نواب چهارگانه امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش)

نواب چهارگانه امام مهدی (ع) چه کسانی بودند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

نواب چهارگانه امام مهدی چه کسانی بودند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / نیابت خاصه (سفیران امام مهدی)
تعداد پاسخ۱۳ پاسخ

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

 
محمد جواد خراسانی

آیت‌‌الله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در این‌باره گفته است:

محل نیابت این چهار نفر بغداد و در بغداد مدفون گشته و مزارشان معروف است[۱]»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله امینی؛
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در این‌باره گفته است:

«در عدد نواب اختلاف است. سید بن طاوس در کتاب "ربیع الشیعه" اسامی آنان را بدین قرار ذکر کرده: ابو هاشم داود بن القاسم، محمد بن علی بن بلال، عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، عمر الاهوازی، احمد بن اسحاق، ابو محمد الوجنای، ابراهیم بن مهزیار، محمد بن ابراهیم‌[۳].

شیخ طوسی وکلا را بدین اسامی معرفی نموده است: از بغداد، عمری و پسرش و حاجز و بلالی و عطار، از کوفه، عاصمی. از اهواز، محمد بن ابراهیم بن مهزیار. از قم، احمد بن اسحاق. از همدان، محمد بن صالح. از ری، شامی و اسدی. از آذربایجان، قاسم بن العلاء. از نیشابور، محمد بن شاذان‌[۴]

لکن وکالت چهار نفر، در بین شیعیان معروف است: اول عثمان بن سعید، دوم محمد بن عثمان، سوم حسین بن روح، چهارم علی بن محمد سمری، هریک از آنها هم در شهرهای مختلف نمایندگانی داشتند[۵]»[۶].
۲. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«حضرت ولی عصر (ع) در دوران غیبت صغرای خود چهار سفیر و نایب داشتند که به زندگانی هر چهار نفر اشاره کوتاهی می‌نماییم.

۱. نایب اول: ابو عمرو عثمان بن سعید عمری: او انسانی مورد اعتماد همگان و به عنوان وکیل خاص امام هادی (ع) و بعد از شهادت امام هادی (ع) وکیل خاص امام عسکری (ع) مطرح بوده است[۷]. او در روایاتی از طرف امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) مورد تأیید و تمجید قرار گرفته است. امام هادی درباره او می‌فرمایند: عثمان بن سعید مورد اطمینان من و امین من است و آنچه به شما بگوید از ناحیه من می‌گوید[۸]. احمد بن اسحاق می‌گوید بعد از شهادت امام هادی نزد امام عسکری (ع) رفتم، فرمودند: عثمان بن سعید امین من است و وکیل من است و فرزندش وکیل فرزندم مهدی است[۹]. نقل شده است در مجلسی که عثمان بن سعید عمری همراه چهل تن از شیعیان امام عسکری (ع) بودند حضرت فرزند خود مهدی را به او نشان داد، و بر امامت و غیبت او تصریح کرد و درباره وکالت او فرمود هر آنچه عثمان بن سعید می‌گوید قبول کنید[۱۰]. عثمان بن سعید بعد از شهادت امام عسکری (ع) به تصریح آن حضرت و نصّ حضرت مهدی (ع) هنگام ورود قمی‌ها به سامرا به عنوان سفیر اوّل آن حضرت منصوب گردید و از آن موقع به انجام وظایف می‌پرداخت تا آنکه وقت وفاتش فرا رسید، فرزندش ابو جعفر محمد بن عثمان متولّی تجهیز او شد و در جانب غربی بغداد به خاک سپرده شد[۱۱].

۲. نایب دوم: محمد بن عثمان: بعد از وفات عثمان بن سعید از ناحیه مقدسه نامه‌ای صادر شد و حضرت در آن نامه با تسلیت به فرزندش محمّد او را به وکالت ناحیه مقدّس منصوب کرد[۱۲]. شیخ طوسی درباره او می‌گوید محمد بن عثمان و پدرش هر دو وکیل صاحب الزمان بوده‌اند و نزد آن حضرت دارای مقام بزرگی بوده‌اند[۱۳]. یعقوب ابن اسحاق می‌گوید به وسیله محمد بن عثمان نامه‌ای خدمت امام زمان (ع) فرستادم و از بعضی مشکلات دینی سؤال نمودم، جواب نامه با دستخط مبارک امام واصل شد و ضمن آن نوشته بود محمد بن عثمان عمری موثّق می‌باشد و نامه‌هایش نامه‌های من است[۱۴]. و بالاخره بعد از حدود ۵۰ سال که متصدّی منصب نیابت بود در سال ۳۰۴ یا ۳۰۵ روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد[۱۵]. محمد بن علی بن اسود قمی می‌گوید، محمّد بن عثمان، قبری برای خودش کنده بود، علّتش را پرسیدم، پاسخ داد از جانب امام مأمورم کارهایم را جمع و جور کنم، دو ماه بعد از آن واقعه از دنیا رفت[۱۶]. و در کنار قبر پدرش (غرب بغداد) به خاک سپرده شد.

۳. نایب سوم: ابو القاسم حسین بن روح نوبختی: وی داناترین فرد عصر خویش بوده است. مرحوم مجلسی -علیه الرّحمة- می‌فرماید وقتی مرض محمد ابن عثمان شدت یافت گروهی از بزرگان و معروفین شیعه مانند ابو علی ابن همام و ابو عبد اللّه محمّد کاتب و ابو عبد اللّه باقطانی و ابو السهل اسماعیل ابن علی نوبختی و ابو عبد الله ابن وجنا خدمتش رسیدند و از جانشینش سؤال کردند، جواب داد حسین ابن روح جانشین من و وکیل و مورد اعتماد حضرت صاحب الامر است در کارها به وی رجوع کنید، من از جانب امام مأمورم که حسین بن روح را به وکالت و نیابت منصوب گردانم[۱۷]. حسین بن روح در سال ۳۲۶ هجری در ماه شعبان از دار دنیا رحلت نمود[۱۸].

