل اخلاقی به شمار میرود و بسیار ناپسند است.
رسول خدا(ص) میفرماید: «مَنْ قَالَ إِنِّي خَيْرُ النَّاسِ فَهُوَ مِنْ شَرِّ النَّاسِ وَ مَنْ قَالَ إِنِّي فِي الْجَنَّةِ فَهُوَ فِي النَّارِ»[۳۹]. حسن ظن به خویش با یک نمود رفتاری شناخته میشود. نمود رفتاری این رذیله نفسانی خودستایی و بیان کارهای نیک خویش است. به همین دلیل قرآن کریم خودستایی و تزکیه نفس را نکوهش کرده و مخاطبان خود را از آن بازداشته است. در سرزنش کسانی که خود را بری از عیب و عاری از نقص میدانند، میفرماید: ﴿هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى﴾[۴۰].
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه میفرماید: «منظور این است که انسان بگوید: دیشب نماز خواندم، دیروز روزه گرفتم و امثال آن. سپس اضافه کرد: در زمان امیر المؤمنین(ع) کسانی بودند که به هم میرسیدند و میگفتند: دیشب نماز خواندیم، دیروز روزه گرفتیم. امیر المؤمنین(ع) [برای اصلاح این رفتار زشت] میفرمود: ولی من شب و روز را میخوابم و اگر در فاصله شب و روز هم فرصتی پیدا کنم، میخوابم»[۴۱]. همچنین قرآن کریم در سرزنش یهودیان که خود را از بدیها پاک میشمردند و ادعای دوستی با خدا میکردند، میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا﴾[۴۲].
انسان در مقابله با خویشتن موظف به سوء ظن است. امیر المؤمنین(ع) در خطبه همام سوء ظن به خویش را از صفات متّقین شمرده است. میفرماید: «لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا عْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ»[۴۳].
بیان فضایل خویش تنها وقتی جایز است که اثبات حق به آن بستگی داشته باشد، به همین دلیل حضرات معصومین با آنکه در مقام بندگی خود را مقصر میدانستند و در همه زمینهها نفس خویش را متهم میکردند و به خود نسبت ظلم و گناه و طغیان میدادند[۴۴]، در مواجهه با مخالفان از بیان فضایل خویش کوتاهی نمیکردند؛ برای نمونه یک روایت در این زمینه نقل میکنیم: مردی یهودی در مقابل رسول خدا(ص) ایستاد و عرض کرد: تو برتری یا موسی بن عمران که خدا با او سخن گفت، تورات و عصا بر او نازل کرد، دریا را برای او شکافت و از ابر برایش سایهبان ساخت؟
رسول خدا(ص) فرمود: اگر چه پسندیده نیست انسان خود را بستاید، ولی به تو میگویم: آدم وقتی گناه کرد برای توبه گفت: خدایا به حق محمد و آل محمد از تو میخواهم که مرا ببخشی؛ و خدا او را بخشید. نوح وقتی سوار بر کشتی شد و ترسید که غرق شود، گفت: خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو میخواهم که مرا نجات دهی و خدا نجاتش داد. ابراهیم وقتی در آتش افکنده شد، گفت: خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو میخواهم که مرا از این آتش نجات دهی. و خدا آتش را بر او سرد و سلامت کرد. موسی وقتی که [در مقابل ساحران] عصای خویش را به زمین انداخت در عمق جانش میهراسید، گفت: خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو میخواهم که مرا از کید ایشان در امان بداری و خدا به او فرمود: نترس که تو پیروزی. ای یهودی! اگر موسی مرا میدید و به من ایمان نمیآورد، ایمانش به کارش نمیآمد و نبوتش سودی برایش نداشت. ای یهودی؛ مهدی از نسل من است که چون به پا خیزد، عیسیبن مریم برای یاری او فرو میآید و او را پیش میاندازد و پشت سرش نماز میخواند[۴۵].[۴۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۱.
- ↑ «و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون میآید و از آن (سرزمین) که ناپاک است جز به سختی و کندی (گیاهی) بیرون نمیآید» سوره اعراف، آیه ۵۸.
- ↑ «تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند » سوره یوسف، آیه ۱۱۰.
- ↑ « و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۲.
- ↑ «(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۳.
- ↑ «پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.
- ↑ « مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ»؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۳۶۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۳.
- ↑ « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ يَقِيناً حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِي إِلَّا مَا كَتَبْتَ لِي وَ رَضِّنِي مِنَ الْعَيْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»؛پایان دعاء اَبوحمزه ثمالی
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۵.
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: "انّا للّه و انّا الیه راجعون" (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷.
- ↑ «به راستی با دشواری، آسانی همراه است به راستی با دشواری، آسانی همراه است» سوره انشراح، آیه ۵-۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۶.
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد! ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم» سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۷.
- ↑ « يجب أن يجعل لفعلهما سبعون محملا»؛ بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۹۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۸.
- ↑ از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟؛ سوره نور ، آیه: ۱۲.
- ↑ «" ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا "»؛ بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۹۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۸۸-۸۹.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۲.
- ↑ ﴿وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾ «و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است» سوره هود، آیه ۶.
- ↑ ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ ﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾ «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری میکنیم» سوره غافر، آیه ۵۱.
- ↑ ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ﴾ «خداوند به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان آمرزش و پاداشی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۹.
- ↑ ﴿الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى﴾ «همانان که از گناهان بزرگ و کارهای زشت- مگر گناهان کوچک- پرهیز میکنند، بیگمان پروردگارت را آمرزشی گسترده است، او آن هنگام که شما را از زمین پدید آورد و آن هنگام که شما جنینهایی در شکم مادرانتان بودید به شما داناتر بود پس خود را به پاکی نستأیید که او ب» سوره نجم، آیه ۳۲.
- ↑ ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾ «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ ﴿التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾ «(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام میدهند سپس زود توبه میکنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را میپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۷۲.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۳.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۴.
- ↑ «کسی که فکر کند بهترین انسان است، از بدترین انسانهاست و کسی که خود را بهشتی بداند، اهل آتش است»فضل الله راوندی، النوادر، ص۱۰۷.
- ↑ «او آن هنگام که شما را از زمین پدید آورد و آن هنگام که شما جنینهایی در شکم مادرانتان بودید به شما داناتر بود پس خود را به پاکی نستأیید که او ب» سوره نجم، آیه ۳۲.
- ↑ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۴۳.
- ↑ «آیا به کسانی ننگریستهای که خویشتن را پاکیزه میانگارند اما (این) خداوند است که هر کس را بخواهد پاکیزه میدارد و سر مویی ستم نخواهند دید» سوره نساء، آیه ۴۹.
- ↑ «از اعمال کم خویش راضی نیستند؛ اعمال زیاد خود را نیز زیاد نمیبینند و از اعمال خویش بیمناکند؛ اگر کسی زبان به مدحشان بگشاید، از گفته او میترسند و میگویند من خودم را بهتر از دیگران میشناسم و خدا مرا از خودم بهتر میشناسد. خدایا بهخاطر چیزی که اینها میگویند، مرا مؤاخذه نکن. مرا برتر از آنچه گمان میکنند قرار ده و کارهایی را که اینها خبر ندارند بر من ببخش»شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ مروری به دعاهای رسیده از آن حضرات، مثل دعای کمیل، صباح و دعاهای صحیفه مبارکه سجادیه برای اثبات این مطلب کافی است.
- ↑ صدوق، امالی، ص۲۸۷.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۵.