۴. نایب چهارم: شیخ ابو الحسن علی بن محمد سمری: او بعد از درگذشت حسین بن روح نوبختی به دستور حضرت مهدی (ع) امر نیابت را عهده‌دار شد. وی از تاریخ هجدهم شعبان ۳۲۶ تا پانزدهم شعبان ۳۲۹ یا به نقلی تا پانزدهم شعبان ۳۲۸ سازمان وکالت و نیابت را رهبری نموده است. آخرین توقیع از ناحیه مقدّسه شش روز قبل از درگذشت علی بن محمّد سمری صادر شد، در این توقیع، حضرت، زمان درگذشت نایبش را یادآور شد و اعلام فرمودند بعد از درگذشت او، حضرت، سفیری تعیین نخواهند فرمود و دوران غیبت صغری با درگذشت علی بن محمد سمری تمام خواهد گشت و غیبت کبری شروع می‌گردد[۱۹]»[۲۰].
۳. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است:

«در دوره غیبت صغرا، رابطۀ شیعیان با امام غائب به کلی قطع نشد؛ بلکه آن حضرت، چهار نفر از بزرگان و خواص شیعه را که همگی از عالمان و پارسایان بودند، نایب خاص خود قرار داد[۲۱].

۱. نایب اول، عثمان بن سعید عمری: او نخستین نایب امام مهدی (ع) است که به زیّات و سمّان (= روغن فروش) معروف بوده؛ زیرا فعالیت‌های سیاسی – مذهبی خود را در پوشش این کار انجام می‌داد[۲۲] عثمان بن سعید از جوانی خدمت‌گذار چند امام بود. وی وکیل امام هادی (ع) و در ده سال آخر امامت آن حضرت، رهبر سازمان وکالت[۲۳] و رئیس وکلای امام عسکری (ع) بود. وجوهات پیروان امام عسکری (ع) به او تحویل می‌شد[۲۴] و سپس وکیل ویژه و نائب خاص امام مهدی (ع) شد.

شیخ طوسی در این باره می‌نویسد: احمد بن اسحاق بن سعد قمی می‌گوید: روزی به محضر امام هادی (ع) رسیدم و گفتم: من گاهی غایب و گاهی حاضرم [یعنی گاهی در اینجا هستم و گاهی در نقطه دور دستی هستم] و نمی‌توانم مسایل شرعی خود را از شما بپرسم. وقتی هم که حاضرم، همیشه نمی‌توانم به حضور شما برسم. سخن چه کسی را بپذیرم و از چه کسی فرمان ببرم؟ امام فرمود: "این ابوعمرو، عثمان بن سعید عمری، فردی موثق و امین است. او مورد اعتماد و اطمینان من است. آنچه به شما می‌گوید، از جانب من می‌گوید و آنچه به شما می‌رساند از طرف من می‌رساند". بعد از شهادت امام هادی (ع) در یکی از روزها به نزد فرزندش امام حسن عسکری (ع) شرفیاب شدم و همان مطلب را از ایشان پرسیدم. آن حضرت همان پاسخ امام هادی (ع) را تکرار کرد و فرمود: این ابوعمرو عثمان بن سعید عمری مورد اعتماد و اطمینان امام پیشین و نیز مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید، از جانب من می‌رساند[۲۵]. این سخن در میان شیعیان شایع شد و آنها او را با عظمت یافتند. امام عسکری (ع) درباره او فرمود: گواه باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من است و پسرش محمد نیز وکیل پسرم مهدی خواهد بود[۲۶]. پس از رحلت امام حسن عسکری (ع)، همین عثمان بن سعید عمری بود که مراسم غسل دادن و کفن کردن و خاکسپاری آن حضرت را عهده‌دار شد[۲۷]. این خود بر مقام والای عثمان بن سعید دلالت می‌کند. او بعد از رحلت امام عسکری (ع) از سامرا به بغداد رفت و در منطقه کرخ (محل سکونت شیعیان) ساکن شد و در آنجا تا پایان زندگی، امور نیابت را سرپرستی کرد. برخی گفته‌اند: در گذشت او قبل از سال ۲۶۷ ق روی داد[۲۸].

۲. نایب دوم، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری: او پس از وفات پدرش، عثمان بن سعید به جای او نشست و به وکالت و نیابت خاص از سوی امام عصر (ع) منصوب شد. محمد بن عثمان نیز همانند پدرش، از نظر تقوا و موقعیت اجتماعی مورد قبول و احترام خاص شیعیان بود. در بزرگی شخصیت او همین بس که امام عسکری (ع) درباره او و پدرش به احمد بن اسحاق قمی،[۲۹] چنین فرمود: عمری و پسرش –محمد بن عثمان- هر دو امین و مورد اعتماد من هستند. آنچه به تو برسانند از جانب من می‌رسانند و آنچه به تو بگویند از طرف من می‌گویند. سخنان آنان را بشنو و از آنان پیروی کن؛ زیرا این دو نفر مورد اعتماد و امینِ من هستند[۳۰]. به علاوهامام حسن عسکری (ع) پیشاپیش از نیابتِ او، به شیعیان خبر داده بود، آن‌گاه که فرمود: شاهد باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من است و پسرش محمد وکیل فرزندم مهدی (ع) است[۳۱] محمد بن عثمان پس از حدود چهل سال نیابت، در سال ۳۰۵ ق در گذشت؛ در حالی که با راهنمایی امام مهدی (ع) دو ماه پیش از مرگش از زمان وفاتش خبر داده بود[۳۲].

۳. نایب سوم: ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی: او از طایفه بنی نوبخت قم است که در زمان نخستین نائب امام به بغداد مهاجرت کرد[۳۳] حسین بن روح پیش از درگذشت نایب دوم از ناحیه مقدسه به نیابت منصوب شد و توسط نایب دوم به خواص شیعیان و وکیلان حضرت مهدی (ع) معرفی شد. او پس از درگذشت محمد بن عثمان در سال ۳۰۵ ق نیابت را به عهده گرفت.

درباره شخصیت او بعضی نوشته‌اند که از اصحاب امام عسکری (ع) بوده[۳۴] و در میان شیعیان بغداد موقعیت اجتماعی خوبی داشته است؛ به ویژه که وی در زمان سفیر دوم، یکی از کارگزاران او بوده و در سال‌های آخر سفارتش، به عنوان وکیل ارشد و واسطه بین او و دیگر وکیلان و ناظر بر اموال محمد بن عثمان منصوب شده است[۳۵]. ام کلثوم دختر محمد بن عثمان می‌گوید: حسین بن روح سال‌ها طولانی وکیل محمد بن عثمان و ناظر بر املاک او بود و اسرار او را به سران شیعه می‌رساند و از نزدیکان خاص وی بود... بدین سبب حسین بن روح در قلوب شیعیان، جایگاه والایی یافت.... و فضل و امانتش همه جا منتشر شده بود... و من یکی نفر شیعه را نمی‌شناسم که درباره وکالت او شک باشد[۳۶].

شیخ صدوق از محمد بن علی اسود روایت می‌کند که گفت: من اموالی از موقوفات را که در اختیار داشتم پیش محمد بن عثمان می‌بردم. در روزهای آخر عمرش، وقتی برای تحویل اموال نزد او رفتم، دستور داد تا آنها را به حسین بن روح تحویل دهم:.. سپس فرمود: آنچه به دست حسین بن روح می‌رسد، مانند این است که به دست من می‌رسد[۳۷]. در زمان سفارت سفیر سوم تا حدودی شیعیان آزادی داشتند و حسین بن روح نیز در بین مقامات حکومتی، موقعیت ویژه‌ای داشت؛ بنابراین نایب سوم به دلیل این جایگاه به دستگیری از شیعیان مستمند می‌پرداخت و حتی به سفارش او مشکل مادی بعضی از علویان به وسیله وزیر عباسی حل می‌شد[۳۸] سرانجام، نایب سوم پس از ۲۱ سال نیابت در شعبان ۳۲۶ درگذشت.

۴. نایب چهارم، ابوالحسن علی بن محمد سمری: او در سازمان وکالت شیعه به حُسن سابقه مشهور بود و گذشته نیکو و امانت‌داری او سبب شد جایگاه والایی در میان شیعیان و به ویژه وکلای امام عصر (ع) یابد و آن‌گاه که او از سوی امام مهدی (ع) به نیابت خاصه منصوب شد، مورد قبول و پذیرش همه قرار گرفت[۳۹].

نایب چهارم از خانوده‌ای متدین و پیرو اهل بیت (ع) بود؛ به گونه‌ای که بسیاری از خاندان او نیمی از درآمد املاک خود را وقف امام حسن عسکری (ع) کردند و آن اموال را به صورت سالانه برای آن حضرت می‌فرستادند[۴۰]. سمری مدت نیابتش کوتاه بود و شرایط زمانش، شرایط خاص سیاسی بود؛ به همین سبب، فعالیت‌های او به آیندگان نرسیده است. مهم‌ترین حادثه در نیابت او، پایان‌یافتن دوره غیبت صغرا و نیابت خاصه است که با صدور توقیعی از سوی امام انجام گرفت. شش روز قبل از درگذشت علی بن محمد سمری، توقعی صادر شد که زمان مرگ وی را پیش‌گویی کرد و خبر داد که دیگر نایبی نیست و با مرگ او دروره غیبت کبرا آغاز خواهد شد»[۴۱].
۴. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «پرسمان مهدویت» در این‌باره گفته است:

«در مدت غیبت صغرا، چهار سفیر یا نایب خاصّ، نامه‌ها و توقیعات حضرت مهدی (ع) را به مردم می‌رساندند و خود به زیارت ایشان نایل می‌شدند. این سفیران یا نواب چهارگانه، به ترتیب عبارتاند از:

  1. ابو عمرو عثمان بن سعید عمری: نام وی "عثمان بن سعید"، کنیه‌اش "ابو عمرو" و لقبش "العمری"، "سمّان"، "اسدی" و "عسکری" می‌باشد. علت ملقب شدن او به "سمّان" این بود که به تجارت روغن می‌پرداخت تا این کار، مسؤولیت اصلی او را بپوشاند و از شرّ حکومت حفظش نماید[۴۲] شیعه، اموال و نامه‌ها را به ایشان می‌رساندند و وی آنها را در پوست گوسفند و امثال آن- که به عنوان ظرف روغن به کار می‌برد- مینهاد تا کسی به آنها پی نبرد. آنگاه آنها را به سوی امام (ع) می‌فرستاد[۴۳]. وی از یاران، اصحاب و شاگردان مورد وثوق امام دهم و امام یازدهم بود. او مردی جلیل‌القدر و مورد اطمینان بود که از یازده سالگی در محضر امام هادی (ع) به خدمتگزاری و کسب فقه و حدیث و آموزه‌های اسلامی اشتغال داشت و شاگرد تربیت یافته در زیر سایه ولایت و امامت بود. شاید یکی از ادله‌ای که ایشان در محضر دو امام پیش از حضرت مهدی (ع) قرار گرفته بود، برای این بود که دیگر کسی در شأن و عظمت او تردید نداشته و به راحتی نیابت او از طرف حضرت مهدی (ع) را بپذیرد. از احمد بن اسحاق نقل شده است: "از حضرت هادی (ع) سؤال کردم: با چه کسی معامله کنیم؟ و از چه کسی مطلب را بگیریم؟ و گفته چه کسی را بپذیریم؟ امام فرمود: "عمری مورد اعتماد من است؛ آنچه را از من به تو برساند قطعا از من می‌رساند و آنچه را از قول من برای تو گوید، قطعا از من می‌گوید. سخن وی را گوش کرده اطاعت نما؛ زیرا او مورد اعتماد و امین است"[۴۴] وی پس از سپری شدن عمر شریفش، به دستور حضرت مهدی (ع)، فرزندش محمد بن عثمان را پس از خود به عنوان نایب خاصّ منصوب کرد. البته پیش از این، فرزند عثمان بن سعید از سوی امام عسکری (ع) به عنوان فردی مورد وثوق برای فرزندش حضرت مهدی (ع) معین شده بود[۴۵].
  2. محمد بن عثمان: محمد بن عثمان، دومین نائب از "نواب چهارگانه" امام زمان (ع) و فرزند نایب اوّل است، در زمان حیات پدرش از طرف امام عسکری (ع) به نیابت امام غایب معرفی شده بود. عثمان بن سعید به هنگام مرگ خود، نیابت را به دستور حضرت مهدی (ع) به فرزند خود "محمّد" سپرد. به علاوه خود حضرت ولی عصر (ع) نیز در توقیعاتی، تصریح به نیابت او فرمود[۴۶]. آن حضرت در توقیعی چنین فرمود: "ما برای خداییم و بازگشتمان به سوی او است، تسلیم فرمان خدا و راضی به قضای الهی هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و نیکو از این جهان دیده بربست. خدای رحمتش کند و او را به اولیا و موالی خود ملحق سازد که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به خدا نزدیک سازد، تلاش فراوانی داشت. خدای- تبارک و تعالی- رویش را سفید و درخشنده گرداند و لغزش‌هایش را ببخشد"[۴۷]. در بخش دیگری از آن توقیع شریف فرمود: "از کمال سعادت او بود که خداوند چون تو فرزندی را روزیاش ساخت که جانشین او باشد و به امر او قیام کند"[۴۸]. همچنین در توقیع دیگری فرمود: "... و اما محمد بن عثمان عمری، پس خداوند از او و پدرش خشنود و راضی باشد، همانا او مورد وثوق من و نوشته او نوشته من است"[۴۹]. محمد بن عثمان، به رغم مخالفت‌هایی که از طرف مدعیان دروغین نیابت، با وی صورت میگرفت و با وجود فشارهایی که از طرف حکام و خلفای آن دوران اعمال می‌شد، توانست جایگاه سفارت ولی عصر (ع) را در کارهای واگذاشته به خود، به گونه‌ای شایسته حفظ نماید و نگذاشت غالیان با ترفندهای دروغین خود، شیعیان را متوجه خود سازند و نیابت او را متزلزل کنند. از این‌رو دوستداران ائمه (ع) هیچگاه درباره نیابت و وثاقت ایشان، دچار شک و تردید نگشتند. نایب دوم، بیشترین مدت را از جهت بقا در سمت نمایندگی امام زمان (ع) به خود اختصاص داد و حدود چهل سال به عنوان نایب و رابط بین امام و شیعیان بود. لذا توفیق یافت مشکلات و مسائل فقهی، کلامی، اجتماعی و... بیشتری از محضر مبارک حضرت مهدی (ع) استفسار کند و در اختیار عموم مردم قرار دهد. ابو جعفر محمد بن عثمان طبق قول مشهور در سال ۳۰۵ﻫ.ق در آخر ماه جمادی الاولی وفات یافت. قبر او در کنار قبر مادرش [۵۰] بر سر راه کوفه و در محلی که خانه‌اش آنجا بود، واقع است. این محل در سمت غربی بغداد واقع است[۵۱].
  3. حسین بن روح: سومین سفیر خاصّ از سفیران چهارگانه حضرت مهدی (ع)، محدّث، فقیه و متکلم شیعی ایرانی، حسین بن روح نوبختی است. وی در میان شیعیان بغداد، از شهرت ویژه‌ای برخوردار بود و یکی از افراد مورد اطمینان و اعتماد محمد بن عثمان عمری به شمار می‌رفت. او در بین سالهای ۳۰۵- ۳۲۶ﻫ.ق به عنوان نایب امام زمان (ع)، واسطه بین امام و شیعیان بود. حسین بن روح اگرچه دارای فضیلت‌های فراوانی بود؛ ولی به صورت عمده شهرت و اعتبار او، به مسأله نیابتش باز می‌گردد. محمد بن عثمان، او را حلقه اتصال بین خود و وکلای دیگرش در بغداد قرار داد. وی در دربار عباسی در زمان حیات نایب دوم، نفوذ فوق العاده‌ای داشت و از ناحیه برخی مقامات دولتی کمکهای مالی به ایشان می‌رسید [۵۲]. نایب دوم، از دو یا سه سال پیش از وفات خود، با ارجاع برخی از شیعیان به حسین بن روح نوبختی- که اموالی از سهم امام و غیر آن پیش او می‌بردند- زمینه را برای نیابت وی از طرف امام زمان (ع) هموار می‌نمود و به کسانی که در این موضوع دچار شک و تردید میشدند، تأکید می‌کرد که این دستور، از طرف امام (ع) صادر شده است[۵۳]. او در انتصاب حسین بن روح به جانشینی خود، تأکید فراوانی می‌کرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی در میان عموم شیعیان مخلص و وکلای خویش، این مطلب را تذکر می‌داد. این تأکید بدان علّت بود که از طرف ائمه (ع):، نصّی دالّ بر وثاقت، امانت و نیابت حسین بن روح صادر نشده بود. از طرفی در میان وکلای بغداد، کسانی بودند که در ظاهر ارتباط محمد بن عثمان با آنان بیشتر بود؛ از این‌رو عوام و خواص شیعیان، تصور نمی‌کردند حسین بن روح به جانشینی انتخاب گردد. بدین جهت نایب دوم از هر فرصتی برای تبیین نیابت ایشان از طرف امام زمان (ع)، برای رفع شک و تردید از آنان استفاده می‌کرد[۵۴]. پس از وفات ابو جعفر عمری و وصیت او در نصب حسین بن روح به عنوان نایب سوم امام غایب، ابو القاسم حسین بن روح به "دار النیابة" در بغداد آمد و بزرگان شیعه به گرد او جمع شدند. حسین بن روح با همکاری وکلای بغداد و دیگر مناطق، کار خویش را در جایگاه نیابت امام زمان (ع) شروع نمود و توانست با روش و شیوه‌ای اندیشمندانه و منطقی، در بین دوست و دشمن از پذیرش بالایی برخوردار باشد. روایات حاکی از آن است که موقعیت حسین بن روح به عنوان سفیر امام دوازدهم- برعکس سفیر اوّل و دوم- در بین پیروان اهل بیت (ع) آشکار بود. به همین دلیل برخی از عوام امامیه، بر آن شدند تا وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکمه و برکنار شدن برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه‌ای که بخشی از اواخر عمرش را در زندان به سر برد. از جمله حوادث مهم دوران نیابت حسین بن روح، جدا شدن ابو جعفر محمّد بن علی شلمغانی "معروف به ابن ابی عزاقر" از آیین شیعی و تکفیر او به دست آن نائب خاص است[۵۵]. حسین بن روح در سال ۳۲۶ از دنیا رفت. اگرچه در سال وفات او اختلافی نیست، ولی در محل دفن ایشان اختلاف وجود دارد. قبر ایشان در بغداد است؛ ولی مشخص نیست در قسمت غربی آن است یا قسمت شرقی.
  4. علی بن محمّد سمری: ابو الحسن علی بن محمّد سمری، چهارمین و واپسین سفیر حضرت ولی عصر (ع) است. وی پس از رحلت حسین بن روح به مقام سفارت منصوب شد و مدت سه سال عهده‌دار این منصب بود. سمری از خاندانی با ایمان و شیعه بوده است که در خدمت‌گزاری به "سازمان امامیه" از شهرت زیادی برخوردار بودند و همین اصالت خانوادگی او، باعث شد که در امر سفارت با مخالفت چندانی روبه‌رو نگردد[۵۶]. سمری فرصت زیادی برای فعالیت نداشت؛ به همین دلیل مثل نوّاب قبلی نتوانست فعالیت‌های گسترده‌ای انجام دهد و تغییرات قابل ملاحظه‌ای در روابط خود و وکلا به وجود آورد؛ لکن اعتقاد شیعیان به جلالت و وثاقت او، مثل دیگر نواب بود و وی مورد پذیرش و تسالم عموم شیعیان قرار گرفت [۵۷]. شش روز پیش از رحلت او توقیعی از سوی امام دوازدهم صادر شد که در آن صاحب الامر (ع)، درگذشت نایب چهارم را پیشگویی و زمان مرگ او را نیز تعیین کرده بود. متن این توقیع شریف، نمایانگر پایان غیبت صغرا و انقطاع نیابت خاصه و آغاز غیبت کبرا و نیابت عامه است. این توقیع در بسیاری از کتاب‌های حدیثی با اختلاف اندکی آمده است[۵۸] این حادثه اسف بار در سال ۳۲۹ رخ داد و قبر او در بغداد است[۵۹]»[۶۰].
۵. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«اوضاع پر اختناق و عدم پذیرش مردم سبب شد که امام زمان (ع) از نظرها پنهان شود، و طبیعی است که امام در زمان غیبت صغری مردم را به حال خود وا نگذارد، لذا در این زمان به وسیله چهار سفیر مخصوص خود، با مسلمانان در حال تماس بود، و بسیاری از نیازمندی‌های مردم را از طریق نمایندگان خود، برطرف می‏‌‏نمود. مشخّصات آن سفیران و نایبان بدین شرح و قرار است:

  1. عثمان بن سعید عمری: وی به قبیله بنی عمرو بن عامر منسوب بوده است و از یازده سالگی افتخار خدمت‌گزاری به خاندان رسالت را داشته و از اصحاب امام هادی و حضرت عسکری (ع) به شمار می‏‌‏رفت. او که وکیل مخصوص امام عسکری (ع) بود آنچنان مورد وثوق و اطمینان آن حضرت بود که درباره وی و فرزندش محمد بن عثمان فرمود: عمری و فرزند او مورد وثوق من هستند، هرچه از من به شما نقل کنند، حقیقتی است که از من شنیده‏‌اند و نقل می‏‌‏نمایند؛ هردو نفر آنها، مورد اعتماد من هستند، به سخنان ایشان گوش فرا دهید و دستوراتشان را اجرا کنید[۶۱] عثمان بن سعید، از معدود افرادی بود که در شرایط خاصّ آن زمان، از طرف امام عسکری (ع) اجازه داشت که امام مهدی (ع) را در خانه حضرتش به‏ طور مکرّر زیارت کند. وی در سال ۳۰۰ هجری قمری وفات یافت.
  2. محمد بن عثمان: او فرزند اوّلین نایب و وکیل امام عصر (ع) است که زمان حضرت عسکری (ع) را درک نموده است. دوران نیابت و سفارتش طولانی‏‌تر از او بود و همواره نامه‌‏های شیعیان را به حضور امام زمان (ع) رسانیده و پاسخ کتبی آنها را باز می‏‌گرداند. محمد بن علی بن الاسود قمی گوید: محمد بن عثمان، قبری برای خویش تهیه کرد، علتش را پرسیدم، گفت: از جانب امام (ع) مأمورم که کارهایم را جمع و جور کنم. دو ماه بعد از این واقعه دار دنیا را وداع گفت[۶۲] محمد بن عثمان، در حدود ۵۰ سال عهده‏‌دار نیابت بود، و در سال ۳۰۴ یا ۳۰۵ هجری قمری درگذشت.
  3. حسین بن روح نوبختی: وی در روزگار خویش به عقل و درایت اشتهار داشت. حسین بن روح از نزدیکان و رازداران محمد بن عثمان بود که به فرمان امام زمان (ع) بعد از وفات محمّد، نیابت امام را به عهده داشت. وقتی بیماری محمد بن عثمان شدّت یافت، گروهی از بزرگان و معروفان شیعه، خدمتش رسیده از جانشین خود سؤال نمودند، جواب داد: حسین بن روح جانشین من و وکیل مورد اعتماد حضرت صاحب الامر (ع) است و در کارها به وی رجوع کنید، من از جانب امام مأمورم که حسین بن روح را به نیابت منصوب گردانم[۶۳] وی در ماه شعبان سال ۳۲۶ هجری قمری از دنیا رفت.
  4. علی بن محمد سمری: چهارمین و آخرین نایب و سفیر امام زمان (ع) علی سمری یا سیمری است، که امام به خود او نوشته و دستور داده بود که تو، آخرین نایب مخصوص من هستی، دیگر نباید کسی را به جای خود معرّفی کنی. احمد بن ابراهیم گوید: روزی علی بن محمد سمری بدون مقدّمه فرمود: خدا علی بن بابویه قمی را رحمت کند. حاضرین تاریخ این کلام را یادداشت نمودند. بعدا خبر رسید که علی بن بابویه، در همان ‏روز از دنیا رفته است. خود سمری نیز، در سال ۳۲۹ وفات نمود[۶۴]. این بود توضیح مختصری پیرامون نایبان خاصّ امام عصر (ع) در زمان غیبت صغری، و امّا بعد از مرگ آخرین سفیر، باب نیابت خصوصی بسته شد، و غیبت کبری آغاز گردید»[۶۵].
۶. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«یکی از حلقه‌های اصلی سلسله مباحث داستان تاریخی اندیشه مهدی موعود (ع) و مصلح کل، مسئله نیابت است که بخش عمده‌ای از اندیشه مهدویت در طول زمان را به خود اختصاص داده است، به‌ویژه اینکه امام (ع) در یک حالت برزخی یعنی چیزی بین حضور و غیبت به سر می‌بردند. جدا از این، عده‌ای مریض دل از این موقعیت برای رسیدن به اهداف مادی خود استفاده می‌کردند و گاهی این سوءاستفاده برای به دست آوردن مال و اموال و گاهی برای کسب جایگاه اجتماعی به‌ویژه در قالب تظاهر به نیابت امام (ع) بوده است. غیبت صغرا بنابر قول مشهور، از سال ۲۶۰ ه.ق تا ۳۲۹ ه.ق بود. یعنی حدود هفتاد سال به طول انجامیده است. این دوره با وقایع سیاسی و اجتماعی بسیاری همراه بود که باعث شد نگاه‌ها متوجه نماینده اهل بیت (ع) شده و همانند گذشته و در زمان امامان دیگر که یاران و پیروان امامان به آنها مراجعه می‌کردند، با مراجعه به ایشان از سرچشمه‌های زلال دانش ایشان سیراب گردند.

از آنجا که امام هادی و امام حسن عسکری (ع) سیاست پرده‌نشینی در پیش گرفتند و با مردم به وسیله واسطه‌هایی ارتباط داشتند، به همین دلیل آن دو امام (ع) برای دوره پس از خود زمینه‌سازی می‌کردند؛ دوره زمانی که پرده‌نشینی اصل می‌شد و دیدار حضوری به صورت یک استثنا درمی‌آمد. در پیش گرفتن این سیاست باعث می‌شد تا یاران و پیروان امامت از طولانی بودن راه و کمی شمار یاران به هراس نیفتند، جدا از این، غیبت کبرای امام (ع) مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی اساسی‌تری مانند غیبت صغرا را می‌طلبید. در این مرحله امام ۴ تن از معتمدان و خواص خود را به ترتیب در فواصل زمانی مختلف به‌عنوان نماینده خود انتخاب کرد و آنها عبارتند از:

  1. عثمان بن سعید عمری؛
  2. محمد بن عثمان بن سعید عمری؛
  3. حسین بن روح نوبختی؛
  4. علی بن محمد سمری.
آنها در سخت‌ترین شرایط با تحمل تمامی سختی‌ها و مشکلات این منصب مهم، زندگی خود را وقف اسلام نمودند و بار تمام مشکلات ناشی از داشتن این مقام را به دوش کشیدند و آن محدود به مسائل سیاسی نبود بلکه شامل مسائل مبارزه با نفس و غرور و طمع حاصل از داشتن این منصب را نیز در برمی‌گرفت و آنها به بهترین شکل ممکن نقش سپرده‌شده به آنان را ایفا نمودند. مشکلات این دوره پر فراز و نشیب تاریخی، فرصت کمی برای نقل حوادث مهم آن به جا گذاشت که به رغم آن مشکلات، ما سعی در بیان سیر تاریخی آن داریم»[۶۶].
۷. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در این‌باره گفته است:

«چهار نفر بودند:

  1. عثمان بن سعید؛ حدود ۲۰ سال نیابت آن حضرت را عهده‌دار بود.
  2. محمد بن عثمان؛ ۲۵ سال نیابت آن حضرت را عهده دار بود.
  3. حسین بن روح؛ ۲۱ سال نیابت آن حضرت را عهده‌دار بود.
  4. علی بن محمد سمری؛ ۳ سال نیابت آن حضرت را بر عهده داشت.
این چهار نائب ۶۹ سال نیابت خاصه از سوی آن حضرت داشتند و غیبت کبری با فوت آخرین نائب خاص، از سال ۳۲۹ ه.ق آغاز شد»[۶۷].
۸. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول رضوی، در کتاب «امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«بعد از آغاز غیبت صغرا، امام مهدی (ع) افرادی امین و مورد اعتماد را با نام و نشانی خاص که بین شیعیان شناخته شده بودند، به عنوان نایب خویش در بین مردم، انتخاب کردند. این افراد، واسطه آن حضرت و شیعیان بودند و یکی بعد از دیگری، عهده‌دار منصب نیابت شدند.

عمده‌ترین وظایف این افراد عبارت بود از:

  1. انتقال سؤال‌ها و مشکلات مردم به محضر امام زمان (ع) و رساندن جواب آن حضرت به مردم.
  2. برطرف کردن مشکلات علمی، اقتصادی و اجتماعی شیعیان[۶۸].
  3. سازمان‌دهی وکلا و اخذ و توزیع اموال متعلق به امام (ع) در میان مردم[۶۹].
  4. مبارزه با مدعیان دروغین نیابت و وکالت امام مهدی (ع)[۷۰].
  5. مسئولیت‌های دیگری که از سوی امام زمان (ع) بر عهده آنان گذاشته می‌شد.

نایبان خاص امام زمان (ع) در زمان غیبت صغرا چهار نفر بودند:

  1. عثمان بن سعید عمری‌: وی، نخستین نایب امام زمان (ع) است. ایشان، از یازده سالگی، متولی خدمت به ائمه (ع) شد. وی، در ظاهر، روغن می‌فروخت، در حالی‌ که در اصل، حقوق شرعی را که به دستش می‌رسید، در ظرف روغن می‌گذاشت و به خدمت امام هادی (ع) و بعد از ایشان به خدمت امام حسن عسکری (ع) می‌برد. به همین دلیل، معروف به سمان (روغن‌فروش) شده بود[۷۱]. عثمان بن سعید، بعد از آغاز غیبت صغرا، از سوی امام مهدی (ع) به عنوان نایب و وکیل آن حضرت در میان مردم انتخاب شد تا اینکه در سال دویست و شصت و سه ه ق‌[۷۲] یا دویست و شصت و پنج ه ق‌[۷۳] وفات یافت.
  2. محمد بن عثمان بن سعید: وی، فرزند وکیل اول (عثمان بن سعید عمری) بود. حضرت امام حسن عسکری (ع) او و پدرش را توثیق کرده و به شیعیان خبر داد که او از وکلای فرزندم مهدی است. چون هنگام وفات پدر محمد بن عثمان فرارسید، توقیعی از جانب حضرت حجت (ع) بیرون آمد، مشتمل بر تعزیت‌نامه و اینکه بعد از وفات پدرش، او نایب از جانب ولی خدا است[۷۴]. وی، بیش از چهل سال، مقام نیابت را داشت و در سال سیصد و چهار ه ق یا سیصد و پنج ه ق وفات کرد[۷۵].
  3. حسین بن روح نوبختی‌: شیخ ابو القاسم حسین بن روح (متوفای هجدهم شعبان سیصد و بیست و شش ه ق) بعد از ابو سهل اسماعیل بن عسلی، مشهورترین افراد خاندان نوبختی است. عمده اشتهار او، به واسطه مقام دینی بزرگی است که در میان شیعه امامیه دارد. سومین نایب خاص حضرت حجت (ع) است. این بزرگوار، از سال سیصد و پنج ه ق تا شعبان سیصد و بیست و شش ه ق نیابت خاص داشته است. وی، حتی در ایام امامت امام یازدهم (ع) از صحابه خاص به شمار رفته است[۷۶].
  4. علی بن محمد سمری: علی بن محمد سمری قائم مقام حسین بن روح شد. سه سال، امر نیابت با او بود. او، در نیمه شعبان سیصد و بیست و نه ه ق به رحمت حق واصل شد. وفات او، آغاز غیبت کبرا بود. شیخ صدوق و شیخ طوسی روایت کرده‌اند از حسن بن احمد که گفت: در سالی که جناب سمری وفات کرد، ما، در بغداد بودیم. چند روز قبل از وفاتش، به خدمت او رفتیم. فرمانی از حضرت صاحب الامر (ع) بیرون آورد که مضمونش این است: بسم الله الرحمان الرحیم. ای علی بن محمد سمری! خدا عظیم گرداند اجر برادران تو را در مصیبت تو. تا شش روز دیگر از دنیا مفارقت خواهی کرد. پس کارهای خود را جمع کن و وصی و قائم مقام از برای خود قرار مده که غیبت تامه، واقع شده است[۷۷]»[۷۸].
۹. آقای هدایتی فخرداود؛
آقای ابوالفضل هدایتی فخرداود در کتاب «مهدویت در منظر امام خمینی»؛ در این‌باره گفته‌ است:

«درباره نیابت خاص حضرت ولی عصر (ع)، باید یادآور شد که آن حضرت به فرمان الهی در دوران غیبت صغرا، نایبانی خاص داشت و هر کدام به تکالیف نیابت خود عمل کردند. در حقیقت آنان را باید اسوه‌های نیابت مهدوی خواند؛ زیرا خدمت خویش را با علم و تقوا و اخلاص در عمل به هم آمیختند و ایمان مردم را پاس داشتند. در اینجا یادکردی از آن عالمان ربانی خواهیم داشت.

  1. عثمان بن سعید. او از دست‌پروردگان و یاران امام هادی و امام عسکری (ع) بود.
  2. محمد بن عثمان او فرزند شایسته نایب نخستین حضرت مهدی (ع) بود و حدود چهل سال نیابت معصوم آخر را به عهده داشت.
  3. حسین بن روح نوبختی.
  4. علی بن محمد سمری»[۷۹].
۱۰. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در این‌باره گفته‌اند:

«اولین نایب خاص، جناب عثمان بن سعید بود. کنیه وی ابوعمر و لقبش عمری بود. او از قبیله اسد و ساکن شهر سامرا بود؛ لذا گاهی عسکری نیز به او گفته می‌شود. چون شغلش روغن فروشی بود، سمّان نیز خوانده می‌شد. او نایب امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) هم بود و از سوی امام عسکری (ع) در جمع چهل نفر از شیعیان به نیابت خاص امام غایب تعیین شد.[۸۰]

۱۱. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
۱۲. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفته‌اند:

«در دوره غیبت صغرا ، رابطه شیعیان با امام غایب به کلّی قطع نشد؛ بلکه آن حضرت، چهار نفر از بزرگان و خواص شیعه را که همگی از عالمان و پارسایان بودند، نایب خاص خود قرار داد.[۸۷] مناسب است به اختصار درباره زندگی این بزرگواران و ملاک انتخاب ایشان و سمت نیابت و وظایف و مسئولیت‌های آنها در دوران نیابت و نیز کیفیت ارتباط ایشان با شیعیان، بحث کنیم:

پرسش‌های وابسته

  1. منظور از نیابت خاصه چیست؟ (پرسش)
  2. مفهوم لغوی و اصطلاحی نیابت چیست؟ (پرسش)
  3. سفیر یعنی چه و به کدام نماینده‌های امام سفیر می‌گویند؟ (پرسش)
  4. نایب امام مهدی به چه کسی گفته می‌شود؟ (پرسش)
  5. چگونه می‌توان نایب امام مهدی را در زمان غیبت شناخت؟ (پرسش)
  6. نواب چهارگانه امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش)
  7. وکلای نایبان خاص امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش)
  8. نیابت چهار سفیر امام مهدی چگونه اثبات می‏‌گردد؟ (پرسش)
  9. چه مصلحتی در وجود وکلای ناحیه مقدسه بوده است؟ (پرسش)
  10. چرا سفیران خاص امام مهدی از فقها و مجتهدان نبودند؟ (پرسش)
  11. هدف و غرض از انتخاب افرادی به عنوان نایبان خاص چه بوده است؟ (پرسش)
  12. وقتی که امام مهدی در غیبت طولانی‏ است چه نیازی به نائب و نماینده دارد؟ (پرسش)
  13. چرا نیابت امام مهدی پس از هفتاد سال تمام شد؟ (پرسش)
  14. دوران نیابت خاصه چه وقت و چگونه به پایان رسید؟ (پرسش)
  15. در زمان غیبت از چه طریقی می‌‏توان با حضرت مهدی آشنا شد؟ (پرسش)
  16. تفاوت نواب اربعه با وکلای آنها چیست؟ (پرسش)
  17. وکلای نواب خاص در عصر غیبت صغرا چه کسانی هستند؟ (پرسش)
  18. راه شناخت نایبان واقعی امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  19. شیعیان، وکیل و نماینده امام را چگونه می‌شناختند؟ (پرسش)
  20. چه کسانی صلاحیت و شایستگی دریافت مقام وکالت و نیابت ائمه را داشتند؟ (پرسش)
  21. چرا نیابت خاصه ادامه نیافت؟ و سرنوشت شیعیان پس از پایان عصر نیابت خاص و آغاز عصر غیبت کبری به چه کسانی واگذار شده است؟ (پرسش)
  22. آخرین دیدار عمومی امام مهدی با شیعیان در چه تاریخی بوده است؟ (پرسش)

پانویس

  1. منتخب الاثر، ۴۸۵ به بعد.
  2. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۳۸.
  3. رجال بوعلی ط سال «۱۱۰۲»، ص ۳۱۲.
  4. رجال مامقانی ط نجف سال ۱۳۵۲، ج ۱، ص ۲۰۰ و اثبات الهداة، ج ۷، ص ۲۹۴.
  5. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶۲.
  6. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۳۶.
  7. منتهى المقال و المهدى، ص ۱۸۱؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۵.
  8. اعیان الشیعه، ج ۴، بخش ۳، ص ۱۶.
  9. مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴.
  10. مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶، ح ۱.
  11. مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۰، ح ۳.
  12. طوسى، الغیبة، ص ۳۶۱؛ صدوق ۱، کمال الدین، ص ۵۱۰؛ بحار، ج ۵۱، ص ۳۴۸.
  13. منهج المقال.
  14. بحار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.
  15. بحار، ج ۵۱، ص ۳۵۱.
  16. بحار، ج ۵۱، ص ۳۵۵.
  17. بحار، ج ۵۱، ص ۳۵۵.
  18. رجال مامقانى، ج ۱، ص ۲۰۰.
  19. صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۶؛ مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۹.
  20. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۶۱-۲۶۵.
  21. این چهار نفر را وکلای خاص، نواب اربعه و نیز سفرای اربعه می‌خوانند.
  22. الغیبه طوسی، ص ۲۱۴؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴.
  23. رجال طوسی، ص ۵۲۶.
  24. تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص ۱۴۹.
  25. اختیار معرفة الرجال، ص ۲۱۵؛ منتخب الاثر، ص ۳۹۲.
  26. الغیبة، طوسی، ص ۲۱۶؛ منتخب الأثر، ص ۳۹۴.
  27. تاریخ الغیبة الصغری، ص ۳۹۹.
  28. تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص ۵۶؛ رجال نجاشی، ج ۱، ص ۲۱۸.
  29. او وکیل امام عسکری (ع) در میان شیعیان قم و از چهره‌های مشهور و مورد اعتماد شیعه بوده و محضر سه امام بزرگوار امام هادی و امام عسکری و امام مهدی (ع) را درک کرده است.
  30. الغیبه، طوسی، ۳۹۵؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۳۰.
  31. همان، ۳۵۶.
  32. الغیبة، طوسی، ص ۳۶۵، ح ۳۳۳.
  33. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۹۲.
  34. مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۲۳.
  35. الغیبة، طوسی، ص ۳۷۱ و ۳۷۲.
  36. تاریخ عصر غیبت، ص ۲۹۶.
  37. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۲، ح ۲۹.
  38. تاریخ عصر غیبت، ص ۲۹۶.
  39. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۹۸.
  40. همان.
  41. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۹۴-۱۹۷.
  42. ر. ک: سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۳۵۴.
  43. سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۳۵۳، ح ۳۱۴.
  44. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.
  45. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶.
  46. ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱.
  47. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۸۸، ح ۳۸.
  48. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۸۸، ح ۳۸.
  49. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶.
  50. علامه حلی، رجال، ص ۱۴۹؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۶.
  51. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۶.
  52. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳.
  53. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۷ و ح ۳۳۵.
  54. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۶.
  55. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵.
  56. داود الهامی، آخرین امید، ص ۱۰۹.
  57. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۷.
  58. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶، ح ۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۲۸؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۷۸؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۵۳۸؛ علی بن عبد الکریم نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۳۰.
  59. ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۱۲۳- ۱۲۴.
  60. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۰۳ - ۱۰۹.
  61. سفینة البحار، محدّث قمی، ج ۲، ص ۱۵۸.
  62. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۳۵۱.
  63. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۳۵۵.
  64. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۳۶۰.
  65. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۹۶.
  66. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۱۳۲.
  67. رحیمی، عباس، امید فردا، ص۲۰.
  68. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص ۴۸۴ و ۴۹۵.
  69. عباس راسخی نجفی، نواب اربعه، ص ۴۴.
  70. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۶۸۹.
  71. باقر شریف قریشی، حیاة الامام المهدی (ع)، ص ۱۲۱؛ محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴.
  72. عباس نجفی، سفیران امام زمان (ع)، ص ۲۷ و ۳۴.
  73. عبد الرحمن انصاری، در انتظار خورشید ولایت، ص ۶۵.
  74. عباس راسخی نجفی، نواب اربعه، ص ۷۴.
  75. سیره پیشوایان، ص ۶۷۸- ۶۸۰.
  76. نواب اربعه، ص ۱۲۱- ۱۲۲.
  77. نواب اربعه، ص ۱۳۴.
  78. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۸۳-۸۶.
  79. هدایتی فخرداود، ابوالفضل، مهدویت در منظر امام خمینی، ص۵۶.
  80. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص۳۵۷.
  81. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص۳۶۲.
  82. بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۶۲.
  83. بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۶۲.
  84. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: سازمان وکالت، دکتر جباری.
  85. آفتاب مهر، ج۱، ص ۹۸ - ۹۹.
  86. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۸۵.
  87. این چهار نفر را وکلای خاص، نواب اربعه و نیز سفرای اربعه می‌خوانند.
  88. غیبت طوسی، ص ۲۱۴؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴.
  89. رجال طوسی، ص ۵۲۶.
  90. تاریخ سیاسی امام دوازدهم (ع)، ص ۱۴۹.
  91. اختیار معرفة الرجال، ص ۲۱۵؛ منتخب الاثر، ص ۳۹۲.
  92. غیبت طوسی، ص ۲۱۶؛ منتخب الأثر، ص ۳۹۴.
  93. تاریخ الغیبة الصغری، ص ۳۹۹.
  94. تاریخ سیاسی امام دوازدهم (ع)، ص ۵۶؛ رجال نجاشی، ح ۱، ص ۲۱۸.
  95. او وکیل امام عسکری (ع) در میان شیعیان قم و از چهره‌های مشهور و مورد اعتماد شیعه بوده و محضر سه امام بزرگوار (امام هادی و امام عسکری و امام مهدی (ع)) را درک کرده است.
  96. غیبت طوسی، ص ۳۹۵؛ کافی، ج ۱، ص ۲۳۰.
  97. غیبت طوسی،، ۳۵۶.
  98. غیبت طوسی، ص ۳۶۵، ح ۳۳۳.
  99. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (ع)، ص۱۹۲.
  100. مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۲۳.
  101. غیبت طوسی، ص ۳۷۱ و ۳۷۲.
  102. تاریخ عصر غیبت، ص ۲۹۶.
  103. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۲۹.
  104. تاریخ عصر غیبت، ص ۲۹۶.
  105. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۹۸.
  106. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۹۸.
  107. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۹۴، ح ۴۵.
  108. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۲، ص ۷۹ - ۸۴